مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 1 - صفحه 17


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 1
    296MB
    48 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 1
    46MB
    48 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

425 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Smaeil rostami گفته:
    مدت عضویت: 563 روز

    مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَکْرُ أُولَئِکَ هُوَ یَبُورُ

    کسی که خواهان عزت است(باید از خدا بخواهد) که تمام عزت برای خدا است سخنان پاکیزه به سوی او صعود میکند، و عمل صالح را بالا میبرد، و آنها که نقشه‏ های سوء میکشند، عذاب شدید برای آنها است و مکر (و تلاش افسادگرانه) آنها نابود می‏شود (و به جائی نمیرسد).

    سلامی که از جنس نام زیبای خداست ؛

    خدمت استادی که خداوند به ایشان عزت عطا کرده و سخنش بر جان مینشینه

    و درود بر خانم شایسته عزیز و همکلاسی های عزیزم.

    دوستان عزیزم

    برای کسی مثل من که چهل سال از خدا عمر گرفته شاید زیاد سخت نباشه که به عقب و راهی که تا الان اومده نگاه بندازه و رفتارهای اشتباه خودشو بهتر درک کنه

    چند ساله که وقتی به عقب نگاه میندازم ردپای ترس از قضاوت شدن و تمسخر و تخریب شخصیت رو که متاسفانه من داشتم در خیلی از تصمیماتم میبینم چه تصمیمات بدی که گرفتم و چه تصمیمات خوبی که متاسفانه نگرفتم.

    الان و با این آموزه ها از سرزنش خودم عبور کردم و خدارو بابت نعمت هدایت شاکرم و عهد بستم تا زنده ام توحیدی تر و باز توحیدی تر زندگی کنم بی اعتنا به نظرات بقیه حتی نظرات خوبشون. در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1755 روز

    به نام یکتای هستی بخش

    سلامودرود به استادگرانقدر ومریم جان و تمومی دوستان ارزشمندم

    استاد جا داره دراین مورد خیلی صحبت بشه،وقتی به عمق این موضوع فکر کردم،هم بیشتر به رفتارای خودم فکر کردم که کجای زندگیم احساس قربانی شدن یا مظلوم بودن داشتم و وارد اینجور داستانا قرار گرفتم،هم کلی برام سوال پیش اومد که چرا خیلی از افراد هستند که به راحتی توهین ومسخره میکنند،به راحتی به دیگران تهمت می زنند و بااینکه این توهین و تهمت هایی که به طرف مقابل می زنه یابه گوشش می خوره،بعد از یه مدتی اون طرفِ توهین شده بااون نفرِ توهین کننده هیچ مشکلی نداره و انگار یجورایی اون نفر رو بااین خصوصیات پذیرفته که اون دیگه ویژگیش همینه و کاریش نمیشه کرد!!!

    یه روز از یه نفر توفامیلمون پرسیدم چرا بااینکه فلانی انقدر بهتون تیکه میندازه و یا میفهمی که چقدر بهت تهمت زده،بعداز هربار دیدنِ او انگار نه انگار که اون شخص اینقدر پشت سرت چرتوپرت گفته…

    ایشون در جوابم گفت طرف با دعاجنبل زبون هممون رو بسته و انگار نمیتونیم باهاش بد رفتار کنیم و هربار که اون رو می بینیم زبونمون بسته میشه که بهش این تذکر رو بدیم و بگیم دلیل این کارت چیه!

    اون اوایل یکم منم تواین داستانا بودم که آره راست میگه حتما با دعاجنبل زبون همه رو بسته،ولی بعد که یکم بیشتر باقانون آشنا شدم فهمیدم که اینجور اشخاص اولا خودشون رو بااینجور ویژگی های شخصیتی پذیرفتن،و دیگه براشون اینجور رفتار نامناسب کردن بادیگران براشون یه چیزه عادیی شده،بااینکه این رفتارها پسندیده ی جامعه نیست اما خیلی از افراد اونقدر باویژگی شخصیتی خودشون اُکی هستند که اصلا براشون مهم نیست طرف مقابل از دستشون ناراحت میشن یانه،بخاطر همین یک دسته ای از افراد هم در مدار این آدما قرار میگیرن که خیلی زود از رفتار اینجور افراد میگذرن و بیخیال اون قضایا میشن…

    وقتی بیشتر خودمو شناختم،دیدم که من نه ازون دسته آدمایی هستم که راحت تهمت بزنم و نه آدمی هستم که بخوام از رفتار اینجور آدما بامن به راحتی بگذرم…

    نگذشتن ازاین آدما نه به این معنا بخوام بااونها گلاویز بشم و بخوام با بحثو دعوا انتقامم رو بگیرم،بلکه اگه کسی به من توهین یا تهمت بزنه تا سالیانه سال حرف اون شخص رو تو ذهنم نشخوار میکنم و یک کینه ای ازش تامدتها تو دلم باقی می مونه و انتظارم اینه که چون من خودم اینجور آدمی نیستم،دوست ندارم که همچین رفتاری ازکسی به این شکل بامن بشه…

    چندسال پیش بود یک فردی توی فامیلمون به من تا دلش میخواست ازهرزاویه ای تهمت زده بود و وقتی به گوشم خورد،نخواستم باهاش گلاویز بشم،فقط غیر مستقیم بهش فهموندم که فکر نکن به گوشم نمی خوره حواستو جمع کن وپاتو از زندگیم بیرون بکش…

    همین حرف من براش کافی بود و منتظر همین حرفم بود که رابطش رو بامن قطع کنه،بااینکه صد درصد اون بود که بدون اینکه من پشت سرش حرفی بزنم این حرفارو پشت سرم زده بود،اما بازهم جوری رفتار کرد که انگار من دارم بهش تهمت می زنم…

    الان ده سالی میشه ما یک کلام باهم دیگه هیچ حرفی نزدیم،همون اوایل بخاطر آرامش روحو روان خودم بخشیدمش و بخاطر خشنودی خدا ازش گذشتم و نتیجش هم تو زندگیش دید که همون تهمت هایی که به من زده بود ازیک شخص دیگه به خودش برگشت خورد،اما اونقدر چشموگوش اینجور اشخاص کوروکر میشه که براشون درس عبرت نمیشه و هنوز که هنوز می بینم همون رفتارهارو بادیگران داره و حتی بدتر از چندسال پیشش شده…

    بخاطر همین خیلی خدارو شکر میکنم که ازهمون اول بدون هیچ بحثو دعوایی،بایک تذکر غیر مستقیم ایشون پاشو اززندگیم بیرون کشید و رفت سراغ آدمایی که در مدار اینجور رفتارا هستن و بقول اون آدما باور دارن که با دعاجنبل زبونشون رو می بنده…

    الان خیلی کم پیش میاد که ازین دست آدما تو زندگیم هستند،اون هم وقتی می بینم واقعا سوءتفاهمی پیش اومده بایک توضیح ساده برطرفش می کنم

    اما وقتی ببینم کلا کسی ویژگی شخصیتیش اینه که میخواد طرف مقابلش رو تحقیر کنه،من سعی می کنم ازش اعراض کنم و تاجای ممکن حدومرز برای ارتباطم بااون مشخص میکنم

    و ازوقتی که بیشتر سعی کردم که حتی توی ذهنم کسی رو توکوچکترین مسائل هم قضاوت نکنم،انصافا خیلی خیلی کم پیش میاد یک نفری منو مورد قضاوت بد قرار بده،اون هم قضاوت هایی که واقعا موضوعش خیلی اهمیتی نداره…

    استاد عزیز اگه میشه درمورد این دست آدمایی که خیلی راحت دیگران رو مورد توهین و تحقیر قرار میدن،سالیانه سال طول می کشه تااون فرد به خودش بیاد و به اشتباهش پی ببره،بیشتر صحبت کنید

    یااینکه چراخیلی از افراد بااینهمه ویژگی شخصیتی دربو داغون که راحت تهمت می زنند،راحت غیبت میکنند،بعد می بینیم که چقدر از لحاظ مالی انقدر ذهن ثروت سازِ خوبی داره،و پول سازی براش عینِ یه آب خوردنه…

    این موضوع یکم بازم برام جا نیوفتاده که چرا تعداد اینجور آدما هم کم نیست و این ویژگی براشون یک چیزه خیلی عادی بنظر می رسه،و انقد که بی حجابی رو گناه بزرگ میدونند،ولی قضاوتهای بی جا و تهمت زدن براشون یک امری عادیه…

    واقعا هضم این دست از آدما بااینجور رفتارا برام سخته!!

    یااینکه این دست آدما بااینکه انقدر راحت تهمت می زنند آیا متوجه احساس درونشون نمیشن؟!

    من خودم واقعا وقتی کسی رو حتی توی ذهنم قضاوت میکنم کلی احساسم بد میشه و قشنگ می فهمم دلیل احساس بدم تو اون روز بخاطر قضاوت کردنم ازون آدم بوده،چه برسه که بخوام تهمت بزنم یا کسی رو از عمد تحقیر کنم!

    خیلی این جوابا برام یکم سختو پیچیده میشه

    هرچند که در کل میدونم اعراض از ناخواسته ها باعث میشه ازین دست آدما توزندگیمون نیاد و کاری نداشته باشیم که چه آدمی چجور شخصیتی داره…

    چون بلاخره جهان به همه جور آدم نیازداره،بی نهایت ویژگی شخصیتی درون هرآدمی هست..‌

    مهم خودم باشم که باید کاملا خودخواهانه در جهت رشدوپیشرفت خودم قدم بردارم.فارغ ازاینکه دیگران دارن باچه سخصیتی و تو چه موقعیت و شرایطی زندگی میکنند

    خلاصه که خیلی دوست دارم دراین باره بیشتر اززبان شما استاد باتجربه ام آگاهی های ناب بشنوم

    بی صبرانه منتظر قسمت دوم ازین فایل گرانبها هستیم….

    شادوپیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    فرشته شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    بعد از مدتها با دلتنگی فراوان تصمیم به تایپ‌کردم

    خدارو شکر میکنم که بمن فرصتی داد تا بنویسم تو صفحه فایلی ک نقطه عطف زندگی این لحظه من شد

    استاد من حدود 2 هفته ای بود که رفته بودم تواین قضیه و واقعن از مسیر درست دور شده بودم بخاطر اینکه فکر کردم اگه از طریق قانون پیگیری کنم میتونم دهن طرف رو سرویس کنم

    حدود 2 ماه قبل به یک تضاد بزرگ (دعوا) برخورد کردم که من و خانواده ام به ناچار مجبور شدیم بریم شکایت کنیم و این قضیه تاالان طول کشیده

    خوب من میدونستم که باید ذهنم رو کنترل کنم

    اما این موصوعی که پیش اومده بود واقعن دست خودم نبود و بااینکه هیچ تقصیری نداشتم داشت بهم زور گفته میشد ک بهترین راه رو شکایت دریافتم

    خلاصه نمیخام خیلی وارد جزعیات بشم

    ولی اون طرفی ک باهاش اونجور شدیم شروع کرد به مثلا بردن آبروی من

    من مونده بودم چیکار کنم همش میگفتم خدایا هدایتم کن

    حالا ببینید چیشد که این فایل اومد رو سایت

    دقیقا همون روز من تصمیم گرفتم برگردم به مسیر

    تمرین ستاره قطبیم رو انجام بدم سپاسگزاری هام رو و احساسم رو خیلی کنترل کنم

    خلاصه این کار اینبار برام راحت تر بود

    شبی ک من تصمیم گرفتم با کلی گریه و سپاسگزاری خابیدم

    فرداش طرفای ظهر بود که این فایل رو دیدم و نمیدونید چقدر دیوانه این خدا شدم

    چقدر سپاسگزارشم که اینقدر هوای منو داره .

    استاد توهمین 2 روزی ک تصمیم گرفتم ورودی هام رو کنترل کنم و برگردم به مسیر بینهایت اتفاقات بینظیری افتاده

    خیلیییی عالییی دارم پیش میرم

    خیلی ارامشم بیشتر شده

    تمام تمرکزم رو گذاشتم روی کار کردن روی ترمز های ذهنیم

    و واقعن دارم از زندگیم لذت میبرم

    خداروصد هزار مرتبه شکر برای این همه لطفش بمن

    من تو این قضیه خدارو یافتم

    دقیقا مثل همون روزهای اولی ک با شما آشنا شده بودم و خیلی زندگیم آسون شده بود و بعدش اتفاقات عالییییی یکی پس از دیگری برام رخ میداد

    امروزم مثل دیروز واقعن شگفتی پشت شگفتی

    از همه مهمتر اینکه من خیلییی خوب دارم به تمرینات دوره احساس لیاقت عمل میکنم

    یکی از تمرینام رو میخام بگم ک چقدر امروز فهمیدم من تغییر کردم و با همین فرمون باید جلو برم

    امروز از بویین ک داشتم برمیگشتم سوار تاکسی شدم

    از شهرستان تا روستای من کرایه اش 15 هزاره

    قبل از اینکه به روستای ما برسیم یه روستای دیگه هست ک باید از اون رد بشی تا برسی به روستای ما

    تاکسیِ منو اورد به روستای اولی گفتم فلان روستا میرید گفت باشه میبرمت

    منو اورد رسوند پول خورد نداشتم بهش 20تومن دادم

    منتظر نشستم که 5تومنمو بده ولی گفت نمیدم من اوردمت اینجا فلان

    محکم بهش گفتم زود 5تومنو بده

    گفت پول ندارم گفتم بده برم خورد کنم بیام

    گفت نمیدم

    چنان محکم و جدییییییی بهش گفتم پولمو بده زود باش

    که تو چشام ک نگاه کرد فوری 5تومنو گرفت بهم داد بعدشم بهم گفت خیلیی پروییی

    منو میگی وقتی از ماشین پیاده شده بودم انگار 50میلیون بهم دادن

    اصلا قضیه 5 هزار نبود برای من

    من در گذشته چندباری با راننده ها بحث کرده بودم چون کرایه ازم زیاد میگرفتن و همیشه من با بغض پولمو رها میکردم و میومدم

    اما اینباری ک پولمو گرفتم ازش انگار روی ابرها بودم

    و این حس که من قربانی نیستم کسی حق نداره حق منو بخوره خیلییی حس شیرین و قشنگی بود

    خداروصد هزار مرتبه شکر برای این قدم هایی که دارم برمیدارم

    و مطعنم اتفاقات خیلییی عالییی خاهد افتاد

    و بازم دلم‌میخاد به خودم یاد اوری کنم که

    هرچقدر بتونی ذهنتو کنترل کنی و در مورد آینده به چیزهای مثبتی فکر کنی اتفاقات بهتری میوفته

    گول ذهنمونو نخوریم بخدا آینده خیلییی قشنگتر خاهد شد.

    استاد عزیزم قراره با نتایج بهتری بیام

    ولی ازونجایی ک استعدادم در کامنت نوشتن بالا نیست میام و سر و تهه قضیه رو میگم و میرم

    امیدوارم توضیحاتم خوب بوده باشه

    و از خوندن کامنت قشنگم لذت ببرید

    خیلیییی دوستتون دارم

    خدا یار و نگهدار همه ما باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    مهسا آبسری گفته:
    مدت عضویت: 870 روز

    بنام خداوند هدایتگرم بسمت زیبایی‌ها و خیر و نیکی

    سلام استاد عزیزم

    سلام مریم جانم

    سلام دوستای خوبم

    خداروشکر بخاطر چهاردهمین گام به سمت مدار بالاتر

    استاد ممنونم بخاطر وقتی که میزارین رو فایلا و دوباره بخاطر یک سوالی که چند سال پیش پرسیده شده میاین از اول ضبط می‌کنین و گوهر ناب از دهنتون بیرون میاد و هرررر بار بازم این اصلو به ما یادآوری می‌کنید که یادت باشه که تو هستی خالق زندگی خودت توی هر موضوعی تو باید این جمله رو یک میلیون بار به خودت یادآوری کنی

    استاد جون من امشب متوجه یه فرق اساااااسی بین شما و خودم و همه دوستایی که دوس دارن نتایج خیلی بزرگ بگیرن شدم و اون اینه که ما هنوز اون عشق خالصی که شما به این قوانین و کار کردن روی قوانین و کار کردن روی باورهاتون دارین رو درکش نکردیم

    این عشق چقدددر دوس داشتنیه که شما حاضرین برای تغییر باورهاتون یه جمله ای رو میلیونها بار تکرار کنید و من فک می‌کنم فقط کافیه روزی دوساعت کار کنم رو باورام بقیشو دیگه زندگی به شیوه ی گذشته

    و این یعنی عملا من هیچکاری برای تغییر باورهام نکردم من وقتی نزاشتم واسه تغییر زندگیم پس نمیتونم انتظار بیشتر داشته باشم

    من باید این عشقی که شما دارینو تو خودم پرورش بدم تکرار تکرار و تکرار ،…

    اصل تغییر باورها اصل همینه استمرار در تکرار کردن میلیونی باورهای درست ،

    من نباید انتظار داشته باشم چند بار بگم و نتیجه بیاد

    مهسا اینو باید به خودت همیشه یادآوری کنی اگه میخوای یه باوری رو تغییر بدی بااااید با عشق مثل استاد میلیونها بار اون باورو تکرارش کنی حتی اگه لازمه یه صدا ضبط کن از خودت فوکوس کن رو اون باور و انقددددر برای خودت پلی کن تو روز که خسته بشی از تکرارش آره خسته بشی اصلا بزار خسته بشی از حرفای تکراری بزار مغزت شروع کنه بهت فحش بده از بس داری تکرار میکنی که بگه باشه آقا تسسسسلیم تو درست میگی باورت درسته منم قبول می‌کنم منم موافقم ولی مغز بیخودی نمیگه من تسلیمم بااااااید براش منطق بیاری

    استاد میگه گاهی باورهایی رو در خودم ایجاد کردم که هیچکس قبل از من اصلا انجام نداده بوده پس اگه الگویی نداشتی واسه باورت بازم اشکال نداره تو کوتاه نیا تکرار کن تکرار کن درست میشه

    مهسا باوراتو درست کن باوراتو تغییر بده ،مهسا این جهاد اکبر می‌خواد این تکرار کردن جهاد اکبر می‌خواد جهاد کن روی ذهنت کار کن دونه دونه باورای محدودتو بیار وسط و یکی یکی روشون کار کن

    وسط راه تو هدایت میشی بهت گفته میشه اینکارم بکنی خوبه اینکارم بکنی خوبه

    فقططط یاااادت باشه مهسا تو باید حالت خوب باشه احساست قشنگ باشه اصل اینه که هر اتفاقیم بیفته بگی خودش حواسمو داره رها باش و توکل کن و شاد باش

    دلم گفت و نوشتم چقد کامنت نوشتن حالمو خوب می‌کنه چقد تمرکزمو میاره روی حرفای قشنگ روی باورای درست راهکارای بی نظیر

    خدایا شکرت شکرت که دارم رشد می‌کنم و دارم خودمو بهبود میدم و تمام سعیمو می‌کنم که کمالگراییمو بهبود بدم الهی شکرت

    پروردگارا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت دادی هدایت کن آمین یا رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    پرنیا گفته:
    مدت عضویت: 179 روز

    سلام وعرض ادب خدمت استادعزیزخانم شایسته عزیز ودوستان گلم

    خدایاشکرت 4ماهه با اموزشهای استاد سلسله فایلهای جدید وتمریناتش باشکرگزاری وتمرکز روی ویژگیهای مثبت همسرم ایشون شدیدا عاشقم بود الان دیگه عالیترشده مثل پروانه دورم میچرخه همش میگه هرچی میگی من چشم میگم میگه دیگه چی میخای !!!

    همسرم بقدری خوشتیپ وجذابه که هروقت بهش نگاه میکنم مثل روزاول اشناییمون لذت میبرم

    بسیاروفادار وچشم پاکه خداروشکر

    رفتارمثبتش روبیشتربرانگیخته کردم باتمرینات شبانه روزی روی احساس لیاقت وعزت نفسم .خداروشکر هروز یک میلیون تومان پول به کارتم میزنه هروز وقتی میادخونه اینقدروسیله برای خونه خریده باپادروبازمیکنه .مثل پروانه دورمنو ویانا میچرخه زیرچشمی همش منونگاه میکنه که بهم توجه کنه . برای کوچکترین مسبله مشورت میگیره حتی شده بزور نظرمنومیپرسه .

    ازقد بلندش ازقیافش ازموهای پرپشتش ازاندام عضلانیش همیشه خداروسپاسگزارم چون یکی از اولویتم درازدواج خوشتیپی بود .

    اگرمریض بشم اینقدرحول میشه که فقط من سریع حالم خوب بشه .بسیار با احترام و محبت بامن رفتارمیکنه .همش سعی میکنه بین منودخترم فرق نزاره فکرمیکنه اگر به ویانا بیشترمحبت کنه من ناراحت میشم تواین 4 و5ماه که من تمرین احساس لیاقت درونی کردم علاوه براینکه دراین سایت دوستان خوبی پیداکردم رابطم باهمسرمم عالی شده خودمم جدیدا فهمیدم عاشق همسرمم با ثروتمندترین مردجهان هم عوضش نمیکنم .زمانی که من با ایشون اشناشدم ماه رمضان 10سال پیش بود تمام ویژگیهاشو نوشتم و دعاکردم که خداسر راهم بزاره این همسرو ماه رمضان تمام نشده باهاش اشناشدم وازاون روزاول اشنایی وتا امروز مثل پروانه دورم میچرخه خداروشکر .وخیلی بمن وفاداره خیلی چشم پاکه اصلا کاری باخانمها نداره که بهشون توجه کنه یاجواب چراغ سبزشون وتحسین هاشونوبده یا هیجان زده بشه .

    من تواین 10سال خیلی ناشکری کردم بابت همسرم فقط 2هفته هست انصافا دارم بابت این همسرشکرگزاری میکنم ومیبینم عاشق شوهرم شدم خیلی خاص خیلی بامردها فرق داره اگرم داستانی توزندگیم اتفاق افتاده بدلیل ناشکری وباورهای مخربم بوده .خداروسپاسگزارم بابت این زندگی باعشق و این زندگی با امنیت فراوان دارم و هروز درزمینه مالی بیشترپیشرفت میکنیم خداروشکر هروز با ادمهای مشهور اشنامیشیم خداروشکر

    بخداگفتم خدایا همسرم عشق اولمه میخام اینو بامن خوشبختش کنی خدا جواب دعاهامو داده هروز داره رابطمون عالیترمیشه هروز پول بیشتری به زندگیمون میاد هروز امنیت وعشق بیشتری درزندگیمون درجریانه خداروشکر از .خانوادش فقط دوتا داداش داره ویک مادر یک خانواده جمع وجورداره که کاری به زندگیمون ندارن سرشون توزندگی خودشونه خواهرشواصالاندارم برادرهاش روشون نمیشه بامن صحبت کنن اینقدرمقروض به حیاهستن وسربه زیرن خداروشکر.

    همیشه به خودم افتخارمیکنم درانتخاب همسرم وهمیشه شاکرخداهستم در خانواده کم جمعیت و نجیب قسمتم شده بیام .همسرم خیلی مواظبه دلم نشکنه چیزی کم نداشته باشم انصافا خیلی تلاش میکنه منودخترم راحت ودر رفاه زندگی کنیم .اصلا زبونش به بدوبیراه نمیچرخه یا تحقیر وتوهین نمیکنه فقط تشویق وتحسین میکنه بجای دوستت دارم میگه فدای سرت .رمز گوشیش رو تاریخ تولد خودش من و دخترموگذاشته .بسیار همسرم باعرضه و متوکل ومثبت هست اینقدر ذهنش ارومه ومثبته که شبا بالشتو میبینه خوابش میبره:)

    اینقدر دوستش دارم که بخدامیگم خدایاکمکمون کن ماتوبهشتم باهم باشیم فکرنکنم توبهشتم جذابتر وباکلاسترازشوهرم پیداکنم بخداجدی میگم :)بخداقسم نگاهش میکنم بخودم افتخارمیکنم ازانتخابم ازبس خوشتیپ وخوشگله وجذابه گاهی بمن میگه چیه چرانگاهم میکنی:)

    دلم اب میشه وقتی جذابیتش رومیبینم میگم خدایا ممنونم بابت این همسری که بمن دادی کمکم کن بتونم خوشبختش کنم وناشکری نکنم تا حالا هرچی ناشکری کردم بسه برام .

    استادسپاسگزارم برای سلسله فایلهای جدید و اموزشهاتون .خدایاصدهزارمرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    نرگس گلی گفته:
    مدت عضویت: 1834 روز

    سلااااام سلاااام

    استاد عزیزم چقدر امروز شکر کردم خدارواز اینکه استادی به محکمی شما دارم میخوام چندتا تشکر خیلی ویژه ازتون کنم بابت دوره اخساس لیاقت و شیوه حل مساعل که وقتی حل مسعلزو دورشو استارت زدم اصلا شاید فکشرو نمیکردم که پاشنه اشیلم دیگران باشه البته که انقدر فکرشو نمیکردم و دیدم جقدر دارم نشتی انرژی میسوزونم یعنی هم تو سایتم و دارم رو خودم کار میکنم و هم تمرکزم رو دیگرانه برای عمین وقتی از سرکار برمیگشتم وحشتناک خسته بودم و خودمو اینجوری گول میزدم که چون کار زیاد میکنم غافل از اینکه هم پام رو ترمز بود هم گاز وقتی این باگو فهمیدم و خدا هدایتم کرد سمت دوره احساس لیاقت و الان جلسه چهار هستم که ارزشتون رو جقدر گره زدین به عوامل بیرونی و یه جورایی این فایل جدید هم همزمانی شد با پاشنه اشیل من و جلسه چهار اخساس لیاقت یه تشکر ویژع تر میکنم هم از مریم عزیزم و هم شما بابت کلیدها وقتی هدایت شدم به کلیدها و بین باور توحیدی و کانون توجه اگاهانه مونده بودم کدومو شروع کنم حسی گف برو کانون توجه و شروع کردم از فایل اول دیدن و انگار سیر نشدم از گوش کردن بهش چون از حلسه اول تکون نخوردم بی نهایت مننونم مریم عزیزم استاد خیلی خوشحالم که شما استاد منین و خداهدایتم کزد سمت شما امروز رفته بودیم استخر خونه دوستمون با خواهرم اونا تو جکوزی بودن منم رفتم تو استخر و خب از اونحایی که من نه شنا بلدم و هم از اب میترسم شروع کردم لذت بردن میخواستم برم پیش اونا اما حسی بعم گفت هرجا که لذت میبری همونجا باش و موندم تو اب و شروع کردم با تمزین شنا کردن صد بار اب رفت تو دهنم اینم قبلش بگم گفتم مگه استاد تو یادت نداده شجاعتو جهان عاشق ادمای جسوره نه ضعیف انقدر این صدا شعلمو زیاد کرد که انگار چشام دیگه بسته شد و وقتی به خودم اوندم دیدم با جلیقه رفتم تو پرعمق و دارم شنا میکنم صدبار به خودم گفتم افرین که صدامو میشنیدم یعنی یک پله برداشتم دویست باز ذهن نجوا کرد با حلیقه زحمت کشیدی اما گفتم نه من قبلا با جلیقه تو کم عنقم به زوز میموندم و هی خودمو تشویق کزدم گفتم حالا یکم دوزشو میبریم بالا برو وسط تر حالا دستتو بردار حالا جلیقرو بردار برو تو کم عمق بدون هیچی شنا کن که صذبار اب رفت تو دهنو دماغم اما من داشتم عشق میکزدم اینم بگم که همه اینا از صدقه سری فایلایی هست که دارم گوش میدم اخساس لیاقت انکار جسارت عجیبی کرفته بودم نمیدونم دوس تداشتم از اب بیام بیرون خلاصه که خیلی حال کردم و دیگه به خودم گفتم استاد تو یادت داده قوی باشی اینم قبلش بگم تو یه تضادی برخوردم در زمینه روابط و همش نگاهم بهش بود و تو اخساس لیاقتم گفتین جلسه سه که نزار طرف دست کنه تو مغزت و این ضعفه و همونجا گفتم اره این استاد من یادم نداده شل باشم خداهم منو اینجوری خلق نکرده پس شروع کن نمیمیری که و تمام تلاشمو دارم میکنم بابت کنترل ذهن یه جاهایی موفق بودم یه حاهایی نه ولی خیلی خوشحالم خداروشکر که توسایت حضور دارم و دارم شمارو دنبال میکنم خدایا مثل همیشه حامی من باش و هدایتم کن به سمت نیکی ها و زیبایی ها استاد جان عاشقتونم و همینطور مریم عزیزم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    Zhila J گفته:
    مدت عضویت: 3475 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم عزیزم

    وسلام به همه ی اعضا ی خانواده ام

    من اگر بدونم گفتن پیشرفتم از عمل کردن به قوانینی که یاد گرفتم در زندگی ا م ، باعث دلگرمی وقوی شدن ایمان شما میشود ،براتون مینویسم ولی اینبار میخوام از عمل نکردن به قانون براتون بنویسم…

    من میخوام بگم که قانون چه درمسیر درست باشیم چه در مسیر نادرست، عمل میکنه .

    من دوره های ثروت 1 و2 وقانون آفرینش رو از برادر م

    هدیه گرفتم ومن باهاش تا تونستم زندگیمو ساختم ولی برادرم برعکس زندگیشو نابود کرد ، نه تنها به فایلها گوش نداد بلکه همه رو مسخره میکرد و تا تونست به همه تهمت وافترا زد ، از همسرش به همه بد گفت ، دنبال ما به فامیل ودوست بد گفت خودش رو بهشتی میدونست وما رو جهنمی می خوند .

    جز خودش هیچکس رو قبول نداشت .همه مونو کنار گذاشت.

    الآن تنها وبیکس وهیچ دوست وفامیلی، داره زندگی میکنه البته اگه بشه گفت زندگی ، چون بشدت بیماره وبه خاطر بیماریش نمیتونه از خونه خارج شه و …

    من از این وضعی که برای خودش ساخته خوشحال نیستم واز خدا میخوام ببخشدش و کمکش کنه.اگه 1 در صد عوض شده بود که نشده در آغوش میگرفتمش.

    خواهرم بهش پناه داد بیچارش کرد ومثل کسی که دستتو توعسل کنی دهنش بذاری هر 5 انگشتتو گاز بگیره ، هرچی خودش بد کرده بود به اسم خواهرش زد

    من برادرم را قضاوت نمی کنم ،

    ومن که قانون رو بلدم و میدونم تا در مدار بدی هست وتغییر نکنه، بقیه رو با خودش غرق میکنه وبدبخت میکنه ، پس فقط براش دعا میکنم که به هدایت های الهیش توجه وعمل کنه وبه دوره هایی که به من داده گوش کنه ونجات پیدا کنه .

    خیلی سخته ، خیلی درد داره ،بودن در شرایط بد ی که خودم ساختم وخیلی زیباست بودن در شرایط خوبی که خودم ساختم ، البته ماها دوست داریم در این تغییرات همه با ما بمونن ولی اینطور نیست وکسانی باما میمونن که هم مدار با ما هستن،به هر حال از برادرم ممنون و سپاسگزارم که این دوره ها رو به من داد و سپاسگزار خداوندم که کمکم کرد تا زندگیمو بسازم.

    در عوض خوشحالم که باخانوادم وشما هم مدارم و خانواده ی بسیار بزرگی دارم.

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    آقا ایمان گفته:
    مدت عضویت: 2414 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان و یکتا

    سلام بر استاد عزیز و ارزشمندم

    این فایل ارزشمند رو نمیتونم ازش بگذرم.یک نوری در تاریکی برای من بود یعنی امروز پس از گوش کردن به قانون آفرینش بخش 10 و جلسه 4 قدم دوم دوازده قدم رسیدم به فایل “قلبی که به سوی خداوند باز میشود” و برای دومین بار گوش کردم ، این دو فایل مکمل یکدیگر بودند . خیلی جالبه یک همزمانی فوق العاده . شاید باید امروز برای همیشه این مسئله بسیار مهم برایم حل میشد و نقطه ی تاریک این مرحله از زندگیم برای همیشه روشن میشد.و یه مرحله در زندگی پیشرفت میکردم . خدا میداند

    تقریبا 10 سال پیش یکی از افراد درجه 1 من صحبتهایی را بر علیه من کرده بود توی یک جمعی و یکی از اون افراد اومد و بهم گفت . خب منم که مثل الان آگاه نبودم و از قوانین هیچ اطلاعی نداشتم و متاسفانه منو بر آشفته کرد. چون صحبتهای اون فرد کاملا اشتباه بود و اصن نمیدونم برای چی گفته بود و پیش خودم گفتم یعنی هیچ حرف دیگه برای زدن نداشتی؟

    و متاسفانه اشتباه دیگه ای که کردم رفتم به عموی بزرگم گفتم (بازگو کردن و رفتن توی فرکانسش) چون ایشون فرد شریف و عالی هستند و از تمام زندگی من خبر داره. ایشون یه لبخندی زد و گفت نگران نباش چون این فرد اصن شخصیتش این شکلیه . . . خب کمی آروم شدم ولی بعدش به خودم گفتم ناحق آبروی منو پیش دیگران برد.خب گذشت و گذشت یکی دو مورد از دیگران هم توی جمع جلوی چشم خودم اتفاقات افتاد ولی این بار دیگه به لطف خداوند بزرگ با استاد عباسمنش عزیز آشنا شده بودم و پس از اون صحبتها هیچ توجهی نکردم و اصن در رابطه با اون موارد با هیچ کسی حرفی نزدم و اونها هم هیچ تاثیری نداشتند. تا اینکه چند ماه پیش توی یه جمع فامیلی یکی از خانمها یه صحبتی کرد که منو تحقیر کنه . خیلی هم صحبت نا بجایی بود واقعا . چون من اصن اهلش نبودم و نیستم و میگفت چون اهلش نیستی این زندگیت هم به درد نمیخوره . همچین منظوری داشت و توی جمع گفت . خب من اصن چند سالی هست که خیلی با کسی صحبت نمیکنم توی جمعهای فامیلی چون به درد من نمیخوره فقط به احترامشون میام و میرم و خیلی هم نیستم کلا فقط یه حاضری میزنم و میرم سریع ولی اون روز بودم . . .

    وقتی که ایشون اینها را داشت میگفت من مشغول یه کاری بودم ، شنیدم ولی خدا شاهده یه ندای درونی بهم گفت “ایمان سرتو بالا نیار .نگاهشم نکن ، انگار نه انگار” تمام اون افراد حاضر توی جمع از فامیل نزدیک من بودند و میدونستند که من اهل این کار نیستم و این خانم میگفت این نقطه ضعف توست و میخواست منو کوچیک کنه و تحقیرم کنه ولی من گوش به ندای درونی ام دادم با اینکه جواب داشتم و اون نمیدونست که من از یه چیزایی خبر دارم و میتونستم به راحتی کلا اون روز همه چیز را خراب کنم ولی اصولا اهل این کار هم نیستم ولی این بار وقتی رفتم خونه و اون روز فک کردم به خودم احسنت گفتم و گفتم آفرین ایمان بزرگ شدی و بلدی که نباید اهمیت بدی .ولی امروز به این فایل ارزشمند که نگاه کردم بازم به آگاهی های بالاتری رسیدم . یعنی قبلا بلد نبودم که این خرابکاری دیگران باعث محبوب تر شدن من میشه فک میکردم اعتبار من پیش دیگران از بین میبرن و من حتما باید باهاشون درگیر بشم ولی الان یک دری به روم باز شد که قانونش را بهتر درک کردم و قول دادم به خودم از این لحظه اجازه ندم به قول استاد عزیزم که “کسی دستش را توی مخم کنه” و بتونم احساستم را کنترل کنم و خیری در این اتفاقات به ظاهر بد ببینم. این فایل مهم و ارزشمند میتونه از این به بعد به بهتر نگهداشتن احساستم توی اتفاقات کمک کنه . . .

    استاد عزیزم ممنونم بوس از راه دور

    خدایا شکرت بابت این همه دانش و آگاهی و حکمتی که نصیب ما میکنی

    خدیا صد هزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    آرزو گفته:
    مدت عضویت: 736 روز

    وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هَٰذَا حَلَالٌ وَهَٰذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ ۚ إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ لَا یُفْلِحُونَ

    و شما نباید از پیش خود به دروغ چیزی را حلال و چیزی را حرام گویید و به خدا نسبت دهید تا بر خدا دروغ بندید، که آنان که بر خدا دروغ بندند هرگز روی رستگاری نخواهند دید.

    116 نحل

    به نام خداوند بخشنده ومهربان

    استاد عزیزم ومریم جان سلام

    وسلام به دوستانم در این سایت الهی

    اول اینو بگم که استاد جانم خیلی تحسینتون میکنم که اعراض کردین از اینکه بگین چه تهمتی بهتون زدن و توجه تون رو آگاهانه از روی این نکته برداشتین.

    یادمه چقدر از بچگی بهمون میگفتن اینکارو نکن آبرومون میره، اون کارو نکن، مردم چی میگن.

    و ما هم چقدر برای حرف مردم اهمیت قائل بودیم، خود من حتی رشته دبیرستانم رو به خاطر حرف مردم انتخاب کردم.

    وچقدر متوجه نبودم. که حرف ونظر دیگران مهم نیست.

    از سال 98 که زندگیم به کلی چالش خورد، تصمیم گرفتم حرف مردم برام مهم نباشه، اما چون از قانون آگاه نبودم بازم یه وقتایی واکنش نشون میدادم که آره اگه جرات داره بگو بیاد به خودم بگه ببینه چیکارش میکنم، خخخ

    اما گذشت و آروم تر شدم، دیگه حرف بقیه برام مهم نیست

    الان که مادرم زنگ میزنه بهم و میگه فلانی پشت سرت حرف زده، محترمانه میگم نمیخوام بدونم که چی گفته.

    یا یه وقتایی کسی به خودم چیزی میگه ذره ای حرفش برام اهمیت نداره.

    به قولی یه گوشم در، یه گوشم دروازه.

    و خودمم سعی میکنم واقعا کاری به کسی نداشته باشم، در مورد زندگی کسی نظر ندم، غیبت نکنم که به لطف خدا میتونم بگم 98 درصد موفق بودم.

    الان میدونم که هیچ کس نقشی توی کنترل زندگی من نداره و همه چیز دست خودمه.

    پس با اعراض کردن از نا خواسته ها و توجه به خواسته ها زندگیم رو می‌سازم.

    چون احساس خوبه که اتفاقات خوب رو برام رقم میزنه.

    خدای من درک قوانین جهان رو هر روز برام آسان تر از روز قبل بکن.

    خدای من بهم توفیق شکر گزاری بده.

    خدای من منو آسان کن برای آسانی ها.

    سپاسگزارم ازتون استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مریم دوستداشتنی گفته:
    مدت عضویت: 1920 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    خدایی که مهربانیش همیشگی ورحمتش پایدار است

    سوال اول درمورد نحوه برخورد با تهمتها،غیبتها،

    حرف مردم ،خود من به شخصه در خانواده ای بزرگ شدم که حرف مردم همیشه براشون اولویت شده،از مدل لباس،آرایش،هرچیزی دیگه

    که هنوز ادامه داره وخیلی بهتر شده

    خودمم قبلا همینجوری بودم نمیگم دیگه الان نیستم ولی واقعا کمتر شده

    یادمه دوره راهنمایی زیاد در قید وبند این حرفا نبودم

    کاملا بلند قههه میزدم بستنی قیفی میخوردیم و کلی لذت میبردیم اینکارو تو دوره دهه 60 تو خیابون خیلی

    دیگه حرف پشتش بود ولی ما اهمیت نمیدادیم

    در مورد تهدید وتهمت وغیبت مخصوصا غیبت من بشدت رفتارم عوض میشد تا خودمو خالی نمیکردم دست بردار نبودم

    ولی الان دیگه اجازه نمیدم حرفی به گوشم برسه که بخواد حالمم بدبشه

    در مورد تهدید بدلیل اینکه هنوز باورام مشکل داره چندبار پیش امده که خیلی ترسیدم

    یکی از فایلهای استادرو گوش داده بودم که میگفتن وقتی شما باورتون نسبت بخدا درست باشه وباور داشته باشید شما خالق شرایط زندگیتون هستین دیگه

    هیچکسی قدرتی تو تغییر زندگی شما نداره مگر اینکه خودتون بهش این قدرت رو داده باشین

    والان کسی منو تهدید میکنه نمیگم دیگه کاملا نمیترسم ولی خیلی سعی میکنم کنترل ذهن کنم ونترسمو بیخیال موضوع باشم

    و چقدر استاد این شجاعت شمارو تحسین میکنم درمقبل این تهدید وتهمتهایی که بهتون زده شد

    اتفاقا پدری دارم که درمقابل تهدید عین شما عمل میکنه میرفت تو دلش وهمیشه به ما میگه نترسید

    یادمه حتی یکی از مامور یا سرباز کلانتری بود که حق کرایه پدرمنو پرداخت نکرده بود پدرم خیلی محکم رفت داخل کلانتری بدون ترس حقشو گرفت واونجا به پدرم خیلی افتخار کردم چون هرکس دیگه ای بود میدید پلیسه اینکارو نمیکرد

    یا کافیه پدرمو کسی تهدید کنه دقیقا عین جمله شمارو به طرف میگفت اگه انجام ندی خودم انجام میدم

    اگر شما در برابر غیبت و تهمت مقاومت نداشته باشید اصلا توجه نکنید مطمئن باشید علاوه براینکه به شما آسیبی وارد نمیشه بلکه به نفع شما هم تموم میشه

    اما اگر کسی بیاد از عمد شرایط رو به وجود بیاره که مورد تهمت وغیبت بشه اوضاع براش بدتر هم خواهد شد

    پس اینجا باید توجهمون روبزاریم روی اون تحسینها بجای تهدیدها به هیچ عنوان توجه نکنیم حتی درموردش باخدا هم صحبت نکنیم چون اینجوری دارید بهش قدرت میدین

    بجای اینکار توجه کنید روی ویژگیهای مثبت خودتون زیباییهای اطرافتون

    وقتی در مسیر درست حرکت کنی دیگه نگران این رفتارها نیستیداین شما هستین که با افکار وباورهاتون زندگیتون رو خلق میکنید پس نگران تهدید تهمت بقیه نباشید

    حسبی اله ونعم الوکیل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: