چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم - صفحه 30 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم980MB94 دقیقه
- فایل صوتی چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم93MB94 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
پناه می برم به خداییم از شر نجواهای شیطان
سلام و درود به استاد ناب مریم جان بچه های سایت عزیزمون
استاد جان اولی که این فایل اومد بنده با پرویی غر زدم(خندهههه)چون من دارم تمرکزی روی قدم ها و عزت نفس کار میکنم وقتی یه فایل جدید میاد مخصوصا این اخریا (استاد جان یک تحسین و افرین جانانه به شما که کاملا واضحه تغییر مدار دادید حالتون بهتره ارامش تون کاملا مشهوده یه طوره دیگه ای شدید عاشقتونم روند پیشرفتتون مستدام باشه .آمین) چون انقدر خوبن و حال خوب کن و پر از نکته که خدا وکیلی چند روز وقتتم به این فایل و آگاهی هاش میره و خیلی نمی تونم به قدم ها برسم خلاصه با پرویی غر زدم و البته مچ خودم گرفتم گفتم نجوا جان می دونم که این فایل ها انقدر برای من خوبه و حال منو خوب میکنه و توام فهمیدی می خوای من گوش ندم شیطون اما من گوش میدم و کامنت هم میذارم (دیروز دستم خورد و کامنتم پاک شد)
القصه نکاتی که از این فایل ناب دریافت کردم و چقدرررررررر حال خوب کن
من دیروز داشتم قدم اجلسه 5 گوش میدادمو البته می نوشتم (استاد از وقتی تمام فایل ها رو کلمه به کلمه می نویسم مخصوصا قرانی ها رو دری از آگاهی درک بروم باز شده خیلییییی خوبه الهییییییی شکرتتتت ) و وقتی کامنت فاطمه و رسول خوندم الله اکبر انگار یه مثال واضح همون لحظه خدا سر راهم قرار داد و چقدر این ایه رو درک کردم و همیشه یه جورای از این ایات می ترسیدم و می گفتم خدا هی می خواد ما رو آزمایش کنه
ایات 155،6،7 بقره
وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ ﴿155﴾و قطعا شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى و کاهشى در اموال و جانها و محصولات مى آزماییم و مژده ده شکیبایان را (155)
الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ﴿156﴾[همان] کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد مى گویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى گردیم (156)
أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَهٌ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﴿157﴾بر ایشان درودها و رحمتى از پروردگارشان [باد] و راهیافتگان [هم] خود ایشانند (157)
رسیدم به کامنت این دوستان نازنین که به هر حال در این جهان مادی ما با تضاد بر خورد می کنیم اینو بپذیرم ماااااا به تضاد بر خورد می کنیم قانون اینه و این بچه ها به ناخواسته ای بر خورد کردند اما حال خودشون را خوب نگه داشتند صبر کردن
مژده بده به صابرین (بشر)
هر گاه تضادی امد در جا بگویید شکر که بشیر من آمد
حالا صابرین کیا هستن همونایی که که به ناخواسته ای اصابت می کنن چی میگن
ما از خداییم و به خدا باز می گردیم
با توحید و با باور خدایی حال خودشون را خوب میکنن ارامش میگرن نمی ترسن نگران نمی شن وایییی حالا چه کنم .
این صابرین با صبر با صبر خدایی حال خودشون را خوب نگه میدارن تا در زمان و مکان مناسب خدا کار و دست بگیره براشون
و چون صبر کردن و حال خوب داشتن خود خدا بر انها صلوات توجه و رحمت می فرسته
حالا این صابرین کیا هستند همونایی که خداوند اونها را هدایت کرده
و مثال بچه ها اینا صبر کردن با حال خوب ، با دکتر به تضادی خوردند اما گفتند همه چی درسته خوبه حالشون بد نکردن با غر زدن و خدا کارو دست گرفت و اقای دکتر از بچه های سایت بود و ارام بخش دل فاطمه جان شد و شد دستی از دستان خدا .
ایه بعدی که خیلی برای من خوب بود اعراف 16
گفت پس به سبب آنکه مرا به بیراهه افکندى من هم براى [فریفتن] آنان حتما بر سر راه راست تو خواهم نشست (16)
این که ابلیس به خداوند میگه تو مرا گمراه کردی خیلی جای حرف داره
اینکه به خودم سخت نگیرم ارام باشم این پاشنه اشیل از اول از ازل با ما بوده اصلا حربه شیطان بوده و چقدر خوب این روشش رو به ما هم آموزش داده….
(استاد چقدر خوب شد این ایات را باز کردید)
من به شخصه شاید خیلی از تضاد هام با دنیای بیرون و دیگران کمتر شده ولی هنوز با خدا سر همین نکته که تو کردیییییی مشکل دارم هنوز وقتی ناراحتم میگم خدایا چرا کردی ؟ و خدا رو شکر که این ایه رو خوندم
شکر که دیدم حربه شیطان هست
شکر که ما مسول زندگیمون هستیم و خالق
ایه بعدی
فرمود چون تو را به سجده امر کردم چه چیز تو را باز داشت از اینکه سجده کنى گفت من از او بهترم مرا از آتشى آفریدى و او را از گل آفریدى(12)
خداوند از ابلیس سوال می پرسه
قضاوتش نمی کنه
نظرشو می خواد
سوال می پرسه سوال می پرسه سوال می پرسه
چرا این کار و کردی برام توضیح بده
چقدر درس دهره برای من سوال بپرس و نذار ذهن تو رو به هر جا خواست ببره نذار بازییچه اون بشی
و البته ریشه این نپرسیدن هم از غرور میاد
من می دانم
و البته تمام من می دانم ها هم از ذهن
و سرانجام نجوا و ابلیس
و در اخر نیستی
به شخصه این هم یکی از پاشنه های اشیل من هست که سوال نمی پرسم مخصوصا توی روابط عاطفی و این سوال نپرسیدن واقعا زندگیم رو به یک سردی عجیبی برده بود
الهی شکرت که کم کم دارم بهتر میشم
و نکته بعدی ابلیس میگه من بهترم
هر جا واقعاااا هر جا گفتم من بهترم از همه پابین تر بودم ضعیف تر بودم شکننده تر بودم
و تفسیر استاد هم خیلی جالب بود که شیطان هم میدونه خودش خلق خداونده و خودت که کا ی نکردی برای از جنس اتش بودنت
کس دیگه تو رو افریده قبافه اشو برای یه موجود دیگه میگیره .(خنده)و البته چقدر این کار هم اشناست ب ای ما و چقدر این کارو انجام میدیم
این ایات که می خونیم و ویژگی های نجوا را می فهمیم به نظرم داره دستمون میاد که خیلییییی از جاهای زندگیمون به طریق شیطان هستیم نه راه راست و تازه فکر میکنیم ما خدایی هستیم و چرا زندگیمون این جوریه و خدا کجاست و از این جور ناله ها
و چقدر همه شبیه هم فکر می کنیم و نتایج شبیه هم .
ایه بعدی
در حقیقت شما را خلق کردیم سپس به صورتگرى شما پرداختیم آنگاه به فرشتگان گفتیم براى آدم سجده کنید پس [همه] سجده کردند جز ابلیس که از سجده کنندگان نبود(11)
برای من این ایه ایه احساس لیاقت هست
یه سند محکم که من (بنی ادم)لایق ام
چرا
چون از خود خداام و خودش صورتگری کرده
ایا خدا نگرانی داره ؟
ترس داره ؟
بی پوله؟
سلامتی نداره ؟
نه خداوند منبع خوشبختی سعادت هست
و همه ما سعادتمنو و پر سعادت ایم
مثالی که همیشه به ذهنم میاد
این پاپت های گنده که جلوی در پاساژ ها برای تبلیغات هستند منو یاد وجود نابمون میاندازه
توی این عروسک ها مثل خروس قورباغه است… در نهایت توشون یه ادم هست
مثل ما که هر کدوم یه جوری صورتگری شدیم اما درونمون خود خداوند هست
و ارزشمندیم
سعادتمندیم
زیباییم
خالق ایم
و پر قدرت
ایه بعدی
آنگاه از پیش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها مى تازم و بیشترشان را شکرگزار نخواهى یافت(17)
که واقعا برام جالب بود این بود ابلیس گفته من اینها رو گمراه میکنم که نتونن شکر گزاری کنن
خدایاااااا چقدر حالمو خوب میکنه این ایه
هم بشیر و هم نذیر داره
هم میگه حواست باشه شیطان می خواد نذاره شکر گزار باشی
هم میگه شکر گزاری چقدر مهمه و کلید زندگی مونه
حواست به شکر گزاری باشه
الهی شکرت
چقدر خوبه تو رو دارم
چقدر خوبه که هستی
الحمدالله
ممنونم از استاد جان زیبا ماه
شکر ایزد
به نام پروردگارم وبه یاد پروردگارم
سلام استاد عزیزم دوستان سایت عباسمنش امیدوارم حالتون خوب باشه
خدایا شکرت به خاطر نفسهام
به خاطر خانواده م
به خاطر سلامتیمون
خدایا وقتی فکر میکنم که چطور هدایتم کردی به این سایت زیبا واقعا نمیدونم چطور قدردان توباشم از جایی که تمام زندگی برام جهنم شده بود دستم روگرفتی ووارد بهشتم کردی توی همین دنیا
خدایا من مهتاج کمکم خدایا هوامو داشته باش هرلحظه کنارم باش میدونم که هستی هواست بهم باشه که من هواسم بهت باشه. خدایا دلم بهت قرصه نمیترسم از کسی خانواده م میخوان کاری که دوسندارم انجام بدم ولی من به تو توکل میکنم وکاری رومیکنم که دوسدارم
حرفای شما برنامه های شما زندگی دربهشت وسفر به دور امریکا رودوسدارم ونگاه میکنم بعضی از صحنه هاشو بیشتر دوسدارم ونگاه میکنم خواسته هامو تجسم میکنم واحساسم خوبه وقتی سفر به دور امریکارومیبینم وتوی جاده هستین احساس میکنم دارم کنار تکتک اون درختا راه میرم وبهشون دس میکشم بهم آرامش میده ممنون
باوردارم قدرت خداست
من لایق بهترینام
زندگی هرروز راحتر میشه
سلامتی بیشتر میشه
عشق بیشتر میشه
با نام خدای مهربان درود ب استاد ومریم جان ودیگر دوستان استاد خیلی ازت سپاسگزارم خداوند عمر با عزت بهت بده چقد نکات ارزشمندیرو تو این فایل بهمون گفتید من ک فقط میگفتم خدایا شکرت تا حالا این مطالب ب این زیبای نشنیده بودم امروز فقط فایل جدید گوش میکردم بعدش ب خودم میگفتم حالا فهمیدی خوب زندگی کردند رو از خواب غفلت بیدار شو و از خودت یک انسان شکر گزار بساز واز انچه ک داری شکر کن وحال دلت رو خوب نگهدار ودر فرکانس خدا قرار بگیر خودتو دوست داشته باش وبا خودت در صلح دوستی برقرار کن خوب زندگی کن وبزار دنیا جای خوبی برای همه باش دوستان این فایل میلیارد ی ارزش داره از محتوای آن غافل نشوید امیدوارم بتوانم خوب زندگی کردن و ب خودم طبق آموزههای استاد ک آموزههای قرانیست انجام بدم ب امید خدای مهربان همه رو ب خدا میسپارم ب امید دیدار فرشته رحیمی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته عزیز
و همه دوستان سایت
صبح که من سایت و باز کردم
دیدم فایل جدید روی سایت اومده کلی سمر گذار خداوند شدم
ولی گفتم باید با تمرکز گوش کنم
و رفتم سر کار و بعد از ظهر که بیمار شدم
فایل و گوش کردم
و جز کلام الله در این جنس سخنان استاد چیزی نبود جز کلام الله
که خداوند زمین و آسمان را مسخر ما کرده
و مارو آفریده و از روح خودش در ما دمیده تا خودمان خالق زندگی خودمان باشیم
همه مارو یکسان آفریده
همه را از یک نوع سیستم مغز و عصبی آفریده .یعنی هر چه را دیگران دارند و بهترین هست را هم ما میتونیم داشته باشیم
هیچ برتری یا پست تری هم وجود ندارد
خداوند همه را یکسان آفرید و هر کس که افتاده تر و تسلیم تراست در برابرش هزاران برابرش را باز بهش میبخشد
که من بارها و بارها درس گرفتم از استاد که فقط خدارا شکر گذار باشم
خدایا تو هدایتگر. من هستی .و هر آنچه. را که دارم از آن توست
من فقط یک مصرف کننده نعمات تو هستم و همه نزد من امانت هست تا من فقط لذت ببرم و لذت
نه یک دورهمی را میتوانم با خودم ببرم .در زمان مرگ
فقط اعمالم که من تسلیم بودم در این دنیا در برابر خدا و خداوند ادامه زندگی زیبایی که در این دنیا رو دارم در اون دنیا هم بهم میدهد
پس چرا باید شرک کنم که من ندارم اون داره .یا من بالاترم اون پایین تر هیچ تفاوتی ندارد
چون همه ما روح خدا گونه داریم در وجودمان
خدایا تسلیم تو هستم تو هدایتگرم باش.
استاد
وقتی از خلقت ما سخن میگفت که به شیطان خداوند گفت سجده کن بر بنده من و شیطان خودش را بالاتر دانست
خدا اون را نابود نکرد و دلیل خواست از شیطان
پس چرا باید من که هیچ قدرتی بر دیگران ندارم بیام دیگران را مسخر بدبختی های خودم بدانم
و این یعنی اینکه من در هر جایی که هستم در سر جایه خودم هستم
و دیگران هم در هر جایی هستند در سر جایه خودشان هستند هیچ ظلمی به هیچ کس نشده است
هر ظلمی شده خودمان به خودمان کردیم
که خداوند به پیامبرش میگوید هر ظلمی میشود از جانب خودتان هست و هر خیری از جانب من
خدایا من تسلیم تو هستم
جز خیر در این دنیا از تو ندیدم . هر شری هم اگر بوده برام خودم ایجادش کردم
با افکارم و فرکانس هایی که فرستادم به جهان هستی
و طبق قانونی که وصف کردی من شرایط زندگی خودمان را خلق کرده و میکنیم
و اینکه من به این ایمان رسیدم که هر چه را که بخواهم میتوانم خلق کنم
فقط باید تکامل را طی کنم
استاد باز هم کل کاشتی
کلی منو متحول کردی
کلی بهم درس دادین با آموزه هایی که از کتاب قرآن. برام گفتی و من درک کردم کلام شما را و هنوز هم جای رشد دارم
چون هر بار که فایل هایت را گوش میکنم باز هم مسیر بهتر را دارم درک میکنم
استاد ممنونم از شما
خدایا سپاس گذارم ازت که منو با این دوستان همراه کردی
یا الله
سلام استادِ جان
من مغزم گیرپاژه از این حجم آگاهی
الان ساعت 2 نصف شبه و این فایل رو تا آخر دیدم
انقدر عمیق و دقیق و پُر بودن دونه به دونه کلمات که نمیدونم!!!!!
نمیدونم از کجا شروع و از کجا تموم کنم
فقط میخوام برم تو لاک خودم تا صبح به این حرف ها فکر کنم
انگار یک انفجار در قلبم و مغزم اتفاق افتاده که هیچی سر جای خودش نیست، همه دانسته های قبلی ریخته بهم و پراکنده شدن
و باید بشینم دونه به دونه باور و دانسته های درست رو جایگزینشون کنم..
فقط اومدم اینجا دو سه بیت از مولانا بگم و برم که راجب سپاس گذاریه:
شکر نعمت، خوشتر از نعمت بود
شکرباره، کی سوی نعمت رود
شکرْ جانِ نعمت و نعمت چو پوست
زآنکِ شکر آرد تورا تا کوی دوست
دقت کنید مولانا میگه یه چیزی هست که از خودِ نعمت بهتره!!!!! واییی یا الله
یچیزی هست که از نعمت سلامتی بهتره
یچیزی هست که از نعمت ثروت بهتره
یچیزی هست که از نعمت رابطه عالی بهتره
یچیزی هست که از نعمت اعتبار بهتره
یچیزی هست که از نعمت خانواده بهتره
و و و ….
یچیزی هست که از خودِ نعمت بهتره و اون شکرِ نعمته
شکرِ که تورو به الله میرسونه، تورو تو قلب خدا میبره، تورو توی بغل خدا میزاره
تورو از تمام هرآنچه غیر خدا هست بینیاز میکنه
تورو از هرآنچه غیر خدا هست رها میکنه
تورو از وابستگی بغیر از خداوند، رها میکنه
تورو از هرچیزی بینیاز میکنه…
… یا الله …
سلام از روز دوازده تعهد
استاد توحیدی ویکتا پرست من سلام
مریم بانوی زیبا سلام
استاد احساس میکنم جنس فایلایی که این سری میذاریدم عوض شده
چقدر این سری تو مدار توحید دارید خالص ومخلص میشید
نوش جونتون باشه این آگاهی های ناب و الهام پروردگار
نوش جون ما باشه که همچین استادی داریم و هرروز مدارمون با گوش دل سپردن به حرفای شما بالاتر میره
خدایا از تو ممنون وسپاسگذاریم برای هر منتی که بر سر ما گذاشتی
خدایا هرچه داریم از تو داریم
هرچه به دست اوردیم هم که خودت دادی
خیلی وقتا وقتی دارم باهاش حرف میزنم میگمش عجب خدایی هستی
خودت دعوت میکنی
خودت پذیرایی میکنی
خودت اجازه میدی سپاگذار بشیم
خودت لیاقت میدی بندگی کنیم
بعد سر همون چیزایی هم که همش از خودت بوده بهمون پاداش میدی
کجا همچین اربابی پیدا میشه اخه
کجا یه رییس یه کارمندو استخداممیکنه بهش کار میده بهش پول و امکانات میده بعدشم برای همون کاری که پولشو بهش داده دوباره براش پاداش در نظر میگیره
حالا کاش ما کاری کرده بودیم برای این همه نعمت
خدایا برای تمام لحظه هایی که بدون سپاسگذاری سپری کردیم از تو عذرخواهیم
وخدایا من بی انتها مدیونتم که اجازه دادی تو اوججوانی و قبل از مرگم این لذت تو رو داشتن و باتو بودن رو تجربه کنم
استاد ذره ای کبر وغرور بیاد این حس ناب دارایی خود خدا از دست میره
استاد من حاضرم هرچی دارم و ندارم بدم و پای این حس وایسم
استاد جنس عشق خدا انقد خالصه انقد قویه که ادم سبک میشه
این فایل خیلی برام هشدار دهنده بود دو سه روزی بود نااگاهانه باهمسرم که حرف میزدیم از یکی دونفری که اطرافمون هستن و شرایطشون بده صحبت میکردیم و میگفتیم عجب گیری افتادن
من یادمه توی فکر میکنم قدم هفت بود که این موضوع رو باز کردین که هرکی هرجایی هست سر جای درستشه
از اون وقت تاحالا هرجا هرکسی رو میبینم تا میام دلم بسوزه یا میام از بالا نگاه کنم این جمله میاد توی ذهنم
بعدشم خداوکیلی حیف نیست ادم وقتی می تونه توجهش را پاک نگه داره تا خدای خودش را دریافت کنه حواسش بره پیش این واون؟
من که بی نهایت به این حس محتاجم
بی نهایت عاجزم برای نگه داشتن این حس
خدایا من بی نهایت میخوامت
حاضرم برای داشتن تو هرکاری بکنم عزیز دلم
ومیدونم هرکاری که من میکنمم هم خودت لطفشو کردی
پس واقعا دیگه چی داریم که بخوایم بهش مغرور بشیم؟
واقعا جز سر پایین و دست دراز به سمت پروردگار چی داریم؟
و انگارفقط در همین حالته که اون سیمه وصل میشه
عجب حالت عجیبیه
یه لحظه خالی میشی از تمام چیزای فیک والکی و پوشالی
و در لحظه وصل میشی به منبع اصل و اساسش
استاد عاشقتونم
عاشق این نگاهتونم
اصلا وقتی این فایلارو گوش میدما میگم کاش همه فایلا درباره توحید خالص بود
بخدا پول و ثروت ونعمت و جا ومقام و هرچی در این دنیا هست هم از در همین خونه بهمون داده میشه
یه وقتایی خودشو میده یه وقتایی یه حس غنی بودنی میده که اصلا تو جای خالی برای هیچی نمیبنی که بخوای پرش کنی
الحمد لله هرچی بدی خوبه رب العالمین من
اولای فایل که داشتین شروع میکردین و صحبت از برتری واینا شد این ایه اومد تو ذهنم که ان اکرمکمعند الله اتقاکم که بعدشم شما گفتینش
استاد من دقت کردم خدا هیچ راهی برای معیار بندی در این دنیا برای ادما نذاشته
هر دری. بوده بسته که هرکسی فقط سرش به کار خودش باشه
کی می تونه تقوای کسی رو بسنجه؟
فرضا مال و ثروت کسی و زیباییشو تونستیم بسنجیم کی خبر از دل ادما داره؟
من چمیدونم حال خوشی که یه ادم مثلا نازیبا و یا مثلا چاق داره از ادمی که بی نهایت زیبا و خوش فرمه بیشتر نیست؟
کی می تونه بفهمه کدوم دل به خدا متصل تره
من خودم هربار میام مقایسه کنم و احساس برتری پیدا کنم سریع به خودم نهیب میزنم میگم حواست باشه یه وقت اگه سیم اون به خدا وصل تر باشه خاکت تو سره ها
وخدا نجاتم میده از شر غرور وکبر در اون لحظه
دیگه معیارمونبرای هر فکر وعملی باید یه چیز باشه
اونم اینه که
ایا این فکر وعمل داره اون حس قشنگه و خال خوبه ی منو کم میکنه یا زیاد؟
بقیشم تمام وکمال به ما گفته میشه
خدایا ما به هرخیری از جانب تو برسه فقیریم عزیزم
خدایا ما هرآنچه دارم ازآن توست
خدایا تنها دارایی ما یه دله که می تونیم باهاش به تو وصل بشیم و همین برای.دنیا واخرت ما کافیه
عهد می بندم که از این نعمت بی انتها ارزشمندی که بهم دادی یعنی این. دل واین بندگی تمام مراقبتموبکنم
تسلیم باشم
بنده باشم
و تمام امورمو به تو بسپارم ای جان جانان
قول میدم هرروز روی فروتن تر شدن و برتری ندادن به خودم تلاش کنم
ودل خوشم به این آیه که میگه
ولیس للانسان الا ما سعی
خدایا به امید خودت
استاد عزیزم بازم ازتون ممنونم ️
بنام الله مهربانم
سلام استادان جانم
استاد جان داشتم ستاره قطبی دیشبم رو تیک میزدم که وسطش نه همون اولاش گفته شد برو تو سایت ،اومدم باز کردم دیدم شما فایل جدید گذاشتید !
ی لبخند عریض و طویل اومد رو لبم گفتم اینم ی خبر خوب دیگه!
استاد اومدم صوتی رو زدم دان بشه و تصویری رو میخواستم ببینم که هی قطع و وصل شد گفتم اشکال نداره صوتیشو میزارم پلی شد و قبلش تاپ کامنتا رو باز کردم و نمیدونین وقتی کامنت فاطمه جان رو خوندم چقد اشک ریختم چقد احساسم زیباتر شد اینا برای من معصومه بیخودی نیس این روزا ی اتفاقای قشنگ و زیبایی برام میوفته که جز سپاسگذاری کردن جز اشک شوق کار دیگه ازم برنمیاد .نمیدونین با چه عشقی میشینم پای شکرگزاری صبحا. اولا ی صفحه نمیشد ولی الان ریز ریز مینویسم 2،3 صفحه بیشتر میشه تازه خیلیا یادم رو نمینویسم ولی اینقد تو هر روزم معجزه و اتفاقات عالی رخ میده که نگو و نپرس. ی ادمای فوق العاده رفت و امدهای اسان زیباییهای بیشتر .
استاد جانم ،من خودمو و خدامو با شما شناختم ودارم میشناسم هر روز یذره بهتر شدنم یذره بزرگتر شدنم یذره شجاعتر شدنم و قدمایی که برمیدارم با کمک و هدایت های خدا و شماست که شدین دستی از دستانش برای من برای اسان شدنم برای اسانیها.
اینجا از فاطمه جانم سپاسگذاری فراوون دارم کهداینقد زیبا و دلی نوشتن از حالشون و حال منو عالی کردن و به خدام نزدیکتر و باعث شدن بیشتر فکر کنم روی کارهام و همه چی دست به دست داد تا رسیدن به کامنتشون.
بهترین بهترین ها برا تک تکمون ارزومندم
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده.
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم که قدرت خلق زندگیم رو به من داده
از روح خودم در او دمیدم
همین جا باید صبر کنم و تامل کنم ،
از روح خودم در او دمیدم ، این خودش نشون میده که من خدا نیستم و بخشی از خدا هستم ، این نشون میده که من خود خدا نیستم و چون بخشی از خداوند هستم ، تمام قدرت خلق زندگی خودم دست خودم هست
یعنی قدرت خلق زندگی هیچ کس دست من نیست ولی قدرت خلق زندگی من دست خودم هست
پس شد خداوند کل جهان و کیهان و هر چه در آن هست رو خلق کرده و بخشی از روح خودش رو در من دمیده که اون بخشی میشه قدرت خلق کل زندگی خودم که به من داده شده ، و این تمام اون چیزی هست که من نیاز داشتم و دارم و در دسترسم هست، قدرت در دستان من هست ،من میتونم که خلق کنم اون چیزی رو که دلم میخواد و خداوند میسازه اون رو برای من
سوال :
چرا خداوند سوال میپرسه و اون سوال رو در قرآن میاره و میگه که ما قرآن رو مگه آسان نکردیم برای شما چرا تامل نمیکنید
و چرا استاد میگه که بیایم یاد بگیریم از خداوند
پس این نشون میده که من از خداوند باید درس بگیرم ببینم اون چطور رفتار میکنه منم همون کارو کنم
در اینجا یاد میگیرم که از این به بعد اگر از موردی عصبانی شدم تمام تلاشم این بشه که خودم رو کنترل کنم و و واکنش نشون ندم ،چون من خیلی واکنش نشون میدم ، پس از این لحظه به بعد نباید واکنش نشون بدم و ذهنم رو کنترل کنم
درس
مشکلی که من دارم اینه که منم اصلا فرصت حرف زدن رو ندارم با همسر و فرزندم ، چون یا صبح تا شب سر کارم یا غروب هم که میام سرم تو کار خودم هست ،ولی خب رابطه ی ما که در همین حد خوب هست همش بخاطر قانون هست چون به خاطر قانون و عمل به قانون و سعی در کنترل ذهن هر مسئله ای هم پیش اومده من سعی کردم که بعد از چندین چک و لقد از جهان حلش کنم ولی خب الان چک و لقد ها کمتر شده و و وقتی که همسرم یه حرفی یا مشکلی رو عنوان میکنه سعی میکنم دفعه بعد حلش کنم و این باعث شده که رابطه ما بهتر بشه ولی این مشکل حرف نزدن همچنان هست
خب چطور میتونم از این لحظه به بعد این قانون رو عمل کنم هم با فرزندم حرف بزنم هم با همسرم؟
نجوا
ول کن بابا تو همش درگیر کاری دیگه فرصت نداری که میخوای چکار چرا همه سختی ها رو به دوش میکشی ولش کن
قانون
همیشه راهی هست ، خداوند همه خواسته های من رو تا به الان به من داده ، اونهایی که باورم نسبت بهش خوب بوده ، پس از این به بعد هم میده چون من دارم روی باورهام کار میکنم
اینجا خداوند داره درس میده
گفت که من از اون بهترم
همین جا اولین نکته اش مقایسه است
همین جا درس میگیرم که هر کلمه و آیه قرآن چراغ راه است
پس هر جایی که من فک کنم از بقیه بهترم یا از بقیه بد ترم یا در کل خودم رو با بقیه مقایسه کنم دقیقا در مسیر شیطان قرار گرفتم و از مسیر خداوند دور شدم ، از کدام مسیر؟ مسیر راست ، از مسیر کسانی که به آنها نعمت داده ، از سعادت دنیا و آخرت،از ثروت از پول ، از آرامش ، از سعادت مندی، از لذت دنیا و آخرت، از خداوند
درس گرفتم که کاری که قبلا میکردم اشتباه بوده
من قبلا می اومدم میگفتم خب خداروشکر که من فلان چیز رو دارم و بقیه ندارن و یا فلان شخص رو میدیدم که بهمان چیز رو نداره و من از دورن احساس شادی میکردم که خب من دارم واون نداره
الان درس گرفتم که این کار کاملا اشتباهه و درسی که از این لحظه به بعد حتی به اندازه ذره ای هم متعهد میشم که انجام ندم اینه که به اندازه کلمه ای ، لحظه ای در زندگی دیگران سرک نکشم یا اصلا کاری به دیگران نداشته باشم و اصلا هیچ حرفی هم نشنوم از دیگران و به هیچ عنوان مقایسه نکنم و اگر ذهن حمله کرد و من رو مقایسه کرد سریع یادآور بشم که از مسیر خداوند دارم دور میشم
این نشون میده که اگر من دائم سرم تو کار خودم باشه و و دائم و در هر لحظه در حال تکرار باورهای خوب و توجه به داشته های خودم کنم عملا از تمرکز روی دیگران رها میکنم خودم رو
درسی که گرفتم اینه که از این لحظه به بعد همه چیز رو با نگاه قانون نگاه کنم ،چون فهمیدم که هر چیزی در این دنیا و جهان هست فقط نشانه است از ثروت و فراوانی
منبع هر آنچه که در زندگیت داری از خداونده
سوال : چطور میتونم این رو در ذهنم ایجاد کنم ؟
البته تا همین چند روز پیش دنبال این بودم که یه کاری کنم که مدیرم از کار من خوشش بیاد آخر سال درخواست اضافه حقوق کنم ازش و بگم انقد به من بده و اونم با منت بگه باشه ، به ظاهر این کار خوبیه ولی با چه باوری
من این رو تو ذهن داشتم نه با این باور که من درخواست میکنم و خداوند به من میده ، با این باور که من درخواست میکنم و اون به من میده واگر اون نده کار من تمومه و من محکوم به ادامه زندگی به همین شکل هستم ، خب معلومه که این دیدگاه شرک آلود هست
یه موقع هست من درخواست مکنم و تو ذهنم اینه که خداوند به نظرم قراره از این آدم به من روزی بده و خواسته من رو اجابت کنه و اگر شد که بهتر و شکر گذارم نشد بازم میگم شکر خدا احتمالا از شخص دیگه ای قراره که خواسته من به من داده بشه
و هیچ ناراحتی نیست
این میشه دائم روی خودت کار کردن و این میشه عامل اصلی ثروتمند شدن نه شغل خاص و نوع شغل و جنسیت و سن و سال و موقعیت مکانی
درسی که گرفتم که از این لحظه به بعد عمل کنم اینه که منم بیام این رو هم تکرار کنم و هم ببینم در زندگیم
که بگم خدایا من هر آنچه که دارم از آن توست
بعدش سپاسگزاری هام رو بنویسم
بعد خواسته هام رو از خداوند
و بعد بیام هر کدام رو در شب بررسی کنم و تیک بزنم و از خداوند سپاسگزاری کنم و بگم که من اینها رو نداشتم و خداوند به من داد
کار اصلی من اینه نه هر چیز دیگه ای
کار اصلی من باور ساخت و باور کردن خداوند و کلا زندگیم رو از اون دونستن
نجوا:
ول کن الان وقت گفتن این ها نیست تو که چیزی نداری تو زندگیت ، بزار هر وقت وضعت خوب شده یه چارتا چیز اومد تو زندگیت اون وقت بگو
تویی که هنوز کارمندی وخونه مستاجری داری و یه قرون ته حسابت نیست آخه چی داری برای گفتن ، الکی بیای بگی که من فلان و بهمان
استاد که می بینی این حرف رو داره میزنه ، برای اینه که کلی چیز داره،ثروت و شهرت و محبوبیت داره، اون رو میگه که یه وقت گمراه نشه ،تو آخه چی داری ، اصلا خدا با تو کاری نداره ، خدا با کله گنده ها کار داره با دونه درشت ها ، تو پشه ام نیستی که بخواد با تو کار داشته باشه
قانون:
همون خدایی که میگی به تو نگاه نمیکنه اول آیه گفت که ما برای شما مکان دادیم و معیشت قرار دادیم ولی عده کمی شکر گذار هستن و اصلا اسمی از گروه خاصی نیاورد ،منظور همه است
همین جا که استاد میگه که خداوند الهام کرده به من که یادت باشه که من از فضل خودم دارم میدم و فک نکنی که استعداد و توانایی داری که خبری باشه
این نشون میده که عامل اصلی ثروتمند شدن این باورها هستن باور ما نسبت به خداوند و نه هیچ عامل دیگه ای
نجوا
تو بیچاره ای ببین ،ببین استاد چقد در زمینه ارتباطات غرور داره و تو چقد بی عرضه ای که اجازه میدی هر کسی هر چیزی و هر فضای فکری رو برای تو بوجود بیاره ، ببین چقد بیچاره ای تو
قانون
تو در حال یادگیری هستی
درس:
نخوای با غرور باهاشون برخورد کنی ،چون دیگران تکه ای از خداوند هستن ، نخوای تحقیرشون کنی، نخوای مسخره اشون کنی ،نخوای به احساسات اونها لطمه ایجاد کنی،حواست باشه که چه رفتاری داری
این احساس رو من به خودم میدم بعضی جاها : مثلا وقتی که یه موقع هایی میرم در مناطق بالای تهران برای گردش یا برای دیدن پاساژها و این مسائل ، ناخودآگاه میگم که من آدم نیستم و اینها آدم هستن ، این در حالی هست که من در خیابون در حال قدم زدن هستم نه اینکه با کسی صحبت کنم ،و این نشون میده که فرکانسی که من ارسال میکنم از ناحیه شیطان هست و باعث فقر و بدبختی من میشه
و خودم رو بی ارزش میکنم و میگم که چون من بی پولم پس آدم بدردنخوری هستم
در صورتی که من تکه ای از خداوند هستم و خداوند از روح خودش در من دمیده و من چون ایمان نداشتم به خداوند و باورهای غلطی داشتم الان وضع مالیم این هست وگرنه که منم وضع مالیم خوب میشد و خب فرقی نداشتم
پس یادم باشه تکرار کنم برای خودم که من ارزشمندم و همه ارزشمندن و اصلا کاری به کسی نداشته باشم و خودم رو با کسی مقایسه نکنم
مثال هایی که استاد زد بسیار عالی هست
من در مورد روستایی وشهری قبلا داشتم ، البته چون من خودم نسبت به خودم اینطور فک میکنم باعث شده که همه رو اونطور ببینم مثلا من چون در روستا زندگی میکردم و همیشه میگفتم اونهایی که در شهر زندگی میکنن آدم هستن و من آدم نیستم و اونهایی که در تهران زندگی میکنن آدم هستن و من که در روستا زندگی میکنم آدم نیستم ، این باعث شده که وقتی که به شهرستان ها میرم احساس کنم که من از تهران اومدم و آدم هستن و اینها بدخت و آدم نیستن
ولی خداروشکر از زمانی که خودم رو بستم به فایلها این دیدگاه ها ضعیف تر شده ولی خب یاد گرفتم که باید تکرار کنم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم
استادقشنگم،بی نهایت سپاسگزار خداوند وشما هستم، به خاطر اینکه لطف خدا شامل حالم شد تا از طریق شما هدایت بشم به مسیر درست وصراط مستقیم زندگی که هم خیر دنیا رو به همراه داره وهم خیر آخرت رو، الهی هزاران بار شکرالله مهربانم رو…
بزرگترین آگاهی که من از شما کسب کردم وبه ارث بردم والان جزء بزرگترین دارایی های معنوی من هست، اینه که سیستمی بودن جهان هستی رو درک کردم البته هنوز نه صد درصد ولی تا حدی که منو هدایت کرده برای آسان زندگی کردن…
اینکه درک کردم در جهانی زندگی می کنم با افریدگاری و قوانینی که خودم خالق اتفاقات زندگیم هستم…
در گذشته های نه چندان دور زندگی رو جبری میدیم تغییر نیافتنی…
احساس میکردم توی قفسی تنگ وتاریک گیر افتادم و خداوند داره بدجور عذابم میده، چون قدرتمنده، چون جباره، چون نیرویی داره که میگه من مالک تو وهمه چیز هستم و هرچی من بگم همونه!!!!
ولی از وقتی با قوانین جهان هستی به لطف خودش و به لطف شما آشنایی پیدا کردم و خیلی چیزها دست به دست هم داد تا منو که تشنه ی یافتن حقیقت این جهان هستم ،هدایت کنه از طریقهای مختلف که با دیدن وتجربشون ودرکشون مهر تایید بیشتری بخوره بر اونچه که شما از اصل جهان هستی به من اموختید..
یکی از بزرگترین مشکلات من توی زندگی این بود که یکسره در حال دلسوزی به حال خودم وعزیزانم بودم واین دلسوزی منو وادار میکرد که پاشم یه کاری برای خودم وعزیزانم انجام بدم، حالا این پاشدن وکاری کردن در حالی بود که فکر میکردم می تونم با اون همه حس بد و عجز وناتوانی در مقابل قدرت خداوند، باز منجی ونجات دهنده باشم!!!!
هم از خدا می ترسیدم هم ازش دلخور بودم، هم باور داشتم ظالم وجبار وقدرتمنده، وهم میخواستم دورش بزنم، هم میخواستم ازش جلو بزنم، هم میخواستم بشینم جاش و برای خودم وعزیزانم خدایی کنم چون، فکر میکردم خودم میدونم چی برای من وعزیزانم خوبه، واین بهم قدرت وانگیزه میداد تا حماقت کنم ودست به رفتار وگفتار و اعمالی بزنم که نه تنها کاری از پیش نمی برد بلکه هربار منو سرخورده تر میکرد…
انقدر من سالها با این نقص با این عیب بزرگ زندگی کردم که از یه جایی به بعد احساس کردم واقعا نابود شدم ودیگه حتی نمی تونم برای خودم هم کاری بکنم…
خیلی فرقه بین اینکه من احساس کنم یا فکر کنم که خالق هستم وقدرتمند هستم ومی تونم وبلدم و میدونم، در صورتیکه اصلا شناختی نسبت به خودم وخداوند و قوانین جهان هستی ندارم تاااااااا. اینکه باور کنم خداوند از روح خودش در من دمیده، منو دوست داره، عاشق منه، خودش هر انچه که من نیاز داشته باشم بهم عطاء میکنه و قدرت خلق زندگی خودم رو بهم داده، البته با مشارکت و همکاری وهمراهی خودش!!!!!!!!
خیلی فرقه بین اینکه من بگم ویا باور داشته باشم من باید دیگران رو ارشاد کنم هدایت کنم راه درست رو نشونشون بدم، برم کمکشون کنم ناجیشون باشم چون وظیفه ی انسانی منه، و بنی آدم اعضای یکدیگرند، در حالیکه خودم نیازمند اینم بهم کمک بشه وهدایت بشم، بااااااا زمانیکه من باور کنم ودرک کنم که من، فقط مسئول زندگی خودم هستم من فقط می تونم اتفاقات زندگی خودم رو رقم بزنم، من فقط می تونم خودم رو نجات بدم، من فقط می تونم خودم رو خوشبخت یا بدبخت کنم ودر مورد دیگران حتی فرزندم کاری ازم ساخته نیست!!!!
من کی اینهارو بلد بودم اخه؟؟؟
کی بود که بهم یادش بده؟؟
جز شما استاد قشنگم که از سمت خداوند انتخاب شدید وخداوند این جرات وجسارت و عشق وعلاقه وتعهد وایمان رو در شما دید و شمارو برگزید تا بیاین واز طرفش هدایت کننده باشید به سمت مسیر درست زندگی ،برای هرکسی که خواهان هدایت باشه….الهی هزاران بار شکر الله مهربان رو به خاطر تک تک نعمت هاش، خصوصا نعمت حضور و وجود و کلام شما در زندگی تک تک ما…
شما توی دوره ی 12 قدم، به راستی که قدم به قدم دستمون رو گرفتید و اوردید توی مسیر درست زندگی، در مسیری که فقط خیر وخوشی درش هست، به شرط تسلیم بودن، به شرط پاکی دل، به شرط صداقت داشتن، به شرط خواستن قلبی، به شرط عملکرد داشتن و ادامه دادن …
دوره 12 قدم و اگاهیهاش از من آدمی ساخت که می تونم به جرات قسم بخورم از نو متولد شدم، ولطف خداوند شامل حالم شد تا به نرمی به ارامی تواین دوسه سال اخیر،جوری باورها وشخصیت من تغییر کنه، که نه غم گذشته رو بخورم و نه ترسی از آینده داشته باشم وبتونم در اکنون وزمان حال زندگی کنم و خودم با کمک خداوند تک تک شرایط واتفاقات زندگیم رو خلق کنم…
این در صورتی اتفاق افتاد که من توی این 4 سالی که باشما هستم سعی کردم هر چی باور از قبل داشتم بریزم دور، و ذهن و قلب و چشمها وگوشهام رو باز کنم به روی اگاهیهایی که قلبم گواهی میداد درست هستند…
وقتی درک نسبی از خودم وخداوند وقوانین جهان هستی بدست اوردم دیدم ای دل غافل، من حتی نمی تونم بدون لطف وهدایت والهامات خداوند برای خودم کاری بکنم چه برسه به اینکه بخوام برای دیگری کاری کنم که زندگیش تغییر کنه…
یادمه اون اوایل یکی دو بار اومدم در مورد ستمی که پدرم نسبت به مادرم روا داشته همه عمر نوشتم و احساس دلسوزی کردم بعد یکی از دوستان گلم که اسمشون یادم نیست اومدن نوشتن برام که مینا جان اگر مادرتون الان در چنین شرایطی هست جای درستش هست و هیچ ظلمی بهشون نشده!!!!!!!
(((( والبته که زندگی در نزدیکی مادرم بعد از 20 سالی که ازشون دور بودم بهم ثابت کرد که دقیقا مادرم خودش به خوش تمام عمر ظلم کرده نه پدرم ))))
اونموقعه ها تقریبا تازه وارد بودم و نمی تونستم به خوبی این اگاهی رو که هرکسی جای درست زندگیش هست رو درک کنم، از نظر من هیچکس وهیچ چیز توی این دنیا سر جاش نبود!!!!
چون من سرجای خودم نبودم، چون من سهم خودم رو بلد نبودم و نمی تونستم که انجام بدم، چون من حواسم به همه کس و همه چیز بود جز به خودم وزندگیم، چون من درگیر دیگران بودم جای اینکه درگیر خودم باشم وتمرکزم روی خودم باشه…
من برای اینکه به خودم ثابت کنم خدا ظالمه میگشتم وهزاران دلیل پیدا میکردم از نوزادی که بدنیا اومده بود و یکروزه میمرد، یا برعکس از زنی که سر زایمان از دنیا میرفت و طفلش زنده وبی مادر می موند، از آدمهایی که تو تصادفات، یا سیل یا زلزله یا بیماری به بدترین شکل می مردند، از کسایی که بهشون خیانت شده بود، یا توکارشون ورشکست شده بودند، از نگرانی و اقتصاد داغون و خلاصه هزاران چیز منفی برای خودم دلیل میاوردم که ثابت کنم دنیا دنیای بدی هست پراز ظلم و داد پراز گناه وکثیفی و زشتی!!!!
واز اون طرف هرکیو میدیدم زیباست، پولداره، خوش میگذرونه، حالش خوبه ومیخنده و زندگیش خوبه، میگفتم خب معلوم نیست با کدوم بالا نشین ها دستشون تو یه کاسه اس، پارتی دارند تو دولت، بابای پولدار داشته، حالا شانس اورده، حتما کلاه برداره، حتما اهل دزدی وخیانته، حتما اهل جادو و جمبل و طلسم و ….این چیزهاست شایدم گنجی چیزی پیدا کرده یا با اجنه و ارواح در ارتباطه !!!!!
یعنی یک عمر با همین باورهای غلط با همین منطق من دراوردی اکثرمون زندگیمون رو سپری کرده بودیم….
یعنی هر جایی بودیم جز سر جای خودمون!!!!
کسیکه یکسره کله اش، چشمهاش گوشهاش فکر وحواسش به زندگی این و اونه اصلا وقتی داره صدای خودش رو بشنوه؟؟
خودش رو ببینه؟؟
خودش رو بفهمه؟؟
اصلا وقت داره به این فکر کنه که بابا شاید منم که مشکل دارم نه دیگری ودیگران وخداوند وجهان؟!!!
من خودم از وقتی شما استادقشنگم گفتید 6 ماه بیاین وبا اگاهیهای من زندگی کنید اینکارو کردم نه فقط 6 ماه بلکه الان حدودا 3 سال واندی هست ،که کم کم با تمرین کردن سعی کردم دوربین رو برگردونم سمت خودم در مورد خودم بشنونم خودم رو ببینم ، نه اون منی که دلم به حالش میسوخت، نه اون منی که فکر میکردم توی جبر وظلم خداوند وسرنوشتی از پیش تعیین شده گیر کرده، نه اون منی که اومده بود تو این دنیا زجر بکشه وبازجر به همه چیز برسه…
من منی رو دیدم که به حرفهای مردی ایمان اورده که حرفهاش بو وعطر امنیت میده، بوی ارامش میده ، بوی عشق میده، بوی ثروت میده، بوی شادی میده …من از کلام شما به امنیت وارامش رسیده بودم، ارامشی که قلبم وتمام وجودم اونو میخواست وطلب میکرد….
شما خیلی زیبا وقشنگ و ساده و روان و دوستداشتنی، توی دوره 12 قدم والبته که توی تک تک فایلهای دانلودی این سایت، توی تک تک قسمت های سفر به دور امریکا وسریال زندگی در بهشت و در تک تک فایلهای تمرکز بر نکات مثبت وبدون شک در تک تک دوره هاتون، اومدید کانون توجه ما رو بردید به سمت شناخت ودرک خداوند و شناخت قوانین جهان هستی، که باورش منجرب به شناخت ودرک خودمون شده…
وقتی آگاهی نسبی به قوانین جهان هستی وسیستمی بودنش پیدا کردم، دیگه تا حدود زیادی کلیدتمام درهای بسته مغزم رو پیدا کردم و جواب تک تک سوالهایی که یک عمر از خداوند داشتم رو گرفتم…
با هر درک واگاهی که کسب میکردم جهان منو در شرایطی قرار داد تا بتونم تجربه اش کنم ، وحالا با درک جدیدی که از جهان وقوانین داشتم بدون شک افکار وگفتار ورفتار جدید و تازه والبته درستر وبهتری از خودم توی شرایط نشون میدادم وبه طبع نتایج هم هربار بهتر و بهتر میشد ومیشه…
من بادرک اینکه خودم مسئول تمام اتفاقات زندگیم هستم با فلش بکی که هربار میزدم تو گذشته وهربار بیشتر میدیدم که خداوند سهمش رو درست انجام داده بوده واین من بودم که سرجای خودم نبودم ومسئولییت پذیر نبودم بیشتر باور کردم که زندگی خودم رو خودم دارم شکل میدم، اونم در لحظه، وهیچ جبری برای من وجود نداره….
درسته نمی تونی برگردی و گذشته رو جبران کنی واین شاید جبر این دنیا به نظر بیاد ولی زیباییش به اینه که می تونی از همین جایی که هستی شروع کنی وامروزت رو زیبا بسازی تا وقتی بعدها به این گذشته ی جدیدت نگاه میکنی حال دلت خوب باشه واز خودت راضی باشی و در نهایت اینده تو همین امروزها واین ساعتها ولحظه هایی هست که داری آگاهانه خلقشون میکنی….
اگر کسی بخواد جهان وخداوند رو درک کنه بدون شک خداوند از هر طریقی هدایتش میکنه تا به این درک برسه و من از هزاران راه ومسیر هدایت شدم تا این اگاهیهایی که شما استاد قشنگم بهم دادید رو درک کنم وبه یقین تبدیلش کنم…
حتی در مورد مرگ عزیزان، در مورد از دست دادنها، توی تضادها وناخواسته ها،در مورد هر چیزی هر سوالی که برام پیش بیاد جواب دقیقا همون موقعه در ذهن وقلب و چشمها وگوشها ودر تمام جان من جاری میشه…
اونجا که میگید سالهاست کتابی نمی خونید جز قرآن، چون سوالی توی ذهنتون نیست که دنبال جوابش بگردید و بلدش نباشید، منم مدتهاست که سوالی توی ذهنم در مورد چیزی ندارم، همه چیز طبق قوانین بدون تغییر خداوند شفاف و واضح هست….
در جهان هر چیز چیزی جذب کرد….
گرم گرمی را کشید و سرد سرد…
به زیبایی همین دو بیت شعر!!!!
تمام جهان برای من به مانند آینه است، من وهرکسی در این جهان دقیقا همینی هستیم که در درون هستیم !!!
هرکسی دقیقا جای درست زندگیش هست وحتی خود من ودرک این موضوع درک این اگاهی بار سنگینی از روی دوش من برداشت…
اینکه دیگه خشم وحسادت و غبطه وقضاوت و عجله و تردید وترس و کینه و غم و غصه و ناامیدی و…..در من وبرای من معنایی نداره واقعا…
اگر جایی حسرتی یا غبطه ای بیاد سراغم بازم نسبت خودم به خودم هست، که چرا خداوند رو دیر شناختم، وچرا گاهی ازش دور میشم، ودرگیر روزمرگی میشم و از مسیر خارج میشم..
دقیقا اونجاهایی که حواسم از خودم پرت میشه ومیفته جایی که من اونجا نیستم واصلا اونجا جایی نیست که باید باشم…
وچقدر تفسیر وتعریف ودرک قشنگی داشتید از اونجایی که گفتید خداوند وقتی دید شیطان سجده نکرد و نافرمانی کرد، نگفت همون لحظه نابود شو!!!
بلکه پرسید دلیلش چی بود؟؟
واینکه بهش فرصت داد….
واین یعنی خداوند همیشه باعشق ومهربانی وصبر، منتظره که بنده هاش پشیمون بشند از ظلم به خودشون وبرگردند…وجبران کنند برای خودشون…
وچقدر خوبه که ما هم با درک همین بزرگی وبخشندگی خداوند با خودمون و دیگران در ارتکاب اشتباهات وخطاها صبور باشیم وفرصت توضیح و تفکر و جبران به خودمون ودیگران بدیم!!!
خدارو هزاران بارشکر به خاطر اینکه به همه ی ما که اینجا هستیم فرصت جبران داده وفرصتی برای خودسازی وخوشبختی و رسیدن به خیر دنیا واخرت ان شالله…
انقدر هر دقیقه از این فایلها پر معنا هست واگاهی داره که اگر بخوایم براش تفسیر وتوضیح ودرکی داشته باشیم که بنویسیم میشه یه کتاب …
استاد جانم ان شالله هر جا که هستید کنار مریم جان در پناه امن خداوند باشید هر لحظه وهمیشه…
دوستتون دارم وبه شدت دلتنگ دیدن پرادایس و شما دو عزیز توی اون سرزمین بهشتی کنار هم هستم.
بعد از مدتها دارم کامنت مینویسم.
خدایا شکرت که دارم از روزمرگی خارج میشم و دوباره دارم به ریل سپاسگزاری و حس خوب برمیگردم.
طی دوماه گذشته متاسفانه کمتر تونستم کنترل ذهن داشته باشم و پشت ی هم اتفاقات ریز و درشت ناجالب میفتاد تا اینکه با دوتا فایل عالی استاد نشستم دودوتا چهارتا کردم و تعهد دادم که ان شاء الله دوباره شروع کنم.
واقعأ داره دوباره زندگیم میفته روی ریل آسانی.
یه مثال کوچیک بزنم که دارم کم کم از خدا کمک میگیرم و دست و پا شکسته عمل میکنم و نتیجه واقعا عالیه و داره کمکم میکنه هر روز توی شنیدن صدای خداوند بهتر بشم.
” دیروز نزدیک نانوایی بربری گفتم خب برم نون بگیرم و بعدش برم آش بگیرم بزنم بر بدن. نرسیده به نانوایی من گفتم خدایا اگه قراره نون و آش بخورم راحت جای پارک بهم بده و نانوایی هم خلوت باشه.
یه جای پارک خالی گیر اومد، تا اومدم برم پارک کنم، یهو یه ماشین اومد کنارم رد بشه و اصلا نمیشد برم توی جاپارک و پشت سرم هم ماشین بود.
همون لحظه یه کوچولو به خودم گفتم خدا میگه نمیخواد وایسی نون بگیری. ولی متأسفانه مقاومت کردم و رفتم یکم دورتر پارک کردم و نون خریدم و اومدم. رفتم با سمت آش فروشی تا بسته هست.
یکم خورد تو ذوقم. ولی گفتم میرم آش فروشی بعدی. رفتم یه گوشه پارک کردم که برم، دیدم کنارم یه موکب برای ایام فاطمیه گذاشتن و دارو صبحانه لقمه نون و پنیر و خیار و چایی میدن.
همونجا با خودم گفتم ببین خدا میدونست اینجا صبحانه آماده هست و نمیخواست بری الکی نون بخری. ولی مقاومت کردی و خریدی، اشکال نداره درس خوبی بود. و جاتون خالی صبحانه رو زدم و درسش رو هم خداروشکر فهمیدم و توو نون بربری رو هم نصف بیشترشو دادم به یکی از مشتریان و بقه اش رو هم کم کم خوردم تا تموم شد.
خیلی زیاد موارد ابن مدلی رو دارم تجربه میکنم، میخوام برم فلان خیابون، همینکه میخوام وارد خیابون بشمهمون لحظه ماشین میاد و نمیتونم برم، همون لحظه راهمو تغییر میدم و نمیرم. میخوام مثلا گردو بخرم، اولین گردو رو که برمیدارم میشکنم که ببینم چطوره، اگه خراب باشه دیگه بر نمیدارم، چون پیغام رو میگیرم.
بارها به همین الهامات ریز گوش کردم و مثلا نرفتم فلان جا، بعد فهمیدم یه مشکل بوده و خداروشکر من به کمک خدا نرفتم اونجا.
خلاصه دارم کم کم قانون آسانی رو جایگزین قانون سختی میکنم.
یعنی اگه چیزی سخت پیش میره، همون لحظه میگم قطعا راه ساده تری هست و نباید اینجوری باشه و خداروشکر دام عالی میرم جلو.”