خودمان را هم قضاوت نکنیم‌، چه برسد به دیگران - صفحه 46 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

783 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2277 روز

    به نام خدا

    سلام

    از شواهد و قرائن پیداست که خیلی خوب و عالی دارم روی خودم کار می کنم خدایا شکرت و از این بابت خوشحالم

    امروز نشانه ی خودم را زدم و قضاوت نکردن خودت و دیگران اومد چون من امروز چند نفر را قضاوت کردم ناخودآگاه و الان فهمیدم که دارم مسیر را ناهموار می کنم و برگشتم و توبه کردم و الان خیلی اروم و رها هستم

    خدا خیلی منو دوستم داره خدا جونم ممنونم

    آرزوی بهترین ها برای همه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    محسن مرادی گفته:
    مدت عضویت: 1462 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی

    ممنونم بابت این فایل و سپاسگذارم از اینکه من رو که یکی از همون افرادی بودم که قضاوت کردم تمام کسایی رو که نام بردید آگاه کردید و چقدر خوب که یکی یکی داره اشتباهاتم بهم گوش زد میشه و خودم رو پاکسازی میکنم. خدا رو بابت وجودتون شکر میکنم. خدا بهتون برکت بده🌷🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    امیرحسین فرهنگی گفته:
    مدت عضویت: 1309 روز

    سلام استادعزیزم خداقوت وخیلی تشکر بابت فایل‌های اموزنده ای که میزارین وانقدر تاثیرگذار هستن واقعا ادم نباید هیچکس رو قضاوت کنه چون توشرایط اون نبوده واگر بخواد قضاوت بشه جز حس های منفی و بد چیزی سراغمون نمیاد خداروشکر که قانون‌رو کم کم متوجه میشیم و سعی میکنیم بهترین اینده رو رقم بزنیم باتوکل ب خدا و همت خودمون بازهم ممنون استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    یاسین شیبک خالقداد گفته:
    مدت عضویت: 1107 روز

    به نام خدا

    سلام و درود بنده به محضر استاد مثبت اندیشی و مهربانی و عشق…

    حرفاتون از دل بلند میشه و طبیعتا به دل هم میشینه…

    فقط حس کردم ای کاش مطلب رو یه طوری توضیح بفرمایید که در دل مخاطب این علامت سوال شکل نگیره که پس باید تاریخ رو ریخت دور…!!

    چون مخاطب ساده ای مثه بنده ممکنه درنگاه اول اینطور برداشت کنه که پس تاریخ خوندن و مطالعه زندگینامۀ تاریخ سازان و پادشاهان و بزرگان انگار که اشتباهه چون این مطالعه قراره به یک نتیجه گیری و قضاوت کردن برسه…

    نمیدونم تونستم عرض خودمو برسونم یانه؟؟

    میخوام بگم یعنی شاید بهتر این باشه بااحترام تمام به فرمایشات استاد نازنین و دانشمند اما حواسمون خیلی باید باشه که بین قضاوت کردن و درس گرفتن یه خط باریکه و حساب این دوتا نباید باهم خلط و قاطی بشه…یکی مثبت و دیگری منفی.

    باآرزوی موفقیت و پیروزی در دنیاوآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    سمانه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1076 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم .

    چرا قضاوت میکنیم چون مسئولیت اینکه خودمون خالق زندگیمون هستیم رو نمی پذیریم

    چون نیاز به تایید داریم

    چون نیاز داریم یکی به غیر از خودمون تاییدمون کنه با رفتارهاش با بیانش و اگه برخلاف باشه اونوقته که شروع میکنم به قضاوت کردن و برچسب زدن

    چون اعتبار من ارزش من در کلام افرادِ نه اون چیزی که خودم باور کردم

    چون ترس دارم،ترس از دست دادن (باور کمبود)

    چون میخواهم شرایط اونطور که من میخوام باشه

    چون میخوام آدم ها اونطور که من میخوام باهام برخوردکنند چرا چون ارزشم رو از تو رفتار آدم ها میبینم،چون یه عمری بهم گفتند درست بشین درست راه. برو درست برخورد کن که آدم ها ببیند چه قدر با ادبی و بهت عزت واحترام بزارند اما در اصل جهان برپایه خیر ونیکی باید نگاهمون به هم بدونِ گمانه زنی باشه بدون برچسب زدن باشه باید خودمون باشیم ( کار درست رو انجام بدیم باورهای درست داشته باشیم) دیگه اینکه بقیه چه رفتاری با من دارند بستگی به حال واحوالشون داره ومن عروسک خیمه شب بازی اون ها نیستم که یه بار حالشون خوبه تحویل وتمجید وتعرف‌…اما بار دیگه که حالش خوب نیست بی توجهی و بی مهری

    >>>>>>>

    من ارزشمندم من تمام تلاشم رو میکنم که شخصیت رو بهبود بدهم و حالِ خوب رو تجربه کنم اما اینکه دیگران چه رفتاری با من دارند به من مربوط نیست و من جای آنها نیستم شرایط آنها را ندارم البته که منظورافرادی هستند که غالب زندگیم نیستند خیلی کم پیش میاد اما برخوردهایی که به ندرت ایجاد میشه و انرژیم رو میگیره باید به گونه ای نگاه کنم

    من جایگاه و شرایط اشون نیستم

    باید همه ما نسبت به هم کردار نیک و پندار نیک و گفتار نیک داشته باشیم و نیازی نیست من کار خاصی بخوام انجام بدهم تا مورد احترام افراد قرار بگیرم.

    >>>>>>

    اگر با رفتار ناجالبی برخورد کردم ربطی به شخصیت من نداره ، و اینکه من در موقعیت و شرایط اون فرد نیستم با خودم و دیگران باید مهربان باشم..

    “من هیچ حقی برای تغییر دیگران ندارم

    هیچ حقی ندارم برای سرزنش کردن و نصیحت کردن”.

    >>>>>>

    هیچ حقی برای گلایه کردن و انتقاد کردن ندارم

    من باید احترام بزارم هرکسی شرایطی داره و یکسری تصمیماتی میگیره و رفتارهای دیگران شاید از زاویه نگاه من اشتباه باشه ،شاید به خاطر ضعف های خودم فوکوس میکنم رو اشتباه دیگران باید به حدی برسم که احساس خوب رو تجربه کنم

    راهکار:

    باید بتوانم ذهنم را کنترل کنم با منطق هایی که در بالا توضیح دادم

    بایداحساسم را شناسایی کنم و ریشه ای درمانش کنم

    نتیجه:

    رفتارهای دیگران هیچ ربطی به شخصیت من نداره

    همه ما آزادیم ومیتونیم آزادانه عمل کنیم

    من باید حد ومرزهام رو بشناسم و به نسبت حد ومرزهام رفتار کنم و بیان کنم

    سعی کنم در برخورد با رفتارکسایی که من رو ناراحت میکنه ذهنم رو کنترل کنم و بدونم ناراحت شدنم یعنی توجه بر مواردی که نمی‌خواهم.

    موحد باشم دیگران را بزرگ نکنم و ازشون هم توقع زیادی داشته باشم

    بپذیرم آدم ها رو همون طوری که هستند و من کنترلی بر اونها ندارم

    رفتار نادلخواه آدم ها هیچ آسیبی به من نمی‌زند همان طور که رفتارهای ناجالبم به دیگران آسیب نمی‌زند

    رها باشم از برچسب زدن ،گمانه زدن بپرهیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    محبوبه ویسی گفته:
    مدت عضویت: 565 روز

    به نام خدا

    سلام دوستان خوشحال ام که در روز عشق دارم برتون کامنت مینویس ام .

    امیدوارم با ذهن پر از ارامش نگاهتون به من هدیه بدید.

    نشانه امروز قضاوت نکردند

    بسیار فایل پر از محتوا و اموزنده بود؛ سپاسگزارم از استاد عباسمنش برای تولید همچین محتوای مفیدی

    امروز که داشتم موشکافانه به خودم نگاه میکردم؛ متوجه شدم من با اولین نگاهی که به انسان ها میکنم ؛اون ها رو درذهن ام ؛ طبقه بندی میکنم یا به جوری قضاوتشون میکنم .

    طبقه بندی که ایا دوست دارم باهاشون صحبت کنم یا نه ؛ طبقه بندی که در چه طبقه اجتماعی و مالی قرار گرفته اند؛ ایا خوش سیما هستند یا خیر ؛ ایا خوش اخلاق اند یا نه من از 100فکری در سر ام دارم نسبت انسان اطرافم 99 درصد اون ها رو مورد قضاوت قرار میدهم که این پاشنه اشیل بزرگی هست ؛ و همین طور من قضاوت شدن خودم توسط دیگران هم ترس دارم ؛که جه چوری در مورد ام فکر میکنم ؛ مطمئنم که اگه پاشنه درست کنم یک انقلاب جدید در من رخ میدهد .

    چندین کامنت از دوستان خود ؛ که نوشته بودند ؛ ما خودمون عهد ببندیم اگاهانه تلاش کنیم ؛3روز قضاوت نکنیم من از فردا به تاریخ 1403.11.26این جهاد شروع میکنم و سعی میکنم نتیج این جا دوباره کامنت کنم.

    خیلی برام جالبه خداوند در قران در مورد داوود نبی و قضاوت عجولانه و یک طرفه او هم سخن گفته در داستان 1گوسفند و در مقابل 99 گوسفند

    بهتون پیشنهاد میکنم حتما مطالعه اس کنید و

    در پناه حق هرجور دوست دارید باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    بهرام محمد علیزاد گفته:
    مدت عضویت: 2820 روز

    با سلام به استاد عزیزم . فایل تون بسیار عالی بود با اینکه یک سال هست روی باورها کار میکنم باز هم مقاومت هایی هست ولی اگه بتونیم مثل روشی که میگن باشیم واقعا عالی میشه که فقط روی خودمون کار کنیم و کاری به بقیه و اتفاقات نباشیم چون میتونیم خالق اتفاقات خودمون باشیم از اینکه هر هفته فایل تهیه می کنید و ارتباط تون را با ما دارید صمیمانه سپاسگزارم آرزوی سلامتی و شادی و سعدات دنیا و آخرت دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 3205 روز

    هنوز نصف فایل رودیدم افرین افرین هر حرفی رو میزنی انگار حرفی بود که یک عمر دنبالش بودم .واقعا استادی برازنده توست .واقعا تو از جنس خدا صحبت میکنی خدا سپاس گذار تو هستم ک مرا با این قوانین اشنا کردی دست تو روی زمین خوب داره کارشو انجام میده از تو بار ها و بارها سپاس گذارم ب خودم قول میدم تعهد میدم ک تا اخر عمر روی خودم کار کنم . و باور دارم که این قوانیین تمام زندگیه /ازتون ممنون ک ب صحبتام گوش دادین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    انسیه NC گفته:
    مدت عضویت: 2528 روز

    سلام خدا صبحت بخیر،ازت ممنونم که امروز هم فرصت نفس کشیدن و زندگی کردن بهم دادی،

    سلام به استادم و سلام به دوستانم که به جرات اعتراف میکنم تو زندگیم تا حالا دوستانی به خوبی شماها نداشتم،

    دیشب تو فکر این بودم که قضاوت کردنم یه کوچولو از قبل کمتر شده و خودم و تو ذهنم تشویق میکردم که بیشتر تلاش کن…

    یه روشیم یاد گرفتم که یه کاغذ و خودکار شب میخوابم کنارم بذارم اگه چیزی بهم الهام شد بنویسم که یادم نره…صبح بیدار شدم میدونستم یه چیزی نوشتم،خدا بهم گفته بود حتی قضاوت خوب هم نکن!!!!

    وقتی بهش فکر کردم پشتش این فکر اومد که شاید تو قضاوتی که میکنی سالم باشه ولی طرف مقابلت برداشتش از حرف تو چیز دیگه ای باشه و ذهنش خراب شه!

    برای همین تصمیم گرفتم به قول استاد کلا ببندم،

    من همتون و دوست دارم و بهتون میبالم دوستانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: