چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم - صفحه 1


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم
    980MB
    94 دقیقه
  • فایل صوتی چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم
    93MB
    94 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

886 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سیده ملیکا مرتضوی» در این صفحه: 18
  1. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 748 روز

    به نام خدایی که هرچه دارم از اوست …

    سلام

    سلام

    یک سلام و درود از جنس خداوند …

    به استاد عزیزم و این خانواده ی دوست داشتنی …

    داستان را از حال بازگو میکنم …

    از اکنونی که ..

    سایت را باز کردم و با خوشحالی و ذوق فایل بنر فایل جدید رو دیدم …

    قبل از ان داشتم تعداد روز های مانده به سال رو چک میکردم و به خودم میگفتم خب من توی این کمتر از 4 ماه باید خودم رو وضعیت روحی و شخصیت و جسمی و مخصوصا مالی ام را متحول کنم …

    هر دو روز باید روی فایل های رایگان و ارزشمند استاد به خوبی تمرکز کنم …ولی یک دلهره و یک حس نگرانی در دلم افتاد …9 ماه گذشت و من دوست داشتم امسال بهترین سال زندگی و رویا هام باشه که کلی چیز خلق کنم …مخصوصا از نظر مالی …د

    اما الان هنوز به استقلال مالی که هیچی حتی به درآمد هم نرسیدم … مقایسه یکسری افراد همسرم که گویا موفق تر و با بیزینس هستند در فضای مجازی حسم را بدتر می‌کرد…اینکه آنان در یکسال چقدر رشد می‌کنند و من نه ….

    حس خوبی نبود از طرفی هم فردی که دوستش داشتمو و حدود 5 ماهم فقط به خاطر ارتباط با این ادم و نادیده گرفتن قانون تکامل اینقدر زیر صفر رفتم که اون روز و اون دو هفته ی اول آرزو میکردم صفر باشم …و بلایی سر خودم آوردم که تا نداشت …

    و از قضا اون به مسافرت خارج از کشوری رفت و حتی به من هم نگفت و توی این یک ماه هی این افکار در ذهنم بود که حداقل نمیتونست یه پیام بده حداقل نمیتونست بهم بگه …و حداقل هایی که باز موجب شکستن درونم میشد که چقدر اشتباه کردم هر لحظه ای که خودم رو درگیر این فرد کردم و الان 4 ماه از سال مانده و من آرزوهامو فراموش کرده بودم خواسته هامو …

    الان چند روزه که خودمو باز سازی میکنم ورزش میکنم و میگم اون حتی با اینکه اینقدر میگفت که منو دوست داره منو لایق یه پیام ندونسته…برای چی اینقدر من اونو ارزشمند میدونم وقتی منو ارزشمند نمیدونه …و سعی می‌کردم خودمو احساس خودمو خوب کنم …و دیگه توجهی به این کار هاش نکنم …

    به خودم میگفتم ملیکا…قانون مدار ها رو به یاد بیار …

    این ادم از اول هم قرار بود تا یه جا با تو باشه …و بعد از زندگیت بره …

    تو چرا روی این ادم حساب باز کردی …چرا فراموش کردی….

    این وابستگیت نسبت به اون چیه که از همون روز اول واردش شدی …

    البته میدونم …

    اون نادیده گرفتن قانون تکامل …

    و کاری که برای من اولین بار بود

    ..باعث شد سیکل معیوبی در ذهنم شکل بگیره که انگار اون فقط منو دوست داره و اون فقط توی این دنیا هستو ایناااااا

    کسی که از تکامل حرف می‌زد

    ..الان اونقدر تکامل رو نادیده گرفته که وابسته شده به عواملی که اون قانون رو نقض کردن ….

    خلاصه …آروم آروم به یاد آوردم که با وجود این ادم و نقض این قانون چقدر به خدا نزدیک تر شدم …چقدر اونو شناختم …و چقدر لذت بردم …چقدر از ترس توی بغل خدا افتادم …و چه خواسته هایی در من شکل نگرفت …درسته هنوز درآمد ندارم اما اگر از نظر دارایی حساب کنم الان میلیون ها تومن چیز و وسیله دارم که پارسال یا حتی قبل این فرد نداشتم ….

    به یاد آوردم که با اینکه رویاهام برای 5 ماه فراموش کردم ولی بیکار نبودم …قانون تکامل و نتیجه ی نادیده گرفتنش رو یاد گرفتم …چیز هایی درباره‌ی روابط با جنس مخالف رو یاد گرفتم …تفاوت من با بقیه رو یاد گرفتم …باور اینکه می‌شود و من خالق زندگی ام هستم در من نهادینه شد …جوری که هربار به ذهنم میاد که آقا فلان هدف که نمیشه میگم اونم نمیشد …این که احتمال شدنش مثلا 20 درصده …اون که احتمالش 1در ملیونیوم هم نبود. شد . پس این حتما میشه …

    توی این 5 ماه هر موقع حس میکردم دارم وابسته میشم خودمو منع میکردم …هنوز ریشه های وابستگی هست ولی همیشه فایلای استاد درباره‌ی روابط رو گوش میدادم به خودم و حتی اون تذکر میدادم …و اگر قراره این رابطه اینطوری تموم بشه خب عالیه …چون به بهترین شکل تموم شده و من از اولم این رابطه ی پر از وابستگی رو با اون نمیخواستم و از اولم نباید به این شکل ایجاد میشد …

    خلاصه ….

    در همین حال با خوشحالی صفحه ی سایت برام باز شد …یه فایل 90دقیقه ای؟

    وای خداااا

    بهتر از این نمیشههههه

    وای خدای من

    اسم فایل رو ببین …

    چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم

    واییییییییییی

    نگاه کلید هارو ….

    خب تا میاد دانلود بشه بزار توضیحات رو بخونم ….

    شروع کردم به خوندن توضیحات …

    چند خطی بیشتر نخونده بودم که به خودم گفتم وای …این از قرانه …اینا نشانه های ارزشمنده خداست…نه ملیکا باید اینا رو بنویسی. جدی باش …محکم و با ایمان به این آگاهی هااااا .دفترچه ام رو برداشتم و با خودکار های رنگی و تمام توضیحاتی که مریم عزیزدلم نوشته بود رو یکی یکی توی دفتر نوشتم …

    اصلا هنوز فایلو گوش نداده بودمااااا

    ولی همین توضیحات و نکات کوتاه که حدودا 4 صفحه از دفترچه ام شد اونقدر منو آروم می‌کرد که نگو

    ..

    انگار خدا با من مکاتبه می‌کرد و میگفت …

    همیشه هستم

    ..

    هدایت من هست …

    نگران چی ؟

    خیلی آروم شدم ….

    وسط های نوشتن فایل رو زدم تا دانلود بشه ….

    و نوشتنم که تمام شد …حس آرامش آگاهی هایی که قراره دریافت کنم منو از سیکل مخرب عجله و تصمیماتی که شاید فقط لحظه بود دور کرد …

    اومدم این ها را نوشتم …و حالا …با حسی پر از ذوق و شوق

    ..هنسفیری زیبا و سفید و بلوتوثی ام را برداشتم …این هم تا چند ماه پیش آرزو و خواسته ام بود …

    خدایاشکرت …

    درش رو باز کردم ..خانوم داخلش گفت paver on …..

    لبخندی به روی لب هام اومد …ممنونم که روشن شدی …

    ممنونم که در خدمت منی تا این آگاهی ها یه راس برن داخل گوشم و مغزم …

    یکی از آنها را در گوش راستم گذاشتم …

    دیگر اماده بودم‌…

    به سفری چند ساعته …

    عشقی چند ساعته …لذتی چند ساعته …

    فایل را باز کردم ….

    به نام خدای مهربان …سلام به شما دوست عزیز…من سید حسین عباسمنش هستم و باز هم ….

    فایل رو استوپ کردم …

    این جور نمی‌شود…باید متعهد تر باشی ..

    .بلند شو پشت میز بشین …

    انگار که کلاس صوتی را گوش می‌دهی…راستی ..قرار است از کلام خدا بخوانی …

    بلند شدم میزم رو مرتب کردم لباس راحت تری پوشیدم. قرآن جلد سبز کوچک زیبایم را کنار دستم گذاشتم ‌…دفترچه ام روی میز و خودکار رنگی هایم کنارم …

    گفتم حالا چی ؟

    شروع کنم ؟

    گفت :نه بهایش را بده ….

    میدونستم داره درباره‌ی چی صحبت میکنه …

    چند روز پیش تصمیم گرفتم که فایل هایی که گوش می‌کنم رو به ازاش یه پولی کنار بزار …و به عنوان بها برای خودم‌ در نظر بگیرم و به خودم قول بدم که اون پول فقط پس انداز رشد شخصیت منه و دیگه دستش نزنم …

    به خودم و خدای خودم گفته بودم هرکدوم اینقدر جدی باید کار کنم بهم بگو تا بهاش رو بدم …

    تا قانون بها رو اجرا کنم اینجوری با خودم قرار بستم که به ازای هر 1 دقیقه 1000 تومن بزارم کنار …حتی برای یک فایل این کارو کردم …

    و الان اون به من گفت اول باید بهاش رو پرداخت کنی …

    و من گفتم :

    چشم

    فایل 1ساعتو 34 دقیقه بود یعنی میشه 94 دقیقه پس من 94 هزار تومن به کارت دیگرم که توی اون یک باکس پس انداز درست کردم ریختم …

    خب حالا آماده ام ؟

    .اره آماده ای ….

    آخ جان بریم برای فایل ….

    .

    .

    سوره ی اعراف …

    قرآن را همزمان با استاد باز کردم …آخ منم چقدر هی هدایت میشدم به این داستان …که خلقت ادم و سجده کردن به این خلقت …ای جان …

    ایه ی اول

    وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ ﴿10﴾

    نا خود آگاه اشک از چشمانم جاری شد …همانطور استاد شمرده شمرده معنی آنها را میگفت …

    به درستی و به راستی که ما به شما

    جا و مکان دادیم

    در زمین

    و برای شما قرار دادیم در درون اون اسباب زندگی

    هر چیزی که می خوای هر آنچه که نیاز بوده برای زندگی ….

    ……………………………………….

    خدا:

    ملیکا ، کلمات بی روح فارسی رو ول کن ….

    ببین من چی میگم …

    من از همون اول هم که تو به دنیا اومدی همه چیزایی که نیاز داشتی رو بهت دادم حتی فرا تر از اون …سر حرفم بودم ….

    من تو رو همینجوری نفرستادم …من تو رو فرستادم تا اونجا لذت ببری و زندگی کنی…این یک فرصت کوتاه و تمام چیزایی که نیاز داشتی و لازم داشتی رو هم دادم …فرا تر از چیزی که حتی الان می خوای …اصلا قرار نبود به خاطر چیزی که بهش نیاز داری یا خواسته ای داری بدوی …از اولشم قرار نبود اینطوری باشه ….

    میفهمی ؟!

    من نمی خوام تو بدوی تا به این برسی به اون برسی به پول برسی به رویا هات برسی …

    از همون اول هم از وقتی تو رو گذاشتم توی این دنیا تمام چیزی که بهش نیاز داشتی رو گذاشتم برات ….

    چرا فکر میکنی فقط خودتی …خودت باید بجنگی تا به دستش بیاری …

    نه قطعا اینطوری نیست …

    اینا از اولم بوده …هنوزم هست …نمیبینیش …

    کی گفته من می خوام تو رو اذیت کنم یا بچزونمت ….

    یا چمیدونم بگم آهان سختی بکش تا بهت فلان چیزو بدم …

    مگه میشه …

    مگه میشه …من تو رو خلق کردم …من آوردم توی این دنیا …همه چیزم بهت دادم …..

    ولی

    قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ 

    ولی تعداد بسیار کمی هستید که سپاسگزار این نعمت هستید …

    نعمت زمانی که بهت دادم …

    که بیای توی این کره ی زیبا با این همه امکانات و زیبایی ها بیای استفاده کنی

    ……………………………………………….

    ما هنوز و هر بار داریم فقط روی سطح زمین رو کشف میکنیم …

    اصلا نمیشه تصور کرد که چقدر منابع هر روز داره کشف میشه و بیشتر و بیشتر میشه …

    .

    .

    …………………….

    فایل تمام شد

    ..آنچنان انرژی گرفته بودم که نمیتونستم بشینم …

    وسطای فایل که بودم به خودم گفتم نمیشه باید این فایلو تصویری ببینم …پس زدم دانلود و تا وقتی دانلود بشه فایل صوتی رو گوش دادم …

    و از نصفه به بعد تصویری …چقدر خوب هدایت شدم که تصویری ببینم …تا اون دو ضربه ی تسلیم بودن رو ببینم و درونم غوغایی شد ….

    آخ که چه آرامشی

    چه آگاهی های قشنگی

    جواب تمام سوالاتم رو گرفتم ..

    تمام چیزایی که قبل از این نوشتم مال قبل گوش دادن به این آگاهی ها بود …

    چقدر گویا بزرگ تر شدم …

    چقدر انگار گسترش پیدا کردم …

    چقدر حس خوبی بود …جوری که دیگه نمیتونستم بشینم …پا شدم …و توی گوشم فقط فایلای تجسم سایت استاد که ریتم ملایم دارند بود …

    بعد از اون هر کاری میکردم با سپاسگزاری بی نظیر استاد بود …

    بهم الهام شد که آبجوش عسل بخورم ….

    شکرگزاری من شروع شد …

    از چای سازی که برداشتم و گفتم خدایاشکرت چقدر کار ها راحت شده

    ..چقدر مسئله حل شده تا من الان به راحتی یه آب جوش بخورم …

    بعد که کتری رو بردم زیر آب تصفیه گفتم ببین …

    این آب…و جریانی که استاد گفت حالا اومده توی یه شیری که با حل شدن کلی مسئله این آب رو پاکیزه تر و تصفیه میکنه …خدا یاشکرت …

    بعد گذاشتم تا جوش بیاد و چه راحت و با برق ….

    بعد یه قاشق از جا ظرفی ظرف شور برداشتم …خدایاشکرت چقدر کار ها راحت شده …دیگه لازم به ظرف شستن نیست …این ظرف شور چه زیبا اتوماتیک کارشو با آب و برق انجام میده …

    و چقدر زیبا و تمیز میشوره ….

    بعد عسل …

    وای خدای من

    این عسل ها مال کندو های خالم ایناست …

    چه زنبوری که از شهد گل میاد …میخوره …

    توی بدنش این معجون طلایی رو درست میکنه بعد میاد برمیگردونه …توی یه لونه ای که

    و این همه کار شده اصلا یه چیزی میگم یه چیزی می‌شنوید از درست شدن لونه تا اینکه چطور غذا پیدا می‌کنند و به هم خبر میدن …

    وای وای …

    اصلا یه چیزی بگم یه چیزی میشنوین ….

    بعد از اون و خوردن اون آبجوش عسل اصلا انرژی گرفتم که نگوووو

    بعدش رفتم حمام و بعد حمام نشستم یکم کامنتای فایلو خوندم و چقدر قشنگ دوستان درک کرده بودن …چقدر قشنگ آیه های دیگه که مربوط به این فایل رو آورده بودنند …

    بخشی از نکات زیبا شون :

    هرکس درهر جایگاهی که هست، جای درستی ست.

    دلسوزی نداریم، حسادت نداریم.

    خودم هم همیشه سعی کردم از دیدگاه بالاتر و یا خودبرتر بینی با کسی برخورد کنم (باارزش‌ترین شما با تقوا ترین شماست کسی که کنترل ذهن داره )بنابراین هیچ برتری و تفاوتی نیست در نزد خداوند همه برابریم

    اجازه نمیدم کسی از دیدگاه بالاتر با من برخورد کنه و بخواد احساس بدی به من بده و ناراحتم کنه کاملا جدیم و اصلا کوتاه نمیام

    یکی از بزرگترین دلایل رشد مالی نکردن و یا ورشکستگی بعد ار رشد مالی داشتن احساس غرور هست هر وقت فکر کردی تو از دیگران برتری تو در مسیر شیطان قدم بر میداری……..

    چقدرررررر احساس آرامش و امنیت که خداوند با این قدرت مطلق احساساتی نمیشه خشمگین و عصبانی نمیشه

    ما قسمتی از خداوندیم و قدرت خلق زندگی خودمون رو داریم قدرت خدا رو در خلق کردن رو در وجودمون داریم

    شاید من فقط به خاطره یکسری باور های اشتباه دارم خودمو سرزنش میکنم یا اصلا اشتباه کردم بیام ببینم دلیل پشتش چی بوده ، چه باوری داشتم و اون باور هارو تغییر بدم ..

    درک کردم که تمام تمرکز و انرژیم رو روی خودم بذارم روی بهبود شخصیتم باورهایم ایمانم کار کنم و از این نیروی درونی از این انرژی استفاده کنم و این قوانین جهان هستی بشه جزئی از وجودم و شخصیتم…..

    ……

    …….

    ……….

    ممنونم از همتون …

    از استاد عزیزم

    از مریم عزیز دلم و از تمام کسانی که کامنت میزارند …واقعا ممنونم

    در پناه لله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 748 روز

    به نام خدایی که هرچه دارم از اوست

    سلام به یکی دیگر از برادران خوبم‌در این خانواده ی دوست داشتنی …

    چقدر زیبا درک کردی چقدر خوب …

    مخصوصا آنجا که گفتی اینو درک کردم که تمام تمرکز و انرژیم رو روی خودم بذارم روی بهبود شخصیتم باورهایم ایمانم کار کنم و از این نیروی درونی از این انرژی استفاده کنم و این قوانین جهان هستی بشه جزئی از وجودم و شخصیتم…

    واقعا چقدر قشنگ گفتی …

    همچنین وقتی گفتی

    .

    .

    خداوند کار نمیکنه خداوند شاهکار میکنه

    .

    .اصلا قلب من باز شد …یه نگاه به ایده ها شرایط الانم کردم و گفتم واقعا کارت حرف نداره خدا …یادم افتاد به اون ضرب‌المثل که میگه کار خوبه خدا درست کنه …

    واقعا این ایمان این توحید با انسان چه میکنه ….

    ممنونم. از کامنت زیبایت …

    همچنین

    .

    .میرم که با نتایج ثروتمند شدنم و میلیاردر شدنم.

    .

    منتظر نتایج فوق العادت هستم …

    در پناه لله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 748 روز

    به نام خدایی که هرچه دارم از اوست

    سلام به یکی دیگر از برادران خوبم در این خانواده ی بی نظیر

    سلام علیرضای عزیزم

    ممنونم به خاطر کامنت زیبایت …

    چقدر خوب گفتی که …

    من فقط به خاطره یکسری باور های اشتباه دارم خودمو سرزنش میکنم یا اصلا اشتباه کردم بیام ببینم دلیل پشتش چی بوده ، چه باوری داشتم و اون باور هارو تغییر بدم ..

    واقعا واقعا درسته …

    همیشه توی این فکر بودم که مدیر خوب چه مدرسه…چطور با مسائل و مشکلات و اشتباهات کارمندانش برخورد میکنه …و هربار خودم جای یه مدیر موفق می‌گذاشتم از کوره در میرفتم و عصبانی میشدم …اصلا من اگه بودم اون آدمو اخراج میکردم ولی اون مدیر چقدر خداگونه میپرسه …صحبت میکنه …و دلیل میپرسه و مشکل رو حل میکنه …

    ممنونم ازت …

    درپناه لله یکتا باشی

    منتظر نتایج بی‌نظیرترین هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 748 روز

    به نام خدایی که هرچه دارم از اوست

    سلام به سودا ی عزیزم

    امیدوارم حالت خوب باشه …

    چقدر با دقت به صوت استاد گوش دادی و چقدر زیبا نکات رو نوشتی و چقدر وقت گذاشتی …این تعهدت رو خیلی دوست داشتم چون مطمئنم هر بار هی فایلو استوپ میگردی و مینوشتی …

    نکات خیلی خوبی رو نوشتی …

    عالی هستی …

    مخصوصا آنجا که گفتی

    ما قسمتی از خداوندیم و قدرت خلق زندگی خودمون رو داریم قدرت خدا رو در خلق کردن رو در وجودمون داریم…

    و یاد آوری کردی که چقدر لایق هستیم …

    همچنین گفتی

    چقدرررررر احساس آرامش و امنیت که خداوند با این قدرت مطلق احساساتی نمیشه خشمگین و عصبانی نمیشه

    .

    .واقعا واقعا این احساس بی قضاوتی خداوند رو آنچنان من دوست دارم که باور نمیکنی …در یکی از کامنت هایم هم گفتم …توی این چند ماهی که قانون تکامل رو زیر پا گذاشتم و به زیر زمین رسیدم و پناهی جز خدا نداشتم بار ها دیدم که از من سوال میکنه بار ها دیدم که خدا حس بد رو ازم میگیره …بدون قضاوت راهنمایی و هدایتم میکنه .

    .عاشقتم …

    با این جملت منو بردی به تمام تجاربی که با خدا داشتم …

    ممنونم ازت …

    در جایی دیگر از کامنت زیبایت نوشتی

    هر وقت فکر کردی تو از دیگران برتری تو در مسیر شیطان قدم بر میداری…

    این قسمت رو همون موقع هم که استاد گفت …

    اینجور توی ذهنم گنجانده که ببین ملیکا…

    ارزشمندی انسان ها یکیه …و اگر تو اینطور یه خودت یا اطرافیانت نگاه نمیکنی تو شیطانی شدی و پست تر از هر انسانی …..

    شنیده بودم که باید با انسان ها ارزشمند رفتار کنی ولی چقدر در جای جای زندگیم شیطانی شدم و به خاطر اینکه من از اون فلان چیزو بیشتر دارم یا خوشگل ترم یا زیبا ترم …

    چقدر شرک ورزیدم ….

    شنیده بودم که استاد گفته بود من خیلی از افراد و جوان هایی که درسته از نظر مالی شرایط خوبی ندارند ولی با اعتماد به نفس صحبت می‌کنند سوال می‌پرسند…شنیده بودم که استاد گفته بود اگر وقتی یه کسی رو میبینی که در جایگاهی بالاتر از توعه دست و پات میلرزه و بله چشم قربان گو میشی خیلی بی ارزش خودتو میشماری و عزت نفست ر. پایمال میکنی …ولی الان تازه یکم میفهمم که جریان چیه ….

    توی یه قسمت به این اشاره کرده بودی که

    اجازه نمیدم کسی از دیدگاه بالاتر با من برخورد کنه و بخواد احساس بدی به من بده و ناراحتم کنه کاملا جدید و اصلا کوتاه نمیام

    دقیقا …این ویژگی خوبیه که استاد داره و منم از الان همین خط ها رو برای خودم به عنوان مرز میکشم…

    تا کسی ازش عبور نکنه و اگر عبور کرد دیگه حسابش با ….

    همون دیگه …از خدا می خوان مرز های درستی رو بهم الهام کنه …

    همچنین که باید اینگونه هم باشم

    خودم هم همیشه سعی کردم از دیدگاه بالاتر و یا خودبرتر بینی با کسی برخورد کنم (باارزش‌ترین شما با تقوا ترین شماست کسی که کنترل ذهن داره )بنابراین هیچ برتری و تفاوتی نیست در نزد خداوند همه برابریم…

    ازت ممنونم به خاطر کامنت زیبایت …

    منتظر نتایج بی نظیرت هستم

    در پناه لله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 748 روز

    به نام خدایی که هرچه دارم از اوست

    سلام به جانان

    جان جانان

    سلام به یکی از افراد دوست داشتنی دیگر در این خانواده …

    تولدت مبارک

    ..

    امیدوارم امسال بهترین سال زندگیت باشه و به هرچی که دوست داری برسی ….

    چقدر زیبا خدا هم زمانی کرد و این هدیه رو به دست صاحبش رسوند …

    عزیز دلم …

    خیلی تولدت مبارک …

    خیلی خیلی …

    برات زندگی سرشار از محبت و فراوانی و ثروت و سلامتی و آزادی رو آرزو میکنم

    ..

    و ممنونم از کامنت زیبایت …

    مخصوصا آنجا که یادآوری کردی که

    هرکس درهر جایگاهی که هست، جای درستی ست. دلسوزی نداریم، حسادت نداریم.

    و دقیقا همین است ….

    و تو لایق بهترین هایی برای همین الان اینجا در این سایت بی نظیر این هدیه ی ارزشمند رو دریافت کردی …

    چون تو لایق بهترین و زیبا ترین هدیه های دنیاهایی

    ….

    ممنونم ازت به خاطر کامنت زیبایت …

    و باز هم تولدت مبارک

    دوستت دارم

    از طرف ملیکا

    درپناه لله یکتا باشید

    منتظر نتایج بینظیرت هستم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 748 روز

    به نام خدایی که هرچه دارم از اوست …

    سلام به یکی دیگر از اعضای دوست داشتنی این خانواده …

    به خاطر کامنت زیبایت ممنونم …

    واقعا با دلو جون مینوشتی …

    و ممنونم به خاطر آیه ی ابتدای کامنتت …که چه زیباست …و یادم نمی‌رود که هربار این آیه را می خوانم …توجهم به قسمت شمارا می افزاید جلب می‌شود…

    و این جملات در ذهنم تکرار می‌شود که

    ملیکا …خدا گفته

    تو را زیاد میکنم یعنی ظرف تو را …

    گنجایش ظرف وجودت رو زیاد میکنم و مطمئن باش با افزایش اون نعمات از همه لحاظ زیاد تر میشه …

    و واقعا

    چه وعده ای بهتر از اینکه من ظرف وجودت را می افزاید…

    نه فقط پولت را

    نه فقط عشق روابطتان را

    نه فقط سلامتی را

    همه چیز را ….

    و چقدر زیبا گفتی که …

    بیشتر از هر لحظه انگار این سپاسگذاری رو می خوام …

    و دقیقا

    دقیقا

    دقیقا منم همچین حسی داشتم جوری که بعدا فهمیدم منظور از اینکه بنگر ببین چقدر که. ها برات راحت شده یا چقدر نعمت داری چیه …

    جالب اینجاست که استاد وقتی درباره ی نعمت و شکرگزاری میگفت اصلا درباره‌ی پول و ثروت حرف نمیزد ….

    و این بی نظیر بود …حس شکرگزاری که …من چسبونده بودم به پولو ثروت و داشتن این وسیله ی دنیا برای لذت بردن ….

    و چقدر زیبا گفتی

    وقتی که میفهمی تشنه تری یعنی بیشتر رشد کردی و کلام تو

    نشانه ای از خداوند شد …که ملیکا …

    نگران نباش رشد کردی

    ..شاید در حساب بانکی ات یا چیز های مادی به کم ببینی ولی آنقدر رشد کردی که میتوانی اینگونه بشنوی و درک کنی و تشنه شوی …

    ممنونم ازت …

    یه چیزی هم هست …

    از اول سال تا الان …هی به خدا قر میزنم که چرا نمیشه من دوره ی دوازده قدم رو بخرم ..چرا من اینقدر نمیتونم پول بسازم و امروز که استاد گفت یه دوره دارم …

    گفتم وای خدای من

    من حتی بیشتر از دوره ی دوازده قدم به این دوره نیاز دارم …

    و عاشق اینم که با استاد و بچه ها یک دوره رو بگذرونم …و خدا پاسخ دهنده است …

    امیدوارم بتونم به بهترین شکل و در بهترین زمان اینگونه با استاد و دوستان همراه باشم …

    ممنونم ازت …

    در پناه لله یکتا باشید

    منتظر نتایج بی‌نظیرترین هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
  7. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 748 روز

    به نام خدایی که هرچه دارم از اوست

    سلام به فهیمه ی عزیزم

    یکی از خواهران خوبم در این خانواده ی دوست داشتنی …

    ممنونم به خاطر کامنت قشنگت از جان و دل نوشته بوید …

    وقتی درباره ی اون مستند صحبت کردی کنجکاو شدم که درباره‌ی چی حرف میزنی

    .پس رفتم و سرچ کردم و یه فیلم یه ساعت و بیست دقیقه ای اومد …دیالوگ اول فیلم مرا یاد خدا می انداخت …یاد آیات همین سوره …یاد آیات قرآن…و چقدر زیبا بود …

    خودمم متوجه نشدم ولی 10 دقیقه بود که داشتم فیلمو نگاه میکردم و از اونجایی که می خواستم ادامه ی کامنت رو بخونم سریع با بالا ترین کیفیت دانلودش کردم …و ازت ممنونم چون خیلی خیلی زیبا بود …حتی همون 10 دقیقه و حتما کامل نگاهش میکنم …

    اصلا از تصاویر و عظمت و زیبایی و انواع کع 1ملیون انواع حتی بیشتر گیاهان بود که نگم …

    اصلا …نمیدونی چقدر ذوق کردم وقتی همون اولاش رو دیدم و خیلی ازت ممنونم به خاطر این کامنتت که باعث شد من این فیلمو دانلود کنم …

    و چقدر زیبا درباره ی همزمانی هایت صحبت کرید ی…

    امیدوارم اتفاقات بی‌نظیر بیشتری برات بیوفته …

    ممنونم ازت

    در پناه لله یکتا باشید

    منتظر نتایج و همزمانی های زیبایت هستم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  8. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 748 روز

    به نام خدای بزرگ و زیبایم که هرچه دارم ازاوست ….

    سلام به محمد رضای عزیز

    یکی دیگر اعضای دوست داشتنی سایت و خانواده ی عباسمنش …

    ممنونم از کامنت زیبایت …

    و حتی قسمت زیبای اولش که آغشته به قرآن بود

    …راسش آنچنان خوندن این آیات بهم آرامش می‌داد که بعدش دنبال بقیش میگشتم میگفتم نمیشه سوره اینقدر کوچیک باشه حتما ادامه داره و رفتم سرچ کردمو کامل سوره رو خوندم ..

    مخصوصا ادامه ی آیات شما یان دو آیه زیبا تکمیل کننده ی کل این فایلو و کامنت شما بود …

    (7) وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى ﴿8﴾و اما آنکه بخل ورزید و خود را بى ‏نیاز دید (8) وَکَذَّبَ بِالْحُسْنَى ﴿9﴾و [پاداش] نیکوتر را به دروغ گرفت (9) فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى ﴿10﴾بزودى راه دشوارى به او خواهیم نمود (10) وَمَا یُغْنِی عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى ﴿11﴾و چون هلاک شد [دیگر] مال او به کارش نمى ‏آید (11) إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَى ﴿12﴾همانا هدایت بر ماست (12)

    ای جان ای جان …

    ای سوره هنوز ادامه داره …وقتی میخوندم آنچنان شور و اشتیاق در من بود ولی انگار که آگاهی درون این سوره وجود داشت که حسش میکردم ولی دسترسی بهش نداشتم …گرچه به نظرم بیشترش توی این فایل بود …که هزارتن بار دیگه هم گوشش میدم …

    و از خدا می خوام به منم برای درک بهتر و زیبا تر کلامش کمک کنه …

    وای استااااادددد

    میدونم یکم خودخواهانه و تنبل واره ولی میشه بیاین این سوره رو هم باز کنیدددددد

    وای خدا جون …چقدر آرامش میگیرم وقتی میفهمم اینقدر خدا واضحه …

    ممنونم ازتون

    عاشقتونم

    منتظر نتایج بی‌نظیرترین هستم

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 748 روز

    به نام خدایی که هرچه دارم از اوست

    سلام سلان سلام

    صبحت بخیرررر

    سلام به فواد عزیز …چقدر زیبا صحبت کردی …

    چقدر شرایط خوبی رو برای خودت خلق گردی …و چقد. زیبا از سپاسگزاری صحبت میکردی ……

    یکم که فکر میکنم …میبینم دقیقا نقطه ی عطف تمام اتفاقات خوبم …تمان چیزایی که بدست میارم تمام حس خوبم حای بودن در کنار شما و خانواده ی دوست داشتنی عباسمنشییی از همین قانون ساده ی سپاسگزاری شروع میشه ….همه چیز و چقدر من اشتباه کردم و این قانون رو ساده گرفتم ……

    هر لحظه هر صبح هر شب یه حسی از خداوند درونم بهم میگفت سپاسگزاری کن …بنویس …نعمت هاتو …اتفاقات خوبتو …حال خوبتو …هر موقع بی کار میشدم نیکفتم خدایا یه کاری بگو بکنم کارتون میگفت نعمت هاتو بنویس و سپاسگزار باش ….و من با نگاهی طعنه آمیز میگفتم اینو که میدونم …یه چیزی دیگه به فابل خاص یه چیر متفاوت بگوووو …

    ممنونم ازت به خاطر یادآوری ارزشمندت …

    و چقدر تحسین کردم به خاطر احترامی که الان برای بقیه قائلی و بقیه هم برای تو…..

    تو خیلی ارزشمندی …

    منتظر نتایج بی نظیرترین هستم …

    در پناه لله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 748 روز

    به نام خدای بی نظیرم که هرچه دارم ازاوست

    سلام سلام سلام

    سلام آقای علیزاده عزیز ….

    سلام به فکر و قلب پر محبت و خدایی شما ….

    از همون اول کامنت وقتی گفتید من دانشجوی …..

    گفتم عه منم دانشجوی رشته ی ژنتیک هستم ….

    که یوهو رسیدم به کلمه ی دوازده قدم ….

    دانشجو دوازده قدم …

    چقدر زیبا بود…

    چقدر به دلم نشست این کلمه …

    من 12 سال درس و مدرسه و راهنمایی و دبیرستان رو گذروندم و الان حدودا 2 سال است که دانشجوی رشته ی ژنتیکی هستم ‌‌…

    اما

    آیا واقعا من دانشجو هستم ….

    آیا واقعا به دنبال دانش هستم …

    آیا این 14 سال برایم مثل این یک سال اینقدر که اینجا در این مکان مجازی دوست دارم فعالیت کنم یا به دنبال این دانش باشم …بوده ام ؟

    قطعا خیر …

    و واقعا ایمان دارن

    که دانشگاه واقعی اینجاست …جایی که همه برابریم …

    جایی که همه رشد میکنیم …

    با افراد سایت که صحبت میکنم …کامنت می‌گذارم و آنها برایم کامنت می‌گذارند آنقدر برابری و ارزشمند یکسان موج می‌زند که نگو …

    اینجا اصلا مهم نیست تو چند سال با استاد آشنا شدی …چند سال کار کردی …

    یا حتی چند سال بودی ولی کار کردی …یا اصلا مهم نیست شرایط زندگیت بهتر یا بدتر منه …یا حتی اصلا مهم نیست لغات و کلمات رو درست مینویسی یا …یا اصلا مهم نیست که چه سنی داری …

    همه آنچنان با برابری و زیبا به هم دیگر عشق می‌ورزند که باور نکردنیست …

    هیچ کس هیچ چیز را به رخ نمی‌کشد حتی جالبه که با اینکه یکسری از افراد میان و درباره ی نتایج بی نظرشون میگن اینقدر این انرژی مثبت …اینقدر بی ریا ..اینقدر صادقانه و الائمه کا اصلا حتی ذره ی سر سوزنی باعث حسادت و حتی مقایسه کردن خودم با بقیه نمیشم …

    بار ها شده که با حتی خوندن این مطالب باور شدن

    باور اینکه پس می‌شود

    پی می‌توان داشت در من تکرار شده …

    باور ادامه دادن

    ایمان به مسیر در درون من رشد کرده …

    و چه زیباست این حس که تو رو به جلو میراند و باعث می‌شود حس کنی کمی به خدا نزدیک تر شدی …

    و درباره ی ایده ی زیبایت …

    که دقیقا چالش و خواسته ی منم بود …

    حتی همین دیروز اسم فایلی که مس خواستم یادم نمی آمد…هرچه چیز هایی که درون ذهنم بود را در سایت سرچ میکردم بی فایده بود به خودم گفتم ای کاش صفحه‌ی هیستوری گوگل رو نبسته بودم …یا خیلی وقت ها میشد دوست داشتم نشانه ی دیروزم رو دوباره بخوانم و مرور کنم …

    اما صفحه ی نشانه ام به روز رسانی شده بود و بار ها و بار ها شده بود که نشانه ی اون روز من یک قسمت از زندگی در بهش بود و من روز بعد یا روز های بعد که یادم به یکی از زیبایی ها یا آگاهی های اون سریال بود یادم نمی امد که قسمت چندم بود ..

    ممنونم از این ایده ی زیبا …و ممنونم که اینقدرزیبا و بی ریا به گسترش جهان و این سایت کمک میکنید …

    ممنونم به خاطر کامنت زیبایت …

    عاشقتونم …

    در پناه لله یکتا باشید

    منتظر نتایج بی نظیرتون هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: