این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/10/abasmanesh-28.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2020-10-29 07:17:572020-12-03 17:43:51اصول اساسی خلق رویاها | قسمت دوم
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من نزدیک دوساله ک با این قوانین ک اسمهای مختلفی مثل قانون جذب داره اشنا شدم وضعیت زندگیم در بعدهای زیادی تغیر خوبی کرده ک از قبل بهتره اما هنوز منو راضی نمیکنه وهنوز به ارزوهام نرسیدم چون کاری نکردم و دقیقا همون قدر ک روی خودم کار کردم جواب گرفتم
اطلاعات مختلف و متفاوتی مغزم رو پر کرده و منو سردرگم ساخته با اینک حس میکنم توی مسیرم بیشتر اوقات اما گاهی حالم بد میشه ک امشب یکی ازون روزا بود و برای همین دلم خواست به سایت سر بزنم و جستجو کنم
قسمت اول رو ک دیدم تصمیم گرفتم از همین الان شروع کنم به دیدن و اجرای تک تک فایلهای رایگان سایت و به قول استاد بصورت تکاملی پیش برم و ازین به بعد فقط و فقط از فایلهای خود استاد استفاده کنم تا سردرگم نشم .
و تصمیم گرفتم ک سوالاتی را ک برایم پیش می اید اگر در دیدگاه های بسیار زیبای دوستانم نیافتم حتما در سایت مطرح کنم و از اطلاعات و تجربه های دوستان استفاده کنم
ممنون از استاد عزیز و مریم جان بابت صحبتهاتون و دوستانی ک سایت به این بینظیری را اداره می کنند و واقعا واقعا سایت فوق العادس از همه نظر فوقالعادس😍
و خواسته ی مهاجرت که یه ارزوی دست نیافتنی توی ذهنم بود رو دوباره برام بولد کرد
خواسته ای که هرچند واقعا و با تمام وجود میخوامش, ولی بخاطر شرایط زندگی, متاهل بودن و اینکه همسرم بهییییچ عنوان بخاطر وابستگی های خانوادگی بهش فکر نمیکنه, می گه خانواده و بستگان به ما نیاز دارن و ما هم به بستگان نیاز داریم وباعث دلگرمی ادم هستن, با این ذهنیت اصصصصصلا بهش فکر هم نمیکنه
و من با خودم میگم چطور میتونم به این خواسته برسم, برام مثل یه رویا شده که چطور بعد از 30 سال زندگی مشترک با این طرز فکر همسرم, این خواسته میتونه عملی بشه
و ترمز دوم اینکه من توی این سن و سال کی به هدفم میرسم که بخوام ازش لذت ببرم
با این کامنت نفیسه جان هم اون خواسته دوباره جون گرفت
و هم این ذهنیت که قرار نیست من برای رسیدن به خواسته م عجله داشته باشم, به دلم افتاد که باید در مسیر خواسته م حرکت کنم و از مسیر لذت ببرم, تا زمانی که فرصت زندگی و زنده بودن دارم
زندگی, لذت بردن از همین ثانیه هاست
اینکه از قدیم میگفتن وصف العیش, نصف العیش 😄
یعنی همین,
یعنی راجع به چیزایی که دلت میخواد حرف بزن, و از احساس داشتنش لذت ببر🤗
وای خدای من, چقدر خوب بود این کامنت, چقدر حس خوبی بهم داد.
من خودم رو کشف کردم دیدم در درونم خیلی مواردی هسش که نهفته است و نمی زاره رشد کنم
با کار کردن روی خودم یاد گرفتم بتونم حرف بزنم حرف زدن به جا و به موقع یعنی در مواردی یه کم پرو باشم برم جلو بگم آره اینجوری بوده اونجوری بوده……………………….
توکل به خداوند در هر زمینه ای که مربوط به خواسته باشه کولاک می کنه و خلقش می کنه یعنی تنها رب العالمین رو ببینی و هیچ کس دیگه ای رو………………………………
باید باورهای مناسب با اون خواسته رو// برای من خونه دلخواه خودم //// را بسازم تا بهش برسم و به خوبی هاش به زیبایی هاش توجه کنم و تکرار کنم ویژگی های مثبت اش رو دایمی بگو و تکرار کن
من لایق زندگی کردن در بهترین خونه ها با بهترین امکانات با بهترین شرایط آب و هوایی هستم
من با زندگی کردن در خونه دلخواهم احساس آرامش می کنم
من با عشق فراوان در خونه خودم هستم
من لایق بهترین وسایل در خونه خودم هستم
من در حیاط خونه ام می تونم باغچه داشته باشم
من در حیاط خونه خودم می تونم وسایل اسباب بازی داشته باشم مثله تاب وسرسره
من در باغچه خونه خودم درخت های زیادی دارم
باغچه خونه خودم خیلی بزرگه
من خونه خودم رو خیلی دوستش دارم
من در خونه خودم خیلی لذت می برم
من می تونم مهمانی در خونه خودم بگیرم
…………………
برای خلق خواسته ام می تونم خونه ای که دوست دارم رو جلو خودم بزارم و هر روز تجسم کنم و باور داشته باشم که می شود می شود و می شود و برای ذهنم مثال بیارم که ببین پدر ومادریم در خونه خودشون هستن و زندگی می کنن ووو مثال های دیگه که ذهن ساکت بشه و من بتونم بیشتر تکرار کنم
………………….
تمرکز
من خودم مشاوره رو خیلی دوست دارم گفتم خوب حالا باید با این شراطی که دارم شروع کنم اومدم یه کانال هستش در گوشی ام نوشتم هر کسی می خواد بگه و چندین نفر رو مشاوره دادم خدا را شکر حالا اگه من می خواستم دنبال مدرک باشم یا بگم نه تا وقتی که فلان که نمیشه وووو از همین نقطه ای که هستم شروع کردم ومطمئنم خداوند کمکم می کند
نباید سخت گرفت به هر کاری باید آسون گرفت وقتی آسون گرفتی هدایت میشی فقط باید بمونی در اون کار
به نام خدا سلام به استاد و خانم شایسته و دوستان هم فرکانسی های عزیز سه اتفاق برام افتاد که نشون میده خدا همیشه هدایت میکند مارا .من چند روز پیش کلاس داشتم حسم گفت که امروز تشکیل نمیشه اما من با دوستم رفتیم و دانشگاه کلا بسته بود برگشتنه شب بود و اون موقع معمولا تاکسی نبود اما حسم گفت برو ایستگاه تاکسی و دوستم میگفت که این کار اشتباهه و البته نجوای ذهنم هم میگفت اما من با خودم گفتم حتما ی نفعی داره یا میفهمم یا نمیفهمم و وقتی رسیدیم به ایستگاه آخرین تاکسی هنوز راه نیافتاده بود و خالی هم بود ی اتفاق دیگه من چند روز پیش از مترو اومدم که سوار اتوبوس BRT بشم ولی حسم گفت که برم سراغ اون ایستگاهی که یکم ازم دور تره و ذهنم هم میگفت آخه این چه کاری خودتو مسخره کردی اما وقتی رسیدم به اون ایستگاه من از اتوبوس اولی جا موندم به چند دقیقه نکشید که اتوبوس بعدی اومد هر هفته اون ساعت خیلی شلوغ بود اما این بار انگار اتوبوس مال منه اصلا چهار پنج نفر تو اتوبوس بودن .چند روز بود که حسم میگفت بنویسم و نوشتم شکرت خدا و ممنون که کامنت کانت من رو خوندید❤
خب به به.عجب نشانه ای.استاد من ی چند روزی هست ک علاقه مند ب عکاسی شدم.داستانشم اینکه چون عاشق پیاده روی هستم میرم بیرون و فراوانی رو درحالی ک قدم میزنم میبینم و از هوا و ادما ک شاد هستن توی پارک ها و…واقعا کلی لذت میبرم.بعد از اونجایی ک نقاش هستم درواقع بهتره بگم کانسپت ارتیست هستم و حرفه ام نیاز داره ب مطالعه روی طبیعت و دیدن رفرنس . دیدم واای خدا دارم ب عکاسی علاقه مند میشم.منی ک اصلا فکر نمیکردم ی روزی ب عکاسی علاقه مند بشم.چون مثلا موقع غروب اسمونو میدیدم میگفتم کاش ی دوربین خفن داشتم ازش عکس میگرفتم.بعد همش میگفتم من ک ندارم پس ولش کن نرو سراغ عکاسی(واقعا فکر نمیکردم خدا از این طریق ک من عاشق پیاده روی هستم هدایتم کنه ب عکاسی).امشب هم دقیقا داشتم دنبال ی دوربین قدیمی ک داشتیم میگشتم و هرچی گشتم هم اخر سر پیدا نشد.اولش ی ذره ناراحت شدم بعدش گفتم اشکال نداره حتما خدا ی دوربین بهتر قراره بهم بده.
و از اونجایی ک نشانه امروزم این فایل بود و شما خیلی واضح اشاره کردید ک باید از چیزایی ک همون موقع داری شروع کنی دیگه مطمعن شدم باید از همین چیزی ک الان دارم شروع کنم و اونم گوشی برادرم هست(البته اگه اجازه بده)و بعد کم کم خدا خودش منو ب وسیله بهتر هدایت میکنه.
خدایا شکرت ک هدایتم کردی ب این فایل ک دقیقا استاد مثالی رو زد ک پاشنه اشیل من بود.خدایا شکرت.
انگیزه ای که برای رسیدن به خواسته ها انتخاب می کنیم بسیار مهم است. باید عزت نفس خود را به توانایی هایی که خداوند در وجودمان قرار داده گره زده و آن را منوط به عوامل بیرونی ندانیم. نخواهیم که با دیگران رقابت کرده یا چشم و هم چشمی کنیم. برای رسیدن به اهداف باید انگیزه ی مناسبی داشته تا انگیزه و امید ما از بین نرفته و بتوانیم مسیر درست را تا انتها ادامه دهیم. اگر بخواهیم با سختی و تقلا به خواسته های خود دست یابیم و برای نشان دادن به دیگران این کار را انجام دهیم چون انگیزه و پایه ی نادرستی است، اگر آنها را از دست بدهیم تمام احساس لیاقت و عزت نفس ما از بین خواهد یافت.
باورهای ما باید هم جهت با خواسته های مان باشد تا بتوانیم به آنها دست یابیم. داشتن باورهای مناسب مهمترین عامل در دست یابی به اهداف است. بر روی مسائلی که در آینده ممکن است پیش بیایید تمرکز نکرده بر روی زیبایی ها و نکات مثبت تمرکز کنیم تا دستیابی به آن امکان پذیر شود.
ایده هایی که به ما الهام می شود باید هماهنگ با امکانات و شرایط کنونی ما باشد و در ما احساس خوب ایجاد کند تا آن را ادامه دهیم. اگر بخواهیم با وام و قرض و تقلا به آن دست یابیم هیچگاه به هدف خود نخواهیم رسید.
هیچ گاه منتظر شرایط و زمان مناسب نباشیم. با همان امکانات کنونی در دسترس شروع کرده تا به تدریج پیشرفت و به اهداف خود دست یابیم.
موفقیت و ثروت هیچ گاه منوط به عوامل بیرونی نیست، باورها اصل و اساس رسیدن به خواسته ها است.اگر به کسب و کار مورد علاقه ی خود بپردازیم باورهای مناسب و هماهنگ و هم جهت را در مورد آن ایجاد می کنیم تا دست یابی به تمام خواسته ها امکان پذیر باشد. اگر به قوانین عمل کنیم به بیش از خواسته های خود دست خواهیم یافت.
من در مورد شروع کردن کسب وکارشخصیم از اول سال دارم باخودم کلنجار میرم، تعهدی داشتم نسبت به خودم که تا اخر خرداد من آموزشهای لازم رو ببینم وبعد شروع کنم به کار، خب سر تعهدم هم هستم امروز 1402/3/7 و فقط 23 روز دیگه تا پایان تعهدم مونده، ومن 70 درصد راهو رفتم و آماده شدم نسبتا، ولی یه چیز که میشه اسمشو گذاشت کم توقع ای به همراه مقداری تنبلی و مقداری ترس، داره کاری میکنه توی محیط امنی که دارم بمونم، من یه پاشنه اشیل دارم که به اسم کم توقع بودن از جهان،(خداوند) اینم از وقتی دارم رو خودم کار می کنم اینو شناختم توی وجودم، واقعا چرا به کم قانع هستم؟ وقتی می تونم بهترین هارو داشته باشم بهترین هارو بسازم؟
خیلی در موردش این چندوقت فکر کردم دیدم برمیگرده به باورهایی که از نوع باورها وعملکردها وحرفهای پدرومادرم در من شکل گرفته، همش اینو ازشون شنیدم خب انقدی داشته باشیم محتاج کسی نباشیم دستمون جلو کسی دراز نباشه، سالم وسلامت باشیم دیگه چی میخوایم؟ وخیلی جالبتر از اینکه هنووووزم بابام تو 64 سالگی میگه منو زن وبچم سالم باشیم دیگه از خدا باید چی خواست؟ مال دنیارو بی خیال، بابام 40 ساله پاشو از گیلان بیرون نذاشته، یه خونه داره ویه ماشین ، هنوز یه نجار سیاره!!!! خب با اون باورها معلومه بیشتر از این هم از دنیا نسیبی نداشت، البته می تونست خیلی خیلی بیشتر از این ها داشته باشه ویه تایمی هم داشت اما خب سرندونم کاریهاش از دست داد….
والبته مادرم هم همینطوره، الان توی 60 سالگیش،تازه میگه چرا 20 سال توفلان شغل موندم ونرفتم سراغ اون چیزی که دوست داشتم وپول بیشتری نساختم یا درست از درامدم استفاده نکردم الان محتاج بچه هام نباشم…
من این هارو می بینم و باز میگم میخوام چیکار، یه بچه دارم دیگه خدای اونم بزرگه حالا چرا انقد دنبال پول و مادیات باشم؟!
اینهارو میگم ولی وقتایی که دلم میخواد ماشین بخرم میگم نه اون پول پس اندازمه بهش دست نمیزنم، اسنپ وتاکسی هست دیگه..…
میخوام خونمون بزرگتر کنم یه دوخوابه نوساز بگیرم باز می بینم پولم نمی رسه!! 4 ساله نشد یه مسافرت خارجی برم، پسرم میگه منو ببر استانبول، منوبزر فلان کشور یه هفته بمونیم،می بینم نمی خوام ونمی تونم 100 میلیون هزینه کنم که یه وقت بعدش محتاج همون نشم!!!
اینهارو میدونم، ومیدونم که اون کم توقع ای تنبلی ترس از شروع… در کنار هم داره جلوی اقدامم رو میگیره…
والان چند روزه خداوند پشت سر هم داره برام نشونه میفرسته، میگه اقدام کن من برات راهو باز میکنم ومن هنوز تردید دارم..
امروز دیگه با این فایل تیر خلاصی رو خدا زد به ذهن نجواگرم…
که مینا پاشو تو امکانات و موقعییت وشرایطی داری که با خواسته وهدفت همخونی داره پاشو شروع کن ونترس وتنبلی نکن وکم توقع نباش، این زندگی برات پراز هیجان وزیبایی هست هنوز چیزهای زیادی توی دنیا وجهان هست که توباید ببینیشون تجربشون کنی حسشون کنی وبابتشون شکرگزار باشی، هنوز کارت تموم نشده تواین دنیا، تو باید سهمت رو انجام بدی واون توانایی واستعدادهات رو گسترش بدی، واینو بدونی که اگه انجامش ندی خودت ضرر میکنی…
انشالله که بتونم این چند روز باقیمونده تا پایان تعهدم که برای خودم مقرر کردم حسابی آموزشهای لازم رو ببینم وبعدش شروع کنم استارت کار خودم رو بزنم به لطف الله مهربان
ممنونم استادقشنگم ومریم بانوی نازنیم بابت اینهمه اگاهی وروشن بینی وراه وروش که در اختیار ما قرار میدید، که به طور مداوم ومستمر در این مسیر هدایت بشیم..
بنام خدا، سلام استاد، قبل ازهرچیزی ماشین زیبای شما توجه منو جلب کرد، اینو یک سرنخ میبینم برای معجزه تحسین میکنم این ماشین زیبارو تا جذب کنم، واقعا این نگاه بسیارازاردهنده همیشه بوده مخصوصا توی ایران، من یکی ازنزدیک ترین افراد زندگیم توی ایران باماشینش فخر فروشی میکرد وقتی رفت اروپا افسرده شده اصلا راضی نیست، یکی از باورهای مخرب من وترمزهای ذهنی من برای رسیدن به پول این مساله بود که وقتی شناختم دیدم باور غلطیه که باید اصلاحش کنم، دلیل نرسیدنم به ثروت همین باور غلط بود اینو وقتی فایل های استاد رو بادقت وتمرکز گوش کردم فهمیدم این باور به قدری مخفی بود که خودم نتونسته بودم پیداش کنم، اعتماد به نفس وغروری که برپایه عوامل بیرونی باشه خیلی زود فرو میریزه، امروز داشتم فایل استاد رو گوش میکردم به قدری قدرتمند بود وتوذهنم حک شد که واقعا حالمو عوض کرد اینکه خدایا من دوست دارم ثروتمند بشم که به همه بگم که مسیر تو توش عشق، سلامتی، آرامش وثروته رسیدن به ثروت یک احساس درونی وذهنیه من ادمهای زیادی رو میشناسم که ثروت دارن ولی اصلا ازش لذت نمیبرن یا خلافشو نشون میدن چون باور ندارن که صاحب این همه ثروت هستند، من میخام ثروت بسازم چون لایق بهترینهام وخداوند برام بهترینها رو میخاد، من دراین راستا حرکت میکنم، باورامو تغییر میدم تلاش میکنم تا به ثروت برسم ولی همه زندگی وذهنمو اسیر نمیکنم، زمان مشخصی هم تعیین نمیکنم ونیت من رسیدن به استقلال مالیه، نه شواف کردن برای دیگران خداروشکر من باگ بزرگ ذهنی مو پیدا کردم استاد نمیدونم چه جوری ازت تشکر کنم بابت هر فایل تاثیر گذار موفق باشید
استاد عزیزم من اومدم تا بنویسم که در حال زندگی کردن در خانه ی رویاهایم هستم.امروز دفتر خاطراتم را ورق میزدم و به صفحه ای رسیدم که در آن خانه ی رویاهایم را با همه چیزهایی که دوست داشتم در آن باشد نوشته بودم و امروز که سه سال بعد از آن هست من در همان خانه با همان ویژگی هایی که به طور دقیق خواسته من بودند زندگی میکنم.آن روزها در شهری دور از خانواده ام و با امکانات کم زندگی میکردم و امروز در شهر محل زندگی خانواده ام و در خانه ای که چیزی از قصر کم ندارد زندگی میکنم.من خودم را همچون ملکه ای میدانم که در قصر خود در آرامش و شادی در حال خوش گذراندن و زندگی کردن در بهترین حالت خود هست.واقعا نباید به اینکه چطور رویاها و آرزوها محقق می شوند فکر کنیم و این قسمت را باید به خداوند و دستانش بسپاریم.من مگر میدانستم در عرض ۳ ماه زندگی ام متحول می شود?من روی خودم کار کردم,از زندگی لذت بردم و حالم را خوب نگه داشتم یکدفعه همه چیز دگرگون شد و همه کارها را خداوند برایم انجام داد.قصر من برای ورودم آماده شد و دستان خداوند همه بسیج شدند تا قصر مرا با بهترین وسایل تزیین و کامل کردند.برایم فرش و مبل و تخت خریدند, با اینکه تازه عروس نبودم و هشت سال از ازدواجم میگذشت,صاحب خانه و جهازی نو و جدید شدم,درست مثل تازه عروس ها…😅😅.منی که در خانه ای ۹۰ متری زندگی میکردم و وسایلی در حد همان خانه داشتم حالا در خانه ای ۲۵۰ متری بودم با آشپزخانه و پذیرایی بزرگ,۳ اتاق خواب,سرویس های بزرگ که سرویس فرنگی هم در آن ها هست, پنجره های بزرگ و تمام چیزهایی که سفارش داده بودم بی کم و کاست تحت اختیار من درآمدند.نمی دانم چه شد فقط میدانم همه دست به دست هم دادند تا من در این خانه و در این شهر با تمام وسایل و امکانات به روز در آرامش زندگی کنم.تا من باور کنم که می شود, تا من ایمان بیشتری برای ادامه راه و رسیدن به رویاهای بعدی ام پیدا کنم.دنیا را می توانم فتح کنم منی که توانستم به این رویایم دست پیدا کنم.راه همین است و قانون همین.نتایجی که با چشمانم دیدم خیلی خیلی بیشتر از حد تصوراتم بود و میفهمیدم چون مدارم بالاتر رفته و من در این مدار هستم این نعمت ها وجود دارند و وارد زندگی ام می شوند کاملا طبیعی و راحت.امروز تصمیم گرفته ام در دفتر خاطراتم رویاهای بزرگ تر را بنویسم چون به این ایستگاه رسیده ام و باید برای ایستگاه های بعدی برنامه ریزی کنم.باید بزرگ تر شوم و باید چیزهای بیشتری را تجربه کنم.این خانه با زیبایی هایش و با آرامشی که دارد به من کمک میکند تا هرچه بیشتر روی خودم کار کنم و قله های بیشتری از خواسته هایم را در دنیا فتح کنم.من هم میخواهم مثل استاد عزیزم همه دنیا را فتح کنم.کشورها را ببینم و ثروت مندانه و به زیباترین شکل ممکن زندگی کنم و طوری زندگی کنم که هرگاه وقت رفتن من از دنیا رسید حتی ذره ای تردید نکنم و ذره ای حسرت نداشته باشم و لذت کامل را از نعمت های خداوند برده باشم و به هدف های خودم از آمدن به این دنیا رسیده باشم.سخن پروردگار حق است,قانون هایش عدالت محض اند و دنیا کامل ترین پکیج برای همه کسانی است که به دنیا می آیند تا هر چه را از خوب یا بد میخواهند تجربه کنند و امیدوارم هر روز انسان های بیشتری این راه حق را پیدا کنند و خود را نجات دهند و از گمراهی درآیند و به کشف خود و قدرت های الهی خود بپردازند.
استاد عزیزم طبق معمول بازم نکات ارزشمندی به صورت هدیه به ما انفاق کردید و من میخوام بر اساس نکات تجربیات خودم به اشتراک بذارم
نکته اول: احساس لیاقت و عزت نفس درونی است و به عوامل بیرونی گره نزن
قاعدتاً وقتی من به چیزی خارج از خودم ببالم زمانی که ندارمش اعتماد به نفس حرکت ندارم و کاری از پیش نمیبرم خیلی مثال هست که دور برمون میبینیم که اعتماد به نفس خیلیها از جمله خودم قبلاً روی عوامل بیرونی بود
اگه بخوام از خودم بگم همیشه فکر میکردم وقتی وارد یک جلسه میشم باید بهترین تیپ دنیا بزنم تا بتونم روی طرف تسلط پیدا کنم نه اینکه تیپ زدن بده ولی ریشه این حرکت من به خاطر این بود که اون ظاهر همه کار میکنه و وقتی از استاد اولین بار راجع به همین عوامل بیرونی شنیدم به صورت تکاملی این باور از بین بردم و جوری شد که با لباس مرتبی که بسیار باهاش راحتم وارد جلسه با مشتریان میشم و خیلی جالبه که فروشم هم بیشتر شد اونجاست که استاد همیشه میگن خودت دوست داشته باشی و احترام بذاری، هدایت میشی به جایی که همه دوستت دارند و احترام میگذارند
نکته دوم: انگیزه رسیدن به هدف
همیشه اینو شنیده بودم که وقتی داری نماز میخوانی یا کاری میکنی یا ارتباط میگیری نیتت چیه یا دست مهمه ولی هیچ موقع درکش نکرده بودم تا با اموزش های شما به این موضوع رسیدم که ریشه انجام کار مهمه که همون نیت منه که همیشه میگفتن نیت خیلی مهمتر از انجامه پس ما اگر ستایش خدا میکنیم نیتمون چیه ؟ معامله؟ یا واقعا شاکر نعماتش بودن داریم انجام میدیم یا قبل از انجام هر رابطه ای نیت چی داریم اینکه قدرت دست این رابطه یا اون فرده برای انجام کار، یا اینکه برای اینکه ارتباط سازی خودمون قویتر کنیم و ارتباط خوب با دوستان خوب داشته باشیم که از لحاظ فکری بهشون نزدیکیم ارتباط میگیریم؟
استاد من موقعی که شغلم عوض کردم با مدیر قبلی به مشکل خوردم و تمام هدفم این بود که شرایط ارمانی ایجاد کنم بزنم تو صورت اون بنده خدا و هیچ موقع نه تنها شرایط ارمانی نبود بلکه به نون شب هم داشتم محتاج میشدم تا اینکه فهمیدم این موضوع که هدفم اصطلاحا سبز نیست و نیت رسیدن برای به رخ کشیدن به دیگران است نه برای راحتی و لذت خودم و از موقعی که نیت و باورهام اصلاح کردم درامد من چندین برابر شد
نکته سوم: باور متضاد با هدف
استاد دقیقا یاد مثالی که زدید که طرف میخواست بره خارج ایران برای تحصیل و درسش هم عالی بود و همه بورسیه میشدن جز ایشون که بعداً متوجه شد از دستشویی فرنگی خوشش نمیاد این همون نقطه منفی هدف است که من خیلی داشتم و الان موقعی که هدفی مینویسم اولش باورهای متناسب با اون هدف در میارم و تضاد هایی که برخورد میکنم چک میکنم درس میگیرم که چه ترمزی بوده و اونا رو شناسایی میکنم البته خیلی ماهر نشدم ولی دارم روش کار میکنم تا بتونم به نحو احسن این کار ببرم جلو و مهمترین کاری که برای رسیدن به هدف باید انجام داد همینه همون طوری که تو یک فایل رایگان که چند وقت پیش شما کاملا راجع به هدف عنوان کردید
استاد شما این مبحث تکامل تو دوره کسب و کار کاملا باز کردید و از زمانی که من تکامل رعایت کردم و نخواستم عجله کنم و قدم به قدم عمل کردم و از مسیر لذت بردم درآمدم خیلی رشد کرد و الانم کاملا به این تکامل واقف شدم و هر حرکتی میخوام بکنم اول چک میکنم آیا فاصله فرکانسی دارم یا نه ؟ و شروع میکنم برای رسیدن به اون هدف قدم برداشتن و اینو درک کردم که من به هدفم میرسم پس بیام از مسیر لذت ببرم
سلام استاد عزیز و مریم خانوم خوشرو و دوستان عزیزم
من نزدیک دوساله ک با این قوانین ک اسمهای مختلفی مثل قانون جذب داره اشنا شدم وضعیت زندگیم در بعدهای زیادی تغیر خوبی کرده ک از قبل بهتره اما هنوز منو راضی نمیکنه وهنوز به ارزوهام نرسیدم چون کاری نکردم و دقیقا همون قدر ک روی خودم کار کردم جواب گرفتم
اطلاعات مختلف و متفاوتی مغزم رو پر کرده و منو سردرگم ساخته با اینک حس میکنم توی مسیرم بیشتر اوقات اما گاهی حالم بد میشه ک امشب یکی ازون روزا بود و برای همین دلم خواست به سایت سر بزنم و جستجو کنم
قسمت اول رو ک دیدم تصمیم گرفتم از همین الان شروع کنم به دیدن و اجرای تک تک فایلهای رایگان سایت و به قول استاد بصورت تکاملی پیش برم و ازین به بعد فقط و فقط از فایلهای خود استاد استفاده کنم تا سردرگم نشم .
و تصمیم گرفتم ک سوالاتی را ک برایم پیش می اید اگر در دیدگاه های بسیار زیبای دوستانم نیافتم حتما در سایت مطرح کنم و از اطلاعات و تجربه های دوستان استفاده کنم
ممنون از استاد عزیز و مریم جان بابت صحبتهاتون و دوستانی ک سایت به این بینظیری را اداره می کنند و واقعا واقعا سایت فوق العادس از همه نظر فوقالعادس😍
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان
و خانواده ی بزرگ عباسمنش
نفیسه جان چقققدر کامنت ت به دلم نشست
و خواسته ی مهاجرت که یه ارزوی دست نیافتنی توی ذهنم بود رو دوباره برام بولد کرد
خواسته ای که هرچند واقعا و با تمام وجود میخوامش, ولی بخاطر شرایط زندگی, متاهل بودن و اینکه همسرم بهییییچ عنوان بخاطر وابستگی های خانوادگی بهش فکر نمیکنه, می گه خانواده و بستگان به ما نیاز دارن و ما هم به بستگان نیاز داریم وباعث دلگرمی ادم هستن, با این ذهنیت اصصصصصلا بهش فکر هم نمیکنه
و من با خودم میگم چطور میتونم به این خواسته برسم, برام مثل یه رویا شده که چطور بعد از 30 سال زندگی مشترک با این طرز فکر همسرم, این خواسته میتونه عملی بشه
و ترمز دوم اینکه من توی این سن و سال کی به هدفم میرسم که بخوام ازش لذت ببرم
با این کامنت نفیسه جان هم اون خواسته دوباره جون گرفت
و هم این ذهنیت که قرار نیست من برای رسیدن به خواسته م عجله داشته باشم, به دلم افتاد که باید در مسیر خواسته م حرکت کنم و از مسیر لذت ببرم, تا زمانی که فرصت زندگی و زنده بودن دارم
زندگی, لذت بردن از همین ثانیه هاست
اینکه از قدیم میگفتن وصف العیش, نصف العیش 😄
یعنی همین,
یعنی راجع به چیزایی که دلت میخواد حرف بزن, و از احساس داشتنش لذت ببر🤗
وای خدای من, چقدر خوب بود این کامنت, چقدر حس خوبی بهم داد.
متشکرم خدای مهربونم😇
متشکرم استاد🥰
متشکرم نفیسه جان😘
به نام خدا
من خودم رو کشف کردم دیدم در درونم خیلی مواردی هسش که نهفته است و نمی زاره رشد کنم
با کار کردن روی خودم یاد گرفتم بتونم حرف بزنم حرف زدن به جا و به موقع یعنی در مواردی یه کم پرو باشم برم جلو بگم آره اینجوری بوده اونجوری بوده……………………….
توکل به خداوند در هر زمینه ای که مربوط به خواسته باشه کولاک می کنه و خلقش می کنه یعنی تنها رب العالمین رو ببینی و هیچ کس دیگه ای رو………………………………
باید باورهای مناسب با اون خواسته رو// برای من خونه دلخواه خودم //// را بسازم تا بهش برسم و به خوبی هاش به زیبایی هاش توجه کنم و تکرار کنم ویژگی های مثبت اش رو دایمی بگو و تکرار کن
من لایق زندگی کردن در بهترین خونه ها با بهترین امکانات با بهترین شرایط آب و هوایی هستم
من با زندگی کردن در خونه دلخواهم احساس آرامش می کنم
من با عشق فراوان در خونه خودم هستم
من لایق بهترین وسایل در خونه خودم هستم
من در حیاط خونه ام می تونم باغچه داشته باشم
من در حیاط خونه خودم می تونم وسایل اسباب بازی داشته باشم مثله تاب وسرسره
من در باغچه خونه خودم درخت های زیادی دارم
باغچه خونه خودم خیلی بزرگه
من خونه خودم رو خیلی دوستش دارم
من در خونه خودم خیلی لذت می برم
من می تونم مهمانی در خونه خودم بگیرم
…………………
برای خلق خواسته ام می تونم خونه ای که دوست دارم رو جلو خودم بزارم و هر روز تجسم کنم و باور داشته باشم که می شود می شود و می شود و برای ذهنم مثال بیارم که ببین پدر ومادریم در خونه خودشون هستن و زندگی می کنن ووو مثال های دیگه که ذهن ساکت بشه و من بتونم بیشتر تکرار کنم
………………….
تمرکز
من خودم مشاوره رو خیلی دوست دارم گفتم خوب حالا باید با این شراطی که دارم شروع کنم اومدم یه کانال هستش در گوشی ام نوشتم هر کسی می خواد بگه و چندین نفر رو مشاوره دادم خدا را شکر حالا اگه من می خواستم دنبال مدرک باشم یا بگم نه تا وقتی که فلان که نمیشه وووو از همین نقطه ای که هستم شروع کردم ومطمئنم خداوند کمکم می کند
نباید سخت گرفت به هر کاری باید آسون گرفت وقتی آسون گرفتی هدایت میشی فقط باید بمونی در اون کار
به نام خدا سلام به استاد و خانم شایسته و دوستان هم فرکانسی های عزیز سه اتفاق برام افتاد که نشون میده خدا همیشه هدایت میکند مارا .من چند روز پیش کلاس داشتم حسم گفت که امروز تشکیل نمیشه اما من با دوستم رفتیم و دانشگاه کلا بسته بود برگشتنه شب بود و اون موقع معمولا تاکسی نبود اما حسم گفت برو ایستگاه تاکسی و دوستم میگفت که این کار اشتباهه و البته نجوای ذهنم هم میگفت اما من با خودم گفتم حتما ی نفعی داره یا میفهمم یا نمیفهمم و وقتی رسیدیم به ایستگاه آخرین تاکسی هنوز راه نیافتاده بود و خالی هم بود ی اتفاق دیگه من چند روز پیش از مترو اومدم که سوار اتوبوس BRT بشم ولی حسم گفت که برم سراغ اون ایستگاهی که یکم ازم دور تره و ذهنم هم میگفت آخه این چه کاری خودتو مسخره کردی اما وقتی رسیدم به اون ایستگاه من از اتوبوس اولی جا موندم به چند دقیقه نکشید که اتوبوس بعدی اومد هر هفته اون ساعت خیلی شلوغ بود اما این بار انگار اتوبوس مال منه اصلا چهار پنج نفر تو اتوبوس بودن .چند روز بود که حسم میگفت بنویسم و نوشتم شکرت خدا و ممنون که کامنت کانت من رو خوندید❤
خب به به.عجب نشانه ای.استاد من ی چند روزی هست ک علاقه مند ب عکاسی شدم.داستانشم اینکه چون عاشق پیاده روی هستم میرم بیرون و فراوانی رو درحالی ک قدم میزنم میبینم و از هوا و ادما ک شاد هستن توی پارک ها و…واقعا کلی لذت میبرم.بعد از اونجایی ک نقاش هستم درواقع بهتره بگم کانسپت ارتیست هستم و حرفه ام نیاز داره ب مطالعه روی طبیعت و دیدن رفرنس . دیدم واای خدا دارم ب عکاسی علاقه مند میشم.منی ک اصلا فکر نمیکردم ی روزی ب عکاسی علاقه مند بشم.چون مثلا موقع غروب اسمونو میدیدم میگفتم کاش ی دوربین خفن داشتم ازش عکس میگرفتم.بعد همش میگفتم من ک ندارم پس ولش کن نرو سراغ عکاسی(واقعا فکر نمیکردم خدا از این طریق ک من عاشق پیاده روی هستم هدایتم کنه ب عکاسی).امشب هم دقیقا داشتم دنبال ی دوربین قدیمی ک داشتیم میگشتم و هرچی گشتم هم اخر سر پیدا نشد.اولش ی ذره ناراحت شدم بعدش گفتم اشکال نداره حتما خدا ی دوربین بهتر قراره بهم بده.
و از اونجایی ک نشانه امروزم این فایل بود و شما خیلی واضح اشاره کردید ک باید از چیزایی ک همون موقع داری شروع کنی دیگه مطمعن شدم باید از همین چیزی ک الان دارم شروع کنم و اونم گوشی برادرم هست(البته اگه اجازه بده)و بعد کم کم خدا خودش منو ب وسیله بهتر هدایت میکنه.
خدایا شکرت ک هدایتم کردی ب این فایل ک دقیقا استاد مثالی رو زد ک پاشنه اشیل من بود.خدایا شکرت.
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
انگیزه ای که برای رسیدن به خواسته ها انتخاب می کنیم بسیار مهم است. باید عزت نفس خود را به توانایی هایی که خداوند در وجودمان قرار داده گره زده و آن را منوط به عوامل بیرونی ندانیم. نخواهیم که با دیگران رقابت کرده یا چشم و هم چشمی کنیم. برای رسیدن به اهداف باید انگیزه ی مناسبی داشته تا انگیزه و امید ما از بین نرفته و بتوانیم مسیر درست را تا انتها ادامه دهیم. اگر بخواهیم با سختی و تقلا به خواسته های خود دست یابیم و برای نشان دادن به دیگران این کار را انجام دهیم چون انگیزه و پایه ی نادرستی است، اگر آنها را از دست بدهیم تمام احساس لیاقت و عزت نفس ما از بین خواهد یافت.
باورهای ما باید هم جهت با خواسته های مان باشد تا بتوانیم به آنها دست یابیم. داشتن باورهای مناسب مهمترین عامل در دست یابی به اهداف است. بر روی مسائلی که در آینده ممکن است پیش بیایید تمرکز نکرده بر روی زیبایی ها و نکات مثبت تمرکز کنیم تا دستیابی به آن امکان پذیر شود.
ایده هایی که به ما الهام می شود باید هماهنگ با امکانات و شرایط کنونی ما باشد و در ما احساس خوب ایجاد کند تا آن را ادامه دهیم. اگر بخواهیم با وام و قرض و تقلا به آن دست یابیم هیچگاه به هدف خود نخواهیم رسید.
هیچ گاه منتظر شرایط و زمان مناسب نباشیم. با همان امکانات کنونی در دسترس شروع کرده تا به تدریج پیشرفت و به اهداف خود دست یابیم.
موفقیت و ثروت هیچ گاه منوط به عوامل بیرونی نیست، باورها اصل و اساس رسیدن به خواسته ها است.اگر به کسب و کار مورد علاقه ی خود بپردازیم باورهای مناسب و هماهنگ و هم جهت را در مورد آن ایجاد می کنیم تا دست یابی به تمام خواسته ها امکان پذیر باشد. اگر به قوانین عمل کنیم به بیش از خواسته های خود دست خواهیم یافت.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استاد عزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
نشانه ی امروز من!
من در مورد شروع کردن کسب وکارشخصیم از اول سال دارم باخودم کلنجار میرم، تعهدی داشتم نسبت به خودم که تا اخر خرداد من آموزشهای لازم رو ببینم وبعد شروع کنم به کار، خب سر تعهدم هم هستم امروز 1402/3/7 و فقط 23 روز دیگه تا پایان تعهدم مونده، ومن 70 درصد راهو رفتم و آماده شدم نسبتا، ولی یه چیز که میشه اسمشو گذاشت کم توقع ای به همراه مقداری تنبلی و مقداری ترس، داره کاری میکنه توی محیط امنی که دارم بمونم، من یه پاشنه اشیل دارم که به اسم کم توقع بودن از جهان،(خداوند) اینم از وقتی دارم رو خودم کار می کنم اینو شناختم توی وجودم، واقعا چرا به کم قانع هستم؟ وقتی می تونم بهترین هارو داشته باشم بهترین هارو بسازم؟
خیلی در موردش این چندوقت فکر کردم دیدم برمیگرده به باورهایی که از نوع باورها وعملکردها وحرفهای پدرومادرم در من شکل گرفته، همش اینو ازشون شنیدم خب انقدی داشته باشیم محتاج کسی نباشیم دستمون جلو کسی دراز نباشه، سالم وسلامت باشیم دیگه چی میخوایم؟ وخیلی جالبتر از اینکه هنووووزم بابام تو 64 سالگی میگه منو زن وبچم سالم باشیم دیگه از خدا باید چی خواست؟ مال دنیارو بی خیال، بابام 40 ساله پاشو از گیلان بیرون نذاشته، یه خونه داره ویه ماشین ، هنوز یه نجار سیاره!!!! خب با اون باورها معلومه بیشتر از این هم از دنیا نسیبی نداشت، البته می تونست خیلی خیلی بیشتر از این ها داشته باشه ویه تایمی هم داشت اما خب سرندونم کاریهاش از دست داد….
والبته مادرم هم همینطوره، الان توی 60 سالگیش،تازه میگه چرا 20 سال توفلان شغل موندم ونرفتم سراغ اون چیزی که دوست داشتم وپول بیشتری نساختم یا درست از درامدم استفاده نکردم الان محتاج بچه هام نباشم…
من این هارو می بینم و باز میگم میخوام چیکار، یه بچه دارم دیگه خدای اونم بزرگه حالا چرا انقد دنبال پول و مادیات باشم؟!
اینهارو میگم ولی وقتایی که دلم میخواد ماشین بخرم میگم نه اون پول پس اندازمه بهش دست نمیزنم، اسنپ وتاکسی هست دیگه..…
میخوام خونمون بزرگتر کنم یه دوخوابه نوساز بگیرم باز می بینم پولم نمی رسه!! 4 ساله نشد یه مسافرت خارجی برم، پسرم میگه منو ببر استانبول، منوبزر فلان کشور یه هفته بمونیم،می بینم نمی خوام ونمی تونم 100 میلیون هزینه کنم که یه وقت بعدش محتاج همون نشم!!!
اینهارو میدونم، ومیدونم که اون کم توقع ای تنبلی ترس از شروع… در کنار هم داره جلوی اقدامم رو میگیره…
والان چند روزه خداوند پشت سر هم داره برام نشونه میفرسته، میگه اقدام کن من برات راهو باز میکنم ومن هنوز تردید دارم..
امروز دیگه با این فایل تیر خلاصی رو خدا زد به ذهن نجواگرم…
که مینا پاشو تو امکانات و موقعییت وشرایطی داری که با خواسته وهدفت همخونی داره پاشو شروع کن ونترس وتنبلی نکن وکم توقع نباش، این زندگی برات پراز هیجان وزیبایی هست هنوز چیزهای زیادی توی دنیا وجهان هست که توباید ببینیشون تجربشون کنی حسشون کنی وبابتشون شکرگزار باشی، هنوز کارت تموم نشده تواین دنیا، تو باید سهمت رو انجام بدی واون توانایی واستعدادهات رو گسترش بدی، واینو بدونی که اگه انجامش ندی خودت ضرر میکنی…
انشالله که بتونم این چند روز باقیمونده تا پایان تعهدم که برای خودم مقرر کردم حسابی آموزشهای لازم رو ببینم وبعدش شروع کنم استارت کار خودم رو بزنم به لطف الله مهربان
ممنونم استادقشنگم ومریم بانوی نازنیم بابت اینهمه اگاهی وروشن بینی وراه وروش که در اختیار ما قرار میدید، که به طور مداوم ومستمر در این مسیر هدایت بشیم..
خیردنیا وآخرت نسیبتون باشه الهی
بنام خدا، سلام استاد، قبل ازهرچیزی ماشین زیبای شما توجه منو جلب کرد، اینو یک سرنخ میبینم برای معجزه تحسین میکنم این ماشین زیبارو تا جذب کنم، واقعا این نگاه بسیارازاردهنده همیشه بوده مخصوصا توی ایران، من یکی ازنزدیک ترین افراد زندگیم توی ایران باماشینش فخر فروشی میکرد وقتی رفت اروپا افسرده شده اصلا راضی نیست، یکی از باورهای مخرب من وترمزهای ذهنی من برای رسیدن به پول این مساله بود که وقتی شناختم دیدم باور غلطیه که باید اصلاحش کنم، دلیل نرسیدنم به ثروت همین باور غلط بود اینو وقتی فایل های استاد رو بادقت وتمرکز گوش کردم فهمیدم این باور به قدری مخفی بود که خودم نتونسته بودم پیداش کنم، اعتماد به نفس وغروری که برپایه عوامل بیرونی باشه خیلی زود فرو میریزه، امروز داشتم فایل استاد رو گوش میکردم به قدری قدرتمند بود وتوذهنم حک شد که واقعا حالمو عوض کرد اینکه خدایا من دوست دارم ثروتمند بشم که به همه بگم که مسیر تو توش عشق، سلامتی، آرامش وثروته رسیدن به ثروت یک احساس درونی وذهنیه من ادمهای زیادی رو میشناسم که ثروت دارن ولی اصلا ازش لذت نمیبرن یا خلافشو نشون میدن چون باور ندارن که صاحب این همه ثروت هستند، من میخام ثروت بسازم چون لایق بهترینهام وخداوند برام بهترینها رو میخاد، من دراین راستا حرکت میکنم، باورامو تغییر میدم تلاش میکنم تا به ثروت برسم ولی همه زندگی وذهنمو اسیر نمیکنم، زمان مشخصی هم تعیین نمیکنم ونیت من رسیدن به استقلال مالیه، نه شواف کردن برای دیگران خداروشکر من باگ بزرگ ذهنی مو پیدا کردم استاد نمیدونم چه جوری ازت تشکر کنم بابت هر فایل تاثیر گذار موفق باشید
سلام استاد
سلامی به گرمی خلق رویاها
استاد عزیزم من اومدم تا بنویسم که در حال زندگی کردن در خانه ی رویاهایم هستم.امروز دفتر خاطراتم را ورق میزدم و به صفحه ای رسیدم که در آن خانه ی رویاهایم را با همه چیزهایی که دوست داشتم در آن باشد نوشته بودم و امروز که سه سال بعد از آن هست من در همان خانه با همان ویژگی هایی که به طور دقیق خواسته من بودند زندگی میکنم.آن روزها در شهری دور از خانواده ام و با امکانات کم زندگی میکردم و امروز در شهر محل زندگی خانواده ام و در خانه ای که چیزی از قصر کم ندارد زندگی میکنم.من خودم را همچون ملکه ای میدانم که در قصر خود در آرامش و شادی در حال خوش گذراندن و زندگی کردن در بهترین حالت خود هست.واقعا نباید به اینکه چطور رویاها و آرزوها محقق می شوند فکر کنیم و این قسمت را باید به خداوند و دستانش بسپاریم.من مگر میدانستم در عرض ۳ ماه زندگی ام متحول می شود?من روی خودم کار کردم,از زندگی لذت بردم و حالم را خوب نگه داشتم یکدفعه همه چیز دگرگون شد و همه کارها را خداوند برایم انجام داد.قصر من برای ورودم آماده شد و دستان خداوند همه بسیج شدند تا قصر مرا با بهترین وسایل تزیین و کامل کردند.برایم فرش و مبل و تخت خریدند, با اینکه تازه عروس نبودم و هشت سال از ازدواجم میگذشت,صاحب خانه و جهازی نو و جدید شدم,درست مثل تازه عروس ها…😅😅.منی که در خانه ای ۹۰ متری زندگی میکردم و وسایلی در حد همان خانه داشتم حالا در خانه ای ۲۵۰ متری بودم با آشپزخانه و پذیرایی بزرگ,۳ اتاق خواب,سرویس های بزرگ که سرویس فرنگی هم در آن ها هست, پنجره های بزرگ و تمام چیزهایی که سفارش داده بودم بی کم و کاست تحت اختیار من درآمدند.نمی دانم چه شد فقط میدانم همه دست به دست هم دادند تا من در این خانه و در این شهر با تمام وسایل و امکانات به روز در آرامش زندگی کنم.تا من باور کنم که می شود, تا من ایمان بیشتری برای ادامه راه و رسیدن به رویاهای بعدی ام پیدا کنم.دنیا را می توانم فتح کنم منی که توانستم به این رویایم دست پیدا کنم.راه همین است و قانون همین.نتایجی که با چشمانم دیدم خیلی خیلی بیشتر از حد تصوراتم بود و میفهمیدم چون مدارم بالاتر رفته و من در این مدار هستم این نعمت ها وجود دارند و وارد زندگی ام می شوند کاملا طبیعی و راحت.امروز تصمیم گرفته ام در دفتر خاطراتم رویاهای بزرگ تر را بنویسم چون به این ایستگاه رسیده ام و باید برای ایستگاه های بعدی برنامه ریزی کنم.باید بزرگ تر شوم و باید چیزهای بیشتری را تجربه کنم.این خانه با زیبایی هایش و با آرامشی که دارد به من کمک میکند تا هرچه بیشتر روی خودم کار کنم و قله های بیشتری از خواسته هایم را در دنیا فتح کنم.من هم میخواهم مثل استاد عزیزم همه دنیا را فتح کنم.کشورها را ببینم و ثروت مندانه و به زیباترین شکل ممکن زندگی کنم و طوری زندگی کنم که هرگاه وقت رفتن من از دنیا رسید حتی ذره ای تردید نکنم و ذره ای حسرت نداشته باشم و لذت کامل را از نعمت های خداوند برده باشم و به هدف های خودم از آمدن به این دنیا رسیده باشم.سخن پروردگار حق است,قانون هایش عدالت محض اند و دنیا کامل ترین پکیج برای همه کسانی است که به دنیا می آیند تا هر چه را از خوب یا بد میخواهند تجربه کنند و امیدوارم هر روز انسان های بیشتری این راه حق را پیدا کنند و خود را نجات دهند و از گمراهی درآیند و به کشف خود و قدرت های الهی خود بپردازند.
سلام عزیزم برایت خیلی خوشحالم .میتوانی بگویی با کدام دوره بود که شما شروع کردی و زندگی ات متحول شد
با سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته گرانقدر
استاد عزیزم طبق معمول بازم نکات ارزشمندی به صورت هدیه به ما انفاق کردید و من میخوام بر اساس نکات تجربیات خودم به اشتراک بذارم
نکته اول: احساس لیاقت و عزت نفس درونی است و به عوامل بیرونی گره نزن
قاعدتاً وقتی من به چیزی خارج از خودم ببالم زمانی که ندارمش اعتماد به نفس حرکت ندارم و کاری از پیش نمیبرم خیلی مثال هست که دور برمون میبینیم که اعتماد به نفس خیلیها از جمله خودم قبلاً روی عوامل بیرونی بود
اگه بخوام از خودم بگم همیشه فکر میکردم وقتی وارد یک جلسه میشم باید بهترین تیپ دنیا بزنم تا بتونم روی طرف تسلط پیدا کنم نه اینکه تیپ زدن بده ولی ریشه این حرکت من به خاطر این بود که اون ظاهر همه کار میکنه و وقتی از استاد اولین بار راجع به همین عوامل بیرونی شنیدم به صورت تکاملی این باور از بین بردم و جوری شد که با لباس مرتبی که بسیار باهاش راحتم وارد جلسه با مشتریان میشم و خیلی جالبه که فروشم هم بیشتر شد اونجاست که استاد همیشه میگن خودت دوست داشته باشی و احترام بذاری، هدایت میشی به جایی که همه دوستت دارند و احترام میگذارند
نکته دوم: انگیزه رسیدن به هدف
همیشه اینو شنیده بودم که وقتی داری نماز میخوانی یا کاری میکنی یا ارتباط میگیری نیتت چیه یا دست مهمه ولی هیچ موقع درکش نکرده بودم تا با اموزش های شما به این موضوع رسیدم که ریشه انجام کار مهمه که همون نیت منه که همیشه میگفتن نیت خیلی مهمتر از انجامه پس ما اگر ستایش خدا میکنیم نیتمون چیه ؟ معامله؟ یا واقعا شاکر نعماتش بودن داریم انجام میدیم یا قبل از انجام هر رابطه ای نیت چی داریم اینکه قدرت دست این رابطه یا اون فرده برای انجام کار، یا اینکه برای اینکه ارتباط سازی خودمون قویتر کنیم و ارتباط خوب با دوستان خوب داشته باشیم که از لحاظ فکری بهشون نزدیکیم ارتباط میگیریم؟
استاد من موقعی که شغلم عوض کردم با مدیر قبلی به مشکل خوردم و تمام هدفم این بود که شرایط ارمانی ایجاد کنم بزنم تو صورت اون بنده خدا و هیچ موقع نه تنها شرایط ارمانی نبود بلکه به نون شب هم داشتم محتاج میشدم تا اینکه فهمیدم این موضوع که هدفم اصطلاحا سبز نیست و نیت رسیدن برای به رخ کشیدن به دیگران است نه برای راحتی و لذت خودم و از موقعی که نیت و باورهام اصلاح کردم درامد من چندین برابر شد
نکته سوم: باور متضاد با هدف
استاد دقیقا یاد مثالی که زدید که طرف میخواست بره خارج ایران برای تحصیل و درسش هم عالی بود و همه بورسیه میشدن جز ایشون که بعداً متوجه شد از دستشویی فرنگی خوشش نمیاد این همون نقطه منفی هدف است که من خیلی داشتم و الان موقعی که هدفی مینویسم اولش باورهای متناسب با اون هدف در میارم و تضاد هایی که برخورد میکنم چک میکنم درس میگیرم که چه ترمزی بوده و اونا رو شناسایی میکنم البته خیلی ماهر نشدم ولی دارم روش کار میکنم تا بتونم به نحو احسن این کار ببرم جلو و مهمترین کاری که برای رسیدن به هدف باید انجام داد همینه همون طوری که تو یک فایل رایگان که چند وقت پیش شما کاملا راجع به هدف عنوان کردید
https://elmeservat.com/fa/goal-setting-and-its-effect-in-life/
نکته چهارم: تکاملی حرکت کردن با همون امکانات الان
استاد شما این مبحث تکامل تو دوره کسب و کار کاملا باز کردید و از زمانی که من تکامل رعایت کردم و نخواستم عجله کنم و قدم به قدم عمل کردم و از مسیر لذت بردم درآمدم خیلی رشد کرد و الانم کاملا به این تکامل واقف شدم و هر حرکتی میخوام بکنم اول چک میکنم آیا فاصله فرکانسی دارم یا نه ؟ و شروع میکنم برای رسیدن به اون هدف قدم برداشتن و اینو درک کردم که من به هدفم میرسم پس بیام از مسیر لذت ببرم
استاد ازتون ممنونم بابت این فایلهای فوقالعاده