راهکاری برای ایجاد باور قدرتمندکنندهی «فراوانی» - صفحه 53
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD462MB31 دقیقه
- فایل تصویری راهکاری برای ایجاد باور قدرتمندکنندهی «فراوانی»142MB31 دقیقه
- فایل صوتی راهکاری برای ایجاد باور قدرتمندکنندهی «فراوانی»14MB31 دقیقه
شکرت برای روز زیبا خدایا چقدر میتونی همه چیو زیبا کنار هم بزاری لذت ببری ب چیزی افریدی
استاد عزیزم سپاسگزارم ازت بابت این همه نعمت ها
سپاس فراوان بابت وجودت
خدایا شکرتتتتتت شکرتتتتتتت
خیلی خوشحالم
هر روز بهتر از دیروز هر روز بیشتر از دیروزززز
شکرت شکرت شکرت
سلام خدمت استاد گرانقدر و دوستان اگاه
این فایل هم فوقالعاده بود و سرشار از آگاهی های ناب
داشتم به این فکر میکردم منم خیلی از ویدئو هایی که از زندگی بعضی از بلاگرا توی دنیای مجازی میدیدم پیش خودم میگفتم اینا همش دروغه واسه خود نمایه، کسی که واقعا وضع زندگیش خوبه به نمایش نمیذاره ،اگرم واقعا دروغ بوده باشه من ناخواسته داشتم علیه خودم کار میکردم به قول شما به اونا که ضرری نمیرسه ولی ثروت رو از من دور میکنه، البته تو دنیای واقعی انصافا هرجا ماشین مدل بالا یا ساختمونای لاکچری و قشنگ رو میدیدم لذت میبردم و خداروشکر میکردم
ولی من فکر میکنم اینکه وقتی ثروت
یا رابطه عاشقانه دیگران رو میبینیم حسرت میخوریم یا میگیم خدا شانس بده و اونجوری که باید خوشحال نمیشیم پاشنه آشیل خیلی از مردم باشه که اجازه نمیده از همون جنس نعمت وارد زندگی بشه ، خدارو شکر میکنم که از طریق این سایت و آگاهی ها و آموزش های استاد یکی یکی این ترمزها رو که مانع ورود فراوانی به زندگیم شده رو شناسایی میکنم و سعی میکنم جور دیگه به دنیای اطرافم نگاه کنم فراوانی ها رو ببینم به قول یکی از دوستان به فراوانی و بی نهایتی اکسیژنی که هر لحظه داریم نفس میکشیم
نعتمها همانطور که به دیگران داده شده به من هم داده میشه خدا خیلی بیشتر از من ،دوست داره من غرق فراوانی و نعمت بشم فقط کافیه بهش ایمان داشته باشم ، باور کنم و از دیدن نعمتهایی که به دیگران داده احساس خوب داشته باشم و سپاسگزار باشم
ممنونم استاد بابت اگاهی های ناب
ممنون دوستان عزیز بابت کامنتهای عالیتون
نکته های بسیار خوبی از کامنت بعضی از دوستان برداشت کردم
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
من یک کارفرمایی دارم که خیلی خیلی آدم با شخصیت و باشعور و خوبیه
من این چندسال اخیر خیلی روی این کار کردم که باور کنم دنیا پر از آدمای خوبه
و جواب داد برام
رفتارهایی میبینم که اگه بهتون بگم شاخ درمیارید!
و میخوام بهتون بگم
مینویسم تا شما هم باورتون بشه که دنیا پر از آدمای خوبه
یکیش هم خودت هستی
میخوام نمونه هایی از رفتارهای خوب و برخوردهای شگفت انگیز و خوب افرادی مختلف رو اینجا در جواب هم بنویسیم تا هممون جذب کنیم. بیشتر و بیشتر
پس ازتون میخوام که لطفا
چه اگر کارمند هستید
چه کارفرما
رفتارهایی که از روی شعور و شرف و انسانیت باهاتون شده رو اینجا کالکت کنید تا بیشتر یادمون بیاد که
توی زندگی هممون لحظات فراوانی وجود داشته و داره
که کسی در حق ما انصاف به خرج داده
یه آدم جنتلمن
یا خانم با شخصیت و فوقالعاده
رفتارهایی انجام داده که ما رو تحت تأثیر قرار داده
(برای من قبلا وضعیت صد و هشتاد درجه فرق داشت و همش مورد سوءاستفاده قرار میگرفتم و تحقیر و تنبیه و جریمه میشدم ها! ولی الان الهی شکر اونجوری نیست)
.
مثلا:
روزهای اولی که اومده بودم
رئیسم میومد به من سلام میکرد و میپرسید: خوشحال هستی امروز؟
و همش تأکید میکرد به من که ببین!
من ازت فقط میخوام که شاد باشی و از کارت لذت ببری
یا میگفت اگه وسط کار استراحت کافی نکنی روی خشمگین منو خواهی دید
یا مثلا
اولین روز خودش گفت من خودم این احترام رو میذارم به طرفم که حتما قرارداد بنویسیم
یا مثلا خودش بمن گفت
من هرگز نمیخوام از دستت بدم و هرگز به تو نخواهم گفت که بری
و اگر روزی همکاری بخواد قطع بشه، انتخاب خودت خواهد بود
پس تو تعیین کن که قراردادمون چندساله باشه!
فککککک کن!
و اینکه انقدر به من اعتماد کرد که هرگز چک و سفته و اینا از من نگرفت
فقط کپی مدرک شناسایی
و الان یک سال و نیمه همکاریم
دیروز بهش گفتم برای یه کار اداری باید حتما از کشور خارج بشم و شاید سه ماه نتونم برگردم
کِی کارامون کمتره؟
آیا اجازه دارم؟
گفت این زندگی شخصی توئه و من به خودم اجازه نمیدم تو رو به اسارت بکشم
تو هرزمان خودت بهتر میدونی برو
گفتم کارا میمونه خب
گفت آره… شاید من اذیت بشم ولی این مشکل منه، من باید بتونم بدون حضور تو هم اون کارا رو مدیریت کنم
پس نگران من نباش
برو و برگرد، پر انرژی تر هم برخواهی گشت و یه استراحتی هم میشه برات!
فکککک کن!
چقدددر این آدم باشعوره و باشخصیته
… اونسری کارا به قدری زیاد بود که مونده بودم خارج از تایم کاری که تموم کنم کارا رو
از تو دوربین یا چجوری فهمیده بود
گفت نمونیها!
سلامتیت واجب تره
مشتری اصلا اهمیت نداره
ما مهم تریم
زنگ میزنم به مشتری میگفتم تحویل کار رو دوهفته دیگه عقب میندازم
برو خونه
فردا هم هرموقع که بیدار شدی بیا
… فکککک کن!
یا روزای اول اگه دیر میرسیدم و اون نبود، فرداش بهش میگفتم که دیروز نیم ساعت دیر اومدم، ازونطرف ولی جبران کردم نیم ساعت اضافه موندم
برگشت گفت: چرا اینا رو بمن میگی؟
ما هنرمندیم!
این چیزا اهمیت نداره… دیگه نگو بمن مهم نیست برام
کاری که عقب نمونده… مونده؟
گفتم نه
گفت خب دیگه..
… یا مثلا
بارها از اخبار بیخبر بودم اما اون حواسش بوده که حقوقمو زیاد کنه
یا مثلا وسط ناهار کار پیش اومده ولی جلوی خودشو گرفته که صدام نکنه
یا مثلا هرگز و هرگز نیومده منو پوش کنه که کاری رو سریع برسونم. چون میدید که بی وقفه کار میکنم و سرعت عملم از یه حدی بیشتر نمیشه
.
جالبه خونه جدیدم که رفتم هم از صابخوم همینو شنیدم
گفت من هیچ وقت بهت نخواهم گفت پاشو
نفر قبلی هم بیست سال مستأجر بود تا زمانی که خودش رفت
بنابراین استرس جابهجایی نداشته باش
فکرم نکن سر سال اجاره رو زیاد میکنم
الان هم خداییش اجاره ها اگه بیست و پنج تاست، اون داره پنج تا میگیره ازم
فککککک کنننن!
.
… حالا باز اگه یادم بیاد میام مینویسم براتون همینجا
دوست دارم شماها هم بنویسید تا باورمون بشه هستن اینجور آدمای باشخصیت و با شعور و میتونیم تو مدار هم قرار بگیریم
.
من خیلی دلم میخواد برای پارتنر و همسر هم به چنین باوری برسم
فعلا سیمان چسبیده به ذهنم تو اون قضیه و حس میکنم نیست مردی که بیاد برای موندن و متعهد باشه و هرگز خیانت نکنه
دوست دارم یه آدمی بیاد که مثل همکارم و صابخونه م
از اول به ارتباط طولانی مدت فکر کنه
هرکی به پست من خورده همشون تاحالا از اول اومده بودن برای نموندن
از اول میگفتن رو این رابطه حساب نکن
موقتی و کوتاهه
هر لحظه با استرس جدایی گذشت و تهدید اینکه اگه فلان کارو نکنی جدا میشم ازت
دست آخرم با خیانت هربار جدایی رو تجربه کردم
… برام بگین
از نمونه های خوب
از آدمای باشعور
از فراوانی خوبیها
سلام آرام گیان
سپاسگذارم هستی وبودنت زیباست دوست خوبم خیلی سپاس بابت مکتوبات زیبابت
برایت کامنت فوق العاده آقای علی ابودر دایی عزیز دوست بسیار ارجمند رو برات کپی میکنم عالیست امیدوارم مطالعه کنیم واز آگاهی های آن برخوردار شویم
سپاسگذارم
اولین گُذرگاهِ رابطه ، رابطه با خویشتن است.
تنها راهِ و کلیدِ رابطه یِ خوب با هرکسی ، رابطه یِ خوب با خود است.
یعنی هر نوع رابطه ای که من با دیگران دارم ، همان آینه و بازتابِ رابطه ای است که با خود دارم.
برترین نوعِ عشق ، و معنایِ اصلیِ عشق ، عشق به خویشتن است ، چون ما نمی توانیم هیچگاه ، کسی را همیشه راضی و شاداب نگه داریم
اما می توانیم خود را شاد ، نگه داریم
ما هیچ کنترلی بر دیگران نداریم
و این کار غیرممکن است
اما می توانیم خود را کامل کنترل کنیم .
پس ، موثرترین وسیله برای ما ، فقط خود هستیم
ما بیش از اینکه نیازمندِ رابطه با دیگران هستیم ، مُحتاجِ رابطه یِ خوب با خود هستیم.
هیچ رابطه ای ، جایِ رابطه یِ خود با خود نمی گیرد
هیچ کسی جز خودمان ، مرهم برای ما نمی شود
شما هر کسی را که قضاوت می کنید ، در واقع ، متنِ آن قضاوت ویژگی ها و خصلت هایِ خودتان است.
کینه و غم و حسادت که درونی هستند ، نشان دهنده یِ مرغوب نبودنِ رابطه با خود است و شک نکنید هر کسی که وارد رابطه با شما شود و یا شما وارد رابطه با هر کسی شوید ، رابطه ای تار و مار و تاریک می شود ، چون آن بارهای منفی ، دیگران را از شما دور می کند.
اگر ما نیازمندِ رابطه با دیگران می شویم ، به آن دلیل است که می خواهیم شاید جایِ آن رابطه یِ نامطلوبی که با خود داریم ، با رابطه یِ با دیگران ، پُر کنیم .
علامتِ اینکه رابطه یِ خوبی با خود دارید این است که دوست دارید آگاهانه به نکاتِ مثبتِ دیگران بنگرید و بگویید و یا بنویسید.
وقتی خود را می شویید از نفرت و کینه و لجاجت و دهن به دهن شدن ها و بحث هایِ طولانی ، این نشان از ایجاد و ساختنِ رابطه یِ خوب با خود است.
اصلا منتظر نباشیم و فشار نیاوریم که دیگران تغییر کنند یا مثل ما شوند یا تغییر عادت دهند ، این انتظاری است که تا ابد به طول می انجامد ، چکار به مِدار دیگران دارید ؟ حتی اگر طرف مقابل همسر یا فرزند یا پدر و مادر است
آن همه انرژی ای که قرار است صرف تغییر او دهید ، چرا صرفِ تغییر خود ندهی ؟
در جهان هیچ کس مهمتر از خودمان نیست ؟
من مهمتر از فرزندم هستم ،
مهمتر از همسرم
مهمتر از مادرم و پدرم
و اگر کسی دیگر را مهمتر از این رابطه بدانید ، خلاها و راه ورود به انواعِ وابستگی و بیماری هایش را باز کرده اید.
حال اگر رابطه یِ من با خودم ، مهمتر از رابطه یِ من با همسرم ، یا فرزندم یا هر کس دیگر است ، این مهم بودن ، چه کمکی به من می کند ؟ اگر من با خود خوب باشم ، هر کسی با هر ویژگی ای ، با هر شکل و شمایل و رنگ و رخصاری و هر عادت و خوی و خصلتی که باشد ، با او تطبیق می شوم ، چون وقتی که از نظر رابطه ی خوب با خودت خودکفا باشی و یا به اصطلاح فردی باشی که خیلی خوب ، خود را عادت به احساسِ خوب داده باشی ، خوی و خصلتِ دیگران و نحوه یِ رفتارشان ، آزارت نمی دهد ، اما وقتی رفتارها و اخلاقیاتِ کسی ، تو را آزار می دهد ، به این دلیل است که ، با خود ارتباطی نداری و با آن منبعِ درونِ خودت غریبه شده ای ، و مدام به خود فشار می آوری که آن خلا را با فشار آوردن به دیگران و تغییر دیگران پوشش دهی ، بدان که به آن دلیل این رابطه با خودت اهمیت دارد ، چون قرار است رابطه با خِدا برقرار شود ، چرا که ما تنها از دریچه یِ رابطه با خود می توانیم ، به مُلاقاتِ خُدا برویم ، هر روز می توانیم این دیدار و این مُلاقات را بر خود ارزانی دهیم ، این رابطه که برقرار باشد ، ما نیز از هرجهت ، برقراریم ، تمامِ چالشِ روابط ، با ایجادِ این رابطه ، کوچک به نظر خواهد رسید
فقط این رابطه یِ با خود است که ماندگاری اش برایمان بیش از هر رابطه یِ دیگر است
و اگر این رابطه را درک کنیم ، درک می شویم
اگر این رابطه را درک کنیم ، کلیدِ رابطه یِ بی نظیر با هر کسی را در دست داریم.
خود را چگونه می بینی ؟
اگر خود را عالی و بینظیر می بینی ،
دوست نداری که از این مَنظَرِ عالی بودن ، کسی را بَد ببینی ، چون اگر کسی را بَد ببینی ، آن عالی و بینظیر بودنت ، زیر سوآل می رود
وقتی که رابطه یِ خوب و بی بهانه و اثبات شده ای با خود داری ، این رابطه که مدتی است ثابت شده و لطیف شده ای ، این خصلت یک رهبر است و از نتیجه یِ این ارتباط خوب با خودت ، تصمیم می گیری که با دیگران رابطه برقرار کنی و از آنجایی که دوست نداری این خصلت در شما لطمه ببیند ، در نتیجه سعی می کنی که نُکاتِ مثبتِ انسانها را ببینی .
در ارتباطات تا می توانیم نکات مثبت افراد را ببینیم ، تا عادت کنیم به اینکه انسانها ، تصاویرِ خداوندند.
اگر فکر می کنید که کسی یا چیزی ، نکته یِ مثبتی ندارد ، احتمالا باید برگردید و تصاویر و نکاتِ مثبتِ خود را رونمایی کنید و به یاد بیاورید ، وقتی که کیفیت و عَیارِ خود را بالا ببرید ، با همان کیفیت و عیار ، به مُشاهده یِ جهانِ بیرون خواهید پرداخت .
اینکه این همه در مساله روابط ، اشاره به رابطه با خود می کنیم ، اشاره به این نیست که دیگران بی اهمیت تلقی شوند ،
بلکه به این معناست که ما باید کاری کنیم که یک ، نَماد و یک اُلگو از روابط را به کار ببریم ،
وقرار است این نماد و اُلگو را ، از رابطه یِ با خود به وجود بیاوریم ، یعنی خود را یک آزمایشگاه تلقی کنیم که چگونه رفتار و آدابی را در آن بوجود بیاوریم که احساسِ مثبتِ دائمی داشته باشد ،
و حالا پس از ساختنِ این فاکتور و این نوع ارتباط با خود ، با دیگران ارتباط برقرار کنیم .
آدم هایِ اطراف از رویِ ظواهر با شما ارتباط برقرار نمی کنند ، آنها به دلیلِ کِشِشِ احساسات و ارتعاشاتِ درونی ، با شما ارتباط برقرار می کنند و با زیبا دیدن و زیبا احساس کردن و زیبا تلقی نگاشتن ، قدم بر یک رابطه یِ خوب آغاز می گردد.
هر چقدر که برایِ ایجادِ رابطه یِ خوب با خود قدم بردارید ، به رابطه هایی با همان کیفیت ، با دیگران ، هدایت می شوید.
من در واقع دو نفر هستم
خودم و ذهن
هر چقدر که بتوانم بر جُملات و نجواهای ذهن بزرگتر شوم ، راه معقول را در رابطه ایجاد کرده ام
و هر کسی بتواند اکثرِ مواقع از مُحتویات و داستان هایِ ذهن پیشی بگیرد ، هم خوشحالی اش بیشتر می شود ، هم اُمیدش ، و رابطه یِ خوب برقرار می شود.
اگر رابطه به هم خورد ، اصلا دنبال مقصر نیستم
جستجو می کنم که ذهن چه گفت ، که من کَم آوردم
اگر همسرم چیزی گفت ، رفتاری کرد که من عصبی شدم ، اصلا یک هزارم درصد هم دلیل عصبی شدنِ من ، او نیست ، صد در صد دلیل عصبی شدن ، شخصِ خودم هستم ، چون در آن لحظات من اجازه به ذهن دادم که هُنرنمایی کند ، و آن عصبی شدن ، خاروخاشاک هایِ ذهن بود که به بیرون فرو ریخت ، اگر خودم می بودم ، آب از آب تکان نمی خورد ، و اصلا مهم نمی بود آن رفتارها و صحبت هایِ طرفِ مقابلم.
پس هم کلیدِ روابط و هن شاه کلیدِ روابط در دستِ خودم است ، و تمامِ دُنیایِ من در همین شکلِ ارتباطاتِ ذهن و جسمِ من خلاصه می شود
در واقع هیچ غم و اندوه و نگرانی ای نیست ، هر آن وضعیتِ غیر طببعی مانند : بیماری ، غم ، شکایت ، اعتراض ، استرس ، کینه ، خصومت ، لجاجت ، حرص و طمع ، کم رویی و خجالت بودن ، فقر و ……. هیچکدام وجود و واقعیتِ خارجی ندارند ، این ها به ما تعلق ندارند ، وجودشان به دلیلِ عقب نشینیِ ماست ، دلیلشان ، این است که بیشتر از آنکه خودمان ، بازیگرِ ثانیه ها و دقایق و ساعات و روزهایمان باشیم ، خودِ واقعی را رها کرده و ذهن همه کاره می شود ، کار ذهن هم کپی برداری از هر آن گفته منفی و ناخواسته و رسانه و فیلم منفی و …. است ، خود را آموزش دهیم تا اجازه به این اسب سرکش ندهیم ، سرعتِ آن را بگیریم ، من وقتی باور بسازم و احساسم را درگیر کنم و حالِ خوشِ آن باور را بِچِشم ، کم کم یاد میگیرم به ذهن گوش ندهم ، کم کم یاد میگیرم هر وقت منفی شدم ، هیچ دلیلی نیست ، اِلا ذهن ، یعنی رابطه و ارتباطات یک سازوکار درونی است
سلام گیان
سپاست ده کم
… مرسی که پیامامو پاسخ میدی، میبینم ولی شاید چون گاهی پاسخ طولانی ندارم کامنت نگذاشتم
.
درمورد متن طولانی دوستمون که لطف کردی برام فرستادی و فقط بیست درصدشو قبول داشتم، ولی واقعاً متشکرم
دوتا چیز بگم
یکی اینکه
این نگاه که میگه هیچ عامل بیرونی مقصر اتفاقات نیست و همش تقصیر ماست
یه ایراد داره
و اونم ایجاد احساس گناه شدیده
و الان تعداد بسبار زیادی از رواندرمانگرها دارن با این دیدگاه همه گیر قانون جذبی ها میجنگن و آگاهیبخشی میکنند تا کمی موضوع تلطیف بشه و اینهمه آدم از احساس گناه و خودزنی بیان بیرون
… ببین
اینکه بگیم اگه کسی رفتار بدی کرد فقط تقصیر ماست که در فرکانس بدی بودیم اینطور نیست
اون آدم و در کل تمام آدمها
هرکاری که میکنن به خاطر خودشونه
اونا درگیر چیزهایی هستند تو ذهنشون که باعث میشه با تو رفتار خوب یا بدی بکنن
و لزوماً تقصیر تو نیست
هرچند ممکنه که باشه
بی ارتباط با اینکه تو در مدار و حس خوبی باشی یا نه ممکنه اتفاق بیفته
و اگه توقع داشته باشی که چون من خوبم پس خوبی میبینم و بعد یه هو بدی کنن بهت، آسیب میبینی
مثل این میمونه که بگی چون من گرگ ها رو نمیخورم پس گرگها هم حق ندارن منو بخورن و تضمین بکنی که هیچ گرگی تو رو غافلگیر نخواهد کرد!
.
امشب یه نفر میگفت بعضی وقتا نباید زور بزنیم حس بدی که نسبت به کسی داریم رو از بین ببریم
باید به رسمیت بشناسیمش
اتفاقا باید باهاش به صلح برسیم و حق بدیم به خودمون که اون حسمون درست بوده در مواجهه با اون لحظه ایجادش.
اونوقت رها میشه ذهنت
شل میکنی
و اگر شل نکنی
بدون با هرچی بجنگی… مثلا با احساس نفرت و خشمت یا حسادت
با هرچی که بجنگی قدرت میگیره!
حواست باشه
از بین نمیره قدرت میگیره!
فقط باید گاهی بی توجه باشی بهش
و اینم بدون که اگر اتفاق بدی افتاد پنجاه درصد تقصیر ماست پنجاه درصد تقصیر عوامل بیرونیه
من حرف استاد عباسمنش رو قبول ندارم که میگه هیییچ عامل بیرونی مقصر نیست
آخه مگه میشه؟
تو یک نهال رو توی شوره زار بکاری به عمل میاد یا توی زمین زراعی و خاک خوب؟
یا
یه بچه ای رو توی خانواده پر تشنج بزرگ بکنی روانش سالمتره یا توی یک خانواده آرام؟
بنابراین عوامل بیرونی و درونی هردو مؤثرن
موانع بیرونی و درونی هم نسبت و همکاریشون همینطوره.
… ماباید حواسمون باشه به باگهای قانون جذب… و پارادوکسهاش.
خودم طرفدارشم ها! ولی سبک سنگین میکنم،
باهاش مثل یک آیه و وحی منزل برخورد نمیکنم
باید تجدید نظر بشه توی بعضی مفاهیم… (حداقل طبق عقاید من اینطوره)
.
نکته بعدی اینکه
من نیاز دارم کسانی که شعارگونه درباره این عاشق خود بودن و رابطه خود با خود چیزمیز مینویسن، بیان با ذکر مثال و تجربه خودشون و خیلی ملموس و نه کلی و انتزاعی و تأویل برانگیز، قضیه رو بازش کنن بگن یعنی چی مثلا
چون من که همه کاری برای خودم میکنم و کردم و به نظر میرسه با صلحم باخودم
به هرچی بلد بودم هم عمل کردم
ولی چطور میشه که نتایج دلخواهمو نگرفتم؟ برخی اتفاقهای غیر منصفانه یا شوک برانگیز توی رابطه م که اتفاق افتاده رو بیام به این موضوع ربط بدم و هی به خودم بیفتم تا کشف کنم مشکل من چی بود که اینجور آدم. یا اینجور رفتاری رو جذب کردم؟!
نه عزیز من
صدبار مرور کردم و برای بار چندم به این نتیجه رسیدم که مشکل از من نبود
از اون بود
اوکی
میپذیرم و درسم رو میگیرم و رد میشم
توی این حس خودسرزنشی و احساس عذاب وژدان نمیمونم که بگم اَه بازم تو مدار درست قرار نگرفتم با اینکه این همه رو خودم کار کرده بودم
بنام خداوند عشق و زیبایی ها۔
سلام و درود خداوند به استاد عزیزم و مریم جان عزیزم
و سلام به شما دوست عزیز۔
لذت بردم از کامنت زیبای تان۔
چقدر فرکانس های قشنگی را به جهان ارسال کردین که رفتار های نیک و شایسته ای از کارفرما و صاحبخونه تون گرفتین ۔۔۔
یه لحظه به ذهنم رسید که چرا من تا الان از خدا درخواست نکردم که صاحبخونه ای را سر راه من قرار بده که اینقدر خوب و با انصاف باشه و بگه تا هر وقت خواستی به این خونه بمون و با اجاره و پول پیش پبشنهادی من راه بیاد
با خواندن این کامنت تون جرقه ای توی ذهنم ایجاد شد و گفتم پس میشه همچین صاحبخونه های خوبی پیدا بشه به هرحال ممنونم که این تجربه های قشنگ تونو به اشتراک گذاشتید۔۔۔
و در قسمت روابط عاطفی بهتون پیشنهاد میکنم اگر شرایطش را دارید حتما دوره ای عشق و مودت در روابط را از سایت تهیه کنید مطمعن باشید بصورت ریشه ای باورهای محدود کننده ای تان در روابط را برطرف میکند به شرط عمل
من خودم دارم روی این دوره ای بینظیر کار میکنم۔
شاد سلامت و ثروتمند باشید۔
واو واو واو آرام جانم
تو زندگیت مثل اسمت ارومه شکرت شکرت خدایا بابت همچین انسان ها خداروشکر میکنم همچین دستان زیبایی گذاشته جلوت شکرت
ارام عزیزم
مطمعن باش یه کسی میاد مثل زندگیت عالی میشه
و سپاسگزارم ازت بابت این کامنت زیبات
سلام نیلوفر جون
خوبی عزیزم؟
مرسی برای پاسخ پر از عشق و مهرت
برام خیلی خیلی قشنگ بود و عجیب
این که یه نفر به جای حسادت کردن، برای من خوشحالی کرد!
تو خیلی روی خودت کار کردی و معلومه تو بیشتر از خیلیها با خودت در صلحی
.
امروز یه اتفاق قشنگ تر دیگه هم افتاد
بذار برات بگم
من به صابخونه م گفته بودم دارم چندماه از کشور میرم بیرون و چون نمیتونم کرایه بدم، پس بااجازتون تخلیه میکنم خونه رو که شما ضرر نکنی و این مدت بتونی به فرد دیگهای اجاره ش بدی.
و وسایلمو برداشتم ببرم بذارم تو انبار یکی از آشناها
امروز یکی از فامیلاشون رو دیدم، به من گفت صاحبخونه ت رو دیدم سلام رسوند بهت گفت بگم که تا زمانیکه برگردی خونه رو برات خالی نگه میدارم
چون وقتی بیای شاید نتونی دوباره با این مقدار اجاره جایی رو تو منطقه بالاشهر پیدا کنی
بنابراین نگران نباش!
….
:)
….
ببین نیلوفر
ببین چقدر خوشگلی و خوبی تو دنیا هست
ببین چقدر آدم خوب با روح زیبا تو دنیا هست
…
اصلاً یکیش هم تو!
خودت به این قشنگی
به این خوبی
…
نور باشی همیشه عشقم
:*
.
دوستت دارم
مرسی
بوس
سلام دوست عزیزم آرام جان
کاملا متوجه میشم چی میگی
منم از وقتی که به این تضاد برخوردم که سوپروایزر ها و همکارم توی بخش خوب نبودن من خواستم که کنار آدمایی کار کنم که باشعور و با اخلاق و مهربونم باشن و منو دوست داشته باشن
حالا خداروشکر توی بیمارستان جدیدی که کار میکنم هرررر بخشی که تاحالا رفتم اینقدرررررر همه ساپورتیو و مهربونن و کلی بهم تبریک میگن که تونستم از یه کشور دیگه بیام و کلی تشویقم میکنن و کلی تحسینم میکنن و دوستم دارن
دقیقا همینطوری که میگی اول شیفت که مریضارو به هم تحویل میدهیم مسئول شیفت بهم میگه اول صبحی نمیخاد بری به مریضا سر بزنی
اول برو چای و صبحونه خودتو بخور کافیتو بخور بعد از سر حوصله برو یکی یکی کارتو انجام بده عجله نکن هرکاری داشتی به من بگو
یا مثلاً اونروز من 7تا مریض داشتم خودش 6 تا اومد به من گفت آخری رو بزار من برات ترخیص میکنم و منم قبول کردم و خیلی خوشحال شدم
بله آرام جان این ما هستیم که اطرافیانمون و رفتارشان با خودمون رو تعیین میکنیم
یا حتی یادمه اون روز توی اتاق عمل سرم شلوغ بود یهو بهم گفتن یکی داره صدات میزنه برگشتم دیدم لاین منیجرمون واستاده داره بال بال میزنه رفتم جلو گفتم جان؟ گفت از فردا دو هفته برو مرخصی !!!
گفتم جاااان؟!!! ببخشید !!!!؟؟
بعد از کلی معذرت خواهی و اینا گفت تو الان سه ماهه داری اینجا کار میکنی و من توبیخ میشم اگه تورو نفرستم مرخصی
آخه لامصب چقدر خوبین شما
گفت حتتتتما برنامه تو چک کن ببین من شیفتاتو آف کردم دادم به بقیه و تو دوهفته برو مرخصی حرفم نباشه بعدش خنده کنان رفت
و من که پرهایم ریخته بود
و البته که ذوق مرگ بودم
خداروشکررررررر
برای رابطه هم بهت بگم آرام جان
که وااااقعا میشه که فردی رو داشته باشی که همه ی خصوصیاتی که برات اولویت داره رو داشته باشه و تو زندگیت و واقعیت ملاقاتش کنی
مثال بزنم
خاله ی شوهرم یه وقتی داشت از موقع ازدواجش حرف میزد گفت :
یه خواستگار برام اومده بود که خانوادم گفتن همین خوبه ولی من گفتم نه چون من قدم کوتاهه باید قد شوهرم خیلی بلند باشه که بچه هامون متعادل بشن و چون من سبزه پوستم میخام شوهرم سفید پوست باشه که بچه هامون خوشگل بشن و چون من چشام قهوه ایه میخام شوهرم چشاش سبز باشه که بچه هامون مث خارجیا بشن و… مامانم گفته بشین تا ترشیده بشی دختره ی فلان فلان پرتوقع !
فکککک کننننن
حالا این موضوع واسه 24-25 سال پیشه هاااا که کسی قانون جذب نمیدونسته چیه
هیچی دیگه خلاصه اون خاستگارو رد میکنه و دقیقا خواستگاری براش میاد با همین شرایط و ویژگی ها
الان بعد از 25-24 سال زندگی با همین شوهرش که هم قدبلندو لاغر و چشم سبز که توی فامیل معروفه به آقا و مودب بودن و همه سرش قسم میخورن و دوتاپسر داره که هر دو به باباهه رفتن و رشید و خوش قیافه هستن
خلاصه که شاید به ظاهر پرتوقعی باشه اگه بخوای کسی رو داشته باشی که همه ی ویژگی های خوب رو داشته باشه اما قطعا آفریده شده و چنین فردی مناسب شما هست خودت رو لایق بدون و میبینی که به زودی ملاقاتش میکنی
ای جوووونم به این پیام پر از مهر
مریم جون عشق کردم برات فقط
الهی که همیشه عالی بمونه اوضاع و احوالت و همش خوبی پشت خوبی برات بیاد عزیزم
الهی شکر الهی شکر الهی شکر که انقدر اتفاقای ناب افتاده
میدونی چند وقت بود هیشکی برام پیام نذاشته بود؟
حس عجیبی بهم گفت بیام چک کنم سایت رو و دیدم نقطه آبی دارم
و چه به موقع بود پاسخ و پیغامت
خیییلی به موقع بود
خیلی احتیاج داشتم به یادآوری این چیزا
تعریف نمیکنم برات ولی توی همه چی وضعیت الانم تقریباً برعکس شده بود و میزون نبودم
امروز دوتا حرکت انتحاری زدم که برگردم تو مسیر
باید دوباره خودمو ببندم به تمرین
مثل همونروزایی که حال تو رو داشتم
مرسی عزیز دلم
مرسی که انقدر وصل بودی و باعث شدی انرژی مثبت و نشونه و پیام الهی رو از طریق مهر و یادداشت تو دریافت کنم، جانم
شاد بمونی همیشه
دوستت دارم
بوس بوس
سلام و درود بر استاد عزیز و مریم جانم
به نام نور زندگیم
خدایاشکرت بابت این هدایتی که به این فایل شدم و هزارتا زیبایی دیدم و اتوبوس مسافرتی قشنگی که دیدم و امکاناتی که داشت و خونه کنار دریاچه و درخت های قشنگ و…..
ما میتونیم به هرچیزی که میخوایم برسیم کافیه فقط بخوایم و باور کنیم فراوانی رو خدا همه چیز داره و میتونه به ما بده کافیه فقط بخوایم
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته جان و دوستان عزیز سایت
آرزوها دست یافتنی هستن و نعمتها به ما داده میشه اگر که در مسیر درست قرار بگیریم
اگه خودمون رو باور کنیم
اگه خدای خودمون رو باور کنیم و
قوانین رو درک کنیم اینها بهمون داده میشه
من گفتم بهتون یک راننده تاکسی بودم که توی زندگیم هیچی نداشتم یک موتور قراضه داشتم ولی الان توی زندگیم همه چیز دارم چندین و چند تا ماشین دارم دهها ملک دارم و هر چیزی که توی زندگیم خواستم رو خلق کردم و این موضوعی هم که میخوام در موردش صحبت کنیم در مورد همین بحث فراوانی و باور فراوانیه که خیلیها وقتی که نعمتها رو میبینن جور دیگهای به نعمتها نگاه میکنن.
چی میشه که توی ذهن ما فراوانی قابل باور میشه؟؟
یعنی ما باور میکنیم که نعمتها هستن؟
در مورد من اینجوری بود که من نگاه میکردم که انسانهایی هستن که نعمتهای بسیار زیادی دارن،
ثروتهای بسیار زیادی دارن،
روابط خیلی قشنگی دارن،
زندگی خیلی آرومی دارن
هر چقدر که بیشتر اینها رو نگاه میکردم بیشتر باور میکردم که میشود، که این کار امکان پذیره،
این اتفاق میتونه رخ بده
یعنی من برخلاف خیلیها که وقتی یک کسی یه نعمتی داره یک ثروتی داره یک روابط عاشقانهای داره حسادت میورزن من از وقتی که قانون رو درک کردم به جای حسادت ورزیدن شروع کردم به تحسین کردن
شروع کردم به تایید کردن
شروع کردم به سپاسگزاری کردن خداوند،
خدایا شکرت که اینقدر نعمت دارن
خدایا شکرت که این نشون میده که میشود نعمت داشت
میشود همه چیز داشت
میشود این همه ملک و سلامتی و روابط و ثروت داشت
یعنی اینو به عنوان یک اصلی به عنوان یک شاهدی که نشون میده ثروتمند شدن امکان پذیره میدیدم
اما خیلی از دوستان برعکس عمل میکنن
وقتی یه کسی یه نعمتی داره نگاه میکنن میگن طرف کلاهبرداره،
طرف دزدی کرده
یا طرف داره دروغ میگه.
حالا مثلاً توی فضای کاری ما اگر مثلاً من یک نعمتی دارم میگم این نعمت رو دارم میگن دروغ میگه
این داره خالی میبنده
اینو نداره
اینو الکی داره میگه
فتوشاپه
کاری که من میکردم دقیقاً بر خلاف این بود
یعنی اگر یه کسی یه نعمتی داشت من میگفتم که خدایا شکرت این نشون میده این شهادت میده این موضوع که منم میتونم داشته باشم
که نعمتها بیپایانه
فراوانی بیپایانه
این همه آدم هر روز دارن ثروتمندتر و ثروتمندتر میشن پس میشود من هم داشته باشم و تحسین میکردم و تشویق میکردم
براش آرزوی موفقیت میکردم،
خودم هیچی نداشتم ولی فهمیده بودم که به جای اینکه بیام به ذهنم بگم که اینا دارن دروغ میگن اینا دارن خالی میبندن اینا از دزدی به اینجا رسیدن بیام بگم که این نشون میده که میتوان داشت
این داره این باور رو در من ایجاد میکنه که فراوانی بیانتهاست
میتوان این ثروتها رو داشت.
وقتی که فردی نگاه میکنه به نعمتهای من و میگه این آدم داره دروغ میگه توی زندگی من که تاثیری نداره
اگر همه مردم دنیا بگن آقا این عباس منش این نعمتها رو نداره و داره دروغ میگه مگه چیزی از من گرفته میشه؟
مگه مثلاً این نعمتها از من گرفته میشه؟
برای من که فرقی نمیکنه
برای اون فردی که داره اینجوری فکر میکنه ولی خیلی فرق میکنه
اون داره خودش با دست خودش داره خودش رو از نعمتها دور میکنه
داره نعمتها و ثروتها رو از زندگیش دور میکنه
چرا؟؟
چون باورش اینه که نمیشود داشت
اگر یکی داره یا داره دروغ میگه یا از راه نادرست بهش رسیده
من برعکسش نگاه کردم
من هر کسی هر نعمتی داشت ذهنم رو کنترل میکردم که تحسینش کنم به جای حسادت و باور کنم که میشود.
میشود داشت.
این همه انسان هستن تو دنیا از مسیر درست به ثروتهای افسانه ای رسیدن به بینهایت ثروت.
من اینو باور کردم،
وقتی که باور کردم هدایت شدم به سمتش،
وقتی شما اینا رو باور میکنید و تحسین میکنید و باور میکنید که میشود،
من هم میتونم داشته باشم
هدایت میشید
قدم به قدم هدایت میشید به نعمتش،
من مثلاً اون اتوبوس مسافرتی رو که دیدید من باور کردم،
اول باور کردم که میتونم داشته باشم بعد هدایت شدم به سمتش
یعنی اگر میدیدم یه کسی داره تحسین میکردم میگفتم خدایا شکرت
یعنی یه خونه روی چرخ میتونه باشه؟
آدم خونش رو برداره ببره اینور و اونور و همه چی هم داشته باشه؟
بعد میگفتم آره میشه دارن میتوان داشت
افرادی دارن،
افرادی میتونن خرید کنن
میتونن داشته باشن،
این چیزها داره ساخته میشه
هر روز هم داره بیشتر و بیشتر ساخته میشه
به خاطر اینکه آدمهای بیشتری میتونن اینا رو بخرن
و اینا چیکار میکرد توی ذهن من؟؟
باور فراوانی رو گسترش میداد
شایدم توی ایران دلیل اینکه بعضیا فکر میکنن دروغه این باشه که خیلی زیاد بهشون دروغ گفته شده از طرق مختلف.
من خودم توی ذهن خودم دروغ گفتن رو با ترس ربط دادم
یعنی من یه آدمی هستم که خیلی خیلی سختمه که بترسم از چیزی.
یعنی اگه از چیزی بترسم میرم توی دلش تا این ترسه بریزه
نمیتونم ترس رو با خودم حمل کنم
از بچگی اینجوری بودم
یعنی یه آدمی بودم که همون موقع افرادی بودن زور میگفتن، اذیت میکردن، سعی میکردم برم تو دلش،
برم حالا دعوا میکردم
ولی نمیتونستم بترسم از اونا
میگفتم میرم بالاخره یه اتفاقی میفته ولی اینکه بزارم این ترس بر من مسلط بشه این خط قرمزم بود
و از اونجایی که کلاً ترس خط قرمزمه و دروغ رو ارتباط دادم به ترس
یعنی توی باورهای من اینه که هر کسی که دروغ میگه داره میترسه که دروغ میگه تنها دلیلش ترسه
حالا ترس از نظر مردم
ترس از اینکه مشکلی براش پیش بیاد خلاصه با هر عنوانی یک فردی دروغ میگه به دلیل ترسِ،
اینو به پسرم هم آموزش دادم گفتم هر وقت داری دروغ میگی یعنی داری میترسی
یه آدم ضعیف و ترسو هستی
دروغگو یه آدم بدبخت و ضعیف و ترسوهه
اگر میخواهی بدبخت و ضعیف و ترسو نباشی دروغ نگو راستش رو بگو
همیشه راستش رو بگو
هر پیامدی هم داره بپذیر
ولی اجازه نده که ترس تو رو کنترل کنه، اجازه نده
چون اگر ترس تو رو کنترل کنه تو بدبخت میشی
هیچی از زندگی نمیفهمی
به خاطر همین تو زندگیم اصلاً برنامهام این بوده که صادق باشم
با همه صادق باشم
یه موقعهایی هم مثلاً خیلیا به من گفتن که خیلی دیگه زیادی صادقی نمیخواد مثلاً بگی اینو
یه جور دیگهای بگو
نذار بفهمن و فلان
من اصلاً برام مهم نیست
من اون چیزی که واقعیت داشته تو زندگیم گفتم
این همه فایل آماده کردم گفتم توی این مسئله توی این داستان من اشتباهات بسیار فاحشی داشتم ولی اجازه ندادم که ترسها بر من غلبه کنن.
من به لطف الله مهربان هر چیزی رو در زندگیم خواستم به دست آوردم هر چیزی رو که خواستم،
ولی بعضی موقعها میبینم که افرادی هستن میگن عباس منش داره دروغ میگه اینا مال خودش نیست،
بعد من میگم بنده خدا تو با این کارت که به من که ضربه نمیزنی
این نعمتها که از من گرفته نمیشه که،
تو داری نعمتها رو از خودت میگیری حالا شاید توی ایران اینقدر به همدیگه دروغ گفتن که افراد دیگه همه چی رو دروغ میپندارن
ولی یادتون باشه توی این مسئله اگر باور کنید که طرف داره دروغ میگه دارید به خودتون ضربه میزنید
شاید افرادی باشن که دروغ بگن
ما که نمیدونیم بقیه چه جوری ان، موضوع اینجاست که اگر تو باورت این باشه که طرف داره دروغ میگه این باور به تو ضربه میزنه
این باور باعث میشه که دیگه نعمتها رو اصلاً نتونی باور کنی که میتونی داشته باشی
چون میگی همه دارن دروغ میگن
هرکی هرچی میگه من دارم،
دروغ میگه نداره
داره دروغ میگه
فتوشاپه،
من حتی افراد نزدیک
برادر خانمهای سابق ما
مثلاً اومده بودیم آمریکا ایشون سمینار داشت بعد به بقیه،
با اینکه میدونست ما آمریکا هستیم میگفتش که نه استاد عباس منش توی ویلای خودش توی شماله،
الکی عکس میذاره فتوشاپ میکنه میگه من آمریکام
یا یکی دیگهشون من پسرم رو فرستاده بودم کمپ تابستانی،
اون موقع به پول ایران 100 میلیون هزینه کردم برای دو سه هفته این بره کمپ لذت ببره
دایی هاش گفته بودن کجاست؟
من گفتم رفته کمپ
بعد اینا رفته بودن فک و فامیل خودشون رو پر کرده بودن که اینا اینقدر بدبختن و ندارن و بیچارهان، رفتن آمریکا توی کمپ زندگی میکنن،
اون موقع دیگه گفته بودن که رفتن آمریکا،
در صورتی که من کلی هزینه کرده بودم برای اینکه پسرم بتونه بره اونجا برای دو سه هفته 100 میلیون هزینه کرده بودم یعنی این نوع نگاه،
نگاه حسادت، نگاه باورنکردن نعمتهای دیگران، باعث میشه ما از نعمتها محروم بشیم.
من ذهنم رو جوری تربیت کردم که اگه کسی نعمتی داره اولین چیزی که به ذهنم برسه این باشه که خدایا شکرت پس میشود
اینم شاهدش، اینم سندش،
میشود داشت
پس نعمتها بیپایانِ
منم میتونم داشته باشم
اگر اون داره منم میتونم داشته باشم،
دوست داشتم که نگاهتون به نعمتهای دیگران،
اگر میخواهید که نعمت وارد زندگیتون بشه
اگر نمیخواهید که ما اصلاً با هم صحبتی نداریم
اگر میخواهید نعمتها وارد زندگیتون بشه باید باور کنید که میشود،
امکان پذیره،
چه جوری میتونیم باور کنیم امکان پذیره؟؟
ببینیم که بقیه تونستن داشته باشن
به جای اینکه برچسب بزنیم
به جای اینکه حسادت بورزیم تحسین کنیم
تبریک بگیم
خدایا شکرت
من میگم اون موقع که هیچی نداشتم من هر کجا میرم ویلاهای قشنگ هر چیزی میبینم که افراد نعمتهایی رو دارن تحسینشون میکنم میگم خدایا شکرت چقدر این ویلا زیباست
چقدر این ماشین قشنگه
خدا بهشون بیشتر بده ببین میشود داشت
ببین چقدر دنیا فراوانیه
یعنی وقتی که اینا رو تکرار کردم باورپذیر شد برام که میشود داشت
و بعد هدایت شدم به نعمتها
تا وقتی که شما باور نکنید که نعمتها وارد زندگیتون نمیشه
وقتی که باور میکنید میشود داشت هدایت میشید
به اندازه باورتون قدم به قدم آرام آرام نعمتها وارد زندگیتون میشه
بنابراین به جای اینکه فکر کنید بقیه دارن دروغ میگن
به جای اینکه برچسب بزنیم روی بقیه، تحسین کنیم افراد موفق رو
اگر میخواهید موفق بشید تحسینشون کن
توی هر زمینهای
بحث فقط ثروت هم نیست
اگر یک فردی روابط عاشقانه قشنگی داره من یادمه اگر اون موقع خیلیها بودن توی تهران دوتا دختر و پسر شاد و خوشگل با همدیگه میرفتن دست تو دست همدیگه میزدن میخندیدن میرفتن بعد یه خانم وایساده بود گفتش که جیک جیک مستونتونه فکر زمستونتون نیست حالا بزنید برقصید حالا دو روز دیگه همچین توی سر و کله هم بزنید
بعد من گفتم ای بابا بنده خدا تو داری خودت رو از نعمتها دور میکنی اینا که بلایی سرشون نمیاد
اینا که دارن حال میکنن واسه خودشون تو داری نعمتها رو از خودت دریغ میکنی با این نوع نگاهت.
من یاد گرفتم وقتی یک رابطه عاطفی قشنگی میبینم تحسینش کنم
چقدر عالیه
باورپذیر بشه توی ذهن من رابطه عاطفی فوق العاده هم میتوان داشت
ولی وقتی بگی نه بابا اینا دارن فیلم بازی میکنن اینا دارن جلوی ما اینقدر با همدیگه خوب برخورد میکنن
به محض اینکه برن خونه خودشون توی سر و کله همدیگه میزنن
وقتی اینو داری هی تکرار میکنی
وقتی داری اینو باور میکنی تو هم هدایت میشی به همین زندگی،
زندگی چیه غیر از باورهای ما،
زندگی همینه
باورهای ما تبدیل میشن به زندگی ما
اگر باورمون اینه که همه روابط درب و داغونن
یعنی خیلی از اونایی که مجردن و هیچ رابطهای رو برقرار نمیکنن چه خانم چه آقایون،
دلیلش اینه که دو تا رابطه نامناسب داشتن شکست عاطفی خوردن به این نتیجه رسیدن که اصلاً نمیشود رابطه درست داشت
نمیشود رابطه قشنگ داشت
کسی هم که داره یا داریم میبینیم، دروغ داره میگه، فیلم بازی میکنه جلوی ما، اینجوری نشون میده
بعد تصمیم میگیرن که من هیچ وقت نمیخوام رابطه داشته باشم دیگه تا ابد اینا توی تنهایی میمونن
کسی که میخواد یه ذره بهشون نزدیک بشه سریع میزنن زیر کاسه کوزه همه چیز رو خراب میکنن بعد میگن چرا ما تنهاییم این باوره داره تنها نگهشون میداره
چون باورشون اینه که رابطه عاطفی ضربه میزنه، پدرمون رو در میاره، بدبختمون میکنه، آخرش زجر و گریه و ناراحتی و غصه و افسردگیِ
بنابراین اصلاً رابطه نداشته باشیم
چرا؟؟
چون الگوهاشون اینه
چون اون چیزایی که دیدن اینجوری تفسیر کردن توی ذهنشون.
شاید افرادی باشن که رابطه عاطفی مناسبی ندارن
اما آیا نیستن افرادی که رابطه عاطفی عاشقانه و قشنگی دارن؟؟
چرا ما به اونا توجه نکنیم.
حالا خیلیا هستن اگر یک کسی یه رابطه قشنگی هم داشته باشه میگن دروغه، دارن با این کارشون نعمتها رو از خودشون دور میکنن
به همین دلیل یکی از نکات بسیار بسیار مهمی که من رعایت کردم توی زندگیم تحسین افراد موفق بوده
توی هر زمینهای
تحسین بوده تبریک بوده و باورپذیر کردن اینکه این نشون میده که میشود داشت
من هم میتونم داشته باشم
اگر این کار رو یاد بگیریم درست انجام بدیم نعمتها رو باور کنیم ثروتها رو باور کنیم و باور کنیم که بینهایت نعمت و ثروت میتونه وارد زندگیمون بشه
چرا؟؟
چون بقیه تونستن این کارو بکنن
ما هم از همون سیستم عصبی و ذهنی داریم استفاده میکنیم که بقیه توی مغزشونه
یعنی یه چیزی توی مغز ما هست
توی این کله ما یه سیستمی هست که توی کله همه هم همین سیستمه هیچ فرقی نمیکنه اگر اونا تونستن از این سیستم جوری استفاده کنند که زندگیشون رابطهشون سلامتیشون عاشقانه و فوق العاده و پر
سلام وصد سلام
سپاسگذارم سپاسگذارم بابت بودنت سپاسگذارم نوشتی ومینویسی مکتوب میکنی سپاسگذارم بابت بودنت وزیبای احساس زلال بودنت بابت اینکه هستی سپاسگذارم هستی دوست خوبم.
ممنون وسپاسگذارم میدونی دوست نازنینم خیلی زیبا مکتوب کردی وجای تحسین کردن داره شما بابل تحسین هستی
چقدر عالیه
باورپذیر بشه توی ذهن من رابطه عاطفی فوق العاده هم میتوان داشت
ولی وقتی بگی نه بابا اینا دارن فیلم بازی میکنن اینا دارن جلوی ما اینقدر با همدیگه خوب برخورد میکنن
به محض اینکه برن خونه خودشون توی سر و کله همدیگه میزنن
وقتی اینو داری هی تکرار میکنی
وقتی داری اینو باور میکنی تو هم هدایت میشی به همین زندگی،
زندگی چیه غیر از باورهای ما،
زندگی همینه
باورهای ما تبدیل میشن به زندگی ما
اگر باورمون اینه که همه روابط درب و داغونن
یعنی خیلی از اونایی که مجردن و هیچ رابطهای رو برقرار نمیکنن چه خانم چه آقایون،
دلیلش اینه که دو تا رابطه نامناسب داشتن شکست عاطفی خوردن به این نتیجه رسیدن که اصلاً نمیشود رابطه درست داشت
نمیشود رابطه قشنگ داشت
کسی هم که داره یا داریم میبینیم، دروغ داره میگه، فیلم بازی میکنه جلوی ما، اینجوری نشون میده
بعد تصمیم میگیرن که من هیچ وقت نمیخوام رابطه داشته باشم دیگه تا ابد اینا توی تنهایی میمونن
کسی که میخواد یه ذره بهشون نزدیک بشه سریع میزنن زیر کاسه کوزه همه چیز رو خراب میکنن بعد میگن چرا ما تنهاییم این باوره داره تنها نگهشون میداره
چون باورشون اینه که رابطه عاطفی ضربه میزنه، پدرمون رو در میاره، بدبختمون میکنه، آخرش زجر و گریه و ناراحتی و غصه و افسردگیِ
بنابراین اصلاً رابطه نداشته باشیم
چرا؟؟
چون الگوهاشون اینه
چون اون چیزایی که دیدن اینجوری تفسیر کردن توی ذهنشون.
شاید افرادی باشن که رابطه عاطفی مناسبی ندارن
اما آیا نیستن افرادی که رابطه عاطفی عاشقانه و قشنگی دارن؟؟
چرا ما به اونا توجه نکنیم.
حالا خیلیا هستن اگر یک کسی یه رابطه قشنگی هم داشته باشه میگن دروغه، دارن با این کارشون نعمتها رو از خودشون دور میکنن
به همین دلیل یکی از نکات بسیار بسیار مهمی که من رعایت کردم توی زندگیم تحسین افراد موفق بوده
توی هر زمینهای
تحسین بوده تبریک بوده و باورپذیر کردن اینکه این نشون میده که میشود داشت
من هم میتونم داشته باشم
اگر این کار رو یاد بگیریم درست انجام بدیم نعمتها رو باور کنیم ثروتها رو باور کنیم و باور کنیم که بینهایت نعمت و ثروت میتونه وارد زندگیمون بشه
چرا؟؟
چون بقیه تونستن این کارو بکنن
ما هم از همون سیستم عصبی و ذهنی داریم استفاده میکنیم که بقیه توی مغزشونه
یعنی یه چیزی توی مغز ما هست
توی این کله ما یه سیستمی هست که توی کله همه هم همین سیستمه هیچ فرقی نمیکنه اگر اونا تونستن از این سیستم جوری استفاده کنند که زندگیشون رابطهشون سلامتیشون عاشقانه و فوق العاده و پرعشق باشه
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته جان و دوستان عزیز سایت🪴
“ذهن ما به خاطر سالها تمرکز بر محدودیتها و مشاهدهی کمبودهای زندگی آدمهای اطرافمون و تقلای پایان ناپذیرشون نا آگاهانه برنامه ریزی شده تا بدترین سناریوی ممکن رو دربارهی سهمی بچینه که میتونیم از فراوانی بی انتهای نعمتهای جهان تجربه کنیم.
ذهن ما ناآگاهانه کدنویسی شده، تا بدبینانهترین نگاه رو به دستاوردها و کیفیت زندگی افرادی داشته باشه که، احتمالا تجربه شون هیچ سنخیتی با کمبودها و محدودیتهایی که با اونها دست به گریبان هستیم، نداره.
پس باید به دنبال عواملی بگردم که بین من و اون نعمتها سدّ ساخته و این تفاوت رو در نتایج، بوجود آورده.
عاملی که بیرون از من و خارج از دسترسِ من نیست.
بلکه درون من و کاملاً تحت امر و کنترل آگاهانهی خودمه.
باید به عنوان موجودی که همتا و مانند خداونده، آگاهانه ذهن محدودم رو از مدار خارج کنم و قدرت و سلاحی رو به خدمت بگیرم که برای خلق آگاهانهی زندگیم در وجودم قرار داده شده.
این سلاح کنترل ذهن و کنترل کانون توجهِ
همون که قرآن اونو تقوا میدونه
و عامل برتری آدمها نسبت به یکدیگر به حساب میاره.
پس میزان موفقیتم، به اندازه تواناییم در کنترل ذهنه.
میزان تجربم از نعمتها و برکتهای بی انتهای این جهان، به اندازهایه که بتونم فراوانی نعمتهای جهان رو باور کنم.
پس حالا ذهنم که سالها در محاصرهی محدودیتها و کمبودها بوده، چگونه فراوانی نعمتها رو باور کنه؟!
پاسخ اینه که:
“باید برعکس عمل کردن و وارونه رفتار کردن نسبت به شیوهها و عادتهای کهنهی قبلی رو شروع کنم
باید به جای حسادت به دستاوردهای دیگران، تحسین اون نعمتها رو انتخاب کنم؛
باید از کذّب بالحسنی بودن دست بردارم و به جای برچسب زدن به اون دستاوردها یا جعلی، غیر انسانی و دروغ دونستنشون، اونها رو به عنوان سند و شاهدی در ذهنم نگه دارم که فراوان بودن نعمتها و فرصتها و امکان پذیری تحقق خواستههام رو بهم نوید میده.
باید از تمرکز کردن بر نشانههای کمبود، روی برگردونم و با تأیید کوچکترین نشانههای فراوانی، به اونها قدرت بدم؛
باید شروع به لیست کردنِ افرادی کنم که در هر دقیقه با پیوستن به جمع ثروتمندان، پایان ناپذیر بودن نعمتها، فرصتها و بازارها رو شهادت میدن؛
اینها همون کدهایی هست که آرام آرام، ذهنم رو برای فراوانی برنامه ریزی میکنه و درهای نعمت و برکت رو به روی زندگیم باز نگه میدارن.
باور به فروانی یعنی، تغییرِ آرام آرامِ ریشههای محدودکنندهای که افکار، رفتار، راهکارها، ایدهها و نگاه محدودکنندهام رو درباره پول و ثروت شکل داده و منو در مدار تجربهی کمبودها و احاطه شدن با محدودیتها قرار داده و شرایط نادلخواه الان رو برام ساخته.
ساختن باور فراوانی یعنی، برپا کردن جهادی اکبر برای تغییر برنامهای که منو به این باور رسونده که
همهی چیزهای خوب، کم و ناکافیان.
جهادی اکبر که رفتارهام رو از کنترل ذهنم خارج و تحت رهبری و هدایتِ قلبم قرار بده.
یعنی اساس اون رفتارها رو از باور به کمبود به باور به فراوانی تغییر بده تا:
به جای تلاش برای پایین کشیدن دیگران و جعلی و بی ارزش دونستن دستاوردهاشون به منظور بالا نگه داشتن خودتم،
«نگاهِ ارزشمندانه و کاربردی» به علائقم رو یاد بگیرم و با تمرکز بر علائقم، خودم رو رشد بدم.
و به جای رقابت سرسختانه با دیگران و کپی کردن ایدههای اونها، پتانسیل منحصر به فرد علائقم رو درباره خلق ثروت، ببینم و باور کنم، فارغ از اینکه دیگر افراد موفق، از چه راهی چنین دستاوردهایی رو ساختن.
جهاد اکبر، به معنی سختی و رنج بیشتر نیست،
بلکه به معنی تعهد جدّیتر برای کنترل ذهن و گذاشتن نگهبانی تا دندان مسلح برای ورودیهای ذهنمه که اجازهی ورود هر نگرش، فکر، ایده، خبر، باور و نگاهی رو نمیده.
نگهبانی از جنس ایمان به امکان پذیر بودن تحقق رویاهامه.
ایمانی که اونقدر سریع عمل بیاره که فرصتی برای دوباره فکر کردن و سنجیدن محدودیتها یا کمبودها رو نده.
نگهبانی از جنسِ
بیش از نیاز نوع بشر عشق، سلامتی، ثروت، فرصت و خوشبختی وجود داره.
نگهبانی از جنس ایمان به فراوانی که خودش رو در تحسین دستاوردهای دیگران نشون بده و کوچکترین نشانههای فراوانی رو ارج بذاره و به عنوان سندی در ذهنم نگه داره که بهم امکان پذیر بودن رویاها و تحقق خواستههام رو یادآور بشه.
چون فروانی نعمتها، ثروتها، فرصتها، آدمها طبیعتِ این جهانه.
فقط این خودمون هستیم که باورها و نگرشهای متفاوتی دربارهی «رفاهِ در حال گسترش این جهان» داریم و همین تفاوت، سهمِ ما از میزان تجربهی این رفاه رو تعیین کرده.
برای افراد موفق فرقی نداره که دستاوردهاشون تحسین بشه یا دروغ و جعلی سنجیده بشه،
ولی وقتی به جای تحسین، حسادت رو انتخاب کنم و بخل بورزم و به جای تأیید و آشکار ساختن اون نعمتها، پوشانندهی اونها بشم،
اونوقت دنباله رو محدودیتهای ذهنم میشم و با طناب اون به چاه محدودیتهای بیشتر میرم و با کمبودهای بیشتر احاطه میشم.
باید بدونم که با برچسب زدن به موفقیتهای دیگران و جعلی دونستن ثروتشون، نعمتها و ثروتها از اون افراد گرفته نمیشه.
اما موندن در این فرکانس، آنچنان بهم ضربه میزنه و در مدار محدودیتها نگه میداره که به سختی از عهدهی تأمین نانی بخور و نمیر بربیام.
باید بدونم که نگاه حسادت آمیز، محال و ناباورانه به نعمتها و امکاناتی که دیگران در زندگیشون تجربه میکنن، باور کمبود رو توی ذهنم میکاره و ذهنم رو برای تجربهی کمبودهای بیشتری از سلامتیو خوشبختی و رفاه، کدنویسی میکنه.
پس باید قبل از اینکه ذهنم فرصتی برای حسادت یا انکار اون نعمتها و ثروتها پیدا کنه، به خودم لطف کنم و با کلام، نگاه و باور خودم، به خودم ظلم نکنم و خودم رو از اینهمه فراوانی و رفاهی که جهان رو در برگرفته، محروم نکنم.
بلکه با تحسین و سپاسگزاری، وجود نعمتها و فراوانی رو تأیید و باور کنم تا به سمت تجربه شون هدایت بشم. این الگوریتم ورود ثروت به زندگیه.
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته جان و دوستان عزیز سایت
راهکاری برای ایجاد باور قدرتمند کننده فراوانی
بخشی از صحبتهای استاد به صورت نوشتاری🪴
آرزوها دست یافتنی هستن و نعمتها به ما داده میشه اگر که در مسیر درست قرار بگیریم
اگه خودمون رو باور کنیم
اگه خدای خودمون رو باور کنیم و
قوانین رو درک کنیم اینها بهمون داده میشه
من گفتم بهتون یک راننده تاکسی بودم که توی زندگیم هیچی نداشتم یک موتور قراضه داشتم ولی الان توی زندگیم همه چیز دارم چندین و چند تا ماشین دارم دهها ملک دارم و هر چیزی که توی زندگیم خواستم رو خلق کردم و این موضوعی هم که میخوام در موردش صحبت کنیم در مورد همین بحث فراوانی و باور فراوانیه که خیلیها وقتی که نعمتها رو میبینن جور دیگهای به نعمتها نگاه میکنن.
چی میشه که توی ذهن ما فراوانی قابل باور میشه؟؟
یعنی ما باور میکنیم که نعمتها هستن؟
در مورد من اینجوری بود که من نگاه میکردم که انسانهایی هستن که نعمتهای بسیار زیادی دارن،
ثروتهای بسیار زیادی دارن،
روابط خیلی قشنگی دارن،
زندگی خیلی آرومی دارن
هر چقدر که بیشتر اینها رو نگاه میکردم بیشتر باور میکردم که میشود، که این کار امکان پذیره،
این اتفاق میتونه رخ بده
یعنی من برخلاف خیلیها که وقتی یک کسی یه نعمتی داره یک ثروتی داره یک روابط عاشقانهای داره حسادت میورزن من از وقتی که قانون رو درک کردم به جای حسادت ورزیدن شروع کردم به تحسین کردن
شروع کردم به تایید کردن
شروع کردم به سپاسگزاری کردن خداوند،
خدایا شکرت که اینقدر نعمت دارن
خدایا شکرت که این نشون میده که میشود نعمت داشت
میشود همه چیز داشت
میشود این همه ملک و سلامتی و روابط و ثروت داشت
یعنی اینو به عنوان یک اصلی به عنوان یک شاهدی که نشون میده ثروتمند شدن امکان پذیره میدیدم
اما خیلی از دوستان برعکس عمل میکنن
وقتی یه کسی یه نعمتی داره نگاه میکنن میگن طرف کلاهبرداره،
طرف دزدی کرده
یا طرف داره دروغ میگه.
حالا مثلاً توی فضای کاری ما اگر مثلاً من یک نعمتی دارم میگم این نعمت رو دارم میگن دروغ میگه
این داره خالی میبنده
اینو نداره
اینو الکی داره میگه
فتوشاپه
کاری که من میکردم دقیقاً بر خلاف این بود
یعنی اگر یه کسی یه نعمتی داشت من میگفتم که خدایا شکرت این نشون میده این شهادت میده این موضوع که منم میتونم داشته باشم
که نعمتها بیپایانه
فراوانی بیپایانه
این همه آدم هر روز دارن ثروتمندتر و ثروتمندتر میشن پس میشود من هم داشته باشم و تحسین میکردم و تشویق میکردم
براش آرزوی موفقیت میکردم،
خودم هیچی نداشتم ولی فهمیده بودم که به جای اینکه بیام به ذهنم بگم که اینا دارن دروغ میگن اینا دارن خالی میبندن اینا از دزدی به اینجا رسیدن بیام بگم که این نشون میده که میتوان داشت
این داره این باور رو در من ایجاد میکنه که فراوانی بیانتهاست
میتوان این ثروتها رو داشت.
وقتی که فردی نگاه میکنه به نعمتهای من و میگه این آدم داره دروغ میگه توی زندگی من که تاثیری نداره
اگر همه مردم دنیا بگن آقا این عباس منش این نعمتها رو نداره و داره دروغ میگه مگه چیزی از من گرفته میشه؟
مگه مثلاً این نعمتها از من گرفته میشه؟
برای من که فرقی نمیکنه
برای اون فردی که داره اینجوری فکر میکنه ولی خیلی فرق میکنه
اون داره خودش با دست خودش داره خودش رو از نعمتها دور میکنه
داره نعمتها و ثروتها رو از زندگیش دور میکنه
چرا؟؟
چون باورش اینه که نمیشود داشت
اگر یکی داره یا داره دروغ میگه یا از راه نادرست بهش رسیده
من برعکسش نگاه کردم
من هر کسی هر نعمتی داشت ذهنم رو کنترل میکردم که تحسینش کنم به جای حسادت و باور کنم که میشود.
میشود داشت.
این همه انسان هستن تو دنیا از مسیر درست به ثروتهای افسانه ای رسیدن به بینهایت ثروت.
من اینو باور کردم،
وقتی که باور کردم هدایت شدم به سمتش،
وقتی شما اینا رو باور میکنید و تحسین میکنید و باور میکنید که میشود،
من هم میتونم داشته باشم
هدایت میشید
قدم به قدم هدایت میشید به نعمتش،
من مثلاً اون اتوبوس مسافرتی رو که دیدید من باور کردم،
اول باور کردم که میتونم داشته باشم بعد هدایت شدم به سمتش
یعنی اگر میدیدم یه کسی داره تحسین میکردم میگفتم خدایا شکرت
یعنی یه خونه روی چرخ میتونه باشه؟
آدم خونش رو برداره ببره اینور و اونور و همه چی هم داشته باشه؟
بعد میگفتم آره میشه دارن میتوان داشت
افرادی دارن،
افرادی میتونن خرید کنن
میتونن داشته باشن،
این چیزها داره ساخته میشه
هر روز هم داره بیشتر و بیشتر ساخته میشه
به خاطر اینکه آدمهای بیشتری میتونن اینا رو بخرن
و اینا چیکار میکرد توی ذهن من؟؟
باور فراوانی رو گسترش میداد
شایدم توی ایران دلیل اینکه بعضیا فکر میکنن دروغه این باشه که خیلی زیاد بهشون دروغ گفته شده از طرق مختلف.
من خودم توی ذهن خودم دروغ گفتن رو با ترس ربط دادم
یعنی من یه آدمی هستم که خیلی خیلی سختمه که بترسم از چیزی.
یعنی اگه از چیزی بترسم میرم توی دلش تا این ترسه بریزه
نمیتونم ترس رو با خودم حمل کنم
از بچگی اینجوری بودم
یعنی یه آدمی بودم که همون موقع افرادی بودن زور میگفتن، اذیت میکردن، سعی میکردم برم تو دلش،
برم حالا دعوا میکردم
ولی نمیتونستم بترسم از اونا
میگفتم میرم بالاخره یه اتفاقی میفته ولی اینکه بزارم این ترس بر من مسلط بشه این خط قرمزم بود
و از اونجایی که کلاً ترس خط قرمزمه و دروغ رو ارتباط دادم به ترس
یعنی توی باورهای من اینه که هر کسی که دروغ میگه داره میترسه که دروغ میگه تنها دلیلش ترسه
حالا ترس از نظر مردم
ترس از اینکه مشکلی براش پیش بیاد خلاصه با هر عنوانی یک فردی دروغ میگه به دلیل ترسِ،
اینو به پسرم هم آموزش دادم گفتم هر وقت داری دروغ میگی یعنی داری میترسی
یه آدم ضعیف و ترسو هستی
دروغگو یه آدم بدبخت و ضعیف و ترسوهه
اگر میخواهی بدبخت و ضعیف و ترسو نباشی دروغ نگو راستش رو بگو
همیشه راستش رو بگو
هر پیامدی هم داره بپذیر
ولی اجازه نده که ترس تو رو کنترل کنه، اجازه نده
چون اگر ترس تو رو کنترل کنه تو بدبخت میشی
هیچی از زندگی نمیفهمی
به خاطر همین تو زندگیم اصلاً برنامهام این بوده که صادق باشم
با همه صادق باشم
یه موقعهایی هم مثلاً خیلیا به من گفتن که خیلی دیگه زیادی صادقی نمیخواد مثلاً بگی اینو
یه جور دیگهای بگو
نذار بفهمن و فلان
من اصلاً برام مهم نیست
من اون چیزی که واقعیت داشته تو زندگیم گفتم
این همه فایل آماده کردم گفتم توی این مسئله توی این داستان من اشتباهات بسیار فاحشی داشتم ولی اجازه ندادم که ترسها بر من غلبه کنن.
من به لطف الله مهربان هر چیزی رو در زندگیم خواستم به دست آوردم هر چیزی رو که خواستم،
ولی بعضی موقعها میبینم که افرادی هستن میگن عباس منش داره دروغ میگه اینا مال خودش نیست،
بعد من میگم بنده خدا تو با این کارت که به من که ضربه نمیزنی
این نعمتها که از من گرفته نمیشه که،
تو داری نعمتها رو از خودت میگیری حالا شاید توی ایران اینقدر به همدیگه دروغ گفتن که افراد دیگه همه چی رو دروغ میپندارن
ولی یادتون باشه توی این مسئله اگر باور کنید که طرف داره دروغ میگه دارید به خودتون ضربه میزنید
شاید افرادی باشن که دروغ بگن
ما که نمیدونیم بقیه چه جوری ان، موضوع اینجاست که اگر تو باورت این باشه که طرف داره دروغ میگه این باور به تو ضربه میزنه
این باور باعث میشه که دیگه نعمتها رو اصلاً نتونی باور کنی که میتونی داشته باشی
چون میگی همه دارن دروغ میگن
هرکی هرچی میگه من دارم،
دروغ میگه نداره
داره دروغ میگه
فتوشاپه،
من حتی افراد نزدیک
برادر خانمهای سابق ما
مثلاً اومده بودیم آمریکا ایشون سمینار داشت بعد به بقیه،
با اینکه میدونست ما آمریکا هستیم میگفتش که نه استاد عباس منش توی ویلای خودش توی شماله،
الکی عکس میذاره فتوشاپ میکنه میگه من آمریکام
یا یکی دیگهشون من پسرم رو فرستاده بودم کمپ تابستانی،
اون موقع به پول ایران 100 میلیون هزینه کردم برای دو سه هفته این بره کمپ لذت ببره
دایی هاش گفته بودن کجاست؟
من گفتم رفته کمپ
بعد اینا رفته بودن فک و فامیل خودشون رو پر کرده بودن که اینا اینقدر بدبختن و ندارن و بیچارهان، رفتن آمریکا توی کمپ زندگی میکنن،
اون موقع دیگه گفته بودن که رفتن آمریکا،
در صورتی که من کلی هزینه کرده بودم برای اینکه پسرم بتونه بره اونجا برای دو سه هفته 100 میلیون هزینه کرده بودم یعنی این نوع نگاه،
نگاه حسادت، نگاه باورنکردن نعمتهای دیگران، باعث میشه ما از نعمتها محروم بشیم.
من ذهنم رو جوری تربیت کردم که اگه کسی نعمتی داره اولین چیزی که به ذهنم برسه این باشه که خدایا شکرت پس میشود
اینم شاهدش، اینم سندش،
میشود داشت
پس نعمتها بیپایانِ
منم میتونم داشته باشم
اگر اون داره منم میتونم داشته باشم،
دوست داشتم که نگاهتون به نعمتهای دیگران،
اگر میخواهید که نعمت وارد زندگیتون بشه
اگر نمیخواهید که ما اصلاً با هم صحبتی نداریم
اگر میخواهید نعمتها وارد زندگیتون بشه باید باور کنید که میشود،
امکان پذیره،
چه جوری میتونیم باور کنیم امکان پذیره؟؟
ببینیم که بقیه تونستن داشته باشن
به جای اینکه برچسب بزنیم
به جای اینکه حسادت بورزیم تحسین کنیم
تبریک بگیم
خدایا شکرت
من میگم اون موقع که هیچی نداشتم من هر کجا میرم ویلاهای قشنگ هر چیزی میبینم که افراد نعمتهایی رو دارن تحسینشون میکنم میگم خدایا شکرت چقدر این ویلا زیباست
چقدر این ماشین قشنگه
خدا بهشون بیشتر بده ببین میشود داشت
ببین چقدر دنیا فراوانیه
یعنی وقتی که اینا رو تکرار کردم باورپذیر شد برام که میشود داشت
و بعد هدایت شدم به نعمتها
تا وقتی که شما باور نکنید که نعمتها وارد زندگیتون نمیشه
وقتی که باور میکنید میشود داشت هدایت میشید
به اندازه باورتون قدم به قدم آرام آرام نعمتها وارد زندگیتون میشه
بنابراین به جای اینکه فکر کنید بقیه دارن دروغ میگن
به جای اینکه برچسب بزنیم روی بقیه، تحسین کنیم افراد موفق رو
اگر میخواهید موفق بشید تحسینشون کن
توی هر زمینهای
بحث فقط ثروت هم نیست
اگر یک فردی روابط عاشقانه قشنگی داره من یادمه اگر اون موقع خیلیها بودن توی تهران دوتا دختر و پسر شاد و خوشگل با همدیگه میرفتن دست تو دست همدیگه میزدن میخندیدن میرفتن بعد یه خانم وایساده بود گفتش که جیک جیک مستونتونه فکر زمستونتون نیست حالا بزنید برقصید حالا دو روز دیگه همچین توی سر و کله هم بزنید
بعد من گفتم ای بابا بنده خدا تو داری خودت رو از نعمتها دور میکنی اینا که بلایی سرشون نمیاد
اینا که دارن حال میکنن واسه خودشون تو داری نعمتها رو از خودت دریغ میکنی با این نوع نگاهت.
من یاد گرفتم وقتی یک رابطه عاطفی قشنگی میبینم تحسینش کنم
چقدر عالیه
باورپذیر بشه توی ذهن من رابطه عاطفی فوق العاده هم میتوان داشت
ولی وقتی بگی نه بابا اینا دارن فیلم بازی میکنن اینا دارن جلوی ما اینقدر با همدیگه خوب برخورد میکنن
به محض اینکه برن خونه خودشون توی سر و کله همدیگه میزنن
وقتی اینو داری هی تکرار میکنی
وقتی داری اینو باور میکنی تو هم هدایت میشی به همین زندگی،
زندگی چیه غیر از باورهای ما،
زندگی همینه
باورهای ما تبدیل میشن به زندگی ما
اگر باورمون اینه که همه روابط درب و داغونن
یعنی خیلی از اونایی که مجردن و هیچ رابطهای رو برقرار نمیکنن چه خانم چه آقایون،
دلیلش اینه که دو تا رابطه نامناسب داشتن شکست عاطفی خوردن به این نتیجه رسیدن که اصلاً نمیشود رابطه درست داشت
نمیشود رابطه قشنگ داشت
کسی هم که داره یا داریم میبینیم، دروغ داره میگه، فیلم بازی میکنه جلوی ما، اینجوری نشون میده
بعد تصمیم میگیرن که من هیچ وقت نمیخوام رابطه داشته باشم دیگه تا ابد اینا توی تنهایی میمونن
کسی که میخواد یه ذره بهشون نزدیک بشه سریع میزنن زیر کاسه کوزه همه چیز رو خراب میکنن بعد میگن چرا ما تنهاییم این باوره داره تنها نگهشون میداره
چون باورشون اینه که رابطه عاطفی ضربه میزنه، پدرمون رو در میاره، بدبختمون میکنه، آخرش زجر و گریه و ناراحتی و غصه و افسردگیِ
بنابراین اصلاً رابطه نداشته باشیم
چرا؟؟
چون الگوهاشون اینه
چون اون چیزایی که دیدن اینجوری تفسیر کردن توی ذهنشون.
شاید افرادی باشن که رابطه عاطفی مناسبی ندارن
اما آیا نیستن افرادی که رابطه عاطفی عاشقانه و قشنگی دارن؟؟
چرا ما به اونا توجه نکنیم.
حالا خیلیا هستن اگر یک کسی یه رابطه قشنگی هم داشته باشه میگن دروغه، دارن با این کارشون نعمتها رو از خودشون دور میکنن
به همین دلیل یکی از نکات بسیار بسیار مهمی که من رعایت کردم توی زندگیم تحسین افراد موفق بوده
توی هر زمینهای
تحسین بوده تبریک بوده و باورپذیر کردن اینکه این نشون میده که میشود داشت
من هم میتونم داشته باشم
اگر این کار رو یاد بگیریم درست انجام بدیم نعمتها رو باور کنیم ثروتها رو باور کنیم و باور کنیم که بینهایت نعمت و ثروت میتونه وارد زندگیمون بشه
چرا؟؟
چون بقیه تونستن این کارو بکنن
ما هم از همون سیستم عصبی و ذهنی داریم استفاده میکنیم که بقیه توی مغزشونه
یعنی یه چیزی توی مغز ما هست
توی این کله ما یه سیستمی هست که توی کله همه هم همین سیستمه هیچ فرقی نمیکنه اگر اونا تونستن از این سیستم جوری استفاده کنند که زندگیشون رابطهشون سلامتیشون عاشقانه و فوق العاده و پر از نعمت و ثروت بشه بنابراین ما هم میتونیم باید یاد بگیریم از این سیستم درست استفاده کنیم درست استفاده کردن در مورد این موضوع تحسین کردن افرادی هست که نعمت و ثروت دارند تحسین کردنشونه و گفتن اینکه اینو به خودمون بگیم که پس این نشون میده که میشود
این نشون میده که امکان پذیره.
بنابراین بیایم نگاهمون رو عوض کنیم قبول هم دارم شاید توی کشور ایران
حالا توی آمریکا واقعاً مردم بسیار بسیار صادقانهتر
یعنی واقعاً اینجا من میتونم بگم صداقت 98 درصدی توی مردم دیدم
همه صادقن
ادا و اطوار و اینا ندارن
شاید توی ایران یه سریها صادقانه عمل نکنن
اما ما برای خودمون برای پیشرفت خودمون کاری به بقیه نداریم
باید به دنیا جوری نگاه کنیم که باعث بشه باورهامون تقویت بشه نه نابود
بشه،
باعث بشه باورهامون به سمت فراوانی تقویت بشه نه به سمت فقر به سمت کمبود
که راهش هم اینه که هر نعمتی میبینیم تحسین کنیم و به خودمون بگیم که خدا بهش بیشتر بده
این نشون میده که میشود
بنابراین منم میتونم داشته باشم
باید شروع کنم به کار کردن روی خودم،
به جای اینکه بگیم طرف دروغ میگه دزدی کرده خالی میبنده فتوشاپه
بیایم جور دیگهای به قضیه نگاه کنیم.
درود بر همه دوستان استاد و بانو شایسته
در مورد باور فراوانی من همیشه اینو میگفتم که ذهن ادم مثل اهنرباست یعنی کفتر بازها با هم هستن راننده ها با هم هستن ادمهای موفق با هم هستن انگار هرچیزی که بهش فکر میکنی از قبیل همون افکار و ادمها که در اون مدار هستن اونجا وجود دارن .
پس ذهن رو در هر مسیری قرار بدی به سمت اون حرکت میکنی
یادمه از بچگی یه سوال همیشه از خودم یا با خودم می پرسیدم که چرا پرنده ها و حیوانات دغدغه غذا یا خونه یا روزمره شون رو ندارن و ما انسانها که خدا لقب اشرف مخلوقات رو بهمون داده باید مثل چی بدویم برا یه لقمه نون اگه یه روز سخت کار نکنیم یک ماه عقب میوفتیم
الان میدونم خب چون باور من روی کمبود و سخت کار کردن بود و روی رفاه ثروت و ارامش و فراوانی نبود پس نمیشه توقعی غیر از سختی و مشقت داشت.
طبیعت یه معلم بسیار خوبه برا کسی که بخواد یاد بگیره فکر میکنم استاد به همین دلیل زیاد توی طبیعت هستن و میگن توی طبیعت کمپ کنید تنهایی چند روز بمونید و ترسها رو کنار بگذارید.
سلام به استاد مهربان و سرکار خانم شایسته
اینکه چه نوع نگاه و زاویه داریم به جهان هستی و خداوند برمیگرده به نوع باورهای ما زندگی
ما از بچگی همیشه از لحاظ مذهبی بهمون گفتند.
قانع باش بیش از چیزی نخواه همونی که داری بسته ای بابا خدا را شکر که همین ها رو داری
خیلی ها زندگی تو ارزو شونه
خیلی خیلی این جملات و کلمات از کودکی در ذهن ما تکرار شده و شکل گرفت
همیشه باید قانع بود هرآنچه داری بس است به بیشتر از آن فکر نکن خداباید بخواهد تا تو به آنها برسی و خیلی تفکرات عجیب درباره نعمتها و خداوند
خداوندی که این جهان هستی را خلق کرده است چگونه میتواند نعمتها و ثروت هایش محدود باشد مگر میشود
از زمان خلقت انسانها تا به الان این همه انسان آمدند و رفتند مگر میشود همه چیز در آن کم محدود باشد برای این همه آدم
اگر چنین فکری داشته باشیم از دیدگاه انسانی ما و نجواهای شیطان هست که همه چیز محدود کم میبینیم که فقط در اختیار یک عده ای است و برای بقیه نیست
در ذات الهی خداوند نیست تمام شد محدود است به ما نمیرسد ووووووو
تمام اینا وجود ندارد خداوند از قدرت الهی خویش در ما قرارداد ما را خالق زندگی خود قرار داده تا به هر آنچه که دوست داریم در این جهان مادی برسیم ولذت ببریم و تجربه کنیم دست پیدا کنیم
اگر من به خیلی چیزها دست پیدا نکردم چون باور ندارم و به خدای خودم شرک می ورزم
جهانی که خداوند طراحی کرده هیچ موقع نعمتها و ثروتها تمام نمیشود و نخواهد شد چون جهان برای گسترش و رشد و تکامل بنا شده است و هر چیزی همیشه در حال رشد و پیشرفت باشد تمام نمیشود
من باید اینقدر نعمتها و ثروتها را ببینیم و تحسین کنیم تا این مقاومت و حصاری که این همه سال ما را محدود کرده کمکم بشکند فرو بریزد
تا هنگامی که این ثروتها را میبینیم بسیار سپاسگزار باشد و همیشه ببینیم بشنویم و تحسین کنیم هر آنچه دیگران بدست میآورند هیچ چیز از خزانه الهی کم نمیشود و برای همه افراد هر آنچه بخواهد وجود دارد فقط باید با کنترل ذهن و کانون توجه به آنها در مدار آن نعمتها و ثروتها قرار بگیریم
هرروز تمام مکانها زیبا بشینیم ببینیم تحسین کنیم
باغهای زیبا منازل مسکونی فوق العاده آخرین نمونه تولید ماشینهای درجه یک لوازم منزل از بهترین نوعش
هی ببینیم تحسین کنیم تا برایمان دیدن این همه ثروت و نعمت در ذهن من جا باز کند ببین این همه نعمت ثروت خانه ها یکی از یکی بهتر باغ ها مکان تفریحی عالی جاده با بهترین آسفالتها ماشینهای پیشرفته که هر روز داره بهتر روانه بازار میشه
این یعنی تولید ثروت در جهان
دیدن روابط عاشقانه و پایدار تحسین کردن این روابط که این اینگونه رابط عالی خیلی زیاد هست و هرروز این روابط عالی بیشتر بیشتر میشه
زن خوب بسیار وجود دارد مرد خوب بسیار زیاد وجود دارد فرزندان خوب و عالی بیشماری وجود دارند
از هر آنچه که دوست داری به وفور نعمت در جهان هستی قرار دارد باید ذهن را تربیت کنیم برای دیدن این نعمتها و فراوانی ها
اصل آن دیدن و مهتر از آن تحسین کردن این نعمت ها و هنگامی که اینگونه ببینی و تحسین کنی شکر گزاری کنی در مدار آنها قرار میگیری و دیگه هیچ گونه ترس غم نگرانی نداری چون میدانی همه چیز به وفور نعمت در جریان هست و هر زمان بخوانی میتوانی آنها را داشته باشی و یک رویای خیلی دور دست نیافتی نیست
خدایا شکرت برای این همه نعمت و ثروت که در جهان قرار داری
17/2/1403
سلام استاد عزیزم
و سلام خدمت تمامی دوستان
چیزی که باعث شد من فراوانی رو باور کنم
این بووود که به خودم اینو گفتم
چطور میشه که خدایی که تو هر چیزی بی نهایته
در مهربانی
در بخشش
در قدرت
درعلم و….
چطور میشه این خدا نعمت هاش محدود باشه؟؟؟
ما فقط یک بار یه زندگی چندین ساله رو در این دنیا تجربه میکنیم
اما کره زمین و نعماتش میلیون ها ساله که وجود داره و خداوند متعال به میلیارد میلیارد انسان قبل و بعد از ما نعمت داده و خواهد داد
پس ساله های زندگی ما در برابر عمر و عظمت این دنیا و خالقش بسیار بسیار بسیار کمه و ناچیزه
پس نتیجه میگیریم که
اون چیزی که محدوده باور و نگرش و همچین دیدگاه ما به این جهانه
چطور میشه جهانی که خالقش بی نهایته محدود باشه؟؟؟
اگر ما انسان ها به هر دلیلی تا الان نتونستیم و یا تلاش نکردیم
زندگی خودمون رو در ابعاد مختلف تغییر بدیم درست نیست که حقو به خودمون بدیم و بگیم جهان محدوده
اگر تمامی انسان های جهان باور های درست رو درون خودش ایجاد کنن از جمله فراوانی
و هرکدوم هم حتی اگه 1000 سال هم عمر کنن و تمام عمر بی وقفه از نعمات خداوند استفاده کنن بازم
کوچکترین خدشه ای به صفت بی نهایت بودن خداوند وارد نمیشه
و نعمات همچنان بی نهایت خواهند بوووود
امیدوارم تونسته باشم با نظرم به کسی کمک کنم
سپاسگزار خداوند بی نهایت
و استاد عباس منش