اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
ما در جهانی زندگی میکنیم که خداوند قوانینی را وضع کرده که اگر از قوانین آگاه باشیم و طبق قوانین عمل کنیم همیشه و در همه زمینه‌ها اتفاقات خوب را تجربه میکنیم
اگر اتفاق بدی برام بیفته
خودم متوجه میشم که خودم خلقش کردم
خدا برای من به وجود نیاورده
خودم فرکانسی فرستادم که نگرانی بوده، ناراحتی بوده عصبانیت بوده ،خشم بوده، باور نادرست بوده، باور کمبود بوده ،که نتیجه اش این شده
ما زمانی می‌توانیم اتفاقات رو اونجوری که میخواهیم رقم بزنیم که در قدم اول باور کنیم جهان یا خداوند داره با یه سیستم بدون تغییر حرکت میکنه
خداوند در آیه هایی گفته که خداوند هر که را بخواهد هدایت می کند و هرکه رو بخواهد نه
یعنی هر کس در این قوانین باشه هدایت میشه هر کس هم نباشه هدایت نمیشه
اینکه خدا برای یکی بخواد برای یکی نخواد اینطور نیست
اولین پاداشه فهمیدن قانون آرامشه
دیگه خیالمون راحته
و اگه یه اتفاق بدی برامون بیفته
می‌فهمیم که خودمون به وجود آوردیم و خدا به وجود نیاورده
در کل این جهان و سیستم به احساسات و فرکانس ها واکنش نشون میده
عمل خداوند از روی احساس و تلافی کردن نیست
خداوند بر بندگانش ظلم نمیکنه
اگر بارون و تگرگ بشه عده‌ای دچار خسران میشن و اگه بارون عادی بباره نعمت و فراوانی بیشتری را برای عده‌ای در پیش خواهد داشت
اونایی که در فرکانس نامناسب هستند دچار تگرگ میشن و اونایی که در فرکانس مناسب هستند بارون نصیبشون میشه
همه چیز در این جهان تکاملش رو طی کرده تا به اینجا رسیده
دوباره یه انفجار و انقلاب ذهنی دیگه چقدر آگاهی خدای من هر چی فایل گوش میدم بازم مطلب جدید میشنوم
من قبلا فایل گوش داده بودم اما دوباره اعتراف میکنم اصلا درک خیلی کم داشتم اما امروز رشد ظرف حس و درک کردم
خدایا شکرت قوانین ثابت برای این جهان قرار دادی
تازه شنیدم که سپاس گزاری و درک یعنی چی
خدا یه سیستم بر خلاف چند سال پیش که فکر میکردم خدا تو آسمان یه قدرت داره بشر کنترل میکنه تازه فهمیدم چقدر شرک داشتم
واقعا ایمان به خدا همه چیز
چقدر زیبا استاد توضیح دادید فرق کلمه ما و من درباره خداوند
اینکه گفتید خداوند یه انرژی من احساس ارامش دو چندان شد چون همیشه از خودم میپرسیدم خدا این همه آدم چطور کنترل میکنه ؟؟
خیلی دلیل محکم و منطقی و درستی گفتید قلب به ارامش رسید
انرژی نه به وجود میاد نه از بین میره چقدر این تو فیزیک خونده بودم اصلا هیچ وقت فکر میکردم درک آدم این همه بالا بببره یه جمله
این که گفتید خداوند به شکل ظرف تو درمیاد خیلی دوباره آگاهی داشت من چه طور خدا تو کارهام دخالت میدم
چقدر روی خدا حساب میکنم
چقدر باور دارم تنها قدرت جهان
چقدر توحید در عمل ازش استفاده میکنم
واقعا بعضی شب فکر میکنم استاد که دستی از خداوند چه آگاهی به افراد در مدارش هستن انتقال میده که هر کدوم تو زندگی عمل کنی زندگی دو بخش تقسیم میشه قبل آشنایی با استاد و بعد از آشنا با استاد
چقدر کتاب قرآن مطالب و قوانین خوب توضیح داده
الان که به خودم نگاه میکنم معنی تکامل بیشتر درک میکنم تو روند رشد شخصیتی خودم
الان ساده تر مچ خودم میگیرم ساده از رفتار زشت نمیگذرم یا همون پاشنه اشیل خودم
من که میخوام درک آگاهی قوانین جهان برسم باید خودم به اون شخصیت برسونم تا از زندگی لذت بیشتر ببرم
هر روز میگذره ایمان و باور به خداوند بیشتر میشه
خدایا ازت کمک میخوام باور های اشتباه تو شخصیت بهم بگی و انرژی بهم بدی تا بتونم تغییرشون بدم و یه آدم دیگه بشم
خداوند هر لحظه کنار با من هست میخوام کامل وجودش بیشتر تو وجودم حس کنم و ارامش بگیرم
خداروشکر این مسیر الهی هر روز پر قدرت جلو میرم به روز خوب خودم دست تکون میدم
الهی با تمام وجودم ازت سپاسگزارم که امروز هم توفیق 45 مین روز از سفر نامه ام به من داده ای.
خداوند یک سیستم، خداوند انرژی که نه وجود میاد و نه از بین میرود همیشه بوده و همیشه خواهد بود همانطور که در قرآن میخوانیم لم یلد ولم یولد. این سیستم و این انرژی همیشه پایدار و قوانینی که بر جهان هستی اش حکمفرماست نیز همیشه پایدار است. یعنی هر کس به نسبت فرکانس وانرژی که از خود ساطع میکند همان را نیز دریافت میکند. این قانون برای همه ثابت است حتی برای پیامبران. در جنگهای پیامبر با کفار هم هر جا که اشتباه کردند شکست خوردند یعنی نتیجه بر اساس فرکانس و عملکرد خودشان به وجود آمد نه اینکه خداوند بگوید چون تو پیامبری با بقیه فرق داری. این یعنی قوانین الهی کاملا به جا و عادلانه است. وقتی توحید تو کامل باشد ایمانت به خداوند جوری باشد که هیچ جای نگرانی نداری در زمان درست و مکان درست قرار میگیری یعنی فرکانس درست به جهان هستی ارسال کرده ای و در مدار مناسب قرار گرفته ای و بهترین هم زمانی های ممکن برای تو اتفاق می افتد. مانند حضرت موسی که در زمان درست در کنار رود نیل قرار گرفت که رود شکافته شد و توانست از آن عبور کند.
استاد عزیز واقعا از شما سپاسگزارم که اینقدر زیبا و واضح قوانین جهان هستی و اصل عدالت الهی را با توجه به آیه های قرآنی توضیح میدهید و درک خیلی خوبی از خداوند و قوانینش در ذهن مخاطب ایجاد میکنید.
خدایا کمک کن همواره در تک تک لحظه های زندگی از این قوانین پیروی کنم اونها رو توی زندگیم پیاده کنم و هر روز بیشتر از دیروز به تو نزدیک و نزدیکتر شوم.
نگاه سیستمی به خداوند به ما قدرت خلق میده چون بخشی از اون انرژی در درون خودمون هست و اگر هر چی بیشتر توی مسیر باشیم اون انرژی بیشتر زنده میشه و ما ایمانمون قوی تر میشه وقتی ما تو مسیر حرکت کنیم در واقع با اون سیستم هم جهت شدیم و نشونه اون احساس خوبمون هست و اصلا دیگه فقط میخوای حرکت کنی بی انگیزگی معنی نداره فقط باید در مسیر بمونیم تا نتیجه بیشتری بگیریم
این نگاه سیستمی به ادم احساس لیاقت و ارزش میده چون ما جانشین خدا هستیم ما دست خدا هستیم برای گسترش جهان و خدا از طریق ما جهان رو گسترش میده و این خدای واقعی هست که بهمون احساس آرامش قلبی میده به ما ایمان میده به ما حس زنده بودن و چشیدن طعم زندگی رو میده به ما احساس آزادی مبده حس رهایی میده آره این همون خدایی هست که از بچگی بهمون جوری دیگه ای شناسوندنش خدایی که جهنم داره و اژدها اون خدای زشت به هیچ عنوان پرستیدنی نیست فقط فکر کنیم اطرافیان ما اگر واقعا ایمان داشتن و اگر مسیر درستی بودن واقعا سر کوچیکترین مسایل زندگی درجا میزدنن ایا؟؟؟
هرکس فقط و فقط خودش باید ایمان بیاره ،
خدا تقلیدی نیست خدا نیاز به مراجع تقلید نداره خدا نیاز به کتاب تفسیر هزارجلدی نداره خدا خیلی سادست و انقدر که سادست هیچکس نمیپذیره،
خدا عشق مطلقه😘😘😘😘😘
قدرت فکر رو از ادما بگیری دیگه مثل ربات میشن
باید خودمون رو کلا شستشوی مغزی بدیم و از نو متولد بشیم واای چقدر این تولد دوباره خوبه هر روز با روز دیگه ات فرق میکنه امید داری دنبال بقیه راه نمیوفتی هرکس از راه رسید حرفش رو نمیپذیری تکلیفت با خودت معلومه یعنی💃🏻
زندگی اکثر اطرافیان ما خودش دلیل محکمی هست که نگاه ما به حهان به خدا اشتباه بوده نگاه شرک آلودی بوده نگاهی که قدرت رو از خودت بگیری و به هرکس دیگه ای بدی حالا وضعیت کشور شرایط جامعه ادمای دیگه و هرچیزی این نگاه شرک الود کافیه که تو رو نابود کنه و همین درجا زدن ها برای همینه افسردگی برای همینه غم و شکست مالی و احساسی برای همینه
خدا انرژی خیره
انرژی عشقه
انرژیه سرشار آگاهی و داناییه
انرژیه مطلق و قدرتمند
واقعا من قدرتمند تر از عشق سراغ ندارم
خدا انرژی مثبت خالصه
این همون شعار مردم امریکاست و همین باعث جذب این همه ثروت و نعمت به این کشور شده از روی نتایج میشه مسیر درست وغلط ادما رو تشخیص داد فقط نتایج اونم در تمام ابعاد زندگی
خدایا هدایتمون کن به سمت خوبی های بیشتر و ثابت قدم نگه دار همیشه از خدا میخوام منو نگه دار تو مسیر و دستمو ول نکن اینجوری خیلی زندگی خوشگله فقط وقتی که خدا رو احساس میکنم تو وجودم دیگه تنها نیستم دیگه دونفریم دیگه نه هیچ ترسی دارم و نه هیچ غمی کاملا آزادم
امروز به لطف خدا دارم روز چهل و پنجم سفرنامم را بدون وقفه ادامه میدم
خدا رو شکر از امروز دارم کتاب معجزه شکرگذاری رو شروع میکنم خدا کمک کنه تا آخرش اون رو هم ادامه بدم
همینجا تعهد میدم اون رو هم تا آخر ادامه بدم و بیام با افتخار اعلام کنم که بدون وقفه اون رو هم با عمل به تمریناتش به آخر رسوندم (تمرین اراده)
🛑باید به چالش بکشیم چیزهایی که قبلاً باور کردیم بدون قضاوت بدون تعصب
با ذهنی خالی (مثل کودکی) باورهایم را بررسی کنم
🧶اعتقادی که برپایه تقلید از دیگرانه اعتقاد نیست
عملی که برپایه عمل گذشتگان است باعث میشه همون نتیجه که گذشتگان گرفتن ، ایجاد بشه چرا؟ چون باعث میشه خلاقیت و نو آوری درش به وجود نیاید
🧶در جهان کسانی به موفقیتهای روز افزون رسیدن که از یه جایی به بعد خلاقیت رو چاشنی کارشون کردن
🧶کسی مثل ایلام ماسک اگه میخواست مثل ایرانخودرو و سایپای ما فکر کنه که اینکارهای عظیم رو نمیکرد
📌چرا خودروسازی ما رشد نمیکنه ؟
♦️چون دقیقا داره راه گذشتگان رو میره خیلی هنر کنه مثل پیکان ترمز دستی رو از بغل راننده بیاره بزاره بغل دنده🤣🤣🤣🤣
🧶برای اینکه به خدا یقین پیدا کنیم اول باید بهش شک کنم
🧶برای تایید هر باور یا هر شنیده ای اول باید ببینیم اون چیزی که شنیدیم واقعیت داره یا نه ؟ ما خیلی چیزها رو باور کردیم بدون اینکه از فیلتر قوانین خدا و عقل ردش کنیم فقط به واسطه اینکه فلانی گفته بدون تحقیق میپذیریمش
♦️درحالی که الان از استاد یاد گرفتم هر چیزی که بهم از درون آرامش میده بهم کمک میکنه رو برای خودم تایید کنم تو ذهنم تکرارش کنم دنبال الگوهای همجهتش برای منطقی کردن ذهنم بگردم و ببینم کسایی که این باور رو دارن وضع مالیشون چطوره ؟ایا بهشون این باور کمکی کرده یا نه؟
بعد بپذیرمش
📍آیا خدای چبار به من آرامش میده یا خدای رحمان ؟
📍آیا خدای رزاق بهم قدرت میده یا خدای کمبود؟
📍آیا باور همه کاره بودن بهم کمک میکنه یا باور شرک قایل بودن؟
ما این مذهبی که الان داریم رو پذیرفتیم فقط به این خاطر که به قول استاد تو اینجور خوانواده ای
بزرگ شدیم و اذان در گوشمون موندن تو بچگی اگر تو کشوری مثل عربستان بودیم هم مسلک اونها می‌شدیم اگر تو هند به دنیا می‌آمدیم هندو می‌شدیم چون اطرافیانمان همه این دین رو داشتن و هرجا می‌رفتیم درباره این دین حرف میزدن
۹۵ درصد مردم جهان شاید هم بیشتر حتی بزرگان دینشون بدون تحقیق دینشون رو پذیرفتن بخاطر جامعه ای که درش بزرگ شدن و چیزهایی که از قبلی‌ها شنیدن
الان داشتم جاتون خالی غذا میخوردم تلویزیون داشت صحبت میکرد (من تلویزیون نگاه نمیکنم ولی سفره وسط خونه است وقت غذا از اتاقم میرم سر سفره)دو سه تا کارشناس و دکترا و …مربوط به صنعت خودرو داشتن درباره اینکه چرا صنعت خودروی ایران رشد نمیکنه صحبت میکردن
یکی از اون آقایون که دکترای این موضوع را داشتن تا رییس ایران خودرو و بقیه یکیشون نگفت که عیب ما اینه که خلاقیت رو کارمون نمبزاریم و همه مثل گذشتگان تولید میکنیم همه رفتن تو بحثهای حاشیه ای که تحریم هستیم و این صحبت‌ها
با خودم گفتم ببین فرق نگاه ایلام ماسک با اینا چیه فرق نتایج اینجا خودشو نشون میده
یا سر سفره داشتم به این فکر میکردم که من تو خوانواده ای بزرگ شدم که با نون غذا میخوره و منم اونجوری عادت کردم درحالی که بعضی‌ها بخاطر محیطی که درش بزرگ شدن بدون نون غذا میخورن
🛑نگاه سیستماتیک به انسان آرامش میده وقتی بدونم هیچ چیزی شانسی نیست
🧶آرامش پیدا میکنم وقتی که بدونم همه چیز خودم هستم اگر فلان خاسته را بخوام باید فلان فرکانس رو بفرستم و بعد رخ میده
🧶الان تازه دارم میفهمم که معنی نگاه سیستمی به خداوند اینه که خدا یه قوانینی رو وضع کرده گفته اگر این فرکانس رو بفرستی بدون بروبرگرد این نتیجه حاصل میشه
♦️نگاه سیستمی به خداوند یعنی قانون خداوند هرگز برای هیچکس عوض نمیشه
♦️نگاه سیستمی به خداوند یعنی اگر قوانین خدا را نادیده بگیرم خودم ضرر میکنم
♦️نگاه سیستمی به خداوند یعنی با حرف از قانون چیزی عوض نمیشه با عمل به قانونه که نتایج عوض میشه
📌هر فرکانسی که ارسال بشه همون برمیگرده بهت فارق از اینکه مذهب و دین و نوع پوشش چی باشه اون سیستم فقط فرکانس (حال خوب و بد) را میشناسه
📌نگاه و درک ما به هر موضوع یا هر شخصی اگر بهمون احساس بد بده یعنی نگاهمون و درکمون به اون موضوع یا شخص را باید عوض کنیم
🧶اگر نگاه به دین حالمو خوب نمیکنه باید نگاهم رو عوض کنم
♦️اگر نگاهم به امام حسین باعث میشه برای ایشان دلسوزی کنم غصه بخورم که چرا شهید شد کاش منم اونجا بودم زن و بچه اش را اسارت بردند این نگاه غلطه چون باعث گریه و خشم و کینه میشه
♦️اما اگر نگاهم به ایشان اینه که به خواسته اش رسیده تا لحظه آخر عمر به دنبال هدفش بود سر جلوی کسی هم نکرد این به آدم احساس انگیزه و احساس تحسین در کل احساس خوب میده
♦️اگر نگاهم به رفیقم اینه چرا آنقدر پرحرفه چرا آنقدر غیبت میکنه فحاشه بی هدفه این نگاه حالم رو بد میکنه
♦️اما اگه نگاهم رو عوض کنم به وجه های منفیش بی‌توجه باشم روی خوبی‌های اون زوم کنم حالم خوب میشه دیگه از دیدنش ناراحت نمیشم
🧶مثلا دعای جوشن کبیر من می‌دیدم تو شب احیا میخونن و همه گریه میکنن ولی من همون موقع داشتم معنیشو میخوندم و چقدر اسامی زیبا و باورهای خوبی به آدم میده
🧶همه فکر میکنن خدا یه انسانه که باید مثل مظلوما بری سرتو کج کنی با حالت گریه تا شاید دلش بسوزه
♦️این در حالیه که هزاران بار اینکار رو کردند و نتیجه نگرفتند ولی جرات نمیکنن یه بازنگری مثل استاد نسبت به خدا تو ذهنشون بکنند
📌چرا باز نگری نمی‌کنند ؟
♦️چون ترمز دارن
📌چه ترمزی؟
♦️ترس از نظر دیگران
♦️ترس از کافر خطاب شدن توسط دیگران
♦️احساس گناهی که سالها شنیدن به هر چی شک کنی عیب ندارد فقط به خدا شک نکن
📌چطور احساسم رو نسبت به مسئله ای درست کنم؟
♦️با تغییر نگاهم نسبت به موضوع
♦️اتفاق یکسان با دو دیدگاه
🧶روی سر همه آدمهای شهر بارون میاد ولی یکی میگه خدایا شکرت یکی میگه کاش قطع بشه سقف خونه ما آب میده
🧶دونفر تصادف میکنن یکی میگه خاک شد تو سرم اون یکی میگه خدارو شکر خودمون سالمیم
🧶دونفر بنزین تموم میکنن یکی میگه از کجا بنزین بیارم؟ اون یکی میگه حتما خیری توشه
🧶دونفر طلاق میگیرن یکی میگه چرا من ؟ اون یکی میگه خداروشکر راحت شدم
🧶دونفر میمیرند یکی میگه جوون مرگ شد اون یکی با آرامش میگه هر کسی هر هست سر جای درستشه
🧶و ….
🧶استاد چقدر ریزبینانه گفتید که طوفان و سیل عذاب نیست چون قابل پیش بینیه ولی قبلا که تکنولوژی نبود فکر میکردن یه عذابه.
🧶چه بسا زلزله و خیلی چیزهای دیگه هم در آینده قابل پیش بینی بشه
🧶قدیم چون نمیتوانستند پیشبینی کنند فکر میکردم عذاب نازل شده یا ماجراهای قرآن که سنگ از آسمان بارید الان میبینیم که دارن پیش بینی میکنن توسط ماهواره ها که شهاب سنگ کی به زمین میرسه
🛑عذاب چیزیست که غیر قابل پیش بینی و پیشگیریه
📌وقتی که به تضادی تو زندگی برمیخوریم چه کنم ؟
♦️اول بپذیرم که خودم خلقش کردم
📌چطور خلق کردم؟
♦️فرکانسشون در گذشته(یک ثانیه قبل تا چند سال قبل) فرستادم الان به خودم برگشته
📌مگر چه فرکانسی فرستادم؟
♦️فرکانس خشم کینه انتقام حسادت دلسوزی ناامیدی
🧶نتیجه بی ایمان بودن مشرک بودن احساس ترس و ناراحتی است
کسی که ایمان نداره ناراحته داره فرکانسی ارسال میکنه که نتیجه اون فرکانس میشه تجربه اتفاقی که اون ترس و ناراحتی رو تشدید کنن
🧶معجزه یعنی در زمان درست در مکان مناسب قرار گرفتن
🧶اگر ما هم باورهای درست داشته باشیم برای ما هم رخ میده
اگر با قوانین خداوند هماهنگ بشم زمین و آسمان میشه نیرو که منو به سمت جلو ببره
خداوند از هزاران دستش فقط دو دست به من نشون داده چون من بقیه دستاشو بستم با ترمزهایی که دارم
📌چطور خیالم رو راحت کنم و آرامش رو تجربه کنم ؟
♦️با این نگاه که جهان داره با قانون عمل میکنه شانسی نیست اگر این باور و احساس رو نسبت به مسائل داشته باشم فارق از اینکه الان وضع به چه شکله یا بقیه خوششون بیاد یا نیاد به این نتیجه دلخواه میرسم
یاد گرفتم اعتقادی که برپایه تقلید از گذشتگان باشه اعتقاد نیست.
یاد گرفتم ایمان واقعی ایمانی که خودمون بهش برسیم مثل استاد که به ایمان واقعی رسیده
یاد گرفتم نگاه سیستمی به خداوند نگاه خیلییی خیلییی بهتریه قانون کلی(هر جوری که خداوند رو بیبینم همون جوری اتفاق می افته) خداوند رو رحمان بیبینم رحمان برام دیده میشه خداوند رو غفور بیبینم غفور برام دیده میشه در واقعه تجربش میکنم خداونر رو جبار بیبینم خداوند رو ستمگر بیبینم ستمگر دیده میشه خداوند رو خدای عشق بیبینم خدای عشق برا من دیده میشه
نکته خیلی مهم (آنچه را که ما در مورد خداوند باور میکنیم همون رو تجربه میکنیم)
خدایا شکرتتتت هدایتم کردی به مسیر خوشبختی ثروت سلامتی سعادت و…. کمکم در این مسیر ثابت قدم بمونم.
خدایا شکرتتتتت هدایتم کردی به بهترین استاد دنیا استاددد عاشقتمممم
خدایاااا کمکم کن بهتر قوانین جهان هستی رو درک کنم
خدایاااا شکرتتتتت فهمیدم خودم مسئول زندگیم هستم قدرت این رو دارم زندگی دلخواهم رو خلق کنم.
خدایاااا شکرتتتتت هدایتم کردی به سفرنامه الان فصل دوم هستم و هر روزی که میگذره بهتر دارم درک میکنم قوانین رو بهتر دارم درک میکنم بهتر زندگی کردن رو
خدایااااا شکرتتتت قوانینی رو وضع کردی که تغییر نمیکنن
خدایاااا شکرتتت نگرانهااااا رو از وجودم کشیدیی بیرون
هر چیزی که در جهان وجود داره انرژیه (قانون پایستگی انرژی میگه انرژی نه به وجود میاد و نه از بین میره. فقط از شکلی به شکل دیگه تغییر میکنه)
و در قرآن هم اومده که لم یلد ولم یولد یعنی خدا نه زاییده شده نه می زاید.و دقیقا همون نگاهه که به انرژی داریم.
هر فرکانسی که ارسال میکنم میخوام بدونم فرکانس خوبی ارسال میکنم یا بد فرکانس در زمینه خواسته هام یا ناخواسته هام نگاه کنم به احساسم اگر احساس بدی دارم
دارم اتفاقات بد رو برای خودم رقم میزنم اگر احساس خوبی دارم
45. دومین باری که برای روز شمار تحول زندگیم مینویسم
بعد نوشتن رد پام در روز 5 بهمن رفتم و الان روز 6 بهمن شد
یادم اومد که امروز روز ولادت امام علی بود که تو توضیحات روز 45 که دیدگاه یه دوستی رو که گذاشتین خوندم و درمورد امام علی نوشته بود :
خدای من به قول حضرت علی شاید اونقدر پوستم کلفت باشه که بتونم عذاب جهنم رو تحمل کنم،اما چجور دوری از تورو تحمل کنم
الله اکبر که دیگه نمیتونم بدون این حس زندگی کنم،استاد بخدا دارم دیوانه میشم حس میکنم در مقابل این حس وصال درمانده ترینم،تسلیم ترین،عاجزترینم اما در حین حال خوشبختترینم.خدایا شکررررررررررررت
رفتم دیدم مادرم داره تلویزون برنامه ای که از حرم امام علی و امام حسین نشون میداد رو میبینه
این قسمت از دعای نادعلی رو میخنوند وقتی دیدم معنیشو با لبخند خوندم چقدر حس خوبی داشت
از اینترنت نگاه کردم
قسم به بزرگیت ای خدا و به پیامبریت ای محمد و به ولایت تو ای علی ای علی ای علی مرا در یاب بحق لطف پنهانت
و چقدر خدا منو دریافت امروز با اون همه شگفتیش
خدایا همه رو دریاب
برای همه جهان هستی عشق و شادی و آرامش و سلامتی میخوام
راستی من امروز شفای گوشمو قشنگ حس کردم شفای سینوزیت گونه هام که هر بار با سرد بودن هوا و خوردن باد به گونه هام باعث درد میشد در گوش و گونه هام
و من همیشه کلاه سرم میکردم حتی تو خونه انقدر زیاد لباس میپوشیدم که میگعتن تو سردت هست با کلاه میخوابیدم انقدر وضع باورم خراب بود و انقدر درد داشت گوش و سر و گونه هام وقتی یه باد ملایم سر میوزدید
امروز که رفتم مزار شهدا که پفیلا و جاکلیدیامو بفروشم هوا خیلی سرد بود همه میگفتن سرده ولی من اصلا سردی هوا رو حس نمیکردم
از وقتی تصمیم گرفتم که به خدا بسپرم این موضوعو و گفتم من دیگه کلاه سرم نمیذارم وقتی بیرون میرم دیگه لباس گرم زیاد نمیپوشم
چون که من باور دارم وقتی با خدا حرف میزنم و عمه چیو سپردم بهش خودشم میتونه مثل ماهیتی که از آتیش عوض کرد و برای حضرت ابراهیم خاصیتشو تغییر داد و آتش تاثیری نداشت و خاصیت گرما و سوزوندنشو از بین برده بود
با توجه به باوری که حضرت ابراهیم از خدا داشته که باعث شده آتیش نسوزونه و تبدیل به گلستان بشه براش
من هم تصمیم گرفتم مثل حضرت ابراهیم از خدا بخوام
گفتم خدایا تو میتونی وقتی باد سرد به بدنم میخوره رو خاصیتشو خنثی کنی و من از درون بدنم گرما ایجاد کنه و گرم باشه تو هوای سرد و اصلا سردم نشه
من اینو تو یه ویس با صدای خودم ضبط کردم و هر روز گوش میدم
بعد امروز متوجه شدم که من دیگه هیچ دردی تو هیچ قسمت از بدنم ندارم هیچی
من کاملا گوشم سالمه گونه هام سالمه سرم سالمه و سرما کاملا طبیعیه و بدنم در سرما گرم میشه
و تمام اینها قدرت خداست که من هرجور شکلش بدم هرجور که به من میخوام کمک کنه شکلش میدم و همونی میشه که من میخوام
به قول حرف استاد من یک درصد بندگی خدا رو سعی میکنم بکنم و خدا 99 درصد خدایی میکنه صاحب اختیار من
وای که چقدر عاشقشم خدایا شکرت
من امروز متوجه شدم که سلول هام کد های سلامتی رو هر لحظه از خدا از منبع انرژی خدا دریافت میکنن و اجرا میکنن
خدایا شکرت سپاسگزارم
من امروز یه شگفتی دیگه هم از خدا دیدم یه قدرت خیلی بزرگ
و در ادامه حرف دوستمون که نوشتن بدن خودشو شفا میده من دقیقا امروز دیدم که بله شفا میده بدون هیچ دارو و دکتری
خدا قدرتشو بازم بهم نشون داد
خدایا شکرت به خاطر سلامتیم شکرت به خاطر عشق بی نهایتی که دارم
یک داستان زیبا و واقعی که به ما می آموزد هیچ رویدادی بی دلیل نیست. کشیش تازه کار و همسرش برای نخستین ماموریت و خدمت خود کـه بازگشایی کلیسایی در حومه بروکلین ( شهر نیویورک ) بود در اوایل ماه کتبر وارد شهر شدند.
زمانی که کلیسا را دیدند، دلشان از شور و شوق آکنده بود. کلیسا کهنه و قدیمی بود و به تعمیرات زیادی نیاز داشت. دو نفری نشستند و برنامه ریزی کردند تا همه چیز برای شب کریسمس یعـنـی 24 دسامبر آماده شود. کمی بیش از دو ماه برای انجام کار ها وقت داشتند .
کشیش و همسرش سخت مشغول کار شدند. دیوار ها را با کاغذ دیواری پوشاندند. جاهایی را که رنگ لازم داشت، رنگ زدند و کار های دیگری را که باید می کردند، انجام دادند. روز 18 دسامبر آنها از برنامه شان جلو بودند و کـارها تقریباً رو به پایان بود.
روز 19 دسامبر باران تندی گرفت که دو روز ادامه داشت. روز 21 دسامبر پس از پایان بارندگی، کشیش سری به کلیسا زد، وقتی وارد تـالار کلیسا شد، نزدیک بود قلب کشیش از کار بیافتد. سقف کلیسا چکه کـرده بود و در نتیجه بخش بزرگی از کاغذ دیواری به اندازه ای حدود 6 متر در 5/2 متر از روی دیوار جلویی و پشت میز موعظه کنده شده و سوراخ شده بود.
کشیش در حالی که همه خاکروبه های کف زمین را پاک می کرد، با خود اندیشید که چاره ای جز به عقب انداختن برنامه شب کریسمس ندارد.
در راه بازگشت به خانه دید که یکی از فروشگاه های محلّه، یک حـراج خیریه برگزار کرده است. کشیش از اتومبیلش پیاده شد و به سراغ حـراج رفت. در بین اجناس حراجی، یک رومیزی بسیار زیبای شیری رنگ دستبافت دید که به طرز هنرمندانه ای روی آن کار شده بود. رنگ آمیزی اش عالی بود. در میانه رومیزی یک صلیب گلدوزی شده به چشم می خورد. رومیزی درست به اندازه سوراخ روی دیوار بـود. کشیش رومیزی را خرید و به کلیسا برگشت.
حالا دیگر بارش برف آغاز شده بود. زن سالمندی که از جهت رو به روی کشیش می آمد دوان دوان کوشید تا به اتوبوسی که تقریباً در حال حرکت بود برسد، ولی تلاشش بی فایده بود و اتوبوس راه افتاد. اتوبوس بعـدی 45 دقیقه دیگر می رسید. کشیش به زن پیشنهاد کرد که به جای ایستادن در هوای سـرد به درون کلیسا بیاید و آنجا منتظر شود. زن دعوت کشیش را پذیرفت و به کلیسـا آمـد و روی یکی از نیمکت های تالار نیایش نشست. کشیش رفت نردبان را آورد تا رومیـزی را روی دیوار نصب کند. پس از نصب، کشیش نگاه رضایت مندانه ای به پرده آویخـتـه شـده کرد، باورش نمی شد که این قدر زیبا باشد.
کشیش متوجه شد که زن به سوی او می آید. زن پرسید: این رومیزی را از کـجا گرفته اید؟ و بعد گوشه رومیزی را به دقت نگاه کرد. در گوشه آن سه حـرف گلدوزی شده بود. این ها سه حرف نخست نام و نام خانوادگی او بودند. او 35 سال پیش این رومیزی را در کشور اتریش درست کرده بود. وقتی کشیش برای زن شرح داد کـه از کجا رومیزی را خریده است. باورکردنش برای زن سخت بود. سپس زن برای کشیش تعریف کرد که چگونه پیش از جنگ جهانی دوم، او و شوهرش در اتریش زندگی خوبی داشتند، ولی هنگامی که هیتلر و نازی ها سر کار آمدند، او ناچار شد اتریش را ترک کند .
شوهرش قرار بود که یک هفته پس از او، به وی بپیوندد ولی شوهرش توسط نازی ها دستگیر و زندانی شد و زن دیگر هرگز شوهرش را ندید و هرگز هم به میهنش برنگشت.
کشیش می خواست رومیزی را به زن بدهد، ولی زن گفت: بهتر است آن را برای کلیسا نگه دارید. کشیش اصرار کرد که اقلاً بگذارد او را با اتومبیل به خانه اش برساند و گفت این کمترین کاری است که می توانم برایتان انجام دهم. زن پذیرفت. زن در سوی دیگر شهر، یعنی جزیره استاتن Staten Island زندگی می کرد و آن روز برای تمیز کردن خانه یک نفر به این سوی شهر آمده بود.
شب کریسمس برنامه عالی برگزارشد. تالار کلیسا تقریباً پـر بود.
موسیقی و روح حکمفرما بر کلیسا فوق العاده بود. در پایان برنامه و هنگام خداحافظی، کشیش و همسرش با یکایک میهمانان دست داده و خدا نگهدار گفتند، بسیاری از آنها گفتند که بازهـم بـه کلیسا خواهند آمد. وقتی کشیش به درون تالار نیایش برگشت مرد سالمندی را که در نزدیکی کلیسا زندگی می کرد، دید که هنوز روی نیمکت نشسته است. مرد از کشیش پرسید کـه این رومیزی را از کجا گرفته اید؟ و سپس برای کشیش شرح داد که همسرش سال ها پیش در اتریش که رومیزی درست شبیه به این درست کرده بود و شگفت زده بود که چگونه ممکن است دو رومیزی عیناً شکل هم باشند. مرد به کشیش گفت که چگونه توسط نازی ها دستگیر و زندانی شده و هرگز نتوانسته همسر گم شده اش پیدا کند.
پس از شنیدن این سخنان ، کشیش به مرد گفت: اجازه بدهید با ماشین دوری بزنیم و با هم گفت و گویی داشته باشیم. سپس او را سوار اتومبیل کرد و به جزیره استاتن و خانه زنی که سه روز پیش او را دیده بود، برد. کشیش به مرد کمک کرد تا از پله های ساختمان سه طبقه بالا برود و وقتی جلوی در آپارتمان زن رسید، زنگ در را به صدا درآورد. وقتی زن در را باز کرد، صحنه دیدار دوباره زن و شوهر پس از سال ها وصف ناشدنی بود.
آنچه خواندید یک داستان واقعی بود که توسط کشیش Rob Reid گزارش شده است که می گوید: کار های خداوند شگفت انگیز است.
۴۵مین روز سفر تکاملی من
با سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته وهمه عزیزان گروه.
استاد واقعا فایل عالی بود الان بیشتر از یه هفتست قفل این فایلم هربار گوش میکنم به یه نکاتی میرسم که قبل نشنیده بودم.
این دنیا بصورت کاملا سیستمی وقانونمند هست.
ما خالق شرایط خودمون هستیم.
خدا فقط اجابت کننده هست.
ما با احساس بد یعنی از خدا اتفاقات بد میخواییم.
با احساس خوب اتفاقات خوب میخواهیم
خداوند احساسی به کسی روزی نمیده مثلا یکی گریه میکنه دلش بحالش بسوزه بهش پول بده سلامتی بده
خدا هرچی توجه کنیم اون وارد زندگیمون میشه.
توجه کردن به خواسته هامونو میتونیم از احساس ارامش احساس امید بدونیم
اگه احساس ارامش نداریم دلهوره نگرانی ترس داریم یعنی داریم به نخواسته ها توجه میکنیم وروز بروز همه چیز بدوبدتر میشه.
سرد سردی میکشد گرم گرمی
خداوندو هرجور ببینیم به اون شکل جلومو اتفاقات وشرایط رو میاره.
اگه بخشنده وهاب رزاق ببینیم بهمون روزی اتفاقات خوب میده
اگه بی عدالت خشن و…اون وقت روز بروز توی باتلاق باورهای غلطمون غرق میشیم.
خدایاشکرت برای این همه اگاهی که بهمون دادی ومیتونیم فقط با رعایت کردن وعملی کردن این فایل توی زندگیمون خیلییییییی خیلییییی اتفاقات خوبتجربه کنیم.
دوستون دارم.❤❤❤❤❤❤
باسلام به استاد عزیز وخانم شایسته جان
سفرنامه روز چهل وپنجم
اجازه نده که باورهای گذشته در همه ابعاد بدون مدرک ومنطق تو رو متعصب کنه
و فقط به واسطه اینکه پیشینیان انجام میدادن و بهتون گفته شده
خداوند رو هر جور ببینی همونجور هم اتفاق میفته
خداوند یک انرژیه که تمام جهان از این انرژی به وجود اومده
و این انرژی از شکلی به شکل دیگه تغییر حالت میده
نه به وجود آمده نه از بین میره
بلکه همیشه هست همیشه بوده و خواهد بود
شما هر فرکانسی رو ارسال کنی همون رو به شما برمیگردونه
فارغ از اینکه ظاهرت چیه
ملیتت چیه
جنست چیه
تحصیلات چیه
حجابت چطوره
دینت چیه
اگر دین برای شما آرامش ایجاد نمیکنه و در دل شما ترس بندازه این نگاهتون به اون دین اشتباهه
نه اینکه اون دین اشتباه
اون دیدگاه شما و درک شما نسبت به اون دین ایراد داره
که به شما این احساس بد رو میده
هر فرکانسی رو که داری ارسال می کنی
اگر میخوای بدونی که فرکانس خوبی داری در زمینه خواسته هات ارسال می کنی یا نه
به احساست توجه کن
اگر احساس خوبی داری داری فرکانس خوب در جهت خواسته هات می فرستی
و اتفاقات خوب رو برای خودت رقم میزنی
این انرژی واکنشی نسبت به فرکانس های ما میده
نه نسبت به ظاهر ما
نه قیافه و نه دین ما
یا به هر چیز دیگه ای
حالا هرچقدر بتونی فرکانسهای بهتری ارسال کنی اتفاقات بهتری تجربه می کنی
ما در جهانی زندگی میکنیم که خداوند قوانینی را وضع کرده که اگر از قوانین آگاه باشیم و طبق قوانین عمل کنیم همیشه و در همه زمینه‌ها اتفاقات خوب را تجربه میکنیم
اگر اتفاق بدی برام بیفته
خودم متوجه میشم که خودم خلقش کردم
خدا برای من به وجود نیاورده
خودم فرکانسی فرستادم که نگرانی بوده، ناراحتی بوده عصبانیت بوده ،خشم بوده، باور نادرست بوده، باور کمبود بوده ،که نتیجه اش این شده
ما زمانی می‌توانیم اتفاقات رو اونجوری که میخواهیم رقم بزنیم که در قدم اول باور کنیم جهان یا خداوند داره با یه سیستم بدون تغییر حرکت میکنه
خداوند در آیه هایی گفته که خداوند هر که را بخواهد هدایت می کند و هرکه رو بخواهد نه
یعنی هر کس در این قوانین باشه هدایت میشه هر کس هم نباشه هدایت نمیشه
اینکه خدا برای یکی بخواد برای یکی نخواد اینطور نیست
اولین پاداشه فهمیدن قانون آرامشه
دیگه خیالمون راحته
و اگه یه اتفاق بدی برامون بیفته
می‌فهمیم که خودمون به وجود آوردیم و خدا به وجود نیاورده
در کل این جهان و سیستم به احساسات و فرکانس ها واکنش نشون میده
عمل خداوند از روی احساس و تلافی کردن نیست
خداوند بر بندگانش ظلم نمیکنه
اگر بارون و تگرگ بشه عده‌ای دچار خسران میشن و اگه بارون عادی بباره نعمت و فراوانی بیشتری را برای عده‌ای در پیش خواهد داشت
اونایی که در فرکانس نامناسب هستند دچار تگرگ میشن و اونایی که در فرکانس مناسب هستند بارون نصیبشون میشه
همه چیز در این جهان تکاملش رو طی کرده تا به اینجا رسیده
و این طور نیست انسان یک لحظه خلق شده باشه
سپاس از استاد عزیز وخانم شایسته جان💖💖💖🥰🥰🥰🙏🥰🙏🥰🙏
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عباس منش و خانم شایسته گرامی
سلام خدمت همه دوستان هم سفر خودم
سفر نامه روز ۴۵
موضوع خداوند بهتر بشناسیم قسمت دوم
دوباره یه انفجار و انقلاب ذهنی دیگه چقدر آگاهی خدای من هر چی فایل گوش میدم بازم مطلب جدید میشنوم
من قبلا فایل گوش داده بودم اما دوباره اعتراف میکنم اصلا درک خیلی کم داشتم اما امروز رشد ظرف حس و درک کردم
خدایا شکرت قوانین ثابت برای این جهان قرار دادی
تازه شنیدم که سپاس گزاری و درک یعنی چی
خدا یه سیستم بر خلاف چند سال پیش که فکر میکردم خدا تو آسمان یه قدرت داره بشر کنترل میکنه تازه فهمیدم چقدر شرک داشتم
واقعا ایمان به خدا همه چیز
چقدر زیبا استاد توضیح دادید فرق کلمه ما و من درباره خداوند
اینکه گفتید خداوند یه انرژی من احساس ارامش دو چندان شد چون همیشه از خودم میپرسیدم خدا این همه آدم چطور کنترل میکنه ؟؟
خیلی دلیل محکم و منطقی و درستی گفتید قلب به ارامش رسید
انرژی نه به وجود میاد نه از بین میره چقدر این تو فیزیک خونده بودم اصلا هیچ وقت فکر میکردم درک آدم این همه بالا بببره یه جمله
این که گفتید خداوند به شکل ظرف تو درمیاد خیلی دوباره آگاهی داشت من چه طور خدا تو کارهام دخالت میدم
چقدر روی خدا حساب میکنم
چقدر باور دارم تنها قدرت جهان
چقدر توحید در عمل ازش استفاده میکنم
واقعا بعضی شب فکر میکنم استاد که دستی از خداوند چه آگاهی به افراد در مدارش هستن انتقال میده که هر کدوم تو زندگی عمل کنی زندگی دو بخش تقسیم میشه قبل آشنایی با استاد و بعد از آشنا با استاد
چقدر کتاب قرآن مطالب و قوانین خوب توضیح داده
الان که به خودم نگاه میکنم معنی تکامل بیشتر درک میکنم تو روند رشد شخصیتی خودم
الان ساده تر مچ خودم میگیرم ساده از رفتار زشت نمیگذرم یا همون پاشنه اشیل خودم
من که میخوام درک آگاهی قوانین جهان برسم باید خودم به اون شخصیت برسونم تا از زندگی لذت بیشتر ببرم
هر روز میگذره ایمان و باور به خداوند بیشتر میشه
خدایا ازت کمک میخوام باور های اشتباه تو شخصیت بهم بگی و انرژی بهم بدی تا بتونم تغییرشون بدم و یه آدم دیگه بشم
خداوند هر لحظه کنار با من هست میخوام کامل وجودش بیشتر تو وجودم حس کنم و ارامش بگیرم
خداروشکر این مسیر الهی هر روز پر قدرت جلو میرم به روز خوب خودم دست تکون میدم
خدایا شکرت این آگاهی ها رو روزی ام قرار دادی
ادامه دارد…❤️❤️❤️
به نام یکتا خالق زیبایی ها.
الهی با تمام وجودم ازت سپاسگزارم که امروز هم توفیق 45 مین روز از سفر نامه ام به من داده ای.
خداوند یک سیستم، خداوند انرژی که نه وجود میاد و نه از بین میرود همیشه بوده و همیشه خواهد بود همانطور که در قرآن میخوانیم لم یلد ولم یولد. این سیستم و این انرژی همیشه پایدار و قوانینی که بر جهان هستی اش حکمفرماست نیز همیشه پایدار است. یعنی هر کس به نسبت فرکانس وانرژی که از خود ساطع میکند همان را نیز دریافت میکند. این قانون برای همه ثابت است حتی برای پیامبران. در جنگهای پیامبر با کفار هم هر جا که اشتباه کردند شکست خوردند یعنی نتیجه بر اساس فرکانس و عملکرد خودشان به وجود آمد نه اینکه خداوند بگوید چون تو پیامبری با بقیه فرق داری. این یعنی قوانین الهی کاملا به جا و عادلانه است. وقتی توحید تو کامل باشد ایمانت به خداوند جوری باشد که هیچ جای نگرانی نداری در زمان درست و مکان درست قرار میگیری یعنی فرکانس درست به جهان هستی ارسال کرده ای و در مدار مناسب قرار گرفته ای و بهترین هم زمانی های ممکن برای تو اتفاق می افتد. مانند حضرت موسی که در زمان درست در کنار رود نیل قرار گرفت که رود شکافته شد و توانست از آن عبور کند.
استاد عزیز واقعا از شما سپاسگزارم که اینقدر زیبا و واضح قوانین جهان هستی و اصل عدالت الهی را با توجه به آیه های قرآنی توضیح میدهید و درک خیلی خوبی از خداوند و قوانینش در ذهن مخاطب ایجاد میکنید.
خدایا کمک کن همواره در تک تک لحظه های زندگی از این قوانین پیروی کنم اونها رو توی زندگیم پیاده کنم و هر روز بیشتر از دیروز به تو نزدیک و نزدیکتر شوم.
سلام به همگی
چقدر این فایل عالیه
نگاه سیستمی به خداوند به ما قدرت خلق میده چون بخشی از اون انرژی در درون خودمون هست و اگر هر چی بیشتر توی مسیر باشیم اون انرژی بیشتر زنده میشه و ما ایمانمون قوی تر میشه وقتی ما تو مسیر حرکت کنیم در واقع با اون سیستم هم جهت شدیم و نشونه اون احساس خوبمون هست و اصلا دیگه فقط میخوای حرکت کنی بی انگیزگی معنی نداره فقط باید در مسیر بمونیم تا نتیجه بیشتری بگیریم
این نگاه سیستمی به ادم احساس لیاقت و ارزش میده چون ما جانشین خدا هستیم ما دست خدا هستیم برای گسترش جهان و خدا از طریق ما جهان رو گسترش میده و این خدای واقعی هست که بهمون احساس آرامش قلبی میده به ما ایمان میده به ما حس زنده بودن و چشیدن طعم زندگی رو میده به ما احساس آزادی مبده حس رهایی میده آره این همون خدایی هست که از بچگی بهمون جوری دیگه ای شناسوندنش خدایی که جهنم داره و اژدها اون خدای زشت به هیچ عنوان پرستیدنی نیست فقط فکر کنیم اطرافیان ما اگر واقعا ایمان داشتن و اگر مسیر درستی بودن واقعا سر کوچیکترین مسایل زندگی درجا میزدنن ایا؟؟؟
هرکس فقط و فقط خودش باید ایمان بیاره ،
خدا تقلیدی نیست خدا نیاز به مراجع تقلید نداره خدا نیاز به کتاب تفسیر هزارجلدی نداره خدا خیلی سادست و انقدر که سادست هیچکس نمیپذیره،
خدا عشق مطلقه😘😘😘😘😘
قدرت فکر رو از ادما بگیری دیگه مثل ربات میشن
باید خودمون رو کلا شستشوی مغزی بدیم و از نو متولد بشیم واای چقدر این تولد دوباره خوبه هر روز با روز دیگه ات فرق میکنه امید داری دنبال بقیه راه نمیوفتی هرکس از راه رسید حرفش رو نمیپذیری تکلیفت با خودت معلومه یعنی💃🏻
زندگی اکثر اطرافیان ما خودش دلیل محکمی هست که نگاه ما به حهان به خدا اشتباه بوده نگاه شرک آلودی بوده نگاهی که قدرت رو از خودت بگیری و به هرکس دیگه ای بدی حالا وضعیت کشور شرایط جامعه ادمای دیگه و هرچیزی این نگاه شرک الود کافیه که تو رو نابود کنه و همین درجا زدن ها برای همینه افسردگی برای همینه غم و شکست مالی و احساسی برای همینه
خدا انرژی خیره
انرژی عشقه
انرژیه سرشار آگاهی و داناییه
انرژیه مطلق و قدرتمند
واقعا من قدرتمند تر از عشق سراغ ندارم
خدا انرژی مثبت خالصه
این همون شعار مردم امریکاست و همین باعث جذب این همه ثروت و نعمت به این کشور شده از روی نتایج میشه مسیر درست وغلط ادما رو تشخیص داد فقط نتایج اونم در تمام ابعاد زندگی
خدایا هدایتمون کن به سمت خوبی های بیشتر و ثابت قدم نگه دار همیشه از خدا میخوام منو نگه دار تو مسیر و دستمو ول نکن اینجوری خیلی زندگی خوشگله فقط وقتی که خدا رو احساس میکنم تو وجودم دیگه تنها نیستم دیگه دونفریم دیگه نه هیچ ترسی دارم و نه هیچ غمی کاملا آزادم
خدایا شکرت 🙏🏻🤍❤
سلام
امروز به لطف خدا دارم روز چهل و پنجم سفرنامم را بدون وقفه ادامه میدم
خدا رو شکر از امروز دارم کتاب معجزه شکرگذاری رو شروع میکنم خدا کمک کنه تا آخرش اون رو هم ادامه بدم
همینجا تعهد میدم اون رو هم تا آخر ادامه بدم و بیام با افتخار اعلام کنم که بدون وقفه اون رو هم با عمل به تمریناتش به آخر رسوندم (تمرین اراده)
🛑باید به چالش بکشیم چیزهایی که قبلاً باور کردیم بدون قضاوت بدون تعصب
با ذهنی خالی (مثل کودکی) باورهایم را بررسی کنم
🧶اعتقادی که برپایه تقلید از دیگرانه اعتقاد نیست
عملی که برپایه عمل گذشتگان است باعث میشه همون نتیجه که گذشتگان گرفتن ، ایجاد بشه چرا؟ چون باعث میشه خلاقیت و نو آوری درش به وجود نیاید
🧶در جهان کسانی به موفقیتهای روز افزون رسیدن که از یه جایی به بعد خلاقیت رو چاشنی کارشون کردن
🧶کسی مثل ایلام ماسک اگه میخواست مثل ایرانخودرو و سایپای ما فکر کنه که اینکارهای عظیم رو نمیکرد
📌چرا خودروسازی ما رشد نمیکنه ؟
♦️چون دقیقا داره راه گذشتگان رو میره خیلی هنر کنه مثل پیکان ترمز دستی رو از بغل راننده بیاره بزاره بغل دنده🤣🤣🤣🤣
🧶برای اینکه به خدا یقین پیدا کنیم اول باید بهش شک کنم
🧶برای تایید هر باور یا هر شنیده ای اول باید ببینیم اون چیزی که شنیدیم واقعیت داره یا نه ؟ ما خیلی چیزها رو باور کردیم بدون اینکه از فیلتر قوانین خدا و عقل ردش کنیم فقط به واسطه اینکه فلانی گفته بدون تحقیق میپذیریمش
♦️درحالی که الان از استاد یاد گرفتم هر چیزی که بهم از درون آرامش میده بهم کمک میکنه رو برای خودم تایید کنم تو ذهنم تکرارش کنم دنبال الگوهای همجهتش برای منطقی کردن ذهنم بگردم و ببینم کسایی که این باور رو دارن وضع مالیشون چطوره ؟ایا بهشون این باور کمکی کرده یا نه؟
بعد بپذیرمش
📍آیا خدای چبار به من آرامش میده یا خدای رحمان ؟
📍آیا خدای رزاق بهم قدرت میده یا خدای کمبود؟
📍آیا باور همه کاره بودن بهم کمک میکنه یا باور شرک قایل بودن؟
ما این مذهبی که الان داریم رو پذیرفتیم فقط به این خاطر که به قول استاد تو اینجور خوانواده ای
بزرگ شدیم و اذان در گوشمون موندن تو بچگی اگر تو کشوری مثل عربستان بودیم هم مسلک اونها می‌شدیم اگر تو هند به دنیا می‌آمدیم هندو می‌شدیم چون اطرافیانمان همه این دین رو داشتن و هرجا می‌رفتیم درباره این دین حرف میزدن
۹۵ درصد مردم جهان شاید هم بیشتر حتی بزرگان دینشون بدون تحقیق دینشون رو پذیرفتن بخاطر جامعه ای که درش بزرگ شدن و چیزهایی که از قبلی‌ها شنیدن
الان داشتم جاتون خالی غذا میخوردم تلویزیون داشت صحبت میکرد (من تلویزیون نگاه نمیکنم ولی سفره وسط خونه است وقت غذا از اتاقم میرم سر سفره)دو سه تا کارشناس و دکترا و …مربوط به صنعت خودرو داشتن درباره اینکه چرا صنعت خودروی ایران رشد نمیکنه صحبت میکردن
یکی از اون آقایون که دکترای این موضوع را داشتن تا رییس ایران خودرو و بقیه یکیشون نگفت که عیب ما اینه که خلاقیت رو کارمون نمبزاریم و همه مثل گذشتگان تولید میکنیم همه رفتن تو بحثهای حاشیه ای که تحریم هستیم و این صحبت‌ها
با خودم گفتم ببین فرق نگاه ایلام ماسک با اینا چیه فرق نتایج اینجا خودشو نشون میده
یا سر سفره داشتم به این فکر میکردم که من تو خوانواده ای بزرگ شدم که با نون غذا میخوره و منم اونجوری عادت کردم درحالی که بعضی‌ها بخاطر محیطی که درش بزرگ شدن بدون نون غذا میخورن
🛑نگاه سیستماتیک به انسان آرامش میده وقتی بدونم هیچ چیزی شانسی نیست
🧶آرامش پیدا میکنم وقتی که بدونم همه چیز خودم هستم اگر فلان خاسته را بخوام باید فلان فرکانس رو بفرستم و بعد رخ میده
🧶الان تازه دارم میفهمم که معنی نگاه سیستمی به خداوند اینه که خدا یه قوانینی رو وضع کرده گفته اگر این فرکانس رو بفرستی بدون بروبرگرد این نتیجه حاصل میشه
♦️نگاه سیستمی به خداوند یعنی قانون خداوند هرگز برای هیچکس عوض نمیشه
♦️نگاه سیستمی به خداوند یعنی اگر قوانین خدا را نادیده بگیرم خودم ضرر میکنم
♦️نگاه سیستمی به خداوند یعنی با حرف از قانون چیزی عوض نمیشه با عمل به قانونه که نتایج عوض میشه
📌هر فرکانسی که ارسال بشه همون برمیگرده بهت فارق از اینکه مذهب و دین و نوع پوشش چی باشه اون سیستم فقط فرکانس (حال خوب و بد) را میشناسه
📌نگاه و درک ما به هر موضوع یا هر شخصی اگر بهمون احساس بد بده یعنی نگاهمون و درکمون به اون موضوع یا شخص را باید عوض کنیم
🧶اگر نگاه به دین حالمو خوب نمیکنه باید نگاهم رو عوض کنم
♦️اگر نگاهم به امام حسین باعث میشه برای ایشان دلسوزی کنم غصه بخورم که چرا شهید شد کاش منم اونجا بودم زن و بچه اش را اسارت بردند این نگاه غلطه چون باعث گریه و خشم و کینه میشه
♦️اما اگر نگاهم به ایشان اینه که به خواسته اش رسیده تا لحظه آخر عمر به دنبال هدفش بود سر جلوی کسی هم نکرد این به آدم احساس انگیزه و احساس تحسین در کل احساس خوب میده
♦️اگر نگاهم به رفیقم اینه چرا آنقدر پرحرفه چرا آنقدر غیبت میکنه فحاشه بی هدفه این نگاه حالم رو بد میکنه
♦️اما اگه نگاهم رو عوض کنم به وجه های منفیش بی‌توجه باشم روی خوبی‌های اون زوم کنم حالم خوب میشه دیگه از دیدنش ناراحت نمیشم
🧶مثلا دعای جوشن کبیر من می‌دیدم تو شب احیا میخونن و همه گریه میکنن ولی من همون موقع داشتم معنیشو میخوندم و چقدر اسامی زیبا و باورهای خوبی به آدم میده
🧶همه فکر میکنن خدا یه انسانه که باید مثل مظلوما بری سرتو کج کنی با حالت گریه تا شاید دلش بسوزه
♦️این در حالیه که هزاران بار اینکار رو کردند و نتیجه نگرفتند ولی جرات نمیکنن یه بازنگری مثل استاد نسبت به خدا تو ذهنشون بکنند
📌چرا باز نگری نمی‌کنند ؟
♦️چون ترمز دارن
📌چه ترمزی؟
♦️ترس از نظر دیگران
♦️ترس از کافر خطاب شدن توسط دیگران
♦️احساس گناهی که سالها شنیدن به هر چی شک کنی عیب ندارد فقط به خدا شک نکن
📌چطور احساسم رو نسبت به مسئله ای درست کنم؟
♦️با تغییر نگاهم نسبت به موضوع
♦️اتفاق یکسان با دو دیدگاه
🧶روی سر همه آدمهای شهر بارون میاد ولی یکی میگه خدایا شکرت یکی میگه کاش قطع بشه سقف خونه ما آب میده
🧶دونفر تصادف میکنن یکی میگه خاک شد تو سرم اون یکی میگه خدارو شکر خودمون سالمیم
🧶دونفر بنزین تموم میکنن یکی میگه از کجا بنزین بیارم؟ اون یکی میگه حتما خیری توشه
🧶دونفر طلاق میگیرن یکی میگه چرا من ؟ اون یکی میگه خداروشکر راحت شدم
🧶دونفر میمیرند یکی میگه جوون مرگ شد اون یکی با آرامش میگه هر کسی هر هست سر جای درستشه
🧶و ….
🧶استاد چقدر ریزبینانه گفتید که طوفان و سیل عذاب نیست چون قابل پیش بینیه ولی قبلا که تکنولوژی نبود فکر میکردن یه عذابه.
🧶چه بسا زلزله و خیلی چیزهای دیگه هم در آینده قابل پیش بینی بشه
🧶قدیم چون نمیتوانستند پیشبینی کنند فکر میکردم عذاب نازل شده یا ماجراهای قرآن که سنگ از آسمان بارید الان میبینیم که دارن پیش بینی میکنن توسط ماهواره ها که شهاب سنگ کی به زمین میرسه
🛑عذاب چیزیست که غیر قابل پیش بینی و پیشگیریه
📌وقتی که به تضادی تو زندگی برمیخوریم چه کنم ؟
♦️اول بپذیرم که خودم خلقش کردم
📌چطور خلق کردم؟
♦️فرکانسشون در گذشته(یک ثانیه قبل تا چند سال قبل) فرستادم الان به خودم برگشته
📌مگر چه فرکانسی فرستادم؟
♦️فرکانس خشم کینه انتقام حسادت دلسوزی ناامیدی
🧶نتیجه بی ایمان بودن مشرک بودن احساس ترس و ناراحتی است
کسی که ایمان نداره ناراحته داره فرکانسی ارسال میکنه که نتیجه اون فرکانس میشه تجربه اتفاقی که اون ترس و ناراحتی رو تشدید کنن
🧶معجزه یعنی در زمان درست در مکان مناسب قرار گرفتن
🧶اگر ما هم باورهای درست داشته باشیم برای ما هم رخ میده
اگر با قوانین خداوند هماهنگ بشم زمین و آسمان میشه نیرو که منو به سمت جلو ببره
خداوند از هزاران دستش فقط دو دست به من نشون داده چون من بقیه دستاشو بستم با ترمزهایی که دارم
📌چطور خیالم رو راحت کنم و آرامش رو تجربه کنم ؟
♦️با این نگاه که جهان داره با قانون عمل میکنه شانسی نیست اگر این باور و احساس رو نسبت به مسائل داشته باشم فارق از اینکه الان وضع به چه شکله یا بقیه خوششون بیاد یا نیاد به این نتیجه دلخواه میرسم
جای تک تک تون 👈♥️👉 اینجاست
به نام خدای یکتااااا
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته گلم
و سلام به دوستان هم فرکانسم
روز 45 ام روز شمار تحویل زندگی من
درک امروزم از فایل (خداوند را بهتر بشناسیم)قسمت2
یاد گرفتم امروز (انسان از طریق شک به یقین میرسه)
یاد گرفتم اعتقادی که برپایه تقلید از گذشتگان باشه اعتقاد نیست.
یاد گرفتم ایمان واقعی ایمانی که خودمون بهش برسیم مثل استاد که به ایمان واقعی رسیده
یاد گرفتم نگاه سیستمی به خداوند نگاه خیلییی خیلییی بهتریه قانون کلی(هر جوری که خداوند رو بیبینم همون جوری اتفاق می افته) خداوند رو رحمان بیبینم رحمان برام دیده میشه خداوند رو غفور بیبینم غفور برام دیده میشه در واقعه تجربش میکنم خداونر رو جبار بیبینم خداوند رو ستمگر بیبینم ستمگر دیده میشه خداوند رو خدای عشق بیبینم خدای عشق برا من دیده میشه
نکته خیلی مهم (آنچه را که ما در مورد خداوند باور میکنیم همون رو تجربه میکنیم)
خدایا شکرتتتت هدایتم کردی به مسیر خوشبختی ثروت سلامتی سعادت و…. کمکم در این مسیر ثابت قدم بمونم.
خدایا شکرتتتتت هدایتم کردی به بهترین استاد دنیا استاددد عاشقتمممم
خدایاااا کمکم کن بهتر قوانین جهان هستی رو درک کنم
خدایاااا شکرتتتتت فهمیدم خودم مسئول زندگیم هستم قدرت این رو دارم زندگی دلخواهم رو خلق کنم.
خدایاااا شکرتتتتت هدایتم کردی به سفرنامه الان فصل دوم هستم و هر روزی که میگذره بهتر دارم درک میکنم قوانین رو بهتر دارم درک میکنم بهتر زندگی کردن رو
خدایااااا شکرتتتت قوانینی رو وضع کردی که تغییر نمیکنن
خدایاااا شکرتتت نگرانهااااا رو از وجودم کشیدیی بیرون
هر چیزی که در جهان وجود داره انرژیه (قانون پایستگی انرژی میگه انرژی نه به وجود میاد و نه از بین میره. فقط از شکلی به شکل دیگه تغییر میکنه)
و در قرآن هم اومده که لم یلد ولم یولد یعنی خدا نه زاییده شده نه می زاید.و دقیقا همون نگاهه که به انرژی داریم.
هر فرکانسی که ارسال میکنم میخوام بدونم فرکانس خوبی ارسال میکنم یا بد فرکانس در زمینه خواسته هام یا ناخواسته هام نگاه کنم به احساسم اگر احساس بدی دارم
دارم اتفاقات بد رو برای خودم رقم میزنم اگر احساس خوبی دارم
دارم اتفاقات خوب رو برای خودم رقم میزنم
استاد عزیزم و خانم شایسته گلم عاشقتون️
در پناه الله یکتااا باشید️
به نام خدایی که همیشه در همه جا هستش :)
خدای بزرگم ممنونم ازت،شکرت بابت همه چیز
بابت این جهان و این قوانین زیبا
سلام به استاد عزیز و همه ی عزیزان سایت
استاد ممنونم ارتون بابت تولید این فایل و این محتوا
که چقدرررر به انسان ارامش میده
چقدررر قلب ادم رو اروم میکنه
••و واقعا این ثبات قوانین هستش که به انسان ارامش میده، این ثبات هستش که دل وجان ادم رو قرص و محکم میکنه.
و خدارو شکر بابت افرینش این جهان زیبا،
بابت اینکه همه چیز همه چیز این جهان با یک نظم و ترتیبی درحال حرکت و تکامل هستش.
••خدایا شکرت بابت اینکه قوانین این جهان رو ثابت افریدی، واین ثبات رو مایه ی ارامش ما قرار دادی، که واقعا باعث ارامش وآسودگی خیال هستش
خدایا شکرت
“خدای مهربون ما رو از بنده های با ایمان،موحد، و شکر گزارت قرار بده. ”
آمین یا رب العالمین :)
در پناه خداوند باشید :)
به نام ربّ
سلام مجدد با بی نهایت عشق برای شما
45. دومین باری که برای روز شمار تحول زندگیم مینویسم
بعد نوشتن رد پام در روز 5 بهمن رفتم و الان روز 6 بهمن شد
یادم اومد که امروز روز ولادت امام علی بود که تو توضیحات روز 45 که دیدگاه یه دوستی رو که گذاشتین خوندم و درمورد امام علی نوشته بود :
خدای من به قول حضرت علی شاید اونقدر پوستم کلفت باشه که بتونم عذاب جهنم رو تحمل کنم،اما چجور دوری از تورو تحمل کنم
الله اکبر که دیگه نمیتونم بدون این حس زندگی کنم،استاد بخدا دارم دیوانه میشم حس میکنم در مقابل این حس وصال درمانده ترینم،تسلیم ترین،عاجزترینم اما در حین حال خوشبختترینم.خدایا شکررررررررررررت
و این حرفشون که نوشتن :
مطمئنم بزودی بدنم خودش،خودشو درمان میکنه.خدایا شکرت
رفتم دیدم مادرم داره تلویزون برنامه ای که از حرم امام علی و امام حسین نشون میداد رو میبینه
این قسمت از دعای نادعلی رو میخنوند وقتی دیدم معنیشو با لبخند خوندم چقدر حس خوبی داشت
از اینترنت نگاه کردم
قسم به بزرگیت ای خدا و به پیامبریت ای محمد و به ولایت تو ای علی ای علی ای علی مرا در یاب بحق لطف پنهانت
و چقدر خدا منو دریافت امروز با اون همه شگفتیش
خدایا همه رو دریاب
برای همه جهان هستی عشق و شادی و آرامش و سلامتی میخوام
راستی من امروز شفای گوشمو قشنگ حس کردم شفای سینوزیت گونه هام که هر بار با سرد بودن هوا و خوردن باد به گونه هام باعث درد میشد در گوش و گونه هام
و من همیشه کلاه سرم میکردم حتی تو خونه انقدر زیاد لباس میپوشیدم که میگعتن تو سردت هست با کلاه میخوابیدم انقدر وضع باورم خراب بود و انقدر درد داشت گوش و سر و گونه هام وقتی یه باد ملایم سر میوزدید
امروز که رفتم مزار شهدا که پفیلا و جاکلیدیامو بفروشم هوا خیلی سرد بود همه میگفتن سرده ولی من اصلا سردی هوا رو حس نمیکردم
از وقتی تصمیم گرفتم که به خدا بسپرم این موضوعو و گفتم من دیگه کلاه سرم نمیذارم وقتی بیرون میرم دیگه لباس گرم زیاد نمیپوشم
چون که من باور دارم وقتی با خدا حرف میزنم و عمه چیو سپردم بهش خودشم میتونه مثل ماهیتی که از آتیش عوض کرد و برای حضرت ابراهیم خاصیتشو تغییر داد و آتش تاثیری نداشت و خاصیت گرما و سوزوندنشو از بین برده بود
با توجه به باوری که حضرت ابراهیم از خدا داشته که باعث شده آتیش نسوزونه و تبدیل به گلستان بشه براش
من هم تصمیم گرفتم مثل حضرت ابراهیم از خدا بخوام
گفتم خدایا تو میتونی وقتی باد سرد به بدنم میخوره رو خاصیتشو خنثی کنی و من از درون بدنم گرما ایجاد کنه و گرم باشه تو هوای سرد و اصلا سردم نشه
من اینو تو یه ویس با صدای خودم ضبط کردم و هر روز گوش میدم
بعد امروز متوجه شدم که من دیگه هیچ دردی تو هیچ قسمت از بدنم ندارم هیچی
من کاملا گوشم سالمه گونه هام سالمه سرم سالمه و سرما کاملا طبیعیه و بدنم در سرما گرم میشه
و تمام اینها قدرت خداست که من هرجور شکلش بدم هرجور که به من میخوام کمک کنه شکلش میدم و همونی میشه که من میخوام
به قول حرف استاد من یک درصد بندگی خدا رو سعی میکنم بکنم و خدا 99 درصد خدایی میکنه صاحب اختیار من
وای که چقدر عاشقشم خدایا شکرت
من امروز متوجه شدم که سلول هام کد های سلامتی رو هر لحظه از خدا از منبع انرژی خدا دریافت میکنن و اجرا میکنن
خدایا شکرت سپاسگزارم
من امروز یه شگفتی دیگه هم از خدا دیدم یه قدرت خیلی بزرگ
و در ادامه حرف دوستمون که نوشتن بدن خودشو شفا میده من دقیقا امروز دیدم که بله شفا میده بدون هیچ دارو و دکتری
خدا قدرتشو بازم بهم نشون داد
خدایا شکرت به خاطر سلامتیم شکرت به خاطر عشق بی نهایتی که دارم
کریسمس در بروکلین و رومیزی
یک داستان زیبا و واقعی که به ما می آموزد هیچ رویدادی بی دلیل نیست. کشیش تازه کار و همسرش برای نخستین ماموریت و خدمت خود کـه بازگشایی کلیسایی در حومه بروکلین ( شهر نیویورک ) بود در اوایل ماه کتبر وارد شهر شدند.
زمانی که کلیسا را دیدند، دلشان از شور و شوق آکنده بود. کلیسا کهنه و قدیمی بود و به تعمیرات زیادی نیاز داشت. دو نفری نشستند و برنامه ریزی کردند تا همه چیز برای شب کریسمس یعـنـی 24 دسامبر آماده شود. کمی بیش از دو ماه برای انجام کار ها وقت داشتند .
کشیش و همسرش سخت مشغول کار شدند. دیوار ها را با کاغذ دیواری پوشاندند. جاهایی را که رنگ لازم داشت، رنگ زدند و کار های دیگری را که باید می کردند، انجام دادند. روز 18 دسامبر آنها از برنامه شان جلو بودند و کـارها تقریباً رو به پایان بود.
روز 19 دسامبر باران تندی گرفت که دو روز ادامه داشت. روز 21 دسامبر پس از پایان بارندگی، کشیش سری به کلیسا زد، وقتی وارد تـالار کلیسا شد، نزدیک بود قلب کشیش از کار بیافتد. سقف کلیسا چکه کـرده بود و در نتیجه بخش بزرگی از کاغذ دیواری به اندازه ای حدود 6 متر در 5/2 متر از روی دیوار جلویی و پشت میز موعظه کنده شده و سوراخ شده بود.
کشیش در حالی که همه خاکروبه های کف زمین را پاک می کرد، با خود اندیشید که چاره ای جز به عقب انداختن برنامه شب کریسمس ندارد.
در راه بازگشت به خانه دید که یکی از فروشگاه های محلّه، یک حـراج خیریه برگزار کرده است. کشیش از اتومبیلش پیاده شد و به سراغ حـراج رفت. در بین اجناس حراجی، یک رومیزی بسیار زیبای شیری رنگ دستبافت دید که به طرز هنرمندانه ای روی آن کار شده بود. رنگ آمیزی اش عالی بود. در میانه رومیزی یک صلیب گلدوزی شده به چشم می خورد. رومیزی درست به اندازه سوراخ روی دیوار بـود. کشیش رومیزی را خرید و به کلیسا برگشت.
حالا دیگر بارش برف آغاز شده بود. زن سالمندی که از جهت رو به روی کشیش می آمد دوان دوان کوشید تا به اتوبوسی که تقریباً در حال حرکت بود برسد، ولی تلاشش بی فایده بود و اتوبوس راه افتاد. اتوبوس بعـدی 45 دقیقه دیگر می رسید. کشیش به زن پیشنهاد کرد که به جای ایستادن در هوای سـرد به درون کلیسا بیاید و آنجا منتظر شود. زن دعوت کشیش را پذیرفت و به کلیسـا آمـد و روی یکی از نیمکت های تالار نیایش نشست. کشیش رفت نردبان را آورد تا رومیـزی را روی دیوار نصب کند. پس از نصب، کشیش نگاه رضایت مندانه ای به پرده آویخـتـه شـده کرد، باورش نمی شد که این قدر زیبا باشد.
کشیش متوجه شد که زن به سوی او می آید. زن پرسید: این رومیزی را از کـجا گرفته اید؟ و بعد گوشه رومیزی را به دقت نگاه کرد. در گوشه آن سه حـرف گلدوزی شده بود. این ها سه حرف نخست نام و نام خانوادگی او بودند. او 35 سال پیش این رومیزی را در کشور اتریش درست کرده بود. وقتی کشیش برای زن شرح داد کـه از کجا رومیزی را خریده است. باورکردنش برای زن سخت بود. سپس زن برای کشیش تعریف کرد که چگونه پیش از جنگ جهانی دوم، او و شوهرش در اتریش زندگی خوبی داشتند، ولی هنگامی که هیتلر و نازی ها سر کار آمدند، او ناچار شد اتریش را ترک کند .
شوهرش قرار بود که یک هفته پس از او، به وی بپیوندد ولی شوهرش توسط نازی ها دستگیر و زندانی شد و زن دیگر هرگز شوهرش را ندید و هرگز هم به میهنش برنگشت.
کشیش می خواست رومیزی را به زن بدهد، ولی زن گفت: بهتر است آن را برای کلیسا نگه دارید. کشیش اصرار کرد که اقلاً بگذارد او را با اتومبیل به خانه اش برساند و گفت این کمترین کاری است که می توانم برایتان انجام دهم. زن پذیرفت. زن در سوی دیگر شهر، یعنی جزیره استاتن Staten Island زندگی می کرد و آن روز برای تمیز کردن خانه یک نفر به این سوی شهر آمده بود.
شب کریسمس برنامه عالی برگزارشد. تالار کلیسا تقریباً پـر بود.
موسیقی و روح حکمفرما بر کلیسا فوق العاده بود. در پایان برنامه و هنگام خداحافظی، کشیش و همسرش با یکایک میهمانان دست داده و خدا نگهدار گفتند، بسیاری از آنها گفتند که بازهـم بـه کلیسا خواهند آمد. وقتی کشیش به درون تالار نیایش برگشت مرد سالمندی را که در نزدیکی کلیسا زندگی می کرد، دید که هنوز روی نیمکت نشسته است. مرد از کشیش پرسید کـه این رومیزی را از کجا گرفته اید؟ و سپس برای کشیش شرح داد که همسرش سال ها پیش در اتریش که رومیزی درست شبیه به این درست کرده بود و شگفت زده بود که چگونه ممکن است دو رومیزی عیناً شکل هم باشند. مرد به کشیش گفت که چگونه توسط نازی ها دستگیر و زندانی شده و هرگز نتوانسته همسر گم شده اش پیدا کند.
پس از شنیدن این سخنان ، کشیش به مرد گفت: اجازه بدهید با ماشین دوری بزنیم و با هم گفت و گویی داشته باشیم. سپس او را سوار اتومبیل کرد و به جزیره استاتن و خانه زنی که سه روز پیش او را دیده بود، برد. کشیش به مرد کمک کرد تا از پله های ساختمان سه طبقه بالا برود و وقتی جلوی در آپارتمان زن رسید، زنگ در را به صدا درآورد. وقتی زن در را باز کرد، صحنه دیدار دوباره زن و شوهر پس از سال ها وصف ناشدنی بود.
آنچه خواندید یک داستان واقعی بود که توسط کشیش Rob Reid گزارش شده است که می گوید: کار های خداوند شگفت انگیز است.
داستان بسیارجذابی بود . بقول قدیمی ها ازمن یک من اشک گرفت. موفق باشی
عالی بود مرسی