اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
کامند دوست گرامیم حسن زهانی اومد خوندم چقدر زیبا توضیح داداه بودن واز خوندنش لذت بردم از اینجا از دوست عزیزم سپاسگزاری میکنم که خوب توضیح داده بودن بعد از نوشتن کامنتم میرم گوگل تا ریشه والله یحب رو پیدا کنم تا به آگاهیام بیفزایم
استاد عزیزم که میگن برید کامنت دوستان و بخونید که از هر کتابی بهتره واقعا همینطوره
خیلی واضح و خودمونی برات همه چیز دوشن میشه
من هنوز اول کارم واینو اعتراف میکنم تو کامنت نوشتن یه جورایی مبتدیم و خوب نمیتونم مطلبو ارائه بدم که اینم امیدوارم حل بشه تا مثل خیلی از دوستان عزیزم بتونم حرفی برا گفتن داشته باشم و خدارو هزاران بار شکر میکنم که دوستانی به ریبایی شما عزیزان دارم خدار هزاران بار شکر.
امید وارم تا 5 اردیبهشت بتونم اولین خریدمو از سایت انجام بدم
هر جا هستید در پناه الله یکتا شادو پیروزو ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
سلام خدمت همه عزیزم .باوراینکه خداوند همیشه و همه جا با ماست و در وجود ماست همه جوره ماروکمک و راهنمایی میکنه واز طریق مختلف پیغام
وراهنمایی خودش رو به ما میرساند .به قول مولا صدرا که خداوند همه چیز می شود همه کس را .برای ایجاد این باور در وجودمون فقط کافیه به گذشته برگردیم و کمی به اتفاقاتی که حتماً برای همه افتاده فکر کنیم. راجع به مسئله فکر می کنی بعد میبینی تلویزیون چیزی میگه که جواب سوالت توشه ، یا کسی بهت زنگ میزنه و راجع بهش صحبت میکنه غیره …وخدا همشه از طرق مختلف به ما کمک میکند و راهنمایی لحظه به لحظه زندگیمونه
آمده بودم ثروتمند شوم غافل از اینکه خودم را عاشق دیدم
یه وقتهای به خاطر باورهایم تمام ترس از آینده وحال وجودم را گرفته بود وزندگی من همش پریشانی ونگرانی واسترس بود درصورتی که خدارا را شکر میگفتم اما نه به این کیفیتی که الان در آن قرار گرفتم من یه آدم شکست خورده ای بودم که کاملا روحیه خودم را باخته بودم ودر حالت بدی قرار گرفته بودم تا اینکه باسایت استاد عباس منش آشنا شدم واز کتاب راز هم استفاده کردم از لحاظ مالی فعلا پیشرفتی نکردم اما حالم خیلی خوبه دیگر نگران نیستم من با نیرویی آشنا شدم که بالاتر از خودش نیست وهمیشه شکر گذارش هستم خیلی باهاش راحتم دیگه از خدا نمیترسم چون میدونم اون من ودودوست داره استاد خیلی قشنگ خدا رو توصیف میکنه درباره کائنات خیلی قشنگ حرف میزنه من از خدا شاکرم که من رو با این سایت آشنا کرد البته من قبلا دنبال چنین سایتی بودم و فرکانسش رو فرستاده بودم ونمیدونستم تا اینکه از قانون جذب چیزهایی فهمیدم. من خدا رو یه دوست پاییه ای فرض میکنم گه همیشه در دوستی سبقت میکنه وهر انچه از او بخواهم نه نمیگه. خدا زیباست فقط کافیه حسش کنم خدا عشقه. کافیه ازش بخوام اجابت میکند من حالم خیلی خوبه ازاینکه کامنتم رومیخونید و وقت میگذارید تشکر میکنم. آرزوی طول عمر وتوفیق برای استاد عزیز وبزرگوار وهمه دوستان گلم
خدا رو هزاران بار شاکرم ک دوستان خوبی همچون شما دارم ادم با خوندن کامنت ها کلی انرژی میگیره
و حس میکنم ب خدا نزدیکتر شدم
من خیلی اهل نوشتن نیستم …
ولی اینجا …
اینجا فقط دوست دارم حرف بزنم . بنویسم و بگم از اتفاقات قشنگی ک داره تو زندگیم میافته از زمانیکه سعی کردم باورهای کهنه و قدیمی و دست و پا گیر و عوض کنم اتفاقاتی تو زندگیم افتاده ک واقعا نمیدونم از کجا و چجوری توصیفشون کنم … خدایا شکرت شکرت بابت همه چیز همه چیز همه چیز …
من احساس میکنم نماز های روزانه واسم مثل پمپ بنزین میمونه سوختم که تموم میشه دوباره شارژ میشم دوباره احساسم خوب میشه دوباره متصل میشم به منبع
من خودم رو متعد کردم هر روز 2 صفحه قرآن بخونم روزهایی بوده که خواستم تنبلی کنم اما چون تعهد دادم به خودم این کارو کردم و این کار یاد خدا رو درونم زنده کرده
هر موقع می خوام از مسیر منحرف بشم هرجا میترسم به خودم میگم اون نهان و آشکار و میدونه
برگی بدون اذن اون از درخت نمی افته
گاهی اوقات گذشته خوبم رو مرور میکنم و جای پاهای رب رو در اتفاقات خوبم مرور میکنم
گاهی اوقات هم میشینم مینویسم از خدایی که هیچ وقت نگران از دست دادنش نیستم
به نظر من،شناختن خداوند، سبب آرامش و انس انسان با خدای خود می شود.از دید حضرت علی(ع)، خودشناسی منجر به خداشناسی می شود. با توجه به اینکه خداوند، منبع تمام خوبی هاست، لذا شناختن خود وجودی انسان که منجر به خداشناسی می شود، سبب باور و شناخت بهتر به وجود بزرگترین منبع و خوبی هستی شده و تکیه و وابستگی انسان را به آن وجود، به دلیل شناخت بیشتر، زیادتر می کند.((شناخت بیشتر سبب باور بهتر)).
نکته بعدی، اینست که انسان، هر چیزی را با ضدش می شناسد. ((تعرف الامور باضدادهم)). مثلا زندگی را با مرگ می شناسد. بیداری را با خواب. قدرت را با ضعف. گرسنگی را با سیری و…
با توجه به اینکه انسان موجود بسیار ضعیف و نحیفی است و دانش آن بسیار محدود و بدنش بسیار ضعیف، هنگام رویارویی با مشکلات و سختی ها، می تواند این باور را داشته باشد که من، خدایی دارم که ضد تمامی این بدبختی ها و بیچارگی هاست. هر چقدر سختی و دشواری امور و زندگی و کار و شغل و ازدست دادن بستگان و… در انسان بیشتر باشد، انسان خدایی دارد که چندین برابر این مشکلات، بخشنده است و روزی می دهد. هر مشکلی که انسان به ذهنش برسدهر چقدر هم که بزرگتر و سخت تر باشد در برابر صفات خداوند مانند عزت و بزرگی و روزی دهندگی و مهربانی و اقتدار خالق و خداوند بزرگ، به معنای واقعی، ((هیچ)) است.((باور به هیچ بودن مشکلات، نسبت به بزرگی خدا)).
چقدر نظراتتون قشنگ بود واقعا اشکم سرازیر شد. سپاسگذارم.
من قبلا خدارو از خودم جدا میدیدم خیلی دور و دست نیافتنی هر وقت میخواستم دعا کنم به آسمون نگاه میکردم و معمولا امیدی هم نداشتم که صدام به اون بالابالاها برسه.
آخرین باری که نذر کردم به خدا گفتم خدایا اگه فلان چیزو بهم بدی میام مکه زیارتت. انگار میخواستم سرش منت بذارم.
خدارو شکر میکنم که خودش منو هدایت کرد تا حقیقتو پیدا کنم از تاریکی جهل بیام بیرون.
الان باورم اینه که خداوند تو هواییه که نفس میکشم، خداوند خون توی رگهامه. خداوند مالک تمام هستیه و من ببخشی از خود خدا هستم.
خداوند انسان رو به این دنیا فرستاد تا تکامل پیدا کنه، به این صورت که از تمام امکانات، زیبایی هانعمتها استفاده کنه، شاد باشه واین شادی را منتقل کنه به دیگران، انفاق کنه، دستگیری کنه، وبه این صورته که مراحل تکامل طی میکنه نه به واسطه رنج وبدبختی، به گفته پیامبر خداوند فرموده تو خوب باش و من در نظر داشته باش من میشوم گوش، چشم ودست وهمه کس تو که به هیچ کس احتیاج نداشته باشی واین به من آرامش میده
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربون
وسلام به دوستان عزیز هم فرکانسیم
من به این فایل به صورت هدایتی وارد شدم
امدم کامنت بنویسم چیزی به ذهنم نیومد
که بنویسم حسم بهم گفت برو ببین دوستاد چی گفتن
جستجو رو زدم دفتم تو کامنت دوستان عزیزم
کامند دوست گرامیم حسن زهانی اومد خوندم چقدر زیبا توضیح داداه بودن واز خوندنش لذت بردم از اینجا از دوست عزیزم سپاسگزاری میکنم که خوب توضیح داده بودن بعد از نوشتن کامنتم میرم گوگل تا ریشه والله یحب رو پیدا کنم تا به آگاهیام بیفزایم
استاد عزیزم که میگن برید کامنت دوستان و بخونید که از هر کتابی بهتره واقعا همینطوره
خیلی واضح و خودمونی برات همه چیز دوشن میشه
من هنوز اول کارم واینو اعتراف میکنم تو کامنت نوشتن یه جورایی مبتدیم و خوب نمیتونم مطلبو ارائه بدم که اینم امیدوارم حل بشه تا مثل خیلی از دوستان عزیزم بتونم حرفی برا گفتن داشته باشم و خدارو هزاران بار شکر میکنم که دوستانی به ریبایی شما عزیزان دارم خدار هزاران بار شکر.
امید وارم تا 5 اردیبهشت بتونم اولین خریدمو از سایت انجام بدم
هر جا هستید در پناه الله یکتا شادو پیروزو ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
یا حق…..
سلام خدمت همه عزیزم .باوراینکه خداوند همیشه و همه جا با ماست و در وجود ماست همه جوره ماروکمک و راهنمایی میکنه واز طریق مختلف پیغام
وراهنمایی خودش رو به ما میرساند .به قول مولا صدرا که خداوند همه چیز می شود همه کس را .برای ایجاد این باور در وجودمون فقط کافیه به گذشته برگردیم و کمی به اتفاقاتی که حتماً برای همه افتاده فکر کنیم. راجع به مسئله فکر می کنی بعد میبینی تلویزیون چیزی میگه که جواب سوالت توشه ، یا کسی بهت زنگ میزنه و راجع بهش صحبت میکنه غیره …وخدا همشه از طرق مختلف به ما کمک میکند و راهنمایی لحظه به لحظه زندگیمونه
پیش از اینها فکر میکردم خدا
خانه ای دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برق کوچکی از تاج او
هر ستاره، پولکی از تاج او
اطلس پیراهن او، آسمان
نقش روی دامن او، کهکشان
رعد وبرق شب، طنین خنده اش
سیل و طوفان، نعره توفنده اش
دکمه ی پیراهن او، آفتاب
برق تیغ خنجر او ماهتاب
هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان، دور از زمین
بود، اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود
در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
هر چه میپرسیدم، از خود، از خدا
از زمین، از آسمان، از ابرها
زود میگفتند: این کار خداست
پرس وجو از کار او کاری خطاست
هرچه میپرسی، جوابش آتش است
آب اگر خوردی، عذابش آتش است
تا ببندی چشم، کورت میکند
تا شدی نزدیک، دورت میکند
کج گشودی دست، سنگت میکند
کج نهادی پای، لنگت میکند
با همین قصه، دلم مشغول بود
خوابهایم، خواب دیو و غول بود
خواب میدیدم که غرق آتشم
در دهان اژدهای سرکشم
در دهان اژدهای خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین
محو میشد نعره هایم، بی صدا
در طنین خنده ی خشم خدا …
نیت من، در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
هر چه میکردم، همه از ترس بود
مثل از بر کردن یک درس بود
مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه
تلخ، مثل خنده ای بی حوصله
سخت، مثل حل صدها مسئله
مثل تکلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود
تا که یک شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر
در میان راه، در یک روستا
خانه ای دیدم، خوب و آشنا
زود پرسیدم: پدر، اینجا کجاست؟
گفت، اینجا خانهی خوب خداست!
گفت: اینجا میشود یک لحظه ماند
گوشه ای خلوت، نمازی ساده خواند
با وضویی، دست و رویی تازه کرد
با دل خود، گفتگویی تازه کرد
گفتمش، پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست؟ اینجا، در زمین؟
گفت : آری، خانه او بی ریاست
فرشهایش از گلیم و بوریاست
مهربان و ساده و بی کینه است
مثل نوری در دل آیینه است
عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی
خشم، نامی از نشانی های اوست
حالتی از مهربانی های اوست
قهر او از آشتی، شیرین تر است
مثل قهر مهربان مادر است
دوستی را دوست، معنی میدهد
قهر هم با دوست معنی میدهد
هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی است…
تازه فهمیدم خدایم، این خداست
این خدای مهربان و آشناست
دوستی، از من به من نزدیک تر
از رگ گردن به من نزدیک تر
آن خدای پیش از این را باد برد
نام او را هم دلم از یاد برد
آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی، نقش روی آب بود
میتوانم بعد از این، با این خدا
دوست باشم، دوست، پاک و بی ریا
میتوان با این خدا پرواز کرد
سفره ی دل را برایش باز کرد
میتوان درباره ی گل حرف زد
صاف و ساده، مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران راز گفت
با دو قطره، صد هزاران راز گفت
میتوان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد
میتوان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سکوت آواز خواند
میتوان مثل علفها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد
میتوان درباره ی هر چیز گفت
میتوان شعری خیال انگیز گفت
بانام خالق جهان هستی الله یکتا
سلام خدمت استاد گرامی جناب عباس منش ودوستان عزیز
آمده بودم ثروتمند شوم غافل از اینکه خودم را عاشق دیدم
یه وقتهای به خاطر باورهایم تمام ترس از آینده وحال وجودم را گرفته بود وزندگی من همش پریشانی ونگرانی واسترس بود درصورتی که خدارا را شکر میگفتم اما نه به این کیفیتی که الان در آن قرار گرفتم من یه آدم شکست خورده ای بودم که کاملا روحیه خودم را باخته بودم ودر حالت بدی قرار گرفته بودم تا اینکه باسایت استاد عباس منش آشنا شدم واز کتاب راز هم استفاده کردم از لحاظ مالی فعلا پیشرفتی نکردم اما حالم خیلی خوبه دیگر نگران نیستم من با نیرویی آشنا شدم که بالاتر از خودش نیست وهمیشه شکر گذارش هستم خیلی باهاش راحتم دیگه از خدا نمیترسم چون میدونم اون من ودودوست داره استاد خیلی قشنگ خدا رو توصیف میکنه درباره کائنات خیلی قشنگ حرف میزنه من از خدا شاکرم که من رو با این سایت آشنا کرد البته من قبلا دنبال چنین سایتی بودم و فرکانسش رو فرستاده بودم ونمیدونستم تا اینکه از قانون جذب چیزهایی فهمیدم. من خدا رو یه دوست پاییه ای فرض میکنم گه همیشه در دوستی سبقت میکنه وهر انچه از او بخواهم نه نمیگه. خدا زیباست فقط کافیه حسش کنم خدا عشقه. کافیه ازش بخوام اجابت میکند من حالم خیلی خوبه ازاینکه کامنتم رومیخونید و وقت میگذارید تشکر میکنم. آرزوی طول عمر وتوفیق برای استاد عزیز وبزرگوار وهمه دوستان گلم
سلام خدمت استاد عزیز و هم گروهیهای خوبم
خدا رو هزاران بار شاکرم ک دوستان خوبی همچون شما دارم ادم با خوندن کامنت ها کلی انرژی میگیره
و حس میکنم ب خدا نزدیکتر شدم
من خیلی اهل نوشتن نیستم …
ولی اینجا …
اینجا فقط دوست دارم حرف بزنم . بنویسم و بگم از اتفاقات قشنگی ک داره تو زندگیم میافته از زمانیکه سعی کردم باورهای کهنه و قدیمی و دست و پا گیر و عوض کنم اتفاقاتی تو زندگیم افتاده ک واقعا نمیدونم از کجا و چجوری توصیفشون کنم … خدایا شکرت شکرت بابت همه چیز همه چیز همه چیز …
سلام
یکی از صفت های انسان فراموش کار بودنشه
احتمالا واسه همین در قرآن تکرار زیاد وجود داره
من احساس میکنم نماز های روزانه واسم مثل پمپ بنزین میمونه سوختم که تموم میشه دوباره شارژ میشم دوباره احساسم خوب میشه دوباره متصل میشم به منبع
من خودم رو متعد کردم هر روز 2 صفحه قرآن بخونم روزهایی بوده که خواستم تنبلی کنم اما چون تعهد دادم به خودم این کارو کردم و این کار یاد خدا رو درونم زنده کرده
هر موقع می خوام از مسیر منحرف بشم هرجا میترسم به خودم میگم اون نهان و آشکار و میدونه
برگی بدون اذن اون از درخت نمی افته
گاهی اوقات گذشته خوبم رو مرور میکنم و جای پاهای رب رو در اتفاقات خوبم مرور میکنم
گاهی اوقات هم میشینم مینویسم از خدایی که هیچ وقت نگران از دست دادنش نیستم
هر نفسی چشنده مرگ است و تنها وجه خداست که می ماند
سلام و عرض ادب و احترام خدمت تمامی دوستان.
به نظر من،شناختن خداوند، سبب آرامش و انس انسان با خدای خود می شود.از دید حضرت علی(ع)، خودشناسی منجر به خداشناسی می شود. با توجه به اینکه خداوند، منبع تمام خوبی هاست، لذا شناختن خود وجودی انسان که منجر به خداشناسی می شود، سبب باور و شناخت بهتر به وجود بزرگترین منبع و خوبی هستی شده و تکیه و وابستگی انسان را به آن وجود، به دلیل شناخت بیشتر، زیادتر می کند.((شناخت بیشتر سبب باور بهتر)).
نکته بعدی، اینست که انسان، هر چیزی را با ضدش می شناسد. ((تعرف الامور باضدادهم)). مثلا زندگی را با مرگ می شناسد. بیداری را با خواب. قدرت را با ضعف. گرسنگی را با سیری و…
با توجه به اینکه انسان موجود بسیار ضعیف و نحیفی است و دانش آن بسیار محدود و بدنش بسیار ضعیف، هنگام رویارویی با مشکلات و سختی ها، می تواند این باور را داشته باشد که من، خدایی دارم که ضد تمامی این بدبختی ها و بیچارگی هاست. هر چقدر سختی و دشواری امور و زندگی و کار و شغل و ازدست دادن بستگان و… در انسان بیشتر باشد، انسان خدایی دارد که چندین برابر این مشکلات، بخشنده است و روزی می دهد. هر مشکلی که انسان به ذهنش برسدهر چقدر هم که بزرگتر و سخت تر باشد در برابر صفات خداوند مانند عزت و بزرگی و روزی دهندگی و مهربانی و اقتدار خالق و خداوند بزرگ، به معنای واقعی، ((هیچ)) است.((باور به هیچ بودن مشکلات، نسبت به بزرگی خدا)).
به نام خدایی که درون من است
سلام حضور استاد گرانقدر و دوستان عزیزم.
چقدر نظراتتون قشنگ بود واقعا اشکم سرازیر شد. سپاسگذارم.
من قبلا خدارو از خودم جدا میدیدم خیلی دور و دست نیافتنی هر وقت میخواستم دعا کنم به آسمون نگاه میکردم و معمولا امیدی هم نداشتم که صدام به اون بالابالاها برسه.
آخرین باری که نذر کردم به خدا گفتم خدایا اگه فلان چیزو بهم بدی میام مکه زیارتت. انگار میخواستم سرش منت بذارم.
خدارو شکر میکنم که خودش منو هدایت کرد تا حقیقتو پیدا کنم از تاریکی جهل بیام بیرون.
الان باورم اینه که خداوند تو هواییه که نفس میکشم، خداوند خون توی رگهامه. خداوند مالک تمام هستیه و من ببخشی از خود خدا هستم.
ممنون
باسلام خدمت استاد گرامی
خداوند انسان رو به این دنیا فرستاد تا تکامل پیدا کنه، به این صورت که از تمام امکانات، زیبایی هانعمتها استفاده کنه، شاد باشه واین شادی را منتقل کنه به دیگران، انفاق کنه، دستگیری کنه، وبه این صورته که مراحل تکامل طی میکنه نه به واسطه رنج وبدبختی، به گفته پیامبر خداوند فرموده تو خوب باش و من در نظر داشته باش من میشوم گوش، چشم ودست وهمه کس تو که به هیچ کس احتیاج نداشته باشی واین به من آرامش میده
تصور نکن ،آرزو نکن ،بخواه