این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/02/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-02-02 01:26:012024-02-14 06:06:52ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!
آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!
یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟!
چه دوستام چه خانواده ام و چه همکارام به موفقیتی برسند احساس حسادت میکنم و احساس ناتوانی و اینکه من کوچک و ضیف در نیگاه دیگران دیده میشم من بی عرضه تر نشون داده میشم و از خودم و اون فرد بدم میاد و دوست دارم ضعیف دیده بشه حتی پیش دیگران از ناتواناییهاش حرف بزنم که یه کم آروم بشم در واقع میحوام سر به تنش نباشه و پیش دیگران حرابش کنم. و عوامل بیرونی رو عامل موفقیتشون معرفی میکردم و دلیل شکستام رو نداشتن این عوامل میدونستم. خودم رو سرزنش میکردم.
اما از وقتی که با دوره کشف قوانین کار کردم بهتر شدم کمی دیگه تحسینشون میکردم و میگفتم اگه این ها تونستن منم میتونم و میرفتم بهشون تبریک میگفتم و باث شد ازشون سوال بپرسم که تو چطوری به این حواسته ات رسیدی و ازشون راهنمایی بگیرم و از بودن باهاشون لذت ببرم و نتیجه اش ادام کردن والان شغلی دارم دوستش دارم و حقوقی اندازه اونها میگیرم و روابطم بهتر شده .
موفقیت های افراد نزدیکم:
خواهرم عاطفه یه مدت رفت سر کار وبه تنهایی خونه اجاره کرد. من چه احساسی نسبت به موفقیتش دارم؟ اول حسادت کردم ولی بعدش شجاعتش رو تحسین کردم و ازش الگو گرفتم
خواهرم فرخنده که از من کوچک تر بود ازدواج کرد احساسم: خود کم بینی و بی ارزشی و حسادت
عموم ماشین جدید خرید : احساس حسادت و اینکه شانس داره و شجاهه.
پسرعموم استخدام شرکت نفت شد. حسم حسادت و حتما پارتی داشته احساس بی ارزشی و اینکه در نظر دیگران من کوچک و بی ارزشم.حیلی حس بد.
سارا با یک پسر خوب ازدواج کرد و دکتری هم به راحتی قبول شد حس حسادت و اینکه پسر خوب کمه و اینکه من از کجا پسر حوب پیدا کنم و او شانس داره شوهرش حامیش بوده .
بهاره دکتری قبول شد . حس خوشحالی
فتانه هم ازدواج و هم بچه دارشد وهم دکتری اش رو گرفتحس تحسین داشتم و بهش افتحار کردم
خانم خضری هم کارمند رسمی هم ازدواج و بچه داری و هم دکتری اش رو گرفت. تازه فهمیدم حوشحال شدم و فکر کنم بتونه ساحتار های ذهنم رو بهم بریزه و بتونم بهتر تغییر کنم.
یکی از همکارام ارشد و دکتری اش رو با پول باباش رفت هندوستان خوند حس حسادت داشتم چون دوست داشتم بابام پول میداشت و منم میرفتم واسه ادامه تحصیل و حسرت خوردم که من نتونستم و حسودی کردم.
نگار به راحتی ازدواج کرد وسریع هم بچه دار شد حسادت که سنش کمه و ازدواج کرد و بچه دار شد احساس بد
سوگند و فاطمه و زهرا با اینکه مثل من سبزه و ریزه میزه و لاغر هستند ازدواج کردند. حس خوب که اگه اینها با این ظاهر تونستن پس منم میتونم. چون فکر میکردم مردها سینه باسن براشون مهمه سفید باشی مهمه. واینکه شوهرهاشون همراشون هست و بهشون کمک میکنند و در کنار شوهراشون آزادی دارند. این حیلی حوبه.
سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:به خودباوری برسم، الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایم ایده بگیرم؟
طبق قانون خداوند من خالق تمام اتفاقات زندگیم هستم و با تغییر فرکانس هام میتونم زندگیم رو به اون سمتی که میخوام تغییر بدم. و اگر این افراد تونستن پس منم میتونم این نشون میده میشه پس میتونم. هر روز داره فرصت ها بیشتر و راحت تر میشه . خداوند بی نهایت راه داره که ما به واسته هام.ن برسیم این راه اون ها بوده و منم میرسم ولی به راه مناسب خودم
اگر این افراد با ظاهری شبیه من تونستن ازدواج کنن با پسر خوب پس برای منم میشه. این نشون میده پسر خوب که ظاهری شبیه من خوششون بیاد فراوانه. پس منم لایق ازدواج خوبه. ازدواج و عشق و خوشبختی حق طبیعی منه .
چه درسی میتونم ازشون بگیرم؟
چیزی که دیدم این بود که برای ظاهر و جسم و نگاه و تفکر و حودشون ارزش قائل بودند و حودشون رو بخاطر کسی کوچک نکردن واز حودشون نزدن واسه دیگران. اولویت اول خودشون و اهدافشون بودن و متمرکز روی هدفشون گام برداشتن و نگران حرف دیگران نبودن و حرف و کاری که به نظرشون درست بوده انجام دادن. خداوند بی نهایت راه بی نهایت ایده واسه رسیده به خواسته هامون داره.
سپاسگزارم که چقدر به این فایل نیاز داشتم. خدایا شکرت
من می خوام در مورد موفقیت دوست نزدیکم صحبت کنم،کسی که از دبیرستان با هم هستیم و لحظه لحظه زندگیش رو دیدم
5 سال پیش که من تازه شروع کرده بودم به کار کردن، دوستم هم خونه خریده بود و هم ماشین خارجی داشت و هم به تمام خانواده اش کمک می کرد و یک خانه هم جداگانه اجاره کرده بود، هر ماه اندازه یه ماشین پراید درامد داشت و خیلی هم با هم رفیق هستیم حتی الان.و الان هم کارهای مهاجرتش رو کرده و سال دیگه به امید خدا ایران نیست. یادمه اونموقع من رو به خرج خودش کافه های مختلف می برد و در زمینه های مختلف بهم کمک می کرد.
احساس من: من واقعا از اینکه موفق شد. و از فقر به اینجا رسید خیلی خوشحالم ولی توأمان احساس غمی نیز دارم، اینکه خودم هنوز به این موفقیت ها نرسیدم.
دلیلش گاهی از دست دادن امیدم به وصول نتیجه است و اینکه بعضی اوقات نمی دونم چه کاری باید انجام بدم که ضامنموفقیت من باشه.
اما درس هایی که از دوستم میگیرم همیشه جلوی چشمانم هست:
دوستم همیشه امیدوارانه تلاش فراوان میکرد و وقتی مطمئن میشد که راه حل کاری رو پیدا کرده با تعهد غیر قابل مذاکره به مدت مستمر اون رو انجام میداد.یادمه با یکی دیگه از رفقامون کارش رو شروع کرد و اوندوستمون بهتر از رفیقم نتیجه میگرفت . هر دو یک کار انجام میدادن ولی اون درامد بیشتری داشت. اما چیزی که باشد دوست من به نتایج بزرگتر و ماناتری برسه این بود که استمرار داشت و راهش رو ادامه داد و همین طور بهتر و بهتر شد. اون یکی رفیقمون الان وضعش از من هم ضعیف تره. حالا بگذریم…
اوایل کارش که می خواست دنبال مشتری بگرده، هیچ راهکاری نداشت جز اینکه شب ها خودش تراکت پخش کنه و روز ها به تماس ها پاسخ بده، وکسی نمی فهمید که اون متخصصی که پشت تلفن داره به سوال های اونا جواب میده و قراره ازش خدمت دریافت کنند، همون تراکت پخش شب ساعت 12 شبه.
درود و سلام بر استاد عباس منش بزرگ و سرکار خانم شایسته عزیز، و سلام بر خانواده بزرگ عباس منش.
این هم یکی از فایل های تفکر برانگیز و آگاهی دهنده، فایلی که ذهن ما را، باورهای ما را به چالش میکشد. وقتی که به این فایل باارزش گوش میدادم، فهمیدم که چه باورهایی پشت نگاه من خوابیده و من اصلا خبر ندارم. تازه می فهمم آقا اونجا که از موفقیت یکی از نزدیکان، احساس ناتوانی و بی عرضگی می کردم بخاطر باورهای محدود کننده بود. استاد، عجب به نکته ارزشمندی اشاره کردید: باورها به نحوه ی نگاه ما جهت می دهند. ردپای باورها، پشت طرز نگاه و نگرش ما.
استاد، از اینکه ما را وادار به فکر کردن و شخم زدن ذهنمان می کنید و از اینکه این آگاهی ها را با ما به اشتراک می گذارید، از شما ممنونیم و خدا را سپاسگزاریم.
استاد درسته این فایلها رایگان نام گرفتند اما برای من که میلیاردها میلیارد ارزش دارند چون زندگی من رو واقعا تغییر دادند وبا اشتیاق گوش می دم وامید دارم که تکاملم طی بشه وبرسم به محصولات.
سوال اول :در مقابل موفقیت دیگران چه احساسی داری؟
بستگی داره در چه زمینه ای باشه بعضی زمینه ها می بینم دیگران موفق شدند وهمه در موردش حرف می زنن ومن علاقه ای به اون زمینه ندارم پس من هم خوشحال می شم برای اون طرف وتحسینش می کنم.
اما اگر موضوعی باشه که من هم دنبالش هستم قبل از آمدن به سایت به شدت حسادت می کردم حرص می خوردم وبه قول معروف به زمین وزمان بد می گفتم که چرا من نتونستم اما از وقتی به سایت اومدم وقتی موفقیتی از کسی می شنوم شاید لحظه اول حسادت کنم ولی سعی می کنم با خودم حرف می زنم ومی گم ببین او تلاش کرده خودش خواسته ورسیده حتما اون کارهایی انجام داده که تو انجام ندادی تو تلاشی نکردی .
مثلا آزمون استخدامی که چند ماه پیش برگزار شد من مطالعه زیاد نداشتم وافرادی بودند که خیلی تلاش کردند ومطالعه کردند و قبول شدند ومن فقط 6 امتیاز کم داشتم وقتی نشستم وبا خودم دودوتا چهارتا کردم دیدم اگر وقت بیشتری گذاشته بودم بهتر سوالات رو جواب می دادم واین چند نمره رو هم می گرفتم.
اما خوب بعضی مسایل هم هست که چون خیلی دلم می خواد داشته باشم وقتی کسی از نزدیکان صاحب اون موفقیت می شه خوب اولش واقعا حسادت می کنم وقبلا دلم می خواست اون هم اون نعمت یا موقعیت رو از دست بده تا اون هم نداشته باشه ولی حالا باز افکار وباورهام بهتر شده سعی می کنم این حسادت رو از بین ببرم ودنبال باورهایی می گردم که خودم هم بتونم اون رو به دست بیارم.
البته در مورد ثروت قبلا به خاطر باورهای مذهبی اشتباه فکر می کردم خیلی بهتر هست که توی فقر ونداری زندگی کنم وقناعت کنم سختی بکشم تا ثواب جمع کنم واقعا الان به اون افکار می خندم وباورم نمی شه چطور این افکار رو داشتم و همین افکار باعث شد اول زندگی مشترکم هر انچه داشتیم از دست بدیم وبه خاطر این افکار در مورد ثروت مخصوصا لباس و وسایل زندگی خیلی حسادتی نداشتم واصلا داشتن زیادش رو اشتباه می دونستم.
با اومدن به سایت فهمیدم که داشتن ثروت چقدر مهمه ومعنویه من وقتی فقیرم همه فکرم درگیر تامین خورد وخوراکم هست و اگر خدارو هم یاد می کنم برای رفع گرسنگی وداشتن پوشاک ویه سقفی بالای سرم هست.
هیچ وقت خدارو برا خودش عبادت نمی کنم برای عشق به خدا.
وبا پیشرفتهایی که داشتم چیزهایی که خریدم دیدم چقدر لذتبخشه ثروتمند بودن مخصوصا وقتی خواسته های فرزندم رو برآورده می کنم.
اما در مورد موفقیتهای دیگران :
در مورد یکی از نزدیکانم که الان ثروت خوبی داره وقتی فکر می کنم از بچگی من با کلاسهای مذهبی که می رفتم همیشه فکر می کردم هر چی سختی بکشم وقناعت کنم اون دنیا رو می سازم وبه خدا نزدیکترم اما اون همیشه به دنبال پول بود ومی خواست هر چیز رو بهترینش رو داشته باشه من دنبال چیز ارزون می رفتم واون با کیفیت و گرون. آرزوش داشتن خونه وماشین خوب بود من یه زندگی ساده اما با عشق.
یه خواسته ای که چند ساله دارم وبه دلیل افکار بیماریزا هنوز بهش نرسیدم قبل از اومدن به سایت وقتی یکی از نزدیکانم بهش رسید اونقدر خودم رو سرزنش کردم تا چند روز حالم بد بود وبا اینکه هنوز به اون خواسته نرسیدم امسال یکی دیگه از نزدیکانم که به اون خواسته رسید سعی کردم ذهنم رو کنترل کنم وفقط یک روز ذهنم مشغول بود و با اومدن به سایت سعی کردم حالم رو خوب کنم ومرتب به خودم گفتم حس خوب مساوی اتفاقات خوب گفتم تو باورهای درستی نداشتی که نرسیدی به خواستت اما اون باورهای درست داشت وتونست به خواستش برسه.
من کلا باورهام در مورد ثروت وکمی هم سلامتی مشکل داره ومی دونم که خیلی احتیاج به کار کردن هست.
خیلی دلم می خواد کامنتهای دوستان رو در این فایل بخونم وبا باورهای درست آشنا بشم وبدونم چطور تونستن به باور درست برسن.
استاد معمولا زود برای فایلی کامنت نمی گذاشتم اما چون گفتید که اگر باز خورد خوب باشه ادامه می دید فورا کامنت گذاشتم چون خیلی مشتاقم دنباله این موضوعات رو بشنوم.
سعی می کنم کامنت ها رو بخونم ودوباره بنویسم و باورهام رو بشناسم واصلاح کنم.
این سوال که استادشما مطرح کردید راخواستم جواب بدهم دیدم خیلی فرق میکنه اون فردی که به موفقیت خاصی رسیده چه نسبتی با من داشته باشه
اگر اون فرد فرزند یاهمسر یا برادر یا خواهرم یا فرزندان خواهریابرادرم باشد بسیار ازموفقیت آنها خوشحال میشوم وتشویق وتحسین میکنم آنها را
همانطور که برای قبولی آنها دردانشگاه وموفقیت تحصیلی وبعد کسب وکار عالی هرکدام ازآنها بسیار شاد شدم وتحسین کردم
ولی درارتباط با همکارانم گاهی پیش میاد که کاری را آنها بهتر ازمن انجام میدهند وتبحر بیشتری دارند من غبطه میخورم که نمیتونم مثل آنها باشم وفکرمی کنم آنها بهتر ازمن دراین قسمت کار عمل میکنند وافسوس میخورم وحتی میروم میپرسم چطور آن کار راانجام دادید وباتوضیح آنها هنوز نتوانستم بخوبی آنها کارم رادریک مورد بخصوص بهتر انجام بدهم ولی ناامید نشدم وبادیدن ویدئو دریوتیوب تلاش میکنم پیشرفت کنم
درمجموع بادیدن موفقیت بقیه انگیزه میگیرم که من هم توانمند هستم وازعهده کارهایم بخوبی برمیام
استاد ارتوضیحات عالی شما سپاسگزارم چون به خودشناسی من کمک میکنه
استاد صبح که متوجه شدم این فایل برروی سایت قرار گرفته متعهد شدم که تمام تمرکزم و اولویت ام رو بزارم کار کردن روی این سلسله فایل ها چون چندروزی بود میگفتن با خودم چقدر خوب میشه استاد یک سلسله فایل اماده کنند مثل سلسله فایل الگو های تکرار شونده و من با تمام تمرکزم خودشناسی کنم و تمرین انجام بدم چون تغییر شخصیتی که در من رخ داده خیلی عمل گرا تر شدم و متعهد شدم نسبت به انجام تمرین
همچنین یکسری همزمانی هارو نشونه دیدم تا با تمام تمرکزم روی این فایل کار کنم مثلا امروز دقیقا دو ساله شدن من توی سایت هست که همزمان شد با این فایل و همچنین اولین برف امسال رو هم دیدم امروز و چقدر برام نشونه ایی بود و به خودم گفتم سینا این فایل ها قراره زندگیت رو عوض کنه و من یاد کرفتمکه فارغ از اینکه اون فایل چی هست ظرفی که ما براش آماده میکنیم نشون میده که چقدر نتیجه بگیریم یا نگیریم و من هم طبق این قانون اومدم انتظارات مثبت خودمو از این فایل ها مرور کردم و گفتم قطعا تغییر شخصیتی بنیادین در من رخ میده و چنان ذهنیت قدرتمندی رو قراره بسازم که نتایج زندگیم رو صد ها برابر میکنه قطعا بعد از این سلسله فایل ها من یک آدم دیگه ایی شدم که صد برابر قدرتمند تر از قبل خودم هست و بارها و بارها انتظار خودم رو از این فایل ها گفتم و یک تعهد خیلی خوبی رو حاضر شدم براش بدم و متمرکز پیش برم نسبت به این سلسله فایل ها
الان چندین ساعته که بدون وقفه و با تمرکز لیزری به شدت بالا دارم روی این فایل کار میکنم استاد چنان حجم اگاهی ها و احساس خوب در من در همین اول کاری زیاد شده که دیگه زور زدن نمیخواد مغز من خودش منو مجاب میکنه که بیشتر درمورد این موضوع فکر کنم تمرین برای خودم طراحی کنم و تمرینات رو با دقت انجام بدم
استاد یکی از کارهایی که کردم توی گوگل کیپ خودم یک دسته ایی درست کردم مخصوص فقط همین سلسله فایل ها و توی اون لیست تمرین هارو انحام میدم، ایده هام رو مینویسم، درمورد اگاهی های فایل مینویسم
تمرکز خیلی بالا و تعهد خیلی بالایی رو گذاشتم روی این فایل به طوری که چندوقت پیشا که دوره کشف قوانین رو شروع کردم هم این تعهد جدی رو نداشته که الان دارم میزارم
منظورم از تمرکز اینه که چندین ساعته دارم فقط درمورد این فایل فکر میکنم، مینویسم، تمرین انجام میدم، فایل رو میبینم و ادامه میدم بدون اینکه حتی سرم رو بالا کنم که به چیزای دیگه ایی در حین تمرکزم نگاه کنم و بدون اینکه حتی چیزی بخورم و میبینم این جنس از تمرکز داره چه معجزاتی رو در من رقم میزنه و به خودم تبریک میگم بخاطر این جنس از تمرکز
همین اول کاری استاد جنان تغییری در من در نگرش نسبت به موفقیت افراد رخ داد که حیرت انگیزه انگار عاشق دیدن موفقیت افراد شدم و میخوام فقط و فقط الگو برداری کنم و برای خودم وظیفه نوشتم که برم تا جایی که میتونم نسبت به حوزه کاری خودم برم الگو پیدا کنم و از جنبه ایی بهش توجه کنم که به من احساس خوبی بده احساس امید بده و توی این چند ساعت تمرکزی که گذاشتم برای این فایل قشنگ چند درجه من رو حرفه ایی تر کرد توی دیدن افراد و الهام گرفتن از موفقیت اونها
بیشتر این موضوع رو درک کردم که موفقیت افراد به خودی خود تاثیری در زندگی من نداره و این من هستم که با کانون توجه غالب خودم مشخص میکنم که چه نتیجه ایی موفقیت اون فرد برام داشته باشه و حالا که قانون رو میدونم به چه شکل کار میکنه یاد بگیرم که به نفع خودم از موفقیت افراد استفاده کنم و موفقیت اون هارو برای خودم فرصتی ببینم تا مسیر خودم رو هموار تر کنم
استاد نمیدونید چه پاشنه آشیلی من توی این موضوع داشتم و الان که نگاه میکنم میبینم این جنس تمرکز پیوسته توی مدت زمان کم چقدر احساس من رو بهتر کرده و چقدر خوب شد که رفتم توی دل این موضوع و دارم روش کار میکنم
تمام ترمز های ذهنی که به ذهنم رسید رو برای خودم یادداشت کردم و هنوزم اون لیست داره ادامه پیدا میکنه
وقتی داشتم این فایل رو گوش میدادم استاد شما شاید یک جمله میگفتید اما من حداقل یک ربع درموردش مینوشتم
وای استاد در حین نوشتن و کار کردن روی این دوره یک چیزایی از ته ذهنم در میومد که باور نمیکردم و حیرت زده میشدم که عه اینم توی ذهن من هست یا یادم میومد از اتفاقات وشرایطی توی سال ها قبل که درمورد این موضوع بود و من از موفقیت افراد حالم بد میشد
ده ها و ده ها مثال برای خودم زدم استاد الان تمام فضای فکری من فقط مربوط به همین فایل و آگاهی های همین فایل هست و میدونم چقدر درک همین موضوع میتونه کلی منو موفق تر کنه
من درمورد موفقیت متوجه شدم به دوستان هم سن و سال خودم و مخصوصا اونایی که توی چیزایی که منم میخوام به موفقیت میرسیدن حسم بسیار بد میشد اما به افراد غریبه یا افرادی که یک کارهای متفاوتی انجام میدن که توی ذهن من ربطی به من نداره احساس بدی ندارم.
ته ذهن من موفق شدن افراد دور و ورم باعث میشه که من دیده نشم و به شدت از این موضوع ناراحت میشدم و احساس من رو به شدت برانگیخته میکرد همچنین احساس ناتوانی به من دست داشت
درحین اینکه داشت این چیزا از ذهنم میومد بیرون متوجه این موضوع شدم که من به این دلیل میترسم و حالم بد میشه که احساس ناتوانی بهم دست بده که ته ذهنم واقعا خودم رو ناتوان میدیدم حتی این مثال رو به خودم زدم که: مثلا فکر کن به یک دکتر بگن بی سواد ایا اون ناراحت میشه؟ ایا احساسش برانگیخته میشه؟ نه اون اصلا براش مهم نیست چون میدونه و. به توانایی خودش ایمان داره
حالا فکر کن به یک کسی که واقعا هیچ تحصیلاتی نداره و به خودش باور نداره بگن بی سواد اون چقدر احساسش برانگیخته میشه چقدر حالش بد میشه خب این موضوع توی این مورد هم صدق میکنه
اگر من ته ذهنم باور داشته باشم که از پس هرکاری بر میام یا اگر باور داشته باشم اگر کسی به موفقیت رسیده پس منم میتونم دیگه گفتگو های ذهنی و شرایط احساس ناتوانی بهم نمیده و گفتگو های ذهنی احساس من رو برانگیخته نمیکنه
استاد اینقدر توی همین چندساعت یکسری مسائل از ذهنم دراوردم که واقعا حیرت زده شدم و با این تعهد و. تمرکز دارم یکی یکی روشون کار میکنم احتمالا توی این سلسله از فایل ها علاوه بر اینکه خیلی زیاد برای خودم مینویسم خیلی زیاد هم کامنت بزارم و تمام تمرکزم رو اختصاص میدم به این موضوع
استاد وقتی داشتم تمرین این جلسه رو انجام میدادم وقتی که داشتم اون حالت سوم که چه درس هایی موفقیت افراد برای من داره و چطوری میتونه الهام بخش من باشه رو جواب میدادم، اینقدر احساسم خوب شد از موفقیت اون افراد که فقط دوست داشتم اینجا کنارم باشن و با ذوق و شوق ازشون سوال بکنم تا بیشتر و بیشتر درس یاد بگیرم ازشون
حتی یکی از دوستام که یادمه وقتی که موفقیتش رو میشنیدم حالم بد میشد و وقتی میدیدم توی یک قسمتی شکست خورده خوشحال میشدم (با اینکه خیلی دوسش دارم) اما وقتی که داشتم به اون سوالات جواب میدادم اینقدر خوشحال شدم از موفقیتش که حد نداشت و فقط تحسینش میکردم و چه درس هایی استاد دراوردم از موفقیت افراد نزدیکم
کلی الگو پیدا کردم که چه چیزهایی توی مسیر اصل هست چه چیزهای فرع
دیدم اکثر این افرادی که موفقیت دارن اولویت زندگیشون اون کاری که دارن میکنن بوده و تمام حاشیه هارو حذف کردن
دیدم همه اونها براشون اهمیت این که واقعا به هدفشون برسن خیلی زیاد بوده و این اهمیت رو به خودشون یاداوری میکردند و بازم کلی درس دیگه
کلی باور مناسب رو در من تقویت کرده
استاد احساس میکنم عاشق این شدم که برم الگو برداری کنم از افراد موفق چه افرادی که نزدیک بهم هستند چه افرادی که میتونم ببینم که الان با توجه به اینترنت و این چیزا دیگه هر الگو ایی و هر موفقیتی توی هر سنی که بخوام میتونم پیدا کنم. و چقدر یاد گرفتم که باید توی دیدن موفقیت افراد از چه زاویه ایی به اون نگاه کنیم.
حسادت نورزیدن احساس میکنم تا حد زیادی داره بهبود پیدا میکنه در من و چقدر خوشحالم
استاد من همیشه خودم رو مقایسه با دیگران میکردم و این باعث میشد که اون مسیر خودم رو رها کنم وقتی میدیدم افراد هستند که از من دارن ضعیف تر عمل میکنن بخاطر احساس برتری که بهم دست میداد دیگه حرکتی نمیکردم و وقتی میدیدم که افرادی هستند که قوی تر از من و قدرتمند تر از من از نظر ذهنم هستند ناامید میشدم و کلا از مسیر خارج میشدم
ولی الان حیلی این موضوع برام شفاف شد که مسیر خودم رو بچسبم و موفقیت افراد برای من الهام بخش بشه تا مسیر خودم رو هموار کنم و روز به روز خودمو بهبود بدم و برای خودم ارزش قائل باشم وقتی احساس لیاقت داشته باشم جوری به موفقیت ها نگاه میکنم که این باور رو در من زنده کنه که منم میتونم
استاد من قبلا فرار میکردم از دیدن موفقیت افراد و اشغال هارو میریختم زیر مبل اما الان مشتاقانه میخوام ببینم افراد چه. نو آوری ها و چه ایده هایی رو اجرا کردن، چه الگو ایی برای موفق شدنشون داشتن، تمرکز لیزری شون چطوری بوده و استاد این احساس منو عالی کرده
واقعا ازتون تشکر میکنم ارزش این فایل ها خدا میدونه چقدره! همین یک فایل رو اگر تمرکزی روش بیشتر و بیشتر کار کنم خیلی تحول عظیمی در من رخ میده
اگر یاد بگیرم تمام موفقیت افراد رو ببینم و منم شخصیتی مثل اونها رو بسازم تحسینشون کنم به این دلیل که دارم همواره به موفقیت توجه میکنم (چیزی که میخوام) جهان هم از همون جنس بیشتر و بیشتر وارد زندگیم میکنه
استاد چندین و چند صفحه و هزاران خط درمورد این موضوع نوشتم، فکر کردم، راهکار عملی برای خودم طراحی کردم.
این موضوع رو الان بیشتر درک میکنم که ماییم که خلق میکنیم اتفاقات رو و ماییم که تعیین میکنیم چی رخ بده چی رخ نده وقتی بگم که اتفاقا این موفقیت داره نشون میده که منم میتونم خب دارم همینو خلق میکنم اما اگر بگم این موفقیت فرصت رو از من گرفته بازم همین اتفاق میفته و جهان برای من فرصت کمتر رو به ارمغان میاره
حتی این الگو رو من توی هرچیزی یاد گرفتم استفاده کنم مثلا یکی از کارهایی که کردم برای اینکه این فایل هارو جدی بگیرم اومدم به خودم گفتم که سینا این فایل ها میتونه زندگیت رو عوض کنه تو داری دست میزاری روی پاشنه آشیل خودت پس قطعا اتفاق مثبتی برات میفته،،،
احساس میکنم این گفتگو های ذهنی ظرف منو اماده تر کرد تا بیشتر نتیجه بگیرم
قبلا شاید ته ذهنم میگفتم این فایل رایگانه و اونقدر ارزش نداره و برای همینم جوری ازشون استفاده نمیکردم تا بهم نتیجه بده
استاد چقدر خوشحالم که دارم اینقدر متعهدانه پیش میرم، خودم و تشویق میکنم و. تحسین میکنم تا بیشتر توی این مسیر بمونم
به این سلسله فایل ها به چشم یک دوره عملی کامل نگاه میکنم که میخواد از من شخصیتی بسازه، از من ذهنیت قدرتمندی بسازه که زندگیش رو اونجوری که میخواد خلق کنه
و میخوام با تمرکز لیزری پیوسته و انجام تمرینات به شکلی که نتیجه برای من به وجود بیاره متعهد این فایل هارو ادامه بدم
هرچقدر بیشتر و بیشتر این تمرکز رو ادامه میدم میبینم که چه ایده هایی برام من میاد تا بیشتر و بیشتر اصل رو در زندگیم اجرای کنم و خوشحالم و این احساس خوب نشونه اینه که اتفاقات عالی رو رقم برام میزنه.
چه خودشناسی فوق العاده ایی قراره داشته باشیم همه باهم مشتاقانه تمرکز میزارم بازم اگر موضوعی رو متوجه شدم بازخوردی رو گرفتم بدون مقاومت دوست دارم کامنت بزارم و کامنت های دوستان رو بخونم و لذت ببرم از نتایجشون
خوبیش اینه که الان که نتایج و موفقیت بچه هارو میخوام بخونم دیگه یادگرفتم تحسین کنم و برام الهام بخش باشه پس عاشقانه اونهارو میخونم و مسیر خودم رو هموار تر میکنم و بارها اونهارپ تحسین میکنم
استاد عزیزم بینهایت ازتون سپاسگزارم بخاطر این جنس از اگاهی هایی که با ما به اشتراک میزارین خدا میدونه تا اخر این سلسله فایل ها چه تغییراتی در ما رخ بده استاد من کاملا متعهدانه این مسیر رو با شما پیش میام،،
چقدر ظرفم قراره بزرگ بشه
خدا میدونه چقدر اگاهی های بیشتری هست که بازم قراره بهم گفته بشه و دریافت کنم تازه هنوز اول مسیر اینطوری بوده اگر ادامه بدم واقعا نتایج بینظیره
استاد قبلا من تمرین هارو ازشون فرار میکردم و اصلا حوصله سوال های خودشناسی رو نداشتم اما بعد متوجه شدم که بعد از یک ربع بیست دقیقه تمرکز گذاشتن روی تمرین، وقتی که میفتیم توی مومنتوم اصلا این ذهن خودش کنجکاو میشه بیشتر تمرین انجام بده و دقیقت برای من همینطوریه به نوعی که الان دوست دارم بارها و بارها دوباره به سوالات جواب بدم و فکر کنم و تعمل کنم.
حتی دلم نمیاد از اتاقم برم بیرون که این روند پیوسته و این حجم از افکار رو قطع کنم و اینقدر خوشحالم که این جنس از تمرکز رو دارم که حد نداره
این کامنت رو هم دارم با تمرکز بدون وقفه مینویسم و حتی یک وقفه کوچولو هم در اون ایجاد نکردم چون میدونم وقتی وقفه ایجاد میشه خیلی باید سعی کنیم برگردیم به اون فضای تمرکزی که در اون قرار داشتیم
خدایاا شکرتتت
سعی میکنم همیشه یادم بمونه و مرور کنم انتظارات مثبتی که از این فایل ها دارم و با اون انتظارات مثبت انرژی بگیرم برای تعهد و تمرکز بیشتر استاد من که واقعا همون جنس از تعهد رو دارم که شما درمورد اش صحبت کردید حتی قبل از اینکه شما بگین من همین تصمیم رو داشتم و قبلش جوری زندگیم رو برنامه ریزی کردم که اولویت بالای من این فایل ها باشه
وای چه تعامل فوق العاده ایی قراره داشته باشیم.
احساس میکنم یکسری ترمز های ذهنیم کمرنگ تر شده و سبک تر شدم و خوشحالم از این بابت
خوشبختانه ذهن خلاق من خودش کلی تمرین برای خودش طراحی میکنه و این موضوع کمکم میکنه این اموزه هارو در عمل در زندگی خودم استفاده کنم.
خداروشکر دیگه توی الگو برداری فقط برروی امکان پذیری و درس های مسیر تمرکز میکنم و این باور برای من شرایطی رو ایجاد میکنه که واقعا اون اتفاقات رخ بده چون منم که خلق میکنم
خدا میدونه چقدر بیشتر و بیشتر بعد از انجام تمرینات خلق کنندگی خودم رو باور کنم و ازش بیشتر استفاده کنم
دیگه فقط منتظرم یک موفقیتی رخ بده و تاجایی که میتونم برای خودم الهام بخشش کنم فقط دوست دارم نتیجه هارو بخونم و اون هارو فرصتی ببینم تا احساس توانمندی خودم و باور های خودم رو تقویت کنم
استاد ازتون بینهایت ممنونم
من برم بازم روی این موضوع با عشق کار کنم
اگر موردی بود باز کامنت میزارم
فقط میخواستم بگم استاد جان من که تعهد دادم و خیلی متمرکز دارم پیش میرم.
دیروز که این فایل رو دیدم وتمرین انجام میدادم با خودم میگفتم کاش سینا هم کامنت بگذاره ودوباره باهم کار کنیم روی این فایل ها. پسر تو فوق العاده هستی. ازت هرروز درس تازه تازه میگیرم. من از وقتی باتو دوست شدم کلی پیشرفت کردم میدونی چرا. چون اصلا از موفقیت هات حسودی نکردم. تحسینت میکردم دلم میخواست ازت الگو بگیرم. یاد بگیرم چطوری تمرین میکنی تامنم برای خودم تمرین درست کنم. از اینکه باهات صحبت میکردم تعهدی درمن به وجود اومد که فقط حرف مفت نزنم عملگرا باشم. نگفتم اون جوان هست وقت بیکار داره میتونه تمرین کنه. من نمیتونم. منم با موقعیت خودم شروع کردم به تمرین انجام دادن. وهرروز عملگراتر شدم. این یک نمونه از تمرین استاد است. اگه روز اول تحسینت نمیکردم وکامنت نمیگذاشتم هرگز اینقدر ظرف وجودم بزرگتر نمیشد.
میدونی یاد گرفتم از هرکسی درس یاد بگیرم. قضاوت نکنم. تحسین کنم ببینم این آدم چی داره تا من یاد بگیرم
من کامنت هات رو همیشه میخونم توی کشف قوانین دختر تو بینظیریییی عاشقتمممم
ببین یعنی اگر من از همون اول خیلی زیاد تحسینت میکردم الان که روی این فایل دارم کار میکنم صد برابررر شده اینقدر تو فوق العاده ایی چقدر شخصیت واقعا جالبی داری که اینقدر تحسین منو برانگیخته کرده
مرجان جانم کامنت هام بهت همش دیشب فکر کنم منتشر شد. و زیادم بودن اتفاقا و الان دارم اینجا برات مینویسم
چون روی این سلسله فایل ها وقتی کامنت میزاریم زودتر منتشر میشه
وای این سلسله فایل ها هنوز قسمت اولشیم چهه تحولی مرجان در من به وجود اورده روز به روز درکم رو داره از قوانین بیشتر میکنه روز به روز درکم از اینکه ماییم که به اتفاقات شکل میدیم بیشتر میشه
واییی مرجااان وقتی که شروع کردم به تحسین کردن و رفتم چندتا از بچه های سایت رو پیدا کردم و تحسینشون کردم. اصلا من یک ادم دیگه ایی شدم قشنگ احساس میکنم داره میره این تحسین کردن توی شخصیتم بعد دیدم چه تاثیر بینظیری داره میزاره روی احساس لیاقتم و نکته جالبش میدونی چی بود هرچقدر یاد میگیرفتم دیگران رو خیلی زیاد تحسین کنم باز خودم خودمو بیشتر میتونستم تحسین کنم
چقدرر خوبه این جلسه میدونی یک چیزای ریزی بعضی وقتا پیدا میکنم در خودم و میبینم چقدر خوشحال میشم روش کار کنم.
مرجان جان یادته درمورد قضاوت کردن خودم با دیگران توی یکی از کامنت های کشف قوانین بهت گفتم؟
با این سلسله فایل اینقدر تمرکزی رفتم تو دلش و چقدر شخصیتم خوب شده چقدر خوشحال شدم
دیدم چه درس هایی میتونستم از ادم های اطرافم افراد موفق بگیرم
چقدر شخصیت خودم قدرتمند شده
به قول استاد ذهنیت قدرتمند کننده رو دارم در خودم میسازم
مرجان جون اینقدرر کیف میکنم وقتی که اینقدر قشنگ با خودت صحبت میکنی خودتو تحسین میکنی که واقعا دمت گرم دختر
حتی من وقتی که سعی کردم عادت کنم به تحسین کردن (که واقعا چقدر لذت بخش بود) دیدم دیگه به تحسین دیگران نسبت به خودم اصلا مقاومتی ندارم
درحین اینکه داشتم بچه های سایت رو تحسین میکردم یکی یک درس خیلی جالبی نوشته بود درمورد احساس لیاقت اونم این بود که:من قبلا ارزشمندی خودم رو به میزان کاری که کردم ربط میدادم اما الان میفهمم که همینکه من امروز در جهان حضور پیدا کزدم ارزشمنده چقدر این به من کمک کرد منم قبلا فکر میکردم اگر. یک روزی زیاد کاری انجام داده باشم ارزشمند ترم و باعث میشد روزای دیگه هنگام تمرین شب اونقدر احساس رضایت نکنم اما الان هرشب با حسی سرشار از احساس رضایت میخوابم
خیلییی حالم خوبه مرجان
چه نکته قشنگی رو گفتی درمورد اینکه تو عمل گرایی منو تحسین کردی پس در تو هم به وجود اومد
دقیقا این همون چیزی هست که من بهش رسیدم و خب وقتی داستان اینه چرا بمبارون نکنم خودم رو با تحسین کردن افراد اخه بحث اینه تحسین من یا حسادت من که فرقی به حال اون نمیکنه فقط داره خودم رو میسازه ما حتی از یکی منتفر هم باشیم نه با حسادت میتونیم اونو تخریب کنیم و نه با تحسین میتونیم اونو قدرتمند تر کنیم ما فقط داریم تاثیرش رو روی خودمون میبینیم
مرجان توی همین دو سه روز احساس میکنم عاشق آدم ها شدم
مرجان عزیزم بازم برات مینویسم
تو هم زیادددد برام بنویس من اگر هم توی زمانِ تمرکزی باشم وقتی توی تایم استراحت کامنت هات رو میخونم انرژی میگیرم تمرکزم رو حفظ کنم پس برام تا میتونی بنویس عزیزم
بازم برات مینویسم
توی همین سلسله فایل ها وقتی بنویسی برام زودتر منتشر میشه منم باعشق میخونم
چقدر میتونیم باهم بیشتر کار کنیم و صحبت کنیم مخصوصا درمورد احساس لیاقت و فراوانی
چقدررر بچه ها خوب دارن روی این سلسله فایل کار میکنن عاشق همشونم
اینقدر چیزایی که میتونم ازت تحسین کنم زیاده که واقعا باید ساعت ها بنویسم مرجان جان فقط اینو بگم که:
خیلی تحسینت کردم ک سحر خیز شدی. افرین. که اینقدر روی خودت کار میکنی
میدونی ما هرروز شاید بارها وبارها داریم قضاوت میکنیم. مقایسه میکنیم خودمون را. وحالا که میآییم اگاهانه بجای مقایسه تحسین میکنیم باور میکنم اگه برای یکی شده منم میتونم. ببین چه پیشرفتی میکنیم
مثلا من بارها. به خودم میگم. افرین به سینا اینقدر تمرکز داره. این حد روی قوانین مسلط شده وداره کار میکنه. اگه اون تونسته منم میتونم. این برام میشه انگیزه. هدف. منم میام بیشتر روی خودم کار میکنم.
هم به خودم افتخار میکنم که عمل کردم هم به تو که داری عمل میکنی.
سینا جااان من وتو با هیچ انسان دیگه ای فرقی نداریم. سیستم عصبی ما یکی هست. خدای ماهم یکی هست. اگه اون تونسته. ماهم میتونیم. فقط باید روی خودمون کار کنین وبخدا اعتماد کنیم.
من وقتی تو خیابون ماشین های مدل بالا میبینم به خودم میگم مرجان خدابرات منو باز کرده. ببینی. از هرکدوم پسندت شد تایید کنی تحسین کنی تا بیاد تو زندگیت
من خودم خالق شرایطم هستم. یه روزی تاخوداگاه حسادت کردم. تو ذهنم قصاوت کردم. ثروتمندان را آدم های بدی دیدم. ولی الا ن میام اگاهانه تحسین میکنم.
میدونی مهمترین اصل. توحیده من اگه بیام باورهای توحیدی بسازم که خدا عادل هست. خدامیتونه به من هم ثروت نعمت وسلامتی وروابط عاشقانه بده دیگه آرامم. حسادتی نیست
مگه چی میخوام که خدانتونه بهم بده. هرچی میخوام تو ی قرآنش برام مثل زده
عشق میخوام. یوسف وزلیخا
سلامتی. ایوب
ایمان .ابراهیم
ثروت سلیمان یوسف
فرزند صالح .زکریا.
دوست خوب .موسی وهارون
خدامیگه ببین همه ی اینا رو من به بنده اام دادم وبعدشم گفتم برام اسونه. نه یکبار انجام بدم ودیگه نتونم. من خدام. بی نهایت بار دیگه با بی نهایت روش میتونم انجام بدم.
خدایا ایمانت رو درقلبم بیشتر کن. خدایا خودت هدایتم کن
ممنون که برام نوشتی.
منتظر کامنت های جدیدت هستم باعشق میخونم وتو زندگی عمل میکنم
دوست خوبم مرسی که برام نوشتی و خیلی زود کامنت ات به دستم رسید و چقدر خوشحالم
خیلی جالبه من توی یک کامنتم توی کشف قوانین به تو از خدا خواستم که شرایطی رو به وجود بیاره تا بیشتر روی لیاقت و فراوانی با تو کار کنم و بیشتز باهم صحبت کنیم و بهت هم گفتم ما میتونیم مرجان همینطوری که عمل گرایی و بهبود گرایی مون رو اینقدر زیاد کردیم همینطوری احساس لیاقت و باور فراوانی رو در خودمون هم ایجاد کنیم و بترکونیم دیگه
ما انسان ها برابریم
مرجان جان چقدر این باور حرف توش داره و چقدر میخوام مثال های زیادی رو برای خودم توی ذهنم مرور کنم که این رو تایید میکنه و خیلی واقعا باور فوق العاده بینظیری هست
میدونی ترکیب این باور با تحسین کردن ادم ها بینظیره من اینو توی این چند روزه متوجهش شدم که وقتی من خیلی زیاد تحسین میکنم یکی رو و توی ذهنم باور دارم که برابر هستیم این مثل این میمونه با هربار تحسین کردن اون دارم خودم و انسان بودنم و توانایی های که دارم رو هم تحسین میکنم و چقدر این باور کمکم کرد تا توی این موضوع تحسین کردن بهتر عمل کنم مرجان واقعا خیلیی تغییر کردم
خیلی دوست داشتم یک همچین فضایی به وجود بیاد تا من اینطوری روی خودم کار کنم و انرژی بچه ها و فایل هارو دریافت کنم و همینطوری با یکسری سلسله فایل برم جلو و الان خیلی این موضوع برام جذاب هست
مرجان این احساس لیاقتی که داره از تحسین انسان ها در من تقویت میشه بینظیره.
من یک کامنتی یادمه چندین ماه پیش از یک دوستی خوندم خیلی برام جالب بود ایشون میگفت همه ما برابریم همینطوری که چینی ها(یا..) تونستن توی ریاضی اینقدر خوب باشن منم میتونم، همه ما انسان ها برابریم فقط در نوع نگرش و توجه و باور متفاوت هستیم که منجر به نتیجه شده خب پس اگر اون توی ریاضی خوبه منم میتونم بعد اومده بود توی ریاضی به ذهنش ورودی داده بود و علاقه ایجاد کرده بود و اتفاقا میگفت ریاضیم. قبلا اصلا خوب نبوده اما رتبه یک نمیدونم کجا شده بود در همون رشته ریاضی
میخوام بگم حتی اینجور جاها هم کمکمون میکنه این باور،،
حتی توی مهارت هامون
فکر کن یکی یک مهارت خیلی خاصی داره تو میای طبق این فرمول استفاده میکنی یعنی
1.باور داری که انسان ها همه برابر هستند
2.تحسین میکنی خیلی زیاد اون فرد و “و ازش درس میگیری، باور هات رو تقویت میکنی از مسیرش بهره میگیری کانون توجه اونو کپی میکنی (مثل ورودی های ریاضی که توی مثال بالا گفتم)”
و بوم! تو خلقش میکنی
ما انرژی رو داریم شکل میدیم ما با تحسین کردن اونم به میزانی که شدت اش بیشتر باشه داریم مسیر خودمون رو شکل میدیم که هموار باشه یا سنگلاخی
و واقعا هم همینه ها! وقتی من میتونم ذهنیتم رو تغیی بدم و باور تورو بسازم تو میتونی ذهنیتت رو تغییر بدی و باور منو بسازی پس یعنی ما یکی هستیم ما برابریم این مفهوم سیستم عصبی یکسان هست
وقتی من میتونم باور اینو بسازم که من توی ریاضی عالی هستم با دیدن پیشرفت هام، با دادن ورودی، و… خب این ریاضی عالی در من ساخته میشه
این کامنت دقیقا همزمان شد با یک داستان که من داشتم درموردش میخوندم همین الان
-خواهران پولگار-
پدر خانواده این باور رو داشته که استعداد اصلا وجود نداره نخبه ها به دنیا نمیان بلکه به وجود میان بعد فکر کن اینقدر اینو قبول داشته که میخواسته تستش کنه میره یک ازدواجی رو میکنه که خانم هم پایه باشه برای اینکار که اقا ما میخوایم نخبه بسازیم از بچه هامون خانم هم میگه اوکی…
خب پدر خانواده میگه شطرنج موضوع خوبیه که انتخاب کنیم تا بچه هامون رو نخبه کنیم
میاد چیکار میکنه؟
تمام دیوار های اتاق هارو عکس شطرنج باز های قهار میکنه، خونه پر از کتاب های شطرنج میشه عملا کل ورودی های بچه ها رو شطرنج میکنه
سه تا دختر بدنیا میاره
و عملا این دختر ها زندگیشون وقف اون کار شده بود یعنی شطرنج
و رکورد های کل دنیا رو جا به جا کردن اینقدر فوق العاده بودن و این داستان هم فانتزی نیست کاملا واقعیه میتونی سرچ کنی
میدونی میخوام بگم سیستم عصبی ما اینطوریه ما همه یکی هستیم فقط ورودی هامون، باور هامون، کانون توجهمون فرق میکنه و خبر خوب! میتونم تغییرشون بدم همون چیزی که استاد توی چنددقیقه اول این فایل گفتند و تماو تلاششون اینه که باور کنیم
حالا من مثال شطرنج رو زدم اما مثلا من میخوام از لحاظ روابط رشد کنم خب،، اگر تمام ذهنم رو بمبارون کنم از باور های مناسب، تمام ذهنم زو بزارم روی توجه مناسب به افراد منم همون رابطه و… منم همون رابطه ایی که افراد موفق و تحسین برانگیزم تجربه کردن رو تجربه میکنم
یکی از راههایی که میتونیم تبدیل به اون چیزی که میخوایم بشیم همین تحسین کردنه
بازم میگم این تحسین یا حسادت من که فرقی نمیکنه برای طرف فقط مسیر خودمو هموار میکنه سرعت منو بیشتر میکنه پس دیگه مقاومتی ندارم
مرجان تو خیلی خانم خوش فکری هستی افرین بهت
من مرجان یک طوری این قضاوت نکردن خودم با دیگران رو دارم حل میکنم که واقعا لذت میبرم حیلی کم رنگ شده به قول استاد باورم نمیشه من اون ادم بودم امیدوارم یادم نشه چه آدمی بودم تا همیشه با یادآوری پیشرفت هام فرکانس پیشرفت رو بفرستم
دوست خوبم کامنت برام توی همین صفحات سلسله فایل ها بفرست اینطوری میتونیم بیشتر باهم درمورد احساس لیاقت و همین فایل ها صحبت کنیم چون کامنت هاش زود منتشر میشه و چقدر قراره اتفاقات عالی بیفته
مرجان جان توی فضای فکری عمیقی بودم ولی دوست داشتم پاسخ بدم به کامنتت و اینارو بگم
مرسی که اینقدر قشنگ مینویسی و مرسی که اینقدر فوق العاده ایی
دوستت دارم خیلیی زیاد واقعا بعضی وقتا به خودم میام میگم من یک همچین دوستایی دارم خیلی حسم خوب میشه
خدارو سپاسگزارم به هر نحوی شده برای رسیدن به خواسته هام هر آنچه لازم هست روبرایم مهیا میکنه مث همین سلسله فایل ها
خب میریم سراغ سوال و جواب ها
جالبه حالا امیدوارم درست باشه استنباطم ولی استاد لطفا هر خطایی در نظرتم هست رو در جلسه بعدی بیان بفرما و برای من و بقیه عزیزان مسیر درست رو بیان بفرمایید
من خیلی وقته وقتی خبر موفقیت هر کسی رو بشنوم زیاد دچار اعصاب خوردی و ناراحتی نمیشم یجورایی میدونم اگر بد خواهی کنم خودمم بهش نمیرسم و هیچ آسیبی هم نمیتوم به اون شخص خاص برسونم پس صلاح بر این میدونم ازش ایده بگیرم و خیلی بخواد بهم فشار بیاد میگم وقتی اون تونسته من چرا نتونم و هی دنبال دلیل میکردم حتی کوچیک که برای خودم منطقی ش کنم که منم میتونم
البته ذهنم میگه این حسادت هست ولی خب بعدش میام مبببنم اگر حسادت باشه که دنباله نمیشم و دنبال تلاش و هدایت خواستن با حال خوب از خدا نیستم چون میدونم بد حالی منو بیشتر دور میکنه
دیگه نهایت فشار بخواد بهم برسه که خیلی کم پیش میاد البته قدیم ها خیلی اینجوری میشدم ولی الان شکر خدا کم شده خلاصه نهایتا ب اون شخص و موفقیتش فکر نمیکنم تا دچار بحران نشم
من ب اختصار اول اسمشون یا فامیلی رو مینویسم
ف؛وقتی قبول شد برای استخدامی در حد میلی ثانیه گفتم کاشکی منم اینجوری موفق میشدم وبعدش خیلی خوشحال شدم چون میدیدمچقدر دوس داره به هدفش برسه،،،خب چیزی که میتونه برای من انگیزه باشه این هست که واقعا رها بود البته تلاشش روکزده بود ولی رسما بدون هیچ پیش زمینه از موفق شدن رفت سر جلسه و مصاحبه هم کلا ب زور بقیه رفت امیدی بهش نداشت یعنی وابسته نبود ولی چیزی ک هست عمرمان برای استخدامی دیگه هم شکرت کرد و جالبه با وجود تلاش زیاد رد شد و در همون روزی که جواب مردودیش اومد ب اصرار بقیه برای این کار رفت مصاحبه و قبول شد
من میگم وقتی از خدا چیزی بخوایم و از داشتنش لذت ببریم و بسپاریم بخودش خدا به هر نحوی شده ماروبه اون نعمت میرسونه یعنی روزی از ما رد نمیشه حتی اگر خواب باشیم
ف؛خب ایشونم استخدامی قبول شدند خبرش فقط در این حد ک کاشکی منم قبول شم بود ولی چیزی که هست قبل قبول شدنش به خدا وصل بود شدید و بعدا فهمیدم تصویر سازی هم کرده یعنی پاسخ سبز کارنامه قبولی رو برای خودش تو گوشی همیشه نگاه میکرده
و از موفقیتش تا لحظه آخر ب هیشکی چیزی نگفت ولی مدام میگفت امسال سال موفقیت همه ماها. هست
ر؛ایشونم قبولی در کار با شنیدنش خوشحال شدم و بازم گفتم کاشی منم قبول شم ولی در کلا برای هر سه تاشون گفتم بهتر قبول شدن چون دیگه ذغدغه ندارم بگم من قبول شدم بقیه هنوز در راهن و البته میگفتمدیگه حسرت نمیخورن اینو ی حکمتی دونستم که حالا نوبته منه به شغل و درآمدی بسیار راحت و پر پول برسم
خب دلیل موفقیت ر بنظرم وابسته ب قبولی ش نشد و قبل جواب رفت ی کار آزاد راه اندازهی کرد البته من از ذهنش خبر ندارم ولی خب اینجور نشون داد
دوست های دوران دانشجوییم رو وقتی شدنیم اکثرا رفتن خارج اولش گفتم عجب جا موندم از قافله و خلاصه همش با دوستم مسخره بازی دراوردیمکه ب جایی نرسیدیم ولی سریعا دنبال راهکار بودم که. حالا که اونا تونستن منم میتونم تازه برام هیجان انگیز تر بود وقتی کسایی رو شنیدم رفت خارج ک اصلا بهشون نمیخورد وبیشتر امیدوار تر شدم
گ،با اینکه دانشجو دکتری هستم ولی خیلی وقته ولی کردم دیگه اعصابم نکشید نمیدونمهر بار ب مدت چند سال لحظه امتحان دادن برا من مساله پیش میومد ک مرخصی بگیرم خلاصه گذاشتم کنار ولی وقتی فهمیدم داره تموم میکنه دکترا ش رو حسرت خوردم ک من کاری از پیش نبردم و جا موندم و صعیفم ولی الان میگم حالا که اینجا نتونستم بجایی برسونمش دکتری رو خارج میگرم که حداقل ارزش داشته باشه بعدا بگم اینقدر طول کشید
ف؛دکتری قبول شده و بعد یکسال و خورده ای خبرش رو داد وقتی فهمیدم دوباره گفتم جا موندم و همه زدن جلوم با اینکه من پنج شش سال پیش ورود کردم ولی هنوز هیچی ب هیچی! خب بازم یکی از عوامل موفقیتش سکوتش بود و هیچکسی رو خبر ندار نکرد جالب بود ولی میگم میشه منم ب موفقیت برسم حتی در این سن و سال برای تمام این موارد وخیلی های دیگه انگیزه ک میگیرم ب این اساسه که حالا ک خیلی ها با وجود سن بالا استخدامی رسمی شدن و کلی پیشرفت میکنن منم میتونم و هنوز دیر نیست هنوز میشه منم برم خارج تازه موقعیت من خیلی بهتره هم با همسر و بچه میرم هم اینکه درس و کار انجام میدم اصلا همه اینکار رومیکنن ک ب آرامش برسن خب من دارمش پول رو دارم شکر خدا وداره بیشتر و بیشتر میشه من تشکیل خونواده دادم و از خیلی از دوستام جلو ترم تازه بچه هم دارم پس هنوز دیر نیست برای موفق شدن
بنظر خودم تحت هر شرایطی باوری که میتونه منو به حال خوب برسونه این هست که اگر خواسته ای رو دارم باید تحسین کنم تا بتونم خلقش کنم
خدایا شکرت برای همچین مکانی قطعا ب جاهای خوبی خواهم رسید
خدایا شکرت برای همسر و فرزند عزیزم
خدایا شکرت وکیلم هستی و تحت هر شرایطی به من خیر و منفعت میرسونی
خدایا شکرت در بهترین زمان دربهترین مکان قرار دارم
در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم
سلام خدمت استاد عباس منش ودوستان عزیز، اولی موفقیت برادرم که داخل یک شرکت ساختمان سازی کار میکرد که اونجا انباردار اون شرکت بود، نسبت بکاری که انجام داده بود ازنظرخودش حقوق کمی بهش میدادن که طبق اداره کاربود وبیمه هم داشت خلاصه بعداز پنج شیش سالی تصمیم گرفت از اون شرکت رفت بیرون و اومد یه زمینی که قبلا خریده بود فروخت و خلاصه یه مغازه درب وپنجره فروشی راه اندازی کردخلاصه بعد از چندسالی واقعا باتلاش وجابه جا کردن مغازه ها به رشد خوبی رسید که الان دارای سه نمایندگی درسه شهر استان خوزستان دارد که خداروشکر من واقعا خیلی خوشحالم و همیشه آرزوی موفقیت های بیشتری رابراش دارم.
و دومین فرد موفق هم پسر عمویی که دارای سه دختر بودوشرایط بسیار بسیار بدی وسختی روتجربه کرد، اون هم بلاخره بعد از حداقل 20سال شایدم بیشتر یه معتادی بسیار بد ترک کرد البته با کمک پدرش بعداز تلاش های فراوان، که بازم اگه آدم خودش تصمیم نگیره ترک کنه تمام دنیا نمیتوته ترکش بدن، خلاصه از باباش پولی قرض میگیره وبا خرید 30تا کندو زنبوز عسل شروع به زنبورداری میکنه والان بعداز چند سال هم صاحب ماشین خوب ویه خانه خوب شده خلاصه یه زندگی متوسط روبه بالایی رو داره تجربه مینکه وخدابهش هم یه پسر بعداز مدت ها که آرزوش بود به فرزنداش اضافه کرده و من واقعا از این بابت بسیارخوشحالم وخدارو شکر میکنم که به این روز رسیده. خلاصه افردا زیادی سراغ دارم که اگه بخام بگم که واقعا زندگی هاشون عوض شده ولی دیگه خلاصه کردم.
من درسی که از این افراد گرفتم ترس نداشتن و حرکت کردن هستش چنین افرادی خیلی توکل وایمان بیشتری به خدای خودش دارن و واقعا اینارو باید تحسین کرد.
من خودم هم ازافردای بودم که واقعا من شرایطم بد بود روزی 200 تومان تازه اگه کاری گیرم میومد میرفتم کارگری خلاصه درامد خیلی کمی داشتم، خیلی هم اهل ریسک بودم سه یا چهار تا هم کار راه اندازی کردم ولی بعداز چند ماهی جمع می شد بخاطر باور های منفی که داشتم
ولی واقعا از وقتی با سایت استاد عباس منش آشنا شدم باورم خیلی بهتر شدن که واقعا این زندگی که دارم رو مدیون استاد عباس منش هستم من با از استفاده از فایل های رایگان بینظیر استادکه استفاده کردم زندگیم خیلی بهتر شده من رفتم یه چند سالی لوله کشی کردم ویاد گرفتم، خداروشکر الان خودم لوله کشی میکنم و دارمدم حداقل 5 برابر کارگری شده
خلاصه هروقت روی خودم کار مینکم اوضام خیلی روبه بهتر شدن هستش اما متاسفانه واقعا با اینکه می دونم خودم شرایطو دارم خلق می کنم زود فراموش میکنم و تمرکزم میره روی همین زندگی روزمره خلاصه همش رو به پایین وبالا هستم شاید یکی از دلیلش هم همین باشد دوست دارم خیلی زود به خواسته هام برسم یکم کار میکنم رو خودم دوباره بخودی خود یادم میره قانون چیه الان واقعا دوست دارم بتونم باتعهد ادامه بدم به یاری خدای بزرگ. ممنونم از استاد بزرگ که واقعا برای عوض کردن زندگی ما چه تلاشی هایی که نمیکنه واقعا ازتون سپاس گذارم.
من آنقدر خوشحال میشم از موفقیت اون دوست عزیز و اولا خداروشکر میکنم که دنیا هر روز آدم های فوقالعاده رو داره به خواسته ها و موفقیت میرسونه و برای اون عزیزی که به اون موفقیت رسیده آرزوی موفقیت های بیشتر میکنم
حتما با یک گل یا شیرینی حضورا میرم و بهش تبریک میگم
دوما اینکه من دارم به موفقیت توجه میکنم و قطعا اتفاق هایی از جنس موفقیت رو دارم جذب میکنم
برای همه خوب میخوام تا خوبی نصیب خودم بشه
قبلا اینجوری نبودم ولی به لطف خدا و آموزش های استاد عزیزم به این نگرش رسیدم و با این نگرش زندگی کردم و دنیای من از این موضوع عوض شد
انقدر به آدم های موفق توجه میکنم و تحسین شون میکنم تا به موفقیت های بیشتر برسم مصداق آیه تصدق بالحسنی
برای همتون آرزوی موفقیت میکنم
و خداوند رو سپاس گزارم که مسیر زندگیم به سمت این خانوداه دوست داشتنی عوض شد
چندروزی بود داشتم خودم به این موضوع توجه میکردم وباخودم باورهای مناسب این موضوع رو میساختم وفکر میکردم ….
چقدر زیبا خداوند این موضوع رو به زبان استاد جاری کرد انگار که باید بیام ویاتوجه وتمرکز بیشتر روش کارکنم .خوب خیلیم عالی خدایا ازت سپاسگزارم و همچنین از شما استاد عزیزم ……
سوال …..
اگر یکی از دوستان و نزدیکان شمابه موفقیت قابل توجهی برسد شما چه احساسی درباره موفقیت آن فردداری؟
جواب اینه که تولحظه اول یه کم حالت شوکه وبعد یه مقدار حسادت وقبطه میکنم ….
ولی سعی میکنم تواون احساس نمونم …..
قبل آشنایی با این قوانین ومباحث ….
یکی از نزدیکان اگه توی کارش توی زندگیش روابطش توی درآمدش به یه موفقیتی میرسید …
به شدت احساس نامیدی وناتوانی وبی عرضگی توخودم میکردم …
درحدی که باعث میشد کلا ازخودم ناامید بشم ….
مثلاً وقتی یکی از نزدیکان رو توی روابط با همسرش بااطرافیانش اونقدر شاد و خوشحال وخوب میدیدم .واگر اون شخص خانم بود میگفتم ببین چون از من خوشگلتره همه دوسش دارن …
وباخودم فکرمی کردم عامل داشتن روابط خوبش
زیبایی اونه …
شاید اصلا اونقدر ها زیبا هم نبود ولی اینجوری توذهنم جاافتاده بود .نمیدونم چرا …..
ویا اگه یکی از افراد نزدیکم تو شرایط کاری موفق میشد باخودم میگفتم اون از من بهتره وکارهایی که بلده ازمن خیلی بیشتره هرچقدرم بخوام به اون برسم که توکارم بهتر باشم ولی مثل اون نمیشم هم خوش شانسه وهم خیلی توانمند تر وباهوش تر ازمنه ….
یا اگه یکی از افراد نزدیکمون یه ماشین جدید میخرید …..
من توخودم احساس بی لیاقتی میکردم و میگفتم ببین من هیچ وقت نمیتونم یه ماشین مدل پایین حتی برای خودم بخرم چه برسه به این مدل ماشین …
چون پول درآوردن خیلی سخته…. اون چون فلان حرفه رو داره وخوب ازش پول درمیاره واقعا خوش شانسه من که این حرفه رو بلد نیستم …….
ولی العان واقعا دیگه به این شکل فکر نمیکنم
نه اینکه این فکرها به ذهنم نمیاد نه بازم میاد ولی خدا رو شکر میکنم که العان میتونم او موفقیت خودم ..اون توانمندی خودمو ببینم …ویه جور بهتری فکر کنم …..
مثلاً همین دیروز داشتم یکی ازنزدیکانم رو که خیلی خانم موفقی بود هم توی روابط هم توی کارش هم توی شخصیت خودش میدیدم البته عکس پروفایل ایشون رو ……
اول همینکه عکسش رو دیدم یه حس خیلی عصبانیتی بهم دست داد و ذهنم تمام اون اتفاقات گذشته ی بین مارو آورد دوباره توذهنم …..
یه لحظه به خودم آمدم گفتم العان این فکرها چه کمکی بهم میکنه …..
این ذهن من همش میخواد بدترین حالت یه موضوع یه اتفاق ازگذشته رو برام به تصویر بکشه بزار بکشه من بهش توجه نمیکنم
یه کم واقعا اولش مقاومت داشتم واقعا یه کم ..
بعدش آمدم به نکات مثبتش توجه کردم و خیلی زیاد تحسینش کردم وباخودم گفتم همین احساس تحسین به خودم برمیگرده …
چون وجهی ازوجودش رو تحسین میکنم که خودم دوست دارم باشم ..ووقتی به رفتاروکارهاش فکرکردن دیدم چقدر این آدم توحیدی ترارمن بود توگذشته ویاحتی العان چون من العان چند سالی هست ازش خبر ندارم ولی تواون زمان واقعا باورهای خوبی داشت واینوبه خودم گفتم مریم هرکس هرجایی هست جای درستش هست تواین دنیاومن باورهاوفرکانس اونو نمیدونم …
وخداخودش میدونه چقدر حس خوبی پیداکردم
یعنی اگر من همون آدم قبل بودم قطعا اونقدر به این فکرها ادامه میدادم وروزها خودم روسرزنش میکردم واخرش به احساس پوچی وبه درد نخوری بودن میرسیدم …..
اما به لطف خدا دیگه اینطور فکر نمیکنم ….
یه مورد دیگه هم هست از دوستانم …
یکی از دوستانم توی باشگاه همین چندماه پیش به عنوان مربی به یه باشگاه دعوت شدبرای همکاری ..
راستش اولش همون حس بهم دست داد …
ولی خیلی زود فکرم رو وتوجهمو گذاشتم روی چیز دیگه خدارو شکر….
وشروع کردم به تحسین کردنش ..و سپاسگزاری خدا به خاطر وجود خودم وسلامتی ونعمتی که بهم داده …..
بعد یه اتفاق خوب درونم رخ داد که هرباربهش فکر میکنم واقعا دلم میخواد فریاد بزنم بگم خدایا شکرت
اون این بود که متوجه شدم تازمانی که من دارم توی ورزش مطالعه میکنم کلاس میرم وهرروز دارم این ورزشو درک میکنم عظلات رو میشناسم و هرروز توش بهتر و بهتر میشم ..تاحدی که توش به اعتمادبه نفس برسم ازلحاظ آموزش
یعنی بتونم یه برنامه خوب به شاگردم بدم آناتومی بدن رو خوب بشناسم …
وقتی به این حد برسم .خداهم منو توی قطعه ی پازل کاری مورد علاقم که از قبل برام آماده ومهیا هست قرار میده ….
واصلا جای هیچ نگرانی نیست که حالا فکر کنم من کدوم باشگاه برم …
یعنی اونقدر این اتفاق بهم کمک کرد تا نگاه بهتر وجدیدتری به این موضوع داشته باشم برام ارزشمند بود که حدنداشت …
دقیقا حرف استاد آمد توذهنم که جهان بینهایت ایده وشرایط داره برای هرکسی که میخواد موفق بشه حالا توهرمسیری وخدا همه چیز رو از قبل آماده کرده و آماده هست….
کافیه من به اون حد برسم وبعدهدایت میشم به باشگاهی که بازم خداهدایتم میکنه ….
وقتی اینطوری فکر کردم و به قلبم این جمله آمد
باخودم گفتم خدایا شکرت من که دارم کلاسمو میرم دارم توی ورزش خوب پیش میرم یادمیگرم پس عجله ای نیست همه چیز به وقتش اتفاق میوفته ..
باید یاد بگیرم از همین روزهایی که دارم آموزش میبینم لذت ببرم استاد میگه مقصد مهم نیست بلکه اون مسیر رسیدن به مقصد هست که باید یاد بگیرم ویادم باشه مهمه….
وباید ازش لذت ببرم …..
العان خیلی بهتر میتونم به این وجه از موفقیت افراد نزدیکم نگاه کنم
همینکه فکرمیکنم ثروت ونعمت بینهایته وجودم آرام میشه وباخودم میگم بابا اتفاقی نیفتاده جای نگرانی نیست ثروت ونعمت ایده وشرایط بینهایته بیش از نیاز همه ی ما انسانهاست…..
هنوزخیلی ازایده ها کشف نشده و خیلی از کارها برای ایده کسب و کار……
العان نگاهم به جهان واقعا بزرگتر شده وخدارو خیلی بزرگتر وغنی ترمیبینم خداروهزاران بارشکر……
درباره قسمت دوم سوال که گفته بودین ازخودم بپرسم…..
سوال اول…..
ازچه زاویه ی مثبتی به موفقیت های افراد نگاه کنم که باعث شود به خودباوری برسم .والهام بخش من باشد وبرای اقدام درراستای تحقق خواستهایم.ایده بگیرم ؟
اون وقتی که دوستم به باشگاه جدیدی دعوت شد برای همکاری وقتی من باتمام وجودم خواستم که ذهنم رو هدایت کنم به سمت چیزهای دیگه وخدارو شکر کردم ونعمتهام رو بیاداوردم وسپاسگزار خداشدم ….
خداهم بهم کمک کرد و به قلبم الهام کرد که
جای تو برای کارموردعلاقهات سرجاشه کافیه من فقط خودمو توی ورزش رشد بدم وتجربه وعلم خودم رو گسترش بدم ……
وقتی به روند پیشرفت دوستم نگاه کردم دیدم
اولا اون سالهاس داره ورزش میکنه
بعد اینکه واقعا به خوبی عضلات رو میشناسه آسیبها رومیشناسه وتکامل خودش روتواون ده سال طی کرده ومهمترازهمه خودش به اون سبک واستایل ورزشی که داره آموزش میده عمل میکنه ….
وخیلی ازلحاظ روابط باورهای مناسبی داره ….
همینکه به این وجه وجودش توجه کردم بیشتر برام منطقی شدمنم میتونم وقطعا من هم اگر همینقدر خوب توی ورزش عمل کنم به نتیجه دلخواهم میرسم …..
سوال بعدی….
چه درس های میتوان ازمسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است ؟
یکی از درس هایی که من گرفتم ازدوستم استمراروعلاقش بود به ورزش واموزش دادن ….
وخیلی تحسینش کردم ….
مورد بعدی توی افراد نزدیکم واقعا باورهای خوبی داشت در مورد خودش و همیشه به هرچیزی که میخواست با جسارت براش قدم برمیداشت …
حتی برای رسیدن به عشقش اون هرگز تسلیم نشد و به حرف کسی گوش نکرد ..
واونکاری رو انجام داد که دوست داشت والعان زندگی فوقالعاده ای داره ……
وخیلی خانم توحیدی بود…
توی روابطش توی کارش با خودش.خیلی درصلح بود ….
وقتی بهش توجه میکنم میبینم مثل یه مرد پای خواسته هایی که تو ذهن من اصلا باورپذیر نبود ایستاد و بهشون رسید ….
ومن همیشه باتمام قلبم یک چنین خانمهایی روتحسبن میکنم
وهمین موفقیتش توی کارو روابطش به من هم خیلی ایده داد که منم میتونم اگه اون تونسته منم میتونم …
ویه چیز جالب اینکه من واقعا ازاون خانم زیباتر وتوانمندیهام بیشتر بود، وهست فقط خودم رو باور نداشتم ….
ولی العان واقعا خیلی باورها و احساسم به خودم بهتر شده وتغییر کرده .ومیدونم من هم میتونم وانجامش میدم و همینطور که ازمسیرزندگیم لذت میبرم به اون خواسته هام میرسم …
خدایا شکرت برای این فایل عالی برای درسهایی که یادگرفتم
برای این سایت
برای وجود استاد وخانم شایسته
برای وجود خودم وبرای تمام نعمتهایی که بهم دادی …
خدایا شکرت شکرت شکرت
با سپاس فراوان از استاد عزیزم وخانم شایسته ی نازنین ……
به نام خدا
سلام وتشکر از استاد و همه دوستان عزیز
سوال قسمت اول:
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!
آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!
یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟!
چه دوستام چه خانواده ام و چه همکارام به موفقیتی برسند احساس حسادت میکنم و احساس ناتوانی و اینکه من کوچک و ضیف در نیگاه دیگران دیده میشم من بی عرضه تر نشون داده میشم و از خودم و اون فرد بدم میاد و دوست دارم ضعیف دیده بشه حتی پیش دیگران از ناتواناییهاش حرف بزنم که یه کم آروم بشم در واقع میحوام سر به تنش نباشه و پیش دیگران حرابش کنم. و عوامل بیرونی رو عامل موفقیتشون معرفی میکردم و دلیل شکستام رو نداشتن این عوامل میدونستم. خودم رو سرزنش میکردم.
اما از وقتی که با دوره کشف قوانین کار کردم بهتر شدم کمی دیگه تحسینشون میکردم و میگفتم اگه این ها تونستن منم میتونم و میرفتم بهشون تبریک میگفتم و باث شد ازشون سوال بپرسم که تو چطوری به این حواسته ات رسیدی و ازشون راهنمایی بگیرم و از بودن باهاشون لذت ببرم و نتیجه اش ادام کردن والان شغلی دارم دوستش دارم و حقوقی اندازه اونها میگیرم و روابطم بهتر شده .
موفقیت های افراد نزدیکم:
خواهرم عاطفه یه مدت رفت سر کار وبه تنهایی خونه اجاره کرد. من چه احساسی نسبت به موفقیتش دارم؟ اول حسادت کردم ولی بعدش شجاعتش رو تحسین کردم و ازش الگو گرفتم
خواهرم فرخنده که از من کوچک تر بود ازدواج کرد احساسم: خود کم بینی و بی ارزشی و حسادت
عموم ماشین جدید خرید : احساس حسادت و اینکه شانس داره و شجاهه.
پسرعموم استخدام شرکت نفت شد. حسم حسادت و حتما پارتی داشته احساس بی ارزشی و اینکه در نظر دیگران من کوچک و بی ارزشم.حیلی حس بد.
سارا با یک پسر خوب ازدواج کرد و دکتری هم به راحتی قبول شد حس حسادت و اینکه پسر خوب کمه و اینکه من از کجا پسر حوب پیدا کنم و او شانس داره شوهرش حامیش بوده .
بهاره دکتری قبول شد . حس خوشحالی
فتانه هم ازدواج و هم بچه دارشد وهم دکتری اش رو گرفتحس تحسین داشتم و بهش افتحار کردم
خانم خضری هم کارمند رسمی هم ازدواج و بچه داری و هم دکتری اش رو گرفت. تازه فهمیدم حوشحال شدم و فکر کنم بتونه ساحتار های ذهنم رو بهم بریزه و بتونم بهتر تغییر کنم.
یکی از همکارام ارشد و دکتری اش رو با پول باباش رفت هندوستان خوند حس حسادت داشتم چون دوست داشتم بابام پول میداشت و منم میرفتم واسه ادامه تحصیل و حسرت خوردم که من نتونستم و حسودی کردم.
نگار به راحتی ازدواج کرد وسریع هم بچه دار شد حسادت که سنش کمه و ازدواج کرد و بچه دار شد احساس بد
سوگند و فاطمه و زهرا با اینکه مثل من سبزه و ریزه میزه و لاغر هستند ازدواج کردند. حس خوب که اگه اینها با این ظاهر تونستن پس منم میتونم. چون فکر میکردم مردها سینه باسن براشون مهمه سفید باشی مهمه. واینکه شوهرهاشون همراشون هست و بهشون کمک میکنند و در کنار شوهراشون آزادی دارند. این حیلی حوبه.
سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:به خودباوری برسم، الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایم ایده بگیرم؟
طبق قانون خداوند من خالق تمام اتفاقات زندگیم هستم و با تغییر فرکانس هام میتونم زندگیم رو به اون سمتی که میخوام تغییر بدم. و اگر این افراد تونستن پس منم میتونم این نشون میده میشه پس میتونم. هر روز داره فرصت ها بیشتر و راحت تر میشه . خداوند بی نهایت راه داره که ما به واسته هام.ن برسیم این راه اون ها بوده و منم میرسم ولی به راه مناسب خودم
اگر این افراد با ظاهری شبیه من تونستن ازدواج کنن با پسر خوب پس برای منم میشه. این نشون میده پسر خوب که ظاهری شبیه من خوششون بیاد فراوانه. پس منم لایق ازدواج خوبه. ازدواج و عشق و خوشبختی حق طبیعی منه .
چه درسی میتونم ازشون بگیرم؟
چیزی که دیدم این بود که برای ظاهر و جسم و نگاه و تفکر و حودشون ارزش قائل بودند و حودشون رو بخاطر کسی کوچک نکردن واز حودشون نزدن واسه دیگران. اولویت اول خودشون و اهدافشون بودن و متمرکز روی هدفشون گام برداشتن و نگران حرف دیگران نبودن و حرف و کاری که به نظرشون درست بوده انجام دادن. خداوند بی نهایت راه بی نهایت ایده واسه رسیده به خواسته هامون داره.
سپاسگزارم که چقدر به این فایل نیاز داشتم. خدایا شکرت
سلام به همه دوستان عزیزم
من می خوام در مورد موفقیت دوست نزدیکم صحبت کنم،کسی که از دبیرستان با هم هستیم و لحظه لحظه زندگیش رو دیدم
5 سال پیش که من تازه شروع کرده بودم به کار کردن، دوستم هم خونه خریده بود و هم ماشین خارجی داشت و هم به تمام خانواده اش کمک می کرد و یک خانه هم جداگانه اجاره کرده بود، هر ماه اندازه یه ماشین پراید درامد داشت و خیلی هم با هم رفیق هستیم حتی الان.و الان هم کارهای مهاجرتش رو کرده و سال دیگه به امید خدا ایران نیست. یادمه اونموقع من رو به خرج خودش کافه های مختلف می برد و در زمینه های مختلف بهم کمک می کرد.
احساس من: من واقعا از اینکه موفق شد. و از فقر به اینجا رسید خیلی خوشحالم ولی توأمان احساس غمی نیز دارم، اینکه خودم هنوز به این موفقیت ها نرسیدم.
دلیلش گاهی از دست دادن امیدم به وصول نتیجه است و اینکه بعضی اوقات نمی دونم چه کاری باید انجام بدم که ضامنموفقیت من باشه.
اما درس هایی که از دوستم میگیرم همیشه جلوی چشمانم هست:
دوستم همیشه امیدوارانه تلاش فراوان میکرد و وقتی مطمئن میشد که راه حل کاری رو پیدا کرده با تعهد غیر قابل مذاکره به مدت مستمر اون رو انجام میداد.یادمه با یکی دیگه از رفقامون کارش رو شروع کرد و اوندوستمون بهتر از رفیقم نتیجه میگرفت . هر دو یک کار انجام میدادن ولی اون درامد بیشتری داشت. اما چیزی که باشد دوست من به نتایج بزرگتر و ماناتری برسه این بود که استمرار داشت و راهش رو ادامه داد و همین طور بهتر و بهتر شد. اون یکی رفیقمون الان وضعش از من هم ضعیف تره. حالا بگذریم…
اوایل کارش که می خواست دنبال مشتری بگرده، هیچ راهکاری نداشت جز اینکه شب ها خودش تراکت پخش کنه و روز ها به تماس ها پاسخ بده، وکسی نمی فهمید که اون متخصصی که پشت تلفن داره به سوال های اونا جواب میده و قراره ازش خدمت دریافت کنند، همون تراکت پخش شب ساعت 12 شبه.
دوستم، پژمان ، برای من یک الگوی الهام بخشه.
بنام الله، تنها قدرت کیهان
درود و سلام بر استاد عباس منش بزرگ و سرکار خانم شایسته عزیز، و سلام بر خانواده بزرگ عباس منش.
این هم یکی از فایل های تفکر برانگیز و آگاهی دهنده، فایلی که ذهن ما را، باورهای ما را به چالش میکشد. وقتی که به این فایل باارزش گوش میدادم، فهمیدم که چه باورهایی پشت نگاه من خوابیده و من اصلا خبر ندارم. تازه می فهمم آقا اونجا که از موفقیت یکی از نزدیکان، احساس ناتوانی و بی عرضگی می کردم بخاطر باورهای محدود کننده بود. استاد، عجب به نکته ارزشمندی اشاره کردید: باورها به نحوه ی نگاه ما جهت می دهند. ردپای باورها، پشت طرز نگاه و نگرش ما.
استاد، از اینکه ما را وادار به فکر کردن و شخم زدن ذهنمان می کنید و از اینکه این آگاهی ها را با ما به اشتراک می گذارید، از شما ممنونیم و خدا را سپاسگزاریم.
برایتان سلامتی و خوشبختی بیشتر آرزو میکنم.
به نام خداوند هدایتگر.
سلام به استاد عزیزم.
خدارو شکر که امروز این فایل روزی من شد.
استاد درسته این فایلها رایگان نام گرفتند اما برای من که میلیاردها میلیارد ارزش دارند چون زندگی من رو واقعا تغییر دادند وبا اشتیاق گوش می دم وامید دارم که تکاملم طی بشه وبرسم به محصولات.
سوال اول :در مقابل موفقیت دیگران چه احساسی داری؟
بستگی داره در چه زمینه ای باشه بعضی زمینه ها می بینم دیگران موفق شدند وهمه در موردش حرف می زنن ومن علاقه ای به اون زمینه ندارم پس من هم خوشحال می شم برای اون طرف وتحسینش می کنم.
اما اگر موضوعی باشه که من هم دنبالش هستم قبل از آمدن به سایت به شدت حسادت می کردم حرص می خوردم وبه قول معروف به زمین وزمان بد می گفتم که چرا من نتونستم اما از وقتی به سایت اومدم وقتی موفقیتی از کسی می شنوم شاید لحظه اول حسادت کنم ولی سعی می کنم با خودم حرف می زنم ومی گم ببین او تلاش کرده خودش خواسته ورسیده حتما اون کارهایی انجام داده که تو انجام ندادی تو تلاشی نکردی .
مثلا آزمون استخدامی که چند ماه پیش برگزار شد من مطالعه زیاد نداشتم وافرادی بودند که خیلی تلاش کردند ومطالعه کردند و قبول شدند ومن فقط 6 امتیاز کم داشتم وقتی نشستم وبا خودم دودوتا چهارتا کردم دیدم اگر وقت بیشتری گذاشته بودم بهتر سوالات رو جواب می دادم واین چند نمره رو هم می گرفتم.
اما خوب بعضی مسایل هم هست که چون خیلی دلم می خواد داشته باشم وقتی کسی از نزدیکان صاحب اون موفقیت می شه خوب اولش واقعا حسادت می کنم وقبلا دلم می خواست اون هم اون نعمت یا موقعیت رو از دست بده تا اون هم نداشته باشه ولی حالا باز افکار وباورهام بهتر شده سعی می کنم این حسادت رو از بین ببرم ودنبال باورهایی می گردم که خودم هم بتونم اون رو به دست بیارم.
البته در مورد ثروت قبلا به خاطر باورهای مذهبی اشتباه فکر می کردم خیلی بهتر هست که توی فقر ونداری زندگی کنم وقناعت کنم سختی بکشم تا ثواب جمع کنم واقعا الان به اون افکار می خندم وباورم نمی شه چطور این افکار رو داشتم و همین افکار باعث شد اول زندگی مشترکم هر انچه داشتیم از دست بدیم وبه خاطر این افکار در مورد ثروت مخصوصا لباس و وسایل زندگی خیلی حسادتی نداشتم واصلا داشتن زیادش رو اشتباه می دونستم.
با اومدن به سایت فهمیدم که داشتن ثروت چقدر مهمه ومعنویه من وقتی فقیرم همه فکرم درگیر تامین خورد وخوراکم هست و اگر خدارو هم یاد می کنم برای رفع گرسنگی وداشتن پوشاک ویه سقفی بالای سرم هست.
هیچ وقت خدارو برا خودش عبادت نمی کنم برای عشق به خدا.
وبا پیشرفتهایی که داشتم چیزهایی که خریدم دیدم چقدر لذتبخشه ثروتمند بودن مخصوصا وقتی خواسته های فرزندم رو برآورده می کنم.
اما در مورد موفقیتهای دیگران :
در مورد یکی از نزدیکانم که الان ثروت خوبی داره وقتی فکر می کنم از بچگی من با کلاسهای مذهبی که می رفتم همیشه فکر می کردم هر چی سختی بکشم وقناعت کنم اون دنیا رو می سازم وبه خدا نزدیکترم اما اون همیشه به دنبال پول بود ومی خواست هر چیز رو بهترینش رو داشته باشه من دنبال چیز ارزون می رفتم واون با کیفیت و گرون. آرزوش داشتن خونه وماشین خوب بود من یه زندگی ساده اما با عشق.
یه خواسته ای که چند ساله دارم وبه دلیل افکار بیماریزا هنوز بهش نرسیدم قبل از اومدن به سایت وقتی یکی از نزدیکانم بهش رسید اونقدر خودم رو سرزنش کردم تا چند روز حالم بد بود وبا اینکه هنوز به اون خواسته نرسیدم امسال یکی دیگه از نزدیکانم که به اون خواسته رسید سعی کردم ذهنم رو کنترل کنم وفقط یک روز ذهنم مشغول بود و با اومدن به سایت سعی کردم حالم رو خوب کنم ومرتب به خودم گفتم حس خوب مساوی اتفاقات خوب گفتم تو باورهای درستی نداشتی که نرسیدی به خواستت اما اون باورهای درست داشت وتونست به خواستش برسه.
من کلا باورهام در مورد ثروت وکمی هم سلامتی مشکل داره ومی دونم که خیلی احتیاج به کار کردن هست.
خیلی دلم می خواد کامنتهای دوستان رو در این فایل بخونم وبا باورهای درست آشنا بشم وبدونم چطور تونستن به باور درست برسن.
استاد معمولا زود برای فایلی کامنت نمی گذاشتم اما چون گفتید که اگر باز خورد خوب باشه ادامه می دید فورا کامنت گذاشتم چون خیلی مشتاقم دنباله این موضوعات رو بشنوم.
سعی می کنم کامنت ها رو بخونم ودوباره بنویسم و باورهام رو بشناسم واصلاح کنم.
خدایا شکرت.
استاد متشکرم.
در پناه خدا.
به نام خداوند آفریننده زیبایی ها
سلام ودرود فراوان براستادعزیز ومریم جان نازنین وهمه دوستان الهی درسایت توحیدی عباسمنش
این سوال که استادشما مطرح کردید راخواستم جواب بدهم دیدم خیلی فرق میکنه اون فردی که به موفقیت خاصی رسیده چه نسبتی با من داشته باشه
اگر اون فرد فرزند یاهمسر یا برادر یا خواهرم یا فرزندان خواهریابرادرم باشد بسیار ازموفقیت آنها خوشحال میشوم وتشویق وتحسین میکنم آنها را
همانطور که برای قبولی آنها دردانشگاه وموفقیت تحصیلی وبعد کسب وکار عالی هرکدام ازآنها بسیار شاد شدم وتحسین کردم
ولی درارتباط با همکارانم گاهی پیش میاد که کاری را آنها بهتر ازمن انجام میدهند وتبحر بیشتری دارند من غبطه میخورم که نمیتونم مثل آنها باشم وفکرمی کنم آنها بهتر ازمن دراین قسمت کار عمل میکنند وافسوس میخورم وحتی میروم میپرسم چطور آن کار راانجام دادید وباتوضیح آنها هنوز نتوانستم بخوبی آنها کارم رادریک مورد بخصوص بهتر انجام بدهم ولی ناامید نشدم وبادیدن ویدئو دریوتیوب تلاش میکنم پیشرفت کنم
درمجموع بادیدن موفقیت بقیه انگیزه میگیرم که من هم توانمند هستم وازعهده کارهایم بخوبی برمیام
استاد ارتوضیحات عالی شما سپاسگزارم چون به خودشناسی من کمک میکنه
شادوسلامت وموفق باشید
به نام خدای مهربان
سلام به استاد و دوستان عزیزم
استاد صبح که متوجه شدم این فایل برروی سایت قرار گرفته متعهد شدم که تمام تمرکزم و اولویت ام رو بزارم کار کردن روی این سلسله فایل ها چون چندروزی بود میگفتن با خودم چقدر خوب میشه استاد یک سلسله فایل اماده کنند مثل سلسله فایل الگو های تکرار شونده و من با تمام تمرکزم خودشناسی کنم و تمرین انجام بدم چون تغییر شخصیتی که در من رخ داده خیلی عمل گرا تر شدم و متعهد شدم نسبت به انجام تمرین
همچنین یکسری همزمانی هارو نشونه دیدم تا با تمام تمرکزم روی این فایل کار کنم مثلا امروز دقیقا دو ساله شدن من توی سایت هست که همزمان شد با این فایل و همچنین اولین برف امسال رو هم دیدم امروز و چقدر برام نشونه ایی بود و به خودم گفتم سینا این فایل ها قراره زندگیت رو عوض کنه و من یاد کرفتمکه فارغ از اینکه اون فایل چی هست ظرفی که ما براش آماده میکنیم نشون میده که چقدر نتیجه بگیریم یا نگیریم و من هم طبق این قانون اومدم انتظارات مثبت خودمو از این فایل ها مرور کردم و گفتم قطعا تغییر شخصیتی بنیادین در من رخ میده و چنان ذهنیت قدرتمندی رو قراره بسازم که نتایج زندگیم رو صد ها برابر میکنه قطعا بعد از این سلسله فایل ها من یک آدم دیگه ایی شدم که صد برابر قدرتمند تر از قبل خودم هست و بارها و بارها انتظار خودم رو از این فایل ها گفتم و یک تعهد خیلی خوبی رو حاضر شدم براش بدم و متمرکز پیش برم نسبت به این سلسله فایل ها
الان چندین ساعته که بدون وقفه و با تمرکز لیزری به شدت بالا دارم روی این فایل کار میکنم استاد چنان حجم اگاهی ها و احساس خوب در من در همین اول کاری زیاد شده که دیگه زور زدن نمیخواد مغز من خودش منو مجاب میکنه که بیشتر درمورد این موضوع فکر کنم تمرین برای خودم طراحی کنم و تمرینات رو با دقت انجام بدم
استاد یکی از کارهایی که کردم توی گوگل کیپ خودم یک دسته ایی درست کردم مخصوص فقط همین سلسله فایل ها و توی اون لیست تمرین هارو انحام میدم، ایده هام رو مینویسم، درمورد اگاهی های فایل مینویسم
تمرکز خیلی بالا و تعهد خیلی بالایی رو گذاشتم روی این فایل به طوری که چندوقت پیشا که دوره کشف قوانین رو شروع کردم هم این تعهد جدی رو نداشته که الان دارم میزارم
منظورم از تمرکز اینه که چندین ساعته دارم فقط درمورد این فایل فکر میکنم، مینویسم، تمرین انجام میدم، فایل رو میبینم و ادامه میدم بدون اینکه حتی سرم رو بالا کنم که به چیزای دیگه ایی در حین تمرکزم نگاه کنم و بدون اینکه حتی چیزی بخورم و میبینم این جنس از تمرکز داره چه معجزاتی رو در من رقم میزنه و به خودم تبریک میگم بخاطر این جنس از تمرکز
همین اول کاری استاد جنان تغییری در من در نگرش نسبت به موفقیت افراد رخ داد که حیرت انگیزه انگار عاشق دیدن موفقیت افراد شدم و میخوام فقط و فقط الگو برداری کنم و برای خودم وظیفه نوشتم که برم تا جایی که میتونم نسبت به حوزه کاری خودم برم الگو پیدا کنم و از جنبه ایی بهش توجه کنم که به من احساس خوبی بده احساس امید بده و توی این چند ساعت تمرکزی که گذاشتم برای این فایل قشنگ چند درجه من رو حرفه ایی تر کرد توی دیدن افراد و الهام گرفتن از موفقیت اونها
بیشتر این موضوع رو درک کردم که موفقیت افراد به خودی خود تاثیری در زندگی من نداره و این من هستم که با کانون توجه غالب خودم مشخص میکنم که چه نتیجه ایی موفقیت اون فرد برام داشته باشه و حالا که قانون رو میدونم به چه شکل کار میکنه یاد بگیرم که به نفع خودم از موفقیت افراد استفاده کنم و موفقیت اون هارو برای خودم فرصتی ببینم تا مسیر خودم رو هموار تر کنم
استاد نمیدونید چه پاشنه آشیلی من توی این موضوع داشتم و الان که نگاه میکنم میبینم این جنس تمرکز پیوسته توی مدت زمان کم چقدر احساس من رو بهتر کرده و چقدر خوب شد که رفتم توی دل این موضوع و دارم روش کار میکنم
تمام ترمز های ذهنی که به ذهنم رسید رو برای خودم یادداشت کردم و هنوزم اون لیست داره ادامه پیدا میکنه
وقتی داشتم این فایل رو گوش میدادم استاد شما شاید یک جمله میگفتید اما من حداقل یک ربع درموردش مینوشتم
وای استاد در حین نوشتن و کار کردن روی این دوره یک چیزایی از ته ذهنم در میومد که باور نمیکردم و حیرت زده میشدم که عه اینم توی ذهن من هست یا یادم میومد از اتفاقات وشرایطی توی سال ها قبل که درمورد این موضوع بود و من از موفقیت افراد حالم بد میشد
ده ها و ده ها مثال برای خودم زدم استاد الان تمام فضای فکری من فقط مربوط به همین فایل و آگاهی های همین فایل هست و میدونم چقدر درک همین موضوع میتونه کلی منو موفق تر کنه
من درمورد موفقیت متوجه شدم به دوستان هم سن و سال خودم و مخصوصا اونایی که توی چیزایی که منم میخوام به موفقیت میرسیدن حسم بسیار بد میشد اما به افراد غریبه یا افرادی که یک کارهای متفاوتی انجام میدن که توی ذهن من ربطی به من نداره احساس بدی ندارم.
ته ذهن من موفق شدن افراد دور و ورم باعث میشه که من دیده نشم و به شدت از این موضوع ناراحت میشدم و احساس من رو به شدت برانگیخته میکرد همچنین احساس ناتوانی به من دست داشت
درحین اینکه داشت این چیزا از ذهنم میومد بیرون متوجه این موضوع شدم که من به این دلیل میترسم و حالم بد میشه که احساس ناتوانی بهم دست بده که ته ذهنم واقعا خودم رو ناتوان میدیدم حتی این مثال رو به خودم زدم که: مثلا فکر کن به یک دکتر بگن بی سواد ایا اون ناراحت میشه؟ ایا احساسش برانگیخته میشه؟ نه اون اصلا براش مهم نیست چون میدونه و. به توانایی خودش ایمان داره
حالا فکر کن به یک کسی که واقعا هیچ تحصیلاتی نداره و به خودش باور نداره بگن بی سواد اون چقدر احساسش برانگیخته میشه چقدر حالش بد میشه خب این موضوع توی این مورد هم صدق میکنه
اگر من ته ذهنم باور داشته باشم که از پس هرکاری بر میام یا اگر باور داشته باشم اگر کسی به موفقیت رسیده پس منم میتونم دیگه گفتگو های ذهنی و شرایط احساس ناتوانی بهم نمیده و گفتگو های ذهنی احساس من رو برانگیخته نمیکنه
استاد اینقدر توی همین چندساعت یکسری مسائل از ذهنم دراوردم که واقعا حیرت زده شدم و با این تعهد و. تمرکز دارم یکی یکی روشون کار میکنم احتمالا توی این سلسله از فایل ها علاوه بر اینکه خیلی زیاد برای خودم مینویسم خیلی زیاد هم کامنت بزارم و تمام تمرکزم رو اختصاص میدم به این موضوع
استاد وقتی داشتم تمرین این جلسه رو انجام میدادم وقتی که داشتم اون حالت سوم که چه درس هایی موفقیت افراد برای من داره و چطوری میتونه الهام بخش من باشه رو جواب میدادم، اینقدر احساسم خوب شد از موفقیت اون افراد که فقط دوست داشتم اینجا کنارم باشن و با ذوق و شوق ازشون سوال بکنم تا بیشتر و بیشتر درس یاد بگیرم ازشون
حتی یکی از دوستام که یادمه وقتی که موفقیتش رو میشنیدم حالم بد میشد و وقتی میدیدم توی یک قسمتی شکست خورده خوشحال میشدم (با اینکه خیلی دوسش دارم) اما وقتی که داشتم به اون سوالات جواب میدادم اینقدر خوشحال شدم از موفقیتش که حد نداشت و فقط تحسینش میکردم و چه درس هایی استاد دراوردم از موفقیت افراد نزدیکم
کلی الگو پیدا کردم که چه چیزهایی توی مسیر اصل هست چه چیزهای فرع
دیدم اکثر این افرادی که موفقیت دارن اولویت زندگیشون اون کاری که دارن میکنن بوده و تمام حاشیه هارو حذف کردن
دیدم همه اونها براشون اهمیت این که واقعا به هدفشون برسن خیلی زیاد بوده و این اهمیت رو به خودشون یاداوری میکردند و بازم کلی درس دیگه
کلی باور مناسب رو در من تقویت کرده
استاد احساس میکنم عاشق این شدم که برم الگو برداری کنم از افراد موفق چه افرادی که نزدیک بهم هستند چه افرادی که میتونم ببینم که الان با توجه به اینترنت و این چیزا دیگه هر الگو ایی و هر موفقیتی توی هر سنی که بخوام میتونم پیدا کنم. و چقدر یاد گرفتم که باید توی دیدن موفقیت افراد از چه زاویه ایی به اون نگاه کنیم.
حسادت نورزیدن احساس میکنم تا حد زیادی داره بهبود پیدا میکنه در من و چقدر خوشحالم
استاد من همیشه خودم رو مقایسه با دیگران میکردم و این باعث میشد که اون مسیر خودم رو رها کنم وقتی میدیدم افراد هستند که از من دارن ضعیف تر عمل میکنن بخاطر احساس برتری که بهم دست میداد دیگه حرکتی نمیکردم و وقتی میدیدم که افرادی هستند که قوی تر از من و قدرتمند تر از من از نظر ذهنم هستند ناامید میشدم و کلا از مسیر خارج میشدم
ولی الان حیلی این موضوع برام شفاف شد که مسیر خودم رو بچسبم و موفقیت افراد برای من الهام بخش بشه تا مسیر خودم رو هموار کنم و روز به روز خودمو بهبود بدم و برای خودم ارزش قائل باشم وقتی احساس لیاقت داشته باشم جوری به موفقیت ها نگاه میکنم که این باور رو در من زنده کنه که منم میتونم
استاد من قبلا فرار میکردم از دیدن موفقیت افراد و اشغال هارو میریختم زیر مبل اما الان مشتاقانه میخوام ببینم افراد چه. نو آوری ها و چه ایده هایی رو اجرا کردن، چه الگو ایی برای موفق شدنشون داشتن، تمرکز لیزری شون چطوری بوده و استاد این احساس منو عالی کرده
واقعا ازتون تشکر میکنم ارزش این فایل ها خدا میدونه چقدره! همین یک فایل رو اگر تمرکزی روش بیشتر و بیشتر کار کنم خیلی تحول عظیمی در من رخ میده
اگر یاد بگیرم تمام موفقیت افراد رو ببینم و منم شخصیتی مثل اونها رو بسازم تحسینشون کنم به این دلیل که دارم همواره به موفقیت توجه میکنم (چیزی که میخوام) جهان هم از همون جنس بیشتر و بیشتر وارد زندگیم میکنه
استاد چندین و چند صفحه و هزاران خط درمورد این موضوع نوشتم، فکر کردم، راهکار عملی برای خودم طراحی کردم.
این موضوع رو الان بیشتر درک میکنم که ماییم که خلق میکنیم اتفاقات رو و ماییم که تعیین میکنیم چی رخ بده چی رخ نده وقتی بگم که اتفاقا این موفقیت داره نشون میده که منم میتونم خب دارم همینو خلق میکنم اما اگر بگم این موفقیت فرصت رو از من گرفته بازم همین اتفاق میفته و جهان برای من فرصت کمتر رو به ارمغان میاره
حتی این الگو رو من توی هرچیزی یاد گرفتم استفاده کنم مثلا یکی از کارهایی که کردم برای اینکه این فایل هارو جدی بگیرم اومدم به خودم گفتم که سینا این فایل ها میتونه زندگیت رو عوض کنه تو داری دست میزاری روی پاشنه آشیل خودت پس قطعا اتفاق مثبتی برات میفته،،،
احساس میکنم این گفتگو های ذهنی ظرف منو اماده تر کرد تا بیشتر نتیجه بگیرم
قبلا شاید ته ذهنم میگفتم این فایل رایگانه و اونقدر ارزش نداره و برای همینم جوری ازشون استفاده نمیکردم تا بهم نتیجه بده
استاد چقدر خوشحالم که دارم اینقدر متعهدانه پیش میرم، خودم و تشویق میکنم و. تحسین میکنم تا بیشتر توی این مسیر بمونم
به این سلسله فایل ها به چشم یک دوره عملی کامل نگاه میکنم که میخواد از من شخصیتی بسازه، از من ذهنیت قدرتمندی بسازه که زندگیش رو اونجوری که میخواد خلق کنه
و میخوام با تمرکز لیزری پیوسته و انجام تمرینات به شکلی که نتیجه برای من به وجود بیاره متعهد این فایل هارو ادامه بدم
هرچقدر بیشتر و بیشتر این تمرکز رو ادامه میدم میبینم که چه ایده هایی برام من میاد تا بیشتر و بیشتر اصل رو در زندگیم اجرای کنم و خوشحالم و این احساس خوب نشونه اینه که اتفاقات عالی رو رقم برام میزنه.
چه خودشناسی فوق العاده ایی قراره داشته باشیم همه باهم مشتاقانه تمرکز میزارم بازم اگر موضوعی رو متوجه شدم بازخوردی رو گرفتم بدون مقاومت دوست دارم کامنت بزارم و کامنت های دوستان رو بخونم و لذت ببرم از نتایجشون
خوبیش اینه که الان که نتایج و موفقیت بچه هارو میخوام بخونم دیگه یادگرفتم تحسین کنم و برام الهام بخش باشه پس عاشقانه اونهارو میخونم و مسیر خودم رو هموار تر میکنم و بارها اونهارپ تحسین میکنم
استاد عزیزم بینهایت ازتون سپاسگزارم بخاطر این جنس از اگاهی هایی که با ما به اشتراک میزارین خدا میدونه تا اخر این سلسله فایل ها چه تغییراتی در ما رخ بده استاد من کاملا متعهدانه این مسیر رو با شما پیش میام،،
چقدر ظرفم قراره بزرگ بشه
خدا میدونه چقدر اگاهی های بیشتری هست که بازم قراره بهم گفته بشه و دریافت کنم تازه هنوز اول مسیر اینطوری بوده اگر ادامه بدم واقعا نتایج بینظیره
استاد قبلا من تمرین هارو ازشون فرار میکردم و اصلا حوصله سوال های خودشناسی رو نداشتم اما بعد متوجه شدم که بعد از یک ربع بیست دقیقه تمرکز گذاشتن روی تمرین، وقتی که میفتیم توی مومنتوم اصلا این ذهن خودش کنجکاو میشه بیشتر تمرین انجام بده و دقیقت برای من همینطوریه به نوعی که الان دوست دارم بارها و بارها دوباره به سوالات جواب بدم و فکر کنم و تعمل کنم.
حتی دلم نمیاد از اتاقم برم بیرون که این روند پیوسته و این حجم از افکار رو قطع کنم و اینقدر خوشحالم که این جنس از تمرکز رو دارم که حد نداره
این کامنت رو هم دارم با تمرکز بدون وقفه مینویسم و حتی یک وقفه کوچولو هم در اون ایجاد نکردم چون میدونم وقتی وقفه ایجاد میشه خیلی باید سعی کنیم برگردیم به اون فضای تمرکزی که در اون قرار داشتیم
خدایاا شکرتتت
سعی میکنم همیشه یادم بمونه و مرور کنم انتظارات مثبتی که از این فایل ها دارم و با اون انتظارات مثبت انرژی بگیرم برای تعهد و تمرکز بیشتر استاد من که واقعا همون جنس از تعهد رو دارم که شما درمورد اش صحبت کردید حتی قبل از اینکه شما بگین من همین تصمیم رو داشتم و قبلش جوری زندگیم رو برنامه ریزی کردم که اولویت بالای من این فایل ها باشه
وای چه تعامل فوق العاده ایی قراره داشته باشیم.
احساس میکنم یکسری ترمز های ذهنیم کمرنگ تر شده و سبک تر شدم و خوشحالم از این بابت
خوشبختانه ذهن خلاق من خودش کلی تمرین برای خودش طراحی میکنه و این موضوع کمکم میکنه این اموزه هارو در عمل در زندگی خودم استفاده کنم.
خداروشکر دیگه توی الگو برداری فقط برروی امکان پذیری و درس های مسیر تمرکز میکنم و این باور برای من شرایطی رو ایجاد میکنه که واقعا اون اتفاقات رخ بده چون منم که خلق میکنم
خدا میدونه چقدر بیشتر و بیشتر بعد از انجام تمرینات خلق کنندگی خودم رو باور کنم و ازش بیشتر استفاده کنم
دیگه فقط منتظرم یک موفقیتی رخ بده و تاجایی که میتونم برای خودم الهام بخشش کنم فقط دوست دارم نتیجه هارو بخونم و اون هارو فرصتی ببینم تا احساس توانمندی خودم و باور های خودم رو تقویت کنم
استاد ازتون بینهایت ممنونم
من برم بازم روی این موضوع با عشق کار کنم
اگر موردی بود باز کامنت میزارم
فقط میخواستم بگم استاد جان من که تعهد دادم و خیلی متمرکز دارم پیش میرم.
خداوند یار و نگهدار هممون در این مسیر زیبا
سلام ودرود دوست خوبم
وااای که چقدر دلم برای کامنت هات تنگ شده بود
دیروز که این فایل رو دیدم وتمرین انجام میدادم با خودم میگفتم کاش سینا هم کامنت بگذاره ودوباره باهم کار کنیم روی این فایل ها. پسر تو فوق العاده هستی. ازت هرروز درس تازه تازه میگیرم. من از وقتی باتو دوست شدم کلی پیشرفت کردم میدونی چرا. چون اصلا از موفقیت هات حسودی نکردم. تحسینت میکردم دلم میخواست ازت الگو بگیرم. یاد بگیرم چطوری تمرین میکنی تامنم برای خودم تمرین درست کنم. از اینکه باهات صحبت میکردم تعهدی درمن به وجود اومد که فقط حرف مفت نزنم عملگرا باشم. نگفتم اون جوان هست وقت بیکار داره میتونه تمرین کنه. من نمیتونم. منم با موقعیت خودم شروع کردم به تمرین انجام دادن. وهرروز عملگراتر شدم. این یک نمونه از تمرین استاد است. اگه روز اول تحسینت نمیکردم وکامنت نمیگذاشتم هرگز اینقدر ظرف وجودم بزرگتر نمیشد.
میدونی یاد گرفتم از هرکسی درس یاد بگیرم. قضاوت نکنم. تحسین کنم ببینم این آدم چی داره تا من یاد بگیرم
دوست خوبم بخاطر وجودت شکرگزار خداهستم
بازم میام مینویسم از تمرینات این فایل
مرجان عزیزممم سلاام
دوست عزیز من
من کامنت هات رو همیشه میخونم توی کشف قوانین دختر تو بینظیریییی عاشقتمممم
ببین یعنی اگر من از همون اول خیلی زیاد تحسینت میکردم الان که روی این فایل دارم کار میکنم صد برابررر شده اینقدر تو فوق العاده ایی چقدر شخصیت واقعا جالبی داری که اینقدر تحسین منو برانگیخته کرده
مرجان جانم کامنت هام بهت همش دیشب فکر کنم منتشر شد. و زیادم بودن اتفاقا و الان دارم اینجا برات مینویسم
چون روی این سلسله فایل ها وقتی کامنت میزاریم زودتر منتشر میشه
وای این سلسله فایل ها هنوز قسمت اولشیم چهه تحولی مرجان در من به وجود اورده روز به روز درکم رو داره از قوانین بیشتر میکنه روز به روز درکم از اینکه ماییم که به اتفاقات شکل میدیم بیشتر میشه
واییی مرجااان وقتی که شروع کردم به تحسین کردن و رفتم چندتا از بچه های سایت رو پیدا کردم و تحسینشون کردم. اصلا من یک ادم دیگه ایی شدم قشنگ احساس میکنم داره میره این تحسین کردن توی شخصیتم بعد دیدم چه تاثیر بینظیری داره میزاره روی احساس لیاقتم و نکته جالبش میدونی چی بود هرچقدر یاد میگیرفتم دیگران رو خیلی زیاد تحسین کنم باز خودم خودمو بیشتر میتونستم تحسین کنم
چقدرر خوبه این جلسه میدونی یک چیزای ریزی بعضی وقتا پیدا میکنم در خودم و میبینم چقدر خوشحال میشم روش کار کنم.
مرجان جان یادته درمورد قضاوت کردن خودم با دیگران توی یکی از کامنت های کشف قوانین بهت گفتم؟
با این سلسله فایل اینقدر تمرکزی رفتم تو دلش و چقدر شخصیتم خوب شده چقدر خوشحال شدم
دیدم چه درس هایی میتونستم از ادم های اطرافم افراد موفق بگیرم
چقدر شخصیت خودم قدرتمند شده
به قول استاد ذهنیت قدرتمند کننده رو دارم در خودم میسازم
مرجان جون اینقدرر کیف میکنم وقتی که اینقدر قشنگ با خودت صحبت میکنی خودتو تحسین میکنی که واقعا دمت گرم دختر
حتی من وقتی که سعی کردم عادت کنم به تحسین کردن (که واقعا چقدر لذت بخش بود) دیدم دیگه به تحسین دیگران نسبت به خودم اصلا مقاومتی ندارم
درحین اینکه داشتم بچه های سایت رو تحسین میکردم یکی یک درس خیلی جالبی نوشته بود درمورد احساس لیاقت اونم این بود که:من قبلا ارزشمندی خودم رو به میزان کاری که کردم ربط میدادم اما الان میفهمم که همینکه من امروز در جهان حضور پیدا کزدم ارزشمنده چقدر این به من کمک کرد منم قبلا فکر میکردم اگر. یک روزی زیاد کاری انجام داده باشم ارزشمند ترم و باعث میشد روزای دیگه هنگام تمرین شب اونقدر احساس رضایت نکنم اما الان هرشب با حسی سرشار از احساس رضایت میخوابم
خیلییی حالم خوبه مرجان
چه نکته قشنگی رو گفتی درمورد اینکه تو عمل گرایی منو تحسین کردی پس در تو هم به وجود اومد
دقیقا این همون چیزی هست که من بهش رسیدم و خب وقتی داستان اینه چرا بمبارون نکنم خودم رو با تحسین کردن افراد اخه بحث اینه تحسین من یا حسادت من که فرقی به حال اون نمیکنه فقط داره خودم رو میسازه ما حتی از یکی منتفر هم باشیم نه با حسادت میتونیم اونو تخریب کنیم و نه با تحسین میتونیم اونو قدرتمند تر کنیم ما فقط داریم تاثیرش رو روی خودمون میبینیم
مرجان توی همین دو سه روز احساس میکنم عاشق آدم ها شدم
مرجان عزیزم بازم برات مینویسم
تو هم زیادددد برام بنویس من اگر هم توی زمانِ تمرکزی باشم وقتی توی تایم استراحت کامنت هات رو میخونم انرژی میگیرم تمرکزم رو حفظ کنم پس برام تا میتونی بنویس عزیزم
بازم برات مینویسم
توی همین سلسله فایل ها وقتی بنویسی برام زودتر منتشر میشه منم باعشق میخونم
چقدر میتونیم باهم بیشتر کار کنیم و صحبت کنیم مخصوصا درمورد احساس لیاقت و فراوانی
چقدررر بچه ها خوب دارن روی این سلسله فایل کار میکنن عاشق همشونم
اینقدر چیزایی که میتونم ازت تحسین کنم زیاده که واقعا باید ساعت ها بنویسم مرجان جان فقط اینو بگم که:
تو بییینظیرییییی مرجان عزیزم:)
سلام دوست خوبم
چقدر از خوندن کامنت هات خوشحال وشکرگزارمیشم
امروز تایم بعدازظهرم 3تا 4 توی کشف قوانین برات کامنت گذاشتم .دوباره نقطه آبی دیدم. اومدم اینجا کامنتت راخوندم وحیفم اومد اینجا جواب ندم. پس یه نیم ساعت تایم میگدارم برات مینویسم.
هربار کامنت نوشتن وخوندن
کامنت ها باعث شده بزرگتر بشم. میدونی. منم این یک ساعت تمرکزی کامنت نوشتم. تحسینت کردم.
سینای عزیزم. افرین برتو پسر
تو لایق بهترین ها هستی وقتی داری اینجوری روی خودت کار میکنی.
ممنون بخاطر 3تا کامنتی کع برام فرستادی. دوتا رو خوندم. سومی رو وقت نکردم چون باید زمانی بخونم که بتونم درک کنم تمرین برا خودم درست کنم.
ازت یاد گرفتم. من باید باخوندن یه کامنت. نتیجه ببینم. مثل روزنامه نخونم ورد بشم
میدونی برای خودم. زمانم ارزش قایلم. سعی میکنم بهترین بهره وری رو ببرم.
سینای عزیزم. تحسینت میکنم. میدونی باهمه وجودم بهت میگم افرین. افرین ازاین همه تعهد. تمرکز.
خیلی تحسینت کردم ک سحر خیز شدی. افرین. که اینقدر روی خودت کار میکنی
میدونی ما هرروز شاید بارها وبارها داریم قضاوت میکنیم. مقایسه میکنیم خودمون را. وحالا که میآییم اگاهانه بجای مقایسه تحسین میکنیم باور میکنم اگه برای یکی شده منم میتونم. ببین چه پیشرفتی میکنیم
مثلا من بارها. به خودم میگم. افرین به سینا اینقدر تمرکز داره. این حد روی قوانین مسلط شده وداره کار میکنه. اگه اون تونسته منم میتونم. این برام میشه انگیزه. هدف. منم میام بیشتر روی خودم کار میکنم.
هم به خودم افتخار میکنم که عمل کردم هم به تو که داری عمل میکنی.
سینا جااان من وتو با هیچ انسان دیگه ای فرقی نداریم. سیستم عصبی ما یکی هست. خدای ماهم یکی هست. اگه اون تونسته. ماهم میتونیم. فقط باید روی خودمون کار کنین وبخدا اعتماد کنیم.
من وقتی تو خیابون ماشین های مدل بالا میبینم به خودم میگم مرجان خدابرات منو باز کرده. ببینی. از هرکدوم پسندت شد تایید کنی تحسین کنی تا بیاد تو زندگیت
من خودم خالق شرایطم هستم. یه روزی تاخوداگاه حسادت کردم. تو ذهنم قصاوت کردم. ثروتمندان را آدم های بدی دیدم. ولی الا ن میام اگاهانه تحسین میکنم.
میدونی مهمترین اصل. توحیده من اگه بیام باورهای توحیدی بسازم که خدا عادل هست. خدامیتونه به من هم ثروت نعمت وسلامتی وروابط عاشقانه بده دیگه آرامم. حسادتی نیست
مگه چی میخوام که خدانتونه بهم بده. هرچی میخوام تو ی قرآنش برام مثل زده
عشق میخوام. یوسف وزلیخا
سلامتی. ایوب
ایمان .ابراهیم
ثروت سلیمان یوسف
فرزند صالح .زکریا.
دوست خوب .موسی وهارون
خدامیگه ببین همه ی اینا رو من به بنده اام دادم وبعدشم گفتم برام اسونه. نه یکبار انجام بدم ودیگه نتونم. من خدام. بی نهایت بار دیگه با بی نهایت روش میتونم انجام بدم.
خدایا ایمانت رو درقلبم بیشتر کن. خدایا خودت هدایتم کن
ممنون که برام نوشتی.
منتظر کامنت های جدیدت هستم باعشق میخونم وتو زندگی عمل میکنم
دوستت دارم
به نام خدای مهربان
سلام عزیزم
دوست خوبم مرسی که برام نوشتی و خیلی زود کامنت ات به دستم رسید و چقدر خوشحالم
خیلی جالبه من توی یک کامنتم توی کشف قوانین به تو از خدا خواستم که شرایطی رو به وجود بیاره تا بیشتر روی لیاقت و فراوانی با تو کار کنم و بیشتز باهم صحبت کنیم و بهت هم گفتم ما میتونیم مرجان همینطوری که عمل گرایی و بهبود گرایی مون رو اینقدر زیاد کردیم همینطوری احساس لیاقت و باور فراوانی رو در خودمون هم ایجاد کنیم و بترکونیم دیگه
ما انسان ها برابریم
مرجان جان چقدر این باور حرف توش داره و چقدر میخوام مثال های زیادی رو برای خودم توی ذهنم مرور کنم که این رو تایید میکنه و خیلی واقعا باور فوق العاده بینظیری هست
میدونی ترکیب این باور با تحسین کردن ادم ها بینظیره من اینو توی این چند روزه متوجهش شدم که وقتی من خیلی زیاد تحسین میکنم یکی رو و توی ذهنم باور دارم که برابر هستیم این مثل این میمونه با هربار تحسین کردن اون دارم خودم و انسان بودنم و توانایی های که دارم رو هم تحسین میکنم و چقدر این باور کمکم کرد تا توی این موضوع تحسین کردن بهتر عمل کنم مرجان واقعا خیلیی تغییر کردم
خیلی دوست داشتم یک همچین فضایی به وجود بیاد تا من اینطوری روی خودم کار کنم و انرژی بچه ها و فایل هارو دریافت کنم و همینطوری با یکسری سلسله فایل برم جلو و الان خیلی این موضوع برام جذاب هست
مرجان این احساس لیاقتی که داره از تحسین انسان ها در من تقویت میشه بینظیره.
من یک کامنتی یادمه چندین ماه پیش از یک دوستی خوندم خیلی برام جالب بود ایشون میگفت همه ما برابریم همینطوری که چینی ها(یا..) تونستن توی ریاضی اینقدر خوب باشن منم میتونم، همه ما انسان ها برابریم فقط در نوع نگرش و توجه و باور متفاوت هستیم که منجر به نتیجه شده خب پس اگر اون توی ریاضی خوبه منم میتونم بعد اومده بود توی ریاضی به ذهنش ورودی داده بود و علاقه ایجاد کرده بود و اتفاقا میگفت ریاضیم. قبلا اصلا خوب نبوده اما رتبه یک نمیدونم کجا شده بود در همون رشته ریاضی
میخوام بگم حتی اینجور جاها هم کمکمون میکنه این باور،،
حتی توی مهارت هامون
فکر کن یکی یک مهارت خیلی خاصی داره تو میای طبق این فرمول استفاده میکنی یعنی
1.باور داری که انسان ها همه برابر هستند
2.تحسین میکنی خیلی زیاد اون فرد و “و ازش درس میگیری، باور هات رو تقویت میکنی از مسیرش بهره میگیری کانون توجه اونو کپی میکنی (مثل ورودی های ریاضی که توی مثال بالا گفتم)”
و بوم! تو خلقش میکنی
ما انرژی رو داریم شکل میدیم ما با تحسین کردن اونم به میزانی که شدت اش بیشتر باشه داریم مسیر خودمون رو شکل میدیم که هموار باشه یا سنگلاخی
و واقعا هم همینه ها! وقتی من میتونم ذهنیتم رو تغیی بدم و باور تورو بسازم تو میتونی ذهنیتت رو تغییر بدی و باور منو بسازی پس یعنی ما یکی هستیم ما برابریم این مفهوم سیستم عصبی یکسان هست
وقتی من میتونم باور اینو بسازم که من توی ریاضی عالی هستم با دیدن پیشرفت هام، با دادن ورودی، و… خب این ریاضی عالی در من ساخته میشه
این کامنت دقیقا همزمان شد با یک داستان که من داشتم درموردش میخوندم همین الان
-خواهران پولگار-
پدر خانواده این باور رو داشته که استعداد اصلا وجود نداره نخبه ها به دنیا نمیان بلکه به وجود میان بعد فکر کن اینقدر اینو قبول داشته که میخواسته تستش کنه میره یک ازدواجی رو میکنه که خانم هم پایه باشه برای اینکار که اقا ما میخوایم نخبه بسازیم از بچه هامون خانم هم میگه اوکی…
خب پدر خانواده میگه شطرنج موضوع خوبیه که انتخاب کنیم تا بچه هامون رو نخبه کنیم
میاد چیکار میکنه؟
تمام دیوار های اتاق هارو عکس شطرنج باز های قهار میکنه، خونه پر از کتاب های شطرنج میشه عملا کل ورودی های بچه ها رو شطرنج میکنه
سه تا دختر بدنیا میاره
و عملا این دختر ها زندگیشون وقف اون کار شده بود یعنی شطرنج
و رکورد های کل دنیا رو جا به جا کردن اینقدر فوق العاده بودن و این داستان هم فانتزی نیست کاملا واقعیه میتونی سرچ کنی
میدونی میخوام بگم سیستم عصبی ما اینطوریه ما همه یکی هستیم فقط ورودی هامون، باور هامون، کانون توجهمون فرق میکنه و خبر خوب! میتونم تغییرشون بدم همون چیزی که استاد توی چنددقیقه اول این فایل گفتند و تماو تلاششون اینه که باور کنیم
حالا من مثال شطرنج رو زدم اما مثلا من میخوام از لحاظ روابط رشد کنم خب،، اگر تمام ذهنم رو بمبارون کنم از باور های مناسب، تمام ذهنم زو بزارم روی توجه مناسب به افراد منم همون رابطه و… منم همون رابطه ایی که افراد موفق و تحسین برانگیزم تجربه کردن رو تجربه میکنم
یکی از راههایی که میتونیم تبدیل به اون چیزی که میخوایم بشیم همین تحسین کردنه
بازم میگم این تحسین یا حسادت من که فرقی نمیکنه برای طرف فقط مسیر خودمو هموار میکنه سرعت منو بیشتر میکنه پس دیگه مقاومتی ندارم
مرجان تو خیلی خانم خوش فکری هستی افرین بهت
من مرجان یک طوری این قضاوت نکردن خودم با دیگران رو دارم حل میکنم که واقعا لذت میبرم حیلی کم رنگ شده به قول استاد باورم نمیشه من اون ادم بودم امیدوارم یادم نشه چه آدمی بودم تا همیشه با یادآوری پیشرفت هام فرکانس پیشرفت رو بفرستم
دوست خوبم کامنت برام توی همین صفحات سلسله فایل ها بفرست اینطوری میتونیم بیشتر باهم درمورد احساس لیاقت و همین فایل ها صحبت کنیم چون کامنت هاش زود منتشر میشه و چقدر قراره اتفاقات عالی بیفته
مرجان جان توی فضای فکری عمیقی بودم ولی دوست داشتم پاسخ بدم به کامنتت و اینارو بگم
مرسی که اینقدر قشنگ مینویسی و مرسی که اینقدر فوق العاده ایی
دوستت دارم خیلیی زیاد واقعا بعضی وقتا به خودم میام میگم من یک همچین دوستایی دارم خیلی حسم خوب میشه
فتبارک الله احسن الخالقین
سلام استاد عزیزم
خدارو سپاسگزارم به هر نحوی شده برای رسیدن به خواسته هام هر آنچه لازم هست روبرایم مهیا میکنه مث همین سلسله فایل ها
خب میریم سراغ سوال و جواب ها
جالبه حالا امیدوارم درست باشه استنباطم ولی استاد لطفا هر خطایی در نظرتم هست رو در جلسه بعدی بیان بفرما و برای من و بقیه عزیزان مسیر درست رو بیان بفرمایید
من خیلی وقته وقتی خبر موفقیت هر کسی رو بشنوم زیاد دچار اعصاب خوردی و ناراحتی نمیشم یجورایی میدونم اگر بد خواهی کنم خودمم بهش نمیرسم و هیچ آسیبی هم نمیتوم به اون شخص خاص برسونم پس صلاح بر این میدونم ازش ایده بگیرم و خیلی بخواد بهم فشار بیاد میگم وقتی اون تونسته من چرا نتونم و هی دنبال دلیل میکردم حتی کوچیک که برای خودم منطقی ش کنم که منم میتونم
البته ذهنم میگه این حسادت هست ولی خب بعدش میام مبببنم اگر حسادت باشه که دنباله نمیشم و دنبال تلاش و هدایت خواستن با حال خوب از خدا نیستم چون میدونم بد حالی منو بیشتر دور میکنه
دیگه نهایت فشار بخواد بهم برسه که خیلی کم پیش میاد البته قدیم ها خیلی اینجوری میشدم ولی الان شکر خدا کم شده خلاصه نهایتا ب اون شخص و موفقیتش فکر نمیکنم تا دچار بحران نشم
من ب اختصار اول اسمشون یا فامیلی رو مینویسم
ف؛وقتی قبول شد برای استخدامی در حد میلی ثانیه گفتم کاشکی منم اینجوری موفق میشدم وبعدش خیلی خوشحال شدم چون میدیدمچقدر دوس داره به هدفش برسه،،،خب چیزی که میتونه برای من انگیزه باشه این هست که واقعا رها بود البته تلاشش روکزده بود ولی رسما بدون هیچ پیش زمینه از موفق شدن رفت سر جلسه و مصاحبه هم کلا ب زور بقیه رفت امیدی بهش نداشت یعنی وابسته نبود ولی چیزی ک هست عمرمان برای استخدامی دیگه هم شکرت کرد و جالبه با وجود تلاش زیاد رد شد و در همون روزی که جواب مردودیش اومد ب اصرار بقیه برای این کار رفت مصاحبه و قبول شد
من میگم وقتی از خدا چیزی بخوایم و از داشتنش لذت ببریم و بسپاریم بخودش خدا به هر نحوی شده ماروبه اون نعمت میرسونه یعنی روزی از ما رد نمیشه حتی اگر خواب باشیم
ف؛خب ایشونم استخدامی قبول شدند خبرش فقط در این حد ک کاشکی منم قبول شم بود ولی چیزی که هست قبل قبول شدنش به خدا وصل بود شدید و بعدا فهمیدم تصویر سازی هم کرده یعنی پاسخ سبز کارنامه قبولی رو برای خودش تو گوشی همیشه نگاه میکرده
و از موفقیتش تا لحظه آخر ب هیشکی چیزی نگفت ولی مدام میگفت امسال سال موفقیت همه ماها. هست
ر؛ایشونم قبولی در کار با شنیدنش خوشحال شدم و بازم گفتم کاشی منم قبول شم ولی در کلا برای هر سه تاشون گفتم بهتر قبول شدن چون دیگه ذغدغه ندارم بگم من قبول شدم بقیه هنوز در راهن و البته میگفتمدیگه حسرت نمیخورن اینو ی حکمتی دونستم که حالا نوبته منه به شغل و درآمدی بسیار راحت و پر پول برسم
خب دلیل موفقیت ر بنظرم وابسته ب قبولی ش نشد و قبل جواب رفت ی کار آزاد راه اندازهی کرد البته من از ذهنش خبر ندارم ولی خب اینجور نشون داد
دوست های دوران دانشجوییم رو وقتی شدنیم اکثرا رفتن خارج اولش گفتم عجب جا موندم از قافله و خلاصه همش با دوستم مسخره بازی دراوردیمکه ب جایی نرسیدیم ولی سریعا دنبال راهکار بودم که. حالا که اونا تونستن منم میتونم تازه برام هیجان انگیز تر بود وقتی کسایی رو شنیدم رفت خارج ک اصلا بهشون نمیخورد وبیشتر امیدوار تر شدم
گ،با اینکه دانشجو دکتری هستم ولی خیلی وقته ولی کردم دیگه اعصابم نکشید نمیدونمهر بار ب مدت چند سال لحظه امتحان دادن برا من مساله پیش میومد ک مرخصی بگیرم خلاصه گذاشتم کنار ولی وقتی فهمیدم داره تموم میکنه دکترا ش رو حسرت خوردم ک من کاری از پیش نبردم و جا موندم و صعیفم ولی الان میگم حالا که اینجا نتونستم بجایی برسونمش دکتری رو خارج میگرم که حداقل ارزش داشته باشه بعدا بگم اینقدر طول کشید
ف؛دکتری قبول شده و بعد یکسال و خورده ای خبرش رو داد وقتی فهمیدم دوباره گفتم جا موندم و همه زدن جلوم با اینکه من پنج شش سال پیش ورود کردم ولی هنوز هیچی ب هیچی! خب بازم یکی از عوامل موفقیتش سکوتش بود و هیچکسی رو خبر ندار نکرد جالب بود ولی میگم میشه منم ب موفقیت برسم حتی در این سن و سال برای تمام این موارد وخیلی های دیگه انگیزه ک میگیرم ب این اساسه که حالا ک خیلی ها با وجود سن بالا استخدامی رسمی شدن و کلی پیشرفت میکنن منم میتونم و هنوز دیر نیست هنوز میشه منم برم خارج تازه موقعیت من خیلی بهتره هم با همسر و بچه میرم هم اینکه درس و کار انجام میدم اصلا همه اینکار رومیکنن ک ب آرامش برسن خب من دارمش پول رو دارم شکر خدا وداره بیشتر و بیشتر میشه من تشکیل خونواده دادم و از خیلی از دوستام جلو ترم تازه بچه هم دارم پس هنوز دیر نیست برای موفق شدن
بنظر خودم تحت هر شرایطی باوری که میتونه منو به حال خوب برسونه این هست که اگر خواسته ای رو دارم باید تحسین کنم تا بتونم خلقش کنم
خدایا شکرت برای همچین مکانی قطعا ب جاهای خوبی خواهم رسید
خدایا شکرت برای همسر و فرزند عزیزم
خدایا شکرت وکیلم هستی و تحت هر شرایطی به من خیر و منفعت میرسونی
خدایا شکرت در بهترین زمان دربهترین مکان قرار دارم
در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم
سلام خدمت استاد عباس منش ودوستان عزیز، اولی موفقیت برادرم که داخل یک شرکت ساختمان سازی کار میکرد که اونجا انباردار اون شرکت بود، نسبت بکاری که انجام داده بود ازنظرخودش حقوق کمی بهش میدادن که طبق اداره کاربود وبیمه هم داشت خلاصه بعداز پنج شیش سالی تصمیم گرفت از اون شرکت رفت بیرون و اومد یه زمینی که قبلا خریده بود فروخت و خلاصه یه مغازه درب وپنجره فروشی راه اندازی کردخلاصه بعد از چندسالی واقعا باتلاش وجابه جا کردن مغازه ها به رشد خوبی رسید که الان دارای سه نمایندگی درسه شهر استان خوزستان دارد که خداروشکر من واقعا خیلی خوشحالم و همیشه آرزوی موفقیت های بیشتری رابراش دارم.
و دومین فرد موفق هم پسر عمویی که دارای سه دختر بودوشرایط بسیار بسیار بدی وسختی روتجربه کرد، اون هم بلاخره بعد از حداقل 20سال شایدم بیشتر یه معتادی بسیار بد ترک کرد البته با کمک پدرش بعداز تلاش های فراوان، که بازم اگه آدم خودش تصمیم نگیره ترک کنه تمام دنیا نمیتوته ترکش بدن، خلاصه از باباش پولی قرض میگیره وبا خرید 30تا کندو زنبوز عسل شروع به زنبورداری میکنه والان بعداز چند سال هم صاحب ماشین خوب ویه خانه خوب شده خلاصه یه زندگی متوسط روبه بالایی رو داره تجربه مینکه وخدابهش هم یه پسر بعداز مدت ها که آرزوش بود به فرزنداش اضافه کرده و من واقعا از این بابت بسیارخوشحالم وخدارو شکر میکنم که به این روز رسیده. خلاصه افردا زیادی سراغ دارم که اگه بخام بگم که واقعا زندگی هاشون عوض شده ولی دیگه خلاصه کردم.
من درسی که از این افراد گرفتم ترس نداشتن و حرکت کردن هستش چنین افرادی خیلی توکل وایمان بیشتری به خدای خودش دارن و واقعا اینارو باید تحسین کرد.
من خودم هم ازافردای بودم که واقعا من شرایطم بد بود روزی 200 تومان تازه اگه کاری گیرم میومد میرفتم کارگری خلاصه درامد خیلی کمی داشتم، خیلی هم اهل ریسک بودم سه یا چهار تا هم کار راه اندازی کردم ولی بعداز چند ماهی جمع می شد بخاطر باور های منفی که داشتم
ولی واقعا از وقتی با سایت استاد عباس منش آشنا شدم باورم خیلی بهتر شدن که واقعا این زندگی که دارم رو مدیون استاد عباس منش هستم من با از استفاده از فایل های رایگان بینظیر استادکه استفاده کردم زندگیم خیلی بهتر شده من رفتم یه چند سالی لوله کشی کردم ویاد گرفتم، خداروشکر الان خودم لوله کشی میکنم و دارمدم حداقل 5 برابر کارگری شده
خلاصه هروقت روی خودم کار مینکم اوضام خیلی روبه بهتر شدن هستش اما متاسفانه واقعا با اینکه می دونم خودم شرایطو دارم خلق می کنم زود فراموش میکنم و تمرکزم میره روی همین زندگی روزمره خلاصه همش رو به پایین وبالا هستم شاید یکی از دلیلش هم همین باشد دوست دارم خیلی زود به خواسته هام برسم یکم کار میکنم رو خودم دوباره بخودی خود یادم میره قانون چیه الان واقعا دوست دارم بتونم باتعهد ادامه بدم به یاری خدای بزرگ. ممنونم از استاد بزرگ که واقعا برای عوض کردن زندگی ما چه تلاشی هایی که نمیکنه واقعا ازتون سپاس گذارم.
با سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
با توجه به سوال این قسمت
من آنقدر خوشحال میشم از موفقیت اون دوست عزیز و اولا خداروشکر میکنم که دنیا هر روز آدم های فوقالعاده رو داره به خواسته ها و موفقیت میرسونه و برای اون عزیزی که به اون موفقیت رسیده آرزوی موفقیت های بیشتر میکنم
حتما با یک گل یا شیرینی حضورا میرم و بهش تبریک میگم
دوما اینکه من دارم به موفقیت توجه میکنم و قطعا اتفاق هایی از جنس موفقیت رو دارم جذب میکنم
برای همه خوب میخوام تا خوبی نصیب خودم بشه
قبلا اینجوری نبودم ولی به لطف خدا و آموزش های استاد عزیزم به این نگرش رسیدم و با این نگرش زندگی کردم و دنیای من از این موضوع عوض شد
انقدر به آدم های موفق توجه میکنم و تحسین شون میکنم تا به موفقیت های بیشتر برسم مصداق آیه تصدق بالحسنی
برای همتون آرزوی موفقیت میکنم
و خداوند رو سپاس گزارم که مسیر زندگیم به سمت این خانوداه دوست داشتنی عوض شد
الهی صد هزار مرتبه شکر
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته ودوستان خوب سایت عباسمنش…..
چندروزی بود داشتم خودم به این موضوع توجه میکردم وباخودم باورهای مناسب این موضوع رو میساختم وفکر میکردم ….
چقدر زیبا خداوند این موضوع رو به زبان استاد جاری کرد انگار که باید بیام ویاتوجه وتمرکز بیشتر روش کارکنم .خوب خیلیم عالی خدایا ازت سپاسگزارم و همچنین از شما استاد عزیزم ……
سوال …..
اگر یکی از دوستان و نزدیکان شمابه موفقیت قابل توجهی برسد شما چه احساسی درباره موفقیت آن فردداری؟
جواب اینه که تولحظه اول یه کم حالت شوکه وبعد یه مقدار حسادت وقبطه میکنم ….
ولی سعی میکنم تواون احساس نمونم …..
قبل آشنایی با این قوانین ومباحث ….
یکی از نزدیکان اگه توی کارش توی زندگیش روابطش توی درآمدش به یه موفقیتی میرسید …
به شدت احساس نامیدی وناتوانی وبی عرضگی توخودم میکردم …
درحدی که باعث میشد کلا ازخودم ناامید بشم ….
مثلاً وقتی یکی از نزدیکان رو توی روابط با همسرش بااطرافیانش اونقدر شاد و خوشحال وخوب میدیدم .واگر اون شخص خانم بود میگفتم ببین چون از من خوشگلتره همه دوسش دارن …
وباخودم فکرمی کردم عامل داشتن روابط خوبش
زیبایی اونه …
شاید اصلا اونقدر ها زیبا هم نبود ولی اینجوری توذهنم جاافتاده بود .نمیدونم چرا …..
ویا اگه یکی از افراد نزدیکم تو شرایط کاری موفق میشد باخودم میگفتم اون از من بهتره وکارهایی که بلده ازمن خیلی بیشتره هرچقدرم بخوام به اون برسم که توکارم بهتر باشم ولی مثل اون نمیشم هم خوش شانسه وهم خیلی توانمند تر وباهوش تر ازمنه ….
یا اگه یکی از افراد نزدیکمون یه ماشین جدید میخرید …..
من توخودم احساس بی لیاقتی میکردم و میگفتم ببین من هیچ وقت نمیتونم یه ماشین مدل پایین حتی برای خودم بخرم چه برسه به این مدل ماشین …
چون پول درآوردن خیلی سخته…. اون چون فلان حرفه رو داره وخوب ازش پول درمیاره واقعا خوش شانسه من که این حرفه رو بلد نیستم …….
ولی العان واقعا دیگه به این شکل فکر نمیکنم
نه اینکه این فکرها به ذهنم نمیاد نه بازم میاد ولی خدا رو شکر میکنم که العان میتونم او موفقیت خودم ..اون توانمندی خودمو ببینم …ویه جور بهتری فکر کنم …..
مثلاً همین دیروز داشتم یکی ازنزدیکانم رو که خیلی خانم موفقی بود هم توی روابط هم توی کارش هم توی شخصیت خودش میدیدم البته عکس پروفایل ایشون رو ……
اول همینکه عکسش رو دیدم یه حس خیلی عصبانیتی بهم دست داد و ذهنم تمام اون اتفاقات گذشته ی بین مارو آورد دوباره توذهنم …..
یه لحظه به خودم آمدم گفتم العان این فکرها چه کمکی بهم میکنه …..
این ذهن من همش میخواد بدترین حالت یه موضوع یه اتفاق ازگذشته رو برام به تصویر بکشه بزار بکشه من بهش توجه نمیکنم
یه کم واقعا اولش مقاومت داشتم واقعا یه کم ..
بعدش آمدم به نکات مثبتش توجه کردم و خیلی زیاد تحسینش کردم وباخودم گفتم همین احساس تحسین به خودم برمیگرده …
چون وجهی ازوجودش رو تحسین میکنم که خودم دوست دارم باشم ..ووقتی به رفتاروکارهاش فکرکردن دیدم چقدر این آدم توحیدی ترارمن بود توگذشته ویاحتی العان چون من العان چند سالی هست ازش خبر ندارم ولی تواون زمان واقعا باورهای خوبی داشت واینوبه خودم گفتم مریم هرکس هرجایی هست جای درستش هست تواین دنیاومن باورهاوفرکانس اونو نمیدونم …
وخداخودش میدونه چقدر حس خوبی پیداکردم
یعنی اگر من همون آدم قبل بودم قطعا اونقدر به این فکرها ادامه میدادم وروزها خودم روسرزنش میکردم واخرش به احساس پوچی وبه درد نخوری بودن میرسیدم …..
اما به لطف خدا دیگه اینطور فکر نمیکنم ….
یه مورد دیگه هم هست از دوستانم …
یکی از دوستانم توی باشگاه همین چندماه پیش به عنوان مربی به یه باشگاه دعوت شدبرای همکاری ..
راستش اولش همون حس بهم دست داد …
ولی خیلی زود فکرم رو وتوجهمو گذاشتم روی چیز دیگه خدارو شکر….
وشروع کردم به تحسین کردنش ..و سپاسگزاری خدا به خاطر وجود خودم وسلامتی ونعمتی که بهم داده …..
بعد یه اتفاق خوب درونم رخ داد که هرباربهش فکر میکنم واقعا دلم میخواد فریاد بزنم بگم خدایا شکرت
اون این بود که متوجه شدم تازمانی که من دارم توی ورزش مطالعه میکنم کلاس میرم وهرروز دارم این ورزشو درک میکنم عظلات رو میشناسم و هرروز توش بهتر و بهتر میشم ..تاحدی که توش به اعتمادبه نفس برسم ازلحاظ آموزش
یعنی بتونم یه برنامه خوب به شاگردم بدم آناتومی بدن رو خوب بشناسم …
وقتی به این حد برسم .خداهم منو توی قطعه ی پازل کاری مورد علاقم که از قبل برام آماده ومهیا هست قرار میده ….
واصلا جای هیچ نگرانی نیست که حالا فکر کنم من کدوم باشگاه برم …
یعنی اونقدر این اتفاق بهم کمک کرد تا نگاه بهتر وجدیدتری به این موضوع داشته باشم برام ارزشمند بود که حدنداشت …
دقیقا حرف استاد آمد توذهنم که جهان بینهایت ایده وشرایط داره برای هرکسی که میخواد موفق بشه حالا توهرمسیری وخدا همه چیز رو از قبل آماده کرده و آماده هست….
کافیه من به اون حد برسم وبعدهدایت میشم به باشگاهی که بازم خداهدایتم میکنه ….
وقتی اینطوری فکر کردم و به قلبم این جمله آمد
باخودم گفتم خدایا شکرت من که دارم کلاسمو میرم دارم توی ورزش خوب پیش میرم یادمیگرم پس عجله ای نیست همه چیز به وقتش اتفاق میوفته ..
باید یاد بگیرم از همین روزهایی که دارم آموزش میبینم لذت ببرم استاد میگه مقصد مهم نیست بلکه اون مسیر رسیدن به مقصد هست که باید یاد بگیرم ویادم باشه مهمه….
وباید ازش لذت ببرم …..
العان خیلی بهتر میتونم به این وجه از موفقیت افراد نزدیکم نگاه کنم
همینکه فکرمیکنم ثروت ونعمت بینهایته وجودم آرام میشه وباخودم میگم بابا اتفاقی نیفتاده جای نگرانی نیست ثروت ونعمت ایده وشرایط بینهایته بیش از نیاز همه ی ما انسانهاست…..
هنوزخیلی ازایده ها کشف نشده و خیلی از کارها برای ایده کسب و کار……
العان نگاهم به جهان واقعا بزرگتر شده وخدارو خیلی بزرگتر وغنی ترمیبینم خداروهزاران بارشکر……
درباره قسمت دوم سوال که گفته بودین ازخودم بپرسم…..
سوال اول…..
ازچه زاویه ی مثبتی به موفقیت های افراد نگاه کنم که باعث شود به خودباوری برسم .والهام بخش من باشد وبرای اقدام درراستای تحقق خواستهایم.ایده بگیرم ؟
اون وقتی که دوستم به باشگاه جدیدی دعوت شد برای همکاری وقتی من باتمام وجودم خواستم که ذهنم رو هدایت کنم به سمت چیزهای دیگه وخدارو شکر کردم ونعمتهام رو بیاداوردم وسپاسگزار خداشدم ….
خداهم بهم کمک کرد و به قلبم الهام کرد که
جای تو برای کارموردعلاقهات سرجاشه کافیه من فقط خودمو توی ورزش رشد بدم وتجربه وعلم خودم رو گسترش بدم ……
وقتی به روند پیشرفت دوستم نگاه کردم دیدم
اولا اون سالهاس داره ورزش میکنه
بعد اینکه واقعا به خوبی عضلات رو میشناسه آسیبها رومیشناسه وتکامل خودش روتواون ده سال طی کرده ومهمترازهمه خودش به اون سبک واستایل ورزشی که داره آموزش میده عمل میکنه ….
وخیلی ازلحاظ روابط باورهای مناسبی داره ….
همینکه به این وجه وجودش توجه کردم بیشتر برام منطقی شدمنم میتونم وقطعا من هم اگر همینقدر خوب توی ورزش عمل کنم به نتیجه دلخواهم میرسم …..
سوال بعدی….
چه درس های میتوان ازمسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است ؟
یکی از درس هایی که من گرفتم ازدوستم استمراروعلاقش بود به ورزش واموزش دادن ….
وخیلی تحسینش کردم ….
مورد بعدی توی افراد نزدیکم واقعا باورهای خوبی داشت در مورد خودش و همیشه به هرچیزی که میخواست با جسارت براش قدم برمیداشت …
حتی برای رسیدن به عشقش اون هرگز تسلیم نشد و به حرف کسی گوش نکرد ..
واونکاری رو انجام داد که دوست داشت والعان زندگی فوقالعاده ای داره ……
وخیلی خانم توحیدی بود…
توی روابطش توی کارش با خودش.خیلی درصلح بود ….
وقتی بهش توجه میکنم میبینم مثل یه مرد پای خواسته هایی که تو ذهن من اصلا باورپذیر نبود ایستاد و بهشون رسید ….
ومن همیشه باتمام قلبم یک چنین خانمهایی روتحسبن میکنم
وهمین موفقیتش توی کارو روابطش به من هم خیلی ایده داد که منم میتونم اگه اون تونسته منم میتونم …
ویه چیز جالب اینکه من واقعا ازاون خانم زیباتر وتوانمندیهام بیشتر بود، وهست فقط خودم رو باور نداشتم ….
ولی العان واقعا خیلی باورها و احساسم به خودم بهتر شده وتغییر کرده .ومیدونم من هم میتونم وانجامش میدم و همینطور که ازمسیرزندگیم لذت میبرم به اون خواسته هام میرسم …
خدایا شکرت برای این فایل عالی برای درسهایی که یادگرفتم
برای این سایت
برای وجود استاد وخانم شایسته
برای وجود خودم وبرای تمام نعمتهایی که بهم دادی …
خدایا شکرت شکرت شکرت
با سپاس فراوان از استاد عزیزم وخانم شایسته ی نازنین ……