به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کن - صفحه 81 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1211 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    صفرعلی عرب صالحی گفته:
    مدت عضویت: 1585 روز

    درود بر استاد

    واقعا سپاسگزارم از این سایت و استاد گرانقدر عباس منش که چه زیبا می گویید

    فقط باید باور کنیم که می شود

    ما باید تحصین کنیم ثروت دیگران را پیشرفت دیگران را آرامش دیگران شادی دیگران را

    راه درست را

    شکرگزاری کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    مریم رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 596 روز

    سلام

    بیستوپنجمین اگاهی

    هروقت میبینی ی اتفاق بزرگی رخ داده که شما نمیتونید بپذیرید به خودتون بگید این ثابت میکنه این موفقیت این ثروت این پیشرفت ثابت میکنه که میشود و چون ثابت میکنه که میشود پس منم میتونم حالا راهشو من تا حالا بلد نبودم حالا که فهمیدم میشود دنبال راهش میگردم وقتی ی چیزی رو نداری و میخوای داشته باشی باید باورهاتو درست کنی و برای قوی تر کردن ایمان و باورن باید الکوهارو پیداکنی و ببینیشون از نزدیک

    اگر کسی به چیزی نرسیده به این معنا نیست که هیچکس نمیتونه برسه و اگر کسی به موفقیتی رسیده به این معناست که صددرصد منم میتونم بهش برسم به جای اینکه خواسته ها مونو کوچیک کنیم باورهامونو بزرگ کنیم

    وقتی یک موفقیت رو میبینید تحسینش کنید اگر میخواهید موفق بشید و ارزوی خوشبختی کنید براشون

    روی باورهاتون کار کنید و هر حرفی رو نشنوید هرفکری که احساس ناتوانی احساس ترس احساس بد بهتون میده دلشوره در شما ایجاد میکنه باوره بدو محدود کننده هست

    همه چیز باوره هر حرفی رو باور نکنیم هر حرفی که بهمون گفته میشه اگر احساس بدی در ما ایجاد میکنه دروغه پس باورش نکن چون ی باور محدود کننده هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مریم اسمعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2211 روز

    به نام خدای بسیار بخشنده و بسیار مهربان

    سلام ودرود بر مریم عزیزم و استاد بسیار گرانقدرم استاد عباس منش

    خدارو سپاسگذارم هدایت شدم به فایل روز شمار فصل اول روز بیست و چهارم

    شاید باورتون نشه من توی ذهنم به دنبال جواب همین سوال در ذهنم بودم که به صورت کاملا آگاهانه سراغ جواب بودم که به این فایل هدایت شدم و از اسم فایل که در مورد کوچک کردن خواسته ها و بزرگ کردن باور ها اشاره شده بود

    استاد دقیقا ذهن پرسشگر من به خاطر باورهای محدود و فقر که دارم به دنبال راه حل ساده تر می رفت و از خواسته هام میگذشتم به این خاطر که کلی موانع ذهنی و باورهای بسیار مخرب از قبیل:اینا دروغ میگن مگه میشه از طریق استوری 1000 یا 1500 فالور روزانه براش بیاد مگه میشه این پیج توی چند سال انقدر رشد وحشتناک داشته باشه خب برای فالور فیک پول میدن و فالورمی خرن و چند صد کاااا فالور دارن مگه خودم برای پیج ام این پیشنهاد رو نداشتم و پول دادم 1000 تا برام فالور اضافه شد توی چند ساعت اینهمه شیر و لایک و سیو مردم رو چی فرض کردن فقط برای لایک بیشتر دارن استوری های تعاملی می ذارن و و و و……. اینا همه گفتگوی ذهنی همیشگی من تا به الان که دارم برای شما تایپ میگنم وای وای خدای من روزهای زیادی خودمو درگیر این گفتگوها کردم و هرروز هم بدتر از روز قبل کمتر در پیج هنری ام فعالیت کردم دوره مجازی دادم اصلا یک نفر هم بهم پیام نداد حتی تبلیغ تو پیج هنری دیگه که فالور چندین هزار کاا دادم خبری نشد از هنرجو

    هرروز تلگراممو چک میکنم یه ماه که از انتشار دوره مجازی ام میگذره ولی افسوس و اینکه هر شب در ستاره قطبی می نویسم که فردا ثبت نام 10 هنرجو رو دارم

    و یا در کانال یوتیوبم تولید محتوا میکنم و 7 ماه که اونجا هم نتایجی خوبی نگرفتم

    من به مواردی که استاد اشاره کردن برای بختک و این چیزا ،درموردش خیلی چیزا شنیدم و مواردی رو باور کرده بودم که برام اتفاق میوفتاد چرا …. چون باور داشتم بدن چون و چرا همه موجودات وجود دارن همه نمی تونن ببین

    حالا بااین فایل متوجه شدم که باورهای خودم که نذاشته رشدی صورت بگیره.

    کار کارمندی رو کنار گذاشتم که بتونم مجازی کار کنم حالا همون باورهای بسیار ناخوشایند راه ورود پول رو به زندگیم بسته

    خدارو شاکرم و سپاسگذارم که خیلی زود جواب سوالات منو داد و هدایتم کرد به این فایل و استاد عزیزم منو تشویق کرد ین باورهای عالی بسازم

    من تک تک باورهای مخربمو در حین گوش دادن به این فایل نوشتم که برای دفعه سوم هست که دارم پشت سرهم این فایل رو می بینم و دوربین رو تنظیم کردم و از خودم و از لب تاب وقتی که این فایل پخش میشد و من یکی یکی باورهامو از صحبت های شما یادداشت میکردم فیلم گرفتم که مدرکی باشه برای اثبات به خودم که این باورهارو کی و چطور و با چه فایلی از شما دارم تغییرش میدم .

    خدایا سپاسگذارم و سپاسگذارم و سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    دریا گفته:
    مدت عضویت: 914 روز

    سلام ب استاد عزیزم و دوستان

    24امین گام روزشمار زندگی من

    استاد در مورد ترس و جن و این چیزا من اصلا یه چیزیو یادم نبود اللن با شنیدن این فایل یادم اومد گفتم بگم

    مادر من خیلی از بچگی در مورد جن صحبت میکرد جن دیدم و ثم داشته و موهاش بلند بوده و ادمو میزنه یا ب من پول دادا خلاصه از این طور فکرایی ک واقعا فکر میکنم از بس باورش قوی بود ب صورت توهم چیزایی میدید

    خلاصه من از بچگی یک شب خواب راحت نداشتم تا همین تقریبا 3سال پیش ک من با شما اشنا شدم دیگه نمیترسم شبا من اصلا این موضوع ترس شدیدم رو یادم رفته بود الان یادم اومد من تمام عمرم از این موضوع ترسیده بودم اما اصلا کلا فراموش شده بود

    مثلا باور ب وجود جن در‌من خیلی قوی بود خیلی اما کم کم شبا قبل خواب ذهنمپ بردم ب سمت فایلهای شما استاد و کم کم کلا یادم رفته بود این رو و ازتون تشکر میکنم ک ب من کمک کردید ب طوری ک من اصلا یادم نبوده خیلی عجیبه من حدود 27سال درگیر ترس شدید بود هر شب قبل خواب بعد یطوری یادم رفته ک اصلا فراموش کردم خدایا شکرت البته اول با فایل های رایگان یکی دوسال بعد دوازده قدم کمکم کردن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    آتنا شکیب گفته:
    مدت عضویت: 315 روز

    خدا رو سپاسگزارم هدایت شدم به این فایل ها و سفرنامه رو شروع کردم و از خود سایت دانلود کنم ممنونم استاد عزیز ‌ و مریم جان عزیز که این فایل ها رو دسته بندی کردند که ما راحت استفاده کنیم ، اول از همه به قول نوشته مریم جان که میپذیرم خودم با باورهام زندگی الانم تجربه میکنم ، و برام ثابت شد که زندکی ما رو باورهامون خلق میکنه ، خواستم تجربه خودمو بگم برای نقش مهم باورها ، من نمیدوستم آگاه نبودم خیلی کارها میخواستم انجام بدم ولی باور داشتم اما وقتی از دوستی ، کتابی ، خانواده ، جامعه میشنیدم که نمیشه و من هم میزاشتم کنار تازه خوشحال بودم که هر کاری میکنی باید مشورت کنم و اینو از خانواده ام میشنیدم از بچگی که هر کاری انجام میدی قبلش با چند نفر مشورت کن ، و به خاطر همین من دهن بین شدم یعنی به بقیه نگاه میکردم چی میگن و نمیتونستم خودم تصمیم بگیرم و حسی بهم دست داده بود که هر کاری انجام بدم نپرسم اشتباه میکنم و کلا ترجیح دادم ریسک نکنم و محاط شدم و باعث شد همین زندگی رو تجربه کنم ، و من از همون نوجوانی میدونستم من بهترین زندگی رو تجربه کنم و حتی ازدواج موفق بهترین رابطه تجربه میکنم الان که فکر میکنم برای اینکه برای همه میگفتم و مثل استاد نبودم که قبول نکنم خوب علمشو نداشتم و برام خواسته ام رویا شد و باور ی که داشتم از بین رفت و حس لیاقت درونیم از بین رفت و تجربیاتی داشتم با باورهای اطرافیان که منم باور کردم ، ولی از خدا سپاسگزارم که بهم ثابت شد که خودم درونم مشکل داره بیرون دارم تجربه میکنم و هدایت شدم و تنهام کرد که روی خودم کار کنم ، جالبه امروز روز بیست و چهارم سفرنامه قبل اینکه گوش کنم صبح درسی برام شد از یک داستان که برام پیش اومد و برام باز شد که اگر اون شخص و کسایی دیگه به تو میگن نمیشه همه چیز با هم داشت سطح توقع ام پایین بیارم خواستمو کوچک کنم خوب زندگی اونا باورهاشون بوده اونا و همه افراد جامعه دارند با باورهاشون تجربه میکنن ، منم باور خودم بوده جایگاهم اینه بعد گفتم دیگه به حرف دیگران توجه نمیکنم اونا در سطح باورهای خودش میگن ، من که یادگرفتم باور هامو عوض کنم باید به نظر دیگران توجه نکنم ، شاید کسی رو ببینم خواسته بزرگ داشته ولی نرسیده و به اون قانع شده خوشحاله بدونم در حد باورش طبق قانون داره اونو تجربه میکنه ، یه باور هست که در جامعه همه اکثرا دارند و در من هم شکل گرفته بود صرب المثله نمیشه هم خر بخوای هم خرما رو همه چیز با هم نمیشه ،ولی من باور کردم میشه و خیلی جا نگاه کردم زندگی خودم باور داشتم و عین اونی که میخواستم نوشتم شده ، پس اگر خواسته بزرگ خیلی ساله داشتم نشده باور درست نداشتم و به خاطر حرف دیگران و تجربه هاشوت منم پذیرفتم نمیشه ، و یاد گرفتم خواستمو کوچک نکنم باورهای بزرگ برای این خواسته بزرگم بسازم و خدایی که این همه قدرت داره و جهان و جهان های دیگه هدایت میکنه براش فرقی نداره این ما هستیم که با ذهن محدود و باورهامون خواسته هامون وارد زندگیمون نمیشه و بر خلاف اون چیزی که خواستیم شده ، امروز در این روز سفرنامه به خودم تعهد میدم به نظر کسی یا بر خلاف خواسته ام بود با خودم بگم اون باورش بوده که بهش ثابت شده و زندگی میکنه و اگر کسی رو دیدم که به اون خواسته بزرگ رسیده و تجربه میکنه بهترین زندگی ثروت و رابطه عاشقانه بهترین تجربه میکنه تحسین کنم و بگم اون باورهای قوی داشته ، خدا رو سپاسگزارم بابت آگاهی امروز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    مهناز اسکندری گفته:
    مدت عضویت: 2270 روز

    سلام استاد جان و خانم شایسته عزیزم و دوستان پر انرژی

    روز بیست و چهارم از روز شمار تحول زندگی من

    همون طور که در کامنت های قبلیم گفته بودم من یک فروشگاه اینترنتی دارم که در بعضی از ماه ها فروشش خوبه ولی بعضی از ماه ها مثل آذر و دی فروشش کم میشه و ذهنم میگه چون هوا سرده و فصل امتحانات هست فروشمون کم میشه و چون قبلاً در شهرستان فروش حضوری داشتیم همسرم میگه که همیشه آذر و دی ماه فروش کمتر میشه و بازار نیست ولی از بهمن به بعد که نزدیک عید میشیم فروش بهتر میشه . خب من نباید این حرفشو باور کنم بلکه باید روی باورهای خودم کار کنم تا در مداری قرار بگیرم که افراد زیادی هستند که به محصول من نیاز دارند و اونوقت جهان خودش ما رو بهم کانکت می‌کنه بدون اینکه من تبلیغ خاصی بکنم بلکه برای فروش بیشتر باید باورهای قدرتمند کننده بسازم .

    سایت ما در ترب هم بالا میاد و در ترب فروشگاه های زیادی هستن و خود ترب میانگین تعداد فروش هر کدوم را در 90 روز اخیر نشون میده و اونجا من باید فروشگاه هایی رو که فروش بالایی دارند رو تحسین کنم و اگر اونها تونستن فروش بالایی داشته باشن به این معناست که برای منم میشه و امکان پذیره .

    نه اینکه قضاوتشون بکنم که اونها چند ساله که در ترب هستن و من تازه یک ساله که هستم ، اونها خودشون تولید کننده اند و قیمتها رو کم میزارن و بنابراین فروششون بالاست ، یا سایت شون فلان طراحی رو داره ، فلان درگاه پرداخت رو داره ، یا دامنه سایتشون دات کام هست و…

    خواسته من افزایش فروش سایتم هست طوری که میانگین فروش سایتم در ترب بالا بره پس من نباید خواسته مو کوچیک کنم بلکه باید باورهامو بالا ببرم که همون‌طور برای بعضی از فروشگاه ها شده پس برای فروشگاه اینترنتی منم میشه .

    باید سعی کنم هر حرفی که به من احساس بد ، ناتوانی ، ترس ، نگرانی و دلشوره میده رو باور نکنم چون اون یک دروغه و یک باور محدود کننده است مثل : همین که بازار نیست ، محصولات بقیه خاصه ، اونها زمان زیادی رو میزارن برای کار کردن روی سایت شون و…

    بلکه فکرایی که به من احساس خوب ، امید و انرژی مثبت میدن رو باور کنم و برای خودم تکرار کنم مثلاً: خدا رو شکر امروز فروشمون خوب بود ، تحسین کنم فروشگاه هایی که فروش بالایی دارند انشالله که فروششون بیشتر هم بشه .

    خدایا شکرت که منو در این مسیر زیبا قرار دادی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    Mmir- گفته:
    مدت عضویت: 532 روز

    باسلام خدمت استاد عزیزم

    استاد من واقعا تازه درک کردم که جهان تعهد تورو میخاد یعنی چی

    تعهد شروع کاره و تاموقعی که تعهد ندی سخت برمیگردی به مسیر

    ولی استاد موقعی که تعهد میدی اگ ازمسیر خارج شی سریع برمیگردی یعنی میفهمی خودت

    این فایل خیلی خوب بود استاد

    جزو اون فایل هایی بود که پکیج داره توخودش

    ینی فرکانسش بالاست

    خداروشکرمیکنم برای بودن تواین مسیر الهی

    روز بیست و چهارم از تعهد من به این مسیر

    ازخدا میخام کمک کنه قدم هامو محکم تربردارم

    سپاسگذارم استاد

    بدرود دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1564 روز

    درود و هزاران شکر بابت فایل بسیار بسیار آموزنده

    تلنگرهای زیادی پشت این فایل هستش که باید درک کنم

    تو خانواده ما همه میگفتن که ما نمیتونیم پولدار بشیم و من از بچگی نمیتونستم اینو بپذیرم و همش میگفتم بهتون ثابت میکنم که میشه و شکر خدا در مسیری هستم که روز به روز دارم ترقی میکنم

    همه میگفتن برای موفقیت باید پاره بشی، جر بخوری و اذیت بشی و زخمی بشی تا برسی، اما من بازم از درون نمیتونستم قبول کنم و همش می‌گفتم خدا گفتم (کن فیکن) پس چرا برای من اینجوری نشه، مگه من از همین خدا نیستم، مگه روح همین خدا در من دمیده نشده! و همیشه و همیشه کارام به آسونی درست میشه..

    چقدر باید حواسم باشه که حرف های سمی رو متوجه بشم و نزارم در من نفوذ کنه..

    ممنون استاد بینظیر بابت این فایل ارزشمند..

    چقدر رااااحت آدما اشتباه میکنن و فکر میکنن از جای دیگه داره آب میخوره، در صورتی که همش از باورمون نشئت میگیره.

    الهی شکر بابت این آگاهی

    قدم فوق العاده 24

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    Fakhri گفته:
    مدت عضویت: 1288 روز

    سلام ب همگی

    استاد گفتین که من هیچ الگوی بصری نداشتم که بگم اون تونسته پس منم میتونم درباره اینکه سایت رو در عرض شش ماه و کمتر از اون برسونید از صفر ب رنگ یک توی گوگل

    این تیکه خیلی برام قابل اهمیته،

    اینکه شما برای ذهنتون،الگو نیاوردین،چون نبوده همچین الگویی ولی خودتون شدین الگو برای دیگران الان

    مغز بدون الگو هم باورهاییکه،توحیدیه رو امکان پذیر میدونه و مقاومتهاش،خاموش میشه در برابر باور توحیدی اینکه خداونده،که این سایت رو ب اینجا میرسونه خدا وند قدرتش،مطلقه و با منه

    من این رو خیلی از این فایل شما برداشت میکنم

    خود من هم برای پولسازی دنبال الگوی،فراوانی،نرفتم فقط ذهنم می گفتم این میشه خیلی ها دارن پول خرج میکنن پول فراوانه،اینارو تو ذهنم میچرخاند م

    ولی خیلی خوبه که الگو هم پیدا کنیم،ولی اگر الگو هم نبود بازم تکرار باور برای ذهن،ب مرور باعث میشه،ذهن خود بخود فکر کنه طبق باورهای جدید و راه جدید رو باز کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    کیمیا آدمپور گفته:
    مدت عضویت: 251 روز

    درود بر باور های فرکانس الهی و در مدار خداوند

    آره واقعا بیشتر اوقات همینه تو نداری بقیه دارن

    با نامردی پول داره با کلاه برداری و ارث یکی از اعضای خانواده رو خوردن و …

    ای کاش واقعا چنین چیزهای رو نگیم و نکنیم برای من مثال خیلی هست

    مثلا تو دوران مهدکودک و دبستان من اهل درس و این جور چیزا نبودم مثلا خنگی لجبازی یا ریاضیت این طوره زبان انگلیسی ات این طور ضعیفه یا خب به دلایل شرایط نمی تونستم دوم دبستان رو تموم کنم کلا روز در میون می رفتم و اصلا مدرسه مهم نبود و اون موقع یادم میاد بچه های کلاس بالاتر رو نگاه می کردم یاد می گرفتم که بگم کلیه ام درد می کنه و گریه می کردم که بیان خانواده دنبالم که برم خونه و حتی اون روز درمیون رو نرم مدرسه و خب خیلی اذیت شدم خب گذشتن اما خیلی از خاطره هاش تا چند وقت باهام بودن مثلا زبان انگلیسی سوم دبیرستان که تو مدرسه همه افتادن یا 12 یا 13 بود من شدم 19 و تو دلم گفتم خدا اون مدرسه اون دبستان الان کجاست من برم به معلمش نشون بدم که زبانم 19 شده و یا بین سال های دبستان بود دقیق یادم نیست برای تغییر مدرسه خودم هنوز اطلاع نداشتم یکی از برترین نمونه های مدرسه بود و من با دوستم از مدرسه داشتیم می اومدیم بیرون که ناظم مدرسه بود فک کنم یه هدیه بهم داد و گفت چون شاگرد خوبی بودی برای تو اما تو دلم تو همون بچگی گفتم من که نمره هام پایینه اما چرا این جوری گفت حتی روز قبلش گفت ناظم این چه طور مدرسه اومدن هست و تا اومدم خونه و مامانم گفت مدرسه خوبی نبوده و عوضش کردم

    اما تا سالها اینو می دونستم که چون شاگرد ضعیفی بودم مدرسه منو نخواسته اما تو راهنمایی و دبیرستان چنان شاگرد قوی و منظبطی شدم که همیشه معدلم یا 18 یا 19 یا 20 بود و یا زمانی که برای تعیین سطح مدرسه برده بودن منو 2 بار قبول نشدم چهره نگران مامانمو هنوز یادمه بار سوم قبول شدم و حتی بعد قبول شدن و دبستان خودم هم حس می کردم من خنگم تا این که تو راهنمایی اولین 20 بعد از مدت ها گرفتم و با خودم گفتم هر 20 که تو زندگی بگیرم مثل این اولی براش ذوق کنم و کردم خداروشکر

    خدای من خدای زیبایم خدای مهربانم تو از ازل تا به ابد بامن بودی و هستی و خواهی بود

    سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: