ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5 - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5
    211MB
    27 دقیقه
  • فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5
    26MB
    27 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

518 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سارا وفادارنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1704 روز

    باسلام خدمت استاد جان و مریم جان و همه ی افرادی که کامنت منو میخونند.

    استاد جان اول میخوام یه تشکر ویژه کنم بخاطر این فایل که چه جنبه ی واقعا موثری رو تو موفقیت توضیح دادین که راه درست رو از نادرست تشخیص بدیم.تطبیقش بدم با زندگی خودم که برگردم نگاه کنم به عملکرد خودم وقتی بچه تر بودم که چه جاهایی که ناامید شدم و دست از تلاش کشیدم و همه چی محو شد، چون میخواستم خاص باشم بهترین باشم تک باشم.الان که آگاهتر شدم میگم آخه که چی بشه؟ مگه مهمه که تک باشم چرا بخوام خاص باشم که توجه همه بیاد سمت من؟ این چیه که منو محدود میکنه غیر از مهم بودن نظر دیگران؟ غیر از اینکه من از درون خودمو دوست نداشتم . تا موقعی من خوشحالم که تحسین بشم و اگه یکی بالاتر و باکیفیت تر از من باشه دست از تلاش میکشم و ناامید میشم؟ آخه چرا؟ چون دیگه توجهی از بقیه دریافت نمیکنم بابتش؟ چون میبینم دیگران هم مثل من با همون به اصطلاح استعداد دارن عالی تر عمل میکنن؟ استاد این رفتار یکی از پاشنه های آشیل من بوده ولی چند ساله با تغییر باورهام دارم مهارش میکنم

    جواب من به سوال این بخش :

    واما من باوری که ایجاد کردم برای خودم این سال‌های اخیر استاد جان مخصوصا از زمانی که اعتماد بنفس و خودباوریم رو آگاهانه رشد دادم اینه که من تو هر کاری میتونم موفق بشم و با کیفیت و درست انجامش بدم و ربطی نداره که استعداد دارم یا نه مهم اینه که تو اون کار مهارت کسب کنم و تکرار و تمرین کنم و این باور رو مدام تکرار میکنم و جلوی پسرم هم میگم که اونم یاد بگیره و باور کنه که به هر چیزی که علاقه داره باید خودش تلاش و تمرین کنه. پسرم کلاس اولیه استاد چند وقت پیش که داشت از روی درس فارسی روخوانی می‌کرد بهش یاد آوری کردم و گفتم مهراد مامان یادته که چند ماه پیش تو اصلا یه کلمه که هیچ یه حرف هم نمیتونستی بخونی اصلا خواندن بلد نبودی؟؟ ببین انقدر هر روز مشق نوشتی و خواندی و تو کلاس تکرار کردی که الان راحت داری یه کلمه که هیچ یه جمله رو می‌خوانی؟؟ استاد خودش آگاه نبود اصلا بعد یهو به خودش اومد و خیلی ذوق کرد و تعجب کرد میگفت مامان واقعا راس میگی من چطور میتونم بخونم اصلا باورم نمیشه خدیا چی شد که من خواندن یاد گرفتم؟ تا چندین روز تو همین فکر بود و خدا رو شکر می‌کرد.

    استاد جان این یه مثال واقعی از زندگی روزمره بود .استاد جان من بابای من سالها عمده فروش خشکبار بود و خیلی با علاقه این کار رو انجام نمی‌داد توی اینکار مهارت کسب کرده بود ولی همش ته ذهنش این بود که کی بازنشسته بشم و حقوق تامین اجتماعی بگیرم. تا اینکه چند سال پیش بازنشسته شد و خانه‌نشین دید که بدرد نمیخوره بیکاری هر دفعه یه کاری رو شروع می‌کرد که میشنید پول توشه ولی بدون تلاش خاصی رهاش می‌کرد بعد شروع کرد خودش طبقه بالای خونمون رو کم کم طی چند سال درست کرد که هم از بیکاری دربیاد هم بالا ساخته بشه. استاد کلا از بچگی کار ساخت و ساز رو دوست داشت و با علاقه سمتش میرفت و اینووهم بگم که بابای من خیلی تو کارش دقیق و تمیزه کلا ایشون هم هر کاری که میکنه با دقت و حوصله و تمیز انجامش میده. بعد از اینکه بالا خونه رو ساخت از خود فامیل یعنی دایی و عمو و پسر دایی و خلاصه هر کسی که میخواست تغییری تو خونه اش بده فقط از بابام میخواستن که انجام بده دلیلش هم تمیزی و ظرافت کارشه .الان که دارم اینو مینویسم پدر من چند تا پروژه ی ساخت ویلا رو داده که با حوصله و عشق داره کار میکنه واسه نفر اول که کار کرد و بقیه اومدن و کار رو دیدن و همینطوری مشتری پشت مشتری داره میاد .استاد جان میخوام اینو بگم که پدر من از روی عشق و علاقه کارش رو داره انجام میده و باتلاش شبانه روزی خودش هر دفعه کیفیت کارش بهتر شده و الان اینم از نتیجه اش. استاد جان جالبه که مادرم هم توی شهرمون بهترین استاد خیاطیه و از همه جای ایران و دنیا مشتری داره و هییییچ گونه تبلیغی نکرده و خود کارش واسش تبلیغ شده و الان مزون خودش رو داره .مامانم هم از زمان به دنیا اومدن من شروع به کار کرده تو خونه تا الان که من 33 سالمه .خودمم توی مسیر علاقه ام قدم گذاشتم بعد از چندین کار و الان خدا رو شکر واسه هر کی کار انجام میدم راضیه و ابن واسم خودش تبلیغه. یه جاهایی وقتی خودمو با بقیه مقایسه میکنم ناامید میشم اگه کامنت قبلیم رو بخونید متوجه میشید ولی خب باز با تعهد باید ورودیهام رو کنترل‌ کنم و انقدر به کار بقیه نگاه نکنم و سرم تو کار و مسیر خودم باشه‌ .

    سپاس از این فرصت تو این سایت که فراهم کردید که میشه کامنت گذاشت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  2. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2316 روز

    به نام پروردگار عشقم

    سلام استاد عزیزم سلام مریم جان خوش قلبم

    سلام به تمام دوستانم

    آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

    یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟

    استاد باید بگم من همیشه خودمو با استعداد میدیدم ومیبینم و میدونم توانایی انجام هرکاری رو دارم حتی اگر درکاری هیچ مهارتی نداشته باشم.

    بعداز پاسخ دادن به سوال ودیدنِ ادامه فایل،استاد باصحبتهاتون چقدر دلگرم شدم وبا این باور که با توکل کردن به خدا وتکرار وتمرین توانایی انجام هر کاری رو دارم اصلا هم جنسیت وسن واستعداد مهم نیست. تنها با تلاش وپشتکار به نتیجه می‌رسم.

    استاد وقتی برای اولین بار رفتم برای یادگیری حرفه خیاطی روش آموزش مربیم،روش کتاب فنی حرفه ای بود خیلی واسم سخت وپیچیده بود.هم تازه داشتم با این مباحث آشنا میشدم واسم سخت بود هم روش آموزش واسم پیچیده بود اما وقتی چند سال بعد رفتم پیش یه مربی دیه هم روش آموزشش خیلی واسم راحت بودهم من بااین مباحث آشنا شده بودم وکاملا آماده یادگیری بودم برا همین با تکرار وتمرین خیلی خوب وحرفه ای یاد گرفتم وهنوز که هنوزه دارم از حرفه ام استفاد میکنم ولذت میبرم.

    در حال حاضر خیلی دوست دارم توکار نونوایی که همراه همسرم شروع به کار شدم به راحتی وحرفه ای بتونم چونه بگیرم.با صحبت‌هایتان استاد جان کاملا قدرت گرفتم که نا امید نشم وهرچقدر هم طول بکشه با تکرا وتمرین وتوکل به خداوندم قطعا به نتیجه عالی میرسم.

    وباور اینکه اگه در یاد گیری چیزی کند بودم ودیر یاد گرفتم بهتره واینجوری پایدارتره.

    سپاسگزارم استاد عزیزم که تمام صحبتهاتون به آدم انرژی میده وقدرت وتوان وانرژی حرکت کردن رو

    برا همه اعضای گروه آرزوی بهترینهارو دارم انشاالله همیشه شاد وسالم وموفق باشید.یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 818 روز

      بنام خداوند جان ”

      سلام بر خواهر فاطمه ی ”

      امیدوارم حال دلت عالی عالی باشه ”

      کامنت زیبا تو خوندم ”

      و کلی تحسین کردم شما رو ”

      اگر بتونی کار نونوایی رو (چونه گیری ) رو انجام بدید واقعا ایول داری ”

      انشاءالله که بتونی یاد بگیری و ادامه بدی .

      واقعا بی نظیر میشه ”

      باور کن هزار با تحسینت کردم.

      موفق باشید ”

      کامنت ها ی زیبا تون رو میخونم ”

      انشاءالله معمار زندگیت باشی ”

      خواهر فاطمه”

      امیدوارم در هر لحظه از زندگی به سوی بهتر شدن و سعادت قدم بر داری ”

      و قله های موفقیت رو فتح کنید ”

      روزها و لحظه هات با عشق ”

      در پناه جان ،جانان باشی ”

      دختر شجاع “

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        فاطمه تقی زاده گفته:
        مدت عضویت: 2316 روز

        سلام ودرود آقای بساطیان عزیز دوست خوبم سپاسگزارم وقت گذاشتین کامنتم رو خوندید.

        راستش هیچ مهارتی درکارنونوایی نداشتم اصلا هم فکرش هم نمیکردم که یه روز تو حرفه ی نونوایی فعالیت داشته باشم.

        شهر ما اکثرا آقایون توحرفه نونوایی فعالیت دارن کمتر کسی خانم باشن.

        منم جز دسته افراد درون‌گرا بودم وهیچ وقت تو جامعه نبودم وهیچ فعالیتی نداشتم ولی خداروشکر این مدت 40 روز که هدایت شدم به این کار وهمراه وپا به پای همسرم حرفه نونوایی شروع کردم خیلی رشد وپیشرفت کردم هم توزمینه کارم( مسئولیت نون درآوردن از دستگاه ومشتری راه انداختن وچونه نازک کردن)به خوبی مدیریت میکنم وهم از نظر اعتماد بنفس وخودباوری رشد خوبی داشتم وبا نتیجه ی بدست اومده انرژی میگیرم برای یادگیری وفعالیت بیشتر،که همه ی اینها مدیون آموزش‌های استاد عزیزم هستم وسپاسگزار خداوندم که لیاقت حضور در این مسیر الهی رو بهم داد.

        بازهم سپاسگزارم ازشما دوست خوبم انشاالله همیشه سالم وثروتمندو غرق درشادی باشین.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          سید عظیم بساطیان گفته:
          مدت عضویت: 818 روز

          بنام تک فرمانروای کل کیهان ”

          سلام مجدد دارم خدمت خواهر شجاعم ”

          بهت خسته نباشید میگم ”

          حیفم اومد جواب ندم ”

          خدا میدونه چقدر خوشحال شدم ”

          آفرین برشما”

          هزار آفرین بر شما ”

          منم بخاطر اینکه کار مردانه ایی بود و دارید انجام میدید تحسین کردم شما رو ”

          نونوایی یکی از مشاغل سخت هستش ”

          بازم هزار ان بار تحسین کردم شما رو ”

          بهتون تبریک میگم و خدا قوت .

          اتفاقا امروز داستان هدایت آسو ی خوشبخت رو خوندم که نوشته بود 16 سالمه مگه میشه این دختر رو تحسین نکرد.!!!!؟؟؟؟

          چه رویاهایی؟ چه آرزوهایی؟ که آدم متحیر میشه ”

          به قول استاد به خدا قراره یه اتفاقاتی بیفته ”

          خیلی خیلی خوشحال شدم ”

          باعث انگیزه و انرژی شدید خواهر فاطمه ”

          بهترین، بهترینها رو براتون آرزو دارم ”

          فرشته ی فوق العاده ”

          روزگارتون پراز امید ”

          دنیاتون پراز محبت ”

          لحظه هاتون پراز شادی”

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    حسین دانش خواه گفته:
    مدت عضویت: 752 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم و تمامی اعضای این خانواده توحیدی

    سوال:آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

    بله من با تمرین و تلاش درست و مداومت میتوانم در هر حوضه ایی بسیار زیاد موفق بشم اگر کس دیگری تونسته پس منم میتوانم چون هممون یه جوری هست سیستم مغزیمون .چون ذهن خیلی راحت با دادن ورودی جدید رشته عصبی جدید رو جنریت میکنه و نیازی به استعداد نیست ما همه یکی هستیم همه تکه ایی از وجود رب العالمین هستیم و عملکرد سیستم مغزمون کاملا یکی هست

    همه به یه اندازه به خدا نزدیکم و فقط ایمانمون به خدا میرسه

    خب: دوست دارم وارد حوضه صدا بشم :خانندگی سخنوری و رقص و کارهایی که برای انجام این حوضه دارم این هست که از یوتیوب استفاده کنم و کلیپ ببینم به خودم تمرین بدم از طریق کلیپ ها و صدای خودمو بشناسم بدونم صدام کجاها بهتر توی اوج یا توی بم و شروع کنم و آروم آروم پیش برم و ایمان دارم که درها باز میشود خداوند من رو سُر میدهد به مسیری که انتخاب میکنم و الان به لطف این فایل بهترررر درک کردم که موفقیت حاصل تلاش در مسیر درسته حاصل تلاش ذهنی درسته حاصل بهبود هر روزه هست مثل به قول استاد مایکل جردن … سپاس گذارم استاد عزیزم

    در پناه خدا شاد باشید بخندید پیروز باشید موفق باشید دردنیا و در آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  4. -
    محمود رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 1073 روز

    سلام به استاد عزیز وخانوم شایسته سپاسگزار خداوندم بابت این اگاهی ها که هرروز منو بزرگتر و توحیدی تر میکنه

    سلام صدسلام خدمت دوستای عزیز و باحال

    سوال این قسمت

    آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

    یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟

    خدارو صد هزار مرتبه شکر من توی این مبحث خیلی قوی هستم از همون بچگی هم این بوده تا به الان ..که بر این باور هستم هیچ کاری نشد نداره وهمیشه اهل ریسک وتجربه بودم هستم و وارد دل تجربه و اتفاقات میشم وبا اشنای با استاد عزیز قوی تر شده ولی یه ضعف بزرگ دارم که اونم به امید الله با تغییراتی که درون خودم ایجاد کنم حل میشه که اونم اینه که به قول استاد ماشین روشن توی دنده پا روی گاز اما اون یکی پامم روی ترمزه صبح زود مغازه ام بهترین باکیفیت ترین کارو انجام میدم باحالم جدی توی انجام کارم ..مشتری از کارم لذت میبرن ولی مشتری کمه یکم گرو دو اما از خداوند طلب هدایت دارم مثل بقیه داداشا اجی ها که راه سعادت خوشبختی پیدا کردن منم این ذهن نجوا گر کنترل هدایت اگاهانه کنم . امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  5. -
    زهرا راد گفته:
    مدت عضویت: 1833 روز

    به نام خداوند هدایتگر و یاری رسانم که هر چه دارم از توست و خود را محتاج لطفت میدانم .

    استادم سپاس که وسیله ی خیر شدید برای جریان رشد و تکاملم به سمت سعادت .چه زیبا زندگی و تاثیری دارید استاد که وسیله ی خیر هستید.

    خدایا کمکم کن من هم در جایگاهی که هستم وسیله ی خیر باشم برای بندگانت .

    در مورد استعداد چه نظری دارم؟

    با توجه به آموزه‌های شما استاد یاد گرفتم. یعنی نقطه شروع تغییرات من همون نقطه بود که فهمیدم استعداد مهم نیست اینکه من می‌خوام و می‌تونم و فقط کافی در مسیرش حرکت کنم من رو به خواسته می‌رسونه. اینجا بود که من شاد شدم خوشحال شدم اینکه من محکوم نیستم به اینکه یک چیز ذاتی رو داشته باشم تا بتونم تو اون چیزی که می‌خوام موفق باشم

    تو نقطه‌ای هستم الان که فقط کافیه یه خواسته‌ای رو با شور و هیجان بخوام. احساس عالی داشته باشم و روش تمرکز کنم و تلاشمو برای رسیدن بهش شروع کنم به دستش بیارم.

    نتایجی رو که گرفتم از اون خواسته‌هایی که با شور و اشتیاق می‌خواستم و برای رسیدن بهشون تمرکز کردم احساس خوب دادم و براش حرکت کردم و رسیدم و اینو تو ذهن من ساخته که می‌تونم هر چیزی رو که می‌خوام به راحتی به دست بیارم همونطور که استاد تو قدم اول 12 قدم این نکته رو گفتن که وقتی یه بار تونستی به یه خواسته‌ای برسی همون انگیزه ،همون شور و شوق ،همون باور ،همون احساس رو برای خودت بساز و به خواسته‌های دیگه هم میرسی .مثلاً شروع کار من بعد از یه سری توقفی که داشتم و دوباره شروع به کار کردم از مدیرم خواستم که من تو حوزه فروش کار کنم در حالی که قبلاً کار نکرده بودم و یک مقدار برام دست یافتنش سخت بود احساس می‌کردم شاید نتونم از پسش بر بیام شاید نیاز هست که دانش خاصی داشته باشم ولی وقتی واردش شدم تمرکز کردم احساس خوب بهش دادم تونستم فروش‌های خوبی رقم بزنم که تا الان یکی از نیروهای با ارزش شرکت تو قسمت فروش هستم و این رو احساس می‌کنم می‌تونم و الان تو نقطه‌ای هستم که دارم دوباره توی چالشی قرارش میدم.

    تو یه سری موارد ولی میشه گفت که خیلی فاصله از خودم احساس می‌کنم یه مقدار فکر می‌کنم این قضیه استعداد برام جدی‌تر می‌شه یعنی اون توانایی من تو به دست آوردن اون خواسته، نیاز هست استعدادشو داشته باشم یکی تو بحث تربیت فرزندانیه که مؤدب با شخصیت و رفتارهای عالی مد نظر من هست .احساس می‌کنم نیاز به یک استعداد خاص برای تربیت همچین فرزندانی دارم.

    و یا اینکه من الان توی کارم فروش نرم‌افزارهای تحت وب مالی و اداری هست. با توجه به سابقه کارم در شرکت ،مدیریتمون مدیر فروش بودن را به من داده ولی خب مدیر فروش از خیلیا شنیدم یک توانایی خاص استعداد خاصه و یا بحث مدیر بازرگانی اینکه بتونی بازاریابی کنی بازارهای جدیدی برای محصولت پیدا کنی و یه سری قابلیت‌ها و مواردی رو در مورد یک مدیر بازرگانی میگن که خودم رو با اون خیلی فاصله می‌بینم و احساس می‌کنم اون توانایی لازم رو ندارم.

    مرحله دوم،

    مسلماً اون هدفی که می‌تونم قرار بدم که خیلی به دردم بخوره و رو درآمد من تاثیر بذاره همین دومیه یعنی اینکه بتونم اون مدیر بازرگانی بودن رو یه جورایی برای خودم بسازم و برای خودم قابل دستیابیش کنم. هدفی که می‌تونم براش وقت بذارم تو مرحله اول اینکه بتونم یک اطلاعات جامع و کاملی در مورد یه مدیر بازرگانی خوب و حالا قابل قبول داشته باشم در موردش تحقیق کنم و مرحله اول اینکه یک لول پایینی رو از اون در نظر بگیرم و خودمو به اون برسونم. با توجه به اینکه کلاس حسابداری رو برنامه‌ریزیشو کردم که تو این ماه برم متناسب با رشته منه و همون فایل دوم در مورد چالش‌ها که جناب استاد گفتن رو اجرا می‌کنم و در ضمن اینکه اینجا یک چیزی وجود داره که باید برای خودم اون هدایت را از خدا دریافت کنم چرا که توی بحث بازاریابی مدیر بازاریابی یه سری تکنیک‌ها داره که مسلماً باید یاد بگیرم اما یه چیزی که وجود داره جریان هدایت با اون تکنیک‌ها و مواردی که شاید برای مثلاً اصول بازاریابی هست یک مقدار متفاوت باشه. مثل وقتی که استاد برای سایت کلاس رفته بودند تا اون اطلاعات لازم رو داشته باشند یه سری تکنیک‌ها و یک سری باورهایی رو بهشون می‌دادند که با اون جریان هدایتی که خدا مسیرو براشون نشون داد خیلی متفاوت بود ولی من همون هدایت رو بیشتر دوست دارم. خودم رو در مسیر جریان هدایت می‌زارم برای اینکه بتونم یک مدیر بازرگانی عالی باشم مسلماً یه سری تخصص‌ها نیاز دارم چه از نظر فنی نرم‌افزار که باید فنی اوکی باشم چه بحث حسابداری رو اوکی می‌کنم مراحل بعد از خدا هدایت می گیرم .

    خدایا نیاز دارم به هدایتت برای قدمم برای هر لحظه ام برای هر نفس کشیدنم .

    خدایا محتاجم به لطف تو .فقیرم به هر خیری که از تو می‌رسه.

    ممنونم برای تمام آگاهی ها و هر درک درستی که از زندگی در هر لحظه به من الهام میکنی .

    استادم خدا شما رو خیر بده در دنیا و آخرت که بی تعصب و در جریان توحیدی و جدا از دورویی ها آگاهی هایی رو ارائه میدید که بی اندازه محتاجشون هستم .و البته این همون جریان مدارهای و اینکه همه داریم در هر لحظه اجابت میشیم و هر کدوممون وسیله میشیم که دیگری به خواسته اش برسه .

    چقدر زیباست وقتی ذهنت از خواب بیدار میشه و محرم اسرار الهی میشه و چقدر آگاهی هست که من هنوز برای دریافتش آماده نیستم و چقدر مشتاقم که بفهمم .

    استادم سپاس .مریمم سپاس. دوستان درجه ی یک سایت دل انگیزمون سپاس .

