مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 2 - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 2
    413MB
    60 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 2
    58MB
    60 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

380 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نسیم زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1620 روز

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به استاد شایسته ی عزیز دل

    و سلام به همه ی دوستای هم فرکانسی

    بعد از خیلی مدتــــــها خداروشکر بالاخره دوباره دارم تو سایت مینویسم:)

    امروز صبح کلا با یه حس سپاسگزاری و رضایت درونی بیدار شدم از خواب و تو همون حالت خواب و بیداری اول چندجمله سپاسگزاری تو نوت گوشیم نوشتم، مطمئنم روز خیلی خوب و قشنگی میشه برام امروز:)

    بعد از صبونه هم با مامان اینا اسکایپ صحبت کردیم و لیلی خانوم قند عسل حسابی دلمونو برد و روزمون رو زیباتر کرد،

    داشتیم با مامان و سمی راجع به سایت حرف میزدیم که دیدم هر دوتاشون کامنت نوشتن برای این فایل و هنوز هم کامنتها منتشر نشده بود (تا الان که ساعت 12 ظهره اینجا و من تازه شروع کردم به نوشتن) خلاصه گفتم پس منم امروز بیام خودمو مهمون کنم به یه ردپای الهی تو این سایت بهشتی:)

    بریم سراغ فایل:

    چقدر استاد قشنگ نکته ها و درس ها رو میگیره

    تو این آیه خدا در مورد خود تهمت، که داستان چی بوده، صحبت نکرده، و دلیل داشته که صحبت نکرده

    بیایم ببینیم پیام آیه چیه، نه حواشی

    پیام چیه:

    1-کسانی که آن تهمت رو زدن دسته ای از شما بودن، از خودتون بودن (خودتون هِی با تعریف کردن برای دیگران و اون دیگران برای دیگران، این تهمت و شایعه رو پخش کردین)

    2-شما اون تهمت رو برای خودتون شر به حساب میارین، ولی درواقع براتون خیره

    3-یه کسی تهمت و شایعه رو شروع کرده، که سهم اصلی گناه رو داره، بعد بقیه هم هی رفتن برای هم تعریف کردن، اونا هم به اندازه خودشون سهیم هستن و گناهکارن

    ——————————————————————-

    خداروشکر ما خونوادگی اهل حرف و حدیث پخش کردن نبودیم، فکر کنم کردیتش برمیگرده به مامان بابام که از وقتی ما یادمونه اینجوری بودن و ما هم اینجوری یاد گرفتیم و چقدر من خوشحالم ازین بابت.

    در حالیکه خیلی خیلی رایجه که چه تو سرکار، چه فامیل دوست و آشنا، یکی یه چیزی از یکی دیگه تعریف میکنه (یه چیز منفی یا عجیب غریب) و بعد بقیه شروع میکنن انتقال اون حرف و برای بقیه تعریف کردن، ولی من شاید بگم حتی به عنوان یه آپشن هم تو ذهنم نمیاد که حالا برم اینو برای اون یکی همکارم تعریف کنم. خدایا هزار بار شکرت بابت این ویژگی مثبت:)

    ——————————————————————-

    نکاتی که استاد تو این زمینه مطرح کردن:

    برای صحبتهامون با دوستامون مرز و محدوده تعیین کنیم، اگر شروع کردن به تهمت و غیبت و ما معذبیم و دوست نداریم، بهشون بگیم ما موافق این جور صحبتها نیستیم، از اینکه ممکنه این دوست ها رو از دست بدیم نترسیم، اینجور آدما درواقع دور و ورمون نباشن بهتره

    چقد قشنگ استاد در مورد دوستاش توضیح داد و تعریف کرد، منم به شدت دلم خواست:) که همچین دوستای صمیمی و البته هم فرکانسی داشته باشم و با لذت و خوشی دور هم جمع بشیم.

    آیه بعدی:

    چه نکته ی قشنگی تو این آیه بود. چرا وقتی این تهمت رو شنیدین به خودتون شک کردین اصلا؟

    نباید بذاریم تهمت ها یا شایعه ها رو ما اثر بذاره و باعث بشه به خودمون شک کنیم، که مثلا نکنه من یه ایرادی دارم.

    (الان که دارم مینویسم میبینم من خیلی این حالت رو دارم، به صورت خیلی مخفی و غیر مستقیم، ولی وقتی مثلا یکی به حساب خودش داره شوخی میکنه ازون شوخی هایی که الکی چیزای بدی درباره طرف میگن، یه چیزی تو ذهنم میگه خب شاید من تو فلان مورد یه مشکلی دارم یه ضعفی دارم واقعا که این شوخی رو باهام میکنن! کلا خیلی باید حواسمون به این نجواهای مخرب و مزخرفِ ذهن باشه. و همزمان هم به شدت و مستمر رو باور لیاقت کار کنیم)

    نکته ی بعدی اینکه خدا میگه خب اگر این ادعا رو داری شاهدت کو؟

    این اشاره به این موضوع داره که اگر کسی کاری تو خلوت خودش کرده، نباید اونو بیایم همه جا پخش کنیم، فرق میکنه با کار ناشایستی که تو نگاه عموم و در پابلیک انجام میشه، اون رو باید جلوش رو گرفت البته از راهش خودش.

    آیه 15

    اشاره میکنه به افرادی که یه تهمت و شایعه ای رو میشنون و بعد پخش میکنن همه جا، به خودشونم میگن ما که این حرفو در نیوردیم، فلانی گفته ما فقط داریم برای بقیه تعریف میکنیم، چیز مهمی نیست که، ولی خدا میگه این خیلی گناه بزرگیه

    و در آیه بعد میگه چرا وقتی شنیدین تهمت رو، زنجیره رو قطع نکردین، چرا شما هم ادامه دادین؟

    ——————————————————————-

    داستان جلسه کنگره آمریکا:

    تو جلسه ای در خصوص نظر دادن در مورد اینکه کی مناسب و کوالیفاید هست برای وزارت دفاع، یکی از سناتورها گفته بیایم فکر کنیم ببینیم اصلا ما خودمون کوالیفاید هستیم برای سناتور بودن، چه برسه به اینکه بخوایم راجع به مناسب بودن یکی دیگه (اونم وزیر دفاع) نظر بدیم؟!

    ظاهرا یه ایرادی که از اون فرد میگرفتن این بوده که گاهی دیده شده بعضی جاها مشروب خورده، این سناتوره میگفت “آیا برای شماها پیش نیومده که تو جلسه های آخر شب همین کنگره حتی گاهی زیاد مشروب خوردین و عملا مست بودین تو جلسه ی کنگره؟ پس درواقع ما هیچکدوم کامل و بی عیب و اشتباه نیستیم”

    چقدر جالب بوده حرفاش و دقیقا منو یاد پیامبر و اون داستانِ سنگسار انداخت که یه عده جمع شده بودن میخواستن یه زنی رو به اتهام زنا سنگسار کنن بعد از پیامبر میپرسن اولین سنگ رو کی بزنه، پیامبر میگه کسی بزنه که خودش گناهی نکرده! و هیچکس عملا نتونست اینکارو بکنه.

    ——————————————————————-

    مهمترین درسی که ازین قسمت میگیریم اینه که هیچ کس رو قضاوت نکنیم چون اولا ما همه چیز رو نمیدونیم در مورد اونها، دوما با قضاوت کردن عملا داریم توجه میکنیم به اون ویژگی ها و در نتیجه میریم تو همون مدار و فرکانس

    وای خدایا … چقدر همین یه جمله و یه کار بهمون کمک میکنه اگر همیشه حواسمون بهش باشه و عمل کنیم بهش…

    سر کار برای خود من، که حالا تازه میگم اصلا اهل غیبت و تهمت نبودیم از بچگی، چقدر پیش میاد که از یه رفتار یه مدیر یا همکار (فرض کنیم یه رفتار اشتباه و تکراری) اذیت میشم و الان که دارم با این دید و با آگاهی های این فایل بهش نگاه میکنم میبینم خب عملا و یه جورایی خودبخود من تو ذهنم شروع میکنم به قضاوت بعد از دیدن اون رفتار، قضاوت و بعد هم ناراحتی و شکایت.. همش تو ذهنم، ولی همین میشه توجه به اون رفتار یا عملکرد نا مناسب، و در نتیجه رفتن تو مدار و فرکانس همون مدل رفتارها و عملکردها و بیشتر و بیشتر برخورد کردن با اونها…

    خدایا هزار مرتبه شکرت من در مدار دریافت آگاهی های این فایل و مخصوصا کامنت نوشتن براش قرار گرفتم.

    تو روابط هم آدم خیلی باید حواسش به این باشه که به چی داره توجه میکنه، کلا که به قول استاد اصل و اساس همه چی همینه، کانون توجه

    من با اینکه خیلی وقتا حواسم هست آگاهانه توجه و سپاسگزاری کنم بابت رفتارها و خصلت ها و نکات مثبت و دلخواه خیلی خوبی که تو رابطه م هست و دارم تجربه میکنم، ولی بازم یه دفه میبینم به یه نکته یا اتفاق منفی یا ناخواسته چقدر دارم توجه میکنم.

    یا مثلا به جای اینکه تو ذهنم بیام اون چیزی و اونجوری که دوس دارم رو تصور کنم و کلا با توجه ذهنی و کارکردن رو باورها بخوام به خواسته ی مدنظرم برسم، یه دفه میبینم تو ذهنم دارم در مورد مثلا فلان موضوع با طرف بحث میکنم،

    اینا درواقع پاشنه ی آشیله دیگه و خیلی باید روش کار کنیم، از اول اینجوری تو ذهنمون بوده که اگر چیزی رو نمیخوایم یا میخوایم باید بریم درباره ش حرف بزنیم و بحث کنیم و مثلا طرف رو متقاعد کنیم حالا چه مسائل کاری چه روابط یا هرچی،

    ولی به این جنبه ی قضیه اصلا توجه نمیکنیم که اولا من خودم باید باور کنم که مثلا من لیاقت فلان پوزیشن یا فلان رفتار رو دارم و مورد مهم بعدی اینکه تو اون مدار و فرکانس باشم

    شاید تو مغزم و با دلیل و منطق خودم رو کاملا لایقِ یه کاری یا پوزیشنی یا رفتاری یا رابطه ای میدونم، ولی ازونور به خاطر مثلا یه باورای دیگه (ترمزهای ذهنی) یا به خاطر توجه ناآگاهانه کردن به ناخواسته ها، هنوز تو اون مدار نیستم.

    حواسم باشه تو هر مداری باشم، شرایط و اتفاق ها و آدم های اون مدار رو فقط تجربه میکنم

    تو فرکانس رادیو ورزش نمیتونم آهنگ بشنوم هرچقدرم آهنگ دوست داشته باشم و هی بگم من مثلا لیاقت آهنگای قشنگو دارم،

    باید فرکانسم رو عوض کنم

    چجوری؟

    با کنترل کانون توجه

    اون چیزی و شرایطی که میخوام، فقط به همون توجه کنم، چیزایی راجع به اون حالت و شرایط بخونم یا ببینم یا بشنوم

    در کنارش هی باور لیاقت رو تکرار کنم

    در کنارش هی تجسم و تصور کنم با آرامش و حال خوب

    خدایا هزار مرتبه شکرت برای اینکه تو فرکانس نوشتن قرار گرفتم.. چقدر حال خوبی داره بهم میده

    سوره حجرات

    از خیلی از “گمان”ها دوری کنین، از چیزی که بهش مطمئن نیستین دوری کنین و درباره ش حرف نزنین

    دنبال زندگی دیگران هم نباشین، تجسس نکنین تو زندگی دیگران، غیبت نکنین

    به قول استاد اصلا اگر انقدر وقت داریم که سرمون تو زندگی دیگران باشه ینی برای خودمون و زندگیمون هدف و برنامه ی درستی نداریم که انقدر وقت اضافه داریم.

    وقتی درگیر تهمت و غیبت به افراد نشیم، خودبه خود ذهنیت منفی هم نداریم درباره ش که همین باعث میشه ویژگی های خوب اون شخص رو برانگیخته کنیم در برخوردش با ما، ولی با ذهنیت منفی، توجه ما به منفی های اون شخص هست و در نتیجه بُعدِ منفی اون شخص رو هم برانگیخته و تجربه میکنیم.

    خدایا شکرت، واقعا طلاست این آگاهی ها

    خدایا شکرت برای این یک ساعت و نیمی که به بهترین شکل صرف شد

    دوستون دارم

    شب و روز همگی به خیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      فاطمه سليمى گفته:
      مدت عضویت: 1768 روز

      سلام به دختر توحیدی و عزیزم نسیم جان

      به به..شما هم که کامنت خیلی زیبایی نوشتی دخترم، احسنت و آفرین بر شما

      نکنه با سمیه تبانی کردین بعد چند روز که کامنت نزاشته بودین یهو دوتایی بیایین برای این فایل کامنت بزارین و هر دو کامنتای خوب و با کیفیت نوشتین هوم؟!

      خیلی خوب فایل رو خلاصه نویسی کردی منو یاد آقای زرگوشی عزیز انداختی! کار منو راحت کردی چون که من این فایل رو تو دفترم دارم می نویسم و هنوز به نیمه نرسیده، بقیه شو از روی کامنت شما می نویسم..

      یه احسنت دیگه هم داری؛ البته احسنت که زیاد داری یکی دوتا نیست که!!! ولی منظورم فعلاً در مورد کامنته:

      احسنت بر شما که توی یکساعت و نیم فایلو گوش کردی و نتبرداری کردی و کامنت نوشتی

      انشاءالله منم خیلی زود به این جایگاه میرسم

      تو پاسخم به سمیه جان هرچی در مورد شما دخترام نوشتم برای شما هم هست، لطفاً برو همونا رو بخون من دوباره اینجا نمی نویسم

      یک نفس عمیق دیگه از سر ضایت کشیدم.. و هر دوبار اشک شوق و سپاسگزاری از خداوند مهربان از چشمام سرازیر شد و بغض شیرینی در گلوم پیچید

      خدای من شکرت هزاران بار شکرت

      اینم شد شکرگذاری شبانه من

      رشد و پیشرفت و موفقیتهات روز افزون باد بوس بوس

      خدایا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        سعیده آیت گفته:
        مدت عضویت: 1054 روز

        سلام و سلامتی به شما دوست عزیز

        من تازه چند روزه با شما آشنا شدم و فهمیدم شما مادر سمیه جان هستید

        البته که با ابشونم به تازگی اشنا شدم

        چقدر لذت بردم از اون کامتتی که برا سمیه جان نوشته بودید

        لذت بردم که خانوادگی در مسیر توحیدین و هرکدومتون برا اون یکی الگو ونمونه

        یه آن یه آااااه کشیدم ولی بعدش سریع گفتم خدایا این خواسته در من قوی تر شد که زتدگی فاطمه جان آینده من باشه

        داشتن یه خانواده توحیدی

        دخترم که 8 سالشه و همسرم فعلا تواین وادیا نیست

        چه جوریشو نمیدونم

        ولی با تمام وجودم خواستم این حس وحال خوبو منم زندگی کنم

        دیروز میخواستم در جواب سمیه جان براتون کامنت بزارم ولی یه کارایی اومد جلو ویادم رفت

        قسمت شد الان اینجا بهتون تبریک بگم برا دختران نازنینتون

        و شخص خودتون که معلومه خیلی با صفایین

        با اینکه دو سه روزه باهاتون اشنا شدم ولی حس میکنم خیلی دوستتون دارم

        درپناه الله مهربان در کنار خانواده توحیدیتون سربلند و سلامت باشید

        خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکزت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          فاطمه سليمى گفته:
          مدت عضویت: 1768 روز

          سلام به دوست و هم خانواده ای عزیزم سعیده جان

          سپاسگزارم که برام پاسخ گذاشتی

          ممنونم از لطف و تحسینت که نشون دهنده روح لطیف و زیبای خودت هست

          خیلی خوشحال شدم از دریافت پیامت، جالبیش اینجا بود که اون روز سه تا پاسخ از دوستانم داشتم و هر سه اسمشون سعیده!

          سعیده شهریاری، سعیده رضایی، سعیده آیت

          سعیده! چه نام زیبایی! چه معناهای زیبایی داره!

          خجسته مبارک خوشبخت سعادتمند فرخنده همایون!

          و این سه سعیده برام نشونه بود، مایه دلگرمی من بود

          خدا رو صد هزار مرتبه شکر

          سعیده جان مطمئن باش که با استمرار در همین مسیر، آینده شما از زندگی الآن من زیباتر خواهد بود

          ما فقط باید رو خودمون کار کنیم، و قطعاً خداوند بهترینها رو برای ما چیدمان می کنه

          بزودی زود می بینی که با همسرت و دختر گلت دارین در مورد زیباییها و قوانین صحبت می کنید

          راستی اسم خواهر من هم سعیده است

          و اسم خودم هم سُعاد هست، نام شناسنامه ای من فاطمه است و از ابتدای تولدم تا حالا همه منو سعاد صدا می کنن،

          داشتم تو گوگل معنای سعیده رو

          نگاه می کردم گفتم معنای سعاد رو هم ببینم، چقدر قشنگ بود! خیلی حس خوبی بمن داد نوشته بود:

          سعاد از دلنشین ترین، خوش آواز ترین، جدیدترین و دل پسندترین نام های دخترانه با ریشه عربی بمعنای زنی خوشبخت و سعادتمند، شادکام، نیکبخت، خوش اقبال و پرنده خوشبختی است!

          خدایا شکرت اینم یه نشونه دیگه، که خودت هدایتم کردی معنای اسممو ببینم

          خیلی دوست دارم سعیده جان روی ماهتو می بوسم

          شاد باشی سلامت باشی نتایج عالی و درخشان بگیری موفقیتهات روز افزون باشه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
          • -
            سعیده آیت گفته:
            مدت عضویت: 1054 روز

            بنام خدای مهربان

            سلام سعاد جان عزیزم

            چه اسم زیبایی چه معانی دلنشینی

            فک کنم باکلمه سعیده از یه ریشه باشن

            راستی ببخشید که جسارت کردم شما رو به اسم کوچیک صدا کنم

            خیلی برام نامتون زیبا وجدید بود

            ممنونم از کامنت زیباتون ونشانه های خوبی که در یک روز دریافت کردید.

            خداروشکر برا وجود ارزشمندتون

            برا این سایت

            برا همه بچه های دوست داشتنی این محفل و

            برای استاد عزیز ومریم جانم.

            خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زهرا آقچه لو گفته:
    مدت عضویت: 740 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سپاس خدایی را که در توبه را همیشه برایمان باز گذاشته.

    سلام استادجان،امروز ادامه فایلو گوش دادم اینو بگم که کل پروژه مهارجرت به مدار بالاتر همین یک فایل را درک و عمل کنم هیت باعث میشه ده قدم تو مدارها برم بالاتر. به لطف خدای مهربان از وقتی با شما آشنا شدم و برنامه و هدف دارم واقعا گاهی وقتها حتی برای حموم رفتن هم وقت پیدا نمیکنم خخخخ چه برسه به غیبت یا تجسس البته نمیگم صد درصد پاکم نه اما خیلی زیاد کم شده نسبت به قبل خدا را شکر.برنامه دارم که این دوفایل را به مدت چهل روز پشت هم گوش بدم و ازش استفاده کنم چون واقعا باید بارها گوش داد و استفاده کرد.

    گاهی وقتها میریم جایی شروع میکنن غیبت کردن باخودم میگم وای مگه ملت وقت این کارها را هم دارند،کی وقت میکنند اینکار را انجام بدن اصلا. همیشه دوست دارم مهربون باشم دوست دارم گوشت برادر مرده خودمو نخورم دوست دارم به راه راست و درست برم.

    من تعهد میدم که دیگه کمتر در زندگی دیگران تجسس کنم و سرم به کار خودم باشه بیشتر.

    اتفاقا امروز صبح یک اتفاق ناجالب افتاد که باعث شد کسی را قضاوت کنم بعد با خودم گفتم ببین تو نمیدونی اون در چه شرایطی هست پس دیت از قضاوت کردنش بردار امیدوارم روز به روز در این مسئله بهتر بشم.

    من گاهی حتی وقت نمیکنم فایلهایی که برای باور سازی درست کردم را کامل گوش بدم ولی در کل سپاسگزار خداوندم بابت اینکه هر روز کمک میکنه تا بیشتر بیشتر در مسیر درست باشم. واقعا انسانی که هدف داشته باشه به هیچ چیز فکر نمیکنه جز هدفش. تشکر از شما و دوست عزیزی که این سوال را پرسیدن.

    با اهرم رنج و لذت غیبت و تهمت که بخوبی در آیات هم گفته شده میخوام انجام اینکارو برای خودم رنج اور و انجام ندادش را لذت بخش کنم.

    پایان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  3. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2855 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز

    گام 15-نحوه برخورد با تهمت قسمت 2 – کامنت سوم

    طبق تعهدم به خودم و پروژه مهاجرت به مدار بالاتر مینویسم

    استاد از شما تشکر میکنم

    من بعد از گوش دادن به این فایل دیروز و روز قبل امروز سر ناهار متوجه شدم دارم چیا میشنوم ،ی انگار یه چیزی برام روشن تر شده بود چون وقتی اومدم نشستم روی میز که ناهار بخورم یکی از اعضای خانوادم از همون ب بسم الله شروع کرد اول غر زد بهش گفتم میخوام ناهار بخورم لطفا غر نزن سر ناهار که سکوت کرد بعد رفت سراغ بعدی ها غیبت شروع کرد به غیبت کردن من فلانی دیدم که داشت سیگار میکشید بعد من هیچی نگفتم ناهار خوردنم ادامه دادم بعد گفت فلان شخص ها فلان شکل هستن مردم اینو میگن فضای مجازی اینو میگه، بعد من هیچیی نگفتم ناهارم خوردم اومدم با خودم دیدم اقا توی این فاصله هم غر شنیدی هم غیبت شنیدی هم اینکه بقیه چجورین شنیدی یعنی چی ؟ استاد شاید باور نشه ولی من امروز چشام باز شد و دیدم چه اتفاقی داره میوفته یعنی خدا میدونه تمام روزهای بقیه من فقط اصلا همین تایم ناهار خوردن در نظر بگیرم با این چیزا بود و من اصلا نمیفهمیدم درک نمیکردم که چی دارم میشنوم

    اینم دلیلش میدونم گوش دادم به این فایل شما هست این قسمت و قسمت اول

    مثل این میمونه که یه پرده ای از جلو چشام رفته باشه

    ای خدای بزرگ هدایتم کن، منم تهمت های زیادی زدم منم سو ظن و سو برداشت های زیادی داشتم و این بار سنگین روی خودم حمل میکردم در مورد یک موضوع خاصی، خدایا خودت هدایتم کن بتونم با این موضوع به صلح برسم، بخاطر قضاوت کردن توی این موضوع خاص و بدبینی که برام به وجود اومده انگار گناه بزرگی به دوش کشیدم خدایا خودت توی این موضوع منو رها کن قبلا اینکار کردی قبلا هدایت تو رو توی این موضوع دیدم قبلا دیدم که چطور به خاطر صدمه هایی که دیده بودم به خودم مجوز داده بودم تهمت های زیادی بزنم خدایا من نمیخوام توی این داستان بمونم من میخوام سبک بشم منو هدایت کن نه خودمو قضاوت کنم نه دیگران

    نه خودم باری بشم بر دوش خودم نه با قضاوت و تهمت به دیگران بار خودم بیشتر کنم

    پاک بشم از هر شک و گمانی

    استاد الان یادم افتاد توی یه موضوع دیگه واقعیتش نمیتونم بگم چون گفتنش هم برام سخته به یه نفر تهمت زده بودم توی ذهنم،خدایا منو ببخش و هدایتم کن نمیخوام این گناه بزرگ به دوش بکشم دیگه خورد و خمیر شدم، بسکه این بار سنگین با خودم این همه مدت حمل کردم، شاید اینکه اینقدر زود توی تمرینات نفس کم می اوردم بخاطر همین باشه نمیدونم خدا میدونه وگرنه من با اون همه جدیت و استمرار و اون همه انرژی گذاشتنم اونم توی اون گرما تابستون با مثل جت از دفاع میرفتم حمله از حمله میرفتم دفاع اصلا نفس کم اوردن معنی نباید میداشت.

    خدا میدونه من همینطور ادامه بدم برم مدارهای بالاتر چقدر بیشتر این فایل و این موضوع درک خواهم کرد که اصلا ربطی به الان نداره

    برای شما و خانم شایسته عزیز ارزوی ارامش و حال خوب دارم

    با ایمان

    مریم درویشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  4. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1926 روز

    سلاااام به استاد عزیزم

    سلام به مریم جان

    و سلام به همه دوستان

    خدایا به امید تو

    خودت هدایتم کن تا بگم اون چیزی رو که باید بگم

    پس دارم خوب پیش میرم

    پس تو مسیرم که اینقدر دورم خلوت شده حتی اگه کسی هم باشه غیبت و تهمت نمیشنوم خدایا شکرت

    توی دورهمی ماهانه که داریم ادمها خیلی با هم حرف میزنن ولی من مشغول گفتگو و بازی با بچه هام یا دارم سفره رو دیزاین میکنم یا در حال تحسین کردن افرادم یا با کسی گفتگو میکنم که حرفای خوب میزنه خدایا شکرررت

    همین دیروز یکی ازم پرسید پس تو این همه مشغول خودتی با کسی رفت و امد هم داری

    یکم فکر کردم دیدم نه به غیر اون دورهمی هرزگاهی مامانم رو میبینم هر دو هفته یه بار در حد یکی دو ساعت هرزگاهی هم مادرشوهرم رو میبینم و الان فهمیدم دلیلش همیناست که استاد گفت

    من در پی تجسس زندگی کسی نیستم حتی وقتی همسرم صحبت کسی رو میکنه نه به غیبت حرف ناجالبی هم نمیگه هااا ولی من بلافاصله بهش میگم ما چی میخوایم توی زندگی مون

    خداروشکرررررر که دارم آگاهانه این مسیر زیبا رو میرم

    خدایا خودت کمک کن تا از پرهیزگاران باشم و این زنجیره رو قطع کنم و هیچوقت حتی نشنوم

    من هدف دارم کلی برنامه دارم توی زندگیم

    خدایااااا شکررررت

    خدایااااااشکرررت

    استاد سپاسگزارم

    مریم جان متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  5. -
    مریم شریعت گفته:
    مدت عضویت: 875 روز

    به نام خدای مهربانم استاد عزیزم سلام به صورت نورانی تون

    چندین بار این فایل رو گوش کردم ولی نتونستم کامنتی بنویسم آخه من چی میتونم بنویسم برای این عظمت برای این حجم از آگاهی

    بخدا هر چی فکر کردم نشد که بنویسم اصلا هنگ کردم خدایا استاد جان این همه آگاهیها رو چطور از این آیات الهی استخراج میکنند

    بابا دهها دهها بار من این آیات رو خوندم ترجمه هاش رو خوندم الان میبینم که هیچی نفهمیده بودم البته الان هم نمیتونم این عظمت رو هضم کنم

    استاد جان من تقریبا میتونم بگم اهل تهمت نبودم غیبت چرا حتما غیبت کردم خیلی زیاد ولی بعضی اوقات هم که دیدم غیبت میکنند سعی کردم حرف رو عوض کنم ولی خیلی جاها هم درگیرش شدم

    میدونی استاد جان با شنیدن صحبتهای گوهر بار شما دیدم که من باید کلا دهنم رو گِل بگیرم و هیچی نگم و با خیلی خیلی از اطرافیان قطع رابطه کنم تا بتونم به تعهدم عمل کنم

    مثلا تلفن که صحبت میکنیم بعد از حال و احوال این کلمه چه خبر آدم رو میبره تو وادی یا درددل یا غیبت یا قضاوت و یا فضولی پس باید بعد از چاق سلامتی خداحافظی کنیم و چقدر اینجور محکم بودن توانایی میخواهد چرا که هم شیطان وسوسه میکنه ادامه بدیم هم میگیم حالا اگه خداحافظی کنیم طرف ناراحت میشه حالا چی میگه

    خلاصه که استاد جان این فایل حسابی به هم ریخته منو اصلا نمیدونم چیکار کنم چون اکثرا با هر کس حرف میزنی ناخواسته تهش میره به قضاوت و غیبت و…….

    البته نسبت به قبل کمی بهتر شدم البته کمی خدا رحم کند و بیامرزد مرا و همه آنهایی که درگیر این موضوعات هستند

    استاد شما چه جهاد اکبری به را انداختید که محبوب دل خدا شدید و خلیل الله زمان شده اید

    استاد جان این شاگردهای خودتون رو دعا کنید

    سعادتمند و سرافراز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  6. -
    حسن گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1347 روز

    به نام خدا

    خدایا ازت ممنونم که به من فرصت نوشتن از تو و حمایت ها و هدایت هات در زندگیم دادی

    خدایا ازت ممنونم ، ممنونم از اینکه به من این فرصت رو دادی تا با یاری شما بخوام اصل رو از فرع تشخیص بدم و تمرکزمو بذارم روی اصل

    خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم از اینکه خودت نور هدایتگر من در مسیر زندگیم شدی

    خدایا غذایی که امروز خوردم آبی که امروز نوشیدم خدایا نعمت هایی هستند که شما داری به من میدی

    خدایا تو هستی قدرتمند پس بنابراین فقط خودت میتونی کار و زندگی منو دست بگیری چون دنیا مال شماست و شما هم تنها سرپرست و یاور من هستی بابت همینم هستش که همه جوره داری از من حمایت میکنی

    خدایا با تمام وجودم ازت سپاسگزارم که داری در هر شرایطی در هر زمانی در هر مکان و موقعیتی از من حمایت میکنی کارهامو انجام میدی

    خدیا من از خودم هیچی ندارم همانطوری که از اولش هم در برابر شما هیچی نبودم پس از هر چیزی که داره وارد زندگیم میشه تماماً توسط شما داره به من میرسه پس من از شما که منبع خیر و برکت و ثروت در دنیا هستی سپاسگزارم

    خدایا تو برای من همه چیزی ، تو برای من همه چیز شدی

    خدایا تو برای من ورودی مالی توی حساب بانکیم شدی ، خدایا شما برای من مشتری های عالی شدی خدایا پس به همون شکلی که برای من جزیره کیش و محمودآباد مازندران شدی ، به همون شکل هم استانبول میشی دبی میشی پاریس میشی لندن میشی هر چیزی که هست تا حالا شدی چون خدایا تمام دنیا مال شماست شمایی که سرپرست و یاور من هستی

    خدایا با تو هیچ مرزی وجود نداره چون همه چیز خودتی ، خودِ خودِ اصل

    خدایا خودت منو به مسیر آسون و هموار هدایتم کن مسیری که توش ثروته توش سلامتیه توش روابط خوبه توش آزادیه چون این مسیر ، مسیر شماست شمایی که تنها سرپرست و یاور من هستی

    إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ یُحْیِی وَیُمِیتُ ۚ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ

    سلام و درود فراوان به استاد عباسمنش عزیز و استاد شایسته نازنین و دوستان بزرگوار

    به قول بچه ها آلمست هیچی ندارم بنویسم فقط از خدا هدایت میخوام که در راستای استقامت در مسیر درست هدایتم کنه اون چیزی که باعث عمل کردن بهترم بشه رو بنویسم

    توی جلسه قرآنی قدم دهم استاد عباسمنش یک موضوعی رو در مورد قانون فرکانس میگه که خیلی به درک من کمک کرد ، حالا من قصد ندارم در مورد اون جلسه حرفی بزنم ولی میخوام با چندتا مثال درکمون رو نسبت به کارکرد جهان بیشتر کنیم

    فیزیکدان ها یا شایدم کیهان شناسان میگن هر سیاره ای در مدار خودش در حال حرکت هستش

    یک سوال:

    اگر سیارات در چیزی به اسم مدار در حال حرکت هستند ، پس چرا یک مدار رو با چشم نمی تونیم ببینیم؟!

    جواب اینه ، در اصل اون چیزی که در مورد سیارات داره تاثیر میذاره رو ما میتونیم بفهممیم که بله ، مدار وجود داره

    اصولاً در مکانیک آسمانی یعنی کیهان ، مدار به یک مسیری که به طور منظم تکرار میشه اشاره داره پس ما از اون مسیری که داره تکرار میشه میتونیم بفهمیم که مدار هست

    حتی شاید تعجب کنید که در مورد مدارهای سیارات ، ما آیه توی قرآن داریم که آیه 33 سوره انبیاء میشه:

    وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ

    (و او کسی است که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید که هر یک در مداری در حرکتند)

    در مورد گرانش هم همینطور هست

    ما نمیتونیم گرانش یا جاذبه ای که در سیارات و کلاً اجرام کیهانی وجود داره رو ببینیم ولی از تاثیری که بر دنیای اجرام یعنی سیارات و ستاره ها داره میذاره میتونیم بفهمیم که بله ، یک چیزی به اسم گرانش یا جاذبه وجود داره

    چه جوری میتونیم بفهمیم؟

    از اینکه اگر توی هر جای سیاره زمین باشیم یک جسمی رو از ارتفاع رها کنیم بلافاصله به سطح زمین کشیده میشه ، ما اون نیرویی که داره جسم رو به سطح زمین میکشه رو نمیتونیم ببینیم ولی از تاثیری که روی جسم داره میذاره میتونیم بفهمیم زمین جاذبه داره در مورد سیارات دیگه هم به همین شکل

    ما نمیتونیم اکسیژنی که در هوا وجود داره رو ببینیم ولی از تاثیری که داره رو تمام موجودات حتی گیاهان میذاره میتونیم بفهمیم یک چیزی به اسم اکسیژن وجود داره که باهاش میتونیم نفس بکشیم

    یکسری اجرامی هم در کیهان وجود داره که بهش میگن سیاه چاله ،سیاه‌چاله به دلیل اینکه نوری ازش خارج نمیشه نامرئی هستش یعنی اصلاً و ابداً در فضا دیده نمیشه ولی چطوره که دانشمندان نه تنها تونستند این سیاه چاله ها رو کشف کنند بلکه بفهمند تعداد سیاه چاله ها به قدری زیاد هست که قابل شمارش نیست یعنی به مقدار فراوان؟!

    بازهم جواب خیلی ساده ست ، در اصل از تاثیری که سیاه چاله در دنیای مادی داره میذاره میتونیم بفهمیم که سیاه‌چاله ها وجود دارند

    و بی نهایت چیز در دنیای مادی هست که دیده نمیشن ولی اونا دقیقاً اصل کارکرد جهان هستند

    حالا در مورد قانونی که برای عالم آدم ها وجود داره

    آیا ما فرکانسی که از ذهن ما داره ارسال میشه رو میتونیم ببینیم؟

    جواب قطعاً نه هستش ، چون اصلاً فرکانس ها دیده نمیشن

    ما از تاثیری که فرکانس هامون در زندگیمون داره میذاره میتونیم بفهمیم که فرکانس های ماست که داره اتفاقات و شرایط زندگیمون رو به وجود میاره ، کافیه فقط به اون چیزی که میخواهیم توجه کنیم و اون توجه رو ادامه بدیم بعد می بینیم که کانون توجه مون  چه تاثیری توی زندگیمون گذاشته

    درمورد خودِ خداوند هم به همین صورته ولی دیگه واردش نمیشم چون هرکسی میتونه خودش درک کنه

    پس هر جوری با هر توجیحی آدم به اون چیزهایی که دوست نداره و بدش میاد توجه کنه تاثیر منفی و بدشو توی زندگیش میتونه ببینه و اگر آدم به اون چیزهایی که دوست داره  و خوشش میاد توجه کنه ، تاثیر مثبت و خوبشو میتونه توی زندگیش ببینه

    قبلاًها به من هم خیلی تهمت ها یا بد و بیراه ها زده میشد

    مخصوصاً قبل از اینکه وارد این مسیر بشم دیگه به اوج خودش رسیده بود ، البته در طول زندگیم هم زیاد بود از اینکه فامیل ها دارند پشت سر من و حتی جلوی من بدوبیراه میگن یعنی کافی بود حتی واقعاً یک کار اشتباه یا یک سوتی میدادم ، آقا دیگه بدوبیراه گفتن هاشون شروع میشد

    خب به طبع به دلیل اینکه داشتم بهشون توجه میکردم ، هم خیلی احساسم بد میشد یعنی عصبانی میشدم و هم میزان تهمت ها و تحقیرها و خلاصه هر چیز بدی که در مورد من میشد نسبت داد بیشتر میشد

    از همون موقع اش قبل از اینکه خدا منو به سایت استاد عباسمنش هدایت کنه خیلی توی دلم بود که من با فامیل هامون یعنی خاله ها و شوهر خاله ها و مادربزرگم قطع رابطه کنم ولی خب دقیقاً به دلیل همون ترس ها و باورهای اشتباهی که استاد عباسمنش هم در این فایل گفتن هیچ موقع قطع رابطه نمی کردم در حالیکه بودن باهاشون بی نهایت باعث آزارم شده بود ولی به لطف الله اون زمانیکه یکم ازشون خواستم فاصله بگیرم خدا منو به سایت استاد عباسمنش هدایت کرد

    وقتی که قانون جهان هستی رو فهمیدم که اگر من به هر چیزی توجه کنم دارم فرکانسشو میفرستم ، یه تصمیم بزرگ گرفتم

    اینکه هرگز من نمیخوام با آدم هایی که دنبال تحقیر و تخریب من هستند ارتباط داشته باشم

    از همون اولین روزهای حضورم در سایت استاد عباسمنش و گوش دادن هیولاوار به فایل های دانلودی شروع به کم کردن ارتباطم با اون آدم ها کردم و رفته رفته طوری شد که الان بیشتر از یکسال هستش که من آدم هایی که تقریباً میتونم بگم هر هفته قیافه شون رو باید میدیدم و حرف هاشون رو تحمل میکردم ، ندیدم

    تاثیر این تغییر فرکانس در عمل چی شد؟

    آرامش و آسایش فراوانی که مثل یک اقیانوس وارد زندگیم شد

    الان نه ازشون چیزی میشنوم و نه اونا از من چیزی میشنوند چون کلاً دیگه همدیگه رو نمی بینیم که بخواهیم حرفی بزنیم

    فقط فامیل ها نبودن

    من حتی دوست هایی که باهاشون در رابطه بودم گذاشتم کنار ، چون من دیگه نمیخواستم اون آدم قبلی باشم

    برای اینکه اون آدم قبلی نباشم باید تمام آدم های قبلی رو میذاشتم کنار 

    الان میتونم بگم جزء خدا هیچ دوستی ندارم چه برسه به دوست صمیمی ولی به شدت حال و احساسم در طول شبانه روز خوبه و خدایی که دارم باهاش حال میکنم و همین کافیه و همین کافیه

    دوست صمیمی جدیدی هم خواهم داشت زمانیکه من اون آدمی بشم که دوست دارم باشم ، هر چند که شخصیت الان من با آدم قبل از این مسیر الهی زمین تا هفت آسمان خدا فرق کرده

    از شخصیت توحیدی و قوی که توی خودم ساختم و در حال تقویتش هستم تا رفتار و اعمال و نتایجی که کاملاً متفاوت با اون آدم قبلی هست و این مسیر همچنان تا آخر عمر توسط آموزش های استاد عباسمنش عزیز ادامه داره

    خداروشکر بابت این مسیر الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
  7. -
    حسین دانش خواه گفته:
    مدت عضویت: 754 روز

    به نام خداوند جان خرد

    سلام به استاد عزیزم و مریم خانم عزیزم و تمامی اعضای این خانواده توحیدی

    استاد عزیزم من عاشق شدم

    مجنون شدم

    نمیدوستم پیامم رو کجای سایت براتون بنویسم …

    من عاشق شدم

    عاشق همه چی

    چه مادی و چه غیر مادی

    نمیتونم احساسم رو با کلمات بیان کنم

    فقط خواستم بگم من عاشق شدممم

    همین …

    خداوند به من پادشاهی داده

    باور کنید

    استاد اخ اخ اخ

    تمام این سختی ها مادر نداشتن ها پدر نداشتن ها همسر نداشتن ها دوست نداشتن ها تنها بودن ها آوارگی کشیدن ها همه این همه باهم دست به دست هم داده بودن که من خودم رو بشناسم خدا حقیقی رو بشناسم

    من عاشق شدم…

    به هر چی نگاه میکنم عشق رو میبینم …

    آره همین رو میخواستم

    این عشقه آنقدر قوی هست منو نرم خووو و بخشنده و مهربان و شجاع کرده

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    استاد عزیزم شما به من صداقت و پاکی و درستی و حق گرا بودن رو یاد دادید

    چه نیرویی قوی تر از حق قوی تر از صداقت و پاکی هست

    آره من میخوام بقیه عمرم رو با صداقت تمام و حق گرایی تمام و درستکاری تمام پیش برم طبق قرآن

    فقط میتونم بگم سپاس گزارم من عاجزم

    امروز یه دختر زیبا رو دیدم خیلی زیبا بود داشتم چند ساعت پیش بهش فکر میکردم به زیبایش میگفتم خدایا من چقدر عاجز و ناتوانم در مقابل عظمت تو در مقابل زیبایی تو ببین یه دختر رو به چه زیبایی آفریدی

    الله اکبر

    سپاس گزارم سپاس گزارم سپاس گزارم سپاس گزارم سپاسگزارم سپاس گزارم سپاسگزارم سپاس گزارم استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 920 روز

      به نام الله مهربان

      سلام به اساتید عزیزم

      و سلام به شما دوست عزیز

      هدایت شدم به خواندن کامنتتون

      چقدر ذوق کردم

      تبریک میگم عاشقیتون رو

      تبریک میگم

      منظورتون عاشقی خداونده ک حتی اگر بنده خدا هم باشه تجلی زیبایی خداست

      این احساستون رو‌خریدارم

      که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

      الان تازه شروع عاشقی کردن های شبانه میرسه بی تابی ها بی خوابی ها

      نمی‌دونم کدوم مرحله هستید ولی وقتی عاشق می‌شید یک نسیم میشید

      وقتی عاشق می‌شید شبیه یک پروانه می‌شید همانقدر ظریف

      سالها با جور لیلی ساختی من کنارت بودم و نشناختی

      سوختم در حسرت یک یاربت غیر لیلا بر نیامد از لبت

      برای من این مراحل ها طی شد و الان رسیدم به جایی ک تازه فهمیدم من عاشق نبودم من معشوقه بودم

      اونه ک عاشقه اونه ک لحظه به لحظه حواسش به من بوده من نمی‌دیدم من نمی‌فهمیدم

      اونی ک همیشه کنارم بود و می‌گفت از خودم بخواه من نمی شنیدم

      و الان ی حس دیگ رو دارم تجربه میکنم

      نمی‌دونم چطور توصیف کنم اما اومدم بهتون تبریک بگم که همه چیز از عشق شروع میشه و به عشق ختم میشه

      در پناه الله مهربان باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        حسین دانش خواه گفته:
        مدت عضویت: 754 روز

        به نام خدا

        سلام مریم خانم عزیز

        وقتت بخیر

        یه حسی بالاتر از عاشقی نیست هیچ حسی ،این که عاشق همه چیز باشی بدون دلیل بدون توقع بدون چشم داشت…

        این چه حس نابی هست واقعا

        دیگه برام هیچی مهم نیست فقط عشق برام مهمه …

        نمیدونم چطور توصیفش کنم اما همه چی رو خدا میبینم و دوستدارم قربون صدقه همه چیز برم

        حسش یه حس نابه تا حالا این شکلی نبودم …

        دیگه برام هیچ چیزی مهم نیست

        فقط برام تسلیم بودن مهم هست …

        می‌دونی انگار خدا بهم گفت حسین دست و پا نزن عاشق شو و از لحظه به لحظه زندگیت لذت ببر …

        چی میخوای حسین ،ماشین خونه پول هرچی بخوای بهت میدم … تو فقط عاشقی کن فقط لذت ببر …

        می‌دونی من هیچم من واقعا یه نی خالی هستم

        شدم یه نی خالی و میخوام روی لب خداوند قرار بگیرم و اون منو بنوازه

        نمیدونم به چه شکلی من تسلیم هستم …

        یه فیلم هندی بهتون معرفی میکنم به نام دیپلم ردی یا دوازدهمین شکست محصول سال 2023 حتما این فیلم رو ببینید

        توی این فیلم فقط اصل رو به طور شگفت انگیزی داره بازگو می‌کنه …

        هرچقدر این فیلم رو میبینم سیر نمیشم …

        سال های زیادی به دور از خانواده تک و تنها دست و پا زدم ،هیچ کس به معنای واقعی نبود دریغ از یه تلفن ، ولی الان راضیم خیلی هم راضیم ،چون خدا رو پیدا کردم مسیر حقیقت رو پاکی رو صداقت رو حق گرایی رو فهمیدم

        لمسش کردم فهمیدم که ما آدم ها فقط فقیر عشق حقیقی هستیم نه فقیر پول و مادیات

        دیگه عجله ایی ندارم میخوام بقیه زندگیم رو عاشقانه زندگی کنم …

        الان میفهمم که ابراهیم که رفت بچه خودش رو قربانی کنه عاشق بود

        نمیشه فقط گفت تسلیم هستم اما عاشق نباشی

        وقتی تسلیم هستی که عاشقی …

        بهتون تبریک میگم این مسیر که دارین میرین مسیر اولیا الهی هست مسیری که به عمر پیامبر رفت ولی دور و اطرافیانش درک نمی‌کردن

        مسیری که پیامبر مهربانی ها رفت

        مولانا در جستجوی حقیقت درونی محمد بوده :

        و ببین چطور براش غزل میگه:

        هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست

        ما به فلک می‌رویم عزم تماشا که راست

        ما به فلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم

        باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست

        خود ز فلک برتریم وز ملک افزونتریم

        زین دو چرا نگذریم منزل ما کبریاست

        گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا

        بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست

        بخت جوان یار ما دادن جان کار ما

        قافله سالار ما فخر جهان مصطفاست

        از خداوند یکتا اونی که رحمتش بی اندازه و مهربانیش همیشگیست برات درخواست

        این مسیر رو دارم :

        که همواره هدایتت کنه به راه کسانی که بهشان ثروت و نعمت داده کسانی که نه مورد خشمش هستند و نه گمراه هستند

        کسانی مانند ابراهیم ،محمد،اسحاق

        در پناه حق باشید مریم خانم عاشق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1935 روز

    به نام خالق عشق و شادی و زیبایی

    درود و خداقوت به استاد عزیز، خانم شایسته نازنین و همه همراهان خوبم در این مسیر الهی

    خیلی خوشحالم در مسیری هستم که راهنمای ما انقدر دقیق و موشکافانه رفتارهایی که منعکس‌کننده کانون توجه مثبت و منفی ما هستند رو انقدر خوب تشخیص میدن و می‌تونند راهکارهای مناسب ارائه بدن

    گاهی انقدر رفتارهای نامناسب ما برامون عادی میشه (به‌قول قرآن شیطان اعمال زشت رو زیبا جلوه میده) که تشخیصش گاهی ساده و بدون درد نخواهد بود.

    همین عادی شدن صحبت کردن، تجسس کردن و انتقاد کردن از دیگران چقدر کیفیت زندگی مارو تحت تأثیر قرار میده، اینکه انقدر سخت میشه کنترل کانون توجه برای ما و انقدر راحت به شبکه‌های اجتماعی و دیگران اجازه میدیم روی ما تأثیر بگذارند اغلب به این دلیل میتونه باشه که ما پیش زمینه یا این عادت رو داریم در خودمون، ما داریم آگاهانه یا ناآگاهانه در معرض تهمت و غیبت قرار میدیم خودمون رو، به‌همین دلیل هم هست که نمی‌تونیم قاطع باشیم در ترک یه سری عادت‌های منفی چون داریم ازش لذت میبریم.

    مثل کسی که معتاد باشه به مواد، هرجا که صحبت مواد باشه براش لذت‌بخشه هرچند که در کلام چیزی دیگری رو به زبان بیاره

    اما اگر ما ترک کنیم یه سری عادت‌هارو آگاهانه، ناخودآگاه ریشه اون رفتار در زندگی ما کمرنگ و میشه گفت از بین میره.

    کسانی که ورزش به ویژه‌ای حرفه‌ای انجام میدن تمایلشون نسبت به دراگ‌ها و الکل کم میشه در حدی که اصلاً ممکنه مصرفی هم نداشته باشند.

    از نظر فیزیولوژیک هم چون بدن داره دوپامینش رو از یک رفتار مناسب کسب میکنه دیگه عملاً نیازی نداره که بخواد این دوپامین از منبع غیرمثبتی ایجاد بشه.

    نکته جالبش اینجاست عمدتاً کسانی که زیاد درباره دیگران صحبت میکنند آدم‌های تعصبی و انتقادناپذیری هم هستند در حدی که خونشون به جوش میاد وقتی درباره خودشون یا کسانی که در معرض علاقشون هستند صحبت و علی‌الخصوص انتقادی میشه.

    جالب‌ترش زمانیه که خیلی اوقات این افراد از هم پیشی هم میگیرند و یه مسابقه‌ای دارند سر اتهام بیشتر و سنگین‌تر، این رفتار هم شکل بزرگ‌ترش رو میشه در رسانه‌ها دید که چه جنگیه سر اینکه چه کسانی تجهیزات و منابع موثق‌تری دارند برای یک اتهام یا یه حادثه‌ای که پیش میاد.

    درباره همین اتفاق اخیری که در لس‌انجلس هم افتاد با اینکه من اصلا هیچ اطلاعی دربارش ندارم اما در حد یکی دوبار یه چیزهایی شنیدم که فارغ از مضحک و دروغ بودنش به خودم گفتم آقا اگر آدم یه جو عقل داشته باشه آیا به نظرش مضحک نمیاد این اتهام چه برسه واقعیت باشه!؟

    یه ملاک میتونه این باشه برای تشخیص سطح هوش و پیش‌بینی آینده ارتباطی ما، آدمایی که درباره دیگران صحبت میکنند همیشه عقب‌افتادن و بودن با اون‌ها بدون‌شک مارو هم عقب میندازه.

    خود من هم خیلی اوقات تو این دام افتادم به‌ویژه در بحث کسب‌وکار یعنی گاهی متعجب میشم ازینکه چقدر راحت من برام پیش‌فرض منفی ایجاد شده درباره آدم‌هایی که حتی یکبار هم باهاشون به‌طور جدی هم‌کلام نشدن و پیش پیش گفتم پیش خودم نه این آدم اینجوریه.

    اصلاً همین رفتار به ما خیلی وقتا اجازه نمیده خیلی از ایده‌هامون رو اجرایی کنیم چون پیش‌فرض مناسب درباره آدم‌ها و شرایط نداریم، ما حتی اغلب درباره آینده خودمون هم به خودمون تهمت میزنیم درصورتی‌که واقعیت اینه اگر ما به یه سری چیزها نرسیدیم ممکنه هنوز بلدش نباشیم نه اینکه کلاً نتونیم برسیم.

    معمولاً افرادی که عادت به تهمت دارند در مورد خوش‌بینی خیلی مقاومت دارند و اصلاً خوش‌بین بودن رو یک رفتار احمقانه میدونند و ادعاشون هم اینه واقعیت خوب نیست همیشه بده.

    واقعاً که بودن در فرکانس درک مفاهیم قرآنی یک نعمت بسیار بزرگه و از خدای مهربان، استاد عزیز و همه عزیزانی که کمک میکنند به درک بیشتر این مفاهیم سپاس‌گزارم

    ان‌شالله همه ما بتونیم بیشتر و بیشتر در مسیر نعمت‌ها باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2233 روز

      سلام و درود به دوست عزیزم آقا احسان گرامی

      امیدوارم در پناه حق حالتون خوب باشه و در آرامش الهی باشید

      دوست داشتم بیام و بنویسم و تشکر کنم از شما

      همیشه دیدگاه های شما رو زیر فایلی ببینم ، می خوانم

      و

      خود شما یکی از همون عزیزانی هستید که به درک بهتر این آگاهی ها کمک می کنید

      دیدگاه های شما مثال محور هستش و این مثال ها به درک بهتر صحبت های استاد و مفاهیم قرآنی کمک می کنه

      سپاسگزارم

      در پناه حق روزگاری خوب و شاد داشته باشید و در مسیر درست پایدار باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1962 روز

    به نام خدای بی نهااااااایت قدرتمند بینهااااایت بخشنده بی نهااااااایت مهربان که به من نزدیکه و هرلحظه هدایت و اجابتم میکنه

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیز

    گام 15 : نحوه برخورد با تهمت 2

    نکات مهم و اساسی با بررسی آیات قرآن که تونستم بهتر درک کنم و انشاءالله با تعهد و استمرار در این مسیر بهش عمل کنم

    اولین نکته خداوند در قرآن از موضوع تهمت صحبت نکرده چون اصلا مهم و باارزش نیست حاشیه و فرع هست که جستجو در موردش ما رو به سمت گمراهی میکشونه از راه درست دور میشیم

    وقتی من تو مسیر دررررستم هر تهمت و غیبت و قضاوتی در مورد من بشه اون حرفها برای من باعث شر نمیشه حتماآاا خیر و مصلحتی برای من هست

    کسی که شروع کننده تهمت هست و اون رو میگه گناه بزرگی برای اون فرد هست و کسی یا کسانی که پخش کننده ادامه دهنده این تهمت هستند هم گناه کارند

    تصمیم من : اصلا نباید من با آدم‌هایی که این ویژگی شخصیتی رو دارند نشست و برخاست کنم شنیدن این حرفها ذهنیت منو خراب میکنه بهترین کار اینه اصلا نشنوم رابطه با این افراد برقرار نکنم

    من باید نگرشم رو درست کنم کسی که داره اون حرفهای نامناسب رو میزنه ذهنم در مورد اون بد بشه نه از فردی که در موردش اون حرف نامناسب رو میزنه

    من تصمیم گرفتم: حد و مرزی رو مشخص کنم اصولی داشته باشم خط قرمز من این باشه که خیلی رک و راست با کسی که تو این فضای نادرستیه که غیبت و تهمت و قضاوت دیگران رو میکنه به کل ازشون دور بشم و بهشون بگم من تو این فضای فکری نیستم (اگر احساس کردم اون فرد ارزشش رو داره و مینونه بندری های من اصول من رو رعایت کنه میتونه تغییر کنه بهش تذکر میدم) به خودم بگم اصلا چه دلیلی داره با اینجور افراد ارتباط داشته باشم

    واقعیت اینه اصلا کسی که هدف و برنامه داره اصلا وقت نداره دوستان زیادی داشته باشه و کلا تو این مسیر نیست (ادم بی هدف و بیکار ذهنش میبردش تو این مسیر نادرست پس بهتره همیشه هدف و برنامهداشته باشم )

    ویژگی دوست صمیمی: تو حداقل در هفته یه بار یا چندین بار باهاش در ارتباطی ،حرفهای مشترک زیادی باهاش داری ،دوستی عمیق و دیتیلی داری ،میتونی در مورد یه سری کارها و برنامه هات و اهدافت باهاش صحبت کنی

    من به شخص در حال حاضر اصلا چنین دوستی ندارم و فقط با خواهرم داریم تو این مسیر رو خودمون کار می‌کنیم و دوستان من همین بچه های هم فرکانس در سایت هستند که با خوندن کامنتهاشون خیلی درس میگیرم

    دوست صمیمی خیلی تاثیرگذار روی افکار و باور و عملکرد من هست پس خیلی حساس باشم چه ویژگی داره و آدم مناسب و هم فرکانسی باشه وقتی خودم اصول درستی دارم و از افراد نامناسب‌ دوری میکنم (خداوند آدم‌های فوق العاده و بی نظیر رو برام به راحتی میاره )

    نگاه روانشناسانه خدا در مورد تهمت زدن به من این نگرش رو میده چرا وقتی این تهمت رو در مورد خودم شنیدم به خودم شک میکنم و تحت تاثیر قرار میگیرم شخصیت من متزلزل میشه میگم نکنه من ایراد و اشتباهی دارم

    سندروم فریب کار : از عدم خودباوری ایجاد میشه دستاوردهام رو کم میبینم باارزش نمیدونم به خودم و تواناییهام دستاوردهام افتخار نمیکنم که باید روش خیلی عالی کار کنم

    اگر یکی داره حرفی رو میزنه و میگه من ندیدم ولی فلانی میگه (خدا در قران میگه برای این ادعا باید 4 نفر شاهد باشند اگر شاهد نداره پس دروغه) در خلوت اگر کسی اشتباهی میکنه بار گناه اون به دوش خودشه ولی اگر در جامعه در فضای عمومی باشه 4 تا شاهد نیازه که باشه (این نگاه رو خدا داره تا آزادی فردی گرفته نشه در حالتی که به جامعه ضرر نزنه نتیجه اعمال خودش رو هر کسی میبینه )

    قطع کننده زنجیره حرفهای نادرست غیبت و تهمت و قضاوت باشیم (خداوند میگه اصلا نشنوید ادامه ندید کمک کنید که ابن بهتان و تهمت در مورد اون فرد رواج پیدا نکنه )

    تامل کنم بگم آیا من خودم مبرا و پاک از هر گناه و اشتباهی هستم . وقتی حرف منفی در مورد دیگران می‌شنوم چرا اینجوری فکر نکنم (هیچ کسی کامل و بی نقص نیست)

    ذهنم رو پرورش بدم بی قضاوت باشم توجه نکنم به غیبت و تهمت و قضاوت تا (در مدارش قرار نگیرم اینجوری از مدار این آدم‌ها و فضاها خارج میشم ولی هرگونه فکر و توجه و بحث و صحبت در این موارد منو در مدار این افراد و این فضاها و این اتفاقات ناخواسته و اتفاقات بد در این فرکانس قرار میده )

    حتی اگر به دید حل این مسائلم نه تنها نمیتونم حل کنم بلکه خودمم دچارش میشم توجه من داره دعوت میکنه این مسائل بیشتر و بیشتر بیاد تو زندگیم ( قانون اینه به هر چی توجه کنی از جنس اصل و اساس اون چیز بیشتر و بیشتر میاد تو زندگیت این قانون بدون تغییرخداونده)

    ظن و گمان : چیزیه که من بهش علم و اگاهی ندارم مطمئن نیستم به درستی اون حرف تو سوره حجرات ایه 12 خداوند میخواد که ما از بسیاری از گمان‌ها و ظن دوری کنیم و بعد میخواد که تجسس تو زندگی دیگران نکنیم دو تا نکته مهم : اولا کلا ظن و گمان رو نداشته باشم دوما تجسس در زندگی دیگران نباشه

    افرادی که هدف دارند: اصلا وقت ندارند ببینند دیگران دارند چیکار میکنندو کلی هدف دارند وقتی روی خودم متمرکز شدم ایده ها الهام میشه باید عمل کنم تا قدم به قدم با این تعهد و تمرکز و عمل به ایده ها هدایتها رو دریافت کنم پس فرصتی برای کنجکاوی تو زندگی دیگران ندارم

    اگر تجسس تو زندگی دیگران نکنی اتفاق بعدیش که غیبت کردن رو میاره اصلا پیش نمیاد خدا میگه تجسس کنی بعدش وارد مدار غیبت میشی پس از این کار دوری کن

    غیبت کردن رو خداوند با خوردن گوشت برادر مرده مترادف میکنه و اگر تقوی کنترل ذهن داشته باشی خدا توبه پذیر و مهربانه (اهرم رنج و لذت )

    آگاهانه تو فضای این صحبت‌ها نرم و اگر شنیدم سریع کلام اون فرد رو قطع کنم چون (ناخودآگاه ذهن تو رو در اون مدار قرار میده )

    تاثیر شنیدن این حرف های نامناسب : ذهنیت منو در مورد اون فرد منفی میکنه و وقتی با اون فرد در رابطه قرار بگیرم ناخودآگاه اون وجه منفی فرد رو برانگیخته میکنم بااااید خیلی مراقب باشم که در مورد هیچ فرد و قومیت و کشور و نژاد و فرهنگی چیز منفی نشنونم چون پیش فرض ذهنی من منفی میشه و همون شنیده ها و ذهنیت منفی باعث میشه برانگیخته کنم اون ویژگی نامناسب رو تجربه کنم

    آیاتی در قرآن میخونم که برام سوال میشه که چرا این آیه گفته شده و یکبار هم در موردش گفته شده این آیات بر اساس شرایط پیامبر گفته شده (این نگرش و درک به من این باور درست رو میده که خدا هر ایده و الهامی که میکنه با توجه به شرایط کنونی منه و مناسب منه مختص منه باید انجامش بدم )

    تشخیص اصل از فرع در قرآن: آیاتی که اصل و توحیدی هست به همه پیامبران فارغ از شرایط متفاوتی که داشتند بااارها تکرار شده اونها اصل و اساس هستند و باید سعی کنم خودمم درک و عمل کنم

    نهایتا در مسیر درست وقتی این آیات رو درک میکنم و روی شخصیت درستم کار میکنم تغییر میکنم باورهای بنیادین رو ایجاد و عمل میکنم فارغ از اینکه دیگران چی می گند و چی کار میکنند شرایط برای من همیشه بهتر و بهتر میشه (خودم آگاهانه بیام کار درست رو انجام بدم خودمم از این حرفها نزنم و وارد این حرفها و فضاها هم نشم تغییر کنم تا رشد کنم )

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت این آیات نورانی امروز در خونه ما طنین انداز شد و حالم عالیه استاد جان و مریم عزیزم من عاااااشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
    • -
      مصطفی افشار گفته:
      مدت عضویت: 1083 روز

      سلام سودا خانم عزیز

      خدا قوتتون بده ماشلاه بهتون واقعا لذت بردم از کامنتتون به به

      انگار یبار دیگه فایل رو گوشش دادم‌‌ با خوندن کامنتتون واقعا تحصین میکنم این حد از تمرکز روی اصل رو از شما

      واجب شد تا ایمیل دریافتی از شمارو فعال کنم تا تمرکزم بیشتر روی اصل باشه و منم بتونم‌ از شما الگو بگیرم تا بهتر روی خودم‌ توی سایت و اگاهیی ها کار کنم

      کامنتای شما شخصیت شما واقعا قابل تحصینه برای من

      هر کجا هستین سر زنده و موفق باشین در پناه رب العالمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سعيده رضايى گفته:
    مدت عضویت: 2012 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    وَقُلْ لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ ۚ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِینًا ﴿۵٣﴾

    و به بندگانم بگو: سخنی را که نیکوتر است، بگویند؛ زیرا شیطان میان آنان [به سبب سخنان زشت و بی منطق] دشمنی و نزاع می‌افکند، زیرا شیطان همواره برای انسان دشمنی آشکار است. (53)

    رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ ۖ إِنْ یَشَأْ یَرْحَمْکُمْ أَوْ إِنْ یَشَأْ یُعَذِّبْکُمْ ۚ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا ﴿۵۴﴾

    پروردگارتان به شما داناتر است، اگر بخواهد شما را مورد رحمت قرار می دهد و اگر بخواهد عذابتان می کند. و ما تو را بر آنان نگهبان و کارساز نفرستاده ایم. (54)

    اسراء

    ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

    سلام به استاد عزیزم. سلام به خانم شایسته گل

    سلام به همه دوستان نازنینم

    اوایل امسال که اهواز بودم یه روز به همراه مادر و خواهرم رفته بودم توی یکی از همایشهای مربوط به کلاسهای دوره کسب و کار که مادرم با یکی از اساتید برداشته بود و توی اون دوره مادرم دانشجوی ممتاز و در واقع شاگرد اول دوره شده بود. و اون مراسم یه جور جشن پایان دوره دانشجوها بود.

    من هم با اون استاد صحبت کردم و گفتم که منم در این مسیر گامهایی برداشتم و شاگرد استاد عباسمنش هستم.

    ایشون هم استاد عباسمنش رو می شناخت و می گفت از نزدیک هم باهاش کار کردم.

    بعدها این آقا به مادرم گفته بود به دخترت بگو عباسمنش خوبه ولی در فلان مورد حواست باشه چون حرفاش باعث ……..

    خلاصه یه تهمتی که من پشیزی براش ارزش قایل نیستم.

    با خودم گفتم ببین ایشون که استاد مسائل انگیزشی و قاااااانون هستن به راحتی به خودشون اجازه میدن پشت سر کسی که به مراتب نتایج بزرگتری گرفته صحبت نادرست بکنن و اگر من استاد عباسمنش رو نمی شناختم چه بسا که متزلزل میشدم و حرفش رو باور می کردم.

    از طرف دیگه کسی که ادعای استادی میکنه میاد اییییینهمه نتایج و دستاوردهای بزرگ رو نادیده می گیره و چیزی که به زعم خودش نقطه ضعف هست رو به عنوان نکته منفی بولد میکنه و هشدار میده که فلانی مواظب باش فلان تاثیر بد رو از عباسمنش نگیری.

    یعنی حتی به فرض محال اگر استاد ما چنین اشکالی تو کارش باشه، این مدل دیدگاه از ذهنی میاد که داره دنبال نقطه ضعف برای تهمت زدن میگرده.

    شاید درون خودش ضعفی می بینه که میخواد با غیبت و تهمت روش سرپوش بگذاره، من نمی دونم ولی به هرحال برای منی که استادم رو می شناسم این حرف یک دروغ بزرگ یا خیلی خوشبینانه تر یک سوء تفاهم بزرگ بوده.

    اما تاثیر این حرف روی کسی دیگه چیه؟ همونطوری که استاد در این فایل گفتن، فقط احساس بد. بی اعتمادی، بقول بعضیا نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی!!!

    اما من تنها جوابی که به مادرم دادم این بود که استادت استاد عباسمنش رو خوب نشناخته که این حرف رو زده. و تمام.

    ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

    همونطوری که در آیه 53 سوره اسرا که ابتدای کامنتم نوشتم گفته شده، در دنباله صحبتهای استاد می خواستم تایید کنم که بله، سخن نیکو به زبون بیاریم، چون سخن زشت و ناروا باعث ایجاد دشمنی میشه و قطعا از طرف شیطانه.

    به نظر من مهمترین چیزی که باید موقع شنیدن یک حرف یا خبر بد از کسی مورد توجه قرار بدیم، اینه که هم اون شخص سوم و هم خبر آورنده چه شخصیتی دارن و چه نتایجی در زندگیشون گرفتن.

    فاکتورهایی مثل آرامش درونی، ثروت، سلامتی، عشق و روابط سالم، میزان دوست داشتن خود نشونه هایی هستن که کمک می کنن به درستی حرفی که میزنن اعتماد کنیم یا نه.

    من با خودم میگم حتی اگر فرد داره خبر بدی واقعی رو از زندگی کسی به من میده، آیا شنیدن اون حرف به من کمکی میکنه؟

    آیا کمکی از دست من براش برمیاد؟

    آیا اگر بخوام کمکش کنم از سر دلسوزی برای اونه، یا احساس خوب خودم؟

    یا تهمتی به کسی زده بشه و به گوش من برسه، چه ربطی به زندگی من داره که بخوام تکرارش کنم؟

    اصلا اگر تهمتی به خودم زده بشه چی؟

    یادمه یه حرفی پشت سر من زده شد که من اصلا حتی خوابشم ندیده بودم ولی هرگز به روی خودم نیاوردم و حتی بهش خنده ام هم گرفت.

    گذشت و گذشت تا دروغ بودن اون حرف اثبات شد و اون مسأله برای من اعتبار و عزت بیشتر به ارمغان آورد و اون شخص در موضع کاملا برعکس قرار گرفت. دقیقا بی آبرویی و مورد انتقاد قرار گرفتن.

    اما وقتی باز هم دیدمش اصلا انگار نه انگار که به من تهمتی زده باشه خیلی عادی باهاش رفتار کردم و به روش نیاوردم. الان سالهاست که از اون ماجرا میگذره و من بجز محبت و احترامی که هربار بیشتر هم میشه دیگه چیزی از ایشون ندیدم.

    موارد دیگه ای هم بوده که ازم انتقاد شدید شده، چند روز حالم بد شده ولی نه سعی در دفاع از خودم داشتم و نه بی احترامی کردم.

    درسته که از درون حسم بد شد اما دقیقا رمانی که تلاشم برای حفظ حال خوب نتیجه داد و من آروم شدم نگاه اون فرد هم به من عوض شد.

    انگار که دیگه منو قضاوت نمیکنه و شخصیت منو به این شکل پذیرفته.

    حتی بیشتر که گذشت و با روحیات من بیشتر آشنا شد الان به دوست خوبی تبدیل شده که همیشه منو تحسین هم میکنه.

    این تغییر رفتارها به من این نشونه رو میده که دارم بر طبق قانون عمل می کنم.

    الهی شکر

    هر بار که سعی می کنم احساسم رو خوب نگه دارم نتیجه خوب می کیرم و دفعه بهد برام آسونتر میشه.

    ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

    استاد فرمودند که ما عادت داریم راحت هر کسی رو قضاوت می کنیم و پشت سرش غیبت و تهمت می بندیم.

    در صورتیکه آیا ما از گذشته اون خیر داریم؟

    آیا اگر ما جای اون بودیم و تجربیات اون رو زندگی کرده بودیم بهتر از اون رفتار می کردیم؟

    مگه ما کی هستیم که در مسند قضاوت همه می شینیم؟

    این دیدگاه به من کمک کرده که یک لحظه خودم رو بگذارم بجای اون کسی که از رفتارش دلگیر میشم یا حرف نادرستی میزنه.

    بصورت یه بچه 6-7 ساله نگاهش می کنم که کجا و در چه شرایطی بزرگ شده. در نوجوانی و جوانی چه زندگی داشته و این زندگی چه تاثیری روی اون گذاشته.

    این تمرین رو اول در مورد پدر و مادرم انجام دادم. بعد یکی یکی اون افرادی که ازشون کوچکترین دلخوری داشتم رو تجسم کردم و بخشیدم.

    به این ترتیب اول از همه خودم رها و آروم شدم بعد باور کردم که دیگران تاثیری در زندگی من ندارن مگر اینکه من راه بدم.

    پس الان برام خیلی آسونتر شده که انتقادها یا تهمتها که انصافا خییییییلی به ندرت اتفاق میفته رو پیش خودم حل و فصل کنم و نزنم جاده خاکی.

    بارها شده حرفی شنیدم که دلیلش رو نمی دونستم و بعدها دلیل اصلی پشت اون حرف برام مشخص شده و اونوقت درکش برام خیلی آسون و منطقی شده.

    دیگه یاد گرفتم که حتی اگر منظور پشت حرفها رو متوجه نشدم هرگز به خودم نگیرم و به هم نریزم. فقط تمرکزم روی خودم و بهبود شخصیتم باشه تا درگیر شدن در هر بادی که از هر طرف ممکنه بوزه.

    دارم تلاشمو می کنم و این روند تکاملی رو پذیرفتم. چون نباید انتظار داشت که مثل شخصیتهای توی فیلمهای ابرقهرمانی پرفکت عمل کرد.

    ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

    از خدای خوبم متشکرم برای روزی پربرکت امروزم و از استاد عباسمنش نازنینم هم بی نهایت سپاسگزارم. خدا شما رو برای ما حفظ کنه. دوستتون دارم استاد خیلی خیلی زیاد.

    خانم شایسته عزیزم من عاااااشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای: