این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2023/05/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-05-17 01:02:472023-05-20 21:42:41هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام خدمت استاد عزیزم و استاد شایسته عزیز و علی آقای عزیز و همه دوستان ارزشمندم
چقدر انسان میتونه قوی باشه
چقدر انسان میتونه ایمان داشته باشه
چقدر انسان میتونه تغییر کنه
بینهایت سپاسگزار شما استاد عزیزم هستم که در این سن با اون شرایط جسمی تونستین به نتایجی برسین که واقعا از ذهن من دور بود.
رسیدن به هر خواسته ای سه مرحله میخاد
درخواست کردن واضح
باور ساختن
رها بودن
این سه مرحله لازمه هر تغییر یا ایجادیه
فیزیک خیلی ورزشکاری گرفتید و بسیار ظاهر زیبایی ساختید،بماند که چقدر از درون انسان قوی تر میشه.
وقتی نتیجه میگیریم ،ماندن در اون شرایط کار مهمه
برای خودمون یادآوری کنیم مسیر نتیجه رو و به خودمون بگیم که اون اعمال این نتایج رو آوردن ،خب اگر اعمال تغییر کنه نتایج متفاوت میشه .البته دلیل تغییر اعمال هم باز تغییر افکارِ
استاد تحسین میکنم شما رو که ایمان دارید و همش هم شکرگزاری میکنید و تایید و تصدیق میکنید
واقعا نمونه قرآنی هستید که ایمان دارید به یگانگی الله و شرک هم نمیورزید.
این فایل برای من امروز چشمک زد و میبایست ببینم که دیدم .البته جدا از حال و روزم نیست چرا که منم دوره سلامتی رو دارم و کلی از چربیهای بدنم آب شده وعضلات بدنم در حال ساخته.
سپاسگزارم و امیدوارم .در حال درست کردن ایمانم هستم تا نتایج مالی هم (آنچه که میخواهم)رقم بخورد و نهایتا ایمانم ایمانی باشد که به عمل منجر شده است.
این فایل حاوی اصولی در مورد هدفگذاری میباشد که استاد چند اصل مهم رو برای داشتن هدفی بیان کردن و گرفتن عکس قبل از عمل و بعد عمل درمورد بعضی هدفها مثل اندام و هدفهای دیگر نوشتن میتونه باشه که بدونیم کجا بودیم و به کجا رسیدیم و چقدر تحول و تغییر ایجاد شده که هم انگیزه بگیریم و هم درطی مسیر نکته مهمی رو که استاد هم تو این فایل گفتن اینکه برای هر هدف و خواسته ای یک اصل ثابت وجود داره که با تکرار این اصل و پیاده کردن اون میشه به هر هدفی رسید که از چه راهی رفتیم و چه باوری داشتیم و چه اصلی رو رعایت کردیم .و خیلی مهمه که بدونیم که ازچه مسیری نتیجه رخ داده و مسیر جدید رو تبدیل به عادت کنیم که نتیجه ماندگار باشه و برای اینکه متعهد باشیم هدفمون رو به افرادمناسب اعلام کنیم و دست خدا رو بازبگزاریم که به مسیرخواسته هدایت بشیم و به یک راه نچسبیم
جواب سوالات این فایل پیدل کردن الگوها و راه رسیدن به اهداف و یاداوری برای ذه
ن تا بتونه بوسیله اون به هر هدفی برسه
تو همه اهداف مهمی که تو زندگیم رسیدم چند تا عامل همیشه بود
1- تمرکز و توجه نکردن به عوامل حواسپرتی
2- خودباوری
3- قدم اولیه گرفتن هر چند ایده اولی خام بود ولی شروع کردن و از نتیجه کوچک حرکتم انگیزه واسه باور به شدن و ادامه دادن و انگیزه گرفتن واسه متعهد موندن و ادامه
دادن و پیش رفتن و تجسم کردن و فرکانس فرستادن
مهمترین عامل باور به شدن و باور اینکه من میتونم باور به اینکه خدا تو مسیر با من هست تا اخرش وقتی من مصر و متهعهد باشم جهان راه رو باز میکنه
استاد دیشب دقیقا داشتم به این فکر میکردم که چطوری میشه استاد به همه ی خواسته هاش و هدف هاش میرسه اما من نمیرسم . درحالیکه من دوره 12 قدم رو تا قدم هفتم اومدم بهتر از قبل شدم از لحاظ آرامش ذهنی اما الان میفهمم که فکر میکردم دوره باید برام کاری بکنه درحالیکه من خودم تمرکز نداشتم . اینو مینویسم و از خودم رد پا به جا میذارم چون یکی از عواملی که میتونه اعتماد به نفس منو بالا ببره داشتن اندام عالی هست و من قبل از حاملگی اندام خیلی خوبی داشتم و کلا انگار بعد حاملگی و زایمان یه شوک اومد بهم که تانیان واقعا زندگی همینه یعنی ؟! یعنی تموم شد همه چی دیگه باید بری دنبال بچه داری و کارای خونه و نمیتونی برسی به خواسته هات یه تضاد خیلی بزرگ که اصلا نمیتونم هضمش کنم اما حتی وقتی دیشب حرفش رو میزدم گریم میگرفت چون من کلی هدف دارم خواسته دارم که از بچگی رویاشو داشتم و باید برسم به همه ی خواسته هام . بزرگترین ایراد من اینه که به هدایت خدا توجهی ندارم و خدا میگه خب بیا خودت برو و خودم همیشه سرم به سنگ میخوره و الان فهمیدم واقعا مشکلم کجاست و نکته ی دیگه اینکه من میخواستم به همه ی هدف هام و خواسته هام یه جا برسم و این ذهنم رو خیلی مشغول میکرد و نمیتونستم اون تمرکز درست رو داشته باشم و صد در صد نتیجه هم نتیجه دلخواه من نبود . میخوام از خودم ویدیو درست کنم و بگم که چقدر اوکی نیستم با این شرایطم و باید تغییرش بدم و اجازه بدم خدا هدایتم کنه . الهی شکر به خاطر وجود شخصی مثل شما سر راه زندگیم و الهی شکر که خدایی دارم که منو هدایتم میکنه به بهترین هایی مثل شما . ممنونم ازتون استاد
اول از همه سپاسگزار خداوند هستم که در این مسیر قدم برداشتم و تلاش میکنم زندگی خودم رو بهبود ببخشم، سپاسگزار شما هستم که نشونمون میدید که کارکردن روی خود چقدر باعث پیشرفت میشه، چقدر زندگی رو لذت بخش و زیبا میکنه، از اینکه دیدم این فایل رو در باشگاه ضبط کردید کلی لذت بردم و برام جالب بود که چه محیط آرومی در باشگاه وجود داره که میشه براحتی یک فایل با کیفیت صدای خیلی خوب ضبط کرد.
یکی از اهداف خیلی بزرگ برای خودم که بهش رسیدم دقیقا بحث لاغری بود.
من 168 سانتی متر قدمه و 60 کیلو وزنمه، اون موقع که الان میخوام ازش بگم وزنم روی 71 اینورا بود. تا اونموقع هم من خیلی رژیم های مختلفی رو امتحان کرده بودم، ورزش کرده بودم، هر سبکی که باعث میشد من بتونم وزنم رو پایین بیارم رو امتحان کرده بودم و همشون تا دیگه انجامشون نمیدادم منو برمیگردوند به جایگاه قبلیم!
سه سال پیش بادوستامون رفته بودیم سمت لوندویل و قرار بود بریم آبشار لاتون و تا بالای آبشار بریم. پیاده روی تا بالای آبشار برای من خیلی سخت بود، با اینکه عاشق طبیعت و کوه هستم، خیلی اذیت شدم هم موقع بالا رفتن و هم موقع پایین اومدن، وقتی رسیدم به چادر پاهام انقدرررررر درد گرفته بود که نمیدونستم چجوری باید بخوابم …
با نامزدم باهم بودیم و ایشون هم با اینکه از من خیلی در وضعیت بهتری بود ولی پا درد گرفته بود!
وقتی برگشتیم تصمیم گرفتم که شروع کنم و خودم رو از این وضعیت نجات بدم، ایده ای هم که داشتم این بود که غیر از 3 جلسه سنگنوردی که انجام میدم برم توچال و از پایین پیاده روی کنم تا ایستگاه 1 و این رو هردفعه بیشتر کنم تا هرکجا که میتونم. این کار رو شروع کردیم و یک روز حین این پیاده روی یادم اومد که دوستی دارم که مربی TRX هستش و رشته ش تربیت بدنیه، و کلا در این حوزه فعالیت میکنه. گفتم بذار باهاش صحبت کنم و شاید اون یک رژیم غذایی مناسب داشته باشه و همچنین ازش ورزش هم بگیریم
رژیم رو بهم داد و مواد غذایی ممنوعه رو مشخص کرد و من طبق تجربه های ناموفقی که از رژیم های قبلی داشتم متوجه شدم این رژیم خیلی معقوله برای من، بخصوص که ورزش هم میکردم و الان بهش TRX هم اضافه شده بود.
من شروع کردم به این سبک جدید، و جوری هدف داشتم که تا اون روز اونجوری انگیزه نداشتم که خودم رو به وزن ایده آلم برسونم.
طی 9 ماه من از سایز نزدیک به 42 رسیدم به سایز 36 و وزنمم به 57 کیلو رسید. چیزی که آخرین باری که در این شرایط بودم 18 سالم بود و من خودم رو به خواستم رسوندم، نه زجر کشیدم، نه اذیت شدم
واقعا لذت بردم،چون ورزش کردن یکی از کارهای بسیار مورد علاقه منه، و من با عشق و با علم به اینکه من نتیجه میگیرم و به هدفم میرسم شروع کرده بودم و ادامه دادم، و نمونه ی افرادی که ورزش میکردن و سالم بودن هم زیاد بود و من میگفتم وقتی فلانی تونسته پس منم میتونم.
یکی از انگیزه های اصلی من قوی تر شدن، سبکتر شدن، برای سنگنوردی کردن بود تا بتونم درجه صعود خودم رو بالا ببرم و مسیرهای سنگین تری رو صعود کنم، به خودم میگفتم باید سبک بشی که بتونی درجه صعودت رو بالا ببری، و این مورد انگیزه ی زیادی در من بوجود میاورد.
و داشتن یک آدم هم فرکانس در زندگیم هم کمکم کرد که اگه جایی خواسته م یادم رفت، ایشون بهم یادآوری کنه که ببین چقدر تغییر کردی، ادامه بده و برو جلو تو میتونی، تا الان عالی بودی و از این به بعد هم همینه. و مثلا اگه یه روزی من از خستگی زیاد نای انجام حرکات TRX رو نداشتم، پامیشدم و ورزش میکردم چون میخواستم به خودم ثابت کنم که میتونم بهش برسم.
همیشه خودم رو تجسم میکردم که وزنم سبک شده و فلان مسیر خفن باشگاه که آرزومه صعودش کنم رو دارم صعود میکنم، مسیر توی ذهنم بود، حتی حرکاتی که باید انجام میدادم که مسیر صعود بشه هم توی ذهنم پررنگ بود، میدیدمشون و به خودم میگفتم تو میتونی این حرکت رو بزنی کافیه توی مسیر بمونی تا برسی بهش، همیشه از صعودهام فیلم میگرفتم و هزاربار نگاهشون میکردم و لذت میبردم از اینکه این مسیرها رو صعود کردم، مسیرهایی که توی شیب منفی بودن و استارت زدنشون برام آرزو بود رو براحتی صعود میکردم
و باز انگیزه میگرفتم، به خودم میگفتم ببین چقدر خوب تا اینجا اومدی بالا و پیشرفت کردی، ادامه بده که از این هم میتونی خفن تر بشی.
منو نامزدم اگه بگم صد در صد نه، ولی 99.99 درصد باهم همفرکانس هستیم که بی نهایت بابتش سپاسگزارم، هم علاقه ورزشیمون مثل همه، هم هردو به قوانین علاقمندیم و هم کلی چیزهای دیگه، سنگنوردی کردن با نامزدم هم باعث شده بود پیشرفت بیشتری داشته باشم چون روی مسیرهایی که برای ایشون زده میشد که متفاوت تر و خیلی سنگینتر از مسیرهای خودم بود، تلاش میکردم، حتی اگه استارتش رو میتونستم بلند بشم کلی به خودم افتخار میکردم، و نامزدم هم همیشه نکاتی رو بهم یاد میداد که خیلی خیلی به پیشرفتم کمک کرد.
تا اینکه آسیب دیدم و مدتی از ورزش دور بودم، با اینحال من انقدررر اصولی روی خودم کار کردم که نتیجه هنوز همونه، بعد از 3 سال من شاید 3 کیلو به وزنم اضافه شد.
الانم به امید خدا مجددا سنگنوردی رو بطور خیلی سبکی شروع کردم. و همین نتیجه ای که از قبل دارم باعث شده انگیزه داشته باشم که دوباره بترکونم و حتی بیش تر از قبل خودم و قوی کنم و لذت ببرم.
و این الگو باعث شد من بتونم توی خیلی موارد دیگه هم پیشرفت کنم، و همچنان در تلاشم این انگیزه رو در خودم زنده نگهدارم و در تمام جنبه های زندگیم ازش استفاده کنم.
گاهی یادم میره ولی سریع به مسیر برمیگردم و خداوند رو سپاسگزارم بابت اینکه آموزه های شما هم خیلییییییییییی کمکم کرده یاد بگیرم که باورهام رو چطور تغییر بدم و باورهای محدود کننده رو از خودم دور کنم. البته که کامل نیستم ولی همین که میدونم دارم روی خودم کار میکنم بی نهایت سپاسگزارم.
من وقتی یک پلن ذهنی رو برای خودم هدفمند میکنم اولین چیزی که براش مشخص میکنم یک چارچوب سازمان یافته هست یک چارچوبی که منو نسبت به مسیر و هدف نهاییم ساماندهی کنه از اینکه در مسیر راهم برای اون هدف دلسرد نشم یا خسته نشم یا تنبلی نکنم یا هر چیزی که منو نسبت به اون هدف دور نکنه اصطلاحا در یک مسیر ما هم بی نطمی در نظم داریم هم نظم در بی نظمی و این چارچوب برای من سبب میشه که این تضادهای ناخودآگاه و ناچار رو بهم به تفاهم ذهنی من برسونه
من وقتی هدفی تو ذهنم جوانه میزنه قطعا به خودم میگم وقتی این ابر ذهنی در ذهنم جرقه خورده قطعا پس در وجودم راه حلش هم نمایان شده و قطعا من برای رسیدن به این هدف ساخته شدم که فکرش در ذهنم جوانه زده
هیچ وقت حتی به بزرگترین و رویایی ترین اهدافم نخندیدم هیچ وقت نسبت به عقاید دیگران به اونچه که برایم هدف هست توجه نکردم و همیشه گفتم اهداف من آرزوی دیگران هست و من باید این هدف رو برای خودم به واقعیت و حقیقت تبدیل کنم تا به یک رویا و آرزو و حسرت ابدی
یادمه یک برهه باشگاه بدن سازی میرفتم من خب اندامی معمولی و ضعیف تر داشتم و همیشه اولش با یک برنامه خیلی سبک کنار یک بدنسازی که هالتر 150 کیلویی میزد انجام میدادم هیچوقت دلسرد نشدم چون میگفتم اون هم یک روزه به این اندام نرسیده پس چرا من نرسم؟ من با دیدن اون و حرکات حرفه ای اش موتور انگیزه ام را بالا میبردم جاهایی که بدنم خالی میکرد به اون نگاه میکردم و به خودم میگفتم اینجاست فرق بین اونی که دلسرد میشه و اونی که بعد چند سال میشه این آقا و برای مسابقات داره آماده میشه
بعد از 1 سال من تونستم هالتر 30 کیلویی بزنم درسته 150 کیلویی نشد ولی من به هدفم به اون بدنی که باید یک مهندس عمران داشت میرسیدم رسیدم
ولی متاسفانه دیگه مدتی ول کردم الان میگم اون هدف برای من هدف ناب نبود اگر بود باید ادامه دار میشد
هدفی هدف هست و ناب هست که براش تلاش کنی انجام بدی تلاش کنی انجام بدی و وقتی هم بدست آوردیش برایش باز برای بهتر شدنش تلاش کنی
خیلی ها بعد از بدست آوردن خیلی اهداف های بزرگ که گاهی خیلی چی هاشون تو مسیر براش از دست میدن دیگه بعدش بی تفاوت میشن ولی اینجاست تازه تلاش ما و انگیزه ما بعد از بدست آوردن و فاتح میدان شدن شروع میشه
انگیزه نگهداری و ماندگاری هدف
آثار ماتاخر و تقدم هدف
لذت بردن از داشتن اون هدف که دیگه آرزو و رویا نیست
عین بچه ای که گاهی به طاقچه بالای دیوار از فضولی زیاد هدف گذاری میکنه سرک بکشه با هزار مکافات صندلی زیر پا یا گریه… یکی بغلش کنه قدش برسه بالای طاقچه و بعد ببینه برای یه فضولی چقدر زمان و ساعت ها گذاشته ولی همون بچه باز روز های بعد هم مجددا در تکاپو همین کار هست اینقدر این کار میکنه که به خود میاد میبینه قدش دیگه رسیده به طاقچه
خیلی از ما ها باید همین باشیم اونقدر برای هدف هامون تلاش کنیم و مصمم باشیم و با انگیزه باشیم تا برسیم بهش و از رسیدن به بعد تازه باید قدردان و شکر گزار بیشتر باشیم به اینکه لیاقت داشتیم که به هدفمون رسیدیم
بزرگترین شرط موفقیت آدم های پیروز این هست تکبر ندارن غرور ندارن و همیشه خودشون رو به چشم یک طالب و طلب کننده میبینند در راه هدف همیشه دنبال یادگیری هستند تا بهترین مسیر ممکن رو به بهترین شکل ممکن انتخاب کنند
دایم در حال مقایسه و گله و شکایت و تحقیر کردن نیستند سرشون تو راه و مسیر هدف خود دارند اصلا مهم نیست براشون کی چی میگه
به نکات مثبت بیشتر فکر میکنند تا نکات منفی
به اینکه اگر به هدف برسند چه لذتی براشون داره بیشتر تلاش میکنند تا اینکه اگر مشکلی پیش بیاد یک دفعه تغییر عقیده بدهند
شکر گزاری میکنند با زمان حال دایم نجوای کلمات مثبت میکنند دایم خودشون رو به هدفشون نزدیک تر تجسم میکنند
چقدر این نکته که هدف گذاری کنیم رو درست و قشنگ توضیح دادید و چقدر هم مهم هست که البته تمام نکته هایی که میگید از هدف گذاری از تمرکز بر نکات مثبت از توحید از ایمان از روابط از سلامتی از ثروتمندی و … را به خوبی عمل میکنید یعنی در تمام موارد از اندازه 70%به بالا انجام داداید که واقعا قابل تحسین هستید ومن نه در این دیدگاه بلکه در تنهایی های خودم نیز شما رو تحسین میکنم و آفرین میگم این رو هم بگم که چقدر صبورانه به سمت هدفتون قدم برمیدارید که این هم نتیجه عمل کردن درست به قوانین هست
خلاصه که با این طریقه نگاه به زندگی هم خودتون رو به خواسته هاتون رسوندید و هم به میلیونها نفر دیگه هم کمک میکنید که به خاستهاشون به اندازه ای که باور کنند و عمل کنند به این نکات و قوانین برسند
راستی یک نکته که شاید بهتون کمک کنه این که من در تمریناتتون که نگه میکردم متوجه شدم از جایی که شما دست چپی هستید در قسمت دست چپتون بهتر و تمیزتر تمرینات رو انجام میدهید گفتم شاید این نکته بتونه بهتون کمک کنه
استاد از شما و از خانم شایسته و از تمام کسانی که این راه و مسیر رو به من نشان میدهید و روشهای رسیدن به خواسته هامون رو بهم یاد میدهید سپاسگزارم همینطور از خدای هدایتگر و بخشنده و مهربان
هر کجا که هستید بانشاط و تندرست و پولدار و خوشبخت در دنیا و آخرت باشید خدانگهدارتون
سلام و درود خدمت استادعزیزم و خانم شایسته مهربون و همه اعضای این خونواده …
دسخوش استاااد عجب بدن شقّه ای ساختیدو تراشیدین عضله ها یکنواخت و آناتومی در حدّ نامحدودیت.
چقققدر بینظیرو عالی
دمتون گرم واقعا کیف کردم تغذیه شدم و کلی انرژی گرفتم و بازهم ثابت قدم تر از همیشه به این مسیری که بعد یه عمر سرگردونی به لطف استاد در این سایت پیداش کردم ادامه بدم و یکی پس از دیگری آرزوهامو بغل کنم …
راستش من قبل اینکه وارد این سایت که شدم دقیقا داشتم با دنده 5 با 60 تاسرعت حرکت میکردم ولی به محض وارد شدنم به سایت زدم 3 و بروکه دیده نشی شد برام
اره دقیقا باتعهد کامل پی هدفامم و تمام این آموزه هایی که ازتون بکار میگیرم همه درنوع خودشون بهم پروبال و اوج میدن
اصلا خداجان خودش میگه برو اینوری قشنگتره ..من فقط رو هدفم پافشاری میکنم ولی رو مسیر نه میگم تسلیم خودتم و رو کروز تنظیمم هدایت کن که هرجا بریم فقط و فقط عشقِ و بس ..
راستش استاد کم کم تو دوروبریامون داره چو میفته و بهم میگن( آقای هدایتی )
راضیم حس باحالی داره دقیقا اون لحظه یه نگاه همرا با غرورو ما چاکرتیم به خدا دارم و بعد باز به امید خودش
استادعزیزم دقیقا هردفعه بعد از دستاوردهام برای دستاوردهای بعدیم کمتر خطا دارم و اشتیاق بیشتر و بیشتر،،
درحال حاضر دارم روی ایده ای برنامه ریزی میکنم که یه الهام بینهایت روشن و واضح بود و در این مسیر باکمک گرفتن از مسیر قبل نصف راه رو میرم
و این همون عادتی که شما ازش میگید و خیلی خیلی کمکم میکنه واسه اینکه از مسیر خارج نشم و به هدفم برسم ..
احسنت به شماوکسانی که برای رسیدن به اهدافشون ،گام برمیدارن واین مسیرقشنگ روادامه میدن.
منم دوره ی سلامتی روکارکردم وتجربه های قشنگی ازش دریافت کردم .باوجودنرمال بودن وزنم اماپایین اومدن وزنم، اندامم رو زیباتر کردوباعث شدوزنم سبک تربشه .به قول استاد چقدآدم احساس چابک بودن میکنه.
خیلی ازحرکات ورزشیم به خاطر کم شدن وزنم ،قشنگ تروبازمان بیشتری انجام میشه مثل حرکت بالانس توژیمیناستیک.
یاخیلی ازحرکات دیگه تو شنا، حرکت دست وپازدن کرال ،قورباغه یاپروانه.
استادمنم دوره ی 12قدم روبه این نیت کارکردم که یکی از اهداف بزرگم ،تغییرات خودم توروابط عاطفی با همسرم باشه.شایدب نظرتون دوره ی عشق و مودت برای رسیدن به خواستم ،مناسب تربود.ولی باکارکرداون دوره متاسفانه نتونستم تغییرزیادی بکنم شایدهنوزدرمسیرهدایت نبودم ولی چکاب فرکانسی این دوره 12قدم خیلی منومتعهدترکردتاهمه ی تلاش خودموبکنم .فک میکنم بیشتربه خاطراین بودکه قدم به قدم جلومیرفتیم انگاربه خودم فرصت میدادم .خلاصه اینکه برام عالی بودوخیلی ازاتفاقات وتغییرات خوب خودم و همسرم تواین دوره رخ داد.
ازکارکرداین قدمهابسیارلذت بردم .
استاد هدف بزرگی که من انتخاب کرده بودم روابط عالی با همسرم بودوخداروشکرهم ازش نتیجه های خوبی دیدم وازاونجایی که متعهد به این هدفم هستم ،دارم این مسیرروادامه میدم .امسال خیلی بهترازسال قبل دارم عمل میکنم .
خداروشکرکه فعلن ازخودم خیلی راضیم ،همسرمم مشخصه که راضیه .
استادسه نکته ی مهمی که گفتید خیلی خوب بود.
فرداشب پیش خانواده ی خودم هستم .پس فرداشب هم پیش خانواده ی همسرم.
میخام باشهامت این موضوع رواعلام کنم وبگم من روابطی باهمسرم ایجادمیکنم که نظیرشو ندیده باشید.
من همین جاپیش شماودوستان عزیزم اعلام میکنم ،که بایدبه روابط عالی عاطفی برسم .
الان هم عالیه .این مدت خیلی تغییرات خوبی کردم که باتغییرات خوب خودم ،همسرم هم تغییرات مثبتی کرده. ولی به خاطراین اعلام میکنم که دنبال این هدفم باشم درتمام لحظات زندگیم .منم همون پایداری رومیخام .
سلام میکنم به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جانم و همه دوستان نازنین سایت
اول از همه باید بگم که چقدر لذت بردم از دیدن فایل و این همه تعهد و انگیزه شما استاد عزیزم که واقعاً تحسینبرانگیزه. خیلی تحسینتون می کنم استاد. و ازتون سپاسگزارم که اینطور عالی برای ما الگوسازی می کنید.
استاد هر فایلی که روی سایت میاد انگار پاسخیه به درخواستهای قبلی من. امروز نیاز داشتم به شنیدن این حرف ها، به این یادآوری، تا ازتون انرژی بگیرم، تا حرفاتون تأییدی باشه بر اینکه دارم درست می رم، مسیرم درسته، فقط باید متمرکزتر باشم، فوکوسم بیشتر باشه.
دقیقاً امروز به دوره 12 قدم و هدفی که مشخص کرده بودم، فکر می کردم. داشتم میگفتم باید برم ببینم اون موقع در دفترم چی نوشته بودم و چه وضعیتی داشتم. و ببینم چقدر تونستم برای هدفی که تعیبن کرده بودم قدم بردارم.
حالا سعی می کنم به سوالات متن فایل جواب بدم:
چند هدف که در زندگی خود به آنها رسیدهای را به یاد بیاور. چه الگوها یا رفتارهایی را می توانی شناسایی کنی که باعث دستیابی شما به آن اهداف شد؟
استاد، در کمال تأسف، انگار قبل از آشنایی با شما من هدف خیلی خاصی نداشتم.
در گذشته، مهم ترین هدف من در زندگی این بوده که از خونه پدری – با اون شرایط و اوضاع نابسامانی که حاکم بود – بیام بیرون و با آرامش و بهسلامت بیام بیرون. که خوشبختانه این هدف محقق شد.
چطور انگیزههایت را حفظ میکردی؟
در دورهای که در خونه پدری بودم و مشکلات خیلی شدید بود، به مصداقِ «ادب از که آموختی؟ از بیادبان»، فهمیده بودم که نباید راهی رو که بقیه رفتن، برم. به طرز عجیبی می تونستم روی اونها تمرکز نکنم. در واقع لطف خدا بود. هدایت خداوند بود. خودم رو غرق درس خوندن، یا مطالعه کتاب های مختلف یا قران خوندن می کردم. بعدها که دانشگاه و سر کار رفتم، خدا رو شکر، فقط غروب تا صبح خونه بودم و کنترل ذهن کمی راحت تر بود. و فقط به درس و دانشگاه و کار فکر می کردم و منتظر بودم که صبح بشه و از خونه فرار کنم!یعنی اینطوری انگیزه هام رو حفظ می کردم. به امید قرار گرفتن در محیط دانشگاه، پیش دوستام، و محیط کار، پیش همکارهام. دیوانهوار خودم رو در درس و کار غرق می کردم. در دانشگاه معمولاً رتبه برتر می شدم.
الان که فکر می کنم، می بینم شاید به خاطر همینه که الان بعد از این همه سال، دیگه اون کارم رو دوست ندارم و یه کار جدید شروع کردم. چون احساس می کنم اون کار کاری نبوده که من با عشق و علاقه انجام بدم. کاری بوده که من فقط خودم رو در اون گم می کردم تا ذهنم آزاد نباشه. یعنی از سر اجبار و به خاطر شرایطم شروعش کرده بودم و دیگه همینطوری در اون کار متبحر شده بودم و ادامه داده بودمش.
* بعد هدفم این بوده که یه زندگی خوب و آروم و مثلاً عاشقانه داشته باشم که اینم اوکی بود. بعد بچه اومد و هدفم این شد که بچه سالم باشه و خوب بزرگ بشه و فلان و بهمان، و بعد با موفقیت کنکور بده و رشته خوب قبول بشه و… که اینم محقق شد. یه رشته خوب در دانشگاه تهران.
* اما خودم چی؟
خودم تا پیش از این اصلاً هدفی نداشتم. فکر میکردم هدف یعنی همینا. و تمام انرژی و وجودم رو می ذاشتم واسه محقق شدن این شرایط.
* ولی بعد با گوش کردن فایل ها، مخصوصاً از دوره عزت نفس به بعد فهمیدم که من تا حالا اصلاً خودم رو به حساب نمیاوردم و آدم نمیدونستم که بخوام هدفی هم داشته باشم!
الان یه مدته به لطف آگاهی ها و آموزش های شما بیدار شدم.
هدف هام رو نوشتم که اولین و مهم ترینش استقلال مالی خودمه که این هدف خودش چندین زیرشاخه و هدف کوچیک تر در درونش داره.
هدفم اینه که اول درآمد شخصی داشته باشم و بعد اون رو سه برابر و چند برابر کنم. یعنی استقلال مالی تمام و کمال در همه زمینه ها، بدون وابستگی به همسرم داشته باشم، که طبعاً باید تکاملم رو در این مورد طی کنم.
برای رسیدن به این هدف چی کار می کنم؟
دو ماهه کاری رو شروع کردم که ازش هیچی بلد نبودم، یعنی هیچی! ولی در شروع کار بهم گفته شد که انجامش بده. منم شروعش کردم. از هیچی شروع کردم، با شرایط و امکانات محدودی که داشتم. و الان خیلی توش پیشرفت کردم. البته هنوز به موفقیت مالی و درآمد نرسیدم ولی متعهد شدم که خودم رو به درآمد برسونم و کار رو ادامه بدم تا هدفم محقق بشه.
برای این مورد اهرم رنج و لذت قدرتمندی هم نوشتم و هر روز دارم انجامش می دم و تکرار می کنم.
در عین حال دست خدا رو باز گذاشتم و هر روز ازش هدایت می خوام برای کارم. هر کاری که بگه انجام میدم. فعلاً این کار رو شروع کردم و چون اوایل کارمه خیلی وقت ازم می گیره. باید تکاملم رو طی کنم. شاید بعدها بتونم این کار رو در یکدهم زمان الان انجام بدم. شاید هم کلاً هدایت بشم به یه کار دیگه. هر وقت بهم گفته بشه، هر کاری باشه انجام میدم.
دومین هدفم بهبود و درمان بیماری کمالگراییمه. همین جا بگم که از شما استاد عزیزم و مریم نازنینم برای آگاهیهای این دوره نجاتبخش سپاسگزارم.
برای رسیدن به این هدفم چی کار می کنم؟
من همون طور که گفتید، از بهبودهای ریز ریز در این زمینه شروع کردم.
شروع کردم به انجام دادن یکی یکیِ کارهای ناتموم و نیمهکاره، شروع کردم به سامان دادن به همه آشفتگیها. البته نه به یکباره، بلکه ریز ریز، کمکم.
مثلاً از نظم دادن اساسی به کمد لباسم گرفته تا تعیین تکلیف کردن برای لباس های بدون استفاده و تلنبارشده، تا انجام بعضی کارهای کوچیک که منتظر می موندم تا نیروی کمکی خونه فلان موقع بیاد و انجامش بده. و گاهی کلافهکننده می شد. دیگه خودم انجام می دم، حالا هر چقدر که تونستم. بعد هم ایشون میاد کامل انجام می ده.
یا مثلاً تموم کردن کتابی که مدت ها نیمهکاره مونده بود و می گفتم باید دوباره از اول بخونمش. توی این روزها تمومش کردم و از اول هم نخوندم، از ادامه خوندم، چون نیاز نبود و داستان یادم بود.
یعنی می خوام بگم سختگیری رو کم کردم و سعی می کنم بهبودهای ریز ریز به زندگیم بدم. از این بابت هم خیلی راضی و خوشحالم. و هر چند در نوشتن تمرین ها تنبلی می کنم (که خود این هم به خاطر کمالگراییه، چون می گم تمرینم باید خیلی خوب باشه و یه چیز کوچیک ارزش نداره که برم بنویسم)، ولی دارم انجامشون میدم. و اهرم رنج و لذت هم نوشتم که هر روز اجرا و تکرارش میکنم.
این دوتا هدف من تا پایان امسال هستند. یکی اینکه کسب و کار خودم رو داشته باشم و مستقل از همسرم باشم و دیگه اینکه یه فرد بهبودگرا باشم که همین لحظه شروع کنم به عمل کردن، و بین حرف و عملم فاصله نباشه.
قطعاً انتظار ندارم یکی دو ماهه به نتیجه و هدف برسم و تا پایان امسال به خودم فرصت دادم. ولی هدف های کوچیک تری هم دارم که در دل این دو تا هدف بزرگم هستند.
اونها رو در دفتر خصوصیم نوشتم و به امید خدا وقتی محقق شدند، میام ازشون می نویسم.
در پناه خداوند وهاب شاد و سلامت و ثروتمند باشید همگی.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت استاد عزیزم و استاد شایسته عزیز و علی آقای عزیز و همه دوستان ارزشمندم
چقدر انسان میتونه قوی باشه
چقدر انسان میتونه ایمان داشته باشه
چقدر انسان میتونه تغییر کنه
بینهایت سپاسگزار شما استاد عزیزم هستم که در این سن با اون شرایط جسمی تونستین به نتایجی برسین که واقعا از ذهن من دور بود.
رسیدن به هر خواسته ای سه مرحله میخاد
درخواست کردن واضح
باور ساختن
رها بودن
این سه مرحله لازمه هر تغییر یا ایجادیه
فیزیک خیلی ورزشکاری گرفتید و بسیار ظاهر زیبایی ساختید،بماند که چقدر از درون انسان قوی تر میشه.
وقتی نتیجه میگیریم ،ماندن در اون شرایط کار مهمه
برای خودمون یادآوری کنیم مسیر نتیجه رو و به خودمون بگیم که اون اعمال این نتایج رو آوردن ،خب اگر اعمال تغییر کنه نتایج متفاوت میشه .البته دلیل تغییر اعمال هم باز تغییر افکارِ
استاد تحسین میکنم شما رو که ایمان دارید و همش هم شکرگزاری میکنید و تایید و تصدیق میکنید
واقعا نمونه قرآنی هستید که ایمان دارید به یگانگی الله و شرک هم نمیورزید.
این فایل برای من امروز چشمک زد و میبایست ببینم که دیدم .البته جدا از حال و روزم نیست چرا که منم دوره سلامتی رو دارم و کلی از چربیهای بدنم آب شده وعضلات بدنم در حال ساخته.
سپاسگزارم و امیدوارم .در حال درست کردن ایمانم هستم تا نتایج مالی هم (آنچه که میخواهم)رقم بخورد و نهایتا ایمانم ایمانی باشد که به عمل منجر شده است.
خدا نگهدارتون باشه
به نام خدا
روزشمارتحول زندگی من روز 182
سلام به استاد عزیزوخانم شایسته
این فایل حاوی اصولی در مورد هدفگذاری میباشد که استاد چند اصل مهم رو برای داشتن هدفی بیان کردن و گرفتن عکس قبل از عمل و بعد عمل درمورد بعضی هدفها مثل اندام و هدفهای دیگر نوشتن میتونه باشه که بدونیم کجا بودیم و به کجا رسیدیم و چقدر تحول و تغییر ایجاد شده که هم انگیزه بگیریم و هم درطی مسیر نکته مهمی رو که استاد هم تو این فایل گفتن اینکه برای هر هدف و خواسته ای یک اصل ثابت وجود داره که با تکرار این اصل و پیاده کردن اون میشه به هر هدفی رسید که از چه راهی رفتیم و چه باوری داشتیم و چه اصلی رو رعایت کردیم .و خیلی مهمه که بدونیم که ازچه مسیری نتیجه رخ داده و مسیر جدید رو تبدیل به عادت کنیم که نتیجه ماندگار باشه و برای اینکه متعهد باشیم هدفمون رو به افرادمناسب اعلام کنیم و دست خدا رو بازبگزاریم که به مسیرخواسته هدایت بشیم و به یک راه نچسبیم
خداروشکر میکنم که در این مسیر زیبا هستم.
بنام خدای زیبایی ها
سلام به همگی
جواب سوالات این فایل پیدل کردن الگوها و راه رسیدن به اهداف و یاداوری برای ذه
ن تا بتونه بوسیله اون به هر هدفی برسه
تو همه اهداف مهمی که تو زندگیم رسیدم چند تا عامل همیشه بود
1- تمرکز و توجه نکردن به عوامل حواسپرتی
2- خودباوری
3- قدم اولیه گرفتن هر چند ایده اولی خام بود ولی شروع کردن و از نتیجه کوچک حرکتم انگیزه واسه باور به شدن و ادامه دادن و انگیزه گرفتن واسه متعهد موندن و ادامه
دادن و پیش رفتن و تجسم کردن و فرکانس فرستادن
مهمترین عامل باور به شدن و باور اینکه من میتونم باور به اینکه خدا تو مسیر با من هست تا اخرش وقتی من مصر و متهعهد باشم جهان راه رو باز میکنه
سلام و خداقوت به استاد عزیزم
استاد دیشب دقیقا داشتم به این فکر میکردم که چطوری میشه استاد به همه ی خواسته هاش و هدف هاش میرسه اما من نمیرسم . درحالیکه من دوره 12 قدم رو تا قدم هفتم اومدم بهتر از قبل شدم از لحاظ آرامش ذهنی اما الان میفهمم که فکر میکردم دوره باید برام کاری بکنه درحالیکه من خودم تمرکز نداشتم . اینو مینویسم و از خودم رد پا به جا میذارم چون یکی از عواملی که میتونه اعتماد به نفس منو بالا ببره داشتن اندام عالی هست و من قبل از حاملگی اندام خیلی خوبی داشتم و کلا انگار بعد حاملگی و زایمان یه شوک اومد بهم که تانیان واقعا زندگی همینه یعنی ؟! یعنی تموم شد همه چی دیگه باید بری دنبال بچه داری و کارای خونه و نمیتونی برسی به خواسته هات یه تضاد خیلی بزرگ که اصلا نمیتونم هضمش کنم اما حتی وقتی دیشب حرفش رو میزدم گریم میگرفت چون من کلی هدف دارم خواسته دارم که از بچگی رویاشو داشتم و باید برسم به همه ی خواسته هام . بزرگترین ایراد من اینه که به هدایت خدا توجهی ندارم و خدا میگه خب بیا خودت برو و خودم همیشه سرم به سنگ میخوره و الان فهمیدم واقعا مشکلم کجاست و نکته ی دیگه اینکه من میخواستم به همه ی هدف هام و خواسته هام یه جا برسم و این ذهنم رو خیلی مشغول میکرد و نمیتونستم اون تمرکز درست رو داشته باشم و صد در صد نتیجه هم نتیجه دلخواه من نبود . میخوام از خودم ویدیو درست کنم و بگم که چقدر اوکی نیستم با این شرایطم و باید تغییرش بدم و اجازه بدم خدا هدایتم کنه . الهی شکر به خاطر وجود شخصی مثل شما سر راه زندگیم و الهی شکر که خدایی دارم که منو هدایتم میکنه به بهترین هایی مثل شما . ممنونم ازتون استاد
بنام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادان عزیز و خوشتیپ و خوش استایلم
سلام به همه ی دوستان هم فرکانسم
اول از همه سپاسگزار خداوند هستم که در این مسیر قدم برداشتم و تلاش میکنم زندگی خودم رو بهبود ببخشم، سپاسگزار شما هستم که نشونمون میدید که کارکردن روی خود چقدر باعث پیشرفت میشه، چقدر زندگی رو لذت بخش و زیبا میکنه، از اینکه دیدم این فایل رو در باشگاه ضبط کردید کلی لذت بردم و برام جالب بود که چه محیط آرومی در باشگاه وجود داره که میشه براحتی یک فایل با کیفیت صدای خیلی خوب ضبط کرد.
یکی از اهداف خیلی بزرگ برای خودم که بهش رسیدم دقیقا بحث لاغری بود.
من 168 سانتی متر قدمه و 60 کیلو وزنمه، اون موقع که الان میخوام ازش بگم وزنم روی 71 اینورا بود. تا اونموقع هم من خیلی رژیم های مختلفی رو امتحان کرده بودم، ورزش کرده بودم، هر سبکی که باعث میشد من بتونم وزنم رو پایین بیارم رو امتحان کرده بودم و همشون تا دیگه انجامشون نمیدادم منو برمیگردوند به جایگاه قبلیم!
سه سال پیش بادوستامون رفته بودیم سمت لوندویل و قرار بود بریم آبشار لاتون و تا بالای آبشار بریم. پیاده روی تا بالای آبشار برای من خیلی سخت بود، با اینکه عاشق طبیعت و کوه هستم، خیلی اذیت شدم هم موقع بالا رفتن و هم موقع پایین اومدن، وقتی رسیدم به چادر پاهام انقدرررررر درد گرفته بود که نمیدونستم چجوری باید بخوابم …
با نامزدم باهم بودیم و ایشون هم با اینکه از من خیلی در وضعیت بهتری بود ولی پا درد گرفته بود!
وقتی برگشتیم تصمیم گرفتم که شروع کنم و خودم رو از این وضعیت نجات بدم، ایده ای هم که داشتم این بود که غیر از 3 جلسه سنگنوردی که انجام میدم برم توچال و از پایین پیاده روی کنم تا ایستگاه 1 و این رو هردفعه بیشتر کنم تا هرکجا که میتونم. این کار رو شروع کردیم و یک روز حین این پیاده روی یادم اومد که دوستی دارم که مربی TRX هستش و رشته ش تربیت بدنیه، و کلا در این حوزه فعالیت میکنه. گفتم بذار باهاش صحبت کنم و شاید اون یک رژیم غذایی مناسب داشته باشه و همچنین ازش ورزش هم بگیریم
رژیم رو بهم داد و مواد غذایی ممنوعه رو مشخص کرد و من طبق تجربه های ناموفقی که از رژیم های قبلی داشتم متوجه شدم این رژیم خیلی معقوله برای من، بخصوص که ورزش هم میکردم و الان بهش TRX هم اضافه شده بود.
من شروع کردم به این سبک جدید، و جوری هدف داشتم که تا اون روز اونجوری انگیزه نداشتم که خودم رو به وزن ایده آلم برسونم.
طی 9 ماه من از سایز نزدیک به 42 رسیدم به سایز 36 و وزنمم به 57 کیلو رسید. چیزی که آخرین باری که در این شرایط بودم 18 سالم بود و من خودم رو به خواستم رسوندم، نه زجر کشیدم، نه اذیت شدم
واقعا لذت بردم،چون ورزش کردن یکی از کارهای بسیار مورد علاقه منه، و من با عشق و با علم به اینکه من نتیجه میگیرم و به هدفم میرسم شروع کرده بودم و ادامه دادم، و نمونه ی افرادی که ورزش میکردن و سالم بودن هم زیاد بود و من میگفتم وقتی فلانی تونسته پس منم میتونم.
یکی از انگیزه های اصلی من قوی تر شدن، سبکتر شدن، برای سنگنوردی کردن بود تا بتونم درجه صعود خودم رو بالا ببرم و مسیرهای سنگین تری رو صعود کنم، به خودم میگفتم باید سبک بشی که بتونی درجه صعودت رو بالا ببری، و این مورد انگیزه ی زیادی در من بوجود میاورد.
و داشتن یک آدم هم فرکانس در زندگیم هم کمکم کرد که اگه جایی خواسته م یادم رفت، ایشون بهم یادآوری کنه که ببین چقدر تغییر کردی، ادامه بده و برو جلو تو میتونی، تا الان عالی بودی و از این به بعد هم همینه. و مثلا اگه یه روزی من از خستگی زیاد نای انجام حرکات TRX رو نداشتم، پامیشدم و ورزش میکردم چون میخواستم به خودم ثابت کنم که میتونم بهش برسم.
همیشه خودم رو تجسم میکردم که وزنم سبک شده و فلان مسیر خفن باشگاه که آرزومه صعودش کنم رو دارم صعود میکنم، مسیر توی ذهنم بود، حتی حرکاتی که باید انجام میدادم که مسیر صعود بشه هم توی ذهنم پررنگ بود، میدیدمشون و به خودم میگفتم تو میتونی این حرکت رو بزنی کافیه توی مسیر بمونی تا برسی بهش، همیشه از صعودهام فیلم میگرفتم و هزاربار نگاهشون میکردم و لذت میبردم از اینکه این مسیرها رو صعود کردم، مسیرهایی که توی شیب منفی بودن و استارت زدنشون برام آرزو بود رو براحتی صعود میکردم
و باز انگیزه میگرفتم، به خودم میگفتم ببین چقدر خوب تا اینجا اومدی بالا و پیشرفت کردی، ادامه بده که از این هم میتونی خفن تر بشی.
منو نامزدم اگه بگم صد در صد نه، ولی 99.99 درصد باهم همفرکانس هستیم که بی نهایت بابتش سپاسگزارم، هم علاقه ورزشیمون مثل همه، هم هردو به قوانین علاقمندیم و هم کلی چیزهای دیگه، سنگنوردی کردن با نامزدم هم باعث شده بود پیشرفت بیشتری داشته باشم چون روی مسیرهایی که برای ایشون زده میشد که متفاوت تر و خیلی سنگینتر از مسیرهای خودم بود، تلاش میکردم، حتی اگه استارتش رو میتونستم بلند بشم کلی به خودم افتخار میکردم، و نامزدم هم همیشه نکاتی رو بهم یاد میداد که خیلی خیلی به پیشرفتم کمک کرد.
تا اینکه آسیب دیدم و مدتی از ورزش دور بودم، با اینحال من انقدررر اصولی روی خودم کار کردم که نتیجه هنوز همونه، بعد از 3 سال من شاید 3 کیلو به وزنم اضافه شد.
الانم به امید خدا مجددا سنگنوردی رو بطور خیلی سبکی شروع کردم. و همین نتیجه ای که از قبل دارم باعث شده انگیزه داشته باشم که دوباره بترکونم و حتی بیش تر از قبل خودم و قوی کنم و لذت ببرم.
و این الگو باعث شد من بتونم توی خیلی موارد دیگه هم پیشرفت کنم، و همچنان در تلاشم این انگیزه رو در خودم زنده نگهدارم و در تمام جنبه های زندگیم ازش استفاده کنم.
گاهی یادم میره ولی سریع به مسیر برمیگردم و خداوند رو سپاسگزارم بابت اینکه آموزه های شما هم خیلییییییییییی کمکم کرده یاد بگیرم که باورهام رو چطور تغییر بدم و باورهای محدود کننده رو از خودم دور کنم. البته که کامل نیستم ولی همین که میدونم دارم روی خودم کار میکنم بی نهایت سپاسگزارم.
سلام بر همه دوستان عزیز
من وقتی یک پلن ذهنی رو برای خودم هدفمند میکنم اولین چیزی که براش مشخص میکنم یک چارچوب سازمان یافته هست یک چارچوبی که منو نسبت به مسیر و هدف نهاییم ساماندهی کنه از اینکه در مسیر راهم برای اون هدف دلسرد نشم یا خسته نشم یا تنبلی نکنم یا هر چیزی که منو نسبت به اون هدف دور نکنه اصطلاحا در یک مسیر ما هم بی نطمی در نظم داریم هم نظم در بی نظمی و این چارچوب برای من سبب میشه که این تضادهای ناخودآگاه و ناچار رو بهم به تفاهم ذهنی من برسونه
من وقتی هدفی تو ذهنم جوانه میزنه قطعا به خودم میگم وقتی این ابر ذهنی در ذهنم جرقه خورده قطعا پس در وجودم راه حلش هم نمایان شده و قطعا من برای رسیدن به این هدف ساخته شدم که فکرش در ذهنم جوانه زده
هیچ وقت حتی به بزرگترین و رویایی ترین اهدافم نخندیدم هیچ وقت نسبت به عقاید دیگران به اونچه که برایم هدف هست توجه نکردم و همیشه گفتم اهداف من آرزوی دیگران هست و من باید این هدف رو برای خودم به واقعیت و حقیقت تبدیل کنم تا به یک رویا و آرزو و حسرت ابدی
یادمه یک برهه باشگاه بدن سازی میرفتم من خب اندامی معمولی و ضعیف تر داشتم و همیشه اولش با یک برنامه خیلی سبک کنار یک بدنسازی که هالتر 150 کیلویی میزد انجام میدادم هیچوقت دلسرد نشدم چون میگفتم اون هم یک روزه به این اندام نرسیده پس چرا من نرسم؟ من با دیدن اون و حرکات حرفه ای اش موتور انگیزه ام را بالا میبردم جاهایی که بدنم خالی میکرد به اون نگاه میکردم و به خودم میگفتم اینجاست فرق بین اونی که دلسرد میشه و اونی که بعد چند سال میشه این آقا و برای مسابقات داره آماده میشه
بعد از 1 سال من تونستم هالتر 30 کیلویی بزنم درسته 150 کیلویی نشد ولی من به هدفم به اون بدنی که باید یک مهندس عمران داشت میرسیدم رسیدم
ولی متاسفانه دیگه مدتی ول کردم الان میگم اون هدف برای من هدف ناب نبود اگر بود باید ادامه دار میشد
هدفی هدف هست و ناب هست که براش تلاش کنی انجام بدی تلاش کنی انجام بدی و وقتی هم بدست آوردیش برایش باز برای بهتر شدنش تلاش کنی
خیلی ها بعد از بدست آوردن خیلی اهداف های بزرگ که گاهی خیلی چی هاشون تو مسیر براش از دست میدن دیگه بعدش بی تفاوت میشن ولی اینجاست تازه تلاش ما و انگیزه ما بعد از بدست آوردن و فاتح میدان شدن شروع میشه
انگیزه نگهداری و ماندگاری هدف
آثار ماتاخر و تقدم هدف
لذت بردن از داشتن اون هدف که دیگه آرزو و رویا نیست
عین بچه ای که گاهی به طاقچه بالای دیوار از فضولی زیاد هدف گذاری میکنه سرک بکشه با هزار مکافات صندلی زیر پا یا گریه… یکی بغلش کنه قدش برسه بالای طاقچه و بعد ببینه برای یه فضولی چقدر زمان و ساعت ها گذاشته ولی همون بچه باز روز های بعد هم مجددا در تکاپو همین کار هست اینقدر این کار میکنه که به خود میاد میبینه قدش دیگه رسیده به طاقچه
خیلی از ما ها باید همین باشیم اونقدر برای هدف هامون تلاش کنیم و مصمم باشیم و با انگیزه باشیم تا برسیم بهش و از رسیدن به بعد تازه باید قدردان و شکر گزار بیشتر باشیم به اینکه لیاقت داشتیم که به هدفمون رسیدیم
بزرگترین شرط موفقیت آدم های پیروز این هست تکبر ندارن غرور ندارن و همیشه خودشون رو به چشم یک طالب و طلب کننده میبینند در راه هدف همیشه دنبال یادگیری هستند تا بهترین مسیر ممکن رو به بهترین شکل ممکن انتخاب کنند
دایم در حال مقایسه و گله و شکایت و تحقیر کردن نیستند سرشون تو راه و مسیر هدف خود دارند اصلا مهم نیست براشون کی چی میگه
به نکات مثبت بیشتر فکر میکنند تا نکات منفی
به اینکه اگر به هدف برسند چه لذتی براشون داره بیشتر تلاش میکنند تا اینکه اگر مشکلی پیش بیاد یک دفعه تغییر عقیده بدهند
شکر گزاری میکنند با زمان حال دایم نجوای کلمات مثبت میکنند دایم خودشون رو به هدفشون نزدیک تر تجسم میکنند
اصلا دنبال منفی باقی های ضمیر ناخودآگاه گاه نیستند
اصلا براشون فرق نداره هدف چقدر بزرگ هست میگن من میتونم
من لایق این هدفم
من قدرت حل مسیر رسیدن به هدفم رو دارم
من وقتی به این هدف رسیدم قطعا به راهش هم میرسم
امیدوارم که تونسته باشم منظورم رو برسونم
ولی من هر وقت به هدفی فکر کردم تلاش کردم
تلاش تلاش تلاش بدون ترس بدون نا امیدی
هیچ وقت نگفتم نمیتونم نمیشه اصلا من به این هدف چه
همیشه ذهنم بزرگ بزرگ تر کردم و قدرت کنترلم به ذهنم رو قوی تر کردم
همیشه گفتم باید بتونم باید بشه باید داشته باشم من لایق بهترین هام
سلام و درود بر شما استاد گرامی و همه گروه عباسمنش
آفرین بر شما استاد برای این بدن خوبی که ساختید
چقدر این نکته که هدف گذاری کنیم رو درست و قشنگ توضیح دادید و چقدر هم مهم هست که البته تمام نکته هایی که میگید از هدف گذاری از تمرکز بر نکات مثبت از توحید از ایمان از روابط از سلامتی از ثروتمندی و … را به خوبی عمل میکنید یعنی در تمام موارد از اندازه 70%به بالا انجام داداید که واقعا قابل تحسین هستید ومن نه در این دیدگاه بلکه در تنهایی های خودم نیز شما رو تحسین میکنم و آفرین میگم این رو هم بگم که چقدر صبورانه به سمت هدفتون قدم برمیدارید که این هم نتیجه عمل کردن درست به قوانین هست
خلاصه که با این طریقه نگاه به زندگی هم خودتون رو به خواسته هاتون رسوندید و هم به میلیونها نفر دیگه هم کمک میکنید که به خاستهاشون به اندازه ای که باور کنند و عمل کنند به این نکات و قوانین برسند
راستی یک نکته که شاید بهتون کمک کنه این که من در تمریناتتون که نگه میکردم متوجه شدم از جایی که شما دست چپی هستید در قسمت دست چپتون بهتر و تمیزتر تمرینات رو انجام میدهید گفتم شاید این نکته بتونه بهتون کمک کنه
استاد از شما و از خانم شایسته و از تمام کسانی که این راه و مسیر رو به من نشان میدهید و روشهای رسیدن به خواسته هامون رو بهم یاد میدهید سپاسگزارم همینطور از خدای هدایتگر و بخشنده و مهربان
هر کجا که هستید بانشاط و تندرست و پولدار و خوشبخت در دنیا و آخرت باشید خدانگهدارتون
بنام خداوندی که جان آفرید …
سلام و درود خدمت استادعزیزم و خانم شایسته مهربون و همه اعضای این خونواده …
دسخوش استاااد عجب بدن شقّه ای ساختیدو تراشیدین عضله ها یکنواخت و آناتومی در حدّ نامحدودیت.
چقققدر بینظیرو عالی
دمتون گرم واقعا کیف کردم تغذیه شدم و کلی انرژی گرفتم و بازهم ثابت قدم تر از همیشه به این مسیری که بعد یه عمر سرگردونی به لطف استاد در این سایت پیداش کردم ادامه بدم و یکی پس از دیگری آرزوهامو بغل کنم …
راستش من قبل اینکه وارد این سایت که شدم دقیقا داشتم با دنده 5 با 60 تاسرعت حرکت میکردم ولی به محض وارد شدنم به سایت زدم 3 و بروکه دیده نشی شد برام
اره دقیقا باتعهد کامل پی هدفامم و تمام این آموزه هایی که ازتون بکار میگیرم همه درنوع خودشون بهم پروبال و اوج میدن
اصلا خداجان خودش میگه برو اینوری قشنگتره ..من فقط رو هدفم پافشاری میکنم ولی رو مسیر نه میگم تسلیم خودتم و رو کروز تنظیمم هدایت کن که هرجا بریم فقط و فقط عشقِ و بس ..
راستش استاد کم کم تو دوروبریامون داره چو میفته و بهم میگن( آقای هدایتی )
راضیم حس باحالی داره دقیقا اون لحظه یه نگاه همرا با غرورو ما چاکرتیم به خدا دارم و بعد باز به امید خودش
استادعزیزم دقیقا هردفعه بعد از دستاوردهام برای دستاوردهای بعدیم کمتر خطا دارم و اشتیاق بیشتر و بیشتر،،
درحال حاضر دارم روی ایده ای برنامه ریزی میکنم که یه الهام بینهایت روشن و واضح بود و در این مسیر باکمک گرفتن از مسیر قبل نصف راه رو میرم
و این همون عادتی که شما ازش میگید و خیلی خیلی کمکم میکنه واسه اینکه از مسیر خارج نشم و به هدفم برسم ..
خیلی این فایل و مشارکت بهم چسبید
عاشقتونم و آرزومندآرزوهاتونم
عاقبت همگیتون بخیر و شادی ️️
هدفگذاری وتاثیرآن برزندگی.
به به سلام به استادعزیز خوش تیپ وخوش هیکلمون .
ماشاالله .
لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم .
در پناه خداباشی استادجان .
افتخار میکنم که استاد بااراده ای مثل شما دارم .
وازاینکه شمااستادم هستید به خودم میبالم .
واقعن تلاش وهمتتون تحسین برانگیزه .
احسنت به شماوکسانی که برای رسیدن به اهدافشون ،گام برمیدارن واین مسیرقشنگ روادامه میدن.
منم دوره ی سلامتی روکارکردم وتجربه های قشنگی ازش دریافت کردم .باوجودنرمال بودن وزنم اماپایین اومدن وزنم، اندامم رو زیباتر کردوباعث شدوزنم سبک تربشه .به قول استاد چقدآدم احساس چابک بودن میکنه.
خیلی ازحرکات ورزشیم به خاطر کم شدن وزنم ،قشنگ تروبازمان بیشتری انجام میشه مثل حرکت بالانس توژیمیناستیک.
یاخیلی ازحرکات دیگه تو شنا، حرکت دست وپازدن کرال ،قورباغه یاپروانه.
استادمنم دوره ی 12قدم روبه این نیت کارکردم که یکی از اهداف بزرگم ،تغییرات خودم توروابط عاطفی با همسرم باشه.شایدب نظرتون دوره ی عشق و مودت برای رسیدن به خواستم ،مناسب تربود.ولی باکارکرداون دوره متاسفانه نتونستم تغییرزیادی بکنم شایدهنوزدرمسیرهدایت نبودم ولی چکاب فرکانسی این دوره 12قدم خیلی منومتعهدترکردتاهمه ی تلاش خودموبکنم .فک میکنم بیشتربه خاطراین بودکه قدم به قدم جلومیرفتیم انگاربه خودم فرصت میدادم .خلاصه اینکه برام عالی بودوخیلی ازاتفاقات وتغییرات خوب خودم و همسرم تواین دوره رخ داد.
ازکارکرداین قدمهابسیارلذت بردم .
استاد هدف بزرگی که من انتخاب کرده بودم روابط عالی با همسرم بودوخداروشکرهم ازش نتیجه های خوبی دیدم وازاونجایی که متعهد به این هدفم هستم ،دارم این مسیرروادامه میدم .امسال خیلی بهترازسال قبل دارم عمل میکنم .
خداروشکرکه فعلن ازخودم خیلی راضیم ،همسرمم مشخصه که راضیه .
استادسه نکته ی مهمی که گفتید خیلی خوب بود.
فرداشب پیش خانواده ی خودم هستم .پس فرداشب هم پیش خانواده ی همسرم.
میخام باشهامت این موضوع رواعلام کنم وبگم من روابطی باهمسرم ایجادمیکنم که نظیرشو ندیده باشید.
ارع اعلام میکنم .اعلام میکنم تامتعهدترباشم وب خاطرگفتن هدفم توجمع ،مصرانه ترادامه بدم .
من دنبال ایجادروابط عالی با همسرم هستم .پس باکی ندارم که دیگران اینوبدونن.
نه به خاطر دیگران ،نه ب خاطرهمسرم ،به خاطرخودم که دوست دارم ازروابطم لذت کافی روببرم .
وهمانطورکه استادگفتن ،مطمئن هستم که به این هدفم میرسم واین اعلام کردن باعث میشه همیشه یادآوراین باشم که توبایدبتونی .
حالاکه اتفاقات قشنگی بین خودم و همسرم رخ داده ،به خودم میگم واقعن چراوقتی نعمتهای به این خوبی ازجانب همسرت بهت داده شده بود،توقدرشونمیدونستی ؟!
حالا که لذتشوچشیدم دیگه دوست دارم ادامه بدم .
اشتباه من این بود که بیرون اززندگیم دنبال روابط خوب میگشتم .افکارسمی توذهن خودم میپروروندم.
خداروشکرکه زنی متعدبه زندگیم بودم ولی همین افکارمزخرف همیشه توذهنم اذیتم میکردواجازه نمیداداززندگی خوبی که خودم دارم ،لذت ببرم .
چرا؟!چون دنبال خواسته ی بیجابودم .
خداروسپاسگزارم که درک وشعورمنوبالابرد.واگرنه بعدهاچقدربه خاطراشتباهاتم بایدزجرمیکشیدم .
بله بیان هدفم ،باعث میشه هروقت سمت اشتباهی رفتم یابازدوباره ناامیدشدم یانجواهاسراغم اومدن ،به خودم بگم ناهید خانوم یادت نرفته که چ قولی دادی .
پس برگردوبه مسیرت ادامه بده .
داشتن روابط عالی ازپاشنه های آشیل من بودوخیلی به خاطرش مقاومت داشتم .بازم ازخداوعباس منش عزیزم سپاسگزارم که منوتومسیردرست بردن.
خیلی بانکته ی دوم استادموافقم که وقتی مسیری روانتخاب میکنی ،خودتورهاکنی ومدام نگی من به این شکل یامن ازاین طریق فقط باید به خواستم برسم .
ازوقتی که ازاستادیادگرفتم ،منم معتقدم که اگه همه چیوبسپاری به خدا،خداوندخیلی خیلی بهترازخودت ،هدایتت میکنه به بهترین مسیرها.
پس چکاریه که بخام دخالت کنم .
تاحالاهمه ی تجربه های خودموکردم وبه هیچی نرسیدم ازاین جابه بعدمیخام خودموبسپارم به دستان خداوند.وایمان دارم که پروردگارمن برای من بهترین هارقم میزنه .
همه ی این قوت قلب هاروازاستادیادگرفتیم .
خیلی جاها ادای استادرودراووردم تاکم کم شدن باورهام.
توهمه ی زمینه هابه چیزی نمیچسبم .
نه توروابط ،نه ثروت ،ونه سلامتی ونه تومسائل مربوط به فرزندانم .
دیگه انقدبزرگ شدیم که به خدای خودمون اعتمادکنیم .وچقدرآسوده خاطرهستیم .من که اینجوری خیالم راحتره.
چون دیگه به عقل خودم اعتمادندارم .
آرامش بیشتری برخورداریم .دیگه سرموضوعی حرص و جوش الکی نمیخوریم .
بیخودوبی جهت هم استرس واضطراب نمیگیرتمون .
واااای قسمت قشنگش ،رسیدن ودیدن نتیجه ها.
بله استادوقتی به نکته ی سومتون برسیم که نتایج روببینیم ،دیگه سرازپانمیشناسیم .
چقدرخوشحال میشیم وچقدرانرژی وحس خوب میگیریم .
به چ لذتهای قشنگی میرسیم که ازخودمون دریغ کرده بودیم .
به خاطریه مشت باوروافکارغلط، مونده بودیم برسردوراهی .
بایه انتخاب درست و بارفتن تومسیردرست ،همه چیمون درست میشه .
خدایاکمکمون کن تاهمیشه این حال خوبو داشته باشیم .
دیگه وقتی این حال خوبی ونتیجه های قشنگ دیده بشم ،مگه میشه به راحتی ازشون بگذری وولشون کنی .
من که دلم نمیاد.
تاعمردارم تواین مسیرمیمونم .مگرمرگ منوازاین مسیرجداکنه .
ارع تبدیل میشه به عادت اونم عادتهای خوب .
هیچ وقت دلم نمیخادبه قبل برگردم .اتفاقادلم میخادانقدتواین مسیربمونم که یادم نیاد،قبلن چطوربودم .ینی انقدزمان ازش بگذره که همه چیه گذشته روفراموش کنم .
منم دنبال موفقیت همیشگی ودائمی هستم .
انشالله اگه ثابت بمونه که خیلی عالیه.
ماهرروز روی خودمون وتغییراتمون کارمیکنیم تابه عقب برنگردیم و همیشه به سمت جلو حرکت کنیم .
منم نتایج های کوچیک زیاددیدم تاباورم شده که میتونم به خواسته های بزرگم برسم .
انشالله که پایدارمیمونیم .
والگوی مناسبی برای عزیزان دورونزدیکمون میشیم .
استادجونم دمت گرم ،چ انرژی توپی ازاین فایل گرفتم .
من همین جاپیش شماودوستان عزیزم اعلام میکنم ،که بایدبه روابط عالی عاطفی برسم .
الان هم عالیه .این مدت خیلی تغییرات خوبی کردم که باتغییرات خوب خودم ،همسرم هم تغییرات مثبتی کرده. ولی به خاطراین اعلام میکنم که دنبال این هدفم باشم درتمام لحظات زندگیم .منم همون پایداری رومیخام .
استاد عزیزم ممنونم ازخداکه شماهستید .
عاشقتونم .
به نام خدای وهاب
سلام میکنم به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جانم و همه دوستان نازنین سایت
اول از همه باید بگم که چقدر لذت بردم از دیدن فایل و این همه تعهد و انگیزه شما استاد عزیزم که واقعاً تحسینبرانگیزه. خیلی تحسینتون می کنم استاد. و ازتون سپاسگزارم که اینطور عالی برای ما الگوسازی می کنید.
استاد هر فایلی که روی سایت میاد انگار پاسخیه به درخواستهای قبلی من. امروز نیاز داشتم به شنیدن این حرف ها، به این یادآوری، تا ازتون انرژی بگیرم، تا حرفاتون تأییدی باشه بر اینکه دارم درست می رم، مسیرم درسته، فقط باید متمرکزتر باشم، فوکوسم بیشتر باشه.
دقیقاً امروز به دوره 12 قدم و هدفی که مشخص کرده بودم، فکر می کردم. داشتم میگفتم باید برم ببینم اون موقع در دفترم چی نوشته بودم و چه وضعیتی داشتم. و ببینم چقدر تونستم برای هدفی که تعیبن کرده بودم قدم بردارم.
حالا سعی می کنم به سوالات متن فایل جواب بدم:
چند هدف که در زندگی خود به آنها رسیدهای را به یاد بیاور. چه الگوها یا رفتارهایی را می توانی شناسایی کنی که باعث دستیابی شما به آن اهداف شد؟
استاد، در کمال تأسف، انگار قبل از آشنایی با شما من هدف خیلی خاصی نداشتم.
در گذشته، مهم ترین هدف من در زندگی این بوده که از خونه پدری – با اون شرایط و اوضاع نابسامانی که حاکم بود – بیام بیرون و با آرامش و بهسلامت بیام بیرون. که خوشبختانه این هدف محقق شد.
چطور انگیزههایت را حفظ میکردی؟
در دورهای که در خونه پدری بودم و مشکلات خیلی شدید بود، به مصداقِ «ادب از که آموختی؟ از بیادبان»، فهمیده بودم که نباید راهی رو که بقیه رفتن، برم. به طرز عجیبی می تونستم روی اونها تمرکز نکنم. در واقع لطف خدا بود. هدایت خداوند بود. خودم رو غرق درس خوندن، یا مطالعه کتاب های مختلف یا قران خوندن می کردم. بعدها که دانشگاه و سر کار رفتم، خدا رو شکر، فقط غروب تا صبح خونه بودم و کنترل ذهن کمی راحت تر بود. و فقط به درس و دانشگاه و کار فکر می کردم و منتظر بودم که صبح بشه و از خونه فرار کنم!یعنی اینطوری انگیزه هام رو حفظ می کردم. به امید قرار گرفتن در محیط دانشگاه، پیش دوستام، و محیط کار، پیش همکارهام. دیوانهوار خودم رو در درس و کار غرق می کردم. در دانشگاه معمولاً رتبه برتر می شدم.
الان که فکر می کنم، می بینم شاید به خاطر همینه که الان بعد از این همه سال، دیگه اون کارم رو دوست ندارم و یه کار جدید شروع کردم. چون احساس می کنم اون کار کاری نبوده که من با عشق و علاقه انجام بدم. کاری بوده که من فقط خودم رو در اون گم می کردم تا ذهنم آزاد نباشه. یعنی از سر اجبار و به خاطر شرایطم شروعش کرده بودم و دیگه همینطوری در اون کار متبحر شده بودم و ادامه داده بودمش.
* بعد هدفم این بوده که یه زندگی خوب و آروم و مثلاً عاشقانه داشته باشم که اینم اوکی بود. بعد بچه اومد و هدفم این شد که بچه سالم باشه و خوب بزرگ بشه و فلان و بهمان، و بعد با موفقیت کنکور بده و رشته خوب قبول بشه و… که اینم محقق شد. یه رشته خوب در دانشگاه تهران.
* اما خودم چی؟
خودم تا پیش از این اصلاً هدفی نداشتم. فکر میکردم هدف یعنی همینا. و تمام انرژی و وجودم رو می ذاشتم واسه محقق شدن این شرایط.
* ولی بعد با گوش کردن فایل ها، مخصوصاً از دوره عزت نفس به بعد فهمیدم که من تا حالا اصلاً خودم رو به حساب نمیاوردم و آدم نمیدونستم که بخوام هدفی هم داشته باشم!
الان یه مدته به لطف آگاهی ها و آموزش های شما بیدار شدم.
هدف هام رو نوشتم که اولین و مهم ترینش استقلال مالی خودمه که این هدف خودش چندین زیرشاخه و هدف کوچیک تر در درونش داره.
هدفم اینه که اول درآمد شخصی داشته باشم و بعد اون رو سه برابر و چند برابر کنم. یعنی استقلال مالی تمام و کمال در همه زمینه ها، بدون وابستگی به همسرم داشته باشم، که طبعاً باید تکاملم رو در این مورد طی کنم.
برای رسیدن به این هدف چی کار می کنم؟
دو ماهه کاری رو شروع کردم که ازش هیچی بلد نبودم، یعنی هیچی! ولی در شروع کار بهم گفته شد که انجامش بده. منم شروعش کردم. از هیچی شروع کردم، با شرایط و امکانات محدودی که داشتم. و الان خیلی توش پیشرفت کردم. البته هنوز به موفقیت مالی و درآمد نرسیدم ولی متعهد شدم که خودم رو به درآمد برسونم و کار رو ادامه بدم تا هدفم محقق بشه.
برای این مورد اهرم رنج و لذت قدرتمندی هم نوشتم و هر روز دارم انجامش می دم و تکرار می کنم.
در عین حال دست خدا رو باز گذاشتم و هر روز ازش هدایت می خوام برای کارم. هر کاری که بگه انجام میدم. فعلاً این کار رو شروع کردم و چون اوایل کارمه خیلی وقت ازم می گیره. باید تکاملم رو طی کنم. شاید بعدها بتونم این کار رو در یکدهم زمان الان انجام بدم. شاید هم کلاً هدایت بشم به یه کار دیگه. هر وقت بهم گفته بشه، هر کاری باشه انجام میدم.
دومین هدفم بهبود و درمان بیماری کمالگراییمه. همین جا بگم که از شما استاد عزیزم و مریم نازنینم برای آگاهیهای این دوره نجاتبخش سپاسگزارم.
برای رسیدن به این هدفم چی کار می کنم؟
من همون طور که گفتید، از بهبودهای ریز ریز در این زمینه شروع کردم.
شروع کردم به انجام دادن یکی یکیِ کارهای ناتموم و نیمهکاره، شروع کردم به سامان دادن به همه آشفتگیها. البته نه به یکباره، بلکه ریز ریز، کمکم.
مثلاً از نظم دادن اساسی به کمد لباسم گرفته تا تعیین تکلیف کردن برای لباس های بدون استفاده و تلنبارشده، تا انجام بعضی کارهای کوچیک که منتظر می موندم تا نیروی کمکی خونه فلان موقع بیاد و انجامش بده. و گاهی کلافهکننده می شد. دیگه خودم انجام می دم، حالا هر چقدر که تونستم. بعد هم ایشون میاد کامل انجام می ده.
یا مثلاً تموم کردن کتابی که مدت ها نیمهکاره مونده بود و می گفتم باید دوباره از اول بخونمش. توی این روزها تمومش کردم و از اول هم نخوندم، از ادامه خوندم، چون نیاز نبود و داستان یادم بود.
یعنی می خوام بگم سختگیری رو کم کردم و سعی می کنم بهبودهای ریز ریز به زندگیم بدم. از این بابت هم خیلی راضی و خوشحالم. و هر چند در نوشتن تمرین ها تنبلی می کنم (که خود این هم به خاطر کمالگراییه، چون می گم تمرینم باید خیلی خوب باشه و یه چیز کوچیک ارزش نداره که برم بنویسم)، ولی دارم انجامشون میدم. و اهرم رنج و لذت هم نوشتم که هر روز اجرا و تکرارش میکنم.
این دوتا هدف من تا پایان امسال هستند. یکی اینکه کسب و کار خودم رو داشته باشم و مستقل از همسرم باشم و دیگه اینکه یه فرد بهبودگرا باشم که همین لحظه شروع کنم به عمل کردن، و بین حرف و عملم فاصله نباشه.
قطعاً انتظار ندارم یکی دو ماهه به نتیجه و هدف برسم و تا پایان امسال به خودم فرصت دادم. ولی هدف های کوچیک تری هم دارم که در دل این دو تا هدف بزرگم هستند.
اونها رو در دفتر خصوصیم نوشتم و به امید خدا وقتی محقق شدند، میام ازشون می نویسم.
در پناه خداوند وهاب شاد و سلامت و ثروتمند باشید همگی.