اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
واقعا رابطه ی استاد عباسمنش و خانم شایسته مثال زدنی و کم نظیر هست.
رابطی که بدون وابستگی در عین حال عاشق هم
اصلا کلمه عاشقتم گفتن استاد و مریم گُلی که هزاران بار تکرار شده و در سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا تکرار شده و ندیدم که استاد بگه بابا بسه دیگه چقدر بگم عاشقتم دیگه لُس شده یا بابا ما چندین ساله باهم هستیم اینا برای نامزدی هست،نه همون جور که استاد بارها و بارها تکرار کردن که همیشه باید کاری کنیم که روابطمون مثل دوران نامزدی تازه و هیجان انگیز باشه و از هم سیر نشیم،واقعا طرز صدا زدن،طرز نگاه کردن همه همه مدرسه ی عشق است برای آموختن عشق ورزی،و تا وقتی ما عشقی را ابراز نکنیم اون را دریافت نخواهیم کرد،تا درختی کاشته نشه میوه ای هم در کار نخواهد بود
منم قبلا روابط اجتماعی داغونی داشتیم حوصله هیچکی را نداشتم چون حوصله خودما نداشتم،همه را بد میدونستم چون خودم را بد میدونستم
تمام برخوردهای اطرافیان با ما را خودمون بوجود می آوریم
شاید بگیم که من خوب رفتار میکنم،خوب عمل میکنم پس چرا روابطم خوب نیست
باید بگم همه ی جوانب باید درست کار کنه و هماهنگ باشه تا جواب بده،همون طور که همه ی اجزا ماشین باید هماهنگ و در یک راستا باشن تا ماشین حرکت کنه،
ما باید هم فکرمون،تمرکزمون،رفتارمون،عملمون،صحبتمون،شنیدهامون و خلاصه همه و همه در یک راستا و جهت باشن تا ما در هر زمینه ای به موفقیت برسیم
اول نظرم رو راجب فایل بگم که استاد لپ مطلب رو بیان کردند که قانون اصلی قانون توجه است و توجه هم از طریق هر انچه می شنویم می بینیم صحبت می کنیم راجبش یا تفکر و تصور می کنیم به وجود میاد. همین یک اصل رو هر کس در همه جنبه های زندگیش کامل پیاده کنه خدای عمل به قوانین میشه.
من از اونجایی که خیلی خیلی روی خودم کار کردم تا قوانین رو کامل پیاده کنم و الان در این قانون استاد شدم خخخخخخ میخام بگم اولین باوری که هر کس باید باورش کنه اینه که من مسئول هر چیزی هستم که در زندگیم اتفاق می افتد و لاغیر . هیچ کس و هیچ چیز خارج از افکار دائمی من نمی تونه روی زندگی من اثر بزاره.
تلاش کنید واسه خودتون سند جمع کنید تا این رو باور کنید که فقط و فقط افکار دائمی شما هستند که اتفاقات زندگی تون رو رقم می زنند. در گذشته های خودتون جستجو کنید حتما حتما متوجه میشید که واقعا افکار شما تجربه هاتون رو به وجود اوردن.
مدت زیادی طول کشید تا من این رو باور کنم اما وقتی باورش کردم در تمام جنبه های زندگیم دنبال رد پاش گشتم. به خصوص در روابطم.
من در روابطم با خانواده همسرم بسیار مشکل داشتم. تحقیر و توهین زیادی از طرف اونها متحمل شدم اما مصرانه می گفتم مسئولیتش با خودمه . یک باور تو ناخوداگاه من داره فرکانس میده وگرنه محال بود این رفتار رو از طرف اونها ببینم.
بنابراین ساعت ها وقت می گذاشتم و در ذهن خودم کنکاش می کردم که چه چیزی رو عمیقا باور دارم یا چه اتفاقی در گذشته افتاده که باعث شد این باور در من شکل بگیره و هر بار منشا رو پیدا می کردم و بسیااااار خوشحال می شدم که اره دیدی در افکار خودت بود که حالا نمود فیزیکی پیدا کرد پس حلش کن باور جدید رو جایگزین کن.
و باورهای جدید رو بارها و بارها به خودم می گفتم . اینطور نیست که یک بار دو بار فکر جدیدی به ذهن بیارید و نتیجه رو سریع ببینید باید اونقدر بهش تمرکز کنید تا بره تو ناخوداگاه شما .
در حین ساختن باورهای جدید همچنان بی احترامی های خانواده همسرم ادامه داشت اما من کاملا بی توجهی می کردم و می گفتم خب این اگر اتفاق افتاد به خاطر باور قبلی بود به زودی همه چیز عوض میشه چون باورهام دیگه عوض شده فقط نباید بهش فکر کنم و پر و بال بدم بهش، اعراض می کردم .
اینکه می گم توجه نمی کردم یعنی دیگه به هیچ وجه با همسرم بحث نمی کردم که چرا خانوادت چنین و چنان کردند به خواهرم و مادرم نمی گفتم که باز خانواده همسرم چه کردند و چقدر رنجیدم. انگار کر و کور و لال شده بودم و اصلا نمی دیدم هیچ چیز رو.
یعنی میدیدم اما اجازه نمیدادم احساسی در من تولید کنه اون رفتارها .
نتیجه این شد که اونقدر احترامم در خانواده همسرم کم کم بالا رفت که حالا وقتی به منزل شان برای مهمانی می روم همان هایی که روزی به من بی احترامی می کردند از روی مبل بلند می شن تا جای خودشون رو به من بدن . همونها منو بدون پسوند خانم صدا نمی زنند همسرم هم که طرفدار شدید خانواده اش بود بسیار رفتارش عوض شده و عشق و علاقه بین مون بسیار شدید شده.
کسی که گاهی اینقد تنش بین مون بالا می گرفت که حتی در طول روز با هم حرف هم نمی زدیم الان هر چند ساعت یک بار از محل کارش با من تماس می گیره چون دلش واسه من تنگ شده خخخخخ
قدر خودتون و قدرت درون تون رو بدونید و باور کنید هیچ چیز و هیچ کس غیر از افکار و باورهای دائمی خودتون روی زندگی تون اثر نداره.
سلام دوست عزیزم.. خیلی خیلی خوشحالم برای نتایج عالی که گرفتید.. میشه چندتا از باورهایی که باعث شد رابطتون با خانواده ی همسر و همسرتون عالی بشه رو بگید؟ ممنون میشم
مهم ترین باوری که باعث میشد من احساس بی ارزشی کنم در مقابل همسرم این بود که من به عنوان یک زن بی ارزشی هستم. جنس درجه دوم . کالایی که مرد فقط برای رفع نیازش بهش توجه میکنه انگار که کالایی هستم که افریده شده ام برای لذت مرد .
و این باور رو با این جایگزین کردم که من هم مانند یک مرد روح خداوند رو در جسمم حمل میکنم در واقع من ادامه ی همون خدا هستم و فقط تصمیم گرفتم برای مدتی کوتاه در جسمی زنانه دنیا رو تجربه کنم. زن و مرد هردو از یک انرژی واحد یا همون خدا خلق شدن و به یک اندازه ارزشمند هستند
همین یک باور کلی زیرشاخه داره. اگر بتونید روح بودن تون و ادامه ی خدای خالق بودن تون رو باور کنید کلی از باورهای غلط خود ب خود رفع میشه. من برای این کار کتاب معبد سکوت نوشته اسپالدینگ رو خوندم خیلی موثر بود.
من قرار نیس این بسته رو بخرم چون روابطم با همسرم عالیه… هنوز بعد از حدود 3 سال زندگی مشترک برای دیدن همدیگه ذوقزده هستیم و دایم دنبال پیدا کردن یه راهی برای خوشحالتر کردن همدیگه ایم و خدا میدونه چقد خوشحال شدم وقتی شنیدم شما هم روابط خوبی با خانواده تون دارین… حس کردم با شما در یک تیم هستم..
روزی که با سایت شما آشنا شدم 2 سال پیش حتی معنی کلمه “خوش گذشت” رو بلد نبودم. وقتی یکی میگفت مثلا رفتیم فلان جا خوش گذشت… برام سوال بود… یعنی چی دقیقا؟؟؟ یعنی چه احساسی دقیقا؟؟؟ الان به لطف خداوند و شما کلا شخصیت جدیدی پیدا کردم… خیلی کم نظر میزارم تو سایت برا همین امروز حس کردم بالاخره از شما باید تشکر کنم بخاطر اعتماد به نفسم, درآمد 3 برابر شده م, روابط بهبودیافته م, و از همه مهمتر آرامشم و خیلی چیزای دیگه..
در جواب سوالتون باید بگم این قضیه الان دیگه برا من برعکس شده… همه آدم هایی که در محل کارم یا فامیل مشهورن به بداخلاقی و بدرفتاری…رفتار فوق العاده خوب و مهربانی با من دارن. همه ادم های اطرافم با من بسیار محترمانه رفتار میکنند در حالیکه اکثریت شاهد چیز دیگه ای هستن
یه مثال میزنم: برای مذاکره ی مبلغ یه قرارداد کاری یه جلسه داشتم با کسی که میگفتن طرف اشتباهی اونجا نشسته, باید بره مشاور املاک بشه… منظور قدرت چانه زنی و حرافی اون شخص بود. ولی من زیر 30 دیقه اونقد محکم و با اعتماد به نفس صحبت کردم که مبلغ دریافتیم 3 برابر مدیر مسوولم شد و به من گفتن خبرداری مدیرت چقد میگیره؟؟ گفتم ببینید موضوع دیگران به من ربطی نداره.. من کارمو با این کیفیت انجام میدم و این رقم رو میخوام.. و با کمال احترام چند روز بعدش رفتم و چک م رو دریافت کردم.من قبلا تجسم کرده بودم که میرم و این مبلغ رو میگم و اونم با کمال میل قبول میکنه… و همین اتفاق رخداد. درحالیکه یک بار من خودم شاهد بودم حتی شرکت های بزرگی که بازاریاب مخصوص چانه زنی فرستاده بودن در جلسه جلوی این آدم رقم قراردادشونو تا نصف پایین آورده بودن.
در جواب اون خانم هم که گفته بودن کسایی هستن که با همه بد باش: رفتار دیگران رو ما میسازیم. اگه کسی رو اعصابته حذفش کن. من همه آدمهای اطرافمو از اول چیدم. یه همکار داشتم که دایم غیبت میکرد و چون ما همسایه هم بودیم هرروز مجبور بودم ببینمش.. سوالات حافظه ای کلا بی معنی بودن چون در هر کدوم یه رفرنسی به یه شخص پیدا میکرد و این بار غیبت اونو میکرد… یه روز بالاخره تصمیم مو گرفتم و بهش زنگ زدم و گفتم ببین من امروز با آژانس میرم سر کار تا اخر هفته.. ی کم تعجب کرد. گفت اوکی
بعد یه بار سر کوچه دید برا تاکسی وایسادم..خودش فهمید. تموم شد رفت.
من صحبت های استاد رو با جان و دل خودم و گوشت و پوست و استخون خودم درک می کنم چون خودم یک رابطه عاشقانه و سراسر عشق و احترام را دارم من رابطه ای دارم با همسرم که دربین هیچ کدام از اقوام و خویشان خودم همچین رابطه ای را ندیدم.
تاکنون هیچ زمان را به اسم کوچک تنها صدا نکردم و همیشه جان در کنار نام همسرم استفاده نکرده ام، این یک نمونه خیلی ساده اش است .
این رابطه سراسر عشق در آن ما را به جایی رسانده است که خیلی خیلی خوب به هر آنچه آرزویش را داشته ایم رسیده ایم و داریم خواسته ها و آرزوهای جدید برای خودمان می سازیم.
و از وقتی که من با استاد آشنا شدم کردم که اساس جهان هستی این است که هر فرکانسی که به جهان است ارسال کنید جهان از جنس همان فرکانس وارد زندگیت میشود، رابطه عاشقانه من به مراتب بهتر و بهتر شد و من از این بابت خدا را بسیار بسیار شاکر هستم خدایا شکرت بابت این رابطه عاشقانه که من و همسرم دادی.
این نشانه این بود که من اگر میخواهم در زمینه های دیگر هم به موفقیت برسم فقط و فقط باید فرکانسهای همراستای آن خواسته برای خودم بسازم تنها راه رسیدن به موفقیت در تمام مراحل زندگی این است که من باور های هم راستا با خواسته های خودم بسازم .این که من به موفقیت در هر جنبه از زندگی خودم برسم باورهایی هم راستا و هم جهت با خواسته خودم ایجاد کنم مثل همین رابطه عاشقانه با همسرم دارم این را خودم ساختم و همسری دارم که بسیار بسیار با من در همه زمینه ها پایه و در همه زمینه ها همراه من است و از این بابت من خدا را شاکر هستم خدایا شکرت بابت داشتن چنین رابطه خدا رو شکر می کنم داشتن چنین همسری و بعد از این که من صاحب فرزند شدم و الان ۳ تا فرزند دارم رابطه من با فرزندانم سراسر عشق و احترام است و این عشق و احترام همه فرزندان من منتقل شده است.
سلام به استاد عزیزم و مریم جان دوست داشتنی و همه بچه های سایت عباسمنش.
امروز 22 تیرماه 1400 کیش هتل تعطیلات
ستاد عزیز من الان حدودبیست روز هست که دریک مسافرت تنها هستم آون هم در شرایطی که همه همسر دارم و هم فرزند.
استاد عزیز من دوره های زیادی رو با شما گذروندم و نزدیک سه سال هست که با شما همراه هستم،این فایل فایل هدایت من برایم آورم بود و گفتم که ازنتایجم به شما بگم تا بدونی چ موفقیتهایی و نتایج قابل ملاحظه ای رو تونستم تو مدت سه سال به دستت آورم. البته با تکامل و آرام آرام وتدریجی.
استاد عزیز من دوره دوازدهم رو از طریق برادرت محمدحسن شمسی گذروندم وسپسدورهعزت نفس روتهیه کردم براساس نیازی که میدیدم،در اوندورهچیزی که برای من پاشنه آشیل بود اینکه شما میگفتید باید بتونی تنها بری رستوران تنها بری مسافرت.استاد من به علت اینکه سه سال ازهمین همسرم جداشده بودم مجدد برگشتیم سرزندگی وبه قول شما هیچ فرقی نمیکنه با کی زندگی کنی فقط اسم آدم هارو میشه من در دوره ای که مطعلقه بودم دقیقا همین رو تجربه کردم و دیدم بابا همه همون رفتاری دارنده شوهرم داشت همون برخوردهمون طرز فکر و این شد که گفتم خوب بود اگرقرار باشه بای آدم دیگه ای زندگی کنم که دقیقامثل شوهرم باشه خوب برمی گردم با همون آدم زندگی میکنم لااقل بای سره هام هم هستم بماند که در دوره آفرینش بعدا شما قضیه رو کامل توضیح دادید و گفتم عه پس اینجوری بوده که من با هر کسی برخورد میکردم دقیقا همون ویژگی هایی رو داشت که همسرم داشت و الله اکبر حدود ده نفر که من آشناشدم هر ده نفر آون ویژگی رو داشتند این شد که خیلی خوشحال شدم از اینکه به زندگی با همون آدم برگشتم در صورتیکه اسرار من بای طلاق همه رو متعجب کرده بود.و برگشت من با همون آدم همه رو شوکه کرد.و وقتی فهمیدم که این من هستم دارم همه چیرو تعیین میکنم واتفاقیات شرایط آدم ها و هر آنچه در زندگی من هست رو دقیقا خودم خلق کردم شروع کردم متعهدانه و با تمرکز روی خودم کارکردم ،دوره هارو میخریم سفربه دورامریکارومیدیدم سریال زندگی در بهشت رومیدیدم کلمات تاکیدی درست میکردم تمرین ستاره قطبی که به من وصل بود وشده جزوی از وجود من و استاد گاهی این نجوا میدم سراغم که باید جدا بشی این آدم تغییر نمیکنه و داری الکی وقت خودت رو طلف میکنی تا اینکه در دوره عزت نفس فرمودید باید بتونی تنها به مسافرت بری تنها به رستوران بری این حرف فک کنم مال نه ماه پیش حدودا هست زمانی که دوره عزت نفس رو خریدم،استاد آون موقع هنوز همسرم من رو به شدت کنترل میکردم تا حدی که من میخواستمیدونم برم ورزش بای جلو پنجره خونه یه زمین خالی بو اونجا راه میرفتیم. بعد گوش دادن دوره عزت نفس یه صدایی میگفت نجمه امروز برو یه خیابونای آون طرف تر پیاده روی و نترس برو شجاع باش و اگر حسین چیزی گفت بگو خوب داشتم راه میرفتمی و واقعا ام دلم میخواستم جای دیگه ای پیاده روی کنم ،شد و من یه روز به زمین خاکی نرفتم وبه شوهرم گفتم پیاده میرم تا میدون صنعت ، استاد اول شوهرم ناراحت شد ولینک من رفتم و وقتی برگشتم هم خیلی خوشحال نبود و من با خنده حلش کردم،استاد گذشت دیگه پیاده رویم با فاصله زیاد تر تا خونه بود و بعدی شب گفتم دارم میرم رستوران وبا شوهرم خیلی راضی نبود و خوشحال هم نبود ولی من رفتم و از اونجا بهشون زنگ زدم و گفتم شما هم بیایید و چون شوهرم راضی نبود نیومد.بعد به یه پارک خیلی زیبابالای خونم هدایت شدم برای ورزش و خیلی خیلی خیلی زیبا و محشر بود و وی تمام تهران اونجا میش دید و اصلا وقتی میرفتم اونجا سرمست بودم از آزادی که داشتم و استاد این جمله همش ورد زبون بوده من آزاد و آزاد به دنیا آمدم و آزادی حق منه و خداوند من رو آزاد خلق کرده. استاد وقتی من این جمله رو میگفتمی اجازه سه دقیقه با داداشم حرفبزنم رو نداشتم و استاد با طی کردن تکامل الان بیست روز مسافرت تنها هستم بازهمسرم برایاومدنم راضی نبود بعد من بلیط رو گرفتم کارت بانک روم بهم داد و خودش من آورند فرودگاه و بعد سه روز من نشون دیدم که باید بیشتر اینجا بمونم دوباره همسرم مخالفت کرد ولید چند روز تماس گرفتلفنی که میخواد بیادبه دیدنم و یک روز به اینجا اومد و من روبه بهترین در کیش برد و بهترین و بیشترین عشقش رو نثار من کرد و اینقدر به من خوش گذشت که دلم نمیخواد از پیشم بره .
و این مطلب رو هم بگم که استاد من روابطم خیلی به روزمره گی رسیده بود و همش وقتی میگفت خدا چی کار کنم روابطم عاشقانه بشه من یه رابطه اسمی رو نمیخوام من رابطه عاشقانه رو میخوام جدا هم که نباید بشم هیچ اقدامی هم نبایدبکنم پس چی کار کنم و فقط به من گفته میشود برو مسافرت و واقعا با اون بک گراند زندگیم میگفت این که میشه همه چی این که فقط نابود میکنه همه چیرو، ولی باز به من گفته میشود برو بلند شو برو برو یه طرفی ، و من گفتم جایی برم که دریاداشته باشه و وقتی فکر میکردم میگفت شمال بعد میگفتن نه دریایی جنوب بعد میگفت بندر بعد میگفت کیش تا اینکه به کیش هدایت شدم و اینکه لله اکبر روزی که بلیط برگشت داشتم دلم اینجا بود و میگفت بمون،الله اینکه
خواستم نشون ببینم و دوبار بلیطم تاخیر داشت و زنگ زدن پرواز تاخیر داره گفتم پس باید بمونمی و استاد من فقط دویست هزار تومن پول داشتم و فقط تونستم یک جا یک شب بلیط بگیرم ولی ولی شرایط جوری شد که همسرم حمایتم کرد و حتی خودش به اینجل اومدم و محبت هایی که قبل به من داشت ولی من نمیدیدم و واقعا خدارشکر میکنم که چهار با تضادهایی که اینجا دیدم علاقه ام به همسرم به شدت بیشتر شد و واقعا عشق واقعی روبه خودم درک کردم و آون صداقتش رو به من و واقعا فکر میکردم به من اعتماد نداره ولی الله اکبر خدارصدهزلر مرتبه شکر ار اعتمادی که بینمان هست والان من نزدیک بیست روز درشهر دیگه تنهایی تنها دارم زندگی میکنم و فقط من هستم و سایت عباسمنش و خدارشکر میکنم و جالب هست که حتی گفتم اینقدر میخوام تنها باشم که گوشیم رو هم خاموش کردم و خواستم همسرم تبلت روبراه بیاره که بتونم توسی باشم والان هر آنچه خواستم شد مثل شما استاد که تنها برای خودتون خلوت میکنید و مریم جان هم با خودش تنهایی رو داره من هم الان به کمک الله مهربان چنین شرایطی رو خلق کردم و اگر کمک آب نبود من هیچ کار نمیتونم انجام بدهم و خودش شرایط اتفاقات آدم ها و موقعیت رو همه چی رو جوری درست کرد که من درامنیت کامل اینجا بمون و اگرچه شما بگم من الان توان هتل که خدا برام درست کرد شرایطش رو شبی 90 هزار تومن استاد فقط 90 هزارتومن دارم پرداخت میکنم و یاد اولین سفر دبی رفتن شما میفتم البته اونجا خارج بود (😁😁😁😁😁😁 ) ولی در کل چیزی که خیلی خیلی عجیب هست آب و هوای اینجا که خود مردم ظهر تو خیابونای نمیرم میگن گرم هست ولی من ساعتها ظهرساعت 2 و 3 حتی تو خیابونیست راه میرفتم اوایل برای کار و اصلن متوجه گرما نمیدم و دقیقا فقط عشق میکردم که تنها اومدم مسافرت اون هم کیش با تورمی که میگن هست ولی برای من بهترین ها اتفاق افتاد.استاد من به رستورانی هدایت شدم که خود راننده ها نمی دونسخن چنین رستوران عالی کیش داره و واقعا غذایی محشری داشت واین که استاد من قصد مهاجرت دارم و اگر بتونم اینجا تکامل رو طی کنم امیدوارم بتونم مهاجرت بزرگتری رو تکاملی داشته باشم،به امید الله مهربان.
و اینکه هر روز بتونم میام و کامنت میگذارم تا رد پایی برای خودم گذاشته باشم.
اول اینکه هیچ وقت تو کلام هم نگید شرایطش رو ندارم و همواره در ذهنتون این فکر رو داشته باشید که خیلی زود و راحت میشود کارهارو انجام داد و راحت میتونید وشرایطش رو دادرید که دوره هارو بخرید.
دوم اینکه مهمترین مطلبی که استاد در تمام دوره ها وتمام صحبت هاشون هم گفتند مسیر توحید بوده و ارتباط هر یک از ما با منبع بوده و چیزی که حلال تماممسائل ما بوده و هست خود رب درک این قضیه هست.و دوره عشق و مودت هم یکی از بهتررریییننن بهتریییننن بهترین دوره های عالی استاد هست که واقعا تو زندگی هر فرد تاثیر گذار هست و کمک کننده و لازمه زندگی انسان هست چون ما یک انسان همیشه در ارتباط با بخشی از یک جامعه هستیم و همیشه باید رفتارمون و افکارمون آنطور باشد که به نفع خودمون و اطرافیانمون باشد.
حالا در دوره عشق و مودت چیزی که من رونجات داد و رابطه ام رو با همسرم عالی تر کرد و استاد خیلی تأکید دارند اون هم اصل ارتباط هر فرد با خدای خودش هست که باید بهش صد در صد توجه کرد و اینکه رابطه ما با همسر،فرزند،
پدر،مادر،دوستان،رئیس،
همکار،رئیس جمهور ووو خیلی افراد که برای ما اولویت هستند در زندگی به حداقل باید برسه و همه اینها در مرحله بعد از رابطه با خدا باید قرار میگیرند و اگر ما بتونیم ارتباطمون رو با خداوند در اسن جهان درست و دقیق پیدا کنیم و در اون مسیر حرکت کنیم و هیییچچچچ ارتباطی در حد ارتباط خودمون با خدا با اهمیت ندونیم ما خوشبخت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت هستیم.نکته دوم در این دوره کامل توضیح داده میشود اینکه ما در زندگی مسؤول خوب کردن حال تنها و تنها و تنها خودمون هستیم در زندگی و نه خوب کردن حال بقیه این موارد در این دوره به طور شگفت انگیزی آموزش داده میشود و خیییلیییی موارد دیگر که گفتم برای ما انسان ها که هر دوره با گروهی از اجتماع انسان ها در ارتباط هستیم و صرفا یک رابطه عاطفی رو نمیخواهیم و هر ارتباطی در هر دوره ای از زندگی مون رو باید بدونیم چ روش رفتار و برخورد کنیم،
امیدوارم تونسته باشم راهنمایی کرده باشم.
در پناه الله مهربان ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
خدای قشنگممممنونم سلامممممممم ..خدایا شکررررررررت که منو به این فایل به این کامنت هدایت کردی
آخ خدایا دوستت دارم ..مرسی خدا دمت گرم…همینجوری حمایتم کن…خدایا نمیدونم چی بگم..خدایا حتی یه لحظه منو به حال خودم رها نکن..خدایا میخام فقط تو کنارم باشی خدایا میخوام اونقدر عاشقت بشم اونقدر زیاد که دیگه بی نیاز از هرکسی بشم.. خدایا ازت میخوام که با کمک تو و با حس وجود تو و عشق تو دنیای جدیدی رو حس میکنم..حتی میخوام انتهای معنویت باشه ..خدایا قلبم رو و روحم رو دو زندگیم همه و همه مال توههه..همش مال تو…خدایا من آن توام مرا به من باز نده…خدایا طعم خوش همراه بودن با تو ..حرف زدن با تو..زندگی با تو و عاشق تو بودن رو بهم بده… دوستت دارم..منتظر روزی هستم که بیام اینجا بنویسم که با تمام وجود عاشقتم وتو برای من بس هستی..دوستت دارم خدایا
صالحه عزیزم عشقم دوست خوبم ..چقدر خوب نوشتی ..چقدر بهت افتخار میکنم چقدر تو لایق همه چی هستی ..دیدنت کامنت تو و اونچه که تجربه کردی چقدر لذت بخش بود .. خداروشکر میکنم که یکی از بنده هاش و یک زن داره مسیر درستی میره و داره کیف زندگیش رو میبره..خداروشکر میکنم که همه چی داره برات خیلی قشنگ میشه.. امیدوارم در پرتو ایزد یکتا بدرخشی ️️️
چه تجربه ی شیرینی داشتی امیدوارم الان بعد یه سال خیلی پیشرفت کرده باشی، چقد عاقل و بادرایت عمل کردی حتی همون زمان که از قانون نمیدونستی ولی متوجه این الگوی تکراری شدی واقعا نمیتونستم از تحسین کردنت بگذرم، چقدر عالی از ترست گذشتی درست میگی دقیقا همه ی محدودیت هایی که ما داریم بخاطر ترس های ماست و هیچ کس مقصر نیست جز خودمون منم دوره ی عزت نفس رو خریدم و دارم سعی میکنم وارد ترسام بشم و البته روندم کند تره ولی میدونم که باید این تکامل طی بشه،تو کامنت دومت هم نوشتی که ما مسئول خوشحال کردن کسی جز خودمون نیستیم و این جملت نهییب خوبی بهم زد ،رابطه ی سرشار از توحیدت با الله یکتارو تحسین میکنم امیدوارم خوش بدرخشی و اگر اگاهی های جدیدی در مورد روابطتت داشتی خوشحال میشم بگی
این جا حالم خوب است خوبتر از همیشه یه نوع حس خاص حسی از نوع عشق و آرامش که قبلا تجربه نکرده بودم این رو مدیون کسی هستم که همیشه پشتیبانم بوده و در همه حال همراه ام بوده و منو دوس داشته اما من هیچ وقت متوجه اش نبودم او همواره یار و یاورم بود اما من نفهمیدم اما الان می فهم او را پیدا کردم و همواره با او در حال عشق بازی هستم
من او را یاد می کنم او مرا
من از اون هستم و او از آن من است
من به سمت او می روم اون دوان دوان به سمت من می آید
من هر چه را بخواهم او بدون چشم داشت برایم فراهم میکند
او خیلی رئوف و مهربان است مهربان تر از مادر
همیشه دست هایم را میگیرد و مرا به راه درست هدایت میکند اگر خطایی کنم او مرا می بخشد
نزدیک تر از همه به من حتی از رگ گردنم
من همواره در آغوشش هستم او مرا نوازش میکند
یه حس فوق العاده نمی تونم وصف اش کنم
او هیچ وقت مرا تنها نمی زارد حتی بعد از اینجا دوباره به سویش باز میگردم به جای بهتر از این جا پر از عشق و نور و زیبایی و آرامش و جاودانگی
آری او کسی نیست جز پروردگارم الله
قدرت مند ترین پروردگار جهان هستی ،مهربان ترین و بخشنده ترین رب
با او باشی دیگه زندگی ات عوض میشه یه جور دیگه به دنیا و آدم ها نگاه میکنی به کسی وابسته نمیشی و کسی رو الکی بت نمی کنی برا خودت از کسی انتظار بی خودی نداری دیگه همه رو دوست داری به همه کمک می کنی به همه چیز عشق میدی عشق بی قید و شرط اره عزیزم تو خیلی عظیمی تو اشرف مخلوقاتی تو خاص ترین مخلوق الله هستی که وقتی تو رو آفرین به خودش آفرین گفت تو حتی از فرشته ها هم برتری تو روح بزرگی داری الله از روح خودش به تو داده چه چیزی بزرگتر و بهتر از این که ما از خداییم
تو خیلی با ارزشی ، قدر خودت رو بدون خودت رو باور داشته باش خدای خودت رو باور کن کسی که با الله باشه نه نگران هست نه غمگین پس خودت رو به خالق اثبات کن نشون بده که لیاقت اش رو داری لایق این همه لطف و نعمت و فراوانی و زیبای رو داری تو خلق شدی برای خلق اهداف ات
خودت رو دوس داشته باش و کمک کن دیگران هم خودشون رو دوس داشته باشن و زمین رو جای بهتری برا زندگی کن
این رو بدون که تمام کائنات مسخر فرمان حرکت تو هستن پس اقدام کن تا فرصت اش رو داری واز بودن با پروردگار خودت لذت ببر
من یه مدت هست که روابط ام با خودم و خدای خودم بهتر شده یه حس فوق العاده یه نوع آرامش نمی دونستم این متن رو کجا بفرستم که با دیدن این فایل تصمیم گرفتم اینجا بفرستم
من نظرات دوستان رو در قسمت های مختلف سایت میبینم و واقعا خیلی عالی هست کلی انرژی میگیرم و یادداشت برداری میکنم از همه دوستان کمال تشکر رو دارم بخصوص استاد عزیزم آقای عباس منش
ان شاءالله همیشه موفق باشید و این روند همیشه ادامه داشته باشه
سلام به استاد عزیز و خوبم سلام به عزیزدلشون مریم خانم متین وموقر و دوستداشتنی
میخام در این فایل از یکی از باگهام بگم که هم برای خودم رد پا بشه و هم کسانی که در این مدار هستند راهنمایی براشون باشه
اقا قضیه از این قراره که به لطف عنایت خدا از چهره و اندام بسیار خوبی برخوردارم و از خانواده خوب و تحصیلات بالا و شاغل و با شخصیت خوب اجتماعی …
اینها روگفتم تا برسیم به اینکه سطح کیس های مورد نظرم رو عنوان کنم
هر کسی منو میدید میگفت حتما انتخاب همسرت یک فرد بسیار ایده ال عین خودته …
و یا اینکه میگفتن سطح توقعاتت بسیار بالا خواهد بود
اما واقعیت این بود که با داشتن همه فاکتورها کیس های ازدواجی من افراد بسیار موفقی نبودند
آدمهای معمولی …
آدمهایی که از لحاظ. مالی پیشرفت خوبی نداشتند و بقول معروف زندگی کارمندی بودند …
درونم میگفتم من همه فاکتورها را برای انتخاب عالی دارم اما کیس ها اونطور که من میخام نیستند
و این باگ وقتی برای من واضح شد که طبق معمول لیستی از افراد خواستگار که در محل کار سمت من اومده بودند رو داشتم برای مادرم تعریف میکردم …
هر کدام را که میگفتم همگی اخلاق خوب ، انسانهای شریف با محبت اما کارمند …
کارمند که میگم منظورم اینه که میتونستند ی زندگی معمولی رو اداره کنند وگرنه افراد کارمندی هم هستند که با ذهن ثروتمند دارای تمکن مالی خوب هستند
حتی افرادی که شغل آزاد هم داشتند باز در همین سطح مالی بودند
وقتی داشتم برای مادرم تعریف میکردم مادرم گفتند : تمام کیس های تو همینطوری هستند … و ی نفر که وضعیتی مالی که تو مدنظرت هست وجود نداره …
یهو ی چراغ تو ذهنم روشن شد … الگوی تکرار شونده … از افرادی که در یک سطح مالی شبیه بهم هستند …
حالا گشتم ببینم تو ذهن من چی میگذره که این اتفاق داره می آفته
۱- در من باور کمبود افراد ثروتمند وجود داره
۲- توجه من به افرادی هست که به ظاهر میگم نمیخام اما عملا باهاشون درگیر و فرکانس میدم
چگونه ؟
جوابم بهشون منفی هست و قطعا باهاشون ازدواج نمیکنم ولی از مصاحبت با اونها وتحسینشون لذت میبرم … به قول معروف وقت میگذرونم … درونم اینه که نمیخام اما از اینکه پیگیر من هستند استقبال میکنم
جوابم منفی هست اما از درون بهشون توجه میکنم …
حالا ی مثال میزنم که بهتر جا بیفته
ی همکار دارم که میدونم مدتیه پیگیر منه واز من خوشش میاد و دلش میخاد که بهم نزدیک بشه و احتمالا همین روزها حرف دلش رو میزنه
من میدونم که این آدم ، آدم مدنظر من نیست ..
دیروز به بهانه کتاب بمن تماس گرفت که کتاب رو بیاره ،
من توی اتاقم نبودم برگشتمشماره ایشون رو دیدم که زنگ زده ، گوشی رو میخاستم بردارم که بهش بزنگم که من هستم هدایت الله اومد و بهم گفت :
استپ !!!
بهش توجه نکن
مگر نمیخای فرکانسی که رو این سطح از آدمها افتاده رو عوض کنی ؟
بهش بی توجهی کن ..
تماس نگیر …
شاید بظاهر این باشه که دور از ادبه و بنده خدا خواسته کتاب بیاره و تو به رو خودت نیار که اون به سمتت تمایل داره و کتاب رو ازش بگیر و اینکه چیزی نیست …
اما درون خودم رو که میدونستم چیه ؟ درون من ی احساس لذتی بود از توجه وتمایل اون آدم به خودم …
چرا میخاستم بهش زنگ بزنم که کتاب رو بیار ؟
واقعا مسیله کتاب بود؟
نه !!!
اصل داستان جلب توجه بود … به صورت شیک و مجلسی …
من داشتم فرکانس میدادم
فرکانس توجه به ناخواسته …
اون آدم خواسته من نبود
پس باید آگاهانه اعراض میکردم تا آروم آروم کیفیت افراد اطرافم عوض بشه
چرا منی که همه فاکتورهای خوب رو دارم اما آدمهایی با کیفیت شبیه بهم ( معمولی )جذب میکنم ؟
کجای کارمیلنگه ؟
کار از اونجا میلنگه که ناخواسته با توجه ( تحت عنوان سرگرمی ، تحت عنوان لذت بردن ، تحت عنوان کنجکاوی ) به این افراد توجه و فرکانس میفرستم
و تماس اون همکارم که میخواست کتاب بیاره و خودم میدونستم که تماس مجدد من برای آوردن کتاب نیست ، بلکه ی جورایی جلب توجه بود …
و این ناخواسته اتفاق می افتاد
بنظرم هر کسی درون خودش میدونه که چه نیتی داره … شاید به ظاهر همه چی اکی باشه و من هیچ عکس العملی نشون ندادم که دال بر تمایلم بهش باشع اما اون حس جلب توجه کردن ، اون آدم رو به اسم ادب و یا آداب معاشرت ، شیفته و جذب خودم کردن …
اینها فرکانس داره و برای رفتن این آدمها از زندگیم و ورود آدمهای جدید باید آگاهانه کانون توجهم رو از این آدمها بردارم
نخام که عاشقم بشن ، شیفته ام بشن ، تحسینم کنن و بعد بگم من اینها رو نمیخام
خوب اگر نمیخای چرا فکرت درگیر رفتار ، کرداری هست که جلوی اونا خودت رو بیشتر نشون بدی ؟
به قول معروف الاعمال بالنیات …
آداب معاشرت ، تحسین شدن ، ادب داشتن خوبه اما وقتی این اعمال رو برای فرکانس جذب میفرستی انتظار نداشته باش که کیفیت آدمهای زندگیت عوض بشن
من باید آگاهانه محترمانه از این کیفیت آدم بگذرم و آدمهایی که مورد پسندم هستند رو تحسین و یادآوری فراوانی این جنس آدمها رو بکنم تا آرام آرام فرکانسم بسمت خواسته هام برن …
و اینکه من باور کمبود افراد موفق دارم در حالیکه بسیار افرادی هستند که هم ظاهر خوب و هم وضع مالی مناسب دارند که فقط باید بگردم الگو پیدا کنم تا ذهنم براش منطقی بشه …
انشاللع بزودی این باگ درونم حل میشع ونتیجه رو میام مینویسم
مدت زیادی هست که از گوش دادن به فایل های استاد عباس منش،دور شدم.
اما ایمان دارم خالق هستی همیشه در حال کمک و راهنمایی منه.
چراکه امشب دوباره در سایت عضو شدم و پیام شما دوست عزیزم رو دیدم.
پیامی که دقیقا مصداق زندگی منه…
من هم با اینکه شرایط خوبی داشتم و دارم ،تو زندگی با آدم هایی رو به رو شدم که واقعا مد نظر من نبودند و من برخلاف میل باطنیم ،برای تجربه و کنجکاوی اون رابطه رو پذیرفتم و فکر میکردم قدرت اینو دارم که طرف مقابلم رو مثل خودم کنم…
همه شما نتیجه ی چنین تفکری رو میدونید، شکست … بله شکست
اما از خداوند سپاسگزارم که هر روز کمکم میکنه تا اون آدم از زندگیم بیرون بره.
از خداوند سپاسگزارم که میدونه خواسته ی قلبی م و ایده آل م از همسر چیه و همینطوری معجزه آسا کمکم میکنه.
آرزوی عزیزم ، دختر خدا
ازت ممنون و سپاسگزارم.حرفات باعث شد یاد بگیرم چطور فرکانس متناسب با خواسته م رو بفرستم.برات آرزوی خوشبختی ، سعادت و ثروت رو دارم.
استاد عباس منش عزیز،از شما و تیم حرفه ای تون بسیار سپاسگزارم.🙏💚
اول متشکرم از توجه و کامنتی که برایم گذاشتی …. این چراغ آبی بغل پروفایل ی حس خوب داره که نگو … تجربه دوستان … اشتراک گذاشتن حس ها و آگاهی ها …بهرحال ازت متشکرم
جونم برات بگه که بقول خودت برای کنجکاوی و یا تجربه نا خواسته فرکانسی فرستادیم که کیفیت افراد رو تو زندگیمون اورده پایین ..
وقتی استاد میگن که اعراض کن ما فکر میکنیم فقط از ی سری حس هایی مثل ترس ,نگرانی یا غم شبیه به اه و ناله و گریه باید اعراض کنیم در حالیکه اعراض از هر چیزی که تو نمیخوای و ایده آلت نیست رو باید بکنی
اعراض از یک سری اخلاق هایی که مورد پسند تو نیست
اعراض از یک سری ادمهایی که اونی که تو میخای نیستند
اعراض از یک سطح زندگی که مد نظر تو نیست
آگاهانه بهش بی توجهی کنی
نه اینکه بگی این که کاری به من نداره بذار باهاش سرگرم شم , بذار ببینم چی میگه , بذار ببینم تو سرش چی میگذره و یا اینکه میدونیم طرف مد نظر ما نیست ی جوری باهاش حرف میزنیم و زیر پوستی تشویقش میکنیم که حرف دلش رو بزنه بعد ی مدال به افتخارات جذاب بودن و کلی هوا خواه داشتنمون اضافه میشه و خبر نداریم که ما با این کار وقت و انرژی و فرکانس ارزشمندی که رو که میشد بریم باهاش جواهر و طلا بخریم دادیم به ی مشت بلدیجات …
و اینجاست که آگاهانه باید اعراض کرد
هیچ عکس العملی بهشون نشون نداد
و اگاهانه شروع کنیم به توجه به افراد موفق مثلا میریم بیرون ی نفر که از لحاظ ظاهری با خواسته ما اکیه تحسین و تایید کنیم و یا اینکه ی نفر از لحاظ مالی موفقه رو تحسین میکنیم و میگیم ببین هست الان که تو داری بهش توجه نشون میدی قانون و خدا این مدل ادمها رو در مسیر زندگیت قرار میده
آگاهانه باید کیفیت ادمهای زندگیمون رو عوض کنیم
دست از تلاش برای تغییر ادمها برداریم
اصلا لاله جان میدونی که تلاش برای تغییر دیگران از کجا میاد ؟ از باور کمبود , تو ذهن ما طوری برنامه ریزی شده که میگه شخص مناسب نیست همه ی عیبی دارن بیا رو این کار کن بکنش همونی که خودت میخوای…
اصلا ی چیزی وقتی که جنس خوب و با کیفیت وجود داشته باشه و تو ایمان داشته باشی هست فقط باید چند تا فروشگاه رو وقت بذاری و بری بخری میری اون جنس تعمیر شده رو بخری ؟
رفتار ما با ادمها دقیقا همینه ..
ما فکر میکنیم نیست میگیم بذار همینو تعمیرش کنم ازش استفاده کنم , که اینها همه اش از باور کمبود میاد
بجای اینکه وقت بذاریم و رو اون ادم کار کنیم تغییرش بدیم که هیچی هم توش نیست و محکوم به ناکامی و خستگیه ی کم خودمون دوست داشته باشیم همون وقت و انرژی رو برای خودمون بذاریم
خودمون رو تغییر بدیم
بشینیم ببینیم چه چیزی داره باعث میشه ما احساس کمبود کنیم ؟ آگاهانه عین ی بچه باهاش حرف بزنیم ذهنمون رو قانع کنیم هر روز براش تکرار کنیم تا باورش بشه
میدونی ما خودمون رو دوست نداریم
وقت نمیذاریم اگر نصف وقتی که برای ادمهای دیگه گذاشتیم برای خودمون میگذاشتیم تا الان همه اون ناکامی ها حل و وارد مسیر دیگه ایی از زندگی شده بودیم که فقط توش نعمت و ثروت و فراوانی بود
اینها صداهای ضمیر ناخوداگاه ماست
همون جایی که تمام اتفاقات زندگی ما رو رقم میزنه
اگر اگاهانه روش کار بشه بعداز ی مدت سیمان ذهنی میشکنه , کم کم وا میده شل میکنه و ارام ارام میبینی که هر جا ی تفکر شبیه به گذشته خودت رو میشنوی مغز الارم میده میگه نه این نیست و اونجاست که نتایج کم کم میاد
و ی چیز دیگه هم توی بحث روابط و تغییر افراد هست
اینکه ما میل به حمایت کردن داریم .. میخایم خدایی کنیم .. بابا وظیفه مانیست و چقدر این نگاه محکوم به شکسته .. ما چیکاره ایم که برای کسی دلسوزی میکنیم و میخایم که ی نفر رو حمایت کنیم باهاش حرف بزنیم قانعش کنیم تغییرش بدیم و این عملا شرکه خداست
کاری که وظیفه ما نیست و ما انجامش میدیم و میشیم کاسه داغ تر ازآش و نتیجه هم میشه این ناکامی ها و از رابطه ایی به رابطه دیگر و اخرش هم سرخورده میشیم که بهتره تنها بمونم اعصابم راحتتره
در حالیکه اون ادم گناهی نداره اون مامور الهی هست که نتیجه فرکانس ما بهمون برگردونه
پس آگاهانه دست از حمایت کردن برمیداریم حالا این حمایت کردن لزوما حرکت بزرگی هم نیستا حتی در حد دردو دل شنیدن و یا صحبت کردن برای متقاعد کردن همه اینها از میل به حمایت میاد که در اخر خودمون حس کنیم چه انسان شریفی هستیم و یا اون بگه تو چقدر مهربونی و ما رو تایید و تحسین کنه که همین میل به تایید و تحسین شدن از کمبود عزت نفسه و اونم بایدآگاهانه قطع بشه و اونقدر رو صلح با خودمون کار کنیم که وقتی ی نفر ما رو تحسین میکنه تو مغز و ذهن ما فقط یک لبخند و تایید و محبت دیده بشه نه اینکه اونقدر ذوق کنیم که بخایم خودمون و وقت و انرژیمون رو وقف اون ادم کنیم ..
بهرحال همه ما تحسین شدن رو دوستداریم اما مشکل از جایی شروع میشه که برای تایید دیگران از خودمون کار اضافه , رفتاری که تو وجودمون نیست و حس رهایی رو از ما میگیره انجام میدیم
لاله جان اینها رو برای خودم نوشتم تا یادم بمونه امیدوارم برای تو خواهر عزیزم هم کاربرد داشته باشه …
خیلی وقته دنبال این بودم که ببینم پیامم رو دیدی یا نه
امشب متوجه شدم عزیز دلم…
نمیدونی که چقدر خوشحالم…
خوشحال از اینکه چقدر شبیه به هم عمل کردیم و حالا تو متوجه شدی چطور باید فرکانس هات رو تغییر بدی تا خواسته هات وارد زندگیت بشن و من میتونم از تو یاد بگیرم و توی دلم از داشتن دوستی به خوبی تو شاد باشم.دوستت دارم آرزو جان …
چقدر از وقتمون رو صرف ناخواسته هامون کردیم و همه ی اینا از باور کمبود بود …
وای که چقدر میترسم از این باورها،باورهایی که موجب رفتار غلط میشه و این رفتار غلط چه تاثیری که تو وجود و زندگیمون نمی زاره…
آرزوی عزیزم،من دارم اولین قدم هام رو بر می دارم و باید صد باره پیامت رو بخونم چراکه باور کن تک تک کلمه هات برای من بود.
آرزو جانم باز هم منتظر پیام های بی نظیر تو هستم.همه صحبت های استاد رو به خوبی درک کردی و زیبا و بسیار کاربردی بیان میکنی.
دقیقا دیشب از خدایم هدایت خاستم که چرا همیشه افراد شبیه ره جذب میکنم که اصلا با چیزی که میخایم تفاوت دارن و امروز صبح به کامنت شما هدایت شدم
تشکرررررر از کامنت قشنگت دقیقاااا مشکل مه هم همی است تمام توجه مه به ناخواسته است از روی کنجکاوی یا جلب توجه و تحسین باید آگاهانه اعراض کنم و به کسایی توجه کنم و تایید و تحسین کنم که مطابق به خواسته ام است
خدایا شکرررررتتتت آرزوی عزیز برت آرزوی بهترین ها ره میکنم
سلام آرزوجان بسیار بسیااار لذت بردم از کامنت پرمغزت 👍
حرفات برام کوبنده بود چون من هم دقیقا به افرادی در درونم فکر میکنم برای جلب توجه ؛ بعد از اینطرف میگم چرااین ادماوارد زندگیم میشن یعنی در اصل ناخوداگاه فرکانس میفرستم وازقانون جذب به ضرر خودم استفاده کردم .ممنونم که نظرت رو نوشتی و باعث واضح شدن قدم بعدیم شدی
من باورکمبوددارم ..وروی احساس لیاقت وعزت نفس سعی میکنم کارکنم.
باور کمبود پاشنه ارشیل همه ماهاست و اساسی باید روش کار بشه
سعی کن اول رو عزت نفست و در صلح بودن با خودت کار کنی و بعد ارام ارام فرکانس افراد دلخواه رو بدی به عینه میبینی کیفیت افراد زندگیت تغییر میکنه
من خیلی تو مبحث روابط گیر داشتم و تلاش کردم که در انتها فهمیدم قبل از کردن کردن روی روابط من باید در مدار بی نیازی قرار بگیرم
یعنی اول با خودم دوست بشم که اگر وارد رابطه ایی میشم لذت بیشتری ببرم نه اینکه اگر اون نبود کم انرژی و بی حوصله بشم که این مدل رفتارها منو به نیاز بیشتر هدایت میکنه و تا روزیکه این جنس حس درون من وجود داره بهترین هم توی زندگی من بیاد در اخر از زندگیم میره و موندگار نیست
پس ما باید اول رو خودمون کار کنیم
ما به حال خوب برسیم بعد اونو با دیگری تقسیم کنیم
میدونی کلا وقتی که تو خوب باشی همه ادمهای خوب دور بر تو میان
منم از کسانی هستم که این دوره رو چندین وچند بار کار کردم .
بازم کار خواهم کرد چون تکرارشم بازم مطالبی رو برات یاد آوری میکنه که نیازه ما بدونیم.
این دوره دوره ی خیلی خوبی بود.یادمه خیلی مشتاق بودم این دوره رو بخرم چون تو روابط عاطفی خیلی مشکل داشتم .
واتفاقا این دوره رو به این منظور خریدم که هم خودم خیلی متعهدانه وهم همسرم گوش بدیم .
البته هر کدوم جداگونه گوش کردیم.
یادمه وقتی برای بار اول گوش کردم ،با توجه به صحبتهای استاد فقط همسرم وکارای همسرم جلو چشمم وتو ذهنم تداعی میشد.
به همین جهت زیاد موفق نشدم تغییری بکنم چون نظرم این بود که اکثر مشکلات ما، از سمت ایشونه .
وجالب بود که همسرمم وقتی گوش میداد،بیشتر یاد اشتباهات من میفتاد .
البته متوجه ی اشتباهات خودشم میشد چون بعضی از موضوعات بقدری واضح گفته میشد که مشخص بود چ کسی اونخصیصه ها وضعفها را داره .منتهی همسرم برای من اون قسمتهایی رو با حالت تهاجمی عنوان میکرد که منو مقصر بدونه .
بله وقتی برای بار اول گوش کردیم متاسفانه به جای اینکه مشکلی رو حل کنیم ،دامن هم به مشکلات زدیم .
ولی از اونجایی که من دنبال تغییر واقعی ودرست برای ایجاد رابطه ی بهتر بودم به همسرم گفتم میخام یه بار دیگه گوش بدم حتی اعتراف کردم که اکثر جلساتش رو با این دید ،گوش کردم که فکر کردم تو رو مقصر جلوه بدم .
واین جالب نبود وباعث تغییر در من نمیشد و هیچ اتفاق خاص مثبتی تو روابط ما شکل نگرفت .
انگار هردومون دنبال مچ گیری طرف مقابلمون بودیم .خب طبیعتا این به روند خوب روابطمون کمکی نمیکرد.
تا اینکه تصمیم گرفتیم یه بار دیگه گوش بدیم بدون اینکه راجع بهش با هم صحبتی کنیم ونظری بدیم .
ینی هر کی شخصا برای خودش وبرای بدست اوووردن آرامش خودش ،گوش بده وهر استنباطی که کرد همونو انجام بده بدون توضیحی !
خودم به شخصه خودمو متعهد کردم گفتم ناهیداندفعه این دوره رو فقط با تمرکز کردن روی خودت گوش بده تا ببینی چ نتایجی میگیری .
به همین جهت سعی میکردم،هر جایی که افکارم سمت همسرم میرفت، افکارمو جهت دهی کنم سمت خودم .
اندفه برداشت من خیلی با قبل فرق میکرد.
متوجه ی خیلی از اشتباهات خودم شدم.
مهم تر از اینکه متوجه شدم هر اتفاقی بین منو وایشونه، مقصر وعاملش خودمم .
ودرک این موضوع برام خیلی ارزشمند بود .
خودش خیلی کمکم کرد که دست از خیلی از جنجالها بردارم .
وانقد با خود محوری نرم جلو .
تنهاجلسه ای که هر کاری کردم تمرکزم روی خودم بره ونرفت جلسه ای بود که در مورد وابستگی صحبت شد.
چون همسر من به شدت این نقص رو نسبت به من داشت و البته هنوزم داره منتهی شدتش خیلی کمتر شده ولی هنوزم داره.
ومن خوشبختانه این ضعف رو در خودم نداشتم .
این دوره نگاه منو به خیلی از مسائلی که بینمون بود عوض کرد.
سطح توقعاتمو خیلی پایین اووورد.
اینکه صددرصد خودمو مقصر بدونم وخودمو عامل بوجود اومدن اتفاقاتی که بینمون میفته بدونم .
حتی بابت کسب در آمدش ورسوندن من به خواسته هام .
همه وهمه رو باید کنار میزاشتم .
اینکه یاد گرفتم راحت از همسرم درخاست کنم .
دنبال این نباشم که فک کنم به خاطر دوست داشتنش باید خودش بفهمه .
به قول استاد نه ، اونا نمیفهمن باید تقاضا کنید.
اینکه باور کنم افکار من اتفاقات زندگیمو خلق میکنه .
اینکه چقدر میتونم نسبت به همسرم احساسموخوب نگه دارم.
اینکه چقدر توانایی تمرکز به نقاط مثبت همسرم رو دارم .
وباید این جزع ویژگیها و خصلتهای من بشه که تا جایی که میتونم ذهنم رو از نقاط منفیش کنترل وجهت دهی کنم به نقاط مثبتش .
واگر نتونستم به زیبایی های جهان اطرافم توجه داشته باشم .
خلاصه مثل همیشه وظیفم باید نگه داشتن احساس خوب باشه .
مهم تر از همه اینکه دنبال بهانه یا توجیهی نباشم .هیچ منطقی برای جهان قابل قبول نیست که تو بگی اینجا حق با من بود .
جهان فرکانس تو رو دریافت میکنه وطبق فرکانسی که خودت فرستادی بهت پاسخ میده .
حالا اگه مثبت باشه مثبت دریافت میکنی ینی خودت خالق اتفاقات خوب یا بهتری میشی و وقتی منفی باشه نبایدمنتظر اتفاقات خوبی باشی .
بله تکتک این آموزه ها نه به سرعت ولی کم کم روی افکاروباورهای من تاثیر گذاشت و هر دفه کمی بهتر از قبل ،تغییرات مثبتی تو روابطمون بوجود اومد.
سعی میکردم همسرمو کنترل نکنم که ببینم ایشون چ تغییراتی میکنه .چون این موضوع باز منو از تغییرات مثبت دور میکرد.نه که اصلا کنترل نکنم سعیم براین بود که ذهنمو جهت دهی کنم که کنترل نکنم در واقع جلوشو میگرفتم .
دیگه باور کردم اینکارا ،زرنگی نیست و هیچ اتفاق جالبی ازش در نمیاد.
بنابراین باید یاد بگیرم اگه نتایج خوب میخام ،اگه دنبال آرامشم ، خودمو گول نزنم و مسیر درست رو پیش بگیرم .
این همه سال با خود خواهی با زرنگی با خودمحوری خاستم زندگی خوبی بسازم .
چی شده ؟!!!
هیچی !
به هیچ جا نرسیدیم که هیچ .حتی آرامشی هم برامون نمونده بود.
من تو روابط عاطفی نیاز داشتم از بیس ،از زیر بنا خودمو بسازم باید تغییرات بزرگی میکردم .
باید نگاهمو ،نگرشمو عوض میکردم .
شاید مدت زمان زیادی برد اما تغییرات خوبی کردم .
جالب اینجا بود که همسرم با تغییرات من تغییرات بسیار زیادی کرد.
تغییرات ما یه دفه و تو تایم کمی نبود.شاید تو این 3ساله آروم آروم اتفاقاتی افتاد .
البته ناگفته نمونه هنوز من تو یه سری از مسائل،مقاومتها وترمزهایی دارم که توش گیرم .
هنوز رضایت کامل از خودم ندارم .
اندفه خیلی مشخصه که این مشکلات از طرف شخص خودمه .
میدونم اگر این مقاومتها وترمزهای من که یکیش پاشنه آشیلمه وبیش از اندازه بهش حساسم ،درست بشه .همه چی حل میشه ومنم میتونم با شهامت بگم، من تو رابطه با همسرم خوشبختم .
متاسفانه هنوز نتونستم این مورد رو تغییر بدم.
هنوز تو این موضوع افکار وباور هام همون چیزیه که خودم فکر میکنم درسته .
میشینم برای خودم از همه ی جوانب بررسی میکنم گاهی حق کامل رو به خودم میدم گاهی هم میگم نه ناهید داری باز مسیرو اشتباه میری .
فعلن این درگیری ذهنی رو دارم .
تو این راستا خیلی از خودم مایه گذاشتم که نگرشمو تغییر بدم یه جورایی زور زدم تلاش کردم اما هنوز موفق نشدم .
قبلاً خیلی خودمو بابت این موضوع سرزنش میکردم .
از وقتی که دوره ی احساس لیاقت رو کار کردم .دست از سرزنش خودم برداشتم .
چون به هرکی بگم ،میخاد بهم بگه وااای چرا ناشکری میکنی ؟
چرا قدر داشته هاتو نمیدونی ؟
همه حسرت داشتن شوهری مثل تو رو دارن که باهاشون اینطور برخورد کنه .
چون همسرم نسبت به من خیلی عشق میورزه .
تازه چیز زیادی از من نمیبینه ،اینه .
وای به حال اینکه منم روزی بهش بچینمو و ازش تعریف کنم . مطمئنا دیگه از خود بیخود میشه .این چیزیه که خودشم میگه .از این بحث که بگذریم باید بگم هم من ،هم همسرم تغییرات مثبت زیادی نسبت به هم داشتیم .
واقعن هر باری که نسبت به چند ماه قبل خودمونو مقایسه میکنم میبینم روشن فکر تر ،منطقی تر وعاقل تر واینکه احترام بیشتری بهم میزاریم وخداروشکر آرامش بیشتری داریم .
از دعوا ومشاجره هامون خبری نیست واینا خودش خوبه .
من که آرزومه و از خدامه این مشکلم تو درونم حل بشه
تا هم خودم وهم همسرم لذت بیشتری از زندگی ودر کنارهم بودن ببریم .
همیشه از خداوند درخاست آرامش درونی دارم .من دیگه نمیدونم چ راهی رو باید برم .رهاش کردم تا ببینم چی پیش میاد.
همسر وابسته ی من ،به نسبت قبل وابستگی هاش خیلی کمتر شده ومثل گذشته دیگه اذیتم نمیکنه .
از درون همونه ولی چون متوجه شده کارش اشتباهه خیلی جاها جلو خودشو میگیره وسعی میکنه با نچسبیدن زیادش منو اذیت نکنه .
در کل که دوره ی عشق و مودت دوره ی فوق العاده ای بود برای ایجاد روابط.
در راستای روابطم با دیگران خداروشکر اوکی هستم .ومشکلی ندارم .در واقع از زمانی که با عباس منش هستم تمام مشکلاتم خاتمه پیدا کرد.واز اونجایی که پاشنه آشیلم نبود وفقط به علت عدم آگاهی تو روابط هام مشکل داشتم ،خیلی زود حل شد .وخیلی زود نتیجه گرفتم .البته دوره ی عزت نفس هم خیلی تو روابط خوب با دیگران کمک کرد.چون خیلی از مشکلاتم از عدم اعتماد به نفسم بود.
نداشتن ثبات شخصیتی ،نداشتن شهامت وجسارت برای بیان احساس وخیلی چیزای دیگه .
خداروشکر هیچ مشکلی با کسی ندارم همه چی خوب وعالیه !
تو این دوره فقط یه جلسه برای مجردها بود.
واز اونجایی که من پسر جووون داشتم البته اون موقعی که گوش کردم ب نظرم پسرم نوجوون بود.
وااای یادمه برای اولین بار این مطالب رو میشنیدم .
بسیار بسیار کمک بزرگی به من کرد.که من این دوران رو با راهنمایی دادن به پسرم و اینکه خودم آگاهی های خوبی کسب کردم ،پسرم به بهترین شکل ممکن بگذرونه.
حتی خطا واشتباهات زیادی کرد ،شاید بازم بکنه اما نگاه من به یه جووون خیلی فرق کرده.
طوریکه تعصبات وافکاروباورهای غلط ،گذشته رو نداشتم .
چیزایی که به ما خیلی تحمیل میشدوما همیشه یواشکی همه کاری میکردیم .
من بدون کنترل کردن، پسرمو رها وآزاد گذاشتم تا هر چیزیو ،تو رابطه خودش تجربه کنه نه اینکه من با گفتن تجربه ها وترسهام بخام چیزیو بهش تحمیل کنم .
واقعن من اگه این چیزا رو تو این دوره نشنیده بودم وهرکسی برام بازگوش میکرد ،نمیتونستم بپذیرم .
ولی از استاد پذیرفتم .
وخیلی راحت عمل کردم .
به قول همسرم میگه تو از هرچیزی راحت میگذری وراحت میپذیری ،وراحت عمل میکنی بدون هیچ مقاومتی . فقط گیرت تو منه!
منم میگم چکار کنم ببخشید پاشنه آشیلمی دیگه .
لامسب گیر وگور دارم توش.
اگه کسی نیاز به تغییراتی تو رابطه داره حتمن این دوره رو خریداری کنه .پشیمون نمیشه .
خیلی از کارا ورفتارهامون به خاطر عدم آگاهیمونه .
وقتی که آگاهی پیدا کنیم به حال بهتری میرسیم .
درک بیشتری از روابط پیدا میکنیم .
ولذت بیشتری میبریم.
ودر نهایت به آرامش خوبی هم خواهیم رسید.
امیدوارم روزی با اقتدار و شهامت تو سایت جار بزنم بگم بالاخره منم تونستم وموفق شدم .
منم دارم با لذت زیاد زندگی میکنم .
واقعن از خداوند هدایت میخام برای ایجاد رابطه ی عاطفی بهتر .
میدونم همه چی به گفتگوهای ذهنی وافکار من بستگی داره واگرنه تو زندگی من همه چی خوبه .فقط من باید بهتر عمل کنم واین مقاومتها رو تو دلم بشکنم .
خدایاشکرت بابت خلق لحظه لحظه های ناب وزیبایی که درکناراستادگرانقدروعمل به راهکارهای عالی وتاثیرگذار شان، توانستم دروجودوزندگیم جاری کنم وخودم رابه تمام معنا لایق شاگردی درمحضرایشان بدانم چراکه به واسطه هدایت خداونددرزمان ومکان مناسب من شاگردایشان شدم وهرلحظه اش برایم مسئولیت عظیمی درراه داشت که بایدهم ازمسیرلذت می بردم وهم عملکردم عالی می بودواین مستلزم تغییرات شگفت انگیزی بودکه ابتدادرشخصیتم بایدصورت می گرفت وچون دراولین رابطه زناشویی بعداز14سال بیرون آمدم به طبع نقطه ضعف هایی داشتم که بایدآن هارابرطرف می کردم تابه خواست خداوندوبارعایت قوانین جهان هستی بتوانم دررابطه بعدی موفق وعالی تر باشم واین واقعانیازبه صرف انرژی وزمان بودکه ازهمان ابتدادست دردستان پرقدرت خداوندواستادم چنان تغییرات شگرفی درباورهاوافکارم دادم که حدود10سال که ازرابطه باعزیزدلم می گذردهرروزعاشقانه تروبه زیباترین شکل ممکن این رابطه، قشنگ ترازدیروزش شده وبایدبه صحبت های استادم می رسیدم ورابطه عالی که ایشان داشته واززآن تعریف وتمجیدمی کردند ،من هم باید،بایدمی رسیدم واین رامن بایدخلق می کردم که خداروشکرهمه چیزعالی وبی نظیرشد.
دررابطه قبلی من خودم سرکارمی رفتم وچقدرآسیب خوردم به دلیل عدم ناآگاهی ام وگرفتن تمام مسئولیت هاازمردزندگیم به واسطه اعتیادش ومواردی که قبلا درفایل هایی نوشته ام ونمی خواهم واردش شوم.بیاییدزیبایی هارابگویم ،بوس به کله تون.
فقط تجربه شیرینی که امروزخداوندازآن تلخی هابه کامم نشانده این بودکه وقتی استقلال وخودکفایی من درکنارعمل به آموزه های استاد بادل وجانم پیوندمی خوردومن ازهرلحاظ استقلال پیداکردم به ویژه استقلال مالی ،بااین تفاوت که امروزیک خانم خانه دارموفقی هستم که پس اندازهای شخصی خودم رادارم بدون هیچگونه کاربیرونی وفقط تمرکزروی سایت ومروردوره هاوکسب آگاهی های هرروزوعمل به آنهاوبهادادن وتشویق عزیزدلم که اومی تواندهرروزدرتمام زمینه هارشدوپیشرفت راداشته باشد،اوتمام فکروذکرش خوشبختی من درتمام ابعادشده است ویک مردعالی ومسئولیت پذیراست وبه لطف خداوندکاملا هم فرکانس باهم وهمدل ویکپارچه …..
باهرلحظه لذت بردن ازاین زندگی زیباوخدایی ،به روزبه پیش رفته وهرروز شخصیت وزندگی عالی رابرای خودخلق کرده وسعی می کنیم خاطرات بی نظیروقشنگی راازاین زندگی بهشتی به یادگاربگذاریم.
مامی توانیم درکناراستادمان وعمل به تک تک فایل های طلایی شان یک زندگی بی نظیرراتجربه کرده وشخصیتی ازخودخلق کنیم لبریزازفرکانس های مثبت وآرامشی که تمام وجودمان رافرامی گیردوانعکاس آن ،هدیه یک زندگی بهشتی دردنیاوآخرت ازجانب خداوندمهربان مان است……
به نام خدای یکتا سلام به استادبزرگواروخانم مریم شایسته عزیز
این اولین کامنتی هستی که میزارم روی سایت
تقریبا یک سال و خورده ای هست که باشماآشناشدم وفایل های شماروگوش میدم
از شش ماه قبل که واقعا باتعهد عمل کردم
نتایج خوبی گرفتم ولی نمیشد که کامنت بزارم
ولی امروز خواسته ای داشتم وبعدازچندساعت به واقعیت پیوست ومنوواداشت که باید کامنت بزاری فاطمه،این همه نتایج گرفتی
من به لطف خدای رزاقم همسری عالی دارم که ازهمه ی لحاظ فوق العاده س
من درمجردی واقعا ازخدا همسری میخواستم با ویژگی عالی وحتی ویژگی همسرخوب رو وقتی مینوشتم چندین صفحه میشدولی مطمئن بودم که میرسم وخودم رولایق چنین همسری میدانستم
اطرافیانم آدمایی بودن که هرروز ازروابطشون غرمیزدن وناراضی بودن ومیگفتن ازدواج یعنی این.
ولی من باورنکردم این جور روابط رو،وهمش توی ذهن خودم رابطه ای عاشقانه تجسم میکردم
وحالا به لطف خدای رزاقم همسری فوق العاده دارم
باورتون نمیشه تک تک اون ویژگی های که در زمان مجردی به خدایم میگفتم که من چنین رابطه و همسری میخوام،الان همسرم تک تک اون ویژگی هاروداره ،انقدرهم فرکانس وهم نظر هستیم که نگو
و به لطف خداخانواده همسرمم عالی هستن
به لطف خدا چنان در رابطه ام آزادی دارم و همسرم باعث پیشرفته شده وهرروزبهم انگیزه میده
انقدرباخودش درصلح هست که نگو
مثلاً من حرف مردم برام مهمه ولی همسرم اصلا حرف مردم براش مهم نیست وموحدتره نسبت به من ومن گاهی این صفات خوبش مثل نترس وشجاع بودنش درتجربه کارهای جدید وکلی چیزا رو ازش یادمیگیرم
من وقتی درجمع خانوادگی یادوستانم میرم
انقدراونافرکانسشون پایینه وازرابطشون ناراضی آن ،نمیشه که من ازاین صفات خوب همسرم روبیان کنم،گاهی اوقات هم که براشون باشوق وذوق تعریف میکنم،یه جوری نگام میکنم وانگارکه باورنکردن،منم دیگه تعریف نمیکنم پیشتون
ولی خوشحالم که میتونم اینجا بگم این اتفاقات عالی ونگات خوب رابطه موباهمسرم که خودم بیشتر سپاسگزاراین نعمت های بزرگ زندگیم باشم
والان داریم باهم روی فایل های دانلودی استاد کار میکنیم وچقدرخوشحالم که داریم باهم پیشرفت میکنیم
ماخیلی رویایی بهم رسیدیم
داستانشواگه بخوام بگم خیلی طولانی میشه
اون زمان باسایت استاداشنانبودم ولی الان که دارم به اونزمان فکرمیکنم میبینم دقیقا باقانون جذب این رابطه عالی رو جذب کردم
خواستم این رابطه خوبی که با همسرم دارم رواینجا شرح دهم تاباورکمبود راجب رابطه خوب رونداشته باشیم وهرروزفرکانسامون بهتر بشه
ممنون ازشمااستاد گرامی که این باورهای عالی روبراتون بیان میکنید
کامنت شما برای من نشانه خیلی بزرگی بود و این باورو درونم محکمتر کرد که میتونم همسر رویاهامو جذب کنم. و دقیقا فردی که من تو ذهنم دارم وجود داره و میتونیم به هم برسیم به امید الله متعال.
عزیزم هرروز و هرلحظه خوشبختتر و موفق تر باشی
ممنون بابت کامنت قشنگت، حست بی دلیل نمیگفت کامنت بذار :))
خیلییی ازت ممنونم عزیزم که تجربه قشنگتو درمیون گزاشتی و منم مثل شما در اطرافم روابط خوب ب ندرت میبینم و حتی خودم تمام روابطم نافرجام بود ولی با تموم اینا باور نکردم و نمیکنم و خودم رو لایق بهترین شریک عاطفی میدونم و ایمان دارم خدا زمانی ک تکاملم طی شه و باورهای غلطم درست شه در بهترین زمان و مکان ایشون رو وارد زندگیم میکنه من اینقدر ب این موضوع باور دارم ک گاهی بعضی شبا با تجسم اینکه با شخص مورد علاقه ام خابییدیم کنارهم هم صحبت میشم و کاملا در این فضا غرق میشم و درست همونجا هم میگم خدایا شکرت برای این فرد عالی :)
امیدوارم رابطتون هرروز باعشقتر و قشنگتر شه و بهترینا رو ارزو میکنم
به نام خدا
سلام و عشق تقدیم اساتید و دوستانم
واقعا رابطه ی استاد عباسمنش و خانم شایسته مثال زدنی و کم نظیر هست.
رابطی که بدون وابستگی در عین حال عاشق هم
اصلا کلمه عاشقتم گفتن استاد و مریم گُلی که هزاران بار تکرار شده و در سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا تکرار شده و ندیدم که استاد بگه بابا بسه دیگه چقدر بگم عاشقتم دیگه لُس شده یا بابا ما چندین ساله باهم هستیم اینا برای نامزدی هست،نه همون جور که استاد بارها و بارها تکرار کردن که همیشه باید کاری کنیم که روابطمون مثل دوران نامزدی تازه و هیجان انگیز باشه و از هم سیر نشیم،واقعا طرز صدا زدن،طرز نگاه کردن همه همه مدرسه ی عشق است برای آموختن عشق ورزی،و تا وقتی ما عشقی را ابراز نکنیم اون را دریافت نخواهیم کرد،تا درختی کاشته نشه میوه ای هم در کار نخواهد بود
منم قبلا روابط اجتماعی داغونی داشتیم حوصله هیچکی را نداشتم چون حوصله خودما نداشتم،همه را بد میدونستم چون خودم را بد میدونستم
تمام برخوردهای اطرافیان با ما را خودمون بوجود می آوریم
شاید بگیم که من خوب رفتار میکنم،خوب عمل میکنم پس چرا روابطم خوب نیست
باید بگم همه ی جوانب باید درست کار کنه و هماهنگ باشه تا جواب بده،همون طور که همه ی اجزا ماشین باید هماهنگ و در یک راستا باشن تا ماشین حرکت کنه،
ما باید هم فکرمون،تمرکزمون،رفتارمون،عملمون،صحبتمون،شنیدهامون و خلاصه همه و همه در یک راستا و جهت باشن تا ما در هر زمینه ای به موفقیت برسیم
حق طبیعی ما داشتن روابط عالی با همه هست
حق طبیعی ما دادن عشق و دریافت اون هست
حق طبیعی ما زندگی در آرامش و صلح با همه هست
حق طبیعی ما پول و ثروت هست
حق طبیعی ما سلامتی هست
حق طبیعی ما شادی و نشاط هست
سلام به همه دوستان
اول نظرم رو راجب فایل بگم که استاد لپ مطلب رو بیان کردند که قانون اصلی قانون توجه است و توجه هم از طریق هر انچه می شنویم می بینیم صحبت می کنیم راجبش یا تفکر و تصور می کنیم به وجود میاد. همین یک اصل رو هر کس در همه جنبه های زندگیش کامل پیاده کنه خدای عمل به قوانین میشه.
من از اونجایی که خیلی خیلی روی خودم کار کردم تا قوانین رو کامل پیاده کنم و الان در این قانون استاد شدم خخخخخخ میخام بگم اولین باوری که هر کس باید باورش کنه اینه که من مسئول هر چیزی هستم که در زندگیم اتفاق می افتد و لاغیر . هیچ کس و هیچ چیز خارج از افکار دائمی من نمی تونه روی زندگی من اثر بزاره.
تلاش کنید واسه خودتون سند جمع کنید تا این رو باور کنید که فقط و فقط افکار دائمی شما هستند که اتفاقات زندگی تون رو رقم می زنند. در گذشته های خودتون جستجو کنید حتما حتما متوجه میشید که واقعا افکار شما تجربه هاتون رو به وجود اوردن.
مدت زیادی طول کشید تا من این رو باور کنم اما وقتی باورش کردم در تمام جنبه های زندگیم دنبال رد پاش گشتم. به خصوص در روابطم.
من در روابطم با خانواده همسرم بسیار مشکل داشتم. تحقیر و توهین زیادی از طرف اونها متحمل شدم اما مصرانه می گفتم مسئولیتش با خودمه . یک باور تو ناخوداگاه من داره فرکانس میده وگرنه محال بود این رفتار رو از طرف اونها ببینم.
بنابراین ساعت ها وقت می گذاشتم و در ذهن خودم کنکاش می کردم که چه چیزی رو عمیقا باور دارم یا چه اتفاقی در گذشته افتاده که باعث شد این باور در من شکل بگیره و هر بار منشا رو پیدا می کردم و بسیااااار خوشحال می شدم که اره دیدی در افکار خودت بود که حالا نمود فیزیکی پیدا کرد پس حلش کن باور جدید رو جایگزین کن.
و باورهای جدید رو بارها و بارها به خودم می گفتم . اینطور نیست که یک بار دو بار فکر جدیدی به ذهن بیارید و نتیجه رو سریع ببینید باید اونقدر بهش تمرکز کنید تا بره تو ناخوداگاه شما .
در حین ساختن باورهای جدید همچنان بی احترامی های خانواده همسرم ادامه داشت اما من کاملا بی توجهی می کردم و می گفتم خب این اگر اتفاق افتاد به خاطر باور قبلی بود به زودی همه چیز عوض میشه چون باورهام دیگه عوض شده فقط نباید بهش فکر کنم و پر و بال بدم بهش، اعراض می کردم .
اینکه می گم توجه نمی کردم یعنی دیگه به هیچ وجه با همسرم بحث نمی کردم که چرا خانوادت چنین و چنان کردند به خواهرم و مادرم نمی گفتم که باز خانواده همسرم چه کردند و چقدر رنجیدم. انگار کر و کور و لال شده بودم و اصلا نمی دیدم هیچ چیز رو.
یعنی میدیدم اما اجازه نمیدادم احساسی در من تولید کنه اون رفتارها .
نتیجه این شد که اونقدر احترامم در خانواده همسرم کم کم بالا رفت که حالا وقتی به منزل شان برای مهمانی می روم همان هایی که روزی به من بی احترامی می کردند از روی مبل بلند می شن تا جای خودشون رو به من بدن . همونها منو بدون پسوند خانم صدا نمی زنند همسرم هم که طرفدار شدید خانواده اش بود بسیار رفتارش عوض شده و عشق و علاقه بین مون بسیار شدید شده.
کسی که گاهی اینقد تنش بین مون بالا می گرفت که حتی در طول روز با هم حرف هم نمی زدیم الان هر چند ساعت یک بار از محل کارش با من تماس می گیره چون دلش واسه من تنگ شده خخخخخ
قدر خودتون و قدرت درون تون رو بدونید و باور کنید هیچ چیز و هیچ کس غیر از افکار و باورهای دائمی خودتون روی زندگی تون اثر نداره.
خوشبخت و عاشق باشید.
دوست عزیزم عمیقا و قلبا از خوندن روند ساختن زندگیتون به سبک دلخواهتون لذت بردم.
حس خیلی خوبی دارم و براتون بهترین هارو ارزو میکنم.
واقعا این قدرت خلق کنندگی ست که به ادم حس خوبی میده وگرنه صرفا اون نتیجه چند لحظه یا چند روز بعد از بدست اومدن برامون عادی میشه
شاد باشید (:
خداوند برای من کافی ست (:
خداروشکر که براتون موثر بوده .
بله دقیقا اون شادی حاصل از خالق بودنه که پایدار هست نه شادی حاصل از بدست اوردن نتیجه
سلام دوست من.خیلی ممنونم که تجربه خودتون به اشتراک گذاشتید.خیلی مفید بود برام
خواهش میکنم. موفق و شاد باشید
سلام دوست عزیزم.. خیلی خیلی خوشحالم برای نتایج عالی که گرفتید.. میشه چندتا از باورهایی که باعث شد رابطتون با خانواده ی همسر و همسرتون عالی بشه رو بگید؟ ممنون میشم
سلام دوست گلم. امیدوارم بهتون کمک کنه.
مهم ترین باوری که باعث میشد من احساس بی ارزشی کنم در مقابل همسرم این بود که من به عنوان یک زن بی ارزشی هستم. جنس درجه دوم . کالایی که مرد فقط برای رفع نیازش بهش توجه میکنه انگار که کالایی هستم که افریده شده ام برای لذت مرد .
و این باور رو با این جایگزین کردم که من هم مانند یک مرد روح خداوند رو در جسمم حمل میکنم در واقع من ادامه ی همون خدا هستم و فقط تصمیم گرفتم برای مدتی کوتاه در جسمی زنانه دنیا رو تجربه کنم. زن و مرد هردو از یک انرژی واحد یا همون خدا خلق شدن و به یک اندازه ارزشمند هستند
همین یک باور کلی زیرشاخه داره. اگر بتونید روح بودن تون و ادامه ی خدای خالق بودن تون رو باور کنید کلی از باورهای غلط خود ب خود رفع میشه. من برای این کار کتاب معبد سکوت نوشته اسپالدینگ رو خوندم خیلی موثر بود.
استاد عزیزم سلام
من قرار نیس این بسته رو بخرم چون روابطم با همسرم عالیه… هنوز بعد از حدود 3 سال زندگی مشترک برای دیدن همدیگه ذوقزده هستیم و دایم دنبال پیدا کردن یه راهی برای خوشحالتر کردن همدیگه ایم و خدا میدونه چقد خوشحال شدم وقتی شنیدم شما هم روابط خوبی با خانواده تون دارین… حس کردم با شما در یک تیم هستم..
روزی که با سایت شما آشنا شدم 2 سال پیش حتی معنی کلمه “خوش گذشت” رو بلد نبودم. وقتی یکی میگفت مثلا رفتیم فلان جا خوش گذشت… برام سوال بود… یعنی چی دقیقا؟؟؟ یعنی چه احساسی دقیقا؟؟؟ الان به لطف خداوند و شما کلا شخصیت جدیدی پیدا کردم… خیلی کم نظر میزارم تو سایت برا همین امروز حس کردم بالاخره از شما باید تشکر کنم بخاطر اعتماد به نفسم, درآمد 3 برابر شده م, روابط بهبودیافته م, و از همه مهمتر آرامشم و خیلی چیزای دیگه..
در جواب سوالتون باید بگم این قضیه الان دیگه برا من برعکس شده… همه آدم هایی که در محل کارم یا فامیل مشهورن به بداخلاقی و بدرفتاری…رفتار فوق العاده خوب و مهربانی با من دارن. همه ادم های اطرافم با من بسیار محترمانه رفتار میکنند در حالیکه اکثریت شاهد چیز دیگه ای هستن
یه مثال میزنم: برای مذاکره ی مبلغ یه قرارداد کاری یه جلسه داشتم با کسی که میگفتن طرف اشتباهی اونجا نشسته, باید بره مشاور املاک بشه… منظور قدرت چانه زنی و حرافی اون شخص بود. ولی من زیر 30 دیقه اونقد محکم و با اعتماد به نفس صحبت کردم که مبلغ دریافتیم 3 برابر مدیر مسوولم شد و به من گفتن خبرداری مدیرت چقد میگیره؟؟ گفتم ببینید موضوع دیگران به من ربطی نداره.. من کارمو با این کیفیت انجام میدم و این رقم رو میخوام.. و با کمال احترام چند روز بعدش رفتم و چک م رو دریافت کردم.من قبلا تجسم کرده بودم که میرم و این مبلغ رو میگم و اونم با کمال میل قبول میکنه… و همین اتفاق رخداد. درحالیکه یک بار من خودم شاهد بودم حتی شرکت های بزرگی که بازاریاب مخصوص چانه زنی فرستاده بودن در جلسه جلوی این آدم رقم قراردادشونو تا نصف پایین آورده بودن.
در جواب اون خانم هم که گفته بودن کسایی هستن که با همه بد باش: رفتار دیگران رو ما میسازیم. اگه کسی رو اعصابته حذفش کن. من همه آدمهای اطرافمو از اول چیدم. یه همکار داشتم که دایم غیبت میکرد و چون ما همسایه هم بودیم هرروز مجبور بودم ببینمش.. سوالات حافظه ای کلا بی معنی بودن چون در هر کدوم یه رفرنسی به یه شخص پیدا میکرد و این بار غیبت اونو میکرد… یه روز بالاخره تصمیم مو گرفتم و بهش زنگ زدم و گفتم ببین من امروز با آژانس میرم سر کار تا اخر هفته.. ی کم تعجب کرد. گفت اوکی
بعد یه بار سر کوچه دید برا تاکسی وایسادم..خودش فهمید. تموم شد رفت.
خدای خوبم مرسی بخاطر این همه نعمت
دوستای گلم خیلی خوشحالم که زندگی م دست خودمه
سلام
و من خوشحال تر که اقتدارتونو میبینم.
با آرزوی ثروتمندی در مکان و زمان برا شما و تمام همگروهیام و مردم دنیا
سلام استاد گرامی
سلام خانم شایسته
سلام دوستان همفرکانسی
من صحبت های استاد رو با جان و دل خودم و گوشت و پوست و استخون خودم درک می کنم چون خودم یک رابطه عاشقانه و سراسر عشق و احترام را دارم من رابطه ای دارم با همسرم که دربین هیچ کدام از اقوام و خویشان خودم همچین رابطه ای را ندیدم.
تاکنون هیچ زمان را به اسم کوچک تنها صدا نکردم و همیشه جان در کنار نام همسرم استفاده نکرده ام، این یک نمونه خیلی ساده اش است .
این رابطه سراسر عشق در آن ما را به جایی رسانده است که خیلی خیلی خوب به هر آنچه آرزویش را داشته ایم رسیده ایم و داریم خواسته ها و آرزوهای جدید برای خودمان می سازیم.
و از وقتی که من با استاد آشنا شدم کردم که اساس جهان هستی این است که هر فرکانسی که به جهان است ارسال کنید جهان از جنس همان فرکانس وارد زندگیت میشود، رابطه عاشقانه من به مراتب بهتر و بهتر شد و من از این بابت خدا را بسیار بسیار شاکر هستم خدایا شکرت بابت این رابطه عاشقانه که من و همسرم دادی.
این نشانه این بود که من اگر میخواهم در زمینه های دیگر هم به موفقیت برسم فقط و فقط باید فرکانسهای همراستای آن خواسته برای خودم بسازم تنها راه رسیدن به موفقیت در تمام مراحل زندگی این است که من باور های هم راستا با خواسته های خودم بسازم .این که من به موفقیت در هر جنبه از زندگی خودم برسم باورهایی هم راستا و هم جهت با خواسته خودم ایجاد کنم مثل همین رابطه عاشقانه با همسرم دارم این را خودم ساختم و همسری دارم که بسیار بسیار با من در همه زمینه ها پایه و در همه زمینه ها همراه من است و از این بابت من خدا را شاکر هستم خدایا شکرت بابت داشتن چنین رابطه خدا رو شکر می کنم داشتن چنین همسری و بعد از این که من صاحب فرزند شدم و الان ۳ تا فرزند دارم رابطه من با فرزندانم سراسر عشق و احترام است و این عشق و احترام همه فرزندان من منتقل شده است.
این خیلی عالی است.
خدایا شکرت.
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند
💚💜💙❤️💚💜💙❤️💛💚💜💙❤️💛💚💜💙❤️💛
سلام به استاد عزیزم و مریم جان دوست داشتنی و همه بچه های سایت عباسمنش.
امروز 22 تیرماه 1400 کیش هتل تعطیلات
ستاد عزیز من الان حدودبیست روز هست که دریک مسافرت تنها هستم آون هم در شرایطی که همه همسر دارم و هم فرزند.
استاد عزیز من دوره های زیادی رو با شما گذروندم و نزدیک سه سال هست که با شما همراه هستم،این فایل فایل هدایت من برایم آورم بود و گفتم که ازنتایجم به شما بگم تا بدونی چ موفقیتهایی و نتایج قابل ملاحظه ای رو تونستم تو مدت سه سال به دستت آورم. البته با تکامل و آرام آرام وتدریجی.
استاد عزیز من دوره دوازدهم رو از طریق برادرت محمدحسن شمسی گذروندم وسپسدورهعزت نفس روتهیه کردم براساس نیازی که میدیدم،در اوندورهچیزی که برای من پاشنه آشیل بود اینکه شما میگفتید باید بتونی تنها بری رستوران تنها بری مسافرت.استاد من به علت اینکه سه سال ازهمین همسرم جداشده بودم مجدد برگشتیم سرزندگی وبه قول شما هیچ فرقی نمیکنه با کی زندگی کنی فقط اسم آدم هارو میشه من در دوره ای که مطعلقه بودم دقیقا همین رو تجربه کردم و دیدم بابا همه همون رفتاری دارنده شوهرم داشت همون برخوردهمون طرز فکر و این شد که گفتم خوب بود اگرقرار باشه بای آدم دیگه ای زندگی کنم که دقیقامثل شوهرم باشه خوب برمی گردم با همون آدم زندگی میکنم لااقل بای سره هام هم هستم بماند که در دوره آفرینش بعدا شما قضیه رو کامل توضیح دادید و گفتم عه پس اینجوری بوده که من با هر کسی برخورد میکردم دقیقا همون ویژگی هایی رو داشت که همسرم داشت و الله اکبر حدود ده نفر که من آشناشدم هر ده نفر آون ویژگی رو داشتند این شد که خیلی خوشحال شدم از اینکه به زندگی با همون آدم برگشتم در صورتیکه اسرار من بای طلاق همه رو متعجب کرده بود.و برگشت من با همون آدم همه رو شوکه کرد.و وقتی فهمیدم که این من هستم دارم همه چیرو تعیین میکنم واتفاقیات شرایط آدم ها و هر آنچه در زندگی من هست رو دقیقا خودم خلق کردم شروع کردم متعهدانه و با تمرکز روی خودم کارکردم ،دوره هارو میخریم سفربه دورامریکارومیدیدم سریال زندگی در بهشت رومیدیدم کلمات تاکیدی درست میکردم تمرین ستاره قطبی که به من وصل بود وشده جزوی از وجود من و استاد گاهی این نجوا میدم سراغم که باید جدا بشی این آدم تغییر نمیکنه و داری الکی وقت خودت رو طلف میکنی تا اینکه در دوره عزت نفس فرمودید باید بتونی تنها به مسافرت بری تنها به رستوران بری این حرف فک کنم مال نه ماه پیش حدودا هست زمانی که دوره عزت نفس رو خریدم،استاد آون موقع هنوز همسرم من رو به شدت کنترل میکردم تا حدی که من میخواستمیدونم برم ورزش بای جلو پنجره خونه یه زمین خالی بو اونجا راه میرفتیم. بعد گوش دادن دوره عزت نفس یه صدایی میگفت نجمه امروز برو یه خیابونای آون طرف تر پیاده روی و نترس برو شجاع باش و اگر حسین چیزی گفت بگو خوب داشتم راه میرفتمی و واقعا ام دلم میخواستم جای دیگه ای پیاده روی کنم ،شد و من یه روز به زمین خاکی نرفتم وبه شوهرم گفتم پیاده میرم تا میدون صنعت ، استاد اول شوهرم ناراحت شد ولینک من رفتم و وقتی برگشتم هم خیلی خوشحال نبود و من با خنده حلش کردم،استاد گذشت دیگه پیاده رویم با فاصله زیاد تر تا خونه بود و بعدی شب گفتم دارم میرم رستوران وبا شوهرم خیلی راضی نبود و خوشحال هم نبود ولی من رفتم و از اونجا بهشون زنگ زدم و گفتم شما هم بیایید و چون شوهرم راضی نبود نیومد.بعد به یه پارک خیلی زیبابالای خونم هدایت شدم برای ورزش و خیلی خیلی خیلی زیبا و محشر بود و وی تمام تهران اونجا میش دید و اصلا وقتی میرفتم اونجا سرمست بودم از آزادی که داشتم و استاد این جمله همش ورد زبون بوده من آزاد و آزاد به دنیا آمدم و آزادی حق منه و خداوند من رو آزاد خلق کرده. استاد وقتی من این جمله رو میگفتمی اجازه سه دقیقه با داداشم حرفبزنم رو نداشتم و استاد با طی کردن تکامل الان بیست روز مسافرت تنها هستم بازهمسرم برایاومدنم راضی نبود بعد من بلیط رو گرفتم کارت بانک روم بهم داد و خودش من آورند فرودگاه و بعد سه روز من نشون دیدم که باید بیشتر اینجا بمونم دوباره همسرم مخالفت کرد ولید چند روز تماس گرفتلفنی که میخواد بیادبه دیدنم و یک روز به اینجا اومد و من روبه بهترین در کیش برد و بهترین و بیشترین عشقش رو نثار من کرد و اینقدر به من خوش گذشت که دلم نمیخواد از پیشم بره .
و این مطلب رو هم بگم که استاد من روابطم خیلی به روزمره گی رسیده بود و همش وقتی میگفت خدا چی کار کنم روابطم عاشقانه بشه من یه رابطه اسمی رو نمیخوام من رابطه عاشقانه رو میخوام جدا هم که نباید بشم هیچ اقدامی هم نبایدبکنم پس چی کار کنم و فقط به من گفته میشود برو مسافرت و واقعا با اون بک گراند زندگیم میگفت این که میشه همه چی این که فقط نابود میکنه همه چیرو، ولی باز به من گفته میشود برو بلند شو برو برو یه طرفی ، و من گفتم جایی برم که دریاداشته باشه و وقتی فکر میکردم میگفت شمال بعد میگفتن نه دریایی جنوب بعد میگفت بندر بعد میگفت کیش تا اینکه به کیش هدایت شدم و اینکه لله اکبر روزی که بلیط برگشت داشتم دلم اینجا بود و میگفت بمون،الله اینکه
خواستم نشون ببینم و دوبار بلیطم تاخیر داشت و زنگ زدن پرواز تاخیر داره گفتم پس باید بمونمی و استاد من فقط دویست هزار تومن پول داشتم و فقط تونستم یک جا یک شب بلیط بگیرم ولی ولی شرایط جوری شد که همسرم حمایتم کرد و حتی خودش به اینجل اومدم و محبت هایی که قبل به من داشت ولی من نمیدیدم و واقعا خدارشکر میکنم که چهار با تضادهایی که اینجا دیدم علاقه ام به همسرم به شدت بیشتر شد و واقعا عشق واقعی روبه خودم درک کردم و آون صداقتش رو به من و واقعا فکر میکردم به من اعتماد نداره ولی الله اکبر خدارصدهزلر مرتبه شکر ار اعتمادی که بینمان هست والان من نزدیک بیست روز درشهر دیگه تنهایی تنها دارم زندگی میکنم و فقط من هستم و سایت عباسمنش و خدارشکر میکنم و جالب هست که حتی گفتم اینقدر میخوام تنها باشم که گوشیم رو هم خاموش کردم و خواستم همسرم تبلت روبراه بیاره که بتونم توسی باشم والان هر آنچه خواستم شد مثل شما استاد که تنها برای خودتون خلوت میکنید و مریم جان هم با خودش تنهایی رو داره من هم الان به کمک الله مهربان چنین شرایطی رو خلق کردم و اگر کمک آب نبود من هیچ کار نمیتونم انجام بدهم و خودش شرایط اتفاقات آدم ها و موقعیت رو همه چی رو جوری درست کرد که من درامنیت کامل اینجا بمون و اگرچه شما بگم من الان توان هتل که خدا برام درست کرد شرایطش رو شبی 90 هزار تومن استاد فقط 90 هزارتومن دارم پرداخت میکنم و یاد اولین سفر دبی رفتن شما میفتم البته اونجا خارج بود (😁😁😁😁😁😁 ) ولی در کل چیزی که خیلی خیلی عجیب هست آب و هوای اینجا که خود مردم ظهر تو خیابونای نمیرم میگن گرم هست ولی من ساعتها ظهرساعت 2 و 3 حتی تو خیابونیست راه میرفتم اوایل برای کار و اصلن متوجه گرما نمیدم و دقیقا فقط عشق میکردم که تنها اومدم مسافرت اون هم کیش با تورمی که میگن هست ولی برای من بهترین ها اتفاق افتاد.استاد من به رستورانی هدایت شدم که خود راننده ها نمی دونسخن چنین رستوران عالی کیش داره و واقعا غذایی محشری داشت واین که استاد من قصد مهاجرت دارم و اگر بتونم اینجا تکامل رو طی کنم امیدوارم بتونم مهاجرت بزرگتری رو تکاملی داشته باشم،به امید الله مهربان.
و اینکه هر روز بتونم میام و کامنت میگذارم تا رد پایی برای خودم گذاشته باشم.
به امیددیدارشما درفلوریدا آمریکا
با سلام و درود به دوست عزیز
اول از خدای خودم ممنونم که منو به چنین کامنتی هدایت کرد بعدش از شما بی نهایت سپاس گذارم برای کامنت زیباتون برای من خیلی تاثیر گذار بود
یه سوالی یه فکر ذهن منو درگیر خودش کرده بود که بل خوندن کامنت شما حل شد خدایا شکرت
خیلی دوست دارم هر موقع شرایطش جور شد بتونم دوره رو بخرم ولی فعلا شرایطش رو ندارم
چطوری می تونم رابطه عاشقانه داشته باشم البته من هنوز ازدواج نکرده ام و اینکه چطوری میتونم با یه فرد با ویژگی های مد نظرم ازدواج کنم
ممنون میشم راهنمایی کنید
در پناه خدا شاد سلامت تندرست باشید
سلام به شما دوست عزیز
خیلی ممنونم از توجه شما
اول اینکه هیچ وقت تو کلام هم نگید شرایطش رو ندارم و همواره در ذهنتون این فکر رو داشته باشید که خیلی زود و راحت میشود کارهارو انجام داد و راحت میتونید وشرایطش رو دادرید که دوره هارو بخرید.
دوم اینکه مهمترین مطلبی که استاد در تمام دوره ها وتمام صحبت هاشون هم گفتند مسیر توحید بوده و ارتباط هر یک از ما با منبع بوده و چیزی که حلال تماممسائل ما بوده و هست خود رب درک این قضیه هست.و دوره عشق و مودت هم یکی از بهتررریییننن بهتریییننن بهترین دوره های عالی استاد هست که واقعا تو زندگی هر فرد تاثیر گذار هست و کمک کننده و لازمه زندگی انسان هست چون ما یک انسان همیشه در ارتباط با بخشی از یک جامعه هستیم و همیشه باید رفتارمون و افکارمون آنطور باشد که به نفع خودمون و اطرافیانمون باشد.
حالا در دوره عشق و مودت چیزی که من رونجات داد و رابطه ام رو با همسرم عالی تر کرد و استاد خیلی تأکید دارند اون هم اصل ارتباط هر فرد با خدای خودش هست که باید بهش صد در صد توجه کرد و اینکه رابطه ما با همسر،فرزند،
پدر،مادر،دوستان،رئیس،
همکار،رئیس جمهور ووو خیلی افراد که برای ما اولویت هستند در زندگی به حداقل باید برسه و همه اینها در مرحله بعد از رابطه با خدا باید قرار میگیرند و اگر ما بتونیم ارتباطمون رو با خداوند در اسن جهان درست و دقیق پیدا کنیم و در اون مسیر حرکت کنیم و هیییچچچچ ارتباطی در حد ارتباط خودمون با خدا با اهمیت ندونیم ما خوشبخت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت هستیم.نکته دوم در این دوره کامل توضیح داده میشود اینکه ما در زندگی مسؤول خوب کردن حال تنها و تنها و تنها خودمون هستیم در زندگی و نه خوب کردن حال بقیه این موارد در این دوره به طور شگفت انگیزی آموزش داده میشود و خیییلیییی موارد دیگر که گفتم برای ما انسان ها که هر دوره با گروهی از اجتماع انسان ها در ارتباط هستیم و صرفا یک رابطه عاطفی رو نمیخواهیم و هر ارتباطی در هر دوره ای از زندگی مون رو باید بدونیم چ روش رفتار و برخورد کنیم،
امیدوارم تونسته باشم راهنمایی کرده باشم.
در پناه الله مهربان ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
خدای قشنگممممنونم سلامممممممم ..خدایا شکررررررررت که منو به این فایل به این کامنت هدایت کردی
آخ خدایا دوستت دارم ..مرسی خدا دمت گرم…همینجوری حمایتم کن…خدایا نمیدونم چی بگم..خدایا حتی یه لحظه منو به حال خودم رها نکن..خدایا میخام فقط تو کنارم باشی خدایا میخوام اونقدر عاشقت بشم اونقدر زیاد که دیگه بی نیاز از هرکسی بشم.. خدایا ازت میخوام که با کمک تو و با حس وجود تو و عشق تو دنیای جدیدی رو حس میکنم..حتی میخوام انتهای معنویت باشه ..خدایا قلبم رو و روحم رو دو زندگیم همه و همه مال توههه..همش مال تو…خدایا من آن توام مرا به من باز نده…خدایا طعم خوش همراه بودن با تو ..حرف زدن با تو..زندگی با تو و عاشق تو بودن رو بهم بده… دوستت دارم..منتظر روزی هستم که بیام اینجا بنویسم که با تمام وجود عاشقتم وتو برای من بس هستی..دوستت دارم خدایا
صالحه عزیزم عشقم دوست خوبم ..چقدر خوب نوشتی ..چقدر بهت افتخار میکنم چقدر تو لایق همه چی هستی ..دیدنت کامنت تو و اونچه که تجربه کردی چقدر لذت بخش بود .. خداروشکر میکنم که یکی از بنده هاش و یک زن داره مسیر درستی میره و داره کیف زندگیش رو میبره..خداروشکر میکنم که همه چی داره برات خیلی قشنگ میشه.. امیدوارم در پرتو ایزد یکتا بدرخشی ️️️
عشق الهی نثار وجود بی همتای تو ..
دوستت دارم
نجمه ی عزیزم
چه تجربه ی شیرینی داشتی امیدوارم الان بعد یه سال خیلی پیشرفت کرده باشی، چقد عاقل و بادرایت عمل کردی حتی همون زمان که از قانون نمیدونستی ولی متوجه این الگوی تکراری شدی واقعا نمیتونستم از تحسین کردنت بگذرم، چقدر عالی از ترست گذشتی درست میگی دقیقا همه ی محدودیت هایی که ما داریم بخاطر ترس های ماست و هیچ کس مقصر نیست جز خودمون منم دوره ی عزت نفس رو خریدم و دارم سعی میکنم وارد ترسام بشم و البته روندم کند تره ولی میدونم که باید این تکامل طی بشه،تو کامنت دومت هم نوشتی که ما مسئول خوشحال کردن کسی جز خودمون نیستیم و این جملت نهییب خوبی بهم زد ،رابطه ی سرشار از توحیدت با الله یکتارو تحسین میکنم امیدوارم خوش بدرخشی و اگر اگاهی های جدیدی در مورد روابطتت داشتی خوشحال میشم بگی
سلام از روی عشق
این جا حالم خوب است خوبتر از همیشه یه نوع حس خاص حسی از نوع عشق و آرامش که قبلا تجربه نکرده بودم این رو مدیون کسی هستم که همیشه پشتیبانم بوده و در همه حال همراه ام بوده و منو دوس داشته اما من هیچ وقت متوجه اش نبودم او همواره یار و یاورم بود اما من نفهمیدم اما الان می فهم او را پیدا کردم و همواره با او در حال عشق بازی هستم
من او را یاد می کنم او مرا
من از اون هستم و او از آن من است
من به سمت او می روم اون دوان دوان به سمت من می آید
من هر چه را بخواهم او بدون چشم داشت برایم فراهم میکند
او خیلی رئوف و مهربان است مهربان تر از مادر
همیشه دست هایم را میگیرد و مرا به راه درست هدایت میکند اگر خطایی کنم او مرا می بخشد
نزدیک تر از همه به من حتی از رگ گردنم
من همواره در آغوشش هستم او مرا نوازش میکند
یه حس فوق العاده نمی تونم وصف اش کنم
او هیچ وقت مرا تنها نمی زارد حتی بعد از اینجا دوباره به سویش باز میگردم به جای بهتر از این جا پر از عشق و نور و زیبایی و آرامش و جاودانگی
آری او کسی نیست جز پروردگارم الله
قدرت مند ترین پروردگار جهان هستی ،مهربان ترین و بخشنده ترین رب
با او باشی دیگه زندگی ات عوض میشه یه جور دیگه به دنیا و آدم ها نگاه میکنی به کسی وابسته نمیشی و کسی رو الکی بت نمی کنی برا خودت از کسی انتظار بی خودی نداری دیگه همه رو دوست داری به همه کمک می کنی به همه چیز عشق میدی عشق بی قید و شرط اره عزیزم تو خیلی عظیمی تو اشرف مخلوقاتی تو خاص ترین مخلوق الله هستی که وقتی تو رو آفرین به خودش آفرین گفت تو حتی از فرشته ها هم برتری تو روح بزرگی داری الله از روح خودش به تو داده چه چیزی بزرگتر و بهتر از این که ما از خداییم
تو خیلی با ارزشی ، قدر خودت رو بدون خودت رو باور داشته باش خدای خودت رو باور کن کسی که با الله باشه نه نگران هست نه غمگین پس خودت رو به خالق اثبات کن نشون بده که لیاقت اش رو داری لایق این همه لطف و نعمت و فراوانی و زیبای رو داری تو خلق شدی برای خلق اهداف ات
خودت رو دوس داشته باش و کمک کن دیگران هم خودشون رو دوس داشته باشن و زمین رو جای بهتری برا زندگی کن
این رو بدون که تمام کائنات مسخر فرمان حرکت تو هستن پس اقدام کن تا فرصت اش رو داری واز بودن با پروردگار خودت لذت ببر
من یه مدت هست که روابط ام با خودم و خدای خودم بهتر شده یه حس فوق العاده یه نوع آرامش نمی دونستم این متن رو کجا بفرستم که با دیدن این فایل تصمیم گرفتم اینجا بفرستم
من نظرات دوستان رو در قسمت های مختلف سایت میبینم و واقعا خیلی عالی هست کلی انرژی میگیرم و یادداشت برداری میکنم از همه دوستان کمال تشکر رو دارم بخصوص استاد عزیزم آقای عباس منش
ان شاءالله همیشه موفق باشید و این روند همیشه ادامه داشته باشه
ممنونم ازت بانو سهیلا
بابت این دیدگاه زیبات حس عجیبی
بهم دست داد با خوندن دیدگاهت
کپی کردم که در طول روز بخونم و بیشتر خودمو تو آغوش گرم خدا ببینم
و احساسمو خوب کنم
بازم ممنونم ازت ،بهترین هارو ازخدای مهربون برات ارزو میکنم
سلام به خانواده بزرگ عباس منشی ام
سلام به استاد عزیز و خوبم سلام به عزیزدلشون مریم خانم متین وموقر و دوستداشتنی
میخام در این فایل از یکی از باگهام بگم که هم برای خودم رد پا بشه و هم کسانی که در این مدار هستند راهنمایی براشون باشه
اقا قضیه از این قراره که به لطف عنایت خدا از چهره و اندام بسیار خوبی برخوردارم و از خانواده خوب و تحصیلات بالا و شاغل و با شخصیت خوب اجتماعی …
اینها روگفتم تا برسیم به اینکه سطح کیس های مورد نظرم رو عنوان کنم
هر کسی منو میدید میگفت حتما انتخاب همسرت یک فرد بسیار ایده ال عین خودته …
و یا اینکه میگفتن سطح توقعاتت بسیار بالا خواهد بود
اما واقعیت این بود که با داشتن همه فاکتورها کیس های ازدواجی من افراد بسیار موفقی نبودند
آدمهای معمولی …
آدمهایی که از لحاظ. مالی پیشرفت خوبی نداشتند و بقول معروف زندگی کارمندی بودند …
درونم میگفتم من همه فاکتورها را برای انتخاب عالی دارم اما کیس ها اونطور که من میخام نیستند
و این باگ وقتی برای من واضح شد که طبق معمول لیستی از افراد خواستگار که در محل کار سمت من اومده بودند رو داشتم برای مادرم تعریف میکردم …
هر کدام را که میگفتم همگی اخلاق خوب ، انسانهای شریف با محبت اما کارمند …
کارمند که میگم منظورم اینه که میتونستند ی زندگی معمولی رو اداره کنند وگرنه افراد کارمندی هم هستند که با ذهن ثروتمند دارای تمکن مالی خوب هستند
حتی افرادی که شغل آزاد هم داشتند باز در همین سطح مالی بودند
وقتی داشتم برای مادرم تعریف میکردم مادرم گفتند : تمام کیس های تو همینطوری هستند … و ی نفر که وضعیتی مالی که تو مدنظرت هست وجود نداره …
یهو ی چراغ تو ذهنم روشن شد … الگوی تکرار شونده … از افرادی که در یک سطح مالی شبیه بهم هستند …
حالا گشتم ببینم تو ذهن من چی میگذره که این اتفاق داره می آفته
۱- در من باور کمبود افراد ثروتمند وجود داره
۲- توجه من به افرادی هست که به ظاهر میگم نمیخام اما عملا باهاشون درگیر و فرکانس میدم
چگونه ؟
جوابم بهشون منفی هست و قطعا باهاشون ازدواج نمیکنم ولی از مصاحبت با اونها وتحسینشون لذت میبرم … به قول معروف وقت میگذرونم … درونم اینه که نمیخام اما از اینکه پیگیر من هستند استقبال میکنم
جوابم منفی هست اما از درون بهشون توجه میکنم …
حالا ی مثال میزنم که بهتر جا بیفته
ی همکار دارم که میدونم مدتیه پیگیر منه واز من خوشش میاد و دلش میخاد که بهم نزدیک بشه و احتمالا همین روزها حرف دلش رو میزنه
من میدونم که این آدم ، آدم مدنظر من نیست ..
دیروز به بهانه کتاب بمن تماس گرفت که کتاب رو بیاره ،
من توی اتاقم نبودم برگشتمشماره ایشون رو دیدم که زنگ زده ، گوشی رو میخاستم بردارم که بهش بزنگم که من هستم هدایت الله اومد و بهم گفت :
استپ !!!
بهش توجه نکن
مگر نمیخای فرکانسی که رو این سطح از آدمها افتاده رو عوض کنی ؟
بهش بی توجهی کن ..
تماس نگیر …
شاید بظاهر این باشه که دور از ادبه و بنده خدا خواسته کتاب بیاره و تو به رو خودت نیار که اون به سمتت تمایل داره و کتاب رو ازش بگیر و اینکه چیزی نیست …
اما درون خودم رو که میدونستم چیه ؟ درون من ی احساس لذتی بود از توجه وتمایل اون آدم به خودم …
چرا میخاستم بهش زنگ بزنم که کتاب رو بیار ؟
واقعا مسیله کتاب بود؟
نه !!!
اصل داستان جلب توجه بود … به صورت شیک و مجلسی …
من داشتم فرکانس میدادم
فرکانس توجه به ناخواسته …
اون آدم خواسته من نبود
پس باید آگاهانه اعراض میکردم تا آروم آروم کیفیت افراد اطرافم عوض بشه
چرا منی که همه فاکتورهای خوب رو دارم اما آدمهایی با کیفیت شبیه بهم ( معمولی )جذب میکنم ؟
کجای کارمیلنگه ؟
کار از اونجا میلنگه که ناخواسته با توجه ( تحت عنوان سرگرمی ، تحت عنوان لذت بردن ، تحت عنوان کنجکاوی ) به این افراد توجه و فرکانس میفرستم
و تماس اون همکارم که میخواست کتاب بیاره و خودم میدونستم که تماس مجدد من برای آوردن کتاب نیست ، بلکه ی جورایی جلب توجه بود …
و این ناخواسته اتفاق می افتاد
بنظرم هر کسی درون خودش میدونه که چه نیتی داره … شاید به ظاهر همه چی اکی باشه و من هیچ عکس العملی نشون ندادم که دال بر تمایلم بهش باشع اما اون حس جلب توجه کردن ، اون آدم رو به اسم ادب و یا آداب معاشرت ، شیفته و جذب خودم کردن …
اینها فرکانس داره و برای رفتن این آدمها از زندگیم و ورود آدمهای جدید باید آگاهانه کانون توجهم رو از این آدمها بردارم
نخام که عاشقم بشن ، شیفته ام بشن ، تحسینم کنن و بعد بگم من اینها رو نمیخام
خوب اگر نمیخای چرا فکرت درگیر رفتار ، کرداری هست که جلوی اونا خودت رو بیشتر نشون بدی ؟
به قول معروف الاعمال بالنیات …
آداب معاشرت ، تحسین شدن ، ادب داشتن خوبه اما وقتی این اعمال رو برای فرکانس جذب میفرستی انتظار نداشته باش که کیفیت آدمهای زندگیت عوض بشن
من باید آگاهانه محترمانه از این کیفیت آدم بگذرم و آدمهایی که مورد پسندم هستند رو تحسین و یادآوری فراوانی این جنس آدمها رو بکنم تا آرام آرام فرکانسم بسمت خواسته هام برن …
و اینکه من باور کمبود افراد موفق دارم در حالیکه بسیار افرادی هستند که هم ظاهر خوب و هم وضع مالی مناسب دارند که فقط باید بگردم الگو پیدا کنم تا ذهنم براش منطقی بشه …
انشاللع بزودی این باگ درونم حل میشع ونتیجه رو میام مینویسم
🌺🌺🌺🌺
سلام به همه دوستان عزیزم
مدت زیادی هست که از گوش دادن به فایل های استاد عباس منش،دور شدم.
اما ایمان دارم خالق هستی همیشه در حال کمک و راهنمایی منه.
چراکه امشب دوباره در سایت عضو شدم و پیام شما دوست عزیزم رو دیدم.
پیامی که دقیقا مصداق زندگی منه…
من هم با اینکه شرایط خوبی داشتم و دارم ،تو زندگی با آدم هایی رو به رو شدم که واقعا مد نظر من نبودند و من برخلاف میل باطنیم ،برای تجربه و کنجکاوی اون رابطه رو پذیرفتم و فکر میکردم قدرت اینو دارم که طرف مقابلم رو مثل خودم کنم…
همه شما نتیجه ی چنین تفکری رو میدونید، شکست … بله شکست
اما از خداوند سپاسگزارم که هر روز کمکم میکنه تا اون آدم از زندگیم بیرون بره.
از خداوند سپاسگزارم که میدونه خواسته ی قلبی م و ایده آل م از همسر چیه و همینطوری معجزه آسا کمکم میکنه.
آرزوی عزیزم ، دختر خدا
ازت ممنون و سپاسگزارم.حرفات باعث شد یاد بگیرم چطور فرکانس متناسب با خواسته م رو بفرستم.برات آرزوی خوشبختی ، سعادت و ثروت رو دارم.
استاد عباس منش عزیز،از شما و تیم حرفه ای تون بسیار سپاسگزارم.🙏💚
سلام لاله جان
شب و روزت قشنگ و عالی باشه
اول متشکرم از توجه و کامنتی که برایم گذاشتی …. این چراغ آبی بغل پروفایل ی حس خوب داره که نگو … تجربه دوستان … اشتراک گذاشتن حس ها و آگاهی ها …بهرحال ازت متشکرم
جونم برات بگه که بقول خودت برای کنجکاوی و یا تجربه نا خواسته فرکانسی فرستادیم که کیفیت افراد رو تو زندگیمون اورده پایین ..
وقتی استاد میگن که اعراض کن ما فکر میکنیم فقط از ی سری حس هایی مثل ترس ,نگرانی یا غم شبیه به اه و ناله و گریه باید اعراض کنیم در حالیکه اعراض از هر چیزی که تو نمیخوای و ایده آلت نیست رو باید بکنی
اعراض از یک سری اخلاق هایی که مورد پسند تو نیست
اعراض از یک سری ادمهایی که اونی که تو میخای نیستند
اعراض از یک سطح زندگی که مد نظر تو نیست
آگاهانه بهش بی توجهی کنی
نه اینکه بگی این که کاری به من نداره بذار باهاش سرگرم شم , بذار ببینم چی میگه , بذار ببینم تو سرش چی میگذره و یا اینکه میدونیم طرف مد نظر ما نیست ی جوری باهاش حرف میزنیم و زیر پوستی تشویقش میکنیم که حرف دلش رو بزنه بعد ی مدال به افتخارات جذاب بودن و کلی هوا خواه داشتنمون اضافه میشه و خبر نداریم که ما با این کار وقت و انرژی و فرکانس ارزشمندی که رو که میشد بریم باهاش جواهر و طلا بخریم دادیم به ی مشت بلدیجات …
و اینجاست که آگاهانه باید اعراض کرد
هیچ عکس العملی بهشون نشون نداد
و اگاهانه شروع کنیم به توجه به افراد موفق مثلا میریم بیرون ی نفر که از لحاظ ظاهری با خواسته ما اکیه تحسین و تایید کنیم و یا اینکه ی نفر از لحاظ مالی موفقه رو تحسین میکنیم و میگیم ببین هست الان که تو داری بهش توجه نشون میدی قانون و خدا این مدل ادمها رو در مسیر زندگیت قرار میده
آگاهانه باید کیفیت ادمهای زندگیمون رو عوض کنیم
دست از تلاش برای تغییر ادمها برداریم
اصلا لاله جان میدونی که تلاش برای تغییر دیگران از کجا میاد ؟ از باور کمبود , تو ذهن ما طوری برنامه ریزی شده که میگه شخص مناسب نیست همه ی عیبی دارن بیا رو این کار کن بکنش همونی که خودت میخوای…
اصلا ی چیزی وقتی که جنس خوب و با کیفیت وجود داشته باشه و تو ایمان داشته باشی هست فقط باید چند تا فروشگاه رو وقت بذاری و بری بخری میری اون جنس تعمیر شده رو بخری ؟
رفتار ما با ادمها دقیقا همینه ..
ما فکر میکنیم نیست میگیم بذار همینو تعمیرش کنم ازش استفاده کنم , که اینها همه اش از باور کمبود میاد
بجای اینکه وقت بذاریم و رو اون ادم کار کنیم تغییرش بدیم که هیچی هم توش نیست و محکوم به ناکامی و خستگیه ی کم خودمون دوست داشته باشیم همون وقت و انرژی رو برای خودمون بذاریم
خودمون رو تغییر بدیم
بشینیم ببینیم چه چیزی داره باعث میشه ما احساس کمبود کنیم ؟ آگاهانه عین ی بچه باهاش حرف بزنیم ذهنمون رو قانع کنیم هر روز براش تکرار کنیم تا باورش بشه
میدونی ما خودمون رو دوست نداریم
وقت نمیذاریم اگر نصف وقتی که برای ادمهای دیگه گذاشتیم برای خودمون میگذاشتیم تا الان همه اون ناکامی ها حل و وارد مسیر دیگه ایی از زندگی شده بودیم که فقط توش نعمت و ثروت و فراوانی بود
اینها صداهای ضمیر ناخوداگاه ماست
همون جایی که تمام اتفاقات زندگی ما رو رقم میزنه
اگر اگاهانه روش کار بشه بعداز ی مدت سیمان ذهنی میشکنه , کم کم وا میده شل میکنه و ارام ارام میبینی که هر جا ی تفکر شبیه به گذشته خودت رو میشنوی مغز الارم میده میگه نه این نیست و اونجاست که نتایج کم کم میاد
و ی چیز دیگه هم توی بحث روابط و تغییر افراد هست
اینکه ما میل به حمایت کردن داریم .. میخایم خدایی کنیم .. بابا وظیفه مانیست و چقدر این نگاه محکوم به شکسته .. ما چیکاره ایم که برای کسی دلسوزی میکنیم و میخایم که ی نفر رو حمایت کنیم باهاش حرف بزنیم قانعش کنیم تغییرش بدیم و این عملا شرکه خداست
کاری که وظیفه ما نیست و ما انجامش میدیم و میشیم کاسه داغ تر ازآش و نتیجه هم میشه این ناکامی ها و از رابطه ایی به رابطه دیگر و اخرش هم سرخورده میشیم که بهتره تنها بمونم اعصابم راحتتره
در حالیکه اون ادم گناهی نداره اون مامور الهی هست که نتیجه فرکانس ما بهمون برگردونه
پس آگاهانه دست از حمایت کردن برمیداریم حالا این حمایت کردن لزوما حرکت بزرگی هم نیستا حتی در حد دردو دل شنیدن و یا صحبت کردن برای متقاعد کردن همه اینها از میل به حمایت میاد که در اخر خودمون حس کنیم چه انسان شریفی هستیم و یا اون بگه تو چقدر مهربونی و ما رو تایید و تحسین کنه که همین میل به تایید و تحسین شدن از کمبود عزت نفسه و اونم بایدآگاهانه قطع بشه و اونقدر رو صلح با خودمون کار کنیم که وقتی ی نفر ما رو تحسین میکنه تو مغز و ذهن ما فقط یک لبخند و تایید و محبت دیده بشه نه اینکه اونقدر ذوق کنیم که بخایم خودمون و وقت و انرژیمون رو وقف اون ادم کنیم ..
بهرحال همه ما تحسین شدن رو دوستداریم اما مشکل از جایی شروع میشه که برای تایید دیگران از خودمون کار اضافه , رفتاری که تو وجودمون نیست و حس رهایی رو از ما میگیره انجام میدیم
لاله جان اینها رو برای خودم نوشتم تا یادم بمونه امیدوارم برای تو خواهر عزیزم هم کاربرد داشته باشه …
در پناه الله شاد و خوشبخت باشی
سلام به آرزوی عزیزم
خیلی وقته دنبال این بودم که ببینم پیامم رو دیدی یا نه
امشب متوجه شدم عزیز دلم…
نمیدونی که چقدر خوشحالم…
خوشحال از اینکه چقدر شبیه به هم عمل کردیم و حالا تو متوجه شدی چطور باید فرکانس هات رو تغییر بدی تا خواسته هات وارد زندگیت بشن و من میتونم از تو یاد بگیرم و توی دلم از داشتن دوستی به خوبی تو شاد باشم.دوستت دارم آرزو جان …
چقدر از وقتمون رو صرف ناخواسته هامون کردیم و همه ی اینا از باور کمبود بود …
وای که چقدر میترسم از این باورها،باورهایی که موجب رفتار غلط میشه و این رفتار غلط چه تاثیری که تو وجود و زندگیمون نمی زاره…
آرزوی عزیزم،من دارم اولین قدم هام رو بر می دارم و باید صد باره پیامت رو بخونم چراکه باور کن تک تک کلمه هات برای من بود.
آرزو جانم باز هم منتظر پیام های بی نظیر تو هستم.همه صحبت های استاد رو به خوبی درک کردی و زیبا و بسیار کاربردی بیان میکنی.
امشب شب خوبی بود.
از خدای مهربونم و آرزو،دختر خدا سپاسگزارم.
سعادتمند ، سالم و ثروتمند باشی
آرزو جاااااان سلام
دقیقا دیشب از خدایم هدایت خاستم که چرا همیشه افراد شبیه ره جذب میکنم که اصلا با چیزی که میخایم تفاوت دارن و امروز صبح به کامنت شما هدایت شدم
تشکرررررر از کامنت قشنگت دقیقاااا مشکل مه هم همی است تمام توجه مه به ناخواسته است از روی کنجکاوی یا جلب توجه و تحسین باید آگاهانه اعراض کنم و به کسایی توجه کنم و تایید و تحسین کنم که مطابق به خواسته ام است
خدایا شکرررررتتتت آرزوی عزیز برت آرزوی بهترین ها ره میکنم
سلام آرزوجان بسیار بسیااار لذت بردم از کامنت پرمغزت 👍
حرفات برام کوبنده بود چون من هم دقیقا به افرادی در درونم فکر میکنم برای جلب توجه ؛ بعد از اینطرف میگم چرااین ادماوارد زندگیم میشن یعنی در اصل ناخوداگاه فرکانس میفرستم وازقانون جذب به ضرر خودم استفاده کردم .ممنونم که نظرت رو نوشتی و باعث واضح شدن قدم بعدیم شدی
من باورکمبوددارم ..وروی احساس لیاقت وعزت نفس سعی میکنم کارکنم.
درپناه الله یکتا دربهترین رابطه عاشقانه باشی💚🌹🍃
سلام عزیزدلم
متشکرم از کامنتت و توجهت
خوشحالم که کامنت من باعث هدایت تو خواهر معنویم شد
باور کمبود پاشنه ارشیل همه ماهاست و اساسی باید روش کار بشه
سعی کن اول رو عزت نفست و در صلح بودن با خودت کار کنی و بعد ارام ارام فرکانس افراد دلخواه رو بدی به عینه میبینی کیفیت افراد زندگیت تغییر میکنه
من خیلی تو مبحث روابط گیر داشتم و تلاش کردم که در انتها فهمیدم قبل از کردن کردن روی روابط من باید در مدار بی نیازی قرار بگیرم
یعنی اول با خودم دوست بشم که اگر وارد رابطه ایی میشم لذت بیشتری ببرم نه اینکه اگر اون نبود کم انرژی و بی حوصله بشم که این مدل رفتارها منو به نیاز بیشتر هدایت میکنه و تا روزیکه این جنس حس درون من وجود داره بهترین هم توی زندگی من بیاد در اخر از زندگیم میره و موندگار نیست
پس ما باید اول رو خودمون کار کنیم
ما به حال خوب برسیم بعد اونو با دیگری تقسیم کنیم
میدونی کلا وقتی که تو خوب باشی همه ادمهای خوب دور بر تو میان
اگر ناخواسته مبینی ی چیز درون تو وجود داره
پس رو خودمون سرمایه گذاری کنیم
موفق و پیروز باشید خواهر نازنینم
سلام به استادعزیزونازنینم ومریم جون عزیزم.
منم از کسانی هستم که این دوره رو چندین وچند بار کار کردم .
بازم کار خواهم کرد چون تکرارشم بازم مطالبی رو برات یاد آوری میکنه که نیازه ما بدونیم.
این دوره دوره ی خیلی خوبی بود.یادمه خیلی مشتاق بودم این دوره رو بخرم چون تو روابط عاطفی خیلی مشکل داشتم .
واتفاقا این دوره رو به این منظور خریدم که هم خودم خیلی متعهدانه وهم همسرم گوش بدیم .
البته هر کدوم جداگونه گوش کردیم.
یادمه وقتی برای بار اول گوش کردم ،با توجه به صحبتهای استاد فقط همسرم وکارای همسرم جلو چشمم وتو ذهنم تداعی میشد.
به همین جهت زیاد موفق نشدم تغییری بکنم چون نظرم این بود که اکثر مشکلات ما، از سمت ایشونه .
وجالب بود که همسرمم وقتی گوش میداد،بیشتر یاد اشتباهات من میفتاد .
البته متوجه ی اشتباهات خودشم میشد چون بعضی از موضوعات بقدری واضح گفته میشد که مشخص بود چ کسی اونخصیصه ها وضعفها را داره .منتهی همسرم برای من اون قسمتهایی رو با حالت تهاجمی عنوان میکرد که منو مقصر بدونه .
بله وقتی برای بار اول گوش کردیم متاسفانه به جای اینکه مشکلی رو حل کنیم ،دامن هم به مشکلات زدیم .
ولی از اونجایی که من دنبال تغییر واقعی ودرست برای ایجاد رابطه ی بهتر بودم به همسرم گفتم میخام یه بار دیگه گوش بدم حتی اعتراف کردم که اکثر جلساتش رو با این دید ،گوش کردم که فکر کردم تو رو مقصر جلوه بدم .
واین جالب نبود وباعث تغییر در من نمیشد و هیچ اتفاق خاص مثبتی تو روابط ما شکل نگرفت .
انگار هردومون دنبال مچ گیری طرف مقابلمون بودیم .خب طبیعتا این به روند خوب روابطمون کمکی نمیکرد.
تا اینکه تصمیم گرفتیم یه بار دیگه گوش بدیم بدون اینکه راجع بهش با هم صحبتی کنیم ونظری بدیم .
ینی هر کی شخصا برای خودش وبرای بدست اوووردن آرامش خودش ،گوش بده وهر استنباطی که کرد همونو انجام بده بدون توضیحی !
خودم به شخصه خودمو متعهد کردم گفتم ناهیداندفعه این دوره رو فقط با تمرکز کردن روی خودت گوش بده تا ببینی چ نتایجی میگیری .
به همین جهت سعی میکردم،هر جایی که افکارم سمت همسرم میرفت، افکارمو جهت دهی کنم سمت خودم .
اندفه برداشت من خیلی با قبل فرق میکرد.
متوجه ی خیلی از اشتباهات خودم شدم.
مهم تر از اینکه متوجه شدم هر اتفاقی بین منو وایشونه، مقصر وعاملش خودمم .
ودرک این موضوع برام خیلی ارزشمند بود .
خودش خیلی کمکم کرد که دست از خیلی از جنجالها بردارم .
وانقد با خود محوری نرم جلو .
تنهاجلسه ای که هر کاری کردم تمرکزم روی خودم بره ونرفت جلسه ای بود که در مورد وابستگی صحبت شد.
چون همسر من به شدت این نقص رو نسبت به من داشت و البته هنوزم داره منتهی شدتش خیلی کمتر شده ولی هنوزم داره.
ومن خوشبختانه این ضعف رو در خودم نداشتم .
این دوره نگاه منو به خیلی از مسائلی که بینمون بود عوض کرد.
سطح توقعاتمو خیلی پایین اووورد.
اینکه صددرصد خودمو مقصر بدونم وخودمو عامل بوجود اومدن اتفاقاتی که بینمون میفته بدونم .
حتی بابت کسب در آمدش ورسوندن من به خواسته هام .
همه وهمه رو باید کنار میزاشتم .
اینکه یاد گرفتم راحت از همسرم درخاست کنم .
دنبال این نباشم که فک کنم به خاطر دوست داشتنش باید خودش بفهمه .
به قول استاد نه ، اونا نمیفهمن باید تقاضا کنید.
اینکه باور کنم افکار من اتفاقات زندگیمو خلق میکنه .
اینکه چقدر میتونم نسبت به همسرم احساسموخوب نگه دارم.
اینکه چقدر توانایی تمرکز به نقاط مثبت همسرم رو دارم .
وباید این جزع ویژگیها و خصلتهای من بشه که تا جایی که میتونم ذهنم رو از نقاط منفیش کنترل وجهت دهی کنم به نقاط مثبتش .
واگر نتونستم به زیبایی های جهان اطرافم توجه داشته باشم .
خلاصه مثل همیشه وظیفم باید نگه داشتن احساس خوب باشه .
مهم تر از همه اینکه دنبال بهانه یا توجیهی نباشم .هیچ منطقی برای جهان قابل قبول نیست که تو بگی اینجا حق با من بود .
جهان فرکانس تو رو دریافت میکنه وطبق فرکانسی که خودت فرستادی بهت پاسخ میده .
حالا اگه مثبت باشه مثبت دریافت میکنی ینی خودت خالق اتفاقات خوب یا بهتری میشی و وقتی منفی باشه نبایدمنتظر اتفاقات خوبی باشی .
بله تکتک این آموزه ها نه به سرعت ولی کم کم روی افکاروباورهای من تاثیر گذاشت و هر دفه کمی بهتر از قبل ،تغییرات مثبتی تو روابطمون بوجود اومد.
سعی میکردم همسرمو کنترل نکنم که ببینم ایشون چ تغییراتی میکنه .چون این موضوع باز منو از تغییرات مثبت دور میکرد.نه که اصلا کنترل نکنم سعیم براین بود که ذهنمو جهت دهی کنم که کنترل نکنم در واقع جلوشو میگرفتم .
دیگه باور کردم اینکارا ،زرنگی نیست و هیچ اتفاق جالبی ازش در نمیاد.
بنابراین باید یاد بگیرم اگه نتایج خوب میخام ،اگه دنبال آرامشم ، خودمو گول نزنم و مسیر درست رو پیش بگیرم .
این همه سال با خود خواهی با زرنگی با خودمحوری خاستم زندگی خوبی بسازم .
چی شده ؟!!!
هیچی !
به هیچ جا نرسیدیم که هیچ .حتی آرامشی هم برامون نمونده بود.
من تو روابط عاطفی نیاز داشتم از بیس ،از زیر بنا خودمو بسازم باید تغییرات بزرگی میکردم .
باید نگاهمو ،نگرشمو عوض میکردم .
شاید مدت زمان زیادی برد اما تغییرات خوبی کردم .
جالب اینجا بود که همسرم با تغییرات من تغییرات بسیار زیادی کرد.
تغییرات ما یه دفه و تو تایم کمی نبود.شاید تو این 3ساله آروم آروم اتفاقاتی افتاد .
البته ناگفته نمونه هنوز من تو یه سری از مسائل،مقاومتها وترمزهایی دارم که توش گیرم .
هنوز رضایت کامل از خودم ندارم .
اندفه خیلی مشخصه که این مشکلات از طرف شخص خودمه .
میدونم اگر این مقاومتها وترمزهای من که یکیش پاشنه آشیلمه وبیش از اندازه بهش حساسم ،درست بشه .همه چی حل میشه ومنم میتونم با شهامت بگم، من تو رابطه با همسرم خوشبختم .
متاسفانه هنوز نتونستم این مورد رو تغییر بدم.
هنوز تو این موضوع افکار وباور هام همون چیزیه که خودم فکر میکنم درسته .
میشینم برای خودم از همه ی جوانب بررسی میکنم گاهی حق کامل رو به خودم میدم گاهی هم میگم نه ناهید داری باز مسیرو اشتباه میری .
فعلن این درگیری ذهنی رو دارم .
تو این راستا خیلی از خودم مایه گذاشتم که نگرشمو تغییر بدم یه جورایی زور زدم تلاش کردم اما هنوز موفق نشدم .
قبلاً خیلی خودمو بابت این موضوع سرزنش میکردم .
از وقتی که دوره ی احساس لیاقت رو کار کردم .دست از سرزنش خودم برداشتم .
چون به هرکی بگم ،میخاد بهم بگه وااای چرا ناشکری میکنی ؟
چرا قدر داشته هاتو نمیدونی ؟
همه حسرت داشتن شوهری مثل تو رو دارن که باهاشون اینطور برخورد کنه .
چون همسرم نسبت به من خیلی عشق میورزه .
تازه چیز زیادی از من نمیبینه ،اینه .
وای به حال اینکه منم روزی بهش بچینمو و ازش تعریف کنم . مطمئنا دیگه از خود بیخود میشه .این چیزیه که خودشم میگه .از این بحث که بگذریم باید بگم هم من ،هم همسرم تغییرات مثبت زیادی نسبت به هم داشتیم .
واقعن هر باری که نسبت به چند ماه قبل خودمونو مقایسه میکنم میبینم روشن فکر تر ،منطقی تر وعاقل تر واینکه احترام بیشتری بهم میزاریم وخداروشکر آرامش بیشتری داریم .
از دعوا ومشاجره هامون خبری نیست واینا خودش خوبه .
من که آرزومه و از خدامه این مشکلم تو درونم حل بشه
تا هم خودم وهم همسرم لذت بیشتری از زندگی ودر کنارهم بودن ببریم .
همیشه از خداوند درخاست آرامش درونی دارم .من دیگه نمیدونم چ راهی رو باید برم .رهاش کردم تا ببینم چی پیش میاد.
همسر وابسته ی من ،به نسبت قبل وابستگی هاش خیلی کمتر شده ومثل گذشته دیگه اذیتم نمیکنه .
از درون همونه ولی چون متوجه شده کارش اشتباهه خیلی جاها جلو خودشو میگیره وسعی میکنه با نچسبیدن زیادش منو اذیت نکنه .
در کل که دوره ی عشق و مودت دوره ی فوق العاده ای بود برای ایجاد روابط.
در راستای روابطم با دیگران خداروشکر اوکی هستم .ومشکلی ندارم .در واقع از زمانی که با عباس منش هستم تمام مشکلاتم خاتمه پیدا کرد.واز اونجایی که پاشنه آشیلم نبود وفقط به علت عدم آگاهی تو روابط هام مشکل داشتم ،خیلی زود حل شد .وخیلی زود نتیجه گرفتم .البته دوره ی عزت نفس هم خیلی تو روابط خوب با دیگران کمک کرد.چون خیلی از مشکلاتم از عدم اعتماد به نفسم بود.
نداشتن ثبات شخصیتی ،نداشتن شهامت وجسارت برای بیان احساس وخیلی چیزای دیگه .
خداروشکر هیچ مشکلی با کسی ندارم همه چی خوب وعالیه !
تو این دوره فقط یه جلسه برای مجردها بود.
واز اونجایی که من پسر جووون داشتم البته اون موقعی که گوش کردم ب نظرم پسرم نوجوون بود.
وااای یادمه برای اولین بار این مطالب رو میشنیدم .
بسیار بسیار کمک بزرگی به من کرد.که من این دوران رو با راهنمایی دادن به پسرم و اینکه خودم آگاهی های خوبی کسب کردم ،پسرم به بهترین شکل ممکن بگذرونه.
حتی خطا واشتباهات زیادی کرد ،شاید بازم بکنه اما نگاه من به یه جووون خیلی فرق کرده.
طوریکه تعصبات وافکاروباورهای غلط ،گذشته رو نداشتم .
چیزایی که به ما خیلی تحمیل میشدوما همیشه یواشکی همه کاری میکردیم .
من بدون کنترل کردن، پسرمو رها وآزاد گذاشتم تا هر چیزیو ،تو رابطه خودش تجربه کنه نه اینکه من با گفتن تجربه ها وترسهام بخام چیزیو بهش تحمیل کنم .
واقعن من اگه این چیزا رو تو این دوره نشنیده بودم وهرکسی برام بازگوش میکرد ،نمیتونستم بپذیرم .
ولی از استاد پذیرفتم .
وخیلی راحت عمل کردم .
به قول همسرم میگه تو از هرچیزی راحت میگذری وراحت میپذیری ،وراحت عمل میکنی بدون هیچ مقاومتی . فقط گیرت تو منه!
منم میگم چکار کنم ببخشید پاشنه آشیلمی دیگه .
لامسب گیر وگور دارم توش.
اگه کسی نیاز به تغییراتی تو رابطه داره حتمن این دوره رو خریداری کنه .پشیمون نمیشه .
خیلی از کارا ورفتارهامون به خاطر عدم آگاهیمونه .
وقتی که آگاهی پیدا کنیم به حال بهتری میرسیم .
درک بیشتری از روابط پیدا میکنیم .
ولذت بیشتری میبریم.
ودر نهایت به آرامش خوبی هم خواهیم رسید.
امیدوارم روزی با اقتدار و شهامت تو سایت جار بزنم بگم بالاخره منم تونستم وموفق شدم .
منم دارم با لذت زیاد زندگی میکنم .
واقعن از خداوند هدایت میخام برای ایجاد رابطه ی عاطفی بهتر .
میدونم همه چی به گفتگوهای ذهنی وافکار من بستگی داره واگرنه تو زندگی من همه چی خوبه .فقط من باید بهتر عمل کنم واین مقاومتها رو تو دلم بشکنم .
امیدوارم که بتونم .
استاد جونم مرسی .
مرسی که هستی .
بنام خدای مهربان
سلام ب ناهید عزیزم
خداروشکر میکنم ک یکبار دیگه همدار شدم با کامنت سرشار از آگاهی شما عزیزم
چن روز پیش داداشم منو ب شدت سرزنش کرد و کلی ازم انتقاد کرد ک چرا شرکت نمیکنی برای آزمون استخدامی ول معطلی وقتت داره میره جوونیت داره میره و..
ب شدت حالمو گرفت و نجواهای ذهنم شروع شد
و تا شب ذهنم درگیر بود
ک شب از طریق یکی از کامنت های دوستان هدایت شدم ب جلسه تکمیلی 4احساس لیاقت
و فهمیدم بخاطر عدم تایید داداشم و انتقادش میزان ارزشمندی من ب قعر چاه رسبده
با گوش دادن همین جلسه
حالم بهتر شد و تو حرف های استاد شنیدم ک گفت اگه ی رفتار داره تکرار میشه الگوی تکرار شونده س
و تو ذهنم زنگ خورد
روز بعد باز این رفتار داداشم ک این روزها داره بیشتر میشه تکرار شد
سعی خودمو کردم ک ذهنمو کنترل کنم و سکوت کنم
ولی باز ذهنم کارخودشو کرد ولی این بار ی کم بهتر تونستم عمل کنم خداروشکر
ک آخرشب از طریق کامنت سعیده ی عزیزم هدایت شدم ب الگوهای تکرار شونده قسمت6
ک متوجه شدم بخاطر فرکانس خودم هست ک داداشم راه ب راه داره ب من
ب رفتارم
ب طرز فکرم گیر میده
وقتی ک کامنتت و خوندم منو بفکر فرو برد ک چرا
این اتفاق داره برای من میفته
و دیدم ک من خییلی مقاومت دارم نسبت ب داداشم و دارم تو ذهنم قضاوتش میکنم
اینکه همه ش تو اینستاس
اینکه داره ب تضاد میخوره
اینکه اضافه وزن داره
اینکه همه ش داره انتقاد میکنه
اینکه شلخته س
و…
فهمیدم من دارم ب چی توجه میکنم و نتیجه ی توجهم چیه
مخصوصا وقتی ک گفتی:
اینکه باور کنم افکار من اتفاقات زندگیمو خلق میکنه .
اینکه چقدر میتونم نسبت به همسرم احساسموخوب نگه دارم.
اینکه چقدر توانایی تمرکز به نقاط مثبت همسرم رو دارم
وباید این جزع ویژگیها و خصلتهای من بشه که تا جایی که میتونم ذهنم رو از نقاط منفیش کنترل وجهت دهی کنم به نقاط مثبتش .
واگر نتونستم به زیبایی های جهان اطرافم توجه داشته باشم .
خلاصه مثل همیشه وظیفم باید نگه داشتن احساس خوب باشه .
مهم تر از همه اینکه دنبال بهانه یا توجیهی نباشم .هیچ منطقی برای جهان قابل قبول نیست که تو بگی اینجا حق با من بود .
جهان فرکانس تو رو دریافت میکنه وطبق فرکانسی که خودت فرستادی بهت پاسخ میده .
حالا اگه مثبت باشه مثبت دریافت میکنی ینی خودت خالق اتفاقات خوب یا بهتری میشی و وقتی منفی باشه نبایدمنتظر اتفاقات خوبی باشی .
متوجه شدم باید باااید توجهم و بزارم رو نکات مثبت و ویژگی های مثبت داداشم
ب موفقیت هاش
تحسبنش کنم تو ذهنم
و افکارم و درجهت مثبت تغییر بدم
خداای من
دقیقا جواب سوالم و اینجا
گرفتم الهی صدهزار بارشکرت
چقددد تحسبنت کردم ک تونستی از پس این چالش بربیایی
الان ک دارم بهش فک میکنم
این چالش یک موهبت بزرگ برای منه
میدونی چرا؟ چون باعث میشه یادبگیرم ک ب نکات مثبت آدم ها توجه کنم
و زیبایی هاشونو ببینم
و وجه زیبای آدم ها رو ببینم
دو روز پیش ک تونستم با خوندن کامنت های دوستان حالم و خوب کنم و با این کار توجهم و از رفتار داداشم
بردارم
ب چشم دیدم ک رفتارش بهتر شد و واقعا خییلی برام جالب بود و ذوق کردم ک عععع داره جواب میده خودم خالق زندگیم هستم اونم با کنترل افکار ذهنم
ایده ای ک ب ذهنم میرسه اینه ک بیام ویژگی های مثبت داداشم و بنویسم و بارها مرورشون کنم تا اون گارد ذهنم شکسته بشه
دوره ی عشق ومودت واقعا برای من واجبه ولی فعلا شرایط خریدشو ندارم
ان شاالله درزمان مناسب هدایت میشم بهش
سپاسگزارم دوست عزیزم
سلام به شما دوست عزیز.
دقیقا همین طوره .
کانون توجهمون به هرچی که باشه از همون جنس اتفاقات رو بیشتر جذب میکنیم .
احساس بد همیشه هشداری هستش برای اینکه متوجه بشیم درمسیر درست نیستیم .
ینی باید تغییری در افکارمون ایجاد کنیم یا بهتره ، بگم زاویه ی دیدمون رو نسبت به اون قضیه ای که باهاش درگیر هستیم تغییر بدیم تا به احساس بهتری برسیم .
برای رهایی ونجات تمامی حال بدی هامون باید در جهت مثبت حرکت کنیم تا نتایج بهتری کسب کنیم .
اینم فراموش نکنیم که با موندن تو احساس بد ،به خودمون ظلم میکنیم واحساس خود ارزشمندی خودمونو پایین میاریم در نتیجه احساس لیاقت هم ازمون گرفته میشه .
خیلی محسوس وناآگاهانه ،خودمون به جهان هستی فرکانس منفی ارسال میکنیم وبعد منتظر اتفاقات خوب هستیم !!!!
همه چی در درون من و با منه .
هیچ جا هیچ کس به هیچ دلیلی مقصر نیست .
این منم که هر چیزیو حالا ، خوب یا بد جذب میکنم .
بنابراین آگاهانه حواسم به کانون توجهم وبه افکار وفرکانسی که به جهان میفرستم باید باشه .
موفق و موید باشی دوست عزیز
سلام به استادمهربانم ومریم دوست داشتنی ام
وهمه دوستانم که روابط عالی راتجربه می کنند
خدایاشکرت بابت خلق لحظه لحظه های ناب وزیبایی که درکناراستادگرانقدروعمل به راهکارهای عالی وتاثیرگذار شان، توانستم دروجودوزندگیم جاری کنم وخودم رابه تمام معنا لایق شاگردی درمحضرایشان بدانم چراکه به واسطه هدایت خداونددرزمان ومکان مناسب من شاگردایشان شدم وهرلحظه اش برایم مسئولیت عظیمی درراه داشت که بایدهم ازمسیرلذت می بردم وهم عملکردم عالی می بودواین مستلزم تغییرات شگفت انگیزی بودکه ابتدادرشخصیتم بایدصورت می گرفت وچون دراولین رابطه زناشویی بعداز14سال بیرون آمدم به طبع نقطه ضعف هایی داشتم که بایدآن هارابرطرف می کردم تابه خواست خداوندوبارعایت قوانین جهان هستی بتوانم دررابطه بعدی موفق وعالی تر باشم واین واقعانیازبه صرف انرژی وزمان بودکه ازهمان ابتدادست دردستان پرقدرت خداوندواستادم چنان تغییرات شگرفی درباورهاوافکارم دادم که حدود10سال که ازرابطه باعزیزدلم می گذردهرروزعاشقانه تروبه زیباترین شکل ممکن این رابطه، قشنگ ترازدیروزش شده وبایدبه صحبت های استادم می رسیدم ورابطه عالی که ایشان داشته واززآن تعریف وتمجیدمی کردند ،من هم باید،بایدمی رسیدم واین رامن بایدخلق می کردم که خداروشکرهمه چیزعالی وبی نظیرشد.
دررابطه قبلی من خودم سرکارمی رفتم وچقدرآسیب خوردم به دلیل عدم ناآگاهی ام وگرفتن تمام مسئولیت هاازمردزندگیم به واسطه اعتیادش ومواردی که قبلا درفایل هایی نوشته ام ونمی خواهم واردش شوم.بیاییدزیبایی هارابگویم ،بوس به کله تون.
فقط تجربه شیرینی که امروزخداوندازآن تلخی هابه کامم نشانده این بودکه وقتی استقلال وخودکفایی من درکنارعمل به آموزه های استاد بادل وجانم پیوندمی خوردومن ازهرلحاظ استقلال پیداکردم به ویژه استقلال مالی ،بااین تفاوت که امروزیک خانم خانه دارموفقی هستم که پس اندازهای شخصی خودم رادارم بدون هیچگونه کاربیرونی وفقط تمرکزروی سایت ومروردوره هاوکسب آگاهی های هرروزوعمل به آنهاوبهادادن وتشویق عزیزدلم که اومی تواندهرروزدرتمام زمینه هارشدوپیشرفت راداشته باشد،اوتمام فکروذکرش خوشبختی من درتمام ابعادشده است ویک مردعالی ومسئولیت پذیراست وبه لطف خداوندکاملا هم فرکانس باهم وهمدل ویکپارچه …..
باهرلحظه لذت بردن ازاین زندگی زیباوخدایی ،به روزبه پیش رفته وهرروز شخصیت وزندگی عالی رابرای خودخلق کرده وسعی می کنیم خاطرات بی نظیروقشنگی راازاین زندگی بهشتی به یادگاربگذاریم.
مامی توانیم درکناراستادمان وعمل به تک تک فایل های طلایی شان یک زندگی بی نظیرراتجربه کرده وشخصیتی ازخودخلق کنیم لبریزازفرکانس های مثبت وآرامشی که تمام وجودمان رافرامی گیردوانعکاس آن ،هدیه یک زندگی بهشتی دردنیاوآخرت ازجانب خداوندمهربان مان است……
درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید، عاشقتونم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
بنام خدای مهربان
سلام ب مریم عزیزم
خداروشکر ک هدایت شدم ب کامنت پراز عشق شما
چقددد تحسینت کردم
چقددد انرژی گرفتم
و لذت بردم
وخداروشکر کردم بابت رابطه ی زیبایی ک دارین تجربه میکنید
از صمیم قلبم بهت تبریک میگم عزیزم شما لایق بهترین ها هستی
و چقد ایمانم قوی ترشد ک اره میشه و امکان پذیره زکیه
اگه برای مریم شده پس برای منم میشه
با درست کردن باورهام
و شناخت بهتر خودم
و ادامه دادن مسیر
ب راحتی برای منم اتفاق میفته
منم تو زندگیم ب تضاد خوردم ولی خداروشکر قبل عقد متوجه شدم ک مناسب هم نیستیم و خودم نامزدبم و بهم زدم
اون موقع در مدار مناسبی نبودم
و این تضاد برام بهترین موهبت زندگیم شد خداروشکر
الهی صدهزار بارشکرت خدای من بخاطر هدایتم ب این مسیر زیبا ک پراز اتفاق های قشنگه و پراز حس خوب و خوشبختیه
برات بهترینها رو از الله یکتا میخوام
ان شاالله ک هرروز رابطه تون زیباتر وقشنگ تر بشه عزیزم
شاد و موفق باشی
به نام خدای یکتا سلام به استادبزرگواروخانم مریم شایسته عزیز
این اولین کامنتی هستی که میزارم روی سایت
تقریبا یک سال و خورده ای هست که باشماآشناشدم وفایل های شماروگوش میدم
از شش ماه قبل که واقعا باتعهد عمل کردم
نتایج خوبی گرفتم ولی نمیشد که کامنت بزارم
ولی امروز خواسته ای داشتم وبعدازچندساعت به واقعیت پیوست ومنوواداشت که باید کامنت بزاری فاطمه،این همه نتایج گرفتی
من به لطف خدای رزاقم همسری عالی دارم که ازهمه ی لحاظ فوق العاده س
من درمجردی واقعا ازخدا همسری میخواستم با ویژگی عالی وحتی ویژگی همسرخوب رو وقتی مینوشتم چندین صفحه میشدولی مطمئن بودم که میرسم وخودم رولایق چنین همسری میدانستم
اطرافیانم آدمایی بودن که هرروز ازروابطشون غرمیزدن وناراضی بودن ومیگفتن ازدواج یعنی این.
ولی من باورنکردم این جور روابط رو،وهمش توی ذهن خودم رابطه ای عاشقانه تجسم میکردم
وحالا به لطف خدای رزاقم همسری فوق العاده دارم
باورتون نمیشه تک تک اون ویژگی های که در زمان مجردی به خدایم میگفتم که من چنین رابطه و همسری میخوام،الان همسرم تک تک اون ویژگی هاروداره ،انقدرهم فرکانس وهم نظر هستیم که نگو
و به لطف خداخانواده همسرمم عالی هستن
به لطف خدا چنان در رابطه ام آزادی دارم و همسرم باعث پیشرفته شده وهرروزبهم انگیزه میده
انقدرباخودش درصلح هست که نگو
مثلاً من حرف مردم برام مهمه ولی همسرم اصلا حرف مردم براش مهم نیست وموحدتره نسبت به من ومن گاهی این صفات خوبش مثل نترس وشجاع بودنش درتجربه کارهای جدید وکلی چیزا رو ازش یادمیگیرم
من وقتی درجمع خانوادگی یادوستانم میرم
انقدراونافرکانسشون پایینه وازرابطشون ناراضی آن ،نمیشه که من ازاین صفات خوب همسرم روبیان کنم،گاهی اوقات هم که براشون باشوق وذوق تعریف میکنم،یه جوری نگام میکنم وانگارکه باورنکردن،منم دیگه تعریف نمیکنم پیشتون
ولی خوشحالم که میتونم اینجا بگم این اتفاقات عالی ونگات خوب رابطه موباهمسرم که خودم بیشتر سپاسگزاراین نعمت های بزرگ زندگیم باشم
والان داریم باهم روی فایل های دانلودی استاد کار میکنیم وچقدرخوشحالم که داریم باهم پیشرفت میکنیم
ماخیلی رویایی بهم رسیدیم
داستانشواگه بخوام بگم خیلی طولانی میشه
اون زمان باسایت استاداشنانبودم ولی الان که دارم به اونزمان فکرمیکنم میبینم دقیقا باقانون جذب این رابطه عالی رو جذب کردم
خواستم این رابطه خوبی که با همسرم دارم رواینجا شرح دهم تاباورکمبود راجب رابطه خوب رونداشته باشیم وهرروزفرکانسامون بهتر بشه
ممنون ازشمااستاد گرامی که این باورهای عالی روبراتون بیان میکنید
سلام دوست عزیز
کامنت شما برای من نشانه خیلی بزرگی بود و این باورو درونم محکمتر کرد که میتونم همسر رویاهامو جذب کنم. و دقیقا فردی که من تو ذهنم دارم وجود داره و میتونیم به هم برسیم به امید الله متعال.
عزیزم هرروز و هرلحظه خوشبختتر و موفق تر باشی
ممنون بابت کامنت قشنگت، حست بی دلیل نمیگفت کامنت بذار :))
سلام به دوست عزیز و ارزشمندم
خیلییی ازت ممنونم عزیزم که تجربه قشنگتو درمیون گزاشتی و منم مثل شما در اطرافم روابط خوب ب ندرت میبینم و حتی خودم تمام روابطم نافرجام بود ولی با تموم اینا باور نکردم و نمیکنم و خودم رو لایق بهترین شریک عاطفی میدونم و ایمان دارم خدا زمانی ک تکاملم طی شه و باورهای غلطم درست شه در بهترین زمان و مکان ایشون رو وارد زندگیم میکنه من اینقدر ب این موضوع باور دارم ک گاهی بعضی شبا با تجسم اینکه با شخص مورد علاقه ام خابییدیم کنارهم هم صحبت میشم و کاملا در این فضا غرق میشم و درست همونجا هم میگم خدایا شکرت برای این فرد عالی :)
امیدوارم رابطتون هرروز باعشقتر و قشنگتر شه و بهترینا رو ارزو میکنم