این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-44.gif8001020گروه تحقیقاتی عباس‌منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس‌منش2018-02-12 09:48:162024-06-27 06:20:54رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیده‌ایم»
اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من حدود دوماه میشه که وارد سایت شدم ودارم از اینهمه آگاهیهای ناب وعالی استفاده میکنم وخداروهزاران بارشاکرم که منو به این مسیرزیبا هدایت کرد که البته من خودم سالها تواین مسیربودم وخیلی کتاب خونده بودم وبه حرفهای خیلی از اساتیدموفقیت گوش میکردم اما همیشه یه خلاء ی رو احساس میکردم وحرفای هیچکدومشون منو ارضا نمیکرد وچندوقت پیش ازخدا خواستم که منو به یه استاد خوب که بتونه اون حس رضایت وآرامش رو بهم بده هدایت کنه که به این سایت هدایت شدموازصمیم قلبم خوشحالم که اینجاهستم واز آموزشهای عالی وخالصانه ی استاد وکامنتهای بسیارارزشمنددوستان استفاده میکنم .
دوستان من یه کتابی به اسم معبد سکوت نوشته اسپالدینگ خوندم که این یه حالت سفرنامه داره و واقعیه وبرای صدسال پیشه.این آقا همراه یه گروه تحقیقاتی برای تحقیق درباره ادیان مخصوصا بودیسم میرن هند واونجا باافرادی اشنا میشن که سن اونا هزاروخورده ای سال بود واصلا یه ارواحی بودن که میتونستن به جسمشون بیان وکارهای خارق العاده انجام میدادن وهمش میگفتن این کارا اصلا چیز عجیبی نیست اگه شماهم باور داشته باشین میتونین همین کارها ویا بهترازاینهارو انجام بدین وکلادرباره ی خدا امورش میدادن به این گروه واینا سه سال پیش اونا میمونن.خلاصه خیلی کتاب عالی ومفیدی بود که منو با خدا بسیار بیشتر اشناکرد ومن چندین بار اونو خوندم وبااون کتاب خدارو خیلی بهتر شناختم والان که این فایلای توحیدی استادو میبینم چقداون کتاب برام بیشتر باز میشه وذهنم خیلی راحت وآسون حرفای استادو میپذیره .ازتون میخوام اگه دوس داشتین این کتابو مطالعه کنین.
درباره سوالی که استادعزیزمون پرسیدن بایدبگم که واقعا این باورهای ماست که همه چیو میسازه من چندین ساله که تواین مسیر بودم وتونستم خداروصهزارمرتبه شکر از نظرروابط وسلامتی وداشتن ارامش واحساس خوب به جاهای خوبی برسم .من سه سال پیش دچاربیماری خودایمنی لوپوس شدم که خیلی حال بدی بود وکساییکه دچارمیشن تاآخرعمرباید داروهای قوی وکورتونی بخورن وبه مرور دچارکوری وفلجی میشن که خداروبازم هزاران مرتبه شکر که من باکمک خدای مهربونم وافکار ونگرشهای مثبت وباور به سلامتی تونستم به طور کامل سلامتیمو بدست بیارم وهیچ دارویی مصرف نکنم .اون افرادیکه سنشون بالا میره باورشون اینه که نمیتونن وعضله هاشون ضعیف میشه به خاطر همین دیگه توورزشم ضعیف میشن وهمه دنبال جوونترها هستن.
بازم ازخدا ممنونم که منو باشما قرارداد وازاستادمهربانم که اینطور باتمام وجودشون میخوان مسائلو به ما بفهمونن واز مریم شایسته ی عزیز که اینهمه زحمت برای سایت میکشن وشما دوستان که کامنت منو خوندین سپاسگزارم❤
از دیروز تاحالا دارم پرواز میکنم خداروصدهزارمرتبه شکر
من قبلا ازتلگرام فایل های شمارو دنبال میکردم و بیشتر دنبال زیبایی ها بودم اکثرا سفربه دورامریکا رو دنبال میکردم و بعد هم که زندگی دربهشت یعنی کلا دوس داشتم زیبایی ها رو ببینم همیشه تا یک فایل جدید می اومد که هم صوتی بود و هم تصویری بیشتر علاقه داشتم که تصویری ها رو دانلود کنم و اونا رو ببینم بارها بارها نگاه میکردم و از زیبایی که بود لذت میبردم من خودم به شدت عاشق گل و گیاه هستم و از دیدن سرسبزی پارادایس لذت میبرم خداروصدهزارمرتبه شکر به لطف خدا من دیروز تاریخ ۳۰شهریور۱۴۰۰تونستم واردسایت شمابشم خیلی علاقه داشتم ولی نمیتونستم واردبشم تااینکه دیروز برادرشوهر برام انجام داد ایمیل ساخت و من وارد شدم خداروشکر
خیلی خیلی خوشحالم
از دیروز تاحالا کلی فایل ها رو دارم دوباره دانلود میکنم و گوش میدم
من از وقتی با شمااشناشدم درسته ازنظر مالی زیاد پیشرفت نکردم ولی خداروشکر رابطه ام باهمسرم به شدت خوب شده از نظر سلامتی هم که دوسال و خرده ای هس اصلا قرص مصرف نمیکنم قبلا سردردهای بدی چن روز یبار میگرفتم و کمردرد هم داشتم ولی الان یه مدت هس که خداروشکر سالمه سالم هستم به لطف خدا
و اگرم جایی از بدنم دردبگیره خیلی زود مثلا درحدچن ساعت یکم ناخوشم ولی زود خوب میشم خداروشکر
استاد خیلی دوس دارم تو کلاپ هوس شرکت کنم ان شاءالله که بتونم
این سوال خیلی جالبی بود که استاد مطرح کردن و خود من هم باورهای مشکل داری دارم در موردش، وخیلی دوست داشتم درک کنم و بفهمم و دیدگاه های بچه هارو خوندم بسیار بسیار عالی کامل و بعضی بچه ها رفرنس های عالی داده بودن و بسیار بسیار از همگیشون تشکر میکنم و خدا رو شکر که منو به این آگاهی ها دسترسی داد
و خود من هم در مورد مقاله ای که در مورد آزمایشی در مورد باورهای افراد در دانشگاه استنفورد آمریکا(اگه اشتباه نکنم) تو گوگل بزنین میاره شده شنیدم براتون میگم چند تادانشمند چندین سالمند و سالخورده که در سرای سالمندان زندگی میکردن رو یه شب بیهوش میکنن و منتقل میکنن به یه دهکده که قبلا آماده شده بود و تمام و کمال(خوردنی ها وسایل خونه ها سبک محلات و خیابان ها و ماشین ها، مغازه ها تک تک پارک سینما و هرچی که فکرشو بکنید) همه چی سبک زندگی ۴۰ سال قبل بود چیدمان شده بود ودر کل شهرک طوری کار کرده بودن که شیشه ها کدر و هیچ آینه ای وجود نداشت این سالمندان بعد از بیدار شدنشون اول که فکر میکردن خوابن و حدودا تا ۲۱ روز مقاومت داشتن اما بعدش تقریبا که باور کردن که برگشتن به ۴۰ سال پیش تک تک دردها و مریضی هاشون فراموش شده بود بعد از ۱سال اونها دیدن که بعضی از خانم‌ها که چندین سال از یاءسگیشون گذشته دوباره عادت ماهانه شدن حتی موهای سیاه سرشون رشد کرده چین و چروک پوستشون کمتر شده و کلی نتایج که با انجام آزمایش فهمیدن حتی تعداد ضربان قلبشون افزایش یافته بود
خدای من واقعا می‌فهمیم وقتی استاد میگن همه چیز باوره باوره…یعنی چی
الهی مارو برای دریافت ودرک و عمل به آگاهی ها و قوانین یاری فرما
به نام خدایی که من رو به بهترین مسیر هدایت می کنه بدونه اینکه من کار خاصی بکنم
……………………………
هر طور که خدا را ببینم اون هم من رو می بینه
اگر بزرگ ببینمش خودش رو به من بزرگ نشون میده
رزاق ببینمش اونقدر رزق و روزی بهم میده که نتونم بشمرمش
تواب
رحیم
بخشنده
رحمان
کریم
رحیم
وووووو………………………………….
خدا بینهایته و انتهایی نداره
پس من وقتی این خدا را دارم چرا نگران باشم
چرا بترسم
چرا غمگین باشم
چرا به بنده روی بیارم که خودش هم محتاجه خود رب هست
وقتی قانون روی توکله
وقتی قانون روی ایمانه
وقتی قانون روی لذت و شادی و خنده هست
لاجرم باید اتفاقات خوب برامون بیفته
نباید بگیم چرا اینجور یشد چرا اونجوری شد هر موقع قانون رعایت شد بهش عمل شد اتفاقات عالی صداش در میاد و برامون میفته اما واگر هم دیگه نداره چون جزیی از قانون بدون تغییر خداونده
سمیه شکرگزار سلام استادعزیز خیلی خوشحالم که به سایت شما هدایت شدم وکمال سپاس وقدر دانی را از شما وهمکارانتان دارم .نظر من درمورد این سوال اینطور است از انجایی که ۹۸درصد انسان روح و۲درصد جسم است کسی که در سن بالا می تواند درورزش یاهر کار دیگرش موفق باشد. به واسطه تسلیم شدن به آن ۹۸درصد است که همان خداست انسان اگر این باور را در خودش ایجاد نماید که این روح انسان است که قادر به همه کار است دیگر سن برایش مطرح نیست چون سن برای جسم به کار برده می شود نه روح به این عظمت کاش همه به این درک برسند وتسلیم روحشان شوند نه ذهن که مر تبط به آن دو درصد جسم است وانسان را از خواسته اش دور می کند به خاطر ترس ونگرانی از این که بشود یانه ….ممنون از شما وسپاسگزار پروردگارم
سپاس فراوان برای این فایلی که برای بنده فرستادید وقتی از خودم سوال پرسیدم که چه باوری داشته باشم از خداوند همون لحظه خودش گفت خدای قدرتمند وجواب سوال به نظر من فقط میتونه باورهای غلط جامعه باشه که به ما از قبل گفته شده که تا این سن شما باید ورزش کنید و ما هم باور کردیم در حالب که اگر بخوام یه مثال بزنم درباره زایمان حتی یک زن پیر که شنیدم توی یه ده بچه دار شده این یعنی ما هنوز هم درک درستی از خداوند نداریم یا اون کشتی کج کار آمریکایی که هنوز هم اون توانایی ورزش رو داره داره به ما میگه که چقدر باور درستی از خداوند ایجاد کردند و یه مثال از خودم میزنم چند سالی بود که کوه نرفته بودم وقتی تصمیم گرفتم خدا هم کمکم کرد باور کنید اصلا بدن دردم نداشتم و خداوند به خاطر همه بودنش کنار خودم سپاسگزارم به خاطر راهنمایی هدایتش سپاسگزارم و امیدوارم منم درک درستی از این راهنمایی داشته باشم🙏🏻🌸💖
وقتی شد که انسانها دلیل رسیدن به خواسته هاشون رو دیگران، یا دیگر چیزها دیدن؛ از خورشید و آب و خاک و سنگ برای برطرف کردن نیازهاشون گرفته تا پادشاهان و افرادی که اونها رو به هر شکلی به خواسته هاشون رسوندن.
این باعث شد، در این نقطه متوقف بشن، خودشون رو مدیون بدونن و منشأ اصلی اجابت خواسته هاشون رو اون موجود خارجی ببینن؛ اون موجود خارجی به جای اینکه برای مردم، وسیله ای باشه برای حرکت و رسیدن به خواسته های بیشتر، شد یه ترمز، یه سد خیلی بزرگ که چون توی مغزشون خیلی گندش کرده بودن دیگه پسش بر نیومدن، و به جای اینکه از زندگی لذت ببرن و به خواسته های بیشتر و بزرگتر برسن، و ادامه بدن.. شروع کردن به راضی کردن اون موجوده. یعنی اصل و فرع رو قاطی کردن، یه جوری ذهنشون شرطی شد که اگر این موجوده راضی بشه ما هم به خواسته هامون میرسیم و حالمون خوبه، و این شد نقطه ی شروعی برای فراموش کردنِ خواسته‌ی اصلی، فراموش کردنِ «فکر کردن»، فراموش کردنِ لذت بردن، فراموش کردنِ فکر کردن به اینکه من چی میخوام اصلا؟! که دارم بخاطرش یه آدم، یا یه بت رو میپرستم؟!
اصلا ما نیاز داریم که کسی رو بپرستیم؟!
پرستیدن یعنی چی؟
من اینجا رسیدم به این معنی که:
پرستیدن یعنی راضی کردنِ اون عامل اصلی، برای رسیدن به درخواستت؛ یعنی طبق یک دستور العمل مشخص رفتار کردن برای رسیدن به خواسته ها؛ مثل به کار بردن یک فرمول برای حل مسئله، با این تفاوت که این فرمول، به همه ی سوالات جواب میده؛ به همممهههه ی سوالات و درخواست ها… تو فقط باید ورودی مناسب با درخواستت رو بهش بدی، و اون برات نتیجه ی دلخواهت رو برمیگردونه.
همینه…
اینجا بود که رسیدم به خدا…
عامل اصلی
قدرت اصلی
راس همه چیز
بدون واسطه
اونی که وقتی راضیش میکنی(می‌پرستیش یا فقط طبق دستورالعمل اون رفتار میکنی) جواب دلخواهت رو بهت میده.
اما خدا چیه دقیقا؟؟؟
برای اینکه بفهمم خدا چیه، نشستم فکر کردم. ذهن می‌گفت برو سر قرآن، برو ببین بقیه چی گفتن، قلبم می‌گفت اول فکر کن، فکررر، بسه دیگه تو دهن بقیه نگاه کردن و از راه حذف گزینه رفتن، خودت به نتیجه برس.
و این حاصل شد:
خدا جریان هوشمندیه که کل کیهان رو در بر گرفته، حتی من رو، پس منم قسمت هوشمندی از خدام، که میتونم خلق کنم و مولد باشم.
ما یه معامله‌ی دوسر برد با اون نیرو داریم، تو این معامله جفتمون سود میکنیم. من لذت میبرم،( این احساسِ‌خوب میشه نیروی هدایتگرم) و هرچه من لذت بیشتری میبرم و به خواسته های بیشتری میرسم اون نیرو گسترش پیدا میکنه، جهان بزرگتر میشه.
من میخوام احساس خوب داشته باشم و با رسیدن به خواسته هامه که حالم خوب میشه، اینجاست که
اون نیرو از درون منو هدایت میکنه که از چه راهی میتونم به خواستم برسم(احساس خوب و تائید و دنبال کردنِ هر آنچه که به تو احساس خوبی میدهد)،
در قبالش منم باید به هدایتش عمل کنم(تحسین – تائید – عمل به ایده های ساده ای که بهم احساس خوب میدن)،
وقتی دست به عمل بشم جهان گسترش پیدا میکنه و منم به خواستم رسیدم؛ that’s a good deal!
[وَإِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنّی فَإِنّی قَریبٌ ۖ أُجیبُ دَعوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ ۖ فَلیَستَجیبوا لی وَلیُؤمِنوا بی لَعَلَّهُم یَرشُدونَ﴿۱۸۶﴾]
این آیه هام یهویی یادم میاد که منطبق با فکرام هستن! این نبود که برم قرآن رو بخونم بعد فکرامو بهش ربط بدم، قرآن منطبق میشه با این گفتگو های ذهنی. همین باعث میشه از قرآن واقعی‌تر خوشم بیاد، مثل اونجایی که استاد گفتن من قرآن رو قبول کردم نه چونکه میگن خدا گفته، چون با تجربیات من درست از آب در میاد! دقیقا استاد…
پس یکتا پرستی چی شد؟
اینکه روی هیچ عامل بیرونی جز خودت حساب نکنی، خودت رو مولد و عامل خواستت ببینی، و به قانون( قانون فیزیک، خدا، انرژی برتر، هر چییی که اسمشو میزاری، من میگم اون آگاهیه که الان تو ذهنمه) اعتماد کنی، خیالت راحت میشه که خودت درست باشی و در جهت خواستت باشی نتیجه میاد؛ پس اطرافیانت چه خوب باشن چه بد تو تمرکزت فقط و فقط روی خودته و وقتی روی خودت کار میکنی میشی آهنربای خواستت، موقعیت ها، افراد، و شرایط اطرافت به طرزی تغییر میکنن و چیده میشن که نتیجه و برایندشون بشه درخواستِ تو.
وقتی خواسته ای در تو شکل میگیره و بهش توجه میکنی پشت بندش ایده میاد، عمل کن، نگاهت به کسی نباشه که بتونه تورو به خواستت برسونه، همینکه عزمتو جزم میکنی که به ایدهه عمل کنی، با هر قدمی که با نیتِ هدفت بر میداری انگار وزنِ اون خواسته درون تو بیشتر میشه، وقتی وزنش بیشتر بشه، تو شبیه یه گلوله ی سنگین وسط یک پارچه میشی، فضا زمان رو خمیده میکنی، و اینجوری نتایج همسنگ با خواستت ناخودآگاه به سمتت میان!
«وزن کردن (اعمال، و سنجش ارزش آنها) در آن روز، حقّ است! کسانی که میزانهای (عمل) آنها سنگین است، همان رستگارانند! و کسانی که میزانهای (عمل) آنها سبک است، افرادی هستند که سرمایه وجود خود را، بخاطر ظلم و ستمی که نسبت به آیات ما میکردند، از دست دادهاند».]
حس میکنم تازه همه چیز توی ذهنم سر جای درستشون نشستن…احساس میکنم تازه فهمیدم چی شد! همه چی منطقی شد…قطعات پازل سر جای خودشون قرار گرفتن…
استاد
ممنونم
ممنونم که توی فایل ۴۵ سفرنامه بهم گفتین گوسفند نباشم…من نمی‌خوام دنباله رو باشم استاد، میخوام فکر‌کنم، میخوام خودم بفهمم، خودم بهش برسم
استاد ممنونم که مارو به فکر کردن تشویق کردین،
نگفتین نههه همین که من میگم،
همین که خدا گفته
همین که…
گفتین شک کن، فکر کن..
یه لحظه انگار همه چیز تو ذهنم هوار شد!!! ستون های بی بنیادی که یه عمر با ترس بهشون تکیه کرده بودم خراب شدن، و خوشحالم که حالا میتونم بگم
استاد
منم مثل شما
اگر کللل کیهان هم جمع بشن و بگن خدا یه چیز دیگست فقط یه لبخند میزنم و میگم نوکر پدرتونم هستم😁 ولم کنین، شما به دین خودتون منم به دین خودم
استاد من چیزی که فهمیدم اینه خدا در همه جا و مکان هست و این حضورش نامحدوده چیزی نیس که مثلا یه ساعت باشه یه ساعت نباشه خدا یه جریان نامحدود و بی نهایته که کل جهان رو در بر گرفته مثل آبیه که با توجه به ظرف تو تغییر شکل میده .. با توجه به باورهای حضرت ابراهیم آتش تبدیل به گلستان شد یعنی در اون لحظه ای که ابراهیم رو در اتش می انداختند باورهای ابراهیم به حدی توحیدی بوده و ایمان داشته که در مدار سوزش اتش نباشه و اتش تبدیل به گلستان بشه.. من عاشق این حرفتون شدم که گفتین اتش چیزی خارج از خدا نبوده اتش خودِ خدا بوده که با توجه به باورهای ابراهیم تغییر شکل داده ( خدا با توجه به باورها و ایمان ما تغییر شکل میده و به همون شکل در زندگیمون بوجود میاد) هوایی که نفس میکشم چیزی خارج از،خدا نیست خودِ خداست خورشیدی که در اسمان میتاپه چیزی خارج از خدا نیست خودِ خداست😍 خدا مث طیف رنگی هست اگه من رنگ سیاهشو انتخاب کنم تو رندگیم به شکل سیاهی دیده میشه و بالعکس .ـ
خدا همیشه چه بحواهیم چه نخواهیم پیش ماست و در همه جا جاریه جایی نیس که خدا نباشه خدا خودشو رحمن و رحیم آمرزنده بخشنده توانا و… معرفی کرده و هم خودشو ستمکار و.. پس بستگی به باورهای ما داره اگه مهربونی خدا رو میخوایم باید باور کنیم که خدا مهربونه
به قول یکی از دوستان عباسمشنی خدا پدر و مادر میشه برای یتیم فرزند میشه برای بی فرزند ثروت میشه برای فقیر خانه میشه برای بی خانه وــ
عاشقتم خدا
خدا چیزیه که وقتی دلت پره و ناخوداگاه با خودت میگی خدا پیشته نگران نباش همه چی درست میشه
به نام خداییکه هرچه هست اوست
سلام استادعزیزودوستان مهربانم
من حدود دوماه میشه که وارد سایت شدم ودارم از اینهمه آگاهیهای ناب وعالی استفاده میکنم وخداروهزاران بارشاکرم که منو به این مسیرزیبا هدایت کرد که البته من خودم سالها تواین مسیربودم وخیلی کتاب خونده بودم وبه حرفهای خیلی از اساتیدموفقیت گوش میکردم اما همیشه یه خلاء ی رو احساس میکردم وحرفای هیچکدومشون منو ارضا نمیکرد وچندوقت پیش ازخدا خواستم که منو به یه استاد خوب که بتونه اون حس رضایت وآرامش رو بهم بده هدایت کنه که به این سایت هدایت شدموازصمیم قلبم خوشحالم که اینجاهستم واز آموزشهای عالی وخالصانه ی استاد وکامنتهای بسیارارزشمنددوستان استفاده میکنم .
دوستان من یه کتابی به اسم معبد سکوت نوشته اسپالدینگ خوندم که این یه حالت سفرنامه داره و واقعیه وبرای صدسال پیشه.این آقا همراه یه گروه تحقیقاتی برای تحقیق درباره ادیان مخصوصا بودیسم میرن هند واونجا باافرادی اشنا میشن که سن اونا هزاروخورده ای سال بود واصلا یه ارواحی بودن که میتونستن به جسمشون بیان وکارهای خارق العاده انجام میدادن وهمش میگفتن این کارا اصلا چیز عجیبی نیست اگه شماهم باور داشته باشین میتونین همین کارها ویا بهترازاینهارو انجام بدین وکلادرباره ی خدا امورش میدادن به این گروه واینا سه سال پیش اونا میمونن.خلاصه خیلی کتاب عالی ومفیدی بود که منو با خدا بسیار بیشتر اشناکرد ومن چندین بار اونو خوندم وبااون کتاب خدارو خیلی بهتر شناختم والان که این فایلای توحیدی استادو میبینم چقداون کتاب برام بیشتر باز میشه وذهنم خیلی راحت وآسون حرفای استادو میپذیره .ازتون میخوام اگه دوس داشتین این کتابو مطالعه کنین.
درباره سوالی که استادعزیزمون پرسیدن بایدبگم که واقعا این باورهای ماست که همه چیو میسازه من چندین ساله که تواین مسیر بودم وتونستم خداروصهزارمرتبه شکر از نظرروابط وسلامتی وداشتن ارامش واحساس خوب به جاهای خوبی برسم .من سه سال پیش دچاربیماری خودایمنی لوپوس شدم که خیلی حال بدی بود وکساییکه دچارمیشن تاآخرعمرباید داروهای قوی وکورتونی بخورن وبه مرور دچارکوری وفلجی میشن که خداروبازم هزاران مرتبه شکر که من باکمک خدای مهربونم وافکار ونگرشهای مثبت وباور به سلامتی تونستم به طور کامل سلامتیمو بدست بیارم وهیچ دارویی مصرف نکنم .اون افرادیکه سنشون بالا میره باورشون اینه که نمیتونن وعضله هاشون ضعیف میشه به خاطر همین دیگه توورزشم ضعیف میشن وهمه دنبال جوونترها هستن.
بازم ازخدا ممنونم که منو باشما قرارداد وازاستادمهربانم که اینطور باتمام وجودشون میخوان مسائلو به ما بفهمونن واز مریم شایسته ی عزیز که اینهمه زحمت برای سایت میکشن وشما دوستان که کامنت منو خوندین سپاسگزارم❤
فریباصباحی ۳۱شهریور۱۴۰۰ساعت۱۰صبح
سلام به استادعزیزم ومریم جانِ عزیز
خیلی خوشحال و سپاسگزارم که وارد سایت شدم
از دیروز تاحالا دارم پرواز میکنم خداروصدهزارمرتبه شکر
من قبلا ازتلگرام فایل های شمارو دنبال میکردم و بیشتر دنبال زیبایی ها بودم اکثرا سفربه دورامریکا رو دنبال میکردم و بعد هم که زندگی دربهشت یعنی کلا دوس داشتم زیبایی ها رو ببینم همیشه تا یک فایل جدید می اومد که هم صوتی بود و هم تصویری بیشتر علاقه داشتم که تصویری ها رو دانلود کنم و اونا رو ببینم بارها بارها نگاه میکردم و از زیبایی که بود لذت میبردم من خودم به شدت عاشق گل و گیاه هستم و از دیدن سرسبزی پارادایس لذت میبرم خداروصدهزارمرتبه شکر به لطف خدا من دیروز تاریخ ۳۰شهریور۱۴۰۰تونستم واردسایت شمابشم خیلی علاقه داشتم ولی نمیتونستم واردبشم تااینکه دیروز برادرشوهر برام انجام داد ایمیل ساخت و من وارد شدم خداروشکر
خیلی خیلی خوشحالم
از دیروز تاحالا کلی فایل ها رو دارم دوباره دانلود میکنم و گوش میدم
من از وقتی با شمااشناشدم درسته ازنظر مالی زیاد پیشرفت نکردم ولی خداروشکر رابطه ام باهمسرم به شدت خوب شده از نظر سلامتی هم که دوسال و خرده ای هس اصلا قرص مصرف نمیکنم قبلا سردردهای بدی چن روز یبار میگرفتم و کمردرد هم داشتم ولی الان یه مدت هس که خداروشکر سالمه سالم هستم به لطف خدا
و اگرم جایی از بدنم دردبگیره خیلی زود مثلا درحدچن ساعت یکم ناخوشم ولی زود خوب میشم خداروشکر
استاد خیلی دوس دارم تو کلاپ هوس شرکت کنم ان شاءالله که بتونم
سلام و درود استاد جانم
سپاس بابت این آگاهی های ناب
سپاس بابت روشن کردن چراغ های مسیر
سپاس بابت نگاه قشنگ و عمیقتون
الهی شکر بابت دریافت این فایل نورانی
الهی شکر بابت بودن در مسیر هدایت
الهی شکر که هر روز اترژی عشق و آگاهی خدا را دریافت میکنیم
الهی شکر الهی شکر الهی شکر ♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
سلام دوستان عزیزم
این سوال خیلی جالبی بود که استاد مطرح کردن و خود من هم باورهای مشکل داری دارم در موردش، وخیلی دوست داشتم درک کنم و بفهمم و دیدگاه های بچه هارو خوندم بسیار بسیار عالی کامل و بعضی بچه ها رفرنس های عالی داده بودن و بسیار بسیار از همگیشون تشکر میکنم و خدا رو شکر که منو به این آگاهی ها دسترسی داد
و خود من هم در مورد مقاله ای که در مورد آزمایشی در مورد باورهای افراد در دانشگاه استنفورد آمریکا(اگه اشتباه نکنم) تو گوگل بزنین میاره شده شنیدم براتون میگم چند تادانشمند چندین سالمند و سالخورده که در سرای سالمندان زندگی میکردن رو یه شب بیهوش میکنن و منتقل میکنن به یه دهکده که قبلا آماده شده بود و تمام و کمال(خوردنی ها وسایل خونه ها سبک محلات و خیابان ها و ماشین ها، مغازه ها تک تک پارک سینما و هرچی که فکرشو بکنید) همه چی سبک زندگی ۴۰ سال قبل بود چیدمان شده بود ودر کل شهرک طوری کار کرده بودن که شیشه ها کدر و هیچ آینه ای وجود نداشت این سالمندان بعد از بیدار شدنشون اول که فکر میکردن خوابن و حدودا تا ۲۱ روز مقاومت داشتن اما بعدش تقریبا که باور کردن که برگشتن به ۴۰ سال پیش تک تک دردها و مریضی هاشون فراموش شده بود بعد از ۱سال اونها دیدن که بعضی از خانم‌ها که چندین سال از یاءسگیشون گذشته دوباره عادت ماهانه شدن حتی موهای سیاه سرشون رشد کرده چین و چروک پوستشون کمتر شده و کلی نتایج که با انجام آزمایش فهمیدن حتی تعداد ضربان قلبشون افزایش یافته بود
خدای من واقعا می‌فهمیم وقتی استاد میگن همه چیز باوره باوره…یعنی چی
الهی مارو برای دریافت ودرک و عمل به آگاهی ها و قوانین یاری فرما
در پناه حق
به نام خدایی که هوای منو داره
به نام خدایی که من رو به بهترین مسیر هدایت می کنه بدونه اینکه من کار خاصی بکنم
……………………………
هر طور که خدا را ببینم اون هم من رو می بینه
اگر بزرگ ببینمش خودش رو به من بزرگ نشون میده
رزاق ببینمش اونقدر رزق و روزی بهم میده که نتونم بشمرمش
تواب
رحیم
بخشنده
رحمان
کریم
رحیم
وووووو………………………………….
خدا بینهایته و انتهایی نداره
پس من وقتی این خدا را دارم چرا نگران باشم
چرا بترسم
چرا غمگین باشم
چرا به بنده روی بیارم که خودش هم محتاجه خود رب هست
وقتی قانون روی توکله
وقتی قانون روی ایمانه
وقتی قانون روی لذت و شادی و خنده هست
لاجرم باید اتفاقات خوب برامون بیفته
نباید بگیم چرا اینجور یشد چرا اونجوری شد هر موقع قانون رعایت شد بهش عمل شد اتفاقات عالی صداش در میاد و برامون میفته اما واگر هم دیگه نداره چون جزیی از قانون بدون تغییر خداونده
خدایا بزرگیت رو شکر
سمیه شکرگزار سلام استادعزیز خیلی خوشحالم که به سایت شما هدایت شدم وکمال سپاس وقدر دانی را از شما وهمکارانتان دارم .نظر من درمورد این سوال اینطور است از انجایی که ۹۸درصد انسان روح و۲درصد جسم است کسی که در سن بالا می تواند درورزش یاهر کار دیگرش موفق باشد. به واسطه تسلیم شدن به آن ۹۸درصد است که همان خداست انسان اگر این باور را در خودش ایجاد نماید که این روح انسان است که قادر به همه کار است دیگر سن برایش مطرح نیست چون سن برای جسم به کار برده می شود نه روح به این عظمت کاش همه به این درک برسند وتسلیم روحشان شوند نه ذهن که مر تبط به آن دو درصد جسم است وانسان را از خواسته اش دور می کند به خاطر ترس ونگرانی از این که بشود یانه ….ممنون از شما وسپاسگزار پروردگارم
سلام استاد عزیز و مریم عزیز
سپاس فراوان برای این فایلی که برای بنده فرستادید وقتی از خودم سوال پرسیدم که چه باوری داشته باشم از خداوند همون لحظه خودش گفت خدای قدرتمند وجواب سوال به نظر من فقط میتونه باورهای غلط جامعه باشه که به ما از قبل گفته شده که تا این سن شما باید ورزش کنید و ما هم باور کردیم در حالب که اگر بخوام یه مثال بزنم درباره زایمان حتی یک زن پیر که شنیدم توی یه ده بچه دار شده این یعنی ما هنوز هم درک درستی از خداوند نداریم یا اون کشتی کج کار آمریکایی که هنوز هم اون توانایی ورزش رو داره داره به ما میگه که چقدر باور درستی از خداوند ایجاد کردند و یه مثال از خودم میزنم چند سالی بود که کوه نرفته بودم وقتی تصمیم گرفتم خدا هم کمکم کرد باور کنید اصلا بدن دردم نداشتم و خداوند به خاطر همه بودنش کنار خودم سپاسگزارم به خاطر راهنمایی هدایتش سپاسگزارم و امیدوارم منم درک درستی از این راهنمایی داشته باشم🙏🏻🌸💖
سلام
اگه بدونم کی هستم چقدر قدرت میگیریم ؟ قدرت نه گفتن بگیر تا ساخت زندگیت تا خیلی چیزا ، عزت نفسم چقدر میشه ؟ من خدا هستم تو خدا هستی ما خدا هستیم
چیزی بیرون از ما نیست ، شیطان هم تویی خدا هم تویی ، بستگی داره که تو چی بخوای
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست از خود بطلب هر انچه خواهی که تویی
خدا:
وقتی شد که انسانها دلیل رسیدن به خواسته هاشون رو دیگران، یا دیگر چیزها دیدن؛ از خورشید و آب و خاک و سنگ برای برطرف کردن نیازهاشون گرفته تا پادشاهان و افرادی که اونها رو به هر شکلی به خواسته هاشون رسوندن.
این باعث شد، در این نقطه متوقف بشن، خودشون رو مدیون بدونن و منشأ اصلی اجابت خواسته هاشون رو اون موجود خارجی ببینن؛ اون موجود خارجی به جای اینکه برای مردم، وسیله ای باشه برای حرکت و رسیدن به خواسته های بیشتر، شد یه ترمز، یه سد خیلی بزرگ که چون توی مغزشون خیلی گندش کرده بودن دیگه پسش بر نیومدن، و به جای اینکه از زندگی لذت ببرن و به خواسته های بیشتر و بزرگتر برسن، و ادامه بدن.. شروع کردن به راضی کردن اون موجوده. یعنی اصل و فرع رو قاطی کردن، یه جوری ذهنشون شرطی شد که اگر این موجوده راضی بشه ما هم به خواسته هامون میرسیم و حالمون خوبه، و این شد نقطه ی شروعی برای فراموش کردنِ خواسته‌ی اصلی، فراموش کردنِ «فکر کردن»، فراموش کردنِ لذت بردن، فراموش کردنِ فکر کردن به اینکه من چی میخوام اصلا؟! که دارم بخاطرش یه آدم، یا یه بت رو میپرستم؟!
اصلا ما نیاز داریم که کسی رو بپرستیم؟!
پرستیدن یعنی چی؟
من اینجا رسیدم به این معنی که:
پرستیدن یعنی راضی کردنِ اون عامل اصلی، برای رسیدن به درخواستت؛ یعنی طبق یک دستور العمل مشخص رفتار کردن برای رسیدن به خواسته ها؛ مثل به کار بردن یک فرمول برای حل مسئله، با این تفاوت که این فرمول، به همه ی سوالات جواب میده؛ به همممهههه ی سوالات و درخواست ها… تو فقط باید ورودی مناسب با درخواستت رو بهش بدی، و اون برات نتیجه ی دلخواهت رو برمیگردونه.
همینه…
اینجا بود که رسیدم به خدا…
عامل اصلی
قدرت اصلی
راس همه چیز
بدون واسطه
اونی که وقتی راضیش میکنی(می‌پرستیش یا فقط طبق دستورالعمل اون رفتار میکنی) جواب دلخواهت رو بهت میده.
اما خدا چیه دقیقا؟؟؟
برای اینکه بفهمم خدا چیه، نشستم فکر کردم. ذهن می‌گفت برو سر قرآن، برو ببین بقیه چی گفتن، قلبم می‌گفت اول فکر کن، فکررر، بسه دیگه تو دهن بقیه نگاه کردن و از راه حذف گزینه رفتن، خودت به نتیجه برس.
و این حاصل شد:
خدا جریان هوشمندیه که کل کیهان رو در بر گرفته، حتی من رو، پس منم قسمت هوشمندی از خدام، که میتونم خلق کنم و مولد باشم.
ما یه معامله‌ی دوسر برد با اون نیرو داریم، تو این معامله جفتمون سود میکنیم. من لذت میبرم،( این احساسِ‌خوب میشه نیروی هدایتگرم) و هرچه من لذت بیشتری میبرم و به خواسته های بیشتری میرسم اون نیرو گسترش پیدا میکنه، جهان بزرگتر میشه.
من میخوام احساس خوب داشته باشم و با رسیدن به خواسته هامه که حالم خوب میشه، اینجاست که
اون نیرو از درون منو هدایت میکنه که از چه راهی میتونم به خواستم برسم(احساس خوب و تائید و دنبال کردنِ هر آنچه که به تو احساس خوبی میدهد)،
در قبالش منم باید به هدایتش عمل کنم(تحسین – تائید – عمل به ایده های ساده ای که بهم احساس خوب میدن)،
وقتی دست به عمل بشم جهان گسترش پیدا میکنه و منم به خواستم رسیدم؛ that’s a good deal!
[وَإِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنّی فَإِنّی قَریبٌ ۖ أُجیبُ دَعوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ ۖ فَلیَستَجیبوا لی وَلیُؤمِنوا بی لَعَلَّهُم یَرشُدونَ﴿۱۸۶﴾]
این آیه هام یهویی یادم میاد که منطبق با فکرام هستن! این نبود که برم قرآن رو بخونم بعد فکرامو بهش ربط بدم، قرآن منطبق میشه با این گفتگو های ذهنی. همین باعث میشه از قرآن واقعی‌تر خوشم بیاد، مثل اونجایی که استاد گفتن من قرآن رو قبول کردم نه چونکه میگن خدا گفته، چون با تجربیات من درست از آب در میاد! دقیقا استاد…
پس یکتا پرستی چی شد؟
اینکه روی هیچ عامل بیرونی جز خودت حساب نکنی، خودت رو مولد و عامل خواستت ببینی، و به قانون( قانون فیزیک، خدا، انرژی برتر، هر چییی که اسمشو میزاری، من میگم اون آگاهیه که الان تو ذهنمه) اعتماد کنی، خیالت راحت میشه که خودت درست باشی و در جهت خواستت باشی نتیجه میاد؛ پس اطرافیانت چه خوب باشن چه بد تو تمرکزت فقط و فقط روی خودته و وقتی روی خودت کار میکنی میشی آهنربای خواستت، موقعیت ها، افراد، و شرایط اطرافت به طرزی تغییر میکنن و چیده میشن که نتیجه و برایندشون بشه درخواستِ تو.
وقتی خواسته ای در تو شکل میگیره و بهش توجه میکنی پشت بندش ایده میاد، عمل کن، نگاهت به کسی نباشه که بتونه تورو به خواستت برسونه، همینکه عزمتو جزم میکنی که به ایدهه عمل کنی، با هر قدمی که با نیتِ هدفت بر میداری انگار وزنِ اون خواسته درون تو بیشتر میشه، وقتی وزنش بیشتر بشه، تو شبیه یه گلوله ی سنگین وسط یک پارچه میشی، فضا زمان رو خمیده میکنی، و اینجوری نتایج همسنگ با خواستت ناخودآگاه به سمتت میان!
[«وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَـئِکَ الَّذِینَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُم بِمَا کَانُواْ بِآیَاتِنَا یِظْلِمُونَ»[۱۲]
«وزن کردن (اعمال، و سنجش ارزش آنها) در آن روز، حقّ است! کسانی که میزانهای (عمل) آنها سنگین است، همان رستگارانند! و کسانی که میزانهای (عمل) آنها سبک است، افرادی هستند که سرمایه وجود خود را، بخاطر ظلم و ستمی که نسبت به آیات ما میکردند، از دست دادهاند».]
حس میکنم تازه همه چیز توی ذهنم سر جای درستشون نشستن…احساس میکنم تازه فهمیدم چی شد! همه چی منطقی شد…قطعات پازل سر جای خودشون قرار گرفتن…
استاد
ممنونم
ممنونم که توی فایل ۴۵ سفرنامه بهم گفتین گوسفند نباشم…من نمی‌خوام دنباله رو باشم استاد، میخوام فکر‌کنم، میخوام خودم بفهمم، خودم بهش برسم
استاد ممنونم که مارو به فکر کردن تشویق کردین،
نگفتین نههه همین که من میگم،
همین که خدا گفته
همین که…
گفتین شک کن، فکر کن..
یه لحظه انگار همه چیز تو ذهنم هوار شد!!! ستون های بی بنیادی که یه عمر با ترس بهشون تکیه کرده بودم خراب شدن، و خوشحالم که حالا میتونم بگم
استاد
منم مثل شما
اگر کللل کیهان هم جمع بشن و بگن خدا یه چیز دیگست فقط یه لبخند میزنم و میگم نوکر پدرتونم هستم😁 ولم کنین، شما به دین خودتون منم به دین خودم
عاشقتونم استاد😍❤️💎
به نام خدا سلام به همه دوستان عزیز و استاد مهربون
استاد من چیزی که فهمیدم اینه خدا در همه جا و مکان هست و این حضورش نامحدوده چیزی نیس که مثلا یه ساعت باشه یه ساعت نباشه خدا یه جریان نامحدود و بی نهایته که کل جهان رو در بر گرفته مثل آبیه که با توجه به ظرف تو تغییر شکل میده .. با توجه به باورهای حضرت ابراهیم آتش تبدیل به گلستان شد یعنی در اون لحظه ای که ابراهیم رو در اتش می انداختند باورهای ابراهیم به حدی توحیدی بوده و ایمان داشته که در مدار سوزش اتش نباشه و اتش تبدیل به گلستان بشه.. من عاشق این حرفتون شدم که گفتین اتش چیزی خارج از خدا نبوده اتش خودِ خدا بوده که با توجه به باورهای ابراهیم تغییر شکل داده ( خدا با توجه به باورها و ایمان ما تغییر شکل میده و به همون شکل در زندگیمون بوجود میاد) هوایی که نفس میکشم چیزی خارج از،خدا نیست خودِ خداست خورشیدی که در اسمان میتاپه چیزی خارج از خدا نیست خودِ خداست😍 خدا مث طیف رنگی هست اگه من رنگ سیاهشو انتخاب کنم تو رندگیم به شکل سیاهی دیده میشه و بالعکس .ـ
خدا همیشه چه بحواهیم چه نخواهیم پیش ماست و در همه جا جاریه جایی نیس که خدا نباشه خدا خودشو رحمن و رحیم آمرزنده بخشنده توانا و… معرفی کرده و هم خودشو ستمکار و.. پس بستگی به باورهای ما داره اگه مهربونی خدا رو میخوایم باید باور کنیم که خدا مهربونه
به قول یکی از دوستان عباسمشنی خدا پدر و مادر میشه برای یتیم فرزند میشه برای بی فرزند ثروت میشه برای فقیر خانه میشه برای بی خانه وــ
عاشقتم خدا
خدا چیزیه که وقتی دلت پره و ناخوداگاه با خودت میگی خدا پیشته نگران نباش همه چی درست میشه
خدا تکیه گاهیه که خیالت راحته از محکم بودنش
خدایا شکرت❤