پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3 - صفحه 44 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3
    205MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 3
    12MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

661 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد کوچکی گفته:
    مدت عضویت: 793 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانو عزیز و تمامی دوستان.

    استاد من بچه که بودم خواب میدیدم خب ولی زیاد تکرار نمیشد میشه گفت تقریبا زیر 5 بار ولی خب به یه سنی که رسیدم تقریبا بگم از سن 12 یا 13 سالگی تا الان وقتی میخوابم همه چی سیاهه و در عرض چند ثانیه صبح میشه.

    و خیلی هم آرومو راحته!

    ولی خب تک توک هم خواب میبینما ولی بیشتر تاریکیه تا خواب دیدن مثلا 90% تاریکیه 10% خواب دیدن.

    تا الانم دلیل اینو نفهمیدم استاد که چرا هیچ چیز خاصی نیس و همش سیاهو تاریکی چند ثانیه ایه تا صبح ولی کلی آرامش حس خوب داره واسم وقتی از خواب بلند میشم.

    ممنونم بابت نگاه های زیباتون و خواستم باهاتون به اشتراک بزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    رسول بنادری گفته:
    مدت عضویت: 1429 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شاسیته ی عزیز و دوستای خوبم

    الگو های تکراری خواب

    این خواب هایی ک مینویسم مال قبلا هست

    الان این خواب ها رو نمیبینم – الان اینقدر کم، خواب میبینم و تازه چشمام رو ک باز میکنم فراموش میکنم ک چه خوابی دیدم

    من خواب میدیدم دارم از یه بلندی پرت میشم

    و توی هوا در حال پایین اومدنم

    دیگه از یه جایی ب بعد میفهمیدم ک این خوابه، سعی میکردم قبل اینکه ب زمین بخورم بیدارشم

    جالبیش اینجاست ک هیچ وقت هم  یادم نیست زمین خورده باشم

    خواب میدیدم خودم تنهایی ب یه مکان عجیب و ترسناک میرم

    از این جاهایی ک جم جمه انسان هست

    چند شب پشت سر هم دیدم طوری ک شبهای بعدش این مکان برام آشنا بود

    خواب میدیدم اصلا جای دیگه هستم و اینقدر درگیر یه موضوعی اونجا  بودم ک این دنیا رو فراموش کرده بودم 

    تا چند ثانیه بعد از بیدار شدن هم فکر اون موضوع بودم

    خواب میدیم ک دارم از حیوونی فرار میکنم

    یکی از اونا این بود ک یه ورزشگاه بزرگ رو تصور کن

    ک همه از یه در برن بیرون

    و در اون در یه خرس یا گرگ بزرگی وایستاده

    و همه هینجوری آروم آروم خارج میشن

    ولی من ک از جمعیت خارج میشم و یه جایی قایم میشم ولی بعد از چند دقیقه میبینم اون حیوونه جلومه

    و داره منو نگاه میکنه

    خواب میدیم گرگا و سگا شهر رو بدست گرفتن و من توی خونه قایم شدم و یواشکی بیرون رو نگاه میکردم ک اونا نباشن و من برم کارم رو انجام بدم

    توی بیداری بعضی وقتا هم بخاطر فیلم های جنایی ک دیده بودن

    مثلا خونه نشسته بودم یه زره باد میاد و در تکون میخوره

    ولی تفسیرش برای من اینه ک یه نفر داره میاد داخل

    دورو ورم رو نگاه میکنم چه وسیله ای هست ک از خودم دفاع کنم

    خودکار

    چنگال

    و…

    الهی شکرت از وقتی به این مسیر هدایت شدم دیگه خبری از این خواب ها نیست

    انگار ذهنم آشوفته بوده و همیشه در حال فرار ، سقوط ، ولی الان تا حدودی این آرامشه برقرار شده و دیگه اون خواب ها رو نمیبینم

    الهی صد هزار مرتبه شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مهدی کاشفی گفته:
    مدت عضویت: 2846 روز

    سلام به همگی،الگویی که من همیشه توی خوابم

    دارم،قبلاً این بود که همیشه تو مسیر برگشت به

    خونه گم میشدم و خونم رو پیدا نمی‌کردم ولی

    تازگی توی خواب همیشه می‌خوام یه جای خیلی

    مهمی برم ولی هر چه قدر میگردم اون مکان خاص

    رو پیدا نمیکنم،و چیزی که همیشه تکرار میشه اینه

    که انگار تمام محیط هر بار تغییر میکنن وهیچ چیز شبیه قبل نیست.این الگوی منه بیشتر اوقات توی خوابم

    خواب دیگه ای که همیشه تازگیا تکرار میشه اینه همیشه خواب میبینم سر کارم و همیشه محیط کارم رو توی خواب میبینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    ندا گفته:
    مدت عضویت: 1338 روز

    استاد عزیزم مریم خوش قلبم هر روز بابت وجودتون توی زندگیم هزاران بار خداروشکر میکنم الهی همینطور که قوت قلب من شدین امید من شدین منو رشد دادین تا این لحظه خداوند ثانیه به ثانیه زندگیتون و پر از نور و برکت امید کنه.

    استاد جان من چندین سال خوابی رو میدیدم که توی خونه ایی که بچگیام توش گذشت و زندگی کرده بودم یه خونه متروکه قدیمی .

    خواب میدیدم که هواپیمای آمریکایی و جت های جنگده بالای سر اون خونه قدیمی هستن و میخوان بمب بندازن تو اون خونه همش در حال پناه گرفتن و راه فرار بودماز شدتت تپش قلب از خواب میپردم.

    یا اینکه توی خوابهام این بود که از یه موقعیت میخواستم فرار کنم جیغ بزنم اما تو خواب هر کاری میکردم صدای جیغم در نمیومد انگار لال بودم تو خواب از صدای تلاش کردن اینکه جیغ بزنم از خواب میپریدم استاد حال عجیب و غریب سخت و ناراحتت کننده اییه این خوابا برام فکر هم میکنم بهشون اشکم درمیاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    سمیه محبوبی گفته:
    مدت عضویت: 1069 روز

    سلام استاد عزیزم ومریم عزیز

    من قبل آشنایی با سایت استاد

    همیشه خواب تکراری که یکی داره دنبالم می‌کنه فقط دارم فرار میکنم خسته میشدم تنم درد میکرد

    یکی دیگه از خوابم ک داشتم سقوط میکردم از یه بلندی یا کوه پرت میشدم یهو بلند میشدم تپش قلب داشتم

    یکی دیگه از خوابم توی یه تونل مثل لوله تنگ ک داشتم خفه میشدم بااینکه دارم رانندگی میکنم ماشینم هرچی گاز میدم حرکت نمیکنه یا بعضی موقع ترمز ندارم نمی‌دونم معنیش چی میشه

    بحث ترمز وگاز خلاصه کلا خوابهام از موقعی با استاد آشنا شدم دیگه نمی‌بینم

    خدایا شکرت بابت استاد عزیزم عباس منش ک به لطف خدا پیامبر زمان من شده

    من قبل از استاد با استادهایی که کلاسشون می‌رفتم و همچنین اینترنتی تو کانال شون بودم هیچ کس مثل اسنادنبود و نمیشه

    منوبعد از خدا فقط استاد عباس منش هرچی بگه انجام میدم تعهد میدم که فقط به تمرینات استاد به آنچه گفته انجام بدم سپاس گذارم از استاد عزیزم

    خدایا به استاد طول عمر عطا کن شاد و تندرست باشه انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    زینب خان محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2327 روز

    من خیلی کم خواب میبینم و‌ درست یادم نمیمونه شامل چه موضوعاتی هست

    ولی با خوندن کامنتا یادم اومد که قبلا خییییلی خواب میدیدم یکی اومده تو خونه یا بالای سرم و من نمیتونم فریاد بزنم و درخواست کمک کنم و انگار ی نفر جلو دهنم گرفته بود و من فقط زور میزدم

    ( به اصطلاح قدیمی ها میگفتن سردیت شده نمیدونم دقیقا چیه ولی خفتوک افتاده روت…اوه منم باور میکردم که ی همچین چیزی هست

    الان باید بگم سالی ی بارم این خوابو نمیبینم)

    یا حتی صدای بازشدن در و قدم هاشو داخل خونه حس میکردم

    و گاها وقتی از خواب بیدار میشدم انگار واقعا دنبال ی شخصی بودم

    ی مورد دیگم که گاهی خواب میبینم

    اینکه با کسی از اشناها و امین همسرم دعوام شده

    قبلا خیلی خواب می دیدم که پرواز میکنم خودم با تنهایی و براحتی فرود میام و از بین درختا و بالای شهر و ساختمونا براحتی میگذرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    مصطفی مجیدی گفته:
    مدت عضویت: 2324 روز

    به نام تنها خاق زیبایی‌های بی‌پایان

    سلام به استاد گل و مریم بانوی عزیز و تک تک اعضای خانواده من

    +چه الگوی تکرار شونده‌ای رو می‌تونم توی خواب‌های خودم پیدا کنم؟

    1. گاهی اوقات خواب می‌بینم که توی رابطه جدید با یک فرد جدید هستم و اون رابطه یک رابطه کاملاً زیبا و لذت بخشه

    2. گاهی اوقات هم صبح که بیدار می‌شم خواب رو یادم نمیاد ولی از اطرافیانم می‌شنوم که میگن دیشب در خواب ناله می‌کردم

    سپاسگزارم از شما استاد عزیز بابت شرایطی که فراهم کردین تا بتونیم بیایم اینجا و با فکر کردن الگوهای تکرار شونده زندگیمون رو پیدا کنیم و شناخت کامل‌تری از خودمون به دست بیاریم

    امیدوارم هر کجا هستین در پناه الله یکتا شاد پیروز و ثروتمند و سعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    محسن انصاری گفته:
    مدت عضویت: 1647 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز

    خوابهایی که برای من هرچندوقت یکبارتکرار میشن شامل

    زیر پام خالی میشه واز یه جایی سقوط میکنم طوری که معمولا تکان شدیدی میخورم وازخواب بیدارمیشم

    دوران امتحانات مدرسه است ومن آمادگی برای اون امتحان ندارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سمانه بیک زاده گفته:
      مدت عضویت: 1145 روز

      سلام آقای انصاری عزیز

      وقتتون بخیر

      این خواب زیر پا خالی شدن

      وپرت شدن از بلندی رو من خودمم خواب میبینم و تو یه سری از کامنت های بچه ها هم خوندم

      خیلی جالبه که این خواب رو اکثر آدم ها میبینند

      مفهوم این خواب که اکثر میبینند رو دوست داشتم بدونم

      شادو پیروز باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    آوید شمس گفته:
    مدت عضویت: 751 روز

    سلام بر استاد عشق و همسر مهربانتان.

    من دو بار یک خواب رو عینن با یک فرم و یک موقعیت دیدم.

    خواب دیدم که میوه ای شبیه انبه روی تپه ای خاکی به صورت سنگ فرش روی هم چیده شده و من در حال جمع کردن بخشی از آنها هستم و همینطور که جمع میکنم با یک فردی که چهره مشخصی ندارد صحبت میکنم و میگویم که من قبلاً هم اینجا بودم.

    مقداری از میوه ها را که همه رسیده بودند رو برداشتم در بغلم ریختم و حرکت کردم و به درختی رسیدم که روی یک تپه بود و میوه های خیلی بزرگی داشت ولی نفهمیدم چه میوه ای ولی سبز شبیه به نارگیل.

    از این درخت هم میوه چیدم.

    میوه ها در دستان و بغلم از خواب بیدار میشوم.

    در طی چند سال گذشته دو بار این خواب را دیدم با همین جزئیات که عرض کردم.

    ممنونم از خداوند بزرگ که من را در مسیری قرار داده که بتوانم از شما استاد عزیزم که دستی از دستان خالق هستی هستید کمک و راهنمایی دریافت کنم.

    در پناه پادشاه عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    علی جهانی گفته:
    مدت عضویت: 3190 روز

    سلام خدمت استاد گرامی و همه دوستان عزیز

    سوال اینه که شما اکثراً چه نوع خواب‌هایی براتون تکرار می‌شه وشما چهسری الگوهایی در تکرار خواب دارید

    من همیشه فکر کردن به خواب‌هام برام جالب بود و یک جورایی دوست داشتم که همیشه خواب ببینم چون اون احساسی اون خواب‌ها به آدم دست میده یعنی برای من خیلی لذت بخش و بعضا خواب‌هایی که گریز جنگ گریز بود جالب بود و حس خوبی داشت طرف دیگه من به خواب‌هام اهمیت می‌دادم به خاطر اینکه ذهن ناخودآگاه من داره با من صحبت می‌کنه اینکه می‌تونم بگم خداوند داره از طریق خواب من با من صحبت می‌کنه و و اکثراً شاخک‌هام در مورد خواب همیشه بالا بوده خواب‌هام رو به یاد می‌آوردم که چه خوابی دیدم چه دلیلی داره و به اتفاقاتی که توی خواب دیدم به افکاری که توی خواب داشتم شخصیتم توی خواب فکر می‌کردم

    خوابی که من اکثراً می‌دیدم اینه که همیشه و همیشه هر وقت می‌خواستم یه کاری انجام بدم مخصوصاً مخصوصاً توی روابطم هروقت می‌خواستم ارتباطی رو برقرار بکنم یک اتفاقی می‌افتاد یک حادثه‌ای می‌شد و من هدفم نمی‌رسیدم من اون خواسته خواستم نمی‌رسیدم یا ارتباط با اون فرد برقرار نمی‌شد مخصوصاً با جنس مخالف بود و این رو هم در واقعیت فهمیدم که نمایی از آینه‌ای از واقعیت زندگی من است همیشه توی ذهن من هنگامی که می‌خوام با کسی صحبت بکنم فکرم اینه که مردم در مورد من چه فکری میکنند

    آیا من رو آدم بدی و غیر اخلاق و می‌دونند؟ و همیشه تو این فکر هستم و اکثراً این ترمز یکی از ترمزهای من بوده و توأمان با اون نگاه مردم فکر اینکه مردم در مورد من چی میگن توی ذهنم همزمان جنگ و گریز می‌شد یعنی یه اتفاقی می‌افتاد که من باید فرار می‌کردم فردی یا گروهی دنبال می‌کردند که منو بگیرند و کتک بزنن

    و هیچ وقتم دستشون به من نمی‌رسید و هیچ وقت آرامش توی خواب نداشتم بعضی وقتا می‌شد که من عشقی که خیلی دوسش داشتم به اون عشق در خواب میرسیدم

    و چندین مکان توی خواب برام همیشه تکرار می‌شد و دقیقاً در همون مکان‌ها جنگ و گریز میشد و صحبتشون هم همین بود که چرا تو فلان کارو کردی یا چرا با فلانی داری حرف می‌زنی اینا

    ممنون از استاد با طرح سوالات خیلی به جاهایی از درونش که فکر میکنه مهم نیست ولی خالق شرایط هستند میکشه بیرون و شناسوندن اون افکار کمک کننده و حتی التیام بخشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: