چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم - صفحه 29 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم980MB94 دقیقه
- فایل صوتی چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم93MB94 دقیقه
سلام و درود به همه خصوصا استاد عباس منش نازنینم که هر روز خوشگلتر و بهتر هم میشه از همه لحاظ این بهبود تو ظاهر هم خیلی عینیه
وای من این فایل رو چقدر دوست دارم چقدر پرباره نکته های خوب داره اموزنده ست و بنظرم یه هفته باید روش کار بشه نباید به سادگی ازش گذشت.
این دید متفاوت به جهان و کره زمین چقدر قشنگه واقعا امروز به تمام حرفاتون فکر کردم وقتی که افتاب ظهر بعد کلاس دانشگاه بهم تابیده بود چقدر گرمیش مطلوب و لذت بخش بود نه سوزان بود نه سرد خیلی متعادل و انرژی بخش اینکه کره زمین ما در میان سیارگان جوری قرار گرفته که دقیقا فاصله ش با خورشید متناسبه واقعا این چطوری میتونه اتفاقی باشه مگر اینکه فکر و تدبیر بسیار قوی پشتشه واقعا کسایی که ایمان ندارند خدا همین یه جمله رو میگه تعقل نمیکنند انسان وقتی فکر کنه پدیده های اطراف رو که تحلیل میکنه همه چی به طور منظم و بی نقصی تدوین شده و اینا مگه میشه اتفاقی به وجود اومده باشه؟ ادم متحیر میشه و همونجا سپاگزاری کردم بابت اینکه ما تو این کره ی قشنگ و پر منابع داریم زندگی میکنیم چقدر حسش قشنگ بود وقتی هرروز صبح از ماست و لبنیات خوشمزه استفاده میکردم ولی با دید امروز بهشون نگاه نمیکردم امروز جور دیگری سپاسگزار خدا بودم که ببین اومده حیواناتی رو برای ما خلق کرده که دقیقا نیازای بدن ما به پروتین و ویتامین هارو تامین میکنه و چقدر هم خوشمزه و لذیذه اخه شما تو کدوم سیاره میتونی این منابع و این میوه های خوشمزه رو پیدا کنی.وای باورم نمیشه منی که سیب بهم تعارف میکردن میلی به خوردنش نداشتم ولی امروز با لذت فراوانی خوردم اونو وقتی با این دید نگاه کردم که غیراز این کره خاکی هیچ جای دیگه ای همچین میوه ی خوش طعمی پیدا نمیشه.
خدایا شکرت واقعا فراموش کردیم فراموش کردم که چیا دارم از چه نعمت ها و ثروت هایی استفاده میکنم برای مغزم عادی شده که هر وقت رفتم حموم اب هست هر وقت صبح بیدار میشم روزه برای مغزم عادی شده که غذا همیشه هست خدایا شکرت چون همین روتین و کار هرروزمون و هر لحظه مون که شکرگزاریه میتونه به روش های مختلف و جالبتر انجام بشه.
میرسیم به بحث غرور واقعا هرجایی که برای چیزی احساس غرور جدا از خالقم کردم و حس کردم قدرتش دست من بوده خدا بهم نشون داده و بهم فهمونده که نگین یادت نره من بهت دادم من راهشو باز کردم یادت نره یه وقت و خدات رو فراموش کنی اگرم بخوام ازت میگیرم به سادگی
دقیقا یه مدته بخاطر اینکه از اموزه های استاد استفاده میکنم اینجوریم که میگم من چقدر از بقیه جلوم چقدر خوبه که میدونم اما خداروشکر هیچوقت به بدرفتاری و خدایی نکرده به این منجر نشده که با بقیه خوب نباشم.چون همیشه تحسین میکنم ادمهایی که تواضع دارن و دوسشون دارم
خداجانم انگار تمام این قوانین در یک قانون جمع میشه اینکه توحید رو درتمام ابعاد به کار ببریم اینکه قدرت رو جز به خداوند به هیچ عبد دیگه ای ندیم از خودش کمک بگیریم صحبت کنیم ایمان داشته باشیم به کارش به تدبیرش به عملش و صبور باشیم و اینکه هدایت هارو بپذیریم حرکت کنیم جسور باشیم همه ی اینها یعنی ایمان و تمام کنترل ذهن یعنی ایمان وقتی که سعی میکنی جوری به قضیه نگاه کنی تا احساست خوب باشه یعنی ایمان چرا؟ چون کسی که ایمان به خداوند داره دچار احساس بد نمیشه مثل مادره مثلا بچه ای با دوستش دعوا میکنه میره پیش مادرش میگه فلانی ادم بدیه اون مادر به بچه ش میگه ادم بدی نیست به این دلیل این اتفاق افتاده و اون بچه چون به مادرش اعتماد کامل داره باورش داره می پذیره حرفش رو و اروم میشه دقیقا اروم شدن ارام بودن رها بودن همه ی اینها ایمانه شجاع بودن نترس بودن عاشق بودن خدایا چقدر دوست دارم چقدر عاشقتم وقتایی که تنها میشم هیچوقت قلبم نمیگیره چون ایمان دارم تو دقیقا کنار دستمی دستمو گرفتی مثل یه رفیق پا به پام میای و هوامو داری من دلم قرصه به بودنت.
استاد از شما سپاسگزارم یک دنیا برای اینکه ایمان دارید و میاید فایل هارو ضبط میکنید و خداوند به جای شما شروع میکنه به صحبت کردن برای ما تا ما هدایت بشیم تا ما تعقل کنیم.
این فایل خیلی پر باره و میخوام هرروز یک دور ببینم دوباره بیام درمورد بخشی از اون کامنت بزارم.
ممنون از تمام دوستان عزیزی که میان اینجا و نظراتشون رو بیان میکنن تا ماهم استفاده ببریم و ممنون که نظر بنده رو خوندید
براتون ارزوی بهترین هارو دارم از ته دلم شما هرچقدر سالم تر سرحال تر و ثروتمند تر باشید من خوشحال ترم.
خدانگهدار به خدا میسپارمتون.
بنام یگانه خالق هستی من
سلام نگین جانم قربون شکل ماهت برم عزیزم
میدونی چیه از روزی که این فایل اومده تمام کار و زندگیم خلاصه شد تو کامنت خوندن این فایل تو کمتر از 20 روز 45 صفحه ،هر روز بیشتر میشه،
من تشنه این نوع فایل، نه من بلکه همه دوستان.
چون روح همه نون توحید صدا میزنه ،همه مون تکه ای از وجود همیم.
دارم دوره دستیابی به رویا ها رو کار میکنم جلسه 4 میگه تمرکزت روی یک چیز بزار باقی خط بزن.
من کلاس زبانم،بدنسازی،والیبال همه رو کنار گذاشتم و دیدم چقدر روحم آروم شد اونطوری انگار همش تو استرس بودم .
و وقتی این فایل گوش دادم دیدم هدف من هدف همه انسان ها فقط و فقط تو خود شناسی کسی که خودش بشناس همه هستی در خدمتش.
و مهر تایید اونجا خورد که خواهرم تکه ای از برنامه زندگی پس از زندگی امسال که آقای بود مریض بود موهاش ریخت اسمش نمیدونم رفتم سرچ کردم کل مستند دیدم
دیدم این آقا رفته اونجا پرسیده هدف اصلی انسان ها چیه و گفتن اولین هدف و مهم ترین هدف خدمت کردن به خودت و خودشناسی دومین هدف خدمت به چیزی یا کسی که بهت خیلی نزدیک.
این اصل تو قرآن هم اومده .
من رویا اگه بتونم خودم بشناسم یعنی محیط اطرافم شناختم.
هر روز صبح بعد رفتن همسر و بچه هام که به خدا میسپارمشون میام سراغ کامنت این فایل نشد که اشک شوق نریزم نشد که عطش نداشته باشم و از سر روتین بودن بیام.
من تشنه خدا شدم شناخت خودم شدم.
آره چه مثال خوبی زدید همین دیروز پسر بزرگم رفتم مدرسه دنبالش چندین بار بهم گفت یه دانش آموزی اذیتش میکنه و هر چقدر هم به معلم و معاون میگه اون دانش آموز کار خودش میکرد و پسرم فقط میخواست من برم انگار منو از معلم و معاونش بیشتر قبول داشت منم رفتم به اون بچه گفتم پسر قشنگم لطفا با امیرعلی دوست باش باهاش کاری نداشته باش دیدم تو چهره پسرم شوق و شادی میباره بهش گفتم خیالت راحت دیگ باهات کاری نداره.
من خودم یه موقع از چیزی اذیت بشم گاهی وقتها اشکم میاد با خدای خودم حرف میزنم به زبون بچگانه ،که مگه من یکی یدونه تو هستم تو قهرمان زندگی منی تو قدرتمندی ثروتمندی عالمی قادری توانایی میدونم هرچی بگم گوش میدی میدونم تو دل تضاد برام بهترینا رو میخوای و همین که حرفم زدم خیالم راحت راحت ،با اینکه در ظاهر کسی نیست ولی همون که من حرفم زدم تمام مهر تایید میخوره قلبم آروم میکنه.
اینجاست که تو قرآن میگه ای کسانی که ایمان آوردید به غیب ایمان دارن ما قلبشون آروم میکنیم.
راستی نگین جان من از تو کامنت دوستان خوندم که برنامه آیه در روز تو گوشی دارن هر روز رندوم یک ایه میاد .
به ربم قسم تو این چند روز آیه های که برام میاد اولش گفته ای کسانی که ایمان آوردید
بخدا من با همین پیان اولش که بهم میگه کسانی که ایمان آوردید یعنی منو جر کسانی که به خدا ایمان دارن گذاشته نه مردم،من همون اول اشکم میاد این روزا اشکم دم مشکم هست از سر شوق .
بعد با عشق مفهوم آیه بهم میگه .
یکی از خواسته هام این بود که آیات قرآن بفهمم و این آیه ها چون فقط یک ایه انگار قشنگ منظورش بهم میرسونه با اتفاقی که اون روز میافته بهم آگاهی میده.
نمیدونم چی شد چی نوشتم فقط خواستم حرف دلم ،حسم بیان کنم اول از همه به خودم بعد با نگین جانم که دستی شده تا من این کامنت زیر کامنت شما بزارم.
از رب بهترین ها رو برات میخوام عاشقتم
سلام بهت رویای قشنگم
امیدوارم که حال دلت عالی باشه همینطور خونواده و بچه های عزیزت
ببخشید که دیر جواب کامنتت رو دادم شرمنده به هر میزان که از سایت دور میشم سرم شلوغ میشه باکارای دیگه خدا میاد میزنه پس کلم که نگین داری چیکارمیکنی فراموش نکن اولویت همیشه کار کردن روی خودته
چقدر برات خوشحالم دقیقا چه حرف قشنگی زدی همه چی خلاصه میشه تو خودشناسی به قول استاد که میگفت چندبار بخاطر حرف بقیه کاری رو انجام دادی ما چقدر بخاطر خونواده همسر و بچه هامون از خودمون گذشتیم چون اونا دوست داشتن درصورتی که اولویت با خودمونه دقیقا چه خوب گفتی اولین و مهم ترین هدف اول خدمت به خودمونه بعد بقیه.
این برنامه ای که گفتی اتفاقا منم تو کامنتا دیدم اسمش چیه ؟ منم دانلود کنم چه خوبه که خداوند از در و دیوار داره باهامون حرف میزنه چقدر حس ارزشمندیه چقدر والاست
برات بهترین هارو ارزو میکنم مشتاقانه منتظر خوندن نتایجت هستم قشنگم
سلام قشنگم
صبح بخیر منو از شمال ایران خطه سرسبز بابل پذیرا باش
نگین جانم همه ما یه تایمی انگار سرگرم میشیمولی اینم قشنگه ،که خودمون متوجه میشیم و چه خدای بخشنده و بزرگی داریم که هر دفع بیای پیشش بازم بغلمون میکنه.
یکبار نشد بگه دیگ باهات قهرم برو به کارات برس،
خدا خودش از وجودمون خبر داره چون خودش خلقمون کرد و از اول میدونست ما خطاکار هستیم ما ناسپاس هستیم ولی بازم عاشقمونه.
اصلا انگار با همین اشتباه کردن ما و بخشیدن ما از طرف خدا ،بخشنده بودن و بزرگ بودنش مشخص میشه.
جان دلم
اسم این برنامه زندگی پس از زندگی که چندین سال ماههای رمضان از شبکه چهار پخش میشه
این قسمتی که من گفتم باید سرچ کنی برنامه سال قبل ،همین یه تیکه بزنی مردی که مریض بود و کچل خودش میاره.
منم دقت به اسم شخص نکردم میتونید قسمت های قبل و بعد هم ببینید .
از خدا براتون سراسر عشق و نعمت میخوام.
دیدم رخ خوب گلشنی را
آن چشم و چراغ روشنی را
آن قبله و سجده گاه جان را
آن عشرت و جای ایمنی را
دل گفت که جان سپارم آن جا
بگذارم هستی و منی را
جان هم به سماع اندرآمد
آغاز نهاد کف زنی را
عقل آمد و گفت من چه گویم
این بخت و سعادت سنی را
این بوی گلی که کرد چون سرو
هر پشت دوتای منحنی را
در عشق بدل شود همه چیز
ترکی سازند ارمنی را
ای جان تو به جان جان رسیدی
وی تن بگذاشتی تنی را
یاقوت زکات دوست ما راست
درویش خورد زر غنی را
آن مریم دردمند یابد
تازه رطب تر جنی را
تا دیده غیر برنیفتد
منمای به خلق محسنی را
ز ایمان اگرت مراد امنست
در عزلت جوی ایمنی را
عزلت گه چیست خانه دل
در دل خو گیر ساکنی را
در خانه دل همیرسانند
آن ساغر باقی هنی را
خامش کن و فن خامشی گیر
بگذار تو لاف پرفنی را
زیرا که دلست جای ایمان
در دل میدارمؤمنی را
غزل 122دیوان شمس مولانا
رخسار زیبای حضرت معشوق را که به سان گلستان بود دیدم همان که به منزله چشم و چراغ روشن خلایق جهان هستی است. هم او که قبله و سجدهگاه جمیع جانهاست همون که مایه خورشید و جایگاه ایمنی همگان است وصفی ست عاشقانه و مستانه از کمال حضرت معشوق اوست زیبایی و پایدار. دل گفت که در درگاه حضرت معشوق جان میسپارم یعنی من عاشق در حضور حضرت حق از هستی کاذب خود گذر میکنم و هست و نیستم را در پای معشوق میریزم و میگذرم و خودبینی و منیتم را رها میکنم جان عاشق نیز از عشق حق به سماع افلاکیان اندر شد و به دست افشانی پرداخت. عقل قدسی و بهرهمند از افاضات ربانی آمد و گفت چه بگویم از این حضرت معشوق که مایه بخت و اقبال بلند است همو که از نفات دلاویز و بوی عطر معنوی حضورش جانهای افسرده و خمیده را چنان به شادی و نشاط آورد که همچون سرو راست قامت شدند.شعر؛
هستیت را در هست آن هستی نواز
همچو مس در کیمیا اندر گداز
در من و ما سخت کردستی دو دست
هست این جمله خرابی از دو هست
مثنوی
در عشق هر چیزی دگرگونه شود مثلاً عشق ناگهان ارمنی را تبدیل به ترک میکند و بالعکس
عشق قدرت تبدیلگری دارد و با این کار وحدت پدید میآورد چنانکه مثلاً ارمنی را تبدیل به ترک میکند چون عشق همدلی ایجاد میکند و همدلی از همزبانی و خویشاوندی و هم قومی خوشتر و بالاتر از در یکی از حکایات اسطورهای هندی آمده است که چن دیداس متعلق به طبقه اشراف و بزرگان
ازراهی می گذشت. زنان رختشوی که متعلق به طبقه شودرا که پستترین موقعیت اجتماعی را داشتند سرگرم شستن رخت و لباس بودند رامی دختر جوانی بود که در میان شودراهها رخت میشست چن دیداس همین که نگاهش به او افتاد شعله عشق در دلش زبانه کشید اما سنت دینی و طبقاتی هندو و مانع بود. آخر دختر رختشوی را با برهمن والا تبار چه کار؟ این دختر باید فقط رختشویی کند و غبار از کفش و چکمه راجه ها بزداید. لیکن عشق فرمان خود را میراند و به این قراردادهای اعتباری اعتنایی نمیکرد پس چن دیداس که طبع شعر و شاعری هم داشت اشعاری در حد پرستش و نیایش برای آن دختر میسرود و این عشق سبب آشوب و غوغایی در میان جامعه سنتی آن زمان شد. طولی نکشید که چن دیداس از طرف جامعه مذهبی هندو به عنوان مرتد محکوم به اعدام شد. برادر او که فردی صاحب نفوذ بود او را از اعدام نجات داد به شرط آنکه در معبد در برابر عموم حاضران توبه کند عبد از جمعیت موج میزد و روحانیان هندو نیز حاضر اما همین که نگاه چن دیداس به رامی افتاد بیاختیار به شیوه هندوها کفهای دست را بر هم نهاد و به او تعظیم کرد گویی که به عنایت حق پرده پندار از برابر چشم برهمنان نیز کنار رفت و رامی رختشوی نجس در هیات شکوهمند ایزد بانویی بلند مرتبت در ظهور آمد و بیدرنگ همه برهمنان و حاضران به او تعظیم کردند در واقع عشق سبب شد که وجه الوهی آن دختر آشکار گردد. این داستان مربوط به بیت 7غزل می باشد.ای عاشق راستین تو بر اثر سیر به حضرت معشوق رسیدی ی به سیر الی الله موفق شدی و از این پس سیر فی الله آغاز میشود که آن را نهایتی نیز چون بینهایت حضرت از این بارگاه و ای تن تو نیز از مرتبه مادی گذشتی چرا چون تن نیز به رنگ و خاصیت روح در میآید. یاقوت است که از هرگونه رگههای زائد و مواد اضافی پاک و خالص است و متعلق به یار به ما میرسد چرا برای اینکه فقیران از ثروت توانگران ارتزاق میکنندفضل های بدیع حق تعالی به فقیران حقیقی میرسد هر که خود را فقیرتر بیند از عنایت حق برخوردارتر شود چنانکه حضرت مریم ع به واسطه درد و نیاز خرمای تر و تازه نصیبش شد.
برای آنکه هر چشم نالایقی به کمال و جمال معنوی تو نیفتد آن را به هر کسی نشان مده چون معمولا آدمیان بیهنر و فاقد کمال دچار حسادتند و حسودان مداوم خواهان زوال نعمت از دیگرانند زیرا آنان تاب دیدن توفیقات غیر را ندارند و دیدن هرکمال در دیگری حریق در سینه ایشان میافکند.
اگر منظورت از ایمان به حق رسیدن به ایمنی روانی و آرامش درونی است آن را باید در خلوت نشینی جستجو کنی محل خلوت نشینی کجاست؟
آیا غارها و زاویههای فراموش است نخیر بلکه باید در خانه دل خلوت بگزینی عادت کن که در خلوتگاه که دل خویش ساکن شوی زیرا در خلوتگاه دل است که جام گوارای معرفت میدهند.
مولانا در این دو بیت میگوید سالک باید خلوت در انجمن داشته باشد یعنی ظاهرش با خلق و باطنش با حق باشد.
سوره نسا آیه 103 (خدای یگانه را در همه حال یاد کنید چه ایستاده و چه نشسته و چه به پهلو که دراز کشیدهاید)
ساکت شو و هنر خاموشی کسب کن و اینقدر از هنرمندی و فضیلت داشتن خود دم مزن زیرا دل جایگاه ایمان است و باید قلباً اهل ایمان باشی نه فقط در شکل و ظاهر.
سپاس گذاروقدردان هستم ازخداوند بابت حضورشما استاد
سلام
سوره اعراف، مفهوم “هدایت” یا “گمراهی
روابط انسانی زمانی به بلوغ و عمق میرسند که صبر، درک متقابل و احترام به جایگاه طرف مقابل در اولویت قرار گیرند. اگر کسی به تعهدی که انتظار داریم عمل نکند، این الزاماً به معنای بیاحترامی یا بیتوجهی نیست. شاید دلایلی وجود داشته باشد که ما از آن آگاه نیستیم. به جای اینکه سریع قضاوت کنیم یا ناراحتی خود را ابراز کنیم، باید به او فرصت دهیم تا توضیح دهد.
الگوی الهی: رفتار خداوند با شیطان
خداوند، با اینکه از نیت شیطان کاملاً آگاه بود، به او اجازه داد که دلیل نافرمانیاش را بیان کند. این رفتار خداوند به ما نشان میدهد که حتی در مواجهه با اشتباهات آشکار، شنیدن طرف مقابل میتواند پایهای برای عدالت، آرامش و حتی درسآموزی باشد. خداوند میتوانست بدون هیچ گفتوگویی شیطان را از درگاه خود براند، اما به او فرصت داد تا حرفش را بزند.
این رفتار یک الگو برای ماست:
حتی وقتی یقین داریم کسی اشتباه کرده است، باید به او اجازه دهیم توضیح دهد. این کار نه از سر تأیید اشتباه، بلکه برای نشان دادن عدالت، احترام و ایجاد فرصتی برای رشد متقابل است.
چگونه از این الگو در زندگی استفاده کنیم؟
1. پرسیدن به جای قضاوت:
اگر کسی به تعهدش عمل نکرد، به جای پیشداوری، با احترام بپرسید:
«چه اتفاقی افتاد که نتوانستی بیایی؟»
این پرسش به جای ایجاد تنش، فضای گفتگو را باز میکند و به ما کمک میکند دلیل واقعی رفتار طرف مقابل را بشنویم.
2. مدیریت احساسات به شیوهای محترمانه:
اگر رفتاری شما را ناراحت کرد، به جای خشمگین شدن یا حمله، احساس خود را به شکل آرام و روشن بیان کنید:
«وقتی نیامدی، کمی ناراحت شدم چون منتظرت بودم. دوست دارم بدونم چرا نتوانستی بیایی.»
این روش هم احساس شما را منتقل میکند و هم به طرف مقابل فرصت میدهد تا دلیلش را توضیح دهد.
3. دوری از شخصیسازی:
همه رفتارها الزاماً به ما مرتبط نیستند. گاهی مشکلات یا محدودیتهای فردی باعث میشود کسی نتواند به تعهداتش عمل کند. وقتی این واقعیت را بپذیریم، کمتر از رفتار دیگران ناراحت میشویم و به جای سرزنش، به دنبال فهم و کمک خواهیم بود.
درسهای الگوی شیطان
خداوند میدانست که شیطان تصمیم به سرکشی گرفته است، اما به جای رد کردن سریع او، با صبر اجازه داد دلایلش را بیان کند. خداوند حتی خواسته شیطان را برآورده کرد که درخواست کرد اجازه بدهد تا بندگانش را گمراه کند تا از سپاسگزاری غافل شوند
این صبر نشان میدهد که گوش دادن، حتی به افرادی که با ما اختلاف دارند، میتواند به آرامش و عدالت کمک کند.
در زندگی روزمره، وقتی به دیگران اجازه میدهیم حرف بزنند:
ممکن است دلایل واقعی را کشف کنیم.
فضایی برای حل مسئله ایجاد میشود.
روابط ما به جای تنش، به عمق و درک متقابل میرسند.
پرسش کلیدی:
پیش از قضاوت، از خود بپرسیم:
آیا همه حقایق را میدانم؟
آیا رفتار او واقعاً به من مرتبط است؟
چگونه میتوانم بدون پیشداوری، ارتباطی بهتر برقرار کنم؟
رفتار خداوند با شیطان به ما نشان میدهد که صبر، فرصت دادن و شنیدن، پایههای عدالت و آرامش در روابط انسانی است. اگر این اصول را در زندگی روزمره خود اجرا کنیم، روابط عمیقتر، محترمانهتر و پایدارتری خواهیم داشت.
پرسشهای کلیدی شما نیز ابزار مهمی برای بازنگری در رفتارها و ارتباطات هستند. با اجرای این رویکرد، میتوانیم الگویی برای دیگران در مدیریت بهتر روابط انسانی باشیم.
مثال
اپرا وینفری نمونهای الهامبخش از فردی است که بدون پیشداوری توانست ارتباطی بهتر برقرار کند و نتایج شگفتانگیزی رقم بزند. اپرا در برنامههای تلویزیونی خود میزبان افرادی با داستانهای بسیار متفاوت، از مجرمان گرفته تا قربانیان، بود. او به جای قضاوت سریع، با صبر و دقت به حرفهای آنها گوش میداد و با درک متقابل به ایجاد تغییرات مثبت در زندگی آنها کمک میکرد. این رفتار نهتنها باعث محبوبیت او شد، بلکه فضای گفتگو و درک عمیق را برای میلیونها نفر در سراسر جهان فراهم کرد.
اپرا در یکی از برنامههایش با یک مجرم محکوم به قتل گفتگو کرد. به جای اینکه او را به خاطر اعمالش محکوم کند، پرسید:
«چه چیزی باعث شد این تصمیم را بگیری؟»
این سؤال نهتنها به شناخت عوامل روانی و اجتماعی مؤثر بر رفتار آن فرد کمک کرد، بلکه فرصت بازسازی و آگاهی برای او و بینندگان فراهم شد.
اپرا هنگام شنیدن داستانهای تلخ، احساسات خود را با همدلی و آرامش بیان میکرد. او میگفت:
«حرفهایت مرا ناراحت کرد، اما میخواهم بیشتر بفهمم چرا این اتفاق افتاد.»
این رویکرد باعث شد افراد احساس امنیت کرده و آزادانه صحبت کنند.
اپرا رفتارهای منفی مهمانانش را حملهای شخصی به خود تلقی نمیکرد. او با تمرکز بر داستان زندگی آنها، فضایی ایجاد میکرد که به یادگیری، تغییر و رشد منجر میشد.
آیه 125 سوره نحل:
> “ٱدْعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِٱلْحِکْمَهِ وَٱلْمَوْعِظَهِ ٱلْحَسَنَهِ ۖ وَجَـٰدِلْهُم بِٱلَّتِى هِىَ أَحْسَنُ ۚ”
“با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنها به بهترین شیوه گفتگو کن.”
این آیه تأکید میکند که دعوت به هدایت یا اصلاح باید با حکمت، آرامش و روشهای دلپذیر انجام شود. حتی هنگام اختلافنظر، گفتگوی سازنده و احترام به دیدگاههای دیگران اهمیت دارد.
مولوی:
“بشنو از نی چون حکایت میکند
از جداییها شکایت میکند”
این بیت نشان میدهد که گوشدادن به دیگران، حتی اگر با شکایت و نارضایتی همراه باشد، میتواند دریچهای به درک عمیقتر از دردها و نیازهای آنها باشد. همانگونه که نی از جدایی حکایت میکند، انسانها نیز برای تسکین دردهای خود نیاز به شنیده شدن دارند.
این اصول در زندگی روزمره میتوانند به ما کمک کنند تا در روابط انسانی عمیقتر، عادلانهتر و سازندهتر عمل کنیم.
مثال
مهاتما گاندی یکی از برجستهترین الگوها برای عدم پیشداوری و ایجاد ارتباط مؤثر است. او در مبارزاتش برای آزادی هند از استعمار بریتانیا، به جای دشمنی با سربازان یا مقامات بریتانیایی، با آنها به گفتوگو مینشست.
گاندی معتقد بود که تغییرات پایدار تنها از طریق درک متقابل و پذیرش جایگاه طرف مقابل ایجاد میشود. او با صبر و بدون پیشداوری حتی با کسانی که به او ظلم کرده بودند، رفتار میکرد و همین باعث شد که افراد بسیاری از جمله مخالفانش به او احترام بگذارند و به تدریج دیدگاههای خود را تغییر دهند.
گاندی از مقامات بریتانیایی میپرسید:
«چگونه میتوانیم جامعهای عادلانهتر برای همه بسازیم؟»
این نوع پرسشها باعث شد تا فضایی برای همفکری به وجود بیاید، نه تنش.
زمانی که سربازان بریتانیایی معترضان را سرکوب میکردند، گاندی هیچگاه به خشونت متوسل نشد یا خشم خود را آشکار نکرد. او به طرف مقابل فرصت میداد تا توضیح دهد و به شیوهای آرام احساسات خود را بیان میکرد.
گاندی رفتار مقامات بریتانیا را به کینه شخصی تعبیر نمیکرد. او سیستم استعمار را مشکل اصلی میدانست، نه افرادی که در آن کار میکردند، و تلاش میکرد تا با اصلاح سیستم، جامعه را تغییر دهد.
آیه 125 سوره نحل:
> “ادْعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ ۖ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ ۚ”
“با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به شیوهای که نیکوتر است مجادله کن.”
این آیه به اهمیت گفتوگوی محترمانه و استفاده از حکمت و آرامش در تعاملات انسانی اشاره دارد. رفتار گاندی نمونهای عملی از این دستور الهی بود، جایی که حتی در مواجهه با ظلم، بر گفتوگوی محترمانه تأکید داشت.
مولانا:
“آنچ از دوست میرسد نیکوست / گرچه زهر است در شکر پیوست”
این بیت به این معناست که حتی سختیهایی که از سوی دیگران میرسد، میتواند درسی ارزشمند باشد. گاندی با این نگرش، ظلم و سختیهای دوران مبارزه را فرصتی برای یادگیری و رشد میدانست و از آن برای اصلاح جامعه استفاده میکرد.
این مثال و آموزهها نشان میدهند که رفتار همراه با صبر، درک متقابل و دوری از پیشداوری، میتواند نتایج خارقالعادهای به همراه داشته باشد و پایهگذار تغییرات بزرگی در روابط انسانی و اجتماعی باشد.
مثال
یک مثال برجسته از هنرمندان سوپر استار که با احترام و بدون پیشداوری ارتباطات مؤثری برقرار کردند و نتایج عالی به دست آوردند، آریانا گرانده است. او به عنوان یک خواننده و هنرمند مشهور، همیشه در مصاحبهها و تعاملات خود نشان داده که به جای قضاوت یا بهکار بردن پیشداوری، به دیگران فرصت میدهد تا خود را بیان کنند. برای مثال، وقتی در مورد حوادث یا مشکلات اجتماعی صحبت میکند، او به وضوح از تلاش برای درک نقطهنظر دیگران سخن میگوید و همواره در تلاش است که با احترام و توجه به نیازهای اجتماعی، از تمامی افراد حمایت کند. او بهویژه در مواقع حساس، مانند حادثه بمبگذاری منچستر، با صداقت و شجاعت به صحبت با طرفدارانش پرداخته و نشان داد که چگونه میتوان از طریق گوش دادن و حمایت از یکدیگر، آرامش و امید را در جامعه برقرار کرد.
“وَقُل رَّبُّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَاوَ أَخْطَأْنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحُمْنَا ۚ أَنتَ مَوْلَانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ” (سوره بقره، آیه 286)
“و بگو: پروردگارا! اگر ما فراموش کردیم یا اشتباه کردیم، ما را مؤاخذه مکن! پروردگارا! بر دوش ما بار سنگینی نگذار همانطور که بر دوش کسانی که پیش از ما بودند نهادی. پروردگارا! و آنچه را که طاقت بر آن نداریم بر دوش ما نگذار. ما را ببخش، و از ما درگذر و به ما رحم کن. تو سرپرست ما هستی پس بر کافران پیروزمان گردان.”
این آیه از قرآن، بر اهمیت بخشش و درک اشتباهات تأکید دارد. همانطور که در رفتار خداوند با شیطان مشاهده میکنیم، خداوند نه تنها به شیطان فرصت سخن گفتن داد، بلکه اجازه داد تا اشتباهاتش برای رشد و درک متقابل به گفتمان تبدیل شود. این آیه به ما یادآوری میکند که باید از کسانی که در موقعیتهای دشوار قرار دارند، با درک و صبر برخورد کنیم و به آنها فرصتی برای توضیح و بهبود بدهیم.
“چو خواهی که دلها به تو گرمی کند،
بیاندیش که آیا دل تو گرم است؟”
این بیت از حافظ نشان میدهد که برای ایجاد ارتباطهای مؤثر و محترمانه، باید از خود آغاز کنیم. اگر میخواهیم دیگران با ما صادقانه و محترمانه رفتار کنند، باید خود نیز در برخورد با آنها به همان شیوه عمل کنیم. این بیت به ما میفهماند که گوش دادن به دیگران و نداشتن پیشداوری، اولین گام در ایجاد ارتباطی مثبت است.
این آیه و بیت شعر به خوبی رفتار خداوند با شیطان و رویکرد هنرمندانی مانند آریانا گرانده را در مدیریت روابط انسانی شرح میدهند. با پرهیز از قضاوت زودهنگام و دادن فرصت برای توضیح، میتوانیم روابطی عمیقتر و با درک متقابل بسازیم.
مثال
یکی از نمونههای برجسته در دنیای موسیقی که بهخوبی این الگو را در زندگی خود پیاده کرده، اد شیران است. اد شیران، خواننده و ترانهسرا معروف انگلیسی، در بسیاری از مصاحبههایش به تجربیاتش در زمینه روابط انسانی و تلاش برای درک متقابل اشاره کرده است. در یکی از گفتگوهایش، او توضیح داده که چگونه در مسیر حرفهایاش، همیشه سعی کرده تا با اطرافیانش به گونهای ارتباط برقرار کند که به جای قضاوت سریع، فضایی برای گوش دادن و درک ایجاد کند.
در یکی از رویدادها، اد شیران با همکار خود که در ابتدا به دلیل تفاوتهای فنی در نظرات موسیقیاییشان دچار تنش شده بودند، تصمیم گرفت به جای قضاوت و پیشداوری، از او بپرسد که چرا چنین نظری دارد و چه چیزی پشت آن است. این گفتگو نه تنها باعث بهبود روابط کاری آنها شد، بلکه نتایج بسیار خوبی در تولید آثار جدید داشت، چرا که هر دو طرف توانستند نظرات یکدیگر را بشنوند و به توافقی عالی برسند.
آیه 109 سوره آل عمران به درک متقابل و فرصت دادن به دیگران برای توضیح دیدگاههایشان اشاره دارد:
“قُلْ إِنْ کَانَتْ لَکُمْ دَرَجَاتٌ مِّنَ اللَّـهِ وَرَحْمَهٌ وَرَحْمَهٌ فَمُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ تَبَعَکُمْ مّنَ الْمُؤْمِنِینَ”
این آیه به ما میآموزد که باید به طرف مقابل فرصت داده شود تا دیدگاههای خود را توضیح دهد و اگر ایمان و درک متقابل را در روابط انسانی بپذیریم، نتیجهای بهتر خواهیم گرفت.
در این آیه، خداوند به مؤمنان توصیه میکند که در روابط خود با دیگران به دنبال درک و اعتماد متقابل باشند و از قضاوت زودهنگام پرهیز کنند. این پیام با الگوی رفتار خداوند با شیطان نیز همراستا است که به ما میآموزد در مواجهه با دیگران، حتی کسانی که به نظر اشتباه میکنند، باید فرصتی برای توضیح دادن به آنها بدهیم.
حافظ در یکی از اشعارش میگوید:
“هر که دلی در پی وفا میکشد، بر سر زبان اینگونه فریاد میزند که بیصبرانه منتظر نیکوکارانم.”
این بیت نشان میدهد که در روابط انسانی، کسانی که به دنبال وفاداری و درک متقابل هستند، باید صبور باشند و منتظر رفتارهای نیکو از دیگران بمانند. درک و صبر در روابط میتواند موجب ایجاد فضایی صمیمی و مؤثرتر برای ارتباطات شود.
نتیجهگیری:
همانطور که در مثال اد شیران و آیه قرآن دیدیم، اعمال صبر، فرصت دادن و شنیدن به جای قضاوت، میتواند به روابطی مؤثرتر و پایدارتر منجر شود. این اصول به ما کمک میکند تا روابط انسانی عمیقتر و محترمانهتری برقرار کنیم که نه تنها موجب رشد فردی بلکه به تحکیم و تقویت همکاریها و دوستیها در زندگی میانجامد.
مثال
یکی از پزشکان برجسته که الگویی از درک و ارتباط بدون قضاوت را نشان داده، دکتر پائولو ماتارولا است. او جراح مغز و اعصاب معروف در ایتالیا و یکی از متخصصان برجسته در زمینه جراحی مغز و نخاع است. دکتر ماتارولا در بسیاری از مقالات و سخنرانیهای خود به اهمیت ارتباط صادقانه با بیماران و شنیدن دیدگاههای آنها قبل از انجام هر درمان اشاره کرده است.
یکی از مثالهای برجسته این است که او زمانی با یک بیمار دچار اختلاف شدیدی در مورد روش درمان مواجه شد. در ابتدا، بیمار نگران بود که روش پیشنهادی دکتر برای جراحی با خطرات زیادی همراه باشد. به جای قضاوت و فرض اینکه بیمار از روی ترس یا بیاطلاعی چنین نگرانیهایی را ابراز میکند، دکتر ماتارولا به بیمار فرصت داد تا نگرانیهایش را بهطور کامل بیان کند.
پس از شنیدن دقیق نگرانیهای بیمار، او توضیحاتی علمی و منطقی ارائه کرد و از بیمار خواست که با اعتماد به تخصص او درمان را ادامه دهد. این رویکرد باعث شد بیمار احساس درک و احترام کند و در نهایت جراحی با موفقیت انجام شد. این تجربه نشان میدهد که وقتی پزشکان با درک متقابل و بدون پیشداوری به بیماران خود گوش میدهند، میتوانند نتایج بهتری کسب کنند و ارتباطی مثبتتر برقرار کنند.
آیه 32 سوره المائده به درک متقابل و اهمیت شنیدن و فرصت دادن به طرف مقابل اشاره دارد:
“وَ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا”
“و هر کس نفسی را به ناحق بکشد، گویا همه مردم را کشته است. و هر کس نفسی را زنده کند، گویا همه مردم را زنده کرده است.”
این آیه به اهمیت احترام به زندگی و کرامت انسانی اشاره دارد و به ما میآموزد که باید با درک و احترام به دیدگاههای دیگران، تصمیمات صحیح بگیریم. در رابطه با مثال، این آیه نشان میدهد که وقتی به نگرانیهای دیگران گوش میدهیم و فرصت میدهیم تا دلایل خود را بیان کنند، نه تنها به آنها احترام میگذاریم بلکه ممکن است باعث نجات یا بهبود وضعیت آنها شویم.
حافظ در یکی از اشعار خود میگوید:
“گر تو را عهدی به وفا بستهای، جز به وفا مکن طلب”
این بیت از حافظ به ما میآموزد که در روابط انسانی، باید صادقانه و با احترام به تعهدات خود عمل کنیم. اگر کسی در رفتار خود دچار اشتباه یا کمتوجهی شده است، بهتر است به جای قضاوت، از او بخواهیم تا توضیح دهد و در این مسیر از صداقت و وفای به عهد بهره ببریم. به این ترتیب، میتوانیم روابطی پایدارتر و انسانیتر بسازیم.
نتیجهگیری:
همانطور که در مثال دکتر پائولو ماتارولا و آیه قرآن دیدیم، صبر، فرصت دادن و شنیدن، ابزارهایی برای برقراری ارتباط مؤثر و انسانی است. این رفتارها نه تنها به ما کمک میکنند که درک عمیقتری از طرف مقابل داشته باشیم، بلکه به ایجاد فضایی برای رشد و احترام متقابل در روابط منجر میشوند. اجرای این اصول در زندگی روزمره میتواند به نتایج بسیار مثبتی در زندگی حرفهای و شخصی منجر شود.
مثال
سرهنگ کریس هادفیلد، فضانورد کانادایی
کریس هادفیلد، یکی از موفقترین فضانوردان و درجهداران نظامی، به رفتار صبورانه و محترمانهاش معروف است. او در طی مأموریت خود در ایستگاه فضایی بینالمللی، با تیمی متشکل از افراد با ملیتها و فرهنگهای مختلف کار کرد. در یکی از موارد، یکی از اعضای تیم وظیفهای را اشتباه انجام داد که میتوانست مأموریت را به خطر بیندازد. به جای سرزنش یا واکنش سریع، هادفیلد جلسهای ترتیب داد تا همه افراد نظرات خود را بیان کنند و راهحلی پیدا شد. این رفتار باعث شد روابط تیم تقویت شود و مأموریت به موفقیت برسد.
«وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ»
(سوره نساء، آیه 58)
و هنگامی که میان مردم داوری میکنید، به عدالت داوری کنید.
این آیه تأکید میکند که حتی در قضاوتهای میان مردم، باید با انصاف و عدالت رفتار کرد. اگر قضاوتی عجولانه و بدون بررسی همه جوانب صورت گیرد، ممکن است بیعدالتی رخ دهد. این آموزه الهی به ما یاد میدهد که پیش از هرگونه نتیجهگیری، دلایل و توضیحات طرفین را بشنویم.
حافظ:
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
حافظ در این بیت به مفهوم درک متقابل اشاره میکند. او به حالتی از خویشتنداری و صبر اشاره دارد که ظاهرش خاموشی است، اما درونش غوغای احساسات و تفکر است. این بیت به ما یادآوری میکند که گاهی ظاهر افراد نشاندهنده آنچه در درونشان میگذرد، نیست. بنابراین، لازم است پیش از قضاوت، به سخنان و احساسات دیگران گوش دهیم.
کریس هادفیلد با صبر و احترام، مانند آیه قرآن، به عدالت رفتار کرد و اجازه داد همه نظرات خود را بیان کنند. رفتار او مانند بیت حافظ، نشاندهنده درکی عمیق از احساسات و افکار دیگران بود. این الگو به ما یاد میدهد که در روابط انسانی با صبر و عدالت، میتوانیم نه تنها مشکلات را حل کنیم، بلکه روابط را نیز مستحکمتر سازیم.
مثال
پاتریشیا اورتگا، مهندس و مدیر فناوری در شرکت زیمنس
پاتریشیا اورتگا، یکی از مدیران موفق زیمنس، با تواناییاش در شنیدن نظرات و ایدههای دیگران، نمونهای از یک رهبر الهامبخش است. او در یکی از پروژههای مهم فناوری، زمانی که با یک چالش بزرگ تیمی روبرو شد، به جای سرزنش کارکنان یا پیشداوری در مورد خطاها، جلسهای برگزار کرد و به هر عضو تیم فرصت داد تا دلیل مشکلات و راهحلهای پیشنهادی خود را بیان کند. این رویکرد باعث شد که راهحلی نوآورانه کشف شود و پروژه با موفقیت به اتمام برسد. رفتار او نشان داد که احترام و فرصت دادن به دیگران، به بهبود روابط و دستیابی به نتایج بزرگ منجر میشود.
«وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَى»
(سوره انعام، آیه 164)
هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد.
این آیه تأکید میکند که نباید مسئولیت یا قضاوت دیگران را براساس اعمال دیگران یا پیشداوریهای ذهنی به دوش کشید. هر کس برای رفتار خود پاسخگوست. این اصل الهی میتواند الگویی در مدیریت روابط انسانی باشد تا به جای قضاوت، دلایل واقعی رفتارها را بررسی و درک کنیم.
مولانا:
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
مولانا در این بیت میگوید افراد براساس برداشتهای شخصی خود قضاوت میکنند، بدون اینکه به حقیقت وجودی یا دلایل واقعی رفتار دیگری پی ببرند. این شعر دعوتی است به رها کردن پیشداوریها و تلاش برای فهم عمیقتر دیگران.
پاتریشیا اورتگا، با عمل به اصول ذکر شده، نشان داد که قضاوت نکردن و گوش دادن به نظرات دیگران، نه تنها موجب حل مشکلات میشود، بلکه باعث ایجاد اعتماد و احترام در تیم میگردد. این رفتار او همخوانی کامل با آیه قرآن دارد که از پیشداوری منع میکند و تأکید مولانا بر درک درونی به جای ظاهربینی. این اصول میتوانند در زندگی حرفهای و شخصی، چراغ راهی برای ایجاد روابط انسانی پایدار و سازنده باشند.
مثال
آکیو تویودا، مدیرعامل سابق شرکت تویوتا
آکیو تویودا، یکی از تأثیرگذارترین مدیران صنعت خودروسازی، در دورهای که شرکت تویوتا با مشکلاتی مانند بازخوانی گسترده خودروها مواجه شد، به جای سرزنش کارکنان یا قضاوت سریع، جلسههایی با مدیران و کارگران برگزار کرد و شخصاً به خطوط تولید رفت. او با شنیدن مشکلات از زبان افرادی که مستقیماً درگیر مسائل بودند، نه تنها راهحلهای کاربردی یافت، بلکه اعتماد کارکنان را تقویت کرد. این رویکرد باعث شد شرکت از بحران عبور کند و به عنوان یکی از قابلاعتمادترین برندهای خودروسازی جهان شناخته شود. رفتار او الگویی است از اینکه احترام و شنیدن نظرات دیگران میتواند به موفقیتهای بزرگ منجر شود.
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ»
(سوره حجرات، آیه 12)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از بسیاری از گمانها بپرهیزید، زیرا بعضی از گمانها گناه است.
این آیه ما را به پرهیز از پیشداوری و قضاوت بدون دلیل فرا میخواند. گمان نادرست میتواند منجر به بیاعتمادی و اختلاف شود. رفتار مدیرانی چون آکیو تویودا، که بدون گمان و پیشداوری به دلایل مشکلات گوش دادند، تجلی عملی این اصل قرآنی است.
مولانا:
گفت پیغمبر که چون کوبی دری
عاقبت ز آن در برون آید سری
مولانا در این بیت به صبر و تلاش برای کشف حقیقت اشاره میکند. او میگوید اگر به دنبال حقیقت باشی و فرصت بدهی، در نهایت آن را خواهی یافت. این بیت تأکید میکند که پیشداوری و عجله در قضاوت، مانعی برای درک عمیقتر است.
آکیو تویودا، با پیروی از اصولی مشابه آیه و شعر مولانا، نشان داد که دوری از پیشداوری و گوش دادن به دلایل دیگران، حتی در شرایط بحران، میتواند به راهحلهای سازنده و نتایج مثبت منجر شود. این رفتار او با آیه قرآن که قضاوت بدون دلیل را نکوهش میکند و بیت مولانا که بر تلاش برای فهم و صبر تأکید دارد، همخوانی کامل دارد. این اصول، پایهای برای ایجاد روابط انسانی و مدیریتی موفق هستند.
مثال
هوراس برمن، مدیرعامل بوئینگ (در دوره بحران 737 MAX)
در جریان بحران بوئینگ 737 MAX، که دو حادثه دلخراش و بازنگریهای گسترده را به همراه داشت، هوراس برمن به جای مقصر دانستن کارکنان یا مدیران پروژه، فضایی ایجاد کرد تا همه افراد تیم بتوانند مشکلات را آزادانه بیان کنند. او به گزارشها و بازخوردهای فنی و عملیاتی به دقت گوش داد و با تأکید بر یادگیری از اشتباهات، فرهنگ شفافیت و مسئولیتپذیری را در سازمان تقویت کرد. این رویکرد باعث بازگشت اعتماد به برند بوئینگ شد و نشان داد که گوش دادن و تعامل بدون قضاوت میتواند بحرانها را به فرصت تبدیل کند.
«فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
(سوره زمر، آیات 17-18)
پس بشارت ده به بندگان من، آنان که سخن را میشنوند و بهترین آن را پیروی میکنند.
این آیه بر اهمیت گوش دادن و انتخاب بهترین پاسخ تأکید دارد. خداوند بندگان را به شنیدن سخنان مختلف و اتخاذ رویکردی هوشمندانه تشویق میکند. رفتار مدیرانی مانند هوراس برمن، که با گوش دادن به نظرات و ایدهها بهترین راهحلها را اتخاذ کردند، نمونهای از این اصل قرآنی است.
سعدی:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
سعدی در این بیت به پیوند انسانها اشاره میکند و تأکید میکند که همدلی و درک متقابل، بنیانی برای ارتباطات انسانی است. مدیران موفق نیز با درک نیازها و مسائل کارکنان و پرهیز از قضاوت سریع، روابطی عمیقتر و نتایجی بهتر را رقم میزنند.
رفتار هوراس برمن در بحران بوئینگ 737 MAX با اصول این آیه و شعر سعدی همخوانی دارد. او با گوش دادن به مشکلات تیم، فضای درک متقابل و احترام ایجاد کرد. همانطور که سعدی انسانها را بخشی از یک کل میداند، برمن نیز تمام افراد تیم را در حل بحران سهیم کرد و نشان داد که تعامل و احترام متقابل میتواند حتی در دشوارترین شرایط، نتایج عالی به بار آورد. این رویکرد، نمونهای عملی از گوش دادن فعال و دوری از پیشداوری در روابط حرفهای و انسانی است.
نتیجهگیری کلی:
روابط انسانی، چه در زندگی شخصی و چه در محیط حرفهای، زمانی به بلوغ و عمق میرسند که پیشداوری و قضاوت سریع کنار گذاشته شوند و فضای شنیدن فراهم شود. همانطور که در مثال خداوند با شیطان، مدیران موفق صنعت هواپیماسازی و آموزههای شعرای بزرگ دیدیم، گوش دادن به دلایل و حرفهای دیگران، نه تنها به عدالت و درک متقابل منجر میشود، بلکه راهی برای یافتن بهترین راهحلها و ایجاد نتایج ماندگار است.
مدیری مانند هوراس برمن نشان داد که مدیریت بحران با پذیرش انتقادات و احترام به نظرات دیگران ممکن است. این اصل در آموزههای قرآن و شعرای بزرگی همچون سعدی و مولانا نیز برجسته است: گوش دادن با ذهن باز، پایهای برای آرامش، عدالت و پیشرفت در روابط انسانی است.
حسن ختام با یک بیت از پروین اعتصامی:
«آنکه با داد و محبت، ره عزّت پویید
به خدا میرسد از راهی که شیطان نرسید»
پروین در این بیت تأکید دارد که محبت و انصاف، کلید عزت و کامیابی است. رفتار بدون قضاوت و گوش دادن با دقت به دیگران، راهی برای دستیابی به موفقیت، عزت و روابط پایدار است. اگر این اصل را در زندگی خود به کار گیریم، نتایجی فراتر از انتظار به دست خواهیم آورد.
سلام خدمت استاد و هم فرکانسی های عزیزی که کامنت رو میخونند
استاد متشکرم ازت که با رفتارتون بهم فهموندین ک بندگی خدا ب ادا و اطوار و ریا و تسبیح دست گرفتن و مسجد رفتن و اینا نیس و متشکرم ک بهم فهموندین ک هر چی بدبختی دارم و بلا سرم میاد ب خاطر شرکتهایی هس ک تو وجودمه و اونا باعث شده مستحق بدبختی و عذاب دردناک بشم
متشکرم ک بهم فهموندین من دی این عالم هیچ کارم و اونه ک همه کارست و داره نعمت هاش رو میبارونه و ظیفه من اینه ک بهش شرک نورزم و فک نکنم از بقیه برترم
خدا با ی لطف کوچولویی ک بهم میکرد من دیگه فک میکردم از همه برترم و چقدر ظرفمو کوچیک کرده بودم با این کار
و بجای این ک بعد از رسیدن هر نعمت شکرگزار تر و افتاده تر بشم نسبت ب خدا ک چقدر بزرگواره برعکس عمل میکردم و فک میکردم ک من چقدر خوبم و برترم
استاد متشکرم ک با فهموندن این ها باعث شدین عجله ها و استرس ها ب صفر برسه
عجله میکردم چون فک میکردم ک از دستم کاری ساختس و فک میکردم خودمم ک دارم مدیریت میکنم این حجم بزرگ از کارهای زندگی رو
سختی میکشیدم چون طبیعیه،چون من ناتوانم از مدیریت این زندگی و اونه ک تواناست فقط
وای ک چقدر زندگی کردن سخته
شبیه همون چیزی ک شما مثال میزنین از اون گاری زهوار دررفته دریک جاده سنگلاخ
اما رهایی آسونه
وقتی میبینی ک 96 درصد جامعه دارن میدوند تو هم اشتباه برداشت میکنی و میدوی و آخر هم ک هیچ
و تو پیری با خودت میگی همه وعده های خدا الکی بود منو آورد اینجا ک سختی بکشم و الان داره مسخرم میکنه
استاد شما ب من فهموندین ک زندگی این طوری نیس راه و روش درست اینه ک ببینی نعمت های خدا بهت رو در اکنون و مودبانه بسیار سپاسگزار باشی و بیشتر فروتن بشی هر جی بیشتر نعمت بهت میده
بهم فهموندین ک ب یاد بیارم ک خداوند بارها خواسته ک منو ب زندگی این ک لایقش هستم برسونه اما من تکبر و شرک ورزیدم ب حای شکر و فروتنی و با مخ خوردم زمین
یعنی اگر تا آخر عمر هم اونطوری زندگی میکردم باز همون نتایج رو میگرفتم
در واقع ارسال پیامبر ها برای مردم وظیفه خدا نبوده بلکه لطف خدا بوده ب مردم برای نشون دادن راه درست
متشکرم ک بهم فهموندین ک ی سری کتاب ها از راه منحرف شدن و رهاشون کنم و فقط ب صحبت های شما و قرآن رجوع کنم
استادمتشکرم ک بهم فهموندین ک باید برای هر جیزی بهاش رو پرداخت کنم و دنبال زرنگ بازی مثل اکثر افراد بدبخت جامع نباشم
استا متشکرم ک بهم فهموندین خیلی ارزشمندم و مقام من ب عنوان یک انسان خیلی بالاس و باید درست رفتار کنم انسانی نه حیوانی
اسناد متشکرم ک با رفتارتون بهم فهموندین ک خداوند هس ک انسان هارو هدایت میکنه و من هیچ قدرتی ندارم و نباید زور بزنم یا سختی بکشم
استا متشکرم ک بهم فهمونیدن ک هر حا ک دارم سختی میشکم یعنی دارم اشتباه میکنم
متشکرم ک بهم فهموندین ک سختی و عذاب نشانه غلط بودن راهه و نشانهواین نیس ک نزد خدا محبوب ترم در واقع این باور ک هر چی رنج بیشتری بکشم آجری بیشتری تو اون دنیا میبرم رو از ما دور کردین
چقدر زود گذشت دو سه سال باش ما بودن و ذره ذره تغییرات
این آرامشتون در این فایل ب این اشاره داره ک میدونین ک هر کسی نمیفهمه صحبت هاتون رو و ب اذن الهی هس و قرار نیس اگر زور بیشتر بزنم افراد بیشتری جذبم بشن
چقدر خوب و منطقی با من صحبت کردین در این سه سال و عجله نکردین میدونستین ک تغییر یک پروسه هس و یک شبه اتفاق نمیفته
هر موقع تو قرآن ب کلمه حکمت میرسم میفهمم خدا منظورش از حکمت،منطق هس
وقتی میگه ب فلان شخص حکمت عطا کردیم
خدارو سپاسگزارم ک ب شما منطق عطا کرد تا من راحت تر بپذیرم سخنان حق شمارو
ترس از خدا خوبه
خوبه ک بفهمم و یادم باشه چقدر عذاب خدا درناکه و شدیده
خدا تو قرآن میگه اگر این قرآن رو ب کوه نازل میکردیم از ترس خدا نابود میشد
باید یادم باشه ک خدا شرک رو نمی بخشه و عذابش رو میبینم
سلام خدمت استاد و هم فرکانسی های عزیزی که کامنت رو میخونند
فرستاده های خدا در هر زمانی معجزات و یا توانایی هایی داشتن ک مخصوص مردم اون زمان بود چون باید ی چیزی میبود ک جلب توجه میکرد
برای مثال مردم زمان حضرت موسی ب شدت پیگیر کسانی بودن ک جادو و کارهای اعجاب انگیز انجام میدادن اون موقع گسی پرچمدار بود ک بیشتر میتونست نظر مردم رو نسبت ب جادوهاش جلب کنه
هممون میدونیم جادو طبق آیات قرآن صرفا یک فریبه ک در چشم مردم دیده میشه و هیچ وجود خارجی نداره مثلا اون ریسمان هایی ک جادوگران در حضور فرعون انداختن رو زمین و در نظر مردم ب شکل مار زنده دیده میشد قابل لمس نبودن و اگر گسی میخاست لمس کنه متوجه میشد ک صرفا داره فریب میخوره
حضرت موسی ک عصایش تبدیل ب مار واقعی میشد و مردم عادی زیاد جذب نمیشدن چون فکر میکردن اون هم یک جادو شبیه جادوی جادوگرانه
ولی اون جادوگران چون داستان رو میدنستن فهمیدن ک این واقعا جادو نیست و واقعیه و کسی ک داره این کارو انجام میده همون کسی هس ک باید ازش بترسن و بهش ایمان بیارن ب خاطر همین حتی وقتی فرعون بهشون گفت دست و پای مخالفتون رو قطع میکنم و دار میزنمتون اون ها توجهی نکردن و ب غیر از خدای موسی و هارون دیگر از هیچ چیزی نمیترسیدن
زمان حضرت عیسی پزشکان ب خاطر این ک مریضی پردم رو فرا گرفته بود بیشتر جلب توجه میکردن و خود ارزشی مردم نابود شده بود با توجه ب معجزات مسیح ک بیشتر سعی میکرد با مثلا درست کردن گل و تبدیل شدنش ب پرنده ب اذن الهی ،ارزش بالای انسان در پیشگاه رب رو ب مردم بفهمونه ک چقدر عقب گرد کردن
حضرت عیسی یک بشر مثل ما بود ک مردم چون باورشون نمی شد این قدر یک انسان ارزشمنده بعدا اونو تبدیل ب بت کردن و پسر خدا خواندنش چون بی نهایت فک میکردن ک خدا اونو خاص آفریده سبحان الله
ب راستی ک خیلی ارزشمندیم اگر انسان ب خود واقعیش برگرده و خدا بیامرزتش اصن این چیزهایی ک ما تو دنیا دنبالشیم میشه هیچ در مقابل دستاوردها و کارهایی ک میتونیم انجام بدیم
ب قول شاعر
هرکه دور ماند از اصل خویش
میجوید روزگار وصل خویش
وای ک چ ظلم هایی ب خودم ک خیلی ارزشمندم کردم
برسیم ب زمان محمد مصطفی
اون موقع در جهان عرب هر ک تو نوشتار قوی بود و متن های خوبی مینوشت آدم بزرگی دیده میشد و معمولا میرفتن نوشته هاشون رو ب دیوار کعبه میآویختند
حضرت محمد برای جلب توجه مردم نیاز ب شفا دادن بیماران نداشت ب اژدها شدن عصاش نبود بلکه باید یک نوشته معجزه می آورد تا ب طور واقعی اونهایی ک ب دنبال خدا بودن بفهمند کاین نوشته یک نوشته عادی نیس یعنی منبعش انسانی نیس بلکه واقعا معجزه و کسی غیر انسان اونو نوشته
اینجاست ک خدا میگه این کتاب فقط مؤمنین رو هدایت میکنه و پیغمبر ناتوان بوده از هدایت کافران حالا هر چقدر هم ک زور میزد نمی شد
و اما زمان ما
خواسته ها وعلایق تغییر کرده و ما آدم ها بیشتر ب دنبال رفاه و آسایش و راحتی هستیم و کسی توجه مارو جلب میکنه ک ب نتایج مالی رسیده باشه
حسادت هامون هم ب خاطر همین بیشتر بودن مال و اموال دیگران بوده
این قدر تحقیر کردن و کردیم خودمونو ک خیلی سطحمون اومد پایین و دور شدیم از اصل با ارزش وجودمون
اون قدر بردن بالا محمد و خاندانش رو ک ب تدریج ی موقع هایی از جایگاه خدا هم بالا رفت در مغزمون ک حتی فکر میگردم ک این ها ب خدا دستور میدن ک ب چ کسی پول بده یا ماشین خوب بده
سبحان الله
در حالی ک اونا مقصر نبودن اونا دائما خدا رو پرستش کردن و بار ها در قران اومده ک خداوند آن هارو میاره در روز قیامت و بهشون میگه شما بهشون گفتین ک شمارو بندگی کنن و تز شما بخان خواسته هاشونو؟و اون ها هم میگن سبحان الله خدایا تو ب اعمال من آگاهی و اعلام برائت و بیزاری میکنن از آن ها
همون هایی ک میگن اگر یک اشک براشون بریزی میری تو بهشت همون ها ب هیچ عنوان شریکی برای خدا قائل نمی شدن و ب هیچ عنوان کسی رو مثلا ابراهیم رو واسطه نمی کردن
اون ها خودشون دائما میترسیدند از خشم خدا و اگر ذره ای اشتباه میکردن طلب مغفرت میکردن و همین تسبیح خدا باعث این مقامشون شده بود
زمان ما خداوند کسی رو فرستاد برای نشون دادن راه درست ک خودش رسیده ب تمام نعمت های دنیوی
خدا بهش داده تا حرفش در مغز ما ارزش داشته باشه
استاد تو دوره ها میگن ک مدت ها رایگان همین هایی رو ک در سایت میگن در مساجد میگفتن امت هیچ نتیجه ای در کار نبوده چون مردم ب حرفاش شک میگردن و عمل نمی کردن
چرا؟چون میگفتن تو ک این هارو بلدی کو ماشین شاسی بلندت؟ کو ویلای مدرنت؟ کو ساعت رولکس؟
و استاد ی جایی از خدا میخاد ک این قدر بهش بده تا مردم ب حرفاش اهمیت بدن
صد البته ک اونم تکاملی بوده و همیچین خاسته ای هدایت خدا بوده
اما در کل باید بفهمیم. این ها همه حاشیس و بعد از بدست آوردن دنیا ب اون اصل باید برسیم ب اصل ارزشمندی خودمون و خلقتمون
در واقع در نهایت باید ب بندگی خدا برسیم
حیلی شگفت انگیزه جمله. ((لا اله الا الله))
بزرگان میگن ک انسان اول باید همه معبود های قبلی رو نفی کنه و در آخر ب معبود واقعی یعنی رب میرسه
و این یک مسیره زیبا و لذت بخشه
همه کسانی ک در این سایت هستیم همگی دنیا رو ب همراه خدا خواستیم ک اینجاییم با درصد های مختلف
اونهایی ک فقط ب دنبال این دنیا هستن راه ندارن ب این جمع و خدا هم بهشون میده اون چیزی رو ک میخان
اما مایی ک خدا رو ب لطف خودش انتخاب کردیم باید برای تغییر این مسیر تغییر رو بریم و هیچ راه دیگه ای وجود نداره باید حتما برگردیم ب خود ارزشمندمون
ب اون انسانی ک خدا ب خلقتش افتخار کرد
ن انسانی ک فقط ظاهر انسان داره اما باطنش…
اصلا خودم و گذشته خودم رو پاک نمیبینم و تغییرات رو فقط لطف خدا میدونم
خدایا تو نوشتتی تو گفتی تو حرکت دادی انگشت هامو تو دیدی تو لمس کردی تو تو تو و تو… فقط تو
سبحان الله
هیچ اعتباری از این کامنت ب من نمیرسه همش لطف و رحمت خدا است
ایاک نعبد و ایاک نستعین
هدایتم کن ب راهی ک باید از اول میبودم همون راه مستقیم راهی ک هر لحظه ها نعمت هات بیشتر وارد زندگیم میشه و من شکرگزارتر و فروتن تر بشم
به نام خداوند عالم
سپاس از سید و این فایله بسیار عالی ممنون از خدا و واقعن چیزی که برای من داشت پارسال که شروع کردم به خوندن قرآن به این موضوع فکر کردم و حتی در قسمتی از کامنتم در عقله کل هم نوشتم و فکر میکردم شاید حاشیه باشه و با این فایل باره دیگه فهمیدم نه چقدر درست بود چقدر سید قشنگ بهم متصل کرد این ارتباط و درک این معانی رو چقدر واقعن درکه درستی سید از جهانه هستی داره چقدر میشه اعتماد کرد به استاد و این حقیقت و هی میگفتم تویه خودم من نگاه کنم چیو میخام تا رشد کنم و تویه ذهنم از این فلانی بهتر میشم یا رشد کنم که پس فردام ببینه مثلا بفهمه که من چقدر خوشحالم
و همه این نجواها که بزرگترین قفسه تفکری و این مقایسه و افکاره نابودکننده زیسته لذت بخش ماست و واقعن چقدر خارقالعادست این فایل های جدید چقدر با کیفیت چقدر دقیق چقدر به موقع و کمک کننده بی نهایت سپاس از سید و خداوند که واقعن اینقدر قشنگ این موضوعات پایه ای رو میگه که چقدر من میبینم من حقه انتخاب دارم ولی دنباله برتری نباید باشم و نیستم و من میخام خودم رشد کنم فرقییم ندارم با دیگران و همه میتونن و بهترین هارو دعا کنم برای دیگران و خودم و اینکه هر آدمی ی تیکه از خداونده و زیبایی هاشو داره و این یک درکی از یگانگیه و من طلب خاشع بودن و خاشع بودن و ثروتمند بودن و احساس ارزش داشتن و از خداوند میکنم و اون به من میگه
مسیرو و در ادامه که همه جای درستشون هستن و هرکسی هرچی داره چه خوب و بد انتخاب خودشه و من انتخاب میکنم که از این خدا نعمت هاشو بخام و باید بتونم رها کنم و در آرامش باشم چون هر موقع که ارامش داشتیم و احساسه قلبیمون رو گوش میکنیم میام تویه مداره راست و نعمات خداوند که در هرلحظه مثله یک آنتن به وسیله احساسه خوب کوتاه ترین و لذن بخشترین حالت به من میگه و من واقع 10 ها بار از این نیرو در این چند ماه کمک گرفتم و نتایج قابله درک نبود برای ذهنم و در 12 قدم نوشتم و همه میدونیم این رو و چقدر عالیه این فایل ها برای من واقعن ممنون سید جان ماهم عاشقه تو هستیم بینظیر ترین استاد دنیا
خداوندا تنها تورا میپرستیم و از تو یاری میجویم و بس
مارا به سمته نعمت هایت هدایت کن و بس
واقعن همه چی از فروتنی میاد و متوازع بودن و عزته نفس واقعن اینه که من و همه ارزشمندیم
و اتفاقی که برای من خیلی داره اینه که من هر تیکه از آدمیو انتخاب میکنم مثلا من رفتاره خوبو و تصدیق کردنو انتخاب میکنم با توجهم و همون آدمه در ذهنه من بده بوده تا قبلش تبدیل میشه به همین آدمه که زیبایی ات رو بهت میگه و سپااسگزاره و اینه که معجزه میکنه و من دیدگاه خودمو از آدما دریافت میکنم نه اینکه آدما فقط مثبت باشن یا فقط منفی من انتخاب میکنم من قدرتش رو خداوند به من داده و من باید سپاسگزار و متوکل باشم
اصلا اینکه جهان هدایت میکنه خیلی رویاییه مثلا ساده ترینش اینه که خیلیم جالبه برای من که داشتم چند روز پیشا هدفونمو برای بچه آبجیم توضیح میدادم و میگفتم آره این هدفون برای این کاره و فلته و سید هم تویه این فایل از این کلمه استفاده میکنه و تمامه این فایل برای من پر از این تیکه هاست و برام رویایی که چطور اینقدر نزدیک و یقینن ایمانه آدم محکمتر میشه که من یقینن در فرکانسه خوبی از جهانه هستی ام و واقعن جادویی و چقدر آموزنده هست برای من که هر جای فایلو پاوز میکنم یاداشت میکنم و میرم میام و گوش میکنم و پقدر هیجان داره این آگاهی ها برام و خوشحالم
والان باز به جایی رسید فایل که حقه انتخاب حقه انتخاب واقعن همه چیز همینه احساسی که به اون ورودی داریم و همین بازتابی از خودم رو بهم تحویل میده مثله فیلمه راز فرمانبردارم سرورم ! و این قدرتیه که خداوند برای رشد و هدایت جهان بهمون داده که ما ازش بهره میبریم و داستان همینه و من باید ظرفم رو بزرگتر کنم
و این موضوع که همه چیزی اونی که من تویه ذهنم میبینم و سخته این نیست از قالبه اشتباهی هست و باید اعراض کنم من بازیکنم و خداوند داره بهم میگه من نمیدونم و من باید بتونم رهاکنم تا صدای قلبم که هدایته پروردگار هست رو بشنوم مثله اون مثال که آگاهی ی بچه چقدره در برابره مادرش و اون گردنه خودشم نمیتونه نگه داره اوایل و ..
و باز هم این تیکه که در قرآن دنبالش بودم برای یشا و انتخاب ما یا این قرارداده 2 طرفه که اگر من طبق مسیر قوانین خدا عمل کنم 100 درصد نتیجه حاصل میشه حالا چه آگاهانه و مفید چه نا آگاهنه مضر
و بازم چقدر این بخش برای سلامتی عالیه واقعن عالی عالی ممنون سید چقدر فوقالعاده هست
چقدر میشه به آرامش رسید چقدر میشه اعتماد کرد که خداوند چقدر داره با توجه به تضاد ها به ما برای سلامتی و هر نوع خواسته پاسخ میده و من باید بتونم بسپرم و تسلیم بشم و به آرامشه بیشتر برسم همین و بس .
بینهات سپاسگزار از این سایته رویایی و پر از گنج های بی پایان جهان
استاد عزیزم چقدر از شما سپاسگزارم برای این فایل فوق العاده؛
چقدر کیفیت محتوای سایت داره بالا میره و قطعا این نشونه ای از رشد فرکانسی ما شاگرداست. چقدر میشه ساعت ها با فایل هاتون گریه کرد استاد اینقدر عمیق و ریشه ای دست میزاره روی نقاط ضعف مون.
واقعا موضوع اعراض از زندگی دیگران مسئله بسیار مهم این روزهاست. چه انرژی ها و چه هزینه هایی که فقط برای خودنمایی و نشون دادن خودمون به دیگران از بین نرفته…
من بینهایت سپاسگزارم که فرصت و توفیق شنیدن این فایل رو داشتم. تعریف و تفسیری که شما از خدا توی ذهنمون ایجاد کردید چقدر زندگی رو راحت تر کرده و به قول قیصر امین پور؛ آن خدای پیش از این را باد برد، نام او را هم دلم از یاد برد.
اینقدر احساساتی شدم از این فایل که حد و حساب نداره، اینکه ما یادبگیریم سپاسگزار باشیم یعنی هر روز که از خواب بیدار میشیم، از همین بیدار شدن گرفته تا کوچکترین چیزهایی که توی زندگی مون هست سپاسگزار باشیم و از شوق چشامون اشکی بشه. فرصت زندگی که داریم و هر روز میتونیم به ابعاد گسترش این زندگی فکر کنیم و برای برنامه ریزی کنیم چقدر حس سپاسگزاری رو در من قوی تر میکنه، اینکه جهان قانونمنده و خدایی که بشدت کافی است. اینکه ما میتونیم با تنظیم فرکانسی خودمون به زندگی هدایت بشیم که ثانیه به ثانیه اش آرامش و سعادت باشه واقعا مو به تن آدم سیخ میکنه. درحالی که عمری فکر میکردیم حاجت ها در خونه یکی دیگه داده میشه و باید از کس دیگه ای بخواهیم که شفاعت کنه مارو در روز محشر تا بلکه خدا مارو نگاه کنه و قاطی خوبا کنه تازه اونم نه افراد عرش نشین بلکه فرش نشینای بهشت!!! ، هدایت میشیم به مسیری که خدارو توی خونه خودمون و درکنار خودمون میبینیم، خدایی که با ما میخنده با ما گریه میکنه با ما پامیشه و با ما میشنه… خدایی که همیشه با ماست و حتی لحظه ای غافل نمیشه از ما. خدایی که همیشه بوده و همیشه خواهد بود. خدایی که نور آسمانها و زمینه، خدایی که نه زاده شده و نه میزاد. خدایی که اول و آخره، خدایی که جهان رو آفریده و اون رو گسترش میده …
چقدر رابطه ما با خدا بهتر شده و چقدر خدارو بیشتر توی همه چی درگیر میکنیم …
و همه این نگاه هارو مدیون شما هستیم.
با تمام وجود از شما سپاسگزارم استاد عباسمنش که بستر شناخت و تفسیر این خدارو برامون آماده کردید.
تا الان حدود 1 ساعت و 25 دقیقه شوگوش کردم و اونقدر این فایل جالب و آموزشی و ارزشمند هستش که تاحالا میتونم بگم شاید ده بار اومدم تا آخر گوش کنم هر بار دوباره زدم از اول گوش کردم
اما نکاتی که یاد گرفتم:
اول اینکه ما اصلا وجود خارجی نداریم ؛
منظورم چیه؟
خوب دقت میکنم میبینم ما از دو جزء ساخته شدیم
جسم و روحی که خدا در این جسم دمیده
اولا اصل وجودی موجودی به نام انسان روح او هستش چون جسم در نهایت تبدیل به خاک میشه
یعنی جسم به تنهایی ارزش خاصی نداره این روح هست که به این جسم ارزش میده
این جسم چطور و از کجا به وجود آمده؟ خداوند این جسم را از گِل آفریده یعنی ریشه اولیه این جسم که الان ما از مادرمون متولد شدیم بر میگرده به خاک و گِل
اگر ریشه رو در نظر بگیرم من در خلق اون هیچ دخالتی نداشتم منه انسان اصلا وجود نداشتم که بخوام از گل چیزی بیافرینم چون هنوز روحی در او دمیده نشده
اگر وجود جسمی الان خودم رو در نظر بگیرم باز میبینم من هیچ دخالتی نداشتم
چون در داخل شکم مادرم یک نتفه ای تشکیل شده و این نتفه رشد کرده تبدیل به جنین شده؛
خپ من در تشکیل و رشد این نتفه تا مرحله جنین چه دخالتی داشتم؟ هیچ دخالتی
پس جسم من چه از ریشه بخوام صحبت کنم چه از مرحله نتفه در شکم مادر من هیچ دخالتی نداشتم
میمونه روح من
روح رو هم خداوند میگه قسمتی از خودمه که در کالبد جسم دمیدم
پس در مورد روح هم منی وجود ندارد
چون اون هم قسمتی از خود خداوند هستش
پس من نه جسم هستم و نه روح ؛
پس منی وجود ندارد همه چیز فقط خداست
پس من به چی مغرورم الان؟
نعمتها رو هم خداوند آفریده مثل آب و خاک و خورشید و گیلاس و نان و شیر و پنیر و جنگل و کوه و رودخانه و …
پس الان به چی مغرورم؟ چیم از دیگران بهتر یا برتره؟
اصلا منی وجود داره اصلا؟
اصلا منی وجود نداره که بگم من از این لحاظ برترم یا کمترم….
از فلان شخص موفق ترم یا کمترم …
اصلا منی وجود نداره که …
پس خیلی باید حواسم باشه که به چیزی مغرور نشوم و در عین حال آزاد و رها از همه چیز و همه کس باشم
و همه چیز را فقط و فقط از رب بخواهم
از خدای جهان بخواهم نه از آدمیان
خدایی رو ببینم که بالاتر و مسلط تر از همه چیز و همه کس همیشه زنده و بیدار است و همه چیز را میبیند
به قول امام خمینی (ره) :
اینقدر من من نگویید که این من شیطان است
من از این فایل یاد گرفتم همیشه به خداوند توکل و توجه کنم همه چیز را از او بخواهم چون او قادر و متعال و مقتدر است
عادل و راستگو است
خلف وعده نمیکند
نمیخوابد و نمیمیرد
و هرگز تنهایم نمیگزارد
مگر من خلف وعده کرده باشم که البته باز هم خداوند در رحمت خود را گشوده نگه میدارد منتها این من بودم که از تحت نظر خداوندی خودمو خارج کرده بودم
توبه و بازگشت میکنم به سمت خداوند به سمت اصل وجودی خودم تا مجددا از رحمت و لطف و فضل او برخوردار شوم و مشمول شوم
خداوند انتقام نمیگیرد؛ این من بودم که از مسیری که میتونستم از رحمت و لطف و فضل و مغفرت او برخوردار شوم خارج شده بودم
توبه میکنم و به سمت خدای بزرگ عالم برمیگردم تا دوباره مشمول شوم
در پناه الله یکتا شاد موفق و پیروز و سلامت باشید
سلام استاد من فکر میکنم کلید گمشدمو پیدا کردم
این فایل جواب حل مسائل ماست
جواب احساس لیاقت نکردن ماست
جواب دور شدن ما از نعمت هاست
جواب مریضی ماست
استاد ما نباید مقایسه کنیم خودمونو
نخوایم چیزی یاد بدیم به بقیه
نصیحت کنیم
اگر کسی چیزی پرسید بگیم
و فکر نکنیم که من از اون برترم
باید تحسین کنیم توی روابطمون
باید درک کنیم که هر کسی یه مسیری داره
یه راه هدایتی داره
خداوند به کسانی که راه یافته اند داناتر است
کوچک ترین نکته مثبت در هرکسی رو تحسین کنیم
حتز نکات منفی رو هم به نظرم تحسین کرد چون در اعماق طرف داره یچیزایی رو یاد میگره یه سری حل مسائل میکنه
باید عاشق مردم بود
باید عاشق خود بود
بی واسه
بدون اینکه فکر کنی برترز از کسی
اگه فقط وقتایی که احساس میکنی برتری از کسی
حالت خوب باشه اونوقت توی روابط هدایت میشی به افراد مشکل دار و ضعیف و افرادی که به کمک نیاز دارن
آدم باید متواضع باشه و همیشه احساس توبی نسبت به خودش داشته باشه
و خودشو مقایسه نکنه
از مقایسه حال خودشو خوب نکنه
اونوقت هیچوقت دوستای عالی پیدا نمیکنه
هیچوقت با آدمهای باشخصیت برخورد نمیکنه
همیشه فردی میشه که بین آدمای ضعیفه
اگر هم مقایسه کنی توی دلت و بگی من برترم
حالت خوب بشه اونوقت دل طرف مقابل رو میشکنی
و هیچکس دلش نمیخوای بقیه رو ضعیف ببینه منکه دلم نمیاد
بدترین چیز برام اینه که به کسی بگم تو ضعیف هستی خیلی حالم بد میشه
و احساس بزرگ بودن در مقابل اونا خیلی برام بده
ولی خب سلی میکنم با افرادی باشم که خیلی این احساسات سراغم نیاد
وقتی هم با این افراد برخرود میکنم سعی میکنم تحسینشون کنم
نکات مثبتشونو
حتی میتونم نکات مثبتی پیدا کنم در من نیست
و در عین حال خودم رو هم تحسین میکنم
من یه سوالی قبلا داشتم که چرا کنترل ورودی در روابط مهمه
و فک کنم الان به جوابش رسیدم
به خاطر این هست که وقتی کنترل وردی نمیکنی
داری خودتو مقایسه میکنی
و این مقایسه باعث میشه حالت بد بشه
و مثل شیطان عمل میکنی و به دیگران ارزش قائل نمیشی
ولی خب نباید فراموش کنیم که باید از خودمون مراقبت کنیم در برابر ورودی ها
شکرخدا کلید گمشده روابطمو پیدا کردم
تحسین خودت..
تحسین دیگران..
و قرار گرفتن در محیطی که بتونی این حالت رو حفظ کنی
سلام
چقدر این آگاهی ها خاص و خالص بود ، چقدر خالق هستی کامله که از کسی که فرمانش رو انجام نداده سوال میپرسه ، چقدر انسان ارزشمنده و چقدر من از این ارزشمندی دورم .
خیلی زیاد رفتار و شکل تفکر انسان ها نزدیک به شیطانه : من بهترم ، من قشنگ ترم ، من پولدار ترم و …….. این فکر زیاده که من مقصر هیچ چیزی نیستم تقصیر همه هست جز من و یجورایی هر روز درحال مقایسه کردن هستیم و به امید خدای مهربان سعی میکنم از این به بعد بیشتر در برابر پروردگار فروتن باشم بیشتر خودم رو مقصر بدونم و بیشتر سپاس گذار خالق باشم .
استاد همیشه منو سورپرایز میکنی همیشه از آگاهی که شما میدی استفاده میکنم یا حداقل سعی میکنم استفاده بکنم خیلی ممنونم ازت ️