اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
این باور که من میخوام ثروتمند بشم تا به بقیه کمک کنم یعنی این ترمز رو دارم که من باور ندارم همه به یک اندازه به خداوند و نعمت ها و ثروت دسترسی دارند و ثروت در جهان کمه و به همه نمیرسه
این ترمزرو دارم که اونهایی که الان ثروتمند هستند آدم های خاص و با موهبت های ویژه هستند و اینکه باور به کمبود ثروت در جهان دارم که نمیشه همه با هم ثروتمند شوند و اگه الان یه عده ای ثروتمند هستند به این معنی هست که از بقیه کم شده و به این ها رسیده
ترمز بعدی که یه عده ای در حقشون ظلم و بی عدالتی شده و من باید ثروتمند بشم که حق اون ها رو از بقیه بگیرم و بهشون بدم تا خوشبختشون کنم
یعنی عدالت خدا رو زیر سوال بردم و اصلا خدا رو درک نکردم و در واقع شرک خفی دارم که خدا رو به عنوان تنها منبع رزق و روزی صددر صد باور نکردم و ایمان من به شک و شرک آلوده هست
و تو باور هام تاثیر عوامل بیرونی مثل سرمایه اولیه. جنسیت.جبر فرهنگی و جغرافیایی.سن.ارث.پارتی.رانت و ارتباطات دولتی و… رو دخیل میدونم
ترمز بعدی اینه که من فکر میکنم با ثروتمند شدن و مثلا ساختن مدرسه و دانشگاه و بیمارستان و خیریه می تونم فقر و بیماری و بیکاری و بی سوادی رو از بین ببرم
این هم با عدالت خدا منافات داره
اگر باور داشته باشیم خدا عادل هست پس باید به هر کس این آزادی و اختیار و قدرت رو داده باشه که فارغ از اینکه شرایط بیرونی چطور هست بتونه زندگی خودش رو اون جوری که میخواد بسازه
و تنها جایی که همه آدم ها به منبع بی نهایت ثروت و سلامتی و خوشبختی و عشق دسترسی دارند ذهن آدم هاست و از اونجایی که همه به یک میزان آزاد هستند در انتخاب ورودی های ذهنشون پس اگر فقرا و بیماران و بیکاران و بی سوادن هستند نه بخاطر اینکه خدا عادل نیست بلکه بخاطر فرکانس ها و باور های خودشون هست که مانع های ذهنی دارند که اون هم بخاطر عدم کنترل ورودی های ذهنشون هست که هر چیزی رو بدون فکر پذیرفتند و باور کردند بدون اینکه از قدرت انتخاب و تفکرشون که خدا بهشون داده کوچکترین استفاده ای بکنن پس دقیقا الان هر کسی جای درستشه بدون کوچکترین ظلم و بی عدالتی و بخاطر همین دلسوزی معنایی نداره و هر کسی نتایج رفتار های خودش رو میگیره که رفتار هاش هم بخاطر باور ها و ورودی های ذهنشه. ترمز دلسوزی
ترمز بعدی که من با دادن پول به افراد میتونم زندگیشون رو تغیبر بدم یا با بیمارستان زدن و خیریه میتونم از تعداد بیماران و فقرا کم کنم همون کاری که بیل گیتس و تونی رابینز دارن انجام میدن و هر روز فقرا و گشنه های بیشتری ایجاد میشه و فکر میکنن با این کار دارن به جهان خدمت میکنن در صورتی که این طور نیست
ترمز بعدی من به خواسته ثروتمند شدن و استقلال مالی وابسته هستم یعنی الان احساس بدی دارم که افراد فقیر و بیمار و بیکار رو میبینم و محتاج هستم که ثروتمند بشم که با این کارم بتونم فقرا و بیماران رو کم کنم تا اون موقع به احساس خوب برسم و این یعنی من نتونستم کانون توجه خودمو کنترل و جهت دهی کنم به سمت ثروت و توجه من به فقر و بیماریه
ترمز بعدی من احساس دین دارم با ثروتمند شدن میخوام برای خونواده ام جبران کنم زحمت هاشونو الان عذاب وجدان دارم
ترمز بعدی تو فکر کردی میتونی مسیر زندگی بقیه رو تغییر بدی اون اگه نخواد تو هیچ قدرتی نداری و این دوباره برمیگرده به عدالت خدا مثل تونی رابینز که میلیون ها نفر رو در سال غذا میده اما نمیتونه از تعداد گرسنه ها کم کنه و هر روز گدا ها و گرسنه های بیشتری بوجود میاد
باور های درست
من با ثروتمند شدن و الگو شدن میتونم با دادن باور به افراد بهشون کمک کنم نه اینکه موقتی بیام پول بدم و ماهی بدم
من با ثروتمند شدن و ایجاد شغل در جامعه میتونم کمک کنم بقیه هم به خواسته هاشون برسند و جریان پول رو در جامعه حرکت بدم و دستی از دستان خدا بشم
من با ثروتمند شدن و خوشبخت زندگی کردن فقط میتونم با این کار کمک کنم جهان جای بهتری برای زندگی بقیه بشه
من با ثروتمند شدن و تجربه یه زندگی با کیفیت و سرشار از آرامش و عشق و شادی و سلامتی میتونم فقط با این کار کمک کنم و الگو بشم و تاثیر گذار باشم تو جهان خودم
من با ثروتمند شدن توحیدی تر میشم و ابراهیم وار عمل میکنم و بت های شرک و کفر و ترس رو اول توذهن خودم میشکونم و بقیه با دیدن من امید هاشون و انگیزه های درونیشون زنده میشه و بت های ساختگی ذهنشون رو میشکونن و با حمله کردن به ترس ها به سمت خواسته هاشون حرکت میکنن تازه باز هم اگه خودشون بخواهند
پس هر چقدر تعداد بیشتری از این من ها بیشتر بشه و ثروتمند تر بشوند فقط با این کار تعداد فقرا و بیماران و بیکاران کاهش می یابد
من با توجه کردن به فقرا و بیماران خودم رو تو مدار فقر و بیماری قرار میدم و نه به اون ها کمک میکنم و نه چیزی به خودم میرسه
من خودم همیشه هر کاری که میخواستم بکنم می گفتم خدا به من اینو بدی اونو بدی میرم به مردم کمک می کنم
مثلا اگر دانشگاه قبول شوم میام منطق محروم و کمکشون می کنم ولی قبول نمی شدم
بعد اومدم تو زمینه ی مالی هم شرط میگذاشتم که اگر ثروتمند بشم یا فلان پروژه را انجام بدم حتما به دیگران کمک می کنم
ولی میدم در اکثر مواقع موفق نمی شوم .و با خودم می گفتم چرا ایراد کار کجاست
و همیشه پدرم یه داستانی برام تعریف می کرد که حضرت موسی میخواست به یه گدائی کمک کند رفت از مسیری که این گدا می اومد که یه پلی بود یه مبلغی را ورودی پول گذاشت که این گدا اونو برداره ولی گدا به محض رسیدن به پول با خودش گفت بزار امتحان کنم ببینم اینها که کور هستند چطور از روی پل رد میشند و چشمانش را بست و از روی پل رد شد و اون پول را ندید ..من مفهموم این داستان را نمی فهمیدم
تا اینکه استاد عزیز شمااین مسابقه را بر گزار کردید.
ولی به نظر من بزرگترین ترمز این باور اینه که من که لیاقت این همه ثروت و خوشبختی را ندارم .بهمن بده تا من به دیگران کمک کنم و اینکه عدم شناخت قوانین خداوند همونطوری که من به خدا و نعمت هایش دسترسی دارم دیگران هم دارند .خدا میخواه به اونها بده چرا از طریق من بده خودش مستقیم میده
و اینکه جهان بر اساس قوانین خودش کار می کنی احساساتی نمیشه که بخوا بمن بده تا به دیگران کمک کنم .پس اونهم باید بیا و باورهایش را تغییر بده تا به منابع نامحدود خدا دسترسی پیدا کنه
خوب اولین و مشهود ترین کد مخربی که تو این جمله میشه پیدا کرد اینه که : ما خدا رو یک انسان فرض می کنیم با احساسات انسان گونه و فکر می کنیم اگه این گونه در خواست کنیم و از خدا بخواهیم ، خدا میگه ببین چه بنده خوبیه؟ قبل اینکه واسه خودش بخواد واسه دیگران می خواد کمک کنه پس منم بهش خواسته اش رو میدم. (می خواهیم خدا رو گول بزنیم تا قوانین رو به خاطر ما دور بزنه )
دومین کد مخرب این جمله اینه که ما خودمون رو لایق اون هدفمون نمی دونیم.
و در آخر اینه که ما فکر می کنیم میشه قوانین رو دور زد و با این کار یک راه میانبری برای هرچه زودتر رسیدن به اهدافمون پیدا کنیم.
اول از استاد تشکر می کنم که همچین موضوع خوبی رو مطرح کردن. من خودم تا به حال کمتر به این موضوع فکر نکرده بوده ام و بعد تامل کردن، تازه فهمیده ام چه باورهایی راجبش دارم.
تعداد موانع زیاده ولی من 5 مورد رو خدمتتون بیان می کنم:
1-مهم ترین و اصلی ترین مانع اینه که ما شرط اجابت خواسته رو چیزی جز ارسال فرانس و باور دونستیم. که این باور غلط منبعی ست برای باورهای غلط زیر:
2-بعضی از ما این باور رو داریم که خدا رو انسانی با عواطف انسانی در نظر می گیریم که اگه خواسته ای از خدا داریم، باید حتما معامله یا داد و ستدی رو با او انجام بدیم تا اون دعا اجابت بشه. در این حالت اگه خواسته مالی مون بزرگه، پس ما هم باید برای اون کار بزرگی انجام بدیم تا رضایت بده و اجابت کنه یا هر قدر کاری که ما قراره انجام بدیم بزرگتر و معنوی تر باشه، احتمال اینکه خدا هم اون رو اجابت بکنه بیشتره.
3-ما معمولا برای خواسته هایی این قراردادها رو با خدا می بندیم که اون خواسته از نظر ما بزرگ باشه. چون هیییچ وقت برای خواسته ای که مطمئنیم دیر یا زود بهشون میرسیم، به خدا قول نمیدیم که اگه بهش برسم فلان کار رو می کنم ولی اگه خواسته مالی به حدی بزرگ باشه که همچنان براش احتمال نرسیدن رو میدیم (حتی 1 درصد)، وارد همچین قراردادهایی میشیم. و طبق قانون مورد و یا مبلغی که برامون بزرگ باشه و تا موقعی که بدیهی نشه بهش نمیرسیم.
4-باور غلط دیگه اینه که فکر می کنیم تنها راهی که می تونیم این کارهای خیر و یا بزرگ رو بکنیم، اینه که خدا فلان خواسته مالی من رو برآورده کنه. پس با این باور هییچ راه دیگه ای نیست که ما بتونیم این امور خیر رو انجام بدیم، لذا انجام اونها رو مشروط می کنیم به استجابت خواسته مالی مون که باوری بسیار اشتباهه.
5-اینکه ما خودمون رو لایق و سزاوار دریافت بدون شرط اون خواسته نمی دونیم و فکر می کنیم که اگر از خدا چیزی رو بخوایم، باید حتما کاری فیزیکی (به جز ارسال فرکانس) انجام بدیم تا یه جوری با خدا بی حساب بشیم و احساس شرمندگی نکنیم
درسته استاد فرمودن که موانع رو بیان کنیم، ولی من فکر می کنم که اگه باورهای درست رو در زمینه خواسته مالی از خدا رو هم بیان کنیم، ناخودآگاه موانع هم مشخص میشه. بهترین راه استفاده از خواسته های مالی اینه که به دعاهای مالی که در قرآن اومده رجوع کنیم که معروف ترین شون خواسته های حضرت سلیمان است.
در سوره ص آیه 35 (قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ) اول از اینکه حضرت سلیمان همچین خواسته ای رو خواست و به زبان آورد (قَالَ)، دوم اینکه حضرت سلیمان کسی که ازش خواسته رو می خواست “رَبِّ ” یعنی تنها منبع قدرت موجود دونست، سوم اینکه باور داشت که خدا خواسته رو بدون درخواست چیزی می بخشه (هَبْ)، چهارم اینکه حضرت سلیمان خودش رو لایق داشتن برترین خواسته دونست (مُلْکًا لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی)، پنجم اینکه خواسته اش رو فقط از یک موجود خواست (إِنَّکَ أَنْتَ) و ششم اینکه حضرت سلیمان، خدا رو علاوه بر بخشنده بودن، بسیار بسیار بسیار بخشنده دونست (الْوَهَّابُ یعنی نهایت بخشنده بودن که میشه متصور شد)
همچنین در آیات مختلف خدا نحوه بیان خواسته و باورهای مورد نیاز رو بیان کرده:
در سوره بقره آیه 186، خدا چند تا شرط و باور برای اجابت دعا بیان کرده: 1- باید باور کنی که خدا بهت نزدیکه (قریب) 2- باید باور کنی که از قبل از دریافت باید درخواست کنی (اذا دعان) 3- باید تو هم دعوت خدا رو اجابت کنی (فلیستجیبوا) 4- باید به خود خدا هم باور داشته باشی (لیومنوا)
در سوره های نمل آیه 62 ، غافر آیه 60 و غافر 14 و بسیار آیات مشابه، خدا شرط اجابت دعا رو داشتن باور توحیدی یعنی اعلام مخلصانه خواسته فقط به الله دونسته (دعاه، ادعونی، فادعوا الله مخلصین)
در دعاهای قرآنی مثلا سوره حشر آیه 10، سوره بقره آیه 128 و 129، سوره اعراف آیه 180 و بسیار بسیار آیات مشابه، خدا بیان می کنه که خواسته هایی که دارید، باید باورهایی رو نسبت به یکی از صفات خدا متناسب با اون خواسته در ذهنتون بسازید مثل باور به رافت خدا، رحمت خدا، عزت خدا (در نمونه آیه های بیان شده در بالا) و …
و همچنین آیه هایی مانند “یبسط الرزق لمن یشاء” که فراوانی تکرار شده و بیان می کنن که بسط رزق تنها با ورود به مشیت و فرکانس خدا امکان داره.
همه این موارد به علاوه مضارع بودن اکثر افعال دعا و استجابت، بیانگر این ست که چیزی جز فرکانس و باور نمی تونه خواسته رو به انسان برسونه.
همچنین خدا در بسیاری از آیات شرایطی برای بیان خواسته بیان کرده: مثل سپاسگزاری قبل از خواسته (سوره نمل آیه 19، سوره ابراهیم آیه 39 و …) یا بیم از مقام خدا و امید داشتن در هنگام دعا (سوره اعراف آیه 56) و … که باز هم همگی دلیل بر اهمیت ارسال فرکانسه.
قبل از هر چیزی برای تمام اعضای پرانرژی این سایت خیر و برکت فراوان طلب می کنم وامیدوارم هفته ای عالی در تقویم زندگیتون بسازید.
معامله ای در کار نیست و اصل باور این هست که “هر چیزی درخواست کنی باید به تو داده شود” ولی این امکان وجود داره با اعمال و باورهایی همسو با قوانین کیفیت درخواست رو بهتر کنیم و در نتیجه سرعت دریافت نتایج رو بهبود ببخشید.
یکی از اعمال موثر استفاده از قانون بخشش هست که باور نعمات بی پایان خداوند رو تقویت می کنه. قانون میگه از هر چیزی ببخشی از همون جنس وارد زندگیت میشه ولی باید یادمون باشه از چیزی که الان داریم باید بخشش کنیم و اگر چیزی رو که نداریم از قبل خرج کنیم یعنی احساس لیاقت داشتن اون چیز رو نداریم و با گذاشتن شرط صرفا به خودمون مسکن میدیم و ترمز عدم لیاقت رو تقویت میکنیم.
ای دادِ بیداد، این باور احساس عدم لیاقت هم که ردِ پاش همه جا هست
من نمی فهمم خدائی که ما رو برای بهشت خلق کرد با اون همه نعمت حاضر و آماده. به قول خودش حضرت آدم و حوا بر تخت های نرم و راحت تکیه زده بودن و میوه های تر و تازه از شاخه ها آویزان بوده و قشنگ دمِ دست شون بوده و مرغ آسمان همون لحظه براشون بریان می شده و نوشیدنیهای گوارا از نهرهای کنارشون جاری بوده و فقط کافی بوده لیوانشون رو توی نهر بزنن و از آن مایع گوارا بنوشند و حوریان و پسرکان زیبا چهره هر لحظه در خدمتشون بودن و هر کاری که اراده می کردن براشون انجام می دادن بدون اینکه مجبور باشن از جاشون تکون بخورن و … و
هزاران راحتی و آسایش و نعمت و …
آخه چرا پاشدن برن قدم بزنن که ناگهان شیطان سرِ راهشون سبز بشه و گولشون بزنه
کی این جای راحتو ول می کنه پاشه بره راه بره؟
نه واقعا چرا؟؟؟
!
اگه ما اینو هم برای خودمون و هم برای دیگران باور کنیم که دیگه نیازی به این همه شرط و شروط با خدا نیست
اصن خدا همینو برامون خواسته بوده خودمون زدیم داغونش کردیم حالا نعمت خودشو داریم به خودش یادآوری می کنیم
این ضمیر ناخودآگاه ما هم که هیچ جوره نمی تونه این حرفها رو بپذیره و حسابی کمر به بدبختی ما بسته !!!
خدایا ما را به راه راست هدایت فرما راه کسانی که به آنان نعمت داده ای
الهی آمین
اونوقت به جای اینکه به کسانی که خدا بهشون نعمت داده توجه کنیم به کسانی که خودشون رو از نعمت های خدا محروم کردن توجه می کنیم
خدا به دوستی که من رو با این سایت آشنا کرد واقعا خیر بده چون زندگیم رو تغییر داد
دوستان عزیزم
این درخواستی که ما از خداوند داریم و توش یه کد اشتباه هست به قول استاد عباس منش، جدای از این که این باور رو در ما نشون میده که فکر میکنیم خدا نمیتونه به فقرا کمک کنه و حتما ما باید وسیله باشیم ، این بار ارتعاشی رو هم داره که ما نا خود آگاه داریم برای دیگران آرزوی فقر میکنیم
میگیم خدایا اون افراد همیشه جیبشان خالی باشه و همیشه محتاج باشن که یکی مثل من بهشون کمک کنه …
وقتی ناخود آگاه آروزی فقر داریم براشون ، این انرژی منفی به خودمون بر میگرده و وضع خودمون هم خراب میشه
استاد ممنونم که سوال به این خوبی رو مطرح کردید،که باعث میشین فکر کنیم و ایرادات ذهنیمون رو رفع کنیم
*به نظر من شاید این باور رو داریم که فقط من میتونم به اونا کمک کنم و اگر من بهشون کمک نکنم همیشه ضعیف و فقیر میمونن.
شاید باور کمبود رو هم داریم که این درخواست رو از خداوند میکنیم، این درخواست به این معنی است که ثروت به اندازه کافی در جهان وجود نداره،که اون ها هم بتونن ثروتمند شوند،پس من ثروتمند میشم و به دیگران میدم
با این درخواست عدالت خدا رو هم زیر سوال میبریم که خداوند عادل نیست و بین بندگانش فرق میزاره،در صورتی که فارق از جنسیت و سن و زمان و مکان و …،خداوند به همه بندگانش به یک اندازه نزدیک است.*
من فکر کردم و این باور ها به ذهنم رسید که شاید درست باشه،مشتاقانه منتظر جواب خودتون هستم استاد
از دوستان خوبم ممنونم که کامنت میزارن و این آگاهی ها رو که ١٪ مردم جهان ندارن(اون ١٪هم نا آگاهانه استفاده میکنن از این قوانین)رو به اشتراک میزارن،امیدوارم از این قوانین استفاده کنیم و زندگی خود رو سرشار از ثروت و سلامتی و معنویت و آرامش بکنیم.
به نظر من چند تا ازترمزها و باورهایی که باعث بوجود آمدن اونها شده اینهاست
1- این درخواست در واقع نشون می ده که اون شخص خدا رو دارای صفات انسانی میدونه و احساس می کنه خداوند در صورتی چیزی رو بهش عطا می کنه که به اون وعده بده که برای خدا کاری رو در قبال اون انجام بده و اگه به خدا وعده و وعید ندهد که درقبال ثروتی که بهش عطا شده کاری رو برای خدا انچام میده خدا هرگز بهش ثروت نمیده و متاسفانه در مجالس دینی ما هم برخی از این باورها رواج داره و بعضی ها مردم رو تشویقمی کنند که با خدا معامله کنید و خیلی هم این کار رو ارزشمند میدونن در حالیکه شرک محضه..
2- نشون میده که ما احساس گناه می کنیم که ازخداوند درخواست کردیم که مارو ثروتمند کنه و برای اینکه اندکی از بارگناهمون رو کم کنیم(چون احساس میکنیم چیز بدی رو از خدا خواستیم) و بیش از این به خاطر خواسته بد مون خدا از ما بدش نیاد می گیم ما اینقدها هم بد نیستیم و نمیخواهیم همه این بدی رو پیش خودمون نگه داریم و بخشی از این گناه بزرگ رو با ببخشش به دیگران و کارهای خیر جبران می کنیم.
3-این نشون میده که ما باور به فراوانی ثروت و فراوانی دستان خداوند رو نداریم ما باور کمبود داریم و فکر می کنیم اگه خداوند به ما ثروت بدهد چون ثروت محدود است خدا باید از حق دیگران و مردم فقیر و بیچاره بردارد و به ما بدهد بنابراین ما چون حق این افراد را می خوریم باید به اونها هم کمک کنیم و به خدا اطمینان می دیم که تو ثروت رو به ما بده ما همش رو برای خودمون نمیخواهیم به اونهایی که حقشون رو خوردیم هم می دیم.و از طرف دیگر خدایا تو به ما ثروت بده ما هم به تو کمک می کنیم تا ثروتت رو به افراد فقیر برسونی تو دستان دیگری برای انجام این کار نداری و به ما محتاجی
4- این نشون می ده که ما احساس می کنیم تقسیم ثروت ناعادلانه است(درواقع فکر نمیکنه که فقر و ثروت بستگی به باور افراد داره و هیچ بی عدالتیی اتفاق نیفتاده) و خداوند خودش نمیتونه به عدالت رفتار کنه و افراد فقیر و جاهایی که نیاز به اعطای ثروت رو دارند شناسایی کنه در واقع یعنی ما میگیم خدایا این چه عدالتی هست که تو ازش دم میزنی و بعضیا اینقد فقیرن وبعضی اینقدر پولدارن؟؟؟
تو ثروت رو به من بده هم خودم از اون استفاده می کنم و هم بلدم جاهایی که تو نتونستی مدیریت کنی و عدالت رو برقرار کنی حداقل در اطراف خودم رو اصلاح کنم و وظیفه تو درقبال مردم فقیر را به دوش می کشیم..
چه فایل بی نظیری چه انرژیه فوق العاده ای ، منظره که عالیی ، راستییتش استاد الان چند وقته که منتظر شما هستم اصلا همین قدر برای من کافی که تصویر شما را ببینم واقعا ح ا ل م خوب میشه احساسم خوب است عالی میشه ،
استاد از زمانی که با شما آشنا شدم واقعا زندگی من تغییر کرده یعنی اینکه : من اون شخصیت گذشته خودم را نمیشناسم ، خدا میدونه یه آدم دیگه ای شده ام و اینقدر از این تغییر شگفت زده شده ام که هر خواسته ای چه مالی چه معنوی باشه برای من باور پذیر شده که به راحتی به خواسته هام میرسم خواسته های من خودشون به سراغ من میایند من را در آغوش میگیرند، همانطور که استاد در بسته روانشناسی ثروت توضیح دادند ما دو نوع رزق داریم رزقی که ما به دنبال آن میرویم و رزقی که به دنبال ما میاید .
خیلی میخوامت استاد عزیزم از خدا میخواهم همیشه شاد و پر انرژی باشی
این باور که من میخوام ثروتمند بشم تا به بقیه کمک کنم یعنی این ترمز رو دارم که من باور ندارم همه به یک اندازه به خداوند و نعمت ها و ثروت دسترسی دارند و ثروت در جهان کمه و به همه نمیرسه
این ترمزرو دارم که اونهایی که الان ثروتمند هستند آدم های خاص و با موهبت های ویژه هستند و اینکه باور به کمبود ثروت در جهان دارم که نمیشه همه با هم ثروتمند شوند و اگه الان یه عده ای ثروتمند هستند به این معنی هست که از بقیه کم شده و به این ها رسیده
ترمز بعدی که یه عده ای در حقشون ظلم و بی عدالتی شده و من باید ثروتمند بشم که حق اون ها رو از بقیه بگیرم و بهشون بدم تا خوشبختشون کنم
یعنی عدالت خدا رو زیر سوال بردم و اصلا خدا رو درک نکردم و در واقع شرک خفی دارم که خدا رو به عنوان تنها منبع رزق و روزی صددر صد باور نکردم و ایمان من به شک و شرک آلوده هست
و تو باور هام تاثیر عوامل بیرونی مثل سرمایه اولیه. جنسیت.جبر فرهنگی و جغرافیایی.سن.ارث.پارتی.رانت و ارتباطات دولتی و… رو دخیل میدونم
ترمز بعدی اینه که من فکر میکنم با ثروتمند شدن و مثلا ساختن مدرسه و دانشگاه و بیمارستان و خیریه می تونم فقر و بیماری و بیکاری و بی سوادی رو از بین ببرم
این هم با عدالت خدا منافات داره
اگر باور داشته باشیم خدا عادل هست پس باید به هر کس این آزادی و اختیار و قدرت رو داده باشه که فارغ از اینکه شرایط بیرونی چطور هست بتونه زندگی خودش رو اون جوری که میخواد بسازه
و تنها جایی که همه آدم ها به منبع بی نهایت ثروت و سلامتی و خوشبختی و عشق دسترسی دارند ذهن آدم هاست و از اونجایی که همه به یک میزان آزاد هستند در انتخاب ورودی های ذهنشون پس اگر فقرا و بیماران و بیکاران و بی سوادن هستند نه بخاطر اینکه خدا عادل نیست بلکه بخاطر فرکانس ها و باور های خودشون هست که مانع های ذهنی دارند که اون هم بخاطر عدم کنترل ورودی های ذهنشون هست که هر چیزی رو بدون فکر پذیرفتند و باور کردند بدون اینکه از قدرت انتخاب و تفکرشون که خدا بهشون داده کوچکترین استفاده ای بکنن پس دقیقا الان هر کسی جای درستشه بدون کوچکترین ظلم و بی عدالتی و بخاطر همین دلسوزی معنایی نداره و هر کسی نتایج رفتار های خودش رو میگیره که رفتار هاش هم بخاطر باور ها و ورودی های ذهنشه. ترمز دلسوزی
ترمز بعدی که من با دادن پول به افراد میتونم زندگیشون رو تغیبر بدم یا با بیمارستان زدن و خیریه میتونم از تعداد بیماران و فقرا کم کنم همون کاری که بیل گیتس و تونی رابینز دارن انجام میدن و هر روز فقرا و گشنه های بیشتری ایجاد میشه و فکر میکنن با این کار دارن به جهان خدمت میکنن در صورتی که این طور نیست
ترمز بعدی من به خواسته ثروتمند شدن و استقلال مالی وابسته هستم یعنی الان احساس بدی دارم که افراد فقیر و بیمار و بیکار رو میبینم و محتاج هستم که ثروتمند بشم که با این کارم بتونم فقرا و بیماران رو کم کنم تا اون موقع به احساس خوب برسم و این یعنی من نتونستم کانون توجه خودمو کنترل و جهت دهی کنم به سمت ثروت و توجه من به فقر و بیماریه
ترمز بعدی من احساس دین دارم با ثروتمند شدن میخوام برای خونواده ام جبران کنم زحمت هاشونو الان عذاب وجدان دارم
ترمز بعدی تو فکر کردی میتونی مسیر زندگی بقیه رو تغییر بدی اون اگه نخواد تو هیچ قدرتی نداری و این دوباره برمیگرده به عدالت خدا مثل تونی رابینز که میلیون ها نفر رو در سال غذا میده اما نمیتونه از تعداد گرسنه ها کم کنه و هر روز گدا ها و گرسنه های بیشتری بوجود میاد
باور های درست
من با ثروتمند شدن و الگو شدن میتونم با دادن باور به افراد بهشون کمک کنم نه اینکه موقتی بیام پول بدم و ماهی بدم
من با ثروتمند شدن و ایجاد شغل در جامعه میتونم کمک کنم بقیه هم به خواسته هاشون برسند و جریان پول رو در جامعه حرکت بدم و دستی از دستان خدا بشم
من با ثروتمند شدن و خوشبخت زندگی کردن فقط میتونم با این کار کمک کنم جهان جای بهتری برای زندگی بقیه بشه
من با ثروتمند شدن و تجربه یه زندگی با کیفیت و سرشار از آرامش و عشق و شادی و سلامتی میتونم فقط با این کار کمک کنم و الگو بشم و تاثیر گذار باشم تو جهان خودم
من با ثروتمند شدن توحیدی تر میشم و ابراهیم وار عمل میکنم و بت های شرک و کفر و ترس رو اول توذهن خودم میشکونم و بقیه با دیدن من امید هاشون و انگیزه های درونیشون زنده میشه و بت های ساختگی ذهنشون رو میشکونن و با حمله کردن به ترس ها به سمت خواسته هاشون حرکت میکنن تازه باز هم اگه خودشون بخواهند
پس هر چقدر تعداد بیشتری از این من ها بیشتر بشه و ثروتمند تر بشوند فقط با این کار تعداد فقرا و بیماران و بیکاران کاهش می یابد
من با توجه کردن به فقرا و بیماران خودم رو تو مدار فقر و بیماری قرار میدم و نه به اون ها کمک میکنم و نه چیزی به خودم میرسه
در پناه الاه یکتا ثروتمند و پر روزی باشید
با سلام و درود به همه ی عزیزان
من خودم همیشه هر کاری که میخواستم بکنم می گفتم خدا به من اینو بدی اونو بدی میرم به مردم کمک می کنم
مثلا اگر دانشگاه قبول شوم میام منطق محروم و کمکشون می کنم ولی قبول نمی شدم
بعد اومدم تو زمینه ی مالی هم شرط میگذاشتم که اگر ثروتمند بشم یا فلان پروژه را انجام بدم حتما به دیگران کمک می کنم
ولی میدم در اکثر مواقع موفق نمی شوم .و با خودم می گفتم چرا ایراد کار کجاست
و همیشه پدرم یه داستانی برام تعریف می کرد که حضرت موسی میخواست به یه گدائی کمک کند رفت از مسیری که این گدا می اومد که یه پلی بود یه مبلغی را ورودی پول گذاشت که این گدا اونو برداره ولی گدا به محض رسیدن به پول با خودش گفت بزار امتحان کنم ببینم اینها که کور هستند چطور از روی پل رد میشند و چشمانش را بست و از روی پل رد شد و اون پول را ندید ..من مفهموم این داستان را نمی فهمیدم
تا اینکه استاد عزیز شمااین مسابقه را بر گزار کردید.
ولی به نظر من بزرگترین ترمز این باور اینه که من که لیاقت این همه ثروت و خوشبختی را ندارم .بهمن بده تا من به دیگران کمک کنم و اینکه عدم شناخت قوانین خداوند همونطوری که من به خدا و نعمت هایش دسترسی دارم دیگران هم دارند .خدا میخواه به اونها بده چرا از طریق من بده خودش مستقیم میده
و اینکه جهان بر اساس قوانین خودش کار می کنی احساساتی نمیشه که بخوا بمن بده تا به دیگران کمک کنم .پس اونهم باید بیا و باورهایش را تغییر بده تا به منابع نامحدود خدا دسترسی پیدا کنه
سلام خدمت تمام دوستانم
خوب اولین و مشهود ترین کد مخربی که تو این جمله میشه پیدا کرد اینه که : ما خدا رو یک انسان فرض می کنیم با احساسات انسان گونه و فکر می کنیم اگه این گونه در خواست کنیم و از خدا بخواهیم ، خدا میگه ببین چه بنده خوبیه؟ قبل اینکه واسه خودش بخواد واسه دیگران می خواد کمک کنه پس منم بهش خواسته اش رو میدم. (می خواهیم خدا رو گول بزنیم تا قوانین رو به خاطر ما دور بزنه )
دومین کد مخرب این جمله اینه که ما خودمون رو لایق اون هدفمون نمی دونیم.
و در آخر اینه که ما فکر می کنیم میشه قوانین رو دور زد و با این کار یک راه میانبری برای هرچه زودتر رسیدن به اهدافمون پیدا کنیم.
شاد باشید و ثروتمند
با سلام خدمت همه عزیزان و استاد عزیز
اول از استاد تشکر می کنم که همچین موضوع خوبی رو مطرح کردن. من خودم تا به حال کمتر به این موضوع فکر نکرده بوده ام و بعد تامل کردن، تازه فهمیده ام چه باورهایی راجبش دارم.
تعداد موانع زیاده ولی من 5 مورد رو خدمتتون بیان می کنم:
1-مهم ترین و اصلی ترین مانع اینه که ما شرط اجابت خواسته رو چیزی جز ارسال فرانس و باور دونستیم. که این باور غلط منبعی ست برای باورهای غلط زیر:
2-بعضی از ما این باور رو داریم که خدا رو انسانی با عواطف انسانی در نظر می گیریم که اگه خواسته ای از خدا داریم، باید حتما معامله یا داد و ستدی رو با او انجام بدیم تا اون دعا اجابت بشه. در این حالت اگه خواسته مالی مون بزرگه، پس ما هم باید برای اون کار بزرگی انجام بدیم تا رضایت بده و اجابت کنه یا هر قدر کاری که ما قراره انجام بدیم بزرگتر و معنوی تر باشه، احتمال اینکه خدا هم اون رو اجابت بکنه بیشتره.
3-ما معمولا برای خواسته هایی این قراردادها رو با خدا می بندیم که اون خواسته از نظر ما بزرگ باشه. چون هیییچ وقت برای خواسته ای که مطمئنیم دیر یا زود بهشون میرسیم، به خدا قول نمیدیم که اگه بهش برسم فلان کار رو می کنم ولی اگه خواسته مالی به حدی بزرگ باشه که همچنان براش احتمال نرسیدن رو میدیم (حتی 1 درصد)، وارد همچین قراردادهایی میشیم. و طبق قانون مورد و یا مبلغی که برامون بزرگ باشه و تا موقعی که بدیهی نشه بهش نمیرسیم.
4-باور غلط دیگه اینه که فکر می کنیم تنها راهی که می تونیم این کارهای خیر و یا بزرگ رو بکنیم، اینه که خدا فلان خواسته مالی من رو برآورده کنه. پس با این باور هییچ راه دیگه ای نیست که ما بتونیم این امور خیر رو انجام بدیم، لذا انجام اونها رو مشروط می کنیم به استجابت خواسته مالی مون که باوری بسیار اشتباهه.
5-اینکه ما خودمون رو لایق و سزاوار دریافت بدون شرط اون خواسته نمی دونیم و فکر می کنیم که اگر از خدا چیزی رو بخوایم، باید حتما کاری فیزیکی (به جز ارسال فرکانس) انجام بدیم تا یه جوری با خدا بی حساب بشیم و احساس شرمندگی نکنیم
درسته استاد فرمودن که موانع رو بیان کنیم، ولی من فکر می کنم که اگه باورهای درست رو در زمینه خواسته مالی از خدا رو هم بیان کنیم، ناخودآگاه موانع هم مشخص میشه. بهترین راه استفاده از خواسته های مالی اینه که به دعاهای مالی که در قرآن اومده رجوع کنیم که معروف ترین شون خواسته های حضرت سلیمان است.
در سوره ص آیه 35 (قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ) اول از اینکه حضرت سلیمان همچین خواسته ای رو خواست و به زبان آورد (قَالَ)، دوم اینکه حضرت سلیمان کسی که ازش خواسته رو می خواست “رَبِّ ” یعنی تنها منبع قدرت موجود دونست، سوم اینکه باور داشت که خدا خواسته رو بدون درخواست چیزی می بخشه (هَبْ)، چهارم اینکه حضرت سلیمان خودش رو لایق داشتن برترین خواسته دونست (مُلْکًا لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی)، پنجم اینکه خواسته اش رو فقط از یک موجود خواست (إِنَّکَ أَنْتَ) و ششم اینکه حضرت سلیمان، خدا رو علاوه بر بخشنده بودن، بسیار بسیار بسیار بخشنده دونست (الْوَهَّابُ یعنی نهایت بخشنده بودن که میشه متصور شد)
همچنین در آیات مختلف خدا نحوه بیان خواسته و باورهای مورد نیاز رو بیان کرده:
در سوره بقره آیه 186، خدا چند تا شرط و باور برای اجابت دعا بیان کرده: 1- باید باور کنی که خدا بهت نزدیکه (قریب) 2- باید باور کنی که از قبل از دریافت باید درخواست کنی (اذا دعان) 3- باید تو هم دعوت خدا رو اجابت کنی (فلیستجیبوا) 4- باید به خود خدا هم باور داشته باشی (لیومنوا)
در سوره های نمل آیه 62 ، غافر آیه 60 و غافر 14 و بسیار آیات مشابه، خدا شرط اجابت دعا رو داشتن باور توحیدی یعنی اعلام مخلصانه خواسته فقط به الله دونسته (دعاه، ادعونی، فادعوا الله مخلصین)
در دعاهای قرآنی مثلا سوره حشر آیه 10، سوره بقره آیه 128 و 129، سوره اعراف آیه 180 و بسیار بسیار آیات مشابه، خدا بیان می کنه که خواسته هایی که دارید، باید باورهایی رو نسبت به یکی از صفات خدا متناسب با اون خواسته در ذهنتون بسازید مثل باور به رافت خدا، رحمت خدا، عزت خدا (در نمونه آیه های بیان شده در بالا) و …
و همچنین آیه هایی مانند “یبسط الرزق لمن یشاء” که فراوانی تکرار شده و بیان می کنن که بسط رزق تنها با ورود به مشیت و فرکانس خدا امکان داره.
همه این موارد به علاوه مضارع بودن اکثر افعال دعا و استجابت، بیانگر این ست که چیزی جز فرکانس و باور نمی تونه خواسته رو به انسان برسونه.
همچنین خدا در بسیاری از آیات شرایطی برای بیان خواسته بیان کرده: مثل سپاسگزاری قبل از خواسته (سوره نمل آیه 19، سوره ابراهیم آیه 39 و …) یا بیم از مقام خدا و امید داشتن در هنگام دعا (سوره اعراف آیه 56) و … که باز هم همگی دلیل بر اهمیت ارسال فرکانسه.
امیدوارم مفید بوده باشه. در پناه الله یکتا
قبل از هر چیزی برای تمام اعضای پرانرژی این سایت خیر و برکت فراوان طلب می کنم وامیدوارم هفته ای عالی در تقویم زندگیتون بسازید.
معامله ای در کار نیست و اصل باور این هست که “هر چیزی درخواست کنی باید به تو داده شود” ولی این امکان وجود داره با اعمال و باورهایی همسو با قوانین کیفیت درخواست رو بهتر کنیم و در نتیجه سرعت دریافت نتایج رو بهبود ببخشید.
یکی از اعمال موثر استفاده از قانون بخشش هست که باور نعمات بی پایان خداوند رو تقویت می کنه. قانون میگه از هر چیزی ببخشی از همون جنس وارد زندگیت میشه ولی باید یادمون باشه از چیزی که الان داریم باید بخشش کنیم و اگر چیزی رو که نداریم از قبل خرج کنیم یعنی احساس لیاقت داشتن اون چیز رو نداریم و با گذاشتن شرط صرفا به خودمون مسکن میدیم و ترمز عدم لیاقت رو تقویت میکنیم.
شاد و برقرار باشید
ای دادِ بیداد، این باور احساس عدم لیاقت هم که ردِ پاش همه جا هست
من نمی فهمم خدائی که ما رو برای بهشت خلق کرد با اون همه نعمت حاضر و آماده. به قول خودش حضرت آدم و حوا بر تخت های نرم و راحت تکیه زده بودن و میوه های تر و تازه از شاخه ها آویزان بوده و قشنگ دمِ دست شون بوده و مرغ آسمان همون لحظه براشون بریان می شده و نوشیدنیهای گوارا از نهرهای کنارشون جاری بوده و فقط کافی بوده لیوانشون رو توی نهر بزنن و از آن مایع گوارا بنوشند و حوریان و پسرکان زیبا چهره هر لحظه در خدمتشون بودن و هر کاری که اراده می کردن براشون انجام می دادن بدون اینکه مجبور باشن از جاشون تکون بخورن و … و
هزاران راحتی و آسایش و نعمت و …
آخه چرا پاشدن برن قدم بزنن که ناگهان شیطان سرِ راهشون سبز بشه و گولشون بزنه
کی این جای راحتو ول می کنه پاشه بره راه بره؟
نه واقعا چرا؟؟؟
!
اگه ما اینو هم برای خودمون و هم برای دیگران باور کنیم که دیگه نیازی به این همه شرط و شروط با خدا نیست
اصن خدا همینو برامون خواسته بوده خودمون زدیم داغونش کردیم حالا نعمت خودشو داریم به خودش یادآوری می کنیم
این ضمیر ناخودآگاه ما هم که هیچ جوره نمی تونه این حرفها رو بپذیره و حسابی کمر به بدبختی ما بسته !!!
خدایا ما را به راه راست هدایت فرما راه کسانی که به آنان نعمت داده ای
الهی آمین
اونوقت به جای اینکه به کسانی که خدا بهشون نعمت داده توجه کنیم به کسانی که خودشون رو از نعمت های خدا محروم کردن توجه می کنیم
سلام به دوستان مثبت اندیش و ثروتمندم
خدا به دوستی که من رو با این سایت آشنا کرد واقعا خیر بده چون زندگیم رو تغییر داد
دوستان عزیزم
این درخواستی که ما از خداوند داریم و توش یه کد اشتباه هست به قول استاد عباس منش، جدای از این که این باور رو در ما نشون میده که فکر میکنیم خدا نمیتونه به فقرا کمک کنه و حتما ما باید وسیله باشیم ، این بار ارتعاشی رو هم داره که ما نا خود آگاه داریم برای دیگران آرزوی فقر میکنیم
میگیم خدایا اون افراد همیشه جیبشان خالی باشه و همیشه محتاج باشن که یکی مثل من بهشون کمک کنه …
وقتی ناخود آگاه آروزی فقر داریم براشون ، این انرژی منفی به خودمون بر میگرده و وضع خودمون هم خراب میشه
با سلام واحترام به دوستان خوبم
استاد ممنونم که سوال به این خوبی رو مطرح کردید،که باعث میشین فکر کنیم و ایرادات ذهنیمون رو رفع کنیم
*به نظر من شاید این باور رو داریم که فقط من میتونم به اونا کمک کنم و اگر من بهشون کمک نکنم همیشه ضعیف و فقیر میمونن.
شاید باور کمبود رو هم داریم که این درخواست رو از خداوند میکنیم، این درخواست به این معنی است که ثروت به اندازه کافی در جهان وجود نداره،که اون ها هم بتونن ثروتمند شوند،پس من ثروتمند میشم و به دیگران میدم
با این درخواست عدالت خدا رو هم زیر سوال میبریم که خداوند عادل نیست و بین بندگانش فرق میزاره،در صورتی که فارق از جنسیت و سن و زمان و مکان و …،خداوند به همه بندگانش به یک اندازه نزدیک است.*
من فکر کردم و این باور ها به ذهنم رسید که شاید درست باشه،مشتاقانه منتظر جواب خودتون هستم استاد
از دوستان خوبم ممنونم که کامنت میزارن و این آگاهی ها رو که ١٪ مردم جهان ندارن(اون ١٪هم نا آگاهانه استفاده میکنن از این قوانین)رو به اشتراک میزارن،امیدوارم از این قوانین استفاده کنیم و زندگی خود رو سرشار از ثروت و سلامتی و معنویت و آرامش بکنیم.
موفق باشید
سلام خدمت استاد گرانقدر و دوستان عزیز
به نظر من چند تا ازترمزها و باورهایی که باعث بوجود آمدن اونها شده اینهاست
1- این درخواست در واقع نشون می ده که اون شخص خدا رو دارای صفات انسانی میدونه و احساس می کنه خداوند در صورتی چیزی رو بهش عطا می کنه که به اون وعده بده که برای خدا کاری رو در قبال اون انجام بده و اگه به خدا وعده و وعید ندهد که درقبال ثروتی که بهش عطا شده کاری رو برای خدا انچام میده خدا هرگز بهش ثروت نمیده و متاسفانه در مجالس دینی ما هم برخی از این باورها رواج داره و بعضی ها مردم رو تشویقمی کنند که با خدا معامله کنید و خیلی هم این کار رو ارزشمند میدونن در حالیکه شرک محضه..
2- نشون میده که ما احساس گناه می کنیم که ازخداوند درخواست کردیم که مارو ثروتمند کنه و برای اینکه اندکی از بارگناهمون رو کم کنیم(چون احساس میکنیم چیز بدی رو از خدا خواستیم) و بیش از این به خاطر خواسته بد مون خدا از ما بدش نیاد می گیم ما اینقدها هم بد نیستیم و نمیخواهیم همه این بدی رو پیش خودمون نگه داریم و بخشی از این گناه بزرگ رو با ببخشش به دیگران و کارهای خیر جبران می کنیم.
3-این نشون میده که ما باور به فراوانی ثروت و فراوانی دستان خداوند رو نداریم ما باور کمبود داریم و فکر می کنیم اگه خداوند به ما ثروت بدهد چون ثروت محدود است خدا باید از حق دیگران و مردم فقیر و بیچاره بردارد و به ما بدهد بنابراین ما چون حق این افراد را می خوریم باید به اونها هم کمک کنیم و به خدا اطمینان می دیم که تو ثروت رو به ما بده ما همش رو برای خودمون نمیخواهیم به اونهایی که حقشون رو خوردیم هم می دیم.و از طرف دیگر خدایا تو به ما ثروت بده ما هم به تو کمک می کنیم تا ثروتت رو به افراد فقیر برسونی تو دستان دیگری برای انجام این کار نداری و به ما محتاجی
4- این نشون می ده که ما احساس می کنیم تقسیم ثروت ناعادلانه است(درواقع فکر نمیکنه که فقر و ثروت بستگی به باور افراد داره و هیچ بی عدالتیی اتفاق نیفتاده) و خداوند خودش نمیتونه به عدالت رفتار کنه و افراد فقیر و جاهایی که نیاز به اعطای ثروت رو دارند شناسایی کنه در واقع یعنی ما میگیم خدایا این چه عدالتی هست که تو ازش دم میزنی و بعضیا اینقد فقیرن وبعضی اینقدر پولدارن؟؟؟
تو ثروت رو به من بده هم خودم از اون استفاده می کنم و هم بلدم جاهایی که تو نتونستی مدیریت کنی و عدالت رو برقرار کنی حداقل در اطراف خودم رو اصلاح کنم و وظیفه تو درقبال مردم فقیر را به دوش می کشیم..
شاد و پیروز باشید
سلام
استاد پر انرژیم
چه فایل بی نظیری چه انرژیه فوق العاده ای ، منظره که عالیی ، راستییتش استاد الان چند وقته که منتظر شما هستم اصلا همین قدر برای من کافی که تصویر شما را ببینم واقعا ح ا ل م خوب میشه احساسم خوب است عالی میشه ،
استاد از زمانی که با شما آشنا شدم واقعا زندگی من تغییر کرده یعنی اینکه : من اون شخصیت گذشته خودم را نمیشناسم ، خدا میدونه یه آدم دیگه ای شده ام و اینقدر از این تغییر شگفت زده شده ام که هر خواسته ای چه مالی چه معنوی باشه برای من باور پذیر شده که به راحتی به خواسته هام میرسم خواسته های من خودشون به سراغ من میایند من را در آغوش میگیرند، همانطور که استاد در بسته روانشناسی ثروت توضیح دادند ما دو نوع رزق داریم رزقی که ما به دنبال آن میرویم و رزقی که به دنبال ما میاید .
خیلی میخوامت استاد عزیزم از خدا میخواهم همیشه شاد و پر انرژی باشی