پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7 - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

488 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    معصومه صادقى گفته:
    مدت عضویت: 1792 روز

    بنام خداى فراوانى ها

    سلام به استاد عزیزم مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام

    هر چى فکر میکنم میبینم من خیلی از قبل بهتر شدم توی افتادن تو چرخه معیوب اشتباهاتم

    یعنى تا میبینم یه کارم اشتباهه سریع درسو میگیرم و طبق تکامل سعی میکنم دفعه بعد تکرار نکنم یا شدتش رو کم کنم

    یه جمله تو دوره عزت نفس بود که همیشه تو گوشمه

    من خودمو دوست دارم ، وقتی اشتباه میکنم خودمو سرزنش نمیکنم ، فردا بهتر عمل میکنم تازه نمیتونم خیلی بهتر شم چون جهان این اجازه رو بهم نمیده فردا میتونم یه درجه بهتر شم

    هنوز تو چرخه اشتباهات هستم ولی ازون طرف دارم براى حلشون هم تلاش میکنم

    مهمترینش اینه که وقتی با یه مسئله ای در گیرم و باید الویت باشه نمی تونم درستش کنم انقد چسبیدم به کارهای روتینم و اهدافم ، اون مسائل رو واسم میکنم در حالی که حل اون مسئله ها منو به اهداف و خواسته هام میرسونه بر اساس قانون جهان ولی من انگار می خوام به شیوخ خودم به خواسته هام برسم نمیزارم از جایی که هستم کم کم رشد کنم چند وقت یکبار یک دفعه پرش انجام میدم

    مثل این که یک سری نشتی های انرژى دارم به جای رفع اونا می ترسم وقتم رو بگیره میرم کاری که برای مرحله بعد از رفع اون هست رو انجام میدم

    نتیجه اش دویدن روی تردمیل یا اینکه سخت شدن کارهام

    فکر میکنم توی الویت بندی و انجام کار مهم با انجام کارها از نظر خودم نمی تونم تعادل برقرار کنم

    الان یه منطق قوی پیدا کردم که دارم کمک میکنه حلش کنم

    اینکه اگه کارهای کوچیک و مسایل روزمره ام رو حل کنم دیگه نیازی به صرف انرژى نیست چون اینا نشتی انرژى من هستن و باعث میشن خواسته هام از صراط مستقیم وارد زندگیم نشن

    یک جور شرک و بی اعتمادی به خدا و قوانین جهان دارم

    و باید براش اهرم رنج و لذت درست کنم تا تغییر کنه چون قدیمی و مقاوم هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  2. -
    Rojina گفته:
    مدت عضویت: 1866 روز

    سلام به استاد خانم شایسته و دوستان عزیزم

    اشتباهی که من خیلی تکرارش میکنم راجب تنظیم تایم خوابمه

    میدونم چقدر برای سلامتی ام و پر انرژی بودنم مهمه که قبل از 11 شب بخوابم و بارها و بارها تجربش کردم اما فقط شب هایی میتونم واقعا سر تایم بخوابم که صبحش دیر بیدار شده باشم و به خودم همون موقع قول بدم که امشب دیگه ساعت 11 میخوابم.

    و واقعا میخوابم

    ولی به قول شما انگار تنظیم شدم که باید به اینجا برسه که دست به عمل بزنم و روی تصمیمم بمونم

    سعی دارم اصلاحش کنم

    به امید خداوند بزرگ این رو هم به زودی اصلاح میکنم

    بچه ها اگه مورد یا باوری به ذهنتون می‌رسه که ممکنه کمک کننده باشه توی اصلاح این باور لطفا بهم بگین

    یا اگه تجربه ای دارین که این عادت رو در خودتون اصلاح کردین و پایدار ازش نتیجه گرفتین، خیلی ممنون می‌شم که توی پاسخ کامنتم بگین

    مرسی استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      عادل مولانی گفته:
      مدت عضویت: 1716 روز

      سلام روژینای عزیز

      در جواب سوال شما چیزی که خودم واقعا ازش نتیجه گرفتم ایجاد انگیزه در خود برای بیدار شدنه و اگه هم صبح زود بیدار بشی در طول روز هم پر انرژی تر خواهی بود و شب نیز طبیعتا زودتر خوابت میبره ( البته این هم به شخص بستگی داره و همه مثل هم نیستن و برای بعضیا مثلا استاد عزیزمون طبق گفته خودش میگن که برام مهم نیست دقیق ساعت خواب و بیداری رو واسه خودم تعیین کنم ولی این قضیه برای من و شما طبق سلیقه شخصی مهمه )

      مثلا قبل خواب یه فایل از استاد گوش کن که خیلی بهت حال خوب میده و نصفشو گوش کن بقیه رو نگه دار صبح که از خواب بیدار میشی گوش کن و به این صورت انگیزه برای بیدار شدنت پیدا کنی

      مثلا یه رمان قشنگ و پر انگیزه رو بخون و جای قشنگشو نگه دار صبح بخون

      و انواع مثال دیگه از این نظیر میتونی واسه خودت تو ذهنت درست کنی و اجراشون کنی

      و در کل هدف اصلی اینه که ما ذهنمونو یه جورایی گول بزنیم و انقد تکرارش کنیم که براش بشه عادت

      و این انگیزه و هدف داشتنم (هدف های ریز و درشت) اصل اصل اصل ماجراست

      در پناه الله مهربان همیشه شاد و سلامت باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1329 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان باسلام وخدا قوت خدمت استاد عزیزم سلام به همه دوستان گلی که تو این جمع هستند خدا را بی نهایت سپاسگذارم که منا تو این مسیر هدایت کرد باورتون نمیشه چقدر این سری فایلهای الگوهای تکرار شونده منا به تفکر واداشته چقدر منا درگیر رفتارهای اشتباهم کرده. در طی روز مدام دارم رفتارهاما زیر و رو میکنم و می بینم که چقدر از این رفتارهارا دارم وچه ضربه هایی تو زندگیم از اونا خوردم انگار این فایلها برای من ساخته شده تا بفهمم اشتباهاتم کجاست وببینم از تکرار چه رفتارهایی مدام ضربه میخورم . چند وقتی بود میخواستم کامنت بزارم ولی یه الگوی رفتاری که همیشه در من تکرار میشه و منا درگیر میکنه به من اجازه نمی داد ! کمال گرایی! بله کمال گرایی افراطی .هر دفعه که اومدم کامنت بزارم گفت بزار تجربت بیشتر بشه کامنت بهتری بزاری بزار درکت بیشتر بشه کامنت بهتری بزاری و….. ولی امروز با دیدن این فایل وسوال پرسیدن از خودم (چه اشتباهاتی را شما زیاد تکرار میکنید؟ )متوجه شدم من مدام کارهای مهمم را به تعویق می اندازم بلافاصله بعد از دیدن فایل یکی از کار های مهم که چند ماهی بود میخواستم انجام بدم ویه نوبت دکتر بگیرم را انجام دادم .کار سختی نبود نمیدونم چرا پشت گوش انداختم! من عادت دارم همیشه کارهاما دقیقه 90 انجام میدم این رفتار همیشه تکرار میشه با این که فهمیدم اشتباهه برای مثال: ازطرف شرکتی که کار میکنم یه سری مدارک احراز حویت خواسته بودن برای پرداخت حقوق ومزایا ویه بازه زمانی مشخص کردن برای ارسال من تا روز اخر هیچ اقدامی نکردم روز اخر وقتی خواستم مدارکمو ارسال کنم به یه مشکلی تو سایت برخوردم و نتونستم ارسال کنم و دچار مشکل شدم وتا مرحله بعد که دوباره اعلام کردند دسترسی من به سایت و پنلم قطع شد. یه مثال دیگه خرید دوره کشف قوانین زندگی بود که میخواستم با قیمت قبل بخرم و گذاشتم برا روز اخر و وقتی اقدام کردم تا مرحله پرداخت که میرفتم انجام نمیشد و دوباره تکرار میکردم خلاصه خیلی اذیت شدم تا تونستم روز اخر دوره را تهیه کنم. یه مثال دیگه چند وقت پیش یه سفری میخواستیم بریم همه خونواده کارهاشونا انجام دادن و اماده بودن ولی من دم رفتن تازه ماشین را بردم برای سرویس تعمیرکار بهم گفت ماشین یه مشکلی داره و اونجا افتادم به تکاپو از این مکانیک به اون مکانیک وبا کلی دردسر و خواهش مشکل برطرف شد و بعدش چقدر عجله کردم تا به برنامه سفر برسم خسته و عصبانی.درصورتی که 1ماه وقت داشتم برای این کار و پشت گوش انداختم اینم بگم که به لطف خدای هدایتگرو مهربان واون چیزی که از اموزش های استاد عزیز یادگرفتم سعی کردم اونجا احساسم را خوب کنم تا اتفاقای خوب برام بیفته وبا خانومم قرار گذاشتیم تمرکزمون را بزاریم روی زیبایهای مسیر وهی تحسین کردیم. سفرمون همزمان بود با تموم شدن تماشای فایلهای سفر به دور امریکا و ما هدایت شدیم به مسیر ها و مکانهایی دقیقا و دقیقا شبیه به اون چیزی که تو سفر به دور امریکا دیدیم واون چیزی که تصور کردیم. به خدا قسم که من باورم نمیشد وفقط سپاسگذاری میکردم اون شد یکی از بهترین سفر های زندگیم . یکی دیگه از اشتباهاتی که من زیاد تکرار میکنم با هر مسئله کوچکی زود عصبانی میشم با کوچکترین اتفاق زود بهم میریزم داد وبیداد میکنم و ناراحتی درست میکنم ویکدفعه همه چیزا خراب میکنم. چند وقتی سعی کردم این رفتار را کنترل کنم ولی موفق نبودم اینقدر این رفتار بارها و بارها برام تکرار شده که خانومم گفته برای این رفتارت باید رو خودت کار کنی چون چند باری دیده بود موقع صحبت کردن با همکارم سر یه چیز کوچیک من زود بهم میریزم وعصبانی میشم. الان که فکر میکنم تو زندگیم بیشترین ضربه ها را از این رفتار خوردم چه رابطه هایی را خراب کردم !چه موقعیت هایی را از دست دادم ! چه صدماتی زدم که شاید قابل جبران نباشند وفقط پشیمونم. وامید دارم وایمان دارم که با بودن تو این مسیر الهی و عمل کردن میتونم روز به روز عالی تر و عالی تر بشم همینطور که الان دارم نتایج کوچیک را میبینم . به شرط استمرار داشتن وتو این مسیر بودن استاد عزیز بی نهایت از شما سپاسگذارم در پناه الله یکتا شاد وسلامت باشید همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  4. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 2061 روز

    بسم الله الرحمن الحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز

    من اگر بخوام در مورد الگو تکرار شونده تکرار اشتباه مثال بزنم از خودم

    درست همون چیزی که استاد هم بهش اشاره کرد من الان شاید نزدیک به 5 سال که اصلا نمیتونم پول ذخیره کنم قبلا یادم میاد خیلی خوب پول ذخیره میکردم یعنی بیش از حد جمع بودم و خیلی تو این زمینه پول خرج کردن خسیس بودم و برای خودم چیزی خرج نمیکردم که به اصطلاح بیام برای خودم پول پس انداز کنم

    ولی از موقعی که با قوانین اشنا شدم به اشتباه از اون طرف خر افتادم که مثلا برای اینکه بیام برای خودم ارزش قائل بشم و باور لیاقت خودم رو قویتر کنم هر پولی که تو دستم میاد رو می اومدم برای خودم خرج میکنم تا حدی که به صفر برسم و الان حدود 5 سال این عادت اشتباه رو دارم که اتفاقا دیروز من تازه متوجه شدم این کار من اشتباه ست و بیش از حد دارم افراط میکنم

    نه اینکه بیام کلا جمع باشم و هیچ هزینه ای برای خودم نکنم و نه اینکه از اون طرف بیام بیش از شورشو در بیارم که هر پولی که دارم بیارم برای خودم خرج کنم تا حدی که به صفر برسم

    و خداشکر وقتی که دیروز داشتم تمرینات دوره کشف قوانین رو انجام میدادم که چرا من از خودم خونه و ماشین ندارم به این ترمز رسیدم که من هنوز با پول رفیق نشدم یه مقدار پول تو حساب خودم میبینم سریع براش نقشه میچینم که برم هر جور شده خرجش کنم

    بنابراین وقتی که دیروز فهمیدم تو این مورد من ایراد دارم و یه الگو تکرار شونده است برای من اومدم همون لحظه با هر مقدار پولی که میشد تو یه حساب جداگانه گذاشتم و بهش دست نزنم بذارم تو حسابم بمونه و پس انداز بشه تا باهاش رفیق بشم

    خود این فایل هم هدایت خدا بود برای من که استاد تو صحبتهاشون دقیقا همون موردی رو بهش اشاره کردن که من توش مشکل دارم تا حواسم باشه و بیام با باور و رفتار درست بیام مسیرم رو اصلاح کنم

    عاشق همه تون هستم

    استاد بینهایت سپاسگزارم این سوالات خوب رو ازمون پرسیدید تا باگهای ذهنی خودمون رو شناسایی کنیم و با منطق و روش درست بیام اون برطرف کنیم

    انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه رب شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  5. -
    فهیمه ومحمد گفته:
    مدت عضویت: 2212 روز

    سلام به استاد نازنینم و خانم شایسته مهربونم و دوستان توحیدیم

    اول صبح که بنر فایل جدید رو دیدم تو سایت ,واسمش رو خوندم اولین اشتباهی که اومد تو ذهنم این بود که من میدونم باید روی خودم کار کنم میدونم باید اعراض کنم از ناخواسته وحالم رو بهتر کنم اما چند روز خوب انجام میدم باز ول میکنم ,میدونم باید تمرکز کنم و تمرین کنم برای خواستم اما تعهد قوی نمیدم ,,تو رابطه ام با عزیز دلم هر بار که جواب نمیداد میگرفتم از گوشی مامان وابجیا زنگ میزدم بهش ,یا به دوستم میگفتم تو بهش زنگ بزن ببین جواب میده ,میدونستم نباید اینکار رو کنم اما انجام میدادم ,,میدونستم نباید غر بزنم و گیر بدم اما زود عصبانی میشدم و شروع میکردم به غر زدن ,,,میدونستم نباید به عزیز دلم بگم منو دوست داری ,من برات مهمم ,چقدر دوستم داری ,چرا منو انتخاب کردی ,,به نظرت من چطوریم خوشگلم یا نه اما تا یکم بهم کم.توجه میکرد شروع میکردم این حرفارو بهش زدن ,

    تو بحث کار مربوط به رشتم میدونم باید زمان به خودم بدم به ترسام غلبه کنم ,اما تا یه اشتباه کوچیک میکنم میگم ولش کن اینکار سخته به صاحبکارم فردا میگم نمیام ,حالا خداروشکر اینبار به خاطر اینکه تونستم به چندتا از ترسام غلبه کنم زود خودم رو جمع و.جور میکنم اما ترسه هنوز .وجودمه از دوستانی که تجربه دارن در این مورد خواهش میکنم کمکم کنن من رشته تحصیلیم حسابداریه و الان تو یه شرکت پخش مشغول به کار شدم فعلا به صورت ازمایشی ,همون محیط کار و شرایطی که میخوام هست که خودم بانوشتن خلق کردم ,اما ترس دارم تو وجودم که نکنه از پسش برنیام و بگن توچه جور درس حسابداری خوندی که هیچی بلد نیستی ترس اینکه ضایع بشم دارم این ترس بیشتر تو شغل مربوط به رشتمه وگرنه تو.کارهایی که تا الان مشغول به کار شدم خیلی عالی عمل کردم که همون روز اول تمام پول و کار رو بهم تحویل دادن بدون اینکه ازم سفته و مدرکی بخوان و حتی بعد اینکه از اونجا اومدم بیرون بازم زنگم میزنن که برم سرکار اونجا ممنون میشم اگه فردی از دوستان تجربه دارن راهنمایی کنن منو

    استاد نازنیینم این فایلا این سوالات باعث شد منم برم تو وجود خودم و نمیگم کامل اما حداقل یه درصد پایینی خودم رو بشناسم چقدر این سوالات داره بهم کمک میکنه

    ان شاالله بتونم بهتر رو خودم کار کنم ,استاد نازنیم ان شاالله همیشه سالم و سلامت باشین و خدا شما رو برای ما حفظ کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  6. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 953 روز

    به نام خداوند سریع الجواب

    سلام به استاد عزیزم به مریم عزیزم و دوستان عزیزم

    خدایا شکرت یک فایل جدید دیگر و یه عالمه آگاهی خدایا شکرت

    این فایل ها همه اش رایگانه!

    برای خودم می نویسم و برای خاموش کردن آن نجوا

    و هیچ دلیل نباید بیارم بخاطری تغییر اگر تنها همین چند فایل که درباره الگو های تکراری است به دقت بیبینم خییلی چیز ها را پیدا میتوانم خییلی بهتر خودم را میشناسم.

    و خییلی خوب خودم را تا الان شناختم و خییلی خوب میفهمم کجایی کار میلنگه در اول برام سخت بود و اصلا نمی‌فهمیدم و درک نمی کردم و ذهن من می‌گفت برو بابا تو اصلا این الگو ها را نداری

    و تکرار و تکرار این فایل ها بود که فهمیدم چقدر من مشکل دارم

    بچا هیچ دلیل نیارین بخاطری کار کردن کار قبلا من می کردم میگفتم اگر این محصول را تهیه نکنم نمیتوانم پیشرفت کنم نمیتوانم درست درک کنم بخدا همین فایل های رایگان تمام اش گنج است.

    من در مدیریت پول خییلی مشکل داشتم همین که یک پول درست می شد تمام اش می کردم به شکل های مختلف و الان کمی بهتر شدم در مدیریت و نیاز به کار بیشتر دارم

    یکی از الگو های که خیییلی به من تکرار شده و خیییلی برای من تکراریه این است که در جای که حق با منه و باید حرف بزنم ولی سکوت میکنم میفهمم که باید حرف بزنم ولی نمیتوانم.

    من خییلی زود عصبانی می شدم و خییلی زود بهم می‌ریختم خدا را شکر با همین چند فایل که استاد عزیزم در سایت گذاشتن خییلی به من کمک کرد بیشتر وختی از من انتقاد می شد عصبانی می شدم با گوش دادن همان فایل شیوه مدیریت انتقاد و انجام دادن تمرین آن بهتر شدم امروز هم موارد پیش آمد و من مثل قبل اصلا عصبانی نشدم و خییلی محترمانه از آن بنده خدا که از من انتقاد کرده بود ازش تشکری کردم و بعد اصلا دیگری حرفی نزد.

    بیشتر مواقع پیش میآید که من هم مثل بقیه وارد جمعی که می شوم شروع میکنم به گفتن حرف منفی خوب میدانم که نباید منفی بگویم ولی انگار زورم نمی‌رسه

    تا الان دنبال یادگیری یک مهارت خاص نشدم و الان هم که فروشندگی میکنم.

    و در بعضی کار ها خیییلی تنبلی میکنم و میدانم این کارم اشتباه است اما باز هم به همان روند را ادامه میدم.

    و خییلی در بحث فروشات من تخفیف میدم میدانم با همین روش که میروم سودی برای من نمی‌ماند اما باز هم این روش را ادامه میدم همین چند روز پیش اولین فروش را داشتم قبلاً با پدرم بودم اولین فروش بود که من به تنهایی انجام دادم ولی اصلا سودی نگرفتم

    خدا را شکر بابت این چند فایل که باعث شد من تامل کنم و فکر کنم و خودم را بهتر بشناسم. خدایا شکرت بابت این همه آگاهی این همه دوستان خوب و این سایت زیبا که در آن یک عالمه آگاهی است خدایا شکرت

    هر کجا هستید در پناه الله مهربانم شاد سالم ثروتمند سعادتمند در دنیا و آخرت باشید ️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  7. -
    مهدی نامجوفر گفته:
    مدت عضویت: 1448 روز

    به نام رب تنها کسی که تمام کس و کارم شده

    آنقدری که که شبا خوابش رو میبینم همش دارم میگم خدای من بزرگه

    خدای من تنها فرمانروای کل کیهانه

    خدای من تنها منبع رزق و روزی

    خدایا شکرت نمیدونم چی باید بنویسم چون دوست دارم حرفم از مغذم من بیرون نیاد حرفی که میزنم از درون قلب من بیرون بیاد

    مدتی هست که دارم تصمیم پشت تصمیم میگیرم انقدر که توی این چند روز اخیر تصمیم گرفتم و با هدایت خدا پیش رفتم احساس می کنم ی کوچولو بیشتر شدم

    احساسم خوبه خیلی خوبه

    وقتی یکی از جمله های استاد شیرین تر از شیرن عسلم رو هی با خودم مرور می کنم که در تمام دورها به گفته خودشون ایشون تکرار کردن که احساس خوب = با اتفاقات خوب

    هی می گم خوب اوکی این احساس خوب چطوری میشه درستش کرد

    انوقت استاد تو صحبت هاشون می گن ببین اینجا چقدر زیباست ببین اون آسمون رو نگاه کن این اسب چه زیباست خدای من نگاه کن آروی عکسش افتاده روی دریاچه وووو… می گم با خودم قربون معرفتت استاد

    چقدر با زبان راحت داری به ماقرآن رو که من حتی بلد نبودم و در مدارش نبودم بسم الله الرحمن الرحیم رو درست بخونم و تلفظ کنم الان با شما دست توحیدی و پاک خدا کلی چیز از توش یادگرفتم که خداوند می فرمایند افرادی که تصدیق میکنند زیبای ها رو آسان میشوند برای آسانی ها که در دوره دوازده قدم به این سوره اشاره کردین و با خودم راه میرم هی تحسین می کنم هر چیزی که میبینم زیباست و یا جالب هست البته بماند که ذهن شیطانی ساکت نیست و گاها میاد می گه بسته بابا هی مثل احمق ها این قشنگِ اون قشنگِ راه انداختی و شده از دستم در رفته و دونبال شیطان رفتم اما زود صدای اربابم رو شنیدم و برگشتم به مسیر درست.

    شیرین عسل استاد قشنگم وقتی اینجوری یکی رو صدا میزدم توو زندگیم که خیلی کم پیش آمده یعنی خیلی دوسش دارم

    سوال شما رو چند روزی هست بهش فکر می کنم امشب در مسیر قدم دوم مهاجرتم آمدم خانه پدر مادرم در یک مکان بینظیر زیبا و خوش آب و هوا الان صدای شغال ها بلند شد و در سکوت شب پیچید و خیلی زود خاموش شدن مصداق این بود برای من این اتفاق که

    حتی در حال آرام کردن و خاموش کردن نجواهای ذهنم که هستم شیطان بیکار نمیشینه و کارش رو انجام میده

    نمیدونم چطوری دارم مینویسم اما هرچی میاد رو مینویسم خدایاشکرت.

    جواب سوال استاد برای من امشب با خوندن کامنت عزیزان دلم خیلی واضح تر شد و هیچ تصمیمی نداشتم برای نوشتن ولی آمد دیگه و من هم سهم خودم رو ادا می کنم.

    مشکل من اشتباه من که تکرار میشه بارها و بارها که البته کمتر از قبل هم شده این هست .

    رها کردن ذهنم حتی زمانی که دارم فایل های استادم رو بخصوص دوازده قدم که این ماه در قدم هفتم هستم که یکی از قدم های رویایی من شده برام که جسارت حرکت به من داد رو گوش می کنم همان موقع ها میبینم که البته با این سوال از خودم میپرسم .

    مهدی داری به چی فکر می کنی الان

    اگر چیزی ناجالب باشه که میفهمم و موچ گیری می کنم اگر چیزی جالب باشه که موچگیری نمیخواد احساس آنقدرها ناب هست که با همون جریان دارم میریم و حرکت می کنیم

    پاشنه آشیل من کنترل دهنم هست که سعی می کنم با حرف زدن با خودم راجب هر چیزی که حالم رو بهتر می کنه و یا توجه ام رو به سمت خواسته هام میبره یا راجب کارم صحبت می کنم چطوری بهتر پیش برم و یا با خدا شروع می کنم حرف میزنم.

    اینطوری بهتر جلوش رو میگیرم که خیلی تلاش می کنم توش موفق بشم سخته اما میشه.

    یکی از صحبت های استاد توی دوره ها و تمام فایل ها که میگن افکار شما و کانون توجه شما اتفاقات آینده شما رو میسازه این حرف نیست این کلید خوشبختی که خیلی از ما مسائل رو انقدر سخت کردیم که همین مهم ترین و اساسی ترین و شاه کلید همان احساس خوب = با اتفاقات خوب رو فراموش می کنیم خودم رو می گم جسارت به کسی نمی کنم.

    کنترل ذهن = کنترل زندگی و تمام

    ذهن من در روز شاید بیش از 95 درصد اتفاقات زیبا و جذاب رو تجربه کرده باشه اما تمام تمرکز رو هدایت می کنه به همون 5 درصد ناخواسته به طوری که زندگی برامون میشه جهنم.

    و بعد میگم خدایا این همه اتفاق خوب چرا من یک دفع حالم بد شد

    خدایا چرا نعمت های بیشتری وارد زندگیم نمیشه

    ی مثال میزنم برای خودم

    وقتی هوا گرد و خاک میشه کمی داخل بینی مون گرد و غبار بسیار کوچیک میشینه نفس کشیدن رو برامون سخت می کنه

    حالا فکرش رو بکن آقا مهدی سی و چندین سال افکار غلط باورهای اشتباه در تمام جنبه های زندگیت به خوردت دادن حالا میخوای آگاهانه با کمک خدا و این سایت و استاد و بچه های نابی که هیچ کجای دنیا لنگه اش رو پیدا نمی کنی با باورهای درست جایگزین اون آشغال های ذهنیت کنی چطور باز هم نعمت وارد زندگیم داره میشه با این همه ناشکری و شرک و باور خراب و حال بدی ها

    علت فضل پروردگارته پسر

    بیا خداوکیلیش قدم هات رو آروم بردار و اجازه بده تکامل طی کنیم و آگاهانه در هر لحظه میتونی با این سوال از خودت که الان داری به چی فکر می کنی ذهنت رو کنترل کن زندگیت رو کنترل کردی

    5/1 که دیروز بود تولدم بود خواهر گفت چند روز قبلش که داداش پیشاپیش تولدت مبارکت حرف استاد آمد تو ذهنم و در جواب به خواهرم گفتم عشقم من هر روز تولدم هست و ایشون گفت اینکه صد در صد هست و خلاصه اینکه امروز زنده بودم هر گلی زدم به سر زندگی خودم زدم

    فرشته های مرگ زمان قبض روح نمیگن الهی بمیریم برات فلانی اذیتت کرد و یا چه حرف بدی به تو زدن که حالت خرابه بیا بریم پیش خدا تا ی جای بهتر باشی قربونت برم من.

    نه می گن بدبخت بودی بدبخت تر خواهی بود در آخرت . خوشبخت بودی خوشبخت تر خواهی بود.

    از خدا آرزو می کنم توانای کنترل ذهن هممون رو با کمک خودش بالاتر ببره تا شادتر ثروتمند تر سالم تر آرام تر در دنیا و آخرتش زندگی کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  8. -
    آقای خاص گفته:
    مدت عضویت: 1948 روز

    به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین

    خدای من مگه میشه اینقدر دلیل مشکلات من جلوی چشمم بوده باشه و من هربار جاهلانه از کنارشون براحتی رد میشدم و آشغال ها رو میزاشتم زیر مبل و فکر میکردم با شستن مبل و تمیز کردن مبل میتونم از بوی نامطبوعی که آشغال ها تولید میکنن جلوگیری کنم اما این فقط یک مسیر اشتباه بود چقدر استاد در فایلهای دانلودی و در دوازده قدم و در روانشناسی ثروت توضیح داد و تکرار کرد که بچه ها همه چیز باوره دنبال هیچ چیز دیگه ای نباشید و من در مدار فهمیدن این اصل مهم و این جمله ارزشمند نبودم که نبودم که نبودم…

    فرض کن دکتر میخواد یه پای زخمی رو جراحی کنه اون اول میاد زخم رو‌ شستشو میده بعد با یک تیغ جراحی اون لایه های سیاه و نکروز و کثیف رو از روی زخم برمیداره و زخم‌رو به اصطلاح به خون میندازه تا خون تازه با گلبول های تازه نفس بیان و زخم رو درمان کنند بعد هم پماد های مخصوص رو روی زخم میزنه و در نهایت اون رو پانسمان می‌کنه و منتظر میمونه که بدن خودش خودش رو خوب کنه این روال رو من در مورد کارکردن روی خودم دقیقا برعکس انجام میدادم…

    یعنی یک خواسته ای در من شکل می‌گرفت(در مثال زخم دوست داشتم زخمم‌ خوب بشه)

    من به جای اینکه بیام ببینم چه باورهایی دارم درباره اون خواسته و به اصطلاح چه ترمزهایی دارم و پام روی چه ترمز هایی هست (مثال زخم به جای برداشتن لایه ها و بافت های مرده)

    از اول شروع میکردم به پماد مالیدن و برنداشتن اون لایه های مرده بعد هم میگفتم چرا زخمم‌ خوب نمیشه چرا من به خواستم نمی‌رسم ؟!؟!؟!

    من که هرروز سپاسگزاری میکنم

    من که هرروز تجسم میکنم

    من که هرروز روی خواسته هام تمرکز میکنم

    من که دارم عبارت های تاکیدی مربوط به خواسته ام رو انجام میدم پس چرا به خواسته ام نمیرسم؟

    چون یک اصل اساسی مهم رو فراموش کرده بودم اون هم این بود که عزیزم میخوای ماشین حرکت کنه خوب پات رو از روی ترمز بردار بابا موتور داره میاد پایین از بس داری گاز میدی و پات روی ترمزه به این دلیل من تا درآمد صد میلیونی هم رسیدم اما پایدار نبود چون ترمز ها کار خودشون رو داشتن انجام میدادن اون کارهام هم کاملا درست بودا

    سپاسگزاری کاملا درسته

    تجسم خیلی خوبه

    تمرکز روی خواسته خیلی خوبه

    عبارت های تاکیدی سوخت مسیر هست

    اما

    من یه چیزی رو فراموش کرده بودم اون هم اینکه من ترمزها رو فراموش کرده بودم اونقدر حواسم روی گاز دادن بود که کلا یادم رفته بود یه پام روی ترمزه…

    عجله و عجله و عجله به خدا این عجله سمه یه سم‌مهلک که می‌تونه انسان رو از پا دربیاره …

    من یه دختر 6 ساله دارم در واقع باید بگم یه استاد 6ساله دارم از اونجایی که روح بچه ها خیلی با اصلشون یعنی خداوند درارتباطه و هنوز لوح وجودشون با لکه های سیاه و باورهای نامناسب کثیف نشده میشه ردپای خیلی از قوانین رو در رفتار بچه ها مشاهده کرد به این دلیل من گاهی می‌شینم و کاملا به رفتارها و حرف ها و بازی های بچه ام بدون اینکه خودش متوجه بشه دقت میکنم و کلی درس یاد میگیرم مثلاً در مورد همین عجله دیشب یه رفتار جالب ازش دیدم و کلی درس گرفتم

    این شب ها هوا خیلی سرده طوری که وقتی دم و بازدم انجام میشه اون بخار نفس با غلظت بالا مشخصه دیشب همسر و دخترم خونه یکی از اقوام بودند و من با ماشین رفتم دنبالشون بخاری ماشین رو تا آخر روشن کرده بودم و همسرم هم چون هوا سرد بود سریع سوار شد اما دخترم فارغ از سرد بودن هوا و فارغ از اینکه ما منتظریم داشت با بخار دهنش بازی میکرد و کلی لذت میبرد و اصلا براش مهم نبود که یه ماشین با بخاری گرم منتظرشه و می‌تونه سریع سوار بشه و گرم بشه و لذت ببره اون داشت از همون سرما هم لذت میبرد یعنی لذت سرما و گرما براش فرقی نداره اون فقط لذت میبره حالا چه با سرما چه با گرما اما ما به اصطلاح و به سن آدم بزرگ ها برای همه چی اسم گذاشتیم و همه چی رو قضاوت میکنیم

    سرما بده و حال آدم رو میگیره

    گرما خوبه و به آدم حال میده

    الان پراید دارم این بده

    اگه بنز بخرم دیگه لذت میبرم

    الان خونه ام کوچیکه فایده نداره

    هروقت خونه 1000 متری خریدم اونوقت از زندگی لذت میبرم

    و هزارتا مثال از این قبیل که لذت بردن رو به تعویق میندازیم و هرروز فقط میدویم و میدویم و میدویم هرروز عبارت های تاکیدی رو تکرار کن هرروز تجسم کن بجنب دیر شد تو تا فلان تاریخ باید به فلان خواسته برسی بعد به خودت میای میبینی نه تنها به خواسته ات نرسیدی بلکه لذت زندگی کردن در لحظه لحظه زندگی ات رو هم از دست دادی لذت هاااا کردن توی سرما لذت بازی کردن با بچه ات لذت هم صحبتی با همسرت و هزاران هزار لذت دیگه بعد کم کم وارد مدار زشت ناسپاسی میشی بعد وارد مدار زشت عجله کردن میشی و اینطور گام به گام از دستورات شیطان پیروی می‌کنی و وقتی به خودت میای میبینی ای دل غافل من توی قعر جهنم زندگی میکنم و همه چیز از همون عجله کردن از همون در لحظه زندگی نکردن شروع شد از همون لذت نبردن از بخار دهن شروع شد ولی یادمون باشه خدا هم توی قرآن گفته از گام های شیطان پیروی نکنید

    یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ ۚ وَمَنْ یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ ۚ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَىٰ مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

    ای مؤمنان! از گام های شیطان پیروی نکنید؛ و هر که از گام های شیطان پیروی کند [هلاک می شود] زیرا شیطان به کار بسیار زشت و عمل ناپسند فرمان می دهد؛ و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، هرگز احدی از شما [از عقاید باطل و اعمال و اخلاق ناپسند] پاک نمی شد، ولی خدا هر که را بخواهد پاک می کند؛ و خدا شنوا و داناست.

    چون شیطان یکدفعه بهت نمیگه دزدی کن یا ناسپاسی کن بلکه کم کم تورو میکشونه وسط ماجرا میگه حالا گیرم که توی سرما هااا کردی که چی؟تو عبارت های تاکیدی ات رو تکرار نکردی بجنب سریع سر بچه داد بکش بگو بابا زود بیا سوار شو من کار دارم…اینجا تو دنباله رو شیطان شدی چون گولش رو خوردی و از لذت لحظه محروم شدی و گام اول پیروی رو برداشتی جالبه که پیش خودت هم میگی به به من چقدر به فکر رسیدن به خواسته هام هستم که دارم به بچه‌میگم سریع سوار شو من باید برم به رویاهام برسم …

    غافل از اینکه خدا در لحظه است در لحظه اکنون نه در گذشته و نه در آینده:

    أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ

    آگاه باشید که قطعاً دوستان خدا، نه ترسى دارند و نه اندوهگین مى‌شوند.

    ترس از کجا میاد؟

    از آینده

    غم از کجا میاد ؟

    از گذشته

    پس دوستان خدا کسانی هستند که در لحظه اکنون زندگی میکنند

    حالا می‌خوام این قضیه رو ربط بدم به داستان ترمزها:

    به نظرم کسی که روی ترمزهاش کار می‌کنه داره در لحظه زندگی می‌کنه پس دوست خداست پس مشمول رحمت الهی است چرا؟

    چون میگه من فلان خواسته رو دارم و می‌خوام به فلان خواسته برسم الان چه باورهایی نسبت به این خواسته دارم یعنی اول ترمزها رو پیدا می‌کنه بعد پاش رو از روی ترمز برمیداره حالا دیگه احساسش هم خوبه چون می‌دونه قطعا به خواسته اش میرسه چون خدا بهش قول داده چون می‌دونه خالق زندگیشه حالا دیگه چون ترمزی نداره با یه نیش گاز به مقصد میرسه حالا دیگه سپاسگزاری جواب میده حالا یه خدایا شکرت میگه سریع پاسخش میاد حالا یه تجسم می‌کنه و در کمترین زمان بهش میرسه این یعنی کارکردن روی خودت نه اون کارهایی که من انجام میدادم و یا نتیجه نمی‌داد یا نتیجه میداد اما مثل آب خوردن نتیجه نابود میشد…

    خدا بده برکت چه مقدمه ای شد به خدا من فقط نوشتم و هیچ ایده‌ای نداشتم خدا گفت بنویس و من فقط نوشتم…

    اما درباره سوال این قسمت:

    چه اشتباهاتی را شما زیاد تکرار می‌کنید؟ یعنی با اینکه فهمیده‌اید این کار اشتباه است اما دوباره آن را انجام می‌دهید؟؟؟

    من همیشه با تأخیر به محل کارم میرسم بارها شده مورد سرزنش رئیسم قرار گرفتم و جلوی جمع بهم توهین کرده بارها شده از حقوقم بابت تاخیرها کم شده و جریمه شدم اما بازهم این رفتار رو تکرار میکنم یه همکاری دارم همیشه بهم میگه من توی کارتو حیرون موندم تو به هرچی بخوای می‌رسی(نتیجه ام رو از قانون سلامتی و لاغری عالی ام رو دیدن)چطور نمیتونی این قضیه دیراومدنت رو درست کنی!!!

    همیشه با آدم های سطح پایین تر از خودم از هرجنبه ای ارتباط برقرار میکنم و بارها از این قضیه ضربه خوردم اما باز هم تکرار میکنم به قول معروف دوست دارم بزرگ جمع کوچیکا باشم تا کوچیک‌ جمع بزرگا

    همیشه وزن ایده آلم رو از دست میدم با اینکه خیلی خوب خودم رو لاغر میکنم و کلی زیباتر و پرانرژی تر میشم اما بازهم به پرخوری رو میارم و براحتی وزنم میره بالا و دوباره باید کلی تلاش کنم که وزنم رو پایین بیارم.

    همیشه در جایی که باید نظرم رو بیان کنم سکوت میکنم بعد ضربه میخورم و بعد خود خوری و سرزنش خودم شروع میشه.

    یه وسیله ای که داره آلارم میده (موتور یا ماشین یا وسایل خونه) و باید تعمیر بشه تا خراب نشه و از کار نیفته تعمیر نمیکنم و همیشه پشت گوش میندازم

    می‌دونم باید تغییر کنم می‌دونم باید متفاوت رفتار و عمل کنم اما باز هم همون رفتارها و کارهای قبلی رو انجام میدم و میخوام نتیجه متفاوت بگیرم!!!

    بارها شده یه تصمیم گرفتم مثلاً زبان یاد بگیرم یا سریال نبینم یک هفته خوبم اما باز هم برمی‌گردم به تنظیمات یک هفته قبل و درجا میزنم کلی هم ضربه خوردم اما بیدار نشدم

    می‌دونم کارنکردن روی باورها دلیل تمام نتیجه نگرفتن هامه اما باز هم این کار رو انجام نمیدم مشتری زیاد میشه بیخیال میشم مشتری کم میشه بدو بدو دنبال کارکردن روی باورهام میرم.

    با اینکه می‌دونم غیبت کردن چقدر کار بد و‌ زشتیه اما باز هم غیبت میکنم و ضربه میخورم

    می‌دونم قضاوت کردن آدم ها خیلی کار نادرستیه اما باز هم آدم ها رو قضاوت میکنم

    می‌دونم عجله کردن کار ناپسندی اما باز هم عجله میکنم باز هم دروغ میگم باز هم نمیرم توی دل ترس هام و ثابت میمونم و راکد هستم و این بزرگترین ایراد و پاشنه آشیل من هست

    یه جاهایی هست که کل درونم فریاد میزنه اینجا همون جایی که باید قوانینی که یاد گرفتی رو پیاده کنی اما بازهم میگم نه فعلا نه بزار برای بعد و باز هم طبق معمول چک و لگد جهان نصیبم میشه…

    خدایا شکرت همین که دارم میفهمم ایرادم چیه یه دنیا برام ارزش داره چون وقتی بفهمم مسیر چیه راحت تر میتونم حرکت کنم.

    ممنونم از استاد عزیزم بابت این فایل زیبا

    ممنون از بچه های سایت بابت کامنت های عالی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  9. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1392 روز

    به نام پروردگار نور و زیبایی که جاده هدایت و آگاهی است برای ما

    سلام به استاد ارزشمند عباس منش گرامی وسلام به بهترین شایسته‌ عزیز و سلام به خانواده عزیزم

    خدایا شکرت چقدر دوستان خوبم تک تک آنها با کامنت‌های زیبا و دوست داشتنی عزیز پر از انرژی هستند برای رشد خودشون و تجربه خوبشون که با عشق می‌نویسند و با لذت ما هم استفاده می‌کنیم

    قبل از اینکه در مورد فایل جدید حرف بزنم اول زیبایی‌های پرادایس با تصاویر خونه دوست داشتنی خوب بگم هر وقت می‌بینم بوی چوب تمام چهارچوب خانه را حس می‌کنم اما هیکلتون استاد زیبا شده ولباس خوشگلی که بی‌نظیر فوق العاده‌ هست را تبریک میگم و از خدا می‌خواهم به درک این مطالب بیشتر پی ببرم و درس بگیرم و مهمتر از اون عمل به آموزه‌های استاد

    پیدا کردن الگوهای تکرار شونده یا تکرار اشتباه

    در مورد اشتباهات تکرار شونده من موقعی که می‌شود در بعضی از موارد فقط شبکه اجتماعی را می‌روم و ساعتی خودم رو سرگرم می‌کنم با اینکه می‌دونم همین کارم اشتباه است اما انجام می‌دهم

    در مورد قرض دادن هم دوباره با آدمایی که بدحساب پول قرض می‌دهم با اینکه حالم بد میشه و اشتباه روتکرار میکنم دوباره به آنها پول قرض می‌دهم

    موارد دیگه برای سلامتی جایی وقتی حالم کمی بد میشه به خودم میگم دارم مریض می‌شوم و بعد از چند ساعت سریع مریض می‌شوم و اصلاً برای سلامتی خودم ارزش قائل نیستم وتکرار می‌کنم

    موارد دیگه من در مدیریت پول هر بار همان اشتباه را تکرار می‌کنم و بی‌رویه خرج می‌کنم میدونم که اشتباه است آن را انجام می‌دهم

    مورد بعدی که من همیشه غذای نامناسب می‌خورم با این کار همیشه هم ضربه خوردم و حالم بد شد و بعضی موقع هم مریض شدم اما برای من هیچ موقع درست شدنی نبود و تکرار می‌کردم

    مورد بعدی یک جایی من حرف خودم حقوق که حق خودم بود را نمی‌زدم و خیلی راحت ضربه‌های زیادی هم همیشه می‌خوردم از این بابت

    مورد بعدی خیلی زود عصبانی می‌شوم و در مورد چیزی که مورد علاقه من نیست زود از کوره در می‌روم و می‌دونم همیشه هم ضرر کردم از این موضوع اما باز تکرار می‌کنم

    این اشتباهات را همیشه تکرار می‌کنم و می‌دانم که با باورهای غلطی در ذهن من باعث انجام دادن آن می‌شد اما الان با اگاهی سعی میکنم برای بهبود خودم روی ان کار کنم

    در پناه الله یکتا شاد سلامت سعادتمند و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  10. -
    مریم رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 1109 روز

    به نام یگانه خالق هستی …

    سلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ..

    وسلام خدمت بچه‌های خوب سایت …

    وسوال بسیار خوب استاد عزیزم…..

    چه اشتباهاتی را شما زیاد تکرار میکنید؟یعنی بااینکه فهمیده اید این کار اشتباه است اما دوباره آن را انجام میدهید؟……

    یکی از اشتباهات من اینه زود عصبانی میشم .

    البته العان خیلی خیلی بهتر شدم ،وخیلی مراقب هستم که سریع واکنش نشون ندم ..

    ولی واقعا یه وقتهایی کلا ازدستم درمیره ….

    مورد بعدی اینه که توی بحث پس انداز کردن خیلی ضعیفم وبارها شده رفتم باپولهام طلای باارزشی خریدم .

    ووقتی که حالا به هر دلیلی پول لازم داشتم میرم طلاهام رو میفروشم..

    وجالبه همینکه میفروشم دقیقا همون مقدار پولی که نیازداشتم میاد دستم وبه خودم میگم دیگه تکرار نمیکنم…..

    مورد بعدی یه وقتهایی باصدایی بلند جلو بقیه غریبه با دخترم پسرم یاهمسرم صحبت میکنم واصلا تواون لحظه هیچ کسی رو نمی‌بینم ‌..

    وخیلی باعث ناراحتی بچهام میشم …

    البته فقط با بچهام و همسرم اینطور هستم …

    ومورد بعدی ،درمورد رژیم غذاییم هست که نباید شیرینی جات وکربو استفاده کنم .ولی گاها استفاده میکنم وخیلی زود پشیمون میشم….

    واین که خیلی وقته استارت یادگیری زبان رو زدم شروعش کردم ولی باز به دلایلی ولش کردم ….

    مورد بعدی هم برمیگرده به باورسازی من درموردکارهایی که می‌خوام .میرم انجام میدم واصلا فراموشش میکنم

    ادامه بدم چرا چون درگیر تمرینات وباشگاه واین چیزام….

    مورد بعدی هم اینه البته العان خیلی کمتر شده ولی گاها انجامش میدم که پیش آمده یکی رو قضاوت کردم ..

    وچون دخترم بامن تواین مسیره ..وماباهم خیلی صحبت میکنیم ..اون سریع بهم یادآوری می‌کنه وکلا همونجا تموم میشه ..

    ولی همینکه ذهنم یهو میره سراغش خیلی واقعا آزارم میده می‌دونم کاراشتباهیه ولی تکرار میکنم ……

    ویه اشتباهی که من زیاد تکرار میکنم .واقعا خیلی ازدست خودمم عصبانی میشم ..

    اینه زود یه حرفیو باورمیکنم ..

    اگرکه اون شخص شناس باشه وبهش اعتماد هم داشته باشم بدتر ..

    وسرهمین موضوع همون آدمی که اینقدر بهش اعتماد دارم منو مسخره می‌کنه ودستم میندازه …

    وهرباربه خودم میگم تکرار نکنم باز انجامش میدم ..

    .

    العان که داشتم اینارو می‌نوشتم .باخودم گفتم ،ببین دونه به دونه ی اینها وحتی شاید چیزهای دیگه هم باشه اشتباهات دیگه هم باشه که یادم نیست العان ..

    اگر روشن کارکنم چقدر میتونم بهتر باشم وچقدرازلحاظ بهبود شخصیتی پیشرفت میکنم …

    درکل خیلی بهترازقبلم شدم خیلی زیاد ..

    ولی اینو می‌دونم خیلی هم بهتر از اینها خواهم شد ….

    اگر متعهد باشم به کارکردن روی خودم .

    که اینکه ،سقف خواسته ام کوتاه نباشه..

    که اینکه خودمو لایق بهترازاینها بدونم …

    استاد جان سپاسگذارم ازشما به خاطر این فایل بسیار عالی وسوالات بسیار خوب وقابل تامل …..

    در پناه خداوند یکتا همگی شاد وخوشبخت وسلامت باشید

    استاد دوستت دارم،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      مریم شریعت گفته:
      مدت عضویت: 947 روز

      سلام به مریم عزیز

      چقدر به نکات خوبی توجه کرده بودین و جالبه منن تمام این اشتباهات رو دارم

      و در نوشتن کامنت توی ذهنم بود بنویسم ولی اون لحظه یادم رفت

      ممنونم که خیلی خوب نوشتید منم مثل شما کارهارو دقیقه 90 انجام میدم و کلی غر میشنوم و یادگیری زبان که ی مدت پیش میرم بعد بیخیال میشم و موارد دیگه که خیلی خوب یادآوری کردین ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: