خداوند را بهتر بشناسیم | قسمت 2 - صفحه 33 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    469MB
    40 دقیقه
  • فایل صوتی خداوند را بهتر بشناسیم | قسمت 2
    36MB
    40 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

734 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اکانت غیرفعال گفته:
    مدت عضویت: 2000 روز

    سلام خدمت استاد و دوستان عزیزم 🍁

    با گوش دادن به فایل های خدا رو بشناسیم سوالی یا بهتر بگم ابهامی برام به وجود اومده

    اینکه از خدا به عنوان یک سیستم حرف میزنید این تفکرو در من به وجود میاره ک سیستم فاقد هرگونه احساسیه

    درحالی که این موضوعات که خداوند بی نهایت مهربانه ، خیلی زیاد و عاشقانه بنده هاشو دوست داره ، شدیداً مشتاق برگشت بنده های گناهکارشه ، اینکه با خدا حرف بزنیم و ….. بینهایت از این قبیل موضوع ها در واقع با تصور خدا به عنوان سیستم انگار نمیدوتم چه طور اینها رو بهش نسبت بدم

    لطفاً این قضیه رو یکم برام روشن تر کنید تا در عین حال که خدا رو همون سیستم در نظر میگیرم خدا برام همون خدای مهربونم باقی بمونه …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      آرمین ریاحی گفته:
      مدت عضویت: 2227 روز

      سلام دوست عزیزم…

      من بهت پیشنهاد میکنم کتاب چگونه فکر خدارا بخوانیم از محصولات استاد رو تهیه کن و بخونش..

      الته منم تا جایی باشه و بتونم بهت کمک میکنم ببین در کل ما میگیم خداوند یک سیستم رو خلق کرده که با قوانین ثابت و غیرقابل تغییر کار میکنه… و خداجون روش استفاده و نحوه کاریشون رو دقیق به دقیق به ما گفته!! مثلا اینکه جهان و سیستم یه جوریه که اگه ناراحت باشی و فرکانس رو ناراحتی باشه چون مرکز توجهت سمت جهت نادرست(فکرای ناراحت کننده) هست همونو بهت برمیگردونه ولی اینوری به صورت قوی تر چون هرچی به یک مسئله فکر کنی بیشتر بیشتر کانون توجهتو سمتش میبری و فرکانس میفرستی… از طرفی خداوند همه‌ی مارو دوست داره چرا چون اول اینکه سیستمش بدون تغییره(قوانینش) دوم اینکه مارو هدایت میکنه سمتی که میخوایم مثلا اگه میخوای بیشتر بیشتر رفتارت حرکاتت و همه اعمالت خداگونه تر باشه ازش درخواست میکنی و تو مسیر قرارت میده… و اینکه ما پاره ای از خداوند هستیم و ووو(دوست عزیزم حتما فایل آرامش در پرتو آگاهی استاد رو در فایل های دانلودی رایگان بگیر و هزاران بار گوش کن)

      عشق بیشتر بخوای عشق بیشتری رو نصیبت میکنه..

      وووو

      ببین خود خدا میگه که فقط منو بپرستید و از من هدایت بجویید! وقتی از خدا همه چیز میخوای همه چیز بهت میده همههههچییییز😍

      عشقت بیشتر میشه ایمانت بیشتر میشه دیگه به هیچ چیز به جز خدا وابسته نمیشی.

      وقتی فرکانس بیفته روی توحید تمام خوبی ها و ثروت ها اطرافت رو اشغال میکنه اصلا نمیذاره به چیز بدی فکر کنی الته باید تمرکز نجواهای ذهنت هم کنترل کنی.. روش کار کنی!!

      امیدوارم کمکی کرده باشم بهت دوست عزیزم

      در پناه خدا شاد و سلامت و ثروتمند و پر از لحظات توحیدی باشی❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        اکانت غیرفعال گفته:
        مدت عضویت: 2000 روز

        دوست عزیز سلام

        نمی‌دونم چ طوری ازتون تشکر کنم ، در واقع از خدا ممنونم که درست زمانی که نیاز داشتم شما رو در مسیرم قرار داد تا حرفاتون یه نشانه باشه برای من

        به خاطر حرفاتون و وقتی که گذاشتین سپاس🌸

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          آرمین ریاحی گفته:
          مدت عضویت: 2227 روز

          سلاااام دوست عزیزم…

          خواهش میکنم، خداروشکر میکنم که دستی بودم از طرف خداجونم برای راهنمایی کوچولو و بهتر درک کردنتون از قانون و سیستم… و خواهش میکنم شما هم عضو از خانواده فوق العاده عباس منشی هستید مثل من

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      اکانت غیرفعال گفته:
      مدت عضویت: 2000 روز

      سلام به همگی

      من بعد خواندن کتاب ،،چگونه فکر خدا را بخوانیم،، تا حد زیادی ابهاماتم رفع شد

      خواستم اینجا اعلام کنم تا اگه کسی تضادهای منو داشت حتما استفاده کنه …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    محمدرضا رئیس آبادی گفته:
    مدت عضویت: 2170 روز

    به نامِ خدایِ مهربان.

    سلام خدمتِ شما دوستانِ عزیز.

    وقت همگی بخیر.

    قسمتِ دومِ «خداوند را بهتر بشناسیم»

    فایلِ روزِ چِهِلُ و پَنجُمِ روز شمارِ تحولِ زندگیِ من.

    برای اینکه به چیزی ، به موضوعی یقین پیدا کرد باید قبلش بهش شک کرد.

    و اعتقادی که بر پایه ی تقلید از گذشتگان باشد اصلا اعتقاد نیست.

    ایمان این نیست که از بچگی یه چیزی در گوشمون خونده باشند و گفته باشند که تو بچه مسلمونی.

    ایمان واقعی ایمانیه که خودمون بهش برسیم.

    ما نباید اجازه بدیم که باورهای گذشتهدر هیچ زمینه ای مارُ متعصب بار بیاره.

    به نظر من خداوند یه انسان یا یه موجود نیست که یه جایی نشسته باشه مثل ما یه کارهایی انجام بده مثل ما احساسی بشه و از گریه و زاریه بعضی هاااااااااااااااااااااااااا دلش به رحم بیاد و همه ی قوانینش رُ کنار بزاره و به داد دلِ اون مادر یا هر کسِ دیگه ای برسه؛بلکه همه ی اتفاقات جهان هستی بر اساس یه سرس قوانین بدون تغییر می اُفته.

    اگه قر ان رُ همبخونیم و تعقل کنیم متوجه میشیم که و قتی خداوند در آیه ی 43 سوره ی نور در باره ی تشکیل ابر و جابه جایی و عملکرد آن میگه؟ وقتی کمی فکر کنیم به یاد میاریم که ابر توسط یه سیستمی ( خورشید میتابه به دریا آب بخار میشه باد میاد اون رُ میبره به بال و در نهایت انتقالش میده به جایی که خدا می خواد. حالا آیا خدا جای خاصی رُ از قبل مشخص کرده؟ اصلا حالا این ابر بر سر هر زمینی اون جور که اون زمین درخواست داده باریده میشه( مِه ، باران ، تگرگ و برف) و این بستگی به دمای اون منطقه داره خدا نیومده یه گوشه ای بشینه بگه آهان کشاورزا ، شما بودید که گرون فروشی می کردید ؟ الآن که هندوانه هاتون رُ داغون کردم می فهمید و تا باشید دیگه گرون یا کم فروشی نکنید. واقعا فکر می کنید خدا همچینه؟؟؟ نَه اصلا همچین چیزی در کار نیست بلکه اون ابرها اگه از منطقه ی

    رمی عبور کنند و فاصلَشون هم از زمین کم به شه به صورت بارون و اگه از منطقه ی سردی عبور کنند به صورت برف یا تگرگ می بارند. اصلا شخصی ( خدایی که اغلب مسلمونای ظاهری می شناسند) نیست که بشینه یه گوشه ای و انتقام بگیره یا به قول بعضی از همون بعضی ها ئارتی بازی کنه .

    اگه بخواهیم قانون کلی رُ مروری بهش داشنه باشیم میتونیم بگیم ما خدا رُ هر طور که باور کنیم می بینیم ؛ یعنی اگه غفور باورش کنیم ، غفور می بینیمش ، اگه رحیم باورش کنم ، رحیم میبینیمش . اگه ستمگر ببینیم ستمگر میبینیمش و تجربه می کنیم.

    یعنی آنچه را که ما در باره ی خداوند باور داریم همان را تجربه میکنیم.

    خداوند تاس نمیندازه ، خداوند خداوند قانونمندی هاست و طبق یه سرس قوانین بدون تغیر جهان رُ مدیریت میکنه.

    خداوند انرژی است و هیچ چیزی بالاتر از انرژی وجود ندارد.خیلی راحت میشه به این نتیجه رسید؛از کجا؟؟؟ از اونجایی که قانون پایستگی انرژی میگه انرژی نَه به وجود آمده و نَه از بین می رود؛بلکه از شکلی به شکل دیگری تبدیل می شود.

    و قرآن میگه: قُل هو…………… ؛ اوست خدای یکتا خدای بی نیاز از همه چیز، خدایی که نَه زاییده شده و نُه می زاید و نُه میمیرد.

    بنا بر این بهترین کلمه یا اسمی که مناسبِ همچین تعریفی است «انرژی» می باشد

    و ما باید سعیکنیم قوانین حاکم بر این انرژی رُ بفهمیم.

    من هم افتخار می کنم که مثل استاد بزرگترین سپاسگزاری من از خداوند اینه که « خدایا ازت ممنونم که قوانینی وضع کردی که هیچ و هیچ وقت تغییری نمی کند.

    از همین رو من می توانم زندگیم رُ کنترل کنم چ.ن می توانم افکارم رُ کنترل کنم چون می توانم فرکانسم رُ کنترل کنم ، چون می توانم نگاهم رُ به جهان کنترل کنم.

    وقتی ما قوانینِ حاکم بر این انژی که اتم را خلق کرده کهکشانها را خلق کرده شناختیم اونوقت می تونیم از این انرژی بر اساس قوانینش به هر نحوی که دوست داریم استفاده کنیم. این آب که هیچ شکل خاصی نداره و وقتی که ما اون رُ میریزیم در لیوان به شکل همون لیوان می بینیمش این انرژی رُ هم میتونیم به هر شکلی که دلمون می خواد درش بییاریم و ازش استفاده منیم.

    به قول انیشتین ما باید باید سعی کنیم فکر خدا رُ بخونیم ( یعنی همون شناخت قوانین حاکم بر جهان هستی) و غیر از این قوانین همه چیز فرعه و فقط این قوانین اصل هستند.

    ما هر فرکانسی که به این جهان هستی بفرستیم جهان هم اتفاقات و شرایطی همسنگ و هم جنس با همون فرمانس به ما برمی گردونه.

    حالا از کجا بفهمیم که داریم فرکانس خوب می فرستیم یا فرکانس بد؟ از احساسمون؛ یعنی اگر حس خوبی داشتیم اتفاقات و شرایط خوبی تجربه می کنیم و بر عکس.

    یکی از قوانین ثابت حاکم بر جهن هستی تکامل است یعنی همه ی جاندارانی که ما در دنیا داریم در ابتدا از یک تک سلولی در فاصله ی بین خشکی و دریا(ساحل) به وجود آمده اند.

    وقتی خداوند در قرآن می فرماید: ما باران را به وجود آوردیم ، ما …. ما … بهتر می توانیم به این نتیجه برسیم که خداوند انرژی است .

    من افتخار می کنم در جهانی زندگی میکنم که خداوند قوانینی وضع کرده که اگر به اون قوانین آگاه باشم و ازشون استفاده کنم می توانم زندگی خودم را خلق کنم.

    اینکه بعضی ها میگن خداوند خشک و تر رُ با هم میسوزونه کاملا اشتباهه. و این از اونجا معلومه که در هنگام عذاب اون افرادی که در فرکانس خوب داشتند خدا اونها رُ از اون مکان دور کرده ؛ یعنی یه جورایی بهشون الهام کرده مثل نوح که در فرکانس خوب بود و از یه سری نشانه هایی متوجه شدد که باید سفر کنه.

    معجزه این نیست که خداوند از یه سری قوانینش چشم پوشی کنه و در یه لحظه ای مثلا رود رُ برای موسی بشکافه.

    ما باید سعی کنیم خدای واقعی رُ بشناسیم.

    خدایی که وقتی بهش فکر می منیم به ما آرامش میده،دلگرمی میده.

    از خداوند به خاطر همه چیز سپاسگزارم.

    امیدوارم هر کجه که هستید در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    خدا نگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    عرفان شکوهی گفته:
    مدت عضویت: 1803 روز

    به نام فرمانروای جهان.

    استاد عزیزم اشرف مخلوقات برایت می‌نویسد.

    «اعتقادی که بر پایه تقلید از گذشتگان باشه اصلاً اعتقاد نیست»‌

    یک سری چیزا هست که قانونمندی یعنی کاری به باور نداره

    «خداوند خداوند قانون هاست»

    «نگاه سیستمی به ما آرامش میدهد»

    هر فرکانسی رو بفرستی همونو دریافت می کنی

    چقدر زیبا و قشنگ و قابل فهم قانون تکامل رو توضیح دادید.

    چرا خداوند میگوید ما؟ چون سیستم

    چرا خداوند می گوید من=نگاه توحیدی.

    «کسی که بی ایمانه ترس داره»

    «سیستم خشک و تر را باهم نمیسوزونه»

    «سیستم خیلی خوش مند عمل میکنه»

    به جایی برسید که وقتی به خداوند فکر میکنید حالتون خوب بشه.

    «خداوند به بندگان خودش ظلم نمیکنه»

    سعی مون این باشه که خدایی را بشناسیم که وقتی بهش فکر میکنیم احساس آرامش پیدا کنیم

    «آنان که از هدایت من پیروی کنند هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهند شد»

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1635 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به همه عزیزانم

    ردپای روز چهل و پنجم سفرنامه

    خدای مهربونم به من کمک کن به اون حد از توانایی برسم که واقعا کامل درک کنم و بفهمم قوانین و صحبتهای استاد رو در مورد خداوند و قوانین جهان و خداوند و خودمو بشناسم

    من خداوند رو یک خالق مهربون و بخشنده میدونم که جهان رو خلق کرده تا من به رشد عالی برسم حتی تضادها و ناخواسته ها و ناملایمات به خاطر رشد منه خداوند مارو افریده تا از زندگی لذت ببریم و قشنگ زندگی کنیم من به این ایمان دارم و استاد سیستمی بودن خداوند به من ارامش نمیده چون با شنیدن این کلمه یک کامپیوتر بی روح و خشک و خشن در ذهنم ظاهر میشه و درک نمیکنم و از سیتمی بودن خداوند میترسم و این احساس به من دست میده که اگر خوب باشم خداوند هم خوبه وگر بد باشم خداوند هم بده .

    اما استاد من ایمان دارم که خداوند در هر شرایطی مهربون و بخشنده س و توی یکی از فایلهاتون در مورد خداوند کلی به من ارامش دادین که همه چیز خداونده و من این رو

    میدونم شما گفتین همه چیز خداونده من اگر ثروت میخوام خدا ثروت میشه برام خدا من خدا تو خدا همه و چقدر این صحبتها در وجودم ارامش عمیقی ایجاد میکرد و ته دلم لبخندی بود از وجود خدای مهربونم

    من در هر اتفاقی ایمان دارم که خیری توش هست و هر تضادی خیری توش هست و خداوند هیچ کجا من رو تنها نمیزاره و همیشه در کنارم خداوند رو احساس میکنم حتی در ناملایمات و من این خداوند رو دوست دارم و همیشه با این خدای خوب و مهربونم در ارامش هستم و من میدونم که خداوند از تکه ای از خودش رو در وجود هر کدوم از ما گذاشته و همه چیز و همه کس جزیی از خداوند هستیم و ما همه به خداوند نیاز داریم و خداوند بی نیار از ماهست و خداوند به هرکسی که با توکل و ایمان به خدا حرکت کنه خداوند کمکش میکنه و هر کسی ترس و نگرانی داره از خداوند دور میشه و این رو هم یقین دارم که هر اتفاقی توی زندگی من رو خودم به وجود میارم و استاد من این جمله شما و ایه قران رو باور دارم که هر خیری به من میرسه از خداس هر شری که میرسه از خودمه چون خدا منبع خیره خدا منبع شر نیست و نتیجه بی ایمانی و شرک ناامیدی و ترس و نگرانی هست و نتیجه ایمان ارامش هست و ایمان دارم که خشک و تر با هم نمیسوزن و میدونم هر کسی که ایمان داره و توکل به خداوند داره در زمان مناسب در مکان مناسب هست و به قولی معجزات شکل میگیره من تمام حرفها و گفته ها و عمل شمارو قبول دارم و ایمان دارم که همه درست هست فقط سیستمی بودن خدا برام سخته

    خدایا کمکم کن تا درک کنم اونچیزی که باید درک کنم بفهمم

    استاد ممنون بابت اگاهی هایی که از شما دریافت کردم

    خدای مهربونم شکرت بابت اگاهیهایی که دریافت میکنم

    در پناه خدای مهربون باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    زهراهنرمند گفته:
    مدت عضویت: 1761 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    روز۴۵سفرنامه تحول زندگی من….

    اجازه ندیم حرفهای گذشتگان بدون دلیل و مدرک وارد زندگیمون بشه و اونو نپذیریم بدون دونستن دلیل روشن و منطقی. یکی از اقوام به تازگی به رحمت خدا پیوسته ، اقوام دیگه ختم قران گزاشتن باخودم گفتم ایناچرا اینکارو میکنن چرا ادما شرکت میکنن ؟!مگه میشه به خدا رشوه داد و با چندتاسوره و فاتحه و صلوات جایگاه فرد فوت شده رو عوض کرد ؟!!اخه اصلا سیستم اینطوری عمل نمیکنه . چقد من تااین سن دعا کردم هم برای خودم هم برای دیگران چیشد به کجا رسید؟؟

    قانون واقعا واضحه .. هر ادمی رو میبینی توی دوستان اشنایان که شاد و خوشحاله ، زندگی خوبی هم داره و هیچ ربطی به مسائل مذهبی که باب هست نداره.

    من میتونم احساساتم رو کنترل کنم میتونم نگاهمو کنترل کنم و به همین دلیل میتونم زندگیمو بسازم. ۹۵ درصد مردم جهان نااگاهانه فرکانس به جهان میفرستن مثل خودم، بخاطر همین اتفاقاتی که نمیخوان وارد زندگیشون میشه .یعنی باید هر لحظه توجه اگاهانه داشتا باشیم روی افکارمون وببینیم به چا چیزی داریم توجه میکنیم و توجه غالب من در طول روز روی چه موضوعاتی هست .من بعد از چند روز روزشمار که تاالان گذشته تازه دارم متوجه میشم که چه فرکانسهایی دارم میفرستم و توجهم روی موضوعاتی هست که نمیخوام…اماچون نااگاهانه بود ، کاری هم برای تغییرش نمیکردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    اکرم هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1491 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان خوب و ثروتمندم

    استاد چقدر عالیه ما درس ها رو از شما میگیریم و برداشتمونو به خودتون میگیم

    چون خودتون نظراتو منتشر میکنین و این خیلی عالیه

    استاد سیستم وجود داره و این فوق العادست

    و کاملا قبول دارم چرا که قران موید این قضیه هست

    ولی اینکه سیستم خودِ خداست ….نه

    اینو براتون همین الان با خودقران و ادامه همون آیه ای که میگین خدا انرژیه ثابت میکنم

    لم یلد و لم یولد

    و لم یکن له کفو احدا_

    اینو چجوری میشه جواب داد؟

    و برای او هیچگاه شبیه و مانندی نبوده است!

    پس نمیشه گفت خدا انرژیه

    چون اونوقت شبیه یه چیزی میشه

    که قابل اندازه گیریه

    آیا شما میتونین خدا رو اندازه گیری کنین؟؟

    یه مثال دیگه

    الان دولت الکترونیک وجود داره

    یه سیستمی هست میرین کارای دولتی تونو اونجا انجام میدین

    آیا اون سیستم خودِ دولته؟

    به اصطلاح اینطور میگیم

    ولی در اصل دولت یه سری اشخاص دیگه ای هستن که این سیستم رو بوجود آوردن

    خدا منزه از اینه که خودِ سیستم باشه

    ولی سیستم رو بوجود آورده و سیستم یا همون قوانین ثابت ، مخلوق خدا هستند.

    در مورد تکامل داروین هم در مورد انسان یه آیه ای از قران داریم که نقض میکنه

    إِنَّ مَثَلَ عِیسَىٰ عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ ۖ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ

    مَثَل عیسی در نزد خدا، همچون آدم است؛ که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد.

    .

    .

    استاد تو قسمت معرفی فایل روز ۴۵ ام نظر یکی از دوستان بود که مثال خمیر بازیو زده بودن برای اینکه وقتی انسانها میمیرن کجا میرن

    که وقتی بچه ها تیکه تیکه میکنن و بازی میکنن و بازی که تموم میشه همه اون تیکه کوچیک ها رو برمیگردونن پیش تیکه اصلی

    بازم فکر میکنم خدا منزه از این مثاله

    با توجه به حرف خودتون ثابتش میکنم

    از قران

    که گفتین خدا هر وقت خواسته در مورد پرستش صحبت کنه گفته منو بپرستین

    از ضمیر مفرد استفاده کرده نه جمع

    ولی اون مثال خمیر بازی

    شما به اندازه مخلوقات صاحب خدا میشین

    که خدا منزه از این هست

    و خدا یکی هست

    خدا خالق سیستم کائنات فوق العاده و بی عیب و نقصه

    خدا ابدا شبیه هر چیزی که ذهن زمینی ما بتونه متصور بشه نیست

    مثل ماهیا که چجوری میتونن شناخت کاملی از خدا داشته باشن؟

    با همون چیزایی که تو جهان آبی خودشون دارن قیاسش میکنن

    کم فکراشون ممکنه بگن خدا یه ماهی غول پیکره که باله های خیلی بزرگی داره

    و عاقلترینشون به این میرسن که خدا احتمالا برای تنفس نیازی به آب شش نداره

    اینا همه برداشت ذهنیه که جز آب و آبشش و ماهی ندیده

    میخوام بگم ما هم آخرین چیزهایی که کشف کردیم همین تئوری های فیزیک کوانتم هست و اینکه بخوایم بگیم پس دقیقا کشف کردیم خدا چیه

    نه…

    و لم یکن له کفو احد

    خدارو با نشانه هاش ببینم و بفهمیم و باور کنیم و به قدرتش ایمان بیاریم

    اصلا نیازی نیست در مورد جنس و شکل و رنگ خدا به یه جواب قطعی برسیم

    اون چیزی که تو زندگی ما لازمه خوندن ذهن خداست بقول انیشتین

    که خودش اونقدر بنده نوازه همه سرنخ ها بلکه جواب ها رو تو قران برامون گفته

    و اهل بیت که از قران جدا شدنی نیستند

    و مادامی که به این دوتا متوسل بشیم گمراه نمیشیم

    خدایا متشکرم

    خدایا متشکرم

    خدایا متشکرم

    .

    .

    استاد

    مرسی هستین

    در پناه خدا باشید

    اهدافم در ۱۴۰۱

    عاشق خدا بشم

    بلطفش بیزنس خودمو ران کنم

    بلطفش فهم و حفظ و تثبیت قرانم عالی بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    محمدرسول گفته:
    مدت عضویت: 1450 روز

    به نام خدا

    سلام

    روز ۴۵

    خداوند انرژی هست خدا همه چیز

    انرژی نه به وجود می یاد و نه از بین میره

    قرآن هم نوشته خدا نه زاییده شده و نه میزاید

    خدا بوده هست و خواهد بود

    خدا همه چیزه

    این جهان طبق قوانینی داره اداره میشه

    هر چیزی تو این جهان قانون داره

    اگه ما هنوز قانونش رو بلد نیستیم به این معنی نیست که قانون نداره بخاطر این که ما هنوز قانونش رو نفهمیدیم

    مثلا گذشته خیلی دور سیل یا بارون می آمد همه فکر می کردن عذاب آمده

    ولی ما الان میدونیم هر چقدر هم طوفان یا سیل شدید شدید هم بیاد بخاطر تغییرات جوی و آب و هوا هست

    حتی پیش بینی می کنیم

    چرا

    چون قانون رو بلدیم

    یا مثلا الان قانون جاذبه رو فهمیدیم

    حرکت سیارات رو فهمیدیم ،آب و هوا ،کشاورزی ،جز رو مد،مکانیک، و… کلی قانون رو از جهان ما فهمیدیم

    خدا خدایا قانونه

    این جهان قانون هایی داره که به وسیله اونا پیش میره و برای همه هم یکسان هست هر کی بلد باشه می تونه ازش استفاده کن و نتایج بزرگ بگیره و هر کس هم که بلد نیست نتیجه نمی گیره

    اتفاقات زندگی انسان ها هم قانون داره

    قانون اینه که باور های ما زندگیمون رو میسازن

    باور ها حاصل تجربه و چیزای قبلی هست( ورودی های قبلی)

    اگه از نتایج زندگیم راضی نیستم باید باور هام رو تغییر بدم برای تغییر باور هام باید ورودی های جدید به ذهنم بدم و اونا رو تکرار کنم و تکرار تکرار و تکرار تا باور هام قوی تر و قوی تر بشن

    ورودی های من در طول روز باور های من رو تشکیل میدن

    ورودی های رو به ذهنم بدم که به من احساس خوب میدن

    به هر چی توجه کنم اون رو بیشتر تو زندگیم می بینم و تجربه میکنم

    این قانون جهانه

    معجزات هم قانون جهان هستن مثل حضرت موسی که رود نیل شکافته میشه

    الان ثابت شده که اگه شرایط مهیا بشه رود نیل شکافته میشه

    پس در مورد معجزات هم اینطور نیست که قوانین تغییر کنن

    قانون همیشه ثابته

    فقط موسی در زمان درست در مکان درست قرار گرفت

    خدایا منو در زمان درست در مکان درست قرار بده

    خدایا شکرت بابت این برگه سفرنامه و تکرار دوباره ی قوانین حاکم بر جهان خدایا شکرت

    خدایا سپاسگزارم بابت این سایت و این فایل ها و کامنت عالی که خیلی کار رو برام اسون کرده و به راحتی می تونم باور هام رو تغییر بدم

    یه سایت عالی که پر از ورودی های عالیه

    خدایا سپاسگزارم بابت سلامتیم، حال خوبم،آرامشم،خانواده ام،موبایلم، تنفسم،سایت، خانه ام

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت ❤😍🖐

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    علی اصغری گفته:
    مدت عضویت: 1005 روز

    سلام به همه عزیزان

    خدا همتون رو خیر و برکت بده

    دوست دارم تو یه جزیره فقط خانواده عباسمنشی ها با هم باشه و آنقدر جالب میشه آنقدر که همه ما در گسترش جهان هستی یک دل میشیم. جوری که خداوند یک دلان رو در روز قیامت کنار هم قرار میده

    فقط همین

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    طیبه مزرعه لی گفته:
    مدت عضویت: 764 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق

    45. چهل و پنجمین روز از روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا

    من امروز بینهایت قدرت خدارو به چشم دیدم هرچی میگذره با قدم برداشتنم به سمت اهدافم ،به سمت ایده هایی که خدا میگه بهم ،و سعی میکنم عمل کنم قشنگ قدرتشو بیشتر و بیشتر نشونم میده

    البته اینو بگم وفتی که از طرف من خرکت میبینه فدرتشو نشون میده یعنی چی ؟یعنی اینکه من این چند روزو که حرکت کردم و به سمت ایده هایی که داده بهم قدم برداشتم خدا داره فدرتشو نشونم میده و تمام ترس هایی که داشتمو ،توحیدی عمل کردن رو در عمل به خدا نشون دادم اجازه رو بهش دادم که خدا دست به کار بشه و قدرتشو نشونم بده

    حالا قدرت خدارو که امروز برام شگفتانه و معجزه بی نظیر داد که هرچی میگذره بیشتر ازش میخوام بهم عطا کنه خودش منو حریص بار میاره تا بیشتر ازش بخوام آخه به قول استاد عباسمنش خدا بیشتر از من دوست داره من ثروتمند ،عاشق راستین، سلامت و بی نهایت آرامش و کلی چیزای دیگه داشته باشم

    از امروز بگم براتون

    من صبح بیدار شدم ،روز پدر بود برخلاف روزای پدر سال های قبل اصلا ذره ای دلتنگی نداشتم ،بابای من فوت کرده و من هر سال روزای پدر یکم دلگیر میشدم

    ولی امروز ذره ای دلگیر نبودم آخه مگه میشه هر لحظه با خدا حرف بزنی و شکرگزار این همه زیباییش باشی و دلگیر بشی

    البته شده که یه وقتایی با خدا حرف نزدم تو دلم و مشغول کاری بودم ولی بعد سعی خودمو میکنم هر لحظه به یادش باشم

    امروز من رفتم بهشت زهرا گفتم هم برم برای فاتحه هم پفیلا ببرم بفروشم و جاکلیدیای نقاشیمو ببرم

    این سوالم چند وقته برام پیش اومده که آیا رفتن ما به مزار و زیارت اهل قبور جریان درستش چجوریه؟

    من رفتم با خواهرم و وقتی رسیدیم وسایلامونو پهن کردیم جلوی یه صندلی همین که پهن کردم یه سرباز اومد و گفت جمع کن اینجا تو مزار شهدا ممنوعه

    من گفتم چرا من کاری نمیکنم که

    گفت ممنوعه نمیشه بعد گفتم باشه به زبون شهر خودم گفتم که باشه اشکالی نداره خدا بزرگه اینجا نشد ما میریم یه جای دیگه

    خدا روزیمونو میده

    بعد رفتیم من به خواهرم گفتم من میرم و یکم دستم بگیرم به آدما نشون بدم شما هم اینجا بشینین

    بعد یکم رفتم جلو تر دیدم یه خانم نشسته و اونم وسیله میفروخت گفتم خدا اینجا میشینم زنگ زدم آبجیم اومد

    با هم وایسادیم تقریبا یک ساعت اونجا بودیم و حدود 200 تمن فروختیم ، یهویی دیدم همون سرباز اومد و گفت من بهتون گفتم نمیشه میان وسایلاتونو جمع میکنن بعد شما اومدین اینجا

    منم گعتم خب شما اونجا نذاشتی اینجا که پیاده رو هست و مردم میرن میان

    خلاصه گفت جمع کن مقامای بلند تر از من بیان وسایلاتو میگیرن بعد ناراحت میشی

    بعدش من گفتم باشه جمع میکنم خدای من بزرگه اینجا نشد جای دیگه میفروشم

    من اینو گفتم یهویی دیدم گفت باشه وایسا ولی فقط 1 ساعت دیگه همینو که گفت ،یهویی گفت که بیا بزرگترای من اومدن من الان میرم از دور نگات میکنم ، ببین چجوری وسایلاتو میگیرن ازت گفتم نمیگیرن

    گفت میگیرن و رفت

    من دیدم اون خانم که وسیله میفروخت وسایلاشو برداشت سریع فرار کرد و ترسید

    یه لحظه ترسیدم ذهنم میخواست مجابم کنه که توام جمع کن برو ولی بعد بلافاصله گفتم نه خدای من بزرگه و من قدرت رو فقط تو خدا میبینم

    بعدش دیدم دارن نزدیک میشن باز یکم ترس ریزی اومد ولی خودمو کنترل کردم ذهنمو گفتم اینا که هیچ به قول استاد عباس منش اگه رئیس جمهورم بیاد من ترسی ازشون ندارم و با شجاعت حرفمو میزنم

    بعد که رسیدن گفتن خواهرم چرا وایسادی و اگه نری بزرگترای ما میان و از دوربین میبینن و به نظارت شهری میگن و میان وسیله هاتو ازت میگیرن

    بعد تو اون حین که اونا حرفشونو میزدن منم تو دلم با خدا حرف میزدم میگعتم خدا تو برام قدرتو باید الان نشون بدی که هم باورمو به قدرتت تقویت و قدرتمند کنی و هم باز هم قدرتتو به چشم ببینم و تسلیم تر باشم و قدم هام محکم تر بشه

    بعد یکی از همکاراشون که با لباس شخصی بود اومد و به گوش یکیشون گفت کاری نداشته باشین بذارین وایسن یه ساعت دیگه

    بعد اونا رفتن و اون سرباز گفت فقط یکساعت گفتم باشه و رفتن

    بعد چند دقیقه دیگه دیدم بازم اومدن اینبار با یه بزرگتر از خودشون

    اومد سلام کرد و شروع کرد که جمع کنید اینجا مزار شهداست و شما رو بذاریم اینجا بفروشین همه میان وسیله میفروشن و اگه دوست دارین بفروشین برین جلوی ورودی مزار اونجا هیچی نمیگن ،اینجا چون برای شهداست ما هم ماموریم و معذور منم گفتم باشه چشم جمع میکنیم و

    بعد بزرگترشون گفت که شمابرین اونجا اصلا هر روز بیاین بساط کنید من خودم میام ازتون ده تا میخرم

    وای یعنی الان یاد حرف زدنام میفتم فقط میخندم چرا؟ چون من امروز فهمیدم خیلی با طیبه سه ماه پیش فاصله گرفتم خیلی تغییر کردم خیلی شجاع تر شدم بعد من بلافاصله بعد اون حرفش گفتم باشه من جمع میکنم میرم ولی شما که حرفتو زدی گفتی خودت میای ده تا میگیری ده تا رو الان بگیر و اینو که شنید هیچی نگفت و رفت ،من برگشتم گفتم من دیگه نمیام اینجا چون فقط استثنا امروز روز پدر بود اومدم ،

    تو دلم گفتم من باقی روزا کارای دیگه دارم برای اهدافم حرکت میکنم و جای دیگه میفروشم

    بعد همکاری که با لباس شخصی بود بهش گفت که قبل رفتنش ،گفت من ازشون میگیرم تو الان کاری نداشته باش من بگیرم وسایلاشونو میرن

    اولش گفت که همه وسالاتو من ازت میگیرم ،شماره کارت بهم بده تا بعدا واریز کنم الان نمیتونم واریز کنم

    بعد من یه لحظه باز ذهنم خواست حرف بزنه گفت که نه اعتماد نکن بعد ازم شماره کارت خواست بهش کارتمو دادم دیدم ازش داره عکس میگیره که بعدا پول رو واریز کنه یه لحظه ذهنم گفت که نکنه اسمتو برداره و چون بزرگتر اوناست تعقیبت کنه باز ذهنم شروع کرد به حرف زدن زود ساکتش کردم

    گفتم ببین من همه چیو سپردم به خدا من دیگه به آدما اعتماد دارم ،دیگه از هیچی نمیترسم دیگه از هیچ پلیسی نمیترسم دیگه از اینا هم نمیترسم

    هیچ کس قدرتی نداره و یادت باشه ذهن من که قدرت فقط و فقط از آن خداست

    و بعد دیدم خانمش اومد و گفت شماره کارتتو بگو واریز کنه گفت 10 تا پفیلا و 10 تا جاکلیدی میخوام و 300 واریز کرد بهم

    و من انقدر خوشحال بودم و 300 هزار تمن انقدر خوشحالم کرد که خدا برام ثروت بینهایت داده مهم تر از اون

    قدرتشو بازم بهم نشون داد که ببین وقتی تو نترسیدی و قدرت رو به من دادی

    بزرگتراشون نتونستن هیچی به تو بگن که هیچ ،حتی یکی از بزرگترای سربازا 300 تمن هم ازت خرید کردن

    وای که چقدر حس خوبی داشت این قدرت و عظمت خدا رو دیدن

    بعد من فقط داشتم میخندیدم و فقط میگفتم خدایا عاشقتم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا سپاسگزارم ازت

    و بعد جمع کردیم و راه افتادیم که رفتیم از ایستگاه صلواتی دیدم آش رشته میدن گرفتم و رفتیم یه جا بشینیم ،من داشتم به فایل رابطه ما با انرژی که خدا مینامیم گوش میدادم که استاد عباسمنش میگفت خدا برای تو پدر میشه برای مشتری برای تو هنه چی میشه

    باوری که تو داری و اون دعا رو میکنی باعث میشه که بهش برسی

    مهم باوریه که تو داری

    و من فقط بی اختیار پشت سرهم خندیدم و گریه کردم و فقط گفتم خدایا سپاسگزارم تو برای من همه چی میشی تو برای من مشتری شدی

    قدرتتو نشون دادی

    همه چی تویی و داشتم اشک میریختم خواهرم گفت چی شد چرا گریه میکنی گفتم که قدرت خدارو دیدم دارم سپاسگزاری میکنم برای این همه قدرتش که وقتی قدرتو دادم بهش چقدر زیبا برامون مشتری کرد اون بزرگترای سربازو

    خدایا شکرت

    و من بعد اون گفتم خدا نظرت چیه اون 32 تا جاکلیدیامو برای روز پدر بدم برای پلیس یا نظافت کننده های داخل مزار انقدر خوشحال بودم انقدر بخشندگی خدارو دیدم قدرت خدارو دیدم

    گفتم خدا مگه میشه منم ازت یاد نگیرم این همه بخشندگی و فراوانی بودنت رو

    منم جاکلیدیامو هدیه میدم با این باور که باز هم قدرت میدی بهم جاکلیدی رنگ میکنم و بازهم میسازم

    و الان میبخشم برای تو هدیه میدم برای تو چون فراوانی هست بینهایت فراوانی هست بازم میسازم

    من چقدر امروز شگفتیاتو دیدم خدا

    امروز من دقیقا بغل خدا بودم دقیقا یکی بودیم

    و من وقتی رسیدم خونه یهویی یادم افتاد که وای خدای من

    من دیروز با پول یه جلسه کلاس رنگ روغنم که کنار گذاشته بودم ببرم شنبه سرکلاس تا به استادم بدم رو دادم به شرکت تو مسابقه طراحی طلا و جواهرات هند که 480 بود

    و بعد گفتم خدا من میسپرم به خودت شنبه کلاس دارم باید 300 تمن بدم به استادم خودت درستش کن

    و یه روز نگذشته خدا 300 کلاسمو داد

    و باز هم باورمو قوی تر کرد که فراوانی مشتری هست فراوانی نعمت و قدرت بینهایتش برای همه چی دادن تو زندگیم که من همه چیو دارم و طبیعیه که خیلی راحت هرچی بخوام داشته باشمش و بگم موجود باش موجود بشه

    قدرت دست خدای من و خودمه و من خالق زندگی خودم هستم

    عشق دارم ،سلامتی دارم ،ثروت دارم ،آرامش دارم همه چیو بینهایت دارم خدایا شکرت عاشقتم ماچ بهت

    امروز چه درسایی گرفتم از این ماجرا ؟

    یه درست بزرگ گرفتم

    که بیشتر باعث شد که از این به بعد به خدا اعتماد کنم و رهاتر بشم یاد حرف استاد عباسمنش میفتم وقتی میگفت وقتی من به خواسته هام رسیدم رهاتر شدم

    امروز یاد گرفتم رها تر باشم و بیشتر به خدا بسپرم و فقط با عشق قدم بردارم و از مسیر لذت ببرم

    یاد گرفتم حریصانه از خدا بخوام همه چیو که بینیازم کنه از همه چی

    بعد ما داشتیم برمیگشتیم از مترو یه خانم دیدم که از فروشنده های مترو بود که رگال آویزی چرخان دستش بود میخواست پله ها رو ببره بالا به دوتا پسر گفت که میشه ببرید پایین اونا برداشتن نمیتونستن بردارن من تو ذهنم گفتم که آخه دوتا پسر چجوری نمیتونن بردارن این که سبکه

    بعد که رسیدن به آخر پله خانم گفت که اگه خودم برمیداشتم زودتر میرسیدم بالا بعد دوباره خواست بره که سوار قطار بشه دوباره از پله ها از جلو من رفت بعد همون پسرا هم بودن گفتن کمک کنیم گفت نه ممنونم سنگینه نفس نفس زدین بعد دیدم خودش با یه دست برداشت و سریع رفت پایین بعد که رفتیم بشینیم تا قطار بیاد بهش گفتم چرا این حرفو گفتی چحوری خودت با یه دست برداشتی ؟

    گفت بیا بردار من رفتم بردارم دیدم نمیتونم حتی بلندش گفنم با تعجب پرسیدم چجوری بلندش میکنی گفت من انقدر تو مترو پله هارو رفتم و اومدن تا بازوهام ماهیچه هام قوی شده

    بعد گفتم یه سوال میشه بپرسم گفت بگو

    گفتم شما اولش که میخواستین کار کنین سختتون نبود گفت نه من از اول کار سنگین انجام میدادم دستام قوی هستن و بعد بازوهاشو نشون داد گفت دست بزن چقدر قویه و این باورو داشت که قدرتمنده و میتونه کار کنه میتونه وزن زیاد برداره و بعد گفت که اولین بار من با 8 میلیون کارمو شروع کردم و یه مدل مسواک گرفتم و اومدم تو مترو که بفروشم‌

    بعد با خودم همه رو آوردم مترو گفتم میفروشمشون و فروختمشون و بعد هی بیشتر و بیشتر گرفتم و متنوع تر کردن فروشمو و الان من تو خونه ام یه اتاق پر از جنس هست که میذارم هر روز تو رگال و میفروشم تو مترو

    و منیه خونه دارم و یه ماشین و کمک میکنم به خانواده ام

    یادم اومد که استاد میگفت با داشته هاتون از همون جایی که هستی شروع کن قدما یکی یکی بهت گفته میشه تو قدم بردار و باقی با خدا

    بعد یاد حرف استاد عباسمنش افتادم که جریان آزاد کردن پسر یه پیرزن که پادشاه زندانیش کرده بود و بهش گفته بود گار رو از پله ها بالا ببره

    بعد گفتم ببین این الان مثل اون پیر زن انقدر تلاش کرده و من الان لحظه آخر رو فقط میبینم و دارم تعجب میکنم که چجوری ده کیلو آهنو با یه دست برداشته

    و درسی که گرفتم ازش دقیقا این بود که حتی تلاش های ذهنی من هم برای کنترل ذهنم رو کسی نمیبینه به مرور زمان که یهویی باورام تقویت میشه و تکاملمو طی میکنم و به قول استاد تمام مولفه ها کنار هم میان و بوووووووووووم

    اونموقع هست که هرکس ببینه میگه چجوری تونست ،مثل خودم که بلند کردن رگال آهنی 10 کیلویی رو گفتم چجوری بلند کرد

    و من باز هم یاد گرفتم که اول قضاوت نکنم که مثلا بگم این که سبکه یا سنگینه

    همیشه میگفتم رگالایی که فروشنده ها میارن مترو سبکه ولی امروز گفتم نه چون خودم قرار گرفتم تو اون لحظه و فروشنده گفت بیا بگیر دستت ببین میتونی بلندش کنی ؟؟

    خدایا شکرت من ازش یاد گرفتم که تلاش کنم

    امروز این رو متوجه شدم که تلاشم برای قدم برداشتن ایده ها و اهدافم بیشتر شده و انرژیم بینهایت بیشتر شده

    امروز متوجه شدم یه طیبه دیگه ام و موفقیت هام هر لحظه داره بیشتر و بیشتر میشه و من موفق میشم نسبت به هر لحظه خودم

    خدایا بی نهایت سپاسگزارم ازت

    امروز من به منبع به رب به صاحب اختیارم وصل بودم خیلی عمیق و خوشحالم و سپاسگزارشم ازش میخوام هر لحظه خدارو یاد کنم هرلحظه باهاش حرف بزنم

    برای تک تکتون عشق بی نهایت ،شادی و ثروت و سلامتی و آرامش بی نهایت از خدا میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: