چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم - صفحه 34 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

886 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سارا صارمی گفته:
    مدت عضویت: 2143 روز

    سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیم و همه دوستان ارزشمندم

    اول خدا رو هزاران بار سپاسگزارم که توی این مسیر بی نظیر هستم و می تونم زمانم رو برای گوش کردن به این آگاهی ها صرف کنم … خدایا سپاسگزارم

    درکم رو از این فایل با شما عزیزانم به اشتراک میذارم ، امیدوارم که درک درستی داشته باشم .

    – صحبت های ابتدایی استاد که در مورد بی نقص بودن جهان هستی و کره زمین هست و اینکه ما هنوز درک نکردیم که نعمت هایی که خداوند به صورت طبیعی خلق کرده و در اختیار بندگانش گذاشته برای تمام نسل بشر کافی هست ، یعنی پایه و اساس این جهان طوری هست که اصلا ما به چیزی خارج از این چارچوب نیاز نداریم ، اما مشکل اونجاست که ما اصلا نمی بینیم این امکانات رو، این پتانسیل ها ، این کافی بودن رو …

    یعنی اون زیبایی رو ، یعنی فراوانی رو … حتی ما برای لذت بردن هم لازم نیست دنبال چیز خاصی بگردیم یعنی می تونیم با تماشای یک درخت زیبا ، منظره طلوع یا غروب خورشید به حس خوب برسیم … حتما لازم نیست فلان مهمونی یا فلان سفر رو بریم … کافیه باور کنیم برای معیشت ما همه چیز فراهمه ، اونوقت خداوند درها رو باز می کنه و نعمت و برکت وارد زندگی ما میشه

    – توی ارتباطامون سعی کنیم با دیگران صحبت کنیم و مسائل رو مطرح کنیم ، خیلی اوقات یه سری مسائل داره تو ذهن خودمون اتفاق میفته و اصلا اون مدلی که ذهن برای ما تعریف می کنه نیست .

    اما وقتی با بقیه صحبت می کنیم ، یه سری دغدغه ها رو متوجه میشیم و می تونیم از زاویه طرف مقابل هم به موضوع نگاه کنیم اونوقت قضاوت های ذهنیمون کمتر میشه و می تونیم راحت تر به حس خوب برسیم.

    ضمن اینکه روابطمون هم صمیمی تر و پایدار تر میشه.

    – مورد بعدی که استاد در نتیجه سجده نکردن شیطان مطرح کردن ، خیلی برای من درس داره ، من به صورت ناخودآگاه همیشه یه سری افراد رو از خودم برتر می دونستم ، یعنی پیششون احساس حقارت می کردم و به همین علت فک می کردم خب پس تمام تصمیم گیریها و مسیری که دارن میرن درست هست و ازشون برای خودم بت می ساختم . یه جورایی میرفتم دنبال تایید گرفتن ازشون و خب نتیجش هم کاملا مشخص هست .

    عکسش هم بود ، یه جاهایی خودم رو برتر می دونستم البته اصلا توی رفتارم نشون نمی دادم اما توی ذهنم این برداشت رو داشتم و یه جورایی ترحم می کردم .

    در حالیکه به قول استاد هر کسی سر جای خودشه ، داره مسیر خودش رو میره ، سهم من اینه که بیام مسیرمو پیدا کنم و برم تومسیر خودم ، یعنی خودم رو بشناسم و تلاشم این باشه خواسته های درست خودم رو محقق کنم ، حالا توی این مسیر افراد موفق هم الگو باشن نه اینکه ازشون بت بسازم و یا خودم رو برای کسی بت کنم .

    نمی دونم انگار مبنای عملکرد ذهن مقایسه هست ، توی هر شرایطی می خواد ما رو به یه نتیجه احساسی برسونه و برچسب خوب و بد بودن به هر چیزی بزنه . اما راهکار متوقف کردنش همینه که ما این جنس آگاهی ها رو به خورد ذهنمون بدیم و بهش بفهمونیم حقیقت جهان هستی این نیست و گرفتار این تله ها نشیم .

    هدف از خلق ما این بوده که به این کره زمین بیایم و از آنچه هست لذت ببریم و به قول استاد در دوره قانون آفرینش اصلا دیگه لازم نیست کاری کنیم ، خوشبختی خودش ما رو فالو می کنه ….

    استاد ازتون ممنونم که هستید ، که متعهد شدید که تمام دانسته هاتون رو با ما به اشتراک بذارید …ان شالله ماهم شاگردان لایقی باشیم و با درک و عمل به این آگاهی ها جهان رو زیباتر کنیم ، هم برای خودمون و هم برای دیگران .

    در پناه خدا باشیم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    مریم حسینی مطلق گفته:
    مدت عضویت: 1056 روز

    بنام خداوند مهربان

    سلام به همه دوستای واقعیم اگرچه مجازی هستند

    استاد عزیزم

    حال دلم رو مجددا احیا کردین

    استاد وقتی میگیم خدایا از فضل خودت به من عطا کن

    این چی میگه؟

    درخواست کردی و حتما اجابت میشی

    ی چیزی تو حرفای قرآنی شما فهمیدم که خداوند حتی درخواست شیطان رو هم رد نمیکنه

    به خداوند میگه پس مهلت بهم بده

    میگه از مهلت دادگانی

    ببین الله اکبر

    بااینکه ایییینقددددر عاشق ماست که وقتی مارو خلق کرد و از روح خودش درون ما دمید و بااینکه میدونه شیطان چه نیتی داره

    درخواست رو اجابت میکنه

    خداوند همواره اجابت کننده است

    میلیاردها میلیارد ساله خداست

    ما نهایت 100 سال میخوایم زندگی کنم ولی اون بوده و هست و خواهد بود

    همواره اجابت میکنه خواسته های مارو

    خب بعضیا همون لحظه میشه

    هممون دیدیم این لحظه رو

    که خدای فلان غذارو هوس کرد حتی توی ذهنمون میگذره هااا ولی اجابت شده

    بعضیارو چند وقت بعد ولی خیلی زود میده بازم هممون دیدیم مثل زمانی که درخواست سرکار رفتن و پول دراوردن داشتیم و شده

    بعضیاشم تکامل میخواد ولی اونم اجابت شده اس

    همواره اجابت میکند خدای من

    بعد ما باید ایمانمونو نشون بدیم

    تجسماتمون رو با احساس خوب ادامه بدیم

    و بدونیم که 100 درصد به همه خواسته هامون میرسیم

    چجوریشو کار نداشته باشیم

    میشود

    میشود

    میشود

    استاد وقتی میگیم خدایا از فضل خودت بر من ببار

    خدایا از نعمتهای بی نهایتت منو سرشار کن

    خدایا خدایا خدایا

    خب اگر باور داشته باشیم که خداوند اجابت کرده و مارو هدایت میکنه به سمت همون چیزی که میخوایم خب خیالمون راحته،احساسمون خوبه،تمرکز نمیکنیم روی نکات منفی و نداشته هامون،امیدواریم و ایمان داریم که بزودی به خواسته مون میرسیم و نگران نیستیم و زندگی میکنیم

    آیا خود من اینجوری بودم؟

    اینکه بگم همیشه غیرممکنه

    برای همه غیرممکنه پس سرزنش نباید بکنم

    ولی بیشتر اوقات سعی کردم که باشم

    سعی کردم کنترل ذهن کنم و به تبعش دیدم که اتفاقات بهتر رخ داد

    استاد ایمان همینه

    دیدن نادیدنی ها

    اینکه ما الان نمیبینیم اون ماشین رویایی،درامد رویایی،مسافرت رویایی،همسر رویایی و و و

    ولی با روحمون دریافتش کنیم احساسش کنیم

    ی متنی از جول اوستین هست که به خودم میگم همیشه

    «موقع خشکسالی خدا از بارون برات میگه

    موقع کمبود خدا از فراوانی برات میگه

    اون درباره چیزی که در راهه با روحت صحبت میکنه

    اما در اغلب مواقع چیزی که خدا میگه کاملا مخالف شرایط موجوده

    سوال اینه که کدوم گزارش رو باور میکنی؟؟؟

    چیزی که با چشماتون میبینید؟

    یا گزارش خداوند،چیزی که با روحتون میشنوید؟»

    مطمئنا با اطمینان میگیم گزارش خداوند

    ولی آیا بعدش حالمون خوبه و این حال خوب و توکل ادامه داره؟؟؟

    فرداش نمیگیم پس چی شد من که ایمانمو نشون دادم؟

    من دارم سعی میکنم ایمانم همواره بیشتر بشه خداوند باید کمکم کنه

    استاد این روزها انگشت اشاره ام فقط و فقط و فقط به خودمه

    دنبال باورهای محدود کننده ای هستم که راه ورود به ثروت رو به زندگیم گرفته

    و حتی باورهای مخربی که اجازه نمیده رابطه رویایی داشته باشم

    در مورد ثروت

    خب من حالم خوبه و به الهاماتم عمل میکنم

    و در اون مسیر شاهد کمکهای خداوند هستم

    همش میگم خدایی که کمکم کرد فلان محصول رو تولید کنم واقعااا خودش کمک کرد خب مشتریهاشم جور میکنه

    باور فراوانی که بی نهایت مشتری هست برای محصول من،محصول من ارزشمنده و خیلیا خواهانش هستند و جهان سرشار از ثروته

    خداوند میخواهد من ثروتمند باشم

    من خوشبخت باشم

    خداوند هادی منه

    من رو هدایت میکنه

    من باید احساسم خوب باشه

    «ولی» استاد ازین ولیا که متنفرین ازش

    ولی نمیدونم چی توی ذهنمه که هنوز حتی یک مشتری هم نداشتم

    حدود یک ماهه که پیجمو زدم و تمرکز کردم رپی شما

    روی خواهرم

    روی خاله ام

    روی دکتری که قبلا براش کار میکردم

    همش میبینم اینا کار خاصی نمیکنن،منظورم کار فیزیکیه،ولی از در و دیوار مشتری میاد براشون

    از طرفی میگم دنبال فالوری برای چی؟؟؟

    فالور میخای که ثروت بدست بیاری؟خدارو باور کن میلیاردها میلیارد برابر اون چیزی که میخای بهت میده،گنجها دست اونه،الماسها دست اونه

    بعد به خودم میگم خب یعنی ممکنه خداوند از راه دیگه ای بهم بده ولی خودش این راه رو الهام کرد،خودش شرایطشو فراهم کرده حالا خب مشتریهاشم فراهم میکنه

    این جدال توی مغزمه

    ولی به قول شما ایمان میچربه

    هرچند هنوز نتیجه مالی ازون محصول نگرفتم

    اینو بگم که از کارم که خیاطیه مشتریهام یکم بیشتر شده هااا ولی محصولی که تولید کردم و مربوط به خیاطی هستش و من تو فکرم این بود که میترکونه هنوز جواب نگرفته

    اینجاهم ذهن ذهن ذهن،که ابسارشو باید دستم بگیرم بگم بنده خدا قبلا مشتریهای حضوریمم اینقد نبود،ولی الان هست تو چرا فقط مشتریهای اینترنتیو میگی چرا نیست چرا نیست چرا تمرکز کردی روی اون بُعد قضیه

    این ناشکریه

    شکر مشتریهای حضوریتو بکن

    تا خدا درهای رحمتشو بروت بازتر کنه چون باز هست چون الان نمیبینی به این معنا نیست که باز نیست

    به موقعش کرور کرور مشتری اینترنتی داری که نمیدونی چجوری شکر خدا بجا بیاری

    اینقدر درخواست میدن که محصولتو میخوان

    اینقدر اس ام اس واریزی میاد که مجبور میشی بی صدا کنه صدای مسیج بانک رو

    اینقدر مردم خوششون میاد از محصولت که تشکر میکنن

    کامنت میزارن

    ازت محصولات بیشتری درخواست میکنن

    به بقیه معرفیت میکنن

    آاااه حتی گفتنشم حال ادمو خوب میکنه همراهش داشتم تجسمشم میکردم

    انچه که درخیال بگنجد لاجرم واقع شود…

    استاد خدا حتی وعده شو وقتی محصولمو تولید کردم و قران رو باز کردم بهم داد

    فرمود : (به خاطر بیاورید) زمانی را از پروردگارتان تقاضای کمک می‏کردید و او تقاضای شما را پذیرفت (و گفت) من شما را با یک هزار از فرشتگان که پشت سر هم فرود می‏آیند یاری می‏کنم.

    و دوباره باز کردم و فرمود: وعده من محققا راست است اگرچه بیشتر مردم نمیدانند..

    استاد در مورد غرور گفتین

    من هم مثل شمام و از بچگی سر تعظیم جلوی هیچ.احدی پایین نیاوردم

    چه کارفرمام که پزشک بود و …

    چه افراد ثروتمندی که فکر کردن پول دارن پس علی آباد دهیه و مریم سرشو باید پایین بیاره…

    چه افرادی که توی رابطه حتی فکر کردن مریم ازون دختراست که سرش پایین بیاد جلوی ما

    نه من همیشه سرم بالا بوده و این غرورمو خیلی دوست دارم

    عشق بوده،ولی از وقتی که با خدای حقیقی آشنا و دوست شدم خداگواهه منه که حتی توی ذهنمم سرمو جلوی کسی پایین نیاوردم.

    خدایا کمکم کن

    خدایا مثل این باران رحمت الهی که الان درحال باریدنه

    باورهای درست رو بر عقل و قلب من ببار

    نعمتهاتو بر من ببار

    خدایا هدایتم کن

    خدایا من تسلیمم

    من عاجزم ولی تو نه

    تو ارباب خوبی بودی همیشه،خدای خوبم

    کمکم کن هدایتم کن و راه هارو برام باز کن و افراد و اتفاقات و شرایط درست و ایده های درست رو بیار توی زندگیم

    جز تو هیچکسسسس توان انجام اینکارو نداره

    خدایا من بر تو توکل میکنم که تو متوکلین رو دوست داری

    خدایا هدایتم کن…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    مجتبی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3412 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است

    بزرگترین سپاسگزاری که میشه از خداوند داشت، قبل از تمام سپاسگزاری‌ها، اینه که سپاسگزار خداوند باشیم که به ما اجازه زندگی کردن داده، اجازه بودن در زمین را داده، این فرصت را در اختیار ما قرار داده تا به این دنیا بیایم و از تمام نعمت‌هایی که بخاطر ما خلق فرموده استفاده کنیم؛

    که اگر این فرصت و این اجازه را نادیده گرفته و بابت آن سپاسگزار نباشیم، بقیه نعمت‌های خداوند در عمل اهمیت خودشان را از دست خواهند داد، یعنی اینکه اگر من نباشم یا نبودم در این دنیا چگونه قرار بود من از نعمت‌های خداوند استفاده کنم

    پس خداوند را شاکرو سپاسگزارم که به من نعمت سکنی گزیدن در زمین و استفاده از امکاناتی که از قبل از آمدن من به این کره‌خاکی برایم فراهم کرده را عطا فرمود

    یعنی بقیه نعمت‌های خداوند بر پایه همین نعمت حیات و زندگی بخشیده شدن به انسانها و اجازه و فرصت بودن قرار گرفته،

    مثل این هست که من اول باید پاسپورت و ویزای یک کشور را دریافت کنم و سپس به اون کشور وارد شده و از زیبایی‌های اون کشور لذت ببرم.

    و نکته بعدی اینکه من باید همیشه یادم باشد که نعمت حضورم در این دنیای زیبا و بهره‌مند شدنم از سایر نعمت‌ها، از فضل و عنایت خداوند بوده است

    فراموشم نشود که خداوند بوده که من را لایق دریافت این نعمت‌ها کرده

    خداوند بوده که به من اجازه استفاده از این نعمت‌ها را داده است

    فراموشم نشود که هرآنچه که هست از آن خداوند است و از او به من رسیده است

    فراموش نکنم که من بدون عنایت پروردگار هیچم و موجودیتی ندارم، خداوند قائم به ذات خویش و من قائم به ذات خداوندم

    بقول حضرت مولانا:

    اول و آخر تویی ما در میان، هیچ هیچی که نیاید در بیان

    چند آیه در قرآن هست که بنظرم خیلی مکمل همدیگه هستند و میتونه سرنخ‌های جالبی بده که من با درک کمی که دارم آنها را اینجا به اشتراک میگذارم و امیدوارم و از خداوند میخواهم که درک و فهمم را از آیات قرآن هرروز بیشتر و بیشتر کند

    سوره بقره آیه 29 :

    هُوَ الَّذِی‌ خَلَقَ‌ لَکُمْ‌ مَا فِی‌ الْأَرْضِ‌ جَمِیعاً ثُمَ‌ اسْتَوَى‌ إِلَى‌ السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَ‌ سَبْعَ‌ سَمَاوَاتٍ‌ وَ هُوَ بِکُلِ‌ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ‌

    او خدایی است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چیز آگاه است.

    سوره اعراف آیه 10:

    وَ لَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ‌ فِی‌ الْأَرْضِ‌ وَ جَعَلْنَا لَکُمْ‌ فِیهَا مَعَایِشَ‌ قَلِیلاً مَا تَشْکُرُونَ‌

    .و شما را در زمین جای دادیم، و در آن برای شما وسایل و ابزارزندگی قرار دادیم، ولی بسیار اندک و کم، سپاس می گزارید

    سوره ابراهیم آیه 7:

    وَ إِذْ تَأَذَّنَ‌ رَبُّکُمْ‌ لَئِنْ‌ شَکَرْتُمْ‌ لَأَزِیدَنَّکُمْ‌ وَ لَئِنْ‌ کَفَرْتُمْ‌ إِنَ‌ عَذَابِی‌ لَشَدِیدٌ

    و هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً شما رامی افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی تردید عذابم سخت است

    خداوند در آیه 29 سوره بقره میفرماید هرآنچه که در زمین وجود دارد را خلق کردم و سپس به بقیه جهان پرداختم،

    و بعد در آیه 10 سوره اعراف میفرماید که شما را در زمین قرار سکنی دادیم،

    یعنی اینکه قبل از اینکه انسان خلق بشود هرآنچه که نیاز داشته است توسط خداوند خلق شده است و بعد که همه‌چیز فراهم و پرفکت شده و مناسب برای زندگی کردن انسان بوده، اراده به خلق انسان نموده است

    بقول استاد که میفرمایند ما نیازی نیست که ثروت و نعمت را خلق کنیم چون ثروت و نعمت هست و ما فقط کافیه که در مدار ثروت و نعمت قرار بگیریم،

    خداوند ثروت را بیش از نیاز تمامی نسل‌های انسان و بسیار قبل‌تر از خلق انسان، خلق نموده است و میبینم که هرروز منابع جدیدی از ثروت و نعمت کشف میشود، نه اینکه خلق بشود چون از قبل خلق شده است، بلکه کشف میشود یعنی انسانها در مدار دریافت آن قرار گرفته و چشمانشان به دیدن آنها روشن میشود

    حالا در آیه 7 سوره ابراهیم میفرماید که این ثروت و نعمت را من قبل‌تر از خلق شما و برای شما خلق کرده‌ام و اگر میخواهی از این نعمت‌ها بهره‌مند بشوی باید ظرف خودت را بزرگتر کنی و بزرگتر کردن ظرفت مستلزم سپاسگزار بودنت است

    اینجوری میتونم این مساله را برای خودم منطقی کنم که:

    من چند نفر که برای من خیلی باارزش و احترام بوده و نزد من عزیز و با کرامت هستند را به خانه‌ام دعوت میکنم؛

    قبل از اینکه مهمانان عزیزم به منزل بیایند من تمام امکانات برای برگذاری یک مهمانی در خور شأن مهمانانم را تدارک میبینم، میوه‌های عالی میخرم، گوشت و مرغ تهیه میکنم، و هرآنچه که لازم است را از قبل از اینکه مهمانان وارد شوند تهیه کرده‌ام، این نیست که وقتی مهمان وارد میشود بفکر بیفتم که ای‌داد بیداد فراموش کردم میوه بخرم و سریع بِدوم و سرکوچه رفته و از بقالی محل میوه‌های مانده و پیر شده بخرم و بیام و کمی نشسته و یادم بیاید که من که غذا درست نکردم و سریع بخوام از یک رستوران بی‌کیفیت غذا سفارش بدهم

    نه این اصلا طریقه مهمان دعوت کردن نیست و همانگونه که من از قبل از حضور مهمانان تمامی تدارکات لازم را تهیه دیده‌ام، خداوند که بهترین برنامه‌ریز و مدیرومدبر است قبل از حضور انسانها تمامی آنچه که نیاز وی بوده تدارک دیده است؛

    حالا من تدارک دیده‌ام و مهمانان وارد شده و نشسته و من شروع میکنم به پذیرایی،

    تصور کنید مهمان شروع کند به غُر زدن که این چه میوه‌ای هست؟

    چرا این شیرینی‌ها خشک شده؟

    چرا غذا حجمش کم بود؟

    و هزار عیب و ایرادی که خستگی را به تن من میماند

    این بهتر است یا وقتی مهمان شروع میکند از خانه من و صمیمی و گرم بودن و شیک و تمیز بودنش تعریف میکند و از کیفیت میوه‌ها، غذا، شیرینی، دسر و کیفیت عالی پذیرایی لذت میبرد و از من سپاسگزاری و تشکر میکند

    مسلماً روش دوم خیلی پسندیده‌تر و نیکوتر است و میزبان را سرشوق آورده و سعی میکند هرآنچه در خانه دارد را برای لذت بردن بیشتر مهمان در طبق نهاده و جلوی مهمانش بگذارد

    این حکایت ما و خداوند و ضیافت باشکوهی‌است که خداوند برای بنده‌هایش تدارک دیده و ما با سپاسگزاری میتوانیم خداوند را ترغیب کرده که ظرف ما را برای دریافت نعمت‌های بیشتر بزرگتر کند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      رویا میانکاله گفته:
      مدت عضویت: 1057 روز

      سلام دوست عزیزم

      سلام پازل من روی جهان هستی

      مجتبی جان من چقدر باید سپاسگزاری کنم بابت اینکه دستی از دستان خدا شدید که این کامنت بنویسید و من بخونم به جونم بشینه درک درست بگیرم.

      اصلا من که خیلی درک عالی پیدا کردم

      واقعا چه مثالی،خدا قبل از اومدن ما همه چیز برای نیاز ما فراهم کرده غذا لباس خونه ماشین سلامتی ثروت آرامش عشق،بعد ما رو دعوت کرد بیایم اینجا فقط لذت ببریم حتی از خواسته تو قلبمون آگاه، هدایت میکنه چی ببینم و بشنوم چی رو بخوام و درخواست بدم ،بعد مثل یک میزبان برامون درخواست بیاره .

      وای چقدر عالی

      خدایا شکرت مبهوت شدم اینجاست که باید متوجه باشیم ما ارزشمندیم قرار نیست کاری بکنیم اگه هم کاری میکنیم برای لذت خودمون ،مثل خدا که به درخواست ما جواب میده بزرگی خودش نشون میده

      من با مادری کردن ،بخشش،عشق دادن ،همسر بودن،کاری که انجام میدم چیزی میخرم ،در واقع دارم همون لحطه بزرگی و بخشش خودم مثل خدا نشون میدم دیگ هم رها کنم دنبال جبران نباشم.

      اگه به این درک برسیم و باور ایجاد بشه دیگه ناخودآگاه دنبال جبران نیستیم.

      خدایا واقعا عاشقتم دوست دارم که از خودت به من دادی قدرت بخشندگی و بزرگی و خلق.

      واقعا عشق و آرامش و شادی براتون خواستارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    زهـره گفته:
    مدت عضویت: 1149 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

    بِه نامِ خُداوَندِ بَخشَنده مِهرَبان

    سلام استاد قشنگ من سلام استاد نازنین من

    استاد از کجا بگم از چی بگم

    کامنت قبل گفتم دلم تنگ شده برای پدرم و مادرم اما به پلن خدا اعتماد کردم ولیمه کربلا داداشمو نرفتم بدون واکنش و ناراحتی با اطمینان و ایمان گفتم خدا پلن بهتری داره .

    استاد امروز چهارشنبه هدایت شدیم به لطف پروردگارم همین الان تو ماشینم در حال تایپ اگر بدونید من همین الان چقدر بمب انرژی هستم اگر بدونید من الان چقدر در فرکانس لذت و شادی و حال خوبم .

    استاد توراه داشتیم میومدیم ساندویچ گرفتیم همسرم بجای آب نوشابه گرفت تو ماشین من گفتم حسین چرا آب نگرفتی من آب میخام یجا وایسا آب بخر اینجا وایسا اونجا وایسا گفتم حسین توروخدا یجا نگه دار درخت باشه من میخام لذت ببرم .

    صبح تو دفتر نوشتم خدایا میخام فقط لذت ببرم میخام شادی کنم میخام در فرکانس خداوند باشم خدایا میخام این فرکانسی که توش هستم بالاتر و بیشتر بشه .از طرفی چند رووزی یکی از درخواستهای ستاره قطبی من اینه که در زمان و مکان مناسب باشم .

    خلاصه که همسرم نگه داشت آخ استاد نم نم بارون آخ استاد سرمای دلچسب پاییزی برگ های زرد پاییزی و کوه ها درختان بارون ابرها ماشینها مغازه ها همه و همه داشتند بامن صحبت میکردن استاد باورتون میشه من فقط لبخند میزدم غرق هیجان و لذت بودم اونقدر هیجان داشتم ک پشت هم میگفتم خدایااا شکرت خدایاااا شکرت .

    رفتم سمت درختا انگار خدا داشت بهم میگفت برو برو رفتم رسیدم به یک چشمه ی آب زلال ، زیر درختای پاییزی بارون و سرما وای خدا اصلا باور کردنی نبود اصلا نمیدونستم چطور خدا را صدا بزنم نمیدونستم چطور لذت ببرم بسکه خوب بود با خدا حرف میزدم عشق بازی کردم اما سیر نشدم همسرم اومد گفتم حسین اگر بدونی چقدر خوب خیلی لذت بردم خیلی رویایی بود قلبم باز شد .

    گفت میخای اینجاوایستم من قلیون بکشم شما برین پایین چشمه ست ؟ گفتم آره آره چرا که نه ، استاد من 15 سال دارم از جاده هراز میریم و میام هیچوقت هیچوقت به اندازه الان من لذت نبردم ااصلا ندیدم این مسیرو ندیدم این رودخونه رو ندیدم این زیبایی را ؟ نشنیدم چنین پیشنهادی از سمت همسرم ، ندیدم چنین همراهی و هماهنگی از سمت همسرم ،این همسرم بود یا خدا؟ این همسرم بود یا خدایی که در کالبد همسرم داشت بمن مهربونی میکرد ؟

    زدیم کنار هوا سرد بود بارون بود مگه من سرما فهمیدم ؟ مگه من بارون دیدم ؟ من فقط خدا را دیدم من فقط هدایتو دیدم من فقط صدایی را میشنیدم که میگفت برو لذت ببر برو کیف کن ، منو دخترم و پسرم رفتیم پایین یه تپه ای که رودخونه ای زیبا بود وای خدای من وای خدای من استاد من حین رفتنمون فیلم گرفتم دقیقا همین دیالوگا بود دقیقا همین شور و شوق و هیجان بود …

    وای خدای من وای خدای من خدای من باورکردنی نیست خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا من عاشقتم خدایا چقدر اینجا قشنگه خدایااا چ رودخونه ای چ. آب زلالی چقد تمیز چ برگای پاییزی قشنگ خدایاااا چقدر بزرگ خدایا چقدررر زیباااااا ذوق ذوق ذوق هیجان لذت اصلا نمیدونم چطور توصیف کنم ک اصلا اون لحظه باید باشی و حس کنی ک اون لحظات ،معمولی نیستن اون لحظات ملکوتی و روحانی و معنوی هستن که خداوند درخت زمین رودخانه آب و هوا و طبیعت را به تسخیر تو در آورده که تو فقط لذت ببری خداوندی که با تو همقدم شده با تو همراهه که تو فقط لذت ببری تو فقط بخندی ..

    خدای من ، من بچه ی شمالم من بارها رودخونه های شمالو رفتم ولی احساسی که امروزو این لحظه تجربه کردم این زیبایی این لذتی که امروز تجربه کردم هرگز توی عمرم ندیدم و تجربه نکردم .

    استاد من قدم پنجم هستم دقیقا توی جلسه چهارم جلسه ی قرآنی دقیق همین امروز متوجهی همین جمله شدم با اینکه دیروز پریروزم گوش داده بودم امروز تو مدارش قرار گرفتم که گفتید..

    اونجایی همه جواب رد به اون پیرمرد دادن به این خاطر بود که گندم دریافت کنه و گندمش بریزه به گنج برسه و یوقتایی تو زندگیمون یچیزایی هست بهمون داده میشه ما فکر میکنیم بَده خوب نیست اما اتفاقا از طریق همون هدایت میشیم به همون خواسته و همون چیزی که میخاستیم

    همسرم نوشابه گرفت و خداوند منو هدایت کرد درخواست آب کنم و هدایت خداوند بود که همسرم نوشابه بگیره و من تو ماشین که یجایی که همون جای خوبه هست رودخونه و زیبایی عست درخواست آب کنم و لذت ببرم .یعنی از طریق نوشابه ای که فکر کردم خوب نیست رسیدم به زیبایی و لذتو خواسته ی من ..

    خدایاااا سپاسگزارم برای اینهمه زیبایی خدایاااشکرت برای اینهمه نعمت خدایااا شکرت برای استاد عزیزم خدایااا شکرت برای این مسیر نور برای مسیر هدایت مسیر دانش و رشد که من را قرار دادی

    خدایاااا من سپاسگزارم که من را از جهل و نادانی نجاتم دادی که امروز قدر نعمتها را بدونم و چشم بینا بمن عطا کردی زیبایی ها را ببینم خداوندا سپاسگزارم برای دوازده قدم خداوندا سپاسگزارم برای اینکه بمن قدرت دادی ادامه بدم بمن امید دادی انگیزه دادی که ادامه بدم خدایا شکرت ک هوامو داشتی و داری که با اینکه خسته شدم ولی ادامه دادم دستمو ول نکردی تنهام نذاشتی خدایااااشکرت برای فرکانس اینروزهام که بیشتر و بیشتر احساست میکنم بیشتر و بیشتر حضورت را میفهمم

    خدایا شکرت که اینروزها پاکی و خلوص دل دارم

    خدایا شکرت که ناخالصی ها را داری از وجودم پاک میکنی

    وجودم را با حضورت نورانی کردی

    خدایااا سپاسگزارم

    استاد عزیزم من دور شما بگردم لحظه به لحظه لذت بردنم یاد شما و خانم شایسته بودم و تمام مدت میگفتم جذب کردم زیبایی های سفرنامه را جذب کردم خدایاااا شکرت

    استاد نور به قلب شما بباره

    که امروز این پاکی و خلوص دل را با حضور خداوند بمن عطا کردید…

    بعد تقریبا هفت ماه کار کردن نتایج دونه دونه دارن میان ، استاد اینروزها خیلی خیلی زندگیم قشنگ شده من خودم کاملا احساس میکنم این نتایج این نزدیکی به خداوند را من با همه ی وجودم احساس میکنم استاد این زندگیم قابل مقایسه نیست زندگی با خدا زندگی بی خدا

    زمین تا آسمون فرقشه حاضرم بنویسم امضا بزنم تا لحظه ای که جون در بدن دارم ادامه بدم میخام که ادامه بدم امیدوارم که خداوند حمایتم کنه که

    هر چه دارم از آنِ اوست…

    خدایاااا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    Hootan گفته:
    مدت عضویت: 2596 روز

    سلام به همه عزیزان

    مبحث

    چه جنس افکار، احساس خوب را ایجاد می کند و چه افکاری، منجر به احساس بد می شود

    افکاری که احساس خوب ایجاد می‌کنند، شبیه نور خورشیدند؛ روشن، گرم و زنده‌کننده. این افکار از جنس امید، عشق، شکرگزاری و اعتماد به زندگی هستند. وقتی ذهن ما به زیبایی‌ها، نعمت‌ها و فرصت‌های زندگی معطوف شود، احساس آرامش و لذت در قلب ما جاری می‌شود.

    مولانا این موضوع را با ظرافت بیان می‌کند:

    “هر که نقش خویش بیند در ایینه‌ی صفا

    آفتاب را چه حاجت به چراغ و روشنایی”

    این یعنی وقتی ذهن و دل ما صاف و مثبت باشد، همه‌چیز را زیبا و روشن می‌بینیم و نیازی به چراغ اضافی نیست.

    در مقابل، افکاری که احساس بد ایجاد می‌کنند، مثل سایه‌های سنگین و تاریک‌اند. این افکار از جنس نگرانی، حسادت، ناامیدی و خودسرزنشی هستند. وقتی مدام به کمبودها و ناکامی‌ها فکر کنیم، ذهن ما مانند آسمانی ابری می‌شود که اجازه نمی‌دهد نور خوشبختی به زندگی بتابد.

    خیام به این حقیقت اشاره می‌کند:

    “از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن

    فردا که نیامده‌ست فریاد مکن”

    این بیت به ما می‌گوید نگرانی درباره گذشته و آینده، فقط امروز ما را تیره و تار می‌کند.

    راز احساس خوب در انتخاب آگاهانه افکار است.

    وقتی هر روز به خود بگوییم: “چیزهای خوب در راهند”، ذهن ما شروع به دیدن فرصت‌ها می‌کند و احساس امید و نشاط در ما زنده می‌شود. شکرگزاری نیز کلیدی است برای حس خوب.

    سعدی می‌فرماید:

    “به شکرانه‌ی نعمت نکو باشد

    که لطف خداوند بی‌چون شود”

    هر چقدر به داشته‌هایمان بیشتر بیندیشیم و سپاسگزار باشیم، احساس بهتری خواهیم داشت.

    اما افکار بد، مانند دودی غلیظ هستند که فضای ذهن را تاریک و نفس‌گیر می‌کنند. حسادت، به‌خصوص، قلب را می‌فشارد.

    مولانا هشدار می‌دهد:

    “آن حسد را بر کسی دیگر مبر

    کز حسد خویش را دیدی به در”

    این یعنی با رها کردن حسادت و تمرکز بر رشد خود، می‌توانیم دوباره احساس آزادی کنیم.

    بنابراین، هر روز می‌توانیم انتخاب کنیم:

    آیا ذهنمان باغی پر از گل‌های شکرگزاری، امید و عشق باشد؟ یا زمینی خالی و تاریک پر از خار حسرت و ترس؟ هر فکری که انتخاب کنیم، دنیای احساس ما را می‌سازد. بیایید نور خورشید را انتخاب کنیم.

    مثال

    محمد علی کلی، بوکسور افسانه‌ای، نمونه‌ای بارز از قدرت افکار مثبت و تأثیر آن‌ها بر احساس و موفقیت است. او باور داشت که افکار مثبت نه‌تنها نیرویی برای پیشرفت‌اند، بلکه ابزاری برای غلبه بر ترس‌ها و تردیدها. کلی همواره می‌گفت: “من بهترین هستم!” این جمله ساده به نوعی تأیید روزانه برای ذهنش تبدیل شد، جرقه‌ای برای ایجاد اعتماد به نفس، قدرت، و احساس خوب.

    هر بار که با شکست مواجه می‌شد، به جای تسلیم شدن در برابر افکار منفی، آن‌ها را به فرصت‌هایی برای یادگیری و رشد تبدیل می‌کرد. برای او شکست به معنای پایان نبود، بلکه راهی برای قوی‌تر شدن و بازگشت با انگیزه‌تر بود. این نگرش مثبت او را به قهرمانی تبدیل کرد که حتی در سخت‌ترین شرایط، مثل خورشید، با امید و انرژی می‌درخشید.

    در نقطه مقابل، ورزشکارانی بودند که نتوانستند افکار منفی خود را مدیریت کنند. به‌عنوان مثال، افرادی که حسادت به موفقیت دیگران را در دل داشتند یا از ترس شکست، دست به اقدام نمی‌زدند، به‌جای پیشرفت، خود را در چرخه‌ای از ناکامی‌ها گرفتار کردند. این افراد مانند ابرهای تاریکی بودند که به‌جای روشن کردن مسیر زندگی خود، آن را سایه‌افکن کردند.

    یکی از مشهورترین موارد، ورزشکاری است که پس از چند شکست پی‌درپی، ذهنش را با افکاری مانند “من کافی نیستم” یا “دیگران از من بهترند” پر کرد. این افکار منفی نه‌تنها مانع از پیشرفت او شد، بلکه احساس ناامیدی و افسردگی عمیقی را در او ایجاد کرد. در نهایت، این وضعیت به تصمیماتی منجر شد که نتایج جبران‌ناپذیری برای او به همراه داشت، مانند از دست دادن فرصت‌های حرفه‌ای یا خدشه‌دار شدن روابط شخصی‌اش.

    این مقایسه واضح نشان می‌دهد که افکار مثبت مانند نوری هستند که راه موفقیت و احساس خوب را روشن می‌کنند، درحالی‌که افکار منفی، تاریکی و توقف را به ارمغان می‌آورند. همان‌طور که محمد علی کلی از افکار مثبت برای ساختن یک زندگی پرافتخار استفاده کرد، ورزشکاران دیگری نیز با تسلیم شدن به افکار منفی، مسیر زندگی خود را به ناکامی کشاندند.

    افکار، قدرتی بی‌پایان دارند. آن‌ها می‌توانند ما را به اوج موفقیت برسانند یا به تاریکی شکست فرو برند. انتخاب با ماست: آیا خورشید ذهنمان را روشن کنیم یا در سایه‌های افکار منفی پنهان شویم؟

    مولوی می‌گوید:

    “دل هر ذره که بشکافی

    آفتابیش در میان بینی”

    این بیت به زیبایی توضیح می‌دهد که درون انسان، همچون ذره‌ای است که اگر با افکار مثبت و عشق به خداوند روشن شود، نور و امید در زندگی‌اش جریان پیدا می‌کند. افکار خوب همان نوری هستند که ظلمت‌ها و تیرگی‌های دل را می‌زدایند و انسان را به مسیری روشن‌تر هدایت می‌کنند.

    آیه 28 سوره رعد:

    “الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ”

    “کسانی که ایمان آورده‌اند و دل‌هایشان با یاد خدا آرام می‌گیرد. آگاه باشید که دل‌ها تنها با یاد خدا آرامش می‌یابد.”

    این آیه نشان می‌دهد که یاد خداوند، به‌عنوان منبعی از افکار و احساسات مثبت، می‌تواند قلب و ذهن را آرام کند. وقتی انسان در هر شرایطی، حتی سخت‌ترین لحظات زندگی، بر قدرت الهی تمرکز کند، افکار منفی مانند ترس و نگرانی جایی برای اثرگذاری نخواهند داشت.

    نتیجه‌گیری پندگیرانه

    افکار ما همانند دانه‌هایی هستند که در زمین دل کاشته می‌شوند. اگر این دانه‌ها از جنس امید، شکرگزاری، و ایمان به خدا باشند، ثمره‌ای از آرامش، شادی، و موفقیت خواهند داشت. اما اگر به ذهن خود اجازه دهیم با دانه‌های حسرت، ترس و حسادت آلوده شود، به زمینی خشک و تاریک تبدیل خواهیم شد.

    “زندگی مانند آینه است؛ اگر به آن نور هدیه دهی، بازتابی روشن و زیبا به تو بازمی‌گرداند. ذهن خود را نورانی کن تا زندگی‌ات از روشنی پر شود

    مثال

    آملیا ارهارت (Amelia Earhart)، اولین زنی که به‌تنهایی اقیانوس اطلس را طی کرد، نشان داد که قدرت افکار مثبت می‌تواند مسیر زندگی را متحول کند. او در طول مسیر خود بارها با انتقادها و پیش‌داوری‌های منفی روبه‌رو شد. بسیاری به او می‌گفتند: “یک زن نمی‌تواند این کار را انجام دهد.” اما او به‌جای توجه به این افکار محدودکننده، خود را با جملات انگیزشی تقویت می‌کرد. او باور داشت: “اگر ذهنم بتواند به چیزی باور داشته باشد، دست‌هایم می‌توانند آن را انجام دهند.” همین باور باعث شد او نه‌تنها موانع را پشت سر بگذارد، بلکه به الگویی برای میلیون‌ها زن تبدیل شود که با ایمان به خودشان می‌توانند رویاهایشان را تحقق بخشند.

    در مقابل، زنانی مثل خانم X نیز بوده‌اند که باوجود داشتن توانایی‌های فوق‌العاده، اجازه دادند افکار منفی ذهنشان را مسموم کند. یکی از این زنان، خلبانی بود که به دلیل ترس از شکست و نگرانی درباره قضاوت دیگران، پروژه‌های مهمی را رها کرد.

    او مدام به خود می‌گفت:

    “اگر اشتباه کنم، دیگران چه خواهند گفت؟”

    این نوع تفکر باعث شد که احساس ناتوانی و شرمندگی در او رشد کند. در نهایت، این ترس‌ها او را از رسیدن به موفقیت بازداشت و مسیری پر از حسرت و ناامیدی برایش رقم زد.

    این دو مثال به‌وضوح نشان می‌دهند که افکار مثبت مانند بال‌هایی برای پرواز به سمت موفقیت‌اند، درحالی‌که افکار منفی مثل زنجیرهایی هستند که فرد را به زمین می‌چسبانند.

    زندگی ما نتیجه افکار ماست. اگر ذهنمان را با باورهای مثبت و انگیزشی پر کنیم، به‌سوی افق‌های روشن حرکت می‌کنیم. اما اگر اجازه دهیم افکار منفی بر ذهنمان غلبه کنند، احساس شکست، حسرت و رکود را تجربه خواهیم کرد. انتخاب با ماست: آیا می‌خواهیم پرواز کنیم یا زمین‌گیر شویم؟

    سعدی می‌فرماید:

    “برخیز که می‌رویم تا منظره‌ای نو

    تا کی غم دیروز و پریشانی فردا”

    این بیت به اهمیت دوری از غم گذشته و ترس از آینده اشاره می‌کند. وقتی ذهن خود را با افکار مثبت و امیدواری پر کنیم، می‌توانیم مسیر زندگی خود را با شوق و انگیزه ادامه دهیم.

    آیه 10 سوره زمر

    “قُلْ یَا عِبَادِ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ رَبَّکُمْ ۚ لِلَّذِینَ أَحْسَنُواْ فِى هَـٰذِهِ ٱلدُّنْیَا حَسَنَهٌ ۗ”

    “بگو ای بندگان من که ایمان آورده‌اید، پروردگارتان را پرهیز کنید. کسانی که در این دنیا نیکوکاری کنند، نیکی خواهند دید.”

    این آیه به ما می‌آموزد که افکار و اعمال مثبت در دنیا نه‌تنها احساس خوب و آرامش ایجاد می‌کند، بلکه نتایج نیکویی نیز به همراه دارد.

    افکار مثبت مانند بال‌هایی هستند که ما را به اوج رؤیاهایمان می‌رسانند، درحالی‌که افکار منفی همچون زنجیری به پای ماست که مانع از پرواز می‌شود. زندگی مانند پروازی است که با انتخاب‌های ذهنی ما هدایت می‌شود. با تمرکز بر امید، عشق، و شکرگزاری، می‌توانیم آسمان موفقیت و آرامش را فتح کنیم. انتخاب امروز ما تعیین‌کننده مسیر فردای ماست.

    مثال

    میشل یئو، بازیگر و بدل‌کار مشهور، از قدرت افکار مثبت برای ایجاد احساس خوب و پیشرفت در زندگی حرفه‌ای خود بهره برده است. در حرفه‌ای که با خطرات فیزیکی و چالش‌های ذهنی بی‌شمار همراه است، او آگاهانه تصمیم گرفت تا ذهن خود را به‌جای ترس و تردید، با افکار قدرت‌بخش و انگیزشی پر کند.

    نمونه‌ای از طرز فکر مثبت:

    در یکی از صحنه‌های خطرناک فیلم‌برداری، میشل باید از ساختمانی بلند به پایین بپرد. به‌جای فکر کردن به خطرات احتمالی یا شکست، او به خود گفت:

    “این لحظه فرصتی است برای نشان دادن توانایی‌هایم. من به خودم ایمان دارم و می‌دانم که می‌توانم.”

    این جمله ساده، اما پرقدرت، به او جرأت داد تا بدون تردید عمل کند. او بارها در مصاحبه‌های خود توضیح داده است که تمرکز بر افکار مثبت نه‌تنها به او کمک کرده تا احساس آرامش و اعتمادبه‌نفس داشته باشد، بلکه عملکردش را نیز بهبود بخشیده است.

    نتیجه موفقیت‌آمیز:

    این نگرش مثبت، میشل را به یکی از موفق‌ترین زنان بدل‌کار جهان تبدیل کرد. او با اعتماد به توانایی‌هایش، همواره مرزهای جدیدی را در حرفه خود فتح کرده است و الهام‌بخش میلیون‌ها نفر در سراسر جهان شده است.

    برعکس:

    قدرت مخرب افکار منفی

    در مقابل، بدل‌کار دیگری که در حرفه خود از میشل الهام گرفته بود، به‌جای تمرکز بر توانایی‌ها و فرصت‌ها، بر ترس‌ها و خطرات احتمالی متمرکز شد. او هنگام آماده شدن برای یک پرش، مدام به خود می‌گفت:

    “اگر شکست بخورم چه می‌شود؟ اگر زمین بخورم و آسیب ببینم؟”

    این افکار منفی، نه‌تنها باعث شد که او احساس ناتوانی کند، بلکه باعث لرزش دستانش و عدم تمرکز در لحظه اجرا شد. در نهایت، او نه‌تنها در انجام آن پرش ناکام ماند، بلکه اعتمادبه‌نفسش را نیز از دست داد. ترس‌هایش او را از ادامه مسیر حرفه‌ای بازداشت و منجر به کناره‌گیری او از این عرصه شد.

    میشل یئو با انتخاب افکار مثبت، به زندگی خود انرژی و جهت بخشید، درحالی‌که بدل‌کار دیگر با تسلیم شدن به افکار منفی، آینده خود را محدود کرد. این داستان نشان می‌دهد که قدرت افکار فراتر از احساسات است و می‌تواند مستقیماً بر نتایج زندگی تأثیر بگذارد.

    افکار مثبت مانند موتور محرکی هستند که ما را به‌سوی موفقیت سوق می‌دهند، درحالی‌که افکار منفی می‌توانند مانند وزنه‌ای سنگین، ما را از حرکت بازدارند. انتخاب افکار، انتخاب مسیر زندگی است.

    مولانا می‌گوید:

    “تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید

    تو یکی نه‌ای، هزاران، تو چراغ خود برافروز”

    این بیت به ما می‌گوید که نباید به ترس‌ها و افکار منفی میدان دهیم. روشن کردن چراغ درونیِ امید و اعتمادبه‌نفس، می‌تواند جهان بیرونی ما را روشن کند.

    خداوند در سوره رعد، آیه 11 می‌فرماید:

    “إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ”

    “خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد، مگر آنکه خودشان آن را تغییر دهند.”

    این آیه به ما می‌آموزد که تغییر درونی، اولین قدم برای تغییر در نتایج زندگی است. افکار مثبت، ابزاری است که می‌توان با آن سرنوشت را به سوی موفقیت هدایت کرد.

    نتیجه گیری

    میشل یئو با انتخاب افکار مثبت و قوی، توانست احساس آرامش، اعتمادبه‌نفس و شجاعت را در خود تقویت کند و به قله موفقیت برسد. در مقابل، افکار منفی باعث شدند که زن جوان بدل‌کار مسیر موفقیت خود را نیمه‌کاره رها کند. این داستان نشان می‌دهد که قدرت واقعی در ذهن ماست. اگر افکار خود را آگاهانه به سمت امید، تلاش و ایمان هدایت کنیم، احساسات مثبت و نتایج شگفت‌انگیزی به دنبال خواهند داشت. ذهن روشن، راه روشن می‌سازد.

    باراک اوباما، رئیس‌جمهور پیشین ایالات متحده، نمونه‌ای روشن از تأثیر قدرت افکار مثبت بر موفقیت است. او در دوران ریاست‌جمهوری‌اش با چالش‌هایی نظیر رکود اقتصادی جهانی، تنش‌های نژادی، و مسائل پیچیده بین‌المللی روبه‌رو بود. اما به‌جای اینکه در گرداب نگرانی‌ها و ناامیدی غرق شود، افکار خود را بر امید، اتحاد، و تغییر متمرکز کرد. شعار معروف او “Yes We Can” (بله، ما می‌توانیم) نه‌تنها روحیه‌ای مثبت به او و تیمش بخشید، بلکه میلیون‌ها نفر را در سراسر جهان الهام داد.

    او در لحظات بحرانی به خود و دیگران یادآوری می‌کرد که چالش‌ها فرصتی برای رشد هستند و با ایمان و پشتکار می‌توان بر هر مانعی غلبه کرد. این نگرش مثبت نه‌تنها به اوباما کمک کرد تصمیمات جسورانه‌ای بگیرد، بلکه باعث شد میراثی از امید و پیشرفت به جا بگذارد.

    در مقابل، ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور پیشین ایالات متحده، نمونه‌ای از تأثیر ویرانگر افکار منفی است. در جریان رسوایی واترگیت، او به‌جای تمرکز بر شفافیت و حقیقت، ذهن خود را با ترس از افشاگری، شکست، و قضاوت دیگران پر کرد. این افکار منفی، او را به سمت تصمیمات اشتباهی مانند پنهان‌کاری و فریب سوق داد. نتیجه این شد که نیکسون مجبور به استعفا شد و میراث سیاسی‌اش برای همیشه لکه‌دار گردید.

    مولانا در این‌باره می‌فرماید:

    “هر که نقش خویش بیند در آیینهٔ صفا

    آفتاب را چه حاجت به چراغ و روشنایی”

    این بیت بیانگر این است که اگر دل و ذهن ما پاک و مثبت باشد، افکارمان مانند آفتاب مسیر را روشن می‌کند و نیازی به کمک‌های بیرونی نداریم. اما اگر ذهن تیره و منفی باشد، هیچ کمکی نمی‌تواند ما را از تاریکی نجات دهد.

    در قرآن کریم آمده است

    “إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ”

    (سوره رعد، آیه 11)

    “خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد، مگر آنکه آنان خودشان آنچه در وجودشان است را تغییر دهند.”

    این آیه تأکید دارد که تغییر سرنوشت، ابتدا از تغییر افکار و باورهای انسان آغاز می‌شود. افکار مثبت، احساس خوب و در نهایت نتایج موفقیت‌آمیز را به ارمغان می‌آورد.

    نتیجه‌گیری‌

    زندگی ما انعکاسی از افکار ماست. افکار مثبت مانند چراغی روشن مسیر موفقیت را هموار می‌کنند و ما را به‌سمت احساس آرامش و اعتماد سوق می‌دهند. در مقابل، افکار منفی همانند دودی غلیظ ذهن را تیره کرده و ما را از تصمیمات درست بازمی‌دارد. انتخاب با ماست: آیا به نور امید و اعتماد اجازه می‌دهیم زندگی‌مان را روشن کند، یا به تاریکی ترس و نگرانی اجازه می‌دهیم ما را به شکست بکشاند؟ بیایید هوشمندانه انتخاب کنیم و زندگی‌مان را با افکار مثبت زیباتر کنیم.

    نتیجه‌گیری

    زندگی صحنه‌ای است که ما با افکارمان آن را می‌نویسیم. افکار مثبت، همچون چراغ‌هایی هستند که مسیرمان را روشن می‌کنند و به ما جرأت برداشتن قدم‌های محکم‌تر را می‌دهند. افکار منفی، اما، مانند غبار تاریکی‌اند که دید ما را محدود کرده و مسیرمان را سخت و پرپیچ‌وخم می‌کنند.

    باراک اوباما با افکار امیدوارانه‌اش توانست ملتی را به حرکت درآورد، در حالی که ریچارد نیکسون با غرق شدن در ترس و افکار منفی، مقام و اعتبار خود را از دست داد. این دو مسیر متفاوت نشان می‌دهد که قدرت ذهن ما می‌تواند یا بال پرواز باشد یا زنجیری برای اسارت.

    قرآن می‌فرماید:

    “إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ”

    (رعد: 11)

    “خداوند حال هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آن‌که خودشان آن را تغییر دهند.”

    سرنوشت، آینه‌ای از درون ماست. اگر ذهن خود را با افکار سازنده تغذیه کنیم، زندگی نیز ما را به سمت رشد و موفقیت هدایت خواهد کرد.

    سعدی در این زمینه می‌گوید:

    “به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

    عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست”

    هر جا که ذهن ما با زیبایی و عشق همراه شود، زندگی نیز به ما آرامش و شادی خواهد بخشید.

    درس پایانی:

    هر روز انتخابی تازه پیش روی ماست. آیا می‌خواهیم ذهنمان را با نور امید و شکرگزاری روشن کنیم یا با سایه‌های ترس و ناامیدی تیره سازیم؟ کلید در دستان ماست. بیایید زندگی‌مان را آن‌گونه که شایسته آن هستیم، با افکاری زیبا و مثبت بسازیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    محمد علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1565 روز

    به نام بخشنده و مهربانم .

    سلام خدمت استاد توحیدی عزیزم و خانم شایسته بی نظیر و همه دوستان هم فرکانسیم در مسیر توحید .

    الهی شکرت که امروزم را با این نعمت بزرگ روزیم کردی واقعا حالم خوب شد استاد عزیزم خدا خیر دنیا و آخرت را بهتون

    بده که همیشه درک اصل و توحید سر لوحه عشق شماست و همین خصوصیت شماست که شدین استاد نامبروان

    توحیدی در کیهان بهتون تبریک میگم برای باز بودن قلب پاکتون که بتونید صدای حق را به گوش ما تشنه لبان توحید

    برسونید .

    وای چی بگم آخه همش نکته است 94 دقیقه آگاهی نان استاپ آقا دمت گرم چقدر شما خوب درک کردید همین

    عشق به کاری داشتن باعث میشه که بیای ساعتها صحبت کنی بدون اینکه آبی بخوری و سرفه کنی و ادا در بیاری

    مثل …………. دمت گرم خدا امروز نعمت بزرگی را به من و همه دوستانم هدیه دادی خدایا شکرت

    در مورد شیطان و گمراه کردن انسان به خاطر حسادت و مقایسه خودش با ما انسانها مدتی بود بهش فکر میکردم

    که چرا خدا شیطان را گذاشت بیاد مارو گمراه کنه و یکم شاکی بودم که خدا خودش میدونست شیطان تمام

    خصوصیات ما را میدونه ضعفهای ما را میدونه چرا خدا گذاشت بیاد ما را گمراه کنه که استاد عزیزم این فایل

    ارزشمند را قرار داد و جوابم را گرفتم

    کلا زیبایی این جهان به دو قطبی بودنش شده دیگه اگر همه چی فلت بود و همه ماها مثل هم بودیم چقدر کسل

    کننده میشد و اصلا جهان گسترش پیدا نمیکرد و هدف خدا گسترش جهان هست . ما انسانها را هر کدام از ماها را

    از جنس خودش آفریده که بیایم و دست خدا بشیم برای گسترش و هر کدوم از ماها بیایم با عشق و علاقه درونی

    خودمون باشیم کپی کار نکنیم از هم دیگه که الانه همه دارن از هم کپی میکنن و اصلا خبر ندارن ما هدفمون از

    به این جهان چی بوده نداشتن آگاهی که مردم دارن دور خودشون میگردن و همش نقاب دارن در کل زندگیشون

    استاد خدارو شکر که ما اومدیم و با شما هم مدار شدیم تا بیایم جهانمون خداوند را درک کنیم کی هستیم

    برای چی اومدیم و باید چیکار کنیم همیشه براک سوال بود که خوب چی بیایم بخوریم بخابیم و هر روز تکرار کنیم

    که چی چقدر مسخرست این نگاهم بود قبل دانستن قوانین جهان که به لطف استاد عزیزم و فراهم کردن این سایت

    توحیدی الان اینجام و دارم تاتی تاتی میکنم که از اول زندگی کردن رو زمین را بیاموزم این فایل خیلی نکات عالی دارد

    باید چندروزی باشه رو سایت مثل فایل کولاک قبل که چقدر آگاهی داست و دوستان هم که ماشالله هر کدومشون

    مقاله نوشته بودن و کلی درس و تجربه بود خداور شکر باید همیشه تکرار کنیم تا فراموش نکنم که شیطان حسود خان

    اماده است که من لحظه ای درنگ کنم و بیاد بین من و خدایم را شکر آب کنه ولی اگر من بتوانم با کمک خداوند

    دراحساس خوب باشم سپاسگزار باشم برای تمام نعمتهام میتونم در مدار خداوند باشم و اعراض از شیطان

    استاد بی صبرانه منتظر محصول جدید هستم با عشق سپاسگزاری واقعا بالاترین فرکانس به خداوند هست

    اصلا وقتی میخای سپاسگزار باشی و به یاد بیاری و میخای بنویسی دقت کنید برای همه فکر کنم اینجوری هست

    برای من که این شکلی است تا میام یکم بهشون فکر میکنم و به یاد میارم کمی جلو میرم در افکارم نعمتهام رو یهویی

    یادم میره انگار شیطان میاد خستت میکنه ذهن دیگه دوست نداره ادامه بده یه حس خاصی میده انگار بی حالت

    میکنه که فکر کنم به خاطر تکامل هم باشه و اصلا عادتم ندرایم ذهن چیزی که عادت نداشته باشه در موردش

    مقاومت میکنه و وقتی اولش شروع میکنی به سپاسگزاری چقدر آدم حالش خوب میشه و جلوتر میری

    کور شه چشم دشمن ابلیس میاد پارازید میندازه و بی خیالت میکنه همین که الان دیگه میدونیم

    ترفندهاش رو میتونیم آگاهانه تر بیایم در این فرکانس خودمون را عادت بدیم و کار کنیم و اگر ادامه بدیم

    خداوند گفته نمیتونه به بنده های شکر گذارم احاطه داشته باشی و باید به این درجه برسیم مثل استاد عزیزم

    که با کمک الله و این سایت و وجود استادمون که خودش شکرگزاری ویژه ای میخاد که اینجا هستم و دارم

    با قوانین جهان خداوند یاد میگیرم خدارو شکر میکنم که جزو هدایت شدگان هستم و باید همیشه باشم بیام

    آگاهانه فریب نخورم و خودمو شرطی کنم بیایم خودمون را شرطی کنیم برای شکر گزاری مثل کارهای روزمره

    که اغلب هم چیزهای ناجالبم هست ما شرطی شدیم بیایم یک مدت خودمون را شرطی کنیم به این سایت و

    مخصوصا سپاسگزاری که بشه عادتمون دیگه راحتتر بدون مقاومت ذهن اسون میشیم به اسونی ها با لطف

    خداوند مهربان الهی شکرت انشالله اگر بودم بازم میام مینویسم

    استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم برای این فایل وجود شما در این سیاره زیبا بهتون تبریک میگم عاشقتم

    همه شما را به خدای مهربانم میسپرم

    خدا نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    Life time گفته:
    مدت عضویت: 1524 روز

    با سلام

    من چند شب قبل حدودا شاید ده شب پیش ازخواب ساعت 2 بیدارشدم یه الهامی بهم شد گوش ندادم این ده روز نشانه های خطر حس میکردم ولی نیاز داشتم به اونکه واقعا خدا دستمو بگیره باز دیشب خواب دیدم خوابی که علامتای خطر توش مشهود بود بیدار شدم ساعت یک ربع به 5 و بهم یه الهام شد در راستای همون الهام قبلی …به خوابم هم فکر کردم دقیقا در راستای همین الهامات بود بعدش اومدم تو سایت دیدم این فایل رو قرار دادین فهمیدم این واقعا یه هدایت جدی واسه منه باید تغییر کنم قبل اونکه جهان با تضاد بخواد منو تغییر بده

    ممنونم واقعا فایل به موقعی بود و اینم هدایت الله و نشانه بزرگ و محکم اوست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    شیرین خلیلی گفته:
    مدت عضویت: 1767 روز

    به نام خدا

    سلام استاد عزیزم

    استادجان چقدر این مبحث شکر گزاری مهمه

    و چقدر ضروری و واجبه که اون حس ناب و قشنگ شکر گزاری رو در هر لحظه وارد زندگیمون کنیم .

    چند وقتیه که سوالاتی رو از پروردگار داشتم که فقط با یک کلمه بهم جواب میداد:شکرگزاری

    خیلی به فکر این بودم که شغلی رو داشته باشم و برای خودم کسب و کاری رو راه بندازم و در مسیر علاقه م فعالیت کنم.

    این در صورتیه که من قبلا شاغل بودم و تجربیاتی رو داشتم و تونسته بودم درآمد داشته باشم و با خواست خودم شاغل بودن رو کنار گذاشتم و فعلا خانه دارم.

    این که مدام به این فکر میکردم که باید درآمد داشته باشم و باید کاری بکنم احساسم رو بد می‌کرد و بعداز مدتی متوجه شدم که چقدر من ناسپاس شدم.

    همسرم درآمد خوبی داره و نه وام داریم،نه بدهکاری،نه هزینه های اضافیِ تعمیراتی و درمانی و …به لطف الله.

    پسر 10 ساله م بدون هیچ نگرانی که بخواد برای ما ایجاد کنه میره مدرسه و میاد، تکالیفش رو انجام میده و هیچ گونه مزاحمت و ناراحتی برامون ایجاد نمیکنه.

    همسرم اهل کار کردن روی خودشه ،در زمینه ی کاریِ خودش.و همدیگه رو خیلی خوب درک میکنیم.

    هر سه مون سالمیم،عاشق همیم ،به همدیگه محبت میکنیم ،میریم خرید، تفریح ،باهم غذاهای خوش مزه درست میکنیم. باهم در صلح و صفا زندگیِ آرومی داریم.

    چرخ زندگیمون به روونی و روشنی آبِ در جریان رودخانه ،آرام و زیبا با موسیقیِ دلنشینی در حال حرکته.

    ومن هر روز بعداز فرستادن پسرم به مدرسه و رفتن همسرم به سرکار در آرامشی دلنشین شروع میکنم به کار کردن رو ی دوره های دوازده قدم و احساس لیاقت ،سه روز روی دوره دوازده قدم و دو روز روی دوره ی احساس لیاقت،پنجشنبه و جمعه هم به گردش و تفریح و خوش گذروندن میگذره.

    پروردگارم بارها خیلی واضح بهم گفته که من تمام این شرایط و این آرامش رو برات مهیا کردم که تو با خیال راحت روی خودت کار کنی و هیچ نگرانی نداشته باشی،دیگه چی می خوای از این بهتر و قشنگتر؟!

    حالا باوجود این زندگی قشنگ و پر از آرامش که هدیه خداوندِ به من چرا ناسپاسی کنم ؟

    چرا با احساس بد روزم رو شب کنم ؟

    همین آرامش و روونی زندگیم هم با شکرگزاری و کار کردن روی خودم توسط دوره ها و قرآن ،خداوند بهم هدیه داد.وگرنه که تا قبل از اینا زندگیم رو خودم با دستای خودم تبدیل کرده بودم به جهنم .

    چرا باید لطف پروردگارم رو نادیده بگیرم ؟ وبا ناسپاسی بازیچه ی همزات شیاطین بشم و از این بهشت هبوط کنم به قعر جهنم.؟

    چرا باید جزو اکثریتی باشم که شکر گزاری نمیکنن؟

    استاد جان مشتاقانه منتظر دوره ی شکرگزاری هستم و درخواستش رو مدتهاست به پروردگارم دادم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    احمد خدادادیان سردابی گفته:
    مدت عضویت: 714 روز

    به نام الله که بخشاینده و با رحمت است

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    سلام خدمت شما دوستان عزیزم

    خداوند متعال رو سپاسگزارم بابت این مسیر زیبا و توحیدی که به من الهام شد که برو تو سایت یک فایل آماده ومحیا است از طرف خداوند مهربان دوستان دوستان عزیزش که وقتی فایل باز شد و دیدم که فایل توحیدی هست خداوند رو بی نهایت سپاسگزارم بابت این فایل و این سایت واین آگاهی های ناب که به جز قرآن در هیچ کتابی پیدا نمیکنم

    سپاسگزار پروردگار مهربان هستم بابت سوادی که به من داده تا بتوانم بنویسم سپاسگزارم بابت قدرت درک این آگاهی های ناب سپاس فراوان از خدای مهربانم بابت تن سالم ودستانی که میتوانم بنویسم شکر رب مهربانم که این کره زیبا را آفرید تا بتوانم نانی به کف آرم وبا شکر گزاری از خدای مهربان و قدرتمندم میل کنم و به غفلت نخورم سپاس گزاری خدای نیرومند خودم هستم که به من منت نهاد ومنو آدم آفرید و سپاس فراوان بابت تمام نعمتهای ریز ودرشت که در زندگی من جاری وجای داده است

    استاد از اگر تا سالهای سال بخواهم شکر گزار خداوند مهربانم باشم باز کم خواهم آورد در شکر نعمات خداوند

    چه جالب بود صحبت شما در مورد دوش آب منم وقتی زیر دوش میرم وشکر گزارش هستم بابت همین آب که خداوند چگونه ابرو به وجود آورد و برد به آسمان ودر جای مناسب ودر زمان مناسب بر سر ما باراند واب جمع شد و تصفیه شد و ارسال شد به پشت شیر آب من یکی هنگ کردم وقتی میخواستم شکر گزار باشم چون فقط این پرسه ای که من توی ذهنم طراحی کردم نیست فقط همین باشه باید بریم تو عمق وجود نعمت از ابر و باد مه و خورشید فلک بگیریم تا برسه به اون دستانی که خداوند آفرید ایده داد سد بسازن آب لوله کشی کنم تسفیه بشه از چه مسیر های بیاد چه جوری بیاد به چه امکاناتی لوله ها جاسازی بشه تو دل زمین بیاد تا برسه به دست من شاید استاد سالها طول بکشه شاید تا آخرین ثانیه های عمرم وچه بسا تا آخرین لحظه نفس کشیدنم شکر گزاری از همین یک نعمت تمام نشود وفقط همین نعمت وبقیه به کنار پس چرا من لذت نبرم از ثانیه ب ثانیه عمرم ودر ثانیه به ثانیه شکر گزاری نکنم تا به خداوند نزدیک و نزدیکتر شوم که همین الان هم خداوند را در همه چیز میبینم به لطف الله مهربان دوستان دلسوز و مهربان مثل شما چرا لذت نبرم از این چند صباحی که درکنار شما استاد عزیز واین خانواده توحیدی که خداوند به من منت نهاد باشم

    من قبل از اینکه وارد این مسیر زیبا وخدا گونه باشم همیشه از خودم و از خدای خودم می‌پرسیدم که من بیهوده به این دنیا نیامدم وهمین سوال از خودم باعث دیدار من با شما عزیزان دل شد خداوند را بی نهایت سپاسگزارم بابت شما عزیزان دل که منو با شما هم مسیر کرده تا بتوانم خودم را کشف کنم بتوانم شخصیت خودم را بسازم تا آسان بشوم برای نعمتهای بی اندازه خداوند چون که من لایق بهترین نعمتهای خداوند متعال هستم

    استاد عزیز و گرامی من اگر تا سالهای سال بخواهم شکر گزار همین لحظه ناب که درش هستم و شکر گزار همین فایل توحیدی باشم باز هم کم خواهد بود امید وارم بتوانم شاگر خوب وحرف گوش کنی باشم وتمام تمریناتی که در دوره روانشناسی ثروت دادید انجام دهم چون من روی این دوره با ارزش والهی کار میکنم انشالله

    خداوند یار ونگهدار شما عزیزان دل باشد یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    زینب مرادی گفته:
    مدت عضویت: 1064 روز

    به نام تنها رفیقم تنهایار دلم تنها کسی که هرلحظه همراهمه والان برای نوشتن این کامنت ازش یاری میخوام

    سلامی گرم به استاد خوبم که حرفاش مثله مرحمی روقلبم میشینه

    سلام به دوستانم

    واقعا نمیدونم از کجای حرفایی که گفته شد بگم که چقد کارابود

    من تمرکزمو گذاشته بودم رواین که فلانی تواین کاری که داریم باهم انجام میدیم ببینی به کجا رسیده از من بهتره وداشتم احساسم روبد میکردم

    وبازهم حرفای شما چاره ی کاره منه خدایا شکرت

    خدایا از طلب مغفرت میکنم که همیشه برای همه چی وقت دارم الا برای نشستن ونوشتن راجبه تو الا برای شکرگذاری به خاطر داشته هام به خاطر قلبی که پراز آرامشه.برای صدای پرنده ی که میشنوم.برای دستانم که قدرت نوشتن دارد.برای نفسم که به آسانی میاد ومیره.برای حرفای استادم برای چشمان سالمی که دارد.برای زیبایی دختر همسایمون.برای وضعیت مالی خوب استادم. برای همه ی اونایی که میبینمشون وشرایط عالی دارن.برای آقای زیبایی که دیروز دیدم وبه دلم نشست وبرای تمام چیزهایی که یادم میره بگم شکرت

    دلم میخواد ساعتها بشینم وبنویسم از همه ی چیزهای که تو زندگیم بهتر شده

    دوستای عزیزم ماوقتی روخودمون کارمیکنیم شرایط بیرونی ومشکلاتی که عزیزانمون هم داشتن واقعا خودبه خود حل میشه

    بنویسم از رابطه پدرومادرم که خوب نبود والان عاااالی شده

    مینویسم از مریضی های عجیب قریبی که بود تو زندگیمون والان اثری نیست ازش وفقط سلامتی وسلامتی

    مینویسم از روابطی که داغون بود والان با هرکسی به راحتی رابطه برقرامیکنم به شکل عالی

    مینویسم از ترسهای که تودلم بود وکم شد

    مینویسم از خدایی که درقلبم نبود وبرای هرخواسته ی باید چنتا واسطه جور میکردم والان هرلحظه هسش میکنم وهرروز باهم حرف می‌زنیم

    مینویسم از خدایی که خواسته هامو میدونه وبااااور دارم راه رسیدن به خواسته هامم میدونه وباااااور دارم به راااااحتی هدایتم میکنم به سمت‌ خواسته هام

    استاد عزیزم خیلی زندگیم باحرفایه شما عوض شده ومن واقعا جمله ی برای تشکر پیدانمیکنم فقط بگم عاشقتونم دوستون دارم ازتون ممنووووونم

    دوستدار همه شما زینب علیمرادی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: