ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5 - صفحه 33 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5211MB27 دقیقه
- فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 526MB27 دقیقه
سلام استاد عزیز
بله! ادم هر کاری رو بخواد میتونه با استمرار و تلاش یادبگیره ، هر کاری که فکرش رو بکنیم .
اما کدوم راه بهتره ؟
1))دایره برتریمون رو پیدا کنیم ، با علاقه و استمرار جلو بریم و خیلی هموار توش پیشرفت کنیم
یا
2))بریم سراغ چیزی که توش استعدادی نداریم ، دایره برتیمون نیست ، زمان بذاریم و نتیجه بده ، تازه بعضی وقتا هم خیلی پیشرفت توش کند میشه .
من فکر میکنم تو حالت دوم ، دو زیر مجموعه درست میشه ::
اولی این حالت که درسته اون کار تو دایره برتریمون نیست ولی با زمان و تلاش خیلی خوب توش پیشرفت میکنیم ، دومی این حالت که اون کار تو دایره برتریمون نیست و ما تلاش میکنیم ولی مورچه وار میریم جلو !
یعنی همه این حالتا بستگی به نوع کاری که میخواییم انجام بدیم هم داره !
مثلا خود من کلا ادم جدی هستم ، ذهنم همش فردگرایی و جاهای خلوت میخواد ، حوصله کار زیاد با بچه ها رو ندارم ، اگه بخوام مربی مهد بشم ، با تمرین میتونم اما مطمئن هستم همش با زجر و عذاب همراه میشه و پیشرفتم خیلی کند پیش میره ، چون من اصلا ساختار مغزی و شخصیتیم و حالات روحی و درونیم در تضاد با مهارت مربیگری مهده . یا من که کلا شخصیت جدی و ارامی دارم و کلا نمیتونم جمع رو دستم بگیرم و حتی علاقه ای هم ندارم شاید با تلاش بتونم کمدین بشم اما قطعا چون در تضاد با روحمه نمیتونم ادامش بدم .
اماااا من علاقه زیادی به کیک و شیرینی پزی ندارم ، اصلا این کارها رو انجام ندادم ، ولی میدونم اگه زمان بذارم خیلی زود پیشرفت میکنم ، چون درسته دایره برتری من نیست اما چیزی هم نیست که با شخصیت و حالات درونی من در تضاد باشه ، انجام دادنش برام لذت بخشه و میدونم با لذت میتونم خیلی زود یادبگیرم.
حالا نظر خود من چیه ؟
من باید برم سراغ دایره برتریم ، چون هم زود توش پیشرفت میکنم ، هم لذت بخشه برام و هم هماهنگ با حالات روحی و شخصیتیمه !
هر چند ، رفتن سراغ دایره برتری هم اصلا به این معنا نیست که دیگه نباید تلاش کرد و همون اول عالی هستیم ، نه ! اولش یه مقدار برتری داریم توش نسبت به بقیه ولی باید با تلاش و استمرار پرورشش بدیم ، مثل کسی که کلا ادم شوخ و طنازیه ، میخواد کمدین بشه ، این ادم بیس و پایش رو داره ، ولی تمرین میکنه ، زبان بدن ، میمیک صورت و تن صداش رو بهتر میکنه و حتما خیلی هم زود پیشرفت میکنه توش .
یا خود من کلا خیلی به تدریس و توضیح علاقه دارم ، خیلی خوب توضیح میدم ، همه این بازخورد رو بهم میدن و همیشه شنیدم اینو اما از همون اول هم کلاسداری و تدریسم عالی نبوده و حتی الانش هم نیست، من هنوز تو نظم دادن به بچه ها ، گرفتن توجه کاملشون، تمرین برای داشتن اقتدار بیشتر جای کار دارم .
کلا باید بدونیم حتی اگه عاشق یه مهارت باشیم ، علاقه و استعداد هم داشته باشیم در ابتدای راه نمیتونیم پرفکت باشیم و تلاش و استمرار حتما لازمه . نباید با دیدن ضعفامون سریع برچسب بی استعدادی ، من به درد این کار نمیخورم به خودمون بزنیم . روح ما همیشه راهنمای ماست ، ما در عمق وجودمون متوجه میشیم که از اون کار لذت میبریم یا نه ! اما حتما در کنارش باید تکامل رو هم طی کنیم و برای انتقاداتی که ازمون میشه پذیرشمون رو بالا ببریم ، نه این که فورا ببازیم خودمون رو . خیلی از ماها چون صبرمون کمه ، تحمل ناکامی نداریم ، نمیخواییم عیبامون رو کسی بفهمه، کمالگرایی داریم و فکر میکنیم باید از همون اول پرفکت باشیم سریع کار رو رها میکنیم .
مثلا کمالگرایی من ، ترس از شکستم نباید باعث بشه با وجود ضعفام معلمی رو بذارم کنار ، چون کاریه که با روحم در هماهنگیه ، حالم باهاش خوبه ، من فقط باید ادامه بدم و ضعفام رو بهبود بدم .
حالا در اثر تضادهای شرایط شغل معلمی من میخوام کسب و کار شخصی خودم رو داشته باشم ، باید بیشتر برای خودشناسی خودم وقت بذارم ، باید ببینم کدوم کار و بیزینس شخصی بیشتر با مغز و شخصیت من هماهنگه ؟ لذت بخشه !
من درونگرا ، کم حرف ، جدی ، عاشق جاهای خلوت و ارامش بخش ، عاشق تمرکز رو یه کار ، عاشق تجزیه و تحلیل مسئله ها ، لذت بردن از تنهاییام ، دوست نداشتن جمع ها باید زمان بذارم تا بیشتر و بیشتر به دایره برتریم و اون چیزی که با روحم هماهنگی بیشتری داره هدایت بشم . تضاد ها خیلی خوب راهنماییمون میکنن ، مثلا من عاشق تدریسم اما شلوغی کلاس و کنترل جمعیت کلافم میکنه ، توجیه کردن اولیا ازم انرژی میگیره ، دوست ندارم که کارم مرخصی نداره ، باید فکری کنم که دایره برتریم رو که توضیح دادن مسائل با بیان شیوا هست رو جوری پیش ببرم که با ویژگی هایی که در بالا گفتم بیشتر هماهنگ بشه و لذت بیشتری از کسب و کارم ببرم .
پس هر چیزی رو میشه یادگرفت ، فارغ از اینکه استعداد هست یا نه اما بهتره ادم بره سراغ دایره برتریش و چیزی که از بیس و پایه کمی توش بهتر از بقیه هست و ازش لذت میبره .
یه نکته دیگه هم میخوام بگم ، ادم ها ممکنه تو یه کاری پرفکت باشن ، اما کافی نیست ، باید نسبت به تمام کارهایی هم که انجام میدیم احساس ارزشمندی داشته باشیم تا برامون سوداوری و ثروت به همراه داشته باشه ، یه نقاش ماهر و با نقاشی های منحصر به فردش ، اگه نسبت به تواناییاش هیچ ارزشمندی قائل نباشه محاله بتونه پولسازی کنه .
پس علاوه بر رفتن به دایره برتری و استمرار در بهبود مهارت هامون بااااید رو احساس ارزشمندی خودمون هم کار کنیم تا برامون ثروت افرین بشه .
بدون داشتن شخصیت ارزشمند ، بدون داشتن کنترل ذهن و ویژگی های شخصیتی مثبت و قوی ما هر چقدر هم که در دایره برتریمون عالی باشیم به جایی نمیرسیم ، خیلی زود رهاش میکنیم ، یا اعتماد به نفس پرزنت کردنش رو نداریم یا با مواجه با کوچکترین اشتباه و شکستی کلاااا پشت پا میزنیم به همه چیز .
داشتن شخصیت قوی و ارزشمند حتی از مهارت ها و توانمندی های ما هم بسیار مهمتر و ضروری تره !!!
ادم قوی تحت هر شرایطی ادامه میده ، بهبود میده خودش رو ، در مواجه با چالش ها کنترل ذهن میکنه ، چون اگه ما تو یه کاری عالی و پرفکت هم باشیم باز هم توش با چالش مواجه میشیم ، اشتباه می کنیم ، اینجا اون کسی که کنترل ذهن و شخصیت قوی داره میره جلو و ادامه میده ، حالا شما هزار تا برتری هم داشته باش تا نری جلو که نمیشه ، یاید جسارت و شجاعتش رو داشته باشی .
به نظرم بیشتر از اینکه به فکر بالا بردن مهارت هامون باشیم ، باید دنبال بهبود شخصیت خودمون باشیم چون مهارت ها و توانمندی ها افرادی مثل مسی ، رونالدو ، مایکل فلپس رو نامبر وان نکرده ، یه شخصیت قوی و دیسیپلین مدار و کنترل ذهنشون باعث رشد مهارت هاشون و برتریشون تو ورزش شده .
ادمی که شخصیت بهبودیافته ای داشته باشه ، لاجرم میره برای پیشرفت و گسترش توانمندی هاش ، دایره برتریش رو خیلی زود می قاپه و رشد میکنه .
وگرنه افرادی مثل رونالدیتیو و نیمار هم مهارتشون عالیه ولی هیچ وقت مثل رونالدو و مسی نشدن چون شخصیت مستحکمی مثل اونا نداشتن و به حاشیه رفتن یا قدر توانمندیشون رو ندونستن .
یا تو همین همکارای خودم میبینم ک مهارت های نقاشی و عکاسی عالی دارن ، اما وقتی بهشون میگم میتونن کسب و کار خودشون رو داشته باشن و ثروت بسازن انگار اصلا متوجه حرفای من نمیشن و هزار جور بهانه مثل بچه و همسر و…. ردیف میکنن ، چون اونقدر قوی نیستن که نسبت به نظر بقیه ، تمسخرشون یا محدودیت هاشون بی تفاوت بشن و برن تو مسیر برتریشون.
پس به نظرم قبل از هر کاری اول باید این جسارت ، شخصیت قوی و پایکاری رو در خودمون بسازیم تا وقتی تو مسیر علاقمون حرکت میکنیم با هر چیزی مثل حرف مردم ، انتقاداتشون ، اشتباهاتمون ، مسخره شدن و…. جا نزنیم .
حالا یه مسئله دیگه هم هست ، اقا من اصلا نمیدونم دایره برتریم چیه ؟
به نظر باید وارد کار شد ، گاهی تجربه کردن چند تا کار و مواجه با تضادها خیلی بهمون کمک میکنه تا بفهمیم چی میخواییم ، شاید همه از همون اول ندونن که چه کاری رو دوست دارن ، اینجا دیگه باید امتحان کنیم و صبر داشته باشیم ، تضادها چراغ راهنمای ما هستن ، یا تعریفایی که بقیه ازمون میکنن هم چراغ سبزای خوبین .
یه خانم روانشناسی میگفت فکر کنید ببینید تو بچگی چه کاری رو دوست داشتید این میشه دایره برتریتون .
بنام آنکه جان آفرید
سلام به همه دوستان
وقتی به این سوال فکر کردم متوجه شدم که باور دارم هر کاری روش زوم کنم پیشرفت میکنم ولی کاری که علاقه و استعداد داشته باشم سریع تر پیشرفت میکنم
و فکر میکنم به استعداد خیلی بها دادم یعنی تا یکم تو کارم یا تو هر چی روون و راحت به هدف نمیرسیدم یه کدی تو درونم باعث میشد من متوقف بشم
الان متوجه شدم اون کد این بود که از بچگی کل تمرکز خانواده ما روی استعداد و هوش ما بود و عاملی به اسم پشتکار وجود نداشت ….. اصلا پشتکار تحسین نمیشد
ولی ازونجایی که این باور قوی دیگه داشتم که کار نشد نداره همه چیز راه داره باعث میشد با وجود اعتقاد زیاد به استعداد حرکت هم کنم ولی چون این دوتا باور با هم قاطی بود این وسط حرکت می کردم ، توقف هم میکردم و دلیل اینکه فعالیت های ذهنی و عملی ام سینوسی بود فکر کنم این کد قدیمی بود
یه جورایی ته دلم آروم گرفت
همون لحظه وقتی استاد گفت عامل اصلی استعدا نیست عامل اصلی پشتکار ایمان حرکته خدا میدونه ذهنم از قفلی درومد دیدم داره رگباری برنامه کاری فردام و راه حل و مسیر رو بهم میگه
و نکته دیگه اینکه واقعا همینطوره هر کس خودش میدونه چطوری بهتر یاد می گیره
من فکر میکنم با رفتن تو دلش و درگیر اون مهارت شدن بهتر یاد میگیرم تا خوندن تئوریش …. یعنی عملی باید یاد بگیرم و ترجیح. میدم یا کسی بهم یاد نده یا یه مربی و معلم قوی که خوب توضیح بده و اصل رو توضیح بده ( مثل استاد ) بهم یاد بده مثلا لم اصلی و درک رو بهم منتقل کنه من برم تمرین کنم همون و به دفعات زیاد و یکی هم باشه که وسط راه بهم ایمان به تونستن رو تزریق کنه مثلا یه الگویی که خودش قبلا انجام داده
یعنی فکر کنم فقط اگر بدونم میشه و واسه من امکان پذیره این مهمترین عاملی هست که باعث میشه یاد بگیرم
کلا همه چیز رو دیرتر از بقیه یاد می گرفتم
ولی وقتی یاد میگرفتم کامل و عمیق در حد حرفه ای یاد می گرفتم چون تو ذهنم باید درک میکردم و زیاد نمی تونستم مثلا حفط کنم
ترجیح میدم اول یه درک عمیق و کلی داشته باشم از یه کاری و بعد برم تکرار و تمرین کنم انقد که روش مسلط بشم و دیگه استرس نداشته باشم موقع انجام دادنش طوری که تو هر شرایطی بتونم انجام بدم
همین که نوشتن یه چیزی بهم یادآوری شد
مثلا من می خوام آشپزی کنم باید ببینم یا همه وسایلی که دارم رو ببینم جلوی چشمم باشه یا اینکه برم یه عکس غذا رو ببینم و بعد برم همون در بیارم
پس من خیلی با دیدن هست که باد میگیرم و باید واسم واضح باشه چیه ……چطوری هست و برم انجامش بدم
اگر ناواضح باشه یا دیداری نباشه باهاش به مشکل بر می خورم
چیزهای که یاد گرفتم خوب
یکیش رانندگی بود خیلی دیر یاد گرفتم خیلی خیلی تمرین کردم ( البته چون اصلا آدمی هم نبودم گوش بدم یاد بگیرم فقط خودم باید تست می کردم چون باور داشتم بقیه خیلی بد و بی حوصله آموزش میدن ، البته بعد اومدن تو سایت و ترمیم افکارم کلا مربی های معلم هام تغییر کردن و من تونستم آموزش پذیر بشم از آدم ها )
چه جالب الان زن داداشم اومده بود و داشت میگفت انیمیشن …. اره من با انیمیشن و دیدن ویدیو از اول تا آخر خیلی خیلی راحت تر از بقیه گزینه ها یاد میگیرم ….
تمرینی که دارم مربوط به شغل خودم هست
دوست دارم تو املاک لم معاملات رو پیدا کنم و بوسیله اون هر ملکی رو بفروشم یا بخرم
احساس. میکنم آموزش های املاک که هست مسئله اصلی رو نمیگه
مثلا کسی نگفته چطوری با این روش معامله صد در صد میکنی
خودم یک سری آزمون خطاهایی کردم
اونم بیشتر بازم از آموزه های استاد و مبحث کد نویسی و باورها به آموزش معاملات رسیدم
از خدا می خوام لم اصلی شغلم رو بهم بگه تا همون رو بتونم تکرار و تمرین کنم و توش حرفه ای بشم
سلام به استاد عباس منش عزیز و همه دوستان خوبم
چیزی که در حوزه یادگیری،در هرچیزی که باشه این که تمرین و تکرارخیلی مهمه تا به استعداد و نبوغ
به عنوان مثال:
همه ما در بچگی راه رفتن و حرف زدن رو بلد نبودیم و این در طی تکامل و تمرین حاصل شده نه اینکه استعداد راه رفتن ویا حرف زدن داشتیم
ویا اینکه هرکسی در یک شغلی مهارت دارد نه فقط بخاطر استعداد بوده بلکه بیشتر بخاطر علاقه و تکرار توانسته مهارت اش را افزایش بدهد.
من خودم وقتی به گذشته دوران تحصیلی نگاه می کنم بعضی از همکلاسی هایم به قول معروف شاگرد اول کلاس بودن ولی از یک جایی به بعد ترک تحصیل کردن و ادامه ندادن و شاید به این دلیل که استاد گفتن آنها فقط به استعداد تکیه می کردن نه به تمرین ،واز یک جایی به بعد متوقف شدن و ادامه ندادن
ویا الان من خودم که در حوزه تعمیرات کار می کنم خیلی خوب می فهمم که با چندین سال قبل خیلی فرق دارم والان خیلی پیشرفت کرده ام به این دلیل که علاوه بر استعداد، علاقه و استمرار، تکامل را طی کردن، آموزش دیدن ، رفتن به دل ترس ها ، خودباوری و انجام دادن کار هایی که بلد نبودم را انجام دادم و می خوام بگم که بعضی جاها استعداد و تمرین مکمل یکدیگر هستند.
در مواردی هم یه مهارتی که باید یاد بگیریم و سراغش نمیریم فقط بخاطر محدویت های ذهن است که می خواهد مثل گذشته عمل کندوتغییر برایش رنج آور است وماباید ازاهرم رنج و لذت استفاده کنیم و کم کم وارد مسیر یادگیری بشویم و پس از ادامه دادن می بینیم که از چیزی که فرار می کردیم حالا علاقه مند به یادگیری آن هستیم وباتمرین کردن مهارت هایمان بیشتر بیشتر می شود .
باسلام و عرض ادب به استاد جانم
من به خودم وتواناییهام ایمان دارم که در هر مهارتی میتوانم تلاش کنم ویادبگیرم ربطی به سن و سالم نداره ،کافیه خودم بخواهم وعلاقه داشته باشم میتوانم به استعدادهای عالی برسم . تاکنون هرچی که دوست داشتم یادبگیرم رفتم آموزشش دیدم و مهارت کسب کردم وانجامش دادم .ازگواهینامه رانندگی تامدرک خیاطی تابافندگی درحد عالی که میتونم هرچی که هست ببافم وهرروز تلاش میکنم
چیزای جدیدتری یادبگیرم .رنگ کردن مو اصلاح صورت .کیفهای دوختنی با پارچه ..توی یوتیوب هرچی بخام آموزشش رو داره .من دراین مورد به خودم افتخار میکنم که ازهرانگشتم هنر میباره ..
من کاری به استعداد ندارم من نگاه میکنم به چه چیزی علاقه دارم مثلن یادگیری زبان انگلیسی
کتاب خواندن ..آشپزی وووو اگربخام خلبان بشم هم میتونم .وخداروشکر میکنم دراین زمینه خلاقم و توانمند
مثلن من در مورد کاشت ناخن یاکراتین مو استعدادی ندارم
ولی اگر برم ویادبگیرم چون میدونم شغل پردرآمدی شده این روزا برای خانمها ..
مهارت میبینم و باتمرین وتکرار یادمیگرم
باتشکر
سلام به استاد عزیزم و همسفرهای عزیزم در این سفر توحیدی
ذهنم میگفت بزار فایلو گوش بدی بعد بنویس اما من به حرفش گوش ندادم
و میخام همین الان بنویسم
بنویسم ک به نظر من استعداد مهم نیست مهم نیست نه به این معنا که بدرد نمیخوره یا بود و نبودش فرقی نداره نه
میخام بگم همه ما استعداد داریم
ما تمام استعدادها و توانایی هایی که برای زندگی در این کره خاکی نیاز داریم رو داریم
چون ما کامل و بی نقص آفریده شدیم
اما اینکه بتونیم این استعدادها رو پیدا کنیم و ازشون استفاده کنیم نیاز به تمرین و تکرار داره
یعنی اون استعداده هست اما فقط کسایی ازش استفاده میکنن که با دنبال کردن و پیدا کردنش بروزش بدن
ی مثالی از خودم بزنم من سالها لباسهامو خواهرزاده م میدوخت
تا اینکه ایشون ازدواج کردن و رفتن ی شهر دیگه
منم مجبور شدم لباسهامو بدم بیرون بدوزن اما از چند بار رفتن واسه پرو و اندازه گیری خسته میشدم
آخرش ی روز دیدم روبرو محل کارم زده آموزش خیاطی بدون الگو
ی حسی بهم گفت برو خودت یاد بگیر
رفتم و شرایطشو پرسیدم و روز بعدش ثبت نام کردم این در حالی بود که من قبلش اصلا بلد نبودم قیچی دست بگیرم
اما خیلی زود یاد گرفتم و همون ماه اول واسه خودم لباس دوختم
و کلی واسه خودم ذوق کردم بعدش گفتم ببین این استعداد از اولشم در من وجود داشت اما من کشفش نکرده بودم
بعد از برخوردن به تضاد به فکرش افتادم بعدش اقدام کردم تمرین کردم و یاد گرفتم
الانم دارم زبان یاد میگیرم و تصمیم گرفتم ادامه ش بدم تا حرفه ای بشم
الهی همه مون همیشه در مسیر رشد و تکامل باقی بمونیم
الهی امین
به نام خدایی که در هر لحظه هدایتگر ماست
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
خب بریم برای جواب به تمرین این فایل جذاب
آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟
یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟
استاد وقتی هر دفعه که یک موضوع جدید و حرفی که بار ها از شما شنیدم رو دوباره برای خودم مرور میکنم مخصوصا الان که دارین راجب ذهنیت قدرتمند کننده و محدود کننده صحبت میکنید مبینم که خداوند هممون رو توی یک بخش هایی از زندگی هدایت کرده و نشونه هاشو متوجه میشیم
یادمه وقتی بچه بودم از بچگی با پدرم که نقاش ساختمان بود کار میکردم پدرم همیشه میگفت تو هیچی نمیشی تو این کارو نمیتونی انجام بدی ولی خدا سر شاهده از همون بچگی یک چیزی از درونم به من میگفت ن میشه ادامه بده من زمانی که با پدرم نقاشی کردم میکردم و اوایل کارم بود وقتی 6 سالم بود
پدرم میگفت تو نمیتونی اینکارو انجام بدی تو عرضشو نداری و…. ولی هر بار من اون کارو انجام میدادم و ادامه میدادم و ادامه میدادم و اون نتیجه میومد و پدرم تعجب میکرد
وقتی داخل مدرسه من درس میخوندم یادم نمیاد کسی بهم گفته باشه تو استعداد درس خوندنت خیلی خوبه یادمه همیشه خودم تلاش میکردم که یک مسئله یا یک موضوعی رو حلش کنم حالا چه خودم چه با کمک مادرم یا دوستانم ولی تمام سعیمو میکردم که تکالیفمو درست انجام بدم و اون مسئله یا موضوعو حل کنم که به کمک الله بود همه ی اینا
کم کم اون بی عرضه گفتنا پدرم داشت کمتر میشد چون نتایج داشت میومد یادمه حتی داخل مدرسه هم خیلیا بودن که با یک بار درس خوندن همونجا یاد میگرفتن ولی در عوض من به خودم میگفتم عب نداره اگر نمیتونی با یک بار خوندن مثل بقیه حفظ کنی ولی در عوض با چند بار خوندش به طور دقیق اون موضوع رو حفظ میکردم جوری که توی اکثر امتحانات من نمره کامل بدون حتی کمی ارفاق نمره کامل میگرفتم و این نتایج داشت منو توی ذهن پدرم و بقیه بزرگ میکرد
وقتی تکواندو رو شروع کردم یادمه استادم بهم نگفت استعداد خاصی داری و اکثرا اوایل دائما کتک میخوردم توی مسابقات باشگاهی و شکست میخوردم ولی یک چیزی درونم میگفت ن ادامه بده که در تمام لحظات اون خداوند بود که میگفت ادامه بده و بعد از مدت فکر کنم 2 سال من جزو نفرات برتر باشگاه بودم که داخل مبارزات تقریبا رقیب های سخت باشگاه رو هم شکست میدادم
یادمه برای بحث کنکور هم همین بود یعنی من وقت میذاشتم و ادامه میدادم و البته که باورامم به همین نسبت که تلاش میکردم تغییر میکرد و بیشتر بهم گفته میشد میرسی و و واقعنم میرسیدم
2 سال پیش وقتی به این فکر افتادم که چه کاری رو شروع کمم که ازش پول بسازم رفتم سمت گرافیک در حالی هیچ پس زمینه ای هم ازش نداشتم و زمانی که اولین طرح هامو از گرافیک میزدم به صورت دیجیتال
استادم میگفت ن (که الان اون استادم یکی از بهترین دوستانمه ) طرحت خوب نیست ولی من ادامه دادم تا جایی که حتی سفارش گرفتم از طرحام و به پول ساختن افتاد مهارتم ولی به خاطر باور های محدود کننده ام نتونستم ازش پول زیادی بسازم و بیخیالش شدم فکر میکردم اون کار بازار نداره ولی الان میفهمم که باورهام نمیذاشته پول بسازم
در حال حاظر هم در حال یادگیری بحث وب سایت هستم( که هیچ پس زمینه ای هم راجبش نداشتم )اما این بار میدونم که با ساختن باور های قدرتمند کننده و با برداشتن ترمز ها طبق دوره کشف قوانین زندگی میتونم از این کارم به راحتی به درآمد برسم و کسب و کارم رو شروع کنم
اینم بگم اون پدری که بهم میگفت تو عرضه انجام کاری رو نداری الان من به عنوان یکی از موفقیت های زندگیش حساب میشم چون خودش اکثر اوقات جلوی همه میگه بزرگترین نعمتی که من دارم پسری مثل توئه و رابطه ی خیلی فوق العاده صمیمی و جذابی با هم داریم که اینم به لطف الله مهربان هست
و در نهایت من تصمیم دارم که در سال آینده رانندگی با موتور رو میخوام یاد بگیرم که مطمئنم اینم خیلی راحت و با تلاش و ادامه دادن یادش میگیرم استاد عزیزم
خداجونم عاشقتم بابت این مسیر زیبایی که در زندگیم طی کردم و دارم طی میکنم و استاد عاشق شما هم هستم بابت اینکه این اگاهی های خاص و ناب رو دارین به ما منتقل میکنین عاشقتونم
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسی استاد من به شدت با این بحثی که امروز کردید موافقم در خانواده من ما فکر میکردیم همگی که در زمینه ریاضی استعداد نداریم و این باور ما شده بود برادرانم هم مرتب میگفتند که ما هیچ کدام استعداد ریاضی نداریم گذشت تا اینکه من ازدواج کردم و صاحب فرزند پسر شدم و میدیدم که پسرم هم در رشته ریاضی و در درس ریاضی ضعیفه و من هر بار میگفتم که اشکالی نداره ما هممون در درس ریاضی ضعیفیم و ما استعدادشو نداریم پسرم هم قبول کرده بود تا اینکه پسرم در دوره راهنمایی با یکی از معلمینش که خیلی صمیمی بود این بحث رو کرده بود که من استعداد ریاضی ندارم و البته خانواده من هم استعداد در زمینه ریاضی ندارند و خداوند یک معلم فوق العاده سر راه پسر من قرار داد که بهش گفته بود تو باید تلاشتو بکنی و نتیجه رو میبینی کاری به استعداد نداره همه آدمها خداوند بهشون هوش و استعداد داده و شاید باورتون نشه پسر من شروع کرد به درس خوندن تمرین و تکرار مداوم و الان که دارم براتون مینویسم پسر من استاد دانشگاه تو معتبرترین دانشگاه استان اصفهان هست و درس مکانیک رو درس میده که تماماً هندسه است من دو تا پسر دارم و پسر دومم هم با تقلید از برادرش اومد رشتهای رو که دوست داشت رو ادامه داد پسر دومم وقتی به دنیا اومد خیلی لاغر و کوچولو بود و حتی از بقیه بچهها دیرتر راه افتاد راه رفتن که باید یه کاری رو در آینده باید کاری را انجام بده که بدن قوی احتیاج نداشته باشه چون که خیلی بدنش ضعیفه و الان او با تمرین و تکرار و تمرین و تمرین و تمرین مربی بدنسازیه،وکلی مدال آورده، حرف شما درسته و البته من که مادرشون هستم این رو میدونم که باید با تلاش به هر چیزی برسیم البته اینکه ما در بین راه خسته میشیم خودمو میگم خسته میشم و فکر میکنم دیگه نمیشه از سن من گذشته دیگه برای من دیر شده اینها مانع میشن تا به موفقیت نرسیم و فکر میکنم فقط و فقط تنبلی و عزت نفس پایینه که باعث میشه که من به خواستههام نرسم بازم مثل همیشه استاد عزیزم پیامی رو دادید که باید میگرفتم و پیام بسیار بسیار زیبا و ملکوتی بود که خداوند به زبان شما جاری کرد از شما سپاسگزارم در زیر سایه لطف خداوند شاد سلامت ثروتمند و توانمند باشید
سلام
الهی که همیشه شاد وسلامت باشی استاد عزیز
استعداد یه امر خدادادی نیست
به قول من هر کسی مادر زاد دکتر و پروفسور به دنیا نیامده یا اینکه از قبل رو پیشونی ننوشته که باید کارمند باشی حتما یا کاسب
من شاگردی باطری سازی کردم خیلی زود این کاررو وارد شدم استعدادم تو این بود توجه میکردم پشتکار داشتم و البته استادی داشتم که از من کاررو میخواست و حمایتم میکرد به دلیل بهتر کردن شرایط و کاری تمیز تر پیدا کردن رفتم رنگ امیزی صنایع چوب تو این حرفه هم خوب عمل کردم چراکه تمام وقت وبا تمرکز بالا کار انجام میدادم تاجایی که برای خودم کارگاه راه اندازی کردم
همین رنگ کاری رو استفاده کردم توی شرکت تولید قطعات کاز و موفق هم شدم واز کارم لذت میبردم نوعش تغییر کرد وگر نه اساس کار یکی بود که من تجربشو داشتم
تو مسائل درسی هر کجا که تمرکزی کار کردم نتایج خوبی گرفتم اوایل فکر میکردم استعداد در بعضی درسها باعث بهتر شدن نتایجم هست ولی تلاش وتمرکز وخواستن منو موفق میکرد
کارشناس کسب و کار هستم و با تجربه شکست در کسب و کار قبلی استارت شغل جدید زدم البته شراکتی چرا که نه تجربه این کار رو داشتم نه سرمایه مالی الان با گذشت یک سال میبینم فروشنده عالی شدم و اشنایی بسیار خوبی پیدا کردم نسبت به محصولات و مهارتهای لازم بدست اوردم این هم نتیجه تمرکز و زمان زیادی هست که گذاشتم یادمه قبل از شروع همین شغل ترس داشتم از ندونستن مسیر ونوع کسب و کار و ایا میتوانم یا نه الان با تمام قدرت میتونم بگم هر کاری رو که با این قدرت، تمرکز، زمان انجام بدم مطمئن هستم موفق میشم
من استعداد رو در اگاهی و تجربه میبینم و هر کس این دوتارو در خودش قوی کنه مستعد انجام کار مد نظر هست
صحبت کردن با افراد یا تو جمع سخت بود برام و وحشتناک از جمعهای کوچک شروع کردم مشکلات خودم رو شناسایی کردم و حلشون کردم سخنران خوبی شدم همیشه فکر میکردم بعضی ها هستن که میتوانند
سلام و درود و خداقوت
در نگاه اول برای پاسخ به این سوال که آیا استعداد در کسب مهارتم در ذهنم تاثیر گزار بوده یا نه ؟
اول به خودم گفتم تمرین و تکرار مهمه و استعداد دخیل نیست اما اینکه الآن من خودم رو وارد آموزش مهارت آرایشگری کردم چون یه ذره احساس اینکه استعدادش رو دارم و علاقه دارم ورود کردم و در حال تمرینم
ولیکن موارد دیگه که علاقه دارم و حس میکنم من نمیتونم ورود نکردم.
مثلا الآن دو مورد رو در نظر دارم که به نحوی پذیرفته بودم که من نمیتونم چون شاید اون استعداد لازم رو ندارم .
1.رانندگی در سطح شهرهای بزرگ و شلوغ
2. آموزش زبان به نحوی که راحت صحبت کنم
اقدامی که کردم رانندگی رو فعلا یسری کلیپ ازش دیدم و میخوام تمرینش کنم.
برای زبان هم یه خرده تحقیق کردم که نهایت به این نتیجه رسیدم که یخرده پادکست افراد موفق رو فعلا بشنوم گرچند ممکنه هیچ چیز نفهمم اما این پله اول هست.
استاد بزرگوارم بسیار از شما ممنونم بابت این آگاهی های ناب
به نام الله یکتا
سلام و عرض ادب به همگی
ربنا، هر آنچه که من دارم از آن توست و همچنین اعتبار همه کسم و همه چیزم را فقط و فقط به مالک و فرمانروای جهانیان می دهم.
(وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ) نجم – آیه 39
و اینکه دستاورد انسان جز تلاش و کوشش او نیست.
(وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَىٰ) نجم – آیه 40
و اینکه تلاش او به زودی به نتیجه می رسد.
(ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَىٰ) نجم – آیه 41
سرانجام به او پاداشی تمام دهند.
(وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّکَ الْمُنتَهَىٰ) نجم – آیه 42
و پایان راه همه به پروردگار تو ختم می شود.
آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟
یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟
بله، موافقم که با باور و توکل به الله یکتا، با حرکت کردن، قدم برداشتن، ادامه دادن با تمرین، تلاش، مداومت، پشتکار مستمر، پیدا کردن مسیر درست و مناسب و در کل با خودشناسی می توانیم پیشرفت کنیم و باعث بهبود و مهارت در هر زمینه ای که علاقه داریم به موفقیت و سعادت برسیم.
یک نمونه از این مهارت، علاقه پسرم به فوتبال هست که تونسته با تمرین، تلاش، مداومت، پشتکار مستمر به مدال هایی در فوتبال خردسالان کسب کنه که آگاهانه به ما ثابت شد که با تمرین و تکرار به اندازه کافی، قطعاً نتیجه می دهد و مهارت را در شخص ایجاد می کند و در نتیجه برای هر کاری اگر حرکت و تلاش کنیم و شیوه مناسب و درست یادگیریش را برای خودمون پیدا کنیم میتونیم خیلی راحت یاد بگیریم و انجامش بدیم با کمک، لطف و فضل الله یکتا.
استاد بزرگوار و خانم شایسته عزیز سپاسگزارم از این همه انرژی مثبتی که به ما می رسونید و همچنین بخاطر آگاهی های ناب و بی نظیرتون، خداوند به شما و خانواده محترم و همه دوستان توحیدی ام، سلامتی و طول عمر با عزت دهد.
در پناه الله یکتا همیشه سلامت، شاد و ثروتمند باشید.