«قدمهایی تکاملی» برای خلق زندگی دلخواه - صفحه 31


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    222MB
    18 دقیقه
  • فایل صوتی «قدمهایی تکاملی» برای خلق زندگی دلخواه
    17MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

837 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رضا اهی گفته:
    مدت عضویت: 2673 روز

    سلام خدمت استادگرامی ودوستان مجازی خودم

    خیلی خوشحال شدم که برای سال 98 استاد یک برنامه یک ساله رو تهیه کرده وخیلی عالی که به صورت هفتگی وقدم به قدم مراحل پیشرفت رو میتونیم طی کنیم وبا هم باشیم وبه زیبایی هایی که خداوند برای ما خلق کرده توجه کنیم وزندگی عالی رو برای خودمون رقم بزنیم

    موضوع مهمتر اینکه استاد چه فکر خوبی کردند که هزینه این دوره رو به صورت ماهیانه در نظر گرفتند که بچه های بیشتری از این دوره استفاده کنند خیلی ممنون که راهکار خوبی رو انتخاب کردید

    ویه در خواست از استاد عزیز اینکه اقا حالا که به ما حال دادی و هزینه دوره رو ماهیانه کردی کار رو نموم کن وبا بچه هایی که عاشقانه شما رو دنبال میکنند یه خورده ارزونتر حساب کن دوره های شما قیمت ندارند هر چی که بگید میرزه ولی مخارج زندگی توی ایران خیلی گران شده وهمین ی خورده کار رو سخت کرده

    استاد سربلند باشی امیدوارم هر روز باورهای توحیدی بهتری پیدا کنی وانها رو به کسانی که دوست دارند منتقل کنید

    برات ارزوی سلامتی وسعادت میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    زهرا صفری گفته:
    مدت عضویت: 2397 روز

    سلام ضمن تشکراززحماتى که براى بهبودکیفیت زندگى افراد متحمل مى شوید بى صبرانه منتظر این ١٢قدم وپایبندى به اجراى آن ودوره قرآن هستم وصمیمانه آرزوى تندرستى وموفقیت شمارادارم وسپاسگزار خداوندم که مرادرمسیرهدایت ورشد قرارداد باآشنایى باشما …متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    ایلیا گفته:
    مدت عضویت: 2451 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و سایر همراهان

    هر وقت من به فایلهای رایگان گوش دادم خود به خود اتفاقات خوب و واقعا غیر قابل تصوری رخ داد یعنی اگر تا چند وقت پیش

    زور میزدم و نمیشد با گوش دادن به فایل استاد زور نمیزدم و میشد .. خیلی خیلی خیلی خوشحال شدم که دوره دیگری در راهه البته من تا بحال در این ۴ ماهه که با این سایت آشنا هستم هیچ دوره ای را خریداری نکردم ولی امیدوارم این دوره ها رو خریداری کنم که میخرم .. امیدواری نمیخواد میخرم .. چه اسم قشنگی داره این دوره خداروشکر.. قبل از نوشتن دیدگاه قصدم این بود که بگم استاد تو رو خدا این دوره رو ارزون بده ولی الان نه دیگه اصلا نظری در مورد قیمت ندارم شما چشم و دل ما رو روشن کردین پول در حین دوره ۱۲ قدم میاد .. سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    شکیبا کیانی فر گفته:
    مدت عضویت: 2371 روز

    خدای من، معشوق من، این روزها خیلی بهت فکر میکنم، اشک میریزم برات(مثل الان که دارم اینو مینویسم)

    یه حال و هوای دیگه دارم، حس میکنم یه دکمه جدید توی جسم و روحم گذاشته شده، نمیدونم چه احساسیه؟ چطور میتونم بیانش کنم؟ به پهنای صورت اشک میریزم ولی دلم پر از آرامشِ توئه…?

    مثل کودکی شدم که بعد از سالها مادر یا پدر گم شدش رو پیدا کرده و از شدت دلتنگی به دامنش چنگ میزنه و نمیتونه رهاش کنه، فقط میخواد با اون وقت بگذرونه، بوش کنه، ازش جدا نشه. هیچی از دنیا نمیخواد، فقط میخواد تو بغلش بمونه و جُم نخوره.

    نمیدونم تو دلم چه خبره! انگار دریایی از احساس شدم…

    اولش که با این قانون آشنا شدم سال ۱۳۹۳ بود که یه دخترِ ۱۵ ساله بودم، فیلم راز رو دیدم و یه چیزی بهم گفت جواب میده!

    برعکس پدر و مادرم که با یه بار نگاه کردن ازش گذشتن، من سعی کردم بارها نگاش کنم و تو زندگی ازش استفاده کنم…

    پس اولین فرکانسم رو آگاهانه به جهان هستی فرستادم! گفتم اگه قانون جذب جواب میده، پس من یه گوشی عالی میخوام.

    رفتم دنبالش تو اینترنت سرچ کردم و رسیدم به samsung J7.

    وای خدای من! همین الان اینا داره یادم میاد!!! رفته بودم تو کنابخونه کوچیک شهرستان تو اون هوای گرمممم تابستوننن

    یادمه اون روز تو مدرسه ساندویچ نخوردم و تا کتابخونه پیاده رفتم که پول استفاده از اینترنت رو بتونم پرداخت کنم.(ینی انقد ذوق داشتم)

    نشستم پشت کامپیوتر و راجب گوشی کلی خوندم و مدلشو نوشتم رو کاغذ..

    حالا دیگه دفترخاطراتم پر شده بود از اون گوشی، با اینکه از قانون درست و حسابی خبر نداشتم ولی هنوز دفترمو دارم که توش با کلی ذوق نوشته بودم،اینطوری:

    وقتی گوشی خریدم میخوام برم اینترنتتتت ، کلی اهنگ و کلیپای باحال دانلود کنمممم، با کینوانچ تاتلیتوگ (۸ ساله تنها بازیگر مورد علاقمه) حرف بزنممم (الهی قربون خودم بشم، انقد که کوشولو بودم و دور از مجازی و دنیای واقعی، فکر میکردم میشه با ادمای معروف حرف زد??)

    خلاصه کلی از گوشی گفته بودم که میخوام چه استفاده هایی ازش بکنم و چقد بررام مفیده! انقد روزانه راجب گوشی تو خونه صحبت میکردم که همه را روانی کرده بودم?? (صحبت کردن راجب خواسته)

    عادله‌ی عزیزِدلم (خواهرم) برام تعریف میکنه و میگه: شکیبا ساعت ۵ صبح دیدم سر و صدا میاد ازت، بیدار شدم دیدم دست راستتو آوردی بالا (تو خواب) انگشت اشارتو گرفتی سمت آسمون، داد میزنی: samsung galaxy J7??

    انقد بهش فکر میکردم که رو خوابم تاثیر گذاشته بود..

    یه ۳_۴ ماهی اینطوری گذشت تا اینکه کلا فراموش کردم گوشی میخوام (قانون رهایی) و اینطوری شد که بعد ۵ ماه ساعت ۸ صبح چشمام رو باز کردم دیدم بابام دقیقااا همون گوشی از همون رنگو برام خریده و گذاشته بالا سرم??

    ینی خدایا بهت چی بگم؟ داری چیکار میکنی عشق من?

    بعد از اون روزا که از قانون دور شدم، خیلی اذیت شدم تو زندگیم،از بیماری تا آسیب روحی و روانی و.. به جایی رسیده بودم که تو ۱۶ سالگی همیشه تو مراکز مشاوره بودم (۳ بار دست به خودکشی زدم)??

    دستای ناز و خوشگلمو چطور تونستم خط بندازم? به خودم ظلم کردم، ولی استغفار کردم و خودمو بخشیدم

    بعدش خداناباور شدم و تو مدرسه به همه گفتم خدا وجود نداره، قران یه کتاب فرستاده خدا نیست، خزعولاته و…

    تا اینکه بعد ۲ سال رو اوردم به یه سری کتاب موفقیت و اینا (ینی یه گوشه قلبم همیشه خواستارِ تغییر یا رسیدن به اون خداااا بودم، ولی انقد که ترسونده بودنم نسبت به اون خدا، انقد که فک مبکردم با خوندن نماز و روزه باید سختی بکشم ازش دور مونده بودم، بماند که عشق من خدا جونی من خودش گفته من سختی شما رو نمیخوام و راحتی شمارو میخوام)

    بعد دو سال خدا منو هدایت کرد به استاد جونی خودم و بعدش شروع کردم به تمرین کردن، به فایلا گوش دادم و گفتم خب دیگه قانونو بلد شدممم برم پی زندگیم?? چشمتون روز بد نبینه?با فرکانسای بدی که فرستاده بودم، کائنات بد زد به کمرم??همه چی بدتر از قبل شد، خیلی خیلی بدتر (داغان شدم در یک جمله) تا اینکه دیگه از اوایل سال ۹۷ تعهد دادم به خودم و رو اوردم به استاد و دیگه به خدا جونی برگشتم و ولی نتیجه خوب تو زندگیم گرفتم، تعهد دادم تا اخرین روز زندگیم تو این راه همراه استاد باشم (یه روزیم حتما میبینمت استاد، اگه این کامنتمو میخونی که میدونمممم میخونی، حالا یا خودم میام امریکا میبینمت، یا شما بیا ایران، یا منو ببر امریکا???خلاصه بگم که تو ۱۰۷ تا آرزوم یکیش اینه که شمارو دعوت کنم به یه شام تو یه رستوران لوکس، اگه دوستای سایتم باشن که چه عالی تررر)

    داشتم میگفتم که حالم با گذشته اصلا قابل مقایسه نیست! اصلا

    شاید این مدت حتی یه بارم حالم بد نشده باشه و همیشه دیدمو به شرایط طوری عوض میکنم ک به احساس خوب برسم. عاشق خودم شدم تو این یه سال. و فعالیتم رو تو سایت شروع کردم، تلنگرش از روزی شروع شد که شما تصمیم گرفتین بچه های غیر فعالو از سایت پرت کنین بیرون????

    به غیر از فایلای استاد جونی و مقاله های خانوم شایسته مهربونم کلی نکته از بچه های سایت یاد گرفتم، کلی انرژی و ایده گرفتم، از همینجا تشکر کنم از رفیق و آبجی گلممم آیدا جانِ نجفی، که کلی راهنماییم کرده تا امروز، کلی ایده ازش گرفتم.

    حال خوب دوستام تو سایت بهم انرژی میداد و هنوزم میده..خوشحالم که اعتیادم نسبت به مجازی ترک شد خود به خودددد (با نزدیک شدن به خدا خیلی از عادتای بدم کنار رفت خود به خود)

    خدارو جایگزین همه چی کردم. اخرین روزایی که از تلگرام استفاده میکردم وقتی یکی بهم پی ام میداد گفت شکیبا تو که غول مجازی بودییی، الان با دو سه کلمه جواب میدی، چته؟?بعد عذرخواهی میکردم و میگفتم ببخشید من دست به چتم زیاد خوب نیست. کم کم اصلا مفهوم مجازی رو درک نکردم و گفتم چرا باید باشم تو اینایی که فقط وقتمو میگیره و کلی باور غلط بهم میده؟ همشو پاک کردم و الان با افتخار تو گوشیم فقط سایت استاده ک گذاشتم رو صفحه گوشیم، پیششم یه فیلتر شکن و یاهومسنجره، خلاصه همش مربوط به سایته. خوشحالم واقعا، ارامش دارم

    یکی از نتایج بزرگمم این بود که وقتی با استاد اشنا شدم و داشتم تمرین میکردم روی خودم، تجسم بالااام باعث شد تو نقاشی پیشرفت عظیمی داشته باشم و تو مسابقه نقاشی بین صدها دختر و پسر تو شهرستانمون اول شدم و همه تو شهرستان منو میشناسن و خانوم هنرمند و نقاش صدام میکنن?خدایا شکرت

    شکیبا جان خوابش گرفته، ساعت ۱۲ شبه، ببرم بخوابونمش،?

    همتونو خیلی دوست دارم چه بدونید، چه ندونید?

    شب همگی بخیر?

    با عشق فراوان

    “شکیبا”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 63 رای:
    • -
      زهرا رجبی گفته:
      مدت عضویت: 2463 روز

      سلام خانومی چ متن زیبا وآرامبخشی خوندش کلی بهم لذت داد حس لحظه ای ک دقیقا همین ساعت دراز کشیده باشی خونه مامان آفتاب از در افتاده باشه رو فرش پرزکای ریز بین زمینو هوا معلقن هرزگاهیم ی ماشین از کوچه رد میشه صداش دور میشه گلدونای تو ایونم با حرکت باد ملایم بازی میکنن متن منو همینجا برد ک گفتم منم ی غول مجازی بودم جوری ک چنتتاااااا گروهو رهبری میکردم راستو دروغ با دیدن ی فایل استاد ک توش گفته بود ببینید تو اون مجازی ک هستید لازمه باشیدب دردت میخوره اصلا اونجا خودتی ینی بد تکونم داد استاد نقش کسی رو داشت ک دستامو محکم گرفت من موندم جام اما یکی از من جدا شد عین یه شبح رفت ک رفت اون روز اون فایل منو از تمااااام مجازی کشید بیرون منی ک تاخود صبح تو چت بودم ی فایل 45دقیقه منو ب خودم اورد تازه فهمیدم کجام چی میخام واز خدا بابت لطف بیکرانش بینههههایت سپاسگزارم ک اینجارو لایق من دید چشمامو ب واقعیت وشیرینی زندگی باز کرد خداروشکر ک هستم میبینم میخونم

      استادجانم خداروشکر میکنم ک هستی از خدا خواستم لیاقت همسفر شدن تو این دوره رو بهم بده چون هفته پیش ی درخواست از خدا کردم خیلی نکشید این فایلتون اومد واینو ی نشونه برای اجابت میدونم ومطمئنم بهترینهارو تجربه میکنم

      با ارزوی سلامتی برای شما وتمام عباسمنشیها

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      Aida گفته:
      مدت عضویت: 3223 روز

      سلام شکیبای قشنگم ??

      سلام خواهری ناز من??

      الهی قربونش برم من که اینقد قشنگ تعریف میکنه و مینویسه که ادم وقتی شروع ب خوندن میکنه یهووو میگه عههه چرا تموم شدش ?

      ایشالا همیشه تا آخرش 3تایی تو این مسیر بااشیم(شکیبایی آیدایی شکیلایی)??

      شکیبا جونم ی کامنتی رو همون سوالی که برات از کنکور نوشته بودم گذاشتم. من دیگه نمیبینمش. نمیدونم کجا لفته قایم سده ??

      نمیدونم دیدیش با نه . باست نبشته بودم سال بعد باید بیای پیش خودم تهران. باید دانشگاه تهران قبول شی. چون خیلی ساده و اسونه. چون خدا هست. چون ارتعاش هست. چون باور هست. چون توجه هست. چون احساس هست. باید تو مدارش قرار بگیری. دانشگاه تهران باسه تو کمه.

      قربونش برم من ، خودم باهاش روز اول میرم ثبت نام میگم خواهریمو آوردم اسمشو بنبیسم دَلس بخونه، نقاشی بکشه، باسش مدادرنگیم میگیرم??

      قصد ازدباجم نداره میخواد نوردبان ترقیو طی کنه خخخخخخ

      بوس بوسی، نازنازی، گازگازی?? ??

      بیا این اوجولاتم بخولش ??

      (یکیشم بده به آبجی ?)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        شکیبا کیانی فر گفته:
        مدت عضویت: 2371 روز

        قربونت بشم که همش اشکمو در میاری؟? خدا چقد از طریق تو داره بهم عشق میورزه آیدایی??

        دیروز داشتم فایل هر روز بهتر از دیروزو نگا میکردم استاد گفت اونایی که هم فرکانسن همو پیدا میکنن ارتباط برقرار میکنن و خدا چقد خوب اینکارو داره میکنه??

        آیدایی، آبجی جونی بلامیسر، اون کامنتتو خوندممم چندین بار، کلی انرژی گرفتم، یه تشکر بلند بالا واست نوشتم! تو بخش عقل کل، فک کنم برات فرستاده نشده ولی کامنتت محشر بود و خیلی استفاده کردم، از همون روز شروع کردم به باور سازی، صدها بارر گوش میدم به باورهام…

        پارسال هنر قبول شدم ولی ثبت نام نکردم، میتونستم بیام تهران، کار کائناتو میبینی؟؟؟؟ امسال هنر ثبت نام نکردم، ولی تجربی و زبان ثبت نام کردم و میدونم که تهران قبول میشم، میخوام بیام اونجا تهرانو بترکونمممم، کلییییی پول بسازم، کلی ایده پول ساز دارممم آیدایی، چون ذهنم خیلی ثروتمنده…

        میخوام بیام اونجا نمایشگاه نقاشی راه بندازم تو بالاشهر، همه بازیگرا و خواننده ها بیان همه نقاشیای خوشگلمو با قیمتای بالا بخرن، اونجا کتابمو چاپ میکنم و کلیییی میدونم که فروش میره، میخوام تدریس کنم، ایلتسمو بگیرم، کلیییی کار دارمممم.

        الان خیلی خوشحالم ایدایی، هم کامنتت خیلی انرژیمو برانگیخت، هم گذاشتن فایل جدید استاد ک دیوونم کرد. ساعت ۷ صبح رفتم در اتاق شکیلا رو باز کردم گریه میکنم بالا پایین میپرم میگم آبجیییی فایلو گذاشتتت تخفیف خوردههههه?اونم چشاشو نصفه باز کرد بعد دوبازه از جا پرید و بغلم کردددد

        عالیه حسم عالیییی. نمیدونی چقد شکرگزار خداممم که دوست گلی مث تو دارم و چقد شکر گزارمممم که فایل تخفیف خوردهههه. چون به خدا گفتم نمیدونم چطوری؟! ولی من میخوام تغییز کنم و بایدددد این فایلو بخرم، برام پولشو تهیه کن خداجونی‌

        .خیلی بزرگه خیلی عشقه . عاشقتم آیدا، آبجی جونی، میام تهران کلی باهم وقت میگذرونیممممم

        کلی بغل برای تو

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          Aida گفته:
          مدت عضویت: 3223 روز

          منم دلم بغلی خواست. اونم بغل آبجی جون اول صبح ??

          ی جوری تعریف میکنی عین خودم ک انگاااار همونجام و دارم میبینم. قشنگ اتاقو و تختخواب شکیلا و همه چی از جلو چشم گذشت?

          سحرخیز کی بودی شما؟??

          شکیبای عزیزم مطمئنم که میای تهران. چون میدونم ک میسازیش. و میدونم ک میتونی. اصلاااااا ی چیزی فرای از اطمینان.

          بجی گلم دوست داشتم ی چیزی بهت بگم که دوست دارم بهش فکر کنی. این حرف استاد تو دوره راهنمای عملی دستیابی ب رویاها هم گفته. اینکه چیزی ک عاشقشیو انتخاب کن و بعد تا تهش برووووووو. چون فقط عشق میتونه موفقت کنه. چون وقتی عاشقش باشی همیشه احساست خوبه و این احساس خوب ب همه چی تسری پیدا میکنه. من خودم ازین خیلی ضربه خوردم. مثلا لیسانش ب رشتم علاقه نداشتم . ولی دانشگاهمو دوست داشتم. البته ی چیزیم هست خود علاقه ریشه در باورهای درست داره. وقتی ادم باورهای درستی نداشته باشه علاقه یا نمیاد یا چون نتیجه نمیگیره علاقش کمرنگ میشه. حالا من تورو نمیدونم. ولی فقط خواستم بگم تمرکزتو بزار روی ی چیزی. رو چیزی ک عاشقشی. رو چیزی ک همه وجودت فریادش میزنه. رو چیزی ک اصلا خستگی نمیفهمی. اون وقت سرعت رشدت خیلی زیاد میشه. اصلا نمیتونی تصور کنی. تمرکز خیلی مهمهههههههه شکیبا. رو هرچی تمرکز کنی انرژی ب همون سمت هدایت میشه. و وقتی همه تمرکزت ی چیز باشه اون انرژی سریعتر ب اون شکل درمیاد. دیگه انرژی رو چنتا چیز پخش و پلا نمیشه.و باورهای درستم بساز برای چیزی ک عاشقشی و میتونی ازش پول دربیاری. اون وقت دیگه میترکووووونی. عزیز دلم من اول ریاضی خودم. بعد کامیپوتر. بعد MBA. بعد فایننس. بعد مارکتینگ و.. الانم کلا کارم و علاقم ی چیز دیگه شده?? البته همه اونا واس من تجربیاتی ساختن ک کاارایی میتونم بکنم ک هیچی نمیتونه بکنه. چووون مجموعه اون تجربیاتو من داشتم. اشکالیم نداره اگر ادم اولش ندونه علاقش چیه کم کم پیداش میکنه. ولی من فکر میکنم تو علاقتو میدونی و اینجا باید ی تصمیم درست بگیری. ی هدفیو باید برای دل خودت انتخاب کنی ن برای حرف و تعریف و تحسین بقیه.

          نقاش کی بودی شما؟?

          میدونی الان ب چه فکر کردم؟ اینکه تابلوهای نقاشی خونم جور شد. زحمتشو آبجی کوچولوی من، شکیبای خوشگلم میکشه من عاااااااشق تابلو نقاشی طبیعت و خونه و سرسبزی و جنگل و دریام. روحم اصلا پرواز میکنه توشون . مرسی عزیز دلم??

          بوس بوسی??

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            شکیبا کیانی فر گفته:
            مدت عضویت: 2371 روز

            خواهر عزیزم، آیدا

            از همینجا برات کلی بغل میفرستم از طرف خودم و شکیلا. توضیحاتت واقعا منو متعجب میکنه چون دقیقا جواب همون سوالیه که همون شب میپرسم و روز بعدش تو جوابشو برام ارسال میکنی!!!! دیگه شکی نیست که من و تو و شکیلا تو یه مداریم

            هنوز راه زیادی مونده که باورایی که دارم روش کار میکنم تثبیت بشه تو مغزم چون هنوز گاهی حس میکنم تهران نمیتونم قبول شم و نمیدونم رو چی تمرکز کنم! زبان انگلیسی یا تجربی !گاهی گیج میشم ولی میدونم که میام تهران. ولی وقتی نتیجه بیاد مطمئن میشم که باورامو درست ساختم یا نه

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
            • -
              Aida گفته:
              مدت عضویت: 3223 روز

              سلام شکیبای عزیزم

              شک نکن ک هم مداریم ???

              عزیزم چنتا چیز ب ذهنم رسیده

              =اولی علاقه ست. ببین علاقه خیلی مهمه. چون اگر احساست خوب نباشه نمیتونی موفق باشی. کامنتای منو خوندی دیگه دیدی چنتا رشته خوندم و چ کارای مختفی انجام دادم. چون طبق قانون ک احساس خوب=اتفاق خوب هس وقتی احساست خوب باشه اصلا هیمنجوری استعداد و خلاقیت ازت میپاشه بیرون و ایده های عالی میاد و با شوق و ذوق انجام میدی. اما وقتی احساست خوب نباشه فقط درد میکشی.من دوران لیسانسم ب رشتم علاقه نداشتم واقعا خیلی اذیت شدم. چون عاشقش نبودم. اما ارشد عاشق رشتم بود و خیلیم بهم خوش گذشت. چون طبق قانون هم فرکانسی با ی عده ای همکلاسی شده بودم ک همشون دلغک بودم و اصلا استادا عاشق این بودن ک با ما کلاس داشته باشن.خخخ

              ببینم عزیزم الان ما میدونیم تو هرکاری میشه موفق شد. میشه تو هرکاری پول ساخت. پس ب نظرت عاقلانه نیس ک همه انرژی و تمرکزتو بزاری رو علاقت؟

              من نمیدونم چرا از هنر یهو شیفت کردی ب تجربی و زیان! بشین فکر کن ببین این انتخاب توئه بخاطر احسنت و بارِکلای بقیه رفتی تو این رشته ها. ما باید واس خودمون زندگی کنیم دیگه درسته؟ پس باید واس خودمون و دل خودمون انتخاب کنیم و زنگی کنیم. مثلا اگر بقیه ب ما بگن افرین ماشالا ما خوشیخت میشیم یا حالمون خوب میشه؟

              حال خوب درونی وقتیه که ما عاشق کارمون باشیم.

              عزیزم من نمیدونم چرا رفتی سر تجربی یا زیان. ولی من اونجور ک متوجه شدم عاشق هنر و طراحی هستی. چرااا ب همون هنر نمیچسبی؟ میدونی چ کارای بزرگی میتونی بکنی؟ بحدااا همین الانش میتوین بشینی کلی تابلو نقاشی بکشی و ازخدا ایده بخوای. بعد ببری جاهای مختلف برای فروش. تو نمایشگاها شرکت کنی. بخدااا من اگر بودم میترکووووندم.

              ببین اگر واقعا ب هنر علاقه داری تجربی و زبان رو ول کن.

              چندتا رشته میخای چکار؟ وقتی یکاری هست ک هم بهش علاقه داری هم میتونی ازش پول بسازی هم از زندگیت لذت ببری خب چرا خودتو اذیت کنی؟ جلوی ضررو هر وقت بگیری منفعته. بشین فکراتو بکن. اگر این راه تو نیس ادامه نده. شجاعت بخرج بده.

              ببین من ارشد mba رو ک ربتم 180 بود ولش کردماااااااااااااا???

              من همه واحدامو پاس کرده بودم.فقط پایان نامم مونده بود. اما همون موقع با تضادهای زندگیم روبرو شدم و یا قانون اشنا شدم. بعدش هی زمان گذشت و گذشت تا فهمیدم اون راهه من نیس و من راهم ی چیز دیگست. من حتی ی بارم نرفتم دانشگاه ببینم چی شد. ببین من همه واحدارو پاس کرده بودمااااااااااا

              واس همینه ک میگم اگر ی چیزی راه تو نیس ولش کن.

              بخدا تو از خیلیا جلوتری ک این چیزارو الان میفهمی. مث بقیه هم سنو سالات نمیری 4سال تو دانشگاه الاف بشی بعد بدونی مسیر زندگیت چیه.

              شکیبا تمرکز خیلی موضوع مهمیه. هرکسی فقط تو ی کار میتونه متخصص بشه. قرار نیس ما همه کاره و همه چیز دون بشیم. ی وقتایی این موضوع ریشه در باور کمبود لیاقت داره ک طرف میخادی جوری با این چیزا ارزشمند بشه. میخاد همه چی یاد بگیره تا ب همه ثابت کنه خیلی بلده خیلی حالیشه.

              من ی زمانی فکر میکردم خیلی بلد باشم دیگه خیلی خفنم خخخخخخ

              نمیدونی چقدرم خودمو اذیت میکردم سر یاد گرفتن چیزای مختلف. اصلا هر چیزی ربط و بی ربطی ک تو دنیا بود من دوست داشتم یاد بگیرم تا همه چیزدان باشم و همه . خلاثه وقتی این چیزارو فهمیدم همه چیو جمع کردم گذاشتم کنارو فقط چسبیدم ب قانون و کاری ک میدونم رسالتمه.

              =بحث دوم تلاش.

              استاد تویکی از مصاحبه هاش در موردش حرف زد. گفت حاضری چقر بها بدی؟ یادم نیس فایل چندم بود

              ببین درسته ک باید باورها درست بشن ولی بلاخره باید ی تلاشیم بکنیم. باید بهاشو بپردازیم. بهای قبولی کنکور اینکه ادم 70 80 درصد مطالب رو مسلط باشه. خونده باشه. و این بعنی بها و این یعنی تلاش

              من انصافا ادم تلاشکشی(زحمتکشی خخخ) بودم. البته من چون علاقه دشاتم دبیرستان واقعا با عشق میخوندم. نمیدونی چ لذتی میبردم وقتی پای تستا بودم.

              اینم ازین. پس باید در عمل هم خودتو برای کنکور اماده کنی و رو مطالب مسلط باشی.

              درسته ک میگم خدای درون میگه. ولی خدای درون از رو همون چیزایی ک خوندی و بلدی راهنماییت میکنه. شانسی م گزینه هارو نمگیه خخخخخ

              =مورد اخر باورسازی. عزیزم من باورم صرفاااا با تکرار ی جمله ساخته نشد که. در عمل ساخته شد.

              اول راهنمایی معلم فلان حرفو زد. من خوشم اومد و گفتم اره میتونم 20 بشم. 20شدم. بعد گفتم بعدیم میتونم و تلشا کردم بعدیم شدم. هیمنجوری راهنمای 20 شدم. بعد رفتم دبیرستان اونجا هیمنجوری. نمره های خوب میگرفتم معلما تشویقم میکردن بچه ها ازم سوال میپرسیدن و همه اینا ب ساختن باورهای من کمک کرد. یعنی هرچی بیشتر نتیجه میگرفتم باورهام قویتر میشد. امتهانات کشوری هم ک ترکوندم دیگه باورهام ترکید.

              ازون ور من تست میزدم و درصد میگرفتم. مثلا میددیم فلان مبحثو فلان درسو 80درصد 90 درصد زدم. خب اینا باورهای منو هی قوی میکرد دیگه. یعنی با منظق داشت این باورها برام ساخته میشد. میرفتم قلم چی رتبه های کشوریم میشد -100 -200 -500

              خب هربار اینارو مدیدم باورهای من هی قوی میشد ک اره من میتونم کنکور رتبه خوبی بیارم و قبول بشم.

              یعنی من در عمل داشتم باور میساختم ن روی کاغذ

              ی سری باورها درجا ساخته میشه.مثلا این باور رو میسازم ام بخشنده و با گذشتی بشم. خب این باور راحت ساخته میشه دیگه.

              ی سری باورها با تکرار زیاد. هرچی بیشتر میگی بیشتر باور میکنی

              ی سری باورها با الگوووو و نمونه. بگی عهه فلانی تونست منم میتونما

              ی سری باورها با استدلال و اثبات ک مثلا تو عمل هم ببینی اره ایجوریه. اره من فلان درسو ببین چقدر تستاشو خوب جواب دادم

              پس ببین من تکاملمو طی کرده بودم. ب شکلای مختلف.

              اینا ب ذهنم رسید برات بنویسم عزیزدلم???

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        عادله کیانی فر گفته:
        مدت عضویت: 2435 روز

        آیدای قشنگم ?

        خواهر نازننیم ?

        بدجوری دلم برات تنگ شد?

        اومدم به پروفایلت سری زدم ببینم هم فرکانسیه من ، عشق من دوره ی دوازده قدم رو تهیه کرده یا نه ؟ تو یه مسیریم یا نه ؟ یا که فقط با شکیبا دارم سفر میکنم ؟ دیدم اِاِاِ آیدا جونیمم تو سفره?خیلییی خوشحال شدم ، و بی اندازه مشتاق دیدن نتایج جدیدتم .

        هربار دلم تنگ میشه دیدگاهاتو میخونم کلی درس میگیرم و کلی ذهنمو بمباران میکنم و کلی اتفاقای خوب بعدش برام رخ میده .اما نمیشه کامنتاتو خوندو اشک نریخت. اینا اشکای شوقه

        یاد ندارم اشکایی که برای غمی ،مشکلی،دلتنگی،حسرتی … ریخته باشم

        زندگیم بی حد و اندازه عالی شده . و خدارو سپاسگزارم بخاطر اینکه منو هل داد به این مسیر زیبا …

        خدایا شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          Aida گفته:
          مدت عضویت: 3223 روز

          سلام خواهری من

          سلام عشق من ??

          همه نوشته هام با عشق تقدیم تو باد…

          آبجی جونم دلم تنگ شد نه، ازین به بعد “دلم خواستت”

          چون من قبلنا همش دلم تنگ میشد و اصن نمیدونستم واس چیو واس کی ?? این جمله رو از دیکشنریم خط زدم. تهش حسش غمغگولیه واس من. ولی دلم خواستت توش هزار دنیا محبت و عشق و دل خواستنه همراه با حال خوووووووب

          منم دیشب دیدم که دوره رو خریدی و ی عالمه ذوق کردم ??

          گفتم وقتش بود دیگه، خداجونی ی عالمه بوس بوسی که خواهریمو آوردی تو این سفر?

          شکیلا من تو همین جلسه دومش بیهوش شدم و اصلا دیگه نای نوشتنم نیس ?

          تازه دارم میفهمم من خالقم یعنی چی. از دیشب اشکم دم مشکم شدم.

          خدا میدونه تا اخرش چ اتفاقاتی واسمون بیفته. ??

          ی عالمه بوسو بغل??

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      اسماعیل حسن نیا گفته:
      مدت عضویت: 2504 روز

      سلام آبجی شکیبا ، من میتونم ادعا کنم که خواهرمی ! چون فقط یه الف ازت کم دارم … خخخخ

      شما شکیبایی و من شکیب …

      میدونی چرا همه رو دوست داری ؟ چون خدا رو دوست داری و ما هم از خداییم ، از اونجایی که گفتی چه بدونید چه ندونید ، خودمم این حس رو بعضی اوقات پیدا میکنم نسبت به بچه های سایت یه جورایی احساس میکنم خواهر برادرامم و کلی ذوق میکنم …

      میخوام ازت تشکر کنم بابت کامنت دلنشینت چون میشه لابلای این کامنتها یه باورهایی رو پیدا کرد که میلیاردها سال اگه خودِ آدم با دهن منطقیش بچرخه نمیتونه اون و ایجاد کنه …

      مثلا خانم محترم لیلا شب خیر تو جواب آبجی آیدا نوشته بود تو یکی از کامنتاش که ، خدا همیشه آن لاین هست ! وقتی این و خوندم بی اختیار بغضم ترکید …

      بخاطر همین میگم که نمیشه این کامنتها و دلنوشته ها رو با حتی تمام این دنیا عوض کرد چون یه حس و انرژی به آدم میده که انگار آدم میخواد از جسمش دربیاد و پرواز کنه …

      منم به قول خودت همه رو عاشقانه دوستت دارم چون میدونم تکه ای از خداوندند…

      در پناه الله یکتا شاد و پیروز سلامت ثروتمند و سعادتمند باشید…

      تا درودی دیگر بدرود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        Aida گفته:
        مدت عضویت: 3223 روز

        سلام داداش شکیب

        اون کامنت خانم شبخیز عالی بود. خدا همیشه انلاینه. یادمه منم وقتی خوندمش فقط اشک داشتم میریختم باهاش.

        خانم شبخیز خیلی موفق شد و خیلی سریع و خوب تکاملشو طی کرد. میدونی چرا؟ چون ایمانی که من توش میدیدم رو تو هیچکس ندیدم تاحالااااااااا

        همیشه تو همه کامنتاش فقط از خدا و ایمان میگفت.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      انسیه NC گفته:
      مدت عضویت: 2412 روز

      سلام بهت خدا که مارو از خودت ساختی،

      چقدر خوب گفتی شکیبا جون،چقدر دوست دارم نوشته هات و دختر…

      واقعا لایک استاد برازندته…

      آرزومه به چیزهایی که میخوای برسی،میبوسمت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 2996 روز

      به نام خالق جهان

      دلم به مهرش پر کشید تا آسمان

      خدای من این کامنت ها باید الان به دستم برسه تا حالا کجا بودن .خدایا شکرت ???

      حس قوی وفرکانس عالیتو خیلی خوب میتونم درک کنم شکیبا جان از دیروز یه حسی بهم میگه فقط پیگیر فرکانس و کامنت های شکیبا باش ومن هم گفتم چشم .وای خدای من این دیدگاههای ارزشمندت رو‌چراااا تا حالا نخوندم من .

      تو فرکانسش نبودم یا کم بودم خلاصه دیگه باید باشم ????

      سپاسگزارم عزیزم برای این امانی های ارزشمندی که داری پراکنده می‌کنی هم عشق وهم مهر و هم دوستی را .

      عاشقتم جانا بدون همیشه نوبت عاشقیه همین حالا ??????

      گونه هام خشک نمیشه تو این چند ساعت همش تر شدن ???

      در پناه خدای عزیز وعزتمند ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سید مهدی سجادی نیا گفته:
      مدت عضویت: 1905 روز

      سلام به شکیبا خانم عزیز و دوست داشتنی

      خیلی از کامنت زیبات لذت بردم و می خوام چند تا چیز مهم واسه خودم بنویسم:

      1.وقتی دیدم شما از قانون جذب صحبت کردید و اینکه یک گوشی می خواستید و بدستش آوردید خیلی لذت بردم و منم می خوام اینجا از خواسته خودم بنویسم و بعد رهاش کنم

      من یک لپ تاپ می خوام البته

      مدل خاصی مد نظر ندارم بلکه یک سری ویژگی های خاص مد نظر هست

      اول این که می خوام مخصوص بازی ساخته شده باشه یعنی بتونه از پس پردازش و گرافیک هر بازی ای برباید چون من خیلی گیرم حرفه ای هستم

      و یک کیبورد خوب داشته باشه برای اینکه راحت بتونم کامنت یا هر چیزی بنویسم

      2. می خوام تحسینت کنم چون شخصا طرفدار خانم ها هستم و وقتی می بینم که موفق شدی خیلی لذت میبرم و دوست دارم هی بیشتر بیشتر تحسینت کنم

      3. از نظر خیلی موارد بهم شباهت داریم حتی از نظر سن و سال هم بهم نزدیکیم و بیشتر داستان زندگیمان تقریبا مثل همدیگر ست

      4. و اینکه منم خیلی شما رو دوست دارم و عاشقتم بخاطر بودنت تو جمع این خانواده دوست داشتنی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مهرسانا گفته:
      مدت عضویت: 2283 روز

      سلام به همه

      سلام سلام سلام به پرانرژی ترین دختر دنیااااا 💗🎉

      خیلی انرژی گرفتم از کامنت هات شکیبا جان

      بعداز شنیدن گفتگو با دوستان قسمت 15 شناختمتون و خیلی جالب بود واسم چون من و خواهرم هم باهم فایل هارو گوش می‌دیم معمولا و محصولات رو خواهرم می‌خره و من هم استفاده میکنم. خیلی خیلی خوشحالم که توی این سن یاد گرفتی زندگیتو بسازی

      گذشته ی تو دقیقا مثل گذشته من بوده البته شما دوتا خواهر 11 سال از من و خواهرم جلوترین. خیلی خدا دوستت داره خیلی خوشحالم واست امیدوارم بتونم مستقیم با تو و شکیلا جان (عادله) درتماس باشیم و همه دوستان عباس منشی

      خیلی دوستت دارم بااینکه ندیدمت و می‌بوسمت از همینجا 🌹🌷🌺❤💞💕💟❣️😘💋

      23 ماه رمضان سال 1400 شمسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    6669 گفته:
    مدت عضویت: 2797 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز . بی صبرانه منتظر 12 قدم هستم هر چند به لطف خداوند در زندگی به خیلی از خواسته های مادی و معنوی زیادی رسیده ام اما میدانم یک انفجار بزرگ از خوبی ها و فراوانی خداوند در راه هست هست هست خیلی زود …. خدایا شکرت خدایا پر قدرت به اندازه تمام عظمتت شکر میگویمت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    لیلا فرهادپور گفته:
    مدت عضویت: 2619 روز

    خدایا ما را از تابش افتاب الهیت بی نصیب نکن نعمتت را بر ما ارزانی بدار بتونیم دوره استاد رو خریداری کنیم تا به خودت نزدیکتر شویم و خداییت را در زندگی بیشتر درک کنیم استاد عزیز نگاه خاص خداوند بدرقه راهت باشد چون واسطه شده ای تا ما خدایمان را بهتر بشناسیم خدایا کمکم کن بتونم فرکانس قوی ارسال کنم در مدار تو باشم توان خریدن دوره رو داشته باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    الهام رحمانی گفته:
    مدت عضویت: 2968 روز

    با سلام درود به استاد عزیزم

    دست به اسمان میبرم وخداوند را با تک تک سلولهایه بدنم سپاسگذاری میکنم

    خدایا تنها برایه رضا و خشنودیه تو مینویسم

    استاد عزیز از زمانی که شروع کردم که ارام باشم و از خداوند طلب کمک کردم

    خداوند بزرگ خالق جهان هستی

    شده همه کارم میدونم که خوب حال دلم درک میکنید که وقتی ارام ارام با خدا قدم بر میدارم. به چه مسیرهایی هدایتم میکنه چه جوابهایه نابی با اینکه قدمهام کوچیکه وارام ارم پیش میروم چقدر کیفیت زندگیم بالا رفته استاد عزیز این قدر حضور خدا را حس میکنم و حالم عالیه

    واتفاقاتی برام میفته که تا به حال تو زندگیم تجربه نکردم من گوشه ایی از نتایجم را گفتم و هر کلمتون وحیه منزل تکامل وقدمهایه ارام

    درست درست خدا را سپاسگذارم واز استاد گرامیم ممنونم مچکرم استاد جوون بخاطر زحماتت ???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    دانیال محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3179 روز

    سلام خدا قوت.این فایل موجب شد تا من واسم واضح تر بشه که با احساس خوب بذارم تکاملم طی بشه.ووقتی امادگی کامل رو داشتم خواستم وارد زندگیم میشه.متوجه شدم که هر لحظه و هرروز در حال سیر تکاملی هستم تا اماده دریافت نعمت هایی که خدا میفرسته واسم بشم.تشکر از استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    اقای پاشا گفته:
    مدت عضویت: 3011 روز

    سلام.

    قانون تکامل همون لذت بردن از مسیر و اجازه دادن به انجام پروسه کارها و قدم به قدم برای رسیدن به خواسته به نظر ساده میاد ولی درکش و در عمل احترام گذاشتن به این قانون کار واقعا دشواری هست . من یادم هست که سال پیش فکر میکردم که امسال دارایم خیلی زیاد رشد میکنه در حالی که کارمو تازه شروع کردم و شور شوق زیاد داشتم و رفته رفته قانون تکامل حالمو جا اورد و هرچه اون خواسته های خیلی بزرگ رنگ میباختن کمی منطقی تر و محتاط تر میشدم دیگه برام مهم نبود که اصلا دارایی خیلی بزرگی داشته حالا برام مهم بود همینم که دارم از دست ندم در واقع عدم درک این قانون میتونه اسیب های جدی از جهات مختلف داشته باشه و اگر من روی خودم کار نکرده بود به طور قطع کارمو با ضرر رها کرده بودم .

    نمیخوام بگم رویاهامو کنار گذاشتم نه هرگز. هیچ فشاری هیچ تمسخر و بی پولی هیچ روز بدی قدرت اینو نداشته که بتونه منو از رویاها و مسیرم دک کنه.

    هرچقدر که گذشت فهمیدم که نیاز دارم مهارتم بیشتر و بیشتر کنم و هرچی بد اوردم هرچی کم اوردم بیشتر کتاب خریدم بیشتر کار کردم و هرچقدر جلوتر رفتم به پشت سرم نگاه میکنم میبنم از اینکه چقدر تو کارم قدرتمندتر میشم واقعا لذت میبرم

    نمیدونم تو این یک سال و خورده چقدر پیشرفت کردم ولی هیمن وقتی جلو ایینه که وایستم با لبخند رضایت و احساس خوبی که پیدا میکنم میفهمم که دارم تو مسیر رویاهام پیش میرم .

    دوره تکامل بی نهایت میتونه بهمون کمک کنه تا رویاهامون از خیال و نوشته به واقعیت و منطق تبدیل کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: