باید شخصیتمان تغییر کند نه اینکه ادا در بیاوریم! - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

591 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    داریوش مرادی گفته:
    مدت عضویت: 4089 روز

    سلام به دوست عزیزم استاد عباس منش و همه دوستان عزیز

    من از سال 1373 و1374 با مباحث موفقیت آشنا شدم . اون موقع تهران و دانشجو بودم. اتفاقا همون میدان ولی عصر کلاس موفقیت می رفتم آقای حورایی درس می دادن. و البته کلاس های آقای حلت هم می رفتم (میدان آرژانتین) . در مجموع خوب بود. مخصوصا کلاس آقای حورایی و با یکی دو تن از اساتید دیگه هم از نزدیک آشنایی داشتم. یادمه یه خانومی بنام فرشته خانوم هم از آمریکا اومده بود ویه دوره سه روزه گرون قیمت گذاشته بود اونم رفتم. بعدش که در سال 1376 برگشتم شیراز به دلایلی که اینجا جاش نیست از این مباحث کاملا دور افتادم تا سال 93 که با سایت شما آشنا شدم.

    میخوام به این مطلب اشاره کنم که آموزش های شما انصافا جذابیت متفاوت و خاصی داره و علتش بنظرم اینه که کاملا خودتون هستین و صد درصد به اون مطالبی که ارایه می کنین اعتقاد کامل دارین، با تمام وجود صحبت می کنید وبه دل می شینه . آرزوی مراتب بالاتر رو براتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    SAALAAR_28 گفته:
    مدت عضویت: 3295 روز

    وقتی که واقعا تصمیم به تغییر میگیری

    وقتی به خودت میگی آخه من که این شغل الانم رو دوست ندارم دارم توش عذاب میکشم مجبوری بخاطر دو قرون دو زار پول آخر برج و بیمه دارم کار میکنم

    وقتی به خودت میای میبینی 31سال از زندگیت رفت و هیچ چی از زندگی نفهمیدم

    وقتی که همه اون ناخواسته ها و تضاد ها از همه طرف هم روحی و هم جسمی بهت فشار میاره

    وباعث میشه یه چرای خیلی بزرگ یه دلیل خیلی محکم

    تو وجودت ایجاد بشه اون وقت تصمیمتو میگیری و همون میشه نقطه عطف زندگیت و رشدت دقیقا از همون جایی شروع میشه که اون تصمیم مهم زندگیتو که همیشه ازش می ترسیدی رو میگیری و اون قدم اول رو محکم برمیداریو از دره ترس هات می پری و میخوای که اون جوری که دلت میخواد زندگی کنی

    من اشکان هستم

    31سالمه

    از استان گیلان

    شهر رشت

    شهر بارون

    حدود 10ماهه که با شما آشنا شدم

    اوایل کم و بیش فایل های شما رو گوش میکردم

    اما الان همه منبع الهام من شدید

    بار اول که من اون کلیپ انگیزشی شما رو که میگین باید یاد بگیریم که توی زندگیمون هدف داشته باشیم هدف و … نگاه کردم خیلی من رو به فکر فرو بردین

    الان ایمان آوردم به شما که شما رو خدا فرستاده که به کسایی مثل من ارزش خودمونو یاد آوری کنین

    واین که همه ما چه توانایی هایی داریم

    من هر کدوم از تمرینات شما رو که تو فایل های رایگان انجام دادم نشونه های پر رنگ تری دیدم و هر چقدر با هر کدوم از ترس هام روبرو شدم پتانسیل های بیشتری تو وجودم کشف کردم تا جایی که الان ایمان دارم با ه

    می سلول های بدنم که شما رو خدا سر راه من قرار داد

    دقیقا همون جوری که تو بالا توضیح دادم کمتر از یک هفته بعد از اینکه تصمیم گرفتم از کارم استعفا بدم

    با فایل انگیزشی شما آشنا شدم وبعد سایت والان آقای عباسمنش تو این هفته تصمیم گرفتم که فایل آفرینش شما رو تهیه کنم و خودم رو آماده انجام هر تمرینی که شما بگید کردم حتی اگه بگی برو تو دل شیر میخوام برم چون ایمان دارم به شما

    اگه بگی از این ساختمون بپر میپرم چون میدوم اون پایین یه تشک گذاشتی که من هیچیم نشه قویتر بشم

    من میخوام به شما بگم شما فرشته هستین

    فقط بال ندارین

    من ایمان دارم که شما یه موجود خدایی هستین

    شما فرازمینی هستین

    تک تک حرف های شما رو من اگه بارها و بارها هم گوش میدم بازم واسم تازگی داره و تکراری نمیشه

    هر بار هر فایل شما رو که گوش میدم یه چیز جدید

    یه ایده جدید

    یه نکته جدید به ذهنم میرسه

    این فقط میتونه کار یه موجود خدایی باشه

    یه صحبت شما و هر کدوم از فایل های شما و آگاهی ها ونگرش هایی که به من میدین به اندازه کل 31سال زندگیم واسم ارزش منده

    این اواخر آقای عباسمنش باور کنید وقتی دیدگاه بعضی از دوستامو میخونم تو سایت که چقدر زندگیشون تغییر کرده ناخود آگاه بغضم میترکه

    و چشمام پر اشک میشه

    همون اشک شوقی که خودتون گفتین

    از خوشحالی زیاد گریه ام میگیره و میگم خدا یا چرا من تا حالا تو رو نمیدیدم و چشمامو بسته بودم

    تو چقدر مهربونی که وقتی میبینی بنده خودت میخواد با تمام وجود تغییر کنه یه فرشته با منش عباس وار میفرستس که کمکش کنی

    نمیدونم چجوری ازت تشکر کنم آقای عباسمنش

    تموم زندگی منو عوض کردی

    هنوز نتیجه مالی بزرگی نگرفتم

    شخصیتم داره میشه همونی که همیشه دوست داشتم باشم همونی که وقتی تو آینه میبینمش میگم دمت گرم خیلی با وجودی من همینو میخوام

    اما تو جنبه های دیگه خیلی نتیجه گرفتم دارم هر روز میبینم آدم هایی که میان بهم کمک میکنم

    کتاب هایی که سر راه من قرار میگیرن و امسال ایمان دارم که نتیجه مالی فوق العاده ای میگیرم

    با تموم وجودم دوستت دارم

    بهترین ها رو واست میخوام آقای عباسمنش

    زیبا ترین لحظه ها رو داشته باشی

    قشنگ ترین خوبی ها واست اتفاق بیفته

    مطمین باش جای تو تو بهشته

    تو یه فرشته ای

    ازت بی نهایت سپاس گزارم

    دیگه نمیدونم چی بگم

    زبونم از خوبیهای بیش از حدت قاصره

    حق پشت و پناهت باشه آقای عباسمنش

    فرشته مهربون زندگی من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    احمد حسینی گفته:
    مدت عضویت: 3697 روز

    سلام به استاد عزیز

    استاد شما برای من دستی از دستان خداوند هستید ، از عمق وجودم صحبت های شمارو باور دارم ، من هم مثل شما ایمان دارم که این راهی که با هم طی می کنیم ما رو به سعادت ،سلامتی و ثروت در دنیا و آخرت می رساند .

    من گام به گام با شما برای تغییر باور و ساختن ذهن ثروتمند همراه بودم و در این راستا هدف گذاری کردم و بهایش هم پرداخت کردم و اگه لازم شود تا پای جانم هم پیش می روم.

    استاد من به ندای درون و خدای درون اعتقاد فراوان دارم ، خدا رو گواه میگیرم بعضی جاه ها جونم در خطر بوده الهام درونی منو نجات داد.

    تاثیر گذارترین کتاب که خوندم ، کتاب قدرت فکر اثر دکتر ژوزف مورفی 20 فصل کامل.

    استاد با تمام وجودم دوستون دارم چون خودمو دوست دارم چون من اگه خودمو دوست داشته باشم اینجور که هستم شما هم منو دوست دارید اینجور که هستم.

    از صمیم قلب از شما دوست عزیز آقای عباس منش تشکر میکنم و براتون عمر با عزت از خداوند خواستارم. شاد و پیروز باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    محمدرضا ذوالفقاري گفته:
    مدت عضویت: 3703 روز

    سلام دوستان خوبم

    من امروز برای اولین بار باخوندن مطالب این بخش چندبار اشک توچشمام حلقه زد

    اول بخاطر مطالب دوستان عزیز م علی جوان الما میر و رضا عطار

    دوم بخاطر اینکه چندروز پیش شنیدم که دکتر فلانی گفته که عباسمنش کلاه برداره چون مطالب یک کتاب 20هزارتومنی رو میاد درقالب یک دوره چندمیلیونی به مردم میندازه.وحال اینکه همه ما زیاد کتاب خوندیم ولی هیچکدوم ازاین تغییرات اساسی و تکونهای شدید رو تجربه نکردیم.والان که من دلنوشته های دوستان رو خوندم باخودم گفتم چطور استادی رو که اینچنین شاگردانی رو داره تربیت میکنه رو مورد افترا قرارمیدن ؟استادی که شاگردانش هرکدوم واسه خودشون استادن.

    وسوم بخاطر یاد خدا

    دوستان من اینوفهمیدم که هرموقع میخوام بدونم که یاد خدا در دلم عمیق بوده یانه نشونش حلقه زدن اشک تو چشمامه.اگه در لحظه ادم خدا رو عمیق یاد کنه در لحظه اشک توچشمات حلقه میزنه و احساس سبکی میکنی.

    خدارو شکر که کار کردن روی باورها برای من یکی بصورت عادت دراومده

    دوستان من این تجربه رو دارم که کارکردن روی باورها مثله بدنسازیه.اگه یک هفته نری انگار اصلا نرفتی فقط یه اثار مختصری ازش میمونه ولی خوبیش اینه که وقتی دوباره شروع میکنی عضلاتت سریع دم میکنه و برمیگرده.

    کارکردن روی باورهام دقیقا همینجوره اصلا نباید ازش دور شد.حتی اگه شده روزی نیم ساعت کارکنی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      علی جوان گفته:
      مدت عضویت: 4009 روز

      دوست خوبم محمدرضا جان سلام

      امیدوارم همیشه اشک هایتان از سر شوق و قرب الهی باشد

      کامنت پر از اخلاص شما آیات زیر رو یادآور شد:

      ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْیَهً إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ ﴿اعراف/۵۵﴾

      ترجمه:« پروردگار خود را از روی تضرع و در پنهانی بخوانید همانا او متجاوزان را دوست نمی دارد.»

      وَاذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعًا وَخِیفَهً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَکُنْ مِنَ الْغَافِلِینَ ﴿اعراف/۲۰۵﴾

      پروردگارت را در دل خود از روی تضرع و خوف و آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان یاد کن! و از غافلان مباش!

      معنای تضرع همان اشکی است که بر گونه های نازنینتان جاری شده است.

      مارا هم یاد کنید…

      هر چی آرزوی خوبه مال تو …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    میثم مستانی گفته:
    مدت عضویت: 3850 روز

    به نام خدا

    سلام دوستان هم فرکانسی

    سلام بر استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز

    من میثم مستانی هستم

    امروز من از طریق نشانه روز به این فایل هدایت شدم و جالبه با اینکه پنج ساله عضو سایت هستم فکر میکردم دارم رو خودم کار میکنم،فکر میکردم دارم پیشرفت میکنم و در حال رشد هستم در حالیکه نتایج نسبتا خوبی هم داشتم و دارم ولی نتایج پایدار نبودن و اونجور که باید پیشرفتی نداشتم…

    و امروز از خودم سوال کردم چرا من با اینکه دارم رو خودم کار میکنم پیشرفت خوبی ندارم و همون نتایجی هم که بدست میارم مانا و پایدار نیست و تصمیم گرفتم نشانه خودمو از سایت دریافت کنم و به این فایل هدایت شدم

    صحبتهای استاد رو گوش کردم و به این نتیجه رسیدم که منم مثل خیلی از دوستان فقط نظاره گر بودم فقط میشنیدم و میدیدم این فایلها رو با اینکه من اکثر محصولات استاد رو خریدم ولی خب اصلا به این نیست که شما محصولات رو بخری و فکر کنی دیگه پیشرفتت حتمیه .

    من اسما داشتم رو خودم کار میکردم ولی در واقع هیچ تعهدی نداشتم هیچ تلاش صد در صدی نداشتم چون اگه داشتم نتیجه میگرفتم،من به این مطالب و اموزشها و آگاهیهای برنامه های استاد ایمان دارم منتها من به طور صحیح رو خودم کار نکردم ،من اون جور که باید و شاید رو خودم کار نکردم و با دیدن این فایل و خوندن کامنتهای دوستان از امروز تصمیم جدی گرفتم که با تعهد و ایمان و تلاش ذهنی عالی شروع کنم جدی رو خودم کار کنم و با کامنت نوشتن شروع کردم و با نوشتن همین کامنت ایمان و تعهد خودمو ثابت کردم چون من اصلا تو سایت کامنت نمیذاشتم و هیچ فعالیتی نداشتم‌.

    امروز به لطف خدای وهاب شروع میکنم به دیدن و شنیدن بارها و بارهای برنامه ها و فایلهای استاد و بعد از هر بار دیدن آگاهیهایی که دریافت کردم رو کامنت میکنم فارغ از اینکه لایک بگیرم یا نه.

    چون یکی از دوستان گفته بود تو یکی از کامنتها که با شنیدن تنها عمل بوجود نمیاد باید درک کنی مطالبو و خود ایشون با نوشتن کامنت درک و آگاهی خودشو میبرد بالا از مطالب و من هم تصمیم گرفتم از امروز کامنت بزارم و فعال باشم و دیدگاههای بچه ها رو بخونم و با دیدن چندین و چند بار فایلهای استاد درک خودمو از مطالب ببرم بالا و ایمان دارم نتایج عالی تو راهه و مطمئنم میام و از نتایجم برا دوستان مینویسم.

    روانشناسی ثروت ۳ رو پارسال خریدم ولی فقط دیدم فایلها رو و جدی کار نکردم روشون ولی قول میدم به خودم که خیلی جدی از جلسه اول دوباره شروع کنم کار کردن و با ایمان صد در صد به نتایج بزرگ و باور نکردنی میرسم تو زندگیم.

    استاد بینهایت سپاسگزارم به خاطر آگاهیهای نابی که با ما به اشتراک میزارید و ازتون ممنونم که امکان درج کامنت و ایجاد یک سینرژی عالی رو برامون فراهم کردید…

    با تشکر از دوستان هم فرکانسیم

    بنده اولین کامنتم بود و ببخشید اگه ایراد داشت …

    به خدا میسپرمتون دوستان…

    🙂🙂

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  6. -
    محمدرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1458 روز

    به نام خدای عزیزم

    سلام استاد

    سلام دوستان

    خیلی خوشحالم که درمسیری هستم که میتونم متفاوت از بقیه نتیجه بگیرم .اگه عمل کنم و روی خودم کار کنم تا شخصیت خودم رو تغییر بدم.

    حالم خوبه چون تونستم در این مسیر قرار بگیرم.

    هیچ یادم نمیره اومدنم به این سایت واین مسیر ۱سال طول کشید .

    نمیدونم چرا هر کار میکردم نمیتونستم بیام تو سایت عضو بشم.

    ولی الان میدونم که اون موقع در مدار و فرکانس صحبت های استاد نبودم.

    خدا رو شکر

    ۸ ماهی هست که عضو سایت شدم

    اول فایل های رایگان را گوش کردم

    و کتاب های الکترونیکی رو هم خریدم یکیش رو خوندم

    و دوتا محصول از استاد هم خریدم.

    و دارم کار میکنم روی خودم.

    خدا رو شکر سعی میکنم هرچی استاد میگه رو تو زندگی ام عمل کنم.

    دسته چک هامو بردم پس دادم به بانک

    قرض هامو کلا تسویه کردم و به خودم قول دادم هرگز چیزی رو قرضی نگیرم .

    فقط نقد و نقد

    ۲تا وام داشتم دیروز کلا بردم همه پول هاشو پس دادم و الان ن چک و ن وام و ن قسط وقرض دارم کاری که استاد گفته رو انجام دادم.

    سر ی کاری بودم حالم توش خوب نبوداین اواخر و خیلی توش شرک داشتم به کارفرمایم اومدم بیرون.

    ی هم اتاقی داشتم‌ که آدم مناسبی نبود و افکارمون باهم نمیخون چند ماهی بود که میخواستم ازش جدا شم که ۳ روز پیش کلا جدا شدم.

    الان اومدم روستا خونه پدرم.

    و میخوام با پولی که دستم دارم و مبلغش زیاد نیست و دلم روشنه میدونم ی خونه خوب و فرکانس بالا میرم اجاره میکنم توی مشهد.

    الان خودم رو تنها تنها کردم فقط توکلم به خداست میخوام‌ انقد روی خودم کارکنم و دنبال نشانه ها و ایده ها برم‌و با دست خالی شروع کنم به ساختن زندگی ام.

    نمیدونم چه چیزی اتفاق میفته ولی بزرگترین پارتی جهان در وجود منه.

    خدای من همه چی میشه برام به شرطی باور کنم

    دارم حرکت میکنم‌با احساس خوب و منتظر اتفاق های خوب هم هستم.

    دارم میفهمم که من نون ایمانم و باور هامو میخورم یعنی فقط همین.

    میدونم توی این مسیر نجوا ها میاد ولی خدا همیشه کلامش رو بالا میاره

    و کلی ذوق و شوق دارم واسه اتفاق هایی که قراره از این به بعد در زندگی ام رخ میده.

    خواستم بگم استاد من میخوام راه شما رو برم

    و شما بهترین الگو هستین برام.

    خیلی خوشحالم که شما رو توی زندگی ام دارم.

    مممنونم. 🙏🙏🙏💐💐

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1156 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی

    امروز روز 96ام از این سفره پرخیرو برکته

    و این فایل که واقعا وقتی به مثالهای استاد عزیزم فکر میکنم میبینم که واقعا اونی که درک کنه قانونو اصن دیگه میگیره مطلبو ، البته به شرطی که قانونو درک کنه ، درک کنیم که زبان جهان هستی احساسه ،درک کنیم که جهان به فرکانس ما و احساس ما پاسخ میده نه به کلمات و حرف های قشنگ ما ، وقتی اینو درک کنیم میفهمیم که نمیشه سره سیستم کلاه گذاشت ، و سیستم خوده خداونده و فقط داره به افکار غالب من پاسخ میده و هر چقدر فرکانس من خالص‌تر باشه و بیشتر تکرار بشه بیشتر نتایج دلخواهمو به وجود میاره واین افکار غالب از باوری دارن تولید میشن که در ناخودآگاه من نقش بسته ، پس داستان کلمات من نیست به هیچ عنوان ، اصل داستان احساسات منه که احساسات من حاصل باورهای درست و یا نادرستیه که دارم و همواره دارم میسازمشون چه قدرتمند کننده چه تضعیف کننده ، بفهمم و درک کنم که اگه دروغ میگم اول دارم به خودم دروغ میگم ، اگه تخریب میکنم اول دارم خودمو تخریب میکنم پس بدونم که هیججوره نمیتونم دربرم از زیر قوانین ، پس چه بهتر که بیام بشناسمشون ،درکشون کنم درست و به کار بگیرم چون برای تجربه ی سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت چاره ای جز درک و عمل به قوانین در تمام ابعادش ندارم و این یک الزامه ونه اختیار .

    الهی صدهزار مرتبه شکرت بابت این قوانین بدون تغییر که به من آرامش می‌دهد و میدانم که اگر همواره یک نوع فرکانس را تکرار کنم نتیجه هم همان خواهد بود و اگر بخواهم نتیجه عوض شود باید آن فرکانس را عوض کنم و چقدر تو قدرت خلق به من دادی ،و من میتونم لحظه به لحظه زندگیمو خلق کنم ، و بازهم شاید پاشنه اشیله خیلی از ماها باشه که فکر میکنیم یه مدت کار کنیم و بعدش نتایج هستن ولی اینطور نیست ، به همون اندازه که داریم فرکانس مناسب ارسال میکنیم نتیجه ی مناسب دریافت میکنیم ،و همواره باید این مثالهای استاد رو به خودم یادآوری کنم چون این ویروس خیلی چموشه و همش شاید بگه بسه دیگه چقدر تکرار الان 3ماهه مثلا داری رو باورهای کار می‌کنی یه چند روزی استراحت بده به خودت و بیخیال کنترل ورودی ها شو و…… واگر من نشناسم که این جمله جنسش چیه دوباره امکان داره صددرصد که از مسیر دوربشم ، مهم نیست من چقدر خوب روی خودم کار میکنم ،مهم اینه که زمانی که میگم بسه من سقوطم شروع میشه ،چون جهان ایستا نیست ، و همه چیز همواره در حال حرکت و گسترشه ، پس برای همینه که تغییر یک الزامه نه اختیار و من واسه اینکه به نشم زیر چرخ های جهان مجبورم خودمو با قوانین همگام و هماهنگ کنم و بزرگترین قانون جهان هستی فرکانس ، میگه که تا زمانی که روی خودت کار می‌کنی نتایج هستن و همین که متوقف شدی ،نتایج کم کم شروع به کمرنگ شدن کرده و از بین میرن ،

    پس این قوانینو برای خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت مون درک کنیم و بکار ببندیم نه که فقط حرفای خوب بزنیم ،اینو که به قول استاد هزاران نفر و میلیونها نفر دارن حرفای خوب میزنن و چقدر استاد هستن که از این حرفا میزنن؟؟؟؟اما کدومشون حتی نصف استاد عباس منش نتیجه گرفتن؟؟؟ پس بایددددد شخصیت مان تغییر کنددددد نه اینکه ادا دربیاوریم ،

    تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم .

    در پناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    محمد درخشان گفته:
    مدت عضویت: 2045 روز

    به نام خدا

    سلام

    چرا کرم و آفت به درختان میوه حمله میکند؟

    این مثال دقیقا حال و شرایطی هست که ما اوایل با قانون آشنا شدیم و محیط اطراف ما به شدت به تغییرات ما واکنش نشون میده و مقاومت میکنه

    مثل اون چندتا درختی که در اون محیط بزرگ کاشته میشه

    در مورد اینکه باید شخصیتمان،رفتارمان تغییر کنه باید بگم که من هم اوایل که با قانون آشنا شده بودم،اصلا خودم تغییر نکرده بودم بعد میخواستم دیگران را تغییر بدم،خودم غیبت میکردم بعد به بقیه میگفتم غیبت نکنید،خودم تو اینستاگرام بودم بعد به بقیه میگفتم اینستاگرام محیط آلوده ای هست

    مگه میشه ما خودمون تغییر نکرده باشیم بعد بخواهیم دیگران را تغییر بدیم

    بله سخته وقتی میخوای غیبت کنی و جلب توجه کنی دهنت را ببندی و حرف نزنی

    سخته وقتی میخوای با صحبت کردنت جلب توجه و ترحم کنی دهنت را ببندی و حرف نزنی

    سخته که شبکه های اجتماعی را یک دفعه بزاری کنار

    سخته که دیگه با رفیقهات بیرون نری

    سخته که دیگه سیگار،مشروب،مواد مصرف نکنی

    سخته وقتی عصبانی میشی صحبت نکنی و آروم بشی

    سخته وقتی کسی حرفی میزنه بهت ناراحت نشی

    سخته کینه کسی را به دل نگیری

    بله تغییر افکار کار سخت تری هست از کار فیزیکی

    خُرد کردن غرور

    خُرد گردن من درون

    خُرد کردن نازیبایی ها

    ما اگه درونن تغییر نکنیم اصلا نتیجه نمی گیریم.

    اگه می‌خواهیم هر روز اوضاع و شرایط مالی و معنویمون بهتر بشه باید هر روز روی خودمون کار کنیم مثل ورزش کردن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    طیبه مزرعه لی گفته:
    مدت عضویت: 819 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 17 مهر رو با عشق مینویسم

    +ربّ من دوستت دارم

    *منم دوستت دارم بنده من

    +ربّ من دوستت دارم

    *منم دوستت دارم ممنون که هیچی نگفتی و ساکت بودی

    الان که مینویسم یکم قبلش گریه میکردم و دستامو بوس میکردم و میگفتم دوستت دارم ربّ من

    و میشنیدم که منم دوستت دارم

    ممنونم که آروم بودی و واکنش نشون ندادی

    آخه من همیشه تو این جور مواقع سریع به خواهر زاده ام نصیحت میکردم که میگفتم چرا اینکارو کردی

    در ادامه رد پام مینویسم که چی شد این پیام رو دریافت کردم

    از صبح بسیار زیبای بهشتی شروع میکنم

    با عشق مینویسم

    از صبح که بیدار شدم ،نشستم پای قلاب بافی و دائم در این فکر بودم که من فرصت نکردم به کارای نقاشیم برسم

    و یه جور اضطراب داشتم که چجوری هم قلاب بافی انجام بدم و هم به کارای نقاشیم برسم و هم گل سرارو بچسبونم

    داشتم همینجوری فکر میکردم

    و البته عمیقا دلم میخواست نقاشیامو انجام بدم و عقب نمونم

    داشتم تو اینستاگرام فایلای استاد رو نگاه میکردم دیدم نقاش دیمین هرست رو که داشت نقاشی میکشید و نقاشیاش همه نقطه نقطه ان

    پیش خودم گفتم خدایا من چجوری میتونم که تمام انرژیمو بذارم برای نقاشی و از نقاشیام درآمد بالاتری نسبت به قبل داشته باشم

    چجوری میتونم که تمرکز و توجهم رو به نقاشی بدم ؟

    وقتی فکر میکردم یه حس دلتنگی داشتم برای اینکه دلم میخواد تمرکزم روی نقاشی باشه

    ولی نمیدونستم چطور

    میدونم که خدا کمکم میکنه

    حتی این روز ها دائم بهم گفته میشه کیفیت کارت رو در نظر بگیر تا فروشت بالا باشه

    چند روز پیش بود

    یکی از خانما که برای ما کارای قلاب بافی رو انجام میدن ،به خواهرم گفته بودن که نه تو بلدی و نه خواهرت

    ما بافنده ایم و حتی خواهرت بلد نیست با نقشه توضیح بده

    و خودت هم که بلد نیستی

    این حرف کسی که گفته بود خیلی به خواهرم برخورده بود و دیدم داره باعتنی میبافه و اومد بهم گفت

    طیبه یاد گرفتم بالاخره

    دیگه لازم نیست تو بری به خانمایی که برای من میبافن یاد بدی

    گفتم چی شده گفت یه خانم اینجوری گفت و اومدم یاد بگیرم تا بهش بگم من بلدم و میتونم یاد بگیرم

    جالب بود ، اون لحظه داشتم تو دلم شادی میکردم که خداروشکر خواهرم خودش تصمیم گرفت یاد بگیره

    چون تو رد پاهای قبلیم نوشتم که خواهرم میخواست همه کاراشو من انجام بدم و به خانما یاد بدم و خودش کار خاصی نکنه

    وقتی به یه سری از اتفاقایی که برای خواهرم میفته و من شاهدشم ،فکر میکنم میبینم که استاد عباس منش میگفت یه سریا تا کتک نخورن از جهان هستی تصمیم به تغییر نمیکنن

    درسته خودمم شده اینجوری بودم

    ولی خواهرم اصلا دوست نداشت کاری بکنه و مسئولیت کاراشو به گردن کس دیگه میخواست بندازه و توی این چند ماه خدا آدمایی رو سر راهش قرار داد که بهش بگن تو ضعیفی ،تو نمیتونی کاری انجام بدی و تو عرضه انجام دادن کارای خودتم نداری و این حرفا سبب شد خواهرم به خودش بیاد و شروع کنه خودش مثل من بافتنی رو انجام بده و ببره بفروشه

    و بعد که جریان دیگه رخ داد که من مسئولیت یه سری کارارو نخواستم به عهده بگیرم از من ناراحت شد و گفت اصلا نمیخوام کار کنم و خرفای دیگه

    تا اینکه خانمایی که قلاب بافی برامون انجام میدادن و ما بهشون پول میدادیم یکیش گفته بود که شما بلد نیستین

    و به خواهرم برخورده بود و اون سبب شد که بیاد و یاد بگیره و بهم گفت طیبه دیگه نمیخوام بری به خانمایی که برای من کار میارن یاد بدی

    خودم یاد گرفتم

    وقتی داشت میگفت من اصلا هیچی نگفتم و دیگه اون روزارو یادش نیاوردم که بخوام مثل قبلنا بهش بگم دیدی گفتم اینجوری بود و اونجوری بود

    انگار خیلی آروم تر شدم نسبت به گفتن این حرفا

    و فقط تو دلم شادی میکردم که خدایا شکرت که خودش داره حرکت میکنه

    وقتی شب من شام آش ماست درست کردم و رفتم اتاقم ،خواهر زاده ام اومد گفت خاله آش بردارم ؟ گفتم بردار منم کارم تموم بشه میام

    وقتی رفتم دیدم آش که یه قابلمه بود نصفش نیست و خواهر زاده ام زیاد خورده بود و برای دو نفر کم مونده بود

    خواستم بگم چرا زیاد برداشتی و برای بقیه هم نگه میداشتی ،آدم باید توجه کنه که چقدر برمیداره و از این حرفا که قبلنا خیلی میگفتم

    ولی این بار پاسخم متفاوت بود

    من چی داشتم میدیدم

    یه طیبه آروم که تو دلش گفت اشکالی نداره و یکم آب ریختم تو آش و چون سبزیش زیاد بود بیشتر بشه و من و خواهر و داداشم بخوریم

    وقتی برگشتم اتاق شنیدم که آفرین ممنون که هیچی نگفتی

    و من داشتم فایلای تیکه ای از استاد عباس منش رو گوش میدادم و یهویی گریم گرفت و گفتم دوستت دارم ربّ من

    و من میشنیدم که آفرین منم دوستت دارم بنده من که هیچی نگفتی و آروم کردی خودتو

    وقتی به رفتارام دقت میکنم و میبینم که پاسخی که قبلا در قالب واکنش بود رو میدادم و الان آروم شدم ،خوشحال میشم و میگم داری تغییر میکنی طیبه این یعنی موفقیت

    تو موفق هستی

    خدایا شکرت

    شب وقتی میخواستم بخوابم خدا یه درکی بهم داد و جریانش رو در رد پای روز 18 مهرم نوشتم

    از خدا بی نهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 2029 روز

      سلام طیبه جان.

      چقدر لذت بردم از خوندنِ کنترلِ ذهنی که کردی و واکنش نشون ندادی.

      یعنی با اینکه حرف تو آستینت داشتی، میتونستی خواهرزاده تو به دلیلِ منطقی سرزنش کنی، ولی چیزی نگفتی…

      این کار و تمرینِ بزرگیه.

      حقیقتا که تو رفتار، آدم نشون میده شخصیتش بهبود پیدا کرده یا نه.

      من چون خودم جدیدا توجهم اومده روی این تمرین (ذهنیت خالق داشتن یا واکنش گرا بودن)، خیلی تحسینت میکنم که روی ذهنیت مدیریت داری و داری تمرین میکنی.

      خیلی ارزشمند و مهمه که آدم بتونه حرف بزنه، زبونِ حرف زدن داشته باشه، حرف تو استینش آماده داشته باشه، ولی با کنترل ذهن و آرامش بتونه سکوت کنه.

      بسیار بسیار آفرین طیبه جان.

      احسنت به تو و تلاشت.

      و حالا با تو میخوام صحبت کنم سمانه جانم:

      * میدونم ذهنت دایم بهت حمله میکنه چی شد پس، تو که باز واکنش نشون دادی.

      * چی شد پس، تو که باز عصبانی شدی!

      * چی شد پس، تو که باز نتونستی جلوی زبونت رو بگیری و …

      *اما تو که خوب میدونی همیشه اینطوری نیستی.

      * گاهی میتونی و رفتار و زبونت رو مدیریت میکنی.

      * میدونم جواب دادن، واکنش دادن، عادتِ پر تکرارته و بهش چسبیدی، اما همینکه ریز ریز و اگاهانه داری تلاش میکنی برای بهبودت، ارزشمنده.

      * نخواه که سریع عوض شی.

      * یه شبه عوض نمیشی، هر چقدر هم که بخوای سریع بهبود پیدا کنی اتفاقاً کُندتر جلو میری.

      * آفرین بهت برای تلاشت.

      * آفرین برای یه پله بهتر شدن نسبت به گذشته و قبلت.

      * قبلا به یهبود فکر هم نمیکردی، اصلا نمیدونستی مسیر بهبود از کدوم طرفه.

      * الان خوشحالم برات.

      * مرسی عزیزم.

      طیبه جان بهترین ها برات.

      بدرخشی همیشه.

      فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

      الهی شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1367 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    وقتی که واقعا باورهای ما تغییر کند نه این که نقش بازی کرده حرف های زیبا بزنیم ادا در بیاوریم… اتفاقات در زندگی ما متفاوت شده و نتایج عالی کسب خواهیم کرد. زمانی که راه درست را متوجه شویم نگران نظر و حرف مردم نیستیم و تمرکز خود را تنها بر روی تغییر باورهای خود قرار می دهیم زمانی که متوجه می شویم باورهای مخرب ما چیست با تمام وجود بخواهیم آنها را تغییر دهیم باید شخصیت ما تغییر کند.

    اگر همان فرد با همان باورها و افکار هستیم نتایج ما تغییر نخواهد کرد به دنبال پند و نصیحت به دیگران و نقش بازی کردن نباشیم و به خاطر هیچ کسی هیچ کاری انجام ندهیم .

    باید تعهد داشته باشیم و تلاش کنیم تا درونا تغییر کنیم نه اینکه تنها بخواهیم ظاهر قضیه را تغییر داده و صورت مسئله را پاک کنیم راحت ترین کار نقش بازی کردن دروغگویی غیبت و تهمت است ولی اگر بخواهیم به جای دروغ گفتن شجاعت به خرج دهیم یا زمان غیبت کردن دهان خود را بسته نگه داریم کار سختی است تغییر باورها واقعا نیاز به شجاعت ایمان و تلاش بسیار زیادی دارد موفقیت نیاز به تلاش فیزیکی ندارد هزاران الگو در این زمینه وجود دارد که چنین افرادی هیچ گاه به موفقیت دست نیافته اند.عامل موفقیت بدبختی مشکلات بیکاری و فعالیت فیزیکی نیست عامل موفقیت تنها تغییر باورها و افکار است که البته این به معنای ساده انجام شدن تغییر باورها نیست تغییر باورها بسیار سخت تر از تلاش فیزیکی است تغییر شخصیتی که طی سالها شکل گرفته خرد کردن من درون غرورها و شخصیت نازیبای درون اصلا کار راحتی نیست پا گذاشتن بر روی غرورمان کار بسیار سختی است اما تغییرات واقعی زمانی رخ می دهد که به این شیوه بر روی باورهای خود کار کنیم نه اینکه بخواهیم نقش بازی کنیم نقاب بزنیم و ادا دربیاوریم .

    اگر قانون را به یاد داشته باشیم و بدانیم تا زمانی که فرکانس های ما تغییر نکند نتایج تغییری نخواهد کرد تمام مسائل حل شده است.بر روی شخصیت و باورهای خود به خوبی کار کنیم هر روز بر روی خود کار کنیم مانند غذا خوردن و ورزش کردن

    تنها در صورت مداومت و پیوستگی است که نتایج رخ خواهد داد باید هر روز علف های هرز ذهن خود را هرس کرده تا باورها و بذرهایی که کاشته ایم جوانه بزند و تبدیل به درخت شده و میوه دهد.

    اگر می خواهیم فعالیت های ما نتیجه بخش باشد باید هر روز و همیشه بر روی آن کار کنیم وگرنه از بین خواهد رفت اگر به دنبال نتایج همیشگی هستیم همیشه باید بر روی باورهای خود کار کنیم.

    به محض کار نکردن بر روی باورهایمان باورهای ما شبیه به عموم جامعه خواهد شد مثال درخت را همواره به یاد خود بیاوریم اگر می خواهیم نتایج عالی داشته باشیم باید همیشه از آنها مراقبت کنیم.اگر می خواهیم بی نهایت سلامتی و ثروت داشته باشیم باید بر روی خود به شدت کار کنیم.

    بر روی باورهای خود خصوصا باور فراوانی به شدت کار کنیم بعد از گذشت پنج سال متوجه خواهیم شد زندگی کنونی ما هیچ ربطی به گذشته و دیگران ندارد.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: