اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بنام خداوند بخشنده و مهربان و هدایتگر و روزی دهنده
سلام به استاد عزیزم و مریم خانم نازنین و دوستان عزیزم
این کامنت رو برای خودم مینویسم چون قبل از آشنایی با استاد و قوانین خدای مهربونم ،متاسفانه به غیبتها گوش میدادم و گاهی ادامه دادم و تهمت هایی که در مورد دیگران میشنیدم رو براحتی باور میکردم و همانطور که استاد گفتن ذهنیتم رو خراب میکردم خداوند من رو بیامرزه
نکاتی که بارها بارها باید تکرار کنم تا رفتارم بهتر بشه:
خدا توی قرآن واضح و روشن درباره گناه تهمت توضیح داده اینکه تهمت نزنم،اگر کسی به من تهمت زد خودم رو ناراحت نکنم
دنبال زندگی مردم نباشم و در زندگی مردم تجسس نکنم
غیبت نکنم چون غیبت کردن مثل خوردن گوشت برادر مرده است
دیگران رو قضاوت نکنم چون من جای اونا نیستم و نبودم و ممکنه اگه در شرایط اونا بودم همون رفتاری رو میکردم که الان بنظرم ناشایسته میاد
وقتی تهمت نزنم ،غیبت نکنم،قضاوت نکنم و ادامه دهنده تهمت و غیبت نباشم از مدار این موضوعات خارج میشم و زندگی متفاوت و بهتری رو تجربه میکنم
چون بهر چی توجه کنم از همون جنس تو زندگیم بیشتر میبینم پس آگاهانه به موارد مثبت و دلخواهم توجه میکنم تا هر روز اتفاقات زیبا ،صحبتهای قشنگ ،معجزه های زیبا و باور نکردنی رو تجربه کنم
اگر مراقب افکارم باشم و فقط روی پرورش نکات مثبت خودم کار کنم و نکات مثبت دیگران رو ببینم اون وقته که آدمهایی که با من برخورد میکنن جنبه خوب خودشون رو به من نشون میدن
استاد تو این مدت که با شما و آموزشهای شما آشنا شدم و خدا رو بهتر شناختم و سعی کردم این موارد را رعایت کنم( البته که هنوز خیلی خیلی باید کار کنم و ادامه بدم) دنیام با دنیای اطرافیانم عوض شده ،روابطم کم و کم رنگ شده که البته بعضی وقتا دلتنگشون میشم ولی خوشحالم که شرایط غیبت کردن و غیبت شنیدن رو فراهم نکردم و آگاهانه خودم رو در این شرایط قرار ندادم
همچنان دارم روی خودم کار میکنم که دیگران رو قضاوت نکنم و راجب بقیه نظر ندیم
تمرین سکوت میکنم و بعضی روزا روزه سکوت میگیرم
ازبعضی از کسانی که در موردشون حرفی زدم یا قضاوتی کردم عذرخواهی کردم و تصمیم گرفتم کسانی که در مورد من تهمتی زدن یا غیبت کردن ببخشم و به خودم گفتم اگه اونا در مورد من حرف زدن منم در مورد اونا حرف زدم پس دلخوری معنایی نداره ،بگذرم و ببخشم و از خدا طلب ببخش کنم
اتفاقاً یه مدتی بود به همین موارد فکر میکردم و سوالی تو ذهنم پر رنگ شده بود که چرا روابط با اقوام و آشناها مثل قبل نیست چرا نمیتونم اونا رو درک کنم و اونا هم نمیتونن مثل قبل با من ارتباط بگیرن به چنتا جواب رسیدم یکیش این بود که احتمالا من نسبت به قبل تغییر کردم که بخاطر این تغییر خوشحالم اگر چه باعث شده روابط فامیلیم کمتر بشه
یکی از جوابهام این بود:وقتی نتونی خودت رو کنترل کنی و در مورد بقیه ندانسته و نسنجیده نظر بدی نتیجه اش ناراحتی خودت و بقیه میشه هر چقدر هم از روی دلسوزی نظر بدی و بقول معروف نیت خیر داشته باشی فرقی نمیکنه در هر صورت در مسأله ای که به تو ربطی نداشته دخالت کردی
جواب دیگه ای به خودم دادم این بود :اینکه به نکات منفی اطرافیانم زوم کردم و اونا رو مقصر این اتفاقات میدونم
تا اینکه یه شب خواب زیبا و باورنکردنی دیدم توی خوابم همش این سوال رو میپرسیدم که چکار کنم روابطم قشنگتر بشه،چطور میتونم به آرامش برسم و خودم رو قبول داشته باشم و شادتر بشم و چطور عشق و علاقه ام رو بقیه نشون بدم چون قلبا همه رو دوست دارم ولی ظاهراً بخاطر منطقی بودن بیش از حدم بیشتر جدی و ایرادگیر به نظر میام
تا اینکه تو خواب احساس کردم کسی با من حرف میزنه اطرافما که نگاه میکردم کسی رو نمیدیدم فقط صدا میشنیدم به من گفت سعی کن نکات مثبت خودت رو حتی نکات کوچیکه مثبتت رو ببینی و نکات مثبت بقیه رو حتی نکاتی که سعی میکنن پنهان کن رو هم ببینی
بعد بیدار شدم حس عجیبی داشتم انگار واقعا خدا داشت باهام حرف میزد خوشحال و هیجان زده بودم سعی کردم برای اینکه فراموش نکنم چند بار تکرار کنم صبح زود وقتی همسرم بیدار شد براش تعریف کردم فقط میتونم بگم خدارا شکر و با یادآوری این خواب به خودم میگم ببین خدا همیشه کنارته،جواب سوالاتت رو میدونه و به تو میگه حالا اگه راست میگی و بندگی میکنی عمل کن
به امید یاری خدا و ایمان روز افزون برای خودم و همه انسانهای اطرافم
بنام خداوند وهاب و بخشنده و مهربان هدایتگرم که کلید جادویی و طلایی مهاجرت به مدار بالاتر برای اجابت دعاها و خواسته هایم را در این مسیر الهی به من عطا بخشیده و به من کمک کرده که تا این لحظه گام پانزدهم هدایت شوم . خدایااا شکرت
درود به دوستان عزیزی که در این مسیر توحیدی حضور دارند و با خواندن کامنت های زیباشون به درک و آگاهی بیشتری هدایت میشوم
درود و وقت بخیر خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم
سوره ی نور خداوند اصلا در مورد تهمت صحبتی نکرده در صورتی که خداوند در این سوره پیامی داشته
من خودم بارها دیدم آن کسانی که مدام غیبت میکنند در واقع دارند قضاوت میکنند و با قضاوت شون تهمت هم میزنند چپ دارند دیگران را با افکارمون قضاوت میکنند و همین قضاوت ها و تهمت ها باعث میشه که تفرقه و جنجال و دو بهم زنیها و خبرچینیها از زوایای مختلف هم ایجاد بشه بقول معروف یک کلاغ بشه چهل کلاغ .. ولی غافل از اینکه این انرژی های منفی دامن خودشان را میگیرد و سبب میشه که اعتبار شون سلب بشه و دیگه کسی بهشون اعتماد نکنه و با سرک کشیدن توی زندگی دیگران یعنی آتش سرخ در دست داشتن اول دامن خودش را میگیرد و میسوزد و بعد دیگران را میسوزاند و وارد مدار و فرکانس های پایین و پایین تر می شوند…
طبق قانون
به هر آنچه که توجه می کنیم از ریشه و اساس همون موضوع وارد زندگی مون میشه
مثلا من خودم از افرادی که غیبت میکنند و یا دیگران را مسخره میکنند اصلا خوشم نمیاد چون از این نظر خوشبین نیستم و همش توی تصوراتم اینطوری تجسم میکنم که حتما طرف پشت سر منم همینطوری غیبت و مسخره میکنه ..پس اعتمادی بهش نمیکنم .. و سعی میکنم ازش فاصله بگیرم . هر چند ممکنه حرف دیگران مهم نباشه ولی بار انرژی منفی برام میاره و ممکنه احساسم نامناسب بشه .. پس اینجور افراد نه تنها خیری برام ندارند بلکه من رو هم از مسیرم منحرف میکنند. ..
در واقع هر کسی به کسی تهمت و افترا بزند و بخواد آن شخص را در نزد دیگران خوار کند و برایش شَری درست کند و چوب لای چرخ زندگیش بذاره نه تنهها این شر پاگیر خودش میشود بلکه برای آن شخصی که مورد تهمت قرار گرفته خیری در کار است
نکته ی بعدی که استاد در اینجا اشاره کردند در مورد دوست صمیمی هست
از وقتی با استاد عزیزم و با این آگاهی ها آشنا شدم مسیرم کاملا تغییر کرد .. بخصوص آن زمانی که با سه فایل چگونه در یکسال درآمدمون سه برابر بشه. استاد خیلی تاکید داشتند که افراد نامناسب را با جسارت از زندگیمون حذف کنیم و آن کسانی رو که نمیتوانیم حذف کنیم جهان خودش اینکار را برامون انجام میدهد..
استاد جان باور کنید از همون چند سال پیش این حرف شما رو کاملا باور کردم و با سند مدرک بهم ثابت شد که وقت ارزشمند را صرف افرادی که توی مهم هستند نکنم و این جسارت را با خودم بارها و بارها تمرین کردم و کلا یکی یکی آدمهای نامناسبی که در مدار و فرکانس من نبودند رو با جسارت حذفشون کردم و خدا رو شکر مابقی افراد خود بخود از دایره ی روابطم حذف شدن .. حتی افراد جدید و مناسبی که وارد زندگیم شدند هم فقط و فقط برای اینکه به من کمکی کرده باشند یک مدت کوتاهی آمدند و ماموریت شون رو انجام دادند و بعدش باز هم خود بخود رفتند .. انگار یک ماموریتی داشتند تا به من خدمت کنند و بعدش بنا به دلایلی کمرنگ شدند و بعدش هم اصلا نفهمیدم چطوری از مدار من خارج شدند حتی نزدیکترین افراد … بخاطر اینکه من این قانون رو کاملا باور کردم که من در روابط هم باید ثروتمند باشم
شاید دوست و آشنایان زیادی هم داشته باشم ولی ارتباطی باهاشون ندارم در واقع من اصلا دوست و رفیقی ندارم .. کلا با تنهایی خودم بیشتر لذت میبرم .. بیشتر به این خلوت گزینی ها نیاز دارم تا بیشتر خودم را بشناسم ..
و به یک نکته ی طلایی پی بردم اینکه اگر لازم باشد طبق فرکانسم با اشخاص هم فرکانسم نشست و برخاست میکنم و اگر لازم نباشد باید بدون آن اشخاص مسیر زندگیمو ادامه بدم
یعنی حتما لازم نیست که دوست و رفیق خاصی داشته باشم تا شاد و خوشحال باشم بلکه معتقدم افراد درست و مناسب در شرایط و اوضاع و موقعیت درست و مناسب و در زمان و مکان درست و مناسب وارد مدار من میشوند
خدایاااا هدایتم کن تا با کسی همراه باشم که بهم انگیزه بده تا بهترین ورژن از خودم باشم
اگر من در مدار درست قرار بگیرم با آدم آماده و کامل و مناسب در زمان مناسب وارد مدار من میشود
من خودم را لایق بهترین رابطه ها میدانم
من خودم را لایق بهترین دوستان میدانم
من فقط با کسانی وقت میگذرونم که شایسته باشند که به من انرژی مثبت داشته باشند
همه منو بخاطر شخصیت استوار و خداگونه ام تحسین میکنند
من بخاطر نیاز و تنهایی رابطه برقرار نمیکنم من وقتی رابطه بر قرار میکنم که هم فرکانس و هماهنگ با افکار و آرمان های ذهنی من باشد و در کنار همدیگر لذت ببریم و شاد باشیم
من میخوام سطح کیفیت روابطم بالاتر بره . میخوام روابطم با کسایی باشه که باهاشون حرفی از قانون داشته باشم . نه این که من تازه بخوام بهشون قانونو بگم
خدایاااا شکرت که من به مدار بالاتر و جدیدی هدایت شدم و ترک مدار قبلی رو پذیرفتم .
خدایا شکرت که هدایت ما رو بعهده گرفتی و ای خدایی که به تنهایی برایم کافی هستی ممنون و سپاسگذارم
ـخدایا تمام جنبه های زندگی من نیاز به ترمیم و بهبودی و راه حل ها و معجزه های الهی تو دارد پس با معجزاتت بی نیازم کن
خدایاااا من فقط و فقط با نتایج معجزه آسایم می توانم اسم ترا بلند فریاد بزنم و بگم خدایااآاا شکرت خدایااااااااه اه اه آه آه آه راحت شدم و خودمو سپردم به تو
خدایااا میخوام با بالاتر رفتن مدارم اسم تو رو بلند بلند با فریاد صدا بزنم بگم خـــــــــــــــدایـــــــــــــاااااااااااا
شـــــــــــکـــــرت
خدای قدرتمند من ، من در برابر علم و آگاهی تو هیچم ،همه چیز رو به خودت میسپارم و آسانم کن مرا برای راه حل های آسان و آسانی ها ی نعمت ها وفور و فراوانی های پول و ثروت سلامتی و عشق در روابط های درست و مناسب با افراد جدید و شاد و خوشحال
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی می خواهم
سلام بر بانو مریم شایسته خالق پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
سلام بر دوستان گرامی هم سایتی و همدوره ای
پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
گام پانزدهم
اینکه خداوند اونقدر به موجودات به خصوص انسان نزدیک است و از همه حالات و احوالات انسان خبر دارد و با اون همه اشرافیت و تسلط بر مخلوق، در تهمتی که زده شده صحبتی نکرده است و این درس بزرگی است برای ما که هر حرفی رو بر دهان نیاریم و به کسی تهمت نزنیم الله اکبر
کسی را قضاوت نکنم چون اگر من جای اون شخص بودم معلوم نبود که چه برخوردی داشتم؟!! خیلی برامون پیش آمده ولی راحت قضاوت کریدم و راحت تهمت زدیم چون میگیم از فلانی شنیدم، فلانی گفت، خدایا ببخش، اگر همین نکته رو از این فایل یاد بگیرم و انجام بدهم و عمل کنم و در واقع اقدام عملی داشته باشم چقدر درس بزرگی است، چقدر عالی است
من آدمها رو قضاوت نمیکنم تا بدین شکل از مدارشون بیام بیرون.
همین جمله رو من همین چند وقت پیش رعایت نکردم و به راحتی وارد مدار اون شخص شدم و همون مشکلاتی که اون شخص داشت برای من پیش آمد و الان دارم میفهمم که علت اون مشکلات من چی بوده است و چرا گرفتارشون شدم
ممنون و سپاسگزارم استاد عزیز بابت این درس بزرگ
خدایا شکرت
خدایا توان بهم بده که به راحتی تهمت نزنم، غیبت نکنم، تهمت نشنوم، غیبت نشنونم و به راحتی و آسانی به سمت آدمی برم که برای هر لحظه زندگیم برنامه دارم برای خودم برنامه داشتم که وقت نداشته باشم حتی لحظه ای بخوام در مورد کسی صحبت کنم
به خدا هنوز که هنوزه نتونستم درست عمل کنم اگه کسی درست درک کنه
با فایل های رایگان شما دریایی ازآگاهی
به زندگی اش وارد میشه
الان میفهمم که شما میگید اگه با رایگان هاله نتیجه رسیدید دوره هارابخرید
استاد ازشما بابت اینکه ماراآگاه میکنید ممنونم
ازمریم خانوم هم تشکر فراوان دارم که تواین مسیردستی از دستان خداوند شدند برای نشر آگاهی هایی که شما به درک اونها رسیدیم وازخداوندممنونم که مرا به خانواده بزرگ عباسمنش هدایت کرد
به یقین کسانی که آن تهمت را آوردند، گروهی از خود شما بودند، آن را برای خود شرّی مپندارید، بلکه آن برای شما خیر است، برای هر مردی از آنان کیفری به میزان گناهی است که مرتکب شده، و آن کس که بخش عمده آن را بر عهده گرفته است، برایش عذابی بزرگ است. (11)
و اگر فضل و رحمت خدا در دنیا و آخرت بر شما نبود، به یقین به خاطر آن تهمت بزرگی که در آن وارد شدید، عذابی بزرگ به شما می رسید. (14)
🩶
خدا رو شکر ک 15 گام در مسیر «مهاجرت به مدار بالاتر» پیش رفتم و هرروز بیشتر و بیشتر برای ورود به مدار بالاتر آماده میشم.بیشتر در حال اصلاح خودم و مسیرم هستم .
اول اینکه من باید چقدر و چقدر خدا رو شکر کنم ک شاگرد استادی چون استاد عباسمنش هستم و در این مسیر گام برمیدارم، چقدر زمان لازم بود تا من با درک خودم بتونم راز این آیات رو شناسایی و درک کنم. بفهمم ک دقیقا در بطن این آیات چ هست چون در اکثر ترجمه ها اون پرانتز داستان هست و من اصلا نمیتونستم بفهمم ک خداوند این موارد رو شرح نمیده تا به من و ما یاد بده ک نیاز نیست چیزی ک اسمش روش هست :«تهمت» تکرار کنی و گسترش بدی وگرنه خب پس تو هم جزو همونهایی هستی ک تو آیات بعدی بهشون وعدهی عذاب داده شده . یعنی من چقدر خوشبختم ک خداوند از مسیری میانبر داره من رو به درک عمیق آیات خودش میرسونه در حالی ک مفسران و مترجمانی ک سالها قرآن رو مطالعه کردن چون با پیش زمینه بودن نتونستن عمق آگاهیهای ناب الهی رو متوجه بشن و در نوشتههاشون منعکس کنند .
…
از لا ب لای صحبتهای استادم یه خواسته در من شکل گرفت . یه خواستهی ارزشمند : اینکه دوست صمیمی داشته باشم . دوست صمیمی با تعریفی ک استاد ارائه دادند،یعنی دوستی ک در هفته چند بار با هم باشیم و باهم صحبت کنیم و با هم وقت بگذرونیم و با هم رشد کنیم با هم قوانین رو بهتر درک کنیم .با هم از خواستههامون بگیم . با هم راحت باشیم و تعارف و نقاب نداشته باشیم .ب راحتی بتونیم آنچه ک هست رو بهم نشون بدیم و بگیم . یعنی من یه عمر این رو میخواستم اما اینقدر واضح نبود برام ک دقیقا چی میخوام و الان خیلی خیلی واضح تر فهمیدم روحم ب دنبال چی هست در روابطش . حقیقتش من دوست صمیمی با این تعریف تا حالا فک کنم نداشتم و یا در برههای از زندگیم شاید یکی یا دوتا داشتم. اما الان میخوام که در خودم این شایستگی رو ببینم ک میتونم چنین دوستی با چنین کیفیتی داشته باشم و با کارکردن بیشتر روی خودم و باورهام در مدار ارتباط با انسانهای فوق العاده قرار بگیرم . همونطور ک خداوند من رو به سمت درک این خواسته در وجودم برده بنابراین به همین راحتی میتونه برام محققش هم بکنه وقتی من با ایمان تمرکزم رو روی خودم بگذارم .
…
و باز هم از لا ب لای صحبتهای استاد این کلمه برام زنگدار بود : «سندروم فریبکار»، به کار بردن این عبارت توسط استاد منو کنجکاو کرد تا ببینم ک دقیقا این سندروم چی هست و با یه جستجو در اینترنت به کلی مقاله برخوردم یعنی خیلی از انسانها گرفتار این سندروم شده و میشن ک این حجم نوشته براش تولید شده، ک خداوند در قرآن هم بهش اشاره کرده و مومنان رو ازش برحذر داشته ، یعنی مومنان این سندروم رو در خود ندارن… خب اول یه خلاصه اینجا میارم :
«سندرم ایمپاستر (impostor syndrome) یک پدیدهی روانی است که در آن افراد نمیتوانند موفقیتهایشان را بپذیرند. بر خلاف آنچه شواهد بیرونی نشان میدهد که فرد با رقابت و تلاش به موفقیت رسیده، خود فرد تصور میکند که لیاقت موفقیت را ندارد و فریبکار است. فرد مبتلا به این سندرم، موفقیت خودش را در نتیجه خوششانسی، زمانبندی خوب یا فریب دادن دیگران میداند و این موضوع که فرد باهوش یا تلاشگر است توسط خودش مورد پذیرش قرار نمیگیرد….دکتر سندی مان، استاد روانشناسی دانشگاه بریتانیا،سه ویژگی اصلی سندرم ایمپاستر یا نشانگان خودویرانگری افراد موفق را چنین بیان میکند: اولین ویژگی آن این است که افراد فکر میکنند دیگران تصوری اغراقشده و بیشاز اندازه از تواناییها و مهارتهای آنها دارند، تصوری بسیار بزرگتر از آنچه خود فرد از خودش دارد. دومین ویژگی این است که شما در هراس شدیدی هستید که دستتان رو شود و دیگران فکر کنند در مورد تواناییهای خود آنها را فریب دادهاید. سومین ویژگی این است که به طور مداوم موفقیتهای خود را با عوامل بیرون از توانایی و مهارت خودتان مقایسه و اندازهگیری میکنید و میسنجید. هانی لنکستر جیمز، روانشناس میگوید: «تجربهٔ داشتن سندروم ایمپاستر مانند این است که در تمام عمر با این ترس و نگرانی زندگی کنیم که دیگران ما را فریبکار بدانند و روزی بفهمند که در حد انتظارات و توقعات آنها نبودهایم»… و جالبه ک در یه مقاله ریشهی این باور محدودکننده رو در کودکی دونسته بود و صحبتها و قوانینی ک والدین برای ما ایجاد کرده بودن….. در نهایت هم برای رفع این سندروم هم راهکارهایی داده بودند: تمرینی که برای خروج از این سندرم وجود دارد این است که احساس لیاقت را به مرور در خود گسترش دهید و برای کوچکترین کار خود ارزش قائل شوید. تواناییهای خودت رو ببینی و بشناسی …
فک کنم با این تعریفها من هم خیلی اوقات گرفتار این سندروم بودم و خب قطعا خیلی نیاز دارم تا باور احساس لیاقت رو در خودم نسبت به خودم و توانمندیهای و موفقیتهام ایجاد کنم تا به قول استاد با شنیدن تهمت و دروغی در مورد خودم متزلزل نشم و بهم نریزم. به خودم شک نکنم ک آیا من اینم ک بهم نسبت دادن ؟!… بلکه به خودم و وجود و شخصیت و لیاقتهام ایمان داشته باشم . در واقع منم مخاطب خدا هستم زمانی ک تهمتی بهم شده بهم برخورده و به خودم گرفتمش در حالی ک من ک اونطور نبودم چرا باید به خودم بگیرم !
…🩶
الان میخوام در مورد اون تیک بزرگی ک بعد از بارها و بارها و بارها گوش دادن به این فایل در شرایط مختلف در ذهنم خورد بگم . تیک بزرگی ک درکش برام دردناک بود اما حقیقت بود و خداوند بهم نشون داد .(از لا ب لای نوشته ی یکی از عزیزانم…) چون از خدا خواستم ، خواستم ک دوست صمیمی من باشه یعنی بهم بگه آنچه باید بگه ، مثل روابطی ک تا حالا تجربه کردم نباشه ک از من «کمک به رشد من» رو دریغ کنه ، ک بهم نگه ضعفهام رو، نشونم نده باورهای اشتباهم رو، رفتارهای غلطم رو، به من فرصت نده ک درستشون کنم .قضاوتم نکنه، از خدا خواستم ک نگران واکنش من نباشه و راحت راحت باشه و آنچه باید بفهمم و درک کنم رو بهم بفهمونه و بگه و باور داشته باشه ک من انسان با ظرفیتی هستم ک به آنچه به من در مورد من گفته میشه فکر میکنم و بررسی میکنم و ازش به نفع خودم و رشدم استفاده میکنم … من عاشق اینم ک چنین رابطهای داشته باشم ک منو بالا بکشه ن اینکه با ترس ناراحت شدن من ازم حقیقت و درکش رو دریغ کنه . میدونی چی فهمیدم ؟! میدونی دوست عزیزم چیو به من نشون داد ؟! : وقتی از زبان استاد میشنیدم ک تهمت زدن و غیبت کردن چقدر ناشایست هست و باید از روابطی ک توش تهمت زدن و غیبت کردن وجود داره فاصله بگیرم شروع کردم به رصد کردن آدمای دیگه . چرا ؟ چون تصورم این بود ک «من که اینطور نیستم» من که نه تهمت میزنم نه غیبت میکنم حالا ببینم کیا اینطور هست دور و برم ک رابطه م رو کم کنم باهاشون .
اما افسوس ! افسوس ک متوجه شدم من خودم یک تهمت زننده و غیبت کننده هستم. همین چند وقت پیش یکی از روابطم رو با این ضعف بزرگ نابود کردم.(که فقط خدا بهم باید رحم کنه) رفتارها و ویژگیهایی رو بهش نسبت دادم ک اون بنده خدا هرچقدر تلاش میکرد ب من بفهمونه ک اینطور نیست موفق نشد . من پشت سرش غیبت کردم . خیلی زیاد غیبت کردم . همه ش بدگویی ش رو کردم . به قول استاد باعث شدم نگرش دوستانش در موردش خدشه دار بشه . خدایا من مرتکب چ گناه بزرگی شدم . خدایا من خودم شدم مصداق همون بندههایی ک بهشون وعدهی عذاب دادی در حالی ک چقدر از خودم مطمین هم بودم ک من اینطوری نیستم . احتمالا اگر استاد یکی از اون دوستانی میبود ک من جلوی روشون اون تهمت و غیبتها رو به اون بنده خدا زدم حتمن دوستیش رو با من به پایان میرسوند و این چقدر برام دردناک میبود ک من دوستی چون استاد رو بخاطر این اشتباه بزرگ از دست دادم . الان دارم اشک میریزم .برای اولین بار در زمان نوشتن دیدگاه اشک میریزم . از صمیم قلبم از خدا طلب بخشش و آمرزش میکنم . میگم ک من چقدر گمراه بودم . چقدر اشتباه کردم ک به خودم اجازه دادم با قضاوتهای خودم و با درک و آگاهی محدود خودم سالها به اون آدم چیزی رو نسبت بدم ک ازش مطمین نبودم و فقط قضاوت ذهنم بود . چقدر من ملعبه ی دست شیطان شدم که از من بازیچه ای ساخت تا هرآنچه بهم تلقین میکنه بپذیرم. فقط میتونم بگم خدایا من به خودم ظلم کردم. ظلم بزرگی ک خودم رو سالها در رنج و عذاب تهمت و غیبت اون بنده خدا گرفتار کردم و ب این شکل از داشته و رابطه م لذت نبردم و همهش بیمار نگه داشتمش و اما تو (خدا) باز هم از من ناامید نشدی و خواستی ک من رو به شناخت برسونی تا بفهمم چقدر مسیرم اشتباه هست. چقدر رفتارم اشتباه هست . و اونوقت تازه چرا اینقدر برام سواله ک رابطه م با این شخص درست نمیشه. من همچین سمی رو به خورد رابطه م با اون بنده خدا میدادم ک این تهمت رو تو ذهنم و در برابر دیگران بهش میزدم و اونوقت انتظار داشتم ک چیزی درست بشه ! چه گمراهی بزرگی !. (الان ک دارم می نویسم تو ذهنم میاد صحنه هایی رو ک نرگس با حرص و خشم در حال سمپاشی بود و از اصل خودش دور و دورتر میشد و تازه بقیه رو متهم میکرد ب اینکه نمیذارن ک خودش باشه ) آه ! خدای خوب من ! خدای خوب منی ک همیشه حجم محبت و لطفت در حقم کاهش نداشت و همواره بهم فرصت دادی ، فرصت دادی ک خودم رو اصلاح کنم .اگر فضل و رحمت خدا در دنیا و آخرت بر شما نبود، به یقین به خاطر آن تهمت بزرگی که در آن وارد شدید، عذابی بزرگ به شما می رسید فرصت دادی ک درک کنم و خودم رو بشناسم و خودم رو بهبود بدم . خودم رو به سمت بنده ی شایسته ی تو شدن پیش ببرم . خدایا شکرت . از خودت یاری میطلبم . من جز تو کسی رو ندارم . از تو میخوام ک کمکم کنی . کمکم کنی تا خط قرمز تهمت و غیبت رو درست و پررنگ و پررنگ ب دور وجود الهی خودم بکشم و هیچوقت هیچوقت واردش نشم . مگه میشه من تهمت زننده و غیبت کننده نباشم و در مدار چنین انسانهایی قرار بگیرم !؟ اصل قانون فرکانس چنین شرایطی رو فراهم نمیکنه . پس اگر دور و برم بودن چون خودم بودم و اگر خودم نباشم قطعا مصداق طیباتی میشم ک با طیبات تعامل خواهد داشت .
دیگه نذارم این ضعف بزرگ من رو از نعمتها و رحمت های الهی دور کنه و روابطم رو نابود کنه . دیگه خودم رو از رحمت الهی محروم نکنم و با دست خودم خودم رو گرفتار عذاب الهی نکنم .
آه ! چقدر سبک شدم . اگر من متعهد به نوشتن دیدگاه در هر قدم نمیشدم قطعا اینقدر در این فایل مکث نمیکردم و شاید احتمالا این ضعف رو هم نمی فهمیدم .
خدایا تو داری من رو برای مدار بالاتر آماده میکنی . تو داری من رو مهیای مدار بالاتر میکنی و دونه دونه جنبههای ک باید تغییر کنه رو در وجودم بهم نشون میدی. خدایا چطور شکرت رو بگم !
…
در مورد اینکه دنبال اینکه بقیه چیکار میکنند نباش هم فکر میکردم من مبرا هستم ولی وقتی در رفتارهام ریز شدم متوجه شدم ک در مورد بعضی از روابطم جستجوگر شدم و خواستم کنجکاوی بکنم در موردش و حتا گاهی حساسیت ب خرج دادم تو بعضی از روابطم ک ببینم دقیقا کجا رفته، چ کار کرده و … خب فک کنم این هم مصداق همین مورد هست و اینکه باعث مقایسه و هدر رفتن انرژی و … میشه و اصلا باعث میشه من از خودم و اصل خودم دور بشم و تمرکزم رو با توجه به دیگری هدر بدم و از خواسته های خودم غافل بشم و حتا گاهی حسرت بخورم .
من این رو کاملا درک کردم ک جستجو کردن و غیبت کردن در مورد افراد باعث میشه ک ذهنیت منفی در من شکل بگیره و این ذهنیت منفی رابطه م رو با اون شخص مدیریت میکرد و باعث میشد همه چیز رو از همون عینک ببینم و درک کنم ک خب درک اشتباهی هم بود و خب یه جورایی منتظر بودم اونچه ک من برداشت کردم رو ببینم تا باورم تایید بشه ک ببین من درست میگفتم ، چون ذهنیتم منفی بود و هم اینکه جنبه ی منفی اون فرد رو برای من برانگیخته میکرد و رابطه م هم با اون کیفیت ک باید پیش نمی رفت …
در حقیقت ما این را بر زبان تو آسان ساختیم تا پرهیزگاران را بدان نوید دهی و مردم ستیزه جو را بدان بیم دهى
خدایا من را دریافت کننده نوید و مژده های خودت قرار بده …
استاد قشنگم سپاسگزارم ازت 🩶 برای این آموزشهای گرانبها و برای این سایت و این فضا … قطعا خداوند به لطف این انرژی ک به زندگی امثال ما دادین ، بهترین بهترین ها رو به زندگی شما خواهد آورد .
چون من از مدت ها پیش روز خودن کار میکنم به تضاد سنگینی
نخوردم
ولی اکثرا کامن هایی که مینویسم راجب تحلیل فرکانس های منفیم هست راجب خودشناسبم هست وکمتر از نتایجم مینویسم
و این کم لطفی من به خودم رو نشون میده
من واقعا خیلی کار میکنم خیلی لذت میبرم
ولی هیچکدوم رو نمینویسم
و اکثرا تحلیل فرکانس های منفیم و اتفاقات منفی زندگیم رو مینویسم
تصمیم گرفتم به کمک خدای مهربان و انشاءالله اگر خدا هدایتم کنه
از نتایجم بنویسم
استاد من با ادامه دادن فرکانس های مثبت متوالی
به جایی رسیدم که در ارامش مطلق توی خونم دارم زندگی میکنم و لذن میبرم
عاشق زندگیم هستم و روزانه از دوازده ساعت بیداری نه ساعت انرژی بالایی دارم
فقط کمی ظهر ها چون آفتاب میزنه توی خونم با اینکه پرده هارو میکشم خوابم میگیره
و راه حلشو پیدا کردم
و پشت به آفتاب میشینم
یا توی آشپزخونه و اتاق دیگم که آفتاب نیست میرم
استاد پیاده روی هروزه و با لذت دارم اونم یک ساعتو نیم
با عشق پیاده روی میکنم هروز هروز هروز
اشک تو جشام جمع میشه وقتی از نتایجم مینویسم
تازه این نتایج چیزایی هستن که دست من هستن
خیلی چیزا هم برام اتفاق افتاده که دست من نبوده ولی من توی ذهنم تغییرش دادم در دنیای بیرون هم تغییر کرد
واقعا اعتماد به نفسم بالا رفته و دوستام فوق العاده تر از قبل شدن
با اینکه همون آدما هستن ولی انگار تغییر کردن نمیدونم رفتارشون تغیید کرده
رفتار پدر مادر خواهرم فوووق العاده عالی شده باهام و به شدت بهم اعتماد و باور دارن
رفتار خانواده همسرم باهام فوق العادس بی نظیر
رفتار امسرم باهام خیلی توب شده بیشتر وقتش خونه میمونه و به خونه زندگیمون توجه مثبت میکنه بهم باور داره اعتماد داره منو خیلی خیلی دوس داره باور کنید استاد اینقد که این پسر برای من جذابه که خودشم باور نمیکنه نمیدونم خداوند یه محبتی به قلبم انداخته که هروز شکر میکنم و محبت به قلب ایشون انداخته که میبینم چقدر عاشق منه چقدر توی جمع توی تنهایی پیش خانوادش پیش دیگران بهم احترام میزاره
و جذب یک یخچال جدید و نو که خود به خود بدون اینکه ما تلاشی بکنیم خودش اومد توی خونمون و بابتش دوملیون فقط گرفتن
وقتی که من دیدم یخچالمون خراب شد اصلا ناراحت نشدم به قران فقط سپاس گزاری میکردم و میدونستم کارها انجام میشه
ولی نمیدونستم که خداوند اینقد بهمون لطف میکنه عشقم باور نمیشد
اینم بگم محمدجانم هم مثل من نگاه مثبت داره به همههه
و تبلتم خراب شد یکی از نزدیکانمون با هزینه خودش برد چند جا نشون داد دوملیونو پونصد هزینه داد درستش کردن واثعت خداروسپاس گزارم
اینا پولی نیستا ولی اینکه ایشون اینقد مهربون بود و خداوند هدیه بهمون داد واقعو لذت بردیم
مثلا وقتی به عشقم از جایی که کار میکنه مرغ و ماهی و گوشت و آجیل روغن زیتون روغن زرد روغن گیاهی خرما ماکارونی برنج چای زعفرون مایع دسشویی مایع ظرفشویی صابون پودر ظرفشویی و خیلی خیلی چیزای دیگ میدن ما اونقدر با همسرم سپتس گزاری میکنیم
با اینکه خیلیاشو استفاده نمیکنیم
وای میگیم خداوند بهمون نعمت داده
حالا یا چیزایی که نمیخوام زو میبخشیم یا میبریم سوپری تعویض میکنیم یا همسرم باوراش خیلی قویه میگه میفروشم بهشون پولشو میگیرم
شکر خدا
درسته جای ایده آلی نیست و هم دوس داشتم بهتر باشه هسمرم لیاقت بهتر از اینارو داره
ولی به قول خودش اینا همش موقتیه
یا مثلا از کاری که دوس نداشتم و سه سال براش زحمت کشیده بودم اومدم بیرون با اینکه داشتم به نتایج جالبی میرسیدم
ولی وقتی دیدم علاقه ندارم فقط به خاطر پول دارم کار میکنم اومدم بیرون
بعدش رفتم سراغ یه کار دیگه یا مدت فعالیت ک دم دیدم بهم حال نمیده گزاشتمش کنار بدون اینکه از قضاوت دیگران بترسم و برام مهم باشه
بعدش بازم علایق دیگمو امتحان کردم
دیدم اونم بهم حال نمیده
گزاشتمش کنار و هی با خووم تکرار میکنم که دارم بازی میکنم و اصلا نظر هیجکس برام مهم نیست
خدروشکر همسرم حمایتم میکنه از اینکه من دارم دنبال علایقم میگردم و اینم خداروشکر به خاطر باورهای خودمه چون من با خودم به صلح رسیدم همه هم بهم احترام میزارن
غذاهای ساده ای میپزم
و روزی فقط یکبار برای خودم
یکبار برای همسرم
همسرم صبحانه و ناهازشو شرکت میخوره بدون اینکه چیزی از خونه ببره
اونجا ناهارشو مفصل و بهترین غذاهارو بهش میدن مرغ گوشت برگ کباب آبگوشت ماهیچه اصلن همه چی و این خیلی برام ارزشمند بود که چقدر همسرم جذب های فوق العاده ای داره
و برای خودم جقدر خوب شد چقدر کارم کمتر شد
منم وقتمو میزارم برای ورزش پیاده روی مطالعه انجام دادن کاری که بهش علاقه دارم استراحت میکنم مراقبه میکنم
و شام هم یک پیز ساده مثل تخم مرغ املت یا چرخ کرده یا کباب تابه ای میپزم
چون همسرمم برای جسمش خیلی ارزش قائله. غذای بد نمیخوره وااااقعت خداروشاکرم
راحت جلوی بقیه مراقبه میکنم
رراااحت راحت و لذت میبرم
این اعتماد به نفس و خود باوری واقعا شگفت انگیزه
امسال پدرم دوتا ایرپاد برام خرید
با اینکه من اولی رو یدونه از گوشی هاشو گم کردم بازهم به خودم جرات دادم و گفتم اشکال نداره و یکی دیگ خواستم و خداوند بهم جواب داد
مراقه میکن مروزی دو یا سه بار و غرق موسیقی میشمو لذت میبرم حالم خیلی خوب میشه
از حموم کردن ایییینقددددد لذت میبرم که نگو استاد من اینجوری نبودما قبلا توی حموم حجوم افکار منفی دیوانم میکرد
اما الان سپاس گزاری میکنم وآب میرززه روی سرم و کیف دنیار ومیکنم
و واقعا هیییچ مزاحمی توی زندگیم ندارم
هیچ غیبت کننده ای
هیچ فرد منفی
هیچ آدم نامناسب
البته اینم بگم
من رفت آدمو با بقیه خیلی کم کردم
و با خودم توی قلبم با آدما آرومم
و هر وقت هم میبینمشون در بهترین زمان و مکان هست و رفتارشون عالیه
مثلا جند روز قبل هی این تصویر میومد که دوستامو وعوت کردم باهمدیگه هستیم و داریم لذت میبریم
هی این تصویر میومد
هی ناخود آگاه تجسم میکردم
هرجر شده به حرف قلبم گوش کردم و دعوت کردم
استاد باور کنید یک مهمانی فووووق العاده شاد شد که توی این چند سال سابقه نداشت اینقدر خندیدیم اینقدر راحت بودیم همگی باهم اینقدر هممون حال کردیم که یکی از دوستامون گفت سه هفته بعد خونه ما
از خداوند میخوام اگر مناسب بود بریم اگر مناسب نبود نشه
چون من استاندارد هام بالا رفته
من خودم مگر آدم کمی هستم که استانداردم پایین باشه
اینهمه کمالات اینهمه خداپرستی اینهمه کارکردن مداوم به من این قدرت رو داده که استاندارد بالاداشته اشم و بهش برسی
استاد من هروقت مهمونی میگیرم بهترین مهمون میشه همه حالشون خوبه همه میخندن همه لذت میبرن
چون ارتباتاط رو از شما یاد گرفتم
حالا دیگ مقدار مهمونی هام کمتر شده و بیشتر با خودم حال میکنم ولی بازم هست
انشالله خدا کمکم کنه ساده برگزار کنم تابتونم هفته ای یدونه مهمونی شاد هم فرکانس داشته باشم
و سلام خدمت دوستانی که باهاشون همسفر شدم در این مسیر توحیدی و به من کمک میکنند با کامنتهای زیباشون خدا را واقعا شاکرم که در این سایت هستم و این فایلهای زیبا رو گوش میدم واقعا از خدا سپاسگزارم
یک نکته من یاد گرفتم که هیچ وقت کار نداشته باشم این قصه از کجا اومده به پیامش کار داشته باشم به من ربطی نداره که این آیه قرآن چه قصهای داشته دنبال پیامش برم دنبال پیامش برم ظرف درکم رو بیشتر و بیشتر کنم هر روز اگر تهمت بزنیم اونو بیشتر بزرگ کردیم تا خودمونو نه تنها در امریکا بلکه در ایران یا همه جای دنیا هم همینجوریه اگر پشت سر یک آدم سیاسی حرف بزنیم همه نگاهها و توجهها به سمت اون برمیگرده فارغ از اینکه پشت سرش چیه و معروفتر میشه
اگر کسی به ما تهمت بزنه نه اینکه به ضرر ماست بلکه به نفع ماست هیچکس جز خدا هیچ قدرتی نداره جز خدا کسی قدرتی نداره که ما رو بالا ببره یا پایین آدمها نمیتونن با حرفشون ما رو خوشبخت یا بدبخت کنن اما به شرط اینکه ما اگر پشت سر ما حرف زدن توجهمون رو به اون حرفها نذاریم توجهمون رو به اون تهمت نذاریم اگر توکلمون رو به خدا کنیم و قانون جهان رو بدونیم همه چیز به نفع ماست و خدا مثل یک مادر مهربان مراقب ماست به شرط اینکه قانون جهان را بدونیم و بدون اینکه خدا به صورت یک سیستم عمل میکنه نه به صورت یک احساس خداوند به صورت سیستمی عمل میکند نه به صورت یک انسان ما باید قانون رو بدونیم که سیستم با خوب عمل کنه ما باید از این آگاهیها استفاده کنیم و آگاهانه به سمت خواستههامون بریم
اگر به تهمت و غیبت دیگران گوش بدیم ذهن ما خراب میشود و بهتر است که به غیبت دیگران گوش ندیم چقدر این موضوع اساسیه
من توی فامیل یک خالهای دارم که از بس ذهنش منفیه از همه بدش میاد و حتی از مادرش از بچههاش به همه بدبینه همیشه غیبت میکنه و جالب اینجاست همیشه با مامان من غیبت میکند اما هیچ انباری شنیدم با سر مادر خودمم غیبت میکرد و یادمه مامانم زن دایی ها م رابطه خوبی داشت اما به خاطر اینکه یه چند باری خالم داشت تلفنی حرفی با مامانم حرف میزد از اونا بد میگفت و مامان من نسبت به این قضیه بدبین شده بود حتی بعضی وقتا نمیذاشت که من خونه زن دایان برم اما چی شد آخرش زن داییهام عزیزتر شدن و همه از اون خالم بدشون میاد حتی منی که خواهر زاده اش دوست ندارم خونش برم حتی خود مامانمم دیگه دوست نداره باهاش تلفنی حرف بزنه میگه اعصاب آدمو خورد میکنه اینجور آدمها هیچ وقت تو زندگیشون راضی نیستند و همه از وصفشون فرارین ممکنه یه مدت براشون جذابیت داشته باشه اما بعد مدتی دیگه با اون آدمه حالشون خوب نیست آدمهایی که غیبت میکنن تهمت میزنن همیشه بدبختم همیشه خدا
وقتی به ما تهمت میزن ما نباید عصبی بشیم باید ذهنمونو کنترل کنیم باید سگ محلشون کنیم
ما نباید گمان بد ببریم به کسی گمان یعنی حرفی که بهش علم نداریم حرفی که با گوش خودمون نشنیدیم با چشم خودمون ندیدیم اصلا حتی اگرم ببینیم حتی اگرم بشنویم نباید با کسی راجع بهش حرف بزنیم چون یک نکته منفیه و چقدر این پاشنه آشیل منه از قبل خیلی بهتر شدم تو این موضوع ولی هنوز پاشنه آشیلمه هنوز کار دارم
تا چیزیو ندیدیم باور نکنیم اگرم چیزیو دیدیم کسیو قضاوت نکنیم چون خودمون آدم کامل نیستیم افراد رو قضاوت نکنیم قضاوت اونها باعث میشه که ما هم به سمت اون زیباییها بریم چون به هر چیزی که توجه کنیم از همون وارد زندگی ما میشه خداوند هر چیزیو واضح توضیح داده فقط کافیه که ما رو ذهنمون کار کنیم بشنویم کافیه به هدایت درونیمون توجه کنیم کافیه که اگر میخواهیم خدا رو بشناسیم کتابشو بشناسیم
در زندگی دیگران فضولی نکنیم کاری به زندگی کسی کار نداشته باشیم ما تو زندگی کسی نیستیم که قضاوتش کنیم وای که چقدر این تو مسئله ما متاسفانه هنوز هست از قبل خیلی بهتره اما هنوز دخالتها فضولیها تو زندگی ما هست حالا من نمیدونم تو محل ما کیه ولی تو فامیل حتماً هر کدوم از ماها یک نفرو اینجوری داریم که ازش زیاد خوشم نمیاد و در ارتباط با اون لجمون میگیره و جالب اینجاست اطرافیان خودش همون کارا رو انجام میدن وقتی تو زندگی کسی فضول با خودش غیبت به همراه میاره من هیچ وقت از خانوادم کمک نخواستم یعنی هیچ کمک مالی میدونی چرا چون میدونم خواهرم که یک کمک خیلی کوچولو خواست شب و روز دارم تو زندگیش دخالت میکنن و طفلی میخواد یک تصمیم بگیره آسایش نداره اما من به دو دلیل کمک نمیخوام فقط از خدا کمک میخوام یک اینکه استاد عباس منش گفتن فقط روی خودمون خدا حساب کنیم روی خودمون سرمایهگذاری کنیم دوم اگر از کسی کمک مالی بخواهیم اجازه دادیم به اون طرف که بیاد از توی زندگی ما نظر بده توی زندگی ما حرف بزنه و دخالت کنه و اگر هر تصمیمی بگیریم اگر یک روزی اشتباه کنیم همون آدمی که کمکمون کرده همون آدم سرزنشممون میکنه و ما فقط باید از خدا کمک بخوایم
خدا را شکر میکنم که دوباره فرصتی پیش اومد این فایل رو گوش دادم و دوباره یک رد پا اینجا از خودم گذاشتم استاد از شما ممنونم بابت ضبط این فایل و گفتن این موضوعات و از مریم جانم ممنونم که این پروژه مهاجرت به مدار بالاتر رو فایلهاشو جمع آوری کرد تدوین کرد و فرصتی برای ما پیش آورد که دوباره این فایلها را بشنویم و این فایل جدید زیبا ضبط بشه واقعاً از شما ممنونم و از دوستانم ممنونم که با کامنتهای زیباشون به من کمک میکنند تا ایمانم قویتر بشه و از خداوند سپاسگزارم که با این سایت آشنا شدم و با شما دوستان عزیز هم فرکانس شدم
مهمترین نکته این قسمت برای من این موضوع بود که کسی رو قضاوت نکنیم چون قضاوت کردن به معنای توجه کردن هست و اگر کسی رو قضاوت کنیم چون داریم به اون موضوع توجه میکنیم وارد مداری میشیم که اون جنس اتفاقات برامون میافته.
خیلی سخت هست که آدم جلوی این ذهن قضاوتگر رو بگیره چرا که همهاش میگه فلانی رفته فلان کار رو کرده و این نتیجه بد رو گرفته و تقصیر اون بوده که این اتفاق افتاده و هی قضاوت میکنم درصورتی که باید به خودمون بگیم که وقتی ما جای اون فرد نبودیم و گذشتهی اون رو نداشتیم و از طرفی اون فرد آگاهیهایی که من دارم رو نداره خب این اتفاق پیش میاد دیگه.. شاید اگه منم جای اون فرد بودم این اشتباه رو میکردم.. شاید تو توی ذهنت بگی نه اگه من بودم این اتفاق نمیافتاد ولی واقعا اگه تو جای اون بودی و در اون شرایط بودی میتونستی تضمین بدی که اشتباه نمیکردی؟ اگه اینطوره چرا در مواقع دیگه در زندگیت اشتباه میکنی ولی خیلی راحت خودت رو تبرئه میکنی.. نه نمیتونی تضمین بدی که اگه تو بودی این اشتباه رو نمیکردی چون عمل کردن با حرف زدن خیلی فرق داره، تو اون شرایط بخوای ذهن رو کنترل کنی کار هر کسی نیست و هیچ کس هم کامل نیست و همه ممکنه اشتباه کنیم پس قضاوت نکن.. اصلا بهش توجه نکن.. بگذر ازش.. تجزیه و تحلیلاش نکن.. بگو شاید اگه منم بودم همین اشتباه رو میکردم.. درکت رو از قانون وسیع کن چرا که وقتی میدونی باورها چطور شکل میگیرن و افراد با توجه به گذشتشون ممکنه چه واکنشهایی بدن و امکانات و آگاهی ای که الان تو داری در گذشته خیلی سختتر بوده بدست آوردنش و اینکه چه تعهدی میخواد که مطابق با قانون عمل کرد و اصلا چه تسلیم بودن در برابر خداوند میخواهد که به سمت این آگاهیها هدایت شد و با همهی این موارد میشه نتیجه گرفت که شاید اگه منم بودم همون اشتباه رو میکردم و بنابراین قضاوت نمیکنم و تازه به طرف حق هم میدم، مثل داستان صدام که الان میدونیم حق بهش میدیم چنین شخصیتی بشه چون خودمون رو میشناسیم.
موضوع دیگه در بحث تهمت و غیبت این هست که با افرادی که این کارها رو میکنن نشست و برخواست نداشته باشیم و خودمون هم تمام تلاشمون رو بکنیم که این کار رو انجام ندیم. یکی از تمریناتی که باعث شده من در این زمینه خوب باشم و غیبت نکنم و پشت سر افراد صحبت نکنم و تهمت نزنم موضوع تمرکز بر نکات مثبت هست. من به صورت مداوم تمرین تمرکز بر نکات مثبت رو انجام میدم و نکات مثبت رو مینویسم و توجهام رو سمت مثبت میبرم به همین دلیل در اکثر مواقع اصلا در شرایطش قرار نمیگیرم که بخواهم چنین حرفهایی رو بزنم و بشنوم، نمیدونم در مورد بقیه هم همینطور هست یا نه ولی وقتی تمرکزت روی نکات مثبت باشه کلا از این مدار جدا میشی نه اینکه اصلا اتفاق نیفته ولی انقدر کم میشه که میتونی بگی اتفاق نمیافته.
در مورد این موضوع که استاد میگه وقتی یک کسی داره غیبت میکنه نشین حرفش رو بشنو و حرف رو قطع کن دقیقا درست میگه چون من این تجربه رو داشتم که یک فردی اومد پشت سر اون فرد و در حالتی که اون فرد اونجا نبود از بدیهاش گفت و ذهن من اول گفت نه اینطور نیست و این تمرکز روی منفیهاست و این باعث میشه این وجه بد طرف رو برانگیخته کنه ولی محیطم رو عوض نکردم و بعد دیدم ناخودآگاه دارم طرف رو قضاوت میکنم و تلاش بیشتر خواست تا ذهنم رو جهتدهی کنم که نه این موضوع ممکنه برای هر فردی رخ بده و هیچکس کامل نیست و من در شرایط اون فرد نبودم و .. پس بهتره حرف رو عوض کنیم یا در اون محیط نباشیم. اگه هم در جمع هستیم و به طرف میخواهیم بگوییم که غیبت نکن یا .. بهتره در جمع بهش نگیم و اعتبارش رو تخریب نکنیم و دنبال ایراد گیری نباشیم و مدتی بعد بکشیمش کنار و بهش بگیم که غیبت نکن وگر نه من ممکنه محیط رو ترک کنم.
در مورد موضوع تجسس نکردن در زندگی دیگران، این مورد پاشنهآشیل من هست و در بسیاری از مواقع من روی خودم کار کردم و ازش دور شدم ولی بعد از مدتی چون روش کار نکردم برگشتم بهش. البته این بار اولم هست که منطق قرآنی که استاد بیان کرد رو دارم میشنوم که خود قرآن گفته در زندگی دیگران تجسس نکنید و کاری اصلا با زندگی مردم نداشته باشید و چک نکنید و این میتونه خیلی کمک کننده باشه که این کار رو انجام ندم. من هر چند وقت یکبار وسوسه میشوم که برم ببینم دوستام یا افرادی که قبلا میشناختم یا حتی افراد معروف چه اتفاقاتی تو زندگیشون افتاده الان به کجا رسیدن یا دارن چی کار میکنن و .. و میرم جستجو میکنم، به قول قران این میشه تجسس کردن در زندگی دیگران. البته من افراد موفق رو پیگیری میکنم و مصاحبههاشون رو میخونم و اخبار در مورد اینکه الان دارن روی چه پروژهای کار میکنن رو نگاه میکنم ولی اینکه ما ذهنمون تو زندگی دیگران باشه اصلا کار درستی نیست و این موضوع رو باید روش بیشتر کار کنم و کنارش بگذارم و تجسس نکنم در زندگی دیگران. دلیل اینکه این موضوع در من هست هم به خاطر شرایطی هست که درش بزرگ شدم و کلا این موضوع باب بوده که بریم بخونیم ببینیم چی شده چی نشده، کی با کی ازدواج کرده کی از کی طلاق گرفته یا نمیدونم از این جور چیزها .. و همیشه هم احساسم بهم میگه که این کار خطا هست و نباید بری چک کنی و باید روی خودم بیشتر کار کنم در این موضوع.
سپاسگزارم از استاد بابت بیان کردن این مطالب کلیدی و مهم.
امیدوارم خداوند به همتون سعادت، ثروت، سلامتی و موفقیت روز افزون بده.
با سلام و تشکر بسیار فراوان بابت فایل فوق العاده عالی و آیه هایی که استاد درباره شون صحبت کردند.
واقعا تک تک جملات این فایل دلنشین و زیبا و تاثیرگذار بود. از مباحث مختلف درباره اینکه تهمت نزنیم و چطور از این مدار خارج بشیم و در زندگی دیگران سرک نکشیم. دلمون رو پاک کنیم و از پاکیش مراقبت کنیم.
حواسمون به زندگی خودمون باشه، برا خودمون هدف داشته باشیم. و اگر برای دنبال کردن این موارد وقت میزاریم یعنی اصلا هدف نداریم.
برای خودمون ارزش قائل بشیم برای پیدا کردن دوستان صمیمی دقت کنیم.
ذهنیت درباره افراد و نژادها نداشته باشیم اینجوری وجه خوب افراد رو جذب میکنیم. اتفاقا من جایی که من زندگی میکنم چند قومیت مختلف هست و چقدر این بحثا زیاده و واقعا همینطوره خیلی افراد با پیش فرض منفی نسبت به قومیت دیگه صحبت میکنن و مواردی ازین دست رو هم می بینن خودمم اول همینطوری بودم و پیش فرض هایی داشتم. اما وقتی خوب نگاه میکنیم می بینیم همه جا همه طور آدم هست و برعکس افرادی که پیش فرض منفی ندارن از همه قومیت های مختلف و از اکثر افراد رفتار و برخورد خوب و نیکو میگیرن
خدایا شکرت برای همه نعمت ها و برکت ها و زیبایی که به ما عطا کردی و هدایتمون به راه راست نعمت ها
بنام خدای که همیشه کنارمه و دوستش دارم
سلام به دوستان عزیزم ،مریم جان ،استاد بزرگ
مهاجرت به مدار بالاتر
گام
خدا را شکر که منو هدایت کرد به این فایل زیبا
بحث تهمت و غیبت
که خیلی سعی میکنم رعایت کنم این قضیه و الهی شکر که اینقدر هدف دارم که وقت نمیکنم غیبت کنم.وسرم تو کار خودمه .
ولی افراد نزدیک وقتی غیبت و تهمت میزنن،نمیدونم باید چه کار کنم ،خیلی اذیت میشم ولی حرف های اون ها رو ادامه نمیدم و حرف سعی میکنم عوض کنم .
همیشه یه اتفاقی برای یه نفر میفته ،پیش خودم میگم ،منم اگه جای او بودم شاید اینکار میکردم ،پس نباید حتی حتی تو ذهنم اون قضاوت کنم .
باید توجه ام بذارم روی چیزهای که دوست دارم ( خواسته هام )نه حرف مردم وقضاوتشون
چقدر جالب استاد توضیح میده در مورد آیات قرآن
سوره نور و….ومن لذت میبرم از اینکه میتونم خودم کنترل کنم وغیبت نکنم وکمتر قضاوت کنم و وقتم بزار برای چیزهای خوب دیگه و کمتر با آدم ها باشم
اینکه آدم های ضعیف بیشتر اهل غیبت و تهمت هستن .
عاشقتم استاد ،اینقدر قضیه رو خوب توضیح میدید ،واقعا ازتون ممنونم که دوباره این فایل ضبط کردید
شما بهترین استاد دنیا هستید .
در پناه خداوند عزیز شاد باشد
بنام خداوند بخشنده و مهربان و هدایتگر و روزی دهنده
سلام به استاد عزیزم و مریم خانم نازنین و دوستان عزیزم
این کامنت رو برای خودم مینویسم چون قبل از آشنایی با استاد و قوانین خدای مهربونم ،متاسفانه به غیبتها گوش میدادم و گاهی ادامه دادم و تهمت هایی که در مورد دیگران میشنیدم رو براحتی باور میکردم و همانطور که استاد گفتن ذهنیتم رو خراب میکردم خداوند من رو بیامرزه
نکاتی که بارها بارها باید تکرار کنم تا رفتارم بهتر بشه:
خدا توی قرآن واضح و روشن درباره گناه تهمت توضیح داده اینکه تهمت نزنم،اگر کسی به من تهمت زد خودم رو ناراحت نکنم
دنبال زندگی مردم نباشم و در زندگی مردم تجسس نکنم
غیبت نکنم چون غیبت کردن مثل خوردن گوشت برادر مرده است
دیگران رو قضاوت نکنم چون من جای اونا نیستم و نبودم و ممکنه اگه در شرایط اونا بودم همون رفتاری رو میکردم که الان بنظرم ناشایسته میاد
وقتی تهمت نزنم ،غیبت نکنم،قضاوت نکنم و ادامه دهنده تهمت و غیبت نباشم از مدار این موضوعات خارج میشم و زندگی متفاوت و بهتری رو تجربه میکنم
چون بهر چی توجه کنم از همون جنس تو زندگیم بیشتر میبینم پس آگاهانه به موارد مثبت و دلخواهم توجه میکنم تا هر روز اتفاقات زیبا ،صحبتهای قشنگ ،معجزه های زیبا و باور نکردنی رو تجربه کنم
اگر مراقب افکارم باشم و فقط روی پرورش نکات مثبت خودم کار کنم و نکات مثبت دیگران رو ببینم اون وقته که آدمهایی که با من برخورد میکنن جنبه خوب خودشون رو به من نشون میدن
استاد تو این مدت که با شما و آموزشهای شما آشنا شدم و خدا رو بهتر شناختم و سعی کردم این موارد را رعایت کنم( البته که هنوز خیلی خیلی باید کار کنم و ادامه بدم) دنیام با دنیای اطرافیانم عوض شده ،روابطم کم و کم رنگ شده که البته بعضی وقتا دلتنگشون میشم ولی خوشحالم که شرایط غیبت کردن و غیبت شنیدن رو فراهم نکردم و آگاهانه خودم رو در این شرایط قرار ندادم
همچنان دارم روی خودم کار میکنم که دیگران رو قضاوت نکنم و راجب بقیه نظر ندیم
تمرین سکوت میکنم و بعضی روزا روزه سکوت میگیرم
ازبعضی از کسانی که در موردشون حرفی زدم یا قضاوتی کردم عذرخواهی کردم و تصمیم گرفتم کسانی که در مورد من تهمتی زدن یا غیبت کردن ببخشم و به خودم گفتم اگه اونا در مورد من حرف زدن منم در مورد اونا حرف زدم پس دلخوری معنایی نداره ،بگذرم و ببخشم و از خدا طلب ببخش کنم
اتفاقاً یه مدتی بود به همین موارد فکر میکردم و سوالی تو ذهنم پر رنگ شده بود که چرا روابط با اقوام و آشناها مثل قبل نیست چرا نمیتونم اونا رو درک کنم و اونا هم نمیتونن مثل قبل با من ارتباط بگیرن به چنتا جواب رسیدم یکیش این بود که احتمالا من نسبت به قبل تغییر کردم که بخاطر این تغییر خوشحالم اگر چه باعث شده روابط فامیلیم کمتر بشه
یکی از جوابهام این بود:وقتی نتونی خودت رو کنترل کنی و در مورد بقیه ندانسته و نسنجیده نظر بدی نتیجه اش ناراحتی خودت و بقیه میشه هر چقدر هم از روی دلسوزی نظر بدی و بقول معروف نیت خیر داشته باشی فرقی نمیکنه در هر صورت در مسأله ای که به تو ربطی نداشته دخالت کردی
جواب دیگه ای به خودم دادم این بود :اینکه به نکات منفی اطرافیانم زوم کردم و اونا رو مقصر این اتفاقات میدونم
تا اینکه یه شب خواب زیبا و باورنکردنی دیدم توی خوابم همش این سوال رو میپرسیدم که چکار کنم روابطم قشنگتر بشه،چطور میتونم به آرامش برسم و خودم رو قبول داشته باشم و شادتر بشم و چطور عشق و علاقه ام رو بقیه نشون بدم چون قلبا همه رو دوست دارم ولی ظاهراً بخاطر منطقی بودن بیش از حدم بیشتر جدی و ایرادگیر به نظر میام
تا اینکه تو خواب احساس کردم کسی با من حرف میزنه اطرافما که نگاه میکردم کسی رو نمیدیدم فقط صدا میشنیدم به من گفت سعی کن نکات مثبت خودت رو حتی نکات کوچیکه مثبتت رو ببینی و نکات مثبت بقیه رو حتی نکاتی که سعی میکنن پنهان کن رو هم ببینی
بعد بیدار شدم حس عجیبی داشتم انگار واقعا خدا داشت باهام حرف میزد خوشحال و هیجان زده بودم سعی کردم برای اینکه فراموش نکنم چند بار تکرار کنم صبح زود وقتی همسرم بیدار شد براش تعریف کردم فقط میتونم بگم خدارا شکر و با یادآوری این خواب به خودم میگم ببین خدا همیشه کنارته،جواب سوالاتت رو میدونه و به تو میگه حالا اگه راست میگی و بندگی میکنی عمل کن
به امید یاری خدا و ایمان روز افزون برای خودم و همه انسانهای اطرافم
شب و روزتون خوش
مصاحبه با استاد |نحوه برخورد با تهمت – قسمت 2
گام پانزدهم
الله نور السماوات و الارض
بنام خداوند وهاب و بخشنده و مهربان هدایتگرم که کلید جادویی و طلایی مهاجرت به مدار بالاتر برای اجابت دعاها و خواسته هایم را در این مسیر الهی به من عطا بخشیده و به من کمک کرده که تا این لحظه گام پانزدهم هدایت شوم . خدایااا شکرت
درود به دوستان عزیزی که در این مسیر توحیدی حضور دارند و با خواندن کامنت های زیباشون به درک و آگاهی بیشتری هدایت میشوم
درود و وقت بخیر خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم
سوره ی نور خداوند اصلا در مورد تهمت صحبتی نکرده در صورتی که خداوند در این سوره پیامی داشته
من خودم بارها دیدم آن کسانی که مدام غیبت میکنند در واقع دارند قضاوت میکنند و با قضاوت شون تهمت هم میزنند چپ دارند دیگران را با افکارمون قضاوت میکنند و همین قضاوت ها و تهمت ها باعث میشه که تفرقه و جنجال و دو بهم زنیها و خبرچینیها از زوایای مختلف هم ایجاد بشه بقول معروف یک کلاغ بشه چهل کلاغ .. ولی غافل از اینکه این انرژی های منفی دامن خودشان را میگیرد و سبب میشه که اعتبار شون سلب بشه و دیگه کسی بهشون اعتماد نکنه و با سرک کشیدن توی زندگی دیگران یعنی آتش سرخ در دست داشتن اول دامن خودش را میگیرد و میسوزد و بعد دیگران را میسوزاند و وارد مدار و فرکانس های پایین و پایین تر می شوند…
طبق قانون
به هر آنچه که توجه می کنیم از ریشه و اساس همون موضوع وارد زندگی مون میشه
مثلا من خودم از افرادی که غیبت میکنند و یا دیگران را مسخره میکنند اصلا خوشم نمیاد چون از این نظر خوشبین نیستم و همش توی تصوراتم اینطوری تجسم میکنم که حتما طرف پشت سر منم همینطوری غیبت و مسخره میکنه ..پس اعتمادی بهش نمیکنم .. و سعی میکنم ازش فاصله بگیرم . هر چند ممکنه حرف دیگران مهم نباشه ولی بار انرژی منفی برام میاره و ممکنه احساسم نامناسب بشه .. پس اینجور افراد نه تنها خیری برام ندارند بلکه من رو هم از مسیرم منحرف میکنند. ..
در واقع هر کسی به کسی تهمت و افترا بزند و بخواد آن شخص را در نزد دیگران خوار کند و برایش شَری درست کند و چوب لای چرخ زندگیش بذاره نه تنهها این شر پاگیر خودش میشود بلکه برای آن شخصی که مورد تهمت قرار گرفته خیری در کار است
نکته ی بعدی که استاد در اینجا اشاره کردند در مورد دوست صمیمی هست
از وقتی با استاد عزیزم و با این آگاهی ها آشنا شدم مسیرم کاملا تغییر کرد .. بخصوص آن زمانی که با سه فایل چگونه در یکسال درآمدمون سه برابر بشه. استاد خیلی تاکید داشتند که افراد نامناسب را با جسارت از زندگیمون حذف کنیم و آن کسانی رو که نمیتوانیم حذف کنیم جهان خودش اینکار را برامون انجام میدهد..
استاد جان باور کنید از همون چند سال پیش این حرف شما رو کاملا باور کردم و با سند مدرک بهم ثابت شد که وقت ارزشمند را صرف افرادی که توی مهم هستند نکنم و این جسارت را با خودم بارها و بارها تمرین کردم و کلا یکی یکی آدمهای نامناسبی که در مدار و فرکانس من نبودند رو با جسارت حذفشون کردم و خدا رو شکر مابقی افراد خود بخود از دایره ی روابطم حذف شدن .. حتی افراد جدید و مناسبی که وارد زندگیم شدند هم فقط و فقط برای اینکه به من کمکی کرده باشند یک مدت کوتاهی آمدند و ماموریت شون رو انجام دادند و بعدش باز هم خود بخود رفتند .. انگار یک ماموریتی داشتند تا به من خدمت کنند و بعدش بنا به دلایلی کمرنگ شدند و بعدش هم اصلا نفهمیدم چطوری از مدار من خارج شدند حتی نزدیکترین افراد … بخاطر اینکه من این قانون رو کاملا باور کردم که من در روابط هم باید ثروتمند باشم
شاید دوست و آشنایان زیادی هم داشته باشم ولی ارتباطی باهاشون ندارم در واقع من اصلا دوست و رفیقی ندارم .. کلا با تنهایی خودم بیشتر لذت میبرم .. بیشتر به این خلوت گزینی ها نیاز دارم تا بیشتر خودم را بشناسم ..
و به یک نکته ی طلایی پی بردم اینکه اگر لازم باشد طبق فرکانسم با اشخاص هم فرکانسم نشست و برخاست میکنم و اگر لازم نباشد باید بدون آن اشخاص مسیر زندگیمو ادامه بدم
یعنی حتما لازم نیست که دوست و رفیق خاصی داشته باشم تا شاد و خوشحال باشم بلکه معتقدم افراد درست و مناسب در شرایط و اوضاع و موقعیت درست و مناسب و در زمان و مکان درست و مناسب وارد مدار من میشوند
خدایاااا هدایتم کن تا با کسی همراه باشم که بهم انگیزه بده تا بهترین ورژن از خودم باشم
اگر من در مدار درست قرار بگیرم با آدم آماده و کامل و مناسب در زمان مناسب وارد مدار من میشود
من خودم را لایق بهترین رابطه ها میدانم
من خودم را لایق بهترین دوستان میدانم
من فقط با کسانی وقت میگذرونم که شایسته باشند که به من انرژی مثبت داشته باشند
همه منو بخاطر شخصیت استوار و خداگونه ام تحسین میکنند
من بخاطر نیاز و تنهایی رابطه برقرار نمیکنم من وقتی رابطه بر قرار میکنم که هم فرکانس و هماهنگ با افکار و آرمان های ذهنی من باشد و در کنار همدیگر لذت ببریم و شاد باشیم
من میخوام سطح کیفیت روابطم بالاتر بره . میخوام روابطم با کسایی باشه که باهاشون حرفی از قانون داشته باشم . نه این که من تازه بخوام بهشون قانونو بگم
خدایاااا شکرت که من به مدار بالاتر و جدیدی هدایت شدم و ترک مدار قبلی رو پذیرفتم .
خدایا شکرت که هدایت ما رو بعهده گرفتی و ای خدایی که به تنهایی برایم کافی هستی ممنون و سپاسگذارم
ـخدایا تمام جنبه های زندگی من نیاز به ترمیم و بهبودی و راه حل ها و معجزه های الهی تو دارد پس با معجزاتت بی نیازم کن
خدایاااا من فقط و فقط با نتایج معجزه آسایم می توانم اسم ترا بلند فریاد بزنم و بگم خدایااآاا شکرت خدایااااااااه اه اه آه آه آه راحت شدم و خودمو سپردم به تو
خدایااا میخوام با بالاتر رفتن مدارم اسم تو رو بلند بلند با فریاد صدا بزنم بگم خـــــــــــــــدایـــــــــــــاااااااااااا
شـــــــــــکـــــرت
خدای قدرتمند من ، من در برابر علم و آگاهی تو هیچم ،همه چیز رو به خودت میسپارم و آسانم کن مرا برای راه حل های آسان و آسانی ها ی نعمت ها وفور و فراوانی های پول و ثروت سلامتی و عشق در روابط های درست و مناسب با افراد جدید و شاد و خوشحال
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
بنام خدای بخشنده و مهربان
سلام بر استاد گرامی و عزیز
سلام بر بانو مریم شایسته خالق پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
سلام بر دوستان گرامی هم سایتی و همدوره ای
پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
گام پانزدهم
اینکه خداوند اونقدر به موجودات به خصوص انسان نزدیک است و از همه حالات و احوالات انسان خبر دارد و با اون همه اشرافیت و تسلط بر مخلوق، در تهمتی که زده شده صحبتی نکرده است و این درس بزرگی است برای ما که هر حرفی رو بر دهان نیاریم و به کسی تهمت نزنیم الله اکبر
کسی را قضاوت نکنم چون اگر من جای اون شخص بودم معلوم نبود که چه برخوردی داشتم؟!! خیلی برامون پیش آمده ولی راحت قضاوت کریدم و راحت تهمت زدیم چون میگیم از فلانی شنیدم، فلانی گفت، خدایا ببخش، اگر همین نکته رو از این فایل یاد بگیرم و انجام بدهم و عمل کنم و در واقع اقدام عملی داشته باشم چقدر درس بزرگی است، چقدر عالی است
من آدمها رو قضاوت نمیکنم تا بدین شکل از مدارشون بیام بیرون.
همین جمله رو من همین چند وقت پیش رعایت نکردم و به راحتی وارد مدار اون شخص شدم و همون مشکلاتی که اون شخص داشت برای من پیش آمد و الان دارم میفهمم که علت اون مشکلات من چی بوده است و چرا گرفتارشون شدم
ممنون و سپاسگزارم استاد عزیز بابت این درس بزرگ
خدایا شکرت
خدایا توان بهم بده که به راحتی تهمت نزنم، غیبت نکنم، تهمت نشنوم، غیبت نشنونم و به راحتی و آسانی به سمت آدمی برم که برای هر لحظه زندگیم برنامه دارم برای خودم برنامه داشتم که وقت نداشته باشم حتی لحظه ای بخوام در مورد کسی صحبت کنم
خدایا خودت هدایتم کن
گام پانزدهم 2025/01/23
باسلام و درود خدمت استاد عزیزم
الان که دارم این دل نوشته را می نویسم
چندین بار فایل راگوش دادم
استاد نمیدونم چرا هرچی گوش میدم
نجواهای مثبت والهامات درونی توی وجودم بیشتر میشه
استاد هرچی گوش میدم میفهم
که بااینکه چندساله دنبال کننده شما هستم
با فایل های صوتی و تصویری شما
زندگی کردم
بازم اصل رو درست نفهمیده ام یااگرم فهمیدم
به خدا هنوز که هنوزه نتونستم درست عمل کنم اگه کسی درست درک کنه
با فایل های رایگان شما دریایی ازآگاهی
به زندگی اش وارد میشه
الان میفهمم که شما میگید اگه با رایگان هاله نتیجه رسیدید دوره هارابخرید
استاد ازشما بابت اینکه ماراآگاه میکنید ممنونم
ازمریم خانوم هم تشکر فراوان دارم که تواین مسیردستی از دستان خداوند شدند برای نشر آگاهی هایی که شما به درک اونها رسیدیم وازخداوندممنونم که مرا به خانواده بزرگ عباسمنش هدایت کرد
به نام خداوند هدایتگر مهربانم
إِنَّ الَّذِینَ جَاءُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَهٌ مِنْکُمْ ۚ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ ۖ بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۚ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ۚ وَالَّذِی تَوَلَّىٰ کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ ﴿١١﴾
به یقین کسانی که آن تهمت را آوردند، گروهی از خود شما بودند، آن را برای خود شرّی مپندارید، بلکه آن برای شما خیر است، برای هر مردی از آنان کیفری به میزان گناهی است که مرتکب شده، و آن کس که بخش عمده آن را بر عهده گرفته است، برایش عذابی بزرگ است. (11)
لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْرًا وَقَالُوا هَٰذَا إِفْکٌ مُبِینٌ ﴿١٢﴾
چرا هنگامی که آن را شنیدید، مردان و زنان مؤمن به خودشان گمان نیک نبردند و نگفتند: این تهمتی آشکار است؟!
لَوْلَا جَاءُوا عَلَیْهِ بِأَرْبَعَهِ شُهَدَاءَ ۚ فَإِذْ لَمْ یَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَٰئِکَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْکَاذِبُونَ ﴿١٣﴾
چرا بر آن تهمت، چهار شاهد نیاوردند؟ و چون شاهدان را نیاوردند، پس خود آنان نزد خدا محکوم به دروغگویی اند؛ (13)
وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ لَمَسَّکُمْ فِی مَا أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ ﴿١4﴾
و اگر فضل و رحمت خدا در دنیا و آخرت بر شما نبود، به یقین به خاطر آن تهمت بزرگی که در آن وارد شدید، عذابی بزرگ به شما می رسید. (14)
🩶
خدا رو شکر ک 15 گام در مسیر «مهاجرت به مدار بالاتر» پیش رفتم و هرروز بیشتر و بیشتر برای ورود به مدار بالاتر آماده میشم.بیشتر در حال اصلاح خودم و مسیرم هستم .
اول اینکه من باید چقدر و چقدر خدا رو شکر کنم ک شاگرد استادی چون استاد عباسمنش هستم و در این مسیر گام برمیدارم، چقدر زمان لازم بود تا من با درک خودم بتونم راز این آیات رو شناسایی و درک کنم. بفهمم ک دقیقا در بطن این آیات چ هست چون در اکثر ترجمه ها اون پرانتز داستان هست و من اصلا نمیتونستم بفهمم ک خداوند این موارد رو شرح نمیده تا به من و ما یاد بده ک نیاز نیست چیزی ک اسمش روش هست :«تهمت» تکرار کنی و گسترش بدی وگرنه خب پس تو هم جزو همونهایی هستی ک تو آیات بعدی بهشون وعدهی عذاب داده شده . یعنی من چقدر خوشبختم ک خداوند از مسیری میانبر داره من رو به درک عمیق آیات خودش میرسونه در حالی ک مفسران و مترجمانی ک سالها قرآن رو مطالعه کردن چون با پیش زمینه بودن نتونستن عمق آگاهیهای ناب الهی رو متوجه بشن و در نوشتههاشون منعکس کنند .
…
از لا ب لای صحبتهای استادم یه خواسته در من شکل گرفت . یه خواستهی ارزشمند : اینکه دوست صمیمی داشته باشم . دوست صمیمی با تعریفی ک استاد ارائه دادند،یعنی دوستی ک در هفته چند بار با هم باشیم و باهم صحبت کنیم و با هم وقت بگذرونیم و با هم رشد کنیم با هم قوانین رو بهتر درک کنیم .با هم از خواستههامون بگیم . با هم راحت باشیم و تعارف و نقاب نداشته باشیم .ب راحتی بتونیم آنچه ک هست رو بهم نشون بدیم و بگیم . یعنی من یه عمر این رو میخواستم اما اینقدر واضح نبود برام ک دقیقا چی میخوام و الان خیلی خیلی واضح تر فهمیدم روحم ب دنبال چی هست در روابطش . حقیقتش من دوست صمیمی با این تعریف تا حالا فک کنم نداشتم و یا در برههای از زندگیم شاید یکی یا دوتا داشتم. اما الان میخوام که در خودم این شایستگی رو ببینم ک میتونم چنین دوستی با چنین کیفیتی داشته باشم و با کارکردن بیشتر روی خودم و باورهام در مدار ارتباط با انسانهای فوق العاده قرار بگیرم . همونطور ک خداوند من رو به سمت درک این خواسته در وجودم برده بنابراین به همین راحتی میتونه برام محققش هم بکنه وقتی من با ایمان تمرکزم رو روی خودم بگذارم .
…
و باز هم از لا ب لای صحبتهای استاد این کلمه برام زنگدار بود : «سندروم فریبکار»، به کار بردن این عبارت توسط استاد منو کنجکاو کرد تا ببینم ک دقیقا این سندروم چی هست و با یه جستجو در اینترنت به کلی مقاله برخوردم یعنی خیلی از انسانها گرفتار این سندروم شده و میشن ک این حجم نوشته براش تولید شده، ک خداوند در قرآن هم بهش اشاره کرده و مومنان رو ازش برحذر داشته ، یعنی مومنان این سندروم رو در خود ندارن… خب اول یه خلاصه اینجا میارم :
«سندرم ایمپاستر (impostor syndrome) یک پدیدهی روانی است که در آن افراد نمیتوانند موفقیتهایشان را بپذیرند. بر خلاف آنچه شواهد بیرونی نشان میدهد که فرد با رقابت و تلاش به موفقیت رسیده، خود فرد تصور میکند که لیاقت موفقیت را ندارد و فریبکار است. فرد مبتلا به این سندرم، موفقیت خودش را در نتیجه خوششانسی، زمانبندی خوب یا فریب دادن دیگران میداند و این موضوع که فرد باهوش یا تلاشگر است توسط خودش مورد پذیرش قرار نمیگیرد….دکتر سندی مان، استاد روانشناسی دانشگاه بریتانیا،سه ویژگی اصلی سندرم ایمپاستر یا نشانگان خودویرانگری افراد موفق را چنین بیان میکند: اولین ویژگی آن این است که افراد فکر میکنند دیگران تصوری اغراقشده و بیشاز اندازه از تواناییها و مهارتهای آنها دارند، تصوری بسیار بزرگتر از آنچه خود فرد از خودش دارد. دومین ویژگی این است که شما در هراس شدیدی هستید که دستتان رو شود و دیگران فکر کنند در مورد تواناییهای خود آنها را فریب دادهاید. سومین ویژگی این است که به طور مداوم موفقیتهای خود را با عوامل بیرون از توانایی و مهارت خودتان مقایسه و اندازهگیری میکنید و میسنجید. هانی لنکستر جیمز، روانشناس میگوید: «تجربهٔ داشتن سندروم ایمپاستر مانند این است که در تمام عمر با این ترس و نگرانی زندگی کنیم که دیگران ما را فریبکار بدانند و روزی بفهمند که در حد انتظارات و توقعات آنها نبودهایم»… و جالبه ک در یه مقاله ریشهی این باور محدودکننده رو در کودکی دونسته بود و صحبتها و قوانینی ک والدین برای ما ایجاد کرده بودن….. در نهایت هم برای رفع این سندروم هم راهکارهایی داده بودند: تمرینی که برای خروج از این سندرم وجود دارد این است که احساس لیاقت را به مرور در خود گسترش دهید و برای کوچکترین کار خود ارزش قائل شوید. تواناییهای خودت رو ببینی و بشناسی …
فک کنم با این تعریفها من هم خیلی اوقات گرفتار این سندروم بودم و خب قطعا خیلی نیاز دارم تا باور احساس لیاقت رو در خودم نسبت به خودم و توانمندیهای و موفقیتهام ایجاد کنم تا به قول استاد با شنیدن تهمت و دروغی در مورد خودم متزلزل نشم و بهم نریزم. به خودم شک نکنم ک آیا من اینم ک بهم نسبت دادن ؟!… بلکه به خودم و وجود و شخصیت و لیاقتهام ایمان داشته باشم . در واقع منم مخاطب خدا هستم زمانی ک تهمتی بهم شده بهم برخورده و به خودم گرفتمش در حالی ک من ک اونطور نبودم چرا باید به خودم بگیرم !
…🩶
الان میخوام در مورد اون تیک بزرگی ک بعد از بارها و بارها و بارها گوش دادن به این فایل در شرایط مختلف در ذهنم خورد بگم . تیک بزرگی ک درکش برام دردناک بود اما حقیقت بود و خداوند بهم نشون داد .(از لا ب لای نوشته ی یکی از عزیزانم…) چون از خدا خواستم ، خواستم ک دوست صمیمی من باشه یعنی بهم بگه آنچه باید بگه ، مثل روابطی ک تا حالا تجربه کردم نباشه ک از من «کمک به رشد من» رو دریغ کنه ، ک بهم نگه ضعفهام رو، نشونم نده باورهای اشتباهم رو، رفتارهای غلطم رو، به من فرصت نده ک درستشون کنم .قضاوتم نکنه، از خدا خواستم ک نگران واکنش من نباشه و راحت راحت باشه و آنچه باید بفهمم و درک کنم رو بهم بفهمونه و بگه و باور داشته باشه ک من انسان با ظرفیتی هستم ک به آنچه به من در مورد من گفته میشه فکر میکنم و بررسی میکنم و ازش به نفع خودم و رشدم استفاده میکنم … من عاشق اینم ک چنین رابطهای داشته باشم ک منو بالا بکشه ن اینکه با ترس ناراحت شدن من ازم حقیقت و درکش رو دریغ کنه . میدونی چی فهمیدم ؟! میدونی دوست عزیزم چیو به من نشون داد ؟! : وقتی از زبان استاد میشنیدم ک تهمت زدن و غیبت کردن چقدر ناشایست هست و باید از روابطی ک توش تهمت زدن و غیبت کردن وجود داره فاصله بگیرم شروع کردم به رصد کردن آدمای دیگه . چرا ؟ چون تصورم این بود ک «من که اینطور نیستم» من که نه تهمت میزنم نه غیبت میکنم حالا ببینم کیا اینطور هست دور و برم ک رابطه م رو کم کنم باهاشون .
اما افسوس ! افسوس ک متوجه شدم من خودم یک تهمت زننده و غیبت کننده هستم. همین چند وقت پیش یکی از روابطم رو با این ضعف بزرگ نابود کردم.(که فقط خدا بهم باید رحم کنه) رفتارها و ویژگیهایی رو بهش نسبت دادم ک اون بنده خدا هرچقدر تلاش میکرد ب من بفهمونه ک اینطور نیست موفق نشد . من پشت سرش غیبت کردم . خیلی زیاد غیبت کردم . همه ش بدگویی ش رو کردم . به قول استاد باعث شدم نگرش دوستانش در موردش خدشه دار بشه . خدایا من مرتکب چ گناه بزرگی شدم . خدایا من خودم شدم مصداق همون بندههایی ک بهشون وعدهی عذاب دادی در حالی ک چقدر از خودم مطمین هم بودم ک من اینطوری نیستم . احتمالا اگر استاد یکی از اون دوستانی میبود ک من جلوی روشون اون تهمت و غیبتها رو به اون بنده خدا زدم حتمن دوستیش رو با من به پایان میرسوند و این چقدر برام دردناک میبود ک من دوستی چون استاد رو بخاطر این اشتباه بزرگ از دست دادم . الان دارم اشک میریزم .برای اولین بار در زمان نوشتن دیدگاه اشک میریزم . از صمیم قلبم از خدا طلب بخشش و آمرزش میکنم . میگم ک من چقدر گمراه بودم . چقدر اشتباه کردم ک به خودم اجازه دادم با قضاوتهای خودم و با درک و آگاهی محدود خودم سالها به اون آدم چیزی رو نسبت بدم ک ازش مطمین نبودم و فقط قضاوت ذهنم بود . چقدر من ملعبه ی دست شیطان شدم که از من بازیچه ای ساخت تا هرآنچه بهم تلقین میکنه بپذیرم. فقط میتونم بگم خدایا من به خودم ظلم کردم. ظلم بزرگی ک خودم رو سالها در رنج و عذاب تهمت و غیبت اون بنده خدا گرفتار کردم و ب این شکل از داشته و رابطه م لذت نبردم و همهش بیمار نگه داشتمش و اما تو (خدا) باز هم از من ناامید نشدی و خواستی ک من رو به شناخت برسونی تا بفهمم چقدر مسیرم اشتباه هست. چقدر رفتارم اشتباه هست . و اونوقت تازه چرا اینقدر برام سواله ک رابطه م با این شخص درست نمیشه. من همچین سمی رو به خورد رابطه م با اون بنده خدا میدادم ک این تهمت رو تو ذهنم و در برابر دیگران بهش میزدم و اونوقت انتظار داشتم ک چیزی درست بشه ! چه گمراهی بزرگی !. (الان ک دارم می نویسم تو ذهنم میاد صحنه هایی رو ک نرگس با حرص و خشم در حال سمپاشی بود و از اصل خودش دور و دورتر میشد و تازه بقیه رو متهم میکرد ب اینکه نمیذارن ک خودش باشه ) آه ! خدای خوب من ! خدای خوب منی ک همیشه حجم محبت و لطفت در حقم کاهش نداشت و همواره بهم فرصت دادی ، فرصت دادی ک خودم رو اصلاح کنم .اگر فضل و رحمت خدا در دنیا و آخرت بر شما نبود، به یقین به خاطر آن تهمت بزرگی که در آن وارد شدید، عذابی بزرگ به شما می رسید فرصت دادی ک درک کنم و خودم رو بشناسم و خودم رو بهبود بدم . خودم رو به سمت بنده ی شایسته ی تو شدن پیش ببرم . خدایا شکرت . از خودت یاری میطلبم . من جز تو کسی رو ندارم . از تو میخوام ک کمکم کنی . کمکم کنی تا خط قرمز تهمت و غیبت رو درست و پررنگ و پررنگ ب دور وجود الهی خودم بکشم و هیچوقت هیچوقت واردش نشم . مگه میشه من تهمت زننده و غیبت کننده نباشم و در مدار چنین انسانهایی قرار بگیرم !؟ اصل قانون فرکانس چنین شرایطی رو فراهم نمیکنه . پس اگر دور و برم بودن چون خودم بودم و اگر خودم نباشم قطعا مصداق طیباتی میشم ک با طیبات تعامل خواهد داشت .
دیگه نذارم این ضعف بزرگ من رو از نعمتها و رحمت های الهی دور کنه و روابطم رو نابود کنه . دیگه خودم رو از رحمت الهی محروم نکنم و با دست خودم خودم رو گرفتار عذاب الهی نکنم .
آه ! چقدر سبک شدم . اگر من متعهد به نوشتن دیدگاه در هر قدم نمیشدم قطعا اینقدر در این فایل مکث نمیکردم و شاید احتمالا این ضعف رو هم نمی فهمیدم .
خدایا تو داری من رو برای مدار بالاتر آماده میکنی . تو داری من رو مهیای مدار بالاتر میکنی و دونه دونه جنبههای ک باید تغییر کنه رو در وجودم بهم نشون میدی. خدایا چطور شکرت رو بگم !
…
در مورد اینکه دنبال اینکه بقیه چیکار میکنند نباش هم فکر میکردم من مبرا هستم ولی وقتی در رفتارهام ریز شدم متوجه شدم ک در مورد بعضی از روابطم جستجوگر شدم و خواستم کنجکاوی بکنم در موردش و حتا گاهی حساسیت ب خرج دادم تو بعضی از روابطم ک ببینم دقیقا کجا رفته، چ کار کرده و … خب فک کنم این هم مصداق همین مورد هست و اینکه باعث مقایسه و هدر رفتن انرژی و … میشه و اصلا باعث میشه من از خودم و اصل خودم دور بشم و تمرکزم رو با توجه به دیگری هدر بدم و از خواسته های خودم غافل بشم و حتا گاهی حسرت بخورم .
من این رو کاملا درک کردم ک جستجو کردن و غیبت کردن در مورد افراد باعث میشه ک ذهنیت منفی در من شکل بگیره و این ذهنیت منفی رابطه م رو با اون شخص مدیریت میکرد و باعث میشد همه چیز رو از همون عینک ببینم و درک کنم ک خب درک اشتباهی هم بود و خب یه جورایی منتظر بودم اونچه ک من برداشت کردم رو ببینم تا باورم تایید بشه ک ببین من درست میگفتم ، چون ذهنیتم منفی بود و هم اینکه جنبه ی منفی اون فرد رو برای من برانگیخته میکرد و رابطه م هم با اون کیفیت ک باید پیش نمی رفت …
…
…
نمیدونم چرا به سمت این آیات کشیده شدم :
انَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا ﴿96﴾
کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند به زودى رحمان براى آنان محبتى قرار مى دهد
فَإِنَّمَا یَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا ﴿97﴾
در حقیقت ما این را بر زبان تو آسان ساختیم تا پرهیزگاران را بدان نوید دهی و مردم ستیزه جو را بدان بیم دهى
خدایا من را دریافت کننده نوید و مژده های خودت قرار بده …
استاد قشنگم سپاسگزارم ازت 🩶 برای این آموزشهای گرانبها و برای این سایت و این فضا … قطعا خداوند به لطف این انرژی ک به زندگی امثال ما دادین ، بهترین بهترین ها رو به زندگی شما خواهد آورد .
استاد عزیزم
خداوند
نتایج خیلی زیادی رو برام رقم زده
که من واقعا نمیدونم از کدومش بنویسم
چون حافظه خوبی هم نسبت به گذشته ندارم
خداوند بهم کمک کنه تا رد پامو بنویسم تا یادم نره
با کار کردن روی خودم
قشششنگ میدیدم که رفتار جهان با من تغیید میکنه
نعمت های زندگیم قشنگ بهم حال میده
قشنگ احساس فراوانی و لذت میکنم
وقتی که باورهامو تغییر میدم
وایعا میبینم که جواب میده
مثلا یه سری موضوعات اندک توی زندگیم
و زیادترش توی ذهنم بود
چون من از مدت ها پیش روز خودن کار میکنم به تضاد سنگینی
نخوردم
ولی اکثرا کامن هایی که مینویسم راجب تحلیل فرکانس های منفیم هست راجب خودشناسبم هست وکمتر از نتایجم مینویسم
و این کم لطفی من به خودم رو نشون میده
من واقعا خیلی کار میکنم خیلی لذت میبرم
ولی هیچکدوم رو نمینویسم
و اکثرا تحلیل فرکانس های منفیم و اتفاقات منفی زندگیم رو مینویسم
تصمیم گرفتم به کمک خدای مهربان و انشاءالله اگر خدا هدایتم کنه
از نتایجم بنویسم
استاد من با ادامه دادن فرکانس های مثبت متوالی
به جایی رسیدم که در ارامش مطلق توی خونم دارم زندگی میکنم و لذن میبرم
عاشق زندگیم هستم و روزانه از دوازده ساعت بیداری نه ساعت انرژی بالایی دارم
فقط کمی ظهر ها چون آفتاب میزنه توی خونم با اینکه پرده هارو میکشم خوابم میگیره
و راه حلشو پیدا کردم
و پشت به آفتاب میشینم
یا توی آشپزخونه و اتاق دیگم که آفتاب نیست میرم
استاد پیاده روی هروزه و با لذت دارم اونم یک ساعتو نیم
با عشق پیاده روی میکنم هروز هروز هروز
اشک تو جشام جمع میشه وقتی از نتایجم مینویسم
تازه این نتایج چیزایی هستن که دست من هستن
خیلی چیزا هم برام اتفاق افتاده که دست من نبوده ولی من توی ذهنم تغییرش دادم در دنیای بیرون هم تغییر کرد
واقعا اعتماد به نفسم بالا رفته و دوستام فوق العاده تر از قبل شدن
با اینکه همون آدما هستن ولی انگار تغییر کردن نمیدونم رفتارشون تغیید کرده
رفتار پدر مادر خواهرم فوووق العاده عالی شده باهام و به شدت بهم اعتماد و باور دارن
رفتار خانواده همسرم باهام فوق العادس بی نظیر
رفتار امسرم باهام خیلی توب شده بیشتر وقتش خونه میمونه و به خونه زندگیمون توجه مثبت میکنه بهم باور داره اعتماد داره منو خیلی خیلی دوس داره باور کنید استاد اینقد که این پسر برای من جذابه که خودشم باور نمیکنه نمیدونم خداوند یه محبتی به قلبم انداخته که هروز شکر میکنم و محبت به قلب ایشون انداخته که میبینم چقدر عاشق منه چقدر توی جمع توی تنهایی پیش خانوادش پیش دیگران بهم احترام میزاره
و جذب یک یخچال جدید و نو که خود به خود بدون اینکه ما تلاشی بکنیم خودش اومد توی خونمون و بابتش دوملیون فقط گرفتن
وقتی که من دیدم یخچالمون خراب شد اصلا ناراحت نشدم به قران فقط سپاس گزاری میکردم و میدونستم کارها انجام میشه
ولی نمیدونستم که خداوند اینقد بهمون لطف میکنه عشقم باور نمیشد
اینم بگم محمدجانم هم مثل من نگاه مثبت داره به همههه
و تبلتم خراب شد یکی از نزدیکانمون با هزینه خودش برد چند جا نشون داد دوملیونو پونصد هزینه داد درستش کردن واثعت خداروسپاس گزارم
اینا پولی نیستا ولی اینکه ایشون اینقد مهربون بود و خداوند هدیه بهمون داد واقعو لذت بردیم
مثلا وقتی به عشقم از جایی که کار میکنه مرغ و ماهی و گوشت و آجیل روغن زیتون روغن زرد روغن گیاهی خرما ماکارونی برنج چای زعفرون مایع دسشویی مایع ظرفشویی صابون پودر ظرفشویی و خیلی خیلی چیزای دیگ میدن ما اونقدر با همسرم سپتس گزاری میکنیم
با اینکه خیلیاشو استفاده نمیکنیم
وای میگیم خداوند بهمون نعمت داده
حالا یا چیزایی که نمیخوام زو میبخشیم یا میبریم سوپری تعویض میکنیم یا همسرم باوراش خیلی قویه میگه میفروشم بهشون پولشو میگیرم
شکر خدا
درسته جای ایده آلی نیست و هم دوس داشتم بهتر باشه هسمرم لیاقت بهتر از اینارو داره
ولی به قول خودش اینا همش موقتیه
یا مثلا از کاری که دوس نداشتم و سه سال براش زحمت کشیده بودم اومدم بیرون با اینکه داشتم به نتایج جالبی میرسیدم
ولی وقتی دیدم علاقه ندارم فقط به خاطر پول دارم کار میکنم اومدم بیرون
بعدش رفتم سراغ یه کار دیگه یا مدت فعالیت ک دم دیدم بهم حال نمیده گزاشتمش کنار بدون اینکه از قضاوت دیگران بترسم و برام مهم باشه
بعدش بازم علایق دیگمو امتحان کردم
دیدم اونم بهم حال نمیده
گزاشتمش کنار و هی با خووم تکرار میکنم که دارم بازی میکنم و اصلا نظر هیجکس برام مهم نیست
خدروشکر همسرم حمایتم میکنه از اینکه من دارم دنبال علایقم میگردم و اینم خداروشکر به خاطر باورهای خودمه چون من با خودم به صلح رسیدم همه هم بهم احترام میزارن
غذاهای ساده ای میپزم
و روزی فقط یکبار برای خودم
یکبار برای همسرم
همسرم صبحانه و ناهازشو شرکت میخوره بدون اینکه چیزی از خونه ببره
اونجا ناهارشو مفصل و بهترین غذاهارو بهش میدن مرغ گوشت برگ کباب آبگوشت ماهیچه اصلن همه چی و این خیلی برام ارزشمند بود که چقدر همسرم جذب های فوق العاده ای داره
و برای خودم جقدر خوب شد چقدر کارم کمتر شد
منم وقتمو میزارم برای ورزش پیاده روی مطالعه انجام دادن کاری که بهش علاقه دارم استراحت میکنم مراقبه میکنم
و شام هم یک پیز ساده مثل تخم مرغ املت یا چرخ کرده یا کباب تابه ای میپزم
چون همسرمم برای جسمش خیلی ارزش قائله. غذای بد نمیخوره وااااقعت خداروشاکرم
راحت جلوی بقیه مراقبه میکنم
رراااحت راحت و لذت میبرم
این اعتماد به نفس و خود باوری واقعا شگفت انگیزه
امسال پدرم دوتا ایرپاد برام خرید
با اینکه من اولی رو یدونه از گوشی هاشو گم کردم بازهم به خودم جرات دادم و گفتم اشکال نداره و یکی دیگ خواستم و خداوند بهم جواب داد
مراقه میکن مروزی دو یا سه بار و غرق موسیقی میشمو لذت میبرم حالم خیلی خوب میشه
از حموم کردن ایییینقددددد لذت میبرم که نگو استاد من اینجوری نبودما قبلا توی حموم حجوم افکار منفی دیوانم میکرد
اما الان سپاس گزاری میکنم وآب میرززه روی سرم و کیف دنیار ومیکنم
و واقعا هیییچ مزاحمی توی زندگیم ندارم
هیچ غیبت کننده ای
هیچ فرد منفی
هیچ آدم نامناسب
البته اینم بگم
من رفت آدمو با بقیه خیلی کم کردم
و با خودم توی قلبم با آدما آرومم
و هر وقت هم میبینمشون در بهترین زمان و مکان هست و رفتارشون عالیه
مثلا جند روز قبل هی این تصویر میومد که دوستامو وعوت کردم باهمدیگه هستیم و داریم لذت میبریم
هی این تصویر میومد
هی ناخود آگاه تجسم میکردم
هرجر شده به حرف قلبم گوش کردم و دعوت کردم
استاد باور کنید یک مهمانی فووووق العاده شاد شد که توی این چند سال سابقه نداشت اینقدر خندیدیم اینقدر راحت بودیم همگی باهم اینقدر هممون حال کردیم که یکی از دوستامون گفت سه هفته بعد خونه ما
از خداوند میخوام اگر مناسب بود بریم اگر مناسب نبود نشه
چون من استاندارد هام بالا رفته
من خودم مگر آدم کمی هستم که استانداردم پایین باشه
اینهمه کمالات اینهمه خداپرستی اینهمه کارکردن مداوم به من این قدرت رو داده که استاندارد بالاداشته اشم و بهش برسی
استاد من هروقت مهمونی میگیرم بهترین مهمون میشه همه حالشون خوبه همه میخندن همه لذت میبرن
چون ارتباتاط رو از شما یاد گرفتم
حالا دیگ مقدار مهمونی هام کمتر شده و بیشتر با خودم حال میکنم ولی بازم هست
انشالله خدا کمکم کنه ساده برگزار کنم تابتونم هفته ای یدونه مهمونی شاد هم فرکانس داشته باشم
به نام پروردگاری که همیشه نگهدار من است
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم بانو
و سلام خدمت دوستانی که باهاشون همسفر شدم در این مسیر توحیدی و به من کمک میکنند با کامنتهای زیباشون خدا را واقعا شاکرم که در این سایت هستم و این فایلهای زیبا رو گوش میدم واقعا از خدا سپاسگزارم
یک نکته من یاد گرفتم که هیچ وقت کار نداشته باشم این قصه از کجا اومده به پیامش کار داشته باشم به من ربطی نداره که این آیه قرآن چه قصهای داشته دنبال پیامش برم دنبال پیامش برم ظرف درکم رو بیشتر و بیشتر کنم هر روز اگر تهمت بزنیم اونو بیشتر بزرگ کردیم تا خودمونو نه تنها در امریکا بلکه در ایران یا همه جای دنیا هم همینجوریه اگر پشت سر یک آدم سیاسی حرف بزنیم همه نگاهها و توجهها به سمت اون برمیگرده فارغ از اینکه پشت سرش چیه و معروفتر میشه
اگر کسی به ما تهمت بزنه نه اینکه به ضرر ماست بلکه به نفع ماست هیچکس جز خدا هیچ قدرتی نداره جز خدا کسی قدرتی نداره که ما رو بالا ببره یا پایین آدمها نمیتونن با حرفشون ما رو خوشبخت یا بدبخت کنن اما به شرط اینکه ما اگر پشت سر ما حرف زدن توجهمون رو به اون حرفها نذاریم توجهمون رو به اون تهمت نذاریم اگر توکلمون رو به خدا کنیم و قانون جهان رو بدونیم همه چیز به نفع ماست و خدا مثل یک مادر مهربان مراقب ماست به شرط اینکه قانون جهان را بدونیم و بدون اینکه خدا به صورت یک سیستم عمل میکنه نه به صورت یک احساس خداوند به صورت سیستمی عمل میکند نه به صورت یک انسان ما باید قانون رو بدونیم که سیستم با خوب عمل کنه ما باید از این آگاهیها استفاده کنیم و آگاهانه به سمت خواستههامون بریم
اگر به تهمت و غیبت دیگران گوش بدیم ذهن ما خراب میشود و بهتر است که به غیبت دیگران گوش ندیم چقدر این موضوع اساسیه
من توی فامیل یک خالهای دارم که از بس ذهنش منفیه از همه بدش میاد و حتی از مادرش از بچههاش به همه بدبینه همیشه غیبت میکنه و جالب اینجاست همیشه با مامان من غیبت میکند اما هیچ انباری شنیدم با سر مادر خودمم غیبت میکرد و یادمه مامانم زن دایی ها م رابطه خوبی داشت اما به خاطر اینکه یه چند باری خالم داشت تلفنی حرفی با مامانم حرف میزد از اونا بد میگفت و مامان من نسبت به این قضیه بدبین شده بود حتی بعضی وقتا نمیذاشت که من خونه زن دایان برم اما چی شد آخرش زن داییهام عزیزتر شدن و همه از اون خالم بدشون میاد حتی منی که خواهر زاده اش دوست ندارم خونش برم حتی خود مامانمم دیگه دوست نداره باهاش تلفنی حرف بزنه میگه اعصاب آدمو خورد میکنه اینجور آدمها هیچ وقت تو زندگیشون راضی نیستند و همه از وصفشون فرارین ممکنه یه مدت براشون جذابیت داشته باشه اما بعد مدتی دیگه با اون آدمه حالشون خوب نیست آدمهایی که غیبت میکنن تهمت میزنن همیشه بدبختم همیشه خدا
وقتی به ما تهمت میزن ما نباید عصبی بشیم باید ذهنمونو کنترل کنیم باید سگ محلشون کنیم
ما نباید گمان بد ببریم به کسی گمان یعنی حرفی که بهش علم نداریم حرفی که با گوش خودمون نشنیدیم با چشم خودمون ندیدیم اصلا حتی اگرم ببینیم حتی اگرم بشنویم نباید با کسی راجع بهش حرف بزنیم چون یک نکته منفیه و چقدر این پاشنه آشیل منه از قبل خیلی بهتر شدم تو این موضوع ولی هنوز پاشنه آشیلمه هنوز کار دارم
تا چیزیو ندیدیم باور نکنیم اگرم چیزیو دیدیم کسیو قضاوت نکنیم چون خودمون آدم کامل نیستیم افراد رو قضاوت نکنیم قضاوت اونها باعث میشه که ما هم به سمت اون زیباییها بریم چون به هر چیزی که توجه کنیم از همون وارد زندگی ما میشه خداوند هر چیزیو واضح توضیح داده فقط کافیه که ما رو ذهنمون کار کنیم بشنویم کافیه به هدایت درونیمون توجه کنیم کافیه که اگر میخواهیم خدا رو بشناسیم کتابشو بشناسیم
در زندگی دیگران فضولی نکنیم کاری به زندگی کسی کار نداشته باشیم ما تو زندگی کسی نیستیم که قضاوتش کنیم وای که چقدر این تو مسئله ما متاسفانه هنوز هست از قبل خیلی بهتره اما هنوز دخالتها فضولیها تو زندگی ما هست حالا من نمیدونم تو محل ما کیه ولی تو فامیل حتماً هر کدوم از ماها یک نفرو اینجوری داریم که ازش زیاد خوشم نمیاد و در ارتباط با اون لجمون میگیره و جالب اینجاست اطرافیان خودش همون کارا رو انجام میدن وقتی تو زندگی کسی فضول با خودش غیبت به همراه میاره من هیچ وقت از خانوادم کمک نخواستم یعنی هیچ کمک مالی میدونی چرا چون میدونم خواهرم که یک کمک خیلی کوچولو خواست شب و روز دارم تو زندگیش دخالت میکنن و طفلی میخواد یک تصمیم بگیره آسایش نداره اما من به دو دلیل کمک نمیخوام فقط از خدا کمک میخوام یک اینکه استاد عباس منش گفتن فقط روی خودمون خدا حساب کنیم روی خودمون سرمایهگذاری کنیم دوم اگر از کسی کمک مالی بخواهیم اجازه دادیم به اون طرف که بیاد از توی زندگی ما نظر بده توی زندگی ما حرف بزنه و دخالت کنه و اگر هر تصمیمی بگیریم اگر یک روزی اشتباه کنیم همون آدمی که کمکمون کرده همون آدم سرزنشممون میکنه و ما فقط باید از خدا کمک بخوایم
خدا را شکر میکنم که دوباره فرصتی پیش اومد این فایل رو گوش دادم و دوباره یک رد پا اینجا از خودم گذاشتم استاد از شما ممنونم بابت ضبط این فایل و گفتن این موضوعات و از مریم جانم ممنونم که این پروژه مهاجرت به مدار بالاتر رو فایلهاشو جمع آوری کرد تدوین کرد و فرصتی برای ما پیش آورد که دوباره این فایلها را بشنویم و این فایل جدید زیبا ضبط بشه واقعاً از شما ممنونم و از دوستانم ممنونم که با کامنتهای زیباشون به من کمک میکنند تا ایمانم قویتر بشه و از خداوند سپاسگزارم که با این سایت آشنا شدم و با شما دوستان عزیز هم فرکانس شدم
سلام خدمت همراهان عزیز.
مهمترین نکته این قسمت برای من این موضوع بود که کسی رو قضاوت نکنیم چون قضاوت کردن به معنای توجه کردن هست و اگر کسی رو قضاوت کنیم چون داریم به اون موضوع توجه میکنیم وارد مداری میشیم که اون جنس اتفاقات برامون میافته.
خیلی سخت هست که آدم جلوی این ذهن قضاوتگر رو بگیره چرا که همهاش میگه فلانی رفته فلان کار رو کرده و این نتیجه بد رو گرفته و تقصیر اون بوده که این اتفاق افتاده و هی قضاوت میکنم درصورتی که باید به خودمون بگیم که وقتی ما جای اون فرد نبودیم و گذشتهی اون رو نداشتیم و از طرفی اون فرد آگاهیهایی که من دارم رو نداره خب این اتفاق پیش میاد دیگه.. شاید اگه منم جای اون فرد بودم این اشتباه رو میکردم.. شاید تو توی ذهنت بگی نه اگه من بودم این اتفاق نمیافتاد ولی واقعا اگه تو جای اون بودی و در اون شرایط بودی میتونستی تضمین بدی که اشتباه نمیکردی؟ اگه اینطوره چرا در مواقع دیگه در زندگیت اشتباه میکنی ولی خیلی راحت خودت رو تبرئه میکنی.. نه نمیتونی تضمین بدی که اگه تو بودی این اشتباه رو نمیکردی چون عمل کردن با حرف زدن خیلی فرق داره، تو اون شرایط بخوای ذهن رو کنترل کنی کار هر کسی نیست و هیچ کس هم کامل نیست و همه ممکنه اشتباه کنیم پس قضاوت نکن.. اصلا بهش توجه نکن.. بگذر ازش.. تجزیه و تحلیلاش نکن.. بگو شاید اگه منم بودم همین اشتباه رو میکردم.. درکت رو از قانون وسیع کن چرا که وقتی میدونی باورها چطور شکل میگیرن و افراد با توجه به گذشتشون ممکنه چه واکنشهایی بدن و امکانات و آگاهی ای که الان تو داری در گذشته خیلی سختتر بوده بدست آوردنش و اینکه چه تعهدی میخواد که مطابق با قانون عمل کرد و اصلا چه تسلیم بودن در برابر خداوند میخواهد که به سمت این آگاهیها هدایت شد و با همهی این موارد میشه نتیجه گرفت که شاید اگه منم بودم همون اشتباه رو میکردم و بنابراین قضاوت نمیکنم و تازه به طرف حق هم میدم، مثل داستان صدام که الان میدونیم حق بهش میدیم چنین شخصیتی بشه چون خودمون رو میشناسیم.
موضوع دیگه در بحث تهمت و غیبت این هست که با افرادی که این کارها رو میکنن نشست و برخواست نداشته باشیم و خودمون هم تمام تلاشمون رو بکنیم که این کار رو انجام ندیم. یکی از تمریناتی که باعث شده من در این زمینه خوب باشم و غیبت نکنم و پشت سر افراد صحبت نکنم و تهمت نزنم موضوع تمرکز بر نکات مثبت هست. من به صورت مداوم تمرین تمرکز بر نکات مثبت رو انجام میدم و نکات مثبت رو مینویسم و توجهام رو سمت مثبت میبرم به همین دلیل در اکثر مواقع اصلا در شرایطش قرار نمیگیرم که بخواهم چنین حرفهایی رو بزنم و بشنوم، نمیدونم در مورد بقیه هم همینطور هست یا نه ولی وقتی تمرکزت روی نکات مثبت باشه کلا از این مدار جدا میشی نه اینکه اصلا اتفاق نیفته ولی انقدر کم میشه که میتونی بگی اتفاق نمیافته.
در مورد این موضوع که استاد میگه وقتی یک کسی داره غیبت میکنه نشین حرفش رو بشنو و حرف رو قطع کن دقیقا درست میگه چون من این تجربه رو داشتم که یک فردی اومد پشت سر اون فرد و در حالتی که اون فرد اونجا نبود از بدیهاش گفت و ذهن من اول گفت نه اینطور نیست و این تمرکز روی منفیهاست و این باعث میشه این وجه بد طرف رو برانگیخته کنه ولی محیطم رو عوض نکردم و بعد دیدم ناخودآگاه دارم طرف رو قضاوت میکنم و تلاش بیشتر خواست تا ذهنم رو جهتدهی کنم که نه این موضوع ممکنه برای هر فردی رخ بده و هیچکس کامل نیست و من در شرایط اون فرد نبودم و .. پس بهتره حرف رو عوض کنیم یا در اون محیط نباشیم. اگه هم در جمع هستیم و به طرف میخواهیم بگوییم که غیبت نکن یا .. بهتره در جمع بهش نگیم و اعتبارش رو تخریب نکنیم و دنبال ایراد گیری نباشیم و مدتی بعد بکشیمش کنار و بهش بگیم که غیبت نکن وگر نه من ممکنه محیط رو ترک کنم.
در مورد موضوع تجسس نکردن در زندگی دیگران، این مورد پاشنهآشیل من هست و در بسیاری از مواقع من روی خودم کار کردم و ازش دور شدم ولی بعد از مدتی چون روش کار نکردم برگشتم بهش. البته این بار اولم هست که منطق قرآنی که استاد بیان کرد رو دارم میشنوم که خود قرآن گفته در زندگی دیگران تجسس نکنید و کاری اصلا با زندگی مردم نداشته باشید و چک نکنید و این میتونه خیلی کمک کننده باشه که این کار رو انجام ندم. من هر چند وقت یکبار وسوسه میشوم که برم ببینم دوستام یا افرادی که قبلا میشناختم یا حتی افراد معروف چه اتفاقاتی تو زندگیشون افتاده الان به کجا رسیدن یا دارن چی کار میکنن و .. و میرم جستجو میکنم، به قول قران این میشه تجسس کردن در زندگی دیگران. البته من افراد موفق رو پیگیری میکنم و مصاحبههاشون رو میخونم و اخبار در مورد اینکه الان دارن روی چه پروژهای کار میکنن رو نگاه میکنم ولی اینکه ما ذهنمون تو زندگی دیگران باشه اصلا کار درستی نیست و این موضوع رو باید روش بیشتر کار کنم و کنارش بگذارم و تجسس نکنم در زندگی دیگران. دلیل اینکه این موضوع در من هست هم به خاطر شرایطی هست که درش بزرگ شدم و کلا این موضوع باب بوده که بریم بخونیم ببینیم چی شده چی نشده، کی با کی ازدواج کرده کی از کی طلاق گرفته یا نمیدونم از این جور چیزها .. و همیشه هم احساسم بهم میگه که این کار خطا هست و نباید بری چک کنی و باید روی خودم بیشتر کار کنم در این موضوع.
سپاسگزارم از استاد بابت بیان کردن این مطالب کلیدی و مهم.
امیدوارم خداوند به همتون سعادت، ثروت، سلامتی و موفقیت روز افزون بده.
با سلام و تشکر بسیار فراوان بابت فایل فوق العاده عالی و آیه هایی که استاد درباره شون صحبت کردند.
واقعا تک تک جملات این فایل دلنشین و زیبا و تاثیرگذار بود. از مباحث مختلف درباره اینکه تهمت نزنیم و چطور از این مدار خارج بشیم و در زندگی دیگران سرک نکشیم. دلمون رو پاک کنیم و از پاکیش مراقبت کنیم.
حواسمون به زندگی خودمون باشه، برا خودمون هدف داشته باشیم. و اگر برای دنبال کردن این موارد وقت میزاریم یعنی اصلا هدف نداریم.
برای خودمون ارزش قائل بشیم برای پیدا کردن دوستان صمیمی دقت کنیم.
ذهنیت درباره افراد و نژادها نداشته باشیم اینجوری وجه خوب افراد رو جذب میکنیم. اتفاقا من جایی که من زندگی میکنم چند قومیت مختلف هست و چقدر این بحثا زیاده و واقعا همینطوره خیلی افراد با پیش فرض منفی نسبت به قومیت دیگه صحبت میکنن و مواردی ازین دست رو هم می بینن خودمم اول همینطوری بودم و پیش فرض هایی داشتم. اما وقتی خوب نگاه میکنیم می بینیم همه جا همه طور آدم هست و برعکس افرادی که پیش فرض منفی ندارن از همه قومیت های مختلف و از اکثر افراد رفتار و برخورد خوب و نیکو میگیرن
خدایا شکرت برای همه نعمت ها و برکت ها و زیبایی که به ما عطا کردی و هدایتمون به راه راست نعمت ها