اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
ممنون از استاد عزیز که حرفاتون انقدر منو به سمت هدایتی که میخوام پیش میبره و انقدر موشکافه وجود ما و افکار ما رو تحلیل میکنه
– یکی از خواب هایی که من از کودکی تا الان زیاد دیدم این هست که پشت فرمون یک ماشینم و توی یک سربالایی نتونستم ماشین رو کنترل کنم و ماشین توی سراشیبی میفته
– و یکی دیگه از خواب های من این هست که با سرعت زیادی نسبت بهزبقیه عابرا می تونم راه برم
امیدوارم خدا منو و بقیه دوستان رو در مسیر اگاهی قرار بده
بنام خدای مهربانم و سلام به استاد گلم و همه دوستان
استاد من با اینکه همسن شما هستم تا همین چندسال پیش بیشترین خوابی که برام تکرار میشد این بود که ناظم مدرسه دبستانی که بودم،میومد به خوابم و همینجور چپ چپ نگام میکرد و من میمردم از استرس و اضطراب ولی تا این لحظه که شما گفتین،اصلا بهش فکر نکرده بودم که چرا؟؟و برای من یه کابوس تکراری شده بود.
دروافع الانم نمیدونم چرا ولی شما که گفتین بفکرم انداخت.
شاید اگه قرار باشه جوابی براش داشته باشم این باشه که همیشه میترسیدم کار اشتباهی بکنم .
همین الانشم که نگاه میکنم،میبینم تصمیمگیری ها برام سخته.انتخابها برام سخته حتی در مورد انتخاب در خرید .و این یکم اذیتم میکنه که سخت میتونم تصمیم قاطع و سریعی برای کارهام،خریدهام و اعمالم بگیرم.
اینم مثل خیلی از مسائلی که توی دوره هاتون میزنید،برام یه مساله عادی بوده که هیچوقت بهش فکر نکرده بودم تا جوابی براش داشته باشم.
ما خیلی راحت یه چیزی رو میپذیریم.
مثل اخباری که همیشه توی گوشمون میکردن و هیچوقت دنبال این نبودیم که بفهمیم حقیقت داره یا نه و گزینه راحتتر رو انتخاب میکردیم که اونم قبول کردن یا رد کردن بدون دلیلش بود.
خیلی کنجکاو شدم ببینم این صحبت به کجا میرسه و برای همین نوشتمش.
دوستتون دارم و سپاسگذارم از شما که دستی از دستان خوب خداوند هستین
من معمولا قدیما بیشتر خواب میدیدم و همچنین قبلنا بیشتر خواب هارا یادم میموند بعد از اینکه بیدار مشدم.
اما الان یا خواب نمیبینم یا اگر هم میبینم یک مدت کوتاه بعد از بیدارشدن یادم میمونه. حتی خواب هایی را که قبلا دیدم بیشتر یادم مونده مثلا تو بچه گی خواب هیولای یک چشم را که دیدم خیلی خوب یادمه کمی هم خوابش معنا دار بود این خواب به وضوح 80 درصد یادمِ
جدیدا فقط یک خواب دیدم که یادم مونده واون هم خوابی الهام وار بود که خواب دیدم پدرم داره یک کاری را انجام میده و بعد از چند روز اون کار را انجام داد
شاید اتفاقی افتاده که فقط خواب های الهامی یادم بمونه!!!
اما در کل زیاد خواب نمیبینم
خواب هام هم شاید الهامی باشه اما صحنه ای نیست مثلایک سکانس ازاینده نمی بینم که عینا اتفاق بیوفته
(این مدل خواب ها را خواهر بزرگترم می بینه)
خواب های الهامی من بیشتر پیام اور هستش
و این را هم در اخر بگم که خوابی که مکرر تکرار بشه را هم به اون صورت نداشتم فقط تو کودکی زیاد میدیم که لولو وهیاولا زیاد دارن منا می خورن#
بنام خدایی که هر ثانیه هدایتگرم هست..سلام به همه دوستان خانواده عزیزم..سلام خدمت استادعزیز و مریم جان…خدایا شکرت که باطی کردن تکاملم الان اینجا تو سایت عباسمنشی ها هستم…همیشه دو تا الگو تو خوبهای من تکرار میشن…یکی اینکه خواب میبینم دارم امتحان میدم سر جلسه هستم وخیلی استرس دارم ووقتی که از خواب بیدار میشم یه نفس راحت میکشم که خداروشکر خواب بوده و اروم میشم..دومین خوابم که برام تکرار میشه اینه که همیشه تو یه جمعی هستم که همسرم هم اونجاست و من نگران توجه اون به دیگرانم این خواب برام تکرار میشه حتی تو خواب هم بیتوجهی همسرم ولم نمیکنه ومن خودم میدونم که این خوابها از افکار و باورهای روزمره ی منه چون حتی شب موقع خواب ذهنم در گیر این مسایله پس تو خواب هم الگوها برام تکرار میشن…خدارو شکر که استاد عزیز را سر راهم قرار داده و من متوجه این افکار و باورهام میشم والان دارم با اراده روی این باورهای اشتباهم کارمیکنم که ایمان دارم من خالق جهان خویشم..استاد عزیزم ومریم بانوی گل دوستتون دارم
خواب تکراری من اینه که همیشه خواب میدیدم که میخوام لباسهای دست دوم بخرم . حالا یه بار خودم تنها دارم لباسهای دست دوم و نیکا میکنم یه بار خواب میدیدم با خواهرم توی یه مغازه ای هستیم که همش لباسهای دست دوم داره ومیخوایم انتخاب کنیم. البته الان مدتیه که این خوابارو نمی بینم ولی قبلاً خیلی تکرار میشد …..
من خوابهای خیلی وقت پیش که زیاد تکرار میشه رو یادم نمیاد ولی یه خوابی که زیاد میدیدم پریدن بود از یه لبه به لبه دیگه،بعضی وقتها هم خودم و محکم میگرفتم،که نیوفتم البته که نمیوفتادم،زیاد تکرار نمیشد ولی تو بچگی هام بود،یه چند سال پیش خواب هایی که میدیدم اکثرا خواب هام این بود که من سوار دوچرخه یا ماشین یا اتوبوس دارم یه چیزی رو جابجا میکنم حالا بیشتر مسافر بود بعد وسط راه یا ترمز میبرید یا فرمون نمیچرخید یهو از خواب پا میشدم،یعنی چند وقت حدودا 7 سال همین خواب و میدیدم،البته همینطور که دارم مینویسم یه تعبیری هم به ذهنم میاد،امروز خواب دیدم تو یه جمعی بیشتر خانوادگی همه خوشحال بودن،خوشحالی که نمیخواستن نشون بدن و بیشتر بین غم و خوشحالی میموند واین برام جالبه
بنده از چندین بار گوش دادن به این فایل الگو تکراری به ذهن خطور کرد این لطف پروردگار بوده و هست
هر چند وقت یکبار خواب میبینم که امروز پادگان برای خدمت سربازی نرفتم در انتها توی خواب برای خودم تحلیل میکنم که آخرین روز کارای پایان خدمت انجام دادم؛ من حدودا 7ساله که خدمت سربازیم تموم شده
سلام و درود استاد عزیزم
و سلام به دوستان عزیزم
از جمله خوابایی که زیاد تو زندگیم تکرار شدن
1دیدن خوابای مختلف درمورد مار
که البته دلیلشو میدونم
2بحث کردن و دعوا بین پدر و مادرم
که حتی تو خوابامم ترس برانگیز بود برام شدید
اینم دلیلشو میدونم
3دیدن خوابای مختلف درمورد جنگ و درگیری و کشت کشتار
که خب ازونجایی که زیاد فیلم اکشن دیدم
و نسبت بهشون علاقع پیدا کردم
فانتزیم شده جنگیدن /:
4افتادن از بلندی و پریدم از خواب
5و بعضی خوابامم چنان رویایی و عجق وجق و فانتزی که حتی نمیتونم بیانشون کنم
6دیدن پارتنرم و وقت گذراندن باهم
7فرار کردن و ترسیدن از موجودات عجیب در خوابام
و اما خواب جالب و واضحی که دیشب دیدم و در حین خوابم خیلی واقعی بود
خواب دیدم داخل حیاطمون کنار شیر آب واستادم
و به رسم همیشه که در واقعیت زیاد به ماه نگاه میکنم و باهاش حرف میزنم
تو خوابمم به ماه نگا کردم
هوا رو بع تاریکی بود و تازع بارون بند اومده بود
و آسمون پر از ابر های پراکنده کوچولو کوچولو بود
و ماه بین بین ابرا در حرکت بود ،ماه نیمه بود مثل همین الان
تا نگا کردم بع ماه چند لحظه اول که عادی بود بعد حرکت کرد و داشت با سرعت تمام از آسمون میومد سمت من
من گرخیدم و سرجام واستادع بودم
و به یک متری من که رسید
ماه تبدیل شد به یک پرنده شبیه به ققنوس
کاملآ سفید و نور تابیده میشد ازش
من از ترس و تعجب در عالم خواب گفتم الله اکبر
و پرنده از بالای سرم پر کشید و دوباره رفت به آسمان و دوباره ماه بود و دوباره پرنده شد به سمتممم
این عمل چند بار تکرار شد ولی دیگه نترسیدم فقط داشتم با تعجب نگا میکردم و با من برخوردی نداشت
رفتم داخل خونه هرچقد این موضوع رو برای خانواده گفتم
واکنشی نشان ندادند و انگار یه چیز معمولی براشون تعریف کردم
ولی خواهر همیشه کنجکاوم اومد با من داخل حیاط و اونم این صحنه رو دوباره دید
و همچنان از تعجب دهانمون باز بود
و همونجا تموم شد و دیگه یادم نمیاد ادامه شو
دوستان اگر نظری دارید نسبت به خوابم بگید برا منم شفاف بشه
ممنون میشم از شما عزیزان
سلام یاسمن عزیز
چقدر خواب زیبایی دیدید
انگار که یه صحنه کوتاهی از یه فیلم واقعی بود
واسه من که واقعا جالب بود
من خودمم زیاد خواب میبینم
ولی از وقتی که استاد گفتند به خواب ها فکر نکنید حتی تعریفشون نکنید
دیگه واسم اهمیت ندارن و با خودم میگم خواب بود دیگه
ولی خواب شما واقعا جالب بود
انشالله هروز زندگیتون زیباتر از روز قبل باشد.
ممنون از استاد عزیز که حرفاتون انقدر منو به سمت هدایتی که میخوام پیش میبره و انقدر موشکافه وجود ما و افکار ما رو تحلیل میکنه
– یکی از خواب هایی که من از کودکی تا الان زیاد دیدم این هست که پشت فرمون یک ماشینم و توی یک سربالایی نتونستم ماشین رو کنترل کنم و ماشین توی سراشیبی میفته
– و یکی دیگه از خواب های من این هست که با سرعت زیادی نسبت بهزبقیه عابرا می تونم راه برم
امیدوارم خدا منو و بقیه دوستان رو در مسیر اگاهی قرار بده
بنام خدای مهربانم و سلام به استاد گلم و همه دوستان
استاد من با اینکه همسن شما هستم تا همین چندسال پیش بیشترین خوابی که برام تکرار میشد این بود که ناظم مدرسه دبستانی که بودم،میومد به خوابم و همینجور چپ چپ نگام میکرد و من میمردم از استرس و اضطراب ولی تا این لحظه که شما گفتین،اصلا بهش فکر نکرده بودم که چرا؟؟و برای من یه کابوس تکراری شده بود.
دروافع الانم نمیدونم چرا ولی شما که گفتین بفکرم انداخت.
شاید اگه قرار باشه جوابی براش داشته باشم این باشه که همیشه میترسیدم کار اشتباهی بکنم .
همین الانشم که نگاه میکنم،میبینم تصمیمگیری ها برام سخته.انتخابها برام سخته حتی در مورد انتخاب در خرید .و این یکم اذیتم میکنه که سخت میتونم تصمیم قاطع و سریعی برای کارهام،خریدهام و اعمالم بگیرم.
اینم مثل خیلی از مسائلی که توی دوره هاتون میزنید،برام یه مساله عادی بوده که هیچوقت بهش فکر نکرده بودم تا جوابی براش داشته باشم.
ما خیلی راحت یه چیزی رو میپذیریم.
مثل اخباری که همیشه توی گوشمون میکردن و هیچوقت دنبال این نبودیم که بفهمیم حقیقت داره یا نه و گزینه راحتتر رو انتخاب میکردیم که اونم قبول کردن یا رد کردن بدون دلیلش بود.
خیلی کنجکاو شدم ببینم این صحبت به کجا میرسه و برای همین نوشتمش.
دوستتون دارم و سپاسگذارم از شما که دستی از دستان خوب خداوند هستین
سلام به همه دوستان عزیز
من هر چند وقت یک بار اتفاقی میافته که ورشکست یا بدهکار میشم و تا در میام دوباره چند وقت دیگه این اتفاق میافته
بعد ازین همه کار کردن هیچی هم ندارم نه ماشین ، نه خونه ، نه یه تیکه زمین هیچی با اینکه 20 ساله دارم کار میکنم
به نظرتون مشکل میتونه چه نوع باور هایی باشه ؟
سلام دوست عزیز
من فکر میکنم خودتون بهتر از هرکسی جواب این سوال بدونید
دنبال کامنت یکی از دوستان میگشتم اتفاقی کامنتی از شما سال 98 دیدم که از موفقیت هاتون گفته بودید
نگاه به گذشته و فکر کردن به روند موفقیت های قبلی قطعا جواب سواله شمایی که قبلا ی پله ای رو با ترقی طی کردید قطعا پله های بعدی کار سختی نخواهد بود.
به نام خدا
سلام
من معمولا قدیما بیشتر خواب میدیدم و همچنین قبلنا بیشتر خواب هارا یادم میموند بعد از اینکه بیدار مشدم.
اما الان یا خواب نمیبینم یا اگر هم میبینم یک مدت کوتاه بعد از بیدارشدن یادم میمونه. حتی خواب هایی را که قبلا دیدم بیشتر یادم مونده مثلا تو بچه گی خواب هیولای یک چشم را که دیدم خیلی خوب یادمه کمی هم خوابش معنا دار بود این خواب به وضوح 80 درصد یادمِ
جدیدا فقط یک خواب دیدم که یادم مونده واون هم خوابی الهام وار بود که خواب دیدم پدرم داره یک کاری را انجام میده و بعد از چند روز اون کار را انجام داد
شاید اتفاقی افتاده که فقط خواب های الهامی یادم بمونه!!!
اما در کل زیاد خواب نمیبینم
خواب هام هم شاید الهامی باشه اما صحنه ای نیست مثلایک سکانس ازاینده نمی بینم که عینا اتفاق بیوفته
(این مدل خواب ها را خواهر بزرگترم می بینه)
خواب های الهامی من بیشتر پیام اور هستش
و این را هم در اخر بگم که خوابی که مکرر تکرار بشه را هم به اون صورت نداشتم فقط تو کودکی زیاد میدیم که لولو وهیاولا زیاد دارن منا می خورن#
بنام خدایی که هر ثانیه هدایتگرم هست..سلام به همه دوستان خانواده عزیزم..سلام خدمت استادعزیز و مریم جان…خدایا شکرت که باطی کردن تکاملم الان اینجا تو سایت عباسمنشی ها هستم…همیشه دو تا الگو تو خوبهای من تکرار میشن…یکی اینکه خواب میبینم دارم امتحان میدم سر جلسه هستم وخیلی استرس دارم ووقتی که از خواب بیدار میشم یه نفس راحت میکشم که خداروشکر خواب بوده و اروم میشم..دومین خوابم که برام تکرار میشه اینه که همیشه تو یه جمعی هستم که همسرم هم اونجاست و من نگران توجه اون به دیگرانم این خواب برام تکرار میشه حتی تو خواب هم بیتوجهی همسرم ولم نمیکنه ومن خودم میدونم که این خوابها از افکار و باورهای روزمره ی منه چون حتی شب موقع خواب ذهنم در گیر این مسایله پس تو خواب هم الگوها برام تکرار میشن…خدارو شکر که استاد عزیز را سر راهم قرار داده و من متوجه این افکار و باورهام میشم والان دارم با اراده روی این باورهای اشتباهم کارمیکنم که ایمان دارم من خالق جهان خویشم..استاد عزیزم ومریم بانوی گل دوستتون دارم
سلام دوباره و خدا قوت به همه عزیزان …
خواب من خیلی عجیبه و همیشه تکرار میشه …
تو بسیاری از خوابها میبینم که یجایی خیلی کثیفه و من هم آلوده اون کثیفی شدم بیشتر هم مدفوع و ادرار هست و بسیار احساس چندش و زجر آوری به من دست میده …
ممنونم از گروه تحقیقاتی خوب و عالی استاد عباسمنش ..
باسلام خدمت استاد عزیز و دوستان گلم .
خواب تکراری من اینه که همیشه خواب میدیدم که میخوام لباسهای دست دوم بخرم . حالا یه بار خودم تنها دارم لباسهای دست دوم و نیکا میکنم یه بار خواب میدیدم با خواهرم توی یه مغازه ای هستیم که همش لباسهای دست دوم داره ومیخوایم انتخاب کنیم. البته الان مدتیه که این خوابارو نمی بینم ولی قبلاً خیلی تکرار میشد …..
سلام
من خوابهای خیلی وقت پیش که زیاد تکرار میشه رو یادم نمیاد ولی یه خوابی که زیاد میدیدم پریدن بود از یه لبه به لبه دیگه،بعضی وقتها هم خودم و محکم میگرفتم،که نیوفتم البته که نمیوفتادم،زیاد تکرار نمیشد ولی تو بچگی هام بود،یه چند سال پیش خواب هایی که میدیدم اکثرا خواب هام این بود که من سوار دوچرخه یا ماشین یا اتوبوس دارم یه چیزی رو جابجا میکنم حالا بیشتر مسافر بود بعد وسط راه یا ترمز میبرید یا فرمون نمیچرخید یهو از خواب پا میشدم،یعنی چند وقت حدودا 7 سال همین خواب و میدیدم،البته همینطور که دارم مینویسم یه تعبیری هم به ذهنم میاد،امروز خواب دیدم تو یه جمعی بیشتر خانوادگی همه خوشحال بودن،خوشحالی که نمیخواستن نشون بدن و بیشتر بین غم و خوشحالی میموند واین برام جالبه
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز
بنده از چندین بار گوش دادن به این فایل الگو تکراری به ذهن خطور کرد این لطف پروردگار بوده و هست
هر چند وقت یکبار خواب میبینم که امروز پادگان برای خدمت سربازی نرفتم در انتها توی خواب برای خودم تحلیل میکنم که آخرین روز کارای پایان خدمت انجام دادم؛ من حدودا 7ساله که خدمت سربازیم تموم شده