نحوه به حقیقت رساندن خواسته‌ها | قسمت 1 - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

سلام استاد عزیزم و سلام به همه ی دوستان خوبم.استاد من ۵۰ سال سن دارم و ۳۲ سال پیش که در اوضاع جنگی میخواستم برم امریکا پدرم که در شهرستان کوچکی زندگی میکردیم با تنها رفتن من مخالفت کرد و ای کاش همان زمان شما بودید و من از راهنماییهای شما استفاده میکردم و …..و من به عشق رفتن با فردی ازدواج کردم که او هم قصد رفتن داشت و بعد از ازدواج نظرش راجب مهاجرت عوض شد و…من در ایران ماندم و ۱۲ سال پیش از طریق برادرم که تازه سیتی زن شده بود من هم اقدام کردم ولی هنوز هم در ایران هستم و با آمدن ترامپ همه گفتن که دیگه امیدی نداشته باش و منکه با برنامه ها و آموزش های شما آشنا شده ام و چند دوره را خریداری کرده ام به لطف خداوند آنقدر باور دارم که به زودی خواهم رفت که با دیدن این فیلم زیبایی که شما گرفتید و فرستادید کلی اشک شوق ریختم و فکر کردم که منم که اونجا زندگی میکنم .همیشه تو رویاهام در امریکا زندگی میکردم به خاطر فراوانی و قانون و نظمی که بر این کشور حاکم است و یک سال پیش دیگه قبول کردم که نمیشه برم ولی الان به لطف خداوند و آشنایی با شما عزیز تونستم ترمزها و دلایلی رو که نتونستم تو این همه سال به رویام دست پیدا کنم شناسایی کرده و روی باورهام کار میکنم و دیگه فکر نمیکنم که دیر شده و البته ناگفته نماند که اینجا هم زندگی خیلی خوبی دارم و لذت میبرم ولی همیشه دلم پی رویام هست و باید بهش دست پیدا کنم و به قول شما اگه دیدم درست نیست بر میگردم سر جای اولم منکه قوانین رو بلدم…استاد عزیزم میخوام بگم که شما یکی از بهترین دستان خداوند هستید که به کمک من اومدید من اصلا اون ادم گذشته نیستم و با همین افکار و تاثیری که روی فرزندانم گذاشتم دو فرزند من هم به کشورهای اروپایی مهاجرت کردند و من به انها امیدواری دادم که نگران من نباشن و دنبال آرزوهای خودشون برن..استاد عزیزم خیلی تجربه و حرفهای زیادی دارم که بنا به موضوع براتون ارسال میکنم دوستون دارم و براتون ارزوی سلامتی و شادی میکنم .و حتما در آمریکا میام دیدنتون و منم شما و خانواده ی عزیزتون رو به خونمون دعوت میکنم تا شما هم با همسر و فرزندان من اشنا بشین که همه مون در صلح با خودمون و عشق با یکدیگر زندگی میکنیم ….به امید ان روز میبینمتون چون قلبم میگه خیلی نزدیکه..