اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
آقای عباس منش شما فقط و فقط توی کلیپ هاتون حرف از مسابقه میزنید
فایل اول اعتماد به نفس رو که فقط گفتین باید کسایی رو که مارو تحقیر کردن ببخشیم و گفتین این گام اوله و دیگه همین!!
من انتظار داشتم توی فایل دومتون درباره اعتماد به نفس حرف بزنید!!نه اینکه کلا موضوع رو عوض کنید.
احساس گناه برای کسی که نمی تونه توی جمع حرف بزنه و نمی تونه خودش رو و تواناییهاش رو ابراز کنه معنی نداره . منی که نمی تونم سر کلاس حرف بزنم به نظرتون چه احساس گناهی باید داشته باشم؟
احساس گناه اینکه اگه حرف بزنم ممکنه با حرفام کسی رو به گناه بکشونم!!!
البته حرفای شما درستن ولی ربطی به اعتماد به نفس نداره
شما میتونستین از احساس گناه توی یه فایل جداگانه صحبت کنین.
شما میاید در مورد گناه صحبت می کنید و بیشتر وقتتون هم توی فایل دوم فقط در مورد مسابقه است
من نوعی که به حرف های شما دارم گوش میدم و فایل هاتون رو دانلود میکنم دوس دارم از زبون خودتون بشنوم که اعتماد به نفس چیه؟
ویژگی افرادی که اعتماد به نفس دارن چیا هست؟
چه کاری باید انجام بدم که اعتماد به نفسم بره بالا
نه اینکه بیاید یه سوالی بذارید و هر کسی بیاد یه چیزی بگه
اگه بشه از بین نظرات برتر دوستانمون هم شما حین صحبتاتون یه چکیده و خلاصه ای بگین به همراه نظرخودتون ممنون میشم
من انتظار دارم شما خودتون پا پیش بذارید و این مفاهیم مهم رو عمقی توضیح بدین
یکی از باورهای اشتباهی که از بچه گی در ماها بوجود آمده اینه که لقمه رو باید درست کنن و بزارن تو دهنمون، دوست عزیز موفقیت سعی و تلاش میخواد نه گوش دادن به یکسری حرفهای مثبت که استاد میگه. استاد تو فایل دوم اعتراف کردن که 4 نفر برنده خیلی جواب عالی و بی نقصی دادند که استاد هم از اونها استفاده کرده، پس چرا به جای ایراد گرفتن نرفتین پاسخ این 4 نفر رو پیدا کنین و بخونین من مطمئنم اگه اینکار رو میکردین به هیچ عنوان این حرفها رو نمیزدین
امیدوارم از حرفام ناراحت نشی و منظور و حسن نیت بنده رو درک کنی . .
بنده هم مانند شما و بقیه دوستان همین انتظارو داشتم که از اعتماد به نفس صحبت بشه .. اما وقتی بحث احساس گناه مطرح شد دیدم واقعا چه بحث قشنگی و به جا بود ، میدونی چرا؟ چون تا احساس گناه رودر مورد خودمون حل نکنیم به اعتماد به نفس واقعی دست پیدا نمیکنیم ..
“یکی از” مواردی که از درون ما باید حل بشه و به اعتماد به نفس راسخ و قاطع برسیم برطرف کردن همین احساس گناهه . . !!! و بنظرم عنوان کردن این موضوع در بحث اعتماد به نفس از طرف آقای عباس منش واقعا تیزبینانه و به جا بود ..
یکم صبوری کنیم همه تا مرحله به مرحله پیش بریم و به نتیجه قاطعی برسیم وگرنه آقای عباس منش ساعتها میتونن در مورد اعتماد به نفس صحبت کنن . . !!!
سلام … شاد. موفق. پیروز. سربلند و…. امیدوارم یه پکیج کامل باشید….
اومدم که سوال دوم رو جواب بدم…. برید کنار …
اولین راه توبه ست… شخص وقتی توبه میکنه در واقع به خودش این اجازه رو میده که توسط خدا بخشیده
بشه ولی بعضی از افراد بخاطر اینکه خودشون رو غرق در گناه میدونن اصلا به سمت توبه نمیرن …
خلاصه میگم اولین قدم توبه است . وقتی توبه میکنیم احساس میکنیم گذشته ی خودمون را دور ریخته ایم
و احساس پاک شدن به ما ارامش میده. حضرت علی ع میگه : هیچ شفیعی رهاکننده تر از توبه نیس… خب پس این اولین قدمه…
دومین قدم .. جبران کردن اون گناه … تا جایی که امکان هست باید اون گناه را جبران کنیم … تا به
ارامش برسیم ولی گاهی امکان این کار وجود نداره … گاهی ما گناهایی رو مرتکب میشیم که دیگه
نمیتونیم از کسی حلالیت بخوایم…..
یکبار یک فرد معتاد رو ملاقات کردم که ترک کرده بودو خیلی پر انرژی بود …
اما به خاطر اعتیاد بلاهای زیادی به سر همسر و دخترش اومده بود و وقتی اون فرد اعتیادش رو ترک
کرده بوده. دیگه همسر و دختری نبود که بخواد از اونها حلالیت بطلبه … همسرش فوت کرده بود و هیچ خبر
و نشونه ای هم از دخترش نداشت…
تعریف میکرد که وقتی اعتیاد رو ترک کردم چشمام باز شد تازه بیشتر از قبل احساس ضعف و گناه
میکردم .. به خاطر بلاهایی که به سر خانوادم اوردم به قدری شکسته شدم که از زمانی که اعتیاد
داشتم داغونتر شده بودم .. تا اینکه. یکروز
یکی از مسوولین کمپ ترک اعتیاد وقتی دید وضعیتم اینقدر خرابه تصمیم گرفت من رو توی
خود کمپ استخدام کنه و من کاری که بیرون از کمپ پیدا کرده بودم رو ول کردم و اومدم توی
کمپ مشغول کار شدم…
میگفت من بهترین روانشناس کمپ هستم چون اعتیاد رو تجربه
کردم خانوادم رو از دست دادم و از همه ی دکترهای کمپ بهتر اعتیاد رو میشناسم …
اون با مشاوره دادن به افراد معتاد به ارامش میرسید و احساس گناهی که قبلا داشت رو از بین برده
بود … میگفت وقتی میبینم حرفهام باعث میشه به فردی که اعتیاد داره انرژی بدم تا اعتیاد رو ترک کنه
خیلی خوشحال میشم. میگفت من بیرون از کمپ هم به دنبال ادمهای معتاد میرم و با حرفهام اونها رو
قانع میکنم که بیان به کمپ و اعتیادشون رو کنار بذارن… میگفت وقتی یک پدر رو از اعتیاد نجات میدم
احساس میکنم خانواده ی خودم رو نجات دادم و به ارامش میرسم…
پس دومین راه جبران کردنه و اینکه بتونیم کاری کنیم که دیگران رو از اون گناه باز داریم و نذاریم اشتباه مارو مرتکب بشن…
یک نکته ی دیگه ای هم که به ذهنم رسید سخنی از حضرت علی (ع).. البته دقیقا حدیث رو حفظ نیستم ولی میگه: بازگو کردن گناه مثل انجام گناهه… پس باید سعی کنیم گذشته رو فراموش کنیم چون تکرار خاطرات گذشته باعث میشه روز به روز احساس گناه ما بیشتر بشه و به ارامش نرسیم
…..و اخرین حرفم اینه که فراموش نکنیم که خدا عاشقه و ما معشوق….. خدا بنده هاشو میبخشه چون عاشق بنده هاشه همه چیز به ما داده روح هر انسان تکه ای از خداونده …
با سلام و احترام خدمت جناب آقای عباس منش گرامی و بزرگوار و همه دوستان عزیز
ضمن تشکر زیاد از زحمات استاد گرامی و گروه محترم عباس منش برای تهیه برنامه ها و فایلهای صوتی و تصویری و…
میخواستم مطلب مهم وکلیدی رو در خصوص اعتمادبنفس و عزت نفس بگم که در قسمت پاسخ به سوال ویژگیهای فرد با اعتمادبنفس بالا فقط بطور کلی عرض کردم که این دو تا با هم تعاریفش فرق دارن و از اونجاییکه سوال مربوط به اعتماد بنفس هست مستقیم صرفا میرم سراغ اعتمادبنفس و نه عزت نفس.بدلیل اینکه در پاسخ بعضی از دوستان من دیدم که این دو را باهم آوردن و تعریف عزت نفس رو در اعتماد بنفس آوردن.
و الآن خیلی مختصر و کوتاه میخوام بگم اعتمادبنفس از( من میتوانم )میاد ولی عزت نفس به معنی دوست داشتن خود و احترام به خود و حس خوب و ارزشمندی نسبت به خود است که من ارزشمند و دوست داشتنی ام با همه ویژگی هام یک انسان دوست داشتنی ام.
اعتمادبنفس به معنی حس ارزشمندی نیست.اعتمادبنفس با اقتدار همراه است ولی عزت نفس فراتر از اعتماد بنفس است.اعتمادبنفس میتونه در یک آن و زمان کوتاه افزایش یا کاهش پیدا کنه ولی عزت نفس در طول زمان زیادتر قابل تغییرات است روی یک خط.اعتماد بنفس با خودش قدرت ریسک و جسارت و تحمل ابهام و خطر میاره ولی عزت نفس اینطور نیست حتی یک دزد و ثارق حرفه ای هم اعتمادبنفس بالایی داره برای دزدی ولی الزاما شخصیت سالمی و عزت نفس بالایی نداره.
عزت نفس یعنی اون چیزی که برای خودم میپسندم برای دیگران هم بپسندم.عزت نفس نه کبر و غرور است نه حس حقارت.عزت نفس بالا باعث میشه هیجانات ناخوشایند و ناراحتی و خشم و نگرانی خود را سالمتر مناسبتر و موثرتر بیان و ابراز کنیم و بپذیریم.
والبته صحبت و توضیح در مورد تفاوتهای اعتمادبنفس و عزت نفس خیلی بیشتره فقط تا یک حدی که این موضوع رو خواستم توضیح بدم که کمی واضحتر و روشن تر بشه.
به نظر من بهترین راهکار برای رها شدن از احساس گناه اینه که شخص احساس کنه و باور کنه تا 3 ماه دیگه بیشتر زنده نیست و قطعا سه ماه دیگه خواهد مرد حالا توی این 3 ماه هر کاری که فکر میکنه باید انجام بده تا با خیال راحت آسوده بمیره رو یادداشت کنه و اونهارو انجام بده به عنوان مثال اگر از کسی حلالیت میخواد یا باید به کسی زنگ بزنه یا باید قرضی رو پس بده و یا هر کار دیگه ای که با فکر کردن به اون احساس بدی پیدا میکنه رو یادداشت کنه و انجام بده تا از درون احساس آرامش کنه و اضافه کنم که این تمرین رو از استاد عزیز در روانشناسی ثروت آموختم.
امام علی (ع) میفرمایند : جوری زندگی کن که انگار هزارسال عمر میکنی و جوری رفتار کن که ممکنه فردا بمیری .. !!!
3 ماه شما با فردای امام علی (ع) تقریبا و حدودا یه منظور رو میرسونه اما این صحبت های طلایی کاش به یاد ما انسانها میموند و انقد زود فراموشمون نمیشد . . عمل بهش خیلی خیلی مهمه . . !!!
احساس گناه وجودش لازمه برای اینکه به ما یادآوری کنه مسیری که ما انتخاب کرده بودیم اشتباه بود. ما بایستی ملزم به نتیجه باشیم. با این دید می توانیم احساس گناه را به عنوان یک ابزار تلقی کنیم که حداقل یکی از راه های نرسیدن به هدف رو به ما نشون میده. و این از لطف خداست. خدا به دو طریق راه رو به ما نشون میده، یکی اینکه راه درست رو نشون میده که با طی کردن اون به نتیجه می رسیم و دیگری اینکه راه غلط رو نشون می ده که با طی نکردن اون به نتیجه می رسیم چون روش های خوب و بد هر دو وجود دارند لذا بایستی دیدگاه نسبت به احساس گناه عوض بشه و این نکته مهم تر رو بخاطر بسپاریم که احساس گناه بخاطر ترس از بخشیده نشدن از سمت خداست، واقعیتی که وجود داره اینه که احساس گناه هرچقدر که بزرگ باشه، از خدا بزرگتر نیست البته این به این منظور نیستش که ما هم هر چقدر دلمون خواست گناه ویا کار ناشایست انجام بدیم، خدا ارحم الراحمین هست و ناامیدی از رحمت خدا گناهی است بزرگ. ما بایستی از اشتباهات درس بگیریم و جبران مافات کنیم، با این دید احساس گناه تبدیل به یک کلاس درس و یادگیری می شود که 100 درصد آن در زندگی مان کاربردی خواهد بود.
سلام خدمت شما استاد عزیز . میخوام تا در مورد سوال ” چه ایده ای برای کسی که به خاطر خطای بسیار بزرگی دچار احساس گناه شده است دارید تا دیگر احساس گناه نداشته باشد؟ ” نظر خودم رو اعلام کنم و فکر میکنم این نظر ، یکی از بهترین راهکارهای موجوده ! و ان شاءالله برنده این مسابقه !
سعی میکنم خلاصه بگم استاد عزیزم :
اگر کسی واقعا درک کنه که خطا و اشتباه خودش رو در زمانی که جاهل بوده انجام داده ، و این خطا واقعا به خاطر جهلش بوده ، نه از روی عمد و با علم کامل به عواقب کار خودش ، میتونه به راحتی خودش رو ببخشه ، چون این کار از روی بی عقلی و نفهمی زمان جهالتش بوده نه چیز دیگری و حقیقتا وقتی انسانی خودش رو پیدا میکنه ، به صورت شگفت انگیزی تبدیل به یک انسان دیگری میشه و اون موقع هست که وقتی به گذشته ی خودش فکر میکنه ، میبینه اصلا الان دیگه اون آدم قبلی نیست ، پس میتونه اصلا خودش رو با اون حالت قبلش بیگانه ببینه و اون گناه را به ورژن قبلیه خودش مربوط کنه و ورژن جدیدش !
امیدوارم تونسته باشم منظورم رو منتقل کرده باشم ! با آرزوی بهترین ها برای شما !
به نظر من اولین نکته پذیرش تمام مسئولیت خطای انجام شده و دومین نکته قبول این واقعیت که هر انسانی میتواند در موقعیتهای مختلف خطا کند و این در ذات اوست و سومین نکته فکر کردن به راههای جبران خطا در صورت امکان وهمینطور توبه کردن از انجام مجدد آن و قول دادن به خود برای ترک گناه. احساس گناه انسان با مفید بودن و پشتکار داشتن او در طول روز کمرنگ تر میشود.
باسلام دورود
به نظر من توبه کردن به قصد جبران باشد مطمئن دیگر احساس گناه نخواهد کرد
باسلام خدمت استاد گرانقدر جناب آقای عباس منش
من قبلش از حرفایی که میزنم عذر میخوام
آقای عباس منش شما فقط و فقط توی کلیپ هاتون حرف از مسابقه میزنید
فایل اول اعتماد به نفس رو که فقط گفتین باید کسایی رو که مارو تحقیر کردن ببخشیم و گفتین این گام اوله و دیگه همین!!
من انتظار داشتم توی فایل دومتون درباره اعتماد به نفس حرف بزنید!!نه اینکه کلا موضوع رو عوض کنید.
احساس گناه برای کسی که نمی تونه توی جمع حرف بزنه و نمی تونه خودش رو و تواناییهاش رو ابراز کنه معنی نداره . منی که نمی تونم سر کلاس حرف بزنم به نظرتون چه احساس گناهی باید داشته باشم؟
احساس گناه اینکه اگه حرف بزنم ممکنه با حرفام کسی رو به گناه بکشونم!!!
البته حرفای شما درستن ولی ربطی به اعتماد به نفس نداره
شما میتونستین از احساس گناه توی یه فایل جداگانه صحبت کنین.
شما میاید در مورد گناه صحبت می کنید و بیشتر وقتتون هم توی فایل دوم فقط در مورد مسابقه است
من نوعی که به حرف های شما دارم گوش میدم و فایل هاتون رو دانلود میکنم دوس دارم از زبون خودتون بشنوم که اعتماد به نفس چیه؟
ویژگی افرادی که اعتماد به نفس دارن چیا هست؟
چه کاری باید انجام بدم که اعتماد به نفسم بره بالا
نه اینکه بیاید یه سوالی بذارید و هر کسی بیاد یه چیزی بگه
اگه بشه از بین نظرات برتر دوستانمون هم شما حین صحبتاتون یه چکیده و خلاصه ای بگین به همراه نظرخودتون ممنون میشم
من انتظار دارم شما خودتون پا پیش بذارید و این مفاهیم مهم رو عمقی توضیح بدین
ممنون وبازم معذرت از صحبت هام
با درود من هم با نظر شما موافق هستم . من فکر میکنم صحبتها و تجربیات استاد عباس منش در خصوص اعتماد بنفس مشکل خیلی از دوستان را حل کند.
سلام دوست و برادر عزیزم
یکی از باورهای اشتباهی که از بچه گی در ماها بوجود آمده اینه که لقمه رو باید درست کنن و بزارن تو دهنمون، دوست عزیز موفقیت سعی و تلاش میخواد نه گوش دادن به یکسری حرفهای مثبت که استاد میگه. استاد تو فایل دوم اعتراف کردن که 4 نفر برنده خیلی جواب عالی و بی نقصی دادند که استاد هم از اونها استفاده کرده، پس چرا به جای ایراد گرفتن نرفتین پاسخ این 4 نفر رو پیدا کنین و بخونین من مطمئنم اگه اینکار رو میکردین به هیچ عنوان این حرفها رو نمیزدین
آقای کریمی شاداب باشی داداشم . .
امیدوارم از حرفام ناراحت نشی و منظور و حسن نیت بنده رو درک کنی . .
بنده هم مانند شما و بقیه دوستان همین انتظارو داشتم که از اعتماد به نفس صحبت بشه .. اما وقتی بحث احساس گناه مطرح شد دیدم واقعا چه بحث قشنگی و به جا بود ، میدونی چرا؟ چون تا احساس گناه رودر مورد خودمون حل نکنیم به اعتماد به نفس واقعی دست پیدا نمیکنیم ..
“یکی از” مواردی که از درون ما باید حل بشه و به اعتماد به نفس راسخ و قاطع برسیم برطرف کردن همین احساس گناهه . . !!! و بنظرم عنوان کردن این موضوع در بحث اعتماد به نفس از طرف آقای عباس منش واقعا تیزبینانه و به جا بود ..
یکم صبوری کنیم همه تا مرحله به مرحله پیش بریم و به نتیجه قاطعی برسیم وگرنه آقای عباس منش ساعتها میتونن در مورد اعتماد به نفس صحبت کنن . . !!!
موفق باشی مهربان . .
سلام … شاد. موفق. پیروز. سربلند و…. امیدوارم یه پکیج کامل باشید….
اومدم که سوال دوم رو جواب بدم…. برید کنار …
اولین راه توبه ست… شخص وقتی توبه میکنه در واقع به خودش این اجازه رو میده که توسط خدا بخشیده
بشه ولی بعضی از افراد بخاطر اینکه خودشون رو غرق در گناه میدونن اصلا به سمت توبه نمیرن …
خلاصه میگم اولین قدم توبه است . وقتی توبه میکنیم احساس میکنیم گذشته ی خودمون را دور ریخته ایم
و احساس پاک شدن به ما ارامش میده. حضرت علی ع میگه : هیچ شفیعی رهاکننده تر از توبه نیس… خب پس این اولین قدمه…
دومین قدم .. جبران کردن اون گناه … تا جایی که امکان هست باید اون گناه را جبران کنیم … تا به
ارامش برسیم ولی گاهی امکان این کار وجود نداره … گاهی ما گناهایی رو مرتکب میشیم که دیگه
نمیتونیم از کسی حلالیت بخوایم…..
یکبار یک فرد معتاد رو ملاقات کردم که ترک کرده بودو خیلی پر انرژی بود …
اما به خاطر اعتیاد بلاهای زیادی به سر همسر و دخترش اومده بود و وقتی اون فرد اعتیادش رو ترک
کرده بوده. دیگه همسر و دختری نبود که بخواد از اونها حلالیت بطلبه … همسرش فوت کرده بود و هیچ خبر
و نشونه ای هم از دخترش نداشت…
تعریف میکرد که وقتی اعتیاد رو ترک کردم چشمام باز شد تازه بیشتر از قبل احساس ضعف و گناه
میکردم .. به خاطر بلاهایی که به سر خانوادم اوردم به قدری شکسته شدم که از زمانی که اعتیاد
داشتم داغونتر شده بودم .. تا اینکه. یکروز
یکی از مسوولین کمپ ترک اعتیاد وقتی دید وضعیتم اینقدر خرابه تصمیم گرفت من رو توی
خود کمپ استخدام کنه و من کاری که بیرون از کمپ پیدا کرده بودم رو ول کردم و اومدم توی
کمپ مشغول کار شدم…
میگفت من بهترین روانشناس کمپ هستم چون اعتیاد رو تجربه
کردم خانوادم رو از دست دادم و از همه ی دکترهای کمپ بهتر اعتیاد رو میشناسم …
اون با مشاوره دادن به افراد معتاد به ارامش میرسید و احساس گناهی که قبلا داشت رو از بین برده
بود … میگفت وقتی میبینم حرفهام باعث میشه به فردی که اعتیاد داره انرژی بدم تا اعتیاد رو ترک کنه
خیلی خوشحال میشم. میگفت من بیرون از کمپ هم به دنبال ادمهای معتاد میرم و با حرفهام اونها رو
قانع میکنم که بیان به کمپ و اعتیادشون رو کنار بذارن… میگفت وقتی یک پدر رو از اعتیاد نجات میدم
احساس میکنم خانواده ی خودم رو نجات دادم و به ارامش میرسم…
پس دومین راه جبران کردنه و اینکه بتونیم کاری کنیم که دیگران رو از اون گناه باز داریم و نذاریم اشتباه مارو مرتکب بشن…
یک نکته ی دیگه ای هم که به ذهنم رسید سخنی از حضرت علی (ع).. البته دقیقا حدیث رو حفظ نیستم ولی میگه: بازگو کردن گناه مثل انجام گناهه… پس باید سعی کنیم گذشته رو فراموش کنیم چون تکرار خاطرات گذشته باعث میشه روز به روز احساس گناه ما بیشتر بشه و به ارامش نرسیم
…..و اخرین حرفم اینه که فراموش نکنیم که خدا عاشقه و ما معشوق….. خدا بنده هاشو میبخشه چون عاشق بنده هاشه همه چیز به ما داده روح هر انسان تکه ای از خداونده …
امیدوارم حرفهام مفید بوده باشه… یا علی مدد …
به نام خدا
کسی که اعتماد به نفس ندارد وبه خاطر احساس گناه میباشد ما باید باکمک فرد به او بفهمانیم که این احساس گناه او به خاطر چه بوده؟
حالا که علت این احساس مشخص شد فرد شروع می کند ریشه این احساس رو از بین ببرد شاید به خاطر نماز قضایی بوده یا به خاطر تهمتی یا هر اشتباهی دیگر…
فرد باید یاد بگیرد همه را با تمام و کمال حل نماید ودیگر هیچ احساس بدی نداشته باشد.با خودش دو دو تا چهارتا کرده باشد وتکلیفش با خودش معلوم باشد .
در این صورت این شخص دارای اعتماد به نفس می باشد
با سلام و احترام خدمت جناب آقای عباس منش گرامی و بزرگوار و همه دوستان عزیز
ضمن تشکر زیاد از زحمات استاد گرامی و گروه محترم عباس منش برای تهیه برنامه ها و فایلهای صوتی و تصویری و…
میخواستم مطلب مهم وکلیدی رو در خصوص اعتمادبنفس و عزت نفس بگم که در قسمت پاسخ به سوال ویژگیهای فرد با اعتمادبنفس بالا فقط بطور کلی عرض کردم که این دو تا با هم تعاریفش فرق دارن و از اونجاییکه سوال مربوط به اعتماد بنفس هست مستقیم صرفا میرم سراغ اعتمادبنفس و نه عزت نفس.بدلیل اینکه در پاسخ بعضی از دوستان من دیدم که این دو را باهم آوردن و تعریف عزت نفس رو در اعتماد بنفس آوردن.
و الآن خیلی مختصر و کوتاه میخوام بگم اعتمادبنفس از( من میتوانم )میاد ولی عزت نفس به معنی دوست داشتن خود و احترام به خود و حس خوب و ارزشمندی نسبت به خود است که من ارزشمند و دوست داشتنی ام با همه ویژگی هام یک انسان دوست داشتنی ام.
اعتمادبنفس به معنی حس ارزشمندی نیست.اعتمادبنفس با اقتدار همراه است ولی عزت نفس فراتر از اعتماد بنفس است.اعتمادبنفس میتونه در یک آن و زمان کوتاه افزایش یا کاهش پیدا کنه ولی عزت نفس در طول زمان زیادتر قابل تغییرات است روی یک خط.اعتماد بنفس با خودش قدرت ریسک و جسارت و تحمل ابهام و خطر میاره ولی عزت نفس اینطور نیست حتی یک دزد و ثارق حرفه ای هم اعتمادبنفس بالایی داره برای دزدی ولی الزاما شخصیت سالمی و عزت نفس بالایی نداره.
عزت نفس یعنی اون چیزی که برای خودم میپسندم برای دیگران هم بپسندم.عزت نفس نه کبر و غرور است نه حس حقارت.عزت نفس بالا باعث میشه هیجانات ناخوشایند و ناراحتی و خشم و نگرانی خود را سالمتر مناسبتر و موثرتر بیان و ابراز کنیم و بپذیریم.
والبته صحبت و توضیح در مورد تفاوتهای اعتمادبنفس و عزت نفس خیلی بیشتره فقط تا یک حدی که این موضوع رو خواستم توضیح بدم که کمی واضحتر و روشن تر بشه.
ممنونم.
همگی شاد، پرانرژی و با شهامت و خندان باشیم.
مهدی رجبی
سلام بر استاد عزیز و اعضای گروه
به نظر من بهترین راهکار برای رها شدن از احساس گناه اینه که شخص احساس کنه و باور کنه تا 3 ماه دیگه بیشتر زنده نیست و قطعا سه ماه دیگه خواهد مرد حالا توی این 3 ماه هر کاری که فکر میکنه باید انجام بده تا با خیال راحت آسوده بمیره رو یادداشت کنه و اونهارو انجام بده به عنوان مثال اگر از کسی حلالیت میخواد یا باید به کسی زنگ بزنه یا باید قرضی رو پس بده و یا هر کار دیگه ای که با فکر کردن به اون احساس بدی پیدا میکنه رو یادداشت کنه و انجام بده تا از درون احساس آرامش کنه و اضافه کنم که این تمرین رو از استاد عزیز در روانشناسی ثروت آموختم.
شاد و سرافراز باشید.
جناب زارعی درود به شما . .
نظر قشنگی بود و قابل تامل . .
امام علی (ع) میفرمایند : جوری زندگی کن که انگار هزارسال عمر میکنی و جوری رفتار کن که ممکنه فردا بمیری .. !!!
3 ماه شما با فردای امام علی (ع) تقریبا و حدودا یه منظور رو میرسونه اما این صحبت های طلایی کاش به یاد ما انسانها میموند و انقد زود فراموشمون نمیشد . . عمل بهش خیلی خیلی مهمه . . !!!
ممنونم دوست عزیز از اظهار لطفتون
سلام
احساس گناه وجودش لازمه برای اینکه به ما یادآوری کنه مسیری که ما انتخاب کرده بودیم اشتباه بود. ما بایستی ملزم به نتیجه باشیم. با این دید می توانیم احساس گناه را به عنوان یک ابزار تلقی کنیم که حداقل یکی از راه های نرسیدن به هدف رو به ما نشون میده. و این از لطف خداست. خدا به دو طریق راه رو به ما نشون میده، یکی اینکه راه درست رو نشون میده که با طی کردن اون به نتیجه می رسیم و دیگری اینکه راه غلط رو نشون می ده که با طی نکردن اون به نتیجه می رسیم چون روش های خوب و بد هر دو وجود دارند لذا بایستی دیدگاه نسبت به احساس گناه عوض بشه و این نکته مهم تر رو بخاطر بسپاریم که احساس گناه بخاطر ترس از بخشیده نشدن از سمت خداست، واقعیتی که وجود داره اینه که احساس گناه هرچقدر که بزرگ باشه، از خدا بزرگتر نیست البته این به این منظور نیستش که ما هم هر چقدر دلمون خواست گناه ویا کار ناشایست انجام بدیم، خدا ارحم الراحمین هست و ناامیدی از رحمت خدا گناهی است بزرگ. ما بایستی از اشتباهات درس بگیریم و جبران مافات کنیم، با این دید احساس گناه تبدیل به یک کلاس درس و یادگیری می شود که 100 درصد آن در زندگی مان کاربردی خواهد بود.
با تشکر.
هادی سبحانی.
سلام خدمت شما استاد عزیز . میخوام تا در مورد سوال ” چه ایده ای برای کسی که به خاطر خطای بسیار بزرگی دچار احساس گناه شده است دارید تا دیگر احساس گناه نداشته باشد؟ ” نظر خودم رو اعلام کنم و فکر میکنم این نظر ، یکی از بهترین راهکارهای موجوده ! و ان شاءالله برنده این مسابقه !
سعی میکنم خلاصه بگم استاد عزیزم :
اگر کسی واقعا درک کنه که خطا و اشتباه خودش رو در زمانی که جاهل بوده انجام داده ، و این خطا واقعا به خاطر جهلش بوده ، نه از روی عمد و با علم کامل به عواقب کار خودش ، میتونه به راحتی خودش رو ببخشه ، چون این کار از روی بی عقلی و نفهمی زمان جهالتش بوده نه چیز دیگری و حقیقتا وقتی انسانی خودش رو پیدا میکنه ، به صورت شگفت انگیزی تبدیل به یک انسان دیگری میشه و اون موقع هست که وقتی به گذشته ی خودش فکر میکنه ، میبینه اصلا الان دیگه اون آدم قبلی نیست ، پس میتونه اصلا خودش رو با اون حالت قبلش بیگانه ببینه و اون گناه را به ورژن قبلیه خودش مربوط کنه و ورژن جدیدش !
امیدوارم تونسته باشم منظورم رو منتقل کرده باشم ! با آرزوی بهترین ها برای شما !
با سلام و وقت بخیر
به نظر من اولین نکته پذیرش تمام مسئولیت خطای انجام شده و دومین نکته قبول این واقعیت که هر انسانی میتواند در موقعیتهای مختلف خطا کند و این در ذات اوست و سومین نکته فکر کردن به راههای جبران خطا در صورت امکان وهمینطور توبه کردن از انجام مجدد آن و قول دادن به خود برای ترک گناه. احساس گناه انسان با مفید بودن و پشتکار داشتن او در طول روز کمرنگ تر میشود.
با سلام و خداقوت
در جواب سوال دوم نکته های زیر به ذهنم رسید
1-تمرکزشو از روی اشتباهش برداره تا حس بدش کمتر شه و هر لحظه که دوباره میخواد یادش بیفته سریع فکرشو عوض کنه
2-در جهت جبران اشتباهش کاری رو که فکر میکنه درسته و حس خوبی بهش میده انجام بده
3-اول خودش خودشو ببخشه و نگران نباشه که خدا هیچوقت اونو نمیبخشه چون اگه خودشو ببخشه مطمئنا خدا هم همون لحظه اون رو بخشیده
4-اینو بدونه که زندگی ادامه داره حالا باید انتخاب کنه که با یه دید جدید یه شروع دوباره داشته باشه بهتره یا اینکه با حس گناه بقیه زندگیش رو هم تباه کنه
5-خودش رو با بقیه افراد مقایسه نکنه و هیچوقت حس نکنه خدا بقیه رو بیشتر از اون دوست داره
6-جمله تاکیدی خدا من رو دوست داره و من رو بخشیده پس خودم هم خودم رو دوست دارم و خودم رو میبخشم را اونقدر بگه تا ذهنشم این حرفو قبول کنه
7-کارهای خوبی که توی زندگیش کرده و بهش حس خوبی داده رو به یاد بیاره و سعی کنه توی این شرایط باز انجامش بده
8-سعی کنه بیشتر و بیشتر خدارو بشناسه و به خدا نزدیک بشه
9-اینو بدونه که فکر کردن به گناهش و داشتن احساس گناه خودش گناه بزرگتریه
10-به این مورد توجه کنه که هر اتفاقی که میفته حتی اشتباه در جهت پیشرفت جهان هستی است
11-نشانه های اون گناه که باعث یادآوری گناه میشه رو از خودش دور کنه