ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 41


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    175MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    24MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1440 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    hanife sepehri گفته:
    مدت عضویت: 1447 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خداوند وهاب و بخشنده

    سلام به دوستان و همراهان عزیزی که این کامنت زیبایم را میخوانند

    استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز سلام و خدا قوت من را بپذیرید .

    تمام اتفاقات زندگی من داره به وسیله فرکانس ها و افکار غالب من به وجود میاد .یعنی در طول روز من به چه چیز هاییی توجه میکنم به زیباییی ها ،موفقیت انسان ها ،به پیشرفت جهان در هر ثانیه، به ثروت ها و نعمت ها و فروانی ،احساس شادی،احساس لذت ،احساس قدرت ….. یا به نازیبایی ها و بدبختی ها و گرفتاری ها ی پی در پی،. استاد عزیزم به محض اینکه حتی از کلمه بدبختی هم که استفاده میکنم ذهنم سریع داره اتفاقات ناجالب رو برام مرور می‌کنه که اره یعنی اینو ،اینو، این،…

    اما در مورد زیباییی ها خیلی کم ذهنم تربیت شده که بگه فلان اتفاق هم جزو زیبایی های زندگی ات محسوب می شود. اما ذهن نجوا گر من بیشتر می‌گه اون. اتفاق که خیلی ناچیزه !! خب حالا که چی ؟ همه هم تونستن فقط تویی،..

    استاد عزیزم شما تو فایل قبلی از قدرت اراده در مقابل نحوه ی عملکرد مغز گفتید که اگر سیستم مغز، میزان پاداش دهی اش در قبال کار های که. انجام می دهیم یا انجام نمیدهیم بیشتر باشد ما را نادخود آگاه وادار به کاری میکند که خیلی خوش مان میاید ، حالا این کار خوردن مواد غذای باشه ، مصرف مواد مخدر باشه ،یا فداکاری و ایثار باشه ،از خود گذشتگی باشه.و هر چیز دیگر …. قطعاً کاری است که مغز از انجام دادن اون کار خوشحال میشه و به ما پاداش میده برای همین ما بیشتر تشویق میشویم به انجام دادنش .. ویا اگر ما کاری انجام ندهیم و زحمتی به بدن ندهیم هم باز مغز خوشحاله و از انجام ندادنش به ما پاداش میده

    میزان پاداش دهی بستگی داره به چند مرحله اول انجام یک کاری. اگر ما یک هدفی رو دنبال میکنیم و براش قدم بر میداریم در مرحله های اول به شکست بیانجامد ومغز در مقابل نجواهای محدود کننده کم می اورد و ما را از دوباره امتحان کردن باز میدارد

    اما اگر در مرحله های اول کاری انجام دهیم که الگو های بیشتری دارد واحساس رضایت مندی بیشتری در انجام اون کار باشد هم مغز پاداش می دهد وما را وادار به انجام اون کار میکند

    این سیستم پاداش دهی چه برای اشتباهات ما چه برای کار های درست ما به یک شکل عمل میکنه ما باید به قول گفتنی رگ خوابش رو بلد باشیم ،چطوری تربیتش کنیم، ازش کار بکشیم.

    یکی هست تو رابطه اشتباه با جنس مخالف در همون مرحله اول با شکست مواجه میشه ودیگه تو رابطه اشتباه نمیره و

    یکی هست تو رابطه اشتباه با جنس مخالف، نمیفهمه و بهش خوش میاد و ادامه میده اتفاق اونقدر کند و بی رنگ اند که طرف متوجه اشتباهش نمیشه یعنی لذتش از انجامِ تو رابطه موندن بیشتر از رنجشِ تو رابطه موندن است و یواش یواش رابطه سرد و بی روح میشه و طرف ترکش میکنه نمیفهمه از کجا خورده . میره تو رابطه اشتباه دیگه و باز همون طور ادامه میده .طوری که توان ترک رابطه نداره و مجبور میشه هی ادامه بده وابسته بشه

    وحالا

    بریم موضوع جدید

    قدرت ذهنیت قدرتمند کننده در برابرذهنیت محدود کننده

    استاد عزیزم گفتید فایل رو قطع کنید و به سوالم جواب بدید

    سوال اول ایا کسی رو داری که به موفقیت های بسیار دست پیدا کرده است از دوستان ،اشنایان،وفامیل یا نه ؟

    اگر داری چه احساسی در قبال موفقیتش داری ؟

    ایا خوشخال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری!؟

    ایا موفقیت او الهام بخش شماست!؟

    ایا از انجام کار های او ایده میگیری وخودت استفاده میکنی !؟

    یا حسادت می‌کنی و میگی خب حالا که چی رسیده که رسیده !؟

    یا حسادت میکنی و افسوس میکشی و میگی خوش به حالش و خودت رو ناتوان می‌بینی!؟

    من دوست نزدیکی دارم که به موفقیت های بسیاری رسیده

    اقوامی دارم که به موفقیت بسیاری رسیده در حوضه ارایش گری بسیار موفقه و پول های کلانی ساخته .والان خودش داره اموزش میده وبه کلی خانم اموزش داده و مدرک داده

    دوستم توی زندگیش تضادی بزرگ داره با این که خانه داره اما تونست در امد زایی کنه اون از طرف شوهر و اشنایان زیاد تحقیر شده و سختی کشیده برای همین به فکر درامد زایی افتاده که لیاقتش رو ثابت کنه و با نتایجش بزنه تو دهن طرف

    اون اولین کاری که انجام داد تصمیم گرفت یه مغازه لباس فروشی بزنه ادامه داد واخلاق خوبش باعث شد مشتری های زیادی به سمتش بیان و موفق بشه و خودش مستقل باشه منت جیب همسر رو نکشه . چون بیشتر همسر ها وقتی سر کار میرن خیلی منت میگذارن که اره من کار میکنم پس من برترم هر چی زور بگم یا دستور بدم باید بگین چشم .بدون اجازه من حق نداری فلان چیز رو بخری .

    واین طور شد که دوستم نتونست این ثحبت های نیش دار رو تحمل کنه چ رنجید و این رنجش باعث حرکتش شد واز در امد زایی واعتماد به نفسی که گرفت بسیار لذت برد .و ادامه داد .حتی به فکر بیشتر پول در اوردن هم شد رفت گواهینامه اش را در عرض دو ماه گرفت و مسافر کشی کرد از اونجایی که قیمت مناسب کرایه میگرفت و خوش اخلاق و شوخ طبع بود و اعتماد به نفس پیدا کرده بود تمام خانم های روستا به اون می‌گفتند ما رو این ور اون ور ببر چون ذهنیت روستایی ها این بود که یک خانم نمی‌تونه با اقایی دربستی بره .حتما یه رابطه ای با هم دارن یا کلا راحت هم نبودن تا مقصد ، دوستان عزیزم روزی بود که مسیر های بیست و پنج کیلومتر و بیست کیلومتر و حتی دوسه کیلو متر رو سه بار مسافر رفتو برگشت داشت . شنبه و چهار شنبه سرویس دخترای خوابگاه غلامان بود . همه به زهرا اعتماد پیدا کردند .خیالشون راحت بود که سرویس خوابگاه خانم .

    خیلی از لحاظ روحی تغییر کرد و خیلی خوشحاله و بگو بخند داره

    من یکی از مشتری های مغازه اش بودم چون روبه روی من بود براش چاییو شیرینی بردم و بابت موفقیتش تبریک گفتم

    با هم دوست شدیم و خیلی صمیمی

    من از بابت دوستم خیلی خوشحال شدم که موفقه یک الگوی که تقریبا تضاد زندگیش با من یکی بود . اما تضادش باعث پیشرفتش شد .من هنوز سر در گم که چرا من هیچ ایده ای به ذهنم نمی‌رسه چرا من نتونستم مثل دوستم در امدزایی داشته باشم و این اونقدر تکرار شد که همسرم هم من رو با دوستم مقایسه کرد من رو بی عرضه فرض کرد من رو ادمی بخور بخواب توصیف کرد . میگفت خانم های مردم رو ببین دوش به دوش همسرشون کار می‌کنند تو چی چه کاری بلدی. هیچی !

    من از اینجا ست که نسبت به دوستم بد بین شدم و یه جاهای بدم اومد ازش و یه جاهایی حسادت ورزیدم . اما در کل این باور در من ایجاد شده که من هم میتونم انجام بدم .فقط باید باور های مخرب رو از بین ببرم و باورهای قدرتمند کننده جایی گزین کنم . باور من این بوده که از یه جایی به بعد همسرش ازادش گذاشته کاری به کارش نداره

    وباور دیگه این که اگر من کار کنم همسرم عادت میکنه و بعد انتظارش بیشتر میشه که من هم از در امد خودم برای خرح خونه استفاده کنم یا ذهنیت بیشتر خانم ها اینه که چشمش کور. دندش نرم بزار بره خودشم هزینه های زندکی رو متحمل بشه که فردا روزی اگر تقی به توقی خورد و از هم جدا شدیم حداقل حسرت نخورم که ای کاش بهش کمک نمی‌کردم. ای کاش برای خودم پس انداز میکردم ای کاش فلان چیز رو برای خونه نمی خریدم ای کاش پولم رو صرف زندگیش نمیکردم. ای کاش برای خودم زندگی میکردم .

    از نودو نه درصد مرد ها می‌شنویم که اگر بوی پول به دماغ خانم ها برسه به سرشون می زنه که خیانت کنن

    بی راهه برن پول دار شدن خانمهاو ازادی بیش از حدشون باعث میشه از مردش جدا شه یا پی خلاف و مصرف مواد مخدر بره

    این میشه که توی ذهن بیشتر ما خانم ها باور محدود کننده ایجاد بشه که نکنه من پول دار شمرو موفق شم از همسرم جدا شم نکنه دماغم باد کنه و مغرور شم نکنه با پول دار شدنم و موفقیتم افراد سود جو جذب من شوند نکنه پی مصرف مواد مخدر بروم. نکنه خلاف کار شوم نکنه با پول دار شدنم همسرم احساس برتری اش را از دست بدهد و از من جدا شود .

    باورهای چون ترس از دست دادن عزیز

    ترس از دست دادن همسر

    ترس برچسب زدن خلاف کاری و خیانت

    ترس پر توقع شدن همسر و کم کاری کردن همسر در تقبل هزینه های زندگی

    ترس پیدا شدن سرو کله ادم های مزاحم

    ترس سود جویی آقایان غریبه از موفقیت مالی مون

    وکلی ذهنیت اشتباه دیگر کلی ذهنیت محدود کننده دیگر

    اخه همین دوستم برچسب زده شده که حالا ببین اگر عاقبت از همسرش جدا نشد

    حالا ببین که ثابت میشه که دنبال جنس مخالف بره حتی وقتی همسر و فرزند داره برای همین که میترسم

    واون خانم فامیلی که گفتم هم میگن که گفته همسرش که نتونسته به اندازه خودش پول در بیاره و اون همه کار کرده نتونسته حتی خونه و ماشین از خودش داشته باشه ازش جدا میشه و پی خوش گذرونی های خودشه و به شوهرش محل نمیگذاره یا یه زنمو دارم کهخیلی پول داره و کلی طلاو زمین داره دقیقاً همین برچسب زده شده که طرف با مرد های غریبه رابطه داره و از همین راه کلاه برداری کرده و کلی کش رفته از طرف کلی رشوه گرفته ولی به خداوندی خدا خیلی خانم با معرفت و مهر بان و مهمان نوازه ودست کلی از زوج های جوون رو گرفته اینا اصلا دیده نمیشه

    این حجم از الگو های و باور های مخرب است که ذهن من تربیت شده فرار کنه ازاین رنج ها و پول در اودن

    ثروتمند شدن رو بشوره و بزاره کنار . من با استفاده از فایل های استاد باور م رو دارم درست میکنم که طرف به عنوان خط شکن هست برای من طرف با تجربه هاش تونسته برام میانبر بشه و تحسین کنم موفقیت افراد رو خوش بین بشوم

    تمرین

    زهرا ی دوستم عزیز دلم تونست مغازه بزنه و خودش از پس هزینه هاش بر بیاد و کارش رو گسترش داد

    دختر خاله ام زهرا تونست ارایش گری بزنه و با سن پنج شیش سال کوچکتر از من مدرک بگیره و به موفقیت مالی برسه اون یکی فامیلم که خودش ماشین یک میلیاردی داره خونه داره کلی خوش گذرونی میکنه و لذت می‌بره

    خواهرکوچکتر از من با سن 25سال تونسته تو بهترین جای طلا سفید بجنورد مغازه لباس فروشی بزنه و کلی تفریح و کلی ازادی و کلی مستقلی و کلی اعتماد به نفس به دست بیاره

    دختر عمه ام تونسته رشته تجربی رو در خوابگاه نمونه بجنورد ادامه بده و الان پرستار موفقی شده

    پسر همین عمه ام که بیست و پنج شیش سالشه تونسته معلم بشه و الان معلم دختر کلاس پنج من هست .

    دختر دایی مامانم که هم کلاس بودیم صمیمی بودیم که اسمش شکوفه کیک پزی رو تو خونه خودش شروع کرده و الان دو ساله بهترین کیک های سفارشی رو میپزه و کلی سفارشی میگیره و کیک تولد من و دخترم سوگل کلاس پنجمی رو اون پخت کلی از روستا های مجاور سفارشی میگیره

    پسر عمه ام سکینه حسین ارزمانی تو کار تبلیغات و ساختن بنر های تبلیغاتی که کارو زندگیش رو یکی کرده و ازادی زمانی و مکانی داره و مسافرت و تفریح و لذت بردن از طبیعت جزو زندگیش شده خدارو شکر از شاگردان استاد هم هست و کلی موفقیت مالی داره یه ماشین تقریبا شبیه ماشین قرمز شما هم داره با رنگ مشکی که با هاش مسافرت میرن

    خانم خیلی وفا دارو مهربون و جذاب و دوست داشتنی هم داره که خیلی مهرو محبتش به دلم نشسته . مریم بانو هم اسم خانم شایسته عزیز به شایستگی خانم شایسته که اونم کلی با همسرش هم کاری داره و با هم زندگیشون رو ساختن

    زنداداشم هم ادمین پیج پسر عمه ام بود توی کنتر از ده روز ده میلیون پول گرفت این ده میلیون که میگم برای من کلی پوله چون هیچ درامدی از خودم ندارم به خاطر باور های محدود کننده ای که داشتم البته دارم کم کم از بین می‌برم .

    این دوستان که نام بردم چه در سهایی میتونم ازشون بگیرم

    زهرا رفیق صمیمی ام به شدت دوست داشت که خوذش و بلا بکشه و موفق شدنش رو ثابت کنه که عرضه انجام هر کاری رو داره و میتونه حتی بالاتر از یک مرد هم پول بسازه

    و ذهنیت افراد رو در مورد راننده ی خانم که مسافر کش هم باشه و از چهار پنج روستا های مجاور مسافر ببره و بیاره تقویت کنه به باور قدرتمند کننده وباعث شد پا روی ترس‌های خوذش بگذاره وپشت گوش بندازه اهمیت نده حرف ها و برچسب هایی که بهش زده میشه .

    وچقدر عالیه که این دوستم چون خوذش در امد داره میتونی برای دوستاش بدون اجازه شوهرش کادو بخره جشن ها رو شرکت کنه

    دور همی هایی دوستانه با خرج خودش داشته باشه که بسیاری از شوهر ها پول برای این کار ها به خانم نمیدن

    یا هنگامی که یک منبع در امد زایی به هر دلیلی قطع بشه خوذش در امد داره که ازش استفاده کنه

    زنموم هم نمونه ای از اولین زن موفق در دوره 30 ساله ام هست که میشناسمش کلی میتونه معاملات کلان انجام بده خرید و فروش لبنیات خریدو فروش آذوغه دامی خرید و فروش زمین

    دوستم شکوفه با رشته تجربی به دلیل ازدواج و بچه داری و نتونست کنکور شرکت کنه کیک پزی رو شروع کرد تا در امد زایی بشه برا قدم برداشتن برای کنکور ،ادامه دادن رشته تحصیلی تا موفقیت های بسیار وشکستن باور اینکه یک خانم خانه دار هم میتونه تو کنکور شرکت کنه و در خصوص علاقه اش تلاش کنه و موفق بشه

    استاد عزیزم. ارزو میکنم این دوره ای که میخوایین بر گزار کنین در مدار دریافتش باشم چون هیچ محصولی تا حالا نتونستم بخرم

    به دلیل نداشتن درامد ارزو دارم مبلغی که برای دوره مشخص میکنید در توان من باشه تا استارتش رو بزنم برم بالا تر

    شما میگید برای هر دوره هزینه مشخص کردید که افراد با پرداختن بها برای محصول ارزش قائل میشوند در غیر این صورت سر سری از کنارش رد میشن

    ولی من از خدا خواستم که بهترینش رو بهم هدیه بده

    دو هفته پیش دوره دواز ده قدن برای نشلنه امروز من آمد اما چون درامد نداشتم نتونستم تهیه اش بکنم من باید از شاگردان موفق شما باشم

    من باید به تمام خواسته هایم برسم

    من نمیمیرم مگر اینکه تمام ارزو های چندین ساله ام بر اورده شده باشند

    من ارزو دارم که روز مثل شما قران رو درک کنم و از اصل و اساس قوانین تبعیت کنم

    من ارزو دارم که مثل شما تو طبیعت زیبا برم و زندگی کنم

    من ارزو دارم که عشق و محبت را با تمام وجودم بپراکنم و جذبش کنم

    من ارزو دارم که بهترین رابطه را با ادم رابطه ام داشته باشم

    من ارزو دارم که به اندام رویای و تنی سالم و سلامت برسم با استفاده از دوره ی قانون سلامتی شما

    من ارزو دارم که ماشین سواری کنم ماشین بخرم گواهینامه بگیرم و ازادانه به مسافرت و طبیعت گردی که خیلی عشقشم بروم

    من ارزو دارم بهترین فرزند رو تربیت کنم که الگو های ایمدکان باشند

    من ارزو دارم خونه و ماشین و ملک و املاک از خودم داشته باشم

    من ارزو دارم که از شر قسطی خریدن وسایل روز مره زندگی راحت شم من ارزو دارم که هر چی که دوست دارم همون لحظه توانایی خرید جنس نقد رو داشته باشم

    من ارزو دارم که بدنی قدرتمند و نیرومند داشته باشم تا بتونم با همسرم کشتی بگیرم

    من ارزو دارم شنوایی گوش هایم را به بالاترین حد از شنوایی برسونم چون گوش های من از بقیه افراد خانواده خیلی ضعیف است کَر نیستم ولی بعضی از کلمات رو گوشم تشخیص نمیده و باعث شده که خیلی مسخره بشوم خیلی سرزنش شدم ، خیلی افراد با اشتباه شنیدم میزنن زیر خنده و من از درون خود خوری میکنم و جوش میزنم حتی گریه ام میگیره از بس نجواها و سزنش ها تحقیر امیز بوده

    من ارزو دارم که ازادی زمانی داشته باشم ازادی مالی داشته باشم ازادی در هر مکان و سر زمینی داشته باشم

    من ارزو دارم که کلی پرورش سبزیجات سالم و اصل داشته باشم

    و کلی ارزو های دیگر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    احمد احمدی گفته:
    مدت عضویت: 724 روز

    سلام سپاس از راهنمایی و هدایت من به سمت عباس منش دات کام.

    من به خاطر اینکه در یک مجموعه خانواده ای بزرگ شدم که دارای باورهای مذهبی و اعتقادی که فقر و سختی های زندگی و… یک راه به پاک شدن و فرب به خداوند و سبک بال بودن در روز قیامت هست و هر چه از زندگی امامان و پیامبران شنیده ام چیزی جز فقر و بدبختی و جنگ و لباس کهنه و گرسنگی نبود. و ثروت و پول کثیف و عامل گمراهی و فساد و… می باشد. و همیشه از این صحبت میشد که فلان فساد و فلان ثروتمند انجام داده اینها عامل اصلی ظلم هستند.در نتیجه تا سالها کسی که ثروتمند بود یا یه ادم با ماشین باکلاس میدیدم یا یه آقا و خانم خوش تیپ میدیدم قطعا اینها گمراه و فاسد در ذهن من بودند.اگر میرفتیم جای که چندجور غذا رو سفره میچید یا افطاری مفصل میداد ما سختمون بود نسشتن کنار اون سفره‌. یا از ساده ترین غذا برا خودمون میکشیدیم که نکنه مورد غضب خدا قرار بگیریم.خوش تیپ بودن زیبا بودن یه جورایی ناپسند بود یا گفته میشد و هنوز گفته میشه این چیزا در شأن خانواده و اجداد ما نیست.ولی به لطف خدا و اینکه در ته ذهنم به این گفته ها و شنیدها و باورهایی که گفته میشد شک داشتم. کم کم به سایت هدایت شدم و کم کم اون باورها به باورهای فراوانی و نعمت و … در حال تغییر میباشد.و امیدوارم همین راه با سرعت بیشتر ادامه بدم سپاس گذارم از راهنمایی های شما.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    فرزانه سخنوری گفته:
    مدت عضویت: 889 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان.

    امروز تولد یک سالگی حضور من در سایت عباس منش هست و خدارا شکر می کنم .یک سال هست که با آموزه های استادم همراه هستم .در این مدت یک سال فراز و فرودهایی را تجربه کردم ولی نگاهم به زندگی و به جهان و قوانین آن در حال تغییر است ‌‌‌‌این تغییرات آرام آرام برای من رخ می دهد گاهی حتی در جا میزنم و گاه رو به جلو و علت را هم می دانم که ناشی از ظرف پذیرش من ،قانون تکامل ،پذیرش و عمل به قوانین جهان هستی است .خدارا شکر هدیه تولد یک سالگی هم رسید و همسرم با وجود مقاومت های زیادی که داشت بزینس جدیدش را کلید زد خدارا شکر .خیلی خوشحالم و از خدای مهربانم بابت این هدیه به موقع و سخاوتمندانه اش سپاسگزارم .میدانم هدایا در راهند و به زودی زود از سورپرایزها و شگفتانه ها خواهم نوشت خدارا صد هزار مرتبه شکر .

    و اما موفقیت های اطرافیان که کسب نمودند.

    1-موفقیت همکارم که هم رشته ای من هست از نظر شغلی و پست اداری . حس من نسبت به موفقیت ایشون مثبت هست .از اینکه در رشته ای که من گمان می کردم جای رشد نداره این خانم رشد عالی داشتند تحسین برانگیزه .کمی اوایل حسادت می کردم ولی بعد که در رفتار و عملکردش دقیق شدم فقط تحسین کردم . جسارت و اعتماد به نفسی که داره را همیشه تحسین می کنم .نوع برخورد و مراودات ،عزت نفس ،احساس لیاقت و تمرکز بر کار در ایشان ستودنی هست .سعی می کنم ان جسارت و احساس لیاقت را در خودم تقویت کنم .

    2-موفقیت و رشد مالی شوهر خواهرم هست که قلبا خوشحال هستم ولی وقتی دقیق میشم کمی احساس حسادت دارم و مقایسه مالی و درآمد را دارم .ولی حقیقتا خوشحالم که خواهرم رفاه بیشتری را تجربه می کنه.چند وقت پیش شوهر خواهرم از کارو بزینسش می گفت .گوشاموتیز کردم و علت موفقیت وباوراشو کشیدم بیرون .کار بدنی کمتر ،ازادی زمانی و مکانی و درآمد بیشتر و بیشتر .علت موفقیت ایشون همون روند تکاملی هست که طی کرد ند و البته پشتکار ایشون و میل به بهتر شدن هست .

    3-موفقیت همکلاسی ام و کسب نمره برتر در پایان نامه و دفاع ایشون بود .راستش اصلا حسادت نکردم .از اینکه نمره کامل گرفته ولی وقتی از علت موفقیت خودش می گفت کمی احساس ضعف کردم ولی آنقدر میل به موفقیت و اینکه من هم باید موفق شوم در من شدید و قوی بود که یادم نمیاد زیاد در حس بد بوده باشم شاید چند لحظه .یادمه همش ازز ایشون سوالات متعددی پرسیدم که چقدر خوندی ،چطور مسلط بودی ،ابزار کمکی آن چه بوده و از سیر تا پیاز را از ایشون می پرسیدم و ایشون هم سخاوتمندانه و با روی باز به سوالات و کنجکاوی های من پاسخ میدادند .ایشون خانمی توانمند آرام ،متعهد به کار و مسولیت ،پشتکار فراوان .یادمه ایشون گفت برای تسلط بهتر بر پایان نامه برای دفاع بارها و بارها در زمان آشپزی و کار خونه در حال ارائه برای خودش بوده ‌وصدای خودشون را ضبط می کردند .قلب مهربان ‌وبخشنده ایشان .سخاوت در راهنمایی و کمک کردن برام الهام بخش هست .نتیجه اینکه من هم نکات مهمی را که دوستم عنوان می کرد را م‌ به مو اجرا کردم و من هم دفاع شایسته ای داشتم .

    یه نکته ظریفی را همین الان بهش رسیدم و اون اینه که من ناخداگاه با افرادی که همسطح و شاید ضعیف تر از خودم هستند ارتباط قوی تری برقرار می کنم و علت را که بهش دارم فکر می کنم این می تونه باشه که موفقیت و پیشرفت و جلو زدن دوستام برام کمی سخته .با پایین تر از خودم برای اینکه تایید می شم و تحسین میشم و حتی الگو میشم راحت تر ارتباط می گیرم البته زیر چشمی ونامحسوس افراد موفق را رصد می کنم سعی می کنم الگو برداری کنم ولی مستقیم جلو نمی روم که البته باید بر روی عزت نفس خود کار کنم .کلا میل به جلو زدن و موفق شدن در من فراوان و زیاده. بابت این ویژگی که دارم خدارا شکر می کنم .ناگفته نماند این ویژگی اگر با توحید و عمل به آموزهای استاد عزیزم همراه باشه جواب میده و نتایج خوب و پر باری را به همراه داره .با تشکر از شما دوستان و همراهان .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    روح الله رهروان سحر گفته:
    مدت عضویت: 2704 روز

    به نام الله یکتااولا باید یه سپاس گذاری بکنم از چنین استاد با ارزشی که خداوند شما رو برای ما اورده خدایا شکرت به خاطر حظور ایشون توی زندگیم

    چه سوال هوشمندانه ای که چقدر خوب ذهن هامون رو در گیر کرده واز همه طرف داره ذهنمون رو درگیر میکنه ووادارمون میکنه تا خودمون و افکارمون و علت نتیجه نگرفتنون رو بشناسیم استاد جان سپاس گذارم

    من توی دفترم کلی مطلب نوشتم که این جا بهشون اشاره میکنم

    من فقط به دونفر حسودیم میشه واون دونفر از نزدیکای خودمن که با هم یه کاری رو شروع کردیم بعد که کارمون راه افتاد به دلایل مختلف منو از کار حذف کردن وحالا خودشون دارن ادامه میدن ومن باهاشون قهرم نمی خواستم اینها رو بنویسم ولی چون حرف استاد و گوش نکردم و چوبشو خوردم گفتم با خودم صادق باشم و این جا مکتوب کنم که یادم باشه که هیچ وقت شریک نگیرم ودرس عبرتی باشه برای دوستای دیگمون که این اشتباه رو نکنن البته اینوهم بگم که من متاسفانه مثل استاد توکل بر خدا نکردم وشغل قبلیم رو کلا رها نکرده بودم یعنی پلهای پشت سرم رو نگه داشته بودم که اگه نگرفت برگردم چونکه این شغل رو تازه استارت زده بودیم و هنوز درامدی نداشت من ترسیدم که کامل شغل قبلی رو رها کنم وهمین موضوع باعث شد که بگن یا باید کامل اون شغل قبلی رو رها کنی و بیای کامل پیش ما ومنقبول نکردم که بعد بحث و گفتگو شد واز هم جداشدیم وهمین جا اعتراف میکنم که روزی صد بار به خودم میگفتم ببین اینارواستادگفت ومن گوش نکردم همه این چیزها رو استاد باجون دل برامون موشکافی کرده بودن ومن عمل نکردم ومن ترسیدم ولی حالا اون کار واون مغازه راه افتاده وروی سوددهی خوبی هست

    من دوست واشنای زیادی دور و برم هستند که که به موفقیتهای چشم گیری رسیدن

    این دوست و اشناههای ما حقیقتا من از وقتی که با مباحث استاد اشنا شدم بهشون حسودیم نمیشه ومیگم طبیعی ماشاالله من هم اگر بخام ومثل اونها پشت کار داشته باشم می رسم به این موفقیتها

    وقتی این تمرین رو استاد دادن وقتی رفتارهاشون رو بررسی کردم دیدم همشون یک الگوی یکسان دارند که حالا بهشون اشاره میکنم

    1- پشت کار دارن و ادامه میدن نمگین تموم شد دیگه بسته قانع نیستن به همین وروز به روز دارن ثروتشون رو بیشتر میکنن حرکت میکنن حرکته رو به جلو

    2-دنبال بهبود کارشون وعملکردشون هستند

    3- دنبال موقعیت های ثروت ساز و پول ساز هستن همیشه یعنی همیشه در مورد کارشون وبیزنس وپول ساختن دارند صحبت میکنن به طرق مختلف وسرمایه گذاری وخرید وفروش ومشغول معامله کردن هستند

    4-کار اصلیشون یک چیزه یعنی معامله های مختلفی دارن یا سرمایه گذاریهای مختلف و خرید و فروشهایی دارند ولی یک شغل بیشتر ندارن و اکثر اون معامله وخرید و فروشها وسرمایه گذاریها حول وحوش همون شغل اصلیشون هست یعنی از این شاخه به اون شاخه نمیپرن که سالی یا دوسالی یه شغلی رو عوض کنن نه همون یه شغل ثابت رو دارن مثلا دوتاشون املاکی دارن معامله ملک- ساخت وساز -زمین -خونه -مغازه -رهن واجاره دادن دوتای دیگشون میوه وتره وبار دوتای دیگشون زغال وتنباکو و قلیون دوتای دیگشون جانبی و اسپیکر یکشون لوازم تحریر یکشون لوازم خونگی

    5-یه شاخصه دیگه و رفتاری دیگه ای که ازشون کشف کردم این بوده که از همون اول اینوهم بگم تا یادم نرفته همشون از صفر مطلق شروع کردن چند سال پیش هیچی نداشتن خدا شاهده هیچی نداشتن ولی یادم میاد از گذشتشون میبینم از همون اول اصلا یه جوری دیگه فکر میکردن هم به زندگی هم به کار وپول ساختن واین شاخصه رو میخوام بگم که ننشستن دست رو دست بگذارن بگن ببینیم شرایط چی میشه یا خداچه میخواد مثل برگی توی باد خودشون ول کنند که هر جا خواست ببره نه یکشون نخود وباقله میفروخته بعد بستنی وفالوده همین جوری اومد تاحالا دو مغازه بزرگ چند شهر دیگه البته داره لوازم خانگی از چین مستقیم میاره همشون در ابتدا کارای مختلفی کردن تا حالا شغل مورد علاقشون رو پیدا کردن وبسیار در شغل خودشون موفق هستندکار خلاف هم نمیکنند و از راه حلال وطبیعی اینهمه ثروت رو بدست اوردن هروز هم دارند ثروتند تر میشن وهرچند وقت یکبار یه سرمایه گذاری جدید ملک جدید میخرن

    مثلا میبنم که خیلی دقت میکنن و فکر میکنند که چه سرمایه گذاریهایی رو انجام بدن شغلشون یکیه بیشتر نیست وثابته ولی سرمایه گذاریهای مختلفی رو انجام میدن خرید و فروشهای مختلفی رو انجام میدن معمله های دیگهای هم کنار شغل ثابتشون دارن که همین کار شتاب ثروتشون رو داره بیشتر میکنه خدایش نمیترسن بگن که شاید اشتباه باشه این قدر پول وسرمایه گذاری کنن بگن پولمون از بین بره توکل میکنن وانجامش میدن

    خدانگهدار همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    رویا گفته:
    مدت عضویت: 1456 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربانم

    سلام خدمت استاد عزیزم

    سلام به مریم جان و تمام دوستان گلم

    احساس میکنم این فایل مثله یه ازمون واسه ما بچه های سایت هست که استاد عزیزمون میفرمایند که حالا که اینقدر روی خودتون کار کردید یه بار بیاید خودتونو اسکن کنید ببینید آیا این آگاهی ها رو در عمل هم به کار گرفتید یا نه . اگر به کار گرفتید نتایج تون را ببینید و خودتونو تحسین کنیدو سپاسگزار باشید و به خودتون بگید چطور از این بهتر میتونم باشم و حتما خدا به این سوال پاسخ میدهد و هدایت میکند .

    حالا اگر به کار نگرفتید این آگاهی ها رو پس شما فقط شنونده خوبی بودین نه عمل کننده و ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است .

    من از شنیدن و دیدن موفقیت نزدیکانم و دوستانم و حتی غریبه ها خیلی لذت میبرم و بسیار تحسین میکنم حتی جدیدا خودمو بابت این خصوصیت اخلاقی که از موفقیت دیگران شاد بشم و تحسین کنم و ….و شخصیت سازنده م،هم تحسین میکنم . من قبل از اینکه وارد این مسیر الهی بشم هم از دیدن موفقیت بقیه خوشحال میشدم ولی مثل الان تحسین نمیکردم یعنی از قدرت تحسین و از فرکانس بالایی که داره خبر نداشتم تا اینکه وارد سایت عباسمنش دات کام شدم و هر روز با این آگاهی های ناب روی خودم کار کردم و خودمو کاملتر کردم و خیلی از این بابت خوشحالم. خدایا شکرت . من احساس میکنم وقتی که افراد را برای موفقیت هاشون تحسین میکنم انگار که به جهان میگم منو هم تولیست افراد موفق قرار بده ، منم حرکت میکنم مسیر را برای منم روشن و لذت بخش کن و اینطوری موفقیت را هم جذب میکنم با توجهم با تحسین کردن .

    دیدگاه الانم رو دوستدارم بنویسم الان من از دیدن موفقیت های نزدیکانم و همه آدم ها خیلی خوشحال میشم و سریع میگم آفرین سریع این نکته تو ذهنم جرقه میزنه که اون شخص اینو خواسته و حتما اقدام کرده و باید بدست ش میاورد.این تو ذهنم جرقه میخوره منم هر چی بخوام میتونم بدست بیارم حتی با موضوع کاملا مختلف با افراد موفقی که دارم میبینم .

    من یاد گرفتم و تجربه کردم که فرکانس تحسین و تشویق و لذت بردن چه فرکانس بالا و نابی هست و باعث میشه من استعداد های خودمو بیشتر ببینم و ایمان م قوی تر میشه که خداوند حتما منو هم هدایت میکنه و انگیزه م بره بالاتر که منم میتونم و احساس سپاسگزاری در من بیشتر میشه چون میبینم که منم چه نعمت هایی خداوند در اختیارم قرار داده .

    من لذت میبرم از موفقیت های بقیه چون با حسادت کردن و ناراحتی چیزی به من اضافه که نمیشود هیچ ، حتی فرکانس های پایینی را زمینه ش فراهم میشه .

    آگاهی که من امشب بیشتر متوجه اون شدم این هست که حالا که اینقدر من و امثال من توی این زمینه پیشرفت داشتیم که این نوع دیدگاه عالی رو داشته باشیم و تحسین کنیم ، لذت ببریم ، انگیزه بگیریم و …. یک نکته مهم تو مراحل رسیدن خودمون به خواسته مون یادمون باشه و اونم مقایسه نکردن هست حالا چرا مقایسه نکنیم به این دلیل که ما آدم ها هر کدوم سیرتکامل مختلفی را برای رسیدن به خواسته مون باید طی کنیم و هیچکدوم مشابه هم نیستیم پس با مقایسه کردن اون لذت بردن از مسیر برامون کمرنگ میشه و این لذت بردن از مسیر و عشق کردن با پیشرفتهای روزانه بخشه اصلی و مهم رسیدن به خواسته هست . لینک های مرتبط با این آگاهی های ناب

    https://elmeservat.com/fa/success-is-a-journey-not-a-destination/

    https://elmeservat.com/fa/how-not-to-forget-the-path-of-accomplishment/

    https://elmeservat.com/fa/the-result-of-taking-constant-action-towards-the-desires/

    و نکته دیگه ای که واسم پررنگ شد عجله نکردن هست ، هر جا عجله بود بدونیم ردپای شیطان هست چون هیچ وقت با عجله نمیشه اون آرامش برقرار باشه و ایده های ناب هم به سراغ افرادی میاد که آرامش دارند اینو امروز یکی از فایل های گفتگو با دوستان استاد با دوست خوبمون اقا وحید که تولیدی پارچه رو موفق شده بودن داشته باشن ، این آگاهی اونجا استاد عزیزمون گفتند و بازهم همزمانی زیبای خداوند برای من که صبح اینو بشنوم و شب هم این فایل استاد عزیزمون را ببینم .

    عجله کردن باعث میشه یادمون بره ما منحصر به فردیم ، کلا فرکانس پایینی هست و همراه با تقلا کردن هست و این طبیعی نیست پس از قانون های خداوند هست که هرانچه با تقلا و زور بود این مسیر اشتباه هست .

    یکی از نکات مهمی که در افراد موفق میبینم تمرکز اونها روی اون هدف شون هست . واقعا تمرکز کردن و مستمر ادامه دادن در هر زمینه ای به نتایج عالی میرسه .

    یکی دیگه از نکات این هست که عشق و علاقه واقعی اون افراد به اون هدف و برای دل خودشون تلاش میکردند نه برای جلب توجه و مورد تایید دیگران قرارگرفتن .

    یکی دیگه از نکات توکل اونها هست و اونها ترجیح دادند که توکل کنند و حرکت کنند و نتیجه هر چه باشد بهتر از این هست که یک روزی به خاطر حرکت نکردن بخوان حسرت بخورن که ای کاش شروع کرده بودیم و ….

    استاد عزیزم خیلی خیلی دوستتون دارم و بینهایت از شما سپاسگزارم .

    دوستان عزیزم از خوندن کامنتهاتون لذت میبرم ودرس یاد میگیرم . خیلی ممنونم و دوستتون دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    فافات گفته:
    مدت عضویت: 1923 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان وهاب و هدایتگرم

    با سلام و عرض ادب و ارادت خدمت استاد عباس منش عزیز و مریم جان شایسته و تمامی دوستان عباس منشی و هم فرکانسیم

    با تشکر از زحمات استاد عزیزم که با هدیه دادن این سلسله فایلهای رایگان با ارزش ،دارن آگاهی میدن به بچه های سایت که به درک و شناخت هر چه بیشتر درباره خودمون و جهان پیرامونمون برسیم و بتونیم جهان را جایی بهتر و زیباتر کنیم برای زندگی

    درباره سوال این فایل راستش به لطف خدا و نحوه برخورد و تربیتم توسط مادرم از ابتدای بچگی این باور رو در ذهن من جا داد که هیچ وقت حس حسادت رو تجربه نکردم و همیشه از موفقیت و شادی دیگران خوشحان و شاد بودم به گونه ای که انگار اون موقعیت خوب و خوشحال کننده برای خودم اتفاق افتاده

    از وقتی که یادمه مادرم همیشه برای کوچکترین موفقیت فامیل دوست و آشنا و حتی غریبه خوشحال میشد و حسش رو بروز میداد و اون شخص موفق رو تحسین میکرد و این باور برای من و دیگر اعضای خانواده ی چیز عادی بود که مثلاً فلان شخص فامیل دوست و حتی غریبه هایی که اصلا نمیشناختیم به موفقیتی رسیده بودند و یا وسیله ای هرچند کوچک خریده بودند مادرم کلی ذوق میکرد و ابراز خوشحالی میکرد

    یادمه مثلاً توی خیابون اگه ی ماشین وانت می‌دیدیم که لوازم خانگی بار زده بود با این که نمیدونستیم واسه کیه مادرم ذوق میکرد و کلی دعای خیر برای صاحب وسایل و زیر لب زمزمه میکرد مبارکه مبارکتون باشه به سلامتی و شادی استفاده کنید یا حتی وقتی ماشین عروس میدید برای اون عروس دوماد غریبه ذوق و دعا میکرد و آرزوهای خوب میکرد براشون ،اینا غریبه های توی خیابون بودن چه برسه به فامیل و دوست و آشنا

    من و خواهرام اینو باور کردیم که همیشه برای شادی و موفقیت دیگران خوشحال باشیم چون با توجه به باور مادرم باور داشتیم که خدا برای ما و در مسیر زندگی ما هم شادی و موفقیت میاره اگر از شادی و موفقیت دیگران خوشحال باشیم

    بخاطر این باور بنیادین که از بچگی با من بود هیچوقت به لطف الله حس حسادت رو حس نکردم و همیشه از شادی و موفقیت دیگران شاد شدم که البته این رو هم بگم که بصورت ناآگاهانه بوده این احساس و من قانون رو نمی‌دونستم که احساس خوب = با اتفاقات خوبه

    و صد البته که اتفاقات خوب این چنینی رو خییلی تجربه کردم و آدم حسود رو دور و برم به ندرت دیدم،ی مثال بزنم چند ماه پیش پسرخالم ی ماشین صفر خرید و با ماشین جدیدش اومد خونه ما اونقدر از دیدن ماشین جدید و صفر کیلومترش ذوق کردم و از ته دلم خوشحال شدم که انگار واسه من خریده بودش حسی واقعی و خوشحالی عمیقی که بروز هم دادم حسم رو ،زمان زیادی نگذشت که خودم هم تونستم ماشین صفر بخرم

    خدا رو بینهایت سپاسگزارم برای قوانین بی چون و چرا و عدالتش که این جهان رو طوری خلق کرد که به ما این توان رو داد که خودمون خالق زندگیمون باشیم

    خدا رو بینهایت سپاسگزارم برای وجود استاد عباس منش که به ما این آگاهی ها رو آموزش میده

    خدا رو بینهایت سپاسگزارم برای دانشگاهمون(سایت عباس منش ) که توش درسهای زیادی یاد میگیریم

    در پناه خدای بخشنده مهربان وهاب و هدایتگرم همیشه سلامت شاد ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشین خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    محمد رضازاده گفته:
    مدت عضویت: 1472 روز

    بسم رب

    سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته و دوستان عزیزم.

    بنده قبلا افکار محدود کننده زیادی در رابطه با این موضوعاتی که فرمودین داشتم و از آنجایی که از فایل های دانلودی زیاد استفاده کردم نگرشم بسیار تغییر کرده ولی اکثر اوقات نجواهای شیطانی میان و من رو از مسیر یکم دور میکنن ولی از مدتی که با خانواده شما هستم با لطف خدا هیچ موقع نشده خیلی دور بشم ، چندتا جمله خیلی عالی که من خیلی ازشون استفاده میکنم و استاد همیشه میگن ، آدم نمیتونه یه بشکه آب بخوره و تا آخر عمرش تشنه نشه یا یه جمله دیگه ای ام بود که میگفتین آدم هر چقد تو باشگاه بره بشینه تاثیر نداره به قدری که زحمت میکشه بدنش عالی میشه و از هر موقع ورزش کردن رو بزاره کنار بدنش شروع به ضعیف تر شدن میکنه ، این یه قانونه. خیلی از این مثال های عالی دارین استاد . منطق شما منو دیوانه میکنه استاد .

    الان هر کسی ببینم پیشرفت کرده سعی میکنم تحسینش کنم نکات مثبتش رو ببینم و سعی میکنم الگو قرار بدم ایشون رو تا خودم هم بتونم پیشرفت کنم این نگرش الان منه ولی قبلا اینجوری نبود حسادت داشتم نسبت به کسایی که پیشرفت میکردن از موفقیتشون خوشحال نمی‌شدم و ……

    میخوام سرتون رو درد بیارم از زندگیم و موفقیت هام بگم البته موفقیت هایی که بواسطه استفاده از فایل های دانلودی بدست آوردم .

    من جوان 20 ساله ای بودم و از شهرستان به تهران آمده بودم و تشنه موفقیت بودم کلاس زبان ،کار سیمانکاری نما در ارتفاع ، باشگاه بدنسازی و دوره های مختلف شرکت میکردم ولی بخاطر باور های محدود کننده ای که اکثر ما از قبل داشتیم ، زیاد پیشرفت نمیکردم از شغلم راضی نبودم فقط ناله میکردم ، صبح تا شب دنبال توجیح و مقایسه خودم با دیگران بودم زیاد مریض میشدم همیشه ناراحت بودم .ولی یه روز در باشگاه بدنسازی بایکی از دوستان عزیزم آشنا شدم که بر عکس من خیلی در صلح بود با خودش ، احساسش خوب بود و رفتارش با بقیه عالی بود و کسب کار عالی داشت ازش رمز موفقیت خواستم و ایشون فایل هایی برای من ارسال کردن و دوسه تا از فایل های توحیدی شما داخل اونا بودن این فایل ها شدن همدم من دیگه فایل های دیگه رو گوش ندادم فقط فایل های شما بعدم ازشون خواستم فایل های دیگه ای از شما برام بفرستن البته این مسیر رو من با پسر عموی عزیزم که شریک کاریم هم هستن باهم پیش بردیم درسته استاد شما میفرمایید آدم های ضعیف دنبال شریک هستن من این رو قبول دارم ولی درک من هم اینجوریه که وقتی هم مدار باشی با شریک کاریت هر دوتای شما هم توی یک مسیر باشید و باهم در یک راستا قدم بردارین خیلی پیشرفت چشم گیر تر میشه من و پسر عموم آقا سعید باهم هر روز در مورد فایل ها صحبت میکردیم درسته مدارمون پایین بود اصلا نمیتونستیم وارد سایت بشیم توی تلگرام گروه هایی بودن که فایل های رایگان شمارو به اشتراک میزاشتن ما از اونا استفاده میکردیم و خیلی روی خودمون کار میکردیم دیگه اخبار حذف شد ، توجه به زیبایی ها زیاد شد و صبح تا شب در مورد زیبایی ها باهم صحبت میکردیم، از کار کردن لذت می‌بردیم ، خیلی بیشتر از قبل شکر گزار بودیم و تو سال اول که روی خودمون کار میکردیم نعمت های الهی به سمتم ن روان شد تونستیم پروژه های زیادی رو خودمون به پیمانکاری بگیریم و با سود پروژه ها دوتا زمین گرفتیم ، سال بعدش یک واحد اپارتمان گرفتیم باهم ، زندگی خیلی خیلی تغیر کرد محل زندگیمون تغییر کرد دوتایی زندگی میکردیم پدر مادرامون شهرستان بودن و ما کل 24 ساعت رو تایم داشتیم که باهم روی خودمون کار کنیم و این خیلی عالی بود پیشرفت ما خیلی خیلی چشمگیر بود اکثرا کسایی که با ما هم مدار نبودن اروم اروم جهان اینارو از اما دور کرد کارفرماهای عالی سر راهمون قرار میگیره ، پرسنل عالی خدا سر راهمون قرار میده و پروژه هایی که داریم همه پر از آرامش و رفاقت هستن امسال حدود 80 نفر پرسنل داشتیم سر پروژه هامون ، الان آقا سعید مشهد هستن و پروژه اونجارو مدیریت میکنن منم پروژه های تهران و دور اطراف ، زندگیمون کم از بهشت نداره آزادی زمانی و مکانی داریم و خدارو شکر همه چی عالی پیش میره .

    من خودم چند سالی میشد که درگیر موضوعی بودم و دوست داشتم با دختری که بهش علاقه داشتم ازدواج کنم ولی نمیشد یا شاید بشه اینجوری گفت که مدار من پایین تر بود بعد از این که بااین آگاهی ها آشنا شدم اون حس فقدان دیگه رفت ، ناراحتش نبودم به خدا توکل کرده بودم و روی خودم کار میکردم به مسیرم ادامه دادم و بعد از چند سال ورق برگشت و همون کسی که بهش علاقه داشتم خدا پله هارو گذاشت و پل هارو چید بغل هم که ما بهم برسیم و یکی از موفقیت های بزرگ من بود به قول شما وقتی این موضوع اینقد راحت اتفاق افتاد دیگه برای من باور پذیر شد که افسار زندگی دست خود آدمه. استاد مراسم های من یکی پس از یکی دیگه چیده میشد با هدایت الله همه چی عالی پیش می‌رفت و الان هم ادامه داره همه چی عالیه ، روابط عالی دارم با همسرم ، هر روز فایل های زیبای شمارو با همسرم دنبال می‌کنیم . خدارو شکر همه چی عالیه درسته هرازگاهی دست انداز هایی هستن ولی مطمعنم هر چقد بیشتر روی خودم کار کنم به یه مسیر صاف و هموار و بدون دست انداز هدایت میشم ، انشاالله نتایج اصلی بعد خرید دوره ها هستن

    اینم بگم که اونقدری فایل های دانلودی عالی و زیاد هستن که تو این مدت ما نتونستیم تمومشون کنیم بریم سمت دوره ها و با هر فایل دانلودی که گوش میکنیم یه در جدیدی برامون باز میشه یا فایل هایی دوسال پیش هر روز گوش میکردیم الان که گوش میدیم یه آگاهی دیگه ای به ما میده .

    یکی دوتا از دوره ها تهیه شده ولی چون شراکتی بوده هم من و هم اقا سعید کنار گذاشتیم وجدانمون قبول نکرد واقعیتش.

    خلاصه که استاد عزیزم خیلی ممنونم بابت این آگاهی های ، نوشته زیاد شد، امیدوارم یک روز بتونم به آغوش بکشم شمارو .

    از ته قلب دوستتون داریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    میثم رباطی همت گفته:
    مدت عضویت: 1662 روز

    سلام استاد خیلی دوستون دارم

    این اولین کامنتی که نوشتم

    راستش من اولین تمرینی بود که بدون تنبلی نوشتم

    تازه فهمیدم که کجای کارم

    ی خورده هم از خودم بدم اومد که چرا همچین احساسی داشتم و به وضوح ازشون خبر نداشتم

    اما بعد از تموم شدن تمرین که تو دفترم نوشتم و رسیدم اخر فایل که گفتید نسبت به تعهد بچه ادامه میدید تصمیم گرفتم که اینجا هم احساسم رو بنویسم

    جواب سوال اول که چه احساسی دارم نسبت به موفقیت دیگران

    خیلی حسودیم میشه بهشون حس میکنم لیاقت اون جایگاه رو ندارن با بلد نیستن خوب از اون جایگاه استفاده کنند

    و اینکه خیلی شانس داشتن و شرایط دست به دست داده و اونها در اون موقیت هستن

    احمد

    ازلحاظ مالی،ازادی زمانی و اسایشی که داره

    بهش فکر میکنم حسودیم میشه

    دوست ندارم ببینمش یا کاری براش بکنم که بیشتر رشد کنه

    زورم میگیره اینقدر راحت داره رشد میکنه درصورتی که من کلی تلاش میکنم ( البته این چیزیه که میخوام به دیگران نشون بدم)

    حس میکنم شانسی تو اون جایگاهه

    اینکه چه ایده هایی میتونم بگیرم

    وقتی یک کاری رو شروع میکنه تا تموم نکنه دست برنمیداره

    اینکه وقت هرکاری رو به وقتش انجام میده

    منابعی که من دارم بیشتره اگر اعتماد بنفس داشته باشم

    سن من از سنی که اون شروع کرده کمتره پشت کار داشته باشم

    خیلی صبوره همیشه میگه صبر کلید ورود به بهشته

    درس هایی که میتونم بگیرم

    پشت کار داشته باشم

    تو حاشیه نباشم چون هستم

    زود دلسرد نشم

    همیشه انجام شدن کارهاش رو به خدا نسبت میده

    خیلی هم خنده رو

    استاد جان خیلی هارو تو دفترم نوشتم

    یکم ترس از قضاوت دارم

    خیلی دوستون دارم خیلی

    بیشترین شکر گذاریم بخاطر شما و سایت خوبتونه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    علی ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2716 روز

    سلام استاد برای بعضی افراد خوشحال نمیشدم انگار انسان نادانسته با بعضیها خودش را در رقابت میبینه یعنی دوست داره از اونها موفقتر باشه انگار رشد خودش را با اونها میسنجه رافع هم از نظر مالی هم از نظر اجتماعی رشد کرد من احساس خوبی داشتم

    قاسم از نظر مالی رشد خوبی داشت قبل از اینکه با آموزشهاتون آشنا بشم همش میگفتم باباش کمکش کرده ولی الان حس خوبی دارم و بارها خواستم که باهاش مشورت کنم وبه نظرم دلیل رشدش باورهای قوی نسبت به فرآوانی است

    سهیلا رشد مالی داشت اولش خوشحال میشدم وبعد فکر میکردم که چرا برای من که بهتر عمل میکنم اینطور نمیشه که بعد فهمیدم هم باور خدمت رسانی به بشر را داره وهم به محصولی که میفروشه عشق بیشتری

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مهین ریکی گفته:
    مدت عضویت: 1231 روز

    بنام خداوند زیبایی ها

    سلام استاد عزیزم .چقدر این روزها منتظر فایل های جدید ازتون هستم و کلی ذوق میکنم وقتی همون لحظه هدایت میشم به سایت و میبینم فایل جدیده و من واقعا بهش نیاز داشتم.از دیروز به یه تضاد برخوردم و تا دیشب به خدا میگفتم هدایتم کن

    به مسیر درست.بهم بگو این ترمز چیه که من متوجه اش نمیشم و همیشه تو اوج خوشی میاد و واقعا امشب هدایت شدم به این فایل

    سوال اول:

    اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟

    در پاسخ به این سوال باید بگم بستگی داره اون شخص کی باشه .مثلا الان با درک یه سری اگاهی هاکه دارم. اگر از دوستای نزدیکم و خونوادم باشه واقعا خوشحال میشم و تحسینش میکنم تو ذهنم .میگم تلاش کرده تونسته اگر تو نتوستی پس تنبلی خودت بوده

    گاهی مثلا اگر شخصی رو توحوضه کاری خودم میبینم که چقدر زود پیشرفت کرده دروغ چرا خیلی حس بدی بهم دست میده یه لحظه که من زودتر شروع کردم و با این همه خلاقیتم نتونستم به این موفقیت برسم ولی این شخص با اینکه هیچ تجربه نسبت به تولید این محصول و تخصصشو نداره ببین چقدر فروش داره کارشم بقیه انجام میدن

    سوال دوم:

    مرحله اول: موفقیت های کسب شده توسط نزدیکان و دوستان خود را به یاد بیاور و لیستی از آنها تهیه کن

    خوش صدایی فاطمه .کسب و کار زهرا .روابط عاشقانه زهرا .خوش شانسی زینب.روابط عاطفی عالی لی لی.درامد سجاد.اعتماد به نفس ناهید.موفقیت مرجانی.رشد کسب و کار چند تا از همکارام.پشتکار بهزاد.مهاجرت امید

    مرحله دوم: در مقابل موفقیت هر فردی که لیست کرده ای، بنویس: چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟

    خوش صدایی فاطمه :فاطمه خواهر کوچیکه منه که بشدت صدای دکلمه ای قشنگی داره و من عاشق صداشم ولی از طرفی خیلی احساس حسادتم میکنم به صداش که منم دوست دارم صدام اونجوری باشه در صورتی که همه به منم میگن خوش صدام و صدام سرشار از ارامشه ولی …

    کسب و کار زهرا :حس بی عرضگی که من نتونستم موفقیتی تو کارم داشته باشم ولی اون خیلی از من جلوتر زده

    روابط عاشقانه مهری :تحسین و حس خوشحالی بابت رابطه عاشقانه و تعهدی که دارن

    خوش شانسی زینب:حس عصبانیت و حسادت که از یه خونواده محدود بعد از ازدواج به خیلی چیزا رسید و خودشو خیلی برتر میدونه

    روابط عاطفی عالی لی لی:تحسین و حس خوشحالی که همچین روابط عاطفی و ادمهای فوق العاده ای وجود دارن

    درامد سجاد:تحسین که با این سن کمش و احساس لیاقتی که در خودش داره درامد عالی داره .ماشین خریده و سرمایه گذاری کرده .احساس لیاقتش برام تحسین برانگیزه این فنج کوچولو که چقدر خودشو لایق میدونه که حسابداری شرکت های بزرگ شهرمون انجام میده

    اعتماد به نفس ناهید:از یه طرف واقعا تحسینش میکنم بابت اعتماد به نفسش که چقدر خودشو با موقعیت شغلی و اندام قشنگش قبول داره و از طرفی دیگه خیلی از خودم سرتر میبینمش و فکر میکنم از من زیباتر و خوش اندامتره

    .موفقیت مرجانی:مرجان دختر عموی منه و یک فرد موفق در حوضه درسی و کاریش همیشه برای من اگو بوده و تحسینش میکردم واقعا.تحصیل در دانشگاه امیرکبیر.دکترا در رشته خودش و بسیار مقالات ثبت شده جهانی داره

    .رشد کسب و کار چند تا از همکارام:حس حسادت و بی عرضگی خودم.اینکه این افراد با اینکه همچین افراد عاصی هم نیستن که تونستن با صرف هزینه زیاد اول کار کسب و کارشون رشد بدن و من با این حجم از ایده و خلاقیت هنوز نتونستم ایده جهانی کردن کسب و کارمو عملی کنم

    .پشتکار بهزاد:واقعا برام قابل تحسینه پشتکار بهزاد عزیز .با تمام محدودیت های مکانی و خانوادگی تونسته به اهدافش برسه و تلاش میکنه

    .مهاجرت امید:تحسین بابت مهاجرتش به المان با سن کم و بدون خانواده .برام انگیزه و امید شده.یه بار بهم گفت مهین همیشه یادت باشه اگر خواستی کاری کنی و ناامید شدی .منو به یادت بیار من چند بار اقدام به مهاجرت کردم و بی خیال هدفم نشدم ولی بالاخره به خواستم رسیدم .پس تو هم میتونی از پسش بربیایی

    سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:

    به خودباوری برسم

    الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایم ایده بگیرم؛

    اگر فاطمه صداش بهتر از منه واقعا براش وقت گذاشت .تمرکزی یک سال روش کار میکرد و این تنها هدفش بود .تمرین انجام میداد.شبها که همه خواب بودن از فرصت برای سکوت خونه استفاده میکرد.گاهی اینقدر تمام وجودش تو تمرینات میرفت که یادش میرفت نصف شبه و همه خوابن صداش بلند میشد و ما از خواب بیدار و داد بیداد اهالی خونه بلند میشد

    .و زهرا هم واقعا همینطور .قبلا با من کار میکرد صرفا کمک به من ولی مدتی که من کارو بنا به دلایلی کنار گذاشتم. اون از صفر شروع کرد .شب بیداری هاش . انجام کارها به تنهایی .بعد دو تا نیرو و کم کم زیاد کردنش .پیشنهاد همکاری از یه کشور دیگه و انگار باور داشت به توانمندی های خودش.توکل به خدا .و اعتماد به همکارش.وطی کردن تکاملش تو مسیر کاریش

    ازدواج مهری که سرشار از عشقه و تعهد.باور به خودش .دوست داشتن خودشش. احساس لیاقت و ارزشمندی خودش که باعث شده یه نفر بعد از 14 سال زندگی هنوز دیوانه وار عاشقش باشه و براش هر کاری کنه تا خوشحالش کنه

    زینب هم لایق دونستن خودش .خیلی خودشو دست بالا میگیره و بدیعی براش همه براش کاری بکنند

    خلاصه کنم اینکه بیشتر این افراد خودشون باور دارن .احساس ارزشمندی میکنند و کار و محصولشونم ارزشمند میدونن.نگران از دست دادن چیزی نیستن و پشتکار بالایی دارن

    چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است؟

    بهترین درسهایی که میتونم بگیرم اینه که احساس لیاقت خودمو ببرم بالا.بیاد بیارم کی هستم .من اشرف مخلوقاتم و خداوند بی نهایت عاشق منه و نباید خودمو کوچیک و کمتر از بقیه بدونم

    توانمندی هامو به یاد بیارم. من واقعا یه ادم توانمندی هستم با ذهن بسیار خلاقی که در هر حوضه ای تمرکز و فعالیت کنم اطلاعات و مهارتهایی کسب میکنم به سرعت که از افراد متخصص اون حوضه جلو بزنم ولی در اقدام و اجرا کردن ضعیف عمل میکنم

    باید پشتکارمو ببرم بالا .باید تمرکزی روی خودم و اهدافم کار کنم .اگر اونا تونستن به اهدافشون برسن منم میتونم

    روابط عالی و ادمهای متعهد وجود دارن من باید باورهامو تغییر بدم و هر اتفاقی بسته به باور من رخ میده

    رفتن تو دل ترسها.جرات و شجاعت داشتن .اقدام کردن .توکل و ایمان به خدا

    باید روی توحیدم بیشتر کار کنم .چیزی که حس میکنم این روزا اینه که هنوز خدامو اونقدرا بزرگ نکردم که برام همه کار کنه.قدرت بهش ندادم و به اندازه قدرتی که بهش میدم میتونم کارهای بزرگی انجام بدم

    استاد عزیزم ازتون ممنونم بابت حضورتون و بابت فایل های مفیدی که میزارید

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: