پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7 - صفحه 6


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7
    194MB
    24 دقیقه
  • فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7
    23MB
    24 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

488 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 912 روز

    سلام بر استاد عزیزم و سلام بر خانم شایسته مهربان و زیبا روی

    ردپای 29

    من خیلی خوشحالم و از خدا تشکر میکنم که منو به این مسیر زیبا هدایت کرد چون من بنده محبوبش هستم خداوند دوست دارد که من ثروتمند شوم

    خداوند از هر طریقی که بداند نعمتهایش را به من عطا میکند

    سوال امروز چه اشتباهاتی رو زیاد تکرار کردم؟ وقتی اول فایل رو که گوش میدیم شاید همه اینطوری باشن یک مقاومتی داریم و با خودمون میگیم نه ما که شکر خدا این اشتباهات رو نداریم ولی بعد از دو سه بار گوش دادن تازه یکی یکی بیرون میاد ومیفهمیم کجای راه هستیم و از شما استاد بی نظیر تشکر میکنم که با این فایلهای پر مفهوم به ما کمک میکنین تا اشتباهات رو از ذهنمون بیرون بکشیم و بر طرف کنیم و آگاهانه در زندگی قدم برداریم

    اشتباه تکرار من اینکه وقتی مهمان خونه من میاد دوست دارم به مهمان خیلی خوش بگذره اما خودمو خیلی خسته میکنم و تمام کارها رو خودم انجام میدم حتی ظرفها رو هم خودم میشورم نمیذارم دست به چیزی بزنه اما وقتی خودم میرم مهمانی هم همینطورم خیلی کار میکنم خونه طرف و میدونم کار اشتباهیه ولی تکرار و تکرار میکنم نمیتونم ان شالله با گوش کردن این فایل اشتباهم رو سعی میکنم انجامش ندم یعنی تلاش میکنم

    مدیریت پولم خوبه اشتباهی تکرار نکردم

    و کارهامو سر وقت انجامش میدم چون سر صبح تو ستاره قطبی یاداشت میکنم و همین کار باعث میشه تو همون روز انجامش بدم

    از خداوند میخواهم هر لحظه منو هدایت کنه به مسیر صحیح و درست پر از نعمت و پراز ثروت و پراز برکت و خوشبختی

    خداوند میخواهد که من صاحب همه چیز باشم همه آن چیزهایی که من دوست دارم و زندگیم را زیباتر و شکوفاتر میسازد خدایا شکرت سپاسگزارتم برای آگاهی هر روزم

    از شما استاد مهربان و ریز بین و ثروتمند و دوست داشتنی سپاس فراوان دارم در کنار عزیز دلتون همیشه شاد و سالم و عزتمند و سعادتمند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2317 روز

    به نام خدا

    سلام به همه اعضای گروه

    سلام استادم،سلام مریم جانم

    استاد من از وقتی عضو سایت شما شدم اشتباهاتم خیلی کم شده ولی اشتباهی که هنوز دارم،وقتی از یه موضوعی یا مسئله ای که پیش میاد وباعث ناراحتیم میشه،نمیتونم خودمو کنترل کنم (با اینکه میدونم باید ازش اعراض کنم)درموردش صحبت میکنم انگار با گفتن خودم رو خالی میکنم حتما باید یک روزش ازش بگذره تا بتونم ازذهنم دورش کنم.هرباربه خوم میگم باید خودمو کنترل کنم ولی باز همین رفتار ازم سرمیزنه.

    استاد عزیزم ازشما ومریم جانم سپاسگزارم انشاالله درپناه خدا شادوسالم باشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سعيده رضايى گفته:
    مدت عضویت: 2010 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    سلام عرض می کنم خدمت استاد عزیزم، مریم جان گلم و همه دوستان عزیزم که هر کدوم قطعه ای از پازل دنیای تکاملی من هستند. بابت حضورم در بین همه شما بزرگواران خدا رو بی نهایت سپاسگزارم.

    امروز سعی کردم نسبت به این فایل خیلی دقت بیشتری به خرج بدم و انگشت اشاره تمام کلمات و جملاتش رو مستقیم به سمت خودم نشونه برم.

    از خدای لطیفم درخواست کردم منو در این جهاد با نفس یاری کنه و چشمم رو روشن به حقایق وجود خودم، قلبم رو مومن به حق کلام الهی که از قرآن و از کلام استاد جاری میشه، و گوشم رو شنوا به هر ندایی که از اعماق ضمیرناخودآگاهم میاد بکنه.

    الهی شکر بارانی از رحمت بر من بارید و چون در موقعیتی بودم که بایستی یک سری کارهای منزل و فرزندم رو انجام می دادم و زمانی براای نوشتن ذهنیاتم نداشتم با خودم تکرار کردم که حافظه ای که خداوند حسابگر به من داده از هر قلمی میتونه پررنگتر باشه. من به این نعمت الهی تکیه می کنم و اون رو کوچک و ضعیف فرض نمی کنم. پس همه چیز مثل ثانیه اولی که صاعقه وار به ذهنم رسید همونجور تازه باقی مونده و دارم مینویسم.

    چیزی که داشت باورم می شد با افزایش سن و زیاد شدن مسئولیت ها داره کمرنگ میشه و من باید برای تقویت حافظه کار خاصی بکنم. ولی با جدی تر گرفتن آموزش های استاد و بیشتر باور کردن حرفهاشون متوجه اشتباه بودنش شدم و قبول کردم حافظه نه تنها ضعیف نمیشه بلکه با استفاده بیشتر ازش، قویتر هم میشه. (این از باور اشتباه اول)

    در مدتی که عضو سایت بودم ولی درست به قوانین و تمرینات عمل نمی کردم متوجه نمی شدم که چرا نتیجه نمی گیرم. تا اینکه واقعا رنج درجا زدن و حتی پسرفت کردنم به حدی رسید که نتونستم اینهمه دوری از اصل خودم رو تحمل کنم.

    متوجه شدم هرجا به اندازه کافی رنج نکشیدی و خرخره ات تنگ نشده همچنان به قول قرآن دست از هوی برنمی داری.

    وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاهِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ ۖ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَهَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا ۖ وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا

    الله زیبای من به چه زیبایی این عبارات رو در کنار هم چیده. شسته و رفته بیان کرده که:

    نفس خودت رو شکیبا کن (تقوا کن، کنترل ذهن کن) همراه کسانی که صبح و شب برای فقط و فقط رضای پروردگارشون، برای جلوه گری پروردگار در زندگیشون رب رو صدا می زنند. و چشمت دنبال زینت دنیا که در دست عده ای هست نباشه، غبطه نخور به آنچه که هرکسی داره از زینت و جمال دنیا. اگر باور داری وجه الله، آن روی الهی هر چیزه که به تو آرامش و عزت و رشد میده پس نباید به دستاوردهای دیگران با دیده حقارت و غبطه نگاه کنی.

    و دنباله روی اون کسی نباش که بخاطر تبعیتش از هوی، از اونچه به لذت زودگذرش عادت کرده، از اون اشتباهات تکراری که نمی دونه داره به قعر نابودی می کشوندش، خودم قلبش رو مهر و موم کردم که دیگه به یاد من هم نیفته. از ذکر من غافل بشه چون انقدر در این اشتباه زیاده روی کرده که دیگه باورش نمیشه اصل ذاتش چیز دیگه ای بوده. نمی دونه چقدر از من دور شده. تو از اونها نباش.

    الله حکیم من داره میگه خدا رو تکرار کن در قلبت که از اشتباه کردن خلاص بشی.

    این اصل اصل اصل توحیده. الله اکبر از این آگاهی.

    حافظه عزیزم یاری کرد و به یاد آوردم سخن پیامبر رو که فرمود:

    حاسِبوا أنْفُسَکُم قَبلَ أنْ تُحاسَبوا ، و زِنوها قَبلَ أنْ تُوزَنوا ، و تَجَهَّزوا للعَرْضِ الأکْبَرِ

    پیش از آن که مورد حسابرسى قرار گیرید، خود به حساب نفستان برسید و پیش از آن که سنجیده شوید، خود نفستان را در ترازوى سنجش بگذارید و براى آن حسابرسى بزرگ آماده شوید.

    بله درسته. هوشمندانه تر اینه که قبل از اینکه چشم باز کنی و ببینی افتادی توی هچل، خودت هر روز به حساب خودت رسیدگی کنی. دونه دونه کارهای روتین روزمره ات رو بسنجی ببینی از چه باوری نشأت گرفته و این دقیقا کاریه که استاد خودشون انجام میدن و ما رو هم دارن بهش تشویق می کنن. ممنونم استاد گرانقدرم.

    این الگوی تکرار شونده اشتباه کردن رو در تمرین انجام دادنم تشخیص دادم.

    دیدم در مدتی که مثلا فایل گوش می دادم ولی دلم هماهنگ نبود در واقع تمرینات رو جدی انجام نداده بودم.

    دوباره حافظه یاری کرد و گفت می بینی که مریم شایسته عزیز بعد از اینهمه سال کار کردن روی باورهاش و نتیجه ساختن چطور

    همچنان شاگردی می کنه؟

    مثلا در جلسه 3 دوره شیوه حل مسائل میاد میگه من تمام فایلهای مربوط به اهرم رنج و لذت استاد رو چندین و چند بار دوباره گوش دادم تا این مفهوم رو به تمرین تبدیل کنم.

    یا اینکه در یک آن به خاطر میاره که در فلان جلسه از فلان دوره این مفهوم توضیح داده شده. چرا؟ چون بیش از حد یک انسان معمولی تمرینات رو عمقی تکرار کرده. اینه که نتیجه رقم میزنه.

    بعدش به خاطر آوردم که دوستم جمیله تنها کسی بود که در دوران لیسانس تمام تمریناتی که استاد می داد رو حل می کرد و سر کلاس اولین نفر داوطلب حل مسائل میشد.

    هیچوقت یادم نمیره رفته بودیم اردوی دانشجویی شب توی خوابگاه بودیم و همه داشتن خوش می گذروندن ولی جمیله سر ساعت 11 طبق روال همیشگیش از خستگی بیهوش شد و خوابید چون عادت داشت 6 صبح بیدار شه و آدم منظمی بود.

    نتیجه اینکه ارشد دانشگاه تهران قبول شد و دکترا هم دانشگاه آلابامای امریکا پذیرش گرفت. و الان استاد دانشگاه ملی یک ایالت دیگه هست.

    این تعهدها به من یاد داد که همیشه اول تمرین انجام بدم بعد حرف بزنم. اول روی نظمم کار کنم بعد انتظار تغییر داشته باشم.

    پس ساعت خوابم رو تنظیم کردم. الان انرژی روزانه ام فوق العاده بهتر شده. برنامه ریزی هام دقیقتر و کاراتر شده و اعتماد بنفسم افزایش پیدا کرده.

    ورزش منظمم رو تثبیت کردم. جسمم سالمتره، گرفتگی عضلانی دیگه ندارم و وزنم کمتر شده.

    کنترل ورودیها رو جدی تر گرفتم و اجازه نمیدم چشمام چیزی ببینه یا گوشهام چیزی بشنوه که دقیق حس می کنم برام سمه.

    حتی وقتی ناخواسته این اتفاق میفته در ذهنم باور درست رو تکرار می کنم که اثرش کمرنگ بشه.

    اما در مساله کسب و کار که دو سال هست دارم درموردش فکر می کنم، قدم بر می دارم و تلاش می کنم به تازگی متوجه شدم که باگ کجاست.

    مشخص شد اهرم رنج و لذتم رو درست تدوین نکرده بودم و اشتباه تکراریم اکتفا کردن به گوش دادن محض فایلها بوده.

    قبلا هم گفتم از اول امسال این رویه غلط رو تغییر دادم و نوشتن تمرینات و ذهنیاتم رو جدی انجام دادم.

    در چند مورد ازجمله کنترل ورودی ها، روابط، ورزش منظم و ساعت خواب جواب داد ولی در شروع کسب و کار هنوز نه.

    بیشتر دقت کردم دیدم اشتباهم همچنان ادامه داره. من باید بیشتر و بیشتر فایل گوش بدم. بیشتر به عمق خاطرات کودکیم نفوذ کنم و ریشه باورهام رو پیدا کنم. باید بیشتر باورهای درست رو به زبون تکرار و در عمل پیاده کنم.

    پس شروع کردم به اسکن کردن هر رفتار کوچیکی که ازم سر میزنه.

    دائم دارم از خودم سوال می پرسم چرا این حرف رو زدی؟

    چرا این کار رو به این شکل انجام دادی؟

    چرا توی جمع با اینکه نظر داشتی حرف نزدی؟

    چرا از گفتن نظر مخالفت ترسیدی؟

    چرا کاری که دوست نداشتی انجام بدی رو قبول کردی؟

    چرا این پول رو خرج این کالا کردی؟

    چرا این پول رو خرج اون کالای باکیفیت تر نکردی؟

    چرا هر حرف یا نظریه ای مطرح شد احتمال نمیدی از ریشه غلط باشه؟ چرا شک نمی کنی؟

    چرا با اینکه می دونی روغن مایع برای سلامتی مناسب نیست باز هم سیب زمینی سرخ می کنی؟

    چرا تمرین امروزت رو انجام ندادی؟

    چرا پاسخ کامنت فلانی رو نوشتی؟

    چرا کامنت ننوشتی؟

    چرا اهرم رنج و لذتت رو به این شکل نوشتی؟

    چرا فایل رو دوباره و چندباره گوش ندادی تا تمرینت رو کاملتر و موثرتر انجام بدی؟

    و چرا چرا چراهای خیلی زیاد دیگه….

    این چراها داره تراوش ذهنیم رو در مورد باورهای بنیادیم بسیار راحت تر میکنه.

    دارم بیشتر پیدا می کنم در ذهنم چه خبره. وقتی واضح دیده میشن پس رفعشون برام آسونتر میشه. اون موقع هست که راه حلهای متفاوت به ذهنم می رسه که تا بحال اصلا نمی دیدمشون ولی همیشه همینجا جلوی چشمم بودن.

    برای مثال فهمیدم که تا زمانیکه اینهمه باور اشتباه در مورد کار کردن و پول درآوردن دارم مسلمه که شروع یا ادامه کسب وکار با اینکه بهم الهام شده بود انجامش بدم برام اینقدر سخت شده. پس باید روی چه باورهایی کار کنم تا بالاخره پام از روی ترمز برداشته بشه.

    از دو سال پیش تا الان چندین کار رو امتحان کرده بودم ولی ادامه نداده بودم نه به این دلیل که علاقه یا تواناییشو نداشتم بلکه چون باور اشتباهی در جنبه های مختلف موضوع کسب و کار داشتم. ولی خودم نمی دونستم مشکلم در باورهاست. و همش در حال بکسوات کردن بودم. امسال دیدم اندازه یه خونه زیر پام گود شده از بس دور درجا زدم. و سعی کردم از این به بعد هوشمندانه تر عمل کنم . حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا مشکل رو تشخیص بدم رفعش کنم، کسب و کار راحت راه میفته.

    چه جمله زیبایی گفت خانم لوییز ال هی در کتاب شفای زندگی: وقتی خودت رو سرزنش می کنی تصور کن کودک 4 ساله درونت رو گذاشتی جلوی چشمت و داری با فریاد بهش توهین می کنی. چه انتظاری ازش داری وقتی ترسیده و پناهی نداره بتونه کار درست رو انجام بده؟

    پس متوجه شدم تمام این سالهایی که خودسرزنشی می کردم داشتم به اشتباه خودم رو ضعیفتر و سرخورده تر میکردم. و وقتی دست از این کار برداشتم خدا می دونه به چه صلح بزرگتری با درون خودم رسیدم که نتیجه هاش داره بهم هر روز لذتها و نعمتهای بیشتری میده.

    چند روزه هدایت شدم به فایلهای آرامش در پرتو آگاهی. الله اکبر از اینهمه عظمت و آگاهی این فایلهای سوپر ارزشمند.

    با برکت این فایلها بیشتر متوجه شدم که هروقت گرفتار عجله و تقلا شدی داری اشتباه میری. باید باید باید دلت با فطرت الهیت یکی بشه. ذهن منطقیت تسلیم نور وجودی الهیت بشه تا الهامات رو دریافت کنی. بخدا زور زدن فایده نداره….

    پس برای اینکه به خودم اثبات کنم که میتونم مثل شاگردان درجه یک این مکتب باشم اول این فایل رو چند بار گوش دادم و نوشتم و بعد شروع کردم به تمرین ضبط صدای خودم. حالم که خوب شد اومدم سراغ کامنت نوشتن. اشتباه تکراریم عجله در نوشتن کامنت بود. در صورتیکه انجام هزارباره تمرین اصل، و ابرازش فرع هست.

    الهی شکر برای هدایت های امروزم…

    بشنو و تجربه کن.

    بیا از پیش داوری‌ها و حتی قضاوت‌ها رها شویم و فقط گوش کنیم. بیا باور کنیم که لزومی ندارد همیشه از خودمان دفاع کنیم.

    بیا گوش دادن ساده را تجربه کنیم و رها شویم از قضاوت، رها شویم از هرگونه قبیله و طبقه‌، رها از باورهایمان و پاک از همه قالب‌هایی که محدودمان می‌کنند و تنها رها و آرام است که می‌شنود.

    آرامش این برکه سبز را تجربه کن، بیا تا فقط گوش بدهیم و تجربه کنیم.

    قلبت را پاک کن، اتفاقات خوب تنها وقتی از راه می‌رسند که قلبت را پاک کرده‌ای.

    تو پاره‌ای از خدایی.

    تو فراتر از جسمت و فراتر از ذهنت، آگاهی هستی و آگاهی تو اصل توست. خود حقیقی توست. خود متعالی توست.

    تو لایتناهی هستی و مقدس

    آگاهی تو پاره‌ای از آگاهی همه جهان است…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 819 روز

      بنام خدا وند سمیع و بصیر

      بنام خدای رحمان

      بنام خدای رحیم

      خداوند آب .خداوند باران

      خدایا مرا درک و فهمت کجا ؟

      زبانی و دستی ببخشا که آن آیدش…

      سلام و عرض ادب خدمت خواهر و جواهر ارزشمند سعیده ی توحیدی

      حالتون عالی و متعالی

      قبل از هر چیز خداوند رو شاکرم برای وجود شما و دوستان عزیزم .که دست یکایک عزیزان رو میفشارم و با تک تک سلول هایم ازشون سپاسگزارم.خدایا هزار بار شکرت. من چقدر خوشبختم این همه دوست خوب دارم .که لنگه ندارن…

      فرشته ی توحیدی سعیده خجسته و مبارک …

      همیشه کامنت های شما رو میخونم و کلی حال خوب انتقال میدی.

      در این مدت که عضو سایت شدم. همیشه میخاستم براتون بنویسم ولی جهان اجازه نمیداد و به فرکانس شما دسترسی نداشتم.

      مرسی که می نویسید

      مرسی که هستید .

      تشکر کمه و باید تشکرات گفت…

      بهترین ها رو براتون از خداوند منان خواهانم.

      انشاءالله در کنار خانواده تون بهترینها رو تجربه کنید .

      روز گارت شاد شاد

      بزم عشقت پر سرور

      عمر شیرینت بلند

      قلب مهربانت از غصه دور

      درپناه جان ، جانان

      پرور دگار رب العالمین باشید.

      سایتون برقرار

      ای دختر بی نهایت توحیدی

      منتظر کامنت های تاثیر گذار تون هستیم.

      امضای الله مهربان

      پای تک تک آرزو هات.

      سلامتی و ثروت

      رفیق همیشگیت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سعيده رضايى گفته:
        مدت عضویت: 2010 روز

        آقای بساطیان عزیز و دوست داشتنی سلا م به قلب مهربونتون

        همیشه از طبع شاعرانه شما و ردیف های فوق العاده تون استفاده می کنم و حظ می برم.

        شما خیلی روح لطیف و چشم زیبابینی دارید که اینقدر زیبا و شیوا می نویسید. متشکرم از اینهمه لطف و محبتتون به من.

        دقیقا از زمانی که خدا رو برای خودم پررنگتر کردم و سعی کردم ذکر رب العالمین رو آگاهانه بیشتر و بیشتر ورد زبانم کنم، و از طرفی به تمریناتم متعهدتر شدم، قبول کردم که هر فرد یک آموزگار برای منه و باید به دیده آموختن به نوشتههاش نگاه کنم. حتی کسی که حرفی برای گفتن نداره به من درس میده باید بتونم مثل استاد باشم و از هر مساله ای نکته ای برای آموختن کسب کنم.

        متشکرم از حسن توجهتون. دلشاد و کامروا باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          سید عظیم بساطیان گفته:
          مدت عضویت: 819 روز

          به نام خدای مینو سرشت.

          سلام مجدد دارم

          خدمت خواهر و جواهر ارزشمندم سعیده بی نظیرم.

          امیدوارم حالتون عالی و متعالی باشه و

          در کنار خانواده ی محترم بهترین روز ها رو تجربه کنید .

          نقطه ی آبی شما رو دریافت کردم و کلی لذت بردم .که برامون وقت گذاشتی ..

          تمام روزها

          و شب هام شاهدند

          که موفقیت دوستان آرزوی قلبی منه …

          و از صمیم قلبم تک تک شون رو دوست دارم و بهشون عشق می ورزم.

          ودر بهترین حالتم براشون دعا میکنم و براشون می نویسم.

          من خوشبختم

          چون دوستانی شیرین تر از عسل دارم .

          دوستانی که لنگه ندارن توی دنیا …

          مرسی خواهر بی نظیرم که برام نوشتی …

          قلب نازنیت از غصه دور باشه…

          و در این روز عزیز

          روز استجابت دعا .

          روز عاشورا ی حسینی )

          از خداوند متعال خواهانم

          بهتون ارتباط و معنویت

          سلامتی

          و ثروت و یک روابط عالی بده … الهی آمین

          در پناه رب العالمین باشی …

          سایتون برقرار باشه.

          ای فرشته ی عاشق

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            سعيده رضايى گفته:
            مدت عضویت: 2010 روز

            ای جانم دوباره شعر و ردیف و قافیه!

            سلام دوست خوب و نازنینم. سید بزرگوار…

            وااااای منو در دریای احساست خوب و عزت نفس غرق کردید. نه غرق نشدم حس می کنم شناور شدم روی یه قایق کوچولوی خوشگل چوبی دارم رو به آسمون فقط به خدا لبخند میزنم. وقتی اینجوری قشنگ برام می نویسید و محبت و عشق الهی رو انتشار میدید چاره ای جز انرژی مثبت و حس عالی الهی ندارم…

            می خواستم برم فسنجون بذارم بپزه تا فردا نهار قشنگ گردوهاش روغن بندازه که بهو دلم گفت سایت رو چک کن و پیام شما رو دیدم.

            روزگارتون به خوشمزگی فسنجونای بی نظیر خودم!!!!

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
            • -
              سید عظیم بساطیان گفته:
              مدت عضویت: 819 روز

              بنام خدای بزرگ و احد ، تعالی و شافی و قدیر و صمد.

              سلام و هزار سلام

              بر خواهر و جواهر ارزشمندم

              سعیده بی نظیر و فوق العاده

              بازم تشکر فراوان دارم ازتون که برام نوشتی …

              و حال خوب و انرژی مثبت انتقال دادی ؟

              آرزو میکنم معمار زندگیت باشی ،

              ستون خانه ات همه از عشق،

              سقف خانه ات همه بلوری و شفاف،

              فضای خانه ات پر باشه از مهر …

              به سلامتی خواهرم که زرنگه، و جودش قشنگه، قلبش یک رنگه، و عشقش پر رنگه، و از همه مهمتر غذاش خوش رنگه…

              چقدر به وجود شما افتخار میکنم ، و خدا رو شکر میکنم که هستید و می نویسد…

              و چقدر قلم تون تواناست،

              مگه داریم

              مگه میشه…

              از روی شما ها باید نوشت و نوشت و تکرار کرد و تکرار کرد …

              ما هم شما رو دوست داریم

              با تمام مداد رنگی های دنیا به هر زبانی، که بدانی،

              یا ندانی؟

              خالی از هر تشبیه و استعاره و ایهام

              تنها یک جمله برایت خواهم نوشت…

              دوستت دارم

              ای بهترین خواهر دنیا…

              ای فرشته عاشق الله

              بهترین، بهترین ها رو براتون

              آرزو میکنم.

              تاریخ شارژ ارادت ما به شما و تمام دوستان، گرامی و عزیزم

              حالا ، حالا اعتبار داره،

              همراه آخر

              دوست دارم و عاشقتونم

              ای دختر توحیدی و بی نهایت

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نجمه رضائی گفته:
      مدت عضویت: 1919 روز

      سلام سعیده عزیز

      چه بینظیر بودی و عالی نوشتی ،

      چه نکات عالی بهش اشاره کردی برای باردومه که میخونم و بنظرم چندین بار باید بخونم تا تموم نکاتی که نوشتی رو درک کنم.

      خداروشکر میکنم که دوستان عزیزی چون شما دارم که ازشون درس میگیرم .

      ی قسمتی از کامنتت خیلی تلنگر خوبی بود برای منی که گاهی این اشتباه رو داشتم :

      وقتی خودت رو سرزنش می کنی تصور کن کودک 4 ساله درونت رو گذاشتی جلوی چشمت و داری با فریاد بهش توهین می کنی. چه انتظاری ازش داری وقتی ترسیده و پناهی نداره بتونه کار درست رو انجام بده؟

      فایلای آرامش در پرتو آگاهی واقعا عالی هستند هروقت که حس میکنم وارد حاشیه شدم به این فایلا رجوع میکنم و با شنیدنش دوباره مسیر اصلی رو پیش میگیرم ممنونم دوباره یادآوری کردی.

      مشتاقانه کامنتهای پربارت رو میخونم و ازش استفاده میکنم‌.

      امیدوارم همیشه شاد و سعادتمند باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        سعيده رضايى گفته:
        مدت عضویت: 2010 روز

        سلام به نجمه عزیزدلم

        خیلی خیلی ممنونم از نگاه مهربونت. خیلی به من لطف و محبت داری

        خدا رو شکر می کنم اگر به لطف الله چیزی نوشتم که تلنگری بوده و نکته خوبی رو در ذهن شما بولد کرده که میتونه کمکتون کنه.

        ما همه سلول های یک بدن هستیم که داریم با هم هماهنگ میشیم و به همدیگه کمک می کنیم.

        الهی شکر که در این فضای بهشتی در کنار هم هستیم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فرشته شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1286 روز

    بنام خداوند مهربان

    سلام استاد عزیزم و دوستان گلم سلام خانوم شایسته زیبا و دوست داشتنی .

    .

    وقتی موضوع این فایل و دیدم ی حسی بهم دست داد

    میدونستم این فایل خیلی برای من درد خاهد داشت

    چون من خیلیی اشتباهات تکراریِ زیادی دارم.

    از نزدیک ترین اشتباهی ک کردم بگم و همین دو س روز پیش اتفاق افتاد

    یکی از دوستان قدیمیم ک بخاطر اینکه ادمی بود ک تو فضای فرکانسی من نبود زیاد رابطمو کات کرده بودم بمن زنگ زد و راجب ی مسئله ای سوال پرسید

    بهش گفتم بیا دم درمون و بهت واضحتر توضیح بدم

    اونم اومد و ما یاد گذشته افتادیم و حسابی اتفاقاتی ک برام افتاده بود که نباید بهش میگفتم رو بهش گفتم

    ینی عتماد بیجا!

    بعد از رفتنش به خودم گفتم بازم بااینکه میدونستم ک اصلن نباید بااین رفیق شم بازم باهاش حرف زدم و گند زدم

    ولی سعی کردم احساس ناروا رو از خودم دور کنم و گفتم سعی میکنم آروم آروم دیگه زیپ دهنمو بکشم و از قبل بهتر شدم ولی بازم هست دیگ…..

    دیشب بهم پیام داد الان پیامشو براتون کپی میکنم و میزارم ( عزیزم من جایی کاردارم نمیخام بشینم دم در اصلن جایی ک ت میری من نمیرم میرم جای دیگ ای اصلن دلم نمیخاد با ادمی مث ت چشم ت چشم بشم گلم)

    باورم نشد اولش گفتم حتما شوخیع ولی قشنگ فهمیدم ک این شوخی نیست

    این حرف دوستم رو میخام چاپ کنم و بزنمش یجا ک مدام ببینمش و به خودم یاداوری کنم که هیجوقت فری

    هیچ وقت دیگه این اشتباه رو نکن که بخایی بیخودی به کسی عتماد کنی

    و جالب اینجاست ک مامانم گفت این فلان قضیه رو اگه بفهمه به همه میگه و من گفتم نه اونجوری نیست !

    و چقدررر راحت شرک ورزیدم و چقدرم قشنگ نتیجشو دیدم.

    آره من باید یاد بگیرم بکشم زیپ دهنم رو

    من یاد گرفتم از اتفاقاتی ک ایتقدر سریع نتیجش میاد درس بگیرم و سعی کنم بهبود بدم خودم رو

    مثلا من یبار خاستم پز ی چیزی رو به مردم بدم و همون لحظه ی دعوای وحشتناک پدرم باهام کرد و من همون جا اون استوری رو برداشتم و قول دادم ک هرگز دیگ نخام پز بدم و ازون روز به بعد سعی میکنم زندگیمو شخصی نگه دارم و تو فضای مجازی شیر نکنم با این دید ک پز بدم و الان ماهاست ک اصن یادم رفته فضای مجازی چجوری بود

    حس میکنم وقتی اینستا دارم و وقتم رو در اینستا و دیدن استوری پستای ملت میزارم دارم وقتم رو هدر میدم و بسیار احساسم بد میشه

    امیدوارم ازین اتفاق و ازین عتماد بیجا درسمو گرفته باشم و ازین به بعد دیگه چیزایی ک نباید کسی بدونه رو واقعن کسی ندونع!

    خدایا شکرت ک اینقدر زود در گوشم میزنی و بیدارم میکنی

    خدایا شکرت ک از افتادن تو چاه نجاتم میدی با انداختن تو چاله

    خدایا شکرت که بهم ثابت کردی اگه روی انسان ها بیخود حساب کنی با صورت میخوری زمین

    چقدر خوبه ک خدارو شناختم

    خدای مهربونم ازت سپاسگزارم

    استاد گلم ازت ممنونم ک بااین سوال های خوب کمکم میکنی راهمو پیدا کنم!

    درپناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    Dorsa گفته:
    مدت عضویت: 773 روز

    به نام خدایی که بشدت کافیست

    در‌و‌ووووووود بر همه دوستان عزیزم ، استاد مهربونم و مریم جونم

    قبل از پاسخ به این سوال خداروشکر میکنم که از راه های مختلف باعث میشه من سوق داده بشم به سمت آگاهی ، توحید و خودشناسی

    و اما سوال:چه اشتباهاتی را شما زیاد تکرار می‌کنید؟ یعنی با اینکه فهمیده‌اید این کار اشتباه است اما دوباره آن را انجام می‌دهید؟

    من اشتباهاتم که البته الان به لطف خداوند در طول یک‌سال بسیار بسیار کمرنگ شده اما هنوز هم گاهی بوجود میاد در حوزه روابط هست مثلا وقتی میبینم در یک جمعی به من کم‌توجهی میشه آزرده و عصبانی میشم حالا اگر اون جمع افراد نزدیک تری به من باشن به روشون میارم و حرفم رو میزنم حتی اگه جمع خودم و پدرم و مادرم باشه و سر اینکه من باید مورد توجه همیشگی قرار بگیرم بارها و بارها اذیت شدم الان خیلی بهتر شدم اما هنوز در این مورد به تسلط صددرصدی روی خودم نرسیدم انگار گاهی واقعا نمیتونم خودم رو کنترل کنم و حتما باید نسبت به این موضوع واکنش نشون بدم

    الان دارم روی عزت نفس خودم کار میکنم و میدونم که نباید اصلا مورد تایید دیگران قرار گرفتن برام اهمیت داشته باشه و باید بطور کامل با خودم به صلح برسم و بتونم ذهنم رو کنترل کنم…

    از خداوند میخوام که من رو مثل همیشه هدایت کنه..:)

    خدایا دوستت دارم:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    بهاره عبدی گفته:
    مدت عضویت: 1751 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و اعضای سایت..

    کار اشتباهیی که من همیشه میکنم عقب انداختن کارهاست مثلا حتی برای نوشتن دفتر شکر گذاری روزانم میگم باشه بعد از قهوه خوردن

    قهوه که میخورم میگم باشه بعد از چک کردن گوشیم وووو تا اینکه میشه یک هفته و میبینم هنوز ننوشتم

    یکی از الگوهای تکرار شونده توی روابط دیدن توجه کم از اطرافیانه و خودمم اینو میفهمم که من باور نادیده گرفتن یا کوچیک شمردن خودمو دارم هرچند که تو برخوردام همه میگن خیلی خون گرم و… هَستی اما در درون باور غلط خیلی دارم و یکی از مهم تریناش که از بچگی باهام بوده همین بوده و حتی توی بچگی هیچ دوست خوبی نداشتم الانم تو روابط عاطفی اینطوریم

    اما در تلاشم که بهتر بشه و میخام فراموشش کنم و باور از نو بسازم در ارتباط با دیگران

    باتشکر از استاد عزیزم بابت هدایت من توی این مسیر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1210 روز

    به نام خالقی که مرا خالق زندگی خود آفرید

    سلام بر استاد جانم و تمام دوستان هم فرکانسی پر نشاطم

    چقدر این سلسله فایل های الگوهای تکرار شونده جذابه و خوشایند

    می‌پرسید چرا؟

    به خاطر اینکه من هر بار میام سوال اون فایل را جواب بدم انقدر عارفه وجودم دو بخش زندگی داشته افکار و رفتار های قبل این آگاهی ها و رفتار و افکار عارفه بعد از این آگاهی ها

    و این باعث شد هر بار بگم خدایا شکرت من چه تغییرات خوبی داشتم پس بقیه زندگیم را هم میتونم خودم بسازم

    و حالا سوال این جلسه

    عارفه قبل

    من از بس افکار نا مناسب بیشتر وقت ها درگیر ارتباط و صحبت با افرادی در دنیای مجازی بودم که خودم می‌فهمیدم اشتباهه ولی هربار که میزاشتم کنار اون چت و ارتباط ناسالم و ناخوش را اون شخص محو میشد و یه شخص دیگه ای میومد و این موضوع تکرار و تکرار میشد و عارفه الان به خودش میگه کو پس اون چت ها؟؟؟ جواب:من مدارم از اون مسیر جدا کردم به لطف الله و ایمان قلبی به خداوند

    من بیشتر وقت ها درگیر غیبت و قضاوت افراد بودم در صورتی که به شدت بدم میومدم ولی وقتی تلفنی با خواهر و مادرم هم صحبت میشد موضوع میرفت به سمت غیبت و…. و حالم از خودم به هم می‌خورد وقتی تلفن را قطع میکردم و الان عارفه نهایتا تماس تلفنیش با بقیه شده اندازه یک احوال پرسی اونم اگه اونا بیشتر زنگ بزنند و خیلی هاشون که کلا تماس به صفر رسیده به لطف الله

    اشتباهی که به جرات میتونم بگم هنوز درگیرشم یه کاری که میخوام ازش پول دربیارم و سخت میرم تو دلش و تحمل شکست را ندارم و برای همین هی به هر بهانه ای عقب میندازم ویا جهان هستی چون. میبینه من ثابت قدم نیستم برام به تاخیر میندازه در صورتی که به شدت علاقه دارم مولد ثروت باشم و برای خودم کسب درآمد کنم و زندگیم یک نواخت جلو نره و پر از شور و هیجان کار باشه و ذهنم هم ایده پردازی خوبی دارم

    اشتباهی که یک عمر درگیرش بودم و به لطف آگاهی این سایت و صحبت ها خوب مریم جان عزیزم تو فایل زندگی در بهشت که داشتند خونه را تمیز میکردند و کل ذهنیت منو تغییر دادند

    مرتب و تمیزی خانه بود و چون تو بچگی برای نامرتب بودن اتاقم بارها از پدرم کتک های بدجور میخوردم و نمیفهمیدم چرا اصلا نا مرتب میشه این موضوع با من بود تا حتی ازدواج کردم و همش انگار ذهنم شرطی شده بود که یه زوری باید بالا سرت باشه که تو مرتب باشی و برعکس همسرم هم اصلا توجهی به این نامرتبی نداشت و من تازه هی میگفتم کاش تو یه چیزی میگفتی تا من خونه را مرتب کنم

    یعنی بعد هربار مهمونی به خودم قول میدادم که خونه را همیشه تمیز نگه دارم ولی به دو روز نمی رسید نامرتبی همه جا را می‌گرفت و هی هر چیزی را که سر جای خودش نبود میزاشتم برای بعد گاها انقدر لباس های شسته شده را سر جاش نمی‌گذاشتم که از همون لباس ها استفاده میکردیم خخخخخ(وای موندم بخندم یا گریه کنم)

    ولی الان سریع با عشق میرم ظرف ها میشورم درصورتی که قبلا بهانه می‌آورم که همسرم بشوره و الان چی بشه دیگه همسرم پای ظرفشویی برای ظرف شستن پیداش بشه

    الان با عشق حتی اگه سیم جارو برقی خراب باشه با جارو دستی جارو میزنم و دونه دونه آشغال هایی که میاد تو خاک انداز لذت میبرم و میگم برید کثیفی و انرژی های منفی از خونه من دور بشید

    الان با عشق رو تختی اتاقم را مرتب میکنم بابت جنس خوبش و رنگ بندی زیباش خداراشکر میکنم

    حتی با عشق سطح آشغال را میشورم که باز میخوام پلاستیک زباله داخلش بزارم خود سطل تمیز باشه

    خدایا شکرت عارفه تو چقدر تغییر کردی دختر، کار هایی میکنی که اصلا دنبال فهمیدن و تشکر کسی نیستی و حال خودت باهاش خوشه و میخوای زندگیت را برای خودت بهشت کنی

    اشتباه بزرگ من تو خوردن بود و بیکار که میشدم و کلافه میشد یا خوشحال بودم فرقی نمی‌کرد به هر بهانه ای که بود یه آش بزارم بار و پاش راه برم و هی بریزم و بخورم و کلی حال میکردم با خودم

    انقدر دوست داشتم که حتی وسط شب هم از خواب می‌پریدم دوست داشتم برم آش بریزم و بخورم و دیگه هیکل رسیده بود به 81 و میگفتم بهترین لذت دنیا خوردنه و این اشتباه هی تکرار و تکرار میشد

    و به لطف قانون سلامتی من حالا یک عارفه 61کیلویی هستم که تو خونش از دیگ آش و هی رفتن سر قابلمه غذا. غذا خوردن خبری نیست

    و خداراشکر بابت تمام این دستاورد ها

    چقدر خوبه اینجا یادمون میاد چی بودیم و چی شدیم و ایمان بیاریم که قراره زندگیمون را هر روز بهتر کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      زهرا موسوی گفته:
      مدت عضویت: 1382 روز

      سلام عارفه عزیزم چه اسم زیبایی داری چه نگاه زیبایی داری شما به حدی دیدتون مثبت هست که همیشه تغییرات مثبتتون رو ثبت میکنید و این چقدر روی عزت نفستون تاثیر مثبت میزاره.من خودم از تمیزی خونه و زندگیم یه تجربه ناب دارم همین دوهفته پیش برام اتفاق افتاد که قسم میخورم هنوزم مستم از حال و انرژی مثبتش.من در راه آگاهی متوجه شدم که کارهامو با کیفیت عالی انجام نمیدم این یک باگ بزرگ در اکثر موضوعات زندگیم بود مثلا شغل و هنرمو با کیفیت انجام نمیدادم و همش عجله داشتم برای تکمیلش به طبع اون کار بی کیفیت میشد و حال منم بد بود یا همین خونه داریم اصلا با کیفیت نبود فقط رفع حاجت بود تا اینکه خداوند به طرز معجزه آسایی یک انسان نازنین رو وارد زندگیم کرد و شد بهترین دوستم این دوستم برخلاف من هرکاری که انجام میداد باید به بهترین نحو و با کیفیت عالی انجام بشه و من از دوستم تاثیر گرفتم یاد گرفتم و انتخاب کردم که این مدلی باشم به مهز اینکه من انتخاب کردم هدایت خداوند شروع شد.اول باخودم گفتم مهمترین وظیفه من خونه داریم هست بعد شغل و هنرم این رو به این خاطر گفتم و فهمیدم چون وقتی خونه داریم بد بود و باکیفیت نبود و میرفتم سرکارم حالم بد بود نشتی انرژی بالایی داشتم.اولویتم شد تمیزی و مرتبی خونه م شروع کردم کم کم به تمیز کاری جاهایی که رو مخم بود و هی عقب می انداختم مثلا تمیزی انبازی مرتبی کمد دیواری شستن مبل ها و کوسن هاو تزیینات دیوار و تمیزی یخچال البته بگم که دوره عزت نفس رو گوش میدادم دائم .ذهنم همش میگفت کاش کسی بیاد کمکت بعد شروع کنی ومن میگفتم نه این یعنی شرک یعنی ندیدن خودم یعنی ندیدن خدای درونم یعنی نداشتن عزت نفس .تنها شروع کردم تمرکزی .که خداوند خودش فرشتشو فرستاد کمکم .دوست عزیزم خودش پیشنهاد داد که بیا خونتو فنگ شویی کنیم وای خدای من قسم میخورم انگار دنیارو به من دادن شروع کردیم تمام وسایل اضافه خونه رو ریختیم بیرون (بخشیدیم به نیازمند)خونه م شد مثل دسته گل .من رو ابرها هستم مستم از این تمیزی از این فنگ شویی.ناگفته نماند که این دوستم خیلی مدارشخصیتیش بالاست ویه شخصیت معمولی نداره .خونه خودش مثل دسته گل انگار انرژی که توش جریان داره رو میشه ببینی از بس مرتب تمیز و خلوته.عارفه جان ازت ممنونم که باعث شدی من این هدایت ربم رو بنویسم که یادم نره (روی خودم حساب کردن ،تمرکز کردن،هدف گذاشتن،نوشتن کارهایی که قراره انجام بشه باعث رسیدن دستان خداوند و بینهایت حال خوب میشه)جالبه که قبل از مرتبی هی این جمله میومد سر زبونم که (این خونه به جمع شدن نمیاد)بعدش کسی بهم نهیب میزد که دیگه تکرارش نکن میشه باور و واقعیت برات.از وقتی تمیز کردم خونمو جالبه که دیگه با یه رب وقت گذاشتن مثل روز اول مرتب میشه یعنی اصلا به هم نمیریزه دیگه.خدا به اندازه تک تک برگهای تمام درختان روی کره زمینت شکرت .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        عارفه گفته:
        مدت عضویت: 1210 روز

        سلام زهرای عزیزم

        خوشحالم که کامنت زیبای شمارا در آدمه کامنتم میخونم و وقتی داشتم دوباره از روی کامنتت میخونم و با محبت گفته بودی چه اسم زیبایی تو وجودم لبخندم زدم و گفتم عارفه اینم یه تغییر دیگه تو وجودت از بچه تا ازدواج هم حتی کرده بودی از اسمت بدت میومد چون زیاد نبود چون تو هیچ فیلمی اسمت گفته نمیشد چون هیچ خواننده ای برات شعر نمیگفتم چون اسم هیچ آدم معروفی نبود ایم سر در هیچ مغازه و فروشگاهی نبود

        حتی یادمه ازدواج ه کرده بودم تو دوران عقد همسرم اسمم را یه چیز دیگه میگفت مامانش هم تا مدت ها فائزه صدام میزد ببین چقدر دنیا کارش را دقیق انجام میده

        و از وقتی عاشق اسمم شدم با خودم به صلح بیشتر رسیدم

        لطف هایی بی شماری از جنس لطف شما سمتم میاد

        .

        .

        .

        زهرا جان چقدر برات خوشحال شدم که نشتی انرژیت را متوجه شده و با اقدامی که کردی چه زیبا جهان هستی دست های خودش را برات فرستاد کیف کردم

        اول وقتی هی کار را به تاخیر مینداختم یاد دوره عزت نفس افتادم که دوباره از اول شروع کردم و همین جلسه اول استاد تو تمریشون داشتند درمورد کارهای به تاخیر افتاده صحبت می کردند که ادامه کامنتت دیدم ای جانم خودت هم به همون دوره اشاره کردی

        زهرا جان همبن که یک دوست با فرکانس مثبت تو مسیرت هست لطف الله

        و چقدر خداراشکر کردم و گفتم حتما این هم در مسیر اهداف من یک نشانه خوبه و حتما منم تو مسیر انسان های با فرکانس بالا قرار میگیرم

        مرسی برای کامنت خوبت و بهترین هارا براتون آرزو دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1005 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین

    و همه دوستان که کامنت هاشون همیشه برام راهگشا بوده

    چه اشتباهاتی را شما زیاد. تکرار میکنید؟یعنی با اینکه فهمیده‌اید اید این کار اشتباه است اما دوباره آره را انجام میدهید؟

    خدا میدونی وقتی این سوال ها رو از خودم میپرسم چطوری دارم کل وجودمو کنکاش میکنم و همینجوری اشغال هایی میان رو که سالها ا ن زیر زیرا خاک میخوردن

    چند مدتی بود همش از خودم می‌پرسیدم که چرا من با اینکه قانون رو میدونم و میدونم کاری که دارم انجام میدم خلاف قانون و میدونم اشتباهه ولی باز انجامش میدم

    وقتی هم میدیدم استاد میگفت از اشتباه کردن نترسید درسشو بردار و حرکت کن

    نمیتونستم به این درک برسم که چرا من بازم همون اشتباه رو دوباره تکرار میکنم نمیتونم درس بگیرم

    و این باعث می‌شد احساس گناه بگیرم و بیافتم دوباره تو این چرخه ی معیوب

    تا اینکه فایل های الگو های تکرار شونده تو سایت گداشته شد و در کنار اون خدای مهربونم هدایتم کرد به کامنت های دوستان

    و کم‌ کم متوجه شدم ایراد کارم کجاست البته هنوز خیلی راه دارم ولی دارم دونه دونه جواب سوالام رو میگیرم

    اول از همه درک این موضوع که من یه شبه نمیتونم تغییر کنم و باید بهتر از قبل بشم بهم خیلی کمک کرد که اگه اشتباهی رو تکرار کردم آنقدر خودخوری نکنم

    من یه سری باورا داشتم که هنوز دارن کار میکنن و من باید با کیفیت بهتری روشون کار کنم وقتی من لاک‌پشتی عمل میکنم مشخصه نتیجه هم به همون اندازه تغییر میکنه

    اما چند تا از این کارای اشتباهی که داره تکرار میشه رو میخوام اینجا بنویسم

    اولین کاری که در طول روز خیلی ذهنم رو درگیر میکنه وقتی انجامش میدم

    غیبت کردن

    با اینکه میدونم من با این کار توجه ام میره رو ناخواسته ولی بعصی وقتا انجامش میدم

    انصافا نسبت به قبلم خیلی بهتر شدم ولی اینکه فاصله ی زمانی اش کمتر شده بهم امید میده ولی میخام کلا از زندگی ام حذفش کتم و وقتی میبینم هز ار گاهی هنوز هست یعنی هنوز باورای قدرتمند کننده شکل نگرفته و من باید بیشتر رو خودم کار کنم

    یکی دیگه از کارای اشتباه دیگه ام که واقعا اذیتم میکنه اینه که یه کاری رو شروع میکنم و نتیجه که نمیده زود جا میزنم ناامید میشم

    و هنوز نتونستم خوب رو این مورد کار کنم

    البته خدا روشکر یه باور مخرب شناسایی کردم و تازه چند روزی هست که دارم روش کار میکنم و از کارای کوچیک شروع کردم

    و متوجه شدم دلیا اینگه من زود جا میزنم درک نکردن قانون تکامل ،اینکه میخام کل مسیر رو بدونن در صورتی که کل مسیر مشخص نیست مسیر قدم به قدم بهم گفته میشه

    من یه کاری رو شروع کردم یه مدت فعالیت کردم و وقتی بعد چند ماه به نتیجه ای نرسید کم آوردم و کلا چند ماه کاری نکردم

    به خودم برچسب تنبلی میزدم و این حس منو بد می‌کرد

    ولی بعد این فایل ها متوجه شدم که من یه سری باورا دارم که دارن جلوی منو میگیرن ومن تنبل نیستم اگه اون باورا رو شناسایی کنم و باور درست جایگزین کنم کار ها خوب پیشش میره و اولین قدمی که به ذهنم رسید دارم این روزا انجام میدم

    یه کار تکراری که میدونم اشتباهه و باز انجامش میدم اینه که تند غذا میخورم و ریزه خواری دارم

    هر بار چند روز خودمو کنترل میکنم ولی باز روز از نو

    شب دیر خوابیدن

    صبح ها زود پا میشم و برام این کار لذت بخش

    ولی در طول روز خسته میشم چون هر کاری میکنم شب نمیتونم زود بخابم

    و یه کار دیگه ای که به ذهنم اومد که با اینکه میدونم اشتباهه ولی تکرار میشه اینه که میدونم باید خیلی جاها برم تو دل ترس هام ولی بازم تسلیم ترس میشم

    رو این موردم دارم رو خودم کار میکنم و از کارای کوچیک شروع کردم

    استاد خیلیی خیلی ازتون ممنونم بابت این فایل ها

    اینا ارزششون خیلی زیاد خودش به دوره کامل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    نوید الهیاری گفته:
    مدت عضویت: 2384 روز

    سلام استاد عزیزم

    الگوهای تکرار شونده برای من یکی این که همیشه میزارم پولم به صفر برسه بعدا اقدام میکنم برای فروش یا حالا راهی که بتونم به پول برسم باورم هم اینه که مو میشه ولی پاره نمیشه و این باعث میشه که احساس ترس کنم و واحدهامو با قیمت کمتری بفروشم

    یا خیلی کمالگرایانه رفتار میکنم و خونه ای که میسازم و با بهترین مصالح میسازم و همه وسایل هم داخلش میزارم ولی موقع فروش فراموش میکنم و یا بهتره بگم از ارائه این خدماتی که گذاشتم هیچ حرفی نمیزنم و باورم اینه که مشتری خودش میبینه و نیازی به توضیح دادن من نیست که البته میدونم ریشه از عزت نفس و اعتماد بنفس داره که من فرار میکنم

    خیلی وقت ها پول کارگر با مجری را جلوجلو پرداخت میکنم و اون انگیزه انجام کار و درونش میکشم و دیگه کارش و بدرستی انجام‌نمیده

    شوخی شهرستانی هم زیاد تکرار میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    وحید جان گفته:
    مدت عضویت: 1988 روز

    با سلام به همگی

    من هر چند وقت یکبار کمر درد میشم که احساس میکنم از نوع نشستن یا سبک ورزشی ام هست

    یا اینکه هر وقت شرایط مالی ام اوکی میشه و بقول معروف روی قلتک میافتم یک اتفاقی می افته که باز صفر میشم

    ممنون میشم دوستان تجربه بدن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: