اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
در فایل سوم استاد فرمودن ما نمیتونیم در حق کسی مرتکب گناه بشیم و درنتیجه نباید احساس گناه و عذاب وجدان داشته باشیم و حق الناسی هم برگردن ما نیست
حالا اگه فرض کنیم من عمدا شیشه ماشین یه بنده خدائی رو شکستم. درسته که در درجه اول در حق خودم ظلم کردم اما اون بنده خدا هم متحمل خسارت شده و باید برای شیشه ماشینش یه هزینه ای رو پرداخت کنه که مسببش من بودم.
حالا در این مورد چگونه میشه احساس گناه و عذاب وجدان و حق الناس رو از خودم دور کنم
به نظرمن انسان بااعتمادبه نفس انسانی هستش که ازبچگی بهش پروبال دادن واجازه رشدکردن بهش دادن شخصی ک ازدرون پره ونیازبه توجه بقیه نداره ک بخواددرونشو باهاش پرکنه پس این شخص هیچ ترسی هم نداره ترس ازتردشدن بی محلی ترس ازاینکه کسی اونو دوست نداشته باشه نداره.این شخص خودواقعیشه وطوری ک دوست داره زندگی میکنه عقایدوعلایقشو راحت بیان میکنه وترس ازاینکه نکنه حرفش خلاف میل وعلاقه دیگران باشه رونداره
باسلام به نظرم وقتی انسان همه چیز رو خوب و بادقت تمام نگاه کنه و به گناهانش و به خودش و به طرف مقابل یا کسانی که در حقشون ظلم کرده به نظرم باید به خدا توکل کنه واگه بشه ازشون عذرخواهی بکنه و به طریقی که لازمه دل طرف مقابل رو بدست بیاره این خیلی عالیه یعنی وقتی چیزی رو خراب کردیم تا جایی که امکانش وجود داشته باشه درستش کنیم ولی اگه یک چیزی بود که قابل جبران نباشه باید به خدا پناه ببریم و از اون بخوایم که این مشکل رو جبران کنه چون خارج از توان ماست و جاهای دیگه ای از زندگی جبران کنه مثلا اگه زده کسی رو کشته باید بتونه به بچه های اون شخص یاری برسونه تو هزینه هاشون یا مشکلاتی که دارن و اگه گناهش از اون دسته از گناهانی است که به خود شخص مربوط می شه اول باید از خداش طلب مغفرت کنه و سپس خودش رو ببخشه که این گناه مربوط به خدا و خودشه و ادامه دادن این تفکر راجب گناه کار درستی نیست و ضمنا نباید راجب گناهش با کسی صحبت بکنه این کار درستی نیست هرگز
در مورد سوال قسمت دوم اینکه اگر کسی گناه بزرگی کرده باشه چه جور باید به خودش احساس خوب بده . در مورد خودم وقتی گناه خیلی بزرگی کرده باشم که البته گناهی بوده که به شخص خاصی آسیبی نرسونده و از نظر خودم گناه بزرگی بوده اولین کاری که کردم این بوده که بپذیرم نتیجه کارم بهم برمیگرده پس اگه در شرایط ناگواری قرار گرفتم سعی کنم بدونم چه جوری باید از این شرایط جون سالم به در ببرم و همین که می پذیرم اگه گناهی کردم نتیجش بهم برمیگرده دیگه خودم دست از سر خودم برمی دارم و یه جورایی میگم میزان گناهم و کائنات خودش مشخص میکنه و با تشخیص خودش نتیجه رو برمیگردونه و جالب اینجاست که بیشتر موقع ها کائنات هیچی برنمیگردونه و دیگه میفهمم که اون کار گناه نبوده حالا اگه کسی گناه خیلی بزرگی مثل آسیب و زیان رساندن به شخص و افراد دیگه انجام داده باشه به نظرم بازم باید همین کارو کنه و بپذیره که نتیجه کارش به میزانی که جهان خودش صلاح میدونه بهش برمیگرده و دیگه خودش دست از سرزنش خودش برداره و به جای اون ذهنیتش و بزاره رو این قضیه که چه جوری میتونه کارهای بهتری کنه که در ازاش نتایج خوبی بگیره و اینجوری امیدوار باشه که اگر قراره نتیجه کارهای بدشو ببینه در عوض نتیجه کارهای خوب هم داره که میتونه کمک کنه بهش تو شرایط بد و در کل حرفم اینه که اولین قدم اینه که کسی که مثلا بی گناه زده کسی و کشته نباید انتظار داشته باشه همون اول کار بتونه خودش و ببخشه و بقیه هم اونو ببخشن و همه چیز به خیر و خوشی تموم بشه بلکه در درجه اول باید قبول کنه گناه کرده و نتیجش به صورت توهین اطرافیان ، ترد شدن ، تهدید، یا حتی مرگ به سراغش میاد منتها در این حین دیگه نیازی نیست خودش هی به خودش یادآوری کنه که چقد بدی و قاتلی و فلانی. به جای این فکر کنه چرا قاتله چرا بده بدون اینکه خودشو توبیخ کنه چون خیالش راحت دیگران به اندازه کافی این توبیخ و انجام میدن
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان. من نمیتونم بگم نشانه های صحیح برای اعتماد به نفس چیه ولی میتونم بگم هر موقع خودم احساس کردم یه خوشحالی از درون دارم که کلا شادم و هیچ اتفاق خاصی نیفتاده منتها من از درونم خوشحالم و اینکه نسبت به هیچ کس احساس بدی ندارم و دنیا رو جای قشنگی میبینم و به رویاهام فکر میکنم و یه حسی دارم که انگار حتما به اونا می رسم و کارهای روزانه خودمو با انرژی و سرحالی انجام میدم و از قیافه خودم خوشم میاد حس کردم همون موقع ها اعتماد به نفسم بالا بوده
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
یه سوال از خدمت دوستان داشتم
در فایل سوم استاد فرمودن ما نمیتونیم در حق کسی مرتکب گناه بشیم و درنتیجه نباید احساس گناه و عذاب وجدان داشته باشیم و حق الناسی هم برگردن ما نیست
حالا اگه فرض کنیم من عمدا شیشه ماشین یه بنده خدائی رو شکستم. درسته که در درجه اول در حق خودم ظلم کردم اما اون بنده خدا هم متحمل خسارت شده و باید برای شیشه ماشینش یه هزینه ای رو پرداخت کنه که مسببش من بودم.
حالا در این مورد چگونه میشه احساس گناه و عذاب وجدان و حق الناس رو از خودم دور کنم
ممنون میشم راهنمائیم کنین
با سلام
ب نظر من کسی دارای اعتماد بنفسه خوبه ک
در درونش باور ارزشمند بودن رو داشته باشه خارج ازعوامل بیرونی.
چون قسمتی از خداست پس ارزشمنده.
بعد کسی ک خودش رو دوست داشته باشه اعتماد بنفسش بالاست.
سوم خودش رو لایق بهترین چیز ها بدونه
سلام
به نظرمن انسان بااعتمادبه نفس انسانی هستش که ازبچگی بهش پروبال دادن واجازه رشدکردن بهش دادن شخصی ک ازدرون پره ونیازبه توجه بقیه نداره ک بخواددرونشو باهاش پرکنه پس این شخص هیچ ترسی هم نداره ترس ازتردشدن بی محلی ترس ازاینکه کسی اونو دوست نداشته باشه نداره.این شخص خودواقعیشه وطوری ک دوست داره زندگی میکنه عقایدوعلایقشو راحت بیان میکنه وترس ازاینکه نکنه حرفش خلاف میل وعلاقه دیگران باشه رونداره
سلام به همه دوستان
کسی که اعتماد به نفس بالا داره
خنده رو
بانظم
خوش قول
هدفمند و از لحظه لحظه زندگیش استفاده میکنه
مرتب و آراسته
مودب
به حرف مردم اعم از انتقاد و غیبت پشت سرش و تهمت اهمیت نمیده
نترسیدن از جمع و مسلط حرف زدن در جمع
باور به توانایی و ایمان به خود
شجاعت در انجام کارها
آرامش خاطر داشتن در انجام کارها
سریع تحت تاثیر دیگران قرار نمیگیره و برای خودش احترام قائله
به خدا توکل میکنه
امیدواره
تنبل نیست
باسلام به نظرم وقتی انسان همه چیز رو خوب و بادقت تمام نگاه کنه و به گناهانش و به خودش و به طرف مقابل یا کسانی که در حقشون ظلم کرده به نظرم باید به خدا توکل کنه واگه بشه ازشون عذرخواهی بکنه و به طریقی که لازمه دل طرف مقابل رو بدست بیاره این خیلی عالیه یعنی وقتی چیزی رو خراب کردیم تا جایی که امکانش وجود داشته باشه درستش کنیم ولی اگه یک چیزی بود که قابل جبران نباشه باید به خدا پناه ببریم و از اون بخوایم که این مشکل رو جبران کنه چون خارج از توان ماست و جاهای دیگه ای از زندگی جبران کنه مثلا اگه زده کسی رو کشته باید بتونه به بچه های اون شخص یاری برسونه تو هزینه هاشون یا مشکلاتی که دارن و اگه گناهش از اون دسته از گناهانی است که به خود شخص مربوط می شه اول باید از خداش طلب مغفرت کنه و سپس خودش رو ببخشه که این گناه مربوط به خدا و خودشه و ادامه دادن این تفکر راجب گناه کار درستی نیست و ضمنا نباید راجب گناهش با کسی صحبت بکنه این کار درستی نیست هرگز
باسلام خدمت استاد گرامی
آدمی با اعتماد بنفس آدمی است با خصوصیات زیر :
1- آدم موفقی است
2- هر سدی در مقابلش می شکند
3- خدا با اوست
4- کلا موفق است در هر زمینه ای که وارد شود موفق می شود
در هر کاری موفق عمل می کند تا 99/5 درصد
5-در اطرافش انرژی موج می زند
سلام
۱ حرف دیگران برایش اهمیتی ندارد و برای حرف مردم زندگی نمیکنه
۲هرجور دوست داره لباس میپوشه
۳دروغ نمیگه
۴فقط الله یکتا را پرستش میکنه
۵در زندگیش شرک نداره
۶برای اینکه دیگران ازیش تعریف کنند یا ازیش خوششون بیاد همالی نمیکنه
۷تهمت نمیزنه
۸غیبت نمیکنه
۹زیاد حرف نمیزنه وقتی حرف میزنه که به جا و حق باشه
۱۰عصبانی نمیشه
۱۱به مردم احترام میزاره
۱۲ همیشه سپاس گذار خداونده
۱۳همیشه مهربون و خونسرده
۱۴حیوانات را دوست داره
۱۵ به مردم کمک میکنه
۱۶فقط با خدای خودش راز و نیاز و درد و دل میکنه
۱۷از مشکلات راه حل میسازه
۱۸به هدفاش ایمان داره
۱۹فش نمیده
۲۰سعی نمیکنه کسی را تغیر تا خودش نخواهد
۲۱ کینه ای نیست
۲۲حرف زور نمیگه و حرف زور نمیشنوه
۲۳باج نمیده و باج نمیگیره
۲۴وقت بیشتری صرف خونوادش میکند
۲۵قهر نمیکنه
۲۶ نه به کسی ظلم میکنه ن ظلم میپذیره
۲۷افکار منفی را بلاک میکنه
درود و وقت بخیر خدمت سرور عزیزم جناب عباسمنش پاسخ بنده در خصوص پرسش قدم اول فایل عزت نفس :
انسانی که عزت نفس داره :
1- همواره ارام بسیار ریلکس و خوش رفتار هست
2- شخصیت با ثبات و قابل اطمینانی داره
3- همیشه حرفش را محکم و متین بیان میکنه
4-درون پاک صادق و ارامی داره و کینه کسی هرگز نداره و با سر وسینه بالا و بسیار زیبا حرکت میکنه
در مورد سوال قسمت دوم اینکه اگر کسی گناه بزرگی کرده باشه چه جور باید به خودش احساس خوب بده . در مورد خودم وقتی گناه خیلی بزرگی کرده باشم که البته گناهی بوده که به شخص خاصی آسیبی نرسونده و از نظر خودم گناه بزرگی بوده اولین کاری که کردم این بوده که بپذیرم نتیجه کارم بهم برمیگرده پس اگه در شرایط ناگواری قرار گرفتم سعی کنم بدونم چه جوری باید از این شرایط جون سالم به در ببرم و همین که می پذیرم اگه گناهی کردم نتیجش بهم برمیگرده دیگه خودم دست از سر خودم برمی دارم و یه جورایی میگم میزان گناهم و کائنات خودش مشخص میکنه و با تشخیص خودش نتیجه رو برمیگردونه و جالب اینجاست که بیشتر موقع ها کائنات هیچی برنمیگردونه و دیگه میفهمم که اون کار گناه نبوده حالا اگه کسی گناه خیلی بزرگی مثل آسیب و زیان رساندن به شخص و افراد دیگه انجام داده باشه به نظرم بازم باید همین کارو کنه و بپذیره که نتیجه کارش به میزانی که جهان خودش صلاح میدونه بهش برمیگرده و دیگه خودش دست از سرزنش خودش برداره و به جای اون ذهنیتش و بزاره رو این قضیه که چه جوری میتونه کارهای بهتری کنه که در ازاش نتایج خوبی بگیره و اینجوری امیدوار باشه که اگر قراره نتیجه کارهای بدشو ببینه در عوض نتیجه کارهای خوب هم داره که میتونه کمک کنه بهش تو شرایط بد و در کل حرفم اینه که اولین قدم اینه که کسی که مثلا بی گناه زده کسی و کشته نباید انتظار داشته باشه همون اول کار بتونه خودش و ببخشه و بقیه هم اونو ببخشن و همه چیز به خیر و خوشی تموم بشه بلکه در درجه اول باید قبول کنه گناه کرده و نتیجش به صورت توهین اطرافیان ، ترد شدن ، تهدید، یا حتی مرگ به سراغش میاد منتها در این حین دیگه نیازی نیست خودش هی به خودش یادآوری کنه که چقد بدی و قاتلی و فلانی. به جای این فکر کنه چرا قاتله چرا بده بدون اینکه خودشو توبیخ کنه چون خیالش راحت دیگران به اندازه کافی این توبیخ و انجام میدن
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان. من نمیتونم بگم نشانه های صحیح برای اعتماد به نفس چیه ولی میتونم بگم هر موقع خودم احساس کردم یه خوشحالی از درون دارم که کلا شادم و هیچ اتفاق خاصی نیفتاده منتها من از درونم خوشحالم و اینکه نسبت به هیچ کس احساس بدی ندارم و دنیا رو جای قشنگی میبینم و به رویاهام فکر میکنم و یه حسی دارم که انگار حتما به اونا می رسم و کارهای روزانه خودمو با انرژی و سرحالی انجام میدم و از قیافه خودم خوشم میاد حس کردم همون موقع ها اعتماد به نفسم بالا بوده