    سپاس از خودم براز انتخاب درستی که در هر لحظه داشتم که به جای چرخیدن تو اینستا اینجام .به جای م دادن جلو تلویزیون اینجام .به جای چرخ زدن تو خیابون بی هدف اینجام و چقدر خوشحالم .و راضی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  6. -
    ریحانه گفته:
    مدت عضویت: 1754 روز

    انگار دقیقا این فایل برای من ساخته شده بود

    یادمه یکی از مثال هایی که همیشه باعث میشد شک کنم و نخوام مسیر رو ادامه بدم و ناامید شم همین مسی بود

    کسی که فکر میکردم با این استعداد به دنیا اومده و از اول عالی بوده میگفتم درسته داره بهتر میشه هنوز جا برای بهتر شدن داره درسته تمرین میکنه اما اون اصلا براش سخت نبود و در کنارش مثال هایی از زندگی‌خودم‌میاوردم و بیشتر باعث میشد که بیشتر به خودم شک کنم که تو فلان مورد اصلا برای من نمیشه

    نکنه اشتباه میکردم؟ نکنه این کار درست برای من نباشه؟ پس چرا بهش علاقه دارم؟

    اما الان که فکر میکنم همون افرادی که در نظرم از همون اول تو کارشون عالی بودن درواقع تو تمرین کردن زیاد با عشق عالی بودن

    من خیلی خوب میتونم متوجه حرفاتون بشم ‌وجود نتیجه ی هردوحالت رو هم دیدم خیلی خوب فهمیدم که چــقدر این باور من رو محدود کرده بود و اصلا چقدر به خودم ظلم کردم!!

    چقدر این فایل به موقع اومد و بهم کمک کرد و بازهم دستم رو گرفت نجاتم داد و از سیاهی من رو بیرون کشید

    تمرین این فایل انقدر فوق العاده بود و چون مثالی از خودم توی ذهنم داشتم در این مورد که همون لحظه با خودم گفتم این تمرین میترکونه!

    منو یاد پروسه ی شیرین یادگیری رانندگی در سن پایین انداخت

    که گاها با خودم میگم چطور انقدر دقیق در این مورد به قانون عمل کردم؟

    چطور انقدر با خودم مهربان بودم در این مورد؟

    و انقدر نرم و روان و درست جلو رفتم که هرموقع بهش فکر میکنم فقط برام لذت و افتخاره و عملا هییییچ زجر و ناراحتی درکار نبود

    اون موقع من که این تمرین رو نمیدونستم اما دقیقا همینطور رفتار کردم

    پدرم بهم آموزش میداد

    و هربااار با ذوووق میومدم خونه و به مامان میگفتم مامان بااااورت نمیشه چیکار کردم

    و بابت هر کار کوچیکم هزار بار تحسین میشدم و پدرم با عشق برای مامان توضیح میداد

    خودم هزار بار بهش توجه میکردم

    انقدر انگیزه داشتم و رانندگی برام لذتبخش بود (هنوزم هست البته) و انقدر از یادگیری و هربار یکم بهتر شدنم لذت میبردم که عاشق ادامه دادن این مسیر بودم

    هنوز باورم نمیشه من با این حجم از کمالگرا بودن چطور تو اون تایم انقدر قشنگ قانون‌ تکامل رو رعایت کردم و لذت میبردم!

    به طرز عجیبی همه چیز رو درمورد خودم مثبت میدیدم و میدونستم با تمرین همه چیز حل میشه

    مثلا پارک دوبل به من یاد داده نشد و کلا شاید سه بار پارک دوبل زدم تو کلاس های شهری!

    وقتی متوجه شدم چون این رو بلد نیستم باعث استرسم میشه و عملکردم رو میاره پایین چون هرموقع ممکنه ازم پارک دوبل بخواد موقع امتحان

    به مدت کمتر از یک هفته قبل از آزمون روزی دوساعت میرفتم تمرین دوساعت نان استاپ!!

    و با ترکیبی از چیزی که مربی گفته بود و کلیپ آموزشی که دیده بودم و اموزش پدرم به قلقی دست پیداکردم که همیشه جواب میده و جالبه که بدونید موقع آزمون دقیقا فقط همینو ازم خواست! منی که به شوخی به مربی میگفتم نمیشه پارک دوبل رو ازمون نخوان؟ رسیدم به جایی که همه بعد از آزمون تشویق و تحسینم کردن و حتی تونستم یاد بدم به بقیه و اوناهم بتونن قبول شن! چون باور داشتم با تلاش و تمرین میشه!

    بارها و بارها و همچنان تو این موضوع تحسین میشم چون خودم توجهم فقط به نکات مثبت بود بقیه هم جوری رفتار میکنن انگار از اول همینقدر عالی بودم

    ولی هیچوقت اعتبارش رو به خودم ندادم و همیشه معتقدم من نیستم

    واقعا خیلی جاها احساس میکنم من نیستم که دارم رانندگی میکنم این کنترل دست من نیست وگرنه من خیلی جاها واقعا حواسم نیست!!

    و اما برعکسش رو مثال دارم از خودم!

    استاد!! واقعا این استعداد و توهم اینکه استعداد باید کاری برام انجام بده میتونه اون بخش از زندگیت که اتفاقا فکر میکنی نقطه قوتته رو تبدیل به جهنم کنه!تمام آنچه از این باور محدود کننده‌ گفتید رو من داشتم و درواقع باید گفت دارم!

    انقدر در توهم استعداد بودم و انقدر به یادم خودم مثال های گذشتم که چقدر همه چیز برام سریع و عالی بود میاوردم

    و انقدر هر آدم موفقی رو سرچ میکردم میرسیدم به این‌موضوع که بابا اینا از همون اول دقیقا همینقدر عالی بودن و اگه به این حد نبودن حداقل از همون اول از همه سر بودن

    کـه بارها و بارهاااا به این نتیجه رسیدم نکنه واقعا من استعداد ورزش رو ندارم؟

    مقایسه های پی در پی با افرادی که 10-15 ساله کار میکنن

    افرادی که بارها این کار رو انجام دادن

    باعث میشد هربار بیشتر به این نتیجه برسم که انتخاب این مسیر اصلا به کل اشتباه بود!

    من هم دقیقا وقتی در رشته ی دیگری بودم بعد از شکست خوب یادمه که به خواهرم زنگ زدم و دقیقا عین این جمله رو گفتم که: من فکر میکردم استعدادشو دارم ولی اشتباه میکردم!!!

    بعد از اون انقدررر اعتماد به نفسم پایین بود که محو محو شده بودم و اصلا یک درصد دیگه خودم رو باور‌نداشتم!

    و تمام موفقیت هام رو به کل فراموش و بی ارزش دونستم و گفتم اینا مال قبلن الان که دیگه نمیتونم!

    حتی وقتی رشته ی دیگه ای رو شروع کردم با فراوانی از افکار محدود کننده و ترس ها و مقایسه ها با کمالگرایی

    واقعا هنوز باورم نمیشه که چقدر این باور محدود کننده رو‌کل زندگیم اثر داشت به حدی که اصلا این چندسال رو نفهمیدم چیشد و چرا اینطور شد!

    استادم بارها میگفت ریحانه خیلی دختر پر تلاشیه و من خوشم نمیومد با خودم میگفتم من نمیخوام پر تلاش دیده شم میخوام از همون اول عالی باشم

    انقدر باورم محدود کننده بود که تلاش برام مساوی شده بود با موفق نبودنم!!

    من خیلی سریع یاد میگرفتم که همه تعجب میکردن خیلی عالی پیش رفتم که بازهم همه تعجب کردن!

    اما دقیقا از یه جایی احساس کردم دیگه جلوتر نمیرم و دقیقا احساس کردم دست خودمه خودم دارم این کارو با خودم میکنم!

    فکر میکردم اگه تلاش کنم یعنی من استعداد این کار رو ندارم فکر میکردم اگه تلاش کنم به این معناست که من تو این کار خوب نیستم یه این معناست که به زور و سختی دارم چیزی رو بدست میارم

    خندم میگیره پس من فکر میکردم که استعداد قراره همه کارارو انجام بده و کافی باشه!!!

    من حتی همیشه به پدرومادرم میگفتم چرا بارها و بارها نمیگید‌ ریحانه تو ورزش استعداد داره؟

    من خطرشو دیدم از خودم واقعا این باور محدودکننده همه جوره محدودت میکنه تو کل زندگی

    شادی و لذت مسیر رو به کل ازت میگیره

    و قطعا از یه جایی اجازه تجربه های جدید رو بهت نمیده.

    این فایل رو باید هزار بار ببینم و بهش فکر کنم و براش مثال بیارم

    استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارتم این دوره جدید اگه درست تمریناتش رو انجام بدیم زندگیمون از این رو به اون رو میشه

    بازهم بی نهایت سپاسگزارتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  7. -
    علی اسدی گفته:
    مدت عضویت: 1350 روز

    هم اکنون خوشحالم وشکر گزارکه همینک بودنم ادامه دارد و قوطوردرعضمت عشق خداهستم

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته وخانواده عباسمنش

    عجب دوره نابی شده این ذهنیت قدرتمند کننده دربرابر ذهنیت محدودکننده

    واقعا نمیشه به این هاگفت رایگان چون دقیقا همچی مباحثی در دوره شیوه حل مسائل زندگی گفته شده من یک سال پیش خردیداری کردم ومیتوانم بجرات بگم که بیشترین تقیرات ونتایج

    زندگی من ازاونجاشروع شد که من به توانایی های خودم وایمان بخدابیشترباورکردم وقدم برداشتم برای بهبود وشکوفایی هرقدم که من برداشتم خداوند صدهاقدم برای من برداشت وباهربارنتیجه گرفتنم بیشتربه توانی خودم باورکردم که باتلاش واستمرار وتوکل به خدا وباورکردن اینکه برگی بدون اذن خدابرزمین نمیفته دیدم که هرکاری که شروع کنم و تمرین کنم وتسلیم نجواهای زهنی نشم هرکاری ممکن هست ومن دردوره حال مسائل به این باوررسیدم که استعداد زاتی نیست بلکه باتلاش استمرار هرکارغیرممکنی ممکن می‌شود

    اگه بخام براتون بنویسم که دراین یک سال چقدمن توانستم کارهای که همه میگفتن تونمیتوانی انجام دادم وخداروصدهزارمرتبه شکر همشون بنتیجه رسیده ودرامدم 3برابرشده وتوانستم از1ملیارد 200ملیون تومان بدهی برسم به صفر دراین اوضاع که همه میگنم ماکه هرچقدکارمیکنیم ومیدویم آخرماه فقط تونستیم خرج ومخارج خونه واجاره خونمونو بدیم من هروز دارم ثروت خلق میکنم. وهروز خداوندداره به کارکسبم خیروبرکت بیشتری میده

    وبه میزانی که من خداوندراباورکردم بهمون اندازه خداوند داره بارزندگی من رابردوش میکشه ودل آدمهاروبرام نرم میکنه

    واقعا نمیدانم چجوری شکرگزاری کنم

    وچجوری سپاسگزاری کنم بخاطرحضوراستادعباس منش وخانم شایسته این سایت الهی بااین دوستان عزیزوهم فرکانسی که چقدلذت بخشه خوندن کامنت های دوستان ونتایج شون چقدالگوبرداری میکنم ازشون ودرس میگیرم

    خدایاصدهزار مرتبه شکر

    درپناه الله یکتا شادوثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  8. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1387 روز

    باسلام خدمت استاد و‌خانم شایسته ی زیبا و همه ی دوستان

    در خصوص سوال قسمت اول:

    من به شدت باور دارم ک در همه چیز میتوانم پیشرفت کنم و با استمرار و تلاشو ذوقو شوقه به وجود اومده توسط خودم بر مبنای باورهای درست،در هر مهارتو کاری به یک نتیجه ی ایده ال برسم(این باور در طی همین یکسال گذشته ،به دلیل کار کردن روی خودم و دوره ی 12قدم و ثروت 1 و شیوه حل مسائل و فایل های روزشمار و نتایجی که ساختم ،در وجودم قوت گرفته و هروز قویو قوی تر میشه ،چون من هی تایید میکنم و دستاوردهامو مرور میکنم)

    من یک ورزشکارم که سالهای سال از علاقم غافل بودم و به دلیل باورهای اطرافیان،در مدارس رتبه بالا به سختی و مشقت درس میخوندمو از رو اجبار شبهارو تا صب بیدار تا برای امتحانات اماده باشم

    4سال در دانشگاه ،نرم افرار کامیپوتر خوندم و به دلیل شیوه نادرست تدریس،منی ک در بچگی با کامپیوترهای قدیمی کار میکردم و عشق داشتم،از کامپوتر متنفر شدم و فکر میکردم هیچ استعدادی ندارم

    چون دقیقا طبق اگاهی های الان،میگفتم خب من از شکم مادر مستعده این کارها هستم ولی به محض مواجه شدن با ی تدریس نامفهوم و شیوه ی غلط،به خودم میگفتم من اصلا استعداد ندارم و خلاصه 4سال ب سر رسید و در نهایت من در چیزی ک همون حین فقط برای تفریح روزانه یکساعت تمرین میکردم ،خودمو ارتقا دادم تا در نهایت مربی ورزشی شدم و همینطور با تلاش و استمرار و بهبودهای کوچک و بزرگ و تکامل(گاهی سختو طولانی،گاهی سریعو اسان)در این کار،منجر شد الان یک اکادمی داشته باشم

    در طی چندماهه گذشته و در بدو شروع مستقل شدن و برپاییه اکادمی،منی ک تا بحال فکر نمیکردم نقاشی بلد باشم،دیوارهای باشگاهو طراحی کردم و هروز با بهبودهای کوچک،میگفتم چطور ازین راحتتر؟ هربار هدایت میشدم به ایده های راحتو سریع توسط دستان خداوند،از رنگ فروش تا کسیکه شابلون میزدو خلاصه همه و همه..

    در نهایت ،هرکس وارد باشگاه میشه ساعت ها به دیوارها خیره میشه و تحسین میکنه

    من هیچ وقت در این 31سال عمر،به موسیقی فکر هم نمیکردم و از خودم به شدت دور میدیدم

    چون نه تنها در خودم نمیدیدم بلک ب دلیل باورهای خانواده،اصلا ترسی داشتم که اهنگو این چیزا برای دختر بده و ازین چرندیات..

    در نهایت یکروز دلم گفت چقد صدای هنگ درام بهت حس خوب میده دختر،امتحانش کن

    اولین قدم ،پیداکردن اموزشگاه نزدیک به باشگاه بود چون نمیخواستم کمالگرایانه بگردم دنبال جایی ک خیلی خاصو خفن باشه، بزک داشته باشه و دور..و همین فکر منو‌هدایت کرد به سمت بهترین اموزشگاهی ک من خبر از اساتید و‌اموزش عالیشون نداشتم

    دومین قدم خرید هنگ درام بود

    سازهای زیاد با قیمتهای محتلف بود

    ولی من تصمیم گرفتم هنگ درامی انتخاب کنم ک با شرایط فعلی اک باشه

    کلاس هارو شروع کردم

    هفته ای نیم ساعت

    و حالا ک دارم مینویسم من فقط چندماهه دارم هنگ درام میزنم اما به دلیل تمرین و استمرارم و علاقمو بهبودهایی ک‌به خودم دادم،توسط استادم دارم اماده میشم برای کنسرت هایی ک برای سال جدید برنامه ریزی شده

    همین چندوقته پیش،تصمیم‌گرفتم موتور سواری یاد بگیرم،اولین بار ک نشستم روی موتور،گفتم من نمیتونم خیلی سخته و ازین نجواها

    و بعد با اموزشهایی ک از دوره ها دیدم و باورهایی ک در خودم دیدم و رفتارو عملی ک در اون جلسه ی موتور سواری نشون دادم،اخر کلاس،از استادمون شنیدم ک تو خیلییییی مستعدی و در نهایت من با احساس عالی،با بهبود های ریز ریز،ک هفته ای چندبار اروم اروم تمرین کردنو سرعتهای پایین،الان در نقطه ای هستم که موتور ار اس ،میرونم ،دنده 4 میرمو دور میزنم و خلاصه کلی کیف میکنم

    و این باورهر لحظه در من قوی تر میشه ک هیچ بی استعدادی معنی نداره،همش تمرینو ذوقو شوقو باورهای درسته و البته حذف مهمترین باوره مخرب به اسم حرف مردم و هرچیزی ک از سمته مردمه،چه تایید چه تخریب

    بارها شاگردام بهم گفتن نداجون شما خب خیلی استعداد داری ک مهارت های ورزشیو بلدی،اونا ندیدن روزهایی ک من هفته ها و ماها برای یادگرفتن هرکدوم از حرکتا،چقد اون حرکتو به قسمت های مختلف تقسیم کردم چقدر اختصاصی برای هرقسمت وقت گزاشتم،چقد هر روز تیک میزدم کارهایی ک کردمو نکردم(اون زمان با استاد اشنا نبودم و البته مقداری هم سخت میگذشت،اما نااگاهانه داشتم بهبودگرایانه عمل میکردم)

    در جوابشون میگم با تمرین همه چیز میشه

    و حالا بیشتر از همیشه ایمان دارم که میشه،

    باورهای درست،ذوقو شوق تجسم لحظه ی پایانی و عملو عمل عمل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  9. -
    زری گفته:
    مدت عضویت: 759 روز

    به نام خدا

    سلاااااام

    استاد جانم این فایل بی نهایت فوق العاده بود پر از آگاهی پر از آموزه های زندگی ساز

    خداراشکر که میتونم بشنوم و در مسیر رشد خودم قدم بردارم و چه کاری بهتر و لذت بخش تر از این که ببینی هرروزت از روز قبل بهتره

    و از شما استاد بی نهایت سپاسگزارم که وقتتونو در اختیار ما قرار میدین

    اولش قصد نداشتم واسه این فایل کامنت بزارم چون حرفی واسه گفتن نداشتم

    ولی احساسم بهم گفت بنویسم و خودمو تحسین کنم

    چون تو این 5 قسمت بالاخره یه قسمتی رسید که من ذهنیت قدرتمند کننده دارم و نسبت به این سوالات و تمرینش احساس خیلی خوبی داشتم

    این موضوعی که من هرکاری بخوام بی برو برگرد میتونم انجامش بدم

    البته قبل از آشنایی با شما اینجوری نبودم و اتفاقا بی نهایت خودمو ناتوان میدیدم و حتی توی کارهایی که توش فوق العاده بودم هم خودمو تخریب میکردم و در نتیجه تواناییمم در اون مورد به صفر میرسید

    و تو این مدتی که با شما هستم من روی عزت نفسم و احساس خود ارزشی خودم کار کردم روی توانایی هام و خودباوریم کار کردم و این باوری که من از پس هرکاری برمیام خود به خود در من شکل گرفت و هر روز قدرتمند تر شد و در نتیجه باعث شد پا بزارم روی ترسهام و وارد کارهای جدید بشم و مهارت های جدید یاد بگیرم

    و من هرروز تواناییهای خودمو به خودم یادآوری میکنم و یکی از اون چیزایی که به عنوان یه پوئن بسیار مثبت میبینمش اینه که من همیشه در حال یادگیری چیزهای جدید هستم و عاشققققققق تجربیات جدیدم

    من میرم پیش پدرم میشینم ماشینشو تعمیر میکنم میرم پیش داداشم نت ورک و کار با نرم افزار یاد میگیرم

    میرم پیش مامانم آشپزی و بافتنی و قلم زنی و قالی بافی و..‌‌‌…یاد میگیرم

    میرم پیش عموم باغبونی یاد میگیرم بنایی یاد میگیرم

    پیش دوستم شیرینی و کیک پزی یاد میگیرم

    من از اون بچه هاییم که همش در حال سوال پرسیدنه و دقت کردن تا چیزی یاد بگیره

    هر چند تو هیچکدوم از این کارهایی که نام بردم حرفه ای نیستم ولی اصلا فک نمیکنم که من واسه این کار ساخته نشدم یا بلد نیستم من مطمئنم که یاد میگیرم و عاشق یاد گرفتنم

    اصلا عاشقشماااااا

    هرچیزی که باشه

    عاشق تجربه کردنم

    و اتفاقا تو کار خودم به شدت مهارت دارم و حرفه ایم چون ادامه دادم رها نکردم تسلیم نشدم

    و همیشه امیدوار بودم و هستم

    ویژگی بارز من امیدواریه همیشه خوشبینم به روزهای خوب و مطمئنم به نتایج خوبی که در راهه

    یادمه اون اول کار بیشتر از روزی 12 ساعت کار میکردم

    خیلی سخت و خسته کننده بود تا میرسیدم خونه فقط غذا میخوردم و بیهوش میشدم از خستگی(البته با اون خستگی بعدش میومدم مینشستم پای فایلهای شما و وسطش خوابم میبرد)

    ولی الان که فکر میکنم واقعا اون زمان اصلا از خستگی چیزی نمیفهمیدم

    من خیلی آدم تنبلی بودم یه آب نمیرفتم بخورم ولی واسه چیزی که بهش علاقه داشتم اینجوری در تلاش بودم

    و اتفاقا یادمه که هرکی بهم میگفت سختت نیست میگفتم نه من دوست دارم خیلی خوبه لذت بخشه

    با اینکه اون ابتدا خیلی اشتباه میکردم خیلی کارارو خراب میکردم و اشتباهای بچه گونه داشتم

    ولی هیچوقت خودمو سرزنش نمیکردم چون از یه طرف میگفتم خوب من دارم یاد میگیرم عیب نداره حالا تجربه میشه که دفعه بعد بهتر انجامش بدم و از یه طرف دیگه میگفتم این صاحب کار من که الان اینقدر کارش عالیه و به سرعت کارارو انجام میده هم مثل من بوده و یاد گرفته پس منم میتونم یه روزی مثل اون عالی بشم

    و الان هرکس منو میبینه و میگم شاگرد فلانی بودم میگه اوه اوه اونکه کارش افتضاحهههه تو کارت خیلی عالیه

    البته من برای کسی که ازش کار یاد گرفتم بی نهایت احترام قائلم و این نظر بقیه ست که اینجوری میگن ولی میخوام بگم اونقدر رشد کردم که رو دست کسی که براش کار میکردم زدم

    (دقیقا اون چیزی که خودش اون اول کار بهم گفت یادمه که وقتی اونهمه تلاش و ادامه دادن منو دید و دید که من چقدر سریع الگو میگیرم از کاراش و همه چیزو یاد میگیرم بهم گفت رو دست منو نزنی¿¿¿¿¿)

    و اینه معجزه تمرکز تعهد ادامه دادن ایمان داشتن

    استعداد واقعا برای من معنا نداره

    چون من اصلا چیزی به نام اینکه برتری بین انسانها نسبت به بقیه وجود داشته باشه قبول ندارم

    و این باورو با آموزه های شما واسه خودم ایجاد کردم و هر روز به خودم یاد آوری میکنم

    که همه ما انسانها یکسانیم هممون از وجود خداوند خلق شدیم موجوداتی فرکانسی با توانایی یکسان در خلق زندگیمون

    همه ما به یک میزان به خدا نزدیکیم به یک میزان به منبع نعمت و ثروت خداوند دسترسی داریم

    هیچکس از دیگری برتر و والاتر نیست و هیچکس حق و توانایی دخالت در زندگی دیگری نداره

    من انسانهارو مثل تولید یه محصول نگاه میکنم مثلا دیدین بعد از تولید کنسرو این دستگاهای ریلی که همه کنسروها روشون به ردیف چیده شده و این دستگاه حرکت میکنه

    این کنسروها همشون یک شکل و یک رنگ و یکسانن داخل همشون یه چیزه و منبع همشون یکیه

    ماهم همینطور خلق شدیم هممون یکسانیم چه زن چه مرد پیر و جوون از هر قوم و نژادی

    هممون یکسانیم

    این باوری که واسه خودم ساختم به شدت اعتماد به نفس و عزت نفسمو بالاتر برده و باعث شده دیگه احساس پوچی و خود کم بینی در برابر بقیه نداشته باشم

    و از یه سمت دیگه باور داشته باشم که اگر یه نفر تو جهان تونسته یه کاری رو انجام بده منم میتونم انجامش بدم چون منم همونقدر توانایی در درون خودم دارم و همونقدر فرصت برای من هم تو جهان موجوده

    تنها عامل تاثیر گزار در زندگیمون خودمون هستیم

    هرچیزی که در زندگیمون هست خودمون مسئولشیم

    استعداد به نظرم یه چیزیه مثل شانس

    بقیه میگن ما شانس نداشتیم که فلان چیزو نداریم و خودشونو تبرئه میکنن انکار میکنن اصلو

    استعداد هم دقیقا مثل شانسه که باعث میشه اصلو ول کنیم و بچسبیم به فرد

    اصل اینه که همه ما انسانیم و تفاوتی در ما وجود نداره تفاوت رو زن یا مرد بودن یا هر عامل بیرونی دیگه ای ایجاد نمیکنه

    بلکه تفاوت رو ما با به کارگیری توانایی هامون ایجاد میکنیم

    توانایی هایی که ذاتیه و در درونمون هست

    فقط کافیه علاقتو بشناسی بری به سمتش و مهارت کسب کنی حالا از هر روشی و فقط پایدار باشی و ادامه بدی

    و بعد میبینی که چطور جهان ازت حمایت میکنه

    چون تو در مسیر رشد جهان حرکت میکنی و هم مسیر و همسو با جهانی

    پس مورد حمایت خداوندی

    خداوند شرایط و موقعیتهارو برات ایجاد میکنه

    تورو در زمان و مکان مناسب قرار میده

    دستانشو به کمکت میفرسته افراد مناسبو به سمتت هدایت میکنه

    ایده های هماهنگ با شرایطتو بهت میده

    و تورو حمایت میکنه از جایی که فکرشم نمیکنی حتی تصورشم نمیتونی بکنی

    فقط کافیه خودتو باور کنی و خود حقیقیتو بشناسی که چقدر ارزشمندی چقدر توانایی

    اونوقت فقط و فقط با توکل به خدا و ایمان به خودش حرکت میکنی

    و اونوقت میبینی که چطور درها برات باز میشه

    این دقیقا تمام مسیری بود که من اومدم فقط توی دوسال بسیااااار رشد کردم جوری که خودمم فکرشو نمیکردم

    و چقدر سپاسگزار خداوندم که منو روی دوش خودش سوار کرد و همه چیزو برام آماده کرد که اصلا نزاشت آب تو دلم تکون بخوره

    خداجونم شکرت شکرت شکرت

    عاشقتم عاشقتم که هرچه دارم از تو دارم که من ناتوانم در برابر درک عظمت تو

    حالا خوبه حرفی نداشتم و اینقدر نوشتم(:

    عاشقتونممممم

    در پناه رب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 818 روز

      بنام خداوند جان ”

      سلام و درود بر بهترین دختر دنیا ”

      امیدوارم حالتون عالی باشه ”

      مرسی از کامنت خوشگلتون ” که نوشتی ”

      من تو کامنت نوشتن خوب نیستم (البته الان دارم بهتر میشم )

      و اگر می تونستم با جزییات می نوشتم خیلی خوب بود .

      و بهتر می تونستم انتقال بدم .

      من عاشق دختری هستم که به قول خودمونی دست به آچارش خوب باشه و تو هر کاری در حد خودش بلد باشه ” و سر در بیاره.

      و کنجکاو باشه ” و سوال بپرسه ”

      چند روز پیش که داشتم برای یه دوستی کار میکردم.

      خواهر ش اومد و با کلی اطلاعات ” و واقعا ایشون از برق گرفته و تاسیسات ساختمان گفت کارها شو خودم انجام میدم در حد توان ”

      بعدش بهش گفتم چرا این مشکل برقی رو چطور حل نکردی گفت ” مامانم می ترسه و اجازه نداده ” وگرنه خیلی از کارهای خونه تعمیراتش رو خودم انجام میدم. و من کلی تحسین کردمش ” ایول ”

      این جمله که توی کامنت نوشته بودید که انسان ها مثل هم اند .و توانایی های یکسانی دارند … دقیقا همینه. پیامبر (اکرم ) می فرماید. منم از جنس شمام و من یک انسانم و مافوق بشر نیستم و منم مثل شما میخورم و می پوشم ”

      چند جمله آخر کامنت تون انگار برای من بود . باورت میشه

      چند بار خوندم ”

      یک پیشنهاد کاری بهم دادن همکاران ولی یه کم ترس داشتم.

      این چند خط کامنتت آتشی درون من شعله ور کرد .که انشاءالله به پیشنهادشون جواب مثبت میدم ”

      پس مورد حمایت خداوند ی

      تو رو در زمان و مکان مناسب قرار میده ”

      فقط کافیه خودتو باور کنی ”

      اونوقت میبینی چطور درها برات باز میشه ”

      مرسی که نوشتی ”

      فایل قبلی رو کامنت ننوشتم

      که در مورد تغییر بود.

      انشاءالله فرصت بشه یک کامنت می نویسم ”

      امروز یک فایل از رونالدو (کریس ) دیدم که میگفت ”

      این جمله معلمم یاد نمیره که میگفت تو هیچی نمیشی پسر …

      فوتبال برات نون و آب نمیشه ”

      برو سر درس و مشقت ”

      من اینقدر عاشق فوتبال بودم که همه میگفتن این دیوانه ست ”

      الهی ”

      عشق الهی درونت جاری باشه ”

      و در روند تحقق خواسته هات باشی ”

      با خودت تکرار کن ”

      موفقیت ”

      کامیابی تقدیر الهی من است ”

      مثل همیشه بهترین ها رو برات از خداوند متعال خواهانم ”

      خیلی خیلی دوست دارم ”

      و عاشقتم ”

      فرشته ی همچو زر ” زری”

      داشتم ارسال میزدم ”

      با نقطه آبی شما روبه رو شدم ”

      الله اکبر چه هم زمانی ”

      منم عاشقتم ”

      فرشته ی توحیدی ”

      اومدم و در پایین این کامنت برات بنویسم ”

      شما اثر انگشت خدایی دختر ”

      تو نماینده ی خدایی دختر ”

      از شما یه دونه است روی کره زمین ”

      همینه خدا به خودش تبریک گفته ”

      که چه آفریده ام ”

      شما جواب تمام آرزوهاتی ”

      تو یک برندی ”

      بهترین آرزوها بدرقه ی راهت ”

      فرشته ی فوق العاده ”

      (همچون اسمم بزرگم، ولی کوچیک تمام دوستانم “)

      من چقدر خوشبختم که دوستانی همچو ”

      شما دارم “

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      سینا سبزواری گفته:
      مدت عضویت: 1254 روز

      سلااام زری جان

      قبل از اینکه من نقطه آبی ات رو بخونم که برام نوشتی رو همین فایل به این کامنتت هدایت شدم یادمه خیلییی انرژی خوبی گرفتم اتفاقا میخواستم برات بنویسم اما نمیدونم چی شد (کمال گرایی بود یا چی…) اما به هر حال الان فرصتی شد تا برات بنویسم و تحسینت کنم و بهت بگم ایوللللل

      چقدر تو خوبی افرین بهت…

      خوب شد که این کامنت رو نوشتی.

      چقدر خوبه که ما به دنبال یادگیری باشیم و هربار توی ذهنمون یاداوری کنیم که من از پسش برمیام هرچیزی میخواد باشه اگر کسی تونسته منم میتونم

      اگر کسی هم. نتونسته بازم میتونم:)

      و نزدیک بشیم به این شخصیت و هرروز به خودمون یادآور بشیم

      کامنت قشنگی که برام نوشتی رو هم خوندم ازت بینهایت سپاسگزارم دوست خوبم

      خیلی پر انرژی هستی و ازت احساس خوبی میگیرم

      خدانگهدارت عزیزم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مرجان گفته:
      مدت عضویت: 1209 روز

      سلام ودرود من راازشهر زیبای یزد با مردمانی مهربان ودوست داشتنی پذیرا باشید

      وااای دختر تو معرکه هستی افرین برتو زری عزیزم. دوست خوب وهمفرکانسی من

      داشتم فایل دوم جلسه12قدم راگوش میدادم وبعدش تمرین توانمندی هام. که الان هدایت شدم به کامنت شما. واقعا چقدر همزمانی ها بجا هست وقانون عالی جواب میده

      به لطف وفضل پروردگارم منم مثل شما همین روحیه رادارم وخیلی کارها خودم انجام میدم. خیلی کارها از بس بدهی شده برام دیگه یادم رفته اینها توانمندی هست وامروز بانوان وهدایت به کامنت شما بازم یادم اومد چقدر توانمندی دارم.

      هرکاری خواستم انجام دادم وهمیشه دست خدا تو زندگیم پیدا ومشخص هست. هدایت ها بوده وهست

      همیشه از تغییرات استقبال کردم

      ولی یه مدت چون تو حاشیه رفتم یادم رفت توانمندی های خودم را

      ودوباره داره این توانمندی ها رو میشه. چون دیگه تمرکزم فقط روی خودم وبهبود خودم هست

      زری جااان عجب مثال قشنگی زدی که ماانسان ها مثل هم هستیم

      وچقدر برای ذهنم منطقی شد.

      ممنون که نوشتی.

      بی نهایت تحسینت میکنم. تو یک زن قدرتمند از سرزمینم هستی. ایمان وباور به اینکه من باز هم میتونم بهتر بشم بیشتر بیشتر شد

      برات بهترین ها راارزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1303 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلام میکنم به استاد و مریم جان

    و همه ی دوستان عزیز

    آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

    یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟

    من فکر میکنم با تمرین و تلاش مداوم میتونم در زمینه ی کاری خودم که در حال حاضر هیچ گونه آشنایی خاصی باهاش ندارم و تقریبا از صفر میخوام شروع کنم به موفقیت های بالایی برسم

    چون یه الگوی خوبی تو این زمینه دارم که دوستم دقیقا مثل من از یه کار کاملا بی ربط سراغ چیزی که بهش علاقه داشت رفت و شروع کرد ادامه داد پشتکار به خرج داد و در حال حاضر به موفقیت های خیلی خوبی هم رسیده

    چون این الگو رو من دیدم خیلی به من کمک کرده از این لحاظ که باور کنم و امکان پذیر بدونم اینو که برای منم اتفاق میفته کافیه تلاش کنم تمرین کنم هر بار مهارت هامو بهبود بدم پیشرفت های کوچیک مو ببینم و استمرار و استمرار داشته باشم

    میتونم بگم یجورایی مطمئنم که با تلاش و تمرین و استمرار میتونم به موفقیت های خیلی بالایی برسم

    ولی چون هنوز در شروع کارم و نیاز به تقویت مهارت هام دارم گهگاهی این نجواها سراغم میاد که چقدر باید تلاش کنم چقدر باید زمان بزارم چقدر باید کارکنم و خودمو هر بار بهبود بدم که بتونم منم تو این زمینه حرفی برای گفتن داشته باشم

    و همین باعث شده هنوز که هنوزه قدم جدی بر ندارم و همش امروز و فردا میکنم و هی به تعویق میندازم

    شایدم زیادی برداشتن قدم اول و برای خودم سختش کردم یا گهگاهی خودمو با افرادی که مدتهاست تواین زمینه مشغول هستن خودمو مقایسه کردم البته که دارم سعی میکنم رو این مورد کار کنم و همیشه به خودم یادآوری کنم که فقط باید خودم و با دیروز خودم مقایسه کنم و بزرگترین اشتباهی که میتونم در حق خودم انجام بدم همین مقایسه خودم با دیگرانه

    پس نتیجه ای که میتونم از جواب دادن به این سوال بگیرم اینکه من فکر نمیکنم استعداد خاصی میتونه باعث رشد و موفقیت من بشه

    من با متهعد بودن با تلاش کردن با هر بار بهبود دادن مهارت هام

    بدون شک به فراتر از اون چیزی که فکر میکنم میرسم

    فقط دیگه بحث ایمان و توکل و استمرار و پشتکار میمونه

    یک مهارتی که فکر می‌کنی توش استعداد نداری انتخاب کن و بعد یک هدف قابل دستیابی و معقول برای بهبود اون مهارت در نظر بگیر

    و بعد شروع کن به تمرین کردن و حرکت کردن و مطالعه کردن در مورد اون مهارت

    مهارتی که در حال حاضر دوست دارم انجامش بدم تولید محتوا(آماده کردن فایل های آموزشی )و فعالیت توی پیجم و ارتقای اون هست

    کاریه که مدتهاست میخوام انجامش بدم و هی امروز و فردا کردم از خدا میخوام تو این مسیر کمکم کنه و ادامه بدم

    در مرحله ی بعد:

    پیشرفت هایی که میکنی رو یادداشت کن ،حتی کوچکترین بهبود ها رو بنویس و هر بار به ذهنت یادآوری کن که تمرین و تکراره همیشگیه که نتایج و رقم میزنه نه استعداد

    مهم حرکت کردنه قدم برداشتنه و مداومت در مسیره

    استاد بی نهایت سپاسگزارم از شما بخاطر این سلسله فایل های مربوط به ذهنیت قدرتمند کننده و ذهنیت محدود کننده

    با اینکه از همون فایل اول من قدم به قدم با شما بودم و تمرینات و انجام می‌دادم ولی یه حسی بهم گفت دوباره از همون فایل اول برگردم فایل هارو دوباره گوش بدم نت برداری کنم دوباره توی دفترم و تمریناتشو دقیق تر انجام بدم

    خیلی حس و حالم خوب شد از این که دوباره این کارو انجام دادم و سوال این قسمت هم بدون اینکه فایل و ببینم جواب دادم فقط با خوندن نوشته ی مریم جان

    استاد نمیدونید چقدر سپاسگزار خدایم هستم که تو مدار دریافت این آگاهی های ارزشمند هستم و از صمیم قلبم سپاسگزار شما هستم که این فایل های ناب و با عشق و با سخاوت قلب در اختیار ما قرار میدید

    همین جا به خودم قول میدم عمل کنم به تمرین های داده شده و بیام از نتایج بی نظیرم بنویسم

    بی صبرانه منتظر فایل های بعدی شما هستم

    در پناه رب العالمین همواره سلامت وتندرست باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای: