اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با سلام خدمت استاد جان،و خانم شایسته عزیزم،و هم دوره ایهای محترم،خیلی خیلی از این فایل لذت بردم خیلی زیاد،من هم همیشه سعی کردم تو زندگی تو حاشیه نباشم تو جمع فامیل هیچ وقت نبودم نظر مردم زیاد برام مهم نبود البته نه کامل،ولی الان آگاهانه و با دلیل و آیه اینو فهمیدم یعنی با گوشت و خونم باید آغشته بشه،امروز درک کردم که غیبت چقدر بده،من اهل غیب نیستم ولی خوب بعضی وقتا پام میلغزید و غیب میکردم و بعدش از عذاب وجدان دچار احساس بد میشدم ولی الان دیگه با آگاهی تمام تلاشم میکنم که دیگه هیچ وقت غیبت نکنم برام خط قرمز باشه،و اما حرف مردم،من تو کل فامیل معروفم که به نظر مردم توجه نمیکنم ولی باید اعتراف کنم شاید 70درصدش ظاهر قضیه است من از درون خیلی وقتا از حرف مردم ناراحت شدم خیلی وقتا اهمیت دادم خیلی وقتا به خاطر حرف مردم خیلی کارها کردم که بر خلاف میلم بوده یعنی شرک داشتم ولی شاید از بقیه مردم کمتر بوده و باید از این به بعد بیشتر روی این قضیه کار کنم باورهای توحیدی تو تقویت کنم
نیم ساعت پیش رفتم پنجره اتاق رو باز کنم تا کمی هوای تازه بیاد، آخه من عاشق هوای تازه هستم
پنجره رو باز کردم، عظمت و شکوه آسمان من رو به وجد آورد
آسمون سیاه مایل به سرخ
ابرهای سفید رنگ که توی سیاهی شب به رنگ خاکستری دراومدند
یک رنگ سیاهی مایل به سرخ شگفت انگیز که ابرهارو خاکستری میکنه
چند تکه ابر بسیار عظیم که در حرکت بودند
و چه صحنه شگفت انگیزی بود
آسمون همیشه من رو به وجد میاره
این عظمت، این شکوه
آفرین خدا، چقدر زیبا آفریدی، چقدر باشکوه آفریدی
استادجان قشنگم مثل همیشه گل کاشتند، چه آگاهی های نابی رو تقدیم ما میکنند، بی مزد و بی منت
عاشقتم بهترین و زیباترین استاد جهان
دوست دارم در این مورد یک مثالی از خودم بزنم، که باعث مباهات و افتخار منه
خانم من عمه ای داره که این عمه و شوهرش بچه دار نشدند، و شوهر این عمه یک خانم دیگه رو گرفته به امید بچه دار شدن اما اون بنده خدا هم بچه دار نشد
و این عمه به همراه هوو توی یک خونه دو طبقه کنارهم زندگی میکنند
خانوم من سر یک داستان هایی که نیازی به بیانشون نیست از این خانم شوهر عمه اش خیلی بدش میاد
وقتی که ما نامزد بودیم چندبار رفتیم تهران خونه عمه و مهمان بودیم اونجا
و همیشه هم عالی و باگرمی از ما استقبال و پذیرایی کردند
چند ماه پیش این بندگاه خدا اومدند منزل ما ضیافت شام
جای شما بسیار خالی ضیافت شام با دستپخت محشر ماه خوشگلم عالی برگزار شد و خیلی چسبید
موقع برگشت چون ماشین نداشتند مهمان های عزیزمون من گفتم که شمارو میبرم
مهمان هارو سوار کردم که ببرم خانه مادربزرگ خانمم، یعمی مامان عمه خانمم
( این نکته رو باید زودتر میگفتم، قبل از اینکه مهمانی تموم بشه یک ساعت زودتر شوهرعمه خانمم پاشد و پیاده رفت، گفت من میرم شما هروقت دوست داشتید بیاید)
وقتی که رسیدیم درب خانه مادربزرگ خانمم، مهمان ها پیاده شدند
اون خانم شوهر عمه ام زودتر رفت، عمه ها داشتند از من خداحافظی میکردند
من یک لحظه این صحنه رو دیدم که وقتی خانوم شوهر عمه رفت داخل خونه، شوهرعمه اومد به استقبالش، بعد یهو با دست محکم زد روی شونش و چیزی رو گفت
من از دیدن اون صحنه فهمیدم که یک چیزی رو با عصبانیت به شوهرش گفت، قبل اینکه عمه ام بیاد تو خونه
چی گفت؟! خدا میدونه
وقتی که راه افتادم برگردم، توی فکر این بودم که این مسئله رو به همسرم بگم
اما با خودم گفتم اگر بگم چی میشه؟! صد در صد ذهن خانمم آشفته میشه و چون خانمم از اون خانم خوشش نمیاد و یک داستان هایی بوده، ممکنه سبب رنجش بشه
بعد من با خودم گفتم چرا باید بگم؟!
اصلا شتر دیدی ندیدی
چرا باید همچین چیزی رو بری بگی؟ که مهساجان نبودی ببینی وقتی فلانی رفت تو شوهرعمه ات رو دید یهو زد روی شونش و چیزی بهش گفت، معلوم بود ناراحته و این داستانا…
من تصمیم گرفتم که این مسئله رو نگم
و نگفتم
و بعدش چقدر احساس عالی گرفتم
که چقدر کار خوبی کردم که دیدم و نگفتم
توجه نکردم
از ذهنم پاک کردم
من و همسرم عادت داریم که همه چیز رو به هم میگیم
اما خب واقعا یک سری مسائل رو اصلا چرا آدم باید بگه؟!!!
وقتی نمیدونی قضیه چیه؟ وقتی میدونی گفتنش فقط سبب ناراحتی و شک و تردید میشه، چرا بگی؟!
حتی اگر چیزی دیدی، شنیدی، نگو و بگذر
این اتفاق خیلی حس خوبی به من داد
و به خودم افتخار کردم که این تصمیم رو گرفتم
که تونستم ذهنم رو کنترل کنم و از ناخواسته ها اعراض کنم
عاشقتم الله که گفتی و نوشتم
عاشقتم استاد برای شخصیت بی نظیری که داری
واقعا توی زندگیم هیچ شخصی رو مثل شما ندیدم که انقدر ویژگی های مثبت و عالی داشته باشه
چقدر شما عالی هستی
چقدر شخصیت محشر و فوق العاده ای داری
عاشقتم استاد عباسمنش
تحسین میکنم شمارا برای ساختن چنین شخصیت قوی و قدرتمند و بااراده ای
من روز چهارشنبه قرار بود جایی برم و می دونستم اونجا پر از افراد منفی هست و حرف و حدیث بسیار اول تو ماشین این فایل رو گوش دادم وقتی رسیدم اونجا اولین بحث ها شروع شد من خیلی خودم رو کنترل کردم که دخالت نکنم شب اول بخیر گذشت اما فردا اینقدر آدمای اطرافم حرف زدن از این شخص و اون شخص بالاخره من رو وسط رینگ کشوندن با اینکه وسطش پاشدم رفتم تو باغچه و درگیر هرس کردن شاخه های گلها کردم اما ذهنم بدجور درگیر شده بود انگار برگشته بود به چند سال پیش و همون شرایط و این که نتونستم کنترل کنم شرایط رو این حالم رو بدتر کرده بود به حدی حالم بد شده بود و سقوط کرده بودم که با همسرم هم بحث کردم و با تمام تلاشم اصلا هم فرکانس با فایل های استاد نبودم تا این حد این حرفا حال من رو بد کرده بودن
رفتم تو باغچه تو برفایی که باقی مونده بود آسمون قشنگ و شفاف بعد از بارش برف رو دیدم اما یه چیزی از درون نمیگذاشت لذت ببرم و آروم بشم دیگه گفتم ولش کن بذار فردا بر می گردم خونه و حالم بهتر میشه و دیشب که برگشتم خونه شب با یه حس سنگینی روی قفسه سینه ام خوابیدم، اینا رو اینجا نوشتم که هم به یاد خودم باشه که وارد این جور جمع ها نشم حتی اگر مجبور باشم مثل این دفعه همون اول صحبت ها بلند شم برم که هیچی نشنوم
و بدونم کنترل نکردنم باعث چه عذاب و رنجی برام میشه و ادعا نکنم من دیگه فایل های استاد رو گوش می کنم دیگه می تونم تو هر جمعی خودم رو کنترل کنم، بعضی رفتارها و حرفها به ظاهر معمولی بود اما من رو بر می گردوند به گذشته دور و ذهن من رو زیر و رو می کرد بدی هایی که به من شده بود اومد بالا و تنفرها رو شدن
امروز اومدم یه اهرم رنج و لذت نوشتم که درک کنم طرف این آدما یا نرم و اگرم بهشون بر خوردم مجال باز شدن این صحبت ها رو ندم
و جالبه امروز به این کلیپ برخوردم مطالبش رو عینا پایین می نویسم شاید که برای کسی مفید باشه:
آیا می دانید شایعه پراکنی و درگیرشدن در مسائل بیهوده واقعا ساختار مغز شما را تغییر میدهد؟
بیایید این موضوع را بررسی کنیم. مغز شما دو مرکز اصلی و قدرتمند دارد :قشر پیش پیشانی و آمیگدال
قشر پیش پیشانی مثل دریایی آرام برای ذهن شماست، جایی که تمرکز، کنترل و تفکر منطقی شکل می گیرد.
از طرف دیگر آمیگدال، مثل سیستم هشدار مغز شما عمل می کند و با استرس، ترس و حتی زمانی که درباره دیگران شایعه پراکنی یا شکایت می کنید فعال می شود.
هر بار که خود را درگیر شایعه پراکنی و مسائل بی اهمیت می کنید نه تنها وقتتان را هدر می دهید بلکه آمیگدال خود را تقویت و فعال تر می کنید و چون آمیگدال با
قشر پیش پیشانی در ارتباط هست هر چه بیشتر شایعه پراکنی کنید این الگو بیشتر تقویت می شود و تمرکز، تنظیم احساسات و حتی کنترل رفتارهایتان دشوارتر می شود.(دقیقا این اتفاقات برای من افتاد واقعا دیگه کنترل رفتارم برام سخت شده بود)
اما خبر خوب اینکه عکس این ماجرا هم می تونه اتفاق بیوفته اینکه تمرین سپاسگزاری، مهربانی و مثبت اندیشی می تواند قشر پیش پیشانی شما را تقویت کند و ذهن آرام تر و قوی تری برای شما بسازد.
پس یادتان باشد مغز شما با آنچه شما به آن می دهید شکل میگیرد همان طور که سقراط گفته: ذهن های قوی درباره ایده ها صحبت می کنند و ذهن های معمولی درباره اتفاقات و ذهن های ضعیف درباره دیگران
خدایا سپاسگذارم ازت که به من یه فرصت دوباره دادی تا امروز هم بیام و هرآنچه که به من کمک میکنه که ترو بفهمم وقوانینت رو درک کنم ازاین فایل ارزشمند بنویسم .خدایا کمکم کن تا همیشه درمسیر راستی پاکی صداقت و خوشبختی باشم ودراین مسیر ثابت قدم باشم …
خدایا به امید خودت …..
(سوره نور آیه 11)……
همانا آن گروه منافقان که بهتان به شما مسلمین بستندمپندارید ضرری به آبروی شما میرسد بلکه خیروثواب نیز خواهد یافت وهریک از آنها بعقاب اعمال خود خواهندرسیدوانکس ازمنافقان که راس ومنشااین بهتان بزرگ گشت هم اوبعذابی بسیارسخت معذب خواهدشد.
درمورد اینکه چه تهمتی به پیامبریاهرکسی زدن صحبت نکرده ودلیل داشته که صحبت نکرده …
همانا آن کسانیکه آن تهمت عظیم را به میان آوردن دسته ای ازشما بودن ازخودتون بودن .
خداوند میفرماید :آن تهمت نه تنها برای شما شرنیست بلکه برای شما خیر است.
ومیگه با گسترش دادنش با ادامه دادن با گفتن به دیگران ادامه اش ندین اگرشاهدی نیست که اصلا نباید بگی .اگرخودت ندیدی وچهارنفرشهادت ندادن درمورد اون موضوع اصلا نباید ادامش بدی.
ومیگه برای خودتون شرنبینیدش بلکه ببینید برای خودتون خیرومصلحتی ..
برعهده ی هرفردی که سهمی از گناه هست وانکه بخش عمده ای آن دروغ را برعهده داشته عذاب بزرگی هست .
یعنی چی؟ یعنی یه کسی یه تهمت زده اون اول شروعش کرده ویه رفتار نامناسب رو به یکی منتصب کرده اون شروع کننده است واون بزرگترین گناه رو داره
واونی که میاد ادامش میده اونها هم سهم دارن ازابنکار ….
اولا که آدم نباید بااین آدمها باشه چون اگرادم این حرفها رو بشنوه ذهنش ممکنه خراب بشه نسبت به اون فردی که دارن درموردش غیبت یا تهمتی میزنن.
فرض کنیم اون فرد دوست ما باشه .وقتی ما پای این بهتان دروغ غیبت وتهمت میشینیم باعث میشه نگرشمون درمورد اون دوستمون بدبشه پس بهترین کار اینه که نشنویم واصلا بااون فرد ی که داره این حرفها رو میزنه نشست و برخواست نکنیم ..
چون از دیدگاه خداوند این گناه عظیمیه واگر کسی اونو پخش کنه اون فرد هم به اندازه ای که پخشش میکنه در اون گناه سهم داره …
(آیه 12سوره نور)
آیا سزاوار این نبود که شما مومنان زن ومردتان چون ازمنافقان چنین بهتان ودروغها شنیدید حسن ظنتان درباره یکدیگر بیشتر شده وگویید این دروغی است آشکار….
خداوند میگه چرا وقتی این تهمت رو شنیدین به خودتون شککردین چرا به خودتون گمان نیک نبردین که این تهمت اشکاریه به حرف مفته اصلا مهم نیست اصلا واضحه که دروغه ..
یعنی نزارید تحت تاثیر قرار بگیرین نزارید شخصیتتون متزلزل بشه اگربه شما تهمت زدن .
به خودتون شک نکنید نگید نکنه من ایرادی دارم .
(آیه 13 نور)
چرا منافقان بردعوی خود خود چهارشاهد اقامه نکردند پس در حالیکه شاهد نیاوردند البته نزدخدامردمی دروغ زنند…..
یعنی در پیشگاه خداوند این که تهمتی رو زده نتونه چهارتا شاهد بیاره برای ادعایی که کرده دروغگو در درگاه خداوند
(آیه 15سوره نور)
زیرا شما آن سخنان منافقان رااززبان یکدیگر تلقی کرده وحرفی بر زبان میگویید که علم به آن ندارید واین کار سهل وکوچک میپندارید درصورتیکه نزد خدا بسیار بزرگ است ..
یعنی همون حرفها وغیبتهایی که دارین ادامه میدین واین زنجیره رو دارین ادامه میدین فکرمیکنید (حالا ما داریم یه چیزی میگیم پشت سریکی صحبت میکنیم ویا یکی یه تهمتی زده یه غیبتی کرده منم شنیدم ودارم ادامش میدم چیزی نیست )…
چرا بمحض شنیدن این سخن نگفتید که هرگز مارا تکلم به این روا نیست پاک خدایا این بهتان بزرگوتهمت محض است .
میگه وقتی این تهمت رو شنیدید چرا زنجیره رو قطع نکردی چرازنجیره رو ادامه دادی ،چرا به بقیه گفتی،چرا همون موقع حساب نکردین بگین خدایا این یه تهمت بزرگیه این یه غیبت خیلی دروغیه
این یهحرف نامناسبه که دارن پشت سریه کسی میگن
این یادم باشه اگرغیبتی شنیدم تهمتی شنیدم به خودم بگم واقعا من بی ایرادم منی که میخوام بگم طرف کاراشتباهی کرد .واقعا من خودم هیچ وقت اشتباه نکردم یعنی من خودم منزهم ازهمه ی گناهان من مبرام ازهمه این چیزهایی که میگم ..
وقتی دارم آدمها را قضاوت میکنم برای کاراشتباهشون من دارم بااین کارم توجه میکنم به کار اشتباه اونها و اینجوری من بااونها هم مدارمیشم که اون اتفاقات برای من هم بیوفته
ولی وقتی قضاوت نکنم بهش توجه نکنم، بهش فکرهم نکنم،کاری بهش نداشته باشم دیگه ادمهارو قضاوت نمیکنم ،درموردشون تهمت نمیزنم غیبت نمیکنم ادامه نمیدم وبه این شکل ازمدارشون میام بیرون ….
(آیه 17و18سوره نور)
خدا به شما مومنان موعظه واندرزمیکند که زنهار دیگر گرد این سخن اگراهل ایمانید هرگز نگردید .
وخدا آیات خود را برای شما بیان فرمود که او دانا اگاه است …..
یعنی اگه بهتون تهمت زدن بهتون برنخوره این زنجیره رو ادامه ندید .اگرطرف چهارتا شاهد نتونست بیاره داره دروغ میگه وهواستون باشه
خدا داره اینقدر همه چیو واضح و شفاف توضیح میده .
(آیه 12سوره حجرات)
ای اهل ایمان ازبسیار پندارها درحق یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظن و پندارها معصیت است ونیز هرگز ازحال درونی همتجسس نکنید .وغیبت یکدیگر روا ندارید آیا شما دوست دارید گوشت برادر مرده خود را خورید البته کراهت ونفرت ازان دارید وازخدا بترسید خدا بسیار توبه پذیر ومهربانست …..
یعنی دنبال زندگی دیگران نباشید .اینکه چیکارمیکنن ،اولا یه چیزی رو که بهش مطمئن نیستید وبهش علم نداری که این ظن و گمان
ممکنه اشتباه داری فکر میکنی هواست به این باشه وادامش ندی
وکسی ازشما غیبت دیگری رو نکند وتجسس رو اول میاره وبعد غیبت رو میاره
چون تجسس غیبت میاره وقتی شما سرتو میکنی توزندگی دیگران احتمالا درموردش غیبت هم میکنید .
واین غیبت کردن مثل ابن میمونه که گوشت برادر مرده تون رو بخورین
وبببن خداوند چه مثالی رو میاره تصورکنید غیبت کردن رو برابر کرده با خوردن گوشت برادر مرده تون
یعنی اگر یه آدم نامناسبی یک خبری یه غیبتی یه تهمتی زد بررسیش کنید همون موضوع چهارتا شاهد رو میگه خداوند که باید بیاره برای ادله حرفهاش …
ویه وقت ادامه ندید اون خبرنادرست رو که بعداً پشیمون بشید که مشکل ایجاد کنید برای دیگران به واسطه ی اینکه کسی یه خبر نادرستی برای شما آورد وشما باورش کردین وادامش دادین وبه بقیه هم گفتین
واین یادمون باشه ک اگر مادرمسیر درست قرار بگیریم باورهایی که گفتیم و بصورت بنیادین این باورهای درست رو درخودمون ایجاد کنیم وبتونیمدرعمل ازش استفاده کنیم فارغ از اینکه بقیه چیکارمیکنن شرایط مابهتر و بهتر میشه وهواسمون باشه خودمون اون آدمی نباشیم که غیبت میکنه ،تهمت میزنه،واون آدمی نباشم که این زنجیره غیبت کردن وتهمت زدن وبی اعتبارکردن دیگران رو بخوام
ادامه ندم وخودم آدم درستی باشم ..
خدایا من اگه توهدایتم نکنی حتما از گمراهان میشم خدایا ازت میخوام منو هدایت کنی به مسیر درستی پاکی صداقت راه راست راه افرادیکه به آنها نعمت داده ای نه راه گمراهان وغضب شده گان
استاد شما توی حرفهاتون همیشه گفتین من همیشه سعی کردن اون مسیری رو برم که برخلاف مسیر بقیه بود وهرجایی که دیدین افراد مسیری رورفتن ونتیجه نگرفتن شما مسیر دیگه ای رفتین …مسیردرستر
میخوام بگم انگارسالها چشم وگوشهام بسته بود چقدر غیبت کردن وتهمت شنیدن عادی شده بود تودنیای ما
درصورتیکه خدامیگه فکرنکنید اینکارکوچیکه نه این گناه بزرگیه ..
اما واقعیت اینه ما کوچیک دیدیمش
ولی هربار تواین بحثها وارد شدم دیدم احساسم بد شده وحالم بدشده واصلا دوست نداشتم ادامه بدم وصدایی بلنددرقلبم بلندمیگفت بسه ادامه نده نگو ولی گفتم وخودم رودرمداراتفاقات وشرایط وادمهای نامناسب ونادلخواه قرار دادم …..
البته اینها بیشترش برای قبل ازدرک قوانین خدابود
نمیگم العان نیست خیلی کمه خیلی
ولی خداروشکر که خدا بازگوش های گرفته ی منو بازکرد به یادم آورد ومنو هدایت کرد
خدایا بینهایت ازت سپاسگذارم ..
یادم باشه دیگه نه غیبت کنم نه تهمت بزنم نه دروغ پشت کسی بگم .و توجمعی که این حرفها هست نرم نشونم ..
چون وقتی واردش بشم بادست خودم .خودم رو میندازه تواتیش
ووارد مدت ناخواسته هامیشم ..
خداونداچقدرمهربان وعادلی تو که اینقدر زیبا دقیق شفاف با همه ی ما صحبت میکنی ..
حتی میگی با صدای بلند بهتر همو صدانکنید …
اینم کاریه که هنوز خیلی ها انجامش میدن حتی خودم.
چقدر کلام قدرت داره وخداوندمیدونه ومیاد مثال میزنه میگه ومن وقتی به اینجا رسید یادخودمافنادم وخجالت کشیدم ..
چون هیچ وقت بهش دقت نکرده بودم ..
چقدر دلم میخواد استاد منم بتونم مثل شما اینقدر خوب قرآن رو درک کنم وبفهمم و اینجوری ازش استفاده کنم توزندگیم ..
امروز هم همسرم داشت درمورد کسی صحبت میکرد سعی کردم گوش نکنم ویه موضوعی رو که دوست داشت پیش کشیدم ذهنش بره سمت اون …
استادممنونم ازشما وهمینطور خانم شایسته ی عزیزم ازشماهم خیلی سپاسگذارم برای این پروژه
استاد واقعا اینکه ما اگه سرمون تو کار خودمون باشه تا کار بقیه دخالت نکنیم 99درصد مشکلاتمون حل میشه یعنی به قول شما ما وقت نمیکنیم به دیگران فکر کنیم چه برسه بخواد تهمت و غیبت بکشه،من کلا هر موقعی بیکار بودم بیکار به معنای ذهنی منورمه خودمه به هیچ چیزی مشغول نکردم غیبت کردم تهمت زدم حالا چه حق با من بوده چه نبوده،بعدشم پشیمون شدم ولی وقتی خودمو مشغول کردم میگم چه از لحاظ بدنی چه از لحاظ ذهنی نذاشتم راکد باشه خیلی خیلی کمتر شده،یا اصلا نیست دیگه،چون هیچ چیزی جز پشیمونی وجود ندارد حالا چه درست چه غلط نباید خودمون و مشغول دیگران کنیم،وقتی رو خودمون کار کنیم جهان اطرافمان هم پا به پای ما رشد میکنن و چیزی که قرار با تو باشه همیشه کنارت خواهد بود،اینکه ما غیبت میکنیم و تهمت میزنیم اکثرا به خاطر اینه که نکنه چیزی نگم زشت باشه یا جمع رو ترک کنم بد باشه،عزت نفس خیلی میتونه کمک کننده باشه،قلبمون رو به عنوان وجدان در نظر بگیریم و بریم جلو کاری که دوست نداریم باهامون انجام بدن و انجام ندیم…به قول اون نماینده مجلس سنای آمریکا که گفته بود اگه زنم منو نبخشیده بود الان من تو زندان میبودم نه اینجا تو مجلس،خیلی هامون همین هستیم،اگه تو کارمون تو زندگیمون تو خیلی روابطمون بخشیده نمیشدیم معلوم نبود چیکاره بودیم،چیزی که به آن علم ندارید وارد نشوید،پشت دری که قفله تو نمیدونی چیه به زور نخواه که بازش کنی بدونی چیه،به زور نخواه که فلانی واست تعریف کنه که چه اتفاقی افتاد واسه طرف کارش چی شد خونواده ش چی شدن الان چی شد،خواه یا نام خواه رو ما هم تاثیر میذاره…
امیدوارم بتونم رو خودمون کار کنیم و کار کنیم..
یک در ملیون بتونیم به چیزایی که عمل کنیم هزاران هزار از این که هستیم هم بهتر میشیم…همیشه به بهترین ها برسین
با نام یاد پروردگار یکتا و سپاس از الطاف بیکران او
خدارا شکر می کنم که توفیقی دیگر نصیبم کرد تا بار دیگر به حضور عزیزان برسم با جملات و کلماتم
استاد همیشه در مورد این آگاهی ها این حرف را می گوید که این آگاهی ها هم ثروت و نعمت وارد زندگی می کند و هم مانع ضرر و زیان احتمالی می شود.
این فایل برایم هم از آن دسته فایلهایی است که قبل از اینکه به مسئله و یا مشکلی برخورد کنم راه حل آن را یاد می گیرم.
هر چقدر که فکر می کنم اتفاق خاصی که مورد اتهام و غیبت قرار گرفته باشم را به خاطر نمی آورم. شاید در مواردی مورد قضاوت قرار گرفته باشم و به لطف خدا بعد از چندی این موضوع به نفع بنده تمام شده باشد ولی شرایط آنچنانی که برای دیگران پیش می آید که وجه عمومی و اجتماعی و حتی مالی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد برای بنده پیش نیامده، شاید یکی از دلایل آن این باشد که خیلی نخواستم که به نتایج بزرگ و جاه طلبانه ای برسم و این خود یک تلنگری باشد. شاید خیلی از استانداردهای جامعه عبور نکردم و به تبع واکنش خاصی هم دریافت نکردم.
فکر می کنم که عموما افرادی مورد غیبت و تهمت و قضاوت و حسادت واقع می شوند که نتایج متفاوت و متمایزی گرفتند و از اکثریت معمولی جامعه جدا شدند، یک مثل معروفی هم هست که می گوید که: به قطار در حال حرکت سنگ می پرانند.
لذا معمولا اگر کسی کاری به تو ندارد معلوم می شود که کاره ای نیستی
منظورم این نیست که حتما باید مورد تهمت و غیبت قرار بگیری تا معلوم بشود که موفق شدی، نه
منظورم اینست که وقتی مورد این حجمه ها قرار می گیری با این نوع نگرش ذهن و نجواهایش را خیلی منطقی قانع کنی و به جای اینکه ناراحت و نگران بشوی، اتفاقا احساس قدرت و غرور داشته باشی.
از زمانی که با این مسیر آشنا شدم و در مورد غیبت خواندم و شنیدم خیلی بهتر عمل کردم، به قول کتاب چهار میثاق که غیبت یک ویروس ذهنی است و اغلب به سرعت منتشر می شود و ما باید هوشیار باشیم که آلوده به این ویروس نشویم و چقدر زیبا استاد از قرآن با نهایت سادگی و منطق آیه آورد و ذهنیت ما را بهبود داد.
واقعا سپاسگزارم که با این آگاهی های ناب قبل از اینکه به به در بسته برخورد کنم کلید را می یابم.
انشالله که خداوند هدایتمان کند و از این کلید در آن شرایط استفاده حداکثری را ببرم.
چقدر ساده و به راحت ترین روش ممکن همه چیز رو برامون حل کردی.
چقدر کارمون رو سریع تر انجام دادی
اگر قرار بود با روش قبلی پیش بریم هنوز یک قدم هم پیش نرفته بودیم، اما تو درخواست درخواست کننده رو شنیدی و دعای دعا کننده رو اجابت کردی.
تو بدی ها و مشکلات رو برطرف کردی چون وعده ی تو حقه.
پروردگار مهربانم چطور ازت سپاسگزاری کنم که به دلت بشینه؟
چطور شکر کنم نعمت های بی شمارت رو وقتی فقط یک زبان دارم؟
خدایا شکرت
با اینکه نزدیک به دو روزه از حل مسئلمون گذشته، اما من هنوزم فکر میکنم دارم خواب میبینم!
من توی اون سه روزی که مناجات کردم و ازت درخواست کمک داشتم، سَعیَم لَشَتی نبود. من شبانه روز با تمام وجود میخواستم و تو هم شبانه روز با تمام وجود میشنیدی.
قرار بود ده روز ازت بخوام و بعد تازه تو وارد بشی و کمک کنی، اما تو در روز سوم مسئله رو به راحت ترین شکل ممکن حل کردی!
حالا تا وقتی ده روز تموم بشه ازت به خاطر حل مسئله سپاسگزاری میکنم. میدونم اگر تا ابد سپاسگزار همین یک چیز باشم باز هم کمه. اما خدایا به بزرگواری خودت کاستی هام رو ببخش و عاشقم باش.
سپاسگزارم نازنین پروردگارم
شکرت زیبای من
سپاسگزارم
تعهد اول:
امروز چندتا از ویدیوهایی که قبلا گرفته بودم رو ادیت کردم.
هنوز نمیخوام کسی توی کانالم جوین شه. فقط میخوام بسازمش و کم و کاستی هاش رو جبران کنم و بعد یه کانال خوب برای آموزش زبان هفتم در اختیار افراد بذارم.
ممکنه وسط راه نظرم عوض شه و کانال رو معرفی کنم، اما فعلا نظرم اینه که چیزی نگم تا کامل بشه.
تعهد دوم:
کامنت گذاشتم و کارهای امروزم رو شرح دادم.
تعهد سوم:
پروردگارا شکرت که امروز تونستم کارم رو پیش ببرم.
خدایا شکرت که امروز غذا پختم و خوشمزه هم شد.
خدایا شکرت که نعمت های زیادی رو از اطرافیان وارد زندگیمون کردی و زندگیمون پر از برکت شد.
خدایا شکرت که مسئلمون انقدر راحت حل شد. نمیدونم چقدر اینو باید بگم اما میدونم به خاطرش تا ابد ازت ممنونم.
خدای بزرگوارم شکرت به خاطر هر چیزی که یادم هست و هر چیزی که یادم نیست.
با سلام خدمت استاد جان،و خانم شایسته عزیزم،و هم دوره ایهای محترم،خیلی خیلی از این فایل لذت بردم خیلی زیاد،من هم همیشه سعی کردم تو زندگی تو حاشیه نباشم تو جمع فامیل هیچ وقت نبودم نظر مردم زیاد برام مهم نبود البته نه کامل،ولی الان آگاهانه و با دلیل و آیه اینو فهمیدم یعنی با گوشت و خونم باید آغشته بشه،امروز درک کردم که غیبت چقدر بده،من اهل غیب نیستم ولی خوب بعضی وقتا پام میلغزید و غیب میکردم و بعدش از عذاب وجدان دچار احساس بد میشدم ولی الان دیگه با آگاهی تمام تلاشم میکنم که دیگه هیچ وقت غیبت نکنم برام خط قرمز باشه،و اما حرف مردم،من تو کل فامیل معروفم که به نظر مردم توجه نمیکنم ولی باید اعتراف کنم شاید 70درصدش ظاهر قضیه است من از درون خیلی وقتا از حرف مردم ناراحت شدم خیلی وقتا اهمیت دادم خیلی وقتا به خاطر حرف مردم خیلی کارها کردم که بر خلاف میلم بوده یعنی شرک داشتم ولی شاید از بقیه مردم کمتر بوده و باید از این به بعد بیشتر روی این قضیه کار کنم باورهای توحیدی تو تقویت کنم
بسم الله الرحمان الرحیم
سلامی به زیبایی و عظمت آسمان بیکران
الان که دارم این متن رو مینویسم ساعت ده شب هست
نیم ساعت پیش رفتم پنجره اتاق رو باز کنم تا کمی هوای تازه بیاد، آخه من عاشق هوای تازه هستم
پنجره رو باز کردم، عظمت و شکوه آسمان من رو به وجد آورد
آسمون سیاه مایل به سرخ
ابرهای سفید رنگ که توی سیاهی شب به رنگ خاکستری دراومدند
یک رنگ سیاهی مایل به سرخ شگفت انگیز که ابرهارو خاکستری میکنه
چند تکه ابر بسیار عظیم که در حرکت بودند
و چه صحنه شگفت انگیزی بود
آسمون همیشه من رو به وجد میاره
این عظمت، این شکوه
آفرین خدا، چقدر زیبا آفریدی، چقدر باشکوه آفریدی
استادجان قشنگم مثل همیشه گل کاشتند، چه آگاهی های نابی رو تقدیم ما میکنند، بی مزد و بی منت
عاشقتم بهترین و زیباترین استاد جهان
دوست دارم در این مورد یک مثالی از خودم بزنم، که باعث مباهات و افتخار منه
خانم من عمه ای داره که این عمه و شوهرش بچه دار نشدند، و شوهر این عمه یک خانم دیگه رو گرفته به امید بچه دار شدن اما اون بنده خدا هم بچه دار نشد
و این عمه به همراه هوو توی یک خونه دو طبقه کنارهم زندگی میکنند
خانوم من سر یک داستان هایی که نیازی به بیانشون نیست از این خانم شوهر عمه اش خیلی بدش میاد
وقتی که ما نامزد بودیم چندبار رفتیم تهران خونه عمه و مهمان بودیم اونجا
و همیشه هم عالی و باگرمی از ما استقبال و پذیرایی کردند
چند ماه پیش این بندگاه خدا اومدند منزل ما ضیافت شام
جای شما بسیار خالی ضیافت شام با دستپخت محشر ماه خوشگلم عالی برگزار شد و خیلی چسبید
موقع برگشت چون ماشین نداشتند مهمان های عزیزمون من گفتم که شمارو میبرم
مهمان هارو سوار کردم که ببرم خانه مادربزرگ خانمم، یعمی مامان عمه خانمم
( این نکته رو باید زودتر میگفتم، قبل از اینکه مهمانی تموم بشه یک ساعت زودتر شوهرعمه خانمم پاشد و پیاده رفت، گفت من میرم شما هروقت دوست داشتید بیاید)
وقتی که رسیدیم درب خانه مادربزرگ خانمم، مهمان ها پیاده شدند
اون خانم شوهر عمه ام زودتر رفت، عمه ها داشتند از من خداحافظی میکردند
من یک لحظه این صحنه رو دیدم که وقتی خانوم شوهر عمه رفت داخل خونه، شوهرعمه اومد به استقبالش، بعد یهو با دست محکم زد روی شونش و چیزی رو گفت
من از دیدن اون صحنه فهمیدم که یک چیزی رو با عصبانیت به شوهرش گفت، قبل اینکه عمه ام بیاد تو خونه
چی گفت؟! خدا میدونه
وقتی که راه افتادم برگردم، توی فکر این بودم که این مسئله رو به همسرم بگم
اما با خودم گفتم اگر بگم چی میشه؟! صد در صد ذهن خانمم آشفته میشه و چون خانمم از اون خانم خوشش نمیاد و یک داستان هایی بوده، ممکنه سبب رنجش بشه
بعد من با خودم گفتم چرا باید بگم؟!
اصلا شتر دیدی ندیدی
چرا باید همچین چیزی رو بری بگی؟ که مهساجان نبودی ببینی وقتی فلانی رفت تو شوهرعمه ات رو دید یهو زد روی شونش و چیزی بهش گفت، معلوم بود ناراحته و این داستانا…
من تصمیم گرفتم که این مسئله رو نگم
و نگفتم
و بعدش چقدر احساس عالی گرفتم
که چقدر کار خوبی کردم که دیدم و نگفتم
توجه نکردم
از ذهنم پاک کردم
من و همسرم عادت داریم که همه چیز رو به هم میگیم
اما خب واقعا یک سری مسائل رو اصلا چرا آدم باید بگه؟!!!
وقتی نمیدونی قضیه چیه؟ وقتی میدونی گفتنش فقط سبب ناراحتی و شک و تردید میشه، چرا بگی؟!
حتی اگر چیزی دیدی، شنیدی، نگو و بگذر
این اتفاق خیلی حس خوبی به من داد
و به خودم افتخار کردم که این تصمیم رو گرفتم
که تونستم ذهنم رو کنترل کنم و از ناخواسته ها اعراض کنم
عاشقتم الله که گفتی و نوشتم
عاشقتم استاد برای شخصیت بی نظیری که داری
واقعا توی زندگیم هیچ شخصی رو مثل شما ندیدم که انقدر ویژگی های مثبت و عالی داشته باشه
چقدر شما عالی هستی
چقدر شخصیت محشر و فوق العاده ای داری
عاشقتم استاد عباسمنش
تحسین میکنم شمارا برای ساختن چنین شخصیت قوی و قدرتمند و بااراده ای
همیشه سالم و سلامت و قدرتمند باشی
در پناه الله یگانه، خوشحال باشید و خندان
سلام و درود به همه دوستان و استاد عزیزم.
چقدر این فایل فوق العاده بود و از جمله موضوعاتی بود که اصلا از این دید و زاویه بهش نگاه نکرده بودم.
من خیلی اهل غیبت و سرک کشیدن تو زندگی ادم ها نیستم ولی همونمقداری که بعضی وقتا اینکارو میکردم اصلا نمیدونستم چه گناه بزرگی رو دارم مرتکب میشم
و حتی میشد خیلی وقت ها مثلا میومدم یکی رو نقد میکردم امانمیدونستم خمین کار یعنی توجه کردم به اون اتفاق و وارد شدن به مدار .
به لطف خداوند و استاد عزیزم، از زمانی که اموزه هارو دارم یاد میگیرم خیلی خیلی حواسم به خودم و حرفام هست
الانم که این فایل روگوش کردم خیلی عالی شد
و تمام تلاشم اینه که به چیزهایی که میخوام فکر کنم و به قول استاد واقعا به ما چه ربطی داره که بقیه چیکار میکنن
هرکس هرکاری که انجام میده خودش نتیجشو میبینه و میازی میست که ما در موردش صحبت کنیم.
خیلی خداروشکر میکنم که در این مسیر الهی قرار گرفتم و دارم مطالبی رو میشنوم که واقعا گنجه برام.
خدایا شکرت
سپاسگزارم ازتون استاد جان
سلاممممم به استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی
و سلام به همه دوستان عزیزم
من روز چهارشنبه قرار بود جایی برم و می دونستم اونجا پر از افراد منفی هست و حرف و حدیث بسیار اول تو ماشین این فایل رو گوش دادم وقتی رسیدم اونجا اولین بحث ها شروع شد من خیلی خودم رو کنترل کردم که دخالت نکنم شب اول بخیر گذشت اما فردا اینقدر آدمای اطرافم حرف زدن از این شخص و اون شخص بالاخره من رو وسط رینگ کشوندن با اینکه وسطش پاشدم رفتم تو باغچه و درگیر هرس کردن شاخه های گلها کردم اما ذهنم بدجور درگیر شده بود انگار برگشته بود به چند سال پیش و همون شرایط و این که نتونستم کنترل کنم شرایط رو این حالم رو بدتر کرده بود به حدی حالم بد شده بود و سقوط کرده بودم که با همسرم هم بحث کردم و با تمام تلاشم اصلا هم فرکانس با فایل های استاد نبودم تا این حد این حرفا حال من رو بد کرده بودن
رفتم تو باغچه تو برفایی که باقی مونده بود آسمون قشنگ و شفاف بعد از بارش برف رو دیدم اما یه چیزی از درون نمیگذاشت لذت ببرم و آروم بشم دیگه گفتم ولش کن بذار فردا بر می گردم خونه و حالم بهتر میشه و دیشب که برگشتم خونه شب با یه حس سنگینی روی قفسه سینه ام خوابیدم، اینا رو اینجا نوشتم که هم به یاد خودم باشه که وارد این جور جمع ها نشم حتی اگر مجبور باشم مثل این دفعه همون اول صحبت ها بلند شم برم که هیچی نشنوم
و بدونم کنترل نکردنم باعث چه عذاب و رنجی برام میشه و ادعا نکنم من دیگه فایل های استاد رو گوش می کنم دیگه می تونم تو هر جمعی خودم رو کنترل کنم، بعضی رفتارها و حرفها به ظاهر معمولی بود اما من رو بر می گردوند به گذشته دور و ذهن من رو زیر و رو می کرد بدی هایی که به من شده بود اومد بالا و تنفرها رو شدن
امروز اومدم یه اهرم رنج و لذت نوشتم که درک کنم طرف این آدما یا نرم و اگرم بهشون بر خوردم مجال باز شدن این صحبت ها رو ندم
و جالبه امروز به این کلیپ برخوردم مطالبش رو عینا پایین می نویسم شاید که برای کسی مفید باشه:
آیا می دانید شایعه پراکنی و درگیرشدن در مسائل بیهوده واقعا ساختار مغز شما را تغییر میدهد؟
بیایید این موضوع را بررسی کنیم. مغز شما دو مرکز اصلی و قدرتمند دارد :قشر پیش پیشانی و آمیگدال
قشر پیش پیشانی مثل دریایی آرام برای ذهن شماست، جایی که تمرکز، کنترل و تفکر منطقی شکل می گیرد.
از طرف دیگر آمیگدال، مثل سیستم هشدار مغز شما عمل می کند و با استرس، ترس و حتی زمانی که درباره دیگران شایعه پراکنی یا شکایت می کنید فعال می شود.
هر بار که خود را درگیر شایعه پراکنی و مسائل بی اهمیت می کنید نه تنها وقتتان را هدر می دهید بلکه آمیگدال خود را تقویت و فعال تر می کنید و چون آمیگدال با
قشر پیش پیشانی در ارتباط هست هر چه بیشتر شایعه پراکنی کنید این الگو بیشتر تقویت می شود و تمرکز، تنظیم احساسات و حتی کنترل رفتارهایتان دشوارتر می شود.(دقیقا این اتفاقات برای من افتاد واقعا دیگه کنترل رفتارم برام سخت شده بود)
اما خبر خوب اینکه عکس این ماجرا هم می تونه اتفاق بیوفته اینکه تمرین سپاسگزاری، مهربانی و مثبت اندیشی می تواند قشر پیش پیشانی شما را تقویت کند و ذهن آرام تر و قوی تری برای شما بسازد.
پس یادتان باشد مغز شما با آنچه شما به آن می دهید شکل میگیرد همان طور که سقراط گفته: ذهن های قوی درباره ایده ها صحبت می کنند و ذهن های معمولی درباره اتفاقات و ذهن های ضعیف درباره دیگران
همه ما در پناه الله یکتا باشیم
فالله خیرا حافظا و هو ارحم الرحمین
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته ی عزیز ودوستان عزیزم ….
خدایا سپاسگذارم ازت که به من یه فرصت دوباره دادی تا امروز هم بیام و هرآنچه که به من کمک میکنه که ترو بفهمم وقوانینت رو درک کنم ازاین فایل ارزشمند بنویسم .خدایا کمکم کن تا همیشه درمسیر راستی پاکی صداقت و خوشبختی باشم ودراین مسیر ثابت قدم باشم …
خدایا به امید خودت …..
(سوره نور آیه 11)……
همانا آن گروه منافقان که بهتان به شما مسلمین بستندمپندارید ضرری به آبروی شما میرسد بلکه خیروثواب نیز خواهد یافت وهریک از آنها بعقاب اعمال خود خواهندرسیدوانکس ازمنافقان که راس ومنشااین بهتان بزرگ گشت هم اوبعذابی بسیارسخت معذب خواهدشد.
درمورد اینکه چه تهمتی به پیامبریاهرکسی زدن صحبت نکرده ودلیل داشته که صحبت نکرده …
همانا آن کسانیکه آن تهمت عظیم را به میان آوردن دسته ای ازشما بودن ازخودتون بودن .
خداوند میفرماید :آن تهمت نه تنها برای شما شرنیست بلکه برای شما خیر است.
ومیگه با گسترش دادنش با ادامه دادن با گفتن به دیگران ادامه اش ندین اگرشاهدی نیست که اصلا نباید بگی .اگرخودت ندیدی وچهارنفرشهادت ندادن درمورد اون موضوع اصلا نباید ادامش بدی.
ومیگه برای خودتون شرنبینیدش بلکه ببینید برای خودتون خیرومصلحتی ..
برعهده ی هرفردی که سهمی از گناه هست وانکه بخش عمده ای آن دروغ را برعهده داشته عذاب بزرگی هست .
یعنی چی؟ یعنی یه کسی یه تهمت زده اون اول شروعش کرده ویه رفتار نامناسب رو به یکی منتصب کرده اون شروع کننده است واون بزرگترین گناه رو داره
واونی که میاد ادامش میده اونها هم سهم دارن ازابنکار ….
اولا که آدم نباید بااین آدمها باشه چون اگرادم این حرفها رو بشنوه ذهنش ممکنه خراب بشه نسبت به اون فردی که دارن درموردش غیبت یا تهمتی میزنن.
فرض کنیم اون فرد دوست ما باشه .وقتی ما پای این بهتان دروغ غیبت وتهمت میشینیم باعث میشه نگرشمون درمورد اون دوستمون بدبشه پس بهترین کار اینه که نشنویم واصلا بااون فرد ی که داره این حرفها رو میزنه نشست و برخواست نکنیم ..
چون از دیدگاه خداوند این گناه عظیمیه واگر کسی اونو پخش کنه اون فرد هم به اندازه ای که پخشش میکنه در اون گناه سهم داره …
(آیه 12سوره نور)
آیا سزاوار این نبود که شما مومنان زن ومردتان چون ازمنافقان چنین بهتان ودروغها شنیدید حسن ظنتان درباره یکدیگر بیشتر شده وگویید این دروغی است آشکار….
خداوند میگه چرا وقتی این تهمت رو شنیدین به خودتون شککردین چرا به خودتون گمان نیک نبردین که این تهمت اشکاریه به حرف مفته اصلا مهم نیست اصلا واضحه که دروغه ..
یعنی نزارید تحت تاثیر قرار بگیرین نزارید شخصیتتون متزلزل بشه اگربه شما تهمت زدن .
به خودتون شک نکنید نگید نکنه من ایرادی دارم .
(آیه 13 نور)
چرا منافقان بردعوی خود خود چهارشاهد اقامه نکردند پس در حالیکه شاهد نیاوردند البته نزدخدامردمی دروغ زنند…..
یعنی در پیشگاه خداوند این که تهمتی رو زده نتونه چهارتا شاهد بیاره برای ادعایی که کرده دروغگو در درگاه خداوند
(آیه 15سوره نور)
زیرا شما آن سخنان منافقان رااززبان یکدیگر تلقی کرده وحرفی بر زبان میگویید که علم به آن ندارید واین کار سهل وکوچک میپندارید درصورتیکه نزد خدا بسیار بزرگ است ..
یعنی همون حرفها وغیبتهایی که دارین ادامه میدین واین زنجیره رو دارین ادامه میدین فکرمیکنید (حالا ما داریم یه چیزی میگیم پشت سریکی صحبت میکنیم ویا یکی یه تهمتی زده یه غیبتی کرده منم شنیدم ودارم ادامش میدم چیزی نیست )…
میگه فکرمیکنید خیلی چیزکمیه ولی گناه بزرگیه خیلی گناه بزرگیه ..
(آیه 16سوره نور)
چرا بمحض شنیدن این سخن نگفتید که هرگز مارا تکلم به این روا نیست پاک خدایا این بهتان بزرگوتهمت محض است .
میگه وقتی این تهمت رو شنیدید چرا زنجیره رو قطع نکردی چرازنجیره رو ادامه دادی ،چرا به بقیه گفتی،چرا همون موقع حساب نکردین بگین خدایا این یه تهمت بزرگیه این یه غیبت خیلی دروغیه
این یهحرف نامناسبه که دارن پشت سریه کسی میگن
این یادم باشه اگرغیبتی شنیدم تهمتی شنیدم به خودم بگم واقعا من بی ایرادم منی که میخوام بگم طرف کاراشتباهی کرد .واقعا من خودم هیچ وقت اشتباه نکردم یعنی من خودم منزهم ازهمه ی گناهان من مبرام ازهمه این چیزهایی که میگم ..
وقتی دارم آدمها را قضاوت میکنم برای کاراشتباهشون من دارم بااین کارم توجه میکنم به کار اشتباه اونها و اینجوری من بااونها هم مدارمیشم که اون اتفاقات برای من هم بیوفته
ولی وقتی قضاوت نکنم بهش توجه نکنم، بهش فکرهم نکنم،کاری بهش نداشته باشم دیگه ادمهارو قضاوت نمیکنم ،درموردشون تهمت نمیزنم غیبت نمیکنم ادامه نمیدم وبه این شکل ازمدارشون میام بیرون ….
(آیه 17و18سوره نور)
خدا به شما مومنان موعظه واندرزمیکند که زنهار دیگر گرد این سخن اگراهل ایمانید هرگز نگردید .
وخدا آیات خود را برای شما بیان فرمود که او دانا اگاه است …..
یعنی اگه بهتون تهمت زدن بهتون برنخوره این زنجیره رو ادامه ندید .اگرطرف چهارتا شاهد نتونست بیاره داره دروغ میگه وهواستون باشه
خدا داره اینقدر همه چیو واضح و شفاف توضیح میده .
(آیه 12سوره حجرات)
ای اهل ایمان ازبسیار پندارها درحق یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظن و پندارها معصیت است ونیز هرگز ازحال درونی همتجسس نکنید .وغیبت یکدیگر روا ندارید آیا شما دوست دارید گوشت برادر مرده خود را خورید البته کراهت ونفرت ازان دارید وازخدا بترسید خدا بسیار توبه پذیر ومهربانست …..
یعنی دنبال زندگی دیگران نباشید .اینکه چیکارمیکنن ،اولا یه چیزی رو که بهش مطمئن نیستید وبهش علم نداری که این ظن و گمان
ممکنه اشتباه داری فکر میکنی هواست به این باشه وادامش ندی
وکسی ازشما غیبت دیگری رو نکند وتجسس رو اول میاره وبعد غیبت رو میاره
چون تجسس غیبت میاره وقتی شما سرتو میکنی توزندگی دیگران احتمالا درموردش غیبت هم میکنید .
واین غیبت کردن مثل ابن میمونه که گوشت برادر مرده تون رو بخورین
وبببن خداوند چه مثالی رو میاره تصورکنید غیبت کردن رو برابر کرده با خوردن گوشت برادر مرده تون
ومیگه ازان بدتون میاد وازاون کراهت دارید ازخدا بترسید
وتقواداشته باشید وتوبه کنید که خداوند بخشنده است .
وقتی من ناخود آگاه غیبت نکنم باعث میشه توجه کنم به اهداف و برنامه های خودم تجسس نکنم توزندگی بقیه واین باعث میشه توجه کنم به اهداف خودم
یکی از کارهایی که میتونیم بکنیم ذهنیت منفی به دیگران نداشته باشیم .اینه که غیبتهایی درموردشون میشه رو نشنویم .همین باعث میشه رابطمون رابطه خوبی بشه .
واون آدمی که بقیه باهاش مشکل دارن باما خیلی خوب میشه واین نکته ی خیلی مهمیه …
وقتی ما ذهنیت منفی درمورد کسی نداشته باشیم ماروی خوب اون طرف رو برانگیخته میکنیم وخیلی رابطه ی مثبت وخوبی باما شکل میگی
(آیه 1و2سوره حجرات)
ای کسانیکه بخدا ایمان آورده آید برخدا ورسول تقدم مجویبد وازخدا بترسید که خدا بگفتار شما شنوا ودانا است.
ای اهل ایمان فوق صوت پیامبر صدابلند نکنید.که اعمال نیکتان محو وباطل شود وشما فهم نکنید.
خداوند میفرماید خودتون رو هر جوری دوست دارید صداکنید ولی پیامبر رو اینجوری صدانکنید با صدای بلند
نکته ی مهم…..
یکی ازاونچیرهایی که نشون میده ثابت میکنه که این کتاب در ارتباط با شرایط پیامبر که باهاش برخورد میکرده همینه
به همین دلیل میگم که باید بتونیم درک کنیم شرایطی که قرانبرپیامبر نازل شده و پیامبر درچه شرایطی بوده
یکی ازاونا اینکه که حتی میاد درمورد اینکه وارد خونه بشید حتی درمورد بچها که دروقت استراحت وخلوت والدین باید اجازه بگیرن وبعدوارد بشن توضیح میده….
وقران تااین حد آمده مسائل رو توضیح داده
(آیه 3 سوره حجرات)
آنانکه نزد رسول خدا به صدای آرام و آهسته سخن گویند آنها هستند که در حقیقت خدادلهایشان را برای مقام رفیع تقواازموده وامرزش واجرعظیم نصیب فرموده است ..
اگرچه احتراممیزاری به پیامبر این یعنی دلت دل پاکیه وپاداشش رو خواهی گرفت .بخاطر اینکه داری احترام میزاری
وحالا بیتردید کسانیکه ترو ازپشت اتاقها ویاپرده باصدای بلندصدامیزنن عقل ندارن
که اگریه ذره عقل داشت میفهمید چقدرکاراشتباهیه
اینکه پیامبرهم برای خودش زمانی رو میخواسته که به کارها وبرنامه هاش برسه وقرار نیست هروقت کسی با پیامبر کارداشت پیامبر درخدمت اونها باشه …..
(آیه 5و6سوره حجرات)
واگرانها صبر میکردند تاوقتی که تو برایشان خارج شوید بسیار برآنها بهتر وثوابش بیشتر بود وخداغفورومهربانست
ای مومنان هرگاه فاسقی خبری برای شما آورد تحقیق کنید مبادا بسخن چینی فاسقی ازنادانی بقومی رنجی رسانید وسخت پشیمان گردید..
یعنی اگر یه آدم نامناسبی یک خبری یه غیبتی یه تهمتی زد بررسیش کنید همون موضوع چهارتا شاهد رو میگه خداوند که باید بیاره برای ادله حرفهاش …
ویه وقت ادامه ندید اون خبرنادرست رو که بعداً پشیمون بشید که مشکل ایجاد کنید برای دیگران به واسطه ی اینکه کسی یه خبر نادرستی برای شما آورد وشما باورش کردین وادامش دادین وبه بقیه هم گفتین
واین یادمون باشه ک اگر مادرمسیر درست قرار بگیریم باورهایی که گفتیم و بصورت بنیادین این باورهای درست رو درخودمون ایجاد کنیم وبتونیمدرعمل ازش استفاده کنیم فارغ از اینکه بقیه چیکارمیکنن شرایط مابهتر و بهتر میشه وهواسمون باشه خودمون اون آدمی نباشیم که غیبت میکنه ،تهمت میزنه،واون آدمی نباشم که این زنجیره غیبت کردن وتهمت زدن وبی اعتبارکردن دیگران رو بخوام
ادامه ندم وخودم آدم درستی باشم ..
خدایا من اگه توهدایتم نکنی حتما از گمراهان میشم خدایا ازت میخوام منو هدایت کنی به مسیر درستی پاکی صداقت راه راست راه افرادیکه به آنها نعمت داده ای نه راه گمراهان وغضب شده گان
استاد شما توی حرفهاتون همیشه گفتین من همیشه سعی کردن اون مسیری رو برم که برخلاف مسیر بقیه بود وهرجایی که دیدین افراد مسیری رورفتن ونتیجه نگرفتن شما مسیر دیگه ای رفتین …مسیردرستر
میخوام بگم انگارسالها چشم وگوشهام بسته بود چقدر غیبت کردن وتهمت شنیدن عادی شده بود تودنیای ما
درصورتیکه خدامیگه فکرنکنید اینکارکوچیکه نه این گناه بزرگیه ..
اما واقعیت اینه ما کوچیک دیدیمش
ولی هربار تواین بحثها وارد شدم دیدم احساسم بد شده وحالم بدشده واصلا دوست نداشتم ادامه بدم وصدایی بلنددرقلبم بلندمیگفت بسه ادامه نده نگو ولی گفتم وخودم رودرمداراتفاقات وشرایط وادمهای نامناسب ونادلخواه قرار دادم …..
البته اینها بیشترش برای قبل ازدرک قوانین خدابود
نمیگم العان نیست خیلی کمه خیلی
ولی خداروشکر که خدا بازگوش های گرفته ی منو بازکرد به یادم آورد ومنو هدایت کرد
خدایا بینهایت ازت سپاسگذارم ..
یادم باشه دیگه نه غیبت کنم نه تهمت بزنم نه دروغ پشت کسی بگم .و توجمعی که این حرفها هست نرم نشونم ..
چون وقتی واردش بشم بادست خودم .خودم رو میندازه تواتیش
ووارد مدت ناخواسته هامیشم ..
خداونداچقدرمهربان وعادلی تو که اینقدر زیبا دقیق شفاف با همه ی ما صحبت میکنی ..
حتی میگی با صدای بلند بهتر همو صدانکنید …
اینم کاریه که هنوز خیلی ها انجامش میدن حتی خودم.
چقدر کلام قدرت داره وخداوندمیدونه ومیاد مثال میزنه میگه ومن وقتی به اینجا رسید یادخودمافنادم وخجالت کشیدم ..
چون هیچ وقت بهش دقت نکرده بودم ..
چقدر دلم میخواد استاد منم بتونم مثل شما اینقدر خوب قرآن رو درک کنم وبفهمم و اینجوری ازش استفاده کنم توزندگیم ..
امروز هم همسرم داشت درمورد کسی صحبت میکرد سعی کردم گوش نکنم ویه موضوعی رو که دوست داشت پیش کشیدم ذهنش بره سمت اون …
استادممنونم ازشما وهمینطور خانم شایسته ی عزیزم ازشماهم خیلی سپاسگذارم برای این پروژه
واقعا مدارم کمی رفته بالاتر خوشحالم وسپاسگذارم ازخدا
خیلی فایل خوبی بود خیلی به من کمک کرد خیلی بهش نیاز داشتم
ازتون سپاسگذارم
خدایا ازت خیلی سپاسگذارم که کمکم میکنی تا هنردرست زندگی کردن ولذت بردن ازش رو یادبگیرم .خدایا شکرت شکرت شکرت
در پناه خداوند یکتا باشیم …..
به نام خدایی که هر چه دارم از اوست
سپاسگزارم از استادان عزیز
سلام دوستان هم دورهای در ای پروژه
همیشه در طول تاریخ مردم تو در و دیوار بودند
و نمیدونم به چه دلیل و اصلا مهم هم نیست
که بدونیم اول مرغ بوده یا تخم مرغ
برای من تو این زمان مهمترین چیز اینه که استادی به سمتش هدایت شدم که داره اصل و از فرع برام جدا میکنه
و من فقط باید گوش بدم یعنی اینجوری خداوند هدایتم کرده به سمت آسونی و در این حد آسونم کرده برای آسونی.
من با وجود اینکه متوجه بودم تهمت زدن و یا عیبت کردن کار بدی است و یکجورایی گناه هست.
اما الان در قالب قانون و این مسیر
که وقتی من تهمت میزنم و یا پشت سر کسی حرف میزنم وارد همون مدار میشم
خوب وقتی دارم بدی کسی رو میگم یعنی از اون حالت متنفرم و دوست ندارم
اما دارم واردش میشم طبق قانون
چون دارم بهش توجه میکنم.
خدایا کمکم کن تا روی خودم کار کنم.
به نام خداوند بخشنده وبخشایشگر
سلام خدمت استادبزرگوارواستادشایسته عزیزوهمراهان گرامی سایت.
استادبه قول خانم شایسته عزیزشما استادتشخیص اصل ازفرع هستید من ازشما سپاسگزارم.
باتوضیحاته دقیقی که ازکتاب قرآن میفرمائید ماروبه تنضیمات کارخانه برمیگردانیدومابه صورت آگاهانه بایدناظراعمال،رفتار،نگرش،وتصمیمات خودباشیم.
باتقوا(کنترل ذهن)استمرار،استمرار،استمرار
ایجادباورهای مناسب
پذیرفتن بی قیدشرط باورهای مناسب
مقاومت نداشتن
کنترل ورودیهای ذهن
حرف جامعه رونشنیدن
اینهاباعث پیشرفت،رفتن به مداربالاتروهدایت شدن درمسیردرست میشود.وزنجیره تهمت ،غیبت قطع میشودخدایاشکروسپاسگزارم که دراین مسیردرست قرارگرفتم واین سایت روروزی ماکردی .انقدراین لحضه شیرین هست که نمی خوام راجع گذشته بنویسم ایناروبرای خودم نوشتم که ردپائی ازخودم دراین سایت الهی داشته باشم استادازشما وسایت شما بی نهایت سپاسگزارم
سلام خدمت شما و استاد عزیز
استاد واقعا اینکه ما اگه سرمون تو کار خودمون باشه تا کار بقیه دخالت نکنیم 99درصد مشکلاتمون حل میشه یعنی به قول شما ما وقت نمیکنیم به دیگران فکر کنیم چه برسه بخواد تهمت و غیبت بکشه،من کلا هر موقعی بیکار بودم بیکار به معنای ذهنی منورمه خودمه به هیچ چیزی مشغول نکردم غیبت کردم تهمت زدم حالا چه حق با من بوده چه نبوده،بعدشم پشیمون شدم ولی وقتی خودمو مشغول کردم میگم چه از لحاظ بدنی چه از لحاظ ذهنی نذاشتم راکد باشه خیلی خیلی کمتر شده،یا اصلا نیست دیگه،چون هیچ چیزی جز پشیمونی وجود ندارد حالا چه درست چه غلط نباید خودمون و مشغول دیگران کنیم،وقتی رو خودمون کار کنیم جهان اطرافمان هم پا به پای ما رشد میکنن و چیزی که قرار با تو باشه همیشه کنارت خواهد بود،اینکه ما غیبت میکنیم و تهمت میزنیم اکثرا به خاطر اینه که نکنه چیزی نگم زشت باشه یا جمع رو ترک کنم بد باشه،عزت نفس خیلی میتونه کمک کننده باشه،قلبمون رو به عنوان وجدان در نظر بگیریم و بریم جلو کاری که دوست نداریم باهامون انجام بدن و انجام ندیم…به قول اون نماینده مجلس سنای آمریکا که گفته بود اگه زنم منو نبخشیده بود الان من تو زندان میبودم نه اینجا تو مجلس،خیلی هامون همین هستیم،اگه تو کارمون تو زندگیمون تو خیلی روابطمون بخشیده نمیشدیم معلوم نبود چیکاره بودیم،چیزی که به آن علم ندارید وارد نشوید،پشت دری که قفله تو نمیدونی چیه به زور نخواه که بازش کنی بدونی چیه،به زور نخواه که فلانی واست تعریف کنه که چه اتفاقی افتاد واسه طرف کارش چی شد خونواده ش چی شدن الان چی شد،خواه یا نام خواه رو ما هم تاثیر میذاره…
امیدوارم بتونم رو خودمون کار کنیم و کار کنیم..
یک در ملیون بتونیم به چیزایی که عمل کنیم هزاران هزار از این که هستیم هم بهتر میشیم…همیشه به بهترین ها برسین
بسم الله الرحمن الرحیم
با نام یاد پروردگار یکتا و سپاس از الطاف بیکران او
خدارا شکر می کنم که توفیقی دیگر نصیبم کرد تا بار دیگر به حضور عزیزان برسم با جملات و کلماتم
استاد همیشه در مورد این آگاهی ها این حرف را می گوید که این آگاهی ها هم ثروت و نعمت وارد زندگی می کند و هم مانع ضرر و زیان احتمالی می شود.
این فایل برایم هم از آن دسته فایلهایی است که قبل از اینکه به مسئله و یا مشکلی برخورد کنم راه حل آن را یاد می گیرم.
هر چقدر که فکر می کنم اتفاق خاصی که مورد اتهام و غیبت قرار گرفته باشم را به خاطر نمی آورم. شاید در مواردی مورد قضاوت قرار گرفته باشم و به لطف خدا بعد از چندی این موضوع به نفع بنده تمام شده باشد ولی شرایط آنچنانی که برای دیگران پیش می آید که وجه عمومی و اجتماعی و حتی مالی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد برای بنده پیش نیامده، شاید یکی از دلایل آن این باشد که خیلی نخواستم که به نتایج بزرگ و جاه طلبانه ای برسم و این خود یک تلنگری باشد. شاید خیلی از استانداردهای جامعه عبور نکردم و به تبع واکنش خاصی هم دریافت نکردم.
فکر می کنم که عموما افرادی مورد غیبت و تهمت و قضاوت و حسادت واقع می شوند که نتایج متفاوت و متمایزی گرفتند و از اکثریت معمولی جامعه جدا شدند، یک مثل معروفی هم هست که می گوید که: به قطار در حال حرکت سنگ می پرانند.
لذا معمولا اگر کسی کاری به تو ندارد معلوم می شود که کاره ای نیستی
منظورم این نیست که حتما باید مورد تهمت و غیبت قرار بگیری تا معلوم بشود که موفق شدی، نه
منظورم اینست که وقتی مورد این حجمه ها قرار می گیری با این نوع نگرش ذهن و نجواهایش را خیلی منطقی قانع کنی و به جای اینکه ناراحت و نگران بشوی، اتفاقا احساس قدرت و غرور داشته باشی.
از زمانی که با این مسیر آشنا شدم و در مورد غیبت خواندم و شنیدم خیلی بهتر عمل کردم، به قول کتاب چهار میثاق که غیبت یک ویروس ذهنی است و اغلب به سرعت منتشر می شود و ما باید هوشیار باشیم که آلوده به این ویروس نشویم و چقدر زیبا استاد از قرآن با نهایت سادگی و منطق آیه آورد و ذهنیت ما را بهبود داد.
واقعا سپاسگزارم که با این آگاهی های ناب قبل از اینکه به به در بسته برخورد کنم کلید را می یابم.
انشالله که خداوند هدایتمان کند و از این کلید در آن شرایط استفاده حداکثری را ببرم.
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
کامنت چهل و هفتم
4 بهمن 1403
تعهد دعا:
خدای مهربونم، از خوشحالی بغضم میگیره.
تو توانمند و باشکوهی
چقدر ساده و به راحت ترین روش ممکن همه چیز رو برامون حل کردی.
چقدر کارمون رو سریع تر انجام دادی
اگر قرار بود با روش قبلی پیش بریم هنوز یک قدم هم پیش نرفته بودیم، اما تو درخواست درخواست کننده رو شنیدی و دعای دعا کننده رو اجابت کردی.
تو بدی ها و مشکلات رو برطرف کردی چون وعده ی تو حقه.
پروردگار مهربانم چطور ازت سپاسگزاری کنم که به دلت بشینه؟
چطور شکر کنم نعمت های بی شمارت رو وقتی فقط یک زبان دارم؟
خدایا شکرت
با اینکه نزدیک به دو روزه از حل مسئلمون گذشته، اما من هنوزم فکر میکنم دارم خواب میبینم!
من توی اون سه روزی که مناجات کردم و ازت درخواست کمک داشتم، سَعیَم لَشَتی نبود. من شبانه روز با تمام وجود میخواستم و تو هم شبانه روز با تمام وجود میشنیدی.
قرار بود ده روز ازت بخوام و بعد تازه تو وارد بشی و کمک کنی، اما تو در روز سوم مسئله رو به راحت ترین شکل ممکن حل کردی!
حالا تا وقتی ده روز تموم بشه ازت به خاطر حل مسئله سپاسگزاری میکنم. میدونم اگر تا ابد سپاسگزار همین یک چیز باشم باز هم کمه. اما خدایا به بزرگواری خودت کاستی هام رو ببخش و عاشقم باش.
سپاسگزارم نازنین پروردگارم
شکرت زیبای من
سپاسگزارم
تعهد اول:
امروز چندتا از ویدیوهایی که قبلا گرفته بودم رو ادیت کردم.
هنوز نمیخوام کسی توی کانالم جوین شه. فقط میخوام بسازمش و کم و کاستی هاش رو جبران کنم و بعد یه کانال خوب برای آموزش زبان هفتم در اختیار افراد بذارم.
ممکنه وسط راه نظرم عوض شه و کانال رو معرفی کنم، اما فعلا نظرم اینه که چیزی نگم تا کامل بشه.
تعهد دوم:
کامنت گذاشتم و کارهای امروزم رو شرح دادم.
تعهد سوم:
پروردگارا شکرت که امروز تونستم کارم رو پیش ببرم.
خدایا شکرت که امروز غذا پختم و خوشمزه هم شد.
خدایا شکرت که نعمت های زیادی رو از اطرافیان وارد زندگیمون کردی و زندگیمون پر از برکت شد.
خدایا شکرت که مسئلمون انقدر راحت حل شد. نمیدونم چقدر اینو باید بگم اما میدونم به خاطرش تا ابد ازت ممنونم.
خدای بزرگوارم شکرت به خاطر هر چیزی که یادم هست و هر چیزی که یادم نیست.
سپاس