اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
وقتی داشتم در مورد ویژگیهای مشترک افرادی که با من ارتباط دارند فکر میکردم اولین چیزی که به ذهنم رسید اینه که همه اونها بچههای خوبیاند اما انسانهای قوی نیستند، یعنی اعتماد بنفس بالایی ندارن و اکثراً هم نیاز به کمک دارند.
ادمی نیستم که راحت بتونم با بقیه ارتباط بگیرم ،
(اینجوری نبودما ، یادمه تو راهنمایی با همه ی بچه های کلاس یا با بقیه صحبت میکردم ، اما دوست صمیمی نمیشدم ، تو دبیرستان دایره ی صحبتم با افراد خیلی کمتر شد و رفتم تو لاک خودم و تو دانشگاه فقط هم اتاقی ها و یک طیف خاصی از بچه ها ارتباط داشتم ا و با دخترا هم که اصلا ارتباط نداشتم و همین الان هم ندارم ، )
یجورایی میتونم بگم آدم های ضعیف تر از من
که نمیتونن به من آسیب بزنن
(این یهو از ناخوداگاهم اومد به ذهنم )
بیشتر رفیق های من دوستای زیادی ندارن
و منزوی و خاص اند .
من با همچین ادم هایی خیلی راحت تر ارتباط میگیرم
و با کسانی که هم زبان و لهجه ی خودم باشند راحت تر ارتباط میگیرم
کلا کسانی که دوستان زیادی دارن ،برونگرا ترن، و مثلا یه اکیپ ان ، من با اونا نمیتونم ارتباط بگیرم
با ادم هایی که اعتماد بنفس خوبی دارند نمیتونم خوب ارتباط بگیرم ، چون خودم اعتماد بنفس خوبی ندارم
خودم ادم تنهایی ام ، دو سه تا رفیق صمیمی دارم که چندین ساله رفیقیم ،
کلا توی جمع ها راحت نیستم و خیلی کم حرف میزنم ، یچیزی اینجا میگم که هیچ جا نگفتم
استاد عزیز پرسیدن چه الگوهای تکرار شوندهیی در روابط داریم.
من قبل از آشنایی با آموزههای استاد آدمهایی را جذب میکردم که نیاز به کمک داشتند، نیاز به یک شنونده که از دردهایشان حرف بزنند. قبلا آدمی بودم که خودم را در برابر احساسات و مشکلات دیگران و خوب کردن حالشان مسئول میدانستم و هرکاری میکردم تا حس بهتری داشته باشند و از زندگی لذت ببرند. اما الان به لطف استاد اولا آدمهای بدبخت جذب نمیکنم و آدمهای بهتری وارد زندگیام میشوند، دوما اگر آدم نامناسب و غمگینی هم به تورم خورد، حس و حال خودم را خراب نمیکنم و حتی دلسوزی هم نمیکنم چون معتقدم هر کس هر بلایی سرش میآید بخاطر خودش است و من مسئول خوب کردن حال دیگران نیستم.
جدیدا متوجه شدهام که علاقمند آدمهایی میشوم که سرد و بیاحساس هستن و ازین موضوع ناراحت میشم و حس کمبود و دوست نداشتنی بودن میکنم.
البته این موضوع جز دو سه بار بیشتر تکرار نشده اما همین نشان میدهد که باور نادرستی دارم و باید اصلاحش کنم.
از خدا میخواهم در اصلاح این باور غلط کمکم کند و هدایتم کند به سمت آدمهای درست و اتفاقات عالی.
سپاسگذار خداوندم برای این همه نعمت و آرامش و آگاهی.
سپاسگذار استاد برای حرفهای زیبا و مفید شان که سخاوتمندانه آن را با ما به اشتراک میگذارند.
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان هم مسیر.بله قبل از اینکه من وارد این سایت بشم هم به یکسری الگوهای تکرار شونده رامخصوصا در روابط میدیدم که انگار تمام انسان های که با من در ارتباط هستندتمامشان انگار که از من عاقل ترند ومیخاهند در هر کاری که من انجام میدهم یک نصیحتی بکنند و بگویند تو نمیفهمی ما میفهمیم وتو این کار را اشتباه انجام میدهی .
ومن حالا که بعد از مدت های زیاد دارم نگاه میکنم و وا کاوی کردن مغذم به این نتیجه رسیدم که من خودم را بی عقل میدانم و فکر میکنم که دیگران همیشه باید به من یاد بدهند که من چیکار کنم و نیاز به یک انسان عاقل کنار خودم دارم که به من در زمینه های مختلف کار یاد بدهد.
والان میفهمم که این الگو در رابطه هام چرا اینجوری میشود وخیلی در زمینه الگوهای تکرار شونده بهتر شده ام
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان هم مسیر.بله قبل از اینکه من وارد این سایت بشم هم به یکسری الگوهای تکرار شونده رامخصوصا در روابط میدیدم که انگار تمام انسان های که با من در ارتباط هستندتمامشان انگار که از من عاقل ترند ومیخاهند در هر کاری که من انجام میدهم یک نصیحتی بکنند و بگویند تو نمیفهمی ما میفهمیم وتو این کار را اشتباه انجام میدهی .
ومن حالا که بعد از مدت های زیاد دارم نگاه میکنم و وا کاوی کردن مغذم به این نتیجه رسیدم که من خودم را بی عقل میدانم و فکر میکنم که دیگران همیشه باید به من یاد بدهند که من چیکار کنم و نیاز به یک انسان عاقل کنار خودم دارم که به من در زمینه های مختلف کار یاد بدهد
عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیر در جمع این خانواده دوست داشتنی
استاد عزیز از اینکه اینقدر دست و دلبازانه این آگاهی ها رو انتشار میدین واقعا متشکرم انشالله که خداوند براتون جبران بکنند
استاد من یک الگوی تکرار شونده بسیار واضحی دارم که از سالها قبل با من بوده و تو این چند روز اخیر کاملا متوجه اون شدم و آن هم اینه که من هرسال یه ضرر مالی بزرگ میکنم و هر سال هم به شکل متفاوتی هست که اکثرا در قالب راه اندازی کسب و کار جدید و یا در قالب سرمایه گذاری جدید هست و تقریبا تمامی افرادی که در این راستا باهاشون برخورد کردم با وجود اینکه آدمهای خیلی خوبی هم بودند ولی در شرایطی بودند که احتیاج به کمک داشتند و من هم از پول و زمانم مایه میگذاشتم و تا میتونستم به آنها کمک میکردم و با این امید که سرمایه گذاری هم میکنم و این افراد هم بعدا برای من جبران میکنند، با آنها هم شریک میشدم ولی به صورتهای مختلف کارهاشون به نتیجه منفی مالی برای من ختم میشد و جالبی این داستان هم اینه که هر چقدر بیشتر احساس میکردم که میتوانم به آنها کمک بکنم ضربه های بزرگتری می خوردم و چون به تازگی یک اتفاق مشابه دیگر هم برام افتاده بود و این فایل رو قبلا هم دیده بودم و یک لحظه جرقه ای توی ذهنم روشن شد که این ضرر ها مربوط به همان الگوهای تکرار شونده است و این کمی من رو به فکر فرو برد و امروز که به صورت کاملا هدایتی هم خداوند دوباره من رو به این فایل فوقالعاده و بی نظیر هدایت کرد و بسیار مطمئن شدم که باید حتما راه حلی برای این الگو پیدا کنم
انشالله که به راه حل مناسب و درستی هدایت شوم و از شما و دوستان عزیز هم خواهشمندم با نظرات و پیشنهادهای بی نظیرتان در مسیر این هدایت من را راهنمایی بفرمایید
سلام به نظر من همانطور که خودتون فرمودید به دیگران کمک میکردید که آنها هم یه روز به شما کمک کنند در حالی که این یه نوع شرک هست شما باید روی خدا حساب باز کنید نه کمک دیگران آنوقت بدون اینکه شما پولی به دیگران بدهید خدا خودش فرد مناسب رو برای شما میفرسته پس به قدرت خدا خودتون ایمان داشته باشید وبا توکل به خداوند وطی کردن تکامل مطمئن باشید که موفق خواهید شد به همین خاطر هست که استاد میفرمایند در هیچ کاری نه شریک داشته باشید ونه از کسی پول قرض کنید ویا بدهکار کسی شوید شما با قرض دادن پول خود به دیگران وشروع یه سرمایهگذاری در حقیقت این احساس را دارید که به تنهائی از پس کار بر نمیایید در حالی که خداوند میتواند بهترین شریک شما باشد
سوال چه الگوهای تکرار شونده ای درباره ی روابط در زندگیتان هست؟
ترمزهای ذهنی
در مبحث پترنها و الگوهای تکرار شونده لازمه که دقت کنیم و ببینیم که چه الگویی هستند که مرتب تکرار میشوند چه رفتارها و نتایجی هستند که مرتب تکرار میشوند این نشون دهنده اینه که افکار و فرکانسهایی را ارسال میکنیم که این اتفاقات تکرار میشوند. یعنی باورهای بنیادین ما اینقدر قوی هستند که هربار داره این فرکانسها را ارسال میکند و یکسری الگوهای تکرار شونده به وجود میآیند. ما کم کم نا آگاهانه پذیرفتیم که این جزوی از زندگیمون هست
برای مهاجرت به مدار بالاتر، نیازمند ترک عادت های مخرب و ایجاد عادت های سازنده است.الگوهای تکرار شونده مخرب و قدیمی باید تغییر کنند به الگوهای مثبت و عادت های جدید حرکت دهنده بسمت رشد و پیشرفت باشند
باید رابطه هامون رو تقویت کنیم
مثلا رابطه مون رو با پول و ثروت را بهبود ببخشیم
رابطه مون رو با خودمون تقویت کنیم و خودمون را دوست داشته باشیم و اولین اولویت زندگی مون باشیم و با شناخت خودمون به یک صلح درونی برسیم
زود از کوره در نریم و کنترل ذهن داشته باشیم
رابطه مون را با سلامتی جسم و جان و روح و ذهن مون را به تعادل برسانیم
وقتی داشتم به مبحث روابط خوب فکر میکردم تازه متوجه شدم که روابط های ما میتونه در همه چیز باشه . یعنی رابطه فقط با یک شخص خاص و یا پارتنر و یا افراد بخصوص و همسرو فرزندان مون فقط نیست .. بلکه روابط مون میتونه در شغل و کارمون باشه . یعنی آیا واقعا اون شغل و حرفه و کسب و کار رو دوست داریم و میتونیم یک ارتباط عمیق و درونی با شغلمون برقرار کنیم ؟؟؟ و یا نه وارد هر شغلی میشیم فقط برای رفع مایحتاج زندگیمون هست و هر دفعه بصورت مکرر از آن شغل خارج میشیم و این الگو مدام تکرار میشه
بقول استاد عزیزمون و با خواندن کپشن های نوشته شده ی خانم شایسته عزیز که گفتند شما نمی توانید عادت های مخرب خود را نگه دارید و به مدار بالاتر مهاجرت کنید. زیرا آن عادتها شما را به مدار کنونی ات زنجیر کرده است.
خب حالا باز هم یک سوال و پرسش دیگر بوجود آمد اینکه چه الگوها و عادت هایی سبب شده که هنوز در مدار کنونی ام زنجیر شده باشم؟؟؟؟
دقیقا این سوالی هست که مدام در مبحث روابط از خودم میپرسم
و یا در مبحث پولی و مالی
یعنی آیا آنقدر روابطم با پول خوب هست که بی جهت پول نازنین م رو صرف چیزهای غیر ضروری نکنم؟؟
آیا واقعا من به پول احترام میگذارم؟؟
آیا برای خودم ارزش قایل هستم ؟؟
آیا به خودم و روابط هایم ارزش قایل هستم
آیا این رو فهمیدم که با هر کسی نشست و برخاست نکنم
یا با هر کسی رستوران نرم و یا با هر کسی غذا نخورم . و یا با هر کسی بحث و گفتگو نکنم؟؟؟
و با دیدن این فایل الگوهای تکرار شوند قسمت 2 در مبحث روابط هزاران سوال پیش میاد که واقعا چه الگوهای فکری در ذهن من هست که آن رفتارهای نادلخواهم بشکلی بصورت آینه توسط دیگران بخصوص نزدیکانم را در مقابل خودم میبینم .. البته خیلی خیلی روی خودم کار کردم و تغییرات خوبی رو در وجودم ایجاد کردم و همین تغییرات باعث شده که دیگه ورق بنفع من برگرده و مدتی است که روابط من با دخترم خیلی بهتر شده .. یعنی من خیلی سعی میکنم ولی غرغرهای مداوم دخترم انگار پایان ناپذیره .. ولی من در مبحث روابط با هیچکسی هیچ تضادی ندارم و همه عاشقانه به من عشق میورزند و بهم احترام میگذارند ولی تنها تضاد من در روابط با دخترم هست که ذهن منو درگیر خودش کرده هر چند سعی میکنم توجه نکنم و اعراض میکنم ولی حتما باید این الگوی تکرار شونده را تصحیح کنم و این روند رو باید بطور مداوم ادامه بدم تا بتونم آن تضادهای چند ماه پیش را بطور کلی تغییر بدم و بصورت پایداری پیش ببرم و دارم سعی و تلاشم رو میکنم..
یک راهکاری که توی کپشن ها خوانده بودم و سیو ش کردم و باید مدام بخودم تمرین بدم این است که از قانون اهرم رنج و لذت استفاده کنم … برای ترک یک عادت محدود کننده و الگوهای تکرار شونده نامناسب و ایجاد یک عادت قدرتمند کننده و تبدیل به یک الگوی تکرار شونده ی مناسب باید یک اهرم رنج و لذت بنویسیم و این برنامه را در ذهن خود نصب کنیم و به این شکل از قدرت ذهن مان به نفع خودمان استفاده کنیم برای اینکه بتوانیم یک عادت قدرتمند کننده جدید را جایگزین عادت محدود کننده قبلی کنیم. و از این طریق میتوانیم الگوهامون رو تغییر بدیم
اگر کانون توجهم رو بزارم روی خواسته هام مطمئنان دیگه این الگوهای تکرار شونده تکرار نمیشه.ففط باید یادم بمانم که اگر الگویی نامناسب تکرار شده طبیعی نیست و باید باورمو در اون زمینه تغییر دهم فقط باید استمرار داشته باشم و با خودم تکرار کنم
در واقع باید بتوانیم باورهای بنیادین خود را درباره روابط شناسایی کنیم و اگر از جنس آن روابط راضی نیستیم، تغییر روابط خود را از تغییر باورهای بنیادین خود درباره روابط شروع کنیم .. اینکه چه روابطی را دوست داریم داشته باشیم ..
و یا اینکه بدنبال الگوهایی باشیم که آن روابط دلبخواه مون را دارند و تحسین شون کنیم و باور کنیم که چنین روابط های دلبخواه مون وجود دارد .. پس من هم میتوانم چنین روابط دلبخواهی را خلق کنم و بسازم ..
موضوع آگاه شدن از اساس رفتارهای مان است. موضوع این است که دلیل رفتارهای خود را بدانیم و از خود بپرسیم آیا این رفتار از یک باور قدرتمند کننده نشات گرفته یا محدود کننده؟!
نکته ی طلایی که باید خیلی خیلی به آن توجه کنم این است که
ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود را بشناسم؛
ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کنم و به این شکل، طبق قانون، خواسته ام را دریافت کنم
استاد همیشه تاکید دارند که حتما کامنت های دوستان رو بخونیم تا در مدار آگاهی ها و تجربیات خوب دوستان باشیم
مثلا در یکی از کامنت های دوستان فوق العاده عالی مون که من همیشه کامنت های ایشون رو دنبال میکنم آقای حمید رضا نارنجی ثانی عزیز هستند خواندم
کامنتی در عقل کل نوشته بودند که انگار یک الگوی تکرار شونده را در این کامنت پیدا کردم و احساس کردم من هم چنین ترمزی را در ذهنم دارم و شاید برای خیلی از ماها هنوز شناسایی نشده باشه .. و دوست دارم عین متن ایشون را اینجا بنویسم و اگر چنین باوری بطور ناخودآگاه در ذهن مون هست را شناسایی کنیم و با باورهای قدرتمند و الگوهای مناسب بطور بنیادین تغییرشون بدیم و
همین مساله باعث ایجاد یه ترمز شده شاید ذهن من پارتنر رو یه جور رغیب برای رشد و خودشناسی میدونه
و یا در قسمتی دیگر از کامنت شون گفتند اصلا انگار هر چیزی که باید بصورت طبیعی تو زندگیم باشه برای ذهن من تبدیل شده به یک عامل حواس پرتی یا دور شدن از مسیر خودشناسی
در ادامه ایشون گفتند.
من قراره که رشد کنم که از زندگیم لذت ببرم ، بلد باشم در کنار انسانها حس خوبیو تجربه کنم نه اینکه تا آخر عمر تک و تنها باشم ووووو. این گوشه نشینی به هر دلیل و توجیحی غلطه یه جور پاک کردن صورت مساله است خود پیامبر سالی یکماه، میرفت تو غار. .. من چند ساله تو غارم این اشتباهه دیگه من از همه آدمها فاصله گرفتم انگار دارم کلا از انسانیت دور میشم من انگار دیگه اون آدم شاد و اهل شیطونی نیستم گفتم بابا نکنه داری راهو غلط میری؟؟؟یک نسبت زمانی و یک تعادل رو سعی کن وارد زندگیت کنی
چه باور قشنگی رو ایشون گفتند و برام خیلی جالب بود و دوست داشتم این تغییر باور رو هم اینجا با شما دوستان عزیزم به اشتراک بذارم
البته من بر این باورم که وقتی ما روی خودمان کار کنیم با ارسال فرکانس های مان میتوانیم افرادی رو بسمت خودمون جذب کنیم با افکار و با آرمان های ما در هماهنگی کامل باشند و حتی الگوهایی در همین سایت هستند که زوج های فوق العاده خوبی در کنار هم هستند که با عشق در کنار هم رشد میکنند و روابط فوق العاده خوبی هم با هم دارند که نمونه ی بارزش هم استاد عباسمنش و خانم شایسته هستند
انقدر چیزها تو زندکی همه ما هست که نمیبینیم چون بلد نیستیم یه تعادل تو بخشهای مختلف زندگیمون ایجاد کنیم من که دارم سعی میکنم آروم آروم این تعادل رو ایحاد کنم ، و خدا هدایت میکنه
خدایااا کمکم کن که بتونم بیشتر از همیشه در این قسمت فعالیت و تلاش ذهنی کنم تا بتونم الگوهای تکرار شونده ی مخربی که سالیان سال با من همراه بوده را شناسایی و در ادامه بنفع خودم تغییرشون بدم الهی آمین
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی و انرژی و سلامتی و پول و ثروت. و نعمت و برکت می خواهم
سلام به همه
وقتی داشتم در مورد ویژگیهای مشترک افرادی که با من ارتباط دارند فکر میکردم اولین چیزی که به ذهنم رسید اینه که همه اونها بچههای خوبیاند اما انسانهای قوی نیستند، یعنی اعتماد بنفس بالایی ندارن و اکثراً هم نیاز به کمک دارند.
ادمی نیستم که راحت بتونم با بقیه ارتباط بگیرم ،
(اینجوری نبودما ، یادمه تو راهنمایی با همه ی بچه های کلاس یا با بقیه صحبت میکردم ، اما دوست صمیمی نمیشدم ، تو دبیرستان دایره ی صحبتم با افراد خیلی کمتر شد و رفتم تو لاک خودم و تو دانشگاه فقط هم اتاقی ها و یک طیف خاصی از بچه ها ارتباط داشتم ا و با دخترا هم که اصلا ارتباط نداشتم و همین الان هم ندارم ، )
یجورایی میتونم بگم آدم های ضعیف تر از من
که نمیتونن به من آسیب بزنن
(این یهو از ناخوداگاهم اومد به ذهنم )
بیشتر رفیق های من دوستای زیادی ندارن
و منزوی و خاص اند .
من با همچین ادم هایی خیلی راحت تر ارتباط میگیرم
و با کسانی که هم زبان و لهجه ی خودم باشند راحت تر ارتباط میگیرم
کلا کسانی که دوستان زیادی دارن ،برونگرا ترن، و مثلا یه اکیپ ان ، من با اونا نمیتونم ارتباط بگیرم
با ادم هایی که اعتماد بنفس خوبی دارند نمیتونم خوب ارتباط بگیرم ، چون خودم اعتماد بنفس خوبی ندارم
خودم ادم تنهایی ام ، دو سه تا رفیق صمیمی دارم که چندین ساله رفیقیم ،
کلا توی جمع ها راحت نیستم و خیلی کم حرف میزنم ، یچیزی اینجا میگم که هیچ جا نگفتم
چیزی به ذهنم نمیاد که بگم ،قفل میکنم کلا
به نام خدا
در مورد این سوال من در روابط عاطفی
معمولا افرادی رو جذب کرده بودم
که برای من وقت نداشتن
تولد یا روزهای مهم یادشون نبود
اوایل توجه میکردن بعد از یه مدت بی اهمیت و کم توجهی میکردن
خساست به خرج میدادم
عصبی و بد دهن بودن
همیشه دو به شک بودم که نکنه پای کسی دیگه در میونه( چنین احساسی میکردم)
میگفتم شرایط ازدواج نداریم
از لحاظ عاطفی و فیزیکی دور از دسترس بودن
به طرز ناخوبی کات میکردیم
فالو جنس مخالف تو پیج شون داشتن
بی احترامی بهم میکردم
و….
بنام خدای بخشنده و نهایت مهربان
سلام به همه دوستان و استاد عزیز
استاد عزیز پرسیدن چه الگوهای تکرار شوندهیی در روابط داریم.
من قبل از آشنایی با آموزههای استاد آدمهایی را جذب میکردم که نیاز به کمک داشتند، نیاز به یک شنونده که از دردهایشان حرف بزنند. قبلا آدمی بودم که خودم را در برابر احساسات و مشکلات دیگران و خوب کردن حالشان مسئول میدانستم و هرکاری میکردم تا حس بهتری داشته باشند و از زندگی لذت ببرند. اما الان به لطف استاد اولا آدمهای بدبخت جذب نمیکنم و آدمهای بهتری وارد زندگیام میشوند، دوما اگر آدم نامناسب و غمگینی هم به تورم خورد، حس و حال خودم را خراب نمیکنم و حتی دلسوزی هم نمیکنم چون معتقدم هر کس هر بلایی سرش میآید بخاطر خودش است و من مسئول خوب کردن حال دیگران نیستم.
جدیدا متوجه شدهام که علاقمند آدمهایی میشوم که سرد و بیاحساس هستن و ازین موضوع ناراحت میشم و حس کمبود و دوست نداشتنی بودن میکنم.
البته این موضوع جز دو سه بار بیشتر تکرار نشده اما همین نشان میدهد که باور نادرستی دارم و باید اصلاحش کنم.
از خدا میخواهم در اصلاح این باور غلط کمکم کند و هدایتم کند به سمت آدمهای درست و اتفاقات عالی.
سپاسگذار خداوندم برای این همه نعمت و آرامش و آگاهی.
سپاسگذار استاد برای حرفهای زیبا و مفید شان که سخاوتمندانه آن را با ما به اشتراک میگذارند.
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان هم مسیر.بله قبل از اینکه من وارد این سایت بشم هم به یکسری الگوهای تکرار شونده رامخصوصا در روابط میدیدم که انگار تمام انسان های که با من در ارتباط هستندتمامشان انگار که از من عاقل ترند ومیخاهند در هر کاری که من انجام میدهم یک نصیحتی بکنند و بگویند تو نمیفهمی ما میفهمیم وتو این کار را اشتباه انجام میدهی .
ومن حالا که بعد از مدت های زیاد دارم نگاه میکنم و وا کاوی کردن مغذم به این نتیجه رسیدم که من خودم را بی عقل میدانم و فکر میکنم که دیگران همیشه باید به من یاد بدهند که من چیکار کنم و نیاز به یک انسان عاقل کنار خودم دارم که به من در زمینه های مختلف کار یاد بدهد.
والان میفهمم که این الگو در رابطه هام چرا اینجوری میشود وخیلی در زمینه الگوهای تکرار شونده بهتر شده ام
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان هم مسیر.بله قبل از اینکه من وارد این سایت بشم هم به یکسری الگوهای تکرار شونده رامخصوصا در روابط میدیدم که انگار تمام انسان های که با من در ارتباط هستندتمامشان انگار که از من عاقل ترند ومیخاهند در هر کاری که من انجام میدهم یک نصیحتی بکنند و بگویند تو نمیفهمی ما میفهمیم وتو این کار را اشتباه انجام میدهی .
ومن حالا که بعد از مدت های زیاد دارم نگاه میکنم و وا کاوی کردن مغذم به این نتیجه رسیدم که من خودم را بی عقل میدانم و فکر میکنم که دیگران همیشه باید به من یاد بدهند که من چیکار کنم و نیاز به یک انسان عاقل کنار خودم دارم که به من در زمینه های مختلف کار یاد بدهد
عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیر در جمع این خانواده دوست داشتنی
استاد عزیز از اینکه اینقدر دست و دلبازانه این آگاهی ها رو انتشار میدین واقعا متشکرم انشالله که خداوند براتون جبران بکنند
استاد من یک الگوی تکرار شونده بسیار واضحی دارم که از سالها قبل با من بوده و تو این چند روز اخیر کاملا متوجه اون شدم و آن هم اینه که من هرسال یه ضرر مالی بزرگ میکنم و هر سال هم به شکل متفاوتی هست که اکثرا در قالب راه اندازی کسب و کار جدید و یا در قالب سرمایه گذاری جدید هست و تقریبا تمامی افرادی که در این راستا باهاشون برخورد کردم با وجود اینکه آدمهای خیلی خوبی هم بودند ولی در شرایطی بودند که احتیاج به کمک داشتند و من هم از پول و زمانم مایه میگذاشتم و تا میتونستم به آنها کمک میکردم و با این امید که سرمایه گذاری هم میکنم و این افراد هم بعدا برای من جبران میکنند، با آنها هم شریک میشدم ولی به صورتهای مختلف کارهاشون به نتیجه منفی مالی برای من ختم میشد و جالبی این داستان هم اینه که هر چقدر بیشتر احساس میکردم که میتوانم به آنها کمک بکنم ضربه های بزرگتری می خوردم و چون به تازگی یک اتفاق مشابه دیگر هم برام افتاده بود و این فایل رو قبلا هم دیده بودم و یک لحظه جرقه ای توی ذهنم روشن شد که این ضرر ها مربوط به همان الگوهای تکرار شونده است و این کمی من رو به فکر فرو برد و امروز که به صورت کاملا هدایتی هم خداوند دوباره من رو به این فایل فوقالعاده و بی نظیر هدایت کرد و بسیار مطمئن شدم که باید حتما راه حلی برای این الگو پیدا کنم
انشالله که به راه حل مناسب و درستی هدایت شوم و از شما و دوستان عزیز هم خواهشمندم با نظرات و پیشنهادهای بی نظیرتان در مسیر این هدایت من را راهنمایی بفرمایید
سلام به نظر من همانطور که خودتون فرمودید به دیگران کمک میکردید که آنها هم یه روز به شما کمک کنند در حالی که این یه نوع شرک هست شما باید روی خدا حساب باز کنید نه کمک دیگران آنوقت بدون اینکه شما پولی به دیگران بدهید خدا خودش فرد مناسب رو برای شما میفرسته پس به قدرت خدا خودتون ایمان داشته باشید وبا توکل به خداوند وطی کردن تکامل مطمئن باشید که موفق خواهید شد به همین خاطر هست که استاد میفرمایند در هیچ کاری نه شریک داشته باشید ونه از کسی پول قرض کنید ویا بدهکار کسی شوید شما با قرض دادن پول خود به دیگران وشروع یه سرمایهگذاری در حقیقت این احساس را دارید که به تنهائی از پس کار بر نمیایید در حالی که خداوند میتواند بهترین شریک شما باشد
پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 2
سوال چه الگوهای تکرار شونده ای درباره ی روابط در زندگیتان هست؟
ترمزهای ذهنی
در مبحث پترنها و الگوهای تکرار شونده لازمه که دقت کنیم و ببینیم که چه الگویی هستند که مرتب تکرار میشوند چه رفتارها و نتایجی هستند که مرتب تکرار میشوند این نشون دهنده اینه که افکار و فرکانسهایی را ارسال میکنیم که این اتفاقات تکرار میشوند. یعنی باورهای بنیادین ما اینقدر قوی هستند که هربار داره این فرکانسها را ارسال میکند و یکسری الگوهای تکرار شونده به وجود میآیند. ما کم کم نا آگاهانه پذیرفتیم که این جزوی از زندگیمون هست
برای مهاجرت به مدار بالاتر، نیازمند ترک عادت های مخرب و ایجاد عادت های سازنده است.الگوهای تکرار شونده مخرب و قدیمی باید تغییر کنند به الگوهای مثبت و عادت های جدید حرکت دهنده بسمت رشد و پیشرفت باشند
باید رابطه هامون رو تقویت کنیم
مثلا رابطه مون رو با پول و ثروت را بهبود ببخشیم
رابطه مون رو با خودمون تقویت کنیم و خودمون را دوست داشته باشیم و اولین اولویت زندگی مون باشیم و با شناخت خودمون به یک صلح درونی برسیم
زود از کوره در نریم و کنترل ذهن داشته باشیم
رابطه مون را با سلامتی جسم و جان و روح و ذهن مون را به تعادل برسانیم
وقتی داشتم به مبحث روابط خوب فکر میکردم تازه متوجه شدم که روابط های ما میتونه در همه چیز باشه . یعنی رابطه فقط با یک شخص خاص و یا پارتنر و یا افراد بخصوص و همسرو فرزندان مون فقط نیست .. بلکه روابط مون میتونه در شغل و کارمون باشه . یعنی آیا واقعا اون شغل و حرفه و کسب و کار رو دوست داریم و میتونیم یک ارتباط عمیق و درونی با شغلمون برقرار کنیم ؟؟؟ و یا نه وارد هر شغلی میشیم فقط برای رفع مایحتاج زندگیمون هست و هر دفعه بصورت مکرر از آن شغل خارج میشیم و این الگو مدام تکرار میشه
بقول استاد عزیزمون و با خواندن کپشن های نوشته شده ی خانم شایسته عزیز که گفتند شما نمی توانید عادت های مخرب خود را نگه دارید و به مدار بالاتر مهاجرت کنید. زیرا آن عادتها شما را به مدار کنونی ات زنجیر کرده است.
خب حالا باز هم یک سوال و پرسش دیگر بوجود آمد اینکه چه الگوها و عادت هایی سبب شده که هنوز در مدار کنونی ام زنجیر شده باشم؟؟؟؟
دقیقا این سوالی هست که مدام در مبحث روابط از خودم میپرسم
و یا در مبحث پولی و مالی
یعنی آیا آنقدر روابطم با پول خوب هست که بی جهت پول نازنین م رو صرف چیزهای غیر ضروری نکنم؟؟
آیا واقعا من به پول احترام میگذارم؟؟
آیا برای خودم ارزش قایل هستم ؟؟
آیا به خودم و روابط هایم ارزش قایل هستم
آیا این رو فهمیدم که با هر کسی نشست و برخاست نکنم
یا با هر کسی رستوران نرم و یا با هر کسی غذا نخورم . و یا با هر کسی بحث و گفتگو نکنم؟؟؟
و با دیدن این فایل الگوهای تکرار شوند قسمت 2 در مبحث روابط هزاران سوال پیش میاد که واقعا چه الگوهای فکری در ذهن من هست که آن رفتارهای نادلخواهم بشکلی بصورت آینه توسط دیگران بخصوص نزدیکانم را در مقابل خودم میبینم .. البته خیلی خیلی روی خودم کار کردم و تغییرات خوبی رو در وجودم ایجاد کردم و همین تغییرات باعث شده که دیگه ورق بنفع من برگرده و مدتی است که روابط من با دخترم خیلی بهتر شده .. یعنی من خیلی سعی میکنم ولی غرغرهای مداوم دخترم انگار پایان ناپذیره .. ولی من در مبحث روابط با هیچکسی هیچ تضادی ندارم و همه عاشقانه به من عشق میورزند و بهم احترام میگذارند ولی تنها تضاد من در روابط با دخترم هست که ذهن منو درگیر خودش کرده هر چند سعی میکنم توجه نکنم و اعراض میکنم ولی حتما باید این الگوی تکرار شونده را تصحیح کنم و این روند رو باید بطور مداوم ادامه بدم تا بتونم آن تضادهای چند ماه پیش را بطور کلی تغییر بدم و بصورت پایداری پیش ببرم و دارم سعی و تلاشم رو میکنم..
یک راهکاری که توی کپشن ها خوانده بودم و سیو ش کردم و باید مدام بخودم تمرین بدم این است که از قانون اهرم رنج و لذت استفاده کنم … برای ترک یک عادت محدود کننده و الگوهای تکرار شونده نامناسب و ایجاد یک عادت قدرتمند کننده و تبدیل به یک الگوی تکرار شونده ی مناسب باید یک اهرم رنج و لذت بنویسیم و این برنامه را در ذهن خود نصب کنیم و به این شکل از قدرت ذهن مان به نفع خودمان استفاده کنیم برای اینکه بتوانیم یک عادت قدرتمند کننده جدید را جایگزین عادت محدود کننده قبلی کنیم. و از این طریق میتوانیم الگوهامون رو تغییر بدیم
اگر کانون توجهم رو بزارم روی خواسته هام مطمئنان دیگه این الگوهای تکرار شونده تکرار نمیشه.ففط باید یادم بمانم که اگر الگویی نامناسب تکرار شده طبیعی نیست و باید باورمو در اون زمینه تغییر دهم فقط باید استمرار داشته باشم و با خودم تکرار کنم
در واقع باید بتوانیم باورهای بنیادین خود را درباره روابط شناسایی کنیم و اگر از جنس آن روابط راضی نیستیم، تغییر روابط خود را از تغییر باورهای بنیادین خود درباره روابط شروع کنیم .. اینکه چه روابطی را دوست داریم داشته باشیم ..
و یا اینکه بدنبال الگوهایی باشیم که آن روابط دلبخواه مون را دارند و تحسین شون کنیم و باور کنیم که چنین روابط های دلبخواه مون وجود دارد .. پس من هم میتوانم چنین روابط دلبخواهی را خلق کنم و بسازم ..
موضوع آگاه شدن از اساس رفتارهای مان است. موضوع این است که دلیل رفتارهای خود را بدانیم و از خود بپرسیم آیا این رفتار از یک باور قدرتمند کننده نشات گرفته یا محدود کننده؟!
نکته ی طلایی که باید خیلی خیلی به آن توجه کنم این است که
ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود را بشناسم؛
ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کنم و به این شکل، طبق قانون، خواسته ام را دریافت کنم
استاد همیشه تاکید دارند که حتما کامنت های دوستان رو بخونیم تا در مدار آگاهی ها و تجربیات خوب دوستان باشیم
مثلا در یکی از کامنت های دوستان فوق العاده عالی مون که من همیشه کامنت های ایشون رو دنبال میکنم آقای حمید رضا نارنجی ثانی عزیز هستند خواندم
کامنتی در عقل کل نوشته بودند که انگار یک الگوی تکرار شونده را در این کامنت پیدا کردم و احساس کردم من هم چنین ترمزی را در ذهنم دارم و شاید برای خیلی از ماها هنوز شناسایی نشده باشه .. و دوست دارم عین متن ایشون را اینجا بنویسم و اگر چنین باوری بطور ناخودآگاه در ذهن مون هست را شناسایی کنیم و با باورهای قدرتمند و الگوهای مناسب بطور بنیادین تغییرشون بدیم و
همین مساله باعث ایجاد یه ترمز شده شاید ذهن من پارتنر رو یه جور رغیب برای رشد و خودشناسی میدونه
و یا در قسمتی دیگر از کامنت شون گفتند اصلا انگار هر چیزی که باید بصورت طبیعی تو زندگیم باشه برای ذهن من تبدیل شده به یک عامل حواس پرتی یا دور شدن از مسیر خودشناسی
در ادامه ایشون گفتند.
من قراره که رشد کنم که از زندگیم لذت ببرم ، بلد باشم در کنار انسانها حس خوبیو تجربه کنم نه اینکه تا آخر عمر تک و تنها باشم ووووو. این گوشه نشینی به هر دلیل و توجیحی غلطه یه جور پاک کردن صورت مساله است خود پیامبر سالی یکماه، میرفت تو غار. .. من چند ساله تو غارم این اشتباهه دیگه من از همه آدمها فاصله گرفتم انگار دارم کلا از انسانیت دور میشم من انگار دیگه اون آدم شاد و اهل شیطونی نیستم گفتم بابا نکنه داری راهو غلط میری؟؟؟یک نسبت زمانی و یک تعادل رو سعی کن وارد زندگیت کنی
چه باور قشنگی رو ایشون گفتند و برام خیلی جالب بود و دوست داشتم این تغییر باور رو هم اینجا با شما دوستان عزیزم به اشتراک بذارم
البته من بر این باورم که وقتی ما روی خودمان کار کنیم با ارسال فرکانس های مان میتوانیم افرادی رو بسمت خودمون جذب کنیم با افکار و با آرمان های ما در هماهنگی کامل باشند و حتی الگوهایی در همین سایت هستند که زوج های فوق العاده خوبی در کنار هم هستند که با عشق در کنار هم رشد میکنند و روابط فوق العاده خوبی هم با هم دارند که نمونه ی بارزش هم استاد عباسمنش و خانم شایسته هستند
انقدر چیزها تو زندکی همه ما هست که نمیبینیم چون بلد نیستیم یه تعادل تو بخشهای مختلف زندگیمون ایجاد کنیم من که دارم سعی میکنم آروم آروم این تعادل رو ایحاد کنم ، و خدا هدایت میکنه
خدایااا کمکم کن که بتونم بیشتر از همیشه در این قسمت فعالیت و تلاش ذهنی کنم تا بتونم الگوهای تکرار شونده ی مخربی که سالیان سال با من همراه بوده را شناسایی و در ادامه بنفع خودم تغییرشون بدم الهی آمین
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی و انرژی و سلامتی و پول و ثروت. و نعمت و برکت می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST