این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2017/01/abasmanesh-8.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-31 08:31:162024-06-09 14:57:06به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کن
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
اول این که از استاد به خاطر فایل فوق العاده تشکر میکنم که ایده های خوبی رو بهمون دادند
خواستم یک تجربه ای رو از خودم بگم که یک باور خیلی بدی داشتم که عوضش کردم
تقریبا دو سال پیش بخاطر یک سری وسوسه های فکری وترس از بیماری و بی پولی و اینا دچار استرس وفشار های روحی خیلی شدیدی شده بودم که این استرس ها در حدی بود که از کارم استعفا دادم ویه مدت بیکار شدم هر چی داشتم از دست دادم واین استرس در وجودم در حد بیماری های خطر ناکی پیش رفته بود.هر روز هم پیش یک دکتر میرفتم و هیچ فایده ای نداشت. بعد از مدتی مجبور شدم برم پیش دکتری که همه تعریف میکردن ازش و میگفتن که بهترین دکتر ایرانه و تو صدا و سیما برنامه داره و اینا .
رفتم پیش دکتر و حتی دکتر خودش هم متعجب شده بود که چطوور شده تو این طور شدی
بعد از کلی معاینه و نوار مغز و نوار قلب آزمایش و اینا یه خرده قرص بهم دادو گفتش که این قرص هارو بخور اما من بهت امیدی ندارم و برو پیش یک دکتر خوب اگه سراغ داری یعنی جوری صحبت کرم که من مرگ رو جلو چشام دیدم
وبعدش من باکلی نا امیدی از مطب اومدم بیرون و وسط راه که داشتم میرفتم خونه دو تا از فیقامو دیدم ورفتم پیششون داستانو براشون تعریف کردم اونام کلی ناراحت شدند و بعدش گفتند که بیا چند روزی بری مسافرت حال و هوامون عوض شه وبرا تو هم خوبه و اینا بعد رفتیم کنار دریاو وسط جنگل چادر زدیم چند روزی موندیم و تو این مدت همش بهم میگفتن که زندگیت دست خودته و بیماری و سلامتی و همه چی دست خودته و از این حرفا .
بعد اومدم خونه برداشتم هرچی قرص اینا بهم داده بودند و با این که خیلی پول زیادی داده بودمو بدون این که یه دونشو استفاده کنم انداختم دور و گفتم که من خودم باید خودمو خوب کنم دیگه به قرص و دکتر پول نمیدم.
اومدم نشستم پشت لب تابم رفتم تو سایت آپارات که داشتم دنبال چیزی میگشتم که به دردم بخوره که یه دفعه یه فایلی دیدم که نوشته بود که چگونه در امد خود را سه برابر کنیم دانلودش کردم و گوش کردم و یه حس خیلی عجیبی بهم دست داد بعد رفتم تو سایت عباس منش عضو شدم و همه فایل های رایگان و دانلود کردم صب تا شب فایل هارو گوش میکردم و تمرین هارو انجام میدادم و کمی آرام تر شده بودم دیدم که جواب میده بعد همینجوری ادامه دادم تا این که یه کار خیلی خوبی پیدا کردم و رفتم سرکار
بعد از مدتی ورانشناسی ثروت وگرفتمش و تمرین هارو که انجام میدادم وفرکانس هارو بهتر میشناختم آرامشم بیشتر و بیشتر میشد .هرروز اتفاق های خوب شادی های بیش تر پول های بیشتر وارد زندگیم میشد نمیدونستم چطور از خدا تشکر کنم کارم شده بود 24ساعتی گریه کردن از سر شووق ..
امید وارم که این اتفاقات خوب همین طوری بیش تر و بیشتر بشه
خدارو سپاسگذارم که منو با این گروه آشنا کرد
استاد عباس منش خیلی کمکم کرد .ازخدا میخوام که همیشه سربلند و پیروز باشید استاد عزیز
تشکر میکنم از شما چون خیلی مطالب مفیدی از شما یاد گرفتم
من 10 سال پیش از پدرم درخواست کردم که با هم شرکت کوچیکیو راه بندازیم و دو نفری شروع به کاار کنیم این موضوع در حالی داشت اتفاق می افتاد که من تازه خدمت سربازیم تمام شده بود و تازه میخواستم وارد کار شوم و پدرم هم از شرکاش که 5 نفر از پر تجربه ها بودن جدا شده بود و شرایط مالی معمولی رو داشتیم .
دفتر رو اجاره کردیم و من در شروع کار به پدرم گفتم میخواهم به این فکر کنم که در این سال 150 میلیون در امد داشته باشیم اون زمان برای ما مبلغ قابل توجهی بود و اصلا فراموش نمیکنم که پدرم به من گفت در شرکت قبلی ما 5 6 نفر با تجربه بودیم این اتفاق نیوفتاد حالا تو با تجربه کم این رویای دست نیافتنی رو داری ! انگار یه چیزی در وجودم بهم گفت نشون بده به پدرت که میتونی و من با پدرم هیچ صحبتی در رابطه با این موضوع نکردم , ما به ماه هشتم رسیده بودیم و هنوز خیلی مانده بود تا به اون در امد برسیم ولی من هنوز باورش داشتم تا تنها با دو کار بزرگ که تا حالا نه پدرم این مدل کار را گرفته بود و نه شرکای قبلیش ,تونستیم به مبلغ مورد نظر برسیم و تعجب پدرم و دوستانی که از هدف و باور من خبر داشتن رو شاهد بودم و خیلی حال خوبی داشتم از اینکه میدیدم پدرم کاملا نظرش در رابطه با من عوض شد و دیگه داشت رو من حساب میکرد.
امروز از وضعیت بسیار خوب مالی برخوردارم و همچنین از لحاظ روحی و اگر به خانواده یا دوستان نزدیکم بگویم میخواهم فلان هدف رو دنبال کنم دیگر به من نمیخندند و میگن تو میتونی چون از این مدل موارد در زندگی من زیاد اتفاق افتاده و در حال اتفاق افتادن هست.
ارزوی سلامتی و باور عالی دارم برای اقای عباسمنش و دوستان گرامی
استادعزیزنحوه آشنایی من باسایت شماکمتر از معجزه نبود.
تقریبا دوسه سال پیش بودکه برنامه ای رااز شبکه بازاردانلودکردم که درآن جملات زیبایی درباره موفقیت وقانون جذب نوشته شده بود.
البته قبل ازآشنایی باشماحدودسه سالی بود که دراین باره تحقیق ومطالعه میکردم.
اماروزی که این برنامه رادرگوشی ام بازکردم آنقدربی حوصله بودم که نتوانستم بیش از دوسه فصل آنرابخوانم اماوقتی که خواستم برنامه راببندم یک حس عجیبی مرا واداشت که به مطالعه ام ادامه دهم.
وقتی به فصل سی وچندم این برنامه رسیدم متوجه شدم که آن فصل مصاحبه ای بایکی ازاساتیدموفقیت بودکه درپایان آن نوشته بود استادحسین عباسمنش…
دوباره همان حسی که مرابه ادامه مطالعه واداشته بود،وادارم کردکه دراینترنت درجستجوی شماباشم ووقتی که واردسایت شماشدم وچندین فایل رایگان رادانلودکردم با گوش کردن به آنهااحساس بی نظیری درمن ایجادشدکه تابه آن روزتجربه نکرده بودم.
امروزکه دوسه سالی است که ازآن روزهامیگذرد چیزهایی رادرزندگیم دیده ام که به قول شماقبلابه دلیل باورهای غلطم هرگزقادربه دیدن آنهانبودم که بزرگترین آنهادیدن چهره زیبای دخترم هست که برای تولداوسه سال انتظار کشیدم اماشکرخداباتوکل به الله وتوسل به قوانین توانستم اورابه زندگی خودم واردکنم.
استادعزیزهمین چندروزاخیرکسب وکاراینترنتی شماخیلی ذهنم رامشغول کرده بود که همین تمرکزم برروی این موضوع مرابه فایلی رساندکه درآن شما درباره دوره یادگیری کسب وکارهای اینترنتی که چندسال پیش شرکت کرده بودیدمصاحبه ای کرده بودید.
بعدازدیدن این فایل تصمیم گرفتم درجستجوی سایت موردنظرکه کسب وکارهای اینترنتی راآموزش میداد،باشم ووقتی که رتبه بندی این سایت درآلکس هارامشاهده کردم متوجه شدم که بااینکه شماکسب وکاراینترنتی راازایشان فرا گرفته بودیدبااین حال سایت شمابسیارپربازدید ترازسایت ایشان بود.
که وقتی این فایل رادیدم دلیل این موضوع رابخوبی درک کردم.
درآخربایدبگویم که استادعزیزمن هم بی نهایت به کسب وکارهای اینترنتی علاقه دارم ودرهمین جادرنزدشماوتمامی دوستان عزیزقول میدهم که درهمین نزدیکی هاسایتی راراه می اندازم که رنکینگ هشت ایران رابه نیت امام رضاازآن خودم میکنم ودرزندگی میلیون هانفرتأثیر مثبت وشگرفی میگذارم.
بی نهایت دوستتان دارم وبرایتان آرزوی موفقیت وثروت روزافزون رادارم.
حدود 1سال و 2و3 ماهه که با استاد آشنا شدم و تا کنون فقط از فایلهای رایگان استاد استفاده کردم…….. نتایج زیادی در تمام جهات گرفتم …..به غیر از ثروت . . . . ؟ چون در زمینه ی ثروت اصلا تمرین انجام نمیدادم . . … .چرا تمرین انجام نمیدادم؟ چون احساسش نمیکردم
در زمینه ی سلامتی،روابط،نزدیکی با خداوند، قرآن و قانون آفرینش. . . . .؟ تمریناتش رو انجام میدادم چون واقعا احساسش میکردم.
یادمه اوایل آشنایی با استاد . . . . ؟ با قسمت اول “چگونه درآمد خود را در عرض1سال سه برابر کنیم” آشنا شدم . . . .فایل اول رو نگاه کردم بعد استاد یک تمرینی رو دادن(نوشتن میانگین درآمد خود و تعهد و . . .)و گفتن اگه این تمرین رو انجام ندادین قسمت بعدی به شما کمکی نمیکنه و . . . منم چون در زمینه ی ثروت چیزی رو احساس نمیکردم . . . .؟ باورش هم نکردم
و برای همین قسمت 2 و3 رو نگاه نکردم.
تا این که اونقدر در زمینه های دیگه(خصوصا قرآن) یقین و باور پیدا کردم(نتیجه گرفتم) که به خودم گفتم حتما در زمینه ی ثروت هم دقیقا همینطور جواب میده و. . .
شکر خدا الان
حدود 26 روزه که در زمینه ی ثروت شروع به حرکت(تعهد دادن) و تغییر باورهام کردم و نشانه های خیلی کوچیکش رو تا حالا دیدم و دارم فعالیتم رو در این زمینه بیشتر و بیشتر میکنم
هر چند که وضعیت مالی جالبی ندارم(نمیخوام بیشتر این بحث رو باز کنم) اما . . . . . . . باز هم دلم میخواد که از دوره ی قانون آفرینش شروع کنم تا دوره ی روانشناسی ثروت و . . .
از این که با استاد و خانواده ی ایشون که خودم هم یکی از اعضای این خونوادم آشنا دم خدا را شکر
از این که اول با فایل های ثروت شروع نکردم واقعا خوشحالم چون اگه با فایل های ثروت شروع میکردم راه طولانی تری رو پیش رو داشتم(چون استاد خودشون هم بیان میکنن که در زمینه های دیگه . . . . ؟ سریعتر از زمینه ی ثروت جواب گرفتم) و امکان داشت که در بین راه نا امید بشم و …. اما الان مطمن هستم که جواب میده
با آرزوی سلامتی شادی ثروت سربلندی و سر افرازی برای همه ی همخانواده های خودم خدا نگهدار
این چند روز اخیر بخاطر اینکه فکر میکردم به اندازه کافی روی باورهام کارکردم و به درجه ای رسیدم که می تونم با دوستان قدیمی ارتباط داشته باشم به نحوی که باورهای محدود کننده آنها دیگه رو من اثر نمیزاره و از طرفی چون تو یه سری زمینه ها به موفقیت ناچیزی رسیده بودند فرصت رو غنیمت شمردم تا پیش اونها یه خودی نشون بدم و ابراز وجود کنم. تدارک یه مسافرت دو روزه رو فراهم کردیم و به آبادان رفتیم. در حین رفتن خو شروع کردم به بحث های سیاسی و اقتصادی دولت و … که نتیج حاصل از بحث این بود که تا چند سال آینده مردم از گرسنگی می میرن و … اما من در کمال آرامش و خونسردی تو درون خودم باورهای مفید ومثبت رو می ساختم و تکرار میکردم و سپاسگذاری میکردم. خلاصه ما رسیدم آبادان رفتیم تو بازار یه گردشی کردیم و من هی سپاسگذاری میکردم بخاطر این همه وفور نعمت خداوند که تو این شهر وجود داره و این همه آدم که بخاطر داشتن جیب پر پول دارن خرید می کنن اما یه لحظه نگاه کردم به اون دو تا دوستم که دارن نق می زنن گفتم خداوکیلی چرا نق می زنین گفتن تو رو خدا نگاه کن ببین ببین هیشکی خرید نمیکنه اصلا مغازه دارها دخلی ندارن که برن واسه شب عید خرید کنن و… با خودم گفتم خدا بخیر بگذرونه.
به همراه اون دو تا رفتیم خونه یکی از دوستان که اتفاقا اون هم بازاری و تو کار پوشاک هست آقا اینو بگم که دو تا کم بود شدن سه تا. تا نصف شب اینقدر از اوضاع اقتصادی و سیاسی نالیدن که داشتم دیوانه می شدم یه تفسیرهای میکردن که خدا هم اینجوری نمی تونست تفسیر کنه داشتم با خودم میگفتم رسیدم خونه برم خاک دپو کنم در خونمون، که با این حساب تا چند سال آینده باید خاک بخورم تازه همینم گیرم نمیاد. البته بگم این دوستانم واقعا برام مهم و باارزش هستن و این باعث شد که من رو حرفاشون حساب کنم و به حرفاشون فکر کنم. نقطه اوج حرفاشون اینجا بود که من خواستم خودی نشون بدم و بگم اینجوری هم که شما فکر می کنین نیست و یه کم از دانش و تجربیات استاد رو بندازم وسط تا حالشو ببرن و بگن ایول به تو. آقا یادمه فقط یه جمله گفتم اونم این بود که من فکر میکنم خدا و دنیا از ما میخاد که ما بهتر و موفق تر زندگی کنیم که لامصب ها سه تا شون با هم گفتن نگاه امین تو توهمه. دیگه آب سرد رو ریختن بر پیکر بی جانم. شروع کردم به سرزنش خودم اون شب از خودم حالم بهم میخورد و گفتم آقا اینا درست میگن من دیونه شدم و …
حالا من که مدام فایل های استاد رو گوش میکردم اصلا استاد رو فراموش کرده بودم و فکر میکردم تو خواب و رویا استاد رو دیده بودم. با هر زجری بود رسیدم خونه و نت رو روشن کردم یه نگاه کردم به کتابخونه موفقیتم و یه نگاه به دستنوشته ها و گفتم بیا استاد و اینها هم توهمی بیش نبودن. داشتم نتم رو چک میکردم چشمم به این فایل استاد افتاد و ناخواسته دانلود کردم و گوش کردم.آخییییییییییییییییییییش خدا روشکر پس خواب نبود، توهم نبود، از دیوانگی خبری نبود و …
مثل همیشه چه به موقع استاد به دادم رسیدی همانند همیشه حرف دلم رو بازگو کردی.
الان که دارم این متن رو می نویسم تقریبا پنج روز از اون تجربه تلخم میگذره و برای اتمام کار پایان نامه ارشدم به تهران مسافرت کردم و از همون پنجره هواپیما که تهران رو میدیدم شروع به شکرگذاری کردم و به محض پیاده شدن به دوستم که منتظرم بود گفتم میخام برم تهران رو ببینم گفتم میخام آسمان خراشها، آپارتمان ها، بناها، ماشین های آخرین مدل و …اصلا میخام برم وفور نعمت های خداوند رو ببینم دیدم اونم یه نیش خند زد اما سریع خنثی ش کردم گفتم جان هر کی دوست داری بی خیال شو. همینجور که تو تهران وفور نعمت های خدارو میدیدم سپاسگذاری میکردم و با خودم میگفتم خدا واسه من بهتر از این رو میخاد و تجسم میکردم که اونها رو دارم و … البته اون دوستم هر ماشین شیکی رد میشد یه فحش نثارش میکرد و وقتی چشمش به آپارتمان ها میخورد که دیگه…
نتیجه ای که گرفتم این بود:
همه فکر میکنن ما دیوانه ایم، ما تو توهم هستیم و به محض اینکه از آموزه های استاد و قوانین خداوند کلامی صحبت کنی شروع به تمسخر ما میکنن اما با ایجاد باورهای مناسب، عزم راسخ و شهامت کاری میکنیم که همان انسانها علل موفقیت ما رو خواستار باشن و آن موقع با چند کلمه ساده بهشون بگیم باورهاتون رو بزرگ کنین.
سلام به همه ی دوستان موفقم من طی این چند سال شغل های زیادی عوض کردم و همه از بعد از سربازی شروع شد که به شرکت برق رفتم وبعد از مدتی تونستم تجربه کسب کنم ودر کارم موفق بشوم وهمزمان ورزش میکردم که ناگهان دچار اسیب در ورزش به خاطر مغرور بودنم شدم واین اسیب منو از کارم بیزار کرد ودیگه نمیتونستم اون کارو انجام بدم وازین کار به اون کار میرفتم وهرروز بی اعتماد به نفستر واسیبدیده تر میشدم وازاین دکتر به اون دکتر میرفتم وفکر میکردم دیگه با شرایطم هیچ کاری ازم بر نمیاد که در اون زمان معجزهای رخ داد وباسایت عباسمنش اشنا شدم از اون روز شروع کردم به تغییر باورهام و زندگی تازه ای شروع کردم و به لطف. الله ویاری استاد عزیزم به موفقیت هایی دست یافتم که قبلش باور نمیکردم وسلامتیم رو دارم بدست میارم واینو فهمیدم که هرچیزی که به فکر ادم برسه و عملی شدن اونو باور کنه ممکنه وگرنه خداوند اون ایده رو اگر ظرفیت انجامش رو نداشتی به تو نمیداد به امید موفقیت وسلامتی وثروت روز افزونتون
من حدودا 2 سال هست که در مسیر موفقیت وارد شدم و خیلی خیلی خوشحال هستم و خدا رو شاکرم که پا به این مسیر گذاشتم. تقریبا یک سال و نیم هم هست که با سایت شما آشنا شدم و بشتر از فایل های رایگانتون استفاده میکنم.
من شخصی بسیار خجالتی و با اعتماد بنفس کم بودم که با کارکردن روی خودم، در این زمینه خیلی پیشرفت داشتم ولی هنوز به اون چیزی که میخوام، نرسیدم و هر روزه دارم روی خودم کار میکنم.
من سال 96 کنکور کارشناسی ارشد دارم و از مهرماه تصمیم گرفتم که رتبه ی یک بشم. گرفتن این تصمیم خیلی سخت بود چون افکار منفی به سراغم اومد(مگه تو میتونی، اصلا امکان نداره، محاله و….) و انقدر در ذهنم تکرار کردم که تقریبا الانه با افکار منفی خیلی کمتری مواجه هستم.
1 ساعت پیش این فایل رو گوش کردم و تصمیم گرفتم که باورم رو خیلی قوی تر کنم و در این لحظه میخوام به خودم قول بدم که رتبه یک کارشناسی ارشد 96 رشته ی خودم بشم(خیلی سخت بود این جمله رو نوشتم).
خیلی دوست دارم که نظر شما رو نسبت به خودم بدونم. ازتون خواهش می کنم که به نظر من پاسخ بدید.
آقای عباس منش خیلی دوستون دارم و امیدوارم که همیشه موفق و پیروز و سربلند باشید.
به نام خدا
با سلام خدمت استادعباس منش وهم فرکانسی های عزیزم
اول این که از استاد به خاطر فایل فوق العاده تشکر میکنم که ایده های خوبی رو بهمون دادند
خواستم یک تجربه ای رو از خودم بگم که یک باور خیلی بدی داشتم که عوضش کردم
تقریبا دو سال پیش بخاطر یک سری وسوسه های فکری وترس از بیماری و بی پولی و اینا دچار استرس وفشار های روحی خیلی شدیدی شده بودم که این استرس ها در حدی بود که از کارم استعفا دادم ویه مدت بیکار شدم هر چی داشتم از دست دادم واین استرس در وجودم در حد بیماری های خطر ناکی پیش رفته بود.هر روز هم پیش یک دکتر میرفتم و هیچ فایده ای نداشت. بعد از مدتی مجبور شدم برم پیش دکتری که همه تعریف میکردن ازش و میگفتن که بهترین دکتر ایرانه و تو صدا و سیما برنامه داره و اینا .
رفتم پیش دکتر و حتی دکتر خودش هم متعجب شده بود که چطوور شده تو این طور شدی
بعد از کلی معاینه و نوار مغز و نوار قلب آزمایش و اینا یه خرده قرص بهم دادو گفتش که این قرص هارو بخور اما من بهت امیدی ندارم و برو پیش یک دکتر خوب اگه سراغ داری یعنی جوری صحبت کرم که من مرگ رو جلو چشام دیدم
وبعدش من باکلی نا امیدی از مطب اومدم بیرون و وسط راه که داشتم میرفتم خونه دو تا از فیقامو دیدم ورفتم پیششون داستانو براشون تعریف کردم اونام کلی ناراحت شدند و بعدش گفتند که بیا چند روزی بری مسافرت حال و هوامون عوض شه وبرا تو هم خوبه و اینا بعد رفتیم کنار دریاو وسط جنگل چادر زدیم چند روزی موندیم و تو این مدت همش بهم میگفتن که زندگیت دست خودته و بیماری و سلامتی و همه چی دست خودته و از این حرفا .
بعد اومدم خونه برداشتم هرچی قرص اینا بهم داده بودند و با این که خیلی پول زیادی داده بودمو بدون این که یه دونشو استفاده کنم انداختم دور و گفتم که من خودم باید خودمو خوب کنم دیگه به قرص و دکتر پول نمیدم.
اومدم نشستم پشت لب تابم رفتم تو سایت آپارات که داشتم دنبال چیزی میگشتم که به دردم بخوره که یه دفعه یه فایلی دیدم که نوشته بود که چگونه در امد خود را سه برابر کنیم دانلودش کردم و گوش کردم و یه حس خیلی عجیبی بهم دست داد بعد رفتم تو سایت عباس منش عضو شدم و همه فایل های رایگان و دانلود کردم صب تا شب فایل هارو گوش میکردم و تمرین هارو انجام میدادم و کمی آرام تر شده بودم دیدم که جواب میده بعد همینجوری ادامه دادم تا این که یه کار خیلی خوبی پیدا کردم و رفتم سرکار
بعد از مدتی ورانشناسی ثروت وگرفتمش و تمرین هارو که انجام میدادم وفرکانس هارو بهتر میشناختم آرامشم بیشتر و بیشتر میشد .هرروز اتفاق های خوب شادی های بیش تر پول های بیشتر وارد زندگیم میشد نمیدونستم چطور از خدا تشکر کنم کارم شده بود 24ساعتی گریه کردن از سر شووق ..
امید وارم که این اتفاقات خوب همین طوری بیش تر و بیشتر بشه
خدارو سپاسگذارم که منو با این گروه آشنا کرد
استاد عباس منش خیلی کمکم کرد .ازخدا میخوام که همیشه سربلند و پیروز باشید استاد عزیز
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان
تشکر میکنم از شما چون خیلی مطالب مفیدی از شما یاد گرفتم
من 10 سال پیش از پدرم درخواست کردم که با هم شرکت کوچیکیو راه بندازیم و دو نفری شروع به کاار کنیم این موضوع در حالی داشت اتفاق می افتاد که من تازه خدمت سربازیم تمام شده بود و تازه میخواستم وارد کار شوم و پدرم هم از شرکاش که 5 نفر از پر تجربه ها بودن جدا شده بود و شرایط مالی معمولی رو داشتیم .
دفتر رو اجاره کردیم و من در شروع کار به پدرم گفتم میخواهم به این فکر کنم که در این سال 150 میلیون در امد داشته باشیم اون زمان برای ما مبلغ قابل توجهی بود و اصلا فراموش نمیکنم که پدرم به من گفت در شرکت قبلی ما 5 6 نفر با تجربه بودیم این اتفاق نیوفتاد حالا تو با تجربه کم این رویای دست نیافتنی رو داری ! انگار یه چیزی در وجودم بهم گفت نشون بده به پدرت که میتونی و من با پدرم هیچ صحبتی در رابطه با این موضوع نکردم , ما به ماه هشتم رسیده بودیم و هنوز خیلی مانده بود تا به اون در امد برسیم ولی من هنوز باورش داشتم تا تنها با دو کار بزرگ که تا حالا نه پدرم این مدل کار را گرفته بود و نه شرکای قبلیش ,تونستیم به مبلغ مورد نظر برسیم و تعجب پدرم و دوستانی که از هدف و باور من خبر داشتن رو شاهد بودم و خیلی حال خوبی داشتم از اینکه میدیدم پدرم کاملا نظرش در رابطه با من عوض شد و دیگه داشت رو من حساب میکرد.
امروز از وضعیت بسیار خوب مالی برخوردارم و همچنین از لحاظ روحی و اگر به خانواده یا دوستان نزدیکم بگویم میخواهم فلان هدف رو دنبال کنم دیگر به من نمیخندند و میگن تو میتونی چون از این مدل موارد در زندگی من زیاد اتفاق افتاده و در حال اتفاق افتادن هست.
ارزوی سلامتی و باور عالی دارم برای اقای عباسمنش و دوستان گرامی
سلام به استادعزیزوهم گروهی های عزیزم
استادعزیزنحوه آشنایی من باسایت شماکمتر از معجزه نبود.
تقریبا دوسه سال پیش بودکه برنامه ای رااز شبکه بازاردانلودکردم که درآن جملات زیبایی درباره موفقیت وقانون جذب نوشته شده بود.
البته قبل ازآشنایی باشماحدودسه سالی بود که دراین باره تحقیق ومطالعه میکردم.
اماروزی که این برنامه رادرگوشی ام بازکردم آنقدربی حوصله بودم که نتوانستم بیش از دوسه فصل آنرابخوانم اماوقتی که خواستم برنامه راببندم یک حس عجیبی مرا واداشت که به مطالعه ام ادامه دهم.
وقتی به فصل سی وچندم این برنامه رسیدم متوجه شدم که آن فصل مصاحبه ای بایکی ازاساتیدموفقیت بودکه درپایان آن نوشته بود استادحسین عباسمنش…
دوباره همان حسی که مرابه ادامه مطالعه واداشته بود،وادارم کردکه دراینترنت درجستجوی شماباشم ووقتی که واردسایت شماشدم وچندین فایل رایگان رادانلودکردم با گوش کردن به آنهااحساس بی نظیری درمن ایجادشدکه تابه آن روزتجربه نکرده بودم.
امروزکه دوسه سالی است که ازآن روزهامیگذرد چیزهایی رادرزندگیم دیده ام که به قول شماقبلابه دلیل باورهای غلطم هرگزقادربه دیدن آنهانبودم که بزرگترین آنهادیدن چهره زیبای دخترم هست که برای تولداوسه سال انتظار کشیدم اماشکرخداباتوکل به الله وتوسل به قوانین توانستم اورابه زندگی خودم واردکنم.
استادعزیزهمین چندروزاخیرکسب وکاراینترنتی شماخیلی ذهنم رامشغول کرده بود که همین تمرکزم برروی این موضوع مرابه فایلی رساندکه درآن شما درباره دوره یادگیری کسب وکارهای اینترنتی که چندسال پیش شرکت کرده بودیدمصاحبه ای کرده بودید.
بعدازدیدن این فایل تصمیم گرفتم درجستجوی سایت موردنظرکه کسب وکارهای اینترنتی راآموزش میداد،باشم ووقتی که رتبه بندی این سایت درآلکس هارامشاهده کردم متوجه شدم که بااینکه شماکسب وکاراینترنتی راازایشان فرا گرفته بودیدبااین حال سایت شمابسیارپربازدید ترازسایت ایشان بود.
که وقتی این فایل رادیدم دلیل این موضوع رابخوبی درک کردم.
درآخربایدبگویم که استادعزیزمن هم بی نهایت به کسب وکارهای اینترنتی علاقه دارم ودرهمین جادرنزدشماوتمامی دوستان عزیزقول میدهم که درهمین نزدیکی هاسایتی راراه می اندازم که رنکینگ هشت ایران رابه نیت امام رضاازآن خودم میکنم ودرزندگی میلیون هانفرتأثیر مثبت وشگرفی میگذارم.
بی نهایت دوستتان دارم وبرایتان آرزوی موفقیت وثروت روزافزون رادارم.
علیرضابهرامی
Ostaaaaaaaaad Kheliiiiiiiiiiii doosetoon daraaaaaaaaam
سلام و درود فراوان خدمت همه
حدود 1سال و 2و3 ماهه که با استاد آشنا شدم و تا کنون فقط از فایلهای رایگان استاد استفاده کردم…….. نتایج زیادی در تمام جهات گرفتم …..به غیر از ثروت . . . . ؟ چون در زمینه ی ثروت اصلا تمرین انجام نمیدادم . . … .چرا تمرین انجام نمیدادم؟ چون احساسش نمیکردم
در زمینه ی سلامتی،روابط،نزدیکی با خداوند، قرآن و قانون آفرینش. . . . .؟ تمریناتش رو انجام میدادم چون واقعا احساسش میکردم.
یادمه اوایل آشنایی با استاد . . . . ؟ با قسمت اول “چگونه درآمد خود را در عرض1سال سه برابر کنیم” آشنا شدم . . . .فایل اول رو نگاه کردم بعد استاد یک تمرینی رو دادن(نوشتن میانگین درآمد خود و تعهد و . . .)و گفتن اگه این تمرین رو انجام ندادین قسمت بعدی به شما کمکی نمیکنه و . . . منم چون در زمینه ی ثروت چیزی رو احساس نمیکردم . . . .؟ باورش هم نکردم
و برای همین قسمت 2 و3 رو نگاه نکردم.
تا این که اونقدر در زمینه های دیگه(خصوصا قرآن) یقین و باور پیدا کردم(نتیجه گرفتم) که به خودم گفتم حتما در زمینه ی ثروت هم دقیقا همینطور جواب میده و. . .
شکر خدا الان
حدود 26 روزه که در زمینه ی ثروت شروع به حرکت(تعهد دادن) و تغییر باورهام کردم و نشانه های خیلی کوچیکش رو تا حالا دیدم و دارم فعالیتم رو در این زمینه بیشتر و بیشتر میکنم
هر چند که وضعیت مالی جالبی ندارم(نمیخوام بیشتر این بحث رو باز کنم) اما . . . . . . . باز هم دلم میخواد که از دوره ی قانون آفرینش شروع کنم تا دوره ی روانشناسی ثروت و . . .
از این که با استاد و خانواده ی ایشون که خودم هم یکی از اعضای این خونوادم آشنا دم خدا را شکر
از این که اول با فایل های ثروت شروع نکردم واقعا خوشحالم چون اگه با فایل های ثروت شروع میکردم راه طولانی تری رو پیش رو داشتم(چون استاد خودشون هم بیان میکنن که در زمینه های دیگه . . . . ؟ سریعتر از زمینه ی ثروت جواب گرفتم) و امکان داشت که در بین راه نا امید بشم و …. اما الان مطمن هستم که جواب میده
با آرزوی سلامتی شادی ثروت سربلندی و سر افرازی برای همه ی همخانواده های خودم خدا نگهدار
به نام خالق هستی بخش
سلام به استاد عزیز، تیم تحقیقاتی و دوستان مهربانم
این چند روز اخیر بخاطر اینکه فکر میکردم به اندازه کافی روی باورهام کارکردم و به درجه ای رسیدم که می تونم با دوستان قدیمی ارتباط داشته باشم به نحوی که باورهای محدود کننده آنها دیگه رو من اثر نمیزاره و از طرفی چون تو یه سری زمینه ها به موفقیت ناچیزی رسیده بودند فرصت رو غنیمت شمردم تا پیش اونها یه خودی نشون بدم و ابراز وجود کنم. تدارک یه مسافرت دو روزه رو فراهم کردیم و به آبادان رفتیم. در حین رفتن خو شروع کردم به بحث های سیاسی و اقتصادی دولت و … که نتیج حاصل از بحث این بود که تا چند سال آینده مردم از گرسنگی می میرن و … اما من در کمال آرامش و خونسردی تو درون خودم باورهای مفید ومثبت رو می ساختم و تکرار میکردم و سپاسگذاری میکردم. خلاصه ما رسیدم آبادان رفتیم تو بازار یه گردشی کردیم و من هی سپاسگذاری میکردم بخاطر این همه وفور نعمت خداوند که تو این شهر وجود داره و این همه آدم که بخاطر داشتن جیب پر پول دارن خرید می کنن اما یه لحظه نگاه کردم به اون دو تا دوستم که دارن نق می زنن گفتم خداوکیلی چرا نق می زنین گفتن تو رو خدا نگاه کن ببین ببین هیشکی خرید نمیکنه اصلا مغازه دارها دخلی ندارن که برن واسه شب عید خرید کنن و… با خودم گفتم خدا بخیر بگذرونه.
به همراه اون دو تا رفتیم خونه یکی از دوستان که اتفاقا اون هم بازاری و تو کار پوشاک هست آقا اینو بگم که دو تا کم بود شدن سه تا. تا نصف شب اینقدر از اوضاع اقتصادی و سیاسی نالیدن که داشتم دیوانه می شدم یه تفسیرهای میکردن که خدا هم اینجوری نمی تونست تفسیر کنه داشتم با خودم میگفتم رسیدم خونه برم خاک دپو کنم در خونمون، که با این حساب تا چند سال آینده باید خاک بخورم تازه همینم گیرم نمیاد. البته بگم این دوستانم واقعا برام مهم و باارزش هستن و این باعث شد که من رو حرفاشون حساب کنم و به حرفاشون فکر کنم. نقطه اوج حرفاشون اینجا بود که من خواستم خودی نشون بدم و بگم اینجوری هم که شما فکر می کنین نیست و یه کم از دانش و تجربیات استاد رو بندازم وسط تا حالشو ببرن و بگن ایول به تو. آقا یادمه فقط یه جمله گفتم اونم این بود که من فکر میکنم خدا و دنیا از ما میخاد که ما بهتر و موفق تر زندگی کنیم که لامصب ها سه تا شون با هم گفتن نگاه امین تو توهمه. دیگه آب سرد رو ریختن بر پیکر بی جانم. شروع کردم به سرزنش خودم اون شب از خودم حالم بهم میخورد و گفتم آقا اینا درست میگن من دیونه شدم و …
حالا من که مدام فایل های استاد رو گوش میکردم اصلا استاد رو فراموش کرده بودم و فکر میکردم تو خواب و رویا استاد رو دیده بودم. با هر زجری بود رسیدم خونه و نت رو روشن کردم یه نگاه کردم به کتابخونه موفقیتم و یه نگاه به دستنوشته ها و گفتم بیا استاد و اینها هم توهمی بیش نبودن. داشتم نتم رو چک میکردم چشمم به این فایل استاد افتاد و ناخواسته دانلود کردم و گوش کردم.آخییییییییییییییییییییش خدا روشکر پس خواب نبود، توهم نبود، از دیوانگی خبری نبود و …
مثل همیشه چه به موقع استاد به دادم رسیدی همانند همیشه حرف دلم رو بازگو کردی.
الان که دارم این متن رو می نویسم تقریبا پنج روز از اون تجربه تلخم میگذره و برای اتمام کار پایان نامه ارشدم به تهران مسافرت کردم و از همون پنجره هواپیما که تهران رو میدیدم شروع به شکرگذاری کردم و به محض پیاده شدن به دوستم که منتظرم بود گفتم میخام برم تهران رو ببینم گفتم میخام آسمان خراشها، آپارتمان ها، بناها، ماشین های آخرین مدل و …اصلا میخام برم وفور نعمت های خداوند رو ببینم دیدم اونم یه نیش خند زد اما سریع خنثی ش کردم گفتم جان هر کی دوست داری بی خیال شو. همینجور که تو تهران وفور نعمت های خدارو میدیدم سپاسگذاری میکردم و با خودم میگفتم خدا واسه من بهتر از این رو میخاد و تجسم میکردم که اونها رو دارم و … البته اون دوستم هر ماشین شیکی رد میشد یه فحش نثارش میکرد و وقتی چشمش به آپارتمان ها میخورد که دیگه…
نتیجه ای که گرفتم این بود:
همه فکر میکنن ما دیوانه ایم، ما تو توهم هستیم و به محض اینکه از آموزه های استاد و قوانین خداوند کلامی صحبت کنی شروع به تمسخر ما میکنن اما با ایجاد باورهای مناسب، عزم راسخ و شهامت کاری میکنیم که همان انسانها علل موفقیت ما رو خواستار باشن و آن موقع با چند کلمه ساده بهشون بگیم باورهاتون رو بزرگ کنین.
دلتون شاد و لبتون خندون
سلام استاد
خیلی دوست دارم بدونم با تضاد بیرون کردن مسلمان ها از آمریکا ،دید و باور شما نسبت بهش چه جوریه !!!
سلام به همه ی دوستان موفقم من طی این چند سال شغل های زیادی عوض کردم و همه از بعد از سربازی شروع شد که به شرکت برق رفتم وبعد از مدتی تونستم تجربه کسب کنم ودر کارم موفق بشوم وهمزمان ورزش میکردم که ناگهان دچار اسیب در ورزش به خاطر مغرور بودنم شدم واین اسیب منو از کارم بیزار کرد ودیگه نمیتونستم اون کارو انجام بدم وازین کار به اون کار میرفتم وهرروز بی اعتماد به نفستر واسیبدیده تر میشدم وازاین دکتر به اون دکتر میرفتم وفکر میکردم دیگه با شرایطم هیچ کاری ازم بر نمیاد که در اون زمان معجزهای رخ داد وباسایت عباسمنش اشنا شدم از اون روز شروع کردم به تغییر باورهام و زندگی تازه ای شروع کردم و به لطف. الله ویاری استاد عزیزم به موفقیت هایی دست یافتم که قبلش باور نمیکردم وسلامتیم رو دارم بدست میارم واینو فهمیدم که هرچیزی که به فکر ادم برسه و عملی شدن اونو باور کنه ممکنه وگرنه خداوند اون ایده رو اگر ظرفیت انجامش رو نداشتی به تو نمیداد به امید موفقیت وسلامتی وثروت روز افزونتون
با سلام خدمت استاد عزیزم و همه دوستان این خانواده صمیمی
بابت فایل بسیار خوبتون بسیار سپاسگزارم.
با دیدن این فایل و مبحٍث باورها یاد یک آهنگ نسبتا قدیمی بسیار زیبا افتدم که گفتم شاید بد نباشه که با دوستان به اشتراک بزارم.
آهنگ When you Believe ( با اجرای ویتنی هوستون و ماریا کری)
https://www.youtube.com/watch?v=LKaXY4IdZ40
که اشاره میکنه اگر باور داشته باشی میتونی در زندگیت معجزه کنی .
من مدتیه شروع کردم به آهنگ ها و ترانه های انگیزشی گوش میدم و به نظرم خیلی موثر هستند.به همه دوستان گلم هم توصیه میکنم که این کار رو انجام بدن
با تشکر از همگی
با عرض سلام و وقت بخیر به تمامی عزیزان
من حدودا 2 سال هست که در مسیر موفقیت وارد شدم و خیلی خیلی خوشحال هستم و خدا رو شاکرم که پا به این مسیر گذاشتم. تقریبا یک سال و نیم هم هست که با سایت شما آشنا شدم و بشتر از فایل های رایگانتون استفاده میکنم.
من شخصی بسیار خجالتی و با اعتماد بنفس کم بودم که با کارکردن روی خودم، در این زمینه خیلی پیشرفت داشتم ولی هنوز به اون چیزی که میخوام، نرسیدم و هر روزه دارم روی خودم کار میکنم.
من سال 96 کنکور کارشناسی ارشد دارم و از مهرماه تصمیم گرفتم که رتبه ی یک بشم. گرفتن این تصمیم خیلی سخت بود چون افکار منفی به سراغم اومد(مگه تو میتونی، اصلا امکان نداره، محاله و….) و انقدر در ذهنم تکرار کردم که تقریبا الانه با افکار منفی خیلی کمتری مواجه هستم.
1 ساعت پیش این فایل رو گوش کردم و تصمیم گرفتم که باورم رو خیلی قوی تر کنم و در این لحظه میخوام به خودم قول بدم که رتبه یک کارشناسی ارشد 96 رشته ی خودم بشم(خیلی سخت بود این جمله رو نوشتم).
خیلی دوست دارم که نظر شما رو نسبت به خودم بدونم. ازتون خواهش می کنم که به نظر من پاسخ بدید.
آقای عباس منش خیلی دوستون دارم و امیدوارم که همیشه موفق و پیروز و سربلند باشید.