پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7 - صفحه 30 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

486 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ساناز نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 328 روز

    سلام وقت بخیر

    من حدود 10 ساله بدنسازی کار میکنم روزی نشده که ورزش نکنم چون حالم بعدش خوبه اما رژیم رو چندوقت یکبار ول میکنم و برمیگردم به حالت قبل این موضوع خیلی حالمو بد کرده راجب اینکه چطور این باور رو از بین ببریم بگید ممنون میشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مهدی وجدی گفته:
      مدت عضویت: 509 روز

      سلام میکنم به استاد عزیزم و همه‌ی دوستان

      این تجربه‌ی منه برای یکی از برطرف کردن الگوهای تکرار شونده که تونستم به لطف خدا حلش کنم

      اون زمان که تونستم این مشکل رو برطرف کنم هیچ اطلاعی از اهرم رنج و لذت استاد عباسمنش نداشتم اما به صورت ناخودآگاه ازش استفاده کردم

      .

      یادمه حدود 6 الی 7 سال سیگار مصرف میکردم تصمیم به ترک میگرفتم اما بعد یکی دو روز یا یک ماه دوباره میرفتم سراغش الان به لطف خدای بزرگ حدود 2 ساله که لب به سیگارنزدم وبه هبچ وجه وسوسه نمیشم ایناروگفتم که بگم فقط و فقط با یک روش میشه این مشکل رو حل کرد و اونم تعین کردن یک هدف بزرگ و مهم برای خودته وقتی میخواستم سیگار رو ترک کنم بدنسازی هم انجام میدادم و علاقه شدیدی به فعالیت مدلینگ و مدل شدن داشتم و وقتی هدف گذاشتم که به یک مدل موفق تبدیل بشم مصرف سیگار مثل یک دیوار جلوی مسیر من بود یه جورایی مصرف سیگار من رو از هدفتم دور میکرد و مصرف نکردن سیگار من رو به هدفم نزدیکتر میکرد ولی هدفم بزرگتر از اون دیوار بود اوایل سخت بود وقتی وسوسه میشدم هدفم رو به خودم یادآوری میکردم یعنی به صورت ناخور آگاه از اهرم رنگ و لذت استفاده میکردم و رنج انجام دادن اون کار رو با لذت انجام ندادنش توی ذهنم مقایسه میکردم میگفتم اگه سیگار بکشی قیافت داغون میشه دندونات زرد میشه و نمیتونی یک مدل موفق بشی و اون وسوسه از ذهنم میپرید الانم شما باید یک هدف بزرگ برای خودت بزاری هدفی که واقعا میخوای بهش برسی و رسیدن بهش خیلی برات مهمه وقتی هدفت بزرگ باشه دیگه اصلا به خودت اجازه نمیدی رژیمت رو بشکونی و یه جورایی دیگه وسوسه نمیشی که غذاهای نا سالم بخوری مثلا باید بیای به خودت بگی اگه رژیم رو رعایت کنم توی 5 سال آینده چه موفقیت هایی نسیبم میشه و چه پیشرفت هایی میکنم و در مقابل بگی اگه رژیمم رو رعایت نکنم در 5 سال آینده چه بلاهایی سرم میاد و هر روز به خودت یادآوری کنی تا جای اهرم رنج و لذت توی ذهنت درست بشه موفق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1009 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد عزیزم

    من توی این سلسله فایلهای الگوهای تکرار شونده که چند وقت پیش گوش کردم

    وبهش عمیقأ فکر کردم واینجا نوشتم که الگوی تکرار شونده زندگی من گم کردن اشیا هرچند وقت یک باربود

    میخام بگم من مدتهاست که دیگه چیزی رو گم نکردم وجا نذاشتم چون پیدا کردم دلیلشو

    بی‌توجهی عدم توجه وتمرکز من به اطرافم باعث شده بود این اتفاق مدام تکرار بشه

    ازوقتی که فهمیدم حواسمو بیشتر جمع کنم وتوجه کنم این چرخه معیوب رو حداقل به تعویق انداختم نمیگم صددرصد خوب شدم ولی همین که تونستم پیدا کنم وروش کارکنم ،خیییلی خوشحالم استاد عاشقتم

    من سر این موضوع خیلی اختلاف توزندگیم داشتم باهمسرم وهمش میگفتم شانس ندارم ونمیتونستم بفهمم ازکجا وچرا من باید این تجربه رو مدام تکرار کنم که با سوالاتی که اینجا جواب دادم وفکر کردن وکامنت دوستان تونستم راه حل مشکلمو پیدا کنم

    برای همه دوستان گلم بهترینها رو ارزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مهدی قربانی گفته:
    مدت عضویت: 271 روز

    بنام خداوند بشخنده مهربان بنام خداوند هدایت گر درونم من خدایا شکرت بعد از سه سال که با این قوانین اشنا شدم ولی همیشه اتفاقاتی در زندگیم می افتد که همش دلیلوشو عوامل بیرونی می دونستم بعتی چیزی بر خلاف قوانین همش میگفتم خدایا من که دارم سپاسگزاری میکنم من که توانایی های درون خودم می بینم یک سریع الگوی تکرار شونده در ذهن تکرار نی شود که فقط با واکنش نشون دادن وبا وخیلی اشغال های زیادی رو در ذهنم داشته بودم که اصلن به شخصیت درونی هم خوانایی نداشتن ودلیل گردن عوانل بیروی بیدازم خدایا شکرت الگوهای تکرار شونده ترس الگوهای تکرار شوتد شرک هر چنر وقت یک بار ماشین خراب می شود هر چتد یک بار فکرعای عجیب غریب الکی می کردم وهیچ وقت نیومدم با حساحسیت بالا وباکرهای درست درونی این فکر ها تعغیر بدم وهمیشه عیب از قوانین می دونستم هر چند ناگفته نمونه از طریق همین قوانین دستاوردی های درونی به دست اوروم واگاهی به دست اکروم از طریق قران که سال مردم از ناگاهی از خداوند چطور شرک ورزیدن خیلی از چیزهای که بچگی تا الان به من گفتن به عدم اگاهی وشرک بوده خدایا شکرت ولی از بابت از خداوند سپاسگزارم که ته دلم روشن که هیچ چی عوامل بیرونی توان وقدرت این ندار که بخواد جلکی تعغیر من بگیره واین من که باید الگوهای ذهنیم رو تعغیر بدم ودیگه اشغال زیز مبل نزارم می دونم چه الگوهی باعث قطع ارتباط با اون انرژی منبع می شود می دونم که بدون هیچ شک وترید با توانایی های درون ایمان داشته باشم واولین چیری که هم پذیرفته خداووند هیچ شرطی برای تعغیر من نزاشته به محض اینکه بخوام تعغیر کنم انرژی منبع درونی همراهی میکنه بودن هیج شرطی این من بودم که شرطی بزرگ شدم خدایا من الان اینم تو از تمام شرایط من خبر دتری از روح وجسم ومی خوام اون چیزی کخ تو افریدا ای باشم خودت یارک یاور من باش،قول می دم به خودم به

    ا جدیدت فایل ها رو گوش کنم بدون واکنش نشون به عوامل بیروی برعکس خیلی اتفاقات زندگی با خاطر این بود که من متمرکز بودم رکی چیزی نمی خواستم واولش اگاهی نداشتم وخیلی واکنش نشون می دادم وبه این خاطر این اتقاقات بیشتر ی

    بیشتر می شود والی الان خداوند یکتا درونی خودم می خوام کمک کنه من باکراای تععیر کنه توجه بزارم روی چیری که می خوام روی نعمت ها روی سلامتی روی احساحس خوب روی رشد وپیشرفت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    Ss گفته:
    مدت عضویت: 1735 روز

    سلام خدمت استاد عزیز

    من هم با اینکه میدونم چقدر از سکوتم در جایی که باید حرف میزدم و از حقم دفاع میکردم ، ضربه خوردم اما همچنان این اشتباه و ادامه میدم و به نظر و حرف خودم اهمیت نمیدم و سکوت میکنم ،

    خودم رو ضعیف نشون میدم و با کسانی برخورد میکنم که حالت کنترل گری دارند و می خوان من و کنترل و مدیریت کنن ،

    خیلی مشتاق و امیدوارم که تغییر کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    زینب گفته:
    مدت عضویت: 2174 روز

    به نام خالق هدایتگرم

    سلام استاد عزیزم

    جواب سوال هفتم

    تکرار یک اشتباه:

    این مورد چیزی که هم خودم هم عشقم خیلی جلوی چشممون

    که منننن چرا یسری مواردو بااینکه میدونم باعث تنش تو رابطمون میشه بازهممم تکرار میکنم

    یعنی کارهایی که من دیدم برای پارتنرم مهم اصلا حرف زدیم و برای خودمم ارزش مهمی بوده بعد کاری میکنم از همون جنس

    هربار اشتباهی میکنم که اعتماد از رابطمون میره

    هربار به حرف هایی که میزنم تو رابطمون عمل نمیکنم

    هربار پای تصمیم گیری که میرسه کلا هنگ میکنم و خراب میکنم

    هربار اعتماد میکنم به هر ادمی

    هربار دردو دل میکنم

    هربار رازهامو میگم

    هربار عصبی میشم

    هربار از کوره در میرم

    هربار بها دادن برای خواسته هام و انجام نمیدم

    هربار چشم میگم و عمل نمیکنم

    هربار یه موضوعی و مثلا میفهمم اشتباه میزارم کنار باز تکرارش میکنم

    این موضوع واقعا واقعا ازارم میده

    هم منو هم عشقمو

    اصلا بهمم ریخته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    در پی توحید گفته:
    مدت عضویت: 1868 روز

    به نام خدا

    سلام

    1 بله وقت زیادی صرف برنامه ریزی و ذخیره ی پیام های اینترنتی ومرورشون میکنم با این که می دونم اگه بخواهم به همه جا برسم به هیچ جا نمیرسم

    2 طبق موردی که استاد گفتن، دوری میکنم از یادگیری چیز هایی که در شروع سخته و ازشون سرم نمیشه مگه اینکه یادگرفتنش اجباری باشه ومیدونم که این پاشنه ی اشیلم هست

    3طبق مثال استاد، عصبانیت من در بعضی شرایط خیلی بالاست البته از قبل خیلی بهتر شدم ولی در خیالاتم وافکارم در مواردی خیلی اصبانی میشوم ومیدونم که این اصلا جالب نیست و وسط کار در رویا به خودم میام وبا این منطق که این حس اسیب زاست خشم را کنترل وقطع میکنم ولی خب این فرایند تکرار دارد.

    4 گوش دادن بعضی فیلم های هیجانی با اینکه میدنم تاثیر خوبی نداره اما مدام بهشون تمایل دارن مثل فیلم های کره ای

    5 کمی احمالکاری دارم وکار های مهمی را عقب میندازم مثلا ورزش کردن، درست کردن اسناد و…

    6 توقع از دیگران، با اینکه از توقع اسیب دیدم اما همچنان از کسانی که بهشون علاقه دارم در افکارم توقع صداقت و مهربانی ومثبت اندیشی دارم.

    7 این مورد خیلی مهمه، مرور پیوسته ی برنامه های بلند مدت که موجب عدم ایجاد شرایط مطلوب و مناسب و کم شدن رغبت می شود. با فساد ذهنی یعنی لذت بردن بدون در نظر گرفتن سختی ان پروسه در ذهن از فرایندی که اتفاق نیفتاده است این مشکل را در بر دارد. و این میل در وجودم هست که موجب تکرار میشود میل به خیال وتصور فساد الود. و من از تنها قدرت کیهان فقر به هماهنگی جهان وارتباط درست با خودش را با اشتیاق در خواست میکنم که بتوانم درست تجسم کنم نه تجسم یا بهتره بگم تصور معکوس،یعنی فکری که بیشتر نشتی انرژی داره تا اعمال انرژی.

    8مدیریت نادرست امور مالی از ویژگی های بارز پدرم هست که من هم این ویژگی را دارم البته نه به اندازه ی اون. همیشه سر بزنگاه که تصمیم خوبی را مد نظر دارد بدون سرمایه است و اصلا انسان اینده نگری نیست.

    9 در مورد حرف زدن وحرف نزدن در جای مخصوص ودفاع از حق وحقوق من خودم را اماده تر کردم وشرایط حرف زدن را میشناسم و درک میکنم اما پدرمواصلا در این مورد خوب نیست وهمیشه احساساتی عمل میکنه البته خدا شکر بهتر از قبل هست.

    10 در مورد خواب هم اشتباه تکراری دارن دوست دارم و به این نتیجه رسیدم که قبل از ساعت12 شب بخوابم ولی هیشه ساعت خوابم بعد از 12 هست

    11 در مورد خوراک مطمهنم که نباید بعد از غذا چای بنوشم ولی این تعهدم همیشه یادم میرفت تا الان دیگه حواسم را جمع میکنم؛همچنین فهمیدم برای حیکلی شدن باید صبحانه غذای پختنی بخورم والگوی مصرفم را تغییر بدن که تا الان خوراکم را تنظیم نکردم.

    12 این مورد خیلی مهمه: در ذهنم انسان های مخاطب اعمال وزندگی خود قرار میدهم با اینکه میدونم این مانع بزرگی برای عزتنفس هست وباید شدت مخاطبیت افراد را در ذهنم کم کنم وافراد را در ذهنم مخاطب قرار ندم اما… و به وضوع نتایج نامطلوب این سبک برام شروشن شده وتشخیص میدم اثار این فکر هارا؛ اما با اینکه از قبل خیلی بهتر شدم نتونستم این میل یا عادت را ترک کنم.

    شاید دلیل عدم رسیدن به مقبولیت هست که ذهن داره در فضای کاملا ذهنی وغیر واقعی با این روش دنبال مقبولیت میگرده که در ان من کمالگرایانه دنبال نشان دادن اقتدار ورسیدن به رویا های خودم هستم که این رویا ها موجب شدن صلح بین دنیای درون و بیرون خچه دار بشه؛ البته این سبک می تونست خوبی هایی داشته باشه با توجه به اموزه های استاد برای توحیدی بودن تکامل همیشگی لازمه اما در ذهن باید همیشه بهترین حالت را از خود متصور شد تا خورد خورد وارام ارام در عمل به ان نقطه نزدیک کنیم،اما نمیدنم چرا ؟این تنظیم فکر و عمل اولاش خوب بود وبعدا کنترش از دستم خارج شد به طوری صلح بیرون و درون خشه دار شد و خیلی رویا پردازی، کلی نگری ، کمالگرایی واحمال کاری اومد سراغم؟! شاید به خواطر اینکه اون اوایط خیالات من ارامش محور بودن تا هیجان محور، و تجسم مانند بودن واینکه مخطبیت افراد در افکارم کم بود شاید و…

    البته افکار وتجسمات وتصورات به من هم لذت وهم انگیزه میده(همچنین ازشون نکته هم ببیرون میکشم) وهمچنین من با هدفمندی این رویه را برای اصلاح عقایدم تکرار میکنم وصد البته که این افکار فقط هدف نیست میل هم هست اما مشکل اینجاست که از مدریت درست ذهن خارج شدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سهیلا گفته:
    مدت عضویت: 3503 روز

    با سلام بهمه عزیز ان

    در مورد این سوال با این که می دونم من نمی تونم کسی رو درست کنم باز یادم میر میام با هاش صحبت میکنم خوش حال که تونستم باری از دوش فردی بردارم وخودمو تو فرکانس بد اون طرف قرار میدم یا در مورد کاری که هنوز انجام ندادم با خواهرام یا دوستان صحبت می کنم وانرژ اونا رو من تاثیر میزاره با سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    حامد سرفچگانی گفته:
    مدت عضویت: 1418 روز

    من کلا چند ساله مسئلم همینه و خوبم میدونم مسئلم گجاست. همیشه کارهارو لحظه آخری انجام میدم .کلی هم استرس میگیرم ولی اصلا انگار پام نمیره که برم اولش سریع انجام بدم. از بچهگی اینطور بودم سر درس ها .الانم کارهام اینطور میشه. و همه جا هم دیر میرسم و معروف شدم.

    سوالم اینجاست چیکار کنم این مسئله رو؟

    شناختم خیلی خوبه از خودم دنبال راه حلم.

    لطفا پیشنهاد و کمک کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 627 روز

    به نام خداوند جان

    سلام به همه دوستان

    در این مرحله با قرار گرفتن در یکسری موقعیت ها فهمیدم که هنوز باید بیشتر کار کنم چون برخی رفتارها داره تکرار میشه و ریشه بزرگی تو ذهنم پیدا کرده و اینو وقتی متوجه میشم که میرم تو رینگ.

    * اولی: تا مسئله ای پیش میاد ذهن من خودکار میره توی حالت ناامیدی و توجه کردم دیدم انگار روی این حالت تنظیم شده و داره ناخوداگاه عمل میکنه و انگار یه شخص جدا از من شده.

    مورد دوم: خریدهای احساسی هست که انگار کنترلش دست من نیست یعنی ذهنم هرجا تخفیف ببینه منو میبره به سمت خرید کردن و این فقط برای خریدهای تخفیف دار صادق هست و دوست داره تند تند خرید کنه و فرصت تخفیف رو از دست نده . که این از باور کمبود و عدم خودباوریم هست و این اعمال اتفاق میوفته و باعث میشه نتونم پول رو مدیریت کنم . طوری که چهار ماه برای خودم تمرین گذاشتم و خرجی نداشتم اما با یه تخفیف همه چی بهم ریخت و میلیونی هزینه کردم و ناراحت شدم ولی خوب شد که حداقل بهتر خودم رو فهمیدم.

    *سوم:هنوزم ذهنم میل شدید داره که بره روی منبر و سخرانی کنه و با اینکه برنامه گذاشتم و خوب عمل کردم ولی همچنان گاهی این عادت تکراری رو داره و دوست داره زیپ رو باز کنه و مشاوره بده.

    چهارم:چیزی که هنوز نتونستم در موردش کار خاصی انجام بدم و منو درگیر میکنه احساس وابستگی به عوامل بیرونی مثل پول هست یعنی وقتی پول دارم خوبم ولی پولم کم میشه احساس غم و اندوه شدید میکنم و نتونستم این وابستگی به پول و عوامل بیرونی رو کم کنم .

    شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    ساجده اکبری گفته:
    مدت عضویت: 427 روز

    سلام به همه دوستان گل و استاد عزیز

    امیدوارم هرجای دنیا هستید عالی باشید.

    در رابطه به این‌ سوال که چه اشتباهاتی را مدام تکرار میکنیم باید بگم که از وقتی با استاد و این صفحه آشنا شده‌ام و آموزه‌های استاد را جدی گرفتم و به آن عمل میکنم، رفتار و عملکردم خیلی بهتر از قبل شده. اما بعضی مسائل هستند که نیاز به کار کردن بیشتر و زمان بیشتر دارند و یا پنهان و ریز اند و به آسانی متوجه ان نمیشیم.

    در این شکی نیست که همیشه جا برای یادگیری و پیشرفت و بهتر شدن داریم و هیچوقت کامل نیستیم، بنابراین تا جایی که یادم بیاید و ذهنم شناسایی‌اش کند موضوعاتی که در آن الگوی تکرار شونده دارم و آن اشتباه و رفتار را تکرار میکنم یادآور میشم:

    من در مورد خواب و رژیم غذایی‌ام مدام دچار لغزش و زیگ زاگی رفتن هستم. یعنی یک مدت هم خوابم را تنظیم میکنم و هم غذای مناسب میخورم، اما بعد یک مدت دوباره برمیگردم به حالت قبل با اینکه میدانم اشتباه است و نتایج قبلی را میگیرم.

    چون فکر میکنم من همینم که هستم و ژنتیکی اضافه وزن دارم و قرار نیست به لاغری کامل و هیکل مناسب و دلخواهم برسم.

    این لغزش و به چپ و راست رفتن در مورد نیاز به محبت و توجه دیگران هم در وجودم صدق میکند‌. وقتی تنها هستم و دور از اجتماع حالم خوب است و رو به پیشرفتم، اما وقتی وارد جمع دوست‌ها یا دورهمی‌ها میشوم انگار حافظه‌ام تا وقتی انجا هستم پاک میشه و خودکار عمل میکنه. بعدش وقتی به رفتارم در آنجا فکر میکنم میبینم بعضی رفتارهایم مثل قبل است و تغییر زیادی نکرده‌. هرچند که نسبت به قبل خیلی بهتر شدم ولی بازهم جا برای بهتر شدن دارم و همیشه جا داریم.

    اشتباه دیگر من این است که در مقابل انتقاد دیگران ناراحت میشم. عصبی نه اما ناراحت میشم و احساس بی‌ارزشی و طرد شدگی برم دست میده. در این مواقع با خودم حرف میزنم و هی تکرار میکنم حرفهای استاد را و بعدش بهتر میشم. اما به صورت کلی این رفتار و حس هنوز هم با من هست و گاهی تکرار میشود.

    اشتباه بعدیم این هست که سعی میکنم از صفحات مجازی مخصوصا انستاگرام دور باشم و درگیرش نشم، یک مدت کاملا پابند هستم و حالمم خیلی خوب است، اما بعدش وقتی یک فرصت مثل نت زیاد یا وای فای پیدا میکنم دوباره میرم سراغش و یک عالمه موضوعات مختلف و نازیبا وارد مغزم میکنم.

    در مورد احساس لیاقت که دروناً احساس لیاقت و ارزشمندی‌ام کم است و سعی در بهتر کردنش دارم.

    به خودم تکرار میکنم که با ارزش هستم و لیاقت بهترین ها را دارم، اما از درون به حرفهایی که میزنم باور کامل ندارم و ذهنم مقاومت نشان میدهد.

    مثلا بقیه را از خودم سر تر میبینم، مخصوصا انهایی که سر و وضع یا چهره‌ی خوبی دارند و تحصیلات بیشتر.

    یا چیزی که خلق میکنم یا کاری که انجام میدهم را ارزشمند و مهم نمیدانم و فکر میکنم عادی و معمولی‌ست.

    البته موارد بیشتری هم هست که نیاز به فکر و توجه دارند تا آن‌ها را پیدا و رویش کار کنم.

    از خدا میخواهم هدایتم کند و یاری‌ام دهد تا بهتر و خوبتر عمل کنم و به آرامش بیشتر برسم و بهترین ها را وارد زندگیم کنم.

    البته لازم به ذکر است که هر روز درحال بهتر شدم هستم و در تمام موارد زندگیم حواسم هست که به چی فکر میکنم و چه عملی را با چه فکری و چرا انجام میدهم. اینکه ایا این کاری که میکنم مفید است یا نه. ایا به افکار و باورهایی که سعی در نهادینه کردنش دارم اسیب میزند یا در تقویتش میکند‌

    به صورت کلی به لطف استاد در بیشتر موارد زندگیم پیشرفت زیادی داشتم و دست از کار کردن روی خودم بر نمیدارم.

    خدایا سپاسگذارتم برای تمامی هدایات و رهنمایی هایی که کردی. برای نوری که به زندگی و ذهنم انداختی و هدایتم میکنی.

    در پناه الله باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: