چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم - صفحه 26 (به ترتیب امتیاز)

بنام خدای بخشنده و مهربان

خداوند هدایتگرم

خدایی ک عالم مطلقه،قادر مطلقه، تمام نیازهای منو میدونه و به تمام راه حل های اونها اگاهه

خدایی ک منو میبینه، منو تنها نمیزاره، همیشه با منه، همراه منه ،عاشق منه، در وجود منه، منو دوست داره، بیشتر از هر کسی حتی خودم ازم میخاد ک ثروتمند باشم، خدا دوست داره ک غرق نعمت، لذت و شادی باشم، هر لحظه منو هدایت میکنه

خدایا من به هر خیری از سمت تو فقیرم

خدایا هرآنچه در زندگی دارم تو به من دادی و همه از آن توست

خدایا من در برابر تو هیچی نیستم، من عقلم نمیرسه تو هدایتم کن

سلام به استاد عزیزم، مریم نازنین و تمام بنده های خوب خدا ک تو این مسیر بهشتی همسفر شدیم

از شدت شکرگزاری و سوپرایزهای خداوند دیشب خوابم نمی‌برد و با صدای باران رحمتش ساعت 5 صبح بیدار شدم و اومدم داخل سایت

خواستم ک ردپای نتیجه تسلیم بودن خودم و سپردن کارها را به خداوند بنویسم ک تو آینده ازش کمک بگیرم

چند روزی بود ک به ظاهر شرایط جالب نبود و من هیچ ایده ای برای حلشون نداشتم و به معنای واقعی کلمه این دفعه روی هیچ کسی حساب نکردم چون عجز و ناتوانی بنده هاشو ک من قبلا شرک می ورزیدم و فکر میکردم اونها هستن ک فقط میتونن مشکل منو حل کنند، دیدم و تنها امیدم با تمام وجود خدا بود

از بیرون خانه افراد مختلف، از داخل خونه همسرم

مداوم فشارهای بود ک داری بدبخت میشی، اگر اینو پرداخت نکنی این اتفاق میفته، و…..

و من تمام تلاشم میکردم با یادآوری مطالب این فایل و فایل قبلی استاد حسم خوب نگه دارم و با تکرار باورهای توحیدی آرامشم حفظ کنم

خدا عالم مطلقه

خدا قادر مطلقه

خدا تمام نیازهای منو میدونه و به تمام راه حل های اونها آگاهی کامل داره

خدا میلیاردها سال نیازهای موجودات و جهان داره برطرف میکنه

خدا تنها منبع رزق و روزی هست

این باورها به شدت منو آروم می‌کرد

داستان از اونجایی شروع میشه ک من تو گذشته قانون تکامل زیر پا گذاشتم و شرک ورزیدم و خدا هدایتم کرد تا برگردم و دارم با کمک خودش قدم هایی برمیدارم ک سمت خودم بتونم انجام بدم

خداروشکر همسرم مشتری هاش بیشتر شد و الگویی شد برام ک منم میتونم مثل ایشون درآمد 50م داشته باشم ( البته داشتن درآمد 50م از فایل صحبت سیدعلی خوشدل با استاد برام باور پذیر شده بود اما با دیدن درآمد کسی ک تو یک خونه داریم زندگی می‌کنیم خیلی باورپذیرتر شد برام مخصوصا اینکه من از درآمد صفر کنار خانومم بودم و روند تکاملش بهتر از خودش میدونم)

ایشون تصمیم گرفت برای کسب و کار خودش جهت تولید محتوا آیفون 15بخره ازم کمک خواست ک براش پیگیر باشم و نگاهش به سایت های قسطی بود من ته دلم اصلا نمیخام دیگه این مدلی خرید کنم همون موقع به خدا گفتم خودت میدونی من نمیخام قسطی بگیرم خودت برام جورش کن و من نمیدونم من تسلیمم

با شرکت تماس گرفتم گفت ما تو جشنواره هستیم و شما نمیخاد 30م پول نقد پرداخت کنید و ما سقف تسهیلات شما بالاتر در نظر می‌گیریم

به ظاهر خیلی عالی شد و ما 30م نقد هم دیگه نمی‌خواستیم بدم و از دم قسط میشد اما من باز پیش خودم گفتم خدایا من قسطی نمیخام بازم راحت ترش کن

همه مراحل ثبت نام انجام شد و تو آخرین مرحله ک باید ی چک بیشتر از مبلغ وام بدیم من ذهنم ارور داد و قلبم میگفت نکن اینکارو و منم گوش کردم

به دو ساعت نکشید برادرخانومم گفت دوستم تو شیراز گوشی به شما شرایطی میده بدون چک تازه 4م تو قیمت نقدی هم ارزونتر نسبت به شرکت

خداروشکر کردم

من ک هیچ کاری نکردم فقط میدونم ک با 30م نقد خانومم آیفون 15 پرو مکس گرفت و قرار شد تا یکماه بعد مابقی به فروشنده بدیم هرچی موند قسط ببنده 6درصد

ما گوشی گرفتیم 81 میلیون نقدی و تا ده روزم نتونستیم بریم گوشی تحویل بگیریم و تو این مدت گوشی هم به 95ت رسید، (ریجستری آیفون آزاد شد)

تو این مدت خانومم 30م دیگه هم از درآمدش پس انداز کرده بود اما من ی چک 100م داشتم ک اصل یک قراردادی تسویه می‌کرد و برای پاس کردنش مجبور شدم 30م پس انداز خانومم ازش بگیرم

گذشت و اون افرادی ک ازشون طلب داشتم ک روی قول اونها من 30م از خانومم گرفتم ک یک هفته ای برگردونم یکماه شد و اونها ندادن و ما باید حداقل 30م دیگه به مغازه داره می‌دادیم تا مابقی قسط ببنده و اگر این 30م جور نمیشد قسطش خیلی سنگین بود

خانومم افتاد به استرس و خودشو داغون کرد اما من مدام فایل های استاد گوش میکردم و به خودم میگفتم تو این لحظات تو حست خوب نگه داری لاجرم شرایط عوض میشه

من کارم مشاوره کارفرمایان هست و طی ی مشاوره یک قراردادی نزدیک 200م باید منعقد میشد اما دقیقه 99 کنسل شد درحالی ک حسابم 2م موجودی بیشتر نداشت و من باید 30م خانومم بهش میدادم

به خدا گفتم فقط خودت هدایتم کن من هیچ راهی ندارم و تسلیمم

همون شرکتی ک قراردادشون با من کنسل کردن تماس گرفتن ک برم اونجا، کی؟؟ روزی ک موعد پرداخت پول گوشی بود

با برادرخانومم تماس گرفتم گفتم حتما باید امروز تسویه کنیم گفت ن 3روز دیگه وقت داریم گفتم خداروشکر ستون تا ستون فرجه و با این خبر خوب رفتیم تو جلسه. و دیدم ک رفتن با ی شرکت دیگه قرار داد بستن و کارشون تمام کردن اما بازم از من مشورت میخان

آخر جلسه یکدفعه ی پاکت هدیه بهم داده شد اما نخواستم بگیرم اما بهم گفته شد مگه نگفتی با ما پس قبول کن و من تسلیم شدم

وقتی رسیدم تو ماشین دیدم 4م کارت هدیه گذاشتن خداروشکر کردم و واقعا به خودم گفتم از جایی ک فکرش نمیکنی بهت روزی میده

این نشانه ایمانم 1000برابر قوی تر کرد

تا دیروز ی مشاوره رفتم ک با یک انسان بسیار شریف آشنا شدم و با ایده ای ک خداوند بهم داد تونستم هم کار ایشون انجام بدم و هم کل پول خانومم جور کنم

و کلی اتفاقات عالی دیگه برام همون روز افتاد از تماسی ک باهام گرفته شد برای برگزاری سمیناری ک یک ماه دنبالشم بودم، از پیتزای پر از گوشت و با کیفیتی ک تا به حال با حجم از گوشت ندیده بودم

و پیشنهاد فروش سوله ای ک نزدیک 20میلیارد ارزش داشت بهم شد

همه اینها تو این دو روز تا دیشب ک واقعا تسلیم شدم اتفاق افتاد و از شدت خوشحالی و شکرگزاری دیشب خوابم نمی‌برد و صبح ساعت 5 بیدار شدم و آمدم تو سایت تا این حال خوبم ثبت کنم ک یادم بمونه من فراموشکار، ک وقتی تو عمل به خدا باور و ایمان داشته باشم چ کارها ک برام نمیکنه

خدایا من به هر خیری از سمت تو فقیرم

خدایا من عقلم نمیرسه تو هدایتم کن، تو آسانم کن برای آسانی ها

درپناه الله یکتا غرق آرامش و شادی و ثروت باشید.