پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 10 - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 10
    181MB
    22 دقیقه
  • فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 10
    21MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

425 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1114 روز

    سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند

    چندبار جمله ای رو نوشتم اما پاک کردم چرا چون نظر دیگران برام اهمیت داشته این نشون میده ک جا داره خیلی روی خودم و دوست داشتن خودم و بی اهمیتی نظر دیگران با تمام احترامی ک براشون قائلم کار کنم

    تمرین آگهی بازرگانی ک استاد در دوره ها میگن دقیقا ب خاطر همین موضوعاته ک بتونم از خودم تعریف کنم بدونه این ک نظز دیگران برام مهم باشه انصافا در تمام جاهایی ک اشکال داشتم و الگوی تکرار شونده بد داشتم تقریبا بدون ترسها گفتم

    اما در این مورد نظر دیگران در مورد خودم باید بگم ک تقریبا همیشه در همه جمع هایی ک حضور داشتم فقط ب لطف و خواست خدا همه بی نهایت دوستم داستن و ازم تعریف میکردن پیش همدیگه و خبرش ب گوشم نیرسیده همیشه بهترین هارو برای من کنار میزاشتن هدیه ها مال من بوده اگر یکی میومد و بهشون میگفت ک آقا تو این جمع مثلا دویست نفره چ کسی رو شما تایید میکنین منو میگفتن ب قول استاد ک میگه من برای مشهور شدنم هیچ کاری نکردم من هم هیچ کاری نکردم بلکه همیشه سعی کردم سرم تو کار خودم باشه وقتمو تلف نکنم تو حاشیه نباشم اصن هدفم خودنمایی نبوده بلکه همیشه سعی کردم کسی منو نشناسه

    وقتی برای اولین بار دعای کمیل را میخوندم فهمیدم من علاوه بر این ک گناهانم بیشتر از کارهای خوبم بوده خداوند از سر رحمت وسیع خودش داشته ب من لطف میکرده

    چقدر زیباست قسمت های از دعای کمیل

    اللَّهُمَّ مَوْلاَیَ کَمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ وَ کَمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلاَءِ أَقَلْتَهُ (أَمَلْتَهُ) وَ کَمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَیْتَهُ وَ کَمْ مِنْ مَکْرُوهٍ دَفَعْتَهُ وَ کَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ

    خدایا! ای سرور من چه بسیار زشتی مرا پوشاندی و چه بسیار بالاهای سنگین و بزرگی که از من برگرداندی و چه بسیار لغزشی که مرا از آن نگهداشتی و چه بسیار ناپسند که از من دور کردی و چه بسیار ستایش نیکویی که شایسته آن نبودم و تو در میان مردم پخش کردی،

    زیباترین قسمت دعا ب نظرم همین جاست ک میگه چ بسیار ستایش نیگویی ک شایسته آن نبودم و تو در میان مردم پخش کردی

    چ بسیار گناه کردم ولی فقط خودم و اون میدونستیم اما هیچ موقع آبروی منو نبرد اصن مهربانیش خارج از حد تصور یک انسانه ک این ک چطور یک موجود میتونه این قدر بزرگ و مهربان باشه مگه میشه تو خطا کنی و اون بیشتر تورو در چشم مردم زینت بده

    در واقع از اونطرف داره شرمندت میکنه ک شرمنده بشی و برگردی ب سمتش

    خداجونم همه مهربونی ها و لطف مردم تو بودی این ک همیشه بهترین هارو برام میخاستن تو بودی این ک همیشه منو ب عنوان یک آدم خوب معرفی میکردن تو بودی

    خاکم در برابر تو یا رب من چیز قابل ذکری نبودم رحمت تو شامل خالم شد و از وجودت ب من دادی قلب دادی چشم ها دادی و گوش ها

    تو منبع خیری و من ب خیری ک از تو ب من برسه فقیرم منو با خوبی هات شرمندم کردی

    من بنده همه بودم و تنها کسی رو ک نمیپرستیدم تو بودی اما تو همیشه بهم لطف داشتی اگر من جای تو بودم خودم خودمو از وسط نصف میکردم اما تو فرق داری با من تو حلیمی

    خدایا من اگر بندگی تو رو بکنم چ می‌شود

    با خدا باش پادشاهی کن

    خدایا من تورو میپرستم از بس ک تو خوب و کار راه اندازی من با عشق تو رو میپرستم

    این واژه پرستش چقدر زشته برای غیر تو اما برای تو واقعا زیباست

    پرستش فقط ب تو میاد فقط ب تو

    اگر بتونم ذره ای تورو بپرستم ک نتیجش حال رویایی هس و نتیجه خال رویایی پاداش و زندگی رویایی هس

    ثروت تنها راه نزدیگ شدن ب توست خدایا این قدر بهم بده ک بتونم بدون فکر تو رو عبادت کنم و از پول بگذرم

    میدونم خدایا تو همیشه برای من ثروت زیاد خواستی بهترین ماشین ها و بهترین خونه هارا خواستی من ب خودم ظلم کردم

    خدایا باورهای غلطم رو کمک کن زودتر پیدا کنم و باور درست جایگزینش کنم تا اون حجم عظیم ثروت پشت سد راهی زندگیم بشه

    من اگر در راه تو میبودم الان باید هر چی ک میخاستم رو ب دست می آوردم در بهترین کشور زندگی میکردم بهترین ماشینی ک در رویا داشتم زیر پام بود اگر در راه تو می موندم تا الان از ثروت گذشته بودم

    خدایا همین ک الان هم دارم ب خطاهام و این ک خودم ب خودم ظلم کردم اعتراف میکنم لطف توست تو میتونستی تا آخر عمر منو هدایت نکنی و در گمراهی میبودم اما باز هم لطف کردی و در درخواست خواسته هام منو ب این سایت هدایت کردی

    خیلی مقاومت کردم اما امروز ب خاطر دردهایی ک در گذشته کشیدم و چیزهایی ک از دست دادم سپاسگزارتم ک اگر اون دردها نبود الان اینجا نبودم

    من از اول دنبال همچین زندگی بودم زندگی مثل استاد

    بابد اون هارو از دست میدادم تا اینجا میبودم خداروشکرت ک بابت اتفاقات دردآور گذشته شکرگزارتم چون ب این درک رسیدم ک تو همیشه برام چیزی رو خواستی ک من خواستم بابت رفتن آدم ها از زندگیم سماسگزارتم اون ها دیگه تو ندار من نبودن و تو داشتی بهم لطف میکردی و من مقاومت میکردم خدایا شکر ک قانونتو اجرا کردی بدون این ک دلت ب حالم بسوزه چون حتی اگر میمردم هم جایگاهم بهتر از اون زندگی بود

    مرگ بهتر از زندگی با ذلت است این جمله ب لیم معنی نیس ک اگر زندگی با ذلتی دارم برم خودکشی کنم ب این معنیه ک در برابر تغییرات مقاومت نکنم و شکرگزار باشم

    وای ک من چقدر میتونم ب تو نزدیگ و نزدیک تر بشم این قدر ک اگر یک سال بعد برگردم این کامنت رو بخونم بگم وای ک چقدر من تغییر کردم

    خدایا کمکم کن ک ب تقدیری ک تو برام رقم میزنی راضی باشم و شکرگزار چون اونهایی ک در طول تاریخ این خصوصیت رو داشتن هم ثروتمند بودن و هم زندگی رویایی داشتن هم در این دنیا و هم در اون دنیا

    مثل حضرت ابراهیم

    مثل حسین بن علی

    در لحظات آخر گفت راضیم ب رضای تو

    رضا برضاک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1007 روز

    بنام خدا

    توادم مهربونی هستی ولی خیلی زودرنج وحساسی

    توخیلی اگاهی ولی مغروری

    توادم که خیلی خوبی هستی ولی راجب یک موضوع خیلی زیاد صحبت میکنی

    توخیلی موفقی ولی مغروری

    اینها نمونه حرفهایی که ازگوشه کنار شنیدم قبلا خیلی برام اهمیت داشت ولی الان ارتباط زیادی با ادم ها ندارم که بهم بگن

    من توجهی ندارم به انتقادات چون تصمیم گرفتم تمرکزمو بزارم روی خودم

    الگوهای تکرارشونده من گم کردن وسایل هراز گاهی

    دعوای شدید بین خودم ومادر همسرم

    که اوایل خیلی زود اتفاق میفتاد الان چند ماه یک بار ولی تکرار میشه دلیلشم نمیدونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
      مدت عضویت: 656 روز

      سلام مریم جان

      نوشتی دعوای خودت ومادر شوهرت

      اولا ببین ریشه اش چیه

      منم قبلا اینطور بودم اومدم دیدم من خیلی ب اون بها دادم واین رو غولش کردم تو ذهنم

      الان اینقد بی تفاوت شدم نسبت بهش که ن زنگش میزنم ن کاری بهش دارم ن باهاش رابطه دارم

      چون از نظر اون زندگی من درست نیست واون باید نصیحتم کنه تو همه چیز نظر بده یا ی شکلی بگه تو ب اهدافت نمیرسی واخرش پشیمون میشی

      از جاییکه من خوشم نمیومد از این رفتارش هربار ناراحت میشدم جوابش میدادم اون هم پرخاشگری و حرفای نامناسب و من میومدم مدتها این فکرو نشخوار میکردم اما گفتم قرار نیست من ب سازش برقصم حتی اگه مادرم باشه

      ربطی نداره اون شخص کی باشه هرکس روحیه من ضعیف کنه از زندگیم حذفش میکنم

      بنظرم اول ببین چ باوری داری

      چون من متوجه شدم نظرش خیلی برام مهمه همیشه دوست داشتم عروس خوبی بنظرش برسم بگذریم ک تمام راه هارو رفتم وفهمیدم عروس خوبی نیستم از نظرش

      اومدم باخودم حلاجی کردم گفتم قرار نیس همه عاشق من باشن بلاخره ی افراد کمی هستن ک مارودوست ندارن یا از زندگی ما خوششون نیات قرار نیس زندگی رو ب کام خودم جهنم کنم

      والان نمیگم عالی شدم

      اما فکرکن ما هرروز ناخاسته باهم بودیم والان 5 ماه هست خونشون نرفتم وچندماهه تماس نگرفتیم باهم یعنی چی ؟؟؟؟؟

      یعنی تغییر

      یعنی از فرکانس هم خارج شدیم

      الان خودمو آماده کردم از خدامه خودش با یک جمله رابطه رو کات کنه بگه دیگه کلا نیا..

      اگه ازت انرژی میگیره اینکارو بکن باهاش کات کن منم نشانه ها میومد ک کات کن حتی استاد توی سریال زندگی دربهشت گف شاخ وبرگ اضافی رو قط،کن و البته باورمخربتو پیدا کن هم اصلاح کن

      برات آرزوی موفقیت وثروت وشادی وروابطی عالی دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    به نام خدا

    الهی به امید تو

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت برای سلسله فایل های الگوهای تکرار شونده چون خیلی کارساز است

    خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم.

    .

    من فکر می کنم اونقدر باورهای محدود

    کننده دارم که وارد هر بیزینسی هم شوم

    موفقیت های سراسری و پیوسته را کسب

    نمی کنم چون باید رفع شود بصورت نهادینه تا موفقیت های پایدار و همیشگی

    در زندگیم نمود پیدا کنند وگرنه همیشه

    سوسو هستم و دو دل

    .

    چند شب پیش بهم گفته شد برو بیرون ساعت یک بامداد بود و الان می فهمم

    چقدر ترسهایم از حرف مردم . نظر دیگران . ترس از تاریکی . ترس از بیماری چون بهم گفته شد برو داخل یک بیمارستان و من رفتم و حدود نیم ساعت نشستم چون بهم قشنگ گفته می‌شد بعد من اومدم خونه

    و الان می فهمم که صدای هدایت را بهتر از قبل می‌شنوم خدا را شکر

    ‌.

    .

    چرا من بیماری را باور کردم ؟؟؟

    چون خیلی شنیدم که همه بیمار هستند . خیلی بیماری زیاد شده .

    فلانی فلان بیماری ناعلاج را گرفته

    و همین طور ورودی نامناسب را به مغز و ذهن عزیزم وارد کردم

    معلومه که من باور می کنم

    که الان دل درد دارم طبیعی است

    که الان هست دیگه می خواهی

    یه دل درد هم نگیری

    در حالیکه همه ی افراد از اقوام از همسایه ووو همه بیماری دارند

    و باید جراحی کنند؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!

    نه اصلا بیماری وجود ندارد

    نباید من باور کنم

    اگر کسانی هستند که بیمارن

    اگر کسانی هستند که بیماری ناعلاج دارند

    برای باورهای خودشون هست

    به من مربوط نیست . من نباید

    باور کنم تا برای خودم جذبش کنم

    چون من سلامتی دایمی را

    می خواهم .

    من بیماری های جورواجور را نمیخواهم . چی رو می خواهم سلامتی که طبیعیه که روند جهانه

    که باید باشه ووو

    خدایا شکرت

    .

    .

    .

    من دارم خدا را شکر در مورد داشتن ملک . خونه . باغ . خونه باغ. ویلا . پنت هاوس وو کار می کنم .

    هنوز بدستش نیاوردم برای ترمزهای بی نهایت

    و چرا برای من نیست

    چطور این همه قصر ساخته میشه

    پس من خودم دارم هدفم را پس

    می زنم

    زندگی در قصر امکان پذیره . شدنیه . وجود دارد . میشه صد در میلیارد میشه

    هنوز اثری از اثرات این هدفم من نیست

    ولی امیدم را می برم بالا

    باید امید را ببرم بالا

    انگیزه ی خودمو ببرم بالا

    وقتی إن شاله برین آوردم بدونم باورهای در مسیرم را

    وقتی إن شاله بدستش آوردم بدونم

    که نباید به فکر فروش باشم تا سود کنم . نه اصلا فروشی در کار نیست

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    شاهین آقایی گفته:
    مدت عضویت: 1935 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و دوستانم

    امروز روی نشانه من کلیک کردم

    و این جلسه بازشد یه موضوع تکرارشونده در روابط من وجود دارد

    در هر محیط کاری که وارد میشوم روزهای اول با اشتیاق عالی انرژی خوب کلی حس امید میرم و نتایج خوب میسازم جالبه بعد از چند ماه خیلی مسائل پیش میاد و اون بهشتی که اول بود از بین میره و حتی نکات منفی آنقدر زیاد میشه که دوست دارم برم یه جای دیگه و تمام احساس ارزشمندی من خراب میشه

    من الان جایی که هستم حتی تو تصورات من نبود ولی میگم چرا از جای قبلی اومد اینجا اونجا بهتر بود الان اونجا خودم صاحب کار بودم و کلی مواردی که ذهنم را درگیر میکنه و خودم را سرزنش میکنم

    میگم شاهین تو از اونجا ناراضی بودی که اومدی بیرون و باید اینجایی که هستی بتونی به احساس بهتر برسی و رشد کنی نمیشه هر سه ماه یکبار بری یه جای جدید اونم با بهانه های ذهنی

    ریشه های زیادی که واضح است

    یک عادی شدن شرایط است

    دو من آدمی هستم که زودرنج هستم پذیرش انتقاد ندارم

    سه نمیتونم با افراد رابطه بزارم و مثل اونها باشم احساس تفاوت میکنم شاید به خاطر ملیت است اما با إیرانی های اینجا هم من مسئله دارم حسادت میکنم

    موضوع مقایسه کردن خیلی تکرار شونده است

    من دوست دارم خودم صاحب کسب و کار باشم به روش خودم کار کنم

    من به شدت باورهام تخریب شده و این به خاطر اتفاقاتی است که بعد از مهاجرتم رخ داده

    اصلا سخته خودم را باور کنم و احساس کنم یک هنرمند هستم یا یک انسان و توانایی هام خیلی تخریب شده کاری که هفده سال براش وقت گذاشتم و فکر میکنم هیچی نیستم کاره من ارزش نداره

    بعضی وقت ها میگم بیخیال این مسیر شو برگرد برو سر یه کار دیگه حتی این یه ترمز برای مهاجرت بعدی ام است که جزو اهدافم است ولی واقعا به نظر من تا زمانی که تغییر انجام نشه محیط تغییر کنه همان نتایج قبلی تکرار میشود

    تصمیم دارم شروع کنم از فایل های دوره احساس ارزشمندی کمک بگیرم روی باورهای ثروت کار کنم

    و به لطف خدا اوضاع و شرایط تغییر میکند و هرگز هیچ چیز ماندگار نیست

    من توانایی تغییر باورها رو دارم

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    abolfazl گفته:
    مدت عضویت: 666 روز

    بنام خدواند مهربان.

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز.

    الگو های تکرار شوند در مورد خرید اجناس در مورد هرچیزی درمورد اون خواسته تحقیق نکردم مثلا از یه جای لباس اینترنتی گرفتنم بدون اینکه ببینم قابل استفاده هست یانه برم جای از افراد دیگه بپرسم یا اینکه تحقیق کنم در مورد اون وقتی از اون ناراضی بودم و به دست رسید سعی کردمم حسمو خوب کنم و ازش استفاده کنم و به خودم گفتم که دیگر اگر خواستم یه محصولی رو بگیرم درموردش اطاعات کسب کنم.

    اتفاقی مجدا برام اتفاقا افتاد این بود که خواستم گوشی همراه برای خودم تهییه کنم ولی دوباره هم گرون خریدم و هم اینکه گوشی خراب بود و….

    الگو های تکرار شوند بدهکاری خوش سانسی بد شانسی باید به خودمون بگیم ک چون اون افکاری که تو ذهمنمون رو تغییر ندادیم اون اتفاقات برامون میفته ک حداکثر مون این الگو های رو داریم.

    سوال: چه الگو های از باز خورد افراد میگیریم؟

    باز خوزد های ک من از افراد میگیرم

    1. با هر کسی ارتباط گرفتم سنگ صبور اون ها بودم به اتفاقات بدی ک براشون افتاده گوشی میگردم و حس مسولیت میکردم ک باید کمک شون کنم این یکی از الگو های تکرار شونده منه ولی چند شب پیش تمومش کردم بدون رو دروایسی به طرف متقابلم گفتم که اگر قراره سنگ صیورت باشم و باهام درد ودل کنی باهام حرف نزن و به همین سادگی.

    2.یکی چیزی ک حس میکنم خیلی تمرکزم روش گذاشتم و از طرف خودم دیگران دارم اونو جذب میکنم الاننم سخته م بگم ولی بهترین جا برای ثبت تغییرات عمل قبل و بعد کامنت نوشتن هستش

    من ببیبنی خیلی بزرگه واینکه توی مدرسه خیلی نمیت.نم ارتباط بگیریم یا اگر بگیرم منو مسخره میکنند سعی میکنم که اتفاقات خوب دورم رو ببینم و به حرف اونا توجه یی نکنم ولی اون حرفا باعث شده ک ارام نباشم عصبی باشم و همش تویی خودم باشم که افراد منو یکی ادمی که نمیتونه ارتباط بگیره اغلب میشناسن تویی مدرسه این اتفاق ک افتد تا خودمو درگیر کاری نکنم مدام بهش فکر میکنم بعد تویی خونه افرادی ک باهاشون زندگی میکنم اون افراد هم همون رفتار رو باهام دارن بعضی اوقات به خودم میگم که چرا باید این اتفاقات واسم بیفته ولی خوب جوابی پیدا نکردم براش اللان ک انی فایل رو گوش دادم خیلی چیزی ازش یاد نگرفتم ولی حس ارامی بهم میده انگار صدای استاد مثل اینکه ادم رو اروم کنه.{الان متوجه شدم که این افکاری درمن ریشه کرده و تویی احساس لیاقت و خود ارزشمندی من تاثیر زیادی گذاشته و همچینین کانون جذب}

    3. ولی در سرکار من ادمی هستم ک میتونم با مشتری ارتباط بگیرم محصولی رو به خوبی به فروش برسونم از مشتری های که مانده دانر زنگ بزنم به راحتی و ازشون درخواستته حسشابشون رو بکنم.

    {تازه با بخش عقل کل اشنا شدم و فهمیدم چه کنجینه یی بزرگی هست ک میتونم ازش استفاده کنم}

    در مسیر موفیقت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    خانم نقدی گفته:
    مدت عضویت: 222 روز

    به نام خداوند وهابم

    سلام به استاد عزیز

    استاد جان من امروز به لطف خداوند به سایت هدایت شدم

    و چقدر عالی من به این صفحه هدایت شدم

    الگوهای تکرار شونده

    اگر دقیقا با درک به این موضوع نگاه کنیم میبینیم که بیشتر مسائل تکراری تو زندگی ها به خاطر همین الگوهای تکراریه

    الگوهای تکراری من ترس از حرف دیگران و انتقاد دیگران مخصوصا نسبت به خانوادمه و اینکه همیشه

    میخواستم خونوادم از من راضی باشند و جالب اینجا بود که همیشه بر عکس جواب داده

    خدا را شکر در مورد رضایت خونوادم از خودم ازموقعی که با درونم آشتی کردم و در صلح هستم به الگوی درست تبدیل شده و به این باور رسیدم که بابت قانون فراوانی نظرها رفتارها با هم‌منفاوته و …..

    و اما در مورد ترس از انتقاد دیگران هنوز ضعیف عمل میکنم اما ایمان دارم با درک بهتر از قوانین جهان و عمل کردن به آنها الگوها و باورهای درست را در خود نهادینه میکنم

    و الگوی تکرار شونده مالی زندگیم

    ترس از بدهکاری و ترس از پول خرج کردن که این الگو باعث شده 10 ساله در مسائل مالی باشیم و به قول استاد هر دفه به طریقی تعهدات مالی داشته باشیم و اینکه همیشه برا موفقیت اقدام میکنیم و با احساس عالی ولی بعد پشیمانیم که چرا اینکار را انجام دادیم اما به لطف خداوند تقریبا 6 ماهی هست که دوستم فایل های سایت استاد را برام ارسال کرده و با عمل کردن به آموزه های استاد و تغییر باورهام نتایج عالی را تجربه کردم اما هنوز ترس از خرج کردن در من هست

    اما موضوع مهم اینه که الان من اینجا هستم و به هدایت خدا و الهامی که به من شد ایمان دارم و با درک بهتر قوانین جهان میتوانم اتفاقات عالی را رقم بزنم

    شاد و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 1875 روز

    بنام خدای یکتا

    در مورد بازخوردهای اطرافیانم از رفتار و عملکردم.

    مرتب به من میگن که حواست جمع نیست خواهرم مرتب به من میگه وقتی کسی که با تو داره حرف میزنه تو اصلا یه جایه دیگه ای هستی اصلا انگار نه انگار که طرف داره با تو حرف میزنه من هم اصلا عمدی این کارو انجام نمیدم.

    یا حتی تو یه جمع نشستیم با دوستان در مورد یه موضوعی حرف میزنند بعداً میان تعریف میکنند اصلا من انگار اونجا نبودم اصلا نشنیدم در مورد این موضوع حرف زده باشند بعد مثلاً میان از من سوال میکنند من میگم نه نمی‌دونم من اصلا همچین چیزیو نشنیدم بعد اونا به من میگن تو هیچ وقت حواست جمع نیست چرا گوش نمیدی یا چرا اینجوری هستی.

    یا اینکه دوستم همیشه به من میگه چرا سر کلاس هیچ وقت به هیچی گوش نمیدی و کلا همه این دیدگاه و نسبت به من دارن که هیچ وقت به هیچی گوش نمیدی.

    بعد یه مدت هدایت شدم به این الگوی تکرار شونده بعد فکر کردم که چرا من اینطوریم بعد سعی کردم خودمو اصلاح کنم ازین به بعد حواسم جمع باشه متوجه شدم که تمرکز خیلی خیلی برام سخته یعنی دست خودم نیست بعضی وقتا به هوشم میام که طرف داره حرف میزنه با من و من ناخودآگاه یه جایه دیگه هستم و این بی تمرکزی ضربات سختیو به من زده و سر کلاس یا هر کارگاهی که درباره موضوعات درسی برگزار میشه اصلا نمیتونم گوش بدم واقعا نمیتونم تمرکز بگیرم یعنی خیلی خیلی برام سخته زووم کنم برای یه موضوعی تمرکزمو بزارم البته به تازگی متوجه شدم برای تمامی موضوعات زندگیم اینطوریم هرچی فکر میکنم که خدایا چرا من اینطوریم مشکل از کجاست واقعا نمی‌دونم .

    وقتی دوستان میان تعریف میکنند مثلاً درس خوندن یک ساعت پشت سر هم تمرکز داشتن اینا برای من خوابه رویاست

    دوستان خواهش میکنم اگه نظری دارید راهنماییم کنید که من چه باوری دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      صدف صادقی گفته:
      مدت عضویت: 631 روز

      سلام به دوست عزیزم

      می خواستم بهت بگم که منم قبلا اینطوری بودم

      خیلی خیلی زیاد

      فکر کنم بیش فعالی داشتم یا انرژی زیاد نمی دونم ولی می دونستم که تمرکز کردن تو ذهنم مساوی بود با اینکه الان یه اتفاق های ناجالب می افته

      انگار به صورت روتین خودم رو مسئول انرژی بخشیدن به اطراف و اطرافیانم می دونستم و نمی تونستم تمرکز کنم و انرژیمو از پراکندگی روی اطراف و اطرافیانم در بیارم بزارم روی یک نقطه خاص

      این رو هم بگم من نمی تونستم تمرکز کنم قبلا ، سعی نکردم خودم رو مجبور کنم که حالا تمرکز کن ببین اونا میتونن تمرکز کنن تو نمی تونی !!

      نه این کار رو نکردم

      به جاش واقعا اومدم فکر کردم ببینم چرا ؟؟ چرا دختر تمرکز نمی کنی ؟

      کاهی وقت ها از صبح خودمو مجبور می کردم که حق نداری از جات بلند شی

      یا میرفتم صبح تو یه اطاق نی گفتم ببین تمرکز کنی چی میشه مثلا ؟

      و اوایل که واسم خیلی خیلی سخت بود

      ولی کم کم ادامه دادم

      و بعد هم که دلیلش رو متوجه شدم با خودم مهربون تر رفتار کردم

      البته شاید دلیل من با شکا متفاوت باشه

      ( من خودمو مسئول دادن انرژی توجه و ذهنم به آدم های اطرافم و کلا اطرافم می دونستم ……. )

      اومدم ریشه این رو دراوردم …. چرا ؟ و بعد کم کم متقاعدش کردم با همین صحبت های استاد که من مسئول دیگران نیستم و خودمو متقاعد کردم کم کم که تمرکز برات خوبه ( توصیه میکنم از اهرم رنج و لذت استفاده کنی برای ایجاد این عادت جدید )

      و الان خدا رو شکر در اثر تکرار و تمرین اتفاقا خیلی خیلی خیلی تو تمرکز کردن ماهر شدم

      یعنی صفر و صد کردم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مرتضی مختاری گفته:
    مدت عضویت: 2824 روز

    بنام فرمانروای جهانیان

    درود فراوان خدمت استاد عزیزم عباس منش و خانم شایسته گرامی و تمام دوستان گلم در این سایت

    سوال: چه الگوهای تکرار شونده ای در بازخوردهایی که افراد از رفتار و عملکرد تان به شما می دهند، می توانید پیدا کنید؟

    خیلی درمورد باز خوردهای دیگران به خودم فکر کردم و هرچی بیشتر فکر میکردم تعجب میکردم که این چه تضادی هست که من در اون گیر کردم چرا بازخورد ها اینقدر خوب هستند درموردم ولی من فکر میکنم به هیچ نتیجه ای نرسیدم بخصوص از وقتی که شروع کردم روی خودم کار کنم

    بازخوردهای اغلب افرادی که من باهاشون هستم:

    بهم میگویند تو خوشتیپ هستی و خوش لباس و همیشه بوی خوب می دهی

    بهم می گویند چقدر آرام و ریلکس و خونسرد هستی کلا دنیا بی غم هستی

    بهم می گویند تو قلب پاکی داری

    بهم می گویند تو فرد توانمند و با هوش هستی

    بهم می گویند تو پولدار و ثروتمند هستی و هرگز باور نمی کنند که پول نداشته باشم

    بهم می گویند چقدر انرژی مثبت داری

    بهم می گویند چقدر وقت شناس هستی و سر وقت میای

    توی اتاقم در اداره اکثر همکارهام میدونن که نباید حرف منفی بزنند

    بهم می گویند خیلی ولخرج هستی

    دوستتون دارم

    درپناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    بازیار گفته:
    مدت عضویت: 887 روز

    سلام خدمت همه عزیزان الگوهای تکرار شونده،فراموش کردن، و آدمایی که میان تو کار و زندگی و هر جایی نیاز به کمک دارن،امروز داشتم به الگوهای تکرار شونده فکر میکردم که اکثر مواقع که یادمه مثلاً کارای میکردم که باعث میشد بهم گیر بدن یعنی اینقدر رو موضوعات مختلف و گوناگون بودم که رو کارم تمرکز نمی‌کردم و همین باعث میشد هی حواس پرتی بگیرم،تو کارم خیلی دوست دارم به دیگران کمک کنم تا جایی که سو استفاده میشد،یا اعتماد بی خودی میکنم اینا بیشتر الگوهای تکرار شونده هستن،محکم نیستم تو کارم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    Shahnaz گفته:
    مدت عضویت: 2094 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته مهربان و

    دوستان خوبم

    جلسه دهم و آخرین جلسه از الگو‌های تکرار شونده از چهار

    بهمن تا امروز که سه هفته میشه با تمرکز روی این پترنها

    کار کردم و دلیل خیلی از رفتارامو پیدا کردم

    موضوع این جلسه ـ باز خورد

    استاد من روی این ده جلسه وقت گذاشتم و تمام

    جلسات رو با دقت نت برداری کردم و تمام طول روز

    فقط فکر میکردم و جواب سوالات رو در باورهام در

    رفتارم گفتارم جستجو میکردم که ریشه ی اصلی

    این پترنهارو پیدا کنم و تا حدود زیادی موفق شدم و

    تمرینات رو علاوه براینکه توی دفترم نوشتم و

    ساعتها به آنها فکر کردم توی سایت هم نوشتم که

    رد پایی باشه برای آینده که خودمو مقایسه کنم

    ببینم چقدر تغییر کردم

    بعد از نوشتن این جلسه می‌خوام برم و دوباره

    تمامی کامنتاهاییکه روی این ده فایل گذاشتم رو

    بررسی کنم

    در مورد باز خوردهایی که من گرفتم البته یه سری

    بازخوردهام به دو بخش قبل از آشنایی با شما و

    بعدش تقسیم میشه من همه رو می‌نویسم

    بازخوردی که خیلی گرفتم اینکه من شخصی بسیار

    تمیز ومنظم و مرتبی هستم و کاملا درسته اگه جایی

    باشم که منظم نباشه و یا تمیز نباشه به هم میریزم

    و خیلی به من میگن که بسیار باهوش ،توانا و با

    استعداد هستم

    و یا اینکه من بسیار حساس و زود رنج هستم

    بعضی ها میگن ساده و زود باورم

    بازخورد سخت کوش و مصمم و بسیار صادق

    بسیار شاد ،خوش اخلاق و مهربان

    خیلی وقتا به من میگن حال کسی رو نمیپرسی

    ،زنگ نمیزنی و مغروری درسته من اصلا با تلفن

    زدن ارتباط برقرار نمیکنم

    بازخورد از طرف پدرم این بود که من ترسو هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: