مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 1 - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 1
    296MB
    48 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 1
    46MB
    48 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

425 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شهربانو اخگر اسلامیه گفته:
    مدت عضویت: 399 روز

    به نام خدای هدایتگر و حمایتگرم

    سلام به همه دوستان عزیز و استاد عزیزم و مریم جانم

    استاد دیروز که این فایل رو دیدم و گوش کردم برایم خیلی جای تعجب داشت و گفتم خدایا من عاشقتم که اینقدر جواب مسائل منو راحت میدی و پاسخگو هستی .

    من دقیقا 3 روز پیش از سمت یه دوست مورد تهمت و قضاوتهای بی جا و بی اساس و پایه قرار گرفتم و این موضوع خیلی حال منو بد کرد طوری که وقتی حرفها و پیام‌های توهین آمیزش رو میخوندم و می‌شنیدم بسیار به من احساس تحقیر و کوچیک شدن دست می‌داد.

    ولی امروز اومدم برای همه دوستانم بنویسم که من چطور زمانیکه با این تضاد بزرگ برخورد کردم تونستم از آموزش‌هایی که در دوره دوازده قدم استاد و فایلهای رایگان و هر آنچه رو که در سایت گوش کرده بودم و عمل به آن کرده بودم رو بنویسم و اینجا به همه بگم که فقط عمل به آموزه های استاد در زندگی میتونه نتایج عالی و درخشان رو در زندگی برای افراد ایجاد کنه و چقدر ما رو قوی و توانمند میکنه که بتونم مسائل خودمون رو به راحتی حل کنیم .

    استاد لحظه ای که من وارد واتساپ خودم شدم و اون پیام‌ها رو از سمت کسی که خیلی به‌ اون فرد اعتماد داشتم خوندم، شاید باورتون نشه احساس کردم که تمام وجودم داره متلاشی میشه و از درون داغ شده بودم و به قدر نجواهای ذهنیم روی من فشار وارد کرده بود که احساس می‌کردم الان سرم در حال انفجار هست و مانند یه پتک آهنین توی سرم ضربه شدید خورد .

    اما این احساسات وحشتناک بد و منفی فقط تونست به مدت 2 ساعت منو در گیر کنه و همونجا وارد سایت شدم و از خداوند با تمام وجودم در خواست کردم که راه و مسیر هدایت مرا با این تضاد نشون بده و وارد نشانه امروز من شدم .

    استاد به قدری این فامیل پر از آگاهی های ناب و دقیق برای من بود که احساس می‌کردم خداوند با من سخن می‌گوید و مانند یه راهنما و مشاور به من راهکار را می‌دهد.

    ابتدا چند نفس عمیق کشیدم و با خواندن و گوش کردن فایل بسیار آرام شدم بعد از آن متوجه پاشنه های آشیل خودم در روابط خودم هدایت شدم و با شناسایی آنها و از بین بردن و جایگزین کردن باورهای مثبت و مخالف آن و قدرتمند کننده آرامشی به سراغ من آمد که میتونم بگم بسیار وصف ناپذیر بود چون به آگاهی های دوره عمل کردم و با نوشتن آنها و انجام دادنشان توانستم این مسئله را طوری حل کنم که گویی اصلا اتفاق نیو فتاده .

    و من ابتدا خودم رو به تمام حرفها و نوشته ها بی تفاوت نشان دادم و گفتم مهم اینه که خداوند ناظر بر عملکرد و کارهای توست و میدونه که تو هیچ کدوم از این کارها رو تو زندگیت انجام ندادی پس نظر دیگران برات مهم نباشه و به خودم احساس حمایت خداوند رو به قدری محکم ایجاد کردم که از ناراحتی تبدیل به شادی شد و لبخند رضایت و خود ارزشمندی در من ایجاد شد .

    و بعد ازآن اون فرد رو نادیده گرفتم و برای خودم هیچ کردم عدم وابستگی و علاقه و … رو نسبت به دوستم در خودم ایجاد کردم و اوج وابستگی و عشق به خدا رو در خودم بزرگ و قوی تر کردم و گفتم توحید عملی رو اینجا باید نشون بدی فقط خدا لایق همه چیز است عشق ورزیدن و دوست داشته شدن و بقیع رو فقط چون مخلوق خدا هستن دوست بدار تمام

    احساس بد وابستگی و توقع نداشتن رو تبدیل به عدم وابستگی و بی توقع کردن و خنثی کردم

    و از همه مهمتر این بود که اومدم توجه و تمرکز خودم رو در اوج ناراحتی از اون فرد استاد بر روی نکات مثبت و زیبای دوستم و طرف مقابلم گذاشتم و صبح همون روز به خاطر دوستی با اینهمه نکات مثبت از خدا سپاسگذاری کردم و از ته قلبم برایش از خداوند هدایت رو خواستم و بخشیدمش

    که اون روز بسیار سبک و راحت بود انگار که اتفاقی رخ نداده .

    و نکته طلایی اینجا بود که استاد متوجه شدم که باید از دل تضادها و مشکلاتی که با افراد چه در روابط و چه در زندگی و چه کارم برخورد میکنم فقط و فقط توجه خودم رو بزارم بر روی نکات مثبت تضاد تا بفهمم که خداوند و جهان هستی با این تضاد قراره چه چیزی رو برای من واضح و روشن کنه که من متوجه بشم دقیقا چه چیزی رو میخوام و در درخواستهایم دقیق تر و با جزئیات بهتر و بیشتری از خداوند درخواست هایم را بنویسم و بگوییم .

    و این هم باز یکی دیگر از قوانین جهان آفرینش هست که تا ما با تضاد برخورد نکنیم نمی‌توانیم بفهمیم که دقیقا چه چیزی رو از جهان هستی و سیستم اون میخوایم .

    پس خداوند اینگونه مسیر رشد و تکامل ما رو کامل میکنه و مدار مارو تغییر میده تا وارد مدار بالاتری از اون مدار فعلی خودمون بشیم .

    و وقتی من این فایل رو گوش کردم دقیقا استاد همون کارهایی رو کرده بودم که شما به ما آموزش داده بودی و این یعنی که ما در مسیر درست قدم برداشته ایم و باورم قوی‌تر شد که چقدر آموزها روز به روز مرا قوی‌تر و توانمند تر کرده.

    خدایا شکرت هزاران بار که همه مارو در مسیر هدایت و حمایت الهی خود قرار دادی و ما رو جزو خانواده بزرگ عباس منش قرار دادی تا بتوانیم همگی به رشد و تکامل خودمون کمک کنیم .

    دوستتون دارم و عاشقتونم 🩵

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  2. -
    غزل گفته:
    مدت عضویت: 577 روز

    به نام خدای رئوف و غفور

    حمید و لطیف و مجید و صبور

    وَ اصْبرِْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِین‏

    صبر کن اى پیغمبر بر اذیت مردم که خدا ضایع نمی ‏کند اجر نیکوکاران را (هود115)

    سلام به استادجان و خانم شایسته و دوستان عزیز

    تهمت و زبان تلخ و اذیت شدن هم با کنترل ذهن که الحق حلال مشکلاته و صبوری و به خدا سپردن درست میشه

    خودم تو محل کارم یه همکار داشتم که برخورد خوبی نداشت،سعی میکردم به رفتار خوبش فکر کنم باهاش برخورد خوبی داشته باشم و بطرز عجیبی خیلی یکدفعه از اونجا رفت و یک همکار عالی و مهربون جاش رو گرفت ولی متاسفانه همسرم هم که در محل کارش درگیر یه همکار این مدلی بود جوری که نباید و مخالف قانون باهاش برخورد کرد و سعی میکرد که از بین ببرتش و منتقل بشه و اون زمان من میدیدم و حدس میزدم آخرش چی میشه و اتفاقی که افتاد این بود که برای خودش شرایط سخت شد،قانون قانونه کاری نداره تو چی فکر میکنی حق بامنه نه باید رها باشی کنترل ذهن داشته باشی،نیای جواب بدی رو بدی چون اینجوری داری بهش توجه میکنی ودر احساس بد میمونی

    من که همیشه از صبوری در مواقع تهمت و اذیت شدن نتیجه گرفتم

    الان خیلی خوبم خیلی کمتر به حرف مردم اهمیت میدم خداروشکر

    من که نمیتونم کنترل کنم که دیگران راجبم حرف بدی نزنن ولی میتونم کنترل کنم که به حرف دیگران توجه کنم،اولش سخت بود ولی هر روز داره راحتتر میشه به لطف خدا

    طبق آیه بالا صبر کن بر اذیت مردم که خدا اجر نیکوکاران را ضایع نمیکند

    سپاس از استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  3. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 2636 روز

    بنام خداوند مهربان و هدایتگرم

    خداوندا هر آنچه که دارم همه از آن توست

    درود بر استاد عزیزم و بانو شایسته عزیز و دوستان گلم

    وقتی در مسیر رشد و پیشرفت حرکت میکنیم کسانی هستن که میان سنگ میندازن جلوی راحت که خسته بشی و عقب بیفتی اونا آدمهای ضعیف و ناتوانی هستن که خودشون رو باور ندارن و خدای خودشون رو باور ندارن و سعی میکنن با خلأ هایی که دارن و با عقده هایی که دارن تو رو بیارن پایین مسخره میکنن و توهین میکنن اما در چنین شرایطی باید بتونم اعراض کنم و به حرفهایی که میزنن پشت سرم جوری بهش نگاه کنم و ترجمه کنم که باهاشون وارد گود نشم و گرنه شیطان وارد میشه ممکنه هزار اتفاق نادلخواه بیفته فقط کافیه بهشون محل ندی و گذر کنی وقتی من بتونم توی این شرایط ذهنم رو کنترل کنم من برنده واقعی هستم و من قوی میشم و رشدم بیشتر میشه

    از داستان خودم بگم من جایی بودم از صفر شروع کردم و سعی می‌کردم باعشق کارم رو انجام بدم و کسانی که چندین سال مشاور بودن در اون منطقه و در ماه 2یا 3 تا قرارداد مینوشتن و من اولین کسی بودم تحسین میکردم موفقیتشون رو وقتی من روی خودم و باورهای ثروتم کار می‌کردم به صورت تکاملی من قرارداد می‌نوشتم و با هر بازدیدی به مشتری خیلی راحت میومدن جلسه و انجام می‌شد چون باورهای خوبی ساخته بودم در مورد ملک و فروشنده و خریدار و وقتی نتیجه هام نسبت به اون دوستان بیشتر می‌شد و در ماه 5 الی 6 تا قرارداد می‌نوشتم و بهم لوح تقدیر میدادن هر ماه وقتی دیدن من کمتر از یکسال به چنین موفقیت هایی رسیدم شروع کردن پشت سر من حرف زدن وچقدر سنگ مینداختن جلوی راهم که جلو نرم و میگفتن مهره مار داره و هزار حرف دیگه اما من از شما استاد عزیز یاد گرفته بودم که پشت سرتون گفتن کلاهبردارن در صورتی که اونا کمک کردن بشما که اونایی که شما رو نمیشناختن بشناسن شما رو و اونها بشن یکی از شاگردان شما در این مسیر .منم فقط اونایی که میومدن بهم میگفتن فلانی این حرف رو زده میگفتم بیخیال خدای من بزرگه و میرفتم به کارهای خودم می‌رسیدم و چقدر مسخر میکردن اما فقط هدفم چیز دیگه ایی بود و به خودم میکردن و بخودم میگفتم ببین علیرضا و این مثال رو که استاد عزیز تو یکی از فایلها گفته بودن که پشت سر آدم معتاد حرف نمیزنن کسی که در مسیر رشد هست پشت سرش حرف میزنن چون بهت نمیتونن برسن و خلأ دارن این جور صبحت ها میشه اما من فقط به خدا میگفتم خدایا کمکم کن بتونم ذهنم رو کنترل کنم که به حرفهاشون بی اهمیت باشم

    اما از ی جایی میای بالاتر برای اینکه ثابت کنی این حرفی که زده شده اشتباه هست و تصمیم میگری جواب بدی اون موقع دیدم چقدر ریختم بهم همون موقع استارت زده شد که اون نجواها کار خودشون رو بکنن و دیگران برای اینکه بخوان آرومت کنن میان پیشت و غیبت ها شروع شد که فلانی اینجوریه تو باید اینکار رو بکنی و هزار چیز دیگه و جوری زهر رو خودشون ریختن چون من به اونا اجازه دادم که اینکار رو بکنن چون من نتونستم ذهنم رو کنترل کنم و مدارم رو دیدم چطور افت کردم و تقلا میکردم و فقط باید من درسش رو میگرفتم و پاس می‌کردم اما از ی جایی بخدا گفتم من تسلیم من بخودم ظلم کردم و منو هدایت کن که تونستم ببخشمشون و حسم رو بهتر و بهتر کنم

    و درسی شد برای من که حواسم باشه که به چنین آدمهایی محل ندم و اتفاقا یکماه پیش بمن گفتن چنین حرفهایی پشت سرته منم میدونستم چنین کاری نکردم بیخیال شدم گفتم اون میدونه خدای خودش و گفتم مهم نیست اما در این فایل پر از آگاهی که داده شد بمن اینه که هر کسی میخواد در مورد اینکه در مورد من چی گفتن رو نشنوم و بگم بهش من نمیخوام بشنوم یا در مورد کامنت خوندن یا پیام‌هایی که هر دفعه میاد اصلا باز نکنم و نخونم چون توجه من میره روی ناخواستها

    اگر من میخوام تو زندگیم پیشرفت کنم باید یاد بگیرم و این باور در خودم تقویت کنم که منم خالق زندگیم هستم و منم که اتفاقات زندگی ام رو خلق میکنم و دیگرانی وجود ندارن و از اینکه بقیه چه فکری در مورد من میکنن ،فارق از اینکه بقیه چ نگاهی به من دارن و اگر ی ذره آدم ادامه بده متوجه میشه تهمت هایی که بقیه بهش میزنن هیچ تاثیری تو زندگیش نداره و بنفعشه

    و اینو یاد بگیریم و مسیر خودم رو برم و کاری نداشته باشم بقیه در مورد من چه فکری میکنن و این باور رو در خودم تقویت کنم و میلیون ها بار با خودم تکرار کنم که در شرایطی که دیگران دارن بهم تهمت میزنن و توهین میکنن بتونم ذهنم رو کنترل کنم و محل سگ بهشون ندم اگه من توجه کنم و بهشون قدرت بدم از جنس چنین حرفهایی در مورد من هی بیشتر و بیشتر میشه و خودم رو نابود میکنم

    استاد عزیزم سپاسگزارم ازت که خیلی قشنگ و واضح بمن فهموندی که مراقب باشم شیطان در جلد آدمهایی که اونا رو گول میزنه و دعوتش رو میپذیرین و میان تهمت میزنن و غیبت میکنن ،دروغ میگن و مسخره میکنن تنها کاری که میتونم انجام بدم ، بخودم بگم که آروم بشم و بگذرم و بی محلی کنم و چندین بار اینکار رو بکنن و حرف بزنن خودشون خسته میشن و میرن دنبال پی کار خودشون اتفاقا جهان جدا میکنه یا من از اون محیط میرم یا اونها میرن

    عجب فایلی بود پراز نکاتی مهم و ارزنده

    در پناه خداوند یکتا باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    جواد آقابابایی گفته:
    مدت عضویت: 2827 روز

    سلام استاد عزیز

    خداقوت

    خیلی خیلی سپاسگذارم بابت این فایل فوق العاده عالی

    استاد این فایل های جدیدتون با پس زمینه های ساده خیلی خیلی آرامش بخشه

    یادآوری قانون به خودم “به هر موضوعی بیشتر توجه کنم از جنس همون موضوع وارد تجربیات زندگیم خواهد شد”

    ما در هر لحظه تنها میتونیم به یک موضوع توجه کنیم حالا اون موضوع جزء خواسته هامونه یا جزء نا خواسته هامونه

    برای جهان فرقی نمیکنه که ما داریم به چی توجه میکنیم از جنس همون موضوع وارد زندگیم میکنه

    حالا وقتی به تهمت ها و قضاوت ها توجه میکنم از جنس همون تهمت ها بیشتر وارد زندگیم خواهد شد و هر چه بیشتر باهاش بجنگم بیشتر تجربه اش خواهم کرد

    پس بهتره بی اعتنایی و اعراض کنم

    و تنها زمانی میتونم اعراض کنم که توجه ام رو ببرم بسمت خواسته هام

    نتایج زندگیم مشخص میکنه چقدر اعراض کردم یا اینکه دارم به ناخواسته هام توجه میکنم

    چه موقع میتونم به خواسته هام توجه کنم؟ زمانیکه تو مسیر علایقم باشم

    استاد شما سالیان سال تو مسیر علایقتون حرکت میکنی و اونقدر این نتایجتون بزرگ و عظیم شده که میتونی اعراض کنی از ناخواسته هات

    استاد تحسینت میکنم بابت این مسیر فوق العاده عالی که انتخاب کردی و در حال سپری کردنش هستی

    استاد تحسینت میکنم بابت این نتایج عظیمت و تاثیرگذاری که تو زندگی کلی آدم داری

    امیدوارم منم تو این مسیر ثابت قدم باشم

    استاد عزیز سپاسگذارم ازت️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  5. -
    مرضيه ابراهيمي گفته:
    مدت عضویت: 2186 روز

    به نام خدای مهربانم که هر آنچه دارم از آن اوست

    سلام به استاد عزیزم و استاد شایسته عزیز

    سلام به دوستان همفرکانسم در این سایت الهی

    استاد اون روزی که این فایل روی سایت قرار گرفت،تا شبش یکی از نزدیک هام بهم توهین و تهمتی زد که چنان بهم ریختم اولش اما با آگاهی های این فایل بهتر و بهتر شدم،انگار خداوند میدونست قراره طوفان بیاد،قبلش کشتی رو برام آماده کرده بود که سوار شم بر روی کشتی ذهنم،ذهنمو کنترل کنم،اعراض کنم،تنها کاری که کردم بعد از یک ساعت بی احترامی به همدیگه اون شخص رو از هر طرف بلاک کردم،سعی کردم دیگه نبینمش و ادامه ندم به اون صحبت های پر از توهین و تهمت،گفتم هر کسی مسئول زندگی خودشه،من مسئول زندگی خودمم،منکه خودم میدونم کاری نکردم پس نباید واکنش نشون بدم،تا همین امروزم به واسطه خواهر و خواهرزاده م صحبتش بود،اما انگار دیگه احساس من بد نشد،مثه یه کابوسی بود که از سرم گذشت،نتیجه ش اینه که آرامشی که الان دارم،ذهنمو ول کنم،میبینم داره قشنگ راجب همین موضوع صحبت میکنه،سریعا هی با تکرار و تمرین سعی می‌کنم این گفتگوهای منفی ذهنمو تبدیل کنم به گفتگوهای مثبت،ذهنمو به آرامش و احساس خوب دعوت کنم،نمی‌دونم تا کی ذهنم می‌خواد این بازی رو ادامه بده اما من فقط میدونم که اگه کنترلش کنم،با خودم مهربون صحبت کنم،به خودم احترام بزارم،نتیجه هر چی بشه،به نفع من تموم میشه،چون من تونستم ذهنمو کنترل کنم و احساس خودمو حفظ کنم،خدایا شکرت

    خدایا شکرت که منو جایی آوردی که به هر مسئله ایی که تووی این دنیا انسان میتونه بهش برخوره،جوابش اینجا هست و اینجا جایی نیست جز این سایت الهی که مدیریتش رو خداوند به عهده گرفته

    همش میگم خدایا اگه من آدم قبل بودم الان چه جنجالی تووی ذهنم به پا شده بود تازه نه تنها تووی ذهنم بلکه آگاهانه جنجال رودرو با آدمی که اون توهین و تهمت رو به من زد،خدا میدونست تووی چه جهنمی بودم الان،اما این سایت با من کاری کرده که دارم سعی می‌کنم هر اتفاقی میوفته رو تمرکز کنم روی نکات مثبتش،بگم این مسئله اومده تا منو رشد بده،منو قوی تر کنه برای ادامه‌ی بقا،حالا می‌خواد اون مسئله مرگ عزیزترین فرد زندگیم باشه تا توهین و تهمت زدن یکی از نزدیکهام باشه،من میدونم از پس این مسئله میتونم بر بیام،همین که دو روز ازش گذشته و من الان حالم خوبه یعنی تونستم از پسش بربیام،خدایا شکرت

    و درس من از این تهمت همونیه که استاد میگه:

    اگر کسی به من تهمت بزنه من نمیتونم کنترل کنم که اون به من تهمت نزنه،من فقط میتونم واکنش خودمو کنترل کنم،میتونم افکار خودمو کنترل کنم،میتونم بهش توجهی نکنم،میتونم سگ محلش کنم

    خدایا شکرت که همیشه سر بزنگاه رسیدی و نجاتم دادی و نزاشتی تووی چاه بیوفتم،خدایا شکرت

    [مهمه که کانون توجه مون سراغ نکات منفی نره]

    *اونقدر قوی باشیم که برامون مهم نباشه که بقیه در موردمون چه فکری می کنند،اصلا مهم نیست که دیگران از ما خوششون بیاد یا خوششون نیاد.

    *یکی از کارهایی که باید حواسم باشه اگر کسی به من تهمت زد این باور رو در خودم ایجاد کنم که منم که دارم اتفاقات زندگی مو رقم میزنم و حتی به نفع من میشه این تهمت هایی که به من زده میشه و نیازی نیست که اصلا بهش واکنشی نشون بدم و نیازی نیست حتی بشنومش

    خدایا مگه از این واضح ترم می‌شد که هدایتم کنی بگی که مرضیه این توهین و تهمت بهم زده شد،حالا اینجوری ذهنتو کنترل کن و خودمو از این چاه بیرون بکش،خدایا واقعا تو چقدر عاشقم هستی که خودم خبر ندارم،مگه می‌شد یکی بیاد دقیقا چیزی رو بهت بگه و اون از اتفاق همون شب خبر داشته باشه،که مرضیه قراره امشب بهت توهین و تهمت زده بشه،اینم هدایت از سمت من،خدایا خیلی دوست دارم،خیلی اونقدرکه با کلمات نمیشه بیانش کرد،میدونم که میدونی چقدر عاشقت هستم،شکررررررررت

    استاد امروز خودمو تووی شرایطی دیدم که یکی از آرزوهام بود،که خط اهواز و مسجدسلیمان رو خودم ماشین داشته باشم،برای خودم تنهایی موزیک بزارم،بستنی ملاثانی برای خودم بخرم،تنهایی با خودم حال کنم،امروز ظهر تجربه ش کردم،چقدر احساسش خوب بود،خودم تنهایی توو جاده موزیک گوش میدادم،ایستادم برای خودم بستنی خریدم و با خدا صحبت میکردم،چقدر حسش خوب بود،چقدر خدارو شکر کردم،گفتم واقعا برای خدا کاری نداره که این منو تووی این جاده هدایت کنه یا تووی میامی بیچ که دارم این روزها تووی سریال سفر به دور امریکا میبینم واقعا برای خدا کاری نداره که کافیه که من باور کنم که لایق چنین تجربه هایی هستم،خدایا شکرت

    خدایا شکرت که روزی رسان من تو هستی نه هیچ عامل بیرونی دیگه

    خدایا شکرت که هر آنچه دارم از تو دارم

    خدایا شکرت که خودت به تنهایی برام کافی هستی

    خدایا شکرت برای فروش امروزمون

    خدایا شکرت برای خرید امروزمون

    خدایا شکرت برای فروش میلیونی امروزمون

    خدایا شکرت برای فراوانی مشتری

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  6. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1850 روز

    به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به سمت آگاهی های توحیدی این سایت

    وسپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم و مریم جون عزیز که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین

    بخشی از آگاهی های این فایل:

    (((شما کنترلی بر اینکه دیگران درباره شما چه حرفی بزنند نداری، اما کنترل کاملی بر واکنش خودت درباره آن گفته ها داری و آن واکنش ها، نتیجه نهایی را مشخص می کند نه حرفهای دیگران؛

    کانون توجه شما، مهم ترین سرمایه شما برای خلق تجربه هایت است. شما این سرمایه را در کدام مسیر خرج می کنید؟ خلق خواسته ها؟ یا خلق ناخواسته ها؟!چون به هر آنچه توجه کنی، اساس آن جنس از توجه را در زندگی ات گسترش می دهی.)))

    بنظرم این مطالب تمام آن چیزی هست که من راجب تهمت و حرف مردم باید بدونم ، اولا اینکه بدونم منه ماریا هیچ کنترلی روی حرفای دیگران ندارم هرچقدر که من آزادم راجب دیگران حرف بزنم همینقدر هم دیگران آزادن که راجب من نظر بدن و این آزادی رو جهان دراختیار ما قرار داده و هیچ جوره نمیشه جلوشو گرفت

    دوماً من توانایی کنترل کانون توجهمو دارم و خبر خوب اینکه فارغ از اینکه دیگران چی میگن نتیجه نهایی رو کانون توجه من رقم میزنه ،پس چه چیزی مهم تراز اینکه مراقب کانون توجهی باشم که کنترلش در دستان منه و نتیجه ی نهایی رو رقم میزنه، حالا همه ی این آگاهی ها پشتوانه میخواد که انجامش بدم به صورت عملی و پشتوانه ش همون باوری هست که نسبت به این آگاهی ها دارم و خدارو شکر میکنم که من منبع تأثیر گذاری به نام این سایت دارم تا بتونم این جواهر هارو برداشت کنم و تو زندگیم عملیش کنم .

    همه ی ما مسالهای زیادی داریم از زمانی که چشم وا کردیم تا همین امروز از مثالهایی که از حرف مردم رنجیدیم چه در قالب تهمت چه غیبت، وحتی ممکنه خودمون آگاهانه یا ناآگاهانه دیگران رو در این رابطه آزار داده باشیم ،اما از زمانی که من با مفهوم اعراض کردن آشنا شدم و مهم بودنه موضوع ماندن در احساس خوب رو درک کردم ، همه جا از خودم پرسیدم ماریا ،« الان چه احساسی داری ،آیا یادت هست که این احساس اتفاقاتی از همون جنس رو برات رقم خواهد زد؟»

    من تو سرویس بهداشتی درست جایی که بیشترین دید رو داره این سوالو نوشتم , چون گاها اونجا زمان بیشتری برای فکر کردن داریم ،

    می‌خوام بگم که این دو مفهموم«اعراض کردن»و «احساس خوب =اتفاق خوب » بهم کمک کرد تا بتونم از اهمیت حرف مردم کم و اهمیت کنترل کانون توجهمو برای خودم بسیار بُلد کنم.

    و بعد از اون با دوره احساس لیاقت مفهوم خود ارزشمندی هم به اینا اضافه کنم و کم کم هزاران پله با ماریای قبل فاصله بگیرم

    دیروز مهمانان عزیزی داشتم که از شمال تشریف آورده بودن و به وضوح دیدم که حتی تو سن 60 سالگی باز بخاطر رضایت خانوادش در واقع حرف مردم و حرف افرادی که کوچکترین قدرتی تو زندگیش ندارن داشت درد و رنج رو تحمل می‌کرد،باخودم گفتم ببین ماریا اگر به خودت نیای حتی تو دروان پیریت باید پیرو حرف مردم باشی و یک روزشم برای خودت زندگی نکنی ….

    خدایا سپاسگزارم که هدایتم کردی به سمت این آگاهی ها تا با شناخت قوانین ثابت جهان هستی خوب زندگی کنم و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  7. -
    سلیمه گفته:
    مدت عضویت: 756 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام میکنم به استادِکنکاش در قوانین کیهان و عزیز دلشون و از اینکه شرایطی برامون فراهم می‌کنه تا از فایلها بیشتر بهره ببریم سپاسگزارم و سلام به دوستان خوبم که با نوشتن کامنتاشون به خودشون و بقیه خودشون کمک میکنند

    الا آن اولیا الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون

    آگاه باشید که اولیای خدا نه ترسی بر آنان هست و نه اندوهگین میشوند (آیه 62سوره یونس)

    الذین امنوا و کانوا یتقون (33)

    کسانی که ایمان آوردند و تقوا پیشه کردند

    کسی که بخدا ایمان می‌آورند از هیچ کس و هیچ تهدید و تهمتی نمی‌ترسند از حرف مردم نمی‌ترسد پس ناراحت نمیشود

    خوب چه کسی ایمان می‌آورند ؟کسی که تقوا پیشه کند

    خوب چه کسی تقوا پیشه میکنند ؟جواب این سوال استاد در تک تک فایلها داده کسی که کنترل ذهن کند کسی که افکار و توجهش رو کنترل کند

    کسی که از سوی شخص یا اشخاصی مورد تهمت واقع شده به خدا ایمان بیاورد و ذهنش رو بدرستی کنترل کند و خدا یار او میشود و او نه ترسی دارد و نه غمی

    کسی که مورد تهدید قرار میگیره بگه خدا یار من است من منتظرم شماهم منتظر باشید تا بدانند ازین تهدید چه کسی ضرر میبیند

    بخدا من تا خواستم کامنت بنویسم این آیه ها به ذهنم رسید یابهتره بگم الهام شد نمی‌دونستم این آیه ها از کدوم سوره هستند سرچ کردم و فهمیدم و گفتم پس کامنتم را قطعا می‌نویسم

    استاد جان من به قول شما از زمان جاهلیتم هم خوب در این مورد عمل کردم خدا رو شکر تهدید نشدم تا حالا ولی یکبار تهمت دزدی بهم شد من در اون موقع از ته دل از خدا خواستم یارم باشد و بخدا و بخدا که نه ترسی از شخص یا حرف مردم در دلم بود و ناراحت شدم از اینکه چی میشه و خدا قربونش برم چکار کرد واسم هنوز خیلی نگذشته بود که طرف فهمید کار من نبوده و خودش وسیله اش در جای دیگه گذاشته بود و یادش نبود این قضیه شاید مال پانزده سال پیش بود ولی من تازه فهمیدم که اولا خدا را یار خودم قرار داده بودم و دوم اینکه کنترل ذهن کردم و چه جالب من اون زمان با شما و قوانین آشنا نبودم چه خوب واکنشی در مقابل طرف انجام ندادم و خدا نزاشت که من ناراحت بشم لا خوف علیهم و لا هم یحزنون

    اینم بگم که ذهنم اولش قبول نکرد کامنت بنویسم چون می‌گفت خیلی کار داری وقت کم میاری چون یکبار نوشتم و دیدگاه پاک شد و دومین بار هست که نوشتم ولی اینجا هم من افسارش رو گرفتم و گفتم اینم تمرین منه چون دیدگاههای خودم رو مرور میکنم و جالب اینجاست که حتی کامنت نوشتنم هم تکاملی رشد کرده البته اینو خودم میگم

    خدا پشت و پناه منو استاد و همه دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  8. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1812 روز

    وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ

    و بی تردید شما را به چیزی اندک از ترس و گرسنگی و کاهش بخشی از اموال و کسان و محصولات [نباتی یا ثمرات باغ زندگی از زن و فرزند] آزمایش می کنیم. و صبرکنندگان را بشارت ده.

    الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ

    همان کسانی که چون بلا و آسیبی به آنان رسد گویند: ما مملوک خداییم و یقیناً به سوی او بازمی گردیم

    سلام خدمت استاد خوشتیپم

    سلام خدمت دوستان توحیدی

    آقا دست پر اومدم!!

    قانون جواب میده

    استاد امروز من صدق بالحسنی شدم!

    اومدم از نتیجه بگم..شاید واس خیلیا این نتیجه کم اهمیت باشه

    اما کلی درس داشت توش و برای من پر از برکت بود، واقعا این تجربه کوچک میلیون دلاری واس من ارزش داشت

    آقا دو ماهه که درگیر نصب برنامه مورد علاقه ام هستم، اونم منی که سرور ران کردم، ادمین بودم، و کلی تجربه داشتم…

    تو این مدت رو دانش خودم حساب باز کردم

    روی مجموعه پاسخ های دیگران به مسائلم حساب باز کردم

    روی اعتبار شرکت هایی که ازشون نرم افزار رو خریدم حساب باز کردم

    روی همه عالم و آدم حساب باز کردم جز خدا!!

    اونم برای نصب یه نرم افزار ساده، و نشد!!

    الکی ورد زبونم بود که خدایا کمکم کن ولی به خداییش قسم همش دروغ بود! میدونید چرا؟

    چون همش نگران بودم که نشه…

    و آیه بالا رو امروز خوندم

    و عمیقا درک کردم که چرا این دوماه نتونستم

    و قلبم روشن شد که بشارتی در راهه!!

    امروز دوباره تلاش کردم اما:

    دیگه احساسمو به نتیجه گره نزدم

    حالمو بد نکردم

    عجله نکردم

    و صادقانه سجده کردم و از خدا کمک خواستم

    و به فقرم اعتراف کردم

    یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ

    و خدا به قلبم انداخت، از راهی که فکرش رو نمیکردم، از راهی که به الله قسم در سایت رسمی اون نرم افزار هم نبود..که افزونه مجازی سازی ویندوز 11 رو نصب کن و کردم..

    و حل شد!!

    دو ماه طول کشید که واقعا تسلیم بشم

    دوماه طول کشید که قلبم بگه انا لله و انا الیه راجعون

    و دو ماه طول کشید که خداوند بشارت بده

    و امروز بشارت داد

    نه اینکه خدا دو ماه خواستمو به تعویق انداخت

    بلکه من دو ماه طول کشید که تسلیم بشم!!

    به قول خداوند:

    أُولَٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَهَ بِالْهُدَىٰ وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَهِ ۚ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ

    و خدا به قلبم این درس رو الهام کرد:

    وقتی برای کاری قدم بر میداریم

    و بر نفسمون توکل میکنیم

    اولین اشتباه باعث نجوای ذهنمون میشه

    و این نجوا مانع تراشی میکنه

    و این مانع باعث نجوای بیشتر میشه

    و این سیکل تا تشلیم شدن یا نابود شدن ما ادامه پیدا میکنه

    مگه اینکه اون لحظه آگاه بشیم

    و حضور پیدا کنیم

    و متوکل باشیم

    که در اینصورت حالمون خوبه

    و الهامات رو دریافت میکنیم

    و تصدیق میکنیم نتیجه رو

    و نتیجه آگاهی بیشتر رو به دنبال داره

    و این روند الی ماشاالله ادامه داره

    و خدا به قلبم الهام کرد

    تو انتخاب میکنی که فرکانست رو دیتاهای ذهنت تعیین کنه یا خودت آگاهانه با الهامات من فرکانس ارسال کنی

    و تو تعیین میکنی که از اکثریت جامعه باشی که رهین و دربند اکتسابات نفسشون هستن

    یا از اصحاب یمین باشی که آگاهانه فرکانسشونو ارسال میکنن

    بارها ویندوز عوض کردم

    بارها ارور لوگ ها رو بررسی کردم

    بارها در سایتها پیام گذاشتم و درخواست کمک کردم

    تا برسم به این درس ارزشمند

    و تا آخر عمرم با فرمون صبر و توکل ان شاالله میرم جلو

    فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  9. -
    امیرحسین ادیبی گفته:
    مدت عضویت: 2905 روز

    سلام به شما استاد عباسمنش عزیز

    استاد این موضوعی که توی این فایل در موردش صحبت کردید بزرگترین چالش و پاشنه آشیل من هست و از سالها پیش تو سایت شما تو کامنتام بهش پرداختم و همیشه باهاش چالش داشتم

    این برمیگرده به گذشته ی من که از بچگی اطرافم پر بود از حسادت و تخریب و ضربه زدن و تهدید

    شاید باورش سخت باشه ولی من دقیقا از بچگی در معرض این چیزا بودم

    و گاها از سمت بزرگتر های فامیل ها و اشناها!

    و از همون موقع بسیار بسیار زیاد چالش دارم و بزرگترین ترمز زندگی من اینه

    اصلا نمیدونستم چجوری باید رفتار کرد که دچار ضربه از بقیه نشم، گاهی فکر میکردم باید درگیر بشم و به روی حسودان بیارم حسادتشون رو و منم متقابلا ضربه بزنم بهشون و از این دست کارها

    کاملا مقاومت شدیدی در خودم حس میکنم در این مورد

    استاد نمیدونم دلیلش چیه ولی انگار آدما به معنای واقعی نمیخوان ببینن من ذره ای بهتر بشم یا پیشرفت کنم، این رو کاملا حس میکنم در رفتارهای اطرافیانم، حتی در زمینه هایی که ازشون عقب هم هستم بازم این حسادت ها هست!

    از بچگی و از وقتی یادمه اینجوری بوده….

    حالا این فایلی که گذاشتید و یکسری چیزایی که گفتید که تابحال نگفته بودید خیلی برام ترسناک و عجیب بود، اینکه کسی زنگ بزنه و چند سال پیگیر نابود کردن شما باشه! اینجوریش رو ندیده بودم! خیلی عجیبه

    و استاد این فایل رو که گوش دادم، بعد از چند ساعت که داشتم بهش فکر میکردم، یک الهامی در این مورد بمن شد و انگار یک آگاهی بمن داده شد که خیلی من رو به صلح رسوند..

    حس کردم خدا بهم گفته که امیرحسین، هیچ روزی نمیرسه که کسی بهت حسادت نکنه یا دشمنی نکنه باهات یا نخواد تورو زمین بزنه؛ همیشه دشمن داری و خواهی داشت و همیشه افرادی هستن که در صدد آسیب زدن به تو هستن و یک گفته از شما به یادم اومد که نمیدونم توی کدوم فایل گفته بودید، گفته بودید که خدا در قران گفته که برای پیامبران هم دشمن قرار داده و این مشیت حاکم بر جهانه…

    حس کردم که خدا میگه تو همیشه دشمن خواهی داشت! این تغییر پذیر نیست! همه ی مردم جهان دشمن دارن و خواهند داشت همیشه… اولین و بزرگترینش هم شیطانه که صراحتا خدا اون رو دشمن انسان یاد کرده….و خدا گفت اینکه اون دشمن ها و حسود ها بتونن بهت آسیب بزنن یا پایین بیارنت، این چیزیه که قابل تغییره و دست توئه!

    یعنی کسی که فکر میکنه دشمنی نداره یا حسودی نداره کاملا در اشتباهه و مشیت و قانون جهان رو درک نکرده…

    تو نمیتونی کاری کنی که کسی دشمنت نباشه یا بهت حسادت نکنه! ولی میتونی روی ایمان و باورت کار کنی که اون دشمنی ها تاثیری روی زندگی تو نزارن…این یعنی سنجش ایمان و این یعنی قدرت کنترل ذهن و اینجاست که ایمان میاد وسط و نقشش پررنگ میشه و نتایج رو تغییر میده…

    و بعد از این فایل یه عالمه موضوعات کنار هم چیده شد توی ذهنم و دیدم که تمام پیامبرا دشمن هایی داشتن که تشنه به خونشون بودن! یعنی من هرچی فکر کردم این پیامبرایی که تو قران ازشون اسم برده شده تمامشون دشمن داشتن و تو قران هم بیان شده…

    از موسی بگیر که دشمن بزرگی مثل فرعون داشت که به خونش تشنه بود…

    از یوسف بگیر که از کودکی 11 برادرش برای قتلش برنامه ریزی میکردن و اقدام عملی کردن…

    نوح که قومش برای قتلش برنامه ریزی میکردن و تهدیدش میکردن…

    محمد که مثالش رو هم زدید که بارها تهدید به همه چیز میشد…

    ابراهیم که اولش پدرش میخواست بلا سرش بیاره چون یکتا پرست شده بود و بعد نمرود میخواست بلا سرش بیاره…

    کسایی که اسم ازشون برده شده در قران تمامشون تهدید شدن و تکذیب شدن و تهمت های فراوانی بهشون میشد و حتی برنامه ریزی برای قتلشون میشد…

    کسایی هم که اسمی ازشون برده نشده خدا میگه که اونا کشته شدن به دست دشمنانشون…

    و فکر کنم شما در مورد اینکه چرا خدا اسم بعضی پیامبر هارو اورده و چرا اسم بعضی هارو نیاورده و اتفاقا تمام اینایی که اسم برده هیچکدوم کشته نشدن، فکر کنم در این مورد یجا صحبت کردید قبلا…

    که فکر میکنم اونایی که کشته شدن ایمانشون ضعیف بوده و نتونستن خدارو باور کنن…

    در هر صورت برای همه دشمن هست….

    استاد وقتی این رو درک کردم خیلی به صلح رسیدم با خودم و با خدا و با همه چی، فهمیدم که قرار نیست کسی به تو دشمنی نکنه، اما تو میتونی با ایمانت و با قدرت و کنترلی که بر 100% زندگیت داری، باعث بشی که هیچکس به تو آسیبی نزنه و حتی به نفعت کار کنه…

    میتونی با رفتن در فرکانسی متفاوت و توحیدی و مثبت، تمام ضربه ها و آسیب هایی که میخوان بهت بزنن رو بی اثر کنی…

    واقعا همه چی به باورها و نوع نگاه انسان برمیگرده…

    و اینم تا حدودی متوجه شدم که نباید در برابر تهدید ها مقابله به مثل کنی و عرصه ای برای جنگ و دعوا کنی! چون خییلیییییی ها اینکارو میکنن…

    واقعا اون خشم و ناراحتی سخته کنترل کردنش…

    اینم نکته خیلی مهمیه که نباید در برابر این افراد واکنشی داد چون قطعا این واکنش از نقطه نظر ضعف یا خشم یا بی ایمانیه و اگه با این فرکانس اقدامی کنیم قطعا دودش در چشم ما میره و دردسر های جدید ایجاد میکنه برامون…

    همونطور که پیامبرا اقدام عملی برای مقابله و جنگ با دشمنانشون نکردن و همیشه اعراض و ترک کردن و توکل کردن به خدا و به مسیرشون ادامه دادن…

    چون بها دادن به این تهدیدات و پرداختن بهشون کاملا انسان رو از راه به بیراهه میکشونه…

    خیلی ها تو این چاله افتادن و اخرشم از بین رفتن…

    بنظرم بزرگترین باور و قدرتمند کننده ترین باور همینه… اینکه ادم به ایمان برسه که هیچکس در دنیا، حتی اگه باهم متحد و متعهد بشن نمیتونن ذره ای در زندگی ما تاثیر بزارن؛ این بنظرم مهمترین و قدرتمندکننده ترین چیزه..

    حتی اگه انسان حقش باشه که بر علیهش اقدامی انجام بگیره، ولی اگه ذهنش رو بتونه کنترل کنه و به مسیر درست برگرده، بازم کسی نمیتونی بلایی سرش بیاره! مثل موسی که قتل انجام داد و حقش بود مجازات بشه، اما با برگشتن به مسیر درست حتی وقتی که حقش بود هیچ بلایی سرش نیومد! خیلی حرفه بنظرم…

    واقعا چه مطالبی در ذهنم کنار هم قرار گرفت و یک پازل کاملی رو شکل داد

    استاد در این مورد اگه میشه خیلی صحبت کنید و مثال بزنید دوباره…

    فایل خیلی خیلی مفیدی بود که باورهای توحیدی رو تقویت میکنه…

    سپاس از شما استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  10. -
    دریا صفری گفته:
    مدت عضویت: 223 روز

    سلام استاد اول از خدا و بعد از شما شاکرم که هر بار از هر طریقی من را آگاه تر می‌کند

    دیروز تو مدرسه بودم بعد با دوستم صحبت میکردم درباره اینکه چه دانشگاهی خوبه که بریم و… بعد کلی صحبت های عالی مفید خداروشکر دوست من برگشت گفت بیا بریم دانشگاه گردی تو تهران تحقیق کنیم که چه دانشگاهی مناسبه ما هست.

    بعد من برگشتم گفتم که آخه دوستای تو چی میگن پشت سرمون که ما باهم رفتیم بیرون ناراحت میشن

    بعد گفت اصلا مهم نیست زندگی خودمه به اونا ربطی نداره که من باکی میریم بیرون باکی نشست و برخاست میکنم زندگی خودمه!اونا هر چی میگن بزار بگن.

    در اصن دوستای اون دوستای منم بودن دوست مشترک که پارسال تو کلاسمون یه اکیپ تشکیل داده بودیم و خب من به علت اینکه من اصن خود به خود از اون گروه اومدم بیرون و بدون هیچ دعوایی خداوند و قانون جهان منو رو از اون مسیر اونا جدا کرد حتی گاهی سلام علیک داریم با برخورد خوب

    اما این از قدیم توی خانواده ی ما گفتن که حرف مردم وای مردم چی میگن.. بخاطر همون این پاشنه ی اشیله من بود

    بعد اینکه دوست اینو گفت تو دل خودم گفتم خوشبحالش باریکلا خداجونم منم میخوام اینطوری برای خودم زندگی کنم نه دیگران اونجوری من راضی هستم زندگی کنم و شاد باشم خودت هدایتم کن:)

    تا اینکه از مدرسه برگشتم شکر گذاری هامو انجام دادم و.. بعد شب با آرامش سرمو گذاشتم رو بالشت خوابیدم صبح بیدار شدم با یه حال فوقلعاده بعد یه حسی بهم گفت بیام تو سایت استاد عباس منش

    تو صفحه ی اصلی سایت شما یک ویدئو جدید گذاشتید با نام نهوه برخورد با تهمت من تو دلم گفتم خدااااا هزاررر مرتبه شکرررت استاد فرکانس منو دریافت کرد و همچین ویدیویی رو گذاشته رو سایتت

    استاد خدا شاهد انقدرررر ذوق مرگ شدم و همش خداروشکرر میکردممم میگفتم خدا این هر بار با این اتفاقات بهم ثابت میکنی که این راهی که میرم درسته

    و خداروشکر من الان 18 سالمه تقریبا 6 ساله که با شما آشنا شدم و هر روز فایل ها و ویدیو های شما میبینم و خداروشکر نتایج فوقلعاده ای گرفتم و تغییرات خودم رو هر روز شاهدشون هستم>>>>

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای: