اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
طوری که اگه برم توی جمعی که هزاران نفر(این رو به مراتب تجربه کردم) که توی این زمینه فعال هستن. دیدگاه ها و نظرات من طوریه که جلب توجه میکنم و ازم شروع میکنن به سوال پرسیدن.
دلیلش هم اینه که بالای 50 کتاب توی این زمینه خوندم.
توی این 6 سال روزی 5 تا 10 ساعت تمرکزم روی این کاره.
و هر روز در حال آموزش هستم
هر روز در حال ژورنال نویسی
هر روز سعی میکنم زندگی نامه ی افراد موفق در این رشته رو بخوانم و یا در یوتوپ دنبال کنم.
و کسایی که به حرفهای من توی این چندسال گوش دادن موفق شدن ، طوری که بهم زنگ میزنن یا پیام میدن که آقا اگه حرفها و نکته های ظریف شما راجع به مدیریت سرمایه و مدیرت روان و نحوه ی ساخت استراتژی نبود ما همش باید دور خودمان میچرخیدیم.
اینها رو نگفتم که تعریف کنم از خودم. اینها رو گفتم که از این به بعد برای نتایجم وقتی حرف میزنم شاید استاد یا کسی متوجه گیر کار من شد.
نتایجم در این 6 سال هر روز بدتر از روز قبل هست.
اگه سالهای اول ب صورت شانسی معاملات خوبی داشتم ولی الان انقدر همه ی معاملاتم بازنده هستن که حس میکنم یک هوشمندی، یک نیروی برتری یه چیزی شاید خدا دلش نمیخواد من سود کنم.
الگوهای تکرار شونده ی من اینه که روی هر حسابی که کار میکنم به صورت غیرباوری شروع میکنه به سقوط.
در صورتی ک همین آموزشهایی ک خودم ب بقیه دادم رو اونا دارن سود میگرن.
به عنوان مثال در روز من اجازه دارم طبق استراتژی و مدیریت سرمایم 1 معامله کنم از بین 5 موقعیت به وجود آمده. بعد من همیشه معامله ای رو انجام میدم که به ضرر ختم میشه در صورتی که اون 4 تا معامله ی دیگه رو اگه میگرفتم هر 4 تا سودده بودن.
حس میکنم یک چیزی توی سرم هست و میگه تصمیماتی رو بگیرم که نتیجه ضرر میشه
و بقیه ی کسایی ک آموزش سبک خودم رو بهشان دادن معاملاتی رو میگیرن که نتیجش مثبت بشه.
ولی هر چ فکر میکنم دلیلی در کارهای اشتباهم نمیبینم
و مطمعنم که دلیلش باورهای منه و همین باورها باعث میشه که من هدایت بشم به سمت گرفتن معاملات اشتباه.
استاد اگه لطف کنی خودت اگه چیزی ب ذهنت رسید بگی چون من 5 ساله ک یک روز نیست ک ویس شمارو گوش ندم و الان ازت میخوام که حتما حتما اگه راه کاری داری بگی
سلام عرض میکنم خدمت دوست عزیزمون من همیشه از تجربه های دوستانی که خیلی وقته با استاد حرکت میکنند میخونم و اینکه من چند ماهی میشه که بصورت مدوام فایل گوش میدم و واقعا خیلی خیلی تاثیر گذار بوده تو زندگی من
ابن اولین باریه که دارم به کسی پاسخ میدم و بخاطر این پاسخ دادم که ددیم حرفی برای گفتن دارم و اینکه کسی پاسخ سوال شمارو نداده بود
دوست عزیز فقط گوش دادن فایل ملاک نیست اون چیزی ملاکه گوش دادن دائمی این فایل ها و بعد عمل کردن به آنهاست
خب شما قطعا بهتر از من میدونید که استاد چندین بار در مورد هدایت صحبت کردند اینکه ضرر می کنید معلومه از خدا و قدرت برترتون هدایت طلب نمیکنید و چه بسا خیلی باور های محدود کننده تو این زمینه دارید
اتفاقا افرادی رو دیدم که خیلی تو زمینه ای شاگرد پرورش دادن و نتونستن خودشون موفق بشن
از اینجا میفهمیم تنها اطلاعات و دانش مربوط به اون زمینه کافی نیست و تا زمانی که باورهاتون مشکل داره مهم نیست چه کاری رو انجام میدین دست به طلا هم بزنید خاک میشه
از طرفی من خیلی تحسینتون میکنم و خیلی خیلی تبریک میگم که خیلی متمرکز توی زمینه ای دارید تلاش میکنید قطعا کارتون خیلی با ارزشه
و من توصیه میکنم از این به بعد از اون 10 ساعتی که گفتین 7 ساعتشو اختصاص بدین به تمرکز روی کنکاش باورهاتون در زمینه های مختلف زندگیتون
و اینکه بنظرم دوره 12 قدم میتونه دوره ی خوبی برای شما باشه
اما خیلی تعهد توش داره
اینکه نتیجه نمیگیرید
برمیگرده به اینکه شاید تعهد کافی ندارید
مثلا اگر استاد میگه وام نگیرید قرض نگیرید و ندید
اینکه میگه بجای تمرکز روی پیشرفت بقیه روی خودتون تمرکز کنید چقدر تعهد دارید به این موضوع چقدر دستتونو مقابل دیگران دراز نمیکنید من نمیدونم ولی شما بگردین ببینید کجا دارید علارغم آموزش های استاد مسیر قبلی خودتون رو میرید
بنظرم توی باور های توحیدی باید خیلی خیلی روش کار کنید و احتمالا ضعف شماست و چه بسا خیلی موضوع مهمیه چون انگار باهاش میتونید همه ی جبنه های زمدگیتون رو رشد بدین
سلام حامد عزیز چقدر خوشحال شدم کامنتت رو دیدم و مطالب عالیش رو خوندم.
اول از همه میخوام بهت بگم که دستمریزاد که شغلی رو انتخاب کردی که لاجرم برای موفقیت مالی باید و باید انسان بهتری بشی و حتما خودت رو کاملا بشناسی.
من هم تریدرم و تمام مسیرهای تو رو رفتم و حالا میخوام نسبت به تجربه های خودم مطالبی رو باهات در میون بذارم؛
اینکه یک سری آموزش به دیگران دادی و اونها دارن با استفاده از همون آموزش ها به سود میرسند دو دلیل عمده میتونه داشته باشه:
1-اطلاعاتی که اونا دریافت کردن اطلاعات محدودیه و مثل شما این همه بارش فکری نمیشن و هر دومون خوب میدونیم لحظه نشستن پای چارت چقدر دیدگاه میتونیم داشته باشیم.
در آن واحد بر اساس دو تا استراتژی که بلدیم هم میتونیم بای بگیریم و هم سل.
پس راه چارش اینه که اون استراتژی که ازش مطمئن تریم رو یادداشت کنیم در پلن معاملاتیمون و فقط بر همون اساس اگر ستاپ تشکیل شد وارد معامله بشیم.
2-باورهای متفاوت اون ها که خیلی خیلی مهمه؛
حالا شاید سوالت این باشه که به طور ویژه چه باوری میتونه در ترید تاثیر بذاره؛تبریک میگم این بهترین سواله
ببین باورها و ترمز هایی که من خودم در کارم شناسایی کردم رو چند نمونش رو برات مثال میزنم.
باور کمبود:این خیلی مهمه حتما در سایت جستجو کن و بدون معمولا ماها از کودکی باور کمبود در وجودمون شکل گرفته و در معامله گری چون فکر میکنی ممکنه این فرصت رو از دست بدی عجله میکنی برای ورود و ترس از دست دادن سود رو داری معاملتو زود میبندی و یا چون خودت رو بد شانس میدونی ممکنه اصلا باور نکنی اون ستاپی که تو دلت میخواد شکل گرفته و الان اتفاقا بهترین معامله زندگیته و زود میبندیش…
باور بعدی میتونه خود محوری باشه و اینکه فراموش کنی که حتی در ترید هم خدا باید تو رو هدایت کنه به سمت دیدن بهترین ستاپ و مشخص کردن بهترین نواحی و فکر کنی که خودت بهتر میتونی تشخیص بدی و…
خلاصه که مطمئن باش مسیری که رفتی درسته و فقط کافیه خودت رو بهتر بشناسی و در نتیجه خدای خودت رو بهتر بشناسی و هر زمان نیاز داشتی هر چقدر دلت خواست از جیبش پول برداری و سلامتی و نعمت…
فایل توحیدی شماره11 استاد رو ببین ،بارها گوش بده و حتما حتما حتما کامنت بچه ها رو بخون…
خیلی استفاده کردم. دقیقا نکاتی که فرمودید درست بودن.
از اون تاریخ که کامنت گذاشتم چند وقته گذشته و الان من دیدگاه شما رو دیدم.
من هدایت شدم به خرید کتاب معامله گر غیر هیجانی نوشته لری لوین.
متوجه شدم بزرگترین مشکلی که داشتم این بود که اون تصویری که از خودم داشتم تصویر یک معامله گر شکست خورده بوده .
تمرکز اون کتاب روی این هست که هر انسانی یک تصویر از خودش در ناخودآگاهش ثبت شده و اگه اون تصویر رو تغییر نده مهم نیست که چقدر آموزش دیده باشه و چقدر تلاش کرده باشه. چون تصمیمی که در لحظه میگیره با توجه به اون تصویریه که در ناخودآگاهش ثبت شده.
و من تصویری که از خودم داشتم یک فردی بود که کسی تریدر میشه که مثل البروکس 10 سال تلاش کنه و بعداز 10 سال موفق میشه .
و اینکه ترید شغله که از هر 100 نفر 2 نفر طبق آمار به سود میرسن و اون 2 نفر هم حداقل 5 سال باید طول بکشه.
همین تصویر در ذهن من باعث میشد که مکانیزم شکست فعال بشه ک این مکانیزم وظیفه داره تصمیماتی رو در سر من بزاره که این تصمیمات نتیجش بشه هم فرکانس از جنس باوری که در ضمیر ناخودآگاهم است(همون تصویر در ذهنم)
راهکاری هم که داشت این بود که باید این باورهای محدودکنندخ رو تغییر بدم و هر روز قبل از معامله به مدت 10 تا 30 دقیقه تصویر سازی کنم .
تصویرسازی از اتفاقی که در اون روز معاملاتی میخواد برام رخ بده. و این تصویرسازی باعث شد که تصویر توی ذهنم کم کم تغییر کنه و به جای مکانیزم شکست این بار مکانیزم موفقت در ضمیر ناخودآگاه فعال بشه و هدایت بشم به سمت معاملاتی که نتیجش هم فرکانس باشه با تصویر جدید در ذهنم.
الگوی تکرار شونده ای که توی رابطه عاطفیم دیدم این بود بعد ازیه مدت باهم بودن اون رابطه ازطرف شخص مقابلم تموم میشه درحالی که همه چیز خوب بنظر میرسید ولی با یه پیامی که از خوبی و ها ویژگی های خوبم گفته و حتی ذکر کرده که مشکل از خودشه و نه من و به دلیل یسری شرایطی که داره میخواد این رابطه تموم بشه…
استاد من این الگورو دقیقااا با دونفر تجربه کردم تقریبا همون حرفا و همون تمومشدن رابطه دقیقا همه چیز یکی بود ولی اسم این دونفر فرق میکرد اینجا بود که فهمیدم من یه الگوی تکرارشونده ای رو دارم تجربه میکنم خیلب سعی کردم بفهمم چه باورهایی دارم که اینطور میشه ولی هنوز نفهمیدم ولی خداوند هدایتم میکنه که حلشون کنم و بهترین رابطه عمرم رو تجربه کنم.
استادمن وقتی فهمیدم این الگورو دارم و بعد اون رابطه ای که داشتم انگار چشام بیشتر واشد که من دقیقا ازیه رابطه چی میخوام و خواسته های جدیدی برام به وجود اومد و بعد از اون وارد رابطه نشدم یعنی ترجیح دادم تمرکزم روی پیشرفت خودم باشه و درزمان مناسب توی مسیر یه رابطه سرشار ازعشق و احترام قرار میگیرم بدون اینکه بخوام تلاشی کنم یا تقلایی کنم.
گاهی اون ترسه میاد نکنه این الگوی تکرارشونده حل نشده باشه و رابطه بعدیمم اینطور باشه و به این صورت تموم میشه ولی میگم نه اگه یه چیزی دوبار برام اتفاق افتاده دلیل نمیشه سومین بارهم اتفاق بیوفته من تغییر کردم من شخصیتم تغییر کرده من یه ادم دیگم من درحال بهبود خودمم پس قطعا رابطه خوبی روهم زندگی میکنم.
استاد من توی رابطه عاطفی خیلی شخصیت محکم و قوی داریم و عاشق این ویژگی هستم که به لطف خداوند درون من هست و یه اوم مثبت نگر و بیخیال و ریلکس هستم.
من بعد اینکه رابطم تمومشد و اون پیام رو ازاون شخص دریافت کردم فقط نیم ساعت اول رو احساسی رفتارکردم و بعد اون باورهایی که ساخته بودم رو با خودم تکرارکردم که این رابطه یه تضادبود من خواستم برام واضح ترشدالان بهتر میدونم چی میخوام بهتر میتونم خواستم رو بنویسم جهان درحال رشد و پیشرفته و رابطه بعدیم صد درصد بهتر اینه و حتی ترجیح دادم جواب اون شخص رو ندم و درجا همه چیزو پاک کنم و همه چیز همون شب برام تمومشد و من همیشه اینطوربودم و هستم وقتی شخصی از زندگی و فرکانس من بیرون میره اون شخص دیگه واسه همیشه رفته و دیگه پیگیرش نمیشم و میگم اوکیه مدار وفرکانسمون تغییر کرده و طبق شناختی که از آدم های دورم داشتم میفهمیدم مدارم بالاتر رفته.
استاد خیلی زود میتونم برگردم به اون حالت اولیه زندگیم وقتی که اون شخص نبود فردای اون روز وقتی اجیم دیدکارامو انجام میدم حالم بدنیست و حالم خوبه و ناراحت نیستم و خیلی ریلکس بودم که انگار نه انگار اون شخص اززندگیم رفته برگشت بم گفت عاطی چطور انقدر ریلکسی؟من اگه بودم کلی گریه و زاری راه انداخته بودم الان تو واقعا بی احساس ترین ادمی که دیدم…
اون موقع به این حرفش خندیدم و گفتم نه میدونی چیه وقتی از قانون خبرداریم دلیلی نداره بخوایم سوگواری کنیم اقا اون شخص دیگه هم مدار من نیست و من خواستم رو بهتر فهمیدم و با تغییرزاویه دیدمه که اینطور ارومم.
همیشه خداروشکر میکنم که این ویژگی رو دارم خداجونم سپاسگذارم ازت.
استاد الان که فکر میکنم بنظرم تجربه اون رابطه اولیم بخاطر اینه که تکامل رعایت نشده بوده و امون ندادیم درست هموبشناسیم و من با برداشت اشتباهی که داشتم ازحرفاتون که اگر حالت خوبه و حست خوبه یعنی دیگه تمومه و داری کار درست رو انجام میدی اجازه ندادم تکامل طی بشه و بشناخت درستی ازاون شخص برسم و توی رابطه دومم احساسی رفتار کردم و بازم اجازه ندادم تکامل رابطه طی بشه و به شناخت ازاون شخص برسم و واسه همینه این الگوی تکرارشونده پیش اومده ولی الان درسمو گرفتم که تکامل توی همه چیزززز باید طی بشه حتی روابطت با ادما حالا چه رابطه عاطفی و یا چه رابطه دوستانه…
ولی یه تکرار دیگه ای که توی روابطم داشتم این بود که باهرشخصی اشنا میشدم حالا چه پارتنرم ویا چه دوست و اشنا ازنظر مالی ادمای ثروتمندی نبودن و همشه یه نیازمالی داشتن ویا حتی اگر خوب پول میساختن بخاطر وام و قرض و… بازم هیچی نداشتن و اینم فکر میکنم بخاطر دیدگاه نادرستیه که بخاطر ادمای ثروتمند داشتم ویا خودم رو لایق ارتباط با اونها نمیدونستم که همچین چیزی رو تجربه میکردم نمیگم حل شده ها ولی بهتره وادمای ثروتمند بیشتری رو میبینم و باشون در ارتباطم و یادم باشه احساس ارزشمندی دورونی مهمه و اگر شخصی پولدارترمن باشه دلیل نمیشه خودم رو لایق ندونم برای ارتباط برقرارکردن با اون درهرصورت ما دوتامون تکه ای ازخداوند هستیم و دوتامون به یه اندازه به خداوند نزدیکیم و من لایقم بدون اینکه کاری کنم من با همین شرایط و همین وضعیت مالی ومهارت و خانوادم لایقم و نیاز نیست کاری کنم(عوامل بیرونی)تالایق بشم.
خدایاشکرت که ذهنم بازترشد استادواقعا نوشتن معجزه میکنه خدایاشکرت واقعا.
باسلام و درود فراوان خدمت استاد عزیز و دوست داشتنیم عباس منش و خانم مریم شایسته گرامی و تمام دوستان عزیزم
الگوهای تکرار شونده در روابطم
1- اکثر کسانی که با آنها در ارتباط هستم بیماری جسمی دارند و از درد می نالند
2- اغلب کسانی که باهاشون در ارتباط هستم نیاز به کمک دارند وبه من می گویند که باید به ما انرژی بدی زندگی برای ما بسازی و حال مارا خوب کنی
3- اغلب کسانی که نزدیک منم هستند نیاز به حمایت مالی و پول دارند
4- اغلب افرادی که با آنها در رابطه هستم یا همسن من هستند یا از من بزرگترند.
5- اغلب افرادی که با من در ارتباط هستند مرا محدود میکنند و فقط می خواهند فقط برای آنها باشم
6- تعدادی از افرادی که خیلی بهم نزدیک هستند فقط موقع نیازهای مالی یا مشکلی که دارند منو میخواهند
7- اغلب افرادی که اطراف من هستند ضعیف هستند و اصلا از قوانین هیچی نمی دانند اصلا افراد قوی اطرافم نیستند
8- وقتی توی جمع هستم و حرفی میزنم خیلی کم به حرف من توجه می شود یا اصلا حرف منو قطع می کنند و اهمیت نمی دهند
9- اغلب افرادی که با آنها در ارتباط هستم به مسائل و مشکلات جامعه و دنیا و اخبار خیلی اهمیت می دهند
10- اغلب افرادی که باهاشون در ارتباط هستم فکر می کنند که من یه آدم زیرک و بدجنس هستم درصورتی که خیلی باهاشون صادق و ساده هستم ولی اونا برعکس برداشت می کنند
11- اغلب افرادی که باهاشون درارتباط هستم از نظر مالی همسطح خودم هستند و اصلا با آدم ثروتمندی دوست نیستم
12- اغلب افرادی که اطراف من هستند عاشق خونسردی و ریلکس بودن من هستند
خیلی خیلی از استاد عباس منش سپاسگزارم که باعث شد این همه الگوهای تکرار شونده را پیدا کنم. از دوستان عزیزم سپاسگزارم که به همدیگه کمک میکنیم تا بهتر زندگی کنیم
استاد جانم و خانم شایسته عزیز ودوستان گرامی و آقای شهرام محمدی عزیز لطفا اگه راهکاری جهت اصلاح در مورد این الگوهای تکرار شونده دارید برام بنویسید تا اصلاحشون کنم
باعرض سلام خدمت بهترین استاد دنیا و دوستان خوبم که در این خانواده صمیمی حضور دارند ممنون میشم اگر مرا راهنمایی کنید
من قبلاً آدم منفی نگری بودم و همیشه از زندگیم ناراضی بودم که چرا نسبت به دیگران همیشه عقب هستم وچرا نمیتونم به حداقل نیازهای زندگیم برسم و الگوهای تکرار شونده زیادی دارم هم از لحاظ مالی و هم ارتباطات نسبت به قبلاً خیلی دیدگاهم به اتفاقات بهتر شده و همیشه یه کسی تو ذهنم میگه که همه چیز تغییر میکنه حتی به قول استاد نشونه هاش رو هم دیدم من کارم تعمیر مبل هست وهمین دیشب داخل مبل یه حلقه طلا دیدم و به صاحب مبل برگردوندم و این رو نشونه دیدم که زندگیم تغییر میکنه ولی نمیدونم چرا نسبت به همین تغییر ذهنیتی که پیداکردم تو زندگیم تغییر نمیبینم ممنون میشم راهنمایی کنید ولی به قول یکی از دوستان همین که از ناسپاسی به شکر گذاری رسیدم باز هم خداروشاکرم
امیدوارم به زودی همه دوستان به خواسته هایشان برسند با تشکر
من هرجا میرم سرکار اولش همه چی خوبه تا چندماه. کم کم همه علیه من میشن و در نهایت هم طوری برخورد میکنن که یا خودم استعفا بدم و یا اخراج میشم. درصورتیکه تحصیلات عالیه دارم و کلی گواهینامه های معتبر و بسیار مسئولیت پذیر هستم و کاری. اما در بچه گی هم همین حس رو داشتم که همه بچه ها باهمن و من تنهام. و باید به زور خودمو توی گروهشون جا بدم. الانم هرجا میرم سرکار احساس میکنم همه علیه من میشن. بااینکه کاملا اجتماعی و اهل معاشرت هستم اما نمیدونم کجای کارم اشتباهه که این الگوی تکراری برای من اتفاق میفته به طوریکه دیگه میترسم برم سرکار.
سلام به استاد عزیزم بار چندم هست که به این فایل گوش میدم
سوال چه الگوهایی تکرار شونده ای در روابط در زندگی من وجود دارد؟
الان که دارم فکر میکنم در کل دوران زندگیم هیچ مردی که از نظر مالی و جایگاه موفقیتی بالا باشه به من جذب نشده با اینکه من بسیار زیبا هستم و همه زیبایی من را بهم میگند حتی خانم ها . و میبینم که اااا من با همین الگو ازدواج کردم همسر من با یه ماشین وانت درب داغون و لباس های تنش ( فقط همین دوتارا داشت که به خواستگاری من اومد با اینکه میشه گفت دوپله از نظر مالی بالاتر از ایشون هم بودیم یجورایی وجالب اینجاست هیچ کس ازش هیچی نخواست معمولا از پسر تو شهر ما مخصوصا تو خانواده ما خونه وماشین اینارا میخواند حتما) و هنوز هم از نظر مالی تو این سیکل گیر افتادم . با اینکه خیلی تلاش میکنم از نظر مالی موفق بشوم اما هنوز اتفاق نیوفتاده یا اینکه درامد خودم به دو سال رو به رشد(البته با کار فیزیکی سخت) و الان هم رو به افول ( چون من دیگه اون کار فیزیک سخت را نمیخوام وحجم کار را کم کردم)
خب نتیجه اول اینکه من از نظر باوری در سطح پایین مالی هستم که اول همچین همسری جذب کردم
و دقیقا سر همین موضوع مالی با همسرم چند وقت یکبار به مشکل برمیخورم که چطوریه که همه اقایون اطراف ما پیشرفت میکنند اما تونه
( خب یه بخشی از این به من برمیگرده دیگه.چقدر من جای کار داره باورهام وقتی بهش فکر میکنم)
در دوستان من یه دوست بیست وچند ساله دارمکه به شدت روی نکات منفی واخبار بیماری زوم هستش و من وقتی مدارم میاد پایین با این دوستم رفت و آمدم زیاد میشه من از این به بعد باید آگاه باشم و اینونشونه از مدار خودم قرار بدم
دوتا سه تا دیگه از دوستام هستند که شخصیت خیلی مستقلی دارند من باید به اونا توجه
کنم
در مورد کار
در طول شیش سال کاریم همش کسایی به من پیشنهاد کار میدند یا با کسایی کار کردم که میخواهند من با پول کم واسشون کار کنم ( در تکامل قیمتا بیشتر شده اما باز هم نسبت به کسایی که با من یه سابقه کاری دارند خیلی کمتره جوری که بعضی وقتا با افراد که دوسال سابقه کار دارند هم تراز مبشه )
یه دوستی هم همسرم داره که این اقا به طور متناوب و حتی هفته ای یکبار با یه خانم حدید دوست میشه و هربار میخواد من وهمسرم را به دوستش معرفی کنه تا حایی که من اسم های این دختر ها را یادم میره .
یه نکته بگم برای اقایون اینجا به نظر من که یه خانوم هستم اصلا اقایونی که با خانم های زیادی وارد رابطه میشند جذاب نیستند چون ثبات ندارند چون به نظر من به روح وجسم خودشون اخترام نمیذارند
سلام استاد من در مورد روابط در رابطه عاطفی قبلی موضوع بسیار حساس بودم و در مورد شخصی که قبلاً پارتنرم با او بوده به شدت احساس میکردم که هنوز به اون شخص احساس علاقه دارد و به او حسادت میکردم همین افکار منفی و بیمارگونه و احساس بیارزشی و بیلیاقتی در مورد عشق باعث مشکلات روحی من و رفتارهای نادرست در رابطم با آن شخص میشد که باعث خسته شدن شخص از حرفهای تکراری و و تمرکز من در گذشته او میشد این الگو در ازدواجم هم تکرار شد و حالا میفهمم که باورهای عدم لیاقت من و گوش دادن آهنگهای نامناسب باعث باورهای نامناسب در رابطه من شده که منجر به شکست من میشود حالا به دنبال راهکاری برای تغییر این باورها هستم راهکار درمان این افکار بیماریها عشق خود و تمرکز بر روی روابط زیبا است اما یک پروسه بسیار زمانبر و من بسیار پاشنههای آشیل در این مسئله دارم چه راهکارهایی را در این مورد شما پیشنهاد میدهید
2.افرادی که بیشتر تو روابط باهاشون به مشکل می خوریم یعنی سادگی وخاکی بودن ما انتظار آنها را بالا میبرد و ما در نهایت تصمیم میگیریم رابطه رو یا کم کنیم یا قطع کنیم
3.در کار نیز بیشتر مورد سو استفاده قرار میگیریم هم از نظر نوع رفتار و هم از نظر مالی و خیلی راحت طرف کاریمون به خودشون این اجازه رو میدهدکه ضرر به ما برسد ولی به خودشون نه و ما هم اغلب
ساکت میمانیم و یا اگر هم چیزی بگویم دیگه کار از کار گذشته است وزود خودمون را راضی میکنیم که ولش کن .(مثلا فکر نکند که ما نیاز داریم یا مهم است برامون )
4 افرادی که با رابطه داشتن ما به هیچ وجه دوست ندارند رابطه شون رو قطع کنند(چون ما معمولا اعتراض به هیچی نداریم و کمتر از خودمون دفاع میکنیم و رودربایستی زیاد داریم
بیشتر به نظرات دیگران اهمیت میدهیم )
و اینها مواردبیشتر در همه جهات زندگیمان هستند، چنین افرادی هستن و این الگوها زیاد تکرار شونده است برایمان
اینکه می گویم ما منظورم من و همسر هستیم که هر دو مشترکات داریم در این روابط چه قبل از اشنایمان و چه در زندگی مشترکمان
و تقریبا 6 ماه است در این مسیر قرار گرفته ایم خدار و سپاس که داریم تغییر میکنیم افراد با دیدن ما تعجب میکنن ولی ما تصمیم جدی به تغییر گرفتیم و خودمون از نوع رابطه های که داریم می سازیم و اعتماد به نفس و عزت نفسمان بالاتر میرود و احساس ارزشمندی رو در خودمون و رابطه هایمان میبینیم خوشحال و راضی هستیم
سپاس از خدای بی نهایت مهربانم و سپاس از دستان شیرینش
سلام
این اولین کامنتی هست که من دارممیزارم.
چون واقعا تحت فشارم.
از نظر مالی:
من توی شغل معاملگری بازار مالی هستم
و 6 ساله حدودا شروع کردم
طوری که اگه برم توی جمعی که هزاران نفر(این رو به مراتب تجربه کردم) که توی این زمینه فعال هستن. دیدگاه ها و نظرات من طوریه که جلب توجه میکنم و ازم شروع میکنن به سوال پرسیدن.
دلیلش هم اینه که بالای 50 کتاب توی این زمینه خوندم.
توی این 6 سال روزی 5 تا 10 ساعت تمرکزم روی این کاره.
و هر روز در حال آموزش هستم
هر روز در حال ژورنال نویسی
هر روز سعی میکنم زندگی نامه ی افراد موفق در این رشته رو بخوانم و یا در یوتوپ دنبال کنم.
و کسایی که به حرفهای من توی این چندسال گوش دادن موفق شدن ، طوری که بهم زنگ میزنن یا پیام میدن که آقا اگه حرفها و نکته های ظریف شما راجع به مدیریت سرمایه و مدیرت روان و نحوه ی ساخت استراتژی نبود ما همش باید دور خودمان میچرخیدیم.
اینها رو نگفتم که تعریف کنم از خودم. اینها رو گفتم که از این به بعد برای نتایجم وقتی حرف میزنم شاید استاد یا کسی متوجه گیر کار من شد.
نتایجم در این 6 سال هر روز بدتر از روز قبل هست.
اگه سالهای اول ب صورت شانسی معاملات خوبی داشتم ولی الان انقدر همه ی معاملاتم بازنده هستن که حس میکنم یک هوشمندی، یک نیروی برتری یه چیزی شاید خدا دلش نمیخواد من سود کنم.
الگوهای تکرار شونده ی من اینه که روی هر حسابی که کار میکنم به صورت غیرباوری شروع میکنه به سقوط.
در صورتی ک همین آموزشهایی ک خودم ب بقیه دادم رو اونا دارن سود میگرن.
به عنوان مثال در روز من اجازه دارم طبق استراتژی و مدیریت سرمایم 1 معامله کنم از بین 5 موقعیت به وجود آمده. بعد من همیشه معامله ای رو انجام میدم که به ضرر ختم میشه در صورتی که اون 4 تا معامله ی دیگه رو اگه میگرفتم هر 4 تا سودده بودن.
حس میکنم یک چیزی توی سرم هست و میگه تصمیماتی رو بگیرم که نتیجه ضرر میشه
و بقیه ی کسایی ک آموزش سبک خودم رو بهشان دادن معاملاتی رو میگیرن که نتیجش مثبت بشه.
ولی هر چ فکر میکنم دلیلی در کارهای اشتباهم نمیبینم
و مطمعنم که دلیلش باورهای منه و همین باورها باعث میشه که من هدایت بشم به سمت گرفتن معاملات اشتباه.
استاد اگه لطف کنی خودت اگه چیزی ب ذهنت رسید بگی چون من 5 ساله ک یک روز نیست ک ویس شمارو گوش ندم و الان ازت میخوام که حتما حتما اگه راه کاری داری بگی
سلام عرض میکنم خدمت دوست عزیزمون من همیشه از تجربه های دوستانی که خیلی وقته با استاد حرکت میکنند میخونم و اینکه من چند ماهی میشه که بصورت مدوام فایل گوش میدم و واقعا خیلی خیلی تاثیر گذار بوده تو زندگی من
ابن اولین باریه که دارم به کسی پاسخ میدم و بخاطر این پاسخ دادم که ددیم حرفی برای گفتن دارم و اینکه کسی پاسخ سوال شمارو نداده بود
دوست عزیز فقط گوش دادن فایل ملاک نیست اون چیزی ملاکه گوش دادن دائمی این فایل ها و بعد عمل کردن به آنهاست
خب شما قطعا بهتر از من میدونید که استاد چندین بار در مورد هدایت صحبت کردند اینکه ضرر می کنید معلومه از خدا و قدرت برترتون هدایت طلب نمیکنید و چه بسا خیلی باور های محدود کننده تو این زمینه دارید
اتفاقا افرادی رو دیدم که خیلی تو زمینه ای شاگرد پرورش دادن و نتونستن خودشون موفق بشن
از اینجا میفهمیم تنها اطلاعات و دانش مربوط به اون زمینه کافی نیست و تا زمانی که باورهاتون مشکل داره مهم نیست چه کاری رو انجام میدین دست به طلا هم بزنید خاک میشه
از طرفی من خیلی تحسینتون میکنم و خیلی خیلی تبریک میگم که خیلی متمرکز توی زمینه ای دارید تلاش میکنید قطعا کارتون خیلی با ارزشه
و من توصیه میکنم از این به بعد از اون 10 ساعتی که گفتین 7 ساعتشو اختصاص بدین به تمرکز روی کنکاش باورهاتون در زمینه های مختلف زندگیتون
و اینکه بنظرم دوره 12 قدم میتونه دوره ی خوبی برای شما باشه
اما خیلی تعهد توش داره
اینکه نتیجه نمیگیرید
برمیگرده به اینکه شاید تعهد کافی ندارید
مثلا اگر استاد میگه وام نگیرید قرض نگیرید و ندید
اینکه میگه بجای تمرکز روی پیشرفت بقیه روی خودتون تمرکز کنید چقدر تعهد دارید به این موضوع چقدر دستتونو مقابل دیگران دراز نمیکنید من نمیدونم ولی شما بگردین ببینید کجا دارید علارغم آموزش های استاد مسیر قبلی خودتون رو میرید
بنظرم توی باور های توحیدی باید خیلی خیلی روش کار کنید و احتمالا ضعف شماست و چه بسا خیلی موضوع مهمیه چون انگار باهاش میتونید همه ی جبنه های زمدگیتون رو رشد بدین
توحید عملی 1تا 11 رو دوباره گوش بدین
چگونه ثروت خود را سه برابر کنیم
و اینکه در آخر هم به خودتون سخت نگیرید
و اجازه بدین که ذره ذره بهتر بشین
سلام خانم محمدی عزیز
خیلی خیلی ممنونم از وقتی که گذاشتید
بله دقیقا مشکل باورهای منه نه تلاش کردن و نه آموزش دیدن و نه تمرکزم
تا زمانی که باورهای درست به وجود نیاد مهم نیست که چقدر استعداد و استمرار و علاقه داشته باشم
بازم ممنون از نظری که دادید و وقتی که گذاشتید
سلام حامد عزیز چقدر خوشحال شدم کامنتت رو دیدم و مطالب عالیش رو خوندم.
اول از همه میخوام بهت بگم که دستمریزاد که شغلی رو انتخاب کردی که لاجرم برای موفقیت مالی باید و باید انسان بهتری بشی و حتما خودت رو کاملا بشناسی.
من هم تریدرم و تمام مسیرهای تو رو رفتم و حالا میخوام نسبت به تجربه های خودم مطالبی رو باهات در میون بذارم؛
اینکه یک سری آموزش به دیگران دادی و اونها دارن با استفاده از همون آموزش ها به سود میرسند دو دلیل عمده میتونه داشته باشه:
1-اطلاعاتی که اونا دریافت کردن اطلاعات محدودیه و مثل شما این همه بارش فکری نمیشن و هر دومون خوب میدونیم لحظه نشستن پای چارت چقدر دیدگاه میتونیم داشته باشیم.
در آن واحد بر اساس دو تا استراتژی که بلدیم هم میتونیم بای بگیریم و هم سل.
پس راه چارش اینه که اون استراتژی که ازش مطمئن تریم رو یادداشت کنیم در پلن معاملاتیمون و فقط بر همون اساس اگر ستاپ تشکیل شد وارد معامله بشیم.
2-باورهای متفاوت اون ها که خیلی خیلی مهمه؛
حالا شاید سوالت این باشه که به طور ویژه چه باوری میتونه در ترید تاثیر بذاره؛تبریک میگم این بهترین سواله
ببین باورها و ترمز هایی که من خودم در کارم شناسایی کردم رو چند نمونش رو برات مثال میزنم.
باور کمبود:این خیلی مهمه حتما در سایت جستجو کن و بدون معمولا ماها از کودکی باور کمبود در وجودمون شکل گرفته و در معامله گری چون فکر میکنی ممکنه این فرصت رو از دست بدی عجله میکنی برای ورود و ترس از دست دادن سود رو داری معاملتو زود میبندی و یا چون خودت رو بد شانس میدونی ممکنه اصلا باور نکنی اون ستاپی که تو دلت میخواد شکل گرفته و الان اتفاقا بهترین معامله زندگیته و زود میبندیش…
باور بعدی میتونه خود محوری باشه و اینکه فراموش کنی که حتی در ترید هم خدا باید تو رو هدایت کنه به سمت دیدن بهترین ستاپ و مشخص کردن بهترین نواحی و فکر کنی که خودت بهتر میتونی تشخیص بدی و…
خلاصه که مطمئن باش مسیری که رفتی درسته و فقط کافیه خودت رو بهتر بشناسی و در نتیجه خدای خودت رو بهتر بشناسی و هر زمان نیاز داشتی هر چقدر دلت خواست از جیبش پول برداری و سلامتی و نعمت…
فایل توحیدی شماره11 استاد رو ببین ،بارها گوش بده و حتما حتما حتما کامنت بچه ها رو بخون…
خیلی ممنون جناب مرادیان عزیز
خیلی استفاده کردم. دقیقا نکاتی که فرمودید درست بودن.
از اون تاریخ که کامنت گذاشتم چند وقته گذشته و الان من دیدگاه شما رو دیدم.
من هدایت شدم به خرید کتاب معامله گر غیر هیجانی نوشته لری لوین.
متوجه شدم بزرگترین مشکلی که داشتم این بود که اون تصویری که از خودم داشتم تصویر یک معامله گر شکست خورده بوده .
تمرکز اون کتاب روی این هست که هر انسانی یک تصویر از خودش در ناخودآگاهش ثبت شده و اگه اون تصویر رو تغییر نده مهم نیست که چقدر آموزش دیده باشه و چقدر تلاش کرده باشه. چون تصمیمی که در لحظه میگیره با توجه به اون تصویریه که در ناخودآگاهش ثبت شده.
و من تصویری که از خودم داشتم یک فردی بود که کسی تریدر میشه که مثل البروکس 10 سال تلاش کنه و بعداز 10 سال موفق میشه .
و اینکه ترید شغله که از هر 100 نفر 2 نفر طبق آمار به سود میرسن و اون 2 نفر هم حداقل 5 سال باید طول بکشه.
همین تصویر در ذهن من باعث میشد که مکانیزم شکست فعال بشه ک این مکانیزم وظیفه داره تصمیماتی رو در سر من بزاره که این تصمیمات نتیجش بشه هم فرکانس از جنس باوری که در ضمیر ناخودآگاهم است(همون تصویر در ذهنم)
راهکاری هم که داشت این بود که باید این باورهای محدودکنندخ رو تغییر بدم و هر روز قبل از معامله به مدت 10 تا 30 دقیقه تصویر سازی کنم .
تصویرسازی از اتفاقی که در اون روز معاملاتی میخواد برام رخ بده. و این تصویرسازی باعث شد که تصویر توی ذهنم کم کم تغییر کنه و به جای مکانیزم شکست این بار مکانیزم موفقت در ضمیر ناخودآگاه فعال بشه و هدایت بشم به سمت معاملاتی که نتیجش هم فرکانس باشه با تصویر جدید در ذهنم.
بسیار ممنون از وقتی که گذاشتید
بنام تنها قدرت هستی
سلام به استاد عزیزمون و ملکه شون
سلام بچه ها
استاد درین فایل گفتن که به این سوال پاسخ بدم:
چه نوع افرادی را در روابط جذب میکنم؟
روابط عاطفی یا کاری یا اجتماعی و…
من معمولا تنها هستم یعنی هرجا میرم و هرکاری میکنم کسی دوروبرم نیست حتی تفریح تنهایی میرم و فقط چندتا دوست انگشت شمار دارم
1. دوستای من همشون اصیل و باادب و مهربان هستند اما از نظر مالی ضعیفند
2. گرچه بیکارم اما چند پروژه کوچکی که کار کردم همکاران از لحاظ مالی ضعیف داشتم
3. دوستام از لحاظ سنی همشون از من کوچکتر هستن
فعلا این سلسله فایلهارو پیش میرم و جستجو ادامه دارد
دوستتون دارم
به نام خدای نور
سلام به استادعزیزم و خانم شایسته عزیزم.
الگوی تکرار شونده ای که توی رابطه عاطفیم دیدم این بود بعد ازیه مدت باهم بودن اون رابطه ازطرف شخص مقابلم تموم میشه درحالی که همه چیز خوب بنظر میرسید ولی با یه پیامی که از خوبی و ها ویژگی های خوبم گفته و حتی ذکر کرده که مشکل از خودشه و نه من و به دلیل یسری شرایطی که داره میخواد این رابطه تموم بشه…
استاد من این الگورو دقیقااا با دونفر تجربه کردم تقریبا همون حرفا و همون تمومشدن رابطه دقیقا همه چیز یکی بود ولی اسم این دونفر فرق میکرد اینجا بود که فهمیدم من یه الگوی تکرارشونده ای رو دارم تجربه میکنم خیلب سعی کردم بفهمم چه باورهایی دارم که اینطور میشه ولی هنوز نفهمیدم ولی خداوند هدایتم میکنه که حلشون کنم و بهترین رابطه عمرم رو تجربه کنم.
استادمن وقتی فهمیدم این الگورو دارم و بعد اون رابطه ای که داشتم انگار چشام بیشتر واشد که من دقیقا ازیه رابطه چی میخوام و خواسته های جدیدی برام به وجود اومد و بعد از اون وارد رابطه نشدم یعنی ترجیح دادم تمرکزم روی پیشرفت خودم باشه و درزمان مناسب توی مسیر یه رابطه سرشار ازعشق و احترام قرار میگیرم بدون اینکه بخوام تلاشی کنم یا تقلایی کنم.
گاهی اون ترسه میاد نکنه این الگوی تکرارشونده حل نشده باشه و رابطه بعدیمم اینطور باشه و به این صورت تموم میشه ولی میگم نه اگه یه چیزی دوبار برام اتفاق افتاده دلیل نمیشه سومین بارهم اتفاق بیوفته من تغییر کردم من شخصیتم تغییر کرده من یه ادم دیگم من درحال بهبود خودمم پس قطعا رابطه خوبی روهم زندگی میکنم.
استاد من توی رابطه عاطفی خیلی شخصیت محکم و قوی داریم و عاشق این ویژگی هستم که به لطف خداوند درون من هست و یه اوم مثبت نگر و بیخیال و ریلکس هستم.
من بعد اینکه رابطم تمومشد و اون پیام رو ازاون شخص دریافت کردم فقط نیم ساعت اول رو احساسی رفتارکردم و بعد اون باورهایی که ساخته بودم رو با خودم تکرارکردم که این رابطه یه تضادبود من خواستم برام واضح ترشدالان بهتر میدونم چی میخوام بهتر میتونم خواستم رو بنویسم جهان درحال رشد و پیشرفته و رابطه بعدیم صد درصد بهتر اینه و حتی ترجیح دادم جواب اون شخص رو ندم و درجا همه چیزو پاک کنم و همه چیز همون شب برام تمومشد و من همیشه اینطوربودم و هستم وقتی شخصی از زندگی و فرکانس من بیرون میره اون شخص دیگه واسه همیشه رفته و دیگه پیگیرش نمیشم و میگم اوکیه مدار وفرکانسمون تغییر کرده و طبق شناختی که از آدم های دورم داشتم میفهمیدم مدارم بالاتر رفته.
استاد خیلی زود میتونم برگردم به اون حالت اولیه زندگیم وقتی که اون شخص نبود فردای اون روز وقتی اجیم دیدکارامو انجام میدم حالم بدنیست و حالم خوبه و ناراحت نیستم و خیلی ریلکس بودم که انگار نه انگار اون شخص اززندگیم رفته برگشت بم گفت عاطی چطور انقدر ریلکسی؟من اگه بودم کلی گریه و زاری راه انداخته بودم الان تو واقعا بی احساس ترین ادمی که دیدم…
اون موقع به این حرفش خندیدم و گفتم نه میدونی چیه وقتی از قانون خبرداریم دلیلی نداره بخوایم سوگواری کنیم اقا اون شخص دیگه هم مدار من نیست و من خواستم رو بهتر فهمیدم و با تغییرزاویه دیدمه که اینطور ارومم.
همیشه خداروشکر میکنم که این ویژگی رو دارم خداجونم سپاسگذارم ازت.
استاد الان که فکر میکنم بنظرم تجربه اون رابطه اولیم بخاطر اینه که تکامل رعایت نشده بوده و امون ندادیم درست هموبشناسیم و من با برداشت اشتباهی که داشتم ازحرفاتون که اگر حالت خوبه و حست خوبه یعنی دیگه تمومه و داری کار درست رو انجام میدی اجازه ندادم تکامل طی بشه و بشناخت درستی ازاون شخص برسم و توی رابطه دومم احساسی رفتار کردم و بازم اجازه ندادم تکامل رابطه طی بشه و به شناخت ازاون شخص برسم و واسه همینه این الگوی تکرارشونده پیش اومده ولی الان درسمو گرفتم که تکامل توی همه چیزززز باید طی بشه حتی روابطت با ادما حالا چه رابطه عاطفی و یا چه رابطه دوستانه…
ولی یه تکرار دیگه ای که توی روابطم داشتم این بود که باهرشخصی اشنا میشدم حالا چه پارتنرم ویا چه دوست و اشنا ازنظر مالی ادمای ثروتمندی نبودن و همشه یه نیازمالی داشتن ویا حتی اگر خوب پول میساختن بخاطر وام و قرض و… بازم هیچی نداشتن و اینم فکر میکنم بخاطر دیدگاه نادرستیه که بخاطر ادمای ثروتمند داشتم ویا خودم رو لایق ارتباط با اونها نمیدونستم که همچین چیزی رو تجربه میکردم نمیگم حل شده ها ولی بهتره وادمای ثروتمند بیشتری رو میبینم و باشون در ارتباطم و یادم باشه احساس ارزشمندی دورونی مهمه و اگر شخصی پولدارترمن باشه دلیل نمیشه خودم رو لایق ندونم برای ارتباط برقرارکردن با اون درهرصورت ما دوتامون تکه ای ازخداوند هستیم و دوتامون به یه اندازه به خداوند نزدیکیم و من لایقم بدون اینکه کاری کنم من با همین شرایط و همین وضعیت مالی ومهارت و خانوادم لایقم و نیاز نیست کاری کنم(عوامل بیرونی)تالایق بشم.
خدایاشکرت که ذهنم بازترشد استادواقعا نوشتن معجزه میکنه خدایاشکرت واقعا.
شاد،سلامت،موفق و ثروتمند باشید.
بنام فرمانروای جهانیان
باسلام و درود فراوان خدمت استاد عزیز و دوست داشتنیم عباس منش و خانم مریم شایسته گرامی و تمام دوستان عزیزم
الگوهای تکرار شونده در روابطم
1- اکثر کسانی که با آنها در ارتباط هستم بیماری جسمی دارند و از درد می نالند
2- اغلب کسانی که باهاشون در ارتباط هستم نیاز به کمک دارند وبه من می گویند که باید به ما انرژی بدی زندگی برای ما بسازی و حال مارا خوب کنی
3- اغلب کسانی که نزدیک منم هستند نیاز به حمایت مالی و پول دارند
4- اغلب افرادی که با آنها در رابطه هستم یا همسن من هستند یا از من بزرگترند.
5- اغلب افرادی که با من در ارتباط هستند مرا محدود میکنند و فقط می خواهند فقط برای آنها باشم
6- تعدادی از افرادی که خیلی بهم نزدیک هستند فقط موقع نیازهای مالی یا مشکلی که دارند منو میخواهند
7- اغلب افرادی که اطراف من هستند ضعیف هستند و اصلا از قوانین هیچی نمی دانند اصلا افراد قوی اطرافم نیستند
8- وقتی توی جمع هستم و حرفی میزنم خیلی کم به حرف من توجه می شود یا اصلا حرف منو قطع می کنند و اهمیت نمی دهند
9- اغلب افرادی که با آنها در ارتباط هستم به مسائل و مشکلات جامعه و دنیا و اخبار خیلی اهمیت می دهند
10- اغلب افرادی که باهاشون در ارتباط هستم فکر می کنند که من یه آدم زیرک و بدجنس هستم درصورتی که خیلی باهاشون صادق و ساده هستم ولی اونا برعکس برداشت می کنند
11- اغلب افرادی که باهاشون درارتباط هستم از نظر مالی همسطح خودم هستند و اصلا با آدم ثروتمندی دوست نیستم
12- اغلب افرادی که اطراف من هستند عاشق خونسردی و ریلکس بودن من هستند
خیلی خیلی از استاد عباس منش سپاسگزارم که باعث شد این همه الگوهای تکرار شونده را پیدا کنم. از دوستان عزیزم سپاسگزارم که به همدیگه کمک میکنیم تا بهتر زندگی کنیم
استاد جانم و خانم شایسته عزیز ودوستان گرامی و آقای شهرام محمدی عزیز لطفا اگه راهکاری جهت اصلاح در مورد این الگوهای تکرار شونده دارید برام بنویسید تا اصلاحشون کنم
خیلی دوستون دارم
با سلام و عرض عشق به استادم ، مریم بانو و رفقای خودم.
موارد تکرار شونده در ارتباطاتم:
ـ آدمهایی که از قبل با آنان در ارتباط بودم و افرادی که جدید اضافه میشود ، بسیار بسیار برایم احترام و ارزش قائلند
ـ معمولا افراد به نظرم بسیار اهمیت میدهند
ـ معمولا فرد دوست داشتنی در هر جمع و هر رابطه ای هستم
ـ افراد شاید بگویم 90 درصد آنها از حرفم حساب میبرند و از من به عنوان فردی پرتلاش یاد میکنند، حتی اگر از نظر خودم اینطور نباشد!
ـ اکثرا آدمهای مثبتی هستند ، مثبت منظورم دیدگاه آنها نیست ، بلکه به این معنا که آدمهای ناخلف و بدکاری نیستند و حتی از خودم هم پاستوریزه ترند
ـ از من به عنوان فردی با سیاست و دانا معمولا یاد میکنند.
ـ انها مرا فرد پخته ای میدانند و شاید به همین دلیل ارزش و احترام برایم قائلند
ـ افرادی که با آنان در ارتباطم اکثرا آدمهای درستکار ، صادق ، شوخ و درکل خوبند.
ـ همکارانم بسیار باحال ، دوست داشتنی و درستند
و رابطه خوبی با اکثر آنان دارم .
درکل غیر از روابط خانوادگیم که ممکن است تنش بسیار زیادی با آنان داشته باشم ، روابطم با سایرین بسیار خوب و عالی است.
البته که خانواده ام در غیاب من از من به خوبی یاد میکنند ولی وقتی با همیم درگیری و اختلاف نظر زیاد است.
در مورد روابط عاطفی باید عرض کنم که مجرد هستم و آدمهایی که در زندگیم بوده اند
و یا میخواهند بیایند نمیدانم دقیقا به چه دلیل ،
شاید بخاطر کمالگرا بودنم تا چندسال حداکثر هستند و بعد حذفشان میکنم.
و در موردش بسیار سختگیرم و نمیدانم دقیقا باید چه کنم !!!
باعرض سلام خدمت بهترین استاد دنیا و دوستان خوبم که در این خانواده صمیمی حضور دارند ممنون میشم اگر مرا راهنمایی کنید
من قبلاً آدم منفی نگری بودم و همیشه از زندگیم ناراضی بودم که چرا نسبت به دیگران همیشه عقب هستم وچرا نمیتونم به حداقل نیازهای زندگیم برسم و الگوهای تکرار شونده زیادی دارم هم از لحاظ مالی و هم ارتباطات نسبت به قبلاً خیلی دیدگاهم به اتفاقات بهتر شده و همیشه یه کسی تو ذهنم میگه که همه چیز تغییر میکنه حتی به قول استاد نشونه هاش رو هم دیدم من کارم تعمیر مبل هست وهمین دیشب داخل مبل یه حلقه طلا دیدم و به صاحب مبل برگردوندم و این رو نشونه دیدم که زندگیم تغییر میکنه ولی نمیدونم چرا نسبت به همین تغییر ذهنیتی که پیداکردم تو زندگیم تغییر نمیبینم ممنون میشم راهنمایی کنید ولی به قول یکی از دوستان همین که از ناسپاسی به شکر گذاری رسیدم باز هم خداروشاکرم
امیدوارم به زودی همه دوستان به خواسته هایشان برسند با تشکر
سلام خدمت استاد عباس منش و دوستان.
من هرجا میرم سرکار اولش همه چی خوبه تا چندماه. کم کم همه علیه من میشن و در نهایت هم طوری برخورد میکنن که یا خودم استعفا بدم و یا اخراج میشم. درصورتیکه تحصیلات عالیه دارم و کلی گواهینامه های معتبر و بسیار مسئولیت پذیر هستم و کاری. اما در بچه گی هم همین حس رو داشتم که همه بچه ها باهمن و من تنهام. و باید به زور خودمو توی گروهشون جا بدم. الانم هرجا میرم سرکار احساس میکنم همه علیه من میشن. بااینکه کاملا اجتماعی و اهل معاشرت هستم اما نمیدونم کجای کارم اشتباهه که این الگوی تکراری برای من اتفاق میفته به طوریکه دیگه میترسم برم سرکار.
سلام به استاد عزیزم بار چندم هست که به این فایل گوش میدم
سوال چه الگوهایی تکرار شونده ای در روابط در زندگی من وجود دارد؟
الان که دارم فکر میکنم در کل دوران زندگیم هیچ مردی که از نظر مالی و جایگاه موفقیتی بالا باشه به من جذب نشده با اینکه من بسیار زیبا هستم و همه زیبایی من را بهم میگند حتی خانم ها . و میبینم که اااا من با همین الگو ازدواج کردم همسر من با یه ماشین وانت درب داغون و لباس های تنش ( فقط همین دوتارا داشت که به خواستگاری من اومد با اینکه میشه گفت دوپله از نظر مالی بالاتر از ایشون هم بودیم یجورایی وجالب اینجاست هیچ کس ازش هیچی نخواست معمولا از پسر تو شهر ما مخصوصا تو خانواده ما خونه وماشین اینارا میخواند حتما) و هنوز هم از نظر مالی تو این سیکل گیر افتادم . با اینکه خیلی تلاش میکنم از نظر مالی موفق بشوم اما هنوز اتفاق نیوفتاده یا اینکه درامد خودم به دو سال رو به رشد(البته با کار فیزیکی سخت) و الان هم رو به افول ( چون من دیگه اون کار فیزیک سخت را نمیخوام وحجم کار را کم کردم)
خب نتیجه اول اینکه من از نظر باوری در سطح پایین مالی هستم که اول همچین همسری جذب کردم
و دقیقا سر همین موضوع مالی با همسرم چند وقت یکبار به مشکل برمیخورم که چطوریه که همه اقایون اطراف ما پیشرفت میکنند اما تونه
( خب یه بخشی از این به من برمیگرده دیگه.چقدر من جای کار داره باورهام وقتی بهش فکر میکنم)
در دوستان من یه دوست بیست وچند ساله دارمکه به شدت روی نکات منفی واخبار بیماری زوم هستش و من وقتی مدارم میاد پایین با این دوستم رفت و آمدم زیاد میشه من از این به بعد باید آگاه باشم و اینونشونه از مدار خودم قرار بدم
دوتا سه تا دیگه از دوستام هستند که شخصیت خیلی مستقلی دارند من باید به اونا توجه
کنم
در مورد کار
در طول شیش سال کاریم همش کسایی به من پیشنهاد کار میدند یا با کسایی کار کردم که میخواهند من با پول کم واسشون کار کنم ( در تکامل قیمتا بیشتر شده اما باز هم نسبت به کسایی که با من یه سابقه کاری دارند خیلی کمتره جوری که بعضی وقتا با افراد که دوسال سابقه کار دارند هم تراز مبشه )
یه دوستی هم همسرم داره که این اقا به طور متناوب و حتی هفته ای یکبار با یه خانم حدید دوست میشه و هربار میخواد من وهمسرم را به دوستش معرفی کنه تا حایی که من اسم های این دختر ها را یادم میره .
یه نکته بگم برای اقایون اینجا به نظر من که یه خانوم هستم اصلا اقایونی که با خانم های زیادی وارد رابطه میشند جذاب نیستند چون ثبات ندارند چون به نظر من به روح وجسم خودشون اخترام نمیذارند
سلام استاد من در مورد روابط در رابطه عاطفی قبلی موضوع بسیار حساس بودم و در مورد شخصی که قبلاً پارتنرم با او بوده به شدت احساس میکردم که هنوز به اون شخص احساس علاقه دارد و به او حسادت میکردم همین افکار منفی و بیمارگونه و احساس بیارزشی و بیلیاقتی در مورد عشق باعث مشکلات روحی من و رفتارهای نادرست در رابطم با آن شخص میشد که باعث خسته شدن شخص از حرفهای تکراری و و تمرکز من در گذشته او میشد این الگو در ازدواجم هم تکرار شد و حالا میفهمم که باورهای عدم لیاقت من و گوش دادن آهنگهای نامناسب باعث باورهای نامناسب در رابطه من شده که منجر به شکست من میشود حالا به دنبال راهکاری برای تغییر این باورها هستم راهکار درمان این افکار بیماریها عشق خود و تمرکز بر روی روابط زیبا است اما یک پروسه بسیار زمانبر و من بسیار پاشنههای آشیل در این مسئله دارم چه راهکارهایی را در این مورد شما پیشنهاد میدهید
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گرامی
1 .افرادی که نیاز شدید به کمک دارند
2.افرادی که بیشتر تو روابط باهاشون به مشکل می خوریم یعنی سادگی وخاکی بودن ما انتظار آنها را بالا میبرد و ما در نهایت تصمیم میگیریم رابطه رو یا کم کنیم یا قطع کنیم
3.در کار نیز بیشتر مورد سو استفاده قرار میگیریم هم از نظر نوع رفتار و هم از نظر مالی و خیلی راحت طرف کاریمون به خودشون این اجازه رو میدهدکه ضرر به ما برسد ولی به خودشون نه و ما هم اغلب
ساکت میمانیم و یا اگر هم چیزی بگویم دیگه کار از کار گذشته است وزود خودمون را راضی میکنیم که ولش کن .(مثلا فکر نکند که ما نیاز داریم یا مهم است برامون )
4 افرادی که با رابطه داشتن ما به هیچ وجه دوست ندارند رابطه شون رو قطع کنند(چون ما معمولا اعتراض به هیچی نداریم و کمتر از خودمون دفاع میکنیم و رودربایستی زیاد داریم
بیشتر به نظرات دیگران اهمیت میدهیم )
و اینها مواردبیشتر در همه جهات زندگیمان هستند، چنین افرادی هستن و این الگوها زیاد تکرار شونده است برایمان
اینکه می گویم ما منظورم من و همسر هستیم که هر دو مشترکات داریم در این روابط چه قبل از اشنایمان و چه در زندگی مشترکمان
و تقریبا 6 ماه است در این مسیر قرار گرفته ایم خدار و سپاس که داریم تغییر میکنیم افراد با دیدن ما تعجب میکنن ولی ما تصمیم جدی به تغییر گرفتیم و خودمون از نوع رابطه های که داریم می سازیم و اعتماد به نفس و عزت نفسمان بالاتر میرود و احساس ارزشمندی رو در خودمون و رابطه هایمان میبینیم خوشحال و راضی هستیم
سپاس از خدای بی نهایت مهربانم و سپاس از دستان شیرینش