اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من در موردش فکر کردم، اولش یاد اون توالت فرنگیه افتادم و اون تو ذهنم بولد شد که حتما اینم باید یه اینطور چیزی تو خودش داشته باشه یعنی جاش اون ته مهای ذهنمون که آدم خیلی نسبت بهش هوشیار نیست باید باشه
مطمئنا ترمزا اکثرا خیلی مخفین، واقعا رو نیستن و نمیشه به همین راحتی ازشون مطلع شد
خصوصا تو این یه مورد، میدونین چرا؟
هر جا یه ترمزی در کاره متوجه شدم که معمولا توام با ترس، اضطراب، خشم، خجالت، عدم اعتماد به نفس و …. هست و چون اینا هم اصولا چیزای منفی ای هستن راحت میشه به عنوان ترمز بپذیرمشون و اگرم درستش نکنم حداقل ازش آگاهم و شاید خیلی وقتا هم به خاطر اینکه حلش نکردم خودمو سرزنش کنم و ….
اما وقتی یه چیزی ذاتا خوبه چطوری می خوای به این برسی که این بده!!! یا اینکه یه باور نادرسته و همینه که ترمزه توئه
یعنی کمک به دیگران و این تیپ مسائلی که ذاتا مثبتن، و احیانا فکر کردن بهشون حال منو خوب میکنه نمیتونه تو رده ی ترمزا قرار بگیره، آخه چیز خوبیه…
میدونین فکر کنم همه ماها تقریبا اینجور فکرارو همراه با اینکه پولدار یا ثروتمند بشیم تو ذهنمون داریم که حتما به خانواده و دیگران کمک کنیم، خوب این از نظر هممون یه تفکر پسندیدست ، اینکه ما چه آدمای خوبی هستیم، به فکر دیگرانم هستیم، حتی قبل از اینکه به فکر خودمون باشیم احتمالا احساس خیلی خوبی به ما میده (*)
*
به نظرم ترمزه اینطوره که من این تو ذهنم میاد که نمیشه که من ثروتمند باشم و اونایی که دوسشون دارم نباشن، یا اصولا نباید اینطور باشه.
اگر بخوام یکم تقویتش کنم تا بهتر دیده بشه باید اینطور بگم:
زمانی که حتی می خوام به این فکر کنم که آدم ثروتمندی باشم، یا درخواست پول فراوونی داشته باشم، یا اینکه تو یه زندگی مرفه و خوب باشم اینکه شرایط الان دوروبریامو میبینم و ناخودآگاهم همش اینو تکرار میکنه که ببین اینا چقدر شرایط سختی دارن، ببین که بابام هنوزم داره میره سرکار، ببین که یه مسافرت نمیتونیم بریم، ببین که نمیتونن فلان غذای خوب رو تو ماه چند بار بخورن، و احتمالا اینطور میشه که همه اینارو کنار هم میچینم تا به این برسم که پس خودم نباید پول داشته باشم، اونا حقشونه که ثروتمند باشن تا از این اوضاع خارج بشن و شرایطشون بهتر بشه، یه جورایی از خودگذشتگی ای که برامون ارزش شده تو طول زمان و در واقع هممون هم این کار و این تفکر رو یه تفکر خیلی خوب و مردونه و سخاوتمندانه میدونیم، واسه همین شاید اصلا به ذهنمون هم نیاد که این میتونه اون اشتباهه یا اون ترمزه باشه
پس خود ترمزه اینه که اونا ندارن منم نباید داشته باشم
عواملی که باعث این ترمز میشن:
باور کمبود، اینکه احتمالا مثلا هر بار برای رزق و روزی نوبت چند نفره، و محدودیت داره، من فعلا صفمو بدم به کسایی که دوسشون دارم
کنار نیومدن با اینکه هر کسی مسئول زندگی خودشه و احتمالا من باید به بقیه کمک کنم تا اونا به چیزایی که نمی خوان و از نظر من واسشون خوبه برسن
درک نکردن درست بخشش و جایی که باید اتفاق بیفته و روشش
و خیلی باورای اشتباه دیگه که هر چی بیشتر در موردش فکر کنم بیشتر متوجهشون خواهم شد
این باور یعنی اینکه من که پیش خدا ارزشی ندارم (عدم لایق دونستن خود ) و اگر خدا به من ثروت بده بخاطر مردم به من میده (یعنی عدالت در جهان وجود نداره و داره به مردم ظلم میشه و من باید مردم رو کمک کنم ) یعنی اینکه ما مردم رو واسطه قرار میدیم تا خدا به ما نعمت بده این یعنی شرک خفی , این یعنی عدم ارزشمند نبودن خودمون.
و اینکه ما از تمریناتی که داریم انجام میدیم نتیجه نمیگیریم دلایل زیادی وجود داره : لایق ندونستن , باور نداشتن به نتیجه , ارسال فرکانس نامناسب , تجسم نادرست , باور نداشتن به اینکه خودمون شرایط رو رقم میزنیم با افکار و توجهمون و احساسمون…….. من این دلایل رو عدم پیشرفت افراد میدونم.
به نام خداوندی که خلق خواسته ها را در دستان خودمان گذاشته
سلام
-اولین باور اینکه بپذیریم که ما هستیم که تمام اتفاق های زندگی مان را میسازیم و خداومند به همه ما قدرت خلق خواسته هایمان را داده ،حالا چه با قرار داد چه بی قرار داد ،ما هستیم که با باور هایمان خلق میکنیم آنچه را که باور کردیم.
-این حس که آدم ها نیاز به بخشش من دارند یا الان بی عدالتی در سیستم خلقت شده این باور نه ،خداوند بی نهایت وهابه ،بی نهایت رزاقه،و همان خداوندی که ما ها را هدایت میکند و به ما میبخشد از فضلش ،آنها را نیز هدایت میکند و باران رحمت برای آنها نیز است
– مانع سنگینش این باوره که کسب ثروت به تنهایی معنوی نسیت بلکه اگر ببخشم تازه معنوی میشه خدا دوستم داره دیگه پول بیشتری بهم میده که این شرک داره طوری باور داره که انگار خداوند نیاز به خدمت و بخشش ما دارد (خداوند بی نیاز است او منبع رزق و سلامتی و ثروت است )
-مانع دیگر اینکه باور اشتباه در مورد بخشش که میبخشد نه برای خدمت به خودش و باز شدن در های رحمت بیشتر برای خودش بلکه میبخشد برای دیگران حالا اون دیگران نظرش مهم است یا اینکه اونها اهمیتشون بیشتر از خودم است که اول به آنها بدم بعد به خودم
با سلام خدمت همه دوستان و استاد و گروه تحقیقاتی عباسمنش
من فکر کردم و به نظرم این دو باور می تونن ترمز هایی برای این خواسته باشن البته ممکنه باور های دیگه هم باشه ولی به نظرم این دوتا اصل تر و ریشه دار تر هستن
یک. اینکه شخصی که چنین درخواستی دارد احساس لیاقت نمی کند و فکر می کند نمی تواند ثروت فراوان داشته باشد به همین دلیل با اینکه خواسته ش ثروت هست اما نمی خواهد همه ی آن ثروت را داشته باشد و حتما برای اینکار باید به کسی بدهد یا جایی آن را خرج کند که فکر می کند بهتر است مانند همین مثال هایی که مطرح شد.در غیر این صورت تمام این ثروت را برای خودش می خواست و بدون هیچ شرطی از خدا درخواست ثروت می کرد.
دوم. باور کمبود – شخص فکر می کند که ثروت ها در جهان کم است و او دوست ندارد ببیند یک عده ای تمام ثروت جهان را در دست دارند و عده ای بدون ثروت مانده اند پس می خواهد خداوند به او ثروت دهد تا این نابرابری را پوشش دهد . او می خواهد ثروتمند باشد اما چون فکر می کند که ثروت کم است به آن نمی رسد با اینکه درخواستش ثروت است .
به نظر بنده بسیاری از انسانها این باور رو دارند که فراوانی و ثروت در جهان محدود بوده و برای به دست آوردن آن باید تلاشی نامتعارف داشت، و اینکه خداوند را در صورتی بخشنده می بینند که پای معامله بنشینند و دل خدا رو بدست بیاورند، البته این باور از کودکی همراه انسان بوده و هست و مثال آن هم فراوان وجود دارد از قبیل رفتار خانواده و مدرسه و …..
این رفتار انسان در مسائل دینی و اعتقادی چهره وحشتناک تری به خود میگیرد آنجا که در مراسم دینی شرط میکنند و نذر می کنند که اگر فلان خواسته آنها اجابت شود فلان قدر هزینه می کنند یا گوسفندی قربانی می کنند یا صلواتهایی می فرستند و….
مسئله دیگر این است که انسانها خود را لایق آنچه خداوند به آنها اعطا می کند نمیدانند پس با این ذهنیت که اگر مقداری از آن را ببخشند آنچه در اختیارشان قرار گرفته حلال شده و موجه می شود اقدام به بخشش آن می کنند.
متاسفانه یکی از معضلات این است که بخشش حتی با کمترین داشته انجام نمی شود و انسان همواره منتظر است تا فلان مبلغ و دارایی را داشته باشد تا اقدام به بخشش کند
معضل بعدی که در جامعه ما بسیار رواج دارد این است که انسانها آن طور که دوست دارند می بخشند یعنی حاضرند شکم 1000 نفر انسان سیر رو یک شب سیر کنند و در بوق و کرنا کنند ولی آن غذا یا خوراک را در اختیار مستمندان قرار ندهند
مورد بعدی هم این است که این بخشش را برای نشان دادن به دیگران و یا دور زدن قانون انجام می دهند
با سلام ، از بچگی با باورهای اشتباه بزرگ شدیم ،در کل هر لحظه و هر ثانیه حواسمون باید روی افکار و احساسمون باشه که الان این فکر باور درسته یا اشتباهه و نا امید نشیم و به راهمون ادامه بدیم.??
بنظر من باور های اشتباهی امثال اگه من ثروتمند شوم از خدا دور میشم و باید عکس این باور رو ساخت،دوستان اولین و مهمترین کار اینه ک باید با خدا دوست باشین جوری ک دوست دارین میتونین به اون شکل دربیارین خدارو تو ذهنتون و باهاش رابطه برقرار کنین چون همه چیز خود خداس دوستان ،رب العالمین دارنده تمام قدرت دنیاس خدا ی سیستمیه ک بر اساس قوانین این دنیارو ساخته پس نگین خدا اینو بهم بده فلانو بده چون خدا همون چیزیه ک میخوای خدا ثروته خدا آرامشه خدا همه چیزه .و در خصوص بقیه چیزا دوستان افراد ثروتمند رو تو نظرمون بد جلوه ندیم بلکه تمامی افراد ثروتمند رو خوش رو و با حال و خودساخته بپنداریم و البته با منطق و الگوبرداری.افرادی هستند که فک میکنن وقتی ثروتمند شوند فرزندشونو یا یکی از اعضای خانوادشونو میدزدن و ازشون پول میخوان.و یکی از مهربترین باورها اینه ک افراد فک میکنن باید تمام روز رو کار کنن تا پولدار شوند درحالی ک برای ثروتمند شدن محتاج کار روزانه و حتی شبانه زیاد و دشوار نیستیم فقط باید باورهای صحیح رو ایجاد کنیم دوستان پول مهم و ارزشمنده و باور کنین به دست آوردن پول آسونترین کاره و وقتی ک قوانین جهان هستی رو درک کنیم زندگیمون پر از ثروت و آرامش میشه به خودتون ارزش قائل باشین شما جانشین خداوند روی زمینید و یک حرفی هم برای افرادی دارم ک فک میکنن تو کارشون پول نیست دوست گلم شما قادر هستید تو شغل و حرفه خودتون متخصص بشین و بسیار بسیار ثروتمند شوید و مطمئن باشین از اینکه برای اینکه خوشبخت زندگی کنین باید پولدار بشین و این رو هم یادتون نره که شما خالق زندگی خودتونین.
امیدوارم که اطلاعاتم به درد دوستان بخوره
خدارو سپاسگذارم برای تمامی داشته هام.از زندگیتون لذت ببرین
دوستون دارم و برای تک تکتون آرزوی موفقیت در تمامی جنبه های زندگی رو دارم.موفق و ثروتمند و سالم و تندرست باشید
اولا وقتی ما به خدا میگیم اگه فلان چیز رو به من بدی فلان کار رو برات میکنم این معنی رو میده که
خدایا تو که همینجوری به من نمیدی حالا بیا با هم معامله کنیم تو بده تا من ببخشم???
ثانیا خدا مگه به من محتاجه برای بخشش؟؟؟
خب میتونه از میلیارد ها دست دیگه ش این کار رو انجام بده و این نوعی تعیین تکلیف کردن برای اون ذات لایتناهیه
ثالثا اگه به آدمای دیگه بخوای کمک کنی و خودشون توی مدار نباشن تو فقط اونا رو به ماهی خوردن عادت میدی و اینجوری توی ذهن خیلی ها بت میشی اگه تو نباشی اونا هم چیزی رو درخواست نمیکنن چون به خیال اونها رازقشون تو بودی و با نبودنت اونا از کی بخوان
در کل به نظر من استفاده از کلمات ربط (که ، اما، تا ،ولی و…) در درخواست هامون از خدا کار درستی نیست وقتی فقط نتیجه ی نهایی رو بخوایم نیازی به اینها نیست
بنظر من اولین ایراد اساسی در این رابطه شک کردن به عدالت سیستم هست درحالیکه من پس از آشنایی با مطالب استاد به این باور رسیدم که من با تمام نقص هام که داشتم کامل بودم چون همون نقص ها و کمبودها رو تو زندگیم یه قطعه از پازل زندگیم میدونم که من توسط پذیرفتن و کامل کردن اونها سرعت بگیرم و جلو برم برای اشخاصی که اطرافمون میبینیم که کمبود دارن اون کمبود یه نقطه شروع برای حرکت اون فرد گذاشته شده که خودش با شناختنش و کامل کردنش شروع به حرکت خواهد کرد و من نمیتونم با تکمیل کردن کمبود اون فرد براش کمک کنم و در واقع کمک کردن من به دیگران خودخواهانه هست و در واقع با جریان دادن به ثروت میخوام ثروت بیشتری رو با ایجاد خلا قسمت خودم جذب کنم پس عدالت خدا و سیستم بی عیب هست و با این نوع گفتگوها در واقع بصورت مخفی به عدالت شک داریم.
از طرفی با این نوع تفکر در مورد خدا که مثل یک انسان اهل معامله هست و دنبال راضی کردن خدا باشیم که تو بده من هم بدم در حالیکه خدا از من بهتر و بیشتر میتونه به خود اون فرد ثروت بده و این نوع معامله با خدا یه نوعی باور اشتباه در مورد سیستم هست و در واقع باور نداشتن اینکه سیستم چطور عمل میکنه
از طرفی دیدگاه اینکه فقرا رو من میتونم از فقر به ثروت برسونم و تاثیرگذار باشم تو زندگیش طوریکه من زندگی چندین نفر رو میتونم از اینرو به اونرو کنم در واقع باور اینکه من نوعی ثروتمند اگه کمک نکنم اون فقرا نمیتونن به ثروت برسن عین شرک هست که خدایی که همه زندگی همون فقرا رو حتی با فقر و کمبودشان که همون نقص ها هم از طرف خدا برای اون فقیر یه نوع نعمت مخفی و بالقوه هست در واقع اون فقر یه نقطه شروع و نیروی محرکه هست برای اون فقیر که خود خدا هم تمام لحظات بعنوان تنها فرمانروای جهان داره روند رشد رو براش مرحله به مرحله میبره جلو و منتظر واقعی در زندگی همه ما خدا هست که منتظره بهش اعتماد کنیم و به راههایی که پیش رومون میذاره باور کنیم و پایه پای خدا بریم تا به خودش برسیم
خیلی خیلی دوستون دارم از اینکه نظرمو خوندین سپاسگزارم
سلام خدمت استاد عزیز
من از هیچ محصول شما استفاده نکرد.فقط از فایل های رایگان استفاده کردم.
به نظر من ای عمل مثل این است که ما میخوایم خدارو گول بزنیم .
(که خدا یا تو به من صد ملیون بده من یک ملیونشو مثلا به فقیر میدم.)
ممنون.
سلام
من در موردش فکر کردم، اولش یاد اون توالت فرنگیه افتادم و اون تو ذهنم بولد شد که حتما اینم باید یه اینطور چیزی تو خودش داشته باشه یعنی جاش اون ته مهای ذهنمون که آدم خیلی نسبت بهش هوشیار نیست باید باشه
مطمئنا ترمزا اکثرا خیلی مخفین، واقعا رو نیستن و نمیشه به همین راحتی ازشون مطلع شد
خصوصا تو این یه مورد، میدونین چرا؟
هر جا یه ترمزی در کاره متوجه شدم که معمولا توام با ترس، اضطراب، خشم، خجالت، عدم اعتماد به نفس و …. هست و چون اینا هم اصولا چیزای منفی ای هستن راحت میشه به عنوان ترمز بپذیرمشون و اگرم درستش نکنم حداقل ازش آگاهم و شاید خیلی وقتا هم به خاطر اینکه حلش نکردم خودمو سرزنش کنم و ….
اما وقتی یه چیزی ذاتا خوبه چطوری می خوای به این برسی که این بده!!! یا اینکه یه باور نادرسته و همینه که ترمزه توئه
یعنی کمک به دیگران و این تیپ مسائلی که ذاتا مثبتن، و احیانا فکر کردن بهشون حال منو خوب میکنه نمیتونه تو رده ی ترمزا قرار بگیره، آخه چیز خوبیه…
میدونین فکر کنم همه ماها تقریبا اینجور فکرارو همراه با اینکه پولدار یا ثروتمند بشیم تو ذهنمون داریم که حتما به خانواده و دیگران کمک کنیم، خوب این از نظر هممون یه تفکر پسندیدست ، اینکه ما چه آدمای خوبی هستیم، به فکر دیگرانم هستیم، حتی قبل از اینکه به فکر خودمون باشیم احتمالا احساس خیلی خوبی به ما میده (*)
*
به نظرم ترمزه اینطوره که من این تو ذهنم میاد که نمیشه که من ثروتمند باشم و اونایی که دوسشون دارم نباشن، یا اصولا نباید اینطور باشه.
اگر بخوام یکم تقویتش کنم تا بهتر دیده بشه باید اینطور بگم:
زمانی که حتی می خوام به این فکر کنم که آدم ثروتمندی باشم، یا درخواست پول فراوونی داشته باشم، یا اینکه تو یه زندگی مرفه و خوب باشم اینکه شرایط الان دوروبریامو میبینم و ناخودآگاهم همش اینو تکرار میکنه که ببین اینا چقدر شرایط سختی دارن، ببین که بابام هنوزم داره میره سرکار، ببین که یه مسافرت نمیتونیم بریم، ببین که نمیتونن فلان غذای خوب رو تو ماه چند بار بخورن، و احتمالا اینطور میشه که همه اینارو کنار هم میچینم تا به این برسم که پس خودم نباید پول داشته باشم، اونا حقشونه که ثروتمند باشن تا از این اوضاع خارج بشن و شرایطشون بهتر بشه، یه جورایی از خودگذشتگی ای که برامون ارزش شده تو طول زمان و در واقع هممون هم این کار و این تفکر رو یه تفکر خیلی خوب و مردونه و سخاوتمندانه میدونیم، واسه همین شاید اصلا به ذهنمون هم نیاد که این میتونه اون اشتباهه یا اون ترمزه باشه
پس خود ترمزه اینه که اونا ندارن منم نباید داشته باشم
عواملی که باعث این ترمز میشن:
باور کمبود، اینکه احتمالا مثلا هر بار برای رزق و روزی نوبت چند نفره، و محدودیت داره، من فعلا صفمو بدم به کسایی که دوسشون دارم
کنار نیومدن با اینکه هر کسی مسئول زندگی خودشه و احتمالا من باید به بقیه کمک کنم تا اونا به چیزایی که نمی خوان و از نظر من واسشون خوبه برسن
درک نکردن درست بخشش و جایی که باید اتفاق بیفته و روشش
و خیلی باورای اشتباه دیگه که هر چی بیشتر در موردش فکر کنم بیشتر متوجهشون خواهم شد
سلام استاد عزیز و دوستان
امیدوارم توضیحاتم مفید باشه.
جواب سوال:
این باور یعنی اینکه من که پیش خدا ارزشی ندارم (عدم لایق دونستن خود ) و اگر خدا به من ثروت بده بخاطر مردم به من میده (یعنی عدالت در جهان وجود نداره و داره به مردم ظلم میشه و من باید مردم رو کمک کنم ) یعنی اینکه ما مردم رو واسطه قرار میدیم تا خدا به ما نعمت بده این یعنی شرک خفی , این یعنی عدم ارزشمند نبودن خودمون.
و اینکه ما از تمریناتی که داریم انجام میدیم نتیجه نمیگیریم دلایل زیادی وجود داره : لایق ندونستن , باور نداشتن به نتیجه , ارسال فرکانس نامناسب , تجسم نادرست , باور نداشتن به اینکه خودمون شرایط رو رقم میزنیم با افکار و توجهمون و احساسمون…….. من این دلایل رو عدم پیشرفت افراد میدونم.
ممنونم از استاد عزیز, موفق باشید.
به نام خداوندی که خلق خواسته ها را در دستان خودمان گذاشته
سلام
-اولین باور اینکه بپذیریم که ما هستیم که تمام اتفاق های زندگی مان را میسازیم و خداومند به همه ما قدرت خلق خواسته هایمان را داده ،حالا چه با قرار داد چه بی قرار داد ،ما هستیم که با باور هایمان خلق میکنیم آنچه را که باور کردیم.
-این حس که آدم ها نیاز به بخشش من دارند یا الان بی عدالتی در سیستم خلقت شده این باور نه ،خداوند بی نهایت وهابه ،بی نهایت رزاقه،و همان خداوندی که ما ها را هدایت میکند و به ما میبخشد از فضلش ،آنها را نیز هدایت میکند و باران رحمت برای آنها نیز است
– مانع سنگینش این باوره که کسب ثروت به تنهایی معنوی نسیت بلکه اگر ببخشم تازه معنوی میشه خدا دوستم داره دیگه پول بیشتری بهم میده که این شرک داره طوری باور داره که انگار خداوند نیاز به خدمت و بخشش ما دارد (خداوند بی نیاز است او منبع رزق و سلامتی و ثروت است )
-مانع دیگر اینکه باور اشتباه در مورد بخشش که میبخشد نه برای خدمت به خودش و باز شدن در های رحمت بیشتر برای خودش بلکه میبخشد برای دیگران حالا اون دیگران نظرش مهم است یا اینکه اونها اهمیتشون بیشتر از خودم است که اول به آنها بدم بعد به خودم
تشکر از گروه عباسمنش با این سوال فوق العاده
با سلام خدمت همه دوستان و استاد و گروه تحقیقاتی عباسمنش
من فکر کردم و به نظرم این دو باور می تونن ترمز هایی برای این خواسته باشن البته ممکنه باور های دیگه هم باشه ولی به نظرم این دوتا اصل تر و ریشه دار تر هستن
یک. اینکه شخصی که چنین درخواستی دارد احساس لیاقت نمی کند و فکر می کند نمی تواند ثروت فراوان داشته باشد به همین دلیل با اینکه خواسته ش ثروت هست اما نمی خواهد همه ی آن ثروت را داشته باشد و حتما برای اینکار باید به کسی بدهد یا جایی آن را خرج کند که فکر می کند بهتر است مانند همین مثال هایی که مطرح شد.در غیر این صورت تمام این ثروت را برای خودش می خواست و بدون هیچ شرطی از خدا درخواست ثروت می کرد.
دوم. باور کمبود – شخص فکر می کند که ثروت ها در جهان کم است و او دوست ندارد ببیند یک عده ای تمام ثروت جهان را در دست دارند و عده ای بدون ثروت مانده اند پس می خواهد خداوند به او ثروت دهد تا این نابرابری را پوشش دهد . او می خواهد ثروتمند باشد اما چون فکر می کند که ثروت کم است به آن نمی رسد با اینکه درخواستش ثروت است .
شاد باشید و سالم و ثروتمند :)
سلام
به نظر بنده بسیاری از انسانها این باور رو دارند که فراوانی و ثروت در جهان محدود بوده و برای به دست آوردن آن باید تلاشی نامتعارف داشت، و اینکه خداوند را در صورتی بخشنده می بینند که پای معامله بنشینند و دل خدا رو بدست بیاورند، البته این باور از کودکی همراه انسان بوده و هست و مثال آن هم فراوان وجود دارد از قبیل رفتار خانواده و مدرسه و …..
این رفتار انسان در مسائل دینی و اعتقادی چهره وحشتناک تری به خود میگیرد آنجا که در مراسم دینی شرط میکنند و نذر می کنند که اگر فلان خواسته آنها اجابت شود فلان قدر هزینه می کنند یا گوسفندی قربانی می کنند یا صلواتهایی می فرستند و….
مسئله دیگر این است که انسانها خود را لایق آنچه خداوند به آنها اعطا می کند نمیدانند پس با این ذهنیت که اگر مقداری از آن را ببخشند آنچه در اختیارشان قرار گرفته حلال شده و موجه می شود اقدام به بخشش آن می کنند.
متاسفانه یکی از معضلات این است که بخشش حتی با کمترین داشته انجام نمی شود و انسان همواره منتظر است تا فلان مبلغ و دارایی را داشته باشد تا اقدام به بخشش کند
معضل بعدی که در جامعه ما بسیار رواج دارد این است که انسانها آن طور که دوست دارند می بخشند یعنی حاضرند شکم 1000 نفر انسان سیر رو یک شب سیر کنند و در بوق و کرنا کنند ولی آن غذا یا خوراک را در اختیار مستمندان قرار ندهند
مورد بعدی هم این است که این بخشش را برای نشان دادن به دیگران و یا دور زدن قانون انجام می دهند
با سلام ، از بچگی با باورهای اشتباه بزرگ شدیم ،در کل هر لحظه و هر ثانیه حواسمون باید روی افکار و احساسمون باشه که الان این فکر باور درسته یا اشتباهه و نا امید نشیم و به راهمون ادامه بدیم.??
سلام
بنظر من باور های اشتباهی امثال اگه من ثروتمند شوم از خدا دور میشم و باید عکس این باور رو ساخت،دوستان اولین و مهمترین کار اینه ک باید با خدا دوست باشین جوری ک دوست دارین میتونین به اون شکل دربیارین خدارو تو ذهنتون و باهاش رابطه برقرار کنین چون همه چیز خود خداس دوستان ،رب العالمین دارنده تمام قدرت دنیاس خدا ی سیستمیه ک بر اساس قوانین این دنیارو ساخته پس نگین خدا اینو بهم بده فلانو بده چون خدا همون چیزیه ک میخوای خدا ثروته خدا آرامشه خدا همه چیزه .و در خصوص بقیه چیزا دوستان افراد ثروتمند رو تو نظرمون بد جلوه ندیم بلکه تمامی افراد ثروتمند رو خوش رو و با حال و خودساخته بپنداریم و البته با منطق و الگوبرداری.افرادی هستند که فک میکنن وقتی ثروتمند شوند فرزندشونو یا یکی از اعضای خانوادشونو میدزدن و ازشون پول میخوان.و یکی از مهربترین باورها اینه ک افراد فک میکنن باید تمام روز رو کار کنن تا پولدار شوند درحالی ک برای ثروتمند شدن محتاج کار روزانه و حتی شبانه زیاد و دشوار نیستیم فقط باید باورهای صحیح رو ایجاد کنیم دوستان پول مهم و ارزشمنده و باور کنین به دست آوردن پول آسونترین کاره و وقتی ک قوانین جهان هستی رو درک کنیم زندگیمون پر از ثروت و آرامش میشه به خودتون ارزش قائل باشین شما جانشین خداوند روی زمینید و یک حرفی هم برای افرادی دارم ک فک میکنن تو کارشون پول نیست دوست گلم شما قادر هستید تو شغل و حرفه خودتون متخصص بشین و بسیار بسیار ثروتمند شوید و مطمئن باشین از اینکه برای اینکه خوشبخت زندگی کنین باید پولدار بشین و این رو هم یادتون نره که شما خالق زندگی خودتونین.
امیدوارم که اطلاعاتم به درد دوستان بخوره
خدارو سپاسگذارم برای تمامی داشته هام.از زندگیتون لذت ببرین
دوستون دارم و برای تک تکتون آرزوی موفقیت در تمامی جنبه های زندگی رو دارم.موفق و ثروتمند و سالم و تندرست باشید
?????????????????
سلام خدمت شما استاد عزیز
و همه ی دوستای گل هم فرکانسی
یه راست میرم سر اصل مطلب
اولا وقتی ما به خدا میگیم اگه فلان چیز رو به من بدی فلان کار رو برات میکنم این معنی رو میده که
خدایا تو که همینجوری به من نمیدی حالا بیا با هم معامله کنیم تو بده تا من ببخشم???
ثانیا خدا مگه به من محتاجه برای بخشش؟؟؟
خب میتونه از میلیارد ها دست دیگه ش این کار رو انجام بده و این نوعی تعیین تکلیف کردن برای اون ذات لایتناهیه
ثالثا اگه به آدمای دیگه بخوای کمک کنی و خودشون توی مدار نباشن تو فقط اونا رو به ماهی خوردن عادت میدی و اینجوری توی ذهن خیلی ها بت میشی اگه تو نباشی اونا هم چیزی رو درخواست نمیکنن چون به خیال اونها رازقشون تو بودی و با نبودنت اونا از کی بخوان
در کل به نظر من استفاده از کلمات ربط (که ، اما، تا ،ولی و…) در درخواست هامون از خدا کار درستی نیست وقتی فقط نتیجه ی نهایی رو بخوایم نیازی به اینها نیست
وقتتون بخیر
در پناه الله???
سلام دوستان موحدم
بنظر من اولین ایراد اساسی در این رابطه شک کردن به عدالت سیستم هست درحالیکه من پس از آشنایی با مطالب استاد به این باور رسیدم که من با تمام نقص هام که داشتم کامل بودم چون همون نقص ها و کمبودها رو تو زندگیم یه قطعه از پازل زندگیم میدونم که من توسط پذیرفتن و کامل کردن اونها سرعت بگیرم و جلو برم برای اشخاصی که اطرافمون میبینیم که کمبود دارن اون کمبود یه نقطه شروع برای حرکت اون فرد گذاشته شده که خودش با شناختنش و کامل کردنش شروع به حرکت خواهد کرد و من نمیتونم با تکمیل کردن کمبود اون فرد براش کمک کنم و در واقع کمک کردن من به دیگران خودخواهانه هست و در واقع با جریان دادن به ثروت میخوام ثروت بیشتری رو با ایجاد خلا قسمت خودم جذب کنم پس عدالت خدا و سیستم بی عیب هست و با این نوع گفتگوها در واقع بصورت مخفی به عدالت شک داریم.
از طرفی با این نوع تفکر در مورد خدا که مثل یک انسان اهل معامله هست و دنبال راضی کردن خدا باشیم که تو بده من هم بدم در حالیکه خدا از من بهتر و بیشتر میتونه به خود اون فرد ثروت بده و این نوع معامله با خدا یه نوعی باور اشتباه در مورد سیستم هست و در واقع باور نداشتن اینکه سیستم چطور عمل میکنه
از طرفی دیدگاه اینکه فقرا رو من میتونم از فقر به ثروت برسونم و تاثیرگذار باشم تو زندگیش طوریکه من زندگی چندین نفر رو میتونم از اینرو به اونرو کنم در واقع باور اینکه من نوعی ثروتمند اگه کمک نکنم اون فقرا نمیتونن به ثروت برسن عین شرک هست که خدایی که همه زندگی همون فقرا رو حتی با فقر و کمبودشان که همون نقص ها هم از طرف خدا برای اون فقیر یه نوع نعمت مخفی و بالقوه هست در واقع اون فقر یه نقطه شروع و نیروی محرکه هست برای اون فقیر که خود خدا هم تمام لحظات بعنوان تنها فرمانروای جهان داره روند رشد رو براش مرحله به مرحله میبره جلو و منتظر واقعی در زندگی همه ما خدا هست که منتظره بهش اعتماد کنیم و به راههایی که پیش رومون میذاره باور کنیم و پایه پای خدا بریم تا به خودش برسیم
خیلی خیلی دوستون دارم از اینکه نظرمو خوندین سپاسگزارم