چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم - صفحه 36 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

886 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Maryammaghsoudi گفته:
    مدت عضویت: 1030 روز

    الهی هزاران مرتبه شکرت برای این همه فراوانی

    فایل رایگان استاد که مثل چراغی عمل میکنه و نعمت های زندگیم و حتی خودم و بودنم و قدرتم را به من نشان میده و بهم ثبات میکنه جهان داره با تو حرف میزنه و میگه از کدوم راه و چجوری حرکت کن

    الهی هزارن مرتبه شکرت که در پس این نور هدایت در زندگیم تونستم نعمت برق و گاز و پوشاک و خوراکم بهتر درک کنم که راهی طولانی از اعماق زمین ، از دل جنگل ها ، از بین ساعت هایی که افراد برای ارتقا خودشون و محیطش گذاشتن رو ببینم و از اعماق وجودم احساس کنم که همین الانشم دارم از ی سیستم فوق العاده استفاده میکنم که در زمان گذشته نبوده و شکر گذار نیستم و شکر گذاری من ربطی به تعداد نعمت و خفتی زندگیم و لایف استایلم نداره

    چون اگه داشت الان باید سپاسگزار ترین بودم بجای فکر کردن به نداشته ها و مقایسه

    بیشتر پی بردم این ی مهارته برای دیدن ،درک کردن ،بودن و کیف کردن

    الهی هزار مرتبه شکر در این نور هدایت خانواده امو و آدم هایی دیگه ای که نقش فرشته رو در زندگیم دارن دیدم که اونا با عشق به من خدمت میکنن و افتخار همراهی اونارو در این دنیا دارم

    الهی هزاران مرتبه شکرت که در این نور هدایت تونستم بهتر درک کنم که باید تسلیم خدا باشم و کار را به کاردان بسپارم در امور مختلف

    الهی هزاران مرتبه شکرت که در این نور هدایت متوجه خالق بودن خودم بیشتر شدم و بیشتر مایلم زندگی را تجربه کنم و خودم را مسئول کار هام بدونم ساختن و بازسازی و تخریب و ادامه دادن رو در خودم تقویت کنم

    دمت گرم استاد از خدا برات روزی روز افزون و عمق بیشتری از هرچیزی که داری و دوست داری بهت بده تا بیشتر شاهد گسترش و عشقت به دنیا باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    منیر گفته:
    مدت عضویت: 1972 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان

    وقتی دیروز پیام سایت اومد برام که فایل جدید اومده استاد یهو با دیدن اسم فایل قلبم به تپش افتاد اینقدر انرژی این برای من از قبل اومده بود و انگار روزهای زیادی بود که منتظرش بودم با دیدن فایل انگار دست و پام رو گم کردم و مشتاقانه دانلود کردم فایل رو من عاشق نکته های قرآنی هستم که شما توی دوره ها یا فایل ها میذارید استاد چون تکون دهنده ترین نکته ها هستن با بیان شما

    واقعا چقدر حس شکرگزاری عالیه اینکه شما این فایل رو با سوره اعراف شروع میکنید

    خدایا شکرت خدایا شکرت

    من اولین کامنت رو برای این فایل فقط بابت شکرگزاری گذاشتم و نکته ها رو تو کامنت های بعدی مینویسم

    خدایا شکرت بابت چیزی که مدت ها بود درونی منتظرش بودم و بلاخره شد این فایل زیبا از جانب استاد

    خدایا شکرت بابت این آگاهی های ناب

    خدایا شکرت بابت اینکه من در مدار شنیدن این آگاهی ها بودم

    خدایا شکرت که خداوند کمک میکنه تا من به بهترین شکل این فایل رو درک کنم و تک تک این آگاهی ها رو با عشق دریابم و عمل کنم

    خدایا شکرت بابت اینکه گوش های من قادر به شنیدن این فایل هست

    خدایا شکرت بابت اینکه دست های من میتونه این شکرگزاری رو اینجا تایپ کنه خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    مهسا گفته:
    مدت عضویت: 2795 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و تمام اعضای خانواده عباس منش.

    خدا را شکر می‌کنم که این موهبت را داشتم که این فایل استاد را هم گوش کنم. این فایل هم مثل بقیه فایل‌ها بسیار فوق‌العاده بود؛ پر از درس و آموزه‌های ناب. هر قسمتش جای ساعت‌ها تفکر دارد تا به هدف و معنای اصلی برسیم. دوست دارم همین‌طور گوش کنم، ولی این بار خیلی با دقت گوش دادم. مهم‌تر از همه، موردی که به نظرم رسید همین موضوع مقایسه بود؛ اینکه ما خودمان را با کسی مقایسه نکنیم. چون واقعاً تنها نتیجه‌ای که خواهد داشت، احساس بد است.

    چند دقیقه پیش داشتم پروفایل یکی از بچه‌هایی که می‌شناختم را نگاه می‌کردم. دیدم که چه سفرهای متفاوتی رفته، با چه افراد جالبی در ارتباط بوده، و چه عکس‌های قشنگی گذاشته. ولی بعدش به این فکر افتادم که خدا را شکر قبل از دیدن این پروفایل، فایل شما را گوش دادم و یادم آمد که نباید خودم را مقایسه کنم. خدا را شکر می‌کنم که سالم و سلامت هستم، انگیزه دارم، هدف دارم و در مسیر خوبی قرار گرفته‌ام.

    فهمیدم که من هم می‌توانم به تمام خواسته‌هایم برسم. می‌توانم به هر جایی که می‌خواهم سفر کنم. زمان و موقعیت‌های خوبی دارم. افراد خیلی خوبی در زندگی من هستند و افراد خوبی هم در آینده وارد زندگی‌ام خواهند شد. لطف خداوند از طریق این انسان‌ها به بهترین نحو به من میرسه. و به من کمک‌ها میکنه. خیلی خیلی این فایل جالب و آموزنده بود. خدا را شکر می‌کنم که شما وقت می‌گذارید و این آموزه‌ها را در اختیار ما قرار می‌دهید. درست است که خودتان می‌گویید این حرف‌ها را برای خودتان می‌زنید، ولی واقعاً به ما کمک می‌کنید که ایمان‌مان قوی‌تر شود. در مورد دوره شکرگزاری و سپاسگزاری که دارید می‌گذارید، خیلی خوشحال شدم و بی‌صبرانه منتظرم که این دوره را تهیه کنم و با شما و بچه‌های سایت پیش بروم. مطمئنم که دوره فوق‌العاده‌ای است.

    همان‌طور که شما گفتید، بالاترین و نزدیک‌ترین فرکانس به خداوند، فرکانس سپاسگزاری است. همین که به این فکر کنم که این دوره در همین مورد است، احساس فوق‌العاده‌ای در من شکل می‌گیرد. از خداوند مهربان سپاسگزارم که من را با شما استاد عزیز آشنا کرد. خدا به شما سلامتی بدهد.

    امیدوارم همیشه سلامت باشید و عمری با عزت داشته باشید و ما هم بتوانیم از آموزه‌های شما استفاده کنیم و زندگی‌مان را زیباتر، راحت‌تر و شادتر کنیم.

    همه شما عزیزان را به خدای مهربان می‌سپارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    سحر سفاری گفته:
    مدت عضویت: 370 روز

    إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ

    ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ

    صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ(خداوندا تنها تو را میپرستم و‌تنها از تو یاری میجویم،من را به راه راست ،راه رسیدن به نعمت ها که از مسیر زیبای سپاسگزاری میگذرد هدایت کن و نه راه گمراهی که مسیر ناسپاسی و کفر است)

    به نام خداوند هدایت کننده

    خداوندی که هرچه در آسمان و زمین است همه از اوست

    خداوندی که مالک تمام جهان هستی است

    درود خدا بر استاد عباسمنش و خانم شایسته و‌تمام عزیزانی که در این سایت هستند

    ما از خداییم و به سوی او برمیگردیم.اگر من هرلحظه به خودم یادآوری کنم همه از تو هستیم به آرامش میرسم

    اگر به این درک برسم تو خودت رو در تک تک ما گسترش دادی پس حسادت و‌مقایسه کجای این داستان قرار میگیره؟اگه به این درک برسم که روح تو در تک تک ما دمیده شده پس همه تو هستیم و‌همه یک روحیم در جسم های مختلف فخر فروشی چرا؟

    من یک جانم که صدهزار است تنم

    چه جان و چه تن که هر دو هم خویشتنم

    خود را به تکلف دگری ساخته ام

    تا خوش باشد آن دیگری را که منم

    به هرجا بنگرم خودم و میبینم مگر میشود به خودم فخر بفروشم به خودم حسادت کنم؟

    به قول لیلای عزیز حتی سپاسگزار داشته های دوستان و‌حتی رقیبانم هم خواهم بود

    ما همه یک کاملیم از چه چنین احولیم

    خوار چرا بنگرد سوی فقیران غنی

    راست چرا بنگرد سوی چپ خویش خوار

    هردو چو دست تواند چه یمنی چه دنی

    ما همه یک گوهریم یک خرد و یک سریم

    لیک دوبین گشته ایم زین فلک منحنی

    خداوندا من را یک لحظه به حال خودم وامگذار که من بی تو هیچم که من بی تو آرامش ندارم من بی تو پر از درد و‌ رنجم، حتی تصور بی تو بودن هم برام سخته خداوندا هر لحظه به یادم بیار هرچه دارم از آن توست

    به یادم بیار هرلحظه سپاسگزار تو باشم ،دنیا گذرگاهی بیش نیست و بر خودم سختش نکنم،آمده ام ماموریتم را انجام بدهم و‌دوباره به تو وصل شوم و آگاهی شوم من هر روز مشتاق تر میشم برای لحظه ی زیبای وصال

    ای زندگی تن و‌توانم همه تو

    جانی و‌دلی ای دل و‌جانم همه تو

    تو هستی من شدی از آنی همه من

    من نیست شدم در تو از آنم همه تو

    دل تنگم و دیدار تو درمان من است

    بی رنگ رخت زمانه زندان من است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    بهاره صرام گفته:
    مدت عضویت: 1302 روز

    به نام خداوندی که هرچه دارم از آن اوست …

    چرا خداوند به ما گفت سجده کنید ؟

    چون سجده کردن بالاترین حد از سپاسگذاریه ، بالاترین و زیباترین حس خوشایند سپاس کردنه ، چون نزدیک ترین حالتیه که ما به خداوند قرار میگیریم ، وقتی خودش بهمون گفت بنده ی قشنگ من بنده ی زیبای من وقتی میخوای زندگیت قشنگ باشه از صبر و صلاه کمک بگیر یعنی صبر کن و تلاش کن و صلاه کن که اینجا صلاه کردن یعنی سپاسگذار باش فقط ، تا من نعمت های بیشتر و بیشتری بهت اهدا کنم عزیزم ،

    این مطلب یهویی به ذهنم اومد ، من هنوز نتونستم فایل و کامل و با تمرکز گوشش کنم ، چون قفل شدم روی فایل قبلی و دارم تمرکزی و با حال خوب اون قبلی و گوشش میدم و تا الان هم نتایج خوبی از عمل کردن بهش گرفتم ،

    از اول امسال تصمیم سفت و سختی گرفتم که با تمرکز روی فایل ها نتیجه بگیرم که قشنگ و دقیق همین اتفاقم افتاد و من وقتی نشستم و با تمرکز همه رو نکته به نکته نوشتم ، اتفاقات پشت شرهم واسم افتاد ، فقط متاسفانه این وسط انسان فراموشکار آفریده شده که یادمون میره چی شد و چیکار کردیم که به اینجا رسیدیم ،،،

    اشکال نداره انقدری این خدا قشنگه که هروز و هر لحظه به ما فرصت برگشت داده میگه بنده ی خوب من همش برگرد و دوباره شروع کن از اول شروع کن ، من بهت زمان میدم ،

    تازه همش به خاطر اینه که به ما نعمت های بیشتری بده ، نه به خاطر خودش

    خدایا شکرت برای این کلمه هایی که در قلب ما جاری میشه ، خدایا شکرت شکرت هزاران بار شکرت و ممنون نعمت های فراوانتم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    زینب مرادی گفته:
    مدت عضویت: 1064 روز

    به نام خدای بخشاینده ومهربان

    سلام

    خدایا شکرت که بهم فرصت نوشتن دادی

    خدایا شکرت بابت این روز زیبا بابت صدای پرنده ها که به گوشم میخوره وبهم آرامش میده

    شکرت به خاطر دستانم که قدرت نوشتن داره وخدای من من بدون تو هیچی نیستم

    اعتراف میکنم به ناتوانی خودم واعتراف میکنم خیلی جاها با آگاه بودن از قانون وبااینکه آگاه بودم تو فقط برای من خوبی وموفقیت میخوای بازم به خاطر خطای خودم تقصیر وگردن تو انداختم وشکایت کردم به درگاهت

    ولی الان میگم من نمیدونم خدا من عاجزم خداجونم من نمیدونم چی درسته چی قلط فقط ازت هدایت میخوام میخوام مسیر روبرام هموار کنی

    خداجانم دلممیخواد از همه دل بکنم وفقط به تودل ببندم فقط توروببینم باید اینطور باشه چون تو همه کار برام میکنی بقیه ی وجود ندارن

    این تویی که همیشه تو هر شرایطی کنارمی هیچ وقت نمیگی کار دارم هیچ وقت نمیگی خسته م بعدا کارتو بگو هیچی نمیگی از من کاری برنمیاد همیشه هستی وباآغوشی باز به استقبالمون میای تومهربونی توبزرگی تورحیمی توغفاری توستاری تو بخشنده ی توروفی تو خطاپوشی میکنی کارهای مارو

    بقیه که کاری نمیکنن برام بهترین دوستم هم همیشه حوصله ی من رونداره وقط نداره برام ولی توهمیشه هستی

    خداجونم ببخش

    ببخش که ازت غافل میشم ونذار کمکم کن که هر لحظه یادت باشم میخوام تمام وجودم باعشق تو پر بشه وهیبییچ کمبودی نباشه واصلا جاییی نباشه برابقیه خدایا میخوام عاشقت باشم میخوام همیشه مثه یه بچه مؤدب سرم جلوی توپایین باشه کمکم کن

    باوردارم قدرت فقط خداست

    زندگی زییاست وهرلحظه زیباتر میشه

    فرصتها بیشتر میشه

    شرایط بهتر میشه

    سلامتی بیشتر میشه

    اتفاقات خوب بیشتر میشه

    کارها آسونتر میشه

    من اززشمندم

    من لایق بهترینام

    خداوند حامی منه

    خداوند عاشق منه

    خداوند هرلحظه همراه منه

    خداوند عاشقانه دوسداره منو به راحتی به همه ی خواسته اام برسونه لذت میبره ازاین کار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    طیبه مزرعه لی گفته:
    مدت عضویت: 763 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 4 آذر رو با عشق مینویسم

    طیبه دوباره تاکید میکنم

    متمرکز شو

    متمرکز شو و فقط طراحی کن

    امروز دوباره خدا تاکید کرد بهم

    اما اینبار از یه زاویه دیگه با صحبت های متفاوت تر

    امروز صبح که بیدار شدم و حاضر شدم تا برم سر ورکشاپ رایگان که در تجریش تو پاساژ کلاس رنگ روغنم بود

    قرار بود مادرم و خواهرم هم بیان تجریش تا گل سراشونو بفروشن

    من اول نون گرفتم و با پنیر، مادرم لقمه گذاشت تا با بطری شیشه ای که توشو پر از دم نوش کرده بودم بردارم و برم

    انقدر زیبا بود هوا و انقدر قشنگ داشتم حس میکردم بهشت خدارو ، وقتی تا بی آر تی رفتم کلی حس خوب داشتم

    چقدر زیباست که من دیگه همه جا رو بهشتی میبینم که بی نهایت زیباست

    یادمه قبلا از شهرکی که اولین بار سال 94 اومدیم تهران و قرار شد اینجا زندگی کنیم ،متنفر بودم و دوست داشتم برگردم شهرستان خونه خودمون

    چقدر همه چیز تغییر کرد ، خدایا شکرت که من رو تبدیل به یک دختر سپاسگزار کردی تا همین مکانی که یه روز فکر میکردم جهنمه ، الان دیگه بهشته برام

    درختاش خاص تر شدن ،آدماش مهربان تر ، آب و هواش عالی تر

    خدایا شکرت

    وقتی رسیدم تجریش ،کل مسیر رو داشتم به همین فایل گوش میدادم و البته فایل جلسه سوم قدم اول دوره 12 قدم

    که استاد درمورد نقاشی میگفتن

    یادمه بارها میگفتم کاش استاد درمورد نقاشی بگن که اولین دوره ای که خریدم ،دقیقا جلسه دوم و سومش درمورد نقاشی مفصلا مثال زده بودن

    و خداروشکر میکنم که اولین دوره ای که بهم عطا کرد قشنگ‌ میدونست که چی برای من خوبه

    وگرنه من همه اش به این فکر بودم که دوره قانون سلامتی رو بخرم ،اما الان میفهمم که چرا گفت دوره 12 قدم رو بخر

    هم جمعه دلیلش رو از سارای عزیز که عضو خانواده صمیمی عباس منش در سایت بود و همدیگه رو هدایتی در جمعه بازار دیدیم ، شنیدم و سپاسگزاری کردم از خدا که چقدر خدا آگاه و داناست به غیب که من ذره ای علمشو نداشتم که چی برای من مناسبه و میخواستم اولین دوره قانون سلامتی رو تهیه کنم

    الان که فهمیدم چه خیری درش بوده یه درس داره برام که برای تک تک خواسته هام ، هم رها باشم بذارم خدا خودش کارهارو انجام بده

    که خدا دوره 12 قدم رو بهم گفت بخر که درمورد نقاشی باورهام رو در جلسه سومش بسازم

    چقدر زیباست چقدر آگاهی ناب داره

    وقتی من داشتم به فایل چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم

    گوش میدادم و دوباره فکر میکردم به تک تک جملات سارای عزیز و این چند روزم که از استاد طراحی پیام تمرکز کن روی نقاشی رو گرفتم

    وقتی رسیدم ورکشاپ دیدم این هفته مجسمه و یه مجسمه آدمک هنرمند و کوزه و دست گذاشتن ،خوشحال شدم چون چالش سختی بود برای من و لذت بخش بود

    من قبل اینکه شروع کنم رفتم گوشه سالن رو صندلی نشستم و رو به کوه ها و منظره زیبای تجریش نشستم و لقمه های نون و پنیرم رو با دم نوشم درآوردم و با لذت خوردم

    خیلی حس خوبی داشتم

    وقتی شروع به طراحی کردم به طرز عجیبی قبل ساعت 12 طراحیم تموم شد

    جالبه در صورتی که من اولین روزهایی که میومدم ورکشاپ ساعت 3 بعد ار ظهر تازه طراحیم رو انجام میدادم

    و از وقتی اصل طراحی رو که ایرادم برطرف شد و از استاد طراحی یاد گرفتم پیشرفت داشتم تو طراحی

    و بی نهایت از خدا سپاسگزارم

    وقتی کار میکردم دیدم دو نفر دختر و پسر اومدن و بعد متوجه شدم دارن از استادای ورکشاپ عکس میگیرن و عکساشونو میکشن خیلی دوست داشتم عکس منو هم بکشن و دیدم اومد سمتم و گفت میتونیم عکس شمارو بگیریم و طراحی کنیم

    گفتم بله حتما

    و مشتاق شدم

    و جالب تر اینکه کو اون طیبه یک سال و دوسال پیش ؟؟؟

    من دیگه اون طیبه ای نبودم که دوست نداشتم کسی ازم عکس بگیره و میگفتم بد عکسم

    اما با عشق خوشحال شدم و نشستم تا عکسمو بگیره و طراحی کنه

    خدایا شکرت که با خودم به صلح رسیدم

    امروز برخلاف روزای دیگه نه چای دادن و نه شیرینی

    دوستم بهم گفت دقت کردی این هفته استادای پاساژ نیومدن و به ما هنرجوها چای ندادن

    منم تایید کردم

    و هوا سرد بود و چون قبلش برای خودم تو بطری شیشه ایم که دم نوش بود و آب جوش گرفته بودم ،چای نگرفتم

    بعد حدود نیم ساعت بعد دوستم گفت هوا سرده ،چای ندادن

    منم هی میخواستم برم چای بگیرم ، اما نشد وقتی گفت ، بلند شدم و رفتم چای گرفتم و وقتی اومدم با همدیگه خواستیم بخوریم نبات آورده بودم به همکلاسیم گفتم چوب سه پایه تو بده این نبات رو بشکونم با همدیگه استفاده کنیم

    انقدر خندیدیم خیلی حس خوبی داشتیم سر ورکشاپ

    وقتی باهم کار کردیم کنار هم بودیم و هر هفته زاویه هردومون نسبت به طرح فرق داشت و جدا از هم میشستیم اما این هفته با هم کار کردیم و یکم صحبت کردیم بین کار

    دختر بسیار بسیار زیبایی که خیلی آروم و زیبا حرف میزنه

    و از خدا سپاسگزارم که همکلاسی مهربانی دارم

    وقتی ورکشاپ تموم شد و عکس منو که کشیده بودن خیلی خوشحال بودم و منم برای تشکر ،به مادرم گفتم براشون گل سر بیاره و بهش هدیه دادم

    امروز من پر بود از حس خوب و البته دوباره تاکید خدا برای من

    وقتی ورکشاپ تموم شد و من رفتم که عکسمو نشون بدم به استاد طراحی ،دیدم داشت با هنرجوش صحبت میکرد و دقیقا صحبتش با هنرجو این بود که من میبینم عاشق نقاشی هستی و تلاش میکنی

    ولی نگران پولش نباش که بگی از این راه درآمد داشته باشم

    اگر مهارتت رو قوی کنی پول خودش میاد سمتت

    و داشت مثلا میزد خودشو

    میگفت من روزها نشستم طراحی کار کردم و قوی و قوی تر کردم و خود به خود پیش اومد همه چی

    خود به خود با پیشرفت من در طراحی ،استادم پیشنهاد داد که بیام اینجا و به شاگرداش طراحی آموزش بدم

    که خود استاد دیگه فرصت نمیکرد طراحی آموزش بده

    به مرور زمان با کار کردن پیش استاد و نگاه کردن به کارهای استاد متوجه شدم که منم شدم مثل استاد و دارم کارهای استاد رو کار میکنم و به اندازه استاد تابلو دارم

    در صورتی که اگر فکر پولش بودم نمیتونستم تمرکز کنم روی مهارتم ،من داشتم لذت میبردم از تک تک روزهایی که طراحی میکردم و هیچ پولی نداشتم

    وقتی گفت هیچ پولی نداشتم متعجب شدم پرسیدم یعنی شما هم مثل من پول نداشتی شهریه کلاس رو بدی؟

    گفت آره من اون سال ها که اومدم کارمند بودم ،کارم رو ول کردم و اومدم طراحی یاد بگیرم تا به عشقم برسم

    و وقتی استاد دید پیشرفتم و کارم رو که چه اشتیاقی دارم به یادگیری پیشنهاد داد تا بیام و براش کار کنم وهمکاری کنیم در آموزش

    گفت میومدم حضور غیاب هنر جوهارو انجام میدادم و پول نمیگرفتم اما از کار کردن استاد میشستم و نگاه میکردم تا یاد بگیرم اینجوری شد که من یاد گرفتم

    وقتی داشت از اون روزاش صحبت میکرد یه بغضی کوتاه اومد و گریه شو نگه داشته بود و با شوق میگفت من انقدر اون روزا اشتیاق داشتم به یادگیری کا برام مهم نبود که برای استاد مجانی کار کنم و هیچ پولی نگیرم ولی یاد میگرفتم و فقط دست استاد رو میدیدم که داره کار میکنه و من به مرور زمان یاد گرفتم و پیشرفت کردم

    وقتی اینا رو میگفت یاد افکار چند روز پیشم افتادم گفتم خدایا کاش میشد به استادم بگم اگر اجازه بده مثلا برم مغازه شو مرتب کنم و کفشو تمیز کنم ولی جدا از کلاس رنگ روغن بیام یه روز از صبح تا شب بشینم و کار کردنش رو ببینم و یاد بگیرم

    وقتی حرفای استاد طراحی رو شنیدم گفتم یعنی میشه منم درخواستمو بگم به استادم

    ولی پیش خودم گفتم اگر بگم ممکنه ناراحت بشه

    ،اما از خدا درخواست میکنم که قلبم رو باز کنه تا بتونم درخواستمو از خدا بکنم و ایمانم رو دو چندان بکنه

    و ادامه داد گفت الان هم رنگ روغن تدریس میکنم و هم طراحی

    اونجا بود که از حرفاش متوجه شدم

    من نباید زیاد به فکر این باشم که پول ندارم و یا اینکه به فکر شهریه کلاس ها باشم

    من باید به تک تک ایده هایی که خدا بهم میگه به مرحله قدم برداشتن و حرکت کردن و عمل کردن برسونم و مهارتمو پیشرفت بدم و هر روز عاشقانه کار کنم

    وقتی مهارت کسب کردم خود به خود همه چی رخ میده

    و دوباره صحبت هاشو گوش دادم میگفت که خود استاد رنگ روغن ما که طیبه خودت هم سال 96 میومدی ازش طراحی یاد میگرفتی

    و ازم پرسید که یادته چجوری تدریس میکرد و من گفتم بله و گفت خب ببین چقدر تغییر کرده کاراش و شیوه تدریسش ؟

    و گفت طیبه تو تمرکز صد در صدتو بذار پای نقاشی

    ببین جوری کار کن که اگر هیچ پولی بهم بهت ندن بابتش ولی عاشقانه کار کنی و اینه که سبب پیشرفتت میشه

    من بهش گفتم پس من متوجه حرفات شدم و وقتی بهش گفتم اون سال که من میومدم شما هم میومدی و الان استاد شدی و من تازه الان اومدم ،گفت هیچ وقت خودت رو مقایسه نکن طیبه

    دقیقا استاد تو این فایل گفت که خودتونو با آدما مقایسه نکنید کار خودتونو انجام بدین

    این روزا که فایل جدید رو گوش میدم هر بار یه چیز جدید یاد میگیرم

    از خدا میخوام کمکم کنه تا قلبم رو باز کنه برای دریافت آگاهی ها و قدم برداشتن و عمل کردن

    و گفت اینو بدون که الان بهترین زمان برای تو بود تا نقاشی رو ادامه بدی و پیشرفت کنی و مطمئن باش که اگر تمرکز صد در صد بذاری خیلی به سرعت پیشرفت میکنی و استاد میشی

    و مدام تاکید داشت به روی اینکه تمرکز صد در صدت رو بذار به نقاشی

    وانرژیتو بذار فقط برای نقاشی

    و من اون لحظه قشنگ حرفای خدارو میشنیدم که تاکید میکرد

    و این تاکید رو حدود یک ماه و یا فکر کنم یک ماه و نیمه که داره بهم میگه ، ولی این روزا یعنی از جمعه تا یکشنبه تاکیدش شبیه اینه که به توان بی نهایت باشه

    از هر جمله استاد خودم که تو کلاس رنگ روغن بودیم روز شنبه چندین بار میگفت تمرکز بذارین رو کارتون صد خودتونو بذارین و جمعه با صحبت های سارای عزیز که از سایت هدایتی در جمعه بازار دیدمش باز هم فهمیدم که باید تمرکزمو فقط روی نقاشی بذارم

    و دوباره شنبه و یکشنبه استاد طراحی تو هر جمله اش مدام تکرار میکرد باید تمرکز کنی روی نقاشی تا نتیجه بگیری

    این یعنی چی ؟؟؟

    من واضح داشتم دریافت میکردم که خدا داره تاکیدش رو به من میگه که طیبه به فکر فروش گل سر و درصد گرفتن از مادرت نباش ،به فکر فروش هر هفته در پل طبیعت نباش ، چون تو متعلق به بیشتر از اینهایی که دریافت کنی

    به ایده هایی که برای نقاشی بهت دادم شروع کن به عمل کردن

    طیبه دقت کن

    دیروزم بهت گفتم

    انتخاب باتو هست

    هدایتت میکنم

    ببین چقدر راحت دارم با تو از طریق استاد و انسان های دیگه صحبت میکنم ،پس قدم بردار

    ترست رو به توحید در عمل تبدیل کن

    کافیه که به ایده ها عمل کنی

    قدم بعدی رو بهت میگم

    وقتی طراحیمو به استاد طراحی نشون دادم مثل استاد رنگ روغنم گفت طیبه به تو افتخار میکنم تو اگر با این علاقه و شوق ادامه بدی پیشرفتت بسیار سریع رخ میده

    وقتی رفتم از استادم خداحافظی کنم و صحبت کنم مشغول رن. روغن کار کردن روی تابلوی خودش بود ، درست توجه نکرد من کمی ناراحت شدم ولی سریع پرسیدم طیبه فکر کن ببین تو هم صد در صد اینجوری پیش اومده که تحویل نگیری کسی رو موقع نقاشی کار کردن

    و وقتی خوب فکر کردم دیدم بله منم وقتی تو خونه کار میکنم و مادرم و یا خواهرم یا هر فرد دیگه بیاد اتاقم و من متمرکز باشم روی نقاشی وقتی میاد باهام صحبت کنه توجه نکردم و بهش نگاه نکردم

    و یادآوری بود برای من که اگر خودت رو اصلاح کنی صد در صد در جهان اطرافت هم این موضوع حل خواهد شد

    خدای من شکرت که یه آلارم گذاشتی که وقتی ناراحت میشم مثل یه آلارم میمونه که بهم میگه خودت هم این رفتارهارو داشتی و یا اینکه باوری دارم که باید قوی بشه و سبب بشه که پیشرفت کنم

    خدایا شکرت

    وقتی کلاسم تموم شد تو اسانسور یه استاد و معلم طراحی رو دیدم که یه خانم 46 ساله ولی انقدر جوان به نظر میرسید که اگر خودش سنش رو نمیگفت من فکر میکردم 35 ساله باشه

    وقتی دیدمش چند هفته ای بود که تو ورکشاپ با هم صحبت میکردیم

    بهم گفت که با مترو میری و میخواست باهم بریم که گفتم میرم پیش مادر و خواهرم که گل سر میفروشن

    خندید گفت چقدر جالب من تو مترو دیدم مادر و خواهرت رو که داشتن میومدن تجریش

    و یه حرفی بهم زد گفت هرکاری داشتی درمورد نقاشی میتونی ازم سوال کنی بالاخره من از 16 سالگی طراحی کار کردم و درس خوندم و استادم هرموقع خواستی بهم پیام بده

    و واقعا کارش فوق العاده بود در عرض نیم ساعت و یک ساعت با مداد رنگی سریع مجسمه و دست و آدمک رو کشید و تحویل داد

    ازش پرسیدم شما چقدر زمان میذارین

    گفت صد در صد زمان و انرژیم رو گذاشتم

    از 16 سالگی من هر روز دارم طراحی کار میکنم

    انگار خدا داشت دوباره بازهم تاکید میکرد اینبار از طریق یک نفر و استاد دیگه

    اینا یعنی چی ؟؟؟

    یعنی اینکه طیبه این هفته که گذشت از هفته بعد باید انتخاب کنی

    میمونی تو جمعه بازار پل طبیعت و بازم به فروش گل سر فکر میکنی و درصد میگیری از مادرت یا اینکه به ایده هایی که خدا داده عمل میکنی و میری به طلا فروشی ها تا کاراتو بفروشی

    انتخاب با خودت هست

    خدا انقدر بهت تاکید کرد

    انقدر بهت راه نشون داد از طریق افراد مختلفت

    دیگه چجوری باید بهت بگه دیگه گل سر نفروش تو جمعه بازار، و حتی درصد فروش هم ازش نگیر و دیگه نفروش ، بذار مادرت خودش کارش رو گشترش بده و بفروشه

    و من تو این چند روز متوجه شدم که باید تمرکز صد در صدم رو روی مهارتم و پیشرفتم در نقاشی بذارم تا نتایج رو ببینم

    من دلم میخواد در مدار های بالاتر قرار بگیرم پس باید به این تاکید جواب مثبت بدم و حرکت کنم و قدم بردارم

    خدا باقی کارها رو مثل این یکسال قبل که کلی برام کار انجام داد ، از این به بعدشم برای من کارهارو انجام میده

    کلی حرف دیگه بهم گفتن اما تاکید اصلی به روز تمرکز صد در صد بود به روی کاری که انجام میدم

    و صد خودمو بذارم برای یادگیری

    وقتی برگشتم و جلو مترو با همدیگه خداحافظی کردیم گفت هرکاری داشتی درمورد طراحی بهم بگو ،احساس خوبی نسبت به تو دارم و حس میکنم یه جورایی به هم وصلیم

    خیلی خانم مودب و با آرامش و زیبا رویی هست و بسیار مشتاقه که دونسته هاشو به کسی که علاقه داره منتقل کنه تا اونم یاد بگیره

    وقتی برگشتم‌ پیش مادرم باهم رفتیم سنگک گرفتیم و برگشتیم پیش خواهرم ،من رفتم پنیر گرفتم و دوباره با کلی عشق کنار خیابون سنگک و پنیر خوردیم

    وقتی میخواستم چای بگیرم گفتم من دلم میخواد بطری شیشه ایم که دمنوشم توش هست رو پر کنم و آقایی که آب جوش داد گفت نمیخواد برو پول نمیخواد خیلی خوشحال شدم

    این روزا همه به طرق مختلف محبت میکنن به من

    حتی من آرزو داشتم عکس منو طراحی کنن و در عرض یک ماه دو نفر عکسمو طراحی کردن خیلی خوبه

    اینه همه نشونه هست که داره باورام قوی میشه که نتایج هارو به شکل های مختلف میبینم

    و بی نهایت خدارو سپاسگزارم

    وقتی برگشتیم خونه تو مترو یه خانم مسن حدود 60 ساله یا 70 ساله بود گفت خانما یه نفر کمکم میکنه من بارمو بذارم تو نایلون ، دست فروشی میکرد تو مترو

    برگشتم و گفتم شما هم ایستگاه بعد پیاده میشین ؟

    گفت آره و بهش کمک کردم و لیف و اسکاچ قلاب بافی میبافت و چیزای دیگه میفروخت

    تا بیرون مترو وسایلاشو براش آوردیم و رفت

    ما هم رفتیم خونه مون

    خدایا شکرت که وقتی انسان هایی رو که میبینم کار میکنن و تلاش میکنن من هم سعی میکنم تا تلاش کنم و از اونها الگو میگیرم شکرت خدای من

    وقتی برگشتیم‌خونه ساعت 10 :30 بود

    من هنوز انرژی داشتم

    و دیتبندی که سارای عزیز بهم هدیه داده بود رو ار دستم در نیاوردم و حتی تو خونه هم دستمه

    و وقتی نوشته روشو میخونم

    که نوشته خدا با من است

    بوسش میکنم و میگم خدای من خیلی دوستت دارم ماچ ماچی جانم

    و بی نهایت ازش سپاسگزارم

    خیلی روز خوب و بهشتی بود برای من

    پر از درس بود

    و باید سعی خودمو بکنم که این جمعه که رفتم جمعه بازار آخرین جمعه بازاری باشه که من گل سر میفروشم و تمرکزمو بذارم روی نقاشی و حس میکنم که دیگه نباید برم جمعه بازار

    و اگر رفتم برم و بشینم و مجسمه هایی که در جمعه بازار در مسیر موزه گذاشتن رو طراحی بکنم

    تا پیشرفت کنم

    و یا حس میکنم که اگر برم جمعه بازار به افرادی که میان پیشنهاد بدم و بشینن و طراحی کنم چهره هاشونو

    از خدا میخوام هدایتم کنه

    و کمکم کنه تا قلبم رو باز کنه برای قدم برداشتن که ایده باز کردن سایت رو که چالش هست برام باز کنم

    و بعد ایده فروش نقاشی هام که روی برگ های درخت کار میکنم و میبرم به طلا فروشی هارو عملی کنم

    تا قدم های بعدی بهم‌گفته بشه

    خدای من ربّ من سپاسگزارم ازت

    ممنونم بابت تک تک لحظه های بهشتی امروزم

    برای تک تک دوستان عزیزم در این سایت پر از عشق

    بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت از خدا میخوام

    و تشکر بی نهایت از استاد عزیزم و مریم جان شایسته که واقعا شایستگی بی نهایت بیشتر ار اینهارو دارن که خدا بی نهایت ثروت و شادی و سلامتی و عشق و آرامش رو در زندگیشون جاری کنه و در کنار استاد بهترین هارو داشته باشن در کنار هم

    دنیا و آخرتتون پر از نور خدا باشه

    خیلی دوستتون دارم استاد عباس منش

    خیلی دوستتون دارم مریم جان شایسته

    خیلی دوستتون دارم تک تک اعضای خانواده صمیمی عباس منش

    ماچ به همه تون ماچ خدای ماچی ماچی من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    حمیده کرمانی گفته:
    مدت عضویت: 1250 روز

    درود درود بر شما استاد

    همینه. همینه قرآنی که سالها خواندم و از آن هیچ درکی نداشتم. خیلی خوشحالم و شکرگذار که بعد از درخواستم برای آگاهی و تغییر٫ خداوند شما رو معرفی کرد.

    من بیشتر این افکار ناجالب رو ناخواسته داشتم. حال جایگاهی که در آن قرار گرفتم با تمام وجودم فهمیدم و چه فهم دردناکی از کج فهمی ها و نفهمی ها.

    خداوندا منو ببخش. استاد می گوید توبخشنده ای. تو می گذری مهربانی و …‌

    می دانم حال من نباید خودم رو سرزنش کنم.

    الان درخواستم از الله این است که با تمام وجودم درکی صحیح و عملی از صحبتهای شما داشته باشم.

    ای ربی شکر شکر و استاد عباسنش شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    حمید خالقی گفته:
    مدت عضویت: 3951 روز

    تا الان حدود 5 دقیقه از فایل رو گوش کردم و آگاهی بهم گفته شد رو مینویسم:

    آیه 13 سوره الرحمن

    پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید

    آیه ای که بارها و بارها در سوره الرحمن گفته شده ولی ما از نادانها چی شنیدیم:

    خداوند ما را برای تنبیه به خاطر خوردن سیب حضرت آدم(ع) به کره زمین منتقل کرده

    یادمه سالها قبل در مورد حضرت آدم و خلقت انسان بحثی بود و نمیدونم بحث به کجا رسید که کسی که بسیار عبادت کننده و نماز خون بود و الانم هست گفت : ما به خاطر اشتباهی که حضرت آدم (ع) کرد و در بهشت سیب رو خورد به زمین منتقل شدیم و گرنه الان تو در بهشت داشتیم از نعمتهای الهی نهایت لذت رو میبردیم

    پرسیدم که:

    یعنی شما میگی ما به خاطر اشتباه حضرت ادم (ع) داریم در این کره خاکی تنبیه میشیم؟ یعنی خدا ما رو به خاطر اشتباهی که حضرت آدم مرتکب شده داره تنبیهمون میکنه؟ ایشون اشتباه و گناه کرده؛ اونوقت ما داریم تنبیه میشیم؟

    و جواب ایشون به صراحت “بله” بود و دلیل رو اینطور بیان کرد که “چون ما فرزندان حضرت آدم(ع) هستیم”

    گرچه شاید بیشتر یا کمتر از ده سال پیش بود ولی همون موقع حرف ایشون رو نپذیرفتم و ایشون هم عصبانی شد و از من ناراحت شد

    البته تقصیر نادانها نبوده اگر بخوام مقصر انتخاب کنم مقصر من بودم که باورها و فرکانسهام اونقدر اشتباه بوده که پای صحبتهای افراد نادان نشستم و جالب اینه که با همون دفعه اول زود و فوری باور کردم اصلا یه زره هم نیومدم تفکر و تحقیق کنم و فریب مقدس نماها رو خوردم

    میدونی نادان به چه کسی میگن؟

    قبلا بهت گفتم؛ نادان کسیه که در مورد چیزی که علم نداره صحبت میکنه

    حالا این صحبت کردن میتونه بشارت دادن یه اتفاق یا خبر خوب باشه

    میتونه اندرز دادن از نتیجه ی یک عمل باشه

    میتونه قضاوت کردن درمورد شخص خاصی باشه

    میتونه تایید یا رد کردن یه نظریه یا اتفاق خاص باشه

    یا هرچیز دیگری مشابه اینها …

    اما گمراه به چه کسی میگن؟ گمراه با نادان چه تفاوتی داره؟

    نادان رو توضیح دادم ولی گمراه به کسی میگن که از فرد نادان پیروی میکنه

    اون چراکه فرد نادان اظهار میکنه رو میپذیره همچنان که من خودم قبلا ها پدیرفته ام

    سوال سوم؛

    نادان بیشتر خسران و ضرر و تباهی دچار میشه یا گمراه؟

    به نظر من فرد گمراه بیشتر دچار ضلالت میشه

    چون فد نادان ممکنه یک روزی آگاه بشه ولی فرد گمراه گمان میکنه که میداند یعنی نمیداند که نمیداند و به قول قرآن در گمراهی دوری هستند در جای دیگری میگه در گمراهی آشکاری هستند

    خودشون هم میدونن که اشتباهه ولی بنا به دلایلی مثل توهم سود اقتصادی جایگاه یا منصب شغلی یا پایبندی به آداب و رسوم و سنن غلط قبلی و از این قبیل توهمات نمیخواهند گمراه بودن خودشون رو بپذیرند

    پس خودشون رو به خواب زدن یعنی آشکارا میدونن که دارن اشتباه میکنن ولی عشق به دنیا اجازه اظهار پشیمانی و ندامت و توبه و بازگشت بسوی منبع ثروت و نعمت رو بهشون نمیده در گمراهی آشکاری هستن

    کی بیدار میشن؟ وقتی که دیگه آب از سر گذشته و دیر شده

    وقتی بیدار میشن متوجه میشن سرشون داره به سنگ قبر میخوره و نمیتونن بیدار بشن تازه میفهمن دیگه دستشون از دنیا کوتاه شده

    ادامه دارد این کامنت ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    زینب آزادی گفته:
    مدت عضویت: 1535 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم مهربانم

    سپاسگزارم از شما عزیزان بابت فایل فوق العاده عالی من یکبار فایل رو گوش دادم ولی چنان تاثیر در من گذاشت من الان که دارم فکر میکنم هیچ مسلئه توی زندگی ندارم فقط حسادت و مقایسه کردن و ناشکری است که زندگی منو جهنم کرده تمام تلاشم رو میکنم که همه اینها رو از خودم دور کنم من نباید ابنقدر ضعیف وخوار باشم دست شیطان.

    من این فایل دانلود کردم که بشنیم باتمرکز چندین بار گوش بدهم.

    امیدوارم همیشه شاد و سربلند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: