اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
دراما سوالی ک پرسیدید! .در مورد ارتباطاتم بگم ک همیشه باکسایی درارتباط بودم ک یا برخوردمیکنم ک ضعیف یا وابسته ب چیزی هستن خودشون دوس ندارن اکثرن مشکل دارن واینکه هرموقع بیرون میرم برای پیاده روی وخرید باآدمایی فقیرن یا معتادن برخوردمیکنم ب طرفم میان ازم درخواست کمک دارن اوایل خیلی ناراحت میشدم بهم میریختم الان سعی میکنم توجه نکنم !
موردبعدی اینکه من بااینکه رابطه ام باهمه خوبه باهمه مهربان هستم ی مواقعی ک بهم نیاز دارن کمکشون میکنم ولی خانواده دوستان بخصوص همسرم اونطور ک باید قدرمو نمیدونن وقتی فایلای شمارو گوش دادم ب این موضوع فکرکزدم پی بردم ک من خودمو انسان باارزشی نمیدونم خودمو لایق احترام نمیدونم همیشه خودمو تحقیر کردم چطور انتظار دارم کسی قدرمو بدونه. بااینکه همیشه دوس داشتم موردتوجه همسرم وخانواده ام بقیه باشم هیچ وقت اونطور ک باید مورداحترام توجه قرارنگرفتم وجودم حرفام صحبتام چندان اهمیتی برای اطرافیانم نداره چون خودمو لایق نمیدونستم فکرمیکردم من چون چیزی ندارم ن پولی ن قدرتی ن تحصیلات آنچنانی ن شغلی ن زیبایی وووبااینکه همه چیم ظاهراخوبه ولی چنان خودمو پایین حقیرمیدونستم زیبایی وتوانایی خودم اصلا نمیدیم فقط فقط ضعف ناتوانی ازخودم نشون میدادم این افکار منفی درموردخودم اعتماد ب نفس پایین باعث شد من سالها ازخودم دورباشم واقعا ی وقتایی چنان ناراحت افسرده میشدم ب خدا شکوه شکایت میکردم از لحظاتی ک خداوند دراختیارم گداشته درست استفاده نکردم فقط ب نازیبایی ها ب زشتی ها بدبختی ها فکرمیکردم فقط مرگ ازخدامیخواستم کلا داغون بودم ازخدا واقعا خواستم کمکم کنه هدایتم کنه ب بهترین مسیرها تااینکه خداروشکر ب این سایت هدایت شدم و بااستادی توانمند چون شماآشناشدم ..استادهر صبح شب باصدای شما ازخواب بیدارمیشم میخوابم موقع صبحانه خوردن آشپزی ورزش وانجام کارهای دیگه فقط فایلای شمارو گوش میدم تمرینات شمارو انجام میدم ..خداروشکر همسرمم عاشق صحبتای شماس باهم فایلای شمارو گوش میکنیم لدت میبریم…استاد باتمام وجودم ازتون سپاسگزارم ک با صحبتای گرانقدرتون این مسیر برای ما لذت بخش کردین .دوستتتتتون دارم .
شکر بر نام خداوندی که هم با تو هم با من هم با همگان است
شکر بر نام خداوندی که زندگیم را سر و سامان است
شکر بر نام خداوندی که خالقی نیکو بر جهان است
شکر بر نام خداوندی که مارا روزی رسان است
شکر بر نام خداوندی که نورش روشنگر دیدگان است
استاد عزیزم روزی هزار بار خداروشکر میکنم بخاطر شما و آموزش هاتون.بخاطر وجود نازنین تون .خدارو شکر میکنم بخاطر خانم شایسته عزیزم که یه الگو عالیه برای ما خانم ها
خداروشکر بخاطر کامنت های بچه های این سایت .
استاد عزیزم من خیلی دوست داشتم کامنت بنویسم ولی انگار نمیتونستم .ولی امروز که برای چندمین بار این فایل و گوش کردم .یهو دیدم دارم مینویسم دستام میلرزه و اشک میریزم و بهترین حس دنیا رو دارم تجربه میکنم .
استاد عزیزم در مورد الگو های تکرار شونده من وقتی رو حرفاتون فکر کردم و دقت کردم تو روابطم دیدم من با هر کسی که رابطه دارم یا از همون اول یا بعد یه مدت حسادت خیلی شدیدی رو تو اطرافیانم حس میکنم .حتی توی نزدیکترین اعضای خانوادم .قبل از اینکه با شما و آموزش هاتون آشنا بشم .با خودم فکر میکردم که شاید بخاطر اینکه که من زیبا هستم شاید دوستام بهم حسادت می کنن یا شاید من دارم تو زندگیم موفق میشم .یا اینکه آدم شادی هستم یا …هزار تا یای دیگه
الان که این سه تا فایل جدید و عالی شما رو گوش کردم و به رفتارهای خودمم دقت کردم دیدم من وقتی میرم یه لباس میخرم یا قبل که میخریدم چون الان دارم روی خودم کار میکنم و سعی میکنم اینطوری فکر نکنم .همش به این فکر میکردم که لباسم یه مدلی باشه که از لباس همه دوستام یا فامیل بهتر باشه که منو دیدن حسرت بخورن یا اینکه آرایشگاه میرفتم که مثلاً ناخنم و درست کنم یا اینکه موهامو رنگ کنم به جوری باشه که هر کی منو دید بگه ووووو چقدر زیباست یا چقدر از ما بهتره .بعد دیدم من ناخواسته خودم آدمهای حسود و به زندگیم دارم دعوت میکنم .تازه از این مدل رفتارهای آدم های اطرافم هم خیلی ناراحت میشدم یا حرص میخورم یا بهشون توجه میکردم .نمیگم الان صد در صد بهتر شدم چون باید بیشتر و بیشتر روی خودم کار کنم تا بهتر و بهتر بشم .
استاد عزیزم من با عشق و علاقه خیلی زیادی حرفاتون و گوش میکنم و به آموزش هاتون تا اونجایی که تونستم درک کنم و بفهمم عمل کردم .هر روز و شب با صدای شما میخوام و با صدای شما بیدار میشم .
عاشقانه دوستتون دارم .
عاشقانه مریم عزیزم و دوست دارم
عاشقانه بچه های سایت و دوست دارم .
استاد عزیزم با تو میدونم که دیگه نمیرم رو به تباهی
دیگه راه و اشتباهی نمی رم سمت سیاهی
استاد عزیزم این اولین کامنت من هست امیدوارم کامنت های بعدی بهتر و بهتر باشه
خیلی دوستتون دارم .شما و مریم عزیزم و به خدای بزرگ و مهربان میسپارم
شکر بر نام خداوندی که هم با تو هم با من هم با همگان است
شکر بر نام خداوندی که زندگیم را سر و سامان است
شکر بر نام خداوندی که خالقی نیکو بر جهان است
شکر بر نام خداوندی که مارا روزی رسان است
شکر بر نام خداوندی که نورش روشنگر دیدگان است
استاد عزیزم روزی هزار بار خداروشکر میکنم بخاطر شما و آموزش هاتون.بخاطر وجود نازنین تون .خدارو شکر میکنم بخاطر خانم شایسته عزیزم که یه الگو عالیه برای ما خانم ها
خداروشکر بخاطر کامنت های بچه های این سایت .
استاد عزیزم من خیلی دوست داشتم کامنت بنویسم ولی انگار نمیتونستم .ولی امروز که برای چندمین بار این فایل و گوش کردم .یهو دیدم دارم مینویسم دستام میلرزه و اشک میریزم و بهترین حس دنیا رو دارم تجربه میکنم .
استاد عزیزم در مورد الگو های تکرار شونده من وقتی رو حرفاتون فکر کردم و دقت کردم تو روابطم دیدم من با هر کسی که رابطه دارم یا از همون اول یا بعد یه مدت حسادت خیلی شدیدی رو تو اطرافیانم حس میکنم .حتی توی نزدیکترین اعضای خانوادم .قبل از اینکه با شما و آموزش هاتون آشنا بشم .با خودم فکر میکردم که شاید بخاطر اینکه که من زیبا هستم شاید دوستام بهم حسادت می کنن یا شاید من دارم تو زندگیم موفق میشم .یا اینکه آدم شادی هستم یا …هزار تا یای دیگه
الان که این سه تا فایل جدید و عالی شما رو گوش کردم و به رفتارهای خودمم دقت کردم دیدم من وقتی میرم یه لباس میخرم یا قبل که میخریدم چون الان دارم روی خودم کار میکنم و سعی میکنم اینطوری فکر نکنم .همش به این فکر میکردم که لباسم یه مدلی باشه که از لباس همه دوستام یا فامیل بهتر باشه که منو دیدن حسرت بخورن یا اینکه آرایشگاه میرفتم که مثلاً ناخنم و درست کنم یا اینکه موهامو رنگ کنم به جوری باشه که هر کی منو دید بگه ووووو چقدر زیباست یا چقدر از ما بهتره .بعد دیدم من ناخواسته خودم آدمهای حسود و به زندگیم دارم دعوت میکنم .تازه از این مدل رفتارهای آدم های اطرافم هم خیلی ناراحت میشدم یا حرص میخورم یا بهشون توجه میکردم .نمیگم الان صد در صد بهتر شدم چون باید بیشتر و بیشتر روی خودم کار کنم تا بهتر و بهتر بشم .
استاد عزیزم من با عشق و علاقه خیلی زیادی حرفاتون و گوش میکنم و به آموزش هاتون تا اونجایی که تونستم درک کنم و بفهمم عمل کردم .هر روز و شب با صدای شما میخوابم و با صدای شما بیدار میشم .
عاشقانه دوستتون دارم .
عاشقانه مریم عزیزم و دوست دارم
عاشقانه بچه های سایت و دوست دارم .
استاد عزیزم با تو میدونم که دیگه نمیرم رو به تباهی
دیگه راه و اشتباهی نمی رم سمت سیاهی
استاد عزیزم این اولین کامنت منه امیدوارم کامنت های بعدیم بهتر و بهتر باشه
خیلی دوستتون دارم .شما و مریم عزیزم و به خدای بزرگ و مهربان میسپارم
سلام استاد از وقتی اومدم سر کار مدام ضایعات میزدم و این از ترس و کمبود عزت نفسم درمورد یادگیریه مهارت های افست دهی و افست گیری بود و من فقط استرس میکشیدم و تضاد های این موضوع رو درک نمیکردم که باید برم درست یادبگیرم تعویض ابزار و اندازه گیری و افست دهی رو
تضاد ها تا جایی پیش رفت که من مجبور شدم یاد بگیرم وگرنه کارم رو از دست میدادمش برای تمام این مهارت ها من به یکی از بچهها وابسته بودم که وقتی ی روز نبود من لنگ بودمو دیگه یادگرفتم جوری که نسبت به هم دستگاهییم که 2ساله اینجاست ولی من چند ماهه هستم بهتر شدم وقتی تمرین کردم و مدام تمام مسیولیتش رو پذیرفتم
اما الان یک تضاد دیگه ای دارم من مدام یکی از ابزار هام میشکنه فقط هم تو شیفت من میشکنه
نمیدونم به دلایل مختلف این اتفاق میوفته دیگه فک میکنم بدشانسیه که باید فقط برامن پیش بیاد اولش از حواس پرتی و تمرکز نداشتن و سهل انگاری پیش میومد اما الان خود به خود هم اتفاق میوفته حالا به خودم دارم میگم من مسیول این اتفاق هستم من دارم جذب میکنم باید احساس و افکارم در مدار خوب بیاد اما حتی ستاره قطبیم رو انجام دادم تو فرکانس خوبی بودم ولی باز همینجوری شد نمیدونم دلیلش چیه اخه چه باوری هست چه ایرادی دارم حساس شدنمه؟ لطفاً راهنماییم کنید چون این موضوع خیلی مهمه و تو کارم کلی ضرر کردم عملا بجای حقوق گرفتن باید ی چیزی هم بدم و تهدید ب اخراجم ممنون میشم بهم کمک کنید تا بتونم دلیل اتفاقات رو بهتر بفهمم
سلام جناب واقعا ممنونم که کامنتم رو جواب دادید باورتون نمیشه من تا میام موضوعم رو کامنت میکنم همین که تو این سایت مینویسمش خدا حلش میکنه نمیدونم دلیلش شاید اینه که وقتی کامنت میزارم واقعی مقاومتم رو کنار میزارم و قبول میکنم که من مسئولم مقصر خودمم ایراد از خودمه فرکانسمه باید حل بشه بسه
هدایتی که اتفاق افتاد این هم زمانی بود که یک شخص ماهر بیاد به شرکت من به مدیر و سرپرست خطم گفتم فلانی وقتی اینجا کار میکرد این مشکل نبود یک محموله 2000تایی فقط با یک مته کار میشد و حالا در روز 12بار تعویض مته برای زدن 70تا قطعه؟خنده داره
من در دوره ای که ایشون اینجا بوده نبودم اما وصفشون رو شنیدم و طبق صحبت های استاد درمورد ارزش ابزار و فرد متخصص من این برداشت رو داشتم که راه حل به دست این ادم هست اصرار کردم بیاد یک مته تیز کرد 70تا قطعه زد
دوباره امروز اومد و من ازشون درخواست کردم که بهم آموزش بدن
توضیحاتی که دادن بیشتر ایراد از تیزکاری بود اما اطلاعاتشون برای من هم عالی بود xمرکز رو گرفتن ویژگی های یک ابزار خوب رو گفتن
و اینکه چطور افست بگیریم
همه ی این ها برای من یک شوقی ایجاد کرد که هرچیزی یک مسیر و راهی داره ما قطعه ی شیرفرمان تولید میکنم و من تراش کار هستم
دوست دارم هر تجربه ای دراین مورد دارید بامن به اشتراک بزارید ممنونم
اما این خبر خوشحال کننده رو دارم که این شخص میخواد بیاد و باز استخدام بشعو اینکه من امروز با مدیرم که صحبت کردم توجیه شد واقعا مشکل از کجاست تا قبلش تمام مقصر ما بودیم
و اینکه شروع کردم به دودستگاهه کارکردن دوتا تراشی که 5تا سوراخکاری میشه رو دارم کارمیکنم و برای همین به خودم میگم باز هم در عرض 6ماه هرچقدر هم اشتباه کرده باشم ایرادی نداره تمام ضرر ها هم فدای سرم عوضش الان دارم میفهمم چه چیزهایی رو عملی باید یاد بگیرم چه علاقه هایی دارم و با کنجکاوی از شخصی که دانشش رو داره میتونم یادبگیرم
سعی میکنم هرروز بیشتر با تمام وجودم کارکنم هرچند که خیلی اضافه کاری ها برای من سنگینه اما اهرم رنج و لذتم جوریه که باید پیشرفت کنم
من هر چند سال ( یک نهایت دو ) کارمو عوض میکنم ، شغل من در زمینه فروش مواد غذایی هست ، الان 17 ساله که مشغولم ، اما یک حالت پریودی در من هست که عادت شده و هر چند وقت یک بار از شرکتی به شرکت دیگه ای میرم و بیشتر از 2 سال جایی دوام نیاوردم
مورد بعدی اینکه من هر چند وقت یکبار کیف و مدارکم و گم میکنم
یعنی تمام مدارک شناسایی من المثنا هستن برای باره چندم
و احساس میکنم شرطی شدم و ناخودآگاه این اتفاق میوفته
من این گم شدن و در باورهای احساس لیاقت جستوجو و پیگیری کردم و مدتی هست که چیزی کم نکردم
️کامنت های شما ارزشمنده، می تونه به خیلی ها کمک کنه️
با سلام خدمت استاد خوب خودم و مریم جان عزیز دلم
و سلام به همه دوستان عزیزم
دوستای خوبم من واقعا بهتون مدیونم، به کامنت هایی که می ذارید، من حدود یک ساله که به این خانواده پیوستم و طی چند مرحله روی خودم کار کردم، با دوره عشق و مودت در روابط شروع کردم و وقتی شروعش کردم، خیلی خیلی جدی پیگیرش بودم. هر فایل رو بارها گوش دادم و پیاده سازی کردم. خیلی برام خوب بود.
ولی از چهارشنبه یعنی چهار روز پیش تصمیم گرفتم به یه مرحله عمیق تر از آگاهی ها دست پیدا کنم. از روز عرفه. و واقعا نمی دونید چقدر این تصمیم برام مفید بود. در لحظه تصمیم گرفتم دیگه به بدهی موقتی که برام پیش اومده فکر نکنم و تمرکز کنم بر روی زیبایی ها.
و توی این چهار روز بارها و بارها هدایت دریافت کردم. نمی تونم بگم “شاید باورتون نشه” (چون کسایی که توی این سایت هستن حتما باورشون می شه) هر کامنتی که این چند روز به صورت رندوم می خونم، دقیقا انگار برای همین لحظه من نوشته شده و نمی دونید چقدر از درون به وجد اومدم.
همین الان که دارم اینا رو می نویسم چشمام پر از اشکه، اشک شوق و شگفتی.
احساس می کنم به یک لایه (هر چند نازک) عمیق تر رسیدم و از خدا می خوام که کمکم کنه تا این مسیر رو همین طوری ادامه بدم.
اینو نوشتم تا هم به خودم یادآوری کنم و هم به شما عزیزان جان بگم که چقدر کامنت هاتون خوب و ارزشمنده.
تازه الان می فهمم چرا استاد عزیزم انقدر به نوشتن و خواندن کامنت اصرار دارن. حتی فهمیدن همین مطلب هم نیاز به تکامل داشت.
واقعا مبحث روابط و ثروت این 2 تا اساسی ترین مسئله 95درصد از افراد است، من خودم بشخصه توی روابط با خانواده و فامیل ام خیلی رابطه عالی رو دارم، تجربه میکنم یعنی پدرو مادر و خواهر و برادرام، اینقد منو دوست داره و بهم احترام قائله، که خیلی زیاد
من 18 سالمه،و دوران مدرسه ام پارسال تموم شد و مدیر مدرسه مون و تمام اساتید که من و هم کلاسی هامو، تدریس میکرد همه شون منو همواره تحسین میکرد و دوستم داشت، خودمم ی جورایی، درخشش در بین جمع و اجتماع را داشتم به راحتی افراد رو تحت تاثیر قرار میدادم، اما به دلیل باورهای اشتباه که از فامیل ام مخصوصا از طرف پدرم همیشه بهمون گوشزد میکرد، من هیچ وقت نتونستم با جنس موافق، حتی، خیلی روابط پایداری داشته باشم البته تو این اواخر راحتتر میتونم با بقیه دوستیم را دوامدار کنم
اما در 17 سال گذشته یعنی تا قبل از آشنا شدنم با استاد، من همیشه از پدرم میشیندم، که مردم بد هستد کلاه تو بر میداره، باید همواره مواظب باشی، باید در بین مردم همیشه بهترین باشی، گرچند نصیحت هاش درست بود اما برا من ترس و اضطراب ایجاد میکرد، از نصیحت های که تو همیشه بهترین باشی، من خیلی فیض بردم اما همواره زجر میکشیدم یعنی منو مقایسه میکرد با بقیه همکلاسی هام، البته منم کم نمی آوردم، اما چیزی واقعا الان میفهمم مهم است برا هر انسانی، : لذت بردن از زندگیست، زندگی یک مسابقه نیست که با بقیه میذاری، سعی کن بهترین باشی اما این تلاش مایه رنج و درد سرت نشود بلکه باعث خرسندی و انگیزه بیشتر تو شود
اما اینکه همواره همه افراد را بد میگفت من هیچ وقت نمی تونستم به کسی اعتماد کنم، بخاطر همین همواره مواظب وسایلم، بودم، با هیچ فردی راحت نبودم، اما اینها کم کم الان تقریبا به مدت 6 ماهه که روی خودم کار میکنم درست شده
اما چیزی که برا من مهم ترین موضوع بود روابط عاطفی با جنس مخالف بود گرچند سنم خورد است اما این احساس طبیعی است که با هر دو جنس هم موافق و هم مخالف باید راحت باشی
من از سن، 10 سالگیم به بالا که حتی هیچ چیزی رو در مورد زندگی اصلا نمی فهمیدم، از اونموقع پسر های یکی دو سال از من بزرگتر با من دوست شد که افرادی بودند مستقل، درس خوان، ثروتمند، مهربان زیبا و… اما ی جورایی احساس میکردم زیاد برا من ارزش قائل نیست، با وجودیکه من خودم خودمو خیلی باور داشتم و دارم، یعنی من همیشه در جامعه خودم میدرخشم
و این الگو اومد تا الان، یکبار دیگر وارد ی رابطه عاشقانه دیگری شدم اما از ترس اینکه نکنه پیش این هم مثل قبلی بی اهمیت بشم ، خودم رابطه مونو بهم زدم، البته فردی مناسب و ایده آلی هم نبود بخاطر همین اونو رها کردم
در بهمن ماه پارسال یعنی 1401 ، ی فردی واسم پیام داد، و من مسدودش کردم، چون واقعا ی جورایی میترسیدم وارد رابطه بشم و میگفتم آخه همه افراد بد هستند ناجورند چه دلیلی داره که من باهاشون رابطه برقرار کنم بعد از یک ماه از مسدودیت کشیدمش بازهم پیام داد باهاش کمی صحبت کردم، اصلا این فرد برام اینقد جالب و متفاوت بود، باورم نمیشد همچون افرادی سالمی، توی کشورم. افغانستان باشه،چون همیشه فک میکردم تنها در گروه تحقیقاتی عباس منش افرادی سالم از همه نظر وجود داره ،اما واقعا،علاوه بر این گروه، افرادی سالم در همه جا بوده
به دلیل تفاوت جغرافیایی ما، خیلی اون در یک شهر دور از من زندگی میکنه، ی پسری از همه نظر فوق العاده است ، من تا قبل از آشنا شدنم با قوانین، زمانی که قانون رو نمیدونستم، فک میکردم که اونهایی که مذهب شون متفاوت است ی جورایی مسلمان واقعی نیست، ولی وقتی با قوانین آشنا شدم و فهمیدم ملاکاصلی توحیدی بودنه، اصلا مذهب ها مهم نیست دیگه مقاومت هایم شکست، و اون فرد که الان باهاش هستم مذهبش سنی هست، و من خودم شیعه هستم، واقعا از هماهنگی بالای با خداوند برخورداره، ثروتمند هست خیلی پسر درس خوانی هم هست، با اخلاق ، و مهربان است عزت نفس اش هم خیلی خوب است، اما چیزی که واقعا برا خودم مهمه اینه که برا من ارزش قائل باشه، که هست اما انگار خیلی انرژی این احساس عالی نیست، ی جورایی راضی نیستم، و فهمیدم که من در عزت نفس خودم مشکل دارم که تصمیم گرفتم بزودی انشالله اون دوره را خرید کنم،با 2 برابری، درآمد خودم، و این الگو که ارزش قائل نشدن، خیلی زیاد آنطوری که مد نظر منه، این الگو همواره در روابط با جنس مخالف بر من تکرار شد، گرچند این تنها فرد در جهان نیست که منو خوشبخت کنه، که برام در حدی مهم بشه که وابسته بشم بهش، چون اینهم یک آدمه خودش فرکانس داره، اما شبیه اش و بهتر از این میتونه وارد زندگیم بشه وقتی خودم، در هماهنگی کامل با خدای درونم برسم
گرچند تو فامیلم واقعا نظر منو از همه پیش میپرسه، و خیلی همه برام ارزش قائله، اما در اونحوزه تنها مسئله من همینه، که انشالله با استفاده از دوره عزت نفس این هم براحتی حل میشه
عاشقانه دوستتون دارم استاد عزیزم که همواره چراغ،راه زندگیم شدید،و از شما همفرکانسی های گلم که از خوندن کامنت هاتون منم به خیلی از ترمز های مخفی ذهنم پی میبرم، و ایراد هامو پیدا میکنم
در پناه الله مهربان همیشه دلتون شاد ولب تون خندان باشه ️️️️️️
بله واقعا حق با شماست در همه جا افرادی بسیار خوب و سالم زندگی میکند و تعداد این افراد هم اصلا کم نیست وقتی آدم در مدارش قرار میگیره
اصلا من خودم بشخصه الان با هر آدم جدیدی برخورد میکنم تق میخورم به افراد که خیلی از هماهنگی بالای با خودشون برخوردارند من خودم هم لا خودم هماهنگ هستم اما ی ذره کمال گرا هستم که چندروز بعد به لطف خدا با استفاده از محصول عزت نفس حل میشه ، منظورم چند روز بعد این محصول را تهیه خواهم کرد
بازهم تشکر از کامنت زیبایت زیبای من. خیلی دوست تون دارم همیشه از آرامش الهی، در این کره خاکی برخوردار باشید و به آنچه که آرزو. دارید برسید خدا یارو نگهدار شما به سمت موفقیت های بیشتر و بهتر
این چهارمین کامنتی هست که میزارم برای الگوهای تکرار شونده امید دارم که به جوابهام برسم با کمک دوستانم
من الگوی تکرار شوندم اینه که همیشه یکی تو زندگیم هست که به یه موفقیتی میرسه یا یه چیزی داره که من ندارم و من حسرتشو میخورم
خیلی تلاش کردم این حالت رو دیگه تجربه نکنم اما با یه سرعتی تکرار میشه و کانون توجه من روی دیگرونه روی خودم نیست 100 درصد توجه من روی نداشته ها کمبود ها و حس شدید حسرت به دیگرانه ….
توی این زمینه انگار هیچ جمله ای هیچ دوره ای هیچی اثر گزار نیست …
خیلی دلم میخواد داشته هامو ببینم خودمو اصلا ببینم توانایی هام بخدا من چیزی کم ندارم اما داشتهام راضیم نمیکنه …من 100 درصدی هر چیزی رو میخوام بالاترین حدشو…
تا وقتی از اطرافیانم بالاتر باشم حالم خوبه و میترکونم ، خلاقم و مثبتم روابطم عالیه سرحالو و پرانرژیم وایییییی وقتی کسی رو بالاتر از خودم میبینم دیگه پخش بر زمین میشم …چند نفر هم نقطه ضعف منو فهمیدن جلوی من خودشونو دست بالا میگیرن و از خودشون تعریف میکنن قشنگ میفهمم دارن دروغ میگن (یه چیزی تو قلب من هست نادیده ها رو میبینه نگفته ها رو میدونه راستو دروغو واضح تشخیص میده و من خیلی وجودشو حس میکنم) اما باز انگار باور میکنم و مقایسه میکنم با زندگیم …
خصوصا این اواخر …توجه من کلا نه روی زندگیمه
نه روی خودم نه روی داشته هام کلا 6 دونگ حواس و تمرکز و توجهم روی اطرافیانمه
یک نفر هست که از همه بیشتر منو میتونه از پا در بیاره
انقدر هم بهش توجه کردم
به طرز چشمگیری که همه اقوام و آشنایانمون میگن این چطوری انقدر موفق شده یعنی عین بمب صدا کرده …
عزت نفس
باور لیاقت
انقدر درمونده شدم که نمیتونم بلند شم
تنم شل شده سرم پایینه بیحالم
مادرم از مرگ میگه ، میگه تهش هممون میمیریم 2 روز دنیا رو حال کن ولش کن…
یا ظاهر زندگی دیگرانو با طن زندگی خودت مقایسه نکن
یا یه عالمه از این حرفا که هیچکدوم روی من اثر نداره یه باوری هست تو مغزم اون همه ی اینها رو چرتو پرت میدونه دیدید فردی که متعصبه مثلا روی دین و مذهب مثلا بری بهش بگی بابا چیزی به نام دین وجود نداره بخدا یزره سر به سرش بزاری چاقو ور میداره میکنه تو شیکمت انقدر شستوشوی مغزی دادنش ….باور منم همینجوریه میگه آخه بفهم تا مادامی که توجهت رو دیگرانه خوب لامصب اونا تو زندگیت پررنگ تر میشن طبق قانون نقششون پر رنگ تر میشه داری به ناخواستت توجه میکنی
خره نمیفهمه تازه به محض اینکه میخوام حمله کنم به این باور به طرز عجیبی یه اتفاقی میوفته تا دوباره شل بشم و دست از تلاش برای نابودی این باور بر دارم …یعنی هر چی قوی تر میرم سمت این باور که نابودش کنم محکم تر و قوی تر پرتم میکنه یه وری …نمیتونم بلند شم دیگه
خود کمبینی یه بیماریه قشنگ سرطانه
پارسال رفتم به جنگ این باورم دوره عزت نفسم گوش دادم دیگه گفتم شروع میکنم کمکم
یعنی انگار ضمیر نا خود آگاهم دفاع میکنه از خودش و استقامت نشون میده
میگفتم ببین خدا فلا جا هواتو داشت ببین خدادبهت عزت داد ببین اونجا کارت راه افتاد …
چشمام بی حال شدن و یه چیزی تو ذهنم گفت
بشین بابا (یه فوش خاصی هست که ذهنم بهم میگه که اینجا نمیشه گفت) زر نزن واقعیت زندگیه تو اینه تو از همه کمتر و پایینتری خیر ندیدی از پولهای شوهرت فقط منتش سرته چیزی دست تو رو نگرفت تو یه بازنده ای بازنده بازنده ….
سکوت میکنم نه حرفی میزنم نه حقمو میگیرم
فقط گریه گریه
من احساس میکنم همه اینجور احساسات رو دارن بلاخره من از فضا نیومدم که منم آدمم مثل بقیه
اما من واکنش احساسی شدیدتر و در زمان طولانی تری دارم
مردم دیگه هم مثل من همین احساسها رو تجربه میکنن اما میخوابن پامیشن یادشون میره و میرن به زندگیشون میرسن
حالا من زندگی میکنم با اون اتفاق سالها…سالها…و با تکرارش یه باور مخرب جدید میسازم یا باورهای قبلی رو محکم تر میکنم …
وقتی میخوای یه چایی بزاری دم بکشه اولین کلمه ای که به ذهنت میاد زمان هست
گاهی برای بعضی تغیر ها زمان های زیادی نیاز هست حتی 1 یا چند سال
مگه شخصیت شما و باور های شما یه شبه شکل گرفته که 1 شبه هم تغیر کنه (حالا شاید بگی من 1 سال درگیر اینم نه عزیزم خیلی بیشتر بیشتر نیاز به زمان هست ازلکی سخت نگیر به خودت )
دلیلش اینه که یه سری باور های ریشه ای هست که اینقدر درون ذهن خودت منطقی هستن
که اصلا فکر نمکینی
این طرز فکر دقیقا این همه مشکل و آسیب درست کرده
و برعکس به داشتن این طزر فکر افتخارم میکنیی
اما مسائل شما
میدونم بر طبق قانون شما به قسمت هایی از حرف های من گوش میدین
که دوست دارین اونا بشنوین و شاید به همشون گوش ندین
اما من میگم
در وهله اول شما عاشق خودت نیستی
به خاطر رنگ پوست دماغ چشم دهان حالت چهره قد زیبایی و هر چیزی دیگری عاشق نیستی
عاشق یعنی اینکه وقتی میری جلو آیینه
قربون صدقه خودت بری عشق بازی کنی با خودت
وو چچوننن عاشق خودت نیستی
با خودت بی احترامی میکنی (خره : اخ که بمیرم برای رها کوچولو که فراموش کرده چه قد دوست داشتنی هست
چه قد زیبا هست
چه قد قابل احترامه
چه قد با ارزش حتی اگر هزار بار اشتباه کنه
حتی اگر بازم قضاوت کنه
حتی اگر بازم اشتباه کنه
حتیییی اگر هزار بار تصمیم بگیره این کارو نکنه اما باز میکنه
بابااااا فرعونن کیه فرعون قاتل 12000 هزار کودک مظلوم هست
اون بود که دستور داد 12000 هزار کودک بی گناه بکشنن
موسی میخواد بره پیشش فرعون خدا بهش میگه
یا موسی فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَىٰ
و با او کمال آرامی و نرمی سخن گویید، باشد که متذکر شود یا بترسد
اینکه قاتله خدا داره بهش میگه اینجوری برخورد کن
بد شما
سر یه اشتباه کوچک که برای همه ممکنه بیوفته به خودت میگی ……
امان از شخصیت کمال گرایییی
امانننن از وقتی ما نمتیونیم خودمون راحت ببخشیم
مشکل اول شما
گفتی عزت نفس دیدن فایل یکی از جلسات صرفا همینه دیگه
خودتو راحت ببخش
حتی اگر هزار بار خطا کردی
مسئله دوم :
چرا خودمون با دیگران مقایسه میکنیم
ببخشید اصن چرا اینو بگم
بیخیالمسئله های بدی به نظرم اول همون قدم اول بردارین
با خودت آشتی کن
خودت دوست داشته باش و عاشق خودت باشه
به زمان
به زمان
به زمان مناسب
خداوند رحمان قدم های بعدی خدمتت عرض میکنه
که باور های ریشه ای برات شناسایی میکنه و مسئله شما حل میشه
در پناه الله یه عالمه احساس خوشبختی درونی و بی دلیل
سلام به استاد نازینم بازم یه فایل قدرتمند و فوق العاده ای دیگه ..سپاسگذارم بابت این سایت ارزشمند
واما جواب سوال چه نوع افرادی رو در روابطم جذب میکنم؟؟
من در بیشتر روابط ام ادمایی معتاد به سیگار و مواد مخدر رو جذب میکنم هم در روابط عاطفیم تقریبا با تمام افرادی که رابطه ای عاطفی داشتم بعدا متوجه شدم که این ادم معتاد بوده یا الان توی محیط کاریم چندین تا از همکارام معتادن و تقریبا سرکار همشون نئشه ان و نمیتونن درست کار کنن و فشار کاری روی ماست یا کار قبلی که داشتمم اینطوری بود ،یا همه دوستام سیگاری ان و گاهی وقتا چیزای دیگه ای رو هم امتحان میکنن
یا من در روابط عاطفیم تقریبا همه افرادی که توی زندگیم بودن ادمای خیلی دروغ گویی بودن و همیشه سر کوچیک ترین چیزا بهم دروغ میگفتن حتی سر کارای روزمره و خیلی بی اهمیت
یا در تمام روابطم طرف مقابلم نسبت به من خیلی بی اهمیت و بی توجه بوده هم در روابط عاطفی و هم در روابط ام با همکارام و خانواده و دیگران
یا در تمام روابط عاطفیم من اولویت اون شخص هرگز در زندگیش نبودم ،بعداز یه مدتی متوجه میشدم یا اون کس دیگه ای رو دوست داشته و متاهل بوده و متوجه نبودم ،یا اینکه خیانت کرده بهم
یا من تقریبا در تمام روابط عاطفیم افرادی وارد زندگیم میشدن که حداقل 10 و20 سال ازم بزرگتر بودن و هیچ وقت با ادمی که همسنم باشه و یا حداقل 5و6 سال ازم بزرگتر باشه نبوده
یا من در تمام روابطم با شخصی وارد رابطه شدم که از لحاظ مالی خیلی ضعیف بوده
و یا من در تمام روابط عاطفیم با شخصی وارد رابطه شدم که هیچ احساس عاشقانه ای بهش نداشتم
به نام کسی که همواره توی قلبم صدای هدایتشو با قدرت بیشتری میشنوم که در مسیر درستی هستم
سلام به استادی که توی هر فایلی زبان خداوند هستند برای کسی که توی راه شناخت حقیقت عالم اندیشه و تعقل میکنه
سلام به بانو شایسته عزیز
پروردگارا! بی تردید ما [صدای] ندا دهنده ای را شنیدیم [که مردم را] به ایمان فرا می خواند که به پروردگارتان ایمان آورید. پس ما ایمان آوردیم. پروردگارا! گناهان ما را بیامرز، و بدی هایمان را از ما محو کن، و ما را در زمره نیکوکاران بمیران.
من شنیدم صدای منادی پروردگار عالم و ایمان آوردنم بیدار شدم آگاهی که از طرف خدا هست با وجودم لمس کردم فهمیدم خالق زندگیم خودم هستم ..
این روزها هر فایلی که استاد توی سایت قرار میده یکی از نقاط ضعف من آشکار میشه باگ های ذهنیم و توی اعماق تاریک مغزم ریشه کردند را بیرون میکشه موضوع بسیار مهمه رابطه که من خیلی جای کار دارم تا بهبودش بدم مخصوص با دختر خانوم ها خوب ارتباط برقرار کنم خوب که فک میکنم از دوران کودکی بیشتر تنها بودم توی خودم و افکارم سیر میکردم خیلی خجالتی به دور افراد با خودم بازی میکردم وقتی با قوانین ثابت الهی آشنا شدم تبدیل به یک آدم جدید ایمان به خداوندی که همیشه باهام بود
خیلی از کارهام پیشرفت های زیادی کردم ولی هنوز توی ارتباط برقرار کردند ضعف دارم که این فایل بهم یک انگیزه و ایمان باید وارد این ترسم بشم منم میتوانم یک رابطه بسیار خوب عالی داشته باشم با یک دختر خانم داشته باشم از کجا باید شروع کنم ایده ها بهم گفت شد باید عمل کنم مطمن هستم توی مسیر اون شخص که قراره هم فرکانس من بشه خلق کنم تمام حضوصایت که میخوام توی ذهنم و قلبم به وجود اومده خوشحالم ….
توی مسیر کاریم اتفاقات بسیار خوبی در حال شکل گیری هستند که مطمن هستم تا ماه های آینده به یک ثروتمند دلاری تبدیل میشم حسش میکنم بسیار نزدیک شدم بهش حس فراوانی تمام وجودم را گرفته حس ثروتمندی که خواسته منه به سرعت شگفتی بهش نزدیک شدم
به اولین خواسته ام رسیدم روزی از خداوند درخواستی داشتم هر چیزی که بخوام نقد خرید کنم این اتفاق افتاد موبایلی که دارم این کامنت فوقالعاده الهی مینویسم چند روز پیش نقد خریدم ، مانیتور کامپیوتر نقد خریدم خدایا شکرت بهم درآمد فوقالعاده بخشی
خدایا شکرت یک پلن بیزنس چند ساله برای خودم نوشتم که منو تبدیل میکنه به یکی از ثروتمندان جهان رشد انفجاری منه شروع شده البته با رعایت قانون تکامل درکم از جهان فرکانسی بیشتر شده ..
ب نام خدا !
سلام ب استادبی نظیرم مریم جان عزیز!
دراما سوالی ک پرسیدید! .در مورد ارتباطاتم بگم ک همیشه باکسایی درارتباط بودم ک یا برخوردمیکنم ک ضعیف یا وابسته ب چیزی هستن خودشون دوس ندارن اکثرن مشکل دارن واینکه هرموقع بیرون میرم برای پیاده روی وخرید باآدمایی فقیرن یا معتادن برخوردمیکنم ب طرفم میان ازم درخواست کمک دارن اوایل خیلی ناراحت میشدم بهم میریختم الان سعی میکنم توجه نکنم !
موردبعدی اینکه من بااینکه رابطه ام باهمه خوبه باهمه مهربان هستم ی مواقعی ک بهم نیاز دارن کمکشون میکنم ولی خانواده دوستان بخصوص همسرم اونطور ک باید قدرمو نمیدونن وقتی فایلای شمارو گوش دادم ب این موضوع فکرکزدم پی بردم ک من خودمو انسان باارزشی نمیدونم خودمو لایق احترام نمیدونم همیشه خودمو تحقیر کردم چطور انتظار دارم کسی قدرمو بدونه. بااینکه همیشه دوس داشتم موردتوجه همسرم وخانواده ام بقیه باشم هیچ وقت اونطور ک باید مورداحترام توجه قرارنگرفتم وجودم حرفام صحبتام چندان اهمیتی برای اطرافیانم نداره چون خودمو لایق نمیدونستم فکرمیکردم من چون چیزی ندارم ن پولی ن قدرتی ن تحصیلات آنچنانی ن شغلی ن زیبایی وووبااینکه همه چیم ظاهراخوبه ولی چنان خودمو پایین حقیرمیدونستم زیبایی وتوانایی خودم اصلا نمیدیم فقط فقط ضعف ناتوانی ازخودم نشون میدادم این افکار منفی درموردخودم اعتماد ب نفس پایین باعث شد من سالها ازخودم دورباشم واقعا ی وقتایی چنان ناراحت افسرده میشدم ب خدا شکوه شکایت میکردم از لحظاتی ک خداوند دراختیارم گداشته درست استفاده نکردم فقط ب نازیبایی ها ب زشتی ها بدبختی ها فکرمیکردم فقط مرگ ازخدامیخواستم کلا داغون بودم ازخدا واقعا خواستم کمکم کنه هدایتم کنه ب بهترین مسیرها تااینکه خداروشکر ب این سایت هدایت شدم و بااستادی توانمند چون شماآشناشدم ..استادهر صبح شب باصدای شما ازخواب بیدارمیشم میخوابم موقع صبحانه خوردن آشپزی ورزش وانجام کارهای دیگه فقط فایلای شمارو گوش میدم تمرینات شمارو انجام میدم ..خداروشکر همسرمم عاشق صحبتای شماس باهم فایلای شمارو گوش میکنیم لدت میبریم…استاد باتمام وجودم ازتون سپاسگزارم ک با صحبتای گرانقدرتون این مسیر برای ما لذت بخش کردین .دوستتتتتون دارم .
به نام خدای عشق و معجزه و ثروت و مهربانی
سلام به استاد عزیزم
سلام به استاد مهربانم
سلام به ابراهیم زمان
شکر بر نام خداوندی که آغوشش امن و امان است
شکر بر نام خداوندی که هم با تو هم با من هم با همگان است
شکر بر نام خداوندی که زندگیم را سر و سامان است
شکر بر نام خداوندی که خالقی نیکو بر جهان است
شکر بر نام خداوندی که مارا روزی رسان است
شکر بر نام خداوندی که نورش روشنگر دیدگان است
استاد عزیزم روزی هزار بار خداروشکر میکنم بخاطر شما و آموزش هاتون.بخاطر وجود نازنین تون .خدارو شکر میکنم بخاطر خانم شایسته عزیزم که یه الگو عالیه برای ما خانم ها
خداروشکر بخاطر کامنت های بچه های این سایت .
استاد عزیزم من خیلی دوست داشتم کامنت بنویسم ولی انگار نمیتونستم .ولی امروز که برای چندمین بار این فایل و گوش کردم .یهو دیدم دارم مینویسم دستام میلرزه و اشک میریزم و بهترین حس دنیا رو دارم تجربه میکنم .
استاد عزیزم در مورد الگو های تکرار شونده من وقتی رو حرفاتون فکر کردم و دقت کردم تو روابطم دیدم من با هر کسی که رابطه دارم یا از همون اول یا بعد یه مدت حسادت خیلی شدیدی رو تو اطرافیانم حس میکنم .حتی توی نزدیکترین اعضای خانوادم .قبل از اینکه با شما و آموزش هاتون آشنا بشم .با خودم فکر میکردم که شاید بخاطر اینکه که من زیبا هستم شاید دوستام بهم حسادت می کنن یا شاید من دارم تو زندگیم موفق میشم .یا اینکه آدم شادی هستم یا …هزار تا یای دیگه
الان که این سه تا فایل جدید و عالی شما رو گوش کردم و به رفتارهای خودمم دقت کردم دیدم من وقتی میرم یه لباس میخرم یا قبل که میخریدم چون الان دارم روی خودم کار میکنم و سعی میکنم اینطوری فکر نکنم .همش به این فکر میکردم که لباسم یه مدلی باشه که از لباس همه دوستام یا فامیل بهتر باشه که منو دیدن حسرت بخورن یا اینکه آرایشگاه میرفتم که مثلاً ناخنم و درست کنم یا اینکه موهامو رنگ کنم به جوری باشه که هر کی منو دید بگه ووووو چقدر زیباست یا چقدر از ما بهتره .بعد دیدم من ناخواسته خودم آدمهای حسود و به زندگیم دارم دعوت میکنم .تازه از این مدل رفتارهای آدم های اطرافم هم خیلی ناراحت میشدم یا حرص میخورم یا بهشون توجه میکردم .نمیگم الان صد در صد بهتر شدم چون باید بیشتر و بیشتر روی خودم کار کنم تا بهتر و بهتر بشم .
استاد عزیزم من با عشق و علاقه خیلی زیادی حرفاتون و گوش میکنم و به آموزش هاتون تا اونجایی که تونستم درک کنم و بفهمم عمل کردم .هر روز و شب با صدای شما میخوام و با صدای شما بیدار میشم .
عاشقانه دوستتون دارم .
عاشقانه مریم عزیزم و دوست دارم
عاشقانه بچه های سایت و دوست دارم .
استاد عزیزم با تو میدونم که دیگه نمیرم رو به تباهی
دیگه راه و اشتباهی نمی رم سمت سیاهی
استاد عزیزم این اولین کامنت من هست امیدوارم کامنت های بعدی بهتر و بهتر باشه
خیلی دوستتون دارم .شما و مریم عزیزم و به خدای بزرگ و مهربان میسپارم
به نام خدای عشق و معجزه و ثروت و مهربانی
سلام به استاد عزیزم
سلام به استاد مهربانم
سلام به ابراهیم زمان
شکر بر نام خداوندی که آغوشش امن و امان است
شکر بر نام خداوندی که هم با تو هم با من هم با همگان است
شکر بر نام خداوندی که زندگیم را سر و سامان است
شکر بر نام خداوندی که خالقی نیکو بر جهان است
شکر بر نام خداوندی که مارا روزی رسان است
شکر بر نام خداوندی که نورش روشنگر دیدگان است
استاد عزیزم روزی هزار بار خداروشکر میکنم بخاطر شما و آموزش هاتون.بخاطر وجود نازنین تون .خدارو شکر میکنم بخاطر خانم شایسته عزیزم که یه الگو عالیه برای ما خانم ها
خداروشکر بخاطر کامنت های بچه های این سایت .
استاد عزیزم من خیلی دوست داشتم کامنت بنویسم ولی انگار نمیتونستم .ولی امروز که برای چندمین بار این فایل و گوش کردم .یهو دیدم دارم مینویسم دستام میلرزه و اشک میریزم و بهترین حس دنیا رو دارم تجربه میکنم .
استاد عزیزم در مورد الگو های تکرار شونده من وقتی رو حرفاتون فکر کردم و دقت کردم تو روابطم دیدم من با هر کسی که رابطه دارم یا از همون اول یا بعد یه مدت حسادت خیلی شدیدی رو تو اطرافیانم حس میکنم .حتی توی نزدیکترین اعضای خانوادم .قبل از اینکه با شما و آموزش هاتون آشنا بشم .با خودم فکر میکردم که شاید بخاطر اینکه که من زیبا هستم شاید دوستام بهم حسادت می کنن یا شاید من دارم تو زندگیم موفق میشم .یا اینکه آدم شادی هستم یا …هزار تا یای دیگه
الان که این سه تا فایل جدید و عالی شما رو گوش کردم و به رفتارهای خودمم دقت کردم دیدم من وقتی میرم یه لباس میخرم یا قبل که میخریدم چون الان دارم روی خودم کار میکنم و سعی میکنم اینطوری فکر نکنم .همش به این فکر میکردم که لباسم یه مدلی باشه که از لباس همه دوستام یا فامیل بهتر باشه که منو دیدن حسرت بخورن یا اینکه آرایشگاه میرفتم که مثلاً ناخنم و درست کنم یا اینکه موهامو رنگ کنم به جوری باشه که هر کی منو دید بگه ووووو چقدر زیباست یا چقدر از ما بهتره .بعد دیدم من ناخواسته خودم آدمهای حسود و به زندگیم دارم دعوت میکنم .تازه از این مدل رفتارهای آدم های اطرافم هم خیلی ناراحت میشدم یا حرص میخورم یا بهشون توجه میکردم .نمیگم الان صد در صد بهتر شدم چون باید بیشتر و بیشتر روی خودم کار کنم تا بهتر و بهتر بشم .
استاد عزیزم من با عشق و علاقه خیلی زیادی حرفاتون و گوش میکنم و به آموزش هاتون تا اونجایی که تونستم درک کنم و بفهمم عمل کردم .هر روز و شب با صدای شما میخوابم و با صدای شما بیدار میشم .
عاشقانه دوستتون دارم .
عاشقانه مریم عزیزم و دوست دارم
عاشقانه بچه های سایت و دوست دارم .
استاد عزیزم با تو میدونم که دیگه نمیرم رو به تباهی
دیگه راه و اشتباهی نمی رم سمت سیاهی
استاد عزیزم این اولین کامنت منه امیدوارم کامنت های بعدیم بهتر و بهتر باشه
خیلی دوستتون دارم .شما و مریم عزیزم و به خدای بزرگ و مهربان میسپارم
سلام استاد از وقتی اومدم سر کار مدام ضایعات میزدم و این از ترس و کمبود عزت نفسم درمورد یادگیریه مهارت های افست دهی و افست گیری بود و من فقط استرس میکشیدم و تضاد های این موضوع رو درک نمیکردم که باید برم درست یادبگیرم تعویض ابزار و اندازه گیری و افست دهی رو
تضاد ها تا جایی پیش رفت که من مجبور شدم یاد بگیرم وگرنه کارم رو از دست میدادمش برای تمام این مهارت ها من به یکی از بچهها وابسته بودم که وقتی ی روز نبود من لنگ بودمو دیگه یادگرفتم جوری که نسبت به هم دستگاهییم که 2ساله اینجاست ولی من چند ماهه هستم بهتر شدم وقتی تمرین کردم و مدام تمام مسیولیتش رو پذیرفتم
اما الان یک تضاد دیگه ای دارم من مدام یکی از ابزار هام میشکنه فقط هم تو شیفت من میشکنه
نمیدونم به دلایل مختلف این اتفاق میوفته دیگه فک میکنم بدشانسیه که باید فقط برامن پیش بیاد اولش از حواس پرتی و تمرکز نداشتن و سهل انگاری پیش میومد اما الان خود به خود هم اتفاق میوفته حالا به خودم دارم میگم من مسیول این اتفاق هستم من دارم جذب میکنم باید احساس و افکارم در مدار خوب بیاد اما حتی ستاره قطبیم رو انجام دادم تو فرکانس خوبی بودم ولی باز همینجوری شد نمیدونم دلیلش چیه اخه چه باوری هست چه ایرادی دارم حساس شدنمه؟ لطفاً راهنماییم کنید چون این موضوع خیلی مهمه و تو کارم کلی ضرر کردم عملا بجای حقوق گرفتن باید ی چیزی هم بدم و تهدید ب اخراجم ممنون میشم بهم کمک کنید تا بتونم دلیل اتفاقات رو بهتر بفهمم
سلام خانم کاظمی
احساس کردم همکار هستیم بحث افست گیری مطرح کردید
منم شغلم ماشین کاری سی ان سی هست
دوران هنرستان من وقتی یک قطعه ای خراب می کردم خیلی احساس بی عرضگی می گردم
الان که سال هاست از اون دوران میگذره به این نتیجه رسیدم ماشین کاری یک مهارت که با تکرار و تمرین و کسب تجربه هی بهتر می شویم
خودتون سرزنش نکنید
سوال بپرسید در محل کار
تمرین کنید
تکرار کنید
احساس خوب نگه دارید
نمی دانم شما با تراش کار می کنید یا فرز سی آن سی؟
علت شکست ابزار معمولا ورود ناگهانی و حرکت سریع به دل قطعه کار هست یا سرعت برشی نامناسب که مربوط به دور و پیشروی و پارامتر عمق بار دهی هم می شود
خانم کاظمی ببینید کجاها اینسرت یا الماس می شکند از سرپرست کارگاه بخواهید که برنامه اصلاح کنه
و احساس گناه و عذاب وجدان از خودتون دور کنید
هر روز صبح برای شروع کار درخواست هدایت کنید از خداوند
ای کاش من مییومدم از نزدیک قطعه کار و دستگاه و برنامه چک می کردم
در شرکت ما چند نفر ماشین کار خانم داریم من شهامت و جسارت شما و این خانم ها تحسین می کنم
فردا حتما این درخواست از سرپرست کارگاه کنید که بیاد ایراد کار در بیاره حتما حتما
نترس که خدا با شماست.
سلام جناب واقعا ممنونم که کامنتم رو جواب دادید باورتون نمیشه من تا میام موضوعم رو کامنت میکنم همین که تو این سایت مینویسمش خدا حلش میکنه نمیدونم دلیلش شاید اینه که وقتی کامنت میزارم واقعی مقاومتم رو کنار میزارم و قبول میکنم که من مسئولم مقصر خودمم ایراد از خودمه فرکانسمه باید حل بشه بسه
هدایتی که اتفاق افتاد این هم زمانی بود که یک شخص ماهر بیاد به شرکت من به مدیر و سرپرست خطم گفتم فلانی وقتی اینجا کار میکرد این مشکل نبود یک محموله 2000تایی فقط با یک مته کار میشد و حالا در روز 12بار تعویض مته برای زدن 70تا قطعه؟خنده داره
من در دوره ای که ایشون اینجا بوده نبودم اما وصفشون رو شنیدم و طبق صحبت های استاد درمورد ارزش ابزار و فرد متخصص من این برداشت رو داشتم که راه حل به دست این ادم هست اصرار کردم بیاد یک مته تیز کرد 70تا قطعه زد
دوباره امروز اومد و من ازشون درخواست کردم که بهم آموزش بدن
توضیحاتی که دادن بیشتر ایراد از تیزکاری بود اما اطلاعاتشون برای من هم عالی بود xمرکز رو گرفتن ویژگی های یک ابزار خوب رو گفتن
و اینکه چطور افست بگیریم
همه ی این ها برای من یک شوقی ایجاد کرد که هرچیزی یک مسیر و راهی داره ما قطعه ی شیرفرمان تولید میکنم و من تراش کار هستم
دوست دارم هر تجربه ای دراین مورد دارید بامن به اشتراک بزارید ممنونم
اما این خبر خوشحال کننده رو دارم که این شخص میخواد بیاد و باز استخدام بشعو اینکه من امروز با مدیرم که صحبت کردم توجیه شد واقعا مشکل از کجاست تا قبلش تمام مقصر ما بودیم
و اینکه شروع کردم به دودستگاهه کارکردن دوتا تراشی که 5تا سوراخکاری میشه رو دارم کارمیکنم و برای همین به خودم میگم باز هم در عرض 6ماه هرچقدر هم اشتباه کرده باشم ایرادی نداره تمام ضرر ها هم فدای سرم عوضش الان دارم میفهمم چه چیزهایی رو عملی باید یاد بگیرم چه علاقه هایی دارم و با کنجکاوی از شخصی که دانشش رو داره میتونم یادبگیرم
سعی میکنم هرروز بیشتر با تمام وجودم کارکنم هرچند که خیلی اضافه کاری ها برای من سنگینه اما اهرم رنج و لذتم جوریه که باید پیشرفت کنم
باز هم ممنونم از شما
سلام بر استاد عشق
من هر چند سال ( یک نهایت دو ) کارمو عوض میکنم ، شغل من در زمینه فروش مواد غذایی هست ، الان 17 ساله که مشغولم ، اما یک حالت پریودی در من هست که عادت شده و هر چند وقت یک بار از شرکتی به شرکت دیگه ای میرم و بیشتر از 2 سال جایی دوام نیاوردم
مورد بعدی اینکه من هر چند وقت یکبار کیف و مدارکم و گم میکنم
یعنی تمام مدارک شناسایی من المثنا هستن برای باره چندم
و احساس میکنم شرطی شدم و ناخودآگاه این اتفاق میوفته
من این گم شدن و در باورهای احساس لیاقت جستوجو و پیگیری کردم و مدتی هست که چیزی کم نکردم
شاد و پیروز باشید
️کامنت های شما ارزشمنده، می تونه به خیلی ها کمک کنه️
با سلام خدمت استاد خوب خودم و مریم جان عزیز دلم
و سلام به همه دوستان عزیزم
دوستای خوبم من واقعا بهتون مدیونم، به کامنت هایی که می ذارید، من حدود یک ساله که به این خانواده پیوستم و طی چند مرحله روی خودم کار کردم، با دوره عشق و مودت در روابط شروع کردم و وقتی شروعش کردم، خیلی خیلی جدی پیگیرش بودم. هر فایل رو بارها گوش دادم و پیاده سازی کردم. خیلی برام خوب بود.
ولی از چهارشنبه یعنی چهار روز پیش تصمیم گرفتم به یه مرحله عمیق تر از آگاهی ها دست پیدا کنم. از روز عرفه. و واقعا نمی دونید چقدر این تصمیم برام مفید بود. در لحظه تصمیم گرفتم دیگه به بدهی موقتی که برام پیش اومده فکر نکنم و تمرکز کنم بر روی زیبایی ها.
و توی این چهار روز بارها و بارها هدایت دریافت کردم. نمی تونم بگم “شاید باورتون نشه” (چون کسایی که توی این سایت هستن حتما باورشون می شه) هر کامنتی که این چند روز به صورت رندوم می خونم، دقیقا انگار برای همین لحظه من نوشته شده و نمی دونید چقدر از درون به وجد اومدم.
همین الان که دارم اینا رو می نویسم چشمام پر از اشکه، اشک شوق و شگفتی.
احساس می کنم به یک لایه (هر چند نازک) عمیق تر رسیدم و از خدا می خوام که کمکم کنه تا این مسیر رو همین طوری ادامه بدم.
اینو نوشتم تا هم به خودم یادآوری کنم و هم به شما عزیزان جان بگم که چقدر کامنت هاتون خوب و ارزشمنده.
تازه الان می فهمم چرا استاد عزیزم انقدر به نوشتن و خواندن کامنت اصرار دارن. حتی فهمیدن همین مطلب هم نیاز به تکامل داشت.
در پناه خدا باشیم :)
بنام حضرت دوست
سلاااام سلام خدمت استاد نهایت گرامی امم
واقعا مبحث روابط و ثروت این 2 تا اساسی ترین مسئله 95درصد از افراد است، من خودم بشخصه توی روابط با خانواده و فامیل ام خیلی رابطه عالی رو دارم، تجربه میکنم یعنی پدرو مادر و خواهر و برادرام، اینقد منو دوست داره و بهم احترام قائله، که خیلی زیاد
من 18 سالمه،و دوران مدرسه ام پارسال تموم شد و مدیر مدرسه مون و تمام اساتید که من و هم کلاسی هامو، تدریس میکرد همه شون منو همواره تحسین میکرد و دوستم داشت، خودمم ی جورایی، درخشش در بین جمع و اجتماع را داشتم به راحتی افراد رو تحت تاثیر قرار میدادم، اما به دلیل باورهای اشتباه که از فامیل ام مخصوصا از طرف پدرم همیشه بهمون گوشزد میکرد، من هیچ وقت نتونستم با جنس موافق، حتی، خیلی روابط پایداری داشته باشم البته تو این اواخر راحتتر میتونم با بقیه دوستیم را دوامدار کنم
اما در 17 سال گذشته یعنی تا قبل از آشنا شدنم با استاد، من همیشه از پدرم میشیندم، که مردم بد هستد کلاه تو بر میداره، باید همواره مواظب باشی، باید در بین مردم همیشه بهترین باشی، گرچند نصیحت هاش درست بود اما برا من ترس و اضطراب ایجاد میکرد، از نصیحت های که تو همیشه بهترین باشی، من خیلی فیض بردم اما همواره زجر میکشیدم یعنی منو مقایسه میکرد با بقیه همکلاسی هام، البته منم کم نمی آوردم، اما چیزی واقعا الان میفهمم مهم است برا هر انسانی، : لذت بردن از زندگیست، زندگی یک مسابقه نیست که با بقیه میذاری، سعی کن بهترین باشی اما این تلاش مایه رنج و درد سرت نشود بلکه باعث خرسندی و انگیزه بیشتر تو شود
اما اینکه همواره همه افراد را بد میگفت من هیچ وقت نمی تونستم به کسی اعتماد کنم، بخاطر همین همواره مواظب وسایلم، بودم، با هیچ فردی راحت نبودم، اما اینها کم کم الان تقریبا به مدت 6 ماهه که روی خودم کار میکنم درست شده
اما چیزی که برا من مهم ترین موضوع بود روابط عاطفی با جنس مخالف بود گرچند سنم خورد است اما این احساس طبیعی است که با هر دو جنس هم موافق و هم مخالف باید راحت باشی
من از سن، 10 سالگیم به بالا که حتی هیچ چیزی رو در مورد زندگی اصلا نمی فهمیدم، از اونموقع پسر های یکی دو سال از من بزرگتر با من دوست شد که افرادی بودند مستقل، درس خوان، ثروتمند، مهربان زیبا و… اما ی جورایی احساس میکردم زیاد برا من ارزش قائل نیست، با وجودیکه من خودم خودمو خیلی باور داشتم و دارم، یعنی من همیشه در جامعه خودم میدرخشم
و این الگو اومد تا الان، یکبار دیگر وارد ی رابطه عاشقانه دیگری شدم اما از ترس اینکه نکنه پیش این هم مثل قبلی بی اهمیت بشم ، خودم رابطه مونو بهم زدم، البته فردی مناسب و ایده آلی هم نبود بخاطر همین اونو رها کردم
در بهمن ماه پارسال یعنی 1401 ، ی فردی واسم پیام داد، و من مسدودش کردم، چون واقعا ی جورایی میترسیدم وارد رابطه بشم و میگفتم آخه همه افراد بد هستند ناجورند چه دلیلی داره که من باهاشون رابطه برقرار کنم بعد از یک ماه از مسدودیت کشیدمش بازهم پیام داد باهاش کمی صحبت کردم، اصلا این فرد برام اینقد جالب و متفاوت بود، باورم نمیشد همچون افرادی سالمی، توی کشورم. افغانستان باشه،چون همیشه فک میکردم تنها در گروه تحقیقاتی عباس منش افرادی سالم از همه نظر وجود داره ،اما واقعا،علاوه بر این گروه، افرادی سالم در همه جا بوده
به دلیل تفاوت جغرافیایی ما، خیلی اون در یک شهر دور از من زندگی میکنه، ی پسری از همه نظر فوق العاده است ، من تا قبل از آشنا شدنم با قوانین، زمانی که قانون رو نمیدونستم، فک میکردم که اونهایی که مذهب شون متفاوت است ی جورایی مسلمان واقعی نیست، ولی وقتی با قوانین آشنا شدم و فهمیدم ملاکاصلی توحیدی بودنه، اصلا مذهب ها مهم نیست دیگه مقاومت هایم شکست، و اون فرد که الان باهاش هستم مذهبش سنی هست، و من خودم شیعه هستم، واقعا از هماهنگی بالای با خداوند برخورداره، ثروتمند هست خیلی پسر درس خوانی هم هست، با اخلاق ، و مهربان است عزت نفس اش هم خیلی خوب است، اما چیزی که واقعا برا خودم مهمه اینه که برا من ارزش قائل باشه، که هست اما انگار خیلی انرژی این احساس عالی نیست، ی جورایی راضی نیستم، و فهمیدم که من در عزت نفس خودم مشکل دارم که تصمیم گرفتم بزودی انشالله اون دوره را خرید کنم،با 2 برابری، درآمد خودم، و این الگو که ارزش قائل نشدن، خیلی زیاد آنطوری که مد نظر منه، این الگو همواره در روابط با جنس مخالف بر من تکرار شد، گرچند این تنها فرد در جهان نیست که منو خوشبخت کنه، که برام در حدی مهم بشه که وابسته بشم بهش، چون اینهم یک آدمه خودش فرکانس داره، اما شبیه اش و بهتر از این میتونه وارد زندگیم بشه وقتی خودم، در هماهنگی کامل با خدای درونم برسم
گرچند تو فامیلم واقعا نظر منو از همه پیش میپرسه، و خیلی همه برام ارزش قائله، اما در اونحوزه تنها مسئله من همینه، که انشالله با استفاده از دوره عزت نفس این هم براحتی حل میشه
عاشقانه دوستتون دارم استاد عزیزم که همواره چراغ،راه زندگیم شدید،و از شما همفرکانسی های گلم که از خوندن کامنت هاتون منم به خیلی از ترمز های مخفی ذهنم پی میبرم، و ایراد هامو پیدا میکنم
در پناه الله مهربان همیشه دلتون شاد ولب تون خندان باشه ️️️️️️
سلام دوست عزیز
خوشحالم از شهر و کشوری که محدودیت داره اینجایی
بهت تبریک میگم
من دوستان افغانی دارم در ایران که انسانهای فوق العاده ای هستند و من بهشون احترام ویژه میزارم
در همه جا و همیشه انسانهای فوق العاده وجود دارند
بهتون تبریک میگم و بهترین بهترینها رو براتون آرزو میکنم
خیلی خیلی ممنون دوست خوبم زیبا جان
بله واقعا حق با شماست در همه جا افرادی بسیار خوب و سالم زندگی میکند و تعداد این افراد هم اصلا کم نیست وقتی آدم در مدارش قرار میگیره
اصلا من خودم بشخصه الان با هر آدم جدیدی برخورد میکنم تق میخورم به افراد که خیلی از هماهنگی بالای با خودشون برخوردارند من خودم هم لا خودم هماهنگ هستم اما ی ذره کمال گرا هستم که چندروز بعد به لطف خدا با استفاده از محصول عزت نفس حل میشه ، منظورم چند روز بعد این محصول را تهیه خواهم کرد
بازهم تشکر از کامنت زیبایت زیبای من. خیلی دوست تون دارم همیشه از آرامش الهی، در این کره خاکی برخوردار باشید و به آنچه که آرزو. دارید برسید خدا یارو نگهدار شما به سمت موفقیت های بیشتر و بهتر
سلام استاد عزیزم
این چهارمین کامنتی هست که میزارم برای الگوهای تکرار شونده امید دارم که به جوابهام برسم با کمک دوستانم
من الگوی تکرار شوندم اینه که همیشه یکی تو زندگیم هست که به یه موفقیتی میرسه یا یه چیزی داره که من ندارم و من حسرتشو میخورم
خیلی تلاش کردم این حالت رو دیگه تجربه نکنم اما با یه سرعتی تکرار میشه و کانون توجه من روی دیگرونه روی خودم نیست 100 درصد توجه من روی نداشته ها کمبود ها و حس شدید حسرت به دیگرانه ….
توی این زمینه انگار هیچ جمله ای هیچ دوره ای هیچی اثر گزار نیست …
خیلی دلم میخواد داشته هامو ببینم خودمو اصلا ببینم توانایی هام بخدا من چیزی کم ندارم اما داشتهام راضیم نمیکنه …من 100 درصدی هر چیزی رو میخوام بالاترین حدشو…
تا وقتی از اطرافیانم بالاتر باشم حالم خوبه و میترکونم ، خلاقم و مثبتم روابطم عالیه سرحالو و پرانرژیم وایییییی وقتی کسی رو بالاتر از خودم میبینم دیگه پخش بر زمین میشم …چند نفر هم نقطه ضعف منو فهمیدن جلوی من خودشونو دست بالا میگیرن و از خودشون تعریف میکنن قشنگ میفهمم دارن دروغ میگن (یه چیزی تو قلب من هست نادیده ها رو میبینه نگفته ها رو میدونه راستو دروغو واضح تشخیص میده و من خیلی وجودشو حس میکنم) اما باز انگار باور میکنم و مقایسه میکنم با زندگیم …
خصوصا این اواخر …توجه من کلا نه روی زندگیمه
نه روی خودم نه روی داشته هام کلا 6 دونگ حواس و تمرکز و توجهم روی اطرافیانمه
یک نفر هست که از همه بیشتر منو میتونه از پا در بیاره
انقدر هم بهش توجه کردم
به طرز چشمگیری که همه اقوام و آشنایانمون میگن این چطوری انقدر موفق شده یعنی عین بمب صدا کرده …
عزت نفس
باور لیاقت
انقدر درمونده شدم که نمیتونم بلند شم
تنم شل شده سرم پایینه بیحالم
مادرم از مرگ میگه ، میگه تهش هممون میمیریم 2 روز دنیا رو حال کن ولش کن…
یا ظاهر زندگی دیگرانو با طن زندگی خودت مقایسه نکن
یا یه عالمه از این حرفا که هیچکدوم روی من اثر نداره یه باوری هست تو مغزم اون همه ی اینها رو چرتو پرت میدونه دیدید فردی که متعصبه مثلا روی دین و مذهب مثلا بری بهش بگی بابا چیزی به نام دین وجود نداره بخدا یزره سر به سرش بزاری چاقو ور میداره میکنه تو شیکمت انقدر شستوشوی مغزی دادنش ….باور منم همینجوریه میگه آخه بفهم تا مادامی که توجهت رو دیگرانه خوب لامصب اونا تو زندگیت پررنگ تر میشن طبق قانون نقششون پر رنگ تر میشه داری به ناخواستت توجه میکنی
خره نمیفهمه تازه به محض اینکه میخوام حمله کنم به این باور به طرز عجیبی یه اتفاقی میوفته تا دوباره شل بشم و دست از تلاش برای نابودی این باور بر دارم …یعنی هر چی قوی تر میرم سمت این باور که نابودش کنم محکم تر و قوی تر پرتم میکنه یه وری …نمیتونم بلند شم دیگه
خود کمبینی یه بیماریه قشنگ سرطانه
پارسال رفتم به جنگ این باورم دوره عزت نفسم گوش دادم دیگه گفتم شروع میکنم کمکم
یعنی انگار ضمیر نا خود آگاهم دفاع میکنه از خودش و استقامت نشون میده
میگفتم ببین خدا فلا جا هواتو داشت ببین خدادبهت عزت داد ببین اونجا کارت راه افتاد …
چشمام بی حال شدن و یه چیزی تو ذهنم گفت
بشین بابا (یه فوش خاصی هست که ذهنم بهم میگه که اینجا نمیشه گفت) زر نزن واقعیت زندگیه تو اینه تو از همه کمتر و پایینتری خیر ندیدی از پولهای شوهرت فقط منتش سرته چیزی دست تو رو نگرفت تو یه بازنده ای بازنده بازنده ….
سکوت میکنم نه حرفی میزنم نه حقمو میگیرم
فقط گریه گریه
من احساس میکنم همه اینجور احساسات رو دارن بلاخره من از فضا نیومدم که منم آدمم مثل بقیه
اما من واکنش احساسی شدیدتر و در زمان طولانی تری دارم
مردم دیگه هم مثل من همین احساسها رو تجربه میکنن اما میخوابن پامیشن یادشون میره و میرن به زندگیشون میرسن
حالا من زندگی میکنم با اون اتفاق سالها…سالها…و با تکرارش یه باور مخرب جدید میسازم یا باورهای قبلی رو محکم تر میکنم …
سلام خداقوت
عاشقتم هم خانواده ی عزیزم
اووووو مگه جنگ جهانیی شده چه خبرههه
یه مسئله هست دیگه حل میشه عزیز من
چه قد سخت میگیریی
در وهله اول بزار یادآوری کنم
وقتی میخوای یه چایی بزاری دم بکشه اولین کلمه ای که به ذهنت میاد زمان هست
گاهی برای بعضی تغیر ها زمان های زیادی نیاز هست حتی 1 یا چند سال
مگه شخصیت شما و باور های شما یه شبه شکل گرفته که 1 شبه هم تغیر کنه (حالا شاید بگی من 1 سال درگیر اینم نه عزیزم خیلی بیشتر بیشتر نیاز به زمان هست ازلکی سخت نگیر به خودت )
دلیلش اینه که یه سری باور های ریشه ای هست که اینقدر درون ذهن خودت منطقی هستن
که اصلا فکر نمکینی
این طرز فکر دقیقا این همه مشکل و آسیب درست کرده
و برعکس به داشتن این طزر فکر افتخارم میکنیی
اما مسائل شما
میدونم بر طبق قانون شما به قسمت هایی از حرف های من گوش میدین
که دوست دارین اونا بشنوین و شاید به همشون گوش ندین
اما من میگم
در وهله اول شما عاشق خودت نیستی
به خاطر رنگ پوست دماغ چشم دهان حالت چهره قد زیبایی و هر چیزی دیگری عاشق نیستی
عاشق یعنی اینکه وقتی میری جلو آیینه
قربون صدقه خودت بری عشق بازی کنی با خودت
وو چچوننن عاشق خودت نیستی
با خودت بی احترامی میکنی (خره : اخ که بمیرم برای رها کوچولو که فراموش کرده چه قد دوست داشتنی هست
چه قد زیبا هست
چه قد قابل احترامه
چه قد با ارزش حتی اگر هزار بار اشتباه کنه
حتی اگر بازم قضاوت کنه
حتی اگر بازم اشتباه کنه
حتیییی اگر هزار بار تصمیم بگیره این کارو نکنه اما باز میکنه
بابااااا فرعونن کیه فرعون قاتل 12000 هزار کودک مظلوم هست
اون بود که دستور داد 12000 هزار کودک بی گناه بکشنن
موسی میخواد بره پیشش فرعون خدا بهش میگه
یا موسی فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَىٰ
و با او کمال آرامی و نرمی سخن گویید، باشد که متذکر شود یا بترسد
اینکه قاتله خدا داره بهش میگه اینجوری برخورد کن
بد شما
سر یه اشتباه کوچک که برای همه ممکنه بیوفته به خودت میگی ……
امان از شخصیت کمال گرایییی
امانننن از وقتی ما نمتیونیم خودمون راحت ببخشیم
مشکل اول شما
گفتی عزت نفس دیدن فایل یکی از جلسات صرفا همینه دیگه
خودتو راحت ببخش
حتی اگر هزار بار خطا کردی
مسئله دوم :
چرا خودمون با دیگران مقایسه میکنیم
ببخشید اصن چرا اینو بگم
بیخیالمسئله های بدی به نظرم اول همون قدم اول بردارین
با خودت آشتی کن
خودت دوست داشته باش و عاشق خودت باشه
به زمان
به زمان
به زمان مناسب
خداوند رحمان قدم های بعدی خدمتت عرض میکنه
که باور های ریشه ای برات شناسایی میکنه و مسئله شما حل میشه
در پناه الله یه عالمه احساس خوشبختی درونی و بی دلیل
و احساس سلامتی
برات آرزومندم
سلام ممنونم از وقتی که برام گزاشتید ….من یه مدت طولانی ایه که دونبال روانشناسیم که قانون جذبی باشه و باهاش بتونم حرف بزنم
من مسائل اساسی دارم که باید
ریشه ای حل بشه و تا حل نشه من کلا نمیتونم یه زندگی سالم رو تجربه کنم من پیش هر روانشناسی رفتم حرفاش با قانون فرق داشت …
من روحم حرفی که غیر قانون باشه نمیپذیره
من نیاز دارم حرف بزنم
من واقعا نیاز به کمک دارم
سلام مجدد خدمت رها جانم عاشقتم که
یادش بخیر یادش یخیر
اینکه من میام توی سایت و دقیقا پیام شمارو دیدم
و اینکه خداوند رحمان و مهربان و رب العالمین چه قد قشنگ هوای بندگاشو داره
این صحبت هایی که شما میکننین
منم خیلی وقت پیش دقیقا درگیر موضوعات اساسی بودم و همیشه دنبال راه حل بودم
اما جالبی این مسیر اینه که
هرچه قدر تو این مسیر من دست و پا زدم
هرچه قدر این راه و اون راه رفتم نتوسم به احساس خوشخبتی بدون دلیل برسیم
و ته این مسیر به این رسیدم که فقط باید در هر شرایطی که هسی
هر چه قد هم دلیل منطقی برای احساس بد داری
هر چه قد دلیل داری
بازم باید کنترل ذهن کنو حالتو خوب کنی
و راه ها بهت گفته میشه و هدایت ها به سمتت میاد و راهنماییت میکنه
خداوند درهارو برات باز میکنه
پس سفارش میکنم که
ازلکی دست و پا نزن
رها باش
رها باش و ارام خداوند رب العامین
قطعا هواسش به شما هست
یه عالمه عشق و احساس خوشبختی بدون دلیل از رب العالین ( انکسی که هر ثانیه هواسش به شماست )
آرزومندم
سلام به استاد نازینم بازم یه فایل قدرتمند و فوق العاده ای دیگه ..سپاسگذارم بابت این سایت ارزشمند
واما جواب سوال چه نوع افرادی رو در روابطم جذب میکنم؟؟
من در بیشتر روابط ام ادمایی معتاد به سیگار و مواد مخدر رو جذب میکنم هم در روابط عاطفیم تقریبا با تمام افرادی که رابطه ای عاطفی داشتم بعدا متوجه شدم که این ادم معتاد بوده یا الان توی محیط کاریم چندین تا از همکارام معتادن و تقریبا سرکار همشون نئشه ان و نمیتونن درست کار کنن و فشار کاری روی ماست یا کار قبلی که داشتمم اینطوری بود ،یا همه دوستام سیگاری ان و گاهی وقتا چیزای دیگه ای رو هم امتحان میکنن
یا من در روابط عاطفیم تقریبا همه افرادی که توی زندگیم بودن ادمای خیلی دروغ گویی بودن و همیشه سر کوچیک ترین چیزا بهم دروغ میگفتن حتی سر کارای روزمره و خیلی بی اهمیت
یا در تمام روابطم طرف مقابلم نسبت به من خیلی بی اهمیت و بی توجه بوده هم در روابط عاطفی و هم در روابط ام با همکارام و خانواده و دیگران
یا در تمام روابط عاطفیم من اولویت اون شخص هرگز در زندگیش نبودم ،بعداز یه مدتی متوجه میشدم یا اون کس دیگه ای رو دوست داشته و متاهل بوده و متوجه نبودم ،یا اینکه خیانت کرده بهم
یا من تقریبا در تمام روابط عاطفیم افرادی وارد زندگیم میشدن که حداقل 10 و20 سال ازم بزرگتر بودن و هیچ وقت با ادمی که همسنم باشه و یا حداقل 5و6 سال ازم بزرگتر باشه نبوده
یا من در تمام روابطم با شخصی وارد رابطه شدم که از لحاظ مالی خیلی ضعیف بوده
و یا من در تمام روابط عاطفیم با شخصی وارد رابطه شدم که هیچ احساس عاشقانه ای بهش نداشتم
به نام کسی که همواره توی قلبم صدای هدایتشو با قدرت بیشتری میشنوم که در مسیر درستی هستم
سلام به استادی که توی هر فایلی زبان خداوند هستند برای کسی که توی راه شناخت حقیقت عالم اندیشه و تعقل میکنه
سلام به بانو شایسته عزیز
پروردگارا! بی تردید ما [صدای] ندا دهنده ای را شنیدیم [که مردم را] به ایمان فرا می خواند که به پروردگارتان ایمان آورید. پس ما ایمان آوردیم. پروردگارا! گناهان ما را بیامرز، و بدی هایمان را از ما محو کن، و ما را در زمره نیکوکاران بمیران.
من شنیدم صدای منادی پروردگار عالم و ایمان آوردنم بیدار شدم آگاهی که از طرف خدا هست با وجودم لمس کردم فهمیدم خالق زندگیم خودم هستم ..
این روزها هر فایلی که استاد توی سایت قرار میده یکی از نقاط ضعف من آشکار میشه باگ های ذهنیم و توی اعماق تاریک مغزم ریشه کردند را بیرون میکشه موضوع بسیار مهمه رابطه که من خیلی جای کار دارم تا بهبودش بدم مخصوص با دختر خانوم ها خوب ارتباط برقرار کنم خوب که فک میکنم از دوران کودکی بیشتر تنها بودم توی خودم و افکارم سیر میکردم خیلی خجالتی به دور افراد با خودم بازی میکردم وقتی با قوانین ثابت الهی آشنا شدم تبدیل به یک آدم جدید ایمان به خداوندی که همیشه باهام بود
خیلی از کارهام پیشرفت های زیادی کردم ولی هنوز توی ارتباط برقرار کردند ضعف دارم که این فایل بهم یک انگیزه و ایمان باید وارد این ترسم بشم منم میتوانم یک رابطه بسیار خوب عالی داشته باشم با یک دختر خانم داشته باشم از کجا باید شروع کنم ایده ها بهم گفت شد باید عمل کنم مطمن هستم توی مسیر اون شخص که قراره هم فرکانس من بشه خلق کنم تمام حضوصایت که میخوام توی ذهنم و قلبم به وجود اومده خوشحالم ….
توی مسیر کاریم اتفاقات بسیار خوبی در حال شکل گیری هستند که مطمن هستم تا ماه های آینده به یک ثروتمند دلاری تبدیل میشم حسش میکنم بسیار نزدیک شدم بهش حس فراوانی تمام وجودم را گرفته حس ثروتمندی که خواسته منه به سرعت شگفتی بهش نزدیک شدم
به اولین خواسته ام رسیدم روزی از خداوند درخواستی داشتم هر چیزی که بخوام نقد خرید کنم این اتفاق افتاد موبایلی که دارم این کامنت فوقالعاده الهی مینویسم چند روز پیش نقد خریدم ، مانیتور کامپیوتر نقد خریدم خدایا شکرت بهم درآمد فوقالعاده بخشی
خدایا شکرت یک پلن بیزنس چند ساله برای خودم نوشتم که منو تبدیل میکنه به یکی از ثروتمندان جهان رشد انفجاری منه شروع شده البته با رعایت قانون تکامل درکم از جهان فرکانسی بیشتر شده ..
میلاد پسری از نور
در پناه خداوند متعال