این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-15 06:19:162024-11-08 04:57:00آیا خداوند مانند یک مادر مهربان عمل می کند؟
409نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
1) با توجه به درکی که از “شناخت صحیح خداوند و اجرای توحید در عمل” از آگاهی های این فایل داشتید و “الگوهای رفتاری” که در خود یافتید، فکر می کنید دلیل یک سری موفقیت های شما چه بوده و دلیل یک سری تقلاها اما به نتیجه نرسیدن ها، چه بوده است؟
سلام به استاد عزیزم ، واقعیتو بگم من دو سال تمام تقلا کردم که از کار مورد علاقم پول بسازم و اگر اشتباه نکنم به اندازه 200 هزار تومان پول ساختم تازه تو مدت زمان دوسال
دلیل اون تقلاها فقط این بود که من بر طبق قانون عمل نمیکردم
مثلن یه سری ایده ها بهم گفته میشد اجرا میکردم بعد از اجرای ده تا ایده یهو متوقف میشدم میگفتم خب بزار نتایج قدم های قبلیم بیاد بعد من ادامه میدم
این مدلی بودن رو من دو سال انجام دادم ، و بله خیلی چک و لگد خوردم تا بعد از دو سال من فهمیدم آقا جان قانون اینطوری نیست تو باید مستمر به ایده هات عمل کنی یهو متوقف نشی
یا یه تمرینی که میدونستم باید بکنم و نمیکردم دنبال الگو گشتن مخصوصا توی کارم بود که من این کارو نمیکردم به خاطر تنبلی
البته سعی میکردم حسمو خوب نگه دارما ، سعی میکردم در عمل هم به قانون عمل کنم ولی منتظر همون یه کیسه پوله بودم
خیلی قدم های اهسته و کندی رو میداشتم در صورتی که میتونست سرعتم بیشتر باشه بر اساس تکامل
کارای عیر عادی خداروشکر زیاد نمیکردم ولی کند انجام میدادم
یه موضوع دیگم بود خیلی به اصل کمال گرایی توی اون دوسال اول بیزینسم من متعهد بودم
میخواستم محصولات خفن با کیفیت های خیلی خیلی خفن که لولش از من بالتر بود تولید کنم
اینقدر خفن که کل یکسال من مشغول انجام یک ایده بودم فقط
ایده های ساده تر و لذت بخش تر رو ادم حساب نمیکردم میگفتم اینا به درد نمیخوره یا حرفه ای نیستاون زمان خیلی تمرکزم رو امار اینستام بود فکر میکردم آمار بهتر درآمد بالاتر و هر جور تقلایی که فکر کنین میکردم که محتوای سرگرم کننده تر درست کنم تا افراد بهتری بیان سراغم ، کلی تایم میزاشتم کلیپ درست میکردم
یادم نمیره چه قدر فیلم میگرفتم از کارم به خاطر اینکه یه کوچولو ویدیهای قبلیم لرزش دست داشتم
موضوع دیگه ای که بود من هیچ وقت تو زندگیم به جز پول توجیبیم از توانایی هام پول نساخته بودم و اون پول نساختن تو اون دوسال به این باور من رو رسوند که بابا من اصلا بلد نیستم پول بسازم
درصورتی که الان بعد از گزشت 4 سال ، سارای الان به اون سارای قبلی میگه
چرا سارا میتونی
پول ساختن راحتتر از این حرفاست
اگر که تو از سر راه خدا بری کنار و بزاری ایده بیاد و روزانه تو ایده هاتو انجام بدی
و متوقف نشی بگی کو نتایج ایده های قبلی
و سعی کنی هر روز لذت ببری
هی نگی کو پول کوپول
از همون پول تو حسابت لذت ببری
نتایجت رو ببینی(تو اون دوسال پول تو جیبی من افزایش پیدا کرد ولی اصلا نتیجه حسابش نمیکردم)
از همون شهری که هستی رایگان لذت ببری
خودت رو مقایسه نکنی(از دست این مقایسه که چه قدر من تو اون دوسال ازش ضربه خوردم هی میرفتم میدیدم پیجای بقیه رو میگفتم خدایا من مهارتم صدها پله از این بهتره چرا تو برام مشتری نمیفرستی اخه)
رو خودت و شخصیتت جوری کار کنی که قدم عملی برداری اون موقع خدا مشتری برات میفرسته
اون دو سال من به شدت تقلا کردم و میشد گفت از توانایی هام صفر تومن پول ساختم
سال بعدش دیگه منم عاصی شده بودم
گفتم تسلیمم ، ایده اومد برم یه سری جاها سرکار ، سه تا شغل متفاوت رو تجربه کردم ، با اینکه کارمند بودم از 500 هزار تومن شروع شد تا ماه آخر که رسید به 13 ملیون تومن نقد
بعد این بین همش داشتم رو علاقمم کار میکردم ، نتایج کوچولو اومد توی 3 ماه آخر کارمندیم ، خیلی کم بود ولی مستمر بود و هی داشت یه ذره یه ذره بیشتر میشد از همون کاری که من دو سال توش کار کرده بودم و ذره ای پول نساخته بودم
تا اینکه اسفند ماه نشونه ها اومد که دیگه بسه و برو سراغ کار خودت
و ماشالله اینقدر اهرمهای قوی ای تو دهن من شکل گرفت اون زمان کارمندی که گفتم من سرم بره دیگه نمیرم جاهایی کار کنم که دوست ندارم
چون پر بود از روزمرگی
درصورتی که روح من با خلاقیت به وجد میاد نه یک کار روتین
خلاصه سال بعد از کارمندی من اینقدر سفارش گرفتم که تا دو سه ماه ایندم رزرو بود از همون کاری که دوسال نتونسته بودم یک ریال پول بسازم
دلیلش چی بود؟
من بدون چون و چرا عمل میکردم به هدایت ها
و اصلا نفهمیدم که چیشد که دقیقا همون سبکی سفارش میگرفتم که ارزوی محال دوسال قبلم بود
مشتریهام به خاطر اون سبک کار سراغ من میومدن اصلا
تنها کاری که میکردم عمل به ایده ها و کار کردن رو باورام و برداشتن ترمز هام بود
سال قبلشم که کار مند بودم همینکارا رو میکردم
عمل به ایده ها ، قدمهای عملی برداشتن برای بهبود شخصیتم و کار کردن رو دوره ها و فایل های این سایت رو داشتم انجام میدادم
خب من یه مدتی اونحجم از سفارش رو انجام دادم دیدم که خب این مدل سفارش ها دیگه به من حال نمیده
اون خلاقیتی که من میخوام رو اینجا نمیتونم پیدا کنم
1 درصد از مشتری هام ایرادات الکی میگیرن
اصلا چرا کسی باید به خودش جرات بده کاری که من اینهمه وقت گزاشتم و سعی کردم بر طبق اصول باشه اینقدر ارادات الکی بگیره!
(سعی میکنم انتقاد پذیر باشم ولی این ایرادات خیلی الکی بودن و سه بار از بین 50 نفر برام پیش اومدن)
گفتم میخوام اصلا کار بفروشم ، یه مدت دیگه سفارشی نگرفتم
من خداروشکر پدر حمایت گر خوبی دارم ، بدون اینکه بخوام یه مبلغ مختصری همیشه واریز میکنه ، مدت ها طول کشید که به خودم به قبولونم تو بخور بخواب نیستی که ، داری حرکت میکنی پدرتم دست خداست داره کمکت میکنه چرا تو میخوای برای خودت اوصاع رو سختتر کنی یکم نعمتها رو از راه اسون دریافت کن تو روخدا
خلاصه سرتونو درد نیارم من با همون شیوه ی کار کردن رو باورا ، در عمل و عمل به ایده ها در عمل گفتم میخوام کار بفروشم
الان باز توی 7 ماه گزشته 10 اثر رو فروختم امروزم نشونه 11 همین اثرم اومد
حالا تو اون دوسال معروف چنتا کار فروختم؟ هیچی
همش داشتم سعی میکردم خودم راه تعیین کنم آخه
2) جزئیات تجربیاتی را بنویسید که: به جای بهبود دادن ضعف های ایمانی و شخصیتی خود، سپس هدایت خواستن از خداوند و حرکت کردن، خداوند را مثل مادر مهربانی تصور کردید که هوای فرزند ضعیف تر را بیشتر دارد و با این توهم که خداوند مثل مادر مهربان، بی ایمانی، ضعیفی و شرک شما را با مهربانی اش جبران می کند، زحمت ایجاد هیچ بهبودی را در باورها و عملکرد خود ندادید. سپس این نگرش شرک آلود چه عواقبی برای شما داشت و این شناخت نادرست از خداوند، چه بلایی به سرتان آورد؟
توی اون دوسال معروف که میگم من خیلی این جگله رو به کار بردم که خدا به من رزق میده ولی عمل نمیکردم به ایده های راحتتر خدا
ایده های کمال گرایانه ی وحشتناک رو بهشون عمل میکردم
یه جاهایی من کلی گریه و زاری میکردم تو اون دوسال که خدایا چرا فروش ندارم چرا درآمد ندارم
درصورتی که الان که فکر میکنم
میگم به خودم سارا ببین درسته الان یک نقاشی داری که داری میکشیش ولی تو رو خدا اینو زودتر تموم کن
این ایده رو اینقدر لفتش نده که انجام بدی
اینقدر دنبال این نباش که متریال گرون قیمت بخری
به خدا این 10 تا اثری که فروختم تو این 6 ماه همشون متریال های ارزون قیمت بودن
یه سریا بازیافتی بودن
متریالی من استفاده میکنم که موقع خریدنش بهم فشار نمیاد ، ذهنم ازاده ، راحت میتونم استفاده کنم
تو اون دوسال من اینقدر متریالم گرون بود که میگفتم آقا این قلموهه اگه خراب شه من از کجا پول بیارم دوباره بخرمشون؟
یا این رنگه اگه الان تموم بشه من چه طوری جایگزینش کنم؟
این الان قیمتش چند برابر اون موقعی شده که خریده بودم
این کمال گرایی ها همشون باعث میشد تو اون دوسال من همون کاری که عاشقش بودم رو با یک زجر مخفی انجام بدم که اگه تموم بشه وسایل کارم چیکار کنم؟
نمیگم الان نیست ، الانم هست ، ولی خیلی راحتتر من از متریالم استفاده میکنم چون کمال گرایی رو یکم گزاشتم کنار
گفتم الان تو در این حد در توانته که انجام بدی در اینده که بیشتر پول ساختی و برات راحتتره متریال های بهترم میخری
چون من یه چیزی رو از اون دو سال و از این دو سال اخیرم خوب یاد گرفتم
اینکه ذهن هنرمند باید آزاد باشه مخصوصا از لحاظ مالی که بتونه ایده ها رو بشنوه
من یاد گرفتم که متریالهایی رو خرید کنم که اگر تموم شد میتونم همون رو به راحتی جبران کنم و دوباره بخرم
فشار رو من نمیزاره پول خریدشون
بعد از اون یاد گرفتم همیشه مقداری پول تو حسابم بمونه که بتونم مثلن حداقل 5 تا متریال جدید نسبتا خوب رو بخرم و باز پول تو حسابم باشه یه مقداری
اون دو سال پر از تقلا من اصلا اینطوری نبودم
اول از اونکه چه قدر از خرج کردن میترسیدم
جالبه بیشتر از هر زمان دیگه ایم پول کم میاوردم
و چه قدرم میخواستم متریال خفن داشته باشم
بعد اون متریال خفن برای شروع کار قیمت سفارشهام رو الکی بالامیبرد مثلن میبرد رو یک ملیون در صورتی که من قبلش 500 هزار تومنم نساخته بودم.و خب طبق تکامل نگیشد وقتی من 500 تومنم نساختم برسم یهو به یک ملیون
من به خودم زحمت ندادم کمال گرایی هام رو بزارم کنار
به ایده های بهبود گرایی عمل کنم
متریال ارزون قینت تر بخرم
بیشتر تمرین کنم.و نتیجشم این بود فروشی نداشتم مجبور شدم یکسال برم یه سری جاها کارمند باشم در کنار علاقم تا بتونم پول بسازم
مواردی را ذکر کنید که در مواجه با تضاد، پیام خداوند را نفهمیدید و همان روند محدود کننده قبلی را ادامه دادید تا جاییکه که آنقدر بلا سرتان آمد که مجبور به تغییر شدید چون راه دیگری نداشتید؟مواردی را ذکر کنید که: با وجود نشانه های بسیار خداوند برای تغییر و بهبود ضعف های شخصیتی، همچنان به همان شیوه قبلی ادامه می دادید و منتظر نتایج متفاوت از قبل هم بودید؟! حتی در آخر هم چون تغییری در اوضاع ایجاد نشد، به این نتیجه رسیدید که:خدا ظالم است و صدای شما را نمی شنود؛یا درست است در این جهان شرایط سختی دارم اما خداوند پاداش مرا در آن دنیا خواهد داد؛
خب همون دو سال کذایی که هی روند یکسانی رو داشتم باعث شد واقعا باور کنم خدا منو نمیبینه کلن.که بخواد برام مشتری هم بیاره
واقعا من تو اون دو سال توی شخصیتم و عزت نفسم کدر میکردما ولی توی بیزینس اصلا کار نمیکردم
همش خرج نمیکردم ، همش سعی میکردم یه محتوای خفن درست کنم که بیشتر دیده بشم و فالوور داشته باشم (که آخرش اتفاق نیافتاد دو سال من 200 نفر فالور داشتم)
، همش چسبیده بودم به یک نقاشی و زودتر تمومش نمیکردم درصورتی که نیشد زودتر تموم بشه
، همش چسبیده بودم به یک تابلوی عظیم و بزرگ و اونو هی انجام میدادم
حتی نیومدم سایز کوچیکتر کار کنم ، برای اینکه چشم خیلیا رو کور کنم :))))
3) درباره تجربیاتی بنویسید که برعکس، سعی کردید به جای نگاه احساسی به خداوند، قوانین این نیرو را درک کنید، روی بهبود شخصیت خود کار کنید، ایمان و توکل خود را تقویت کنید، هدایت بخواهید و با توکل حرکت کنید. بنویسید به خاطر استمرار در این مسیر تفکری، چه پاداش هایی دریافت کردید؟
خب تو اون دوسال بعدی که من کلی سفارش داشتم و الان اروم اروم فروش دارم
پاداش کار من اینه
روحم با خلاقیت بیشتر داره ارضا میشه
کلی تجربه ی رفتن به مکان های جدید و دیدین اونها رو دارم
کلی هنرمندهای مختلف با سبکهای متفاوت شناختم
کلی پول ساختم از همون کاری که همه میگن نمیشه پول ساخت ازش
کلی متریال خریدم ، بله درست شنیدین روز به روز تنوع متریال کار من داره بالاتر میره
قبلن بر فرص مثال اگر من برای دو تا تکنیک متفاوت فقط متریال داشتم الان برای 12 تا تکنیک متفاوت متریال دارم
حتی بیشتر از اون متریال های قبلیم
یکی از پاداش هاش این بود که من کلی دوره هایی که میخواستم رو خریدم ، مخصوصا ثروت یک و کلی دوره ی دیگه که در لحظه احتیاج شدید داشتم و اجابت میشد
مواردی را ذکر کنید که: در مواجهه با تضاد، پیغام خداوند را فهمیدید، تغییرات و بهبودهای لازم را ایجاد کردید، هر بار سریعتر از قبل نشانه ها را تشخیص دادید، هر بار شرک ها را بیشتر تشخیص دادید و به اجرای توحید در عمل نزدیک تر شدید، به صورت مستمر باورها و عملکرد خود را بهبود بخشیدید و به همان نسبت، هم هدایت ها شفاف تر شد، راهکارها سریعتر آمد، تضادها به نفع شما تمام شد و حل آن مسائل، شما را در تمام ابعاد رشد داد.
واقعیتشو بگم اصلا تو این موصوع خوب نیستم کتک خوردم تا حدی ملسه
ولی یادمه توی کار دوم کارمندیم بدون اینکه بهم بگن من رو اخراج کردن و جوابمو نمیدادن ، من یکی دوساعت بعدش تونستم ذهنمو کنترل کنم و بگم سارا تو مگه نمیخواستی محل کارت بهتر و مثبت تر باشه و کار کمتر و پشت میز نه اینهمه کار فیزیکی
خودت با پا خودت نگفتی نمیان جهان کمکت کرد
تقریبا یک ماه بعدش کار با ویژگی هایی که میخواستم به سمتم اومد
ولی توی اون کار سوم من بهتر حس کردم کتک هارو
چون کار سومم حقوقا رو خیلی دیر میدادن
و من هی میگفتم سارا قراردادت تموم شد میری ، همینم شد کلی نشونه اومد که نرم و قراردادم که تموم شد دیکه جایی نرفتم سرکار
باز یه جای دیگه کتک میخوردم ولی نمیفهمیدم که باید خودمو بهتر بکنم
اونم همین امسال بود
اوایل امسال
خیلی حسم بد بود ، فروش نداشتم
پول نمیساختم
یا اگه میساختم اینطوری بود که یک ماه بود و دوماه بعدی هیچ فروشی نداشتم
همینطور فالوورهام ریزش داشت
دیگه هیچی خودمو جمع و جور کردم گفتم سارا باید پاشی درست کنی خودتو
اولین چیزی که درست شده از اون سه ماه اول امسال اینه که من مرداد شهریور و مهر با تغییر شخصیتم
با زانوی غم بغل نکردن
با حرکت کردن
هر سه ماه فروش داشتم
مبالغش اصلا مهم نیست فعلن برام ، من فعلن برام مهمه که مستمر باشه ، هر ماه باشه
البته یکم خودمو تشویق کنم که حداقل امسال من زودتر فهمیدم که باید خودمو جمع و جور کنم و پاشم
قبلن دو سال برام طول کشید
این بار 3 ماه
باز خودش این پیشرفته که زودتر فهمیدم که من باید ایده هام رو عمل کنم بهشون نه اینکه نگاشون کنم
باید بهبود گرا باشم
نه اینکه با کمال گرایی پدر خودمو در بیارم بعد تازه هیچ نتیجه ای هم نگیرم
4) اکنون که قوانین خداوند را فهمیدید – این مقدار از درک اجرای توحید در عمل – شما را به چه نتیجه ای رسانده و چه تصمیمی گرفته اید؟
تصمیمی که گرفتم اینه که من این مسیری که باعث شده هر سه ماه از کار مورد علاقم پول بسازم رو ادامه بدم و حتی میتونم قویترش هم بکنم
چه طوری
سپاس گزاری بیشتر و مقایسه کمتر
تو این موارد خیلی ایراد دارم
برنامه شما برای هماهنگ شدن با قوانین بدون تغییر خداوند و ایجاد عملکرد توحیدی چیست؟
عملکرد توحیدی اینه که بر طبق گفته هاتون توی روانشناسی ثروت 1 همچنان عمل کنم و ادامه بدم
نترسم از پول خرج کردن
ایده ها رو مستمر ادامه بدم
بر طبق برنامه ی روزانم عمل کنم نگم اینا چه فایده ای دارن قدم های خفن تر و دهن پر کن تر میخوام
باید اهرم جدید بنویسم.به این خلاصه هایی که مینویسم و کامنت ها عمل کنم و تمریناتم رو انجام بدم مخصوصا شکر گزاری اهمیت ندادن به نظر مردم و مقایسه نکردن خودم
خیلی خیلی بابت تعهد و استمرارت در مسیر و در نهایت عملگرایی تبریک میگم و آرزوی موفقیت های روز افزون برات دارم.
چقدر وقتی کامنت رو خوندم یاد خودم افتادم که به ایده هام فقط فکر میکنم و کمالکرایی باعث شده بهشون عمل نکنم و درجا بزنم و به قول خودت یک ماه پول بسازم و دوماه هیچی و باعث شدی که برم و یک بازنگری اساسی در کارم و عملکردم بکنم و خودم رو بهبود بدم و شیرینی نتایجی هم مثل اهرم لذت حالم رو عالی کرد و مشتاقترم کرد به عملگرایی بیشتر ،
بازم ممنون که این قدر زیبا و عالی نوشتی و باعث شدی یک تلنگری برام بشه.
چقدر حرفهای استاد برام آشنا بود وقتی که در مورد اینکه خداوند مثل مادر مهربان نیست حرف می زدند برای همش مثالهایی توی زندگیم داشتم.
قبل از اومدن به سایت هر چیزی رو با گریه والتماس از خدا می خواستم و وقتی نمی شد می گفتم پس خدا کجاست چرا من رو نمی بینه.
یادم می یاد یه مشکلی که از همه بزرگتر بود چقدر براش التماس می کردم نماز شب می خوندم واخر هم درست نشد .
الان که بهش فکر می کنم می بینم همش به خاطر باورهای غلطم بود به دلیل اینکه اصلا شکرگزاری جایی توی زندگیم نداشت درسته به نظر خودم ادم مذهبی بودم ومدام کلاسهای قران واحکام شرکت می کردم ولی من به فراوانی باور نداشتم به اینکه خداوند ما رو برای لذت بردن از این جهان افریده باور نداشتم به شادی باور نداشتم به اینکه هر کس مسول زندگی واتفاقاتش هست باور نداشتم هرکسی رو مسول می دونستم جز خودم من مشرک بودم چشم وقدم ودست همه تو زندگی من اثر داشت و برای رفعشون ایات قران هم می خوندم ایاتی که هیچ چیز ازش نمی فهمیدم وفقط می خوندم.
یه برهه ای از زندگی همه چیز رو از دست دادم چون براشون سپاسگزار نبودم این نعمتها رو نمی دیدم ولذتی هم نمی بردم الان که بهشون فکر می کنم می بینم چقدر جای سپاسگزاری تو زندگیم خالی بود.
من از این قوانین نتیجه گرفتم البته به اندازه ی تعهدم اوایل که متعهدتر بودم بیشتر نتیجه می گرفتم هر چه تعهدم کمتر شد نتایج کمرنگ تر شدند.
حداقل الان دیگه می دونم این حرفها واین کارکرد جهان حقیقت داره خداوند ،خدایی هست که استاد معرفی می کنه نه خدایی که تو کلاسهای قران بهم می گفتند نه خدایی که مثل یه ناظم بالای سرم ایستاده تا یه خطا کنم مچم رو بگیره وبندازه ته جهنم این خدا توبه پذیره می بخشه اما دلسوز نیست طبق قانونش عمل می کنه . از هر جایی برگشتی می تونی دوباره شروع کنی جا برای جبران هست.
این خدا به دنبال گسترش جهانه می خواد جهانش بهترین باشه پس ضعیفها طبق قانون از بین می رن وقویها می مونن کسی هم که به دنبال گسترش جهان باشه حمایت می شه طبق قانون.
دونستن این قوانین بهم آرامش می ده حس حسادت وکینه ونفرت رو در من می کشه .
داشتن خدایی که زره ای از قوانینش عدول نمی کنه حس خوبی به آدم می ده.
خدایا هزاران بار شکر برای هدایت به این مسیر برای نمردن در جهل ونادانی برای زندگی کردن در ارامش ولذت.
سلام استاد عزیز. وقتی داشتید از طبیعت مثال میزدید،یادم اومد که اتفاقا چند وقت پیش مستند حیوانات داشت نشون میداد که فیل مادر چگونه بچه خودشو تنها رها کرد در بیابان و بچه ای که قویتر بود را با خودش برد. اتفاقا چند روزی،شاید چند وقتی بود که انگار سیستمی بودن یادم رفته بود و باز هم داشتم بر اساس احساس تصمیم میگرفتم و با این قضیه بهم یادآور شد که سیستم مهم نه احساس قربانی بودن. خلاصه که فایل عالی بود و من تصمیم دارم دوباره از اول تمام فایل های شما را چه رایگان و چه دوره دوازده قدم را بعد از اتمام دوره خانه تکانی ذهن از ابتدا شروع کنم مرور کردن و از اول کلی وقت بگذارم و دوره کنم تمام چیزهایی که باید تو این مدت یاد میگرفتم تا خودم و شخصیت خودمو ذهن خودمو قویتر کنم و پیروز بشوم و بشم آن موجود قوی تر که باقی میمونه. بازنگری و اصلاحات عالی در خودم انجام بدم و خلاصه که خودمو از اول بسازم.
عشقت را درک میکنم و حضورت را احساس میکنم؛ خدای خوبم تمام انچه هست را تو برایم خواستهای چرا که تو میدانی انچه صلاح است. و من چگونه هر لحظه شکرگزار و شادمان نباشم وقتی درک میکنم تو بهترین را برایم رقم میزنی چرا که تو از لحظه بعد آگاهی و وظیفهی من تنها حضور در این لحظه است, با ایمان و اعتماد کامل, با قلبی آسوده و آرام, معبود بیهمتای من چگونه شکر نکنم برای این همه عاشقی کردنت؟ برای نوری که در مسیرم میتابانی, برای اینکه فرصت بودن و توان درک کردن و آگاه شدن را به من بخشیدهای, برای تکتک واژههای عاشقانه ام که از نور و عشق تو که در قلبم نهفته جاریست….. خدایا هزاران بار شکرت….
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■ سلام درود الله یکتا به شما استاد توحیدیم. و خانم شایسته مهربانم سلاااامم.
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■ (یادداشت های شخصی) :
● نگاه توحیدی به حوادث و قدرت خداوند:
* حوادث طبیعی به عنوان فرصت:
* به جای دیدن حوادث طبیعی مانند طوفان و زلزله به عنوان صرفاً بلایای ویرانگر، میتوان آنها را به عنوان فرصتهایی برای رشد و تکامل در نظر گرفت. این حوادث میتوانند نقاط ضعف زیرساختها، سیستمها و حتی باورهای ما را آشکار کنند و ما را به یافتن راهحلهای بهتر و مقاومتر هدایت کنند.
* این دیدگاه، ما را از حالت انفعال و قربانی بودن خارج کرده و به ما قدرت میدهد تا مسئولیت خود را در برابر شرایط بپذیریم و برای بهبود آنها تلاش کنیم.
● نمایش قدرت خداوند:
* حوادث طبیعی، قدرت و عظمت خداوند را به ما یادآوری میکنند و ما را به تواضع در برابر او دعوت میکنند. این آگاهی، ما را از غرور و خودبزرگبینی دور میکند و به ما یادآوری میکند که در برابر قدرت بینهایت الهی، چقدر ناچیز هستیم.
* این آگاهی قدرت خداوند به ما کمک میکند که تنها به او توکل کنیم.
● قوانین ثابت الهی:
* خداوند بر اساس قوانین ثابت و دقیق خود عمل میکند. این قوانین، در تمام جنبههای هستی، از جمله طبیعت و زندگی انسانها، جاری هستند. با شناخت این قوانین، میتوانیم بهتر درک کنیم که چگونه جهان عمل میکند و چگونه میتوانیم با آن هماهنگ شویم.
* خداوند احساساتی نمیشود و قوانین برای همه یکسان است.
● پاداش به افراد قوی:
* جهان، بر اساس قانون جذب، به افرادی که از نظر ذهنی و روحی قوی هستند، پاداش میدهد. این افراد، با باورهای مثبت، اعتماد به نفس و تلاش مستمر، شرایط زندگی خود را بهبود میبخشند.
* قوی بودن تنها قدرت جسمانی نیست بلکه قدرت ذهنی و ایمان قوی است.
● مسئولیت فردی:
* هر فردی مسئول شرایط زندگی خود است. به جای سرزنش دیگران یا شرایط بیرونی، باید به خود نگاه کنیم و ببینیم که چگونه میتوانیم باورها، رفتارها و انتخابهای خود را تغییر دهیم تا نتایج بهتری کسب کنیم.
* هر فردی مسئول جذب شرایط زندگی خود است.
● تقویت خود:
* به جای ترس از مشکلات، باید به تقویت خود بپردازیم. این تقویت، شامل تقویت ایمان، باورهای مثبت، مهارتها، دانش و تواناییهای فردی است.
* تقویت خود باعث میشود که در شرایط سخت مقاوم تر باشیم.
● دوری از شرک:
* شرک، به معنای وابستگی به غیر خدا، یکی از موانع اصلی موفقیت است. با توکل به خداوند و رها کردن وابستگیها، میتوانیم از شرک دوری کنیم و به آرامش و موفقیت دست یابیم.
* شرک باعث میشود که قدرت را به غیر خدا بدهیم و این باعث مشکلات در زندگی میشود.
● توکل به خدا:
* تنها با توکل کردن به خداوند و اعتماد به او میتوان از مشکلات رهایی یافت.
● تغییر نگرش به خداوند:
* خداوند به عنوان قانونگذار:
* خداوند، نه تنها مهربان و بخشنده است، بلکه قانونگذار و پاداشدهنده عادل نیز هست. او بر اساس قوانین خود عمل میکند و به کسانی پاداش میدهد که در مسیر درست حرکت میکنند.
* خداوند عادل است و به هر کس مطابق اعمالش پاداش میدهد.
●تقویت ایمان:
* به جای تکیه بر احساسات، باید ایمان خود را بر پایه شناخت و آگاهی بنا کنیم. با مطالعه، تفکر و عمل به آموزههای دینی، میتوانیم ایمان خود را تقویت کنیم.
* ایمان قوی باعث میشود که در شرایط سخت پایدار بمانیم.
● پاداش به قدرت و ایمان:
* خداوند، نه به ضعف و ناتوانی، بلکه به قدرت، ایمان و حرکت پاداش میدهد. بنابراین، باید به جای تسلیم شدن در برابر مشکلات، برای تقویت خود و بهبود شرایط تلاش کنیم.
* خداوند به کسانی کمک میکند که خودشان تلاش میکنند.
●. تقویت ایمان و توکل:
● ایمان و دوری از شرک:
* با تقویت ایمان و دوری از شرک، میتوانیم در برابر مشکلات و چالشهای زندگی مقاومتر شویم و به آرامش و موفقیت دست یابیم.
* ایمان قوی سپر محافظ در برابر مشکلات است.
● توکل به خداوند:
* تنها با توکل به خداوند و رها کردن وابستگیها، میتوانیم از اضطراب و نگرانی رها شویم و به آرامش و اطمینان دست یابیم.
* توکل به خداوند باعث میشود که از وابستگی به غیر خدا رها شویم.
● بهبود شرایط زندگی:
* با تقویت ایمان، باورهای مثبت و توکل به خداوند، میتوانیم شرایط زندگی خود را بهبود بخشیم و به موفقیتهای بزرگ دست یابیم.
* با تغییر باورها و توکل به خدا میتوان شرایط زندگی را تغییر داد.
● رها شدن از مشکلات:
* تمام مشکلات به دلیل باورهای غلط و توکل به غیر خدا است، با باور کردن قدرت خداوند و دوری از باورهای غلط میتوان از مشکلات رهایی یافت.
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■ سپاسگزاری:
● خدارو شاکر سپاسگزارم به من فرصت داد تا بار دیگر پای آموزه های شما استاد توحیدیمبنشینم.
● از شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان بابت این آگاهی هایی که به ما آموزش می دهید ممنون و سپاسگزارم
꧁꧂در پناه الله مهربان شاد ،سلامت، ثروتمند خوشبخت وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید. ꧁꧂
خدایا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم تو بال پروازم باش در مدار خود ارزشمندی بیشتر ودر مدار ثروت و موفقیت و آگاهی بیشتر قرار بگیرم.آمین یا رب العالمین.
چقدر ویدیو ب جایی بود واسه من.امروز دارم برای کار میرم تهران و همین الان توی اتوبوسم دارم این نظر رو مینویسم خیلی وصف حال روزگار زندگیه منه این فایل.من واقعا ی مدت خود آقای عباسمنش رو خدا کرده بودم و تو ذهنم میگفتم اصلا عباسمنش با خدا نشسته و تصمیم میگیره ک برای هررر کی چی اتفاق بیفته و
حتی کم مونده عباسمنش زیرکانه وقتی خدا حواسش پرت شد و سرشو کرد اونور تخت پادشاهی رو از خدا بقاپه و خودش بشینه جای خدا….
فقط خودم میدونم ک چ بلا ها و چوب هایی اونم از جنس چوب توت خوردم و کبود کبود شدم از این شرکی ک استاد عباسمنش رو هم عرض و نه در طول خدا دونستم و ضربات شدیدی خوردم و خداروشکر تونستم این باگ رو پیدا کنم و ب خودم بگم مگه عباسمنش خداهه؟؟؟؟
مگه خدا فقط ب ایشون میگه و من آدم نیستم!!!در حالیکه خود استاد در نامه نهج البلاغه گفتن ک بین من و خدا هیچ فاصله و حائلی نیست و لازم نیست دیگری حتی ب منی ک یکی از آبرومند ترین افراد در جهان بودم یعنی حضرت علی مراجعه کنی….
ب قول سید حسن آقامیری هر جور بودی خدا رو صدا کن واستاده خوابیده دراز کش با وضو بی وضو اصلاااا راحتت کنم وسط گناه اصلا مستی بگو خدا!
وقت قبلی نمیخواد واقعا درود ب شرف وحدانیت و احدیت خداوند
بچه ها همیشه هررر آدمی رو با خدا مقایسه کنید و بگید اون ک خدا نیست پس منم میتونم تنها وجودی ک بهش اقتدا کرد خداست….
من خیلی ضربه خوردم از شرک.البته قصد بی احترامی ب استاد رو ندارم ب هیچ وجه منظورم اعتقاد ب توحید و دوری از شرکه در مقابل هر احدی
راستی ی چی یادم رفت بنظرم این گونه موارد ک رشد و توسعه فردی اند با جلسات روان درمانی فرق میکنن ک توسط روان شناس انجام میشه و ما نباید این 2 مقوله رو با هم قاطی کنیم ک من کردم….
واقعا اگه ما ی سری اصول روان شناسی رو از روان شناس یاد نگیریم نمیشه رفت جلو و اگه این 2 تا با هم قاطی شن مشکل ساز میشه ک واسه من شد.از استاد بخاطر فایل خوبشون و سایت عالی تشکر میکنم و باز هم ب خودم میگم هررر چقدر هم یکی خوب باشه نباید بتش کنیم و ی خدا ازش بسازیم حالا هررر کی میخواد باشه و من باید قدرت و اعتبار اصلی رو اول از همه ب خدا بدم تمام
چطور ممکنه که دقیقا من رو سفرنامه و شخصیت بینظیر این مردم کار کنم به مدت 11 روز و
دقیقا فایل بعدی استاد تو همون 4 دقیقه اول راجع به این ویژگی های بسیار زیبای مردم آمریکا و این حجم از مهربون بود و در صلح بودن و کمک رسان بودنشون صحبت شه
الله اکبر
انگار خدا به استاد گفت یه تیکه رو برای کوروش ضبط کن
واو
خیلی تاثیر گذار بود این حرف ها
خیلی باور هامو بزرگ کرد خیلی باور هایی که طی سفرنامه ایجاد شده بود الان تقویت شد
خدارو صد هزار مرتبه شکرت
چقدر استاد اون نکته ی حذف ضعیف هارو من به چشم دیدم چه تو انسان ها چه حیوانات
همین چندوقت پیش شنیدم یکی از آشنایان فوت کردن
به دلیل بودن تو یک رابطه سمی و این آدم از ترس هیچوقت طلاق نگرفت
نه از ترس اینکه کسی براش پیدا نشه
یا ترس از دست دادن بچه ها
این مرد فوت کرد فقط به دلیل ترس از ابرو تو فامیل
واینقدر تو اون رابطه سمی پر از بحث و دعوا بود که سکته کرد و حذف شد
به راحتی
کسی که ضعیف باشه در نهایت حذف میشه
البته به لطف خدا این یک زمانی میبره به لطف شما اولش میزنه رو شونت …
و تو پرنده ها من به چشم دیدم
رفیقم طوطی داشت
دقیقا همین بود
یک جوجه پاش مشکل داشت
بهش اصلا غذا نمیدادن
اصلا انگار وجود نداشت
وقتی میخواستن برن تو لونه میپریدن جفت پا روش مادر پدر وقته دم ورودی لونه بود
اما برای بچه ها دیگه میرفتن غذا میدادن
اگه اون ها جلویورودی بودن تو نمیرفتند و اول با نوک اونارو بلند میکردن مینداختن اونور تر بعد میرفتن تو
خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است
خداوند را سپاسگزارم و خودم را تحسین میکنم که وقتی استاد فرمودند در فلوریدا طوفان شده، من برای اولین بار این خبر را از زبان استاد شنیدم و خداوند را شاکرم که از زبان کسی بود که فقط توجهش برروی زیباییها و نکات مثبت است و از زاویهای به تمام اتفاقات نگاه میکند که به احساس خوب برسد.
چه بسا اگر من از هرمنبع دیگری این خبر را میشنیدم به احتمال زیاد احساس من بد میشد
و من خیلی خوشحالم که به فضل پروردگار در این مسیر هستم و از مدار شنیدن اخبار بد دور شدهام و از شنیدن خبر سلامتی شما بسیار خداوند را سپاسگزاری میکنم.
واقعا این نگاه زیبای شما به تمام اتفاقات زندگی قابل تحسین و ستودنی است این که حتی در طوفان و بلایای طبیعی هم بدنبال نعمت و خیرو برکتی که بهمراهش هست باشی مسلماً طبق قانون این بلایا برای شما هیچ ضرر و زیانی نداشته بلکه خیروبرکت و فراوانی با خود برای شخص شما بهمراه خواهد آورد.
بلاهای طبیعی موهبتهایی هستند برای بهبود و پیشرفت
قربون عظمت خداوند برم که انقدر قوانین دقیق و ثابتی بر این دنیای بینظیر حکمفرماست که حتی میتوان با استفاده از این قوانین چنین طوفانهایی را پیشبینی کرد و در سنت خداوند تغییری نخواهد یافت.
چقدر این نگاه شما به افراد ضعیف و قوی، متفاوت از کل جامعه است؛
سالهای قبل وقتی پای منبر روحانیون مینشستم تمام صحبتهای آنها برخلاف گفتگوهای شما بود و همیشه خیلی محکم میگفتند که شما هرچقدر بدبخت باشید و گریهوزاری کنید و در سجده عجزو ناله کنید، پیش خدا محبوبتر هستید و خداوند حرفهای شما را بیشتر گوش میدهد و سریعتر اجابت میشوید؛
و من چقدر سادهلوح و زودباور بودم، خود آن روحانی را میدیدم که در زندگی هیچ پیشرفت و هیچ نتیجهای از هرنظر کسب نکرده و همواره هشتش گرو نهش هست ولی هیچوقت اصلاً به این موضوع فکر هم نکردم که اینکه میگه هرچقدر بدبختر باشیم پیش خداوند محبوبتریم پس چرا وضع مالی خودش به این شکل است و این بدبخت بودن به خود این کمکی نکرده؛
و حالا در این سایت با صحبتهایی کاملاً متضاد از شنیدههای قبلی مواجه میشوم، ولی این صحبتها بهمراه نتیجه است و دلیل و منطق کاملاً قوی برای پذیرفتنش با خود همراه دارد، نتایج استاد از این دیدگاه کاملاً موید صحت و درستی این مسیر است
این نگاه استاد را خیلی راحت میتونم در جامعه ببینم و نیازی به قسم خوردن نیست؛
افرادیکه توانستهاند خود را قوی کنند و ثروتمند بشوند همیشه در موقعیتهایی قرار میگیرند که بر ثروت آنها افزوده میشود،
همیشه سرمایهگذاریهایی انجام میدهند که بر ثروت آنها افزوده میشود،
به موقعیتهایی هدایت میشوند که باعث رشد و ثروتمندی بیشتر آنها میشود، موقعیتی که بهیچوجه افراد ضعیف در خواب هم نمیتوانند ببینند،
این یعنی اینکه جهان داره بخاطر قوی بودن آنها به آنها پاداش و ثروت بیشتری میدهد ولی درصد بسیاری از آدمها هستند که نتوانستهاند خود را با موقعیت تطبیق داده و قوی شوند و هرروز به زیر میروند و ضعیفتر و بدبختر میشوند تا روزی که نابود شوند
و خیلی کم و بیش روی باورهام کار میکردم یعنی هر موقع که به تضاد بر میخوردم نا امید میشدم تنها امیدی که نگهم میداشت سایت عباسمنش بود
دو روز رو خودم کار میکنم میبینم تضاده داره کمرنگ میشه ول میکنم و هی این پروسه ادامه پیدا میکنه تا همین چند روز پیش
که بعد از اخرین تضاد (بعد از اینکه رو خودم کلی کار کردم انشالله نتیجه گرفتم که مطنئنم میگیرم راجب تضاده هم صحبت میکنم که چی بوده) تصمیم گرقتم همه چی رو از نو شروع کنم
و مهم ترین درسی که از نحوه کار کردنم در گذشته گرفتم این بود که وقتی رو خودت داری کار میکنی به عقب نگاه نکن حرکت کن برو جلو توقف نکن
اصلااا ذهنت تو رو فریب نده که این نتایجی که گرفتی دری به تخته ای خورده یا اینا باید میبوده دیگه(به قول استاد).
تمرین
ممارست
استمرار
تکرار
ادامه
تعهد
تمرکز
انرژی
زمان
بله موفقیت نیاز به پرداخت بها داره
و اگر قراره به خواسته هامون برسیم طبیعیه که از یه سری چیزها بگذریم
چرا که هر رشدی نیازمند وداع است
برای اینکه رو خودمون کار کنیم ممکنه یه سری از افرادی که تو زندگیمون بودن حذف بشن
از تفریحاتی مثل تلویزیون و سریال نگاه کردن بگذریم
از بازی کردن چه مجازی و چه غیر مجازی دست بکشیم
ولی در عوضش جایزه های سنگینی نصیبمون میشه
و خیلی هم ارزشمنده
و ارزش داره روی خودمون کار کنیم
امروز 1403/07/26 هست همینجا تعهد میدم که همیشه روی خودم کار کنم
و ادامه بدم مسیر رو و امیدوارم که بتونم به تعهدم پایبند باشم
به نام خدای هدایتگرم .
سلام خدمت استاد جان و خانم شایسته بانوی توحیدی کیهان و سلام خدمت دوستان عزیز در این سرزمین توحیدی .
خدارو شکر که یک ردپای دیگه به لطف خداوند و بانو شایسته که استارت پروژه باعث شدید من بیام و هر شب کامنت بزارم
و چقدر کمک کننده و حال خوب کن هست اصلا خودش کنترل زهن عالی است خدا قوت بهتون بده برای این همه عشق
خالصی که به انسانهای هم نوع خودتون دارید خدا خیرتون بده .
در مورد چک و لگد و حرکت کردن تو این فایل استاد خیلی خوب واضح توضیح دادید که خداوند هم مهربان هست و هم
خشمگین یعنی هر دو حالتش را دارد ما همیشه فکر میکردیم که خدا همیشه فقط مهربون هست ما هر کاری کنیم بهمون
نعمت میده دلسوزی دارد و ماهم باورمون این بوده و نتایج زندگیمون هم گواه این دیدگاه بود خدا هم مهربان برای
کیا مهربون برای انهایی که دارن بندگی فقط خداور میکنن خدایی میکنه نه کسانی که شرک دارن و به غیر خدا توکل دارن
برای انها فقط عزاب دهنده است این یک قانون بدون تغییر هست که خود قانون گزار هم نمیتونه عوضش کنه مثل
قانون راهنمایی رانندگی که اصلا مهم نیست که خود قانون گزار بیاد زیر دوربین با سرعت بالا حرکت کنه دوربین ثبت میشه
شامل جزریمه میشه چون یک قانون هست و طبق ان سیستم تعریف شده میخای یک شهروند معمولی باشی یا مامور
پلیس اون کار خودش را انجام میده خداوند هم در این جهان سیستم وصف کرده و طبق ان عمل میکنه مثل اب میوه
گیری هر میوه بندازی اب همون میوه را فقط بهت میده نه چیز دیگه مثل قانون بدن حالا شما بیا باشگاه بدنسازی
یکی کافر باشه یکی توحیدی باشه وقتی یک برنامه تعریف شده باشگاه وزنه میزنی تمام اصولش قوانین بدن رعایت
میکنی حالا چه ادم توحیدی باشه چه مشرک باشه چه زن چه مرد اون بدن شکل میگیره عضله میسازه چون به قانونش
عمل کردی این در تمام موضوعات میتونیم از این دید بهش نگاه کنیم قوانین خدا را بیشتر درک کنیم خدا هم سیستمی
است که اگر با ان هماهنگ باشیم نتیجه میدهد حالا میخاد زن باشه مرد باشه سیاه باشه سفید باشه امریکا باشه ایران باشه
اون جواب میده به عملکرد ما قوی باشیم میمونیم تغییر میکنیم ضعیف باشیم از بین میریم از زمان ابتدای جهان این
روند تکامل بوده به قول استاد عزیزم خیلی هم منطقی بهش فکر کنیم اگر این طوفانها حالا تو زندگی مالی روابط یا طبیعت
اگر پیش نمیومد هیچ چیزی تغییر نمیکرد همه چی راکد میشد و میگندید و اصلا جهان پیشرفتی نمیکرد الان داریم
میبینیم که هر روز داره تکنولوژی پیشرفت میکنه در صنعتهای مختلف داره هر روز رشدمیکنه همه چی اگر ما زرنگ باشیم
زود نشونه ها را بگیریم و نیاریم به ضربات سنگین برسه میشه باعث حرکت و صعود ما و اگرنه باید به زور حرکت کنیم
و همش با رنج و زور حرکتی کنیم یک سری ها هم که کلا راکد هستن از بین میرن این به ظاهر بی رحانه است ولی
زات جهان اینه فقط قوی ترها نسلشون منتقل میشه و ضعیف ها از بین میرن کاش بتونیم همیشه خودمون را تربیت
کنیم که برای تمام زمینه های زندگی خودمون پلن داشته باشیم مثل استاد عزیزمون که همیشه چند قدم جلوتر هست
و پلن میریزه و چقدر باعث رشد استاد شده این روش تربیت خودشون واقعا شما لایق بهترینها هستید و بهترین الگو
برای انسانها استاد خیلی خوب درک کردن قوانین رو به خاطر همین همیشه تاکید دارن اولین قدم پزیرش این
قوانین و قبولشون کنیم باور داشته باشیم که خودمون مسول صد درصد زندگیمون هستیم تا بتونیم با باور واقعی
افکار غالب حرکتی پیوسته داشته باشیم تا جهانمون تغییر کنه برای ما چون حرکت نکنیم از بین میریم توحید را سرلوحه
اصلی زندگیم قرار بدم و بدانم که خدا نمیخاد من زجر بکشم تا به چیزی برسم دلش نسوخته برام که حقم باشه نه من اگر
بعد کلی زجر و داستان به نعمتی میرسم در واقع اون زمان از همه بریدم اومدم فقط روی خودش حساب کردم و اونم
پاسخ تسلیم منو داده و بیشتر ادمها فکر میکنن به خاطر زجرهای زیادی که کشیدن خدا دلش سوخته اینارو داده بهش
نه ما تسلیم شدیم راهی نبود به جز خدا ما یادمون باشه که همیشه همه چی را از خدا بخایم و همیشه محتاج خدا
باشیم درتمام شرایط گل و بلبل هم خدارو فراموش نکنم و خودم را با اون یکی بدونم در تمام ابعاد زندگیم ازش درخواست
کنم تا فراموشش نکنم چون اگر من بتونم در کارهای روزمره عادی ریز ریز این هدایت پاسخ را بخام ارام ارام زهنم عادت
میکنه که تمام چیزها را از خودش بخام همین عادت دادنه کار مارا اسون میکنه همیشه این کارو کنم مثل استاد عزیزم
ما هم با تمرین میتونیم عضله هدایت خواستن را قوی کنیم مثل تمام کارهایی که اولش ارام شروع میشه عادت میشه
عادی جزوی از زندگی میشه میتونیم توحیدی بشیم و میدونم شیطون همیشه منتظره که از سر خوردنهای ریز من استفاده
کنه باید بهش بها ندم فقط قدرت را به خدا بدم و از همه قدرت را بگیرم در تمام زمینه ها قدرت را به خدا بدم و اونم
سوپرایزم میکنه بیشتر از چیزی که فکرشم کنی .
الهی شکرت یک ردپا دیگه با کمک تو استاد عزیزم خانم شایسته نازنین انجام دادم
تا روز بعد همه شما عزیزان را به خدای مهربان و بخشنده میسپرم
خدا نگهدارتون .
1) با توجه به درکی که از “شناخت صحیح خداوند و اجرای توحید در عمل” از آگاهی های این فایل داشتید و “الگوهای رفتاری” که در خود یافتید، فکر می کنید دلیل یک سری موفقیت های شما چه بوده و دلیل یک سری تقلاها اما به نتیجه نرسیدن ها، چه بوده است؟
سلام به استاد عزیزم ، واقعیتو بگم من دو سال تمام تقلا کردم که از کار مورد علاقم پول بسازم و اگر اشتباه نکنم به اندازه 200 هزار تومان پول ساختم تازه تو مدت زمان دوسال
دلیل اون تقلاها فقط این بود که من بر طبق قانون عمل نمیکردم
مثلن یه سری ایده ها بهم گفته میشد اجرا میکردم بعد از اجرای ده تا ایده یهو متوقف میشدم میگفتم خب بزار نتایج قدم های قبلیم بیاد بعد من ادامه میدم
این مدلی بودن رو من دو سال انجام دادم ، و بله خیلی چک و لگد خوردم تا بعد از دو سال من فهمیدم آقا جان قانون اینطوری نیست تو باید مستمر به ایده هات عمل کنی یهو متوقف نشی
یا یه تمرینی که میدونستم باید بکنم و نمیکردم دنبال الگو گشتن مخصوصا توی کارم بود که من این کارو نمیکردم به خاطر تنبلی
البته سعی میکردم حسمو خوب نگه دارما ، سعی میکردم در عمل هم به قانون عمل کنم ولی منتظر همون یه کیسه پوله بودم
خیلی قدم های اهسته و کندی رو میداشتم در صورتی که میتونست سرعتم بیشتر باشه بر اساس تکامل
کارای عیر عادی خداروشکر زیاد نمیکردم ولی کند انجام میدادم
یه موضوع دیگم بود خیلی به اصل کمال گرایی توی اون دوسال اول بیزینسم من متعهد بودم
میخواستم محصولات خفن با کیفیت های خیلی خیلی خفن که لولش از من بالتر بود تولید کنم
اینقدر خفن که کل یکسال من مشغول انجام یک ایده بودم فقط
ایده های ساده تر و لذت بخش تر رو ادم حساب نمیکردم میگفتم اینا به درد نمیخوره یا حرفه ای نیستاون زمان خیلی تمرکزم رو امار اینستام بود فکر میکردم آمار بهتر درآمد بالاتر و هر جور تقلایی که فکر کنین میکردم که محتوای سرگرم کننده تر درست کنم تا افراد بهتری بیان سراغم ، کلی تایم میزاشتم کلیپ درست میکردم
یادم نمیره چه قدر فیلم میگرفتم از کارم به خاطر اینکه یه کوچولو ویدیهای قبلیم لرزش دست داشتم
موضوع دیگه ای که بود من هیچ وقت تو زندگیم به جز پول توجیبیم از توانایی هام پول نساخته بودم و اون پول نساختن تو اون دوسال به این باور من رو رسوند که بابا من اصلا بلد نیستم پول بسازم
درصورتی که الان بعد از گزشت 4 سال ، سارای الان به اون سارای قبلی میگه
چرا سارا میتونی
پول ساختن راحتتر از این حرفاست
اگر که تو از سر راه خدا بری کنار و بزاری ایده بیاد و روزانه تو ایده هاتو انجام بدی
و متوقف نشی بگی کو نتایج ایده های قبلی
و سعی کنی هر روز لذت ببری
هی نگی کو پول کوپول
از همون پول تو حسابت لذت ببری
نتایجت رو ببینی(تو اون دوسال پول تو جیبی من افزایش پیدا کرد ولی اصلا نتیجه حسابش نمیکردم)
از همون شهری که هستی رایگان لذت ببری
خودت رو مقایسه نکنی(از دست این مقایسه که چه قدر من تو اون دوسال ازش ضربه خوردم هی میرفتم میدیدم پیجای بقیه رو میگفتم خدایا من مهارتم صدها پله از این بهتره چرا تو برام مشتری نمیفرستی اخه)
رو خودت و شخصیتت جوری کار کنی که قدم عملی برداری اون موقع خدا مشتری برات میفرسته
اون دو سال من به شدت تقلا کردم و میشد گفت از توانایی هام صفر تومن پول ساختم
سال بعدش دیگه منم عاصی شده بودم
گفتم تسلیمم ، ایده اومد برم یه سری جاها سرکار ، سه تا شغل متفاوت رو تجربه کردم ، با اینکه کارمند بودم از 500 هزار تومن شروع شد تا ماه آخر که رسید به 13 ملیون تومن نقد
بعد این بین همش داشتم رو علاقمم کار میکردم ، نتایج کوچولو اومد توی 3 ماه آخر کارمندیم ، خیلی کم بود ولی مستمر بود و هی داشت یه ذره یه ذره بیشتر میشد از همون کاری که من دو سال توش کار کرده بودم و ذره ای پول نساخته بودم
تا اینکه اسفند ماه نشونه ها اومد که دیگه بسه و برو سراغ کار خودت
و ماشالله اینقدر اهرمهای قوی ای تو دهن من شکل گرفت اون زمان کارمندی که گفتم من سرم بره دیگه نمیرم جاهایی کار کنم که دوست ندارم
چون پر بود از روزمرگی
درصورتی که روح من با خلاقیت به وجد میاد نه یک کار روتین
خلاصه سال بعد از کارمندی من اینقدر سفارش گرفتم که تا دو سه ماه ایندم رزرو بود از همون کاری که دوسال نتونسته بودم یک ریال پول بسازم
دلیلش چی بود؟
من بدون چون و چرا عمل میکردم به هدایت ها
و اصلا نفهمیدم که چیشد که دقیقا همون سبکی سفارش میگرفتم که ارزوی محال دوسال قبلم بود
مشتریهام به خاطر اون سبک کار سراغ من میومدن اصلا
تنها کاری که میکردم عمل به ایده ها و کار کردن رو باورام و برداشتن ترمز هام بود
سال قبلشم که کار مند بودم همینکارا رو میکردم
عمل به ایده ها ، قدمهای عملی برداشتن برای بهبود شخصیتم و کار کردن رو دوره ها و فایل های این سایت رو داشتم انجام میدادم
خب من یه مدتی اونحجم از سفارش رو انجام دادم دیدم که خب این مدل سفارش ها دیگه به من حال نمیده
اون خلاقیتی که من میخوام رو اینجا نمیتونم پیدا کنم
1 درصد از مشتری هام ایرادات الکی میگیرن
اصلا چرا کسی باید به خودش جرات بده کاری که من اینهمه وقت گزاشتم و سعی کردم بر طبق اصول باشه اینقدر ارادات الکی بگیره!
(سعی میکنم انتقاد پذیر باشم ولی این ایرادات خیلی الکی بودن و سه بار از بین 50 نفر برام پیش اومدن)
گفتم میخوام اصلا کار بفروشم ، یه مدت دیگه سفارشی نگرفتم
من خداروشکر پدر حمایت گر خوبی دارم ، بدون اینکه بخوام یه مبلغ مختصری همیشه واریز میکنه ، مدت ها طول کشید که به خودم به قبولونم تو بخور بخواب نیستی که ، داری حرکت میکنی پدرتم دست خداست داره کمکت میکنه چرا تو میخوای برای خودت اوصاع رو سختتر کنی یکم نعمتها رو از راه اسون دریافت کن تو روخدا
خلاصه سرتونو درد نیارم من با همون شیوه ی کار کردن رو باورا ، در عمل و عمل به ایده ها در عمل گفتم میخوام کار بفروشم
الان باز توی 7 ماه گزشته 10 اثر رو فروختم امروزم نشونه 11 همین اثرم اومد
حالا تو اون دوسال معروف چنتا کار فروختم؟ هیچی
همش داشتم سعی میکردم خودم راه تعیین کنم آخه
2) جزئیات تجربیاتی را بنویسید که: به جای بهبود دادن ضعف های ایمانی و شخصیتی خود، سپس هدایت خواستن از خداوند و حرکت کردن، خداوند را مثل مادر مهربانی تصور کردید که هوای فرزند ضعیف تر را بیشتر دارد و با این توهم که خداوند مثل مادر مهربان، بی ایمانی، ضعیفی و شرک شما را با مهربانی اش جبران می کند، زحمت ایجاد هیچ بهبودی را در باورها و عملکرد خود ندادید. سپس این نگرش شرک آلود چه عواقبی برای شما داشت و این شناخت نادرست از خداوند، چه بلایی به سرتان آورد؟
توی اون دوسال معروف که میگم من خیلی این جگله رو به کار بردم که خدا به من رزق میده ولی عمل نمیکردم به ایده های راحتتر خدا
ایده های کمال گرایانه ی وحشتناک رو بهشون عمل میکردم
یه جاهایی من کلی گریه و زاری میکردم تو اون دوسال که خدایا چرا فروش ندارم چرا درآمد ندارم
درصورتی که الان که فکر میکنم
میگم به خودم سارا ببین درسته الان یک نقاشی داری که داری میکشیش ولی تو رو خدا اینو زودتر تموم کن
این ایده رو اینقدر لفتش نده که انجام بدی
اینقدر دنبال این نباش که متریال گرون قیمت بخری
به خدا این 10 تا اثری که فروختم تو این 6 ماه همشون متریال های ارزون قیمت بودن
یه سریا بازیافتی بودن
متریالی من استفاده میکنم که موقع خریدنش بهم فشار نمیاد ، ذهنم ازاده ، راحت میتونم استفاده کنم
تو اون دوسال من اینقدر متریالم گرون بود که میگفتم آقا این قلموهه اگه خراب شه من از کجا پول بیارم دوباره بخرمشون؟
یا این رنگه اگه الان تموم بشه من چه طوری جایگزینش کنم؟
این الان قیمتش چند برابر اون موقعی شده که خریده بودم
این کمال گرایی ها همشون باعث میشد تو اون دوسال من همون کاری که عاشقش بودم رو با یک زجر مخفی انجام بدم که اگه تموم بشه وسایل کارم چیکار کنم؟
نمیگم الان نیست ، الانم هست ، ولی خیلی راحتتر من از متریالم استفاده میکنم چون کمال گرایی رو یکم گزاشتم کنار
گفتم الان تو در این حد در توانته که انجام بدی در اینده که بیشتر پول ساختی و برات راحتتره متریال های بهترم میخری
چون من یه چیزی رو از اون دو سال و از این دو سال اخیرم خوب یاد گرفتم
اینکه ذهن هنرمند باید آزاد باشه مخصوصا از لحاظ مالی که بتونه ایده ها رو بشنوه
من یاد گرفتم که متریالهایی رو خرید کنم که اگر تموم شد میتونم همون رو به راحتی جبران کنم و دوباره بخرم
فشار رو من نمیزاره پول خریدشون
بعد از اون یاد گرفتم همیشه مقداری پول تو حسابم بمونه که بتونم مثلن حداقل 5 تا متریال جدید نسبتا خوب رو بخرم و باز پول تو حسابم باشه یه مقداری
اون دو سال پر از تقلا من اصلا اینطوری نبودم
اول از اونکه چه قدر از خرج کردن میترسیدم
جالبه بیشتر از هر زمان دیگه ایم پول کم میاوردم
و چه قدرم میخواستم متریال خفن داشته باشم
بعد اون متریال خفن برای شروع کار قیمت سفارشهام رو الکی بالامیبرد مثلن میبرد رو یک ملیون در صورتی که من قبلش 500 هزار تومنم نساخته بودم.و خب طبق تکامل نگیشد وقتی من 500 تومنم نساختم برسم یهو به یک ملیون
من به خودم زحمت ندادم کمال گرایی هام رو بزارم کنار
به ایده های بهبود گرایی عمل کنم
متریال ارزون قینت تر بخرم
بیشتر تمرین کنم.و نتیجشم این بود فروشی نداشتم مجبور شدم یکسال برم یه سری جاها کارمند باشم در کنار علاقم تا بتونم پول بسازم
مواردی را ذکر کنید که در مواجه با تضاد، پیام خداوند را نفهمیدید و همان روند محدود کننده قبلی را ادامه دادید تا جاییکه که آنقدر بلا سرتان آمد که مجبور به تغییر شدید چون راه دیگری نداشتید؟مواردی را ذکر کنید که: با وجود نشانه های بسیار خداوند برای تغییر و بهبود ضعف های شخصیتی، همچنان به همان شیوه قبلی ادامه می دادید و منتظر نتایج متفاوت از قبل هم بودید؟! حتی در آخر هم چون تغییری در اوضاع ایجاد نشد، به این نتیجه رسیدید که:خدا ظالم است و صدای شما را نمی شنود؛یا درست است در این جهان شرایط سختی دارم اما خداوند پاداش مرا در آن دنیا خواهد داد؛
خب همون دو سال کذایی که هی روند یکسانی رو داشتم باعث شد واقعا باور کنم خدا منو نمیبینه کلن.که بخواد برام مشتری هم بیاره
واقعا من تو اون دو سال توی شخصیتم و عزت نفسم کدر میکردما ولی توی بیزینس اصلا کار نمیکردم
همش خرج نمیکردم ، همش سعی میکردم یه محتوای خفن درست کنم که بیشتر دیده بشم و فالوور داشته باشم (که آخرش اتفاق نیافتاد دو سال من 200 نفر فالور داشتم)
، همش چسبیده بودم به یک نقاشی و زودتر تمومش نمیکردم درصورتی که نیشد زودتر تموم بشه
، همش چسبیده بودم به یک تابلوی عظیم و بزرگ و اونو هی انجام میدادم
حتی نیومدم سایز کوچیکتر کار کنم ، برای اینکه چشم خیلیا رو کور کنم :))))
3) درباره تجربیاتی بنویسید که برعکس، سعی کردید به جای نگاه احساسی به خداوند، قوانین این نیرو را درک کنید، روی بهبود شخصیت خود کار کنید، ایمان و توکل خود را تقویت کنید، هدایت بخواهید و با توکل حرکت کنید. بنویسید به خاطر استمرار در این مسیر تفکری، چه پاداش هایی دریافت کردید؟
خب تو اون دوسال بعدی که من کلی سفارش داشتم و الان اروم اروم فروش دارم
پاداش کار من اینه
روحم با خلاقیت بیشتر داره ارضا میشه
کلی تجربه ی رفتن به مکان های جدید و دیدین اونها رو دارم
کلی هنرمندهای مختلف با سبکهای متفاوت شناختم
کلی پول ساختم از همون کاری که همه میگن نمیشه پول ساخت ازش
کلی متریال خریدم ، بله درست شنیدین روز به روز تنوع متریال کار من داره بالاتر میره
قبلن بر فرص مثال اگر من برای دو تا تکنیک متفاوت فقط متریال داشتم الان برای 12 تا تکنیک متفاوت متریال دارم
حتی بیشتر از اون متریال های قبلیم
یکی از پاداش هاش این بود که من کلی دوره هایی که میخواستم رو خریدم ، مخصوصا ثروت یک و کلی دوره ی دیگه که در لحظه احتیاج شدید داشتم و اجابت میشد
مواردی را ذکر کنید که: در مواجهه با تضاد، پیغام خداوند را فهمیدید، تغییرات و بهبودهای لازم را ایجاد کردید، هر بار سریعتر از قبل نشانه ها را تشخیص دادید، هر بار شرک ها را بیشتر تشخیص دادید و به اجرای توحید در عمل نزدیک تر شدید، به صورت مستمر باورها و عملکرد خود را بهبود بخشیدید و به همان نسبت، هم هدایت ها شفاف تر شد، راهکارها سریعتر آمد، تضادها به نفع شما تمام شد و حل آن مسائل، شما را در تمام ابعاد رشد داد.
واقعیتشو بگم اصلا تو این موصوع خوب نیستم کتک خوردم تا حدی ملسه
ولی یادمه توی کار دوم کارمندیم بدون اینکه بهم بگن من رو اخراج کردن و جوابمو نمیدادن ، من یکی دوساعت بعدش تونستم ذهنمو کنترل کنم و بگم سارا تو مگه نمیخواستی محل کارت بهتر و مثبت تر باشه و کار کمتر و پشت میز نه اینهمه کار فیزیکی
خودت با پا خودت نگفتی نمیان جهان کمکت کرد
تقریبا یک ماه بعدش کار با ویژگی هایی که میخواستم به سمتم اومد
ولی توی اون کار سوم من بهتر حس کردم کتک هارو
چون کار سومم حقوقا رو خیلی دیر میدادن
و من هی میگفتم سارا قراردادت تموم شد میری ، همینم شد کلی نشونه اومد که نرم و قراردادم که تموم شد دیکه جایی نرفتم سرکار
باز یه جای دیگه کتک میخوردم ولی نمیفهمیدم که باید خودمو بهتر بکنم
اونم همین امسال بود
اوایل امسال
خیلی حسم بد بود ، فروش نداشتم
پول نمیساختم
یا اگه میساختم اینطوری بود که یک ماه بود و دوماه بعدی هیچ فروشی نداشتم
همینطور فالوورهام ریزش داشت
دیگه هیچی خودمو جمع و جور کردم گفتم سارا باید پاشی درست کنی خودتو
اولین چیزی که درست شده از اون سه ماه اول امسال اینه که من مرداد شهریور و مهر با تغییر شخصیتم
با زانوی غم بغل نکردن
با حرکت کردن
هر سه ماه فروش داشتم
مبالغش اصلا مهم نیست فعلن برام ، من فعلن برام مهمه که مستمر باشه ، هر ماه باشه
البته یکم خودمو تشویق کنم که حداقل امسال من زودتر فهمیدم که باید خودمو جمع و جور کنم و پاشم
قبلن دو سال برام طول کشید
این بار 3 ماه
باز خودش این پیشرفته که زودتر فهمیدم که من باید ایده هام رو عمل کنم بهشون نه اینکه نگاشون کنم
باید بهبود گرا باشم
نه اینکه با کمال گرایی پدر خودمو در بیارم بعد تازه هیچ نتیجه ای هم نگیرم
4) اکنون که قوانین خداوند را فهمیدید – این مقدار از درک اجرای توحید در عمل – شما را به چه نتیجه ای رسانده و چه تصمیمی گرفته اید؟
تصمیمی که گرفتم اینه که من این مسیری که باعث شده هر سه ماه از کار مورد علاقم پول بسازم رو ادامه بدم و حتی میتونم قویترش هم بکنم
چه طوری
سپاس گزاری بیشتر و مقایسه کمتر
تو این موارد خیلی ایراد دارم
برنامه شما برای هماهنگ شدن با قوانین بدون تغییر خداوند و ایجاد عملکرد توحیدی چیست؟
عملکرد توحیدی اینه که بر طبق گفته هاتون توی روانشناسی ثروت 1 همچنان عمل کنم و ادامه بدم
نترسم از پول خرج کردن
ایده ها رو مستمر ادامه بدم
بر طبق برنامه ی روزانم عمل کنم نگم اینا چه فایده ای دارن قدم های خفن تر و دهن پر کن تر میخوام
باید اهرم جدید بنویسم.به این خلاصه هایی که مینویسم و کامنت ها عمل کنم و تمریناتم رو انجام بدم مخصوصا شکر گزاری اهمیت ندادن به نظر مردم و مقایسه نکردن خودم
سلام سارای عزیز و دوست داشتنی
خیلی خیلی بابت تعهد و استمرارت در مسیر و در نهایت عملگرایی تبریک میگم و آرزوی موفقیت های روز افزون برات دارم.
چقدر وقتی کامنت رو خوندم یاد خودم افتادم که به ایده هام فقط فکر میکنم و کمالکرایی باعث شده بهشون عمل نکنم و درجا بزنم و به قول خودت یک ماه پول بسازم و دوماه هیچی و باعث شدی که برم و یک بازنگری اساسی در کارم و عملکردم بکنم و خودم رو بهبود بدم و شیرینی نتایجی هم مثل اهرم لذت حالم رو عالی کرد و مشتاقترم کرد به عملگرایی بیشتر ،
بازم ممنون که این قدر زیبا و عالی نوشتی و باعث شدی یک تلنگری برام بشه.
به نام خدای هادی و هدایتگرم به نام خدای عزیزم.
سلام استاد جان سلام استاد عزیزم. چه قدر
خوشحالم که خوب و سلامت هستین و چه قدر
دلم تنگ تون شده بود و دوست داشتم فایل
جدیدی ازتون ببینم.
چه موضوع مهمی رو عنوان کردین من همین تازگی
ها چند تجربه داشتم که براتون میگم.
من بعد از استفاده از قانون سلامتی و کم کردن
22 کیلو از وزنم. در سن 40سالگی . نیاز به ورزش
ورزش کردن و ساخت عضله و قوی تر شدن و
با انرژی بیشتری زندگی کردن و حس کردم
به انواع مختلفی هدایت میشدم به ورزش. هدایت
میگرفتم میگفت ورزش کردن. فایل میزاشتم در مورد
ورزش کردن بود. دوستم شروع به صحبت کردن
میکرد درمورد ورزش میگفت ولی من چون هیچ
وقت ورزش نکرده بودم و حالم نداشتم توجه
نمیکردم. تا این که کم کم درد گردن دست خودشو
نشون داد. چک و لگد ها میامد ولی من بیدار
نشدم. یه چند ماهی اوضاع هی بدتر بدتر شد
تا این که با اخرین هدایتی که اومد که کسانی
که به هدایت خدا عمل نمیکنن همانا از گمراهان
هم در این دنیا و هم اخرت هستن. من با انگیزه
و انرژی فراوان با پشتوانه الله کاری که 40سال نکرده
بودم رو شروع کردم با علاقه و الان احساس بهتری
دارم. حال بهتری دارم. سلامتی بیشتری دارم
و خوشحالم که ایمانم را نشان دادم و به هدایت
عمل کردم..
به نام خدایی که به تنهایی کافیست.
سلام.
چقدر حرفهای استاد برام آشنا بود وقتی که در مورد اینکه خداوند مثل مادر مهربان نیست حرف می زدند برای همش مثالهایی توی زندگیم داشتم.
قبل از اومدن به سایت هر چیزی رو با گریه والتماس از خدا می خواستم و وقتی نمی شد می گفتم پس خدا کجاست چرا من رو نمی بینه.
یادم می یاد یه مشکلی که از همه بزرگتر بود چقدر براش التماس می کردم نماز شب می خوندم واخر هم درست نشد .
الان که بهش فکر می کنم می بینم همش به خاطر باورهای غلطم بود به دلیل اینکه اصلا شکرگزاری جایی توی زندگیم نداشت درسته به نظر خودم ادم مذهبی بودم ومدام کلاسهای قران واحکام شرکت می کردم ولی من به فراوانی باور نداشتم به اینکه خداوند ما رو برای لذت بردن از این جهان افریده باور نداشتم به شادی باور نداشتم به اینکه هر کس مسول زندگی واتفاقاتش هست باور نداشتم هرکسی رو مسول می دونستم جز خودم من مشرک بودم چشم وقدم ودست همه تو زندگی من اثر داشت و برای رفعشون ایات قران هم می خوندم ایاتی که هیچ چیز ازش نمی فهمیدم وفقط می خوندم.
یه برهه ای از زندگی همه چیز رو از دست دادم چون براشون سپاسگزار نبودم این نعمتها رو نمی دیدم ولذتی هم نمی بردم الان که بهشون فکر می کنم می بینم چقدر جای سپاسگزاری تو زندگیم خالی بود.
من از این قوانین نتیجه گرفتم البته به اندازه ی تعهدم اوایل که متعهدتر بودم بیشتر نتیجه می گرفتم هر چه تعهدم کمتر شد نتایج کمرنگ تر شدند.
حداقل الان دیگه می دونم این حرفها واین کارکرد جهان حقیقت داره خداوند ،خدایی هست که استاد معرفی می کنه نه خدایی که تو کلاسهای قران بهم می گفتند نه خدایی که مثل یه ناظم بالای سرم ایستاده تا یه خطا کنم مچم رو بگیره وبندازه ته جهنم این خدا توبه پذیره می بخشه اما دلسوز نیست طبق قانونش عمل می کنه . از هر جایی برگشتی می تونی دوباره شروع کنی جا برای جبران هست.
این خدا به دنبال گسترش جهانه می خواد جهانش بهترین باشه پس ضعیفها طبق قانون از بین می رن وقویها می مونن کسی هم که به دنبال گسترش جهان باشه حمایت می شه طبق قانون.
دونستن این قوانین بهم آرامش می ده حس حسادت وکینه ونفرت رو در من می کشه .
داشتن خدایی که زره ای از قوانینش عدول نمی کنه حس خوبی به آدم می ده.
خدایا هزاران بار شکر برای هدایت به این مسیر برای نمردن در جهل ونادانی برای زندگی کردن در ارامش ولذت.
استاد متشکرم.
در پناه خدا.
به نام خداوند بخشنده و مهربان.
سلام استاد عزیز. وقتی داشتید از طبیعت مثال میزدید،یادم اومد که اتفاقا چند وقت پیش مستند حیوانات داشت نشون میداد که فیل مادر چگونه بچه خودشو تنها رها کرد در بیابان و بچه ای که قویتر بود را با خودش برد. اتفاقا چند روزی،شاید چند وقتی بود که انگار سیستمی بودن یادم رفته بود و باز هم داشتم بر اساس احساس تصمیم میگرفتم و با این قضیه بهم یادآور شد که سیستم مهم نه احساس قربانی بودن. خلاصه که فایل عالی بود و من تصمیم دارم دوباره از اول تمام فایل های شما را چه رایگان و چه دوره دوازده قدم را بعد از اتمام دوره خانه تکانی ذهن از ابتدا شروع کنم مرور کردن و از اول کلی وقت بگذارم و دوره کنم تمام چیزهایی که باید تو این مدت یاد میگرفتم تا خودم و شخصیت خودمو ذهن خودمو قویتر کنم و پیروز بشوم و بشم آن موجود قوی تر که باقی میمونه. بازنگری و اصلاحات عالی در خودم انجام بدم و خلاصه که خودمو از اول بسازم.
ممنون از فایل گرانقدر شما.
خدایا شکرت بابت هدایت من به این فایل.خدایا شکرت.
﷽
■گفت وگو با خدا
عشقت را درک میکنم و حضورت را احساس میکنم؛ خدای خوبم تمام انچه هست را تو برایم خواستهای چرا که تو میدانی انچه صلاح است. و من چگونه هر لحظه شکرگزار و شادمان نباشم وقتی درک میکنم تو بهترین را برایم رقم میزنی چرا که تو از لحظه بعد آگاهی و وظیفهی من تنها حضور در این لحظه است, با ایمان و اعتماد کامل, با قلبی آسوده و آرام, معبود بیهمتای من چگونه شکر نکنم برای این همه عاشقی کردنت؟ برای نوری که در مسیرم میتابانی, برای اینکه فرصت بودن و توان درک کردن و آگاه شدن را به من بخشیدهای, برای تکتک واژههای عاشقانه ام که از نور و عشق تو که در قلبم نهفته جاریست….. خدایا هزاران بار شکرت….
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■ سلام درود الله یکتا به شما استاد توحیدیم. و خانم شایسته مهربانم سلاااامم.
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■ (یادداشت های شخصی) :
● نگاه توحیدی به حوادث و قدرت خداوند:
* حوادث طبیعی به عنوان فرصت:
* به جای دیدن حوادث طبیعی مانند طوفان و زلزله به عنوان صرفاً بلایای ویرانگر، میتوان آنها را به عنوان فرصتهایی برای رشد و تکامل در نظر گرفت. این حوادث میتوانند نقاط ضعف زیرساختها، سیستمها و حتی باورهای ما را آشکار کنند و ما را به یافتن راهحلهای بهتر و مقاومتر هدایت کنند.
* این دیدگاه، ما را از حالت انفعال و قربانی بودن خارج کرده و به ما قدرت میدهد تا مسئولیت خود را در برابر شرایط بپذیریم و برای بهبود آنها تلاش کنیم.
● نمایش قدرت خداوند:
* حوادث طبیعی، قدرت و عظمت خداوند را به ما یادآوری میکنند و ما را به تواضع در برابر او دعوت میکنند. این آگاهی، ما را از غرور و خودبزرگبینی دور میکند و به ما یادآوری میکند که در برابر قدرت بینهایت الهی، چقدر ناچیز هستیم.
* این آگاهی قدرت خداوند به ما کمک میکند که تنها به او توکل کنیم.
● قوانین ثابت الهی:
* خداوند بر اساس قوانین ثابت و دقیق خود عمل میکند. این قوانین، در تمام جنبههای هستی، از جمله طبیعت و زندگی انسانها، جاری هستند. با شناخت این قوانین، میتوانیم بهتر درک کنیم که چگونه جهان عمل میکند و چگونه میتوانیم با آن هماهنگ شویم.
* خداوند احساساتی نمیشود و قوانین برای همه یکسان است.
● پاداش به افراد قوی:
* جهان، بر اساس قانون جذب، به افرادی که از نظر ذهنی و روحی قوی هستند، پاداش میدهد. این افراد، با باورهای مثبت، اعتماد به نفس و تلاش مستمر، شرایط زندگی خود را بهبود میبخشند.
* قوی بودن تنها قدرت جسمانی نیست بلکه قدرت ذهنی و ایمان قوی است.
● مسئولیت فردی:
* هر فردی مسئول شرایط زندگی خود است. به جای سرزنش دیگران یا شرایط بیرونی، باید به خود نگاه کنیم و ببینیم که چگونه میتوانیم باورها، رفتارها و انتخابهای خود را تغییر دهیم تا نتایج بهتری کسب کنیم.
* هر فردی مسئول جذب شرایط زندگی خود است.
● تقویت خود:
* به جای ترس از مشکلات، باید به تقویت خود بپردازیم. این تقویت، شامل تقویت ایمان، باورهای مثبت، مهارتها، دانش و تواناییهای فردی است.
* تقویت خود باعث میشود که در شرایط سخت مقاوم تر باشیم.
● دوری از شرک:
* شرک، به معنای وابستگی به غیر خدا، یکی از موانع اصلی موفقیت است. با توکل به خداوند و رها کردن وابستگیها، میتوانیم از شرک دوری کنیم و به آرامش و موفقیت دست یابیم.
* شرک باعث میشود که قدرت را به غیر خدا بدهیم و این باعث مشکلات در زندگی میشود.
● توکل به خدا:
* تنها با توکل کردن به خداوند و اعتماد به او میتوان از مشکلات رهایی یافت.
● تغییر نگرش به خداوند:
* خداوند به عنوان قانونگذار:
* خداوند، نه تنها مهربان و بخشنده است، بلکه قانونگذار و پاداشدهنده عادل نیز هست. او بر اساس قوانین خود عمل میکند و به کسانی پاداش میدهد که در مسیر درست حرکت میکنند.
* خداوند عادل است و به هر کس مطابق اعمالش پاداش میدهد.
●تقویت ایمان:
* به جای تکیه بر احساسات، باید ایمان خود را بر پایه شناخت و آگاهی بنا کنیم. با مطالعه، تفکر و عمل به آموزههای دینی، میتوانیم ایمان خود را تقویت کنیم.
* ایمان قوی باعث میشود که در شرایط سخت پایدار بمانیم.
● پاداش به قدرت و ایمان:
* خداوند، نه به ضعف و ناتوانی، بلکه به قدرت، ایمان و حرکت پاداش میدهد. بنابراین، باید به جای تسلیم شدن در برابر مشکلات، برای تقویت خود و بهبود شرایط تلاش کنیم.
* خداوند به کسانی کمک میکند که خودشان تلاش میکنند.
●. تقویت ایمان و توکل:
● ایمان و دوری از شرک:
* با تقویت ایمان و دوری از شرک، میتوانیم در برابر مشکلات و چالشهای زندگی مقاومتر شویم و به آرامش و موفقیت دست یابیم.
* ایمان قوی سپر محافظ در برابر مشکلات است.
● توکل به خداوند:
* تنها با توکل به خداوند و رها کردن وابستگیها، میتوانیم از اضطراب و نگرانی رها شویم و به آرامش و اطمینان دست یابیم.
* توکل به خداوند باعث میشود که از وابستگی به غیر خدا رها شویم.
● بهبود شرایط زندگی:
* با تقویت ایمان، باورهای مثبت و توکل به خداوند، میتوانیم شرایط زندگی خود را بهبود بخشیم و به موفقیتهای بزرگ دست یابیم.
* با تغییر باورها و توکل به خدا میتوان شرایط زندگی را تغییر داد.
● رها شدن از مشکلات:
* تمام مشکلات به دلیل باورهای غلط و توکل به غیر خدا است، با باور کردن قدرت خداوند و دوری از باورهای غلط میتوان از مشکلات رهایی یافت.
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■ سپاسگزاری:
● خدارو شاکر سپاسگزارم به من فرصت داد تا بار دیگر پای آموزه های شما استاد توحیدیمبنشینم.
● از شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان بابت این آگاهی هایی که به ما آموزش می دهید ممنون و سپاسگزارم
꧁꧂در پناه الله مهربان شاد ،سلامت، ثروتمند خوشبخت وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید. ꧁꧂
خدایا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم تو بال پروازم باش در مدار خود ارزشمندی بیشتر ودر مدار ثروت و موفقیت و آگاهی بیشتر قرار بگیرم.آمین یا رب العالمین.
سلام و عرض ادب و احترام
چقدر ویدیو ب جایی بود واسه من.امروز دارم برای کار میرم تهران و همین الان توی اتوبوسم دارم این نظر رو مینویسم خیلی وصف حال روزگار زندگیه منه این فایل.من واقعا ی مدت خود آقای عباسمنش رو خدا کرده بودم و تو ذهنم میگفتم اصلا عباسمنش با خدا نشسته و تصمیم میگیره ک برای هررر کی چی اتفاق بیفته و
حتی کم مونده عباسمنش زیرکانه وقتی خدا حواسش پرت شد و سرشو کرد اونور تخت پادشاهی رو از خدا بقاپه و خودش بشینه جای خدا….
فقط خودم میدونم ک چ بلا ها و چوب هایی اونم از جنس چوب توت خوردم و کبود کبود شدم از این شرکی ک استاد عباسمنش رو هم عرض و نه در طول خدا دونستم و ضربات شدیدی خوردم و خداروشکر تونستم این باگ رو پیدا کنم و ب خودم بگم مگه عباسمنش خداهه؟؟؟؟
مگه خدا فقط ب ایشون میگه و من آدم نیستم!!!در حالیکه خود استاد در نامه نهج البلاغه گفتن ک بین من و خدا هیچ فاصله و حائلی نیست و لازم نیست دیگری حتی ب منی ک یکی از آبرومند ترین افراد در جهان بودم یعنی حضرت علی مراجعه کنی….
ب قول سید حسن آقامیری هر جور بودی خدا رو صدا کن واستاده خوابیده دراز کش با وضو بی وضو اصلاااا راحتت کنم وسط گناه اصلا مستی بگو خدا!
وقت قبلی نمیخواد واقعا درود ب شرف وحدانیت و احدیت خداوند
بچه ها همیشه هررر آدمی رو با خدا مقایسه کنید و بگید اون ک خدا نیست پس منم میتونم تنها وجودی ک بهش اقتدا کرد خداست….
من خیلی ضربه خوردم از شرک.البته قصد بی احترامی ب استاد رو ندارم ب هیچ وجه منظورم اعتقاد ب توحید و دوری از شرکه در مقابل هر احدی
راستی ی چی یادم رفت بنظرم این گونه موارد ک رشد و توسعه فردی اند با جلسات روان درمانی فرق میکنن ک توسط روان شناس انجام میشه و ما نباید این 2 مقوله رو با هم قاطی کنیم ک من کردم….
واقعا اگه ما ی سری اصول روان شناسی رو از روان شناس یاد نگیریم نمیشه رفت جلو و اگه این 2 تا با هم قاطی شن مشکل ساز میشه ک واسه من شد.از استاد بخاطر فایل خوبشون و سایت عالی تشکر میکنم و باز هم ب خودم میگم هررر چقدر هم یکی خوب باشه نباید بتش کنیم و ی خدا ازش بسازیم حالا هررر کی میخواد باشه و من باید قدرت و اعتبار اصلی رو اول از همه ب خدا بدم تمام
سلام به بهترین استاد زندگیم
امیدوارم که حالتون عالی باشه استاد جان
الله اکبر
من هنوز کامل گوش نکردم این فایل رو اما
چطور ممکنه که دقیقا من رو سفرنامه و شخصیت بینظیر این مردم کار کنم به مدت 11 روز و
دقیقا فایل بعدی استاد تو همون 4 دقیقه اول راجع به این ویژگی های بسیار زیبای مردم آمریکا و این حجم از مهربون بود و در صلح بودن و کمک رسان بودنشون صحبت شه
الله اکبر
انگار خدا به استاد گفت یه تیکه رو برای کوروش ضبط کن
واو
خیلی تاثیر گذار بود این حرف ها
خیلی باور هامو بزرگ کرد خیلی باور هایی که طی سفرنامه ایجاد شده بود الان تقویت شد
خدارو صد هزار مرتبه شکرت
چقدر استاد اون نکته ی حذف ضعیف هارو من به چشم دیدم چه تو انسان ها چه حیوانات
همین چندوقت پیش شنیدم یکی از آشنایان فوت کردن
به دلیل بودن تو یک رابطه سمی و این آدم از ترس هیچوقت طلاق نگرفت
نه از ترس اینکه کسی براش پیدا نشه
یا ترس از دست دادن بچه ها
این مرد فوت کرد فقط به دلیل ترس از ابرو تو فامیل
واینقدر تو اون رابطه سمی پر از بحث و دعوا بود که سکته کرد و حذف شد
به راحتی
کسی که ضعیف باشه در نهایت حذف میشه
البته به لطف خدا این یک زمانی میبره به لطف شما اولش میزنه رو شونت …
و تو پرنده ها من به چشم دیدم
رفیقم طوطی داشت
دقیقا همین بود
یک جوجه پاش مشکل داشت
بهش اصلا غذا نمیدادن
اصلا انگار وجود نداشت
وقتی میخواستن برن تو لونه میپریدن جفت پا روش مادر پدر وقته دم ورودی لونه بود
اما برای بچه ها دیگه میرفتن غذا میدادن
اگه اون ها جلویورودی بودن تو نمیرفتند و اول با نوک اونارو بلند میکردن مینداختن اونور تر بعد میرفتن تو
دقیقا همینه
طبیعت واقعا به ضعیف ها رحم نمیکنه
و ضعیف بودن انسان ها بسته به باورهاشونه
چقدر خوشحالم از این آگاهی ها
هیچ دلسوزی نیست
یا آسون میشی برای آسونی ها
یا آسون میشی برای سختی ها
توسط فرکانس های خودت
حالا انتخابش با تو …
به نام خداوند هدایتگر مهربان
خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است
خداوند را سپاسگزارم و خودم را تحسین میکنم که وقتی استاد فرمودند در فلوریدا طوفان شده، من برای اولین بار این خبر را از زبان استاد شنیدم و خداوند را شاکرم که از زبان کسی بود که فقط توجهش برروی زیباییها و نکات مثبت است و از زاویهای به تمام اتفاقات نگاه میکند که به احساس خوب برسد.
چه بسا اگر من از هرمنبع دیگری این خبر را میشنیدم به احتمال زیاد احساس من بد میشد
و من خیلی خوشحالم که به فضل پروردگار در این مسیر هستم و از مدار شنیدن اخبار بد دور شدهام و از شنیدن خبر سلامتی شما بسیار خداوند را سپاسگزاری میکنم.
واقعا این نگاه زیبای شما به تمام اتفاقات زندگی قابل تحسین و ستودنی است این که حتی در طوفان و بلایای طبیعی هم بدنبال نعمت و خیرو برکتی که بهمراهش هست باشی مسلماً طبق قانون این بلایا برای شما هیچ ضرر و زیانی نداشته بلکه خیروبرکت و فراوانی با خود برای شخص شما بهمراه خواهد آورد.
بلاهای طبیعی موهبتهایی هستند برای بهبود و پیشرفت
قربون عظمت خداوند برم که انقدر قوانین دقیق و ثابتی بر این دنیای بینظیر حکمفرماست که حتی میتوان با استفاده از این قوانین چنین طوفانهایی را پیشبینی کرد و در سنت خداوند تغییری نخواهد یافت.
چقدر این نگاه شما به افراد ضعیف و قوی، متفاوت از کل جامعه است؛
سالهای قبل وقتی پای منبر روحانیون مینشستم تمام صحبتهای آنها برخلاف گفتگوهای شما بود و همیشه خیلی محکم میگفتند که شما هرچقدر بدبخت باشید و گریهوزاری کنید و در سجده عجزو ناله کنید، پیش خدا محبوبتر هستید و خداوند حرفهای شما را بیشتر گوش میدهد و سریعتر اجابت میشوید؛
و من چقدر سادهلوح و زودباور بودم، خود آن روحانی را میدیدم که در زندگی هیچ پیشرفت و هیچ نتیجهای از هرنظر کسب نکرده و همواره هشتش گرو نهش هست ولی هیچوقت اصلاً به این موضوع فکر هم نکردم که اینکه میگه هرچقدر بدبختر باشیم پیش خداوند محبوبتریم پس چرا وضع مالی خودش به این شکل است و این بدبخت بودن به خود این کمکی نکرده؛
و حالا در این سایت با صحبتهایی کاملاً متضاد از شنیدههای قبلی مواجه میشوم، ولی این صحبتها بهمراه نتیجه است و دلیل و منطق کاملاً قوی برای پذیرفتنش با خود همراه دارد، نتایج استاد از این دیدگاه کاملاً موید صحت و درستی این مسیر است
این نگاه استاد را خیلی راحت میتونم در جامعه ببینم و نیازی به قسم خوردن نیست؛
افرادیکه توانستهاند خود را قوی کنند و ثروتمند بشوند همیشه در موقعیتهایی قرار میگیرند که بر ثروت آنها افزوده میشود،
همیشه سرمایهگذاریهایی انجام میدهند که بر ثروت آنها افزوده میشود،
به موقعیتهایی هدایت میشوند که باعث رشد و ثروتمندی بیشتر آنها میشود، موقعیتی که بهیچوجه افراد ضعیف در خواب هم نمیتوانند ببینند،
این یعنی اینکه جهان داره بخاطر قوی بودن آنها به آنها پاداش و ثروت بیشتری میدهد ولی درصد بسیاری از آدمها هستند که نتوانستهاند خود را با موقعیت تطبیق داده و قوی شوند و هرروز به زیر میروند و ضعیفتر و بدبختر میشوند تا روزی که نابود شوند
سلام تازه به استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز
من قبلا داخل این سایت با اکانتی دیگه عضو بودم
و خیلی کم و بیش روی باورهام کار میکردم یعنی هر موقع که به تضاد بر میخوردم نا امید میشدم تنها امیدی که نگهم میداشت سایت عباسمنش بود
دو روز رو خودم کار میکنم میبینم تضاده داره کمرنگ میشه ول میکنم و هی این پروسه ادامه پیدا میکنه تا همین چند روز پیش
که بعد از اخرین تضاد (بعد از اینکه رو خودم کلی کار کردم انشالله نتیجه گرفتم که مطنئنم میگیرم راجب تضاده هم صحبت میکنم که چی بوده) تصمیم گرقتم همه چی رو از نو شروع کنم
و مهم ترین درسی که از نحوه کار کردنم در گذشته گرفتم این بود که وقتی رو خودت داری کار میکنی به عقب نگاه نکن حرکت کن برو جلو توقف نکن
اصلااا ذهنت تو رو فریب نده که این نتایجی که گرفتی دری به تخته ای خورده یا اینا باید میبوده دیگه(به قول استاد).
تمرین
ممارست
استمرار
تکرار
ادامه
تعهد
تمرکز
انرژی
زمان
بله موفقیت نیاز به پرداخت بها داره
و اگر قراره به خواسته هامون برسیم طبیعیه که از یه سری چیزها بگذریم
چرا که هر رشدی نیازمند وداع است
برای اینکه رو خودمون کار کنیم ممکنه یه سری از افرادی که تو زندگیمون بودن حذف بشن
از تفریحاتی مثل تلویزیون و سریال نگاه کردن بگذریم
از بازی کردن چه مجازی و چه غیر مجازی دست بکشیم
ولی در عوضش جایزه های سنگینی نصیبمون میشه
و خیلی هم ارزشمنده
و ارزش داره روی خودمون کار کنیم
امروز 1403/07/26 هست همینجا تعهد میدم که همیشه روی خودم کار کنم
و ادامه بدم مسیر رو و امیدوارم که بتونم به تعهدم پایبند باشم
شما رو به خدای یکتا میسپارم
تا کامنت بعدی خدانگهدارتون..