باید شخصیتمان تغییر کند نه اینکه ادا در بیاوریم! - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    294MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی باید شخصیتمان تغییر کند نه اینکه ادا در بیاوریم!
    22MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

591 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عسل گفته:
    مدت عضویت: 859 روز

    1403/7/17

    روز94

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزومریم عزیز دوستان گل

    خدایاشکرت بخاطر یک روز و‌یک فایل بی نظیر دیگه

    در راستای تایید این قسمت:

    یه مثال ورزشی میزنم :

    وقتی به قانون عمل می‌کنیم و شخصیت امون تغییر میکنه مثل عضلاتی هست که با تمرین و استمرار رشد کردن و قشنگ مشخصه که چقدر واقعی است

    و توی محیط باشگاه افراد حرفه ایی از راه رفتن یه آدم و استایلش میتونن تشخیص بدن طرف چندوقته که ورزش میکنه

    دقیقا ماهم وقتی روی قانون بیشتر کارمیکنیم و قوی تر میشیم بهتر خودمون و رفتارهای بیرون و درک می‌کنیم اما اگر فقط حرف بزنیم هیچ نتیجه ایی نداره و اول ازهمه خودمون و گول زدیم

    این روزا که مشغول کار و بیزنس خودم هستم و هر روز دارم کلی مساله حل می‌کنم و سعی می‌کنم نگاهم به تضادها رو تغییر بدم

    حتی الان که در حال حرکت کردن هستم بیشتر صحبت های شمارو درمورد قانون درمورد احساس خوب اتفاقات خوب درمورد کنترل ذهن درک می‌کنم چون تا زمانی که ما هیچ کاری نکنیم با هیچ تضادی برخورد نکنیم و … اصلا متوجه تغییر باورهامون نمیشیم اصلا متوجه رشد ایمان و توکل نمیشیم تازه توی شرایط حساس قرارمیگیرم معلوم میشه که چقدر روی خودم کارکردم معلوم میشه که به قول شما ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است حتی میشه گفت عملی که ایمان هم نیاورد مفت است چون درحین عمل کردن هم باید ایمان داشت و حرکت کرد .

    کنترل ذهن زمانی که من راحت و آسوده باشم و هیچ مساله ایی نباشه که کار خیلی راحتی هست اما وقتی شرایط سخت میشه یا چیزی و ازدست میدی اونجا معلوم میشه که چقدر کنترل داری و چقدر شخصیتت متفاوت شده

    خدایا شکرت که خیلی خوشحالم که تغییرات خیلی خوبی و توی وجود شخصیت خودم میبینم و سعی می‌کنم واقعا تغییر کنم

    طبق قانون الان که توی شرایط کسب و‌کار هستم و از روانشناسی ثروت 1 استفاده کردم و اتفاقات خوبی برام افتاده اما خب بازم باید کارکنم و تکرارکنم و دلم می‌خواد به زودی شرایط برام محیا بشه و بتونم از آگاهی های روانشناسی ثروت 3هم استفاده کنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    محمد بهمنی گفته:
    مدت عضویت: 723 روز

    سلام استاد امیدوارم ک بمونی برامون سال های سال.اون قسمت این کلیپ ک میگید کتابی میخونید ولی باهاش ارتباط برقرار نمیکنی با اینکه جملات عالی هستن و درست دقیقا این جمله ک میگه سخن چون از دل برآید بر دل نشیند رو میاره.حرفای شما چون از دل میاد چون زندگی کردی حرفاتو میچسبه ب جون ادم و تنهاااا کسی ک تو زندگیم حرفای انگیزشی و راه های درک قوانینش واقعا برام کار ساز بوده و دارم اروم اروم تغییر میکنم باهاشون حرفای شما بوده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1359 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    -تنها زمانی نتایج زندگی ما تغییر میابد که باورها و افکار ما به صورت بنیادین و اساسی تغییر یافته باشد

    -زمانی که متوجه می شویم باورهای مخرب در ذهن خود داریم با تمام وجود بخواهیم آنها را تغییر دهیم

    -شخصیت و عادات ما باید به صورت کلی تغییر یابد نه اینکه همان فرد با همان باورها و افکار گذشته باشیم و انتظار داشته باشیم نتایج زندگی ما تغییر کند

    -به جای اینکه سعی در موعظه ی افراد برای تغییر شرایطشان را داشته باشیم بر تغییر باورهای خود تمرکز کنیم

    -متفاوت از قبل فکر کرده و متفاوت از قبل عمل کنیم

    -به جای نقش بازی کردن نقاب زدن آشغال ها را زیر مبل قرار دادن افکار و باورهای خود را به صورت بنیادین و اساسی تغییر دهیم

    -تغییر باورها نیاز به شجاعت ایمان و توکل به خداوند دارد

    -برای دستیابی به موفقیت و ثروت لازم نیست متحمل سختی ها و شکست های بیشمار شویم تنها کافی است افکار و باورهای خود را به صورت اساسی و بنیادین تغییر دهیم

    -تغییر باورها و افکار به هیچ وجه کار آسانی نیست

    -تنها زمانی می توانیم در افراد تغییر ایجاد کنیم که خودمان تغییر کرده باشیم

    -افراد فرکانس ما را دریافت می کنند نه حرف هایی را که به زبان می آوریم

    -هر روز مانند غذا خوردن و نفس کشیدن بر روی باورهای خود کار کنیم

    -اگر بخواهیم نتایج ما دائمی و همیشگی باشد باید همیشه و دائما بر روی باورهای خود کار کنیم

    -به محض اینکه فکر کنیم قوانین الهی را آموخته و باورهای ما تغییر یافته است از همان لحظه سقوط ما به تدریج آغاز می شود

    -باورهای ما مانند درخت هستند که تنها در صورتی میوه و ثمر می دهند که بر روی آنها هر روز به صورت مداوم و پیوسته کار کنیم

    -همواره به دنبال یافتن باورهای مخرب در ذهن خود باشیم و برای رفع آنها اقدام کنیم

    -باور فراوانی مهم ترین باوری است که در صورت تثبیت جریانی از نعمت ها و ثروت ها را وارد زندگی ما می کند

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    Mmir- گفته:
    مدت عضویت: 571 روز

    باسلام و درود خدمت دوستان هم فرکانسی

    استاد فرکانس و مدارمون مثل روحمون به همچی نیاز داره برای رشد و تکامل

    واین احساس خوبه که کمکمون میکنه راه رو پیداکنیم

    خداروشکر میکنم برای این آگاهی ها و این مسیرم

    هرچی جلوتر میری متوجه میشی که یسری قوانین هست که باید باهاشون یکی و هم مدار بشی

    که اون قوانین همون توکل و ایمان و باور به خداونده

    و بودن تومدار خوشبختی وسعادت حقیقی که فقط به توحید و یگانگی به دست میاد

    الله واکبر برای این عظمت خالق و دستانش در زندگی هامون

    روزشمار ازتحول زندگی من

    روز 96

    من به خودم تعهد میدم که مسیرمو طی کنم و قدم هامو محکم تر بردارم

    الهی به امیدتو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1261 روز

    شخصیتمان تغییرکندنه اینکه ادا،دربیارویم.

    سلام استادجان عزیز.

    دقیقن صحبتهایی که استادتواین فایل کردن رو،من تجربه کردم.

    چون اوایلی که واردسایت شده بودم وبه آگاهی های زیادی دسترسی پیداکرده بودم باوجوداینکه ازاستادشنیده بودم که میگفتن:تاتغییراتی بنیادین نکردیدونتایجی دستتون رونگرفته،پیش کسی درموردچیزی صحبت نکنید.ولی من صحبت میکردم .

    میدونیدچرا؟چون عادت به حرف زدن زیادداشتم واینکه بتونم خودموکنترل کنم وحرفی نزنم ،نمیتونستم.دست خودم نبودتا،کسیومیدیدم ،زبونمونمیتونستم‌کنترل کنم که حرفی نزنم ..بعدشم حالم بدمیشدچون دوباره صدای استادروکه میشنیدم ،این توذهنم میومدکه ناهید خانم چرانتونستی خودتوکنترل کنی،مگه استادت نمیگه حرف نزن.!

    ولی متاسفانه وقتی فایلی گوش میکردم، بقدری ذوق زده میشدم که چ مطلب آموزنده ی قشنگی یادگرفتم که به خودم میگفتم ،بزارفلانی روببینم حتمن پیشش بازگوکنم.

    واین شدکه هرکسیومیدیدم باآب وتاب براش تعریف میکردم.وچقدرم خودم ازاین اینکارم تواون‌ لحظه لذت میبردم.

    ازطرفی دوست داشتم دیگران هم بااین مباحث وقوانین آشنا بشن چون احساس میکردم اوناهم خیلی احتیاج به یادگیری دارن.

    درواقع به خودم میگفتم حالاکه من دنبال تغییرات خودم هستم ،اوناهم باشن.تازه اوناکه بیشترازمن نیازبه تغییرات دارن .چون عیب ونقصهای زیادی دارن.

    به همین جهت بیشترانگیزه می‌گرفتم که معلومات لازم رو بهشون گزارش بدم.

    متاسفانه طوری شدکه متوجه شدم تمام وقت من به یادگیری مطالبه که به دیگران برسونم وجالب تراینکه ببینم آیا تونستن تغییرکنن یانه؟

    به همین جهت بیشترازقبل رفتارهاوکارهای اطرافیان رو کنترل میکردم.

    انگارمن معلمشون بودم ومنتظربودم ببینم چطور درسی که دادم یادگرفتن.

    میدونیدوقتی به اطرافیانم توضیح میدادم ،نقش بازی نمی‌کردم ولی فکرمیکردم که خودم انقدراهم بدنیستم ولی اطرافیانم بیشترازمن نیازدارن.

    حالاکه خودشون نمیرن سمت وسوی این برنامه ها،عوضش من کمکشون میکنم.

    این وضعیت ادامه داشت تا اینکه به گوشم رسوندن که ناهیدکه انقدحرف میزنه ،پس چراخودش فلان جا فلان رفتاروکرد؟!

    حتی علنن ازخودمم انتقادکردن.واینجابودکه من به فکرفرورفتم وازخجالتم شرمنده ی استادشدم،وتازه متوجه شدم که چ رفتارنامناسبی داشتم .واین کارم اصلن درست نبودونتایج افتزاحی به بارداد.چون حالااونامنوکنترل میکردن.

    تاببینن ناهیدخانمی که دم ازاین همه آگاهی ،میزنه ،خودش چکارس؟!

    آیا خودش درست انجام میده ؟!

    آیاخودش به جایی رسیده؟!

    آیاخودش روابط خوبی داره؟!

    والی آخر…..

    بله اینجابودکه استوپ زدم.

    استادهمیشه میگن خودتون زودترازاینکه جهان بهتون سیلی بزنه ،دست به کاربشید.ینی ازتجارب افرادی مثل استادیاالگوهای مناسب دیگه استفاده کنید.حتمن که نبایدتجربه های تلخ روخودتون داشته باشید.ولی متاسفانه من اینطورعمل نکردم.

    همیشه بایداز جهان سیلی روبخورم واحساس حقارت سراغم بیادتابه طورجدی تغییرکنم .

    گفتم حقارت چون کسی که ادعامیکنه خیلی چیزابلده اماتوعمل خودش خرابکاری می‌کنه ودرست نمیتونه برخوردکنه ،ناخودآگاه تحقیرمیشه.

    کسی باشه که طبق آگاهی های که داره ،خوب عمل کنه، اونوقت می‌تونه ادعاداشته باشه یاشاخ بازی دربیاره.

    این درس بزرگی شدبرای من که ناهید خانم نیازی نیست شما به فکرتغییرکسی باشید،بهتره تمام حواست وتمرکزت به خودت باشه.

    تازه بعدکه جدی شروع کردم به تغییرات خودم ،متوجه شدم همچین کارراحتیم نیست که انقدخودم ازدیگران توقع تغییرداشتم .

    خب هرچی جلوتررفتم وهرچقدرزمان بیشتری گذاشتم ،بیشترفهمیدم که به تغییرات زیادی نیازدارم همیشه وهمه جا.

    به قول استاداین تغییرات واین باورهای مثبت دائمی وهمیشگی نیستن .هرچقدمن بیشتر زمان براش بزارم وبیشترروی خودم کارکنم ودقت وتمرکزم رو بالاببرم، بهتر عمل میکنم ودرنتیجه نتایج بهتری عایدم میشه.

    اینکه ازدرون تغییرات خودمون رو شروع کنیم وریشه ای به حل مسائل وموضوعات زندگی بپردازیم کارآسونی نیست.

    جدن هرکسی که خودشودرحین انجام کاریارفتاراشتباه کنترل می‌کنه وواکنش مثبتی داره ،دمش گرم خیلی شجاعه.

    هرجا که به نجواهای شیطانی اهمیت نمیدم ،احساس خوبی پیدامیکنم.ولی هرجا که به نجواهابهامیدم ،خیلی خوشگل خودموتواحساس بدمیبرم.

    دقیقن وقتی میتونم غیبت کنم وراحت کسیوقضاوت کنم ولی نمیکنم ،دردمیکشم ،قشنگ تحمل میکنم ،ولی وقتی تنها میشم هزارباربه خودم میگم ایوالا،دمت گرم ،خیلی خوشم اومداونجاتونستی خودتوکنترل کنی وبه ذهنت اجازه ی ورودیهای منفی ندادی.

    وبرعکسش اگه نتونم وبه نداهاونجواهاگوش بدم وبشینم کسیوقضاوت کنم .وقتی تنها میشم چنان حال بدی پیدامیکنم .چنان ازخودم‌بیزارمیشم.که احساس بدتمام وجودم رومیگیره.

    پس انجام ندادن خیلی ازکارا،خیلی سخته.

    ولی اینکه بتونی کارایی بکنی ولی نکنی شهامت و شجاعت وایمان خودتونش دادی .واینجاست که دیگران میفهمن توچ تغییراتی کردی .اینجایی که توحرفاوآگاهی هاتوعنوان نکردی ولی توعمل نشون دادی که چقدتغییرات مثبتی داشتی.

    توهمه ی زمینه ها،همه جاباهمه میتونی خوشگل برخوردکنی بدون اینکه بخای معلومات خودتوبرای کسی بازگو کنی.

    برخوردهاورفتارهاوعملکردهای ماتوزندگیمون تغییرات ماروثابت میکنن .

    اینکه خوب عمل کرده باشی ونتایج دسته بالایی دریافت کرده باشی.

    استادمن نزدیک دوساله دارم برنامه ی شمارودنبال میکنم ودرصددتغییرات خودم هستم .

    صادقانه بگم خیلی تغییرات مثبتی داشتم .خیلی ازافکارهای غلط وباورهای اشتباهم را اصلاح کردم ولی می‌دونم هنوز خیلی نیاز به تغییر دارم.

    یه وقتایی توقعم ازخودم‌خیلی بالامیره واینکه هنوز چیزی که میخام نشدم حالموبدمیکنه .

    دقیقن من دنبال تغییرشخصیتم .

    خیلی دوست دارم روزی برسه که هرچی توگذشته ام بودرو،هم خودم هم دیگران فراموش کرده باشن.ینی انقدشخصیتم خوب شکل بگیره وچنان ادامه دارباشه که هرآنچه درگذشته بودازیادهابره.

    می‌دونم نیازبه زمان داره و اینکه چقدربتونم ثبات شخصیتی پیداکنم ولی منم به اندازه ی خودم دارم تلاشمومیکنم .

    فکرمیکنم حضورم توسایت وفعالیتم توسایت نشون دهنده ی این موضوع باشه.

    من هرروزوهرشب بطور دائم ، درهر حالتی وباهراتفاقی فایل گوش میدم وکامنت میزارم.درواقع تواین کارونیازروزانه ی خودم می‌دونم.دقیقن مثل وعده ی غذایی.

    سرسری هم گوش نمیدم ،سرسری هم نمی نویسم.

    واقعن تمرکزمیکنم .

    امیدوارم نتیجه ی تلاشموببینم .

    وازعملکردهاودستاوردهای خوبم براتون بگم .

    استادگفتن 5سال به خودتون فرصت بدید.

    انشالله که خیلی زودتر ازایناباشه.

    استادجان بی نهایت سپاسگزارشماهستم .

    عاشقتم و باتمام وجودم دوستتون دارم.

    من بافرکانس خوب براتون می‌نویسم امیدوارم فرکانس خوب هم به هرکسی که کامنتهای منومیخونه منتقل کنم .

    خوب یابد،همیشه حس واقعیمومینویسم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    هاشم داداشی گفته:
    مدت عضویت: 1483 روز

    به نام خالق هدایتگرم

    عرض سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم

    روز شمار زندگی من روز 96

    وقتی تو تصمیم میگیری که تغییر کنی و به خودت متعهد میشی که انسان دیگری بشی جهان هم با تو هماهنگ میشه و تو رو هدایت می‌کنه اون روز که به خودم متعهد شدم که آدم دیگه ای بشم و نقاب نداشته باشم و خود واقعیم باشم هدایت شدم به روز شمار زندگی و با روز شمار جلو میرفتم در همون روزهای اول یه تصمیمی که از قلبم می‌گذشت و میخواستم اون روز انجام بدم درست مصادف میشد با روز شمار زندگی و چقدر منو به فکر میبرد که وقتی تو میخوایی که تغییر کنی و این فرکلنسو به جهان ارسال میکنی جهان هم پاسخ میده تا تو راهتر در مسیر باشی و ادامه بدی و این سازگاری با جهان اینو به تو یاد آوری می‌کنه که مسیرت درسته من تو همین روز شمار با نشانه وارد دوره 12 قدم شدم و الان قدم اول جلسه ششم یا هدف‌گذاری هستم و چقدر با روز شمار امروزم هم مدار شده من امروز تصمیم گرفتم که هدفمو تعیین کنم و به خودم متعهد بشم که در مسیر باشم و با آموزهای استاد پیش برم و خیلی خوشحالم که تو تصمیم گیریم روز شمار کمکم می‌کنه که تمام کارهایی که انجام میدم باید متعهدانه باشه من قبل از روز شمار به صورتم نقاب زده بودم و حرفای خوب میزدم ولی همش دوست داشتم آگاهی که دریافت میکنم و به بقیه انتقال بدم دریغ از اینکه به خودم فکر کنم که بعد یه مدتی کلاه خودمو قاضی کردم و از خودم پرسیدم تو خودت چند مرده حلاج ی آیا اون چیزایی که به بقیه میگی عمل می‌کنی بقیه نتایج تو رو نگاه میکنن خودت چی تو چنته داری از وقتی که فهمیدم من حتی رو فرزند خودم هم نمیتونم تأثیر بزارم چون هر کسی منحصربفرد آفریده شده و فرکانس خودشو داره و شیع نیست که تو بتونی تغییرش بدی پس تو بقیرو ول کن و فقط رو خودت کار کن و خودتو خود درونتو بشناس و تمرکز کن رو خودت و باوراتو بساز و وقتی من این تصمیم و گرفتم خداوند هدایتم کرد به دوره 12 قدم گفت تو میخوایی رو خودت کار کنی سر خود نرو جلو ،بیا تکاملی با آموزه استادت برو که برات خیلی بهتره من گفتم آخه خدا جون تو خودت می‌دونی الان موقش نیست من بدهکارم نمیتونم وارد بشم گفت برا نوشتن چکاب فرکانسی ات ضربه بزن حرف نزن منم با کمی مکث گفتم من خودمو سپردم به تو دیگه خودت می‌دونی حتما به صلاح منه این ردپارو گذاشتم اینجا که من یه زمانی برمی‌گردم و یادم نره که من با چه اوضاع و احوالی وارد دوره 12 قدم شدم البته که گفته باشم من دارم متعهدانه به چیزهایی که به خودم گفتم عمل میکنم و حساب مردمو دارم میدم و تا زمانی که حساب مردمو تصفیه نکنم جنس برا مغازم نمی‌گیرم فقط اندازه نیازم اونم نقدی خرید می‌کنم دیگه چک دادن و حساب دفتری رو گذاشتم کنار و آخرین چکم به امید الله یکتا 15/2 هست که اونم تو حسابم هست و میرسم به حساب دفتری و اونارو پاک میکنم تا به تراز مالی ام برسم و خواسته امسال منه و اینو یادم باشه که وقتی که تسلیم میشی یعنی این که زندگی الآنم هیچ ربطی به گذشته خودم نداشته باشه و بدونم که برگی بی اذن خداوند از درخت جدا نمیشه

    برگی دیگر از سفرنامه امروزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    مهرداد غفاری ریسمانچی گفته:
    مدت عضویت: 4132 روز

    ?? نکته ای برای زندگی بهتر ??

    تقدیم به دوستان هم فرکانسی ام

    ویلکانس می گوید:

    ” اگر بخندی دنیا به تو می خندد و اگر گریه کنی تنها خواهی گریست. آواز بخوان تپه ها به تو پاسخ خواهند داد، آه بکش، در هوا محو خواهد شد. انعکاس ها به صدای شادمانی محدود می شوند اما از صدای غوغاها پا پس می کشند. شادی کن مردم به سوی تو جذب می شوند. اندوهگین باش برمیگردند و می روند. آنان شادی کامل و تمام عیار تو را می طلبند اما به غم و اندوه تو نیازی ندارند. خوشحال باشد دوستان زیادی را گرد میاورد، غمگین باشد همه را از دست خواهد داد. کسی نیست که جام شراب تو را رد کند، اما صفرای زندگی را تنها تو باید بنوشی.”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 919 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسسسسسگزارم

    سلام عزیزان جان

    روز 96از سفرنامه هدایت الله

    باید شخصیتمان تغییر کند ن اینکه ادا در بیاوریم

    خدایا شکرت که امروز هم درسهای پر از آگاهی و شناخت بیشتر خودم و خدای خودم را دریافت کردم

    تمام اتفاقات زندگی ام بر اساس باورها و فرکانس های من بوجود میآید

    خدایا شکرت که من را خالق زندگی خودم کردی

    خدایا شکرت که در مسیر درست الهی هستم و هر لحظه با عشق الهی در حال کار کردن روی باور های عالی هستم

    خدایا شکرت که دنبال حاشیه ها نیستم و فقط روی خودم و در سایت هستم تا هر روز شخصیتم بهبود داشته باشد

    امروز صبح با احساس خوب در درونم به بینهایت زیبایی هدایت شدم و با تمام وجودم شکر گذاری کردم .با احساس خوب پیاده روی در کنار دریاچه و دیدن زیبایی های فصل بهار اشک شوق ریختم

    خدایا شکرت که همواره مرا در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت قرار داده ای

    خدایا شکرت که اصلا حرف مردم و نگاه دیگران

    برام مهم نیست . از وقتی استمرارم را بیشتر کردم

    هر روزم بهتر از روز قبلم شده به لطف خداوند

    خدایا شکرت که هرآنچه دارم از آن توست

    خدایا شکرت که کریدیت تمام کارهام رو سپردم بخودت

    خدایا شکرت که امروز بعد از کلی گردش و لذت بردن اومدم خونه مادرم و الآنم هم اینجا هر آنچه نیکوست و زیباست را خداوندنصیب چشمان عزیزم کرده هم سلامتی عزیزانم هم با هوای عالی روستایی و دیدن مرغ و گاو و گوساله ها کلی لذت بردم و خدا رو شکر کردم

    خدایا شکرت که همه با عشق و احترام با من رفتار های عالی و محترم داشتند

    قانون :

    بن اندازه ای که من برای خودم ارزش قائل باشم جهان هم به همان اندازه برای من ارزش قائل است

    خدایا شکرت که همه چی را با تو دارم

    خدایا شکرت که هر روز دارم باورهای بهتر و فرکانس های عالی تری را به جهان ارسال میکنم و دریافت کننده خوبی هستم

    خدایا شکرت که امروز هم یاد گرفتم که بیشتر از طبیعت یاد بگیرم درسهای خوبی داره طبیعت

    فقط با ادامه دادن و استمرار و تغییر تفکراتم میتونم موفق تر و شایسته بندگی کردن خدا باشم

    باید بتونم من درونم را پاک کنم و منو خدا باهم هماهنگ باشیم

    کنترل ذهن داشته باشم و حواسم به گفتگوهای ذهنم باشه به احساسم نگاه کنم امر احساس آرامش درونی است یعنی ذهنم آرومه و من توکل و ایمانم قوی تر است و برعکس اگر ذهنم داره منو با ترس و نگرانی می‌بره یعنی نجواهای ذهنم رو هنوز خوب کنترل نکردم و اگر مقاومت بیشتری در هر کدام از جنبه های مختلف زندگی دارم یعنی پاشنه اشیلم در اون موضوع خیلی قوی تر است

    خدایا شکرت که امروز به جاهایی هدایت شدم که فقط فراوانی و نعمتهای بسیار زیاد بود

    امروز که رفتیم نمایندگی سرویس ماشین در نمایندگی مخصوص خودشون با کلی ماشین خارجی هم زمان شدیم به باور فراوانی بینهایت ماشین خارجی عالی آورده بودند نمایندگی برای سرویس اولیه و خدارو شکر کردم که بینهایت ماشین خارجی فقط امروز در این مکان دیدم کلی مغازه های پر از مواد غذایی و مغازه های قطعات ماشین بینهایت مشتری و فروشنده و خرید و فروش و پرداخت پول و کلی اجناس و درختهای زیبا و دریاچه و اردوهای زیبای داخل دریاچه و خانه های زیبا و برج های بلند و بینهایت گل و گیاه و درخت و میوه و سبزیجات و مواد غذایی سالم و بی نهایت هوای عالی خنگی هوای بهاری بسیار دلپذیر و عالی بود خدایا شکرت

    بینهایت ورزشکار اومده بودند برای ورزش کردن و اهمیت دادن به سلامتی شون

    به لطف خدا ماهم تا ماشینمون تو نوبت سرویس بود و تا کارهاشون انجام دادن دو سه ساعت وقت گذاشتیم و رفتیم پیاده روی و دورتادور دریاچه با ماشین اسنپ و رانندگان عالی و خوش اخلاق و پولی که ما برای اسنپ پرداخت کردیم و همه جوره به جهان امروز خدمت کردیم و همه پس و همه چیز هم به نحو احسنت به ما خدمت کردند

    خدایا شکرت برای تمام نعمتها و داشته های زندگیم

    خدایا شکرت برای تک تک لحظات زندگی ام که سرشار از زیبایی و عشق و پاکی و لذت بردن از زندگی است در مسیر درست الهی هستم و با عشق الهی حرکت میکنم با استمرار با توکل بر خدا و اعتماد و باور و ایمان واقعی عمل کنم به آنچه که وحی منزل است کلام استادم

    خدایا شکرت که سرم در زندگی خودم است و تحت هیچ شرایطی از قوانین بدون تغییر خداوند امید دارم که عدول نکنم به امید ثابت قدم ومتعهد تر ماندنم در قوانین الهی و هروزم را بهتر از دیروزم کنم

    با بهبود شخصیتم تا در همه جنبه های زندگی موفق باشم .

    خدایا شکرت که من لایتناهی هستم من پاره ای از وجود پاک خداوند هستم

    من مقدس هستم

    من ارزشمندم صرفاً که به این جهان مادی آمده ام

    خدایا من تسلیمم

    من هیچی نمیدانم خودت کمک کن

    از هر خیری از تو به من برسد من سخت نیازمند وفقیرم خدایا شکرت

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    در جستوجوی خودم گفته:
    مدت عضویت: 396 روز

    سلام استاد عزیز تر از جانم…

    سلام فرستاده ی خداوند بزرگ من و سلام به همه ی دوستای عباسمنشی…

    نمیدونم از کجا باید شروع کنم و از چی بنویسم و من نویسنده نیستم ولی امیدوارم که قشنگ از آب در بیاد،چون این اولین کامنت من در اولین روز عضویتم در نشانه م هست…

    استاد عزیزم از فروردین 1401من با شما آَشنا شدم البته نمیدونم چجوری ولی به اینجا کشونده شدم و امروز وقتی به ته همه چی رسیدم اومدم و تو سایت عضو شدم که این بار واقعا شروع کنم…

    با دل گرفته و پر از غمم و چشمهایی که هر لحظه ممکن بود بباره از وسعت غمش روی گزینه ی منو به نشانه ام هدایت کن زدم و بووووم خرد شدم….

    استاد زدی تو خااال همون لحظه انگار یکی زد زیر گوشم که ببین فاطمه همش ادا دراوردی همش فیلم بوده اگه به اینجا رسیدی چون بنیادی تغییر نکردی و وقتی برگشتم و مرور کردم دیدم آره…

    دو روز چسبیدم و ول کردم… عشق اینو داشتم که برسم به اخر فایل هاتون و دلم خوش باشه که همه فایل ها رو دیدم ولی اصل اون تغییر کردنه هست…

    ممکنه یکی کل زندگیش با یه فایل دگرگون بشه و یکی هم بعد صدتا فایل هنوز همون آدم قبلی باشه یکی مثل خود من…

    فقط میخواستم به ته یه چی برسم میخواستم از صفر مطلق یا حتی منفی یهو برسم به 100 به هزار ولی ای دل غافل که اگه صحبت های شما رو فهمیده بودم باید قانون تکامل رو یادآوری میکردم برای خودم…

    از فروردین 1401 من جدی نگرفتم تمرین نکردم روی باور هام کار نکردم و تهشم رسیدم به اینجا به این افسردگی به این ادا در اوردن که اره من تغییر کردم ولی نه تغییر نبود و خب هیچ دستاوردی هم نداشتم

    ولی حالا دیگ فرق داره دیگ خدا دوباره هدایتم کرد به اینجا و گفت همینو ادامه بده به همه چی میرسی

    من خدارو قبول دارم خیلی زیاد و با همون باور های داغون قبلم جوری دستمو گرفته که فقط اسمشونو میشه معجزه گذاشت پس وقتی خدای من با اون باور های داغون اینقدر قشنگه خدای با باورهای درست و زیبای من چقدر میتونه تماشایی باشه

    و امروز به خودم قول میدم که تمامی صحبت های استاد عزیزم رو وحی منزل بدونم و ی روزی بیام و برای شما دوستای عزیزم از نتایج قشنگم بگم که ایمان هممون چندین برابر بشه

    در پناه الله یکتا باشبد همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 3200 روز

    سلام به خدایی که مرا با استاد عباس منش و خانواده مهربانش آشنا کرد واز خودش میخوام که کمکم کنه حرفهای قلبم را بنویسم.

    استاد صادقانه پس از خواندن نماز ظهر از خدا خواستم وبه خودم گفتم وقتی من تو را دارم پس ترسی ندارم و معتقدم که خودت پول خرید روانشناسی 3برام جور میکنی.به خدا قسم ساعت 10شب پولم جور شد ومحصول را خریداری کردم.

    استاد گفت بین یک وصفر یکی را باید انتخاب کنی .وسطش نمیشه .من امشب به خودم تعهد میدهم که به استاد ایمان دارم ومراحل پکیج را مو به مو انجام میدم.حتی اگر یکی از خواسته های استاد این باشه که تو باید بری بمیری ،من انجام میدم به این انداره به ایشان ایمان دارم ومن الگویی مثل شما دارم.

    خدا را شاکرم امشب خیلی خوشحالم امیدوارم دوستانم هم بتونن تهیه کنند ودنیا را به جای بهتری برا زندگی کنیم. شب های دیگه با نتایج عالی میام وشادیم را با شما تقسیم میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: