اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
در روابط چه افرادی رو بیشتر به سمت خودتون جذب میکنین؟
الگویی که من در روابطم میبینم و اذیتم میکنه اینه که آدمهایی که باهاشون ارتباط برقرار میکنم و یا حتی نزدیکانم خیلی به من وابسته میشن.و خیلی دوست دارن اوقاتشون رو با من بگذرونن
یعنی دوست دارن هر جا میخوان برن من باهاشون برم،یا مرتب برم خونشون یا اینکه سفر میخوان برن من باهاشون برم و خلاصه انرژی من خیلی زود آدمها رو به سمتم جذب میکنه و حس خوبی میدم بهشون و به همین خاطر این حس رو از اطرافیان میگیرم که همیشه بهم نیاز دارن و اگه نباشم یا کمرنگ باشم اذیت میشن و به خاطر همین اکثر اوقات که نمیتونم وقت بذارم براشون و اولویت رو به خودم میدم عذاب وجدان میگیرم.
البته از وقتی که روی خودم کار میکنم و طبق گفته های استاد در دوره عزت نفس که گفتن وقتی روی خودت کار میکنی و عاشق خودت میشی همه یه جورایی دوست دارن با تو باشن ولی تو دوست داری تنها باشی و با خودت بودن بیشتر حال میکنی،من هم همچین حسی دارم دقیقا
و نمیدونم با این وابستگی بقیه به من و حس عذاب وجدانش چه کنم
البته که حتما من باورهای اشتباهی دارم که باعث ایجاد این حس در من میشه
من خودم روابط زیاد ومتعددی ندارم اما با دوتفر از افراد نزدیکم مدام یک سری الگوها تکرار میشه
مثلا اینکه یه مدت خیلی عالی هستیم وخیلی عاشقانه و درجه یک میگذره
یهو سر یه موضوع حتی بی ارزش یا کم ارزش یه دعوای حسابی میشه و از همدورمیشیم
یا یه چیز جالبی که من پیدا کردم اینه که من شدیدا به همسرم وابسته هستم و دوستی دارم که اونم شدیدا به من وابسته هست و هر وقت من نسبت به دوستم سردی میکنم و از دستش خسته میشم دقیقا همسرم همون رفتارو با من میکنه ولی این خیلی برام عجیبه
من تو یه سال اخیر یه الگوی شدیدا تکراری وپیش رونده را با همسرم تجربه کردم
روندشم این بود
شک وتردید و بعد گیر دادن الکی و بعد بحث ودعوا و بعد فاصله گرفتن
هربار این اتفاق شدید تر میافتاد
به لطف خدا به خودم اومدم و دیدم واقعا که من دارم چیزایی رو جذب میکنم که یکی یکیشو توی ذهنم ساعتها تصویر سازی کردم و باهاش حالم بد شده و داغون شدم و هی اتفاق افتاده وهی بدتر شدم
شروع قطع این چرخه خیلی برام دردناکوسخت بود وهست اما بالاخره یا درد تغییره یا حسرت از دست دادن زندگی که بی نهایت زیبایی داره اما تمام تمرکز من روی نا زیبایی هاش بوده
مثلا من ادم کنترل گری هستم و اتفاقا این دوستمم شدیدا منو کنترل میکنه واجازه میده کنترلش کنم همسرمم دقیقا همینطور
فکر میکنم در مورد روابط با افراد کم اهمییت باورهای خوبی دارم چون همیشه تو هر جمعی بودم ازم تعریف کردن و حس خوب دادن اما چون خودم عزت نفسم پایین بوده والانم بهتر شده اما هست
همیشه میگفتم اینا دارن تعریف الکی میکنن
وخلاصه هدف من واقعا تغییر دادن باورهای خیلی مخرب در روابطمه و به امید خدا میخوام خیلی روش کار کنم و خیلی امیدوارم که دوباره زندگیم بشه همون زندگی که واقعا همه حسرتشو میخوردن ولی من با دستای خودم داشتم خرابش میکردم
سلام استاد جان ، زدین به هدف، عالی بود ،یکی از الگوهای تکرارشونده زندگی من جذب آدم هایی هستش که به شدت درخواست حمایت های مالی وکمک دارن وهمیشه نمیفهمیدم که چرا اینقدر اطرافیانم از من توقع دارن، با گوش دادن به این فایل متوجه شدم که من همیشه دوست داشتم به همه کمک کنم وخودم را لایق بهترین ها نمی دونستم واحتمالا همه اینها بر می گرده به احساس لیاقت در درون من، این یکی از پاشنه آشیل های من هستش ، چون مثلا هر وقت می خواستم مسافرت برم حس دلسوزی می آمد که آخیه چرا خواهرم یا برادرشوهرم نمی تونه بره وبرای جبران خودم را مجبور میکردم که کلی سوغاتی بخرم، یا وقتی می خواستم چیزی بخرم همش به بقیه وحال واوضاع مالیشون فکر می کردم و خیلی چیزهایی را که دوست داشتم نمی خریدم، خلاصه دائم در حال آزار دادن خودم بودم و فکر هم می کردم که من خیلی آدم خوبی هستم .
استاد شما خیلی آگاهانه وعالی راجع به پیدا کردن پاشنه آشیل ها صحبت می کنید ومن همیشه با گوش دادن به فایل هاتون دهن باز می مونم. نمی دونم چطوری باید تشکر کنم واقعا دست خدا روی زمین هستین و براتون از خداوند بهترین ها را می خوام وبی نهایت سپاسگزارم
سلام و دورود فراوان خدمت استاد نازنینم وبانومریم و تمام دوستان پرانرژی ومعنوی و هم خانواده ام
سپاسسسسسگزارم که خداوند عالم مرا به این مسیر زیبا وپراز نعمت و ثروت و فراوانی هدایت و حمایت کرد
استاد جونم ازتون سپاسگزارم که دستی از دستان عالی خداوند. برزمین خاکی هستین همچون چراغی در تاریکی
مانا باشید برامون عزیزانم
خدارو شکر استاد که من تازه متولد شده ام از وقتی که به دوره قانون آفرینش خداوندهدایتم کردو خریدم از سایت احساس میکنم دیگه الهام 32سال قبلم نیستم و وتازه متولد شده ام
از خداوند متعال سپاسسسسسگزارم که مرا به این مسیر پراز نعمت و ثروت هدایت کرد و جانی دوباره به من بخشید
خدایا شکرت که تو خالق من هستی و مرا خالق تمام اتفاقات زندگی ام کردی
حال خوب: اتفاقات خوب
تمام قانون خداوند همینه من هستم که هر لحظه با حال واحساس و فرکانس و افکارم دارم اتفاقات را به زندگی ام دعوت میکنم
تا 4ماه پیش که در ناآگاهی و در ودیوار بودم که خداوند به من لطف بزرگی داشت ومرا به این سایت و دوره های عالی استاد هدایت کرد
خب حالا میام از اتفاقات قبل از ورودم به این سرزمین معنوی بگم
من خودم انسانی احساساتی و دل سوز و مهربان بودم به دید بقیه ولی به دید الآنم کاملا ظالم در حق خودم
من خودم کسی بودم که به ترحم توجه بقیه کاملا نیاز داشتم و از همان جنس هم به وفور در زندگی ام وجود داشت و همین الآنم هست امممممما به لطف خداوند و قانون آفرینش خیلی بهتر شده ام
و جای کار دارم که هرروز روی خودم عالی کار کنم تا بهتر شوم
من همیشه دوست داشتم به بقیه کمک کنم و چقدر انسانهایی در مسیرم بودند تا بهشون کمک کنم و چه انتظاراتی از من داشتند و به لطف خدا این چند ماه کار کردن روی خودم خیلی بهتر شده ام و ارزش بیشتری برای خودم قائل هستم و دیگران هم بیشتر برایم ارزش قائل هستند الهی شکر
تو مدرسه سر امتحان وقتی تقلبی بهم میرسید دقیقا باید به ده نفر تقلبی میرسوندم خخخخخ
دوستانم اکثرا هم سنو سالهای خودم بودند شاید سه چار سالی ازم بزرگتر ولی دوسه تاشون جای مادر منزل داشتند با اینکه افرادی شاد بودند ولی بشدت غر وگلایه و شکایت و منفی بودن وهر بار باهم برخورد میکردیم از بدی های همسر و اطرافیان میگفتیم اینم الان متوجه شدم چون من خودم وقتی از خونه پدرشوهرم جدا شدیم و به مستأجری رفتیم خیلی از خانواده شاکی بودم و دقیقا همسایه ای داشتم تقریبا آشنا بود و اونهم به شدت شاکی از خانواده همسرش بود و یکی دوتا دیگه از همسایه ها هم به همین شکل بودند الله و اکبرررر چه ظلمی کردم به خودم خدایا شکرت که مرا آگاه کردی چقدر ما از همسرانمون گله وشکایت میکردیم و چه بلاهایی به سر خودم آوردم و تمام مسیولیتها واتفاقات زندگی ام را همسرم میدانستم
از وقتی که با همسرم زندگی مشترک را شروع کردیم
و با گفته ها وشنیده های که از اطرافیانم شاهد بودم چه باورهای مخربی از همسرم داشتم و هر بار زندگی روی بدش را به من نشان میداد و با چه دوستانی که همسرم داشت و در خانه بساطشان براه بود ومن فقط موظف بودم پذیرایی کنم و بچه داری و حق هیچ گونه اعتراضی هم نداشتم و واقعا طول دوران متوجه شدم که همه اتفاقات را خودم بوجود آوردم از بس که جنگ وجدال در ذهنم داشتم هرروز از جنس اتفاقات بد را تجربه کردم
بازهم به لطف خداوند خیلی زیاد دراین مدت به آرامش و آسایش رسیدم و رفت وامدهامون بسییییار کم شده الهی شکرت
من از بس که به همسرم گیر میدادم و شکایت میکردم همش شاهد مهمان های از همان جنس میشدم که همه مصرف کننده بودند ومن باید هرروز پخت و پز و کار های اضافه و تو درودیوار بودم
قشنگ الان متوجه شدم که چک ولقد های خوبی از جهان خوردم با خلق اتفاقات در زندگی خودم چه ها کردم الله و اکبر برای این هدایت جانانه درحقم
پیکان این اواخر با خانواده های رفت وامدم داشتیم که با اینکه آدمهای خوب و به قول معروف با کلاس بودند واز نظر شکل ظاهری پوششی آزاد داشتند وخانم هایی که حجاب نداشتند من این نوع پوشش را دوست داشتم و ازآنجایی که همسرم مخالفت میکرد خودم بیشتر دوست داشتم با این خانواده ها در ارتباط باشیم تا همسرم دیدش نسبت به آزادی پوشش بهتر شود ولی ولی ولی از آنجایی که مشروب خور بودند اصلا دوست نداشتم دیگه زیاد باهاشون رفت وامد کنم چون همسرم هم وقتی اونا رو میدید چون من اصلا با این کار راحت نبودم و همیشه منکر همسرم بودم که خودشم نخوره مرا ایجاب میکرد که بخورم و در نظر بقیه بی کلاس نباشم که اینم برمیگرده به عزت نفس پایین واعتماد بنفس پایینمون و من هم در حد کم ولی دوسه باری همراهی شون میکردم و واقعا از خودم متنفر میشدم که به شکر خداجونم با ورود به این سایت رفت و آمدها خیلی خیلی کم شد وکمرنگ تا دوسه ماه پیش که یکی از دوستان فرزندی براشون به دنیا اومده بود ومارا دعوت کردند به مهمانی و من اونجا تونستم اعتماد بنفسم را حفظ کنم و فقط باهاشون رقصیدم و اصلا سمت هیچ چیزی نرفتم به لطف خداوند و چقدر هم حالم عالی بود در بین اون جمعیت که تقریبا همه مصرف کرده بودن ومنو بچه هام باهم میرقصیدیم و شاد بودیم الهی شکرت
الان خیلی از تنهایی لذت میبرم وارامش بیشتری دارم که میتونم وقت بیشتری تو سایت باشم و روی خودم وباورهای مخربم کارکنم وپاشنه های اشیلم رو پیدا کنم و هرروز بهتر و بهتر شوم خدایا کمکم کن
من هر بار باشگاهی رفتم یا مکانی برای آموزش همیشه به مربی هایی عالی و خوش برخورد روبرو شده ام
همه در کارشون عالی هستند و بامن خیلی دوست وصمیمی هستند الهی شکرت
همسرم خیلی وابسته به من است ولی الان که دارم روی خودم کار میکنم خیلی بهتر شده ولی من بیشتر جای کار دارم تا آزادانه تر زندگی کنیم
استاد. یه الگوی دیگه هم اینکه من چون مادر تنها عروس خانواده بود و مادر بزرگم با ما زندگی میکرد هر خواستگاری که برای من خواهرانم آمد همه خواستند تا ما شریک زندگی شأن باشیم و واقعا هم همین اتفاق افتاد برای من و بقیه خواهرام افتاد و همه با خانواده همسر زندگی میکنیم من خودم سه سال رفتم مستاجری دوباره همسرم یه آپارتمان دوطبقه ساخت دوباره اومدیم کنار هم
و خواسته ام از خداوند منان اینه که من را همواره در استقلال مالی و آزادی زمانی وازادی مکانی هدایت وحمایتم کند.الهی شکرت
این مدت هم با افرادی که برخورد میکنم اگر حرف منفی بگویند که سعی میکنم بپیچونمشون یا با کلام یا حواستان را پرت چیز دیگری کنم یه به بهونه ای ازشون دورمیشم به لطف خداوند متعال
اگه هم از خانواده و نزدیکان باشد که خیلی صریح واضح بهشون میگم لطفاً اگر حرف مثبت وخبر شادی دارین برامون بگین اگر نه که سکوت بهترین راهه
وخداروشکر که اونا هم انگار سریع فرکانسشون تغییر میکنه
استاد یه الگوی دیگه هم تو زندگی مشترکم با همسرم هست اینکه خیلی از افراد چه فامیل چه غریبه از همسرم تقاضای پول قرض میکنند و همسرم در 99درصد مواقع مثبت پاسخ میدهد و طرف هم دیگه پولو برنمیگردونه ویا اگه بخواد بده با ناراحتی همراه است .
وخیلی ترمزهای دیگه هم هست که باید بیشتر کارکنم و خودمو کنکاش کنم تا هر لحظه به خودشناسی بیشتر برسم و در سرزمین الهی رستگارو روسفید شوم
واستاد جانم اینم باید بگم که اگه بازهم به این دنیابیام باهمین مشکلاتی که داشتم قبول میکنم از همین مسیر بیام با تمام اتفاقاتش
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
دسته اول آدم هایی که وقتی کلی مشکل دارن حالشون خوب نیست مریضن ناراحتن شکست خوردن دلشون گرفته و… امثال اینها به من زنگ میزنن و من هم ازاونجایی که خیلی دوست دارم کمک کننده باشم به دردو دلشون گوش میدم خودمو جاشون میزارم درکشون میکنم همدردی میکنم و راهنمایی میکنم
وقتی تلفنو میزارم کنار هم حال خستگی هم کلافگی هم کلی بار منفی روم که اه ادما چه مشکلایی دارن وای خدای من و همش این چیزای منفی تو ذهنم هم خوشحالم که من تونستم مفید باشم که الان ترجیح میدم اینجوری مفید نباشم
دسته دوم آدم هایی که کارشون میوفته تماس میگیرن قربون صدقه میرن یا همون ابراز ناراحتی میکنن یا هرچی حالا ولی کارش افتاده بعد اینکه حالا دردو دل کرد کارشو انجام دادم که معمولا هم نه نمیگم اگر از پسش بربیام و تواناییم باشه چون میگم خب من ک وقت دارم و بلدم بعدش که انجام شد حاجی حاجی مکه
میرن و تا کار بعدی پیداشون نمیشه
دسته سوم آدم هایی که هم جنسم بودن
خانم هایی که باهاشون دردو دل میکردم درمورد رابطم و در نهایت خیلی مسخره کشیده شدن سمت پارتنرم و پشتم بدگویی هایی کردن که نگو و یسری چیزایی گفتن که 90 درصد اصلا حقیقت نبود
دسته چهارم آدم هایی که خیرمو میخوان
مهربونن با محبتن مستقل هستن و به وقت و به اندازش هستن کنارم
که البته میتونم بگم ازاین دسته کمتر از انگشتای یک دست کنارم
بخوام خیلی دقیق بگم فقط یک نفر
دسته پنجم جالب برام خانم هایی که تو روابط عاطفیشون همه مشکل دارن
اصلا من میخوام دوتا الگو خوب پیدا کنم اینقدر حتما ذهنم منفی هرکی سر راهم میاد داره از مشکلاتش با پارتنرش همسرش میگه
من اغلب افرادی رو جذب میکنم ک سنشون ازمن 7سال الی بیشتر وبیشتر بالاتره حتی زمانیکه مجرد بودم همه خاستگارام بزرگترازمن بودن اخرشم باشخصی ازدواج کردم ک 11سال ازمن بزرگتره وهمیشه بعداز ازدواج ارزوم بود باخانمی همسن خودم بااخلاقیات خودم درارتباط باشم تا حالا برام جورنشده همش اخلاقیاتی. دارن ک شبیه من نیس برای همین ارتباط دوستی با کسی ندارم چندساله قبلا داشتم موفقیت امیز نبود بدلیل باورهای نادرستم
افرادی ک جذب میکنم سوال زیاد میپرسن ومیخان راهکار برای هرکاری مثلا اداری کار دکتر هرروز میگن خب چیکارکردی چی شد ومن از درون عصبی میشم دلم میخات ب طرف بگم چقد میپرسی حتی خانمهایی ک بیرون میبینم میپرسن. شوهرت چکارس چقد کرایه خونه میدید ومن اصلا خوشم نمیات
اغلب بیمارن یا بیماردارن یا حداقل سرماخوردن خبرش ب من میرسه
آدمایی هستن ثبات ندارن امروز از شخصی ناراحتن وچشم ندیدن اون طرفو ندارن فردا یا حداقل یکماه بعد میگن باهمون شخص بیرون وتفریح رفتن ودعوتن بعد من حرصم میگیره تودلم میگم مثلا مامان تو اون روز گفتی هرگز نمیرم سمت فلانی وکلی گفتی اینجور اونجور اگر میخای باهاش باشی پشت سرش. چرا حرف میزنی اگرم نمیخای باشی کات کن چندین بار اینجوری شده ودوباره ودوباره وهمش تودلم میگم اگ من جای مادرم یا جاریم بودم بااون شخص کات میکردم اینقدم غرنمیزدم دیگه
ب کل افرادیکه جذب میکنم ازمن ن سلامتترن ن روابطشون زیباتره ن پولدارترن اگرم بوده بارها ازمن بالاترباشن اما مدت کوتاهی بامن بودن بعد از مدارم رفتن ادمای ثابت یا مث منن یا پایینتربااینکه من ورودیم 20برابرقبل شده اما همسرم همش میات درمورد دوستاش برام میگه خونه خریدن ماشین خریدن اینقد پول دارن
ادمایی جذب میکنم همشون ب من احترام میذارن ب من محبت میکنن از کارشون میزنن وبرام کاری انجام میدن برام هدیه میگیرن دعوتم میکنن وهمش اصرار میکنن بامن باشن وفقط زمانی ناراحت میشن ازمن ک کاری به من گفتن قبول نکردم وبدون توجه ب نظر انها کار خودمو کردم هیچی بهم نمیگن اما ساکت میشن ودلخوریشون میفهمم ک چرا ب نظر مااهمیت ندادی ومن هم از اول اینجوری بودم از زمانیکه استاد گفتن ب حرف بقیه اهمیت ندید بیشترشدم مثلازن داییم بگه بیا خونمون من بگم نمیتونم ب هر دلیلی مادرم دلخور میشه ک زشته و نمیشه ادم اینجوری باشه وچطور ب حرف من اهمیت نمیدی بری وهمش براشون سواله چرا اینجوری هستی
درکل اشخاصی هستن از من بزرگترن میخان ب حرفاشون اهمیت بدم سلامت کامل نیستن از من پولدارتر نیستن منو میخان ودلشون میخات باهام باشن وبرام کاری بخام انجام میدن سراغمو میگیرن هدیه بهم میدن فضولن وپرسوجو میکنن
خدا رو شکر که میتونم باز قسمت جدیدی رو گوش کنم و در جهت رشد و پیشرفت شخصیتم تلاش کنم
ممنونم ازتون استاد دوس داشتنی من
در رابطه با سوال من برای اینکه دقیق تر بتونم ویژگی هاشون و بگم اسم تمام کسانی که بیشتر از بقیه میبینمشون و باهاشون در ارتباطم و تو کاغذ نوشتم و نشستم ویژگی های که تو همشون مشترکه یا حداقل 80.90 درصدشون و پیدا کردم
بعنوان مثال همشون اکثرا اوضاع مالی خوبی دارن و یا پول هم دستشونه اما تو خرجکردن ضعیفن یعنی زورشون میاد پول خرج کنن
تو تصمیم گیری خیلی تعلل میکنن و گاها ازش فرار میکنن و نمیخوان راجع بهش صحبت کنن
تقریبا همشون پر انرژی و شادن و عاشق سفر و تفریح کردن
یه درصد خیلی کمشون وقتی از چیزی ناراحت باشن معمولا نمیگن و تو متوجه نمیشی فلان جا اون فرد ناراحت شده
ویژگی خیلی خوبشون اینه که اشاره کردم بیشترشون ثروتمندن و این خیلی باعث خوشحالیه منه چون باعث میشه هم از نزدیک ثروت و لمس کنم و اونو از خودم دور نبینم هم تحسینشون کنم هم با خودم بگم اگه اینا تونستن پس منم میتونم چون تقریبا هم فرکانسیم که دور هم جمع شدیم و باهمیم
خدا رو هزاران مرتبه شکر یسری چیزها با تلاش و کار کردن رو خودم از ویژگی افراد دورم حذف شده مثلا قبلا هرکی به پست من میخورد مغرور بود چون خودم این ویژگی خیلی بلد بود برام یا اکثرا فوضول بودن بیشترشون قربانی بودن و دنبال گوش برای درد و دل های منفی الان تقریبا میتونم بگم اینایی که گفتم خیلی خیلی درصد کمی داره شاید به 1 درصد هم نرسه
اها یه موضوعی که شما هم بهش اشاره کردین تقریبا چند سالی هست من افرادی که باهاشون در ارتباطم از خودم کوچیکترن حداقلش 3ساله حداکثرش هم 10 سال تو کامنتهای قبلی گفتم هم سن و سالهام یا خیلی خستن یا اکثرشون ازدواج کردن یا انرژیشون بمن نمیخوره حالا من نمیدونم این خوبه یا بد چون تابحال بمشکلی برنخوردیم باهم تقریبا فکر میکنم چیزهایی که خیلی بلد بود و گفتم
اول از همه هزاران بار سپاسگذارم بابت وجود این سایت عالی و آگاهیهای ناب این سایت
و واقعا موضوعی که سالها تویه روابط عاطفی ازش رنج میبرم اینکه اول که وارد یه رابطه میشم همه چی کاملا خوبه اما بعد مدتی متوجه میشم که طرفم یچیز بزرگ ازم پنهان کرده و بهم خیانت کرده که این در طول هردو رابطه ای که داشتم تکرارشده و هردو تاشون بخشیدم اما انقدر شروع به سرزنش اون آدم میکنم سعیمو میکنم که اینکار نکنم اما وقتایی که سکوت میکنم خودم سرزنش میکنم به حدی که بخاطر رابطه دومم دچار افسردگی و حملات عصبی شدم میدونم یچیزی درون منه تاحدودی هم متوجه شدم یکی از بزرگترین دلایل که این تجربه ها رو دارم وابستگی شدیدم تویه رابطه که از بچگی فیلمهایی میدیدم که همش دخترا بشدت وابسته بودن و گریه میکردن و من فکر میکردم عشق واقعی همینه و اینکه اطرافیانم میگفتن مردا خیانت کارن دقیقا زمانی که تورابطه وابسته میشم طرف منو پس میزنه در هردو رابطه ای که داشتم این تجربه داشتم ک طرف بهم میگه برو انقدر که ازمن خسته میشن بااینکه شخصیت باتعهدی هستم و خیلی از معیار های دلخواه دارم و میدونم دلیلش وابستگیمه و حس قربانی که من همیشه خوبم و تویه رابطه ام مورد ظلم بودم گاهی بجایی میرسه که واقعا میخام ازاون رابطه برم اما شجاعتش ندارم و در هردو رابطه ام وقتی تو این شرایط بودم پیشنهاد داشتم از آدمهایی که دقیقا میفهمم مث خودم وابسته ان واظهار میکنند که خیلی عاشق منند و حقیقتا منم وسوسه میشم اما میدونم اگه بایه فرد وابسته وارد رابطه بشم نتایج چقدر وحشتناک خواهد بود
من از دوره عشق و مودت در روابط استفاده میکنم و تمام تلاشم اینکه با آگاهیهای این دوره حسم خوب کنم و بلکه این اتفاق نقطه عطفی میدونم که تویه زندگیم رخ داد و میتونم بگم خیلی رابطه ام باخدا بهترشده اما باز یه مسئله هس که دارم تویه رابطه ام تحملش میکنم بمدت چندماهه من حسم خوب نگه داشتم و فقط از خدا میخام خودش برام بچین من واقعا تسلیمم ومیدونم که نباید چیزی رو تحمل کنم از لحاظ خصوصیات مثبت باافرادی که تو رابطه هستم کاملا دست ودلبازن وآزادی کامل دارم همیشه وهیچ کنترلی نمیکنند منو و حتی مشوق من هستن اما تویه بحث خیانت همیشه پای یه دختر دیگه باز بوده حالا بدلایلی که خودشون دارند واین منو خیلی آزار میده و حسی تویه وجودم هست که میدونم عمیقا به دوره احساس لیاقت نیاز دارم وازخدا میخام شرایط خرید این دوره برام فراهم کنه رابطه ام بابقیه دوستانم کاملا عالیه و خیلی رابطه ام محدود کردم ولذت هم میبرم میدونم من خالق بی چون چرای زندگیمم و همه چیز خودم با باورهام خلق کردم و هیچ قربانی یامظلومی وجود نداره وبه شدت دارم روی خودم و ورودی هام کار میکنم و ازاون حالت افسردگی که مدت کوتاهی بهش مبتلا شدم اومدم بیرون و میدونم تویه این داستان پیش روم خدا به بهترین تصمیم هدایتم میکنه انقدر میخام خداقلبم پرکنه که دیگ هیچ حس وابستگی به هیچ چیز و هیچ کس نداشته باشم
به نام خالق زیباییها
در روابط چه افرادی رو بیشتر به سمت خودتون جذب میکنین؟
الگویی که من در روابطم میبینم و اذیتم میکنه اینه که آدمهایی که باهاشون ارتباط برقرار میکنم و یا حتی نزدیکانم خیلی به من وابسته میشن.و خیلی دوست دارن اوقاتشون رو با من بگذرونن
یعنی دوست دارن هر جا میخوان برن من باهاشون برم،یا مرتب برم خونشون یا اینکه سفر میخوان برن من باهاشون برم و خلاصه انرژی من خیلی زود آدمها رو به سمتم جذب میکنه و حس خوبی میدم بهشون و به همین خاطر این حس رو از اطرافیان میگیرم که همیشه بهم نیاز دارن و اگه نباشم یا کمرنگ باشم اذیت میشن و به خاطر همین اکثر اوقات که نمیتونم وقت بذارم براشون و اولویت رو به خودم میدم عذاب وجدان میگیرم.
البته از وقتی که روی خودم کار میکنم و طبق گفته های استاد در دوره عزت نفس که گفتن وقتی روی خودت کار میکنی و عاشق خودت میشی همه یه جورایی دوست دارن با تو باشن ولی تو دوست داری تنها باشی و با خودت بودن بیشتر حال میکنی،من هم همچین حسی دارم دقیقا
و نمیدونم با این وابستگی بقیه به من و حس عذاب وجدانش چه کنم
البته که حتما من باورهای اشتباهی دارم که باعث ایجاد این حس در من میشه
مثل این باور که من مسئول احساسات بقیه هستم
یا من مسئول خوشحال کردن بقیه هستم
اگر من نباشم کارها درست پیش نمیره
و ….
سلام وعرض ادب خدمت استاد عزیز ودوستای قشنگم
اینموضوع واقعا کاربردی و لازمه اساسی برای تغییره
من خودم روابط زیاد ومتعددی ندارم اما با دوتفر از افراد نزدیکم مدام یک سری الگوها تکرار میشه
مثلا اینکه یه مدت خیلی عالی هستیم وخیلی عاشقانه و درجه یک میگذره
یهو سر یه موضوع حتی بی ارزش یا کم ارزش یه دعوای حسابی میشه و از همدورمیشیم
یا یه چیز جالبی که من پیدا کردم اینه که من شدیدا به همسرم وابسته هستم و دوستی دارم که اونم شدیدا به من وابسته هست و هر وقت من نسبت به دوستم سردی میکنم و از دستش خسته میشم دقیقا همسرم همون رفتارو با من میکنه ولی این خیلی برام عجیبه
من تو یه سال اخیر یه الگوی شدیدا تکراری وپیش رونده را با همسرم تجربه کردم
روندشم این بود
شک وتردید و بعد گیر دادن الکی و بعد بحث ودعوا و بعد فاصله گرفتن
هربار این اتفاق شدید تر میافتاد
به لطف خدا به خودم اومدم و دیدم واقعا که من دارم چیزایی رو جذب میکنم که یکی یکیشو توی ذهنم ساعتها تصویر سازی کردم و باهاش حالم بد شده و داغون شدم و هی اتفاق افتاده وهی بدتر شدم
شروع قطع این چرخه خیلی برام دردناکوسخت بود وهست اما بالاخره یا درد تغییره یا حسرت از دست دادن زندگی که بی نهایت زیبایی داره اما تمام تمرکز من روی نا زیبایی هاش بوده
مثلا من ادم کنترل گری هستم و اتفاقا این دوستمم شدیدا منو کنترل میکنه واجازه میده کنترلش کنم همسرمم دقیقا همینطور
فکر میکنم در مورد روابط با افراد کم اهمییت باورهای خوبی دارم چون همیشه تو هر جمعی بودم ازم تعریف کردن و حس خوب دادن اما چون خودم عزت نفسم پایین بوده والانم بهتر شده اما هست
همیشه میگفتم اینا دارن تعریف الکی میکنن
وخلاصه هدف من واقعا تغییر دادن باورهای خیلی مخرب در روابطمه و به امید خدا میخوام خیلی روش کار کنم و خیلی امیدوارم که دوباره زندگیم بشه همون زندگی که واقعا همه حسرتشو میخوردن ولی من با دستای خودم داشتم خرابش میکردم
ممنون از نگاه زیبای همه دوستان واستاد
سلام استاد جان ، زدین به هدف، عالی بود ،یکی از الگوهای تکرارشونده زندگی من جذب آدم هایی هستش که به شدت درخواست حمایت های مالی وکمک دارن وهمیشه نمیفهمیدم که چرا اینقدر اطرافیانم از من توقع دارن، با گوش دادن به این فایل متوجه شدم که من همیشه دوست داشتم به همه کمک کنم وخودم را لایق بهترین ها نمی دونستم واحتمالا همه اینها بر می گرده به احساس لیاقت در درون من، این یکی از پاشنه آشیل های من هستش ، چون مثلا هر وقت می خواستم مسافرت برم حس دلسوزی می آمد که آخیه چرا خواهرم یا برادرشوهرم نمی تونه بره وبرای جبران خودم را مجبور میکردم که کلی سوغاتی بخرم، یا وقتی می خواستم چیزی بخرم همش به بقیه وحال واوضاع مالیشون فکر می کردم و خیلی چیزهایی را که دوست داشتم نمی خریدم، خلاصه دائم در حال آزار دادن خودم بودم و فکر هم می کردم که من خیلی آدم خوبی هستم .
استاد شما خیلی آگاهانه وعالی راجع به پیدا کردن پاشنه آشیل ها صحبت می کنید ومن همیشه با گوش دادن به فایل هاتون دهن باز می مونم. نمی دونم چطوری باید تشکر کنم واقعا دست خدا روی زمین هستین و براتون از خداوند بهترین ها را می خوام وبی نهایت سپاسگزارم
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم
سلام و دورود فراوان خدمت استاد نازنینم وبانومریم و تمام دوستان پرانرژی ومعنوی و هم خانواده ام
سپاسسسسسگزارم که خداوند عالم مرا به این مسیر زیبا وپراز نعمت و ثروت و فراوانی هدایت و حمایت کرد
استاد جونم ازتون سپاسگزارم که دستی از دستان عالی خداوند. برزمین خاکی هستین همچون چراغی در تاریکی
مانا باشید برامون عزیزانم
خدارو شکر استاد که من تازه متولد شده ام از وقتی که به دوره قانون آفرینش خداوندهدایتم کردو خریدم از سایت احساس میکنم دیگه الهام 32سال قبلم نیستم و وتازه متولد شده ام
از خداوند متعال سپاسسسسسگزارم که مرا به این مسیر پراز نعمت و ثروت هدایت کرد و جانی دوباره به من بخشید
خدایا شکرت که تو خالق من هستی و مرا خالق تمام اتفاقات زندگی ام کردی
حال خوب: اتفاقات خوب
تمام قانون خداوند همینه من هستم که هر لحظه با حال واحساس و فرکانس و افکارم دارم اتفاقات را به زندگی ام دعوت میکنم
تا 4ماه پیش که در ناآگاهی و در ودیوار بودم که خداوند به من لطف بزرگی داشت ومرا به این سایت و دوره های عالی استاد هدایت کرد
خب حالا میام از اتفاقات قبل از ورودم به این سرزمین معنوی بگم
من خودم انسانی احساساتی و دل سوز و مهربان بودم به دید بقیه ولی به دید الآنم کاملا ظالم در حق خودم
من خودم کسی بودم که به ترحم توجه بقیه کاملا نیاز داشتم و از همان جنس هم به وفور در زندگی ام وجود داشت و همین الآنم هست امممممما به لطف خداوند و قانون آفرینش خیلی بهتر شده ام
و جای کار دارم که هرروز روی خودم عالی کار کنم تا بهتر شوم
من همیشه دوست داشتم به بقیه کمک کنم و چقدر انسانهایی در مسیرم بودند تا بهشون کمک کنم و چه انتظاراتی از من داشتند و به لطف خدا این چند ماه کار کردن روی خودم خیلی بهتر شده ام و ارزش بیشتری برای خودم قائل هستم و دیگران هم بیشتر برایم ارزش قائل هستند الهی شکر
تو مدرسه سر امتحان وقتی تقلبی بهم میرسید دقیقا باید به ده نفر تقلبی میرسوندم خخخخخ
دوستانم اکثرا هم سنو سالهای خودم بودند شاید سه چار سالی ازم بزرگتر ولی دوسه تاشون جای مادر منزل داشتند با اینکه افرادی شاد بودند ولی بشدت غر وگلایه و شکایت و منفی بودن وهر بار باهم برخورد میکردیم از بدی های همسر و اطرافیان میگفتیم اینم الان متوجه شدم چون من خودم وقتی از خونه پدرشوهرم جدا شدیم و به مستأجری رفتیم خیلی از خانواده شاکی بودم و دقیقا همسایه ای داشتم تقریبا آشنا بود و اونهم به شدت شاکی از خانواده همسرش بود و یکی دوتا دیگه از همسایه ها هم به همین شکل بودند الله و اکبرررر چه ظلمی کردم به خودم خدایا شکرت که مرا آگاه کردی چقدر ما از همسرانمون گله وشکایت میکردیم و چه بلاهایی به سر خودم آوردم و تمام مسیولیتها واتفاقات زندگی ام را همسرم میدانستم
از وقتی که با همسرم زندگی مشترک را شروع کردیم
و با گفته ها وشنیده های که از اطرافیانم شاهد بودم چه باورهای مخربی از همسرم داشتم و هر بار زندگی روی بدش را به من نشان میداد و با چه دوستانی که همسرم داشت و در خانه بساطشان براه بود ومن فقط موظف بودم پذیرایی کنم و بچه داری و حق هیچ گونه اعتراضی هم نداشتم و واقعا طول دوران متوجه شدم که همه اتفاقات را خودم بوجود آوردم از بس که جنگ وجدال در ذهنم داشتم هرروز از جنس اتفاقات بد را تجربه کردم
بازهم به لطف خداوند خیلی زیاد دراین مدت به آرامش و آسایش رسیدم و رفت وامدهامون بسییییار کم شده الهی شکرت
من از بس که به همسرم گیر میدادم و شکایت میکردم همش شاهد مهمان های از همان جنس میشدم که همه مصرف کننده بودند ومن باید هرروز پخت و پز و کار های اضافه و تو درودیوار بودم
قشنگ الان متوجه شدم که چک ولقد های خوبی از جهان خوردم با خلق اتفاقات در زندگی خودم چه ها کردم الله و اکبر برای این هدایت جانانه درحقم
پیکان این اواخر با خانواده های رفت وامدم داشتیم که با اینکه آدمهای خوب و به قول معروف با کلاس بودند واز نظر شکل ظاهری پوششی آزاد داشتند وخانم هایی که حجاب نداشتند من این نوع پوشش را دوست داشتم و ازآنجایی که همسرم مخالفت میکرد خودم بیشتر دوست داشتم با این خانواده ها در ارتباط باشیم تا همسرم دیدش نسبت به آزادی پوشش بهتر شود ولی ولی ولی از آنجایی که مشروب خور بودند اصلا دوست نداشتم دیگه زیاد باهاشون رفت وامد کنم چون همسرم هم وقتی اونا رو میدید چون من اصلا با این کار راحت نبودم و همیشه منکر همسرم بودم که خودشم نخوره مرا ایجاب میکرد که بخورم و در نظر بقیه بی کلاس نباشم که اینم برمیگرده به عزت نفس پایین واعتماد بنفس پایینمون و من هم در حد کم ولی دوسه باری همراهی شون میکردم و واقعا از خودم متنفر میشدم که به شکر خداجونم با ورود به این سایت رفت و آمدها خیلی خیلی کم شد وکمرنگ تا دوسه ماه پیش که یکی از دوستان فرزندی براشون به دنیا اومده بود ومارا دعوت کردند به مهمانی و من اونجا تونستم اعتماد بنفسم را حفظ کنم و فقط باهاشون رقصیدم و اصلا سمت هیچ چیزی نرفتم به لطف خداوند و چقدر هم حالم عالی بود در بین اون جمعیت که تقریبا همه مصرف کرده بودن ومنو بچه هام باهم میرقصیدیم و شاد بودیم الهی شکرت
الان خیلی از تنهایی لذت میبرم وارامش بیشتری دارم که میتونم وقت بیشتری تو سایت باشم و روی خودم وباورهای مخربم کارکنم وپاشنه های اشیلم رو پیدا کنم و هرروز بهتر و بهتر شوم خدایا کمکم کن
من هر بار باشگاهی رفتم یا مکانی برای آموزش همیشه به مربی هایی عالی و خوش برخورد روبرو شده ام
همه در کارشون عالی هستند و بامن خیلی دوست وصمیمی هستند الهی شکرت
همسرم خیلی وابسته به من است ولی الان که دارم روی خودم کار میکنم خیلی بهتر شده ولی من بیشتر جای کار دارم تا آزادانه تر زندگی کنیم
استاد. یه الگوی دیگه هم اینکه من چون مادر تنها عروس خانواده بود و مادر بزرگم با ما زندگی میکرد هر خواستگاری که برای من خواهرانم آمد همه خواستند تا ما شریک زندگی شأن باشیم و واقعا هم همین اتفاق افتاد برای من و بقیه خواهرام افتاد و همه با خانواده همسر زندگی میکنیم من خودم سه سال رفتم مستاجری دوباره همسرم یه آپارتمان دوطبقه ساخت دوباره اومدیم کنار هم
و خواسته ام از خداوند منان اینه که من را همواره در استقلال مالی و آزادی زمانی وازادی مکانی هدایت وحمایتم کند.الهی شکرت
این مدت هم با افرادی که برخورد میکنم اگر حرف منفی بگویند که سعی میکنم بپیچونمشون یا با کلام یا حواستان را پرت چیز دیگری کنم یه به بهونه ای ازشون دورمیشم به لطف خداوند متعال
اگه هم از خانواده و نزدیکان باشد که خیلی صریح واضح بهشون میگم لطفاً اگر حرف مثبت وخبر شادی دارین برامون بگین اگر نه که سکوت بهترین راهه
وخداروشکر که اونا هم انگار سریع فرکانسشون تغییر میکنه
استاد یه الگوی دیگه هم تو زندگی مشترکم با همسرم هست اینکه خیلی از افراد چه فامیل چه غریبه از همسرم تقاضای پول قرض میکنند و همسرم در 99درصد مواقع مثبت پاسخ میدهد و طرف هم دیگه پولو برنمیگردونه ویا اگه بخواد بده با ناراحتی همراه است .
وخیلی ترمزهای دیگه هم هست که باید بیشتر کارکنم و خودمو کنکاش کنم تا هر لحظه به خودشناسی بیشتر برسم و در سرزمین الهی رستگارو روسفید شوم
واستاد جانم اینم باید بگم که اگه بازهم به این دنیابیام باهمین مشکلاتی که داشتم قبول میکنم از همین مسیر بیام با تمام اتفاقاتش
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
به نام خدای مهربونم
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم
جواب سوال دوم:
دسته اول آدم هایی که وقتی کلی مشکل دارن حالشون خوب نیست مریضن ناراحتن شکست خوردن دلشون گرفته و… امثال اینها به من زنگ میزنن و من هم ازاونجایی که خیلی دوست دارم کمک کننده باشم به دردو دلشون گوش میدم خودمو جاشون میزارم درکشون میکنم همدردی میکنم و راهنمایی میکنم
وقتی تلفنو میزارم کنار هم حال خستگی هم کلافگی هم کلی بار منفی روم که اه ادما چه مشکلایی دارن وای خدای من و همش این چیزای منفی تو ذهنم هم خوشحالم که من تونستم مفید باشم که الان ترجیح میدم اینجوری مفید نباشم
دسته دوم آدم هایی که کارشون میوفته تماس میگیرن قربون صدقه میرن یا همون ابراز ناراحتی میکنن یا هرچی حالا ولی کارش افتاده بعد اینکه حالا دردو دل کرد کارشو انجام دادم که معمولا هم نه نمیگم اگر از پسش بربیام و تواناییم باشه چون میگم خب من ک وقت دارم و بلدم بعدش که انجام شد حاجی حاجی مکه
میرن و تا کار بعدی پیداشون نمیشه
دسته سوم آدم هایی که هم جنسم بودن
خانم هایی که باهاشون دردو دل میکردم درمورد رابطم و در نهایت خیلی مسخره کشیده شدن سمت پارتنرم و پشتم بدگویی هایی کردن که نگو و یسری چیزایی گفتن که 90 درصد اصلا حقیقت نبود
دسته چهارم آدم هایی که خیرمو میخوان
مهربونن با محبتن مستقل هستن و به وقت و به اندازش هستن کنارم
که البته میتونم بگم ازاین دسته کمتر از انگشتای یک دست کنارم
بخوام خیلی دقیق بگم فقط یک نفر
دسته پنجم جالب برام خانم هایی که تو روابط عاطفیشون همه مشکل دارن
اصلا من میخوام دوتا الگو خوب پیدا کنم اینقدر حتما ذهنم منفی هرکی سر راهم میاد داره از مشکلاتش با پارتنرش همسرش میگه
من اینجوری هستم که استاد خودتون داخل قدم سه جلسه ی چهار اشاره کردید:
من همیشه دوست داشتم ادم خوشکل تر من باشم ادم سر تر و بالاتر من باشم
ادم باهوش تر و بلد تر من باشم
و دوست داشتم حمایت کنم هواشو داشته باشم ازش مراقبت کنم و چون من قوی تر و باهوش تر و ….هستم
و ازش محافظت میکنم هواشو دارم و ازش مراقبت میکنم اون منو دوست داشته باشه و تازه الان اینو متوجه شدم
باورم نمیشد وقتی فهمیدم اینطور فکر میکردم استاد!
برمیگرده به عزت نفس و همون استعداد حمایتگری درمن
اینکه میخوام دنیا رو نجات بدم و باور دارم چیزای زیادی توی این دنیا اشتباهه و من باید کمک کنم درست بشه مثل سرطانی ها یا بچه یتیم ها یا کودکان کار یا…..
ولی بازم باور درست رو نفهمیدم که چه باور توحیدی جایگزین کنم و دائم با خودم بگم تا اروم بگیرم و دیدگاه درست رو نسبت به این موضوع حمایتگری داشته باشم
یا درباره کمک کردن ایا واقعا نباید به خیریه ها کمک کنیم ؟
نباید دستی از دستان خدا باشیم که به خلق ش کمک میکنه ؟
باسلام خدمت استاد عزیزم وهمه دوستان گلم
من اغلب افرادی رو جذب میکنم ک سنشون ازمن 7سال الی بیشتر وبیشتر بالاتره حتی زمانیکه مجرد بودم همه خاستگارام بزرگترازمن بودن اخرشم باشخصی ازدواج کردم ک 11سال ازمن بزرگتره وهمیشه بعداز ازدواج ارزوم بود باخانمی همسن خودم بااخلاقیات خودم درارتباط باشم تا حالا برام جورنشده همش اخلاقیاتی. دارن ک شبیه من نیس برای همین ارتباط دوستی با کسی ندارم چندساله قبلا داشتم موفقیت امیز نبود بدلیل باورهای نادرستم
افرادی ک جذب میکنم سوال زیاد میپرسن ومیخان راهکار برای هرکاری مثلا اداری کار دکتر هرروز میگن خب چیکارکردی چی شد ومن از درون عصبی میشم دلم میخات ب طرف بگم چقد میپرسی حتی خانمهایی ک بیرون میبینم میپرسن. شوهرت چکارس چقد کرایه خونه میدید ومن اصلا خوشم نمیات
اغلب بیمارن یا بیماردارن یا حداقل سرماخوردن خبرش ب من میرسه
آدمایی هستن ثبات ندارن امروز از شخصی ناراحتن وچشم ندیدن اون طرفو ندارن فردا یا حداقل یکماه بعد میگن باهمون شخص بیرون وتفریح رفتن ودعوتن بعد من حرصم میگیره تودلم میگم مثلا مامان تو اون روز گفتی هرگز نمیرم سمت فلانی وکلی گفتی اینجور اونجور اگر میخای باهاش باشی پشت سرش. چرا حرف میزنی اگرم نمیخای باشی کات کن چندین بار اینجوری شده ودوباره ودوباره وهمش تودلم میگم اگ من جای مادرم یا جاریم بودم بااون شخص کات میکردم اینقدم غرنمیزدم دیگه
ب کل افرادیکه جذب میکنم ازمن ن سلامتترن ن روابطشون زیباتره ن پولدارترن اگرم بوده بارها ازمن بالاترباشن اما مدت کوتاهی بامن بودن بعد از مدارم رفتن ادمای ثابت یا مث منن یا پایینتربااینکه من ورودیم 20برابرقبل شده اما همسرم همش میات درمورد دوستاش برام میگه خونه خریدن ماشین خریدن اینقد پول دارن
ادمایی جذب میکنم همشون ب من احترام میذارن ب من محبت میکنن از کارشون میزنن وبرام کاری انجام میدن برام هدیه میگیرن دعوتم میکنن وهمش اصرار میکنن بامن باشن وفقط زمانی ناراحت میشن ازمن ک کاری به من گفتن قبول نکردم وبدون توجه ب نظر انها کار خودمو کردم هیچی بهم نمیگن اما ساکت میشن ودلخوریشون میفهمم ک چرا ب نظر مااهمیت ندادی ومن هم از اول اینجوری بودم از زمانیکه استاد گفتن ب حرف بقیه اهمیت ندید بیشترشدم مثلازن داییم بگه بیا خونمون من بگم نمیتونم ب هر دلیلی مادرم دلخور میشه ک زشته و نمیشه ادم اینجوری باشه وچطور ب حرف من اهمیت نمیدی بری وهمش براشون سواله چرا اینجوری هستی
درکل اشخاصی هستن از من بزرگترن میخان ب حرفاشون اهمیت بدم سلامت کامل نیستن از من پولدارتر نیستن منو میخان ودلشون میخات باهام باشن وبرام کاری بخام انجام میدن سراغمو میگیرن هدیه بهم میدن فضولن وپرسوجو میکنن
سلام
خدا رو شکر که میتونم باز قسمت جدیدی رو گوش کنم و در جهت رشد و پیشرفت شخصیتم تلاش کنم
ممنونم ازتون استاد دوس داشتنی من
در رابطه با سوال من برای اینکه دقیق تر بتونم ویژگی هاشون و بگم اسم تمام کسانی که بیشتر از بقیه میبینمشون و باهاشون در ارتباطم و تو کاغذ نوشتم و نشستم ویژگی های که تو همشون مشترکه یا حداقل 80.90 درصدشون و پیدا کردم
بعنوان مثال همشون اکثرا اوضاع مالی خوبی دارن و یا پول هم دستشونه اما تو خرجکردن ضعیفن یعنی زورشون میاد پول خرج کنن
تو تصمیم گیری خیلی تعلل میکنن و گاها ازش فرار میکنن و نمیخوان راجع بهش صحبت کنن
تقریبا همشون پر انرژی و شادن و عاشق سفر و تفریح کردن
یه درصد خیلی کمشون وقتی از چیزی ناراحت باشن معمولا نمیگن و تو متوجه نمیشی فلان جا اون فرد ناراحت شده
ویژگی خیلی خوبشون اینه که اشاره کردم بیشترشون ثروتمندن و این خیلی باعث خوشحالیه منه چون باعث میشه هم از نزدیک ثروت و لمس کنم و اونو از خودم دور نبینم هم تحسینشون کنم هم با خودم بگم اگه اینا تونستن پس منم میتونم چون تقریبا هم فرکانسیم که دور هم جمع شدیم و باهمیم
خدا رو هزاران مرتبه شکر یسری چیزها با تلاش و کار کردن رو خودم از ویژگی افراد دورم حذف شده مثلا قبلا هرکی به پست من میخورد مغرور بود چون خودم این ویژگی خیلی بلد بود برام یا اکثرا فوضول بودن بیشترشون قربانی بودن و دنبال گوش برای درد و دل های منفی الان تقریبا میتونم بگم اینایی که گفتم خیلی خیلی درصد کمی داره شاید به 1 درصد هم نرسه
اها یه موضوعی که شما هم بهش اشاره کردین تقریبا چند سالی هست من افرادی که باهاشون در ارتباطم از خودم کوچیکترن حداقلش 3ساله حداکثرش هم 10 سال تو کامنتهای قبلی گفتم هم سن و سالهام یا خیلی خستن یا اکثرشون ازدواج کردن یا انرژیشون بمن نمیخوره حالا من نمیدونم این خوبه یا بد چون تابحال بمشکلی برنخوردیم باهم تقریبا فکر میکنم چیزهایی که خیلی بلد بود و گفتم
ممنونم استاد عزیزم بابت این اگاهی های ناب ️
اول از همه هزاران بار سپاسگذارم بابت وجود این سایت عالی و آگاهیهای ناب این سایت
و واقعا موضوعی که سالها تویه روابط عاطفی ازش رنج میبرم اینکه اول که وارد یه رابطه میشم همه چی کاملا خوبه اما بعد مدتی متوجه میشم که طرفم یچیز بزرگ ازم پنهان کرده و بهم خیانت کرده که این در طول هردو رابطه ای که داشتم تکرارشده و هردو تاشون بخشیدم اما انقدر شروع به سرزنش اون آدم میکنم سعیمو میکنم که اینکار نکنم اما وقتایی که سکوت میکنم خودم سرزنش میکنم به حدی که بخاطر رابطه دومم دچار افسردگی و حملات عصبی شدم میدونم یچیزی درون منه تاحدودی هم متوجه شدم یکی از بزرگترین دلایل که این تجربه ها رو دارم وابستگی شدیدم تویه رابطه که از بچگی فیلمهایی میدیدم که همش دخترا بشدت وابسته بودن و گریه میکردن و من فکر میکردم عشق واقعی همینه و اینکه اطرافیانم میگفتن مردا خیانت کارن دقیقا زمانی که تورابطه وابسته میشم طرف منو پس میزنه در هردو رابطه ای که داشتم این تجربه داشتم ک طرف بهم میگه برو انقدر که ازمن خسته میشن بااینکه شخصیت باتعهدی هستم و خیلی از معیار های دلخواه دارم و میدونم دلیلش وابستگیمه و حس قربانی که من همیشه خوبم و تویه رابطه ام مورد ظلم بودم گاهی بجایی میرسه که واقعا میخام ازاون رابطه برم اما شجاعتش ندارم و در هردو رابطه ام وقتی تو این شرایط بودم پیشنهاد داشتم از آدمهایی که دقیقا میفهمم مث خودم وابسته ان واظهار میکنند که خیلی عاشق منند و حقیقتا منم وسوسه میشم اما میدونم اگه بایه فرد وابسته وارد رابطه بشم نتایج چقدر وحشتناک خواهد بود
من از دوره عشق و مودت در روابط استفاده میکنم و تمام تلاشم اینکه با آگاهیهای این دوره حسم خوب کنم و بلکه این اتفاق نقطه عطفی میدونم که تویه زندگیم رخ داد و میتونم بگم خیلی رابطه ام باخدا بهترشده اما باز یه مسئله هس که دارم تویه رابطه ام تحملش میکنم بمدت چندماهه من حسم خوب نگه داشتم و فقط از خدا میخام خودش برام بچین من واقعا تسلیمم ومیدونم که نباید چیزی رو تحمل کنم از لحاظ خصوصیات مثبت باافرادی که تو رابطه هستم کاملا دست ودلبازن وآزادی کامل دارم همیشه وهیچ کنترلی نمیکنند منو و حتی مشوق من هستن اما تویه بحث خیانت همیشه پای یه دختر دیگه باز بوده حالا بدلایلی که خودشون دارند واین منو خیلی آزار میده و حسی تویه وجودم هست که میدونم عمیقا به دوره احساس لیاقت نیاز دارم وازخدا میخام شرایط خرید این دوره برام فراهم کنه رابطه ام بابقیه دوستانم کاملا عالیه و خیلی رابطه ام محدود کردم ولذت هم میبرم میدونم من خالق بی چون چرای زندگیمم و همه چیز خودم با باورهام خلق کردم و هیچ قربانی یامظلومی وجود نداره وبه شدت دارم روی خودم و ورودی هام کار میکنم و ازاون حالت افسردگی که مدت کوتاهی بهش مبتلا شدم اومدم بیرون و میدونم تویه این داستان پیش روم خدا به بهترین تصمیم هدایتم میکنه انقدر میخام خداقلبم پرکنه که دیگ هیچ حس وابستگی به هیچ چیز و هیچ کس نداشته باشم
ممنون استاد بابت حضورتون و آگاهی نابتون عاشقتونم
سلام استاد عزیزم
اگر بخوام کل الگوها چه خوب و چه بد رو بگم
اول اینکه وضع مالی افراد بسیار عالی هست،باخونوادش رابطه خوبی نداره،کنترلگر و بدبین هست،بسیار تلاشگر هست
که خب این برمیگرده ب ذهنیت ما که این الگوها تو ذهنمون جاافتاده و مدام تو افراد متفاوت نمود پیدا میکنه
ممنون از فایل های عالیتون استاد عزیزم