چرا خداوند بیشتر از ما می خواهد که ثروتمند شویم؟ - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    275MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی چرا خداوند بیشتر از ما می خواهد که ثروتمند شویم؟
    21MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

465 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2164 روز

    به نام الله

    به نام خدای حرکت

    ……..

    ««تنها راه یادگیری مثال زدنه »»»

    ……..

    خداوند بیشتر از من می خواهد که من صاحب خونه شوم چون من با خونه دار شدنم باعث میشوم کلی وسایل برای خونه ام بخرم کلی وسایل نو و ابن دوباره به رشد جهانش کمک می کنه و توسعه پیدا می کنه چون باعث میشه من برای اتاق خوابم میز و کمد و صندلی بخرم و این به اون کسب و کاری که در صنعت چوب هست کمک می کنه و دوباره اون شرکت می تونه قرارداد ببنده با شرکتهای بزرگتر و باعث میشه چقدر درخت کاشته شوند و رشد کنند زود تا پاسخ گوی جهان باشند و جوابگو باشند که هستند خدا را شکر چون همه ی درختان به نور خورشید احتیاج دارند و باید خورشید نورش را بتابند تا درخت ها رشد کنند باران باشه تا زمین خشک نشود

    من با ثروتمند شدنم می تونم ماشین عالی و خوبی را داشته باشم و این به صنعت خودرو سازان کمک می کنه تا درخواست های بهتری را اونها هم داشته باشند

    چه زیباست چرخه ی جهان

    خدایا شکرت برای این همه ثروت و ثروتمند

    خود جهان دست سخاوتمندی داره و اصلا کمبود را نمی دونه چی هست چون هر روز داره منابع بیشتر میشه هم در ایران و هم در کشورهای اروپایی و هم در کل کل جهان هستی

    وقتی بچه ها را می بینیم پیش خودمون میگیم چقدر باهوش هستند و نترس و این کاملا درسته چون جهان در حال رشد است جهان در حال تغییر است

    وقتی خداوند به نوح گفت که کشتی بساز و معروفه که عمر طولانی از نوح است نوح چیکار کرد سالیان سال مشغول ساختن اون کشتی شد از تمام حیوانات وو را در اون کشتی جمع کرد

    عمر مراجع تقلید همیشه برام سوال بود که چطور این همه عمر می کنند برای اینکه همیشه در حال مطالعه هستند . در سنین بالا کتاب می نویسند و این از نظر ناظر بیرونی ماری بیهوده است ولی ناظر بیرونی مهم نیست اصلا جهان به این طرز فکر واکنش نشان می دهد چون در حال گسترش است حالا در هر زمینه ای و چه بهتر در زمینه ی مورد علاقه باشه

    توربین ها وقتی وارد یک کشور می‌شوند چقدر از شهر به شهر دیدن می کنند و پول را وارد اون کشور می کنند ثروت را وارد اون کشور می کنند چون با هر خرید سوغاتی از اون کشور باعث می‌شوند اون بیزینس باز هم به فکر بهبود خودش باشه باز هم جنس بیاره باز هم به فکر افزایش جا و مکان باشه

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    محسن گفته:
    مدت عضویت: 1443 روز

    بنام الله مهربان و هدایتگر به نعمت‌ها به آسانی با لذت

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته بزرگوار و دوستان همراه

    و یه سلام ویژه خدمت خانوم آزاده رضوی بخاطر کامنتشون که سراسر هدایت بود برام.

    دیشب بعد از نوشتن کامنتم، توی مسیر چندین بار فایل استاد رو شنیدم و یسری مطالب رو درک کردم و خیلی چیزا برام تازگی داشت.

    اینو وقتی متوجه شدم که حرفای استاد رو با کامنتم مقایسه کردم.

    بعد آمدم کامنت خانوم آزاده رو خوندم سه بار خوندمش توی پارک بودم و قدم میزدم.

    هربار که میخوندمش آتیش توی وجودم شعله ور میشد. نفهمیدم چرا… تا صبح فرداش که کتاب چگونه فکر خدارو بخونیم رو دانلود کردم.

    دریک کلام دیوانه شدم.

    چرا میگم دیوانه، چون تصور کردم خودم رو که تا قبل از خوندن کتاب، پرنده ای آزاد باشی توی یه طبیعت زیبا و دسترسی به همه جا و همه چی داری ولی خودخواسته و از سر جهل از سر پیگیر ندن از سر اقدام نکردن از سر شنیدن مزخرفات بقیه، باور کردی توی قفسی!

    بعد ناله سر میدی که چرا من هیچی ندارم و چرا اینجا اینجوریه من که نخواستم اینجا باشم و از اینا..

    واقعا احساس کردم یه نیروی جبر و زور منو به اونجا آورده و راه خلاصی هم نداره..

    خداروشکر میکنم بخاطر استاد و خانوم آزاده که نوشته ش منو آزاد کرد از زندانی که خودم بخاطر باورکردن پوچ ترین دروغ ترین حرف ها از جاهل ترین انسان‌هایی که توی دوران عمرم دیدم.

    خودکرده رو تدبیر کیست؟

    من دوره عزت نفسو با قدم اول خریدم و کلی نتیجه گرفتم ولی اون رضایتمندی که دلچسب باشه رو نگرفتم تا امشب و امروز که کتاب رو خوندم.

    چنتا مثال اومد به ذهنم..

    مثل اینه که ببرنت توی یه رستوران بزرگ همه چیز آماده و پخته شده تقدیمت می‌کنن ولی دهنت قفل شده و بسته مونده..و تو هرچی غذای خوشمزه که دلت میخاد هست میتونی بخوری ولی لذت چشیدن و مزه مزه کردنش رو نداری و اینجاس که تو به خواسته ت رسیدی ولی لذتشو نمیبری.. استاد قشنگ توی کتاب میگه کلید.. دقیقا کتاب چگونه فکر خدارو بخوانیم و هرچی که توش نوشته حکم اون کلید رو داره که دهنت رو باز میکنه و حالا اماده ای که لذت ببری.. حرف بزنی داد بزنی.. بعد میگی آخی حالا می‌فهمم لذت چیه نعمت چیه شادی چیه..

    اینارو بخاطر این میگم که شخص بنده تکامل رو تا قبل از امروز رعایت نکرده.. استاد هربار میگفت آقا فایل های رایگان رو ببین اگه نتیجه گرفتی از دوره ها هم نتیجه میگیری.. دوره اول کتابا رو بخون کم کم بیا جلو.. اون لذتی که کم کم رشد میکنی بدست میاری جذب میکنی از چیزای کوچیک شروع میکنی ودر کنارش لذت هم میبری واقعا یچیز دیگه س

    چرا؟

    چون تا قبل امروز من هم شغل داشتم هم درآمد هم برنده شدن تو قرعه کشیا هم سلامتی وزن خوب و ایده آل ولی لذته دوام نداشت..

    انگار باور داری اینا رو ازت میگیرن.. موقتیه..

    چون باور داشتم خدارو ولی یجور زشت و زننده و عصبانی و کسی که هرچی بدست میارمو ازم میگیره…

    چرا؟

    چون از قوانین بی اطلاعی عزیزم.

    چون نمیدونی.. بی تعارف چون عجله داری.. درک نکردی تکامل رو.. میخواستی بدست بیاری اون خواسته بزرگه رو.. بدستش آوردی ولی نه لذتی همراهش تجربه کردی نه چیزی..

    استادم

    من تکامل رو اینجوری متوجه شدم

    مثلا من توی مسیرم کوهی جلومه و قله کوه هرچیزی که میخوام هست..

    قبلا من میخواست اون سربالایی رو با پرش از سنگ ها و جست و خیز طی کنه.. سنگ بزرگی هم که سرراهم باشه رو به خیال این که آدم عملگرایی هستم با زور میخام جابجا منم که راهم باز بشه( یه باور خوب از قدیمیا سنگ بزرگ نشونه نزدنه… واقعا همینه )این وسط هم یه خرده پولی نونی هم میدیدم استفاده میکردم تا پیش برم ولی لذته یوخ..

    ولی حالا از همین جایی که الان هستم اول میشینم سنگ ریزه های زیر پامو درمیارم..کم کم از اطرافم لذت میبرم. بالخره این مسیر زیبایی هم داره پس چشم رو خدا برا چی داده.. بقیه آدمایی که از من جلوترن رو تحسین میکنم افرین بهشون میگم حتی براشون دعا میکنم که توی مسیر موفق بشن.. چیزی توی مسیر ببینم توی دفترم مینویسم تاریخ میزنم موقعیتم رو مشخص میکنم( چکاپ کردن وضعیت)سعی میکنم از کنار گلها رو بشم و عکس ثبت کنم.. با آدم های توی مسیرم هم کلام بشم.. آسمون خدا وای آسمون خدا چقد قشنگه ابرهارو ببینم( بیشتر وقتا ابرها برام شکل های واضحی میشن و منم عکس میگیرم و توی پروفایل هام میذارم..استاد همین عکس پروفایلم رو از پرادایس شما گرفتم که اسم الله نوشته شده با ابر به وضوح).

    همین که سنگ بزرگی جلوم ظاهر بشه، چون من جلوی پامو از سنگ ها تمیز کردم، حالا اون سنگ بزرگه با یه تکون غلط میخوره و میره و میره.. یه همین شکل که دارم بالا میرم پشت سرمم تمیزه و آماده س اگه کسی بخاد بیاد.. این رد گذاشتن رو از سایت شما یاد گرفتم..

    هرکجای این مسیر که خدا من برد، خوشحالم چون از مسیر لذت بردم و حسرتی ندارم..

    من الان توی این مداری که هستم این حسو دارم انقد خوشحالم حالا شما استاد توی اون مدارها چه حسی تجربه میکنید خدایا شکرت..

    در آخر هم دوست دارم اینو بهتون بگم استاد

    قبلا یجا خوندم که وقت آخرت خدا همه رو توی گروه ها و دسته ها جمع میکنه و با دین و مذهب خودشون قرارشون میدن..

    استاد اینو با تموم وجودم میگم واقعا برام مهم نیست ابراهیم کیه محمد کیه یا موسی.. این اشخاص رو من واقعا درک نمیکنم اینم بخاطر وضعیت مکانی و زمانیشون هست واصلا تصوری ازشون ندارم.. حالا هی بیان بگن فلانی این معجزه رو داشت یا اونجوری زندگی می‌کرد..من الان توی این زمان و مکان هستم.. درسته قوانین یکی هست ولی شرایط زمانی و اصلا نوع اهداف و خواسته رو نمیشه یکی دونست..

    حالا هرکی دوست داره بره با همونا محشور بشه براشونم آرزوی خوشی میکنم

    ولی من همین که اینجا همنشین شما و خانوم شایسته و دوستانم هستم، همون جایییکه دوست دارم در آخرت محشور بشم و همنشین شما و دوستانم باشم..چه تصور واقعی و لذت آفرینی از بودن درکنار تون و توی پرادایس( بهشت).

    دیدن تون آرزوم نیست استاد.. فقط میخوام توی مسیر توحیدی با شما همراه باشم و خدایی رو بندگی کنم که به ابراهیم و محمد و موسی و عباسمنش راه هدایت و بندگی واقعی رو نشون داد

    و چه چراغ پرنور و پرچم توحیدی چون شما

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 759 روز

    به نام خدایی که به تنهایی کافیست.

    سلام به دواستاد عزیزم ودوستانم.

    کلید:اجرای توکل در عمل.

    فایل:چرا خدابیشتر از مادوست دارد که ثروتمند شویم.

    استاد بارها این فایل رو گوش دادم وبا این حال حتی توی کامنتهام هم نوشتم نمی دونم کدوم کامنت ولی نوشتم خداوند عاشق بندهاشه وهمانطور که من دوست دارم بچم در اسایش باشه خداوند هم دوست داره من ثروتمند باشم.

    وباز هم تکامل امروز چیز دیگه فهمیدم مثل اینکه دفعات قبل اینارو شنیدم ولی درک نکردم شاید هم یکی دوماه دیگه باز گوش بدم چیز دیگه بفهمم.

    درک امروزم: استاد می گن خداوند مثل ما انسانها احساساتی نیست خداوند یه سیستم هست این نیست که دلش بسوزه یا عصبانی بشه باید خداوند وجهان رو به عنوان سیستم قبول کنیم که قوانین ثابتی دارند که هرگز تغییر نکرده وتغییر نخواهد کرد واین در قرآن هم اومده واین باور هست که به ما کمک می کنه واین سیستم وخداوند همواره می خواهد که جهان رو گسترش بدهد وجهان وهمه موجوادات همواره در حال پیشرفت وگسترش هستند می بینیم که ادمها نسبت به نسلهای قبلی باهوشتر هستند این همه پیشرفت در جهان رخ داده ونشون می ده که سیستم دنبال گسترش هست وچون ثروت هم باعث گسترش جهان می شود افراد با داشتن ثروت ایده هاشون رو اجرا می کنند اختراع می کنند می سازند افراد دیگه رو به کار می گیرند خرید می کنند واینها همه باعث گسترش جهان هست.

    پس این سیستم از ثروتمند شدن ادمها حمایت می کنه ودوست داره ثروتمند بشن تا جهان رو گسترش بدن ووقتی در این مسیر قرار بگیری سیستم کمک می کنه که بتونی ثروتمندتر بشی .وگرنه اگر شب تا صبح گریه کنی والتماس خداوند دلش نمی سوزه که بگه بهش ثروت بدید بلکه باید در مدارش قرار بگیری به الهاماتت گوش بدی اجرا کنی ذهنت رو کنترل کنی زیباییهای خداوند رو ببینی رو خواسته هات تمرکز کنی به خودت احساس ارزشمندی ولیاقت بدی اونوقت هست که سیستم هم کمک می کنه تا ثروت بیشتری توی زندگیت بیاد تا کمک کنی به گسترش جهان.

    این دیدگاه هم حالم رو خوب می کنه از اینکه می بینم خداوند فرقی بین بندگانش نمی زاره اگه کسی چیزی داره خودش با فرکانسها با باورهاش با الهاماتش با حرکت کردن با ایمان به خدا بدست اورده این نبوده که خدا اون رو بیشتر دوست داشته باشه وبهش بیشتر داده باشه چنانکه پیامبرانش هم که برگزیدگان بودند مشمول همین قانون بودند مثل وقتی که یونس از قانون عدول کرد وبه دهان ماهی افتاد احساس بد=اتفاق بد

    پس خیالم راحت می شه خداوند فرقی نمی زاره ولی باز هم حس می کنم یه جاهایی رو خوب نفهمیدم یه چیزهایی مونده اما نمی دونم کجاست.

    ولی خداوند رو شکر می کنم که این دو روز که این فایل رو دوباره گوش دادم به درک درستی از خداوند وجهان وقانون رسیدم ومطمین هستم در مسیر تکاملم وهر بار به درک بهتر وپیشرفت بیشتر می رسم از این بابت به خودم تبریک گفتم.

    واره استاد این رو هم گفتند که هر چه بیشتر بتونیم جهان رو به شکل سیستم ببینیم می تونیم اینده خودمون رو پیش بینی کنیم چون اینده رو خودمون با باورهامون می سازیم ومی تونیم‌دلیل اتفاقات وزندگی الانمون رو بفهمیم که نتیجه باورهای گذشته بوده.

    خدایا شکرت که به این فایل رسیدم چند بار گوش دادم وبه درک بهتر از تو رسیدم.

    خدایا شکرت که در این سایت هستم.

    خدایا شکرت که استاد رو به عنوان دستی از دستانت برای هدایتمون فرستادی..

    خدایا من هم به دنبال پیشرفت وثروت وخوشبختی هستم ومی دونم تو طبق سنت بدن تغییرت من رو حمایت می کنی وهر روز به شرط ثابت قدم بودنم وایمان وتوکلم به تو پیشرفت بیشتری رو خواهم دید.

    خدایا شکرت شکرت شکرت

    استاد از شما به خاطر تلاشتون‌برای درک این حقیقت ها ورسوندن انها به ما واشاعه توحید سپاسگذارم.

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    علی نادری گفته:
    مدت عضویت: 1738 روز

    سلام به استاد عزیز و به همه دوستانم

    چقدر این فایل زیبا بود و من با اینکه فایل های قوانین بدون تغییر خداوند رو گوش داده بودم ولی متوجه منظور دقیق استاد از خداوند نمیشدم ولی الان که این فایل رو گوش دادم خیلی رازهای جدیدی برام اشکار شد

    من متوجه شدم که خداوند هیچ حس خاصی نسبت به فرد خاصی ندارد و عملا به کسی کمک نمیکند یا او را مجازات هم نمیکند بلکه خداوند یک سیستم انرژی بسیار قدرتمند است و یکسری قوانین در این دنیا به وجود اورده و همه کارها را این قوانین به صورت خودکار انجام میدهند و هیچ توجه خاصی به فرد خاصی ندارند و خداوند دلش به حال کسی نمیسوزد که بخواهد او را یاری دهد و تمام سرنوشت زندگی ما در دستان خودمان است و باید هرچه بهتر سعی کنیم این قوانین را بشناسیم و به انها عمل کنیم و با عمل به این قوانین است که به هر انچه که بخواهیم میتوانیم دست پیدا کنیم دقیقا مثل قانون جاذبه که ما از ان اگاهی داریم و میدانیم که اگر از بالای یک ساختمان پایین بپریم نیروی جاذبه ما را به سمت زمین میکشد و ما با زمین برخورد کرده و خواهیم مرد

    این قوانین نیز همینگونه عمل میکنند و هیچ کس هیچ دخالتی در انها ندارد حتی خداوند و او فقط این قوانین را قرار داده و هرکس که انها را اجرا کند نتیجه میگیرد و هیچ دلسوزی در کار نیست و ما زمانی که به خداوند و توانایی او فکر میکنیم و از او کمک میخواهیم در اصل ما داریم احساس خودمان را خوب میکنیم و وارد این قانون میشویم که حس خوب مساوی با اتفاق خوب و در نتیجه اتفاقات خوب برای ما رخ میدهد نه اینکه خداوند واقعا به ما کمک کند چون دلش به حال ما میسوزد و هرکس دیگری هم که احساسات خودش را خوب کند نتایج مثبت لاجرم وارد زندگی او میشوند و این یک قانون ثابت خداوند است

    پس نباید ما خداوند را به شکل یک فرد ببینیم که احساساتی عمل میکند بلکه او یکسری قوانین در دنیا تعبیه کرده که با عمل به انها نتایج رخ خواهند داد و ما در هر مداری که قرار داشته باشیم اتفاقات هم فرکانس با مدار ما از طریق همان قوانین ثابت برای ما رخ خواهند داد

    اگر ما توانستیم حس خودمان را خوب کنیم نتایج خوب برای ما رخ خواهد داد ولی اگر ما احساسمان بد باشد این دنیا ما را زیر چرخهایش له خواهد کرد و این دنیا جای انسانهای ضعیف نیست

    با سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    پریسا ولی زاده گفته:
    مدت عضویت: 1207 روز

    درود بی کران به پدر عشق و آگاهی استاد عزیزم

    امروز چهارشنبه است و روز شکر گذاری من همینطور که گفتم هر هفته چهار شنبه از قسمت

    (من را به سوی نشانه ام هدایت کن)

    سیستم جهان هستی من رو با یک فایل دقیقاااااا مربوط با اون هفته انتخاب میکنه و من با خودم میگم آها پس جهان هستی این هفته برای من این موضوع رو در نظر گرفته خب حالا بریم سراغ سپاسگذاری های این هفتم که چقدر مرتبط با این فایل هست

    بخش اول حرکت = که میشه همون عمل گرا بودن به چیزی که شهود یا الهامت بهت میگه و اگه تو بهشون عمل کنی درهایی رو از نعمت و آگاهی و ثروت که میتونه (خود شناسی مالیسلامتی_روابط و …. باشه ) یعنی چیزهایی بهت میده که عمرا 10 سال هم فکر میکردی نمیتونستی به این نتیجه فوق العاده مصمر ثمر برسی حالا بیشتر که توضیح بدم متوجه میشید

    خب من بعد از یک سال تنهایی و فقط روی خودم کار کردن با استفاده از دوره عزت نفس و فایل های دانلودی استاد دیگه خودم رو اماده این دیدم که الان وقتشه وارد رابطه بشم و از خداوند خواستم من رو به رابطه ای هدایت کنه که حالا جدا از عشق و ارامش و لذت بتونم به خودشناسی بیشتر و شناخت نقاط ضعفم بشم چون من در مورد روابط احساسی بیش از حد مشکل داشتم من همیشه دختر به شدت وابسته ، بی ارزش، بدون احساس لیاقت،شکاک ، بد بین و در یک کلام آویزونی بودم که همیشه ترک شدن و خورد شدن و شکست عاطفی روابطم تکرار میشد و فقط آدم هاش عوض میشدن خب حالا میخواستم ببینم چقدر تعقییر کردم

    چون بعد از فهمیدن ،یادگیری،درک اون موضوع و بعد عمل کردن که نمیتونی بفهمی آیا تعقییر بوده یا فقط یه چیزی هست که یاد گرفتی دیگه

    من وارد رابطه ای واقعا هدایتی شدم البته این هم بگم که رابطم یکی از روابط 5 سال پیشم بود که برگشتیم دوباره بعد 5 سال به هم حالا بگم که واااقعا رابطم و حتی خود اون ادم انگار یه کس دیگه اس و خدارو شکر دیگه اون اتفاقات وحشتناک قبلی نیست اما خب دروغ نباشه هنووز هم یه چیز هایی کم رنگ درون رابطه میشه دید

    اینایی که دارم میگم میخوام متوجه بشید وقتی روی هررر موضوعی به قول استاد عباس منش عزیزم و قران کار میکنی تمرکز میکنی برای تعقییر برای عمل کردن برای درک بهتر وااااااقعا سیستم بهت کمک میکنه و تو رو حیرت زده میکنه حتی اگه روابط باشه حتی اگه برای شناخت بهتر خودت باشه جهااااان بهت کمک میکنه و با گوش دادن به استاد عزیز چقدر اسووون میشه واست همه چیز

    مثل خداوند که میگه (ما آسان کردیم آسانی را برای شما)

    عزیزانم ما وارد یک رابطه ای با احترام با عشق پر از احساس خوب ، دوست داشتن ، محبت، درک متقابل، شادی ، و کمک به پیشرفت هم دیگه شدیم چیزی که من میشه گفت 15 ساااال به دنبالش بودم و فکر میکردم مردها بد هستن و مشکل از اونهاس و قبول کردم که دیگه همه روابط اینطوره فقط با دوره عزت نفس و دانلودی ها تونستم به این رابطه دست پیدا کنم خب کم کم ، کم کم پاشنه آشیل های من و نقاط ضعف من که هموز در من وجود داشت و من فکر میکردم از بین رفتن ظاهر شدن

    مثل احساس عدم لیاقت : (دونه دونه بهتون توضیح میدم ) شروع کردم بهش شک کردن و به احساس بد رسیدم و مشکل رو از سمت اون دیدم که جرقه ای در من زده شد که یا حرف استاد افتادم اینکه (مسئولیت پذیر باش تو باید مسئولیت صد در صد روابط احساسیت رو بپذیری و بدونی که اگه مشکلی هست این تو هستی که مشکل داری ها نه اون طرف مقابل ) و من گفتم آها ببین مگه تو از خدا نخواستی تو رو به رابطه ای هدایت کنه که بتونی رشد کنی

    پس الان وقتشه و من بجای غر زدن و تقصیر رو گردن این اقا انداختن قبول کردم که مشکل از منه و اومدم نشستم نوشتم که چه چیزهایی در من باعث همچنین عکس العملی از طرف اون شد ؟

    من به چه چیزی فکر کردم ؟

    و اینکه الان که احساس من بد شده با این تفکر (شک) پس این نجوای ذهنی هست پس در واقع همچنین چیزی وجود نداره و اگر من همینطور به این شک ادامه بدم کم کم به وجودش میارم و روزی میرسه که واقعا این ادم بهم خیانت میکنه

    پس نشستم فکر کردم و دیدم اینها همه ساخته ذهن خود من هست بخاطر بکگراند روابط قبلم

    خدایا ازت سپاسگذارم که بهم یاد دادی چطور شکاک بودنم رو کنترل کنم

    مثل مثل وقت کم گذاشتن که :

    روزای اول رابطه ایشون واسم خیلی وقت میزاشت برای دیدنم اما کم کم به جایی رسید که کمتر واسم وقت میزاشت یعنی میگفت کار دارم باور کن سرم خیلی شلوغه و از این حرفا اما ایشون برای خودش وقت گذاشت ویک روز قراره بره سفر به ترکیه

    من اولش خیل ناراحت شدم اصلا حالم بد شد و گفتم ببین این ادم برای من یک روز وقت نداره ولی 6 روز میتونه واسه خودش وقت بزاره مغازشو ببنده و بره کشور دیگه بهش میگم و ازش گله میکنم ! اما وقتی دوباره نشستم با خودم فکر کردم و دوباره یاد حرف استاد که (مسئولیت پذیر باش تو باید مسئولیت صد در صد روابط احساسیت رو بپذیری و بدونی که اگه مشکلی هست این تو هستی که مشکل داری ها نه اون طرف مقابل ) افتادم دوباره نشستم فکر کردم که چرا نباید برای من همون کسی که واقعا خیلی دوستم داره وقت بزاره و دیدم که بله مشکل از اون جایی هست که

    آیا من برای خودم وقت میزارم؟

    من چقدر برای تفریح و حال خوب خودم وقت میزارم؟

    چقدر به دنبال این هستم که با خودم خوش بگذرونم سفر کنم تفریح کنم؟

    دیدم که من شاید شش ،هفت ماهی میشه که هر وقت خونواده گفته بریم بیرون قدم بزنیم گفتم نه الان وقتشو ندارم !

    دوستانم زنگ زدن بیایم دنبالت برسم تفریح گفتم الان وقت ندارم!

    جایی دعوت شدم کنسل کردم چون گفتم الان وقتش نیست!

    قبلا تنهایی میرفتم پارک چند ساعتی اونجا صبحونه میخوردم برای خودم چایی میریختم میرفتم دریاچه پرنده هارو تماشا میکردم تو پارک جنگلی شهرمون قدم میزدم از هوای تمیز اونجا از آواز پرنده ها از بدی سبزه و درختانش لذت میبردم ورزش میکردم و با هیچ هزینه ای فقط بلیط اتوبوس شهری برای خودم تفریح میکردم که روحم زنده میشد وقت نمیزارم چون میگم هوا سرده یا وقت ندارم یا هر وقت محاجرت کردم به شمال کشورم اون موقع برای خودم کلی تفریح میکنم

    دیدم من یه مدته که صبح تا شب شب تا صبح تو خونه ام و حتی وقت برای یه تفریح کوچیک برای خودم نمیزارم خب معلومه که اون ادم هم برای من وقت نمیزاره پس من بجای گله کردن از ایشون باید شروع کنم خودم برای خودم تفریح کنم با خودم لذت ببرم تا دیگران هم بخوان که با من خوش بگذرونن

    خدایا ازت سپاسگذارم که با کمک استاد عباس منش عزیزم بهم یاد دادی اول خودم باید برای خودم تفریح کنم وقت داشته باشم برای لذت بردن تا دیگران هم برای من با عشق وقت بزارن

    مثل حسادت و توقع داشتن :

    همینطور که گفتم زمانی که ایشون به من گفت میخواد بره سفر خارج از کشور من به شدت ناراحت شدم بهم ریختم حسادت کردم که چرا من رو با خودش نمیبره ، اون منو دوست نداره اگه ارزش داشتم منو با خودش میبرد (یه نکته جالب که بهتون خواستم بگم در این جور مواقع من میزارم ناراحتی هام یا همون نجواها با هام صحبت کنن بعد که صحبتش تموم شد مثل استاد میام میشینم با خودم صحبت میکنم و بعد به جواب های نجواهام گوش میدم و بعد دلیل و منطق واسش میارم و اون دیگه ساکت میشه و من هم به ارامش میرسم )

    حالا من نشستم بعد که کمی اروم شدم صحبت کردن با خودم .

    نجوا:اون چرا تو رو با خودش نبرد ؟ من: خب اون بنده خدا که پرسید پاسپورت داری گفتی نه! گفت که اگه داشتی تو رو هم یه میبردم نجوا: خب اون یه تعارفی زد حالا !من: اگه تعارف بود که بهت چند بار تکرار نمیکرد که برو پاسپورتت رو بگیر چرا اقدام نمیکنی و تو گفتی خب من که شرایطش رو ندارم برم سفر خارج از کشور و وقتی میگه برو بگیر بزار گوشه خونه سفر پیش میاد یعنی اینکه تو این فکر هست که باهات بره سفر و اینکه تو خودت هم میدونی که حتی اگه پاسپورت هم داشتی باهاش نمیرفتی چون با خودت میگی حداقل باید یه مقدار پول داشته باشی که تو سفر بخوای برای خونوادت یه چیزی بخری پولش رو داشته باشی حالا اون خرج سفرت رو بده دیگه هدیه برای خونواده که خوبه میگی دوست داری خودت بخری وقتی الان دستت خالیه پس اگه پاسپورتم داشتی مطمعام نمیرفتی نجوا: خب میخواست نره سفر ؟ من: چرا نره تو اگه خودت میبودی و از لحاط مالی تامین بودی وقت و شرایط رفتن به سفر خارج از کشور رو داشتی حتما میرفتی ، میرفتی و خوش میگذروندی پس چرا توقع بی جا داری که چون تو شرایطشو نداری اونم نباید بره . نجوا: اون میره اونجا خوش میگذرونه عشق و حال میکنه بعد تو اینجا نشستی تو خونه نه عشق و حالی نه هیچی !؟من : خب بره نوووش جونش پولش رو داره زحمت کشیده چرا استفاده نکنه چرا لذت نبره تو باید خوشحال باشی بجای حسادت تشویق کنی درس بگیری که ببین چقدر خوبه ادم پول داشته باشه به استقلال مالی برسه که بتونه اینقدر راحت به سفرهای خارج از کشور بره افرین بهش منم دوست دارم پس منم تلاش میکنم تا منم بتونم به جایی برسم که هروقت خواستم به هر کشوری سفر کنم و از پولم وقتم و زندگیم لذت ببرم و بعد حالم خوب شد و نجواها ساکت شدن و دیگه اون حسادت و اون ناراحتی ها نبود و اومدم چیکار کردم ؟ رفتم گوگل سرچ کردم مناطق تفریحی گردشگری اون شهر ترکیه رو و دیدم که عه من فکر میکردم شهر وان همش خاک و بیابونه به به چه جاهای دیدنی قشنگی داره چقدر طبیعت خوشگلی داره چقققدر مراکز خرید بزرگ و برندهای خوبی داره حالا بیام بجای این چیزا نکات مثبت این شهر رو ببینم و بعد متوجه شدم بخاطر اینکه ایرانی ها زیاد سفر میکنن چقدر مراکز خرید لوکسی زدن و با چه قیمت های خوبی پس بیام انتخاب کنم که واسم چی سوقاتی بیاره چه چیزهایی خوبی داره که ایرانی ها میرن کلی خرید میکنن پس اومدم اطلاعات هم از اون شهر هم اینکه چه سوغاتی داره کسب کردم و خودم رو به احساس خوب رسوندم

    خدایا ازت سپاسگذارم که بهم از طریق استاد عزیزم یاد دادی توانایی کنترل ذهن رو و اینکه چطور خودم رو به احساس خوب برسونم

    مثل احساس عدم لیاقت و شرک مخفی:

    دوست پسرم اون اوایل هر وقت به دیدنم میومد واسم گل میگرفت یه سره میگفت کجا دوست داری بریم من اومدم تا هر کاری که تو میگی بکنم تا بهت خوش بگذره یا چی لازم داری واست بخرم یا هر چی میخوای بگو به من دوست دارم کمکت کنم تعارف نکن با من یعنی هر بار منو میدید یا زنگ میزد میگفت چی لازم داری و من میگفتم هیچی‌ ، نه چیزی لازم ندارم

    بجایی رسید که بهم گفت آقا چرا هیچ درخواستی از من نداری چرا از من استفاده نمیکنی من وقتی پیشتم از استفاده کن هر چی میخوای بریم برات بگیرم هر جا دوست داری بگو ببرمت تو چرا اینقد با من تعارف داری ؟!

    و من با خودم میگفتم نه زشته ازش چیزی بخوام ، حالا اون یه چیزی میگه ، با اینکه چیزی میخواستم میگفتم بابا وقتی پیشمه کلی خرج میکنه میریم رستوران این ور اونور دیگه چقدر من باید ازش توقع بی جا داشته باشم نه گناه داره

    یه روز نشستم با خودم فکر کردم و دیدم من احساس لیاقت نمیکنم که من هم لایق این هستم که دوست پسرم که خودش با جون و دل میخواد برام هدیه ای بخره یا کاری بکنه و گناه داره بخواد منو ببره تفریح ببره سفر و این از کمبود احساس لیاقته که من خودوم رو لایق خوشحالی زیاد و اینکه یکی بهم اهمیت بده نمیبینم و باید این رو اصلاح کنم حالا نه اینکه ازش سواستفاده کنم اما الان که شرایط مالی خوبی ندارم و اون هم میدونی و همیشه میگه من دوست دارم کمکت کنم تا تو خوشحال بشی ، خوشحالی تو یه لبخند تو برای من یه دنیا ارزش داره من چرا نباید این ارزش رو برای خودم قائل بشم حالا نه اینکه زیاد روی کنم اما وقتی به چیزی نیاز دارم که خودم نمیتونم از عهده خریدش یا انجامش بر بیام چرا از اون نخوام که هم اون خوشحال میشه که تونسته به من کمک کنه هم من خوشحال بشم که کارم راه افتاده و اصلا و مهمتر از همه به قول استاد ( از کسی که کاری برای شما انجام میده ممنون باشید اما سپاسگذاری اصلی رو از خدای خودتون داشته باشییییید و کردیت اصلی رو به خداوند بدید ، این خداونده که دستان بی شماری داره و دستانش رو برای کمک به شما میفرسته ) و این که من درخواست نمیکنم از اون ادم بخاطر شرک من هم هست

    خدایا ازت سپاسگذارم که تو دستانت رو برای کمک به من فرستادی تا بتونی الان که هنوز درامدی ندارم کمک کنی تا بهتر به اهدافی که دارم برسم

    استاد عزیزم و عزیزانی که دارید این دیدگاه رو میخونید من میتونم سااااعت ها مثال از این قبیل بزنم واستون اما خب باید روزها بنویسم این هارو گفتم تا بهتر متوجه منظورم بشید

    من بجای به هر مشکلی برخوردن و انگشت اتهام گرفتن سمت دوست پسرم و اینک بگم اون ادم بدی هست که با من این رفتار رو داره و باهاش کات کنم مثل سابق و وارد یه رابطه دیگه بشم و همین چیزها رو تجربه کنم حالا با استفاده از صحبت های استاد عزیزم و عمل کردن بهشون توی همین رابطه میمونم و نقاط ضعف خودم رو پیدا میکنم و اصلاحشون میکنم و همین رابطم رو با عشق میسازم

    از وقتی وارد این رابطه شدم هر وقت هر جا به مشکلی بر میخورم متوجه میشم این نقطه ضعفی هست که باید درستش کنم و انقدر قشنگ خداوند راهنماییم میکنه که واقعا دارم یه زندگی سرشااار از عشق و آرامش رو تجربه میکنم و با چالش هایی که روبه رو میشم دیگه فهمیدم چطور باید حلشون کنم از وقتی که استاد عزیزم با این حرف شما که (مسئولیت پذیر باش تو باید مسئولیت صد در صد روابط احساسیت رو بپذیری و بدونی که اگه مشکلی هست این تو هستی که مشکل داری ها نه اون طرف مقابل ) حالا هر چالشی مسئولیت پذیر در تمام مراحل زندگیم شدم اصلا درهایی برام باز میشه که به رشدم کمک میکنه و اینها همه بگم که با عمل کردن و مرتبا گوش کردن فایلهاتون هست که به درستی حل میشه یعنی واقعا اینکه تو به هر هدفی کا داشته باشی برسی مهم نیس چی باشه وقتی برای رشد باشه واقعا سیستم بهت کمک میکنه و از یه جایی به بعد حتی در خودشناسی هم تسائد میزنی و دیگه نیازی به اون همه سختی کشیدن برای فهمیدن یک موضوع نداری و با یه یادآوری کوتاه اما پایدار و عمل کردن بهش مثل اب خوردن انجامش میدی

    و الان که دارم این دیدگاه رو مینویسم یه خبر خیلی خوب هم بهم رسید که دوست دارم بهتون بگم البته بگم که کامنت گذاشتن در این سایت خودش یعنی معجزه یعنی داری دو ساعت تمرکز کامل میکنی روی اتفاقات و نکات مثبت زندگیت و واست معجزه رخ میده همین الان مامانم گفت که داداشت گفت قراره پنج میلیون بهت بده گفته بهش میدم که با این پول چیزی که دلش میخواد رو انجام بده یعنی من الان صاحب 5 میلیون هدیه از طرف خداوند شدم خدایا شکرت بخاطر عظمتت

    و این هر روز داره بهم ثابت میکنه که جهان ، خداوند ، سیستم چطور عمل میکنه فقط کافیست تو بخوای واردش بشی و عمل کنی

    خدایا انقدر ازت سپاسگذارم که فکر کنم تک تک سلول های وجودم ازت با تمام وجود سپاسگذاری میکنن چرا که زندگیم باور نکردنی زیباست من همیشه فکر میکردم بهشت جایی هست که هیچ ناراحتی و چالشی نباشه اما الان میتونم بگم بهشت در این دنیا زمانی هست که تو با استفاده از تضادها رشد میکنی من واقعا بهشت زندگیم رو دارم تجربه میکنم البته با مداری که الان دارم بعد ها که مدارم بالاتر بره باز بهشت زندگیم هم ارتقا پیدا میکنه و الان از جایگاهی که هستم راضی هستم انشالاه که سیستم هم از من راضی باشه

    این تجربه فقط قطره ای از تجربیات من در این راهی که با کمک استاد عزیزم قدم برداشتم هست و این پیشرفت و رشد در تمام جنبه های زندگیم رو به سعود هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      محسن گفته:
      مدت عضویت: 1443 روز

      بنام الله مهربان و هدایتگر

      سلام به شما دوست هم مسیرم.. چقد لذت بردم و سپاسگزاری کردم از کامنتتون و تحسین کردم شمارو بابت این اگاهی ها و عمل گرا بودنتون و این وضوح بی نظیرتون در برابر اتفاقات و تضادی که بهش خوردین و بازم کم نیاوردید و پیش رفتید تا به هدفتون برسید. این حرکت شما برای من ستودنی بود. مورد دیگه اون نوشته که داخل پرانتز گذاشتید چقد مناسب و بجا بود برای من. یاداشت کردم تا هروقت ناآگاهانه به شکل باورهای قدیمم رفتار کنم در روابط یا هر مسئله ای، اینو به خودم گوش زد کنم و بیاد بیارم رفتار شما رو و تغیری که انجام دادی طبق قانون و نتیجه مناسب گرفتید.. متن شمارو که تا آخر خوندم حس کردم چقد با خودتون درصلح هستید.. واقعا لذت بردم و خدارو شاکرم.. در پناه الله مهربان موفق باشید همیشه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      صحرا گفته:
      مدت عضویت: 1441 روز

      سلام دوست عزیزم

      نتونستم بدون تحسین و سپاس گذاری از کامنتتون

      رد بشم

      فوق العاده زیباااااا

      نوشتید

      تبریک میگم که اینقدررر اصولی و‌درست قانون رو درک کردید و در عمل دارید استفاده میکنید

      با آرزوی کلی عشق و حال خوب و تجربه روابط بی نظیر براتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    دردانه ی خدا گفته:
    مدت عضویت: 1424 روز

    سلام درسته که خدا کارتو انجام میده ی بستگی داره شماچه مدل سیستمی توذهنت داشته باشی برداشتت ازسیستم چیه ی سیستم خیلی خیلی بزرگ که قادربه هرکاری که شما ازتصورش هم عاجزی هست واین سیستم میتونه هرطورکه شماباورش کردی برات کارمیکنه خداوندگفته من به گمان بنده نگاه میکنیم یعنی اینکه شما چه گمانی داری چه پنداری از واکنش خداوند از مهربونی خدا ازبخشش خداوند داری طبق همون باور برات کارمیکنه حتی همون مثال حضرت یونس نشون میده که درسته میره تو شکم ماهی اما کی بود که بهش فهمونداشتباه کرده وهمون لحظه باعث شدکه ازشکم ماهی نجات پیداکنه یعنی وقتی تو به خداایمان داشته باشی اگه اشتباه هم بکنی تورو متوجه میکنه وخودش دست تو میگیره ونجاتت میده چون تو بهش ایمان آوردی حالا ی اشتباه هم کردی اون آثارایمانت بدادت میرسه این سیستم خیلی جوایز هم داره سورپرایز هم داره درکش رو برای خودت ساده کنی ساده میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3353 روز

    سلام

    از روی نتایجمون می توانیم بفهمیم که دیدگاه ما چیست نگرش ما چیست نگاه ما چیست؟

    توی زندگی هدف داریم؟ یا نه؟

    ما در جهانی آگاه زندگی میکنیم که یک سیستم است که آگاهانه هم با شعور برتری هدایت میشود حالا ما یا هماهنگ با این سیستم هستیم یا نه و از روی نتایج می فهمیم که هماهنگ با این سیستم هستیم یا نه اگر کم وبیش راضی هستیم پس کم و بیش هم هماهنگیم یعنی به میزان درک ما و ظرف وجودی ما نتیجه هم می گیریم.

    این سیستم هست چه ما بخواهیم چه نخواهیم در این سیستم هم هستیم و این سیستم هم طوری است که یک عالمه نعمت در ان است که ما از آن استفاده کنیم و این برای همه انسانهای روی کرده زمین است یعنی ثروت هم هست و برای همه هم هست .

    وقتی در این سیستم هستیم و سیستم را درک کردیم و در این شعور برتر جایگاه خودمان را شناختیم پس ثروت هم داریم و نعمتهای دیگر را .

    خداوند هم این را برای همه ما خواسته است و ما در این سیستم هستیم طبق قوانین عمل کنیم ثروتمند هم میشویم طبق قوانین عمل نکنیم نه نیستیم.

    این سیستم بر مبنای گسترش است و خود این سیستم خودش را هندل میکند و پیشرفت می کند در این سیستم هستی و طبق قانونهاعمل می کنی بندگی خدا را می کنی پس موافق این سیستم هستی و در همه جوانب از جمله ثروت هم پیشرفت می کنی اگر نه که این طور نیست.

    هر چقدر از نعمتها بیشتر استفاده کنی و خلاقیت بیشتری هم داری پس به گسترش جهان هم کمک می کنی یعنی این طوری در راستای هدف خدا هستی پس ثروتمند هم میشوی که در این سیستم ثروت هم هست و لاجرم هم ثروتمند میشوی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1248 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    هدف خداوند از ثروتمند شدن ما گسترش جهان است . جهان همواره رو به پیشرفت و گسترش بوده و هیچ گاه متوقف نمی شود برای همین کسانی که جهان را گسترش می دهند همواره مورد لطف و هدایت و حمایت پروردگار قرار دارند و افراد ثروتمند به دلیل اینکه با پول خود می توانند گسترش بیشتری در جهان ایجاد کنند نزد خداوند محبوب تر هستند. خداوند عملکرد سیستمی داشته و قوانین ثابت و بدون تغییری وضع کرده است که هر کسی با درک و عمل کردن به آن فارغ از عوامل بیرونی بتواند زندگی دلخواه خود را خلق کند و چیزی به نام احساس در خداوند وجود ندارد و تمام اتفاقات طبق قانون مندی رخ می دهد و هیچ تفاوتی بین ما و پیامبران وجود ندارد اما بسیاری از افراد چون همه چیز را با حواس پنج گانه ی خود درک کرده اند تصور می کنند که خداوند حاکم قدرتمندی است و با گریه و زاری می توان ترحم او را جلب کرد. کسانی که به گسترش جهان کمک می کنند روز به روز پیشرفت کرده و موفق خواهد شد و کسانی که به فکر بهبود مداوم و دائمی خود نیستند زیر چرخ دنده های جهان له خواهند شد و هیچ رحمی نیز در کار نیست در ابتدا با روبرو شدن با تضادهای گوناگون جهان ان ها را وادار کرده که خواسته های خود را بشناسند و پیشرفت کنند و اگر به آن اهمیتی ندهند تضادها بزرگ و بزرگ تر می شود که یا مجبور شوند آن را حل کرده و رشد کنند یا بمیرند بنابراین بهتر است پیش از اینکه جهان ما را با تضادهای گوناگون وادار به تغییر کند خودمان اهداف چالش برانگیزی که نیاز باشد بر ترس های خود غلبه کنیم انتخاب کرده و آن ها را محقق سازیم و این روند را تا پایان عمر ادامه دهیم .

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    مینا کیانی گفته:
    مدت عضویت: 3017 روز

    سلام من به تازگی بافایلهای شما اشناشدم من دراثریه خواب بودکه تویه این مسیرقرارگرفتم وخدارو هزاران بارشاکرهستم که تویه خواب خیلی چیزابرای من روشن شد وممنون ازشما که دیدمنوبه این زندگی وهدفهام بازکردین که بتونم راه زندگیموپیداکنم وبتونم به ارزوهاوثروت برسم ،همسرمن مدتهابیکاربود وماوضع خوبی نداشتیم هرکاری هم پیدامیشد باضررازدست میداد ومن ازهمون موقع مدام ازخودم وخدای خودم میپرسیدم چرا؟چرا؟؟هروقت کسیومیدیدم که وضع مالی خوب یانسبتا”خوبی داشت بازهم میگفتم خدایاچرامن اینجوری هستم چرامن ندارم؟؟مدتی گذشت تصمیم گرفتیم شغلی برای خودمان دست وپا کنیم واینکاروهم کردیم همسرم علاقه زیادی به ورزش بدنسازی داشت بخاطرعلاقه ای که داشت تصمیم گرفتیم باشگاه بزنیم به یاری خداوند انجام شد باشگاه مابی نظیربود درامدخوبی هم داشت اوایل بعدازچندماه شروع به ضررکرد قرض زیادی هم بالااوردیم بازهم ازخودم وخدایم میپرسیدم چرا؟چرا این باشگاه که بهترین باشگاه هست درامدنداره خدایاچرا؟؟تمام این مدت فقط به این فکرمیکردم تا یمدت که تصمیم گرفتیم البته بافشارهای خودم که باشگاه فروخته بشه وشغلی دیگه بزنیم ازطرفی ازته دل راضی به اینکارنبودم تصمیم گرفتیم باشگاه به شهری بزرگترببریم تادرامادبهتری داشته باشه اینحرفا که رکود وبازارخرابه همجاهمینه مدام توی ذهنم بود ولی وقتی بقیه ادمارومیدیدم کاسبی اونا ازمابهتربودولی بااین حال نقل مکان کردیم وحتی نصف باشگاه رو هم ازدست دادیم مجبوربفروش شدیم تا بتونیم برای خودمون مسکن اجاره کنیم ومن بازهم بیشترازقبل ازخدامیپرسیدم شکرت ولی چرا؟توکه دیدی چقدربراش سختی کشیدیم ؟؟فکرمیکردم اینجاهم درامدداره ولی وقتی که تصمیم گرفتیم وباشگاه تویه شهرجدید بزنیم مدام یچیزی توی ذهنم حتی وسط حرف زدنام میومدکه اینجاهم مثله اونجااین فکر واقعن ناامیدم میکردتابالاخره باشگاه شروع بکارکرد ودیدم ازجای قبلی وشهرقبلی درامدبدتری هم داره ودیگه نصفش رو هم ازدست داده بودیم بازهم گفتم چرا ؟خدااااا؟تایشب که دیگه ازهمچیزناامیدشدم ودرخلوت خودم گفتم اخرش یجایی تمام میشه توی همون حال خوابم برد ،خواب دیدم که شغلی دیگه داشتم باشگاه رو فروخته بودیم وتوی خوابم شغل جدیدی که داشتیم بازهم درامدی نداشت همونجاتوی خواب بازباخودم خلوت کردم وازخداپرسیدم چرابازهم درامدندارم چراااا؟؟همونجایه صدایی بامن حرف زد ودلیل تمام چراهای من را جواب داد، گفت به خدا اعتمادکن ، من توی خواب خداروصدازدم وگفتم خدایا من بخودت اعتمادکردم کارم رابتو میسپارم همون موقع دیدم مغازه پرازمشتری شدوتمام اجناس مغازه بفروش رفت ،مدتهابخوابم فکرکردم وتصمیم گرفتم بابت همچیزخداروشاکرباشم وایمانم را قوی کنم خودم راباورکنم وذهنم را درباره همچیز عوض کنم افکارمنفی را ازخودم دورکنم توی همین فکرابودم که فایلها وویدیوهای شما کمک بسیاربزرگی بمن کرد واین مدت که یهفته میشه تغییرات باورهام توی زندگیم تاثیرخوبی گذاشته ومن تاثیراتش رو هم دیدم وروز به روز بهترهم میشود وخدارا هزاران بارشکرمیکنم که منوتویه این مسیرگذاشت ودیدمن رانسبت به نعمتهای گسترده وبینهایتش بازکردخداوندمن توی خوابم بامن حرف زد وبه سوالهای من پاسخ دادوبعدهم بخاست خداوخودم تویه این مسیر قرارگرفتم وامیدوارم که به همین مسیرادامه بدم تاجایی که به موفقیتهای بالاتروبیشتری برسم وازتجربیات وچیزهایی که یادگرفتم دراختیار دیگران واطرافیان بگذارم،بازهم ازشماممنونم استادگرامی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
      مدت عضویت: 658 روز

      سلام مینا جان

      جالبه خواب دیشب رو بیاد میوردم

      ک کامنتت رو بعدش خوندم

      بغضم گرفته

      مهرتایید زد ب خوابهای چندشب اخیرم

      خیلی خواب میبینم درمورد کسب وکارم که همش خوشحالم توی خواب و بقیه دارن ب من اعتماد میکنن و همش توی خواب میخام کارمو بشکلی گسترده شروع کنم یک تولیدی بزنم

      توخواب بقیه دلشون برام نرم شده بامن همراهی میکنن

      و من تو خواب ب مادرم وهمسرم باصدای بلند میگم من قدرت خدارو باور کردم چرا شما نمیخاید این موضوع رو باور کنید

      اصلا خواب عجیبی بود

      البته من از وقتی اومدم توی مسیر خیلی خوابهای الهام میبینم و سرنخ بهم داده میشه

      حسم گف برات بنویسم

      برات سالی پراز شادی وثروت ارزومندم

      در پناه رب یکتا باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    مجید احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2268 روز

    سلام خدمت همه دوستان و استاد عزیز

    داشتم پیش خودم در مورد این فایل بینظیر فکر

    میکردم از دیشب تا امروز یه دوتا متنم براش آماده

    کردم اما دیدم نه برای چنین فایل بینظیری باید

    یه دیدگاه بینظیری نوشت که سر نماز خوندن به

    ذهنم رسید اومدم بنویسم الان می‌خوام اینارو

    به خودم بگم مجید بس نیست اینهمه سال خدای

    دورغی رو پرسیدی براش گریه کردی زاری کردی

    دویدی دنبال کردی وعده های دورغیش رو نتیجه

    گرفتی احساست خوب شد خدایی که فکر میکردی

    مثل خودت احساس داره جوابت رو داد به

    آرزوهات رسوند بابا من مجید دیگه این خدا رو

    قبول ندارم اگر شک کردم بهش که اصلا احساس

    نداره درست فکر کردم ولی به خودم که شک ندارم

    بابا من خودم احساس دارم اونم نابش رو پوستم

    نازکه فولاد که نیست ، خیلی وقته که بهش شک

    کردم اما ازش میترسیدم ولش کنم رابطه یک طرفه

    به چه درد میخوره خیلی سال هست که با قانون

    جذب آشنا شدم یه چیزهایی رو درک کردم خیلی

    هم تلاش کردم رابطه قبلیم رو با خدایی که از

    بچگی بهم معرفی کرده بودن حفظ کنم کنار

    یادگیری قانون جذب نتایجم هم اونجور که دوست

    داشتم نبود چون ذهنم رو درست نمی‌تونستم

    کنترل کنم ، دیشب وقتی دوباره این فایل رو دیدم

    بازم خدا اومد گفت هواست باشه گمراه نشی

    درسته این استاد عباسمنش کارش درسته اما خدا

    سیستم نیست اگر حرفهاش رو باور کنی من رو از

    دست میدی خلاصه کلی این خدا حرف زد ما رو

    ترسوند طوری که تا صبح خوابم نمی‌برد اما همش

    این فکر تو سرم بود که باید چیکار کنم باید هر جور

    شده دیدم رو به حرفهای استاد عوض کنم باید یکم

    فکر کنم تا اینکه کلمات به ذهنم رسید خدایی

    که من فکر میکردم احساس داره حتما نداره استاد

    درست میگه اگر احساسات بشری داشت اینهمه

    آدم تو دنیا خدای دورغین رو قبول دارن براش

    کلی گریه زاری کردند اما کجا زندگیشون عوض

    شده کجا بهتر شده حالو روزشون ،،کجا مریضیاشون

    شفا پیدا کرده استاد درست میگه وقتی قانون رو

    پذیرفتی باید صدرصد قبولش کنی ۹۹درصد هم

    فایده ندارد یه روزنه فقط کافیه برای شیطان بزاری

    تا بیاد وارد بشه و خودش رو جای خدا جا بزنه

    حالا ببینم چطور میشه اصلا ذهن رو کنترل کرد

    مگه میشه ذهن سرکشی رو که یه عمر تو رو کنترل

    کرده هر جور خواسته اینجوری کنترل کرد من به

    نوبه خودم دیگه صدرصد قوانین رو قبول کردم

    مطمئن هستم که خدا احساسات بشری نداره

    بلکه قانون داره طبق قوانین عمل می‌کنه اصلا

    این منم که احساس دارم من بنده خدا هستم

    من نیاز به احساس دارم خدا احساسا ت بشری

    میخواد چیکار به چه دردش میخوره هر جوری

    در مورد حرفهای استاد عباسمنش عزیز فکر میکنم

    میبینم تنها راه آرامش پذیرفتن این خدا بصورت

    صدرصد هست خوب رابطه با این خدا می‌تونه

    چقدر عالی باشه فقط کافیه آگاهانه ذهنم را رو

    کنترل کنم اشکال نداره از اینجا به بعد کاری به

    نجواهای ذهنم هم ندارم چون دیگه قدرت رو ازش

    گرفتم دادم به خدا تنها چیزی که داره ، اینکه بخواد

    با بدبینی و منفی نگری توجه من رو ببره سمت

    ناخواسته اونم اشکال ندارن تمام سعی و تلاشم

    رو میکنم تو این سایت و دوره هایی که دارم تا

    هر روز کنترل این ذهن راحتر بشه برام اینقدر

    باورهای قدرتمند کننده می‌سازم که مجبور بشه

    که آروم بگیره ذهنم رو پر میکنم از ورودیهای مثبت

    اینجوری ذهنم هم دیگه با روحم هماهنگ میشه

    دیگه نجوا و شیطان قدرتی ندارن که بخوان من

    رو کنترل کنند بلکه این من هستم که اونها رو کنترل

    میکنم به وسیله باورها ی توحیدی اینکار رو به فردا

    هم موکول نمیکنم از همین حالا شروع میکنم چون

    من دیگه خدای حقیقی رو پذیرفتم و بهش ایمان

    آوردم چون تمامی حرفهای بنده خوبش استاد

    عباسمنش با منطق جور میاد چیز عجیبی نیست

    امیدوارم و می‌دونم که خداوند هم من را و تو

    این مسیر حمایت خواهد کرد و تنها نخواهد گذاشت

    برای تمامی دوستان عزیزم هم در این سایت

    آرزو میکنم که خدا رو بصورت واقعی و حقیقی

    ببینند و باور کنند و به تمامی خواسته ها و آرزوهاشون برسند و سعادتمند در این دنیا و آخرت

    باشیم همگی مون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: