نحوه به حقیقت رساندن خواسته‌ها | قسمت 1 - صفحه 24


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    417MB
    35 دقیقه
  • فایل صوتی نحوه به حقیقت رساندن خواسته‌ها | قسمت 1
    18MB
    19 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شادی سعادتمند گفته:
    مدت عضویت: 3079 روز

    سلام وقت بخیر

    استاد واقعا خدا خیرتون بده که این فایلای زیبا رو برامون زحمت می کشید آماده می کنید و رایگان در اختیارمون میذارید

    شما بهترین استاد زندگی من هستید

    نمیشه واقعا اونجور که لایقش هستید تشکر کرد

    خدا حفظتون کنه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    آوا شریفی گفته:
    مدت عضویت: 2440 روز

    سلام و وقت بخیر من به تازگی عضو سایت شده ام شاید به مدت یک روز …مطالب همگی مفیده و ارزشمند. اما واقعا هزینه ها بالاست ..کاش یکم هزینه ها کمتر بود تا اونایی که واقعا وسع خرید رو ندارن میتونستن از این همه لطف وانرژی بهره ی بیشتری داشته باشن.سپاس.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    شیوا گفته:
    مدت عضویت: 3347 روز

    سلام به استاد عزیز و همه دوستای خوبم

    استاد واقعا فایل بی نظیری بود من که ۵ روزه در تلاشم این فایل زیبارو ببینم ولی سایتتون کلا باز نمیشد یعنی داشتم دیوونه میشدم چون که کامنتای دوستان رو خونده بودم و میدونستم فایلتون خیلی خیلی بی نظیره مثل همه فایلای دیگتون

    استاد الان که داشتم این فایلرو میدیم دختر ۴ سالم کنارم خوابیده بود و انقد منو ذوق زده دیده که توجهش جلب شده و اومده با من فایل شمارو تا آخر نگاه کرده و همش میگه مامان پس ما کی میریم خونه استادتون ?? ما کی میریم پیش استادتون ، یعنی انقدر اونجا به نظرش زیبا اومده بود که با اون عقل کوچیکش میفهمید که خیلی با منظقه زندگی خودش فرق داره منم بهش گفتم ان شاله چند سال دیگه ماهم میریم اونجا

    ولی استاد بخدا وقتی این فایلای تصویری رو میبینم انگار که اونجام اصلا احساس دوری از اون منطقه ندارم دقیقا فکر میکنم اونجام??

    استاد ازاینکه روزهای قشنگتون رو با ما به اشتراک میگذارید بینهایت سپاسگزارم نمیدونم این جور تشکر کردن واقعا کافیه یا نه ، اول از خدا که منو با شما و گروه عالیتون آشنا کرد و بعد هم از خدا شما بینهایت سپاسگزارم ???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    گلاله شریفی گفته:
    مدت عضویت: 2499 روز

    سلام استادعزیز..حق با شماست چون ما.نمیدونستیم رو.زمینم یه همچین بهشتهای هم هست باید ببینیم تالمس کنیم تا درک کنیم تا بزرگ فکر کنیم وفراوانیرو لمس کنیم اشنای باشمابزرگترین چیزی که برای من داشت احساس خوبیه که دارم ممنونم از خدای که منوباشما هم مسیرکرد……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    آرش رئوف گفته:
    مدت عضویت: 4001 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و گرانقدرم، اصولا اهل نوشتن و اظهار نظر نیستم ولی این فایل شما بقدری من و همسرم را بشوق آورد که وظیفه خود دانستم که از اینکه ما را در اوقات عالی و روحیه خوبتان سهیم می کنید ،از صمیم قلب تشکر کنم، این روند عالی را ادامه دهید.

    باور کنید استاد ، خدا را شاهد میگیرم، شاید غیر از شما کسی نباشد که در چنین روزهایی آنهم با جو بکلی منفی ایران ، اینقدر امید و روحیه بدهد، هر روز صبح را با جملات تاکیدی مثبت، تماشای فایلهای تصویری شما و گوش دادن فایلهای صوتی شما تا محل کارم آغاز میکنم و پایان روز هم باز شنیدن فایلهای صوتی شما، همان صحبت خودتان، خودم را از محیط اطراف ایزوله کردم، در بدترین وضع روحی که شبها خواب بچشمم راه پیدا نمی کرد فیلم فرار از زندان شائوشنگ را بارها نگاه کردم، خداوند مهربان را شاکرم که در چنین شرایطی کارهایی برایم بسهولت انجام شد که باورم نمی شد، سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    فاطمه رضایی گفته:
    مدت عضویت: 3061 روز

    سلام به خداوند جان

    سلام به استاد بزرگوار

    و سلام به بچه های بی نظیر خانواده عباس منش

    استاد من هم با شما یه وجه مشترک توی دیدن جاهای جدید دارم منم همیشه وقتی یه جایی میرم مثلا دوست دارم بدونم ته اون کوچه به کجا ختم میشه یا ته رودخانه یا پشت اون کوه چیه یا پشت اون جنگل به کجا میرسه من عاشق کشف کردنم واسه همین دو هفته پیش بود که رفتم مپ و فلوریدا رو سرچ کردم بعد رفتم کلی در موردش خوندم برام مهم بود بدونم کجای امریکاست و من که این همه ازش فیلم میبینم توی مپ ببینم کجاست .استاد منم دوست دارم هی بارون بیاد خونه ها و زمین تمیز بشه اما اینجا که بارون میاد همه چیز کثیف میشه و من با جارو بعد باران میفتم به جون حیاط شستن دوباره

    چقد خوبه که میتونم ببینم زیبایی های انجا رو و این ارزو در من شکل بگیره زندگی کردن در یک کشور درست حسابی.من که هیچ دلبستگی به ایران ندارم خیلی زود به ارزوم میرسم .استاد یه چیز باحال دیگه پسرم 4 سالشه و فیلم قایق جت اسکی شما رو هی نگاه میکنه و اتوبوس اروی شما رو هم هی فیلمشو نگاه میکنه و میگه چرا استاد راه نمیبره اتوبوسو من میخام ببینم راش ببره خخخخخ برام جالبه که پسرم علاقه پیدا کرده به فیلمای شما هی من فایلا رو گوش میدم میگه عباس منشه جالبه برام منو پسرم با هم میریم این راهو خخخخخخ استاد ذهن بچه ها خیلی عالیه میگه مامان ماشین جک بخریم میگم باشه اما ذهن من میگه پولشو از کجا بیارم ذهن کودک میپزیره که هر چی بخواد براش هست تو زمین و فراهمه اما دیدگاه ذهن من با اگاهی روحم خیلی دوره و همش دنبال راه واسه پول در اوردنه.

    از خداوند جان سپازگزارم بخاطر این همه نعمت و اینکه به ما قدرت خلق تک تک لحظات زندگیمونو داده

    استاد از وقتی فایلای رایگان گوش میدم و وقتی روی باورهام کار میکنم خیلی راحتر میتونم این واقیعت بپذیرم که منم که زندگیمو رقم میزنم اما کافیه یه روز کنار بزارم کلی دور میشم .استاد از شما هم ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    مهناز گفته:
    مدت عضویت: 2965 روز

    وای وای وای یه اتفاق خیلی عجیب و جالب برام افتاد!!!!

    من تو مسابقه رفع موانع ذهنی برای رسیدن به موفقیت مالی، دو سه تا باوری که در ناخوداگاهم بود و ازشون اطلاعی نداشتم برام روشن شد و شروع کردم به کار کردن روی اون باورها و عبارت های تاکیدی مناسبشون رو ساختم و چند روزه دارم تکرار میکنم. خب خیلی خوشحال بودم از اینکه مدارم تغییرم کرده و یک قدم به خاسته م نزدیکتر شدم. خوشحال شدم که خدا حواسش بهم هست و خیلی ظریف داره منو هدایت میکنه. یه فکری یکی دوشبه تو سرم هست با خودم میگفتم بیام تو عقل کل بپرسم. دیشب که میخاستم بخابم یکدفعه ای اون موضوع دوباره به ذهنم اومد و به خودم گفتم بابااااااا مهناااااااااز خب اینک یه باور محدود کننده س که تو داری دیگه!!!! اول که تو ذهنم اومده بود متوجه نشدم که این یه باوره ولی دیشب فهمیدم که من قدم قبلی رو که «کار کردن روی باور محدود کننده ای که پیدا کرده بودم» برداشتم و حالا خدا قدم بعدی رو بهم نشون داده. خب این خیلی بیشتر خوشحالم کرد. با خودم گفتم امروز صبح حتما بیام تو عقل کل و سرچ کنم ببینم اون سوالی که و ذهنم ایجاد شده کسی پرسیده و دوستان چه راهکارهایی برای عوض کردن اون باور ارائه دادن … یه سوال پیدا کردم که همون سوال من بود و شروع کردم به خوندن پاسخ ها… بعد رسیدم به پاسخی که خودم یک سال پیش به این سوال داده بودم!!! در حالیکه اصلا یادم نبود که من به چنین سوالی پاسخ دادم. دوتا موضوع برام خیلی جالب بود:

    1) اینکه من اون زمان که به این سوال پاسخ دادم، دو تا باور محدود کننده توی جوابم بوده که من نمیدونستم. یکیش همو باوری بود که تو مسابقه متوجهش شدم و الان دارم روش کار میکنم و بعدیش همین باوری که الان متوجهش شدم و بخاطرش رفتم تو عقل کل سرچ کردم!! یعنی حالا که به این مدار و فرکانس رسیدم من متوجه این باورهای محدود کننده شدم در حالیکه یک سال قبل هم با این موضوعی که یکی دو شبه ذهنم رو مشغول کرده برخورد کرده بودم و تازه به سوال اون دوستمون هم جواب دادم، اما نمیدونستم که توی اون پاسخ دو تا از باورهای محدود کننده خودم نهفته س!! بچه ها صبوری کنید و ادامه بدید. بخدا همه چیز قدم به قدم براتون روشن میشه و خیلی خیلی ظریف هدایت میشید. فقط زمان بدید به خودتون و کار کنید تا مدارتون تغییر کنه. اون موقع متوجه میشید که دارید پیشرفت میکنید

    2) من خودم رو به خدا سپردم و ایمان دارم که خداوند من رو به سمت خواستهای که دارم براش تلاش میکنم و باورهام رو تغییر میدم هدایت میکنه. هیچ نگرانی ای ندارم چون میدونم که خدا بهترین و سریعترین راه رو به من نشون میده و من رو به سمتش هل میده. بخاطر همین وقتی تو مسابقه باور محدود کننده رو فهمیدم و به کار کردن روی باور شروع کردم ایمان داشتم که قدم بعدی به موقعه ش بهم گفته میشه و گفته شد. این بار از نظر زمانی فاصله ش با قدم قبلی چهار پنج روز بیشتر زمان نبرد. این سرعت پیشرفتم رو میرسونه که هر چی پیش برم سرعت پیشرفتم بیشتر میشه. چیزی که برام جالب بود اینه که وقتی من یه باور رو از کلیییییی باور تو ذهنم میکشم بیرون و شروع میکنم به تغییر دادنش در کنارش باورهای دیگه هم خودشون رو نشون میدن. باز اگه اون باور رو بخام بکشم بیرون یه باور دیگه ….. مثل این میمونه که شما بخای یه شاخه سبزی جعفری رو از توی سبزی هایی که بسته بندی شده بکشی بیرون، وقتی اون رو میکشی بیرون به احتمال زیاد با خودش دو سه تا شاخه دیگه رو هم میاره و اگه نیاره حداقلش اینه که نظم اون سبزی های دیگه توی اون قسمتی که اون شاخه رو بیرون کشیدی بهم میریزه. این دقیقن احساسیه که من در مورد ذهنم دارم وقتی که یه باور غلط رو توش کشف میکنم و بطور اختصاصی روش کار میکنم…

    در نهایت از اقای عباسمنش و تیمشون خیلی خیلی خیلی ممنونم که فضای عقل کل رو فراهم کردن که بتونیم سوالامون رو بپرسیم و چاسخ سوالهامون رو هم اونجا در پاسخ های دوستان پیدا کنیم. خسته نباشید میگن بهتون و براتون ارزوی سلامتی و خوشبختی روزافزون دارم. :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: