این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-15 06:19:162024-11-08 04:57:00آیا خداوند مانند یک مادر مهربان عمل می کند؟
409نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام من دو هفته هست که باکانال تلگرام بعد سایت شما آشنا شدم
و خوشحالم این فرصت رو دارم تجربه خودم رو بگم هر چند واقعا فکر نمیکردم که دست خدا بوده
من با شما دارم این مسیر رو شروع میکنم
من با بچه هام اومدم استانبول و خیلی بدون فکر و یهویی بود تصمیم بود دخترم بتونه بره کانادا پدرش گفت اول برید استانبول ببینید اگر توانش رو دارید بعدا برید جای دیگه و ما تو اون زمان از هم جدا شده بودیم من بودم و بچه ها اومدیم اینجا هیچی نمیدونستم به امید اینکه پدرشون همه چی رو درست میکنه اطلاعاتی راجع به اقامت هم نداشتم یه بنده خدایی پول گرفت و ما اقامت گرفتیم شانسی که آوردم این بود از بچگی علاقه به این زبان داشتم و بلد بودم رفتم بانک حساب باز کنم گفتن نمیشه اقامت شما برای استانبول نیست برای یکی از شهرستانهای اینجاست باید همونجا حساب باز کنید و من اینجا متوجه شدم که کار خرابه اومدم و پیگیری کردم اقامت من اومده بود اقامت بچه ها هنوز نیومده بود خلاصه بگم که متوجه شدم پلیس رفته به آدرس و اقامت من رو هم باطل کرده و لحظه خیلییی بدی بود برام
به هر دری میزدم به آدمهایی برخوردم که چقدر کلاهبردار بودن و چقدر اذیت شدم چون بچه هام آسیب دیده بودن از شرایط جدایی ما و اینجا برای ما 3 نفر خوب بود ما تو شرایط جدایی یه خونه عالی زندگی میکردیم یه منطقه عالی ولی مجبور شدیم جابه جا بشم که باز هم یه منطقه خوب برگشتیم و خونه خوب ،ولی مثل خونه اول نبود و شرایط کاملا متفاوت بود خونه دلربایی که زمین تنیس داشت و خیلی قشنگیها برگشتیم به خونه اولی که از اول توش بودیم و قطعا چون حال خانواده ما خوب نبود اون خونه مجلل اون رو پوشوند و دخترم بیشتر این خونه رو نقابی کرد برای خیلی چیزها که از فبل نداشت مثل صمیمیت با پدر ارتباط خوب و اعتماد بنفس و بدتر اینکه برگشت به جایی که دوستان بچگیش توش بودن از یه نظر خوب بود و از یه نظر شکست بود برای اون چون نمیخواست کسی از داستان ما خبردار بشه ،به همین دلیل بود که من به هر دری میزدم تا اقامت رو درست کنیم با اومدن به اینجا حداقل اعتماد به نفس پیدا کرده بود رفت کافه کار کنه تونست خودش رو بشناسه هر چند ما نیازی به پول کار دخترم نداشتیم اون خودش رو محک میزد و عالی بود براش به همین دلیل من به هر دری زدم به قول استاد آویزون آدمها شدم و نتیجه فقط کلاهبرداری بود و تصمیم گرفتم قانونی خروج بزنم و دوباره برگردم با روش درست که همه میگفتن چون بیشتر از 3 ماه بودی شش ماه دیپورت میشی و هزار حرف دیگه و بچه ها اینجا مدرسه میرفتن به زبان دیگه درس میخوندن و این خیلی بد بود اینهمه فاصله به هر زحمتی بود با مدارسشون معلمهاشون صحبت کردم که انلاین باشه و ما جمع کردین اومدیم فرودگاه استرس تماااام وجودم رو گرفته بود آماده دیپورت 6 ماهه بودم وقتی رسیدم فرودگاه رها کردم هر چیزی که میخواستم گفتم دیگه تموم شد ولش کن اونجا بیخیال شدم دست از چنگ زدن و اصرار برداشتم
رفتم قسمت مهاجران پاس منو دیدن و به من گفتن میتونی بری و برگردی مشکلی نیست هنگ بودم میگفتم مگه میشه و باور نکردم
اومدم ایران دوباره استرس آشنا پیدا کردم یکی گفت نه شما 25 روز باید ایران بمونید بعد برگردید که باز هم زیاد بود به نظر من
خلاصه دو روزی بود رسیده بودم ایران از خواب بیدار شدم و دیدم دخترم گفت مامان ترکیه زلزله اومده خیلی شدید و تمام مدارس از اون روز تعطیل شد به مدت تقریبا یکماه بعد هم یه مدت انلاین شد مدارس به عنوان پناهگاه به آسیب دیده ها داده شده بود
هر چند وقتی برگشتم پلیس فرودگاه گفت شما فردای همون روزی که رفتی هم برمیگشتی میتونستی وارد بشی
من اینا رو نمیفهمیدم چون دغدغه فکریم و استرسم زیاد بود که بعد اون هم دوباره به خیلی مشکلات خوردم الان هم استانبول هستم و یه سری مشکلات هست 3 سال شده ولی بهش که فکر کردم دیدم اونجایی که رها کردم در فرودگاه خیلی راحت همه چی حل شد
و اون زلزله درست جان خیلی از انسانها رو گرفت کلی برای من معجزه بود این از بدجنسی من نیست که اینو میگم چون واقعا برام معجزه بود
امروز میفهمم هر لحظه تو بدترین شرایط خدا نجاتم داد و خیلی مسائل دیگه بعد اون پیش اومد که فهمیدم دست خدا بود و یه سری کلاهبرداری شد ازم و اون رو فقط و فقط تجربه دونستم
دوست داشتم بگم کاش بتونیم کنترل ذهنمون رو داشته باشیم تا بتونیم ببینیم خدا چقدر راحت کنارمون و نمیبینیم خودم هنوز به اون درجه از اگاهی نرسیدم ولی با فایلهای شما استاد عزیز میخوام قدیتر کنم باورهای رو
1)بلایای طبیعی عذاب الهی نیستن موهبت الهی هستند که ضعیفتر ها از بین بروند وجا برای قوی تر باز بشه.یا سازه های قدیمی نابود بشن وسازه های جدید وقوی درست بشه
2)خداوند مثل مادر مهربان عمل نمیکند احساساتی نمیشود طبق قانون وسیستم عمل میکند از انسانها ی قوی حمایت میکند وبه انسانهای ضعیف کاری ندارد.یا روی خودت کارمیکنی وقوی میشوی یا ضعیفی ونابود میشوی
سیستم این جوری کارمیکنه این اساس پیشرفت جهانه.اینقدر شخصیتت رو قوی کن که از پس هر طوفانی بربیای.اگر شخصیتت ضعیف باشد افراد ازت سو استفاده میکنن هرچه بدبخت باشی جهان بدبختی بیشتری برات میاره
3)باور اشتباه دیگه،هرچه دراین دنیا زجر بکشم اون دنیا ثوابش بیشتره.نه اینطور نیست زجرکشیدنت به خاطر بی ایمانی به خاطر ترسهاته اون دنیا هم بیشتر زجر میکشی
4)باور اشتباه بعدی،چون خیلی سختی کشیدم الان دیگه موقعش هست که موفق شوم.لازمه موفق رو این میدونن که قبلش زیاد سختی بکشن.
هرکجا ضربه خوردیم چون شرک داشتیم چون بقیه رو از خدا بالاتر دیدیم چون وابسته به عامل بیرونی شدیم.الزاما برای موفقیت لازم نیست که شکست بخوری از همون اول هوشیار باش ودرمسیر درست کار درست رو انجام بده.
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته و همه دوستان این جمع صمیمی
اومدم سایتو باز کنم که برم سراغ نشانه های امروز من که دوست داشتم فایلی باشه تا جوابم رو بگیرم ، ولی دیدم فایل جدید استاد گزاشته سریع زدم گوش بدم . درسته جواب همین بود خداوند با قدرتمندان جواب میدهد نه ضعیفان .
چندروزی خیلی توی ذهنم فکر میرفت که بخاطر مهاجرتم ته دلم ترس هایی بود ، دوس داشتم فایلی باشه تا خدا بهم نشانه هاشو بده. این فایل انگار خداوند بامن صحبت کرد ، نباید احساس ناتوانی و ضعیف بودن داشته باشم ، تا اینحا با قدرت اومدم و نتیحه هاشو دیدم . کمی ترس ها و دلهره ها ک استرس ها باعث میشن حس آدم به سمت بد بره به سمت نکنه ناتوان باشم اگه فلان اتفاق بیفته چی ؟ اگه توی کشور غریب فلان کارم حل نشه چی ؟ و… خدا بهم با این فایل گفت من به افرادی که شجاع هستن و قوی هستند پاداش میدهم . پس حس ناتوانی و ضعیفی رو بریزم دور . دنبال این باشم که قوی باشم ، خداوند به ضعیفان پاداش نمیده به کسانی که ایمان ندارن و حرکت نمیکنه جواب نمیده . خداوند به شجاعان پاسخ میدهد.
باز هم این جمله در این فایل اومد از استاد که فرشتگان از انسان ها میپرسند مگر زمین خدا پهناور نبود ؟ چرا مهاجرت نکردید ؟
خدا دیگه چطوری میخواد با من بخاطر این موضوع به این واضحی صحبت کنه . استاد ممنونم ازت که دستی هستی از خدا برام . دقیقا همینه ایمان داشته باش و حرکت کن و نگران نباش و با قدرت باش ، خدا به متوکلین خداوند به آنهایی که ایمان دارند و حرکت میکنن و شجاع هستن پاداش میدهد. فراموش نکنیم که خداوند بخشنده و مهربان است .
چقدر خوبه که بازم استاد داره درباره قانون مندی جهان هستی توضیح میده و چقد خوب داره منو میشکونع به اونجایی که من چک خوردم لگد خوردم تو استخر آب خفه شدم تا بیدار شدم
اونجایی که همدوره خورد شدم شکستم تا بیدار شدم
اونجایی که من کلی ضعف داشتم الا هم دارم اما با کار کردن روی خودم میتونم همه اونارو درست کنم قوی بشم توی اون ضعفا امروز موضوعی پیش اومد در کارم که اگه من اون آدم دوسال پیش بودم فقط نقو داد بیداد اونو آروم میکرد
اما بارها امروز از خدای خودم هدایت خواستم تا به اون آرامش رسیدم تا منو هدایت کرد که آروم باشم قوی باشم ایمانم رو حفظ کنم تا به خوبی من رو هدایت کنه
درسته جهان جایی برای ضعیف ها نیست جهان جای آدم های قوی آدمهایی که رشد میکنن بعد برخورد با تضاد ها آدمهایی که حرفو عمل اونا یکیه من به اون سرعت عمل کردن بالا نرسیدم اما همین که با تاخیر هم الا دارم عمل میکنم یعنی رشد برای من
آدم قوی اعتماد به نفس قوی داره دنبال خریدن ترحم دیگران نیست آدم قوی دنبال راهی هست که خودش رو رشد بده و خداوند که انسان نیست و اون قانون مندی جهان هستی هست طرفدار آدم قوی این جهان جوری طراحی شد که اگه دنبال رشد باشی خداوند رشد میده اگه دنبال ضعیف بودن باشی بازم کمک میشی تو اون مسیر
خیلی از ما آدما فکر میکنیم اگه ناله و نکه کنیم خدا دلش میسوزه و میاد میگه بنده من بسه دیگه حالا بیا ی حالی بهت بدم اما اینجوری نیست همیشه این باور رو تو سر ما کردن که جلو خدا گریه ناله کن تا بهت بده محرم شبهای قدر مراسمای ختم و هر جایی که فکرشو بکتی فقط گریه کن میده بهت اما دریغ از اینکه بیان یاد بدن که قوی باش خودت رو باور کن تا خدا بهت بده اما نشده نمیدونستن و ما هم به اون راه رفتیم کارت گیر کرد برو پیش امامی کسی بگو برات دعا کنه گریه کن التماس کن و در آخر هم هیچی به هیچی
اما حالا میفهمم آدمایی که به جایی رسیدن فقط قوی بودن فقط عمل کردن
اون آدما دنبال خرید ترحم دیگران نبود خودشون و سیستم جهان رو باور کردن و بعدش فقط جلو رفتن
اصلا اصول جهان بر همین پایه و اساس هرچی ضعیف باشه میمیره نابود میشه جهان هستی سرند میکنه قوی هارو نگه میداره ضعیفا از بین میرن
مثل خیلی از حیوانات مثل آدمای معتاد که تو جوب خیابون از بین میرن مثل کسایی که قبول میکنن تابع اونا همینه سرنوشت رو خدا رقم زده دریغ از اینکه خدا چیزی رو برای ما انتخاب نمیکنه قانون گذاشته که به هرچی توجه کنی از پایه و اساس میاد تو زندگیت
و وقتی کانون توجه رو کنترل کنی و فقط دنبال رشد باشی کمک میشی بدون دلسوزی با عشق خدا میشه یاوری
خدا انسان نیست که احساس انسان گونه داشته باشه
خدا فقط و فقط قانون مندیه
بارها باید به خودم بگم تا باورم بشه تا بفهمم اساس جهان بر پایه قانون و سیستم
و در آخر تحسین میکنم مردم آمریکا رو که همیشه سعی بر ساخت خونهای بهتر دارن که در برابر باد بهتر و بهتر عمل کننن
و تحسین میکنم اون مهر و محبت و عشق که جاری میکننن تا بهم با عشق کمک کن در برابر طوفان
و استاد جانم ممنونم که میای و با عشق کلام حق رو جاری میکنی
سلام دلیل یسری موفقعیت هام من هرموقع قسطی قرضی نداشتم وبدهکار نبودم بیزینسم خیلی رونق خوبی داشت همچی خوب پی میرفت ولی مدتهاست که دچار بدکار و قسط شده ام و این کار باعث شده که افکارم بهم بریزه واحساسمو بد بکنه و قانونمند اینکه احساس بد مساوی است با اتفاقات بد با اینکه میدونم اینو ولی برام خیلی شرایت سخت شده وقبلا هی به خودم میگفتم مه من که تو این مسیر قرار گرفتم دیر یا زود نتیجه میگیرم وبه خودم امید الکی میدادم قافل از اینکه قانون رو درست متوجه نشدم که بابا من فقط دارم میشنوم قانون رو و تا وقتی عمل نکنم 100سالم عضو سایت باشم 100بارم فایل گوش بدن نتیجه ای نداره برام من باید یه فایلو و یه آگاهیمون که گوش میدم بهش عمل کنم عمل عمل عمل الان دارم مینویسم اینارو تعهد میدم به خودم همین امروز که عمل گرا باشم و روی یه فایل تا اگاهیاشو در پوست و استخونه خودم حس نکنم نرم جلسه بعد
یادمون میره که تنها با بودن اونِ که حالمون خوب میشه
وابسته شدن به کسی
به جای اینکه به یاد خدا باشیم
فقط به اون فرد وابستهایم
که باید اون باشه تا حال من خوب بشه
این میشه شرک و دوری از خدا
بدون استثنا تمام بلاهایی که سر ما میاد از شرک هست.
خداوند
مثل مادر مهربان به بندههاش نگاه نمیکنه
خداوند قوانین داره
مشیت داره
قوانینش همیشه ثابته و تغییر نمیکنه
این نگاهو تغییر بدیم که
خداوند مثل مادریه که به بچه ضعیفش بیشتر توجه میکنه این بسیار نگاه غلط و شرک آلودیه
یه سری از افراد هستند که باید انقدر سختی بکشن بدبختی بکشن تا شاید به سمت خدا کشیده بشن
((مثالی که من میتونم اینجا بزنم از اقوام نزدیکمکه هرروز مشکلاتشون بیشتر میشه و
تمومی نداره
چرا که
مطابق قوانین خداوند عمل نمیکنند
به قول استاد فقط باید براشون دعا کرد
یه سری از افرادم هستند که قلبشون رو برای دریافت الهامات خداوند باز میذارند مثل خودم
وخیلی دیگه از اطرافیانم که میشناسم))
پس
از همون اول رب رو تنها فرمانروای جهان ببینیم و روی کسی حساب باز نکنیم و مطمئن باشیم که از همون اول شرایط خوب پیش میره
موفقیت بیشتر و بیشتر
و
نتایج هم بهتر و بهتر میشه
مگه اینکه یادمون بره شرک بورزیم و دوباره اوضاع خراب بشه
استاد میگن
بعضیا
کتک خورشون ملسه هرچی کتک میخورند جا داره که بازم بخورند
اما خوشا به سعادت انسانهایی که یه کوچولو که از مسیر خارج میشن فوری میفهمن که به جاده خاکی زدن و خودشونو نجات میدن
از خداوند هدایت میخوان هدایت به مسیر درست
از خداوند طلب هدایت می کنند،
طلب مغفرت میکنند و
خودشونو تو مسیر درست قرار میدن
اینجوری نیست که بخوان مرتب کتک بخورن زجر بکشن
یه سری افراد هستند که بعد از شکستهای متوالی موفق میشن
و این به این معنا نیست که قانونش اینه بایدشکست بخوری تا موفق بشی
اینا
وقتی میخورن زمین تازه فکر میکنند
وقتی ورشکست میشن به فکر فرو میرن
وقتی رابطه عاطفیشونو از دست میدن فکر میکنن
و خودشونو تغییر میدن
در صورتی که از اول میتونستندآگاهانه قدم درست رو بردارند
و اینقد سختی رو هم تجربه نکنند
پس اگر قبلش آگاهانه قدم برداریم و به نتایج فکر کنیم دیگه شکستی تو کار نیست
پس یاد بگیریم نیاز نیست ورشکست بشیم تا راه رو یاد بگیریم
نیاز نیست رابطه عاطفی غلط رو تجربه کنیم تا به یک رابطه عاطفی خوب برسیم
اگر از مسیر درست حرکت کنیم حتما اوضاع میتواند بهتر شود
باید خیلی رو خودمون کار کنیم
باید خیلی فکر کنیم
خیلی سعی کنیم ایمانمون را قوی کنیم
خیلی باید توحیدی رفتار کنیم
خیلی سعی کنیم
قبل از هر تصمیمی احساسمون را کنترل کنیم
و در خودمون احساس خوب را ایجاد کنیم
خیلی باید سعی کنیم رو سپاسگزاری کار کنیم
((خدای من سپاسگزاری
یادآوری میکنم که من این روزا تمام سعیم رومیکنم که تمرین سپاسگزاریم رو خوب انجام بدم ))
روی باورهای توحیدی و قوانین خداوند کار کنیم
اگه این کارا رو انجام بدیم از همون اول نتایج خوب میگیریم
از همون اول اتفاقات خوب رخ میده برامون
از همون اول پیشرفت میکنیم
بعضیا که اصلاً سادیسم دارند
میگن من خودم بلا سر خودم بیارم که مجبور بشم حرکت کنم چقدر دیدگاههای غلط و اشتباهی ایناهستن
یا مثلاً میگن ما بریم خودمون رو بدهکار کنیم مجبور کنیم که کار کنیم تلاش کنیم که بتونیم بدهیمون رو بدیم
باباتو بشین رو خودت کار کن
این چه تفکر غلطیه که من تا خرخره برمزیر قرض زیر بدهی زیر استرس و فشار
که مجبور بشم حرکت کنم
تو از درون رو خودت کار کن حرکت کنکار کن
که مجبور نشی به عاملی بیرونی رو بیاری
و بعضیا باز اشتباهی که دارن اینه که
میگن چون اینقدر بلا سر ما اومده انقدر زجر کشیدیم پس دیگه حالا باید حرکت بکنیم
و حرکت میکنند و موفق میشند
و این باعث میشه که
این دیدگاه اشتباه بره تو ناخودآگاهشون
که تو هر وقت بخوای پیشرفت کنی منتظری که یه بلایی سرت بیاد تا بتونی پیشرفت کنی و این خیلی خطرناکه
آقا قبل از اینکه بلایی سرتون بیاد بیدار شید
استاد میگن
من از اون آدمایم که اصلاً تحمل درد رو ندارم به خدا هم گفتم که منو هدایت کن به من نشونه بده که من سر نخو بگیرم و حرکت کنم
(( استاد جان منم همینجوری هستم یعنی اصلاًتحمل درد و رنج و سختی رو ندارم چه برای خودم چه برای خانوادم و یاد گرفتم که بیشتر بهخودم توجه کنم و تمام تمرکزم روی خودم باشه))
من نمیتونم با چک و لگد حرکت کنم
باید در آسایش و رفاه باشم و حرکت کنم در عین خوشی و خوبی و احساس خوب باید حرکت کنم
بیایم خودمون رو جوری تربیت کنیم که با کوچکترین ضربه و نشونه راه رو پیدا کنیم
و بیفتیم توی مسیر درست
چقدر خوب میشه که ما خودمونو تقویت کنیم و تربیت کنیم که هدایتهای خداوند را از همون اول درک کنیم نشونهها را از همون اول ببینیم
و راه درست رو از چاه تشخیص بدیم
و از تجربیات زندگیمون قوانین جهان رو در درک کنیم چقدر خوبه که
بفهمیم خداوند چه جوری داره جهان روهدایت میکنه
و
به قول انیشتین چقدر خوبه که بتونیم فکر خدا رو بخونیم.
خدایا شکرت به خاطر این همه آگاهی
خدایا شکرت به خاطر این سایت الهی
خدایا شکرت به خاطر حضور استاد عباس منش عزیز و بانو شایسته گرامی
باز هم یک فایل بسیار عالی رو استاد آماده کردن که پر از نکات عمیق و شگفت انگیزه. نگرشی که من میتونم به این فایل داشته باشم و آگاهی هایی که میتونم بگیرم اینه که:
در تایید حرف های استاد، ما وقتی آیات قرآن رو نگاه می کنیم با دوتا موضوع مهم روبرو میشیم:
1) لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ ( سوره بلد، آیه 4) : همانا ما انسان را در رنج و سختی آفریدیم
2) اِنّ مَعَ العُسْرِ یسْراً (سوره شرح، آیه 6) : همانا سختی همراه با آسانی است
علت تو سختی قراردادن ما انسان ها چیه؟
آیا خدا واقعا با ما مشکلی داره؟
دوست نداره ما آسایش و راحتی داشته باشیم؟
چرا اصلا راحتی رو تو دل سختی قرار داده؟
پاسخ این دوتا سوال بسیار ساده ست!
اجازه بدید با یه مثال توضیح بدم: همه ما وقتی خیلی بچه بودیم رو یادمونه. زمانی که مدرسه می رفتیم و تنها سختی و دغدغه ما در طول روز نوشتن مشق ها و انجام تکالیفمون بود. چیزی که اون زمان برای ما خیییلی سخت و آزاردهنده بود ولی الان که بهش فکر می کنیم خنده مون میگیره که موضوع به این سادگی چقدر انجام دادنش برای ما سخت بوده؛ ولی الان که بهش فکر می کنیم برامون هیچ سختی ای نداره.
خب چه اتفاقی افتاده؟ مشق نوشتن کمتر شده؟ نه! ما بزرگتر شدیم!
ظرفیت ما بزرگتر شده و دیگه اون موضوع به اون کوچیکی اذیتمون نمی کنه. حالا همینو بسط بدیم به بقیه مشکلات زندگی که با بزرگتر شدن سنمون برامون خیلی ساده تر شدن. نمره پایینی که تو دبیرستان گرفتیم و بابتش خیلی ناراحت بودیم و الان برامون اصلا مهم نیست، رابطه ای که به هم خورده و…
و موضوع مهم اینجاست که هر اتفاق ناگوار، یا سختی که ما بهش خوردیم، باعث شده ما قوی تر بشیم و ازش تجربه کسب کنیم و رشد کنیم.
نکته همینه: ای انسان! منِ خداوند دارم بهت سختی میدم که بزرگ شی! که ظرفیتت بره بالاتر و رشد کنی. که دیگه با یه موضوع کوچیک به هم نریزی. وقتی بزرگتر شدی، همون مشکلاتی که تا دیروز آزارت می داد دیگه برات سختی نیست. چون تو ظرفیتت بالاتر رفته .
برا همینه که خدا میگه سختی و آسانی باهمه. مهم اینه که تو ظرفیتت چقدر باشه که اون مشکل برات سخت باشه یا راحت.
خلاصه اینکه : به نظر من رنج و سختی که تو زندگی بوجود میاد یه نعمت خیلی ویژه از طرف خداست. نعمتی که باعث میشه ما به تضاد بخوریم.
حالا اونی برنده ست، اونی قوی میشه و به قول استاد تو قوانین طبیعت خداوند باقی مونه و از بین نمیره که از این تضاد استفاده کنه و حرکت کنه. صدای خدا رو بشنوه و اقدام کنه. استاد خیلی مثال عالی زدن: وقتی خوابی، اون سختی که خدا بهت میده اول در حد یه صدای کوچیکه. اگه متوجهش شدی و حرکت کردی که هیچی، وگرنه خدا این سختی ها و تلنگرها رو هی بزرگتر و بیشتر میکنه که بیدار شی!
– اگه میبینی چک هات هی داره برگشت میخوره، از لحاظ مالی مشکل داری، این یه سختی و تلنگر از طرف خداست که بفهمی بابا! داری راه رو اشتباه میری. بیا طرف من! بیا تو مسیر درست قرار بگیر تا هدایتت کنم
– اگه وضعیت سلامتی درستی نداری، اگه تو هر رابطه ای وارد میشی به مشکل میخوری، اگه به هر دری میزنی مشکل مالیت بر طرف نمیشه، بدون داری راه رو اشتباه میری و این مشکلات رو خدا سر راهت قرار داده که به خودت بیای. که از خودش بخوای، خودت رو تغییر بدی و حرکت کنی.
به نظر من مهربونی خدا اینجوریه!
به قول استاد شاید تو نگاه اول این موضوع ظالمانه به نظر بیاد، ولی به نظر من اتفاقا عین عدالته!
چرا؟ چون اون آدمای قوی میتونن به خدا معترض باشن که خدایا، چرا به اونی که ضعیف تر از من بود بیشتر کمک کردی؟ آیا ایمان قوی تری داشت؟ آیا عمل بیشتری داشت؟ آیا نسبت به منی که قوی ترم صفات غیرالهی بیشتری نداشت؟ آیا به تو توکل کرد؟ آیا شیطان بهش مسلط نشده بود؟ پس چرا بیشتر کمکش کردی؟
ولی وقتی ملاک هدایت الهی ایمان، توکل، تغییر و حرکت کردن باشه، دیگه خدا اونجا میگه من هدایتش کردم چون خودش خواست! چون تغییر کرد و از من خواست کمکش کنم. چون ایمان آورد و بهم گفت خدایا: إیّاکَ نَعبُدُ وَ إِیّاکَ نَستَعِینُ ( تنها تورا می پرستیم و تنها از تو کمک میجوییم)
——————————————————–
نکته مهم بعدی در خصوص قسمت دوم صحبت های استاد که فرمودن بعضی ها کتک خوردنشون ملسه ( و مثال اینکه همه فکر می کنن اول باید خاک یه حرفه یا شغل رو بخوری تا بتونی موفق بشی و…)
این صحبت رو اتفاقا من زیاد شنیدم که:
– بیزینس مَن خوب اونیه که بدهکار باشه!
– مرد باید بدهی داشته باشه!
– اگه برای خرید یه خونه 3 میلیاردی تو به همون اندازه پول داری و میخوای خونه رو بخری، دیر اقدام کردی! باید وقتی خونه رو بخری که 1 میلیارد بیشتر نداری. بری خونه رو بخری، خودت رو بدهکار کنی و کم کم بدهی تو بدی و صاحب خونه بشی.
و من چقدر حالم بد میشد وقتی این حرف هارو میشنیدم. چون یه حسی بهم می گفت با ذات من و باورهای من در تضاده، ولی راستش قبولش کرده بودم ( چون از آدمای خیلی موفق و مولتی میلیاردر میشنیدم) ولی الان که این صحبت هارو از استاد شنیدم فهمیدم ذات من و احساس من دروغ نمیگه و خدارو شکر می کنم که استاد چقدر زیبا به این موضوع اشاره کردن.
ممنونم ازتون استاد. ممنون از شما که آگاهی هایی که به ما میدید تو نگاه اول شاید یکم غیر منطقی یا ظالمانه باشه، ولی وقتی بیشتر بهش دقت می کنیم میفهمیم که اتفاقا شما درست می گفتید و ما راه رو اشتباه متوجه شدیم و مسیر رو مثل بقیه انسان ها داریم اشتباه میریم.
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان درجه یکم در خانواده صمیمی عباس منش.
خدایا شکرت که بیشتر از نیمی از این دوره ی شگفت آور خانه تکانی رو پشت سر گذاشتیم و داریم به واقع میبینیم که یه چیزایی داره تغییر میکنه…
استاد عزیزم هم که امروز این ویدئوی جدید رو گذاشتن که از نظر من ویدئوهای جدید ایشون خیلی خیلی حال و هوای توحیدی داره و آنچنان آرامشی در کلام استاد و جود داره که من رو هم در هر وضعیتی آروم میکنه…
حقیقتا من بعد از یه کمی چک و لگد اضافه خوردن چند روز قبل از شروع دوره خانه تکانی ذهن خیلی جدی تصمیم گرفتم برگردم به سایت و آموزش ها و دوره ها و واقعا دیگه دوست نداشتم توی اون وضعیت ناجالب بمونم…
یادمه اول از همه فایل هادی عزیز رو دیدم دوباره،بعد رضای عزیز و فایلی که منو خیلی تکون داد و میتونم بگم یه نقطه عطف شد در ارتباط من با آگاهی هایی که از استاد دریافت میکنم؛
و اون فایل چیزی نبود جز بقای اصلح.
چیزی که در ویدئوی استاد امروز برای من رخ مینمود همین موضوعات مربوط به بقای اصلح بود و من این رو فهمیدم که دیگه مظلوم نمایی و بیچارگی فایده ای نداره…
دیگه نمیخواستم و نمیخوام که توی هیچ مسابقه بدبختی با کسی شرکت کنم،ههه….
یادمه خیلی وقت میذاشتم برای اینکه برم با یکی که هم فرکانسم بود یه جایی… دو نخ سیگار بکشم و از مشکلاتم و این که من چقدر قوی ام براش صحبت کنم…
و یهو میدیدم اونم شروع کرد و مسابقه شروع میشد و تا یک کدوم ثابت نمیکردیم که چقدر اوضاع برامون خیط تره دست بردار نبودیم…
تا این که اصل بقای اصلح زد وسط برجکم و گفت پاشو پسرجان،پاشو کاسه کوزه رو جمع کن اینجا جای آدم قویاس،نه قربانیا و اونایی که فکر میکنن خیلی بهشون ظلم شده…
خلاصه که من حدودا 40 روزه تو مسیرم،واقعا تو مسیرم…
حالمم خوبه احساسمم خوبه و خدا رو شکر…
نتایج هم که داره میاد و بزودی تعریف میکنم…
فقط یه نکته در مورد خانه تکانی میخوام بگم…
من از روزی که خانه تکانی ذهنم رو شروع کردم روی خیلی از چیزاش کار کردم،رو فرشا،پرده ها،پارتیشنا،در و پنجره هاش،تاسیساتش و خیلی چیزای دیگه…
گفتم حالا که همچی رو زیر و رو کردم و قراره یه خونه تکونی اساسی بکنم سیستم تهویه رو هم تعویض کنم و چند روزیه که سیگار کشیدن رو قطع کردم و چقدر دنیای بهتری رو دارم تجربه میکنم…
سلام به بینظیرترین استادِ جهان هستی و خانم شایسته قشنگم و بچه های نابِ این سایت الهی و پر از برکت.
وای استاد من بعد از 3 سالو نیم تونستم قانون بخشش رو بهش عمل کنم,یعنی باورم نمیشه آخه برای من یکم راحت نبود ولی بلخره تونستم دیگرانو ببخشم از زمان تولدم تا الان ،تونستم روحمو نجات بدم با بخشش، بلخره یه شب شد،همین دوهفته پیش،اصن باورم نمیشه آخیش، چقدر سبک شدم چقدر ارامشش خوبه، چون از هدفام و آرزوهام بود نمیدونم چرا برای من خیلی سخت بود ولی خدارو صد هزار مرتبه شکر تونستم، چقدر فایل اول ارامش در پرتو آگاهی که جز دانلودیاست به من کمک کرد (قلبَت را پاک کن، سلامت میکنم و…) استاد نمیشد از این فایل بگذری ،نمیشد بهش دروغ بگی، من باید قلبمو پاک میکردم، باید جا برای صحبتهای خداوند باز میکردم، یکیش همین قانون بخشش بود باید بهش عمل میکردم ، صدها بار گوش دادم من عاشق این فایلهام بینظیره فقط باید بهش عمل کنی برای من معجزه میکنه، استاد این بخشش چرا انقدر خوبه؟ عزت نفس و اعتماد بنفس ادمو میبره تا فضا،انگار تمام سَمهای روح و جسمت کنده میشه و ازادو رها میشی، رو هر موضوعی تا حالا کار کردم چندین درجه همه رفتن بالاتر، مخصوصا صلح درونم.
من وقتی3 سالو نیمه پیش تو اوج ناامیدی از همه چیز وارد قانون شدم و با شما اشنا شدم به طور معجزه وار با( فایل قوی باش) شروع کردم، با یه خودکار و دفتر ساده.
انگار اب رو اتیش بود و پذیرفتم که بهار تو باید قوی بشی ضعیف باشی زیر چرخهای جهان له میشی انگار تمام نقطه ضعف زندگی من همین بود،صدای استاد با یه اهنگ انگیزشی میکس شده بود خیلی محکم میگفتن اگر میخواهی خوشبختی رو تجربه کنی قوی باش، قوی باش رو خودت کار کن،مشرک نباش انضباط شخصی داشته باش، احساساتی عمل نکن،اعتقاد داری کارت درسته قدرت داشته باش ،خانمی خانم قوی باش ،طبق قانون عمل کنی نتیجه میگیری، طبق قانون عمل نکنی نتیجه نمیگیری، جهان به تو رحم نخواهد کرد
انقدر صحبتهای استاد انرژیش فوق العاده بود که همین الانم مو به تنم سیخ میشه و اون حس ناب همراه منه همیشه و همیشه گوش میدم این صحبتهای فوق العاده رو.
خدارو صد هزار مرتبه شکر الان زمین تا اسمونم با اون بهار قبلی، اصلا درکش نمیکنم اون ادم ضعیف رو.
همیشه تو این 3 سالو نیم تلاشم این بوده که طبق صحبتهای استادم، رو خودم سرمایه گذاری کنم،همیشه گفتم ببین بهار تو باید قوانین جهان رو بپذیری تا بتونی ازشون استفاده کنی، اینها قانونه یعنی بایده و سلیقه ای نیست، تو آب رو بزاری فریزر یخ میبنده و جوش نمیاد پس بپذیر قانونه قانون.
خب حالا طبق قانون کینه نفرت تو قلبت باشه الهامتو دریافت نمکینی، باید و باید قانون بخشش رو بهش عمل کنی اخه حیف نیست تو قلبت نور خدا نباشه ولی اونا باشه؟
هرچند که هیچکدومشون نمیدونن ولی من عمل کردم اصلا راحت نبود واسم غرورمو زیر پا بزارم ولی گذاشتم اصلا راحت نبود ادمهای بی لیاقت رو ببخشم ولی بخشیدم چون خودم لایق بهترینام و بخشیدنم نتیجش شده سرازیر شدن هروز الهامات،ارامش واقعی و حال خوب.
از استادم یاد گرفتم ترس تو قلبت باشه الهامات رو نمیشنوی به مسیرهای درست هدایت نمیشی باید قانونشو رعایت میکردم باید در حد توانم از ترسام عبور میکردم،و من به این قانون عمل کردم.
بچه ها من یه دفترچه خوشگل خودشناسی دارم اسمشو گذاشتم( دفترچه الهامات پروردگارم)،برای رشد شخصییت درستم خیلی بهم کمک کرده،
یعنی وقتی که صحبتهای استاد رو گوش میدم یه جاهای یهو مغزم میگه دینگ و باید بشه جز شخصیتم سریع یاداشت میکنم وبهش عمل میکنم.
با موضوعات کوتاه و مختلف، مثلا موضوع امروز بالای صفحه با یه رنگ خوشگل نوشتم ،بهار جانم از امروز تصمیم بگیر کتک خورت ملس نباشه ،قبلش از خداوند نشونه بخواه و درستش کن تا هدایتهارو بهتر وبیشتر دریافت کنی.
و زیرش تعهد میدم و بهش عمل میکنم. یا مثلا میخوای افراد و اتفاقات چرتو پرت دوربرت نیان چیزای چرت پرت نگاه نکن، اهنگاهای چرتو پرت گوش نده ،فضاهای مجازی بی فایده رو دنبال نکن ،که به لطف خداوند دو سال میشه عمل میکنم و جایگزینش شده فایلهای ناب سایت،کتابهای ناب استاد،گوش دادن به روانشناسی ثروت 1،و نتیجه شده موفق شدن تو بیزینسمون،شدم یه دختر قوی و خودساخته وتوحیدی واقعی واقعی، سپاسگزاریم واقعی شده، اعتماد بنفسم واقعی شده ، تو مسیر درست یهو خداوند بهت میگه بازم ترساتو کمتر کن بهار، چون ضعفات بازم کمتر و توکلت واقعی تر میشه،خب حالا این کد مخربو درستش کردی حالا اینو درست کن، انگار یه آدرس و یه کلید که همراهشه بهت میده میگه بیا این ادرس ،اینم کلیدش برو مثلا سایت نشونتو باز کن، یا برو پیامهای حتی گذشته بچه های تلگرامو بخون ، بعد بهم میگه الان وقتشه اینو بزاری کنار ،بعد من میگم خدایا عاشقتم رفیق 20 سالمو مگه میشه؟ مگه داریم؟ بعد یهو رفیق فابت خودش یه کاری میکنه که با احترام بره از زندگیت بیرون و من مات فقط سپاسگزاری میکنم.
و قلبت بهت میگه ادامه بده مسیر درسته چیزی خراب نشده پرواز کن تو فقط به قدرت من احتیاج داری کمکت میکنم بهم اعتماد کن.
کنار تلاشهای زیادی که میکنی یهو خانم شایسته عزیزم میاد گامهارو میزاره رو سایت بعد غوغا میکنه واسه من، خدایا صد هزار مرتبه شکرت.
منو کوروش اون آدمه قویه فایملا بودیم یا شاید اجدادمون نمیدونم، نزاشتیم چکو لقد بخوریم، تو این سه سالو نیم ،دوبار مهاجرت کردیم برای تغییر، اصلا قابل مقایسه با قبل نیستیم، این تنهای مطلق از همه و همه چیز خیلی بهمون کمک کرده ،انقدر داستان ماهم جذابه و الهی که نمیدونم چجوری و از کجا باید تایپش کنم که بقیه هم ایمانشون قویتر بشه و یروز حتما این کارو میکنم.
کوروش چون شغلشو کامل عوض کرد و آنلاین شد،اوایلش به خاطر هیجانات زیاد و احساسات انسانی مثل طمع و عجله و زیر پا گذاشتن قانون تکامل چند بار حسابی چکو لقد خورد و قطعا منم درگیر میکرد و قلبم بهم میگفت بزار تجربیات خودشو داشته باشه طبق صحبتهای استادت فقط تمرکز بزار رو خودت، ولی وقتی دوره بینظیر روانشانسی ثروت 1 رو تهیه کردیم مثل آرامش بعد از طوفان شد ،الان انگار توی یه ساحل ارام نشسته و فقط الهاماتو دریافت میکنه و رشد میکنه خودشم باورش نمیشه در مورد بیزینسش یه استاد الهی داره فقط بهش میگه ،جالبه الهامات اوایل ماه به ماه بود بعد شد هفته ای الان شده روز به روز و این نتایج به قوانین عمل کردنه، خودش میگه من نمیخوام تو علمی که پروردگارم بهم میگه حرفه ای بشم من میخوام بین المللی بشم انشالله.
خانم شایسته جانم من دیوونه شدم با این گامها، بینظیرن،اخه نصفشونو چرا من تو سایت ندیدم ،ازتون سپاسگزارم خدا قوت عزیز دلم که انقدر واسه ماهای که عاشقانه میخوایم تغییر کنیم وقت میزاری و تلاش میکنید، عاشقتم الگوی بسیار قوی من.
من یاد گرفتم وقتی ناخواسته ای پیش میاد سریع درونمو جستجو کنم ببینم این کد مخرب از کجا آب میخوره که به لطف خداوند همیشه میپرسم و به قلبم گفته میشه،اصلا این عمل کردنه که بازهم خداوند با عشق بهم میگه گاهی اوقات انقدر انرژیش بالاست که باید تو خونه قدم بزنم، پاداش پشت پاداش بهت میده چون قانونهای جهان رو داری رعایت میکنی و کنترل ذهنت بالاست.
یه جاهای تو این مسیر الهی فهمیدم که چه ریز شرک میکنم ،میگفتم خدا ولی شرک بوده انگار از قلب من تاریکی میومد بیرون و از کلامم نور، یعنی ته قلبم ایمانم به بقیه بود چون رو صندلی قدرته، به قلم دستش انگار ایمان داشتم ،و شیک همون قلم میشد یه رای منفی واسم، وقتی تصمیم گرفتم بگذرم از همه چی و فقط قدرتو بدم به خداوند تو خواب بهم گفته شد زیر پاهای خیلیا پوشاله و خالیه ولی با تو رد میشن یعنی من بهشون قدرت میدم و وقتی من فرکانسامو عوض میکردم معجزه وار بازی عوض میشد به نفع من و درسشو میگرفتم.
سلام و درود بر استاد عباسمنش وتشکر فراوان برای این فایل هدیه ای ارزشمند دارم.
یادم هست چند سال پیش هم استاد عباسمنش فایلی را بر روی سایت گذاشتند به نام درس هایی که از طوفان مایکل گرفتم.
طوفان عظیمی که کلی درخت را از جاکنده بود و مسیر بعضی خیابان ها را مسدود کرده بود و باعث صف طولانی در پمپ بنزین ها شده بود.
و استاد عباسمنش در آن فایل رفتار خوب و خوش مردم را توضیح دادن که حتی یک ماشین هم در صف بنزین بوق و سر صدا نمیکرد و تمام خانه ها و استورها و فروشگاه ها و مغازه ها به رایگان (افرادی که منطقه ای که قرار بود طوفان شود را خالی کرده بودند )جا ومکان میدادن و به بهترین شکل با بهترین غذا هاو نوشیدنی ها از آن ها پذیرایی میکردن.
و امروز هم درباره ای دیدگاه آن خانم که گفتند که شما رفتار خوب مردم را در زمان طوفان و وقوع حوادث میبینید.
انسان اگر در مدار درستی باشد در هرکجا که زندگی میکنند خوبی میبیند،خودمن دیروز اتومبیل ام در شهر دیگری خراب شده بود و آقایی با یک اتومبیل برند نیوی خارجی آمدوبا اتومبیل اش اتومبیل من را بکسل کرد و با شخص دیگری تماس گرفت و آن شخص برای تعمیر اتومبیل من آمد،وزمانی که این فرد را که بار اول بود میدیدم و از جانب خدا برای کمک به من آمده بود میخواست بامن خداحافظی کند به من گفت که چند وقت پیش من اتومبیل ام در شهر شوشتر خراب شده بود و شخصی برای کمک به من آمد و به من گفت که شما هم کمک من را در هر زمانی که شخصی نیاز به کمک داشت انتقال بده ومن اکنون به شما انتقال دادم و شماهم کمک من را انتقال دهید و من تشکر کردم و گفتم که من نیز انتقال دهنده ای محبت شما هستم.
چقدر زیبا استاد گفتند که در مورد اتفاقات بد زندگی خود صحبت نکنیدو فقط خوبی ها و اتفاقات خوب را بازگو کنیم تا در مدار خوبی ها قرار بگیریم…
و یک سری افراد هستند که نه تنها همیشه از اتفاقات بد صحبت میکنند بلکه آگاهانه به خود ضربه میزنند.
مثلاً شخصی میرود وام میگیرد و میگوید تا زمانی که بدهکار نباشم کار نمیکنم.
زمانی ما در مدار دریافت ایده ها و افراد خوب و شرایط عالی قرار میگیریم که آرامش داشته باشیم ولی زمانی که در بدهکاری و وام و… هستیم فقط اتفاقاتی رخ میدهد که شرایط ما را بدتر از قبل کند.
قانون مهمی که استاد همیشه بر آن تأکید دارند
احساس خوب=اتفاقات خوب
احساس بد=اتفاقات بد
ما با ضربه زدن به خود در احساس بد قرار میگیریم و نتیجه ای احساس بد همیشه اتفاقات بداست.
انسان باید همیشه قدرتمند و ثروتمند باشد واگر نمیتواند در جایی که هست پیشرفت کند مهاجرت کند وزود خسته نشود ودر مکان جدید صبور باشد و آنقدر صبر کند تا اتفاقات خوب رقم بخورد.
خداوند همیشه باعث رشد و موفقیت همه ای ما باشد،خدانگهدار
سلام من دو هفته هست که باکانال تلگرام بعد سایت شما آشنا شدم
و خوشحالم این فرصت رو دارم تجربه خودم رو بگم هر چند واقعا فکر نمیکردم که دست خدا بوده
من با شما دارم این مسیر رو شروع میکنم
من با بچه هام اومدم استانبول و خیلی بدون فکر و یهویی بود تصمیم بود دخترم بتونه بره کانادا پدرش گفت اول برید استانبول ببینید اگر توانش رو دارید بعدا برید جای دیگه و ما تو اون زمان از هم جدا شده بودیم من بودم و بچه ها اومدیم اینجا هیچی نمیدونستم به امید اینکه پدرشون همه چی رو درست میکنه اطلاعاتی راجع به اقامت هم نداشتم یه بنده خدایی پول گرفت و ما اقامت گرفتیم شانسی که آوردم این بود از بچگی علاقه به این زبان داشتم و بلد بودم رفتم بانک حساب باز کنم گفتن نمیشه اقامت شما برای استانبول نیست برای یکی از شهرستانهای اینجاست باید همونجا حساب باز کنید و من اینجا متوجه شدم که کار خرابه اومدم و پیگیری کردم اقامت من اومده بود اقامت بچه ها هنوز نیومده بود خلاصه بگم که متوجه شدم پلیس رفته به آدرس و اقامت من رو هم باطل کرده و لحظه خیلییی بدی بود برام
به هر دری میزدم به آدمهایی برخوردم که چقدر کلاهبردار بودن و چقدر اذیت شدم چون بچه هام آسیب دیده بودن از شرایط جدایی ما و اینجا برای ما 3 نفر خوب بود ما تو شرایط جدایی یه خونه عالی زندگی میکردیم یه منطقه عالی ولی مجبور شدیم جابه جا بشم که باز هم یه منطقه خوب برگشتیم و خونه خوب ،ولی مثل خونه اول نبود و شرایط کاملا متفاوت بود خونه دلربایی که زمین تنیس داشت و خیلی قشنگیها برگشتیم به خونه اولی که از اول توش بودیم و قطعا چون حال خانواده ما خوب نبود اون خونه مجلل اون رو پوشوند و دخترم بیشتر این خونه رو نقابی کرد برای خیلی چیزها که از فبل نداشت مثل صمیمیت با پدر ارتباط خوب و اعتماد بنفس و بدتر اینکه برگشت به جایی که دوستان بچگیش توش بودن از یه نظر خوب بود و از یه نظر شکست بود برای اون چون نمیخواست کسی از داستان ما خبردار بشه ،به همین دلیل بود که من به هر دری میزدم تا اقامت رو درست کنیم با اومدن به اینجا حداقل اعتماد به نفس پیدا کرده بود رفت کافه کار کنه تونست خودش رو بشناسه هر چند ما نیازی به پول کار دخترم نداشتیم اون خودش رو محک میزد و عالی بود براش به همین دلیل من به هر دری زدم به قول استاد آویزون آدمها شدم و نتیجه فقط کلاهبرداری بود و تصمیم گرفتم قانونی خروج بزنم و دوباره برگردم با روش درست که همه میگفتن چون بیشتر از 3 ماه بودی شش ماه دیپورت میشی و هزار حرف دیگه و بچه ها اینجا مدرسه میرفتن به زبان دیگه درس میخوندن و این خیلی بد بود اینهمه فاصله به هر زحمتی بود با مدارسشون معلمهاشون صحبت کردم که انلاین باشه و ما جمع کردین اومدیم فرودگاه استرس تماااام وجودم رو گرفته بود آماده دیپورت 6 ماهه بودم وقتی رسیدم فرودگاه رها کردم هر چیزی که میخواستم گفتم دیگه تموم شد ولش کن اونجا بیخیال شدم دست از چنگ زدن و اصرار برداشتم
رفتم قسمت مهاجران پاس منو دیدن و به من گفتن میتونی بری و برگردی مشکلی نیست هنگ بودم میگفتم مگه میشه و باور نکردم
اومدم ایران دوباره استرس آشنا پیدا کردم یکی گفت نه شما 25 روز باید ایران بمونید بعد برگردید که باز هم زیاد بود به نظر من
خلاصه دو روزی بود رسیده بودم ایران از خواب بیدار شدم و دیدم دخترم گفت مامان ترکیه زلزله اومده خیلی شدید و تمام مدارس از اون روز تعطیل شد به مدت تقریبا یکماه بعد هم یه مدت انلاین شد مدارس به عنوان پناهگاه به آسیب دیده ها داده شده بود
هر چند وقتی برگشتم پلیس فرودگاه گفت شما فردای همون روزی که رفتی هم برمیگشتی میتونستی وارد بشی
من اینا رو نمیفهمیدم چون دغدغه فکریم و استرسم زیاد بود که بعد اون هم دوباره به خیلی مشکلات خوردم الان هم استانبول هستم و یه سری مشکلات هست 3 سال شده ولی بهش که فکر کردم دیدم اونجایی که رها کردم در فرودگاه خیلی راحت همه چی حل شد
و اون زلزله درست جان خیلی از انسانها رو گرفت کلی برای من معجزه بود این از بدجنسی من نیست که اینو میگم چون واقعا برام معجزه بود
امروز میفهمم هر لحظه تو بدترین شرایط خدا نجاتم داد و خیلی مسائل دیگه بعد اون پیش اومد که فهمیدم دست خدا بود و یه سری کلاهبرداری شد ازم و اون رو فقط و فقط تجربه دونستم
دوست داشتم بگم کاش بتونیم کنترل ذهنمون رو داشته باشیم تا بتونیم ببینیم خدا چقدر راحت کنارمون و نمیبینیم خودم هنوز به اون درجه از اگاهی نرسیدم ولی با فایلهای شما استاد عزیز میخوام قدیتر کنم باورهای رو
به امید روزی که بتونم از موفقیتهام براتون بنویسم
به نام الله وسلام به عزیزان همراه
چندین باور قدرتمنده کننده این فایل
1)بلایای طبیعی عذاب الهی نیستن موهبت الهی هستند که ضعیفتر ها از بین بروند وجا برای قوی تر باز بشه.یا سازه های قدیمی نابود بشن وسازه های جدید وقوی درست بشه
2)خداوند مثل مادر مهربان عمل نمیکند احساساتی نمیشود طبق قانون وسیستم عمل میکند از انسانها ی قوی حمایت میکند وبه انسانهای ضعیف کاری ندارد.یا روی خودت کارمیکنی وقوی میشوی یا ضعیفی ونابود میشوی
سیستم این جوری کارمیکنه این اساس پیشرفت جهانه.اینقدر شخصیتت رو قوی کن که از پس هر طوفانی بربیای.اگر شخصیتت ضعیف باشد افراد ازت سو استفاده میکنن هرچه بدبخت باشی جهان بدبختی بیشتری برات میاره
3)باور اشتباه دیگه،هرچه دراین دنیا زجر بکشم اون دنیا ثوابش بیشتره.نه اینطور نیست زجرکشیدنت به خاطر بی ایمانی به خاطر ترسهاته اون دنیا هم بیشتر زجر میکشی
4)باور اشتباه بعدی،چون خیلی سختی کشیدم الان دیگه موقعش هست که موفق شوم.لازمه موفق رو این میدونن که قبلش زیاد سختی بکشن.
هرکجا ضربه خوردیم چون شرک داشتیم چون بقیه رو از خدا بالاتر دیدیم چون وابسته به عامل بیرونی شدیم.الزاما برای موفقیت لازم نیست که شکست بخوری از همون اول هوشیار باش ودرمسیر درست کار درست رو انجام بده.
به نام خدا
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته و همه دوستان این جمع صمیمی
اومدم سایتو باز کنم که برم سراغ نشانه های امروز من که دوست داشتم فایلی باشه تا جوابم رو بگیرم ، ولی دیدم فایل جدید استاد گزاشته سریع زدم گوش بدم . درسته جواب همین بود خداوند با قدرتمندان جواب میدهد نه ضعیفان .
چندروزی خیلی توی ذهنم فکر میرفت که بخاطر مهاجرتم ته دلم ترس هایی بود ، دوس داشتم فایلی باشه تا خدا بهم نشانه هاشو بده. این فایل انگار خداوند بامن صحبت کرد ، نباید احساس ناتوانی و ضعیف بودن داشته باشم ، تا اینحا با قدرت اومدم و نتیحه هاشو دیدم . کمی ترس ها و دلهره ها ک استرس ها باعث میشن حس آدم به سمت بد بره به سمت نکنه ناتوان باشم اگه فلان اتفاق بیفته چی ؟ اگه توی کشور غریب فلان کارم حل نشه چی ؟ و… خدا بهم با این فایل گفت من به افرادی که شجاع هستن و قوی هستند پاداش میدهم . پس حس ناتوانی و ضعیفی رو بریزم دور . دنبال این باشم که قوی باشم ، خداوند به ضعیفان پاداش نمیده به کسانی که ایمان ندارن و حرکت نمیکنه جواب نمیده . خداوند به شجاعان پاسخ میدهد.
باز هم این جمله در این فایل اومد از استاد که فرشتگان از انسان ها میپرسند مگر زمین خدا پهناور نبود ؟ چرا مهاجرت نکردید ؟
خدا دیگه چطوری میخواد با من بخاطر این موضوع به این واضحی صحبت کنه . استاد ممنونم ازت که دستی هستی از خدا برام . دقیقا همینه ایمان داشته باش و حرکت کن و نگران نباش و با قدرت باش ، خدا به متوکلین خداوند به آنهایی که ایمان دارند و حرکت میکنن و شجاع هستن پاداش میدهد. فراموش نکنیم که خداوند بخشنده و مهربان است .
به نام خداوند مهربان
سلام بر استاد عزیزم
سلام بر مریم شایسته و همه دوستان همه فرکانسی
چقدر خوبه که بازم استاد داره درباره قانون مندی جهان هستی توضیح میده و چقد خوب داره منو میشکونع به اونجایی که من چک خوردم لگد خوردم تو استخر آب خفه شدم تا بیدار شدم
اونجایی که همدوره خورد شدم شکستم تا بیدار شدم
اونجایی که من کلی ضعف داشتم الا هم دارم اما با کار کردن روی خودم میتونم همه اونارو درست کنم قوی بشم توی اون ضعفا امروز موضوعی پیش اومد در کارم که اگه من اون آدم دوسال پیش بودم فقط نقو داد بیداد اونو آروم میکرد
اما بارها امروز از خدای خودم هدایت خواستم تا به اون آرامش رسیدم تا منو هدایت کرد که آروم باشم قوی باشم ایمانم رو حفظ کنم تا به خوبی من رو هدایت کنه
درسته جهان جایی برای ضعیف ها نیست جهان جای آدم های قوی آدمهایی که رشد میکنن بعد برخورد با تضاد ها آدمهایی که حرفو عمل اونا یکیه من به اون سرعت عمل کردن بالا نرسیدم اما همین که با تاخیر هم الا دارم عمل میکنم یعنی رشد برای من
آدم قوی اعتماد به نفس قوی داره دنبال خریدن ترحم دیگران نیست آدم قوی دنبال راهی هست که خودش رو رشد بده و خداوند که انسان نیست و اون قانون مندی جهان هستی هست طرفدار آدم قوی این جهان جوری طراحی شد که اگه دنبال رشد باشی خداوند رشد میده اگه دنبال ضعیف بودن باشی بازم کمک میشی تو اون مسیر
خیلی از ما آدما فکر میکنیم اگه ناله و نکه کنیم خدا دلش میسوزه و میاد میگه بنده من بسه دیگه حالا بیا ی حالی بهت بدم اما اینجوری نیست همیشه این باور رو تو سر ما کردن که جلو خدا گریه ناله کن تا بهت بده محرم شبهای قدر مراسمای ختم و هر جایی که فکرشو بکتی فقط گریه کن میده بهت اما دریغ از اینکه بیان یاد بدن که قوی باش خودت رو باور کن تا خدا بهت بده اما نشده نمیدونستن و ما هم به اون راه رفتیم کارت گیر کرد برو پیش امامی کسی بگو برات دعا کنه گریه کن التماس کن و در آخر هم هیچی به هیچی
اما حالا میفهمم آدمایی که به جایی رسیدن فقط قوی بودن فقط عمل کردن
اون آدما دنبال خرید ترحم دیگران نبود خودشون و سیستم جهان رو باور کردن و بعدش فقط جلو رفتن
اصلا اصول جهان بر همین پایه و اساس هرچی ضعیف باشه میمیره نابود میشه جهان هستی سرند میکنه قوی هارو نگه میداره ضعیفا از بین میرن
مثل خیلی از حیوانات مثل آدمای معتاد که تو جوب خیابون از بین میرن مثل کسایی که قبول میکنن تابع اونا همینه سرنوشت رو خدا رقم زده دریغ از اینکه خدا چیزی رو برای ما انتخاب نمیکنه قانون گذاشته که به هرچی توجه کنی از پایه و اساس میاد تو زندگیت
و وقتی کانون توجه رو کنترل کنی و فقط دنبال رشد باشی کمک میشی بدون دلسوزی با عشق خدا میشه یاوری
خدا انسان نیست که احساس انسان گونه داشته باشه
خدا فقط و فقط قانون مندیه
بارها باید به خودم بگم تا باورم بشه تا بفهمم اساس جهان بر پایه قانون و سیستم
و در آخر تحسین میکنم مردم آمریکا رو که همیشه سعی بر ساخت خونهای بهتر دارن که در برابر باد بهتر و بهتر عمل کننن
و تحسین میکنم اون مهر و محبت و عشق که جاری میکننن تا بهم با عشق کمک کن در برابر طوفان
و استاد جانم ممنونم که میای و با عشق کلام حق رو جاری میکنی
در پناه حق شاد سالم سلامت و ثروتمند باشید
سلام دلیل یسری موفقعیت هام من هرموقع قسطی قرضی نداشتم وبدهکار نبودم بیزینسم خیلی رونق خوبی داشت همچی خوب پی میرفت ولی مدتهاست که دچار بدکار و قسط شده ام و این کار باعث شده که افکارم بهم بریزه واحساسمو بد بکنه و قانونمند اینکه احساس بد مساوی است با اتفاقات بد با اینکه میدونم اینو ولی برام خیلی شرایت سخت شده وقبلا هی به خودم میگفتم مه من که تو این مسیر قرار گرفتم دیر یا زود نتیجه میگیرم وبه خودم امید الکی میدادم قافل از اینکه قانون رو درست متوجه نشدم که بابا من فقط دارم میشنوم قانون رو و تا وقتی عمل نکنم 100سالم عضو سایت باشم 100بارم فایل گوش بدن نتیجه ای نداره برام من باید یه فایلو و یه آگاهیمون که گوش میدم بهش عمل کنم عمل عمل عمل الان دارم مینویسم اینارو تعهد میدم به خودم همین امروز که عمل گرا باشم و روی یه فایل تا اگاهیاشو در پوست و استخونه خودم حس نکنم نرم جلسه بعد
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عباس منش عزیز
و سلام خدمت بانو شایسته گرامی
و سلام به دوستان خوبم در این سایت الهی
فایل
آیا خداوند مثل یک مادر مهربان عمل میکند
این دومین کامنتیه که برای این فایل مینویسم
کامنت اول مربوط به 30 دقیقه اول بود این کامنت مربوط به 30 دقیقه دوم
ادامه صحبتهای استاد
در قسمت اول
یاد گرفتیم که خداوند نگاه انسانی به انسانها نداره
نگاه قانون مداری داره
و طبق قوانین رفتار میکنه
در کار خداوند هیچ دلسوزی وجود نداره هیچ احساساتی شدنی وجود نداره
بنابراین نگاهمونو به خداوند که مثل انسان رفتار میکنه رو باید عوض کنیم
و تمام تمرکزمون رو بذاریم
برای تقویت کردن ایمانمون تا بتونیم پیشرفت کنیم
هر چقدر تواناییهامون در شخصیتمون در مهارتهامون قویتر بشه
خداوند بیشتر هوامون رو داره
ایدههای بهتری میاد و شرایط بهتر میشه
ودر موقعیتهای بهتر قرار میگیریم.
اگر دری برات باز میشه نه به این دلیله که انقدر بلا سرت اومده که دیگه خدا دلش برات سوخته
و گفته که نه دیگه این بنده من بسشه
به اندازه کافی بلا سرش اومد حالا بذار کاری کنم که خوب زندگی کنه
نه
دلیلش چیز دیگه است
دلیلش اینه که ایمانت رو نشون دادی
از وابستگی به غیر خداوند، خودت رو جدا کردی رها کردی و رو آوردی به خدا
یه موقعهایی هست که فشارهایی به آدم وارد میشه که آدم تو اون لحظات خدا رو پیدا میکنه
آدم دلش رو از غیر خدا میبره و وصلش میکنه به خداوند
و بعد درها براش باز میشه اگه در باز شد
دلیلش اینه که تو تکیهات رو از غیر خدا بریدی تو دلت رو از غیر خدا جدا کردی
به خدا وصل شدی تو توحیدیتر شدی
از شرک دور شدی
تو بیدار شدی
تو فهمیدی که داستان چیه
به نقطه ای رسیدی که گفتی
خدایا من
فقط به تو توکل میکنم
فقط به تو ایمان دارم
اینجاست که خدا دستتو میگیره
به دلیل اینکه دیدت عوض شده
نگاهت عوض شده و
این اتفاق برات میافته
نه به این دلیل که خدا دلش برات سوخته
که همشم به این دلیل بوده که بلاها رو خودت برای خودت آوردی
ظلمها رو خودت به خودت کردی
به خاطر ظلمهایی که به خودمون کردیم
این بلاها سرمون اومده
حالا انقدر این بلاها سرمون اومد که از غیر خداوند بریدیم
و به خودش وصل شدیم و توکل کردیم
به محض اینکه از صمیم قلب به خداوند توکل کردیم
خداوند درها رو به رومون باز کرد
چون از قلبمون ایمان آوردیم بهش
ایاک نعبد و ایاک نستعین
خدایا تنها بندگی تو رو میکنم
و تنها از تو یاری و هدایت میطلبم
اهدنا الصراط المستقیم
منو به راه راست
به راه کسانی که به اونها نعمت دادهای هدایت کن
وقتی که اینا رو درست کنیم نعمتها هم به سمتمون میان
خداوند
همواره وعده سلامتی میده
همواره وعده نعمت میده
همواره وعده فزونی میده
اون شیطانه که همیشه آدمو میترسونه و
میگه اوضاع داره خراب میشه
تو بحث رابطه عاطفی وقتی وابسته میشیم به کسی
این آیه رو فراموش میکنیم که
أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ» (الرعد – 28)
یادمون میره که تنها با بودن اونِ که حالمون خوب میشه
وابسته شدن به کسی
به جای اینکه به یاد خدا باشیم
فقط به اون فرد وابستهایم
که باید اون باشه تا حال من خوب بشه
این میشه شرک و دوری از خدا
بدون استثنا تمام بلاهایی که سر ما میاد از شرک هست.
خداوند
مثل مادر مهربان به بندههاش نگاه نمیکنه
خداوند قوانین داره
مشیت داره
قوانینش همیشه ثابته و تغییر نمیکنه
این نگاهو تغییر بدیم که
خداوند مثل مادریه که به بچه ضعیفش بیشتر توجه میکنه این بسیار نگاه غلط و شرک آلودیه
یه سری از افراد هستند که باید انقدر سختی بکشن بدبختی بکشن تا شاید به سمت خدا کشیده بشن
((مثالی که من میتونم اینجا بزنم از اقوام نزدیکم که هرروز مشکلاتشون بیشتر میشه و
تمومی نداره
چرا که
مطابق قوانین خداوند عمل نمیکنند
به قول استاد فقط باید براشون دعا کرد
یه سری از افرادم هستند که قلبشون رو برای دریافت الهامات خداوند باز میذارند مثل خودم
وخیلی دیگه از اطرافیانم که میشناسم))
پس
از همون اول رب رو تنها فرمانروای جهان ببینیم و روی کسی حساب باز نکنیم و مطمئن باشیم که از همون اول شرایط خوب پیش میره
موفقیت بیشتر و بیشتر
و
نتایج هم بهتر و بهتر میشه
مگه اینکه یادمون بره شرک بورزیم و دوباره اوضاع خراب بشه
استاد میگن
بعضیا
کتک خورشون ملسه هرچی کتک میخورند جا داره که بازم بخورند
اما خوشا به سعادت انسانهایی که یه کوچولو که از مسیر خارج میشن فوری میفهمن که به جاده خاکی زدن و خودشونو نجات میدن
از خداوند هدایت میخوان هدایت به مسیر درست
از خداوند طلب هدایت می کنند،
طلب مغفرت میکنند و
خودشونو تو مسیر درست قرار میدن
اینجوری نیست که بخوان مرتب کتک بخورن زجر بکشن
یه سری افراد هستند که بعد از شکستهای متوالی موفق میشن
و این به این معنا نیست که قانونش اینه باید شکست بخوری تا موفق بشی
اینا
وقتی میخورن زمین تازه فکر میکنند
وقتی ورشکست میشن به فکر فرو میرن
وقتی رابطه عاطفیشونو از دست میدن فکر میکنن
و خودشونو تغییر میدن
در صورتی که از اول میتونستندآگاهانه قدم درست رو بردارند
و اینقد سختی رو هم تجربه نکنند
پس اگر قبلش آگاهانه قدم برداریم و به نتایج فکر کنیم دیگه شکستی تو کار نیست
پس یاد بگیریم نیاز نیست ورشکست بشیم تا راه رو یاد بگیریم
نیاز نیست رابطه عاطفی غلط رو تجربه کنیم تا به یک رابطه عاطفی خوب برسیم
اگر از مسیر درست حرکت کنیم حتما اوضاع میتواند بهتر شود
باید خیلی رو خودمون کار کنیم
باید خیلی فکر کنیم
خیلی سعی کنیم ایمانمون را قوی کنیم
خیلی باید توحیدی رفتار کنیم
خیلی سعی کنیم
قبل از هر تصمیمی احساسمون را کنترل کنیم
و در خودمون احساس خوب را ایجاد کنیم
خیلی باید سعی کنیم رو سپاسگزاری کار کنیم
((خدای من سپاسگزاری
یادآوری میکنم که من این روزا تمام سعیم رو میکنم که تمرین سپاسگزاریم رو خوب انجام بدم ))
روی باورهای توحیدی و قوانین خداوند کار کنیم
اگه این کارا رو انجام بدیم از همون اول نتایج خوب میگیریم
از همون اول اتفاقات خوب رخ میده برامون
از همون اول پیشرفت میکنیم
بعضیا که اصلاً سادیسم دارند
میگن من خودم بلا سر خودم بیارم که مجبور بشم حرکت کنم چقدر دیدگاههای غلط و اشتباهی ایناهستن
یا مثلاً میگن ما بریم خودمون رو بدهکار کنیم مجبور کنیم که کار کنیم تلاش کنیم که بتونیم بدهیمون رو بدیم
باباتو بشین رو خودت کار کن
این چه تفکر غلطیه که من تا خرخره برم زیر قرض زیر بدهی زیر استرس و فشار
که مجبور بشم حرکت کنم
تو از درون رو خودت کار کن حرکت کن کار کن
که مجبور نشی به عاملی بیرونی رو بیاری
و بعضیا باز اشتباهی که دارن اینه که
میگن چون اینقدر بلا سر ما اومده انقدر زجر کشیدیم پس دیگه حالا باید حرکت بکنیم
و حرکت میکنند و موفق میشند
و این باعث میشه که
این دیدگاه اشتباه بره تو ناخودآگاهشون
که تو هر وقت بخوای پیشرفت کنی منتظری که یه بلایی سرت بیاد تا بتونی پیشرفت کنی و این خیلی خطرناکه
آقا قبل از اینکه بلایی سرتون بیاد بیدار شید
استاد میگن
من از اون آدمایم که اصلاً تحمل درد رو ندارم به خدا هم گفتم که منو هدایت کن به من نشونه بده که من سر نخو بگیرم و حرکت کنم
(( استاد جان منم همینجوری هستم یعنی اصلاً تحمل درد و رنج و سختی رو ندارم چه برای خودم چه برای خانوادم و یاد گرفتم که بیشتر به خودم توجه کنم و تمام تمرکزم روی خودم باشه))
من نمیتونم با چک و لگد حرکت کنم
باید در آسایش و رفاه باشم و حرکت کنم در عین خوشی و خوبی و احساس خوب باید حرکت کنم
بیایم خودمون رو جوری تربیت کنیم که با کوچکترین ضربه و نشونه راه رو پیدا کنیم
و بیفتیم توی مسیر درست
چقدر خوب میشه که ما خودمونو تقویت کنیم و تربیت کنیم که هدایتهای خداوند را از همون اول درک کنیم نشونهها را از همون اول ببینیم
و راه درست رو از چاه تشخیص بدیم
و از تجربیات زندگیمون قوانین جهان رو در درک کنیم چقدر خوبه که
بفهمیم خداوند چه جوری داره جهان رو هدایت میکنه
و
به قول انیشتین چقدر خوبه که بتونیم فکر خدا رو بخونیم.
خدایا شکرت به خاطر این همه آگاهی
خدایا شکرت به خاطر این سایت الهی
خدایا شکرت به خاطر حضور استاد عباس منش عزیز و بانو شایسته گرامی
به نام خداوند هدایتگر مهربان؛
سلام به شما استاد عزیز و دوستان گرامی.
باز هم یک فایل بسیار عالی رو استاد آماده کردن که پر از نکات عمیق و شگفت انگیزه. نگرشی که من میتونم به این فایل داشته باشم و آگاهی هایی که میتونم بگیرم اینه که:
در تایید حرف های استاد، ما وقتی آیات قرآن رو نگاه می کنیم با دوتا موضوع مهم روبرو میشیم:
1) لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ ( سوره بلد، آیه 4) : همانا ما انسان را در رنج و سختی آفریدیم
2) اِنّ مَعَ العُسْرِ یسْراً (سوره شرح، آیه 6) : همانا سختی همراه با آسانی است
علت تو سختی قراردادن ما انسان ها چیه؟
آیا خدا واقعا با ما مشکلی داره؟
دوست نداره ما آسایش و راحتی داشته باشیم؟
چرا اصلا راحتی رو تو دل سختی قرار داده؟
پاسخ این دوتا سوال بسیار ساده ست!
اجازه بدید با یه مثال توضیح بدم: همه ما وقتی خیلی بچه بودیم رو یادمونه. زمانی که مدرسه می رفتیم و تنها سختی و دغدغه ما در طول روز نوشتن مشق ها و انجام تکالیفمون بود. چیزی که اون زمان برای ما خیییلی سخت و آزاردهنده بود ولی الان که بهش فکر می کنیم خنده مون میگیره که موضوع به این سادگی چقدر انجام دادنش برای ما سخت بوده؛ ولی الان که بهش فکر می کنیم برامون هیچ سختی ای نداره.
خب چه اتفاقی افتاده؟ مشق نوشتن کمتر شده؟ نه! ما بزرگتر شدیم!
ظرفیت ما بزرگتر شده و دیگه اون موضوع به اون کوچیکی اذیتمون نمی کنه. حالا همینو بسط بدیم به بقیه مشکلات زندگی که با بزرگتر شدن سنمون برامون خیلی ساده تر شدن. نمره پایینی که تو دبیرستان گرفتیم و بابتش خیلی ناراحت بودیم و الان برامون اصلا مهم نیست، رابطه ای که به هم خورده و…
و موضوع مهم اینجاست که هر اتفاق ناگوار، یا سختی که ما بهش خوردیم، باعث شده ما قوی تر بشیم و ازش تجربه کسب کنیم و رشد کنیم.
نکته همینه: ای انسان! منِ خداوند دارم بهت سختی میدم که بزرگ شی! که ظرفیتت بره بالاتر و رشد کنی. که دیگه با یه موضوع کوچیک به هم نریزی. وقتی بزرگتر شدی، همون مشکلاتی که تا دیروز آزارت می داد دیگه برات سختی نیست. چون تو ظرفیتت بالاتر رفته .
برا همینه که خدا میگه سختی و آسانی باهمه. مهم اینه که تو ظرفیتت چقدر باشه که اون مشکل برات سخت باشه یا راحت.
خلاصه اینکه : به نظر من رنج و سختی که تو زندگی بوجود میاد یه نعمت خیلی ویژه از طرف خداست. نعمتی که باعث میشه ما به تضاد بخوریم.
حالا اونی برنده ست، اونی قوی میشه و به قول استاد تو قوانین طبیعت خداوند باقی مونه و از بین نمیره که از این تضاد استفاده کنه و حرکت کنه. صدای خدا رو بشنوه و اقدام کنه. استاد خیلی مثال عالی زدن: وقتی خوابی، اون سختی که خدا بهت میده اول در حد یه صدای کوچیکه. اگه متوجهش شدی و حرکت کردی که هیچی، وگرنه خدا این سختی ها و تلنگرها رو هی بزرگتر و بیشتر میکنه که بیدار شی!
– اگه میبینی چک هات هی داره برگشت میخوره، از لحاظ مالی مشکل داری، این یه سختی و تلنگر از طرف خداست که بفهمی بابا! داری راه رو اشتباه میری. بیا طرف من! بیا تو مسیر درست قرار بگیر تا هدایتت کنم
– اگه وضعیت سلامتی درستی نداری، اگه تو هر رابطه ای وارد میشی به مشکل میخوری، اگه به هر دری میزنی مشکل مالیت بر طرف نمیشه، بدون داری راه رو اشتباه میری و این مشکلات رو خدا سر راهت قرار داده که به خودت بیای. که از خودش بخوای، خودت رو تغییر بدی و حرکت کنی.
به نظر من مهربونی خدا اینجوریه!
به قول استاد شاید تو نگاه اول این موضوع ظالمانه به نظر بیاد، ولی به نظر من اتفاقا عین عدالته!
چرا؟ چون اون آدمای قوی میتونن به خدا معترض باشن که خدایا، چرا به اونی که ضعیف تر از من بود بیشتر کمک کردی؟ آیا ایمان قوی تری داشت؟ آیا عمل بیشتری داشت؟ آیا نسبت به منی که قوی ترم صفات غیرالهی بیشتری نداشت؟ آیا به تو توکل کرد؟ آیا شیطان بهش مسلط نشده بود؟ پس چرا بیشتر کمکش کردی؟
ولی وقتی ملاک هدایت الهی ایمان، توکل، تغییر و حرکت کردن باشه، دیگه خدا اونجا میگه من هدایتش کردم چون خودش خواست! چون تغییر کرد و از من خواست کمکش کنم. چون ایمان آورد و بهم گفت خدایا: إیّاکَ نَعبُدُ وَ إِیّاکَ نَستَعِینُ ( تنها تورا می پرستیم و تنها از تو کمک میجوییم)
——————————————————–
نکته مهم بعدی در خصوص قسمت دوم صحبت های استاد که فرمودن بعضی ها کتک خوردنشون ملسه ( و مثال اینکه همه فکر می کنن اول باید خاک یه حرفه یا شغل رو بخوری تا بتونی موفق بشی و…)
این صحبت رو اتفاقا من زیاد شنیدم که:
– بیزینس مَن خوب اونیه که بدهکار باشه!
– مرد باید بدهی داشته باشه!
– اگه برای خرید یه خونه 3 میلیاردی تو به همون اندازه پول داری و میخوای خونه رو بخری، دیر اقدام کردی! باید وقتی خونه رو بخری که 1 میلیارد بیشتر نداری. بری خونه رو بخری، خودت رو بدهکار کنی و کم کم بدهی تو بدی و صاحب خونه بشی.
و من چقدر حالم بد میشد وقتی این حرف هارو میشنیدم. چون یه حسی بهم می گفت با ذات من و باورهای من در تضاده، ولی راستش قبولش کرده بودم ( چون از آدمای خیلی موفق و مولتی میلیاردر میشنیدم) ولی الان که این صحبت هارو از استاد شنیدم فهمیدم ذات من و احساس من دروغ نمیگه و خدارو شکر می کنم که استاد چقدر زیبا به این موضوع اشاره کردن.
ممنونم ازتون استاد. ممنون از شما که آگاهی هایی که به ما میدید تو نگاه اول شاید یکم غیر منطقی یا ظالمانه باشه، ولی وقتی بیشتر بهش دقت می کنیم میفهمیم که اتفاقا شما درست می گفتید و ما راه رو اشتباه متوجه شدیم و مسیر رو مثل بقیه انسان ها داریم اشتباه میریم.
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان درجه یکم در خانواده صمیمی عباس منش.
خدایا شکرت که بیشتر از نیمی از این دوره ی شگفت آور خانه تکانی رو پشت سر گذاشتیم و داریم به واقع میبینیم که یه چیزایی داره تغییر میکنه…
استاد عزیزم هم که امروز این ویدئوی جدید رو گذاشتن که از نظر من ویدئوهای جدید ایشون خیلی خیلی حال و هوای توحیدی داره و آنچنان آرامشی در کلام استاد و جود داره که من رو هم در هر وضعیتی آروم میکنه…
حقیقتا من بعد از یه کمی چک و لگد اضافه خوردن چند روز قبل از شروع دوره خانه تکانی ذهن خیلی جدی تصمیم گرفتم برگردم به سایت و آموزش ها و دوره ها و واقعا دیگه دوست نداشتم توی اون وضعیت ناجالب بمونم…
یادمه اول از همه فایل هادی عزیز رو دیدم دوباره،بعد رضای عزیز و فایلی که منو خیلی تکون داد و میتونم بگم یه نقطه عطف شد در ارتباط من با آگاهی هایی که از استاد دریافت میکنم؛
و اون فایل چیزی نبود جز بقای اصلح.
چیزی که در ویدئوی استاد امروز برای من رخ مینمود همین موضوعات مربوط به بقای اصلح بود و من این رو فهمیدم که دیگه مظلوم نمایی و بیچارگی فایده ای نداره…
دیگه نمیخواستم و نمیخوام که توی هیچ مسابقه بدبختی با کسی شرکت کنم،ههه….
یادمه خیلی وقت میذاشتم برای اینکه برم با یکی که هم فرکانسم بود یه جایی… دو نخ سیگار بکشم و از مشکلاتم و این که من چقدر قوی ام براش صحبت کنم…
و یهو میدیدم اونم شروع کرد و مسابقه شروع میشد و تا یک کدوم ثابت نمیکردیم که چقدر اوضاع برامون خیط تره دست بردار نبودیم…
تا این که اصل بقای اصلح زد وسط برجکم و گفت پاشو پسرجان،پاشو کاسه کوزه رو جمع کن اینجا جای آدم قویاس،نه قربانیا و اونایی که فکر میکنن خیلی بهشون ظلم شده…
خلاصه که من حدودا 40 روزه تو مسیرم،واقعا تو مسیرم…
حالمم خوبه احساسمم خوبه و خدا رو شکر…
نتایج هم که داره میاد و بزودی تعریف میکنم…
فقط یه نکته در مورد خانه تکانی میخوام بگم…
من از روزی که خانه تکانی ذهنم رو شروع کردم روی خیلی از چیزاش کار کردم،رو فرشا،پرده ها،پارتیشنا،در و پنجره هاش،تاسیساتش و خیلی چیزای دیگه…
گفتم حالا که همچی رو زیر و رو کردم و قراره یه خونه تکونی اساسی بکنم سیستم تهویه رو هم تعویض کنم و چند روزیه که سیگار کشیدن رو قطع کردم و چقدر دنیای بهتری رو دارم تجربه میکنم…
خدایا بی نهایت شکرت…
بنام خداوند مهربان
سلام به بینظیرترین استادِ جهان هستی و خانم شایسته قشنگم و بچه های نابِ این سایت الهی و پر از برکت.
وای استاد من بعد از 3 سالو نیم تونستم قانون بخشش رو بهش عمل کنم,یعنی باورم نمیشه آخه برای من یکم راحت نبود ولی بلخره تونستم دیگرانو ببخشم از زمان تولدم تا الان ،تونستم روحمو نجات بدم با بخشش، بلخره یه شب شد،همین دوهفته پیش،اصن باورم نمیشه آخیش، چقدر سبک شدم چقدر ارامشش خوبه، چون از هدفام و آرزوهام بود نمیدونم چرا برای من خیلی سخت بود ولی خدارو صد هزار مرتبه شکر تونستم، چقدر فایل اول ارامش در پرتو آگاهی که جز دانلودیاست به من کمک کرد (قلبَت را پاک کن، سلامت میکنم و…) استاد نمیشد از این فایل بگذری ،نمیشد بهش دروغ بگی، من باید قلبمو پاک میکردم، باید جا برای صحبتهای خداوند باز میکردم، یکیش همین قانون بخشش بود باید بهش عمل میکردم ، صدها بار گوش دادم من عاشق این فایلهام بینظیره فقط باید بهش عمل کنی برای من معجزه میکنه، استاد این بخشش چرا انقدر خوبه؟ عزت نفس و اعتماد بنفس ادمو میبره تا فضا،انگار تمام سَمهای روح و جسمت کنده میشه و ازادو رها میشی، رو هر موضوعی تا حالا کار کردم چندین درجه همه رفتن بالاتر، مخصوصا صلح درونم.
من وقتی3 سالو نیمه پیش تو اوج ناامیدی از همه چیز وارد قانون شدم و با شما اشنا شدم به طور معجزه وار با( فایل قوی باش) شروع کردم، با یه خودکار و دفتر ساده.
انگار اب رو اتیش بود و پذیرفتم که بهار تو باید قوی بشی ضعیف باشی زیر چرخهای جهان له میشی انگار تمام نقطه ضعف زندگی من همین بود،صدای استاد با یه اهنگ انگیزشی میکس شده بود خیلی محکم میگفتن اگر میخواهی خوشبختی رو تجربه کنی قوی باش، قوی باش رو خودت کار کن،مشرک نباش انضباط شخصی داشته باش، احساساتی عمل نکن،اعتقاد داری کارت درسته قدرت داشته باش ،خانمی خانم قوی باش ،طبق قانون عمل کنی نتیجه میگیری، طبق قانون عمل نکنی نتیجه نمیگیری، جهان به تو رحم نخواهد کرد
انقدر صحبتهای استاد انرژیش فوق العاده بود که همین الانم مو به تنم سیخ میشه و اون حس ناب همراه منه همیشه و همیشه گوش میدم این صحبتهای فوق العاده رو.
خدارو صد هزار مرتبه شکر الان زمین تا اسمونم با اون بهار قبلی، اصلا درکش نمیکنم اون ادم ضعیف رو.
همیشه تو این 3 سالو نیم تلاشم این بوده که طبق صحبتهای استادم، رو خودم سرمایه گذاری کنم،همیشه گفتم ببین بهار تو باید قوانین جهان رو بپذیری تا بتونی ازشون استفاده کنی، اینها قانونه یعنی بایده و سلیقه ای نیست، تو آب رو بزاری فریزر یخ میبنده و جوش نمیاد پس بپذیر قانونه قانون.
خب حالا طبق قانون کینه نفرت تو قلبت باشه الهامتو دریافت نمکینی، باید و باید قانون بخشش رو بهش عمل کنی اخه حیف نیست تو قلبت نور خدا نباشه ولی اونا باشه؟
هرچند که هیچکدومشون نمیدونن ولی من عمل کردم اصلا راحت نبود واسم غرورمو زیر پا بزارم ولی گذاشتم اصلا راحت نبود ادمهای بی لیاقت رو ببخشم ولی بخشیدم چون خودم لایق بهترینام و بخشیدنم نتیجش شده سرازیر شدن هروز الهامات،ارامش واقعی و حال خوب.
از استادم یاد گرفتم ترس تو قلبت باشه الهامات رو نمیشنوی به مسیرهای درست هدایت نمیشی باید قانونشو رعایت میکردم باید در حد توانم از ترسام عبور میکردم،و من به این قانون عمل کردم.
بچه ها من یه دفترچه خوشگل خودشناسی دارم اسمشو گذاشتم( دفترچه الهامات پروردگارم)،برای رشد شخصییت درستم خیلی بهم کمک کرده،
یعنی وقتی که صحبتهای استاد رو گوش میدم یه جاهای یهو مغزم میگه دینگ و باید بشه جز شخصیتم سریع یاداشت میکنم وبهش عمل میکنم.
با موضوعات کوتاه و مختلف، مثلا موضوع امروز بالای صفحه با یه رنگ خوشگل نوشتم ،بهار جانم از امروز تصمیم بگیر کتک خورت ملس نباشه ،قبلش از خداوند نشونه بخواه و درستش کن تا هدایتهارو بهتر وبیشتر دریافت کنی.
و زیرش تعهد میدم و بهش عمل میکنم. یا مثلا میخوای افراد و اتفاقات چرتو پرت دوربرت نیان چیزای چرت پرت نگاه نکن، اهنگاهای چرتو پرت گوش نده ،فضاهای مجازی بی فایده رو دنبال نکن ،که به لطف خداوند دو سال میشه عمل میکنم و جایگزینش شده فایلهای ناب سایت،کتابهای ناب استاد،گوش دادن به روانشناسی ثروت 1،و نتیجه شده موفق شدن تو بیزینسمون،شدم یه دختر قوی و خودساخته وتوحیدی واقعی واقعی، سپاسگزاریم واقعی شده، اعتماد بنفسم واقعی شده ، تو مسیر درست یهو خداوند بهت میگه بازم ترساتو کمتر کن بهار، چون ضعفات بازم کمتر و توکلت واقعی تر میشه،خب حالا این کد مخربو درستش کردی حالا اینو درست کن، انگار یه آدرس و یه کلید که همراهشه بهت میده میگه بیا این ادرس ،اینم کلیدش برو مثلا سایت نشونتو باز کن، یا برو پیامهای حتی گذشته بچه های تلگرامو بخون ، بعد بهم میگه الان وقتشه اینو بزاری کنار ،بعد من میگم خدایا عاشقتم رفیق 20 سالمو مگه میشه؟ مگه داریم؟ بعد یهو رفیق فابت خودش یه کاری میکنه که با احترام بره از زندگیت بیرون و من مات فقط سپاسگزاری میکنم.
و قلبت بهت میگه ادامه بده مسیر درسته چیزی خراب نشده پرواز کن تو فقط به قدرت من احتیاج داری کمکت میکنم بهم اعتماد کن.
کنار تلاشهای زیادی که میکنی یهو خانم شایسته عزیزم میاد گامهارو میزاره رو سایت بعد غوغا میکنه واسه من، خدایا صد هزار مرتبه شکرت.
منو کوروش اون آدمه قویه فایملا بودیم یا شاید اجدادمون نمیدونم، نزاشتیم چکو لقد بخوریم، تو این سه سالو نیم ،دوبار مهاجرت کردیم برای تغییر، اصلا قابل مقایسه با قبل نیستیم، این تنهای مطلق از همه و همه چیز خیلی بهمون کمک کرده ،انقدر داستان ماهم جذابه و الهی که نمیدونم چجوری و از کجا باید تایپش کنم که بقیه هم ایمانشون قویتر بشه و یروز حتما این کارو میکنم.
کوروش چون شغلشو کامل عوض کرد و آنلاین شد،اوایلش به خاطر هیجانات زیاد و احساسات انسانی مثل طمع و عجله و زیر پا گذاشتن قانون تکامل چند بار حسابی چکو لقد خورد و قطعا منم درگیر میکرد و قلبم بهم میگفت بزار تجربیات خودشو داشته باشه طبق صحبتهای استادت فقط تمرکز بزار رو خودت، ولی وقتی دوره بینظیر روانشانسی ثروت 1 رو تهیه کردیم مثل آرامش بعد از طوفان شد ،الان انگار توی یه ساحل ارام نشسته و فقط الهاماتو دریافت میکنه و رشد میکنه خودشم باورش نمیشه در مورد بیزینسش یه استاد الهی داره فقط بهش میگه ،جالبه الهامات اوایل ماه به ماه بود بعد شد هفته ای الان شده روز به روز و این نتایج به قوانین عمل کردنه، خودش میگه من نمیخوام تو علمی که پروردگارم بهم میگه حرفه ای بشم من میخوام بین المللی بشم انشالله.
خانم شایسته جانم من دیوونه شدم با این گامها، بینظیرن،اخه نصفشونو چرا من تو سایت ندیدم ،ازتون سپاسگزارم خدا قوت عزیز دلم که انقدر واسه ماهای که عاشقانه میخوایم تغییر کنیم وقت میزاری و تلاش میکنید، عاشقتم الگوی بسیار قوی من.
من یاد گرفتم وقتی ناخواسته ای پیش میاد سریع درونمو جستجو کنم ببینم این کد مخرب از کجا آب میخوره که به لطف خداوند همیشه میپرسم و به قلبم گفته میشه،اصلا این عمل کردنه که بازهم خداوند با عشق بهم میگه گاهی اوقات انقدر انرژیش بالاست که باید تو خونه قدم بزنم، پاداش پشت پاداش بهت میده چون قانونهای جهان رو داری رعایت میکنی و کنترل ذهنت بالاست.
یه جاهای تو این مسیر الهی فهمیدم که چه ریز شرک میکنم ،میگفتم خدا ولی شرک بوده انگار از قلب من تاریکی میومد بیرون و از کلامم نور، یعنی ته قلبم ایمانم به بقیه بود چون رو صندلی قدرته، به قلم دستش انگار ایمان داشتم ،و شیک همون قلم میشد یه رای منفی واسم، وقتی تصمیم گرفتم بگذرم از همه چی و فقط قدرتو بدم به خداوند تو خواب بهم گفته شد زیر پاهای خیلیا پوشاله و خالیه ولی با تو رد میشن یعنی من بهشون قدرت میدم و وقتی من فرکانسامو عوض میکردم معجزه وار بازی عوض میشد به نفع من و درسشو میگرفتم.
خدایا سپاسگزارم برای این سایت فوق العاده.
عاشقتونم
همگی در پناه الله مهربان.
به نام خدا
سلام و درود بر استاد عباسمنش وتشکر فراوان برای این فایل هدیه ای ارزشمند دارم.
یادم هست چند سال پیش هم استاد عباسمنش فایلی را بر روی سایت گذاشتند به نام درس هایی که از طوفان مایکل گرفتم.
طوفان عظیمی که کلی درخت را از جاکنده بود و مسیر بعضی خیابان ها را مسدود کرده بود و باعث صف طولانی در پمپ بنزین ها شده بود.
و استاد عباسمنش در آن فایل رفتار خوب و خوش مردم را توضیح دادن که حتی یک ماشین هم در صف بنزین بوق و سر صدا نمیکرد و تمام خانه ها و استورها و فروشگاه ها و مغازه ها به رایگان (افرادی که منطقه ای که قرار بود طوفان شود را خالی کرده بودند )جا ومکان میدادن و به بهترین شکل با بهترین غذا هاو نوشیدنی ها از آن ها پذیرایی میکردن.
و امروز هم درباره ای دیدگاه آن خانم که گفتند که شما رفتار خوب مردم را در زمان طوفان و وقوع حوادث میبینید.
انسان اگر در مدار درستی باشد در هرکجا که زندگی میکنند خوبی میبیند،خودمن دیروز اتومبیل ام در شهر دیگری خراب شده بود و آقایی با یک اتومبیل برند نیوی خارجی آمدوبا اتومبیل اش اتومبیل من را بکسل کرد و با شخص دیگری تماس گرفت و آن شخص برای تعمیر اتومبیل من آمد،وزمانی که این فرد را که بار اول بود میدیدم و از جانب خدا برای کمک به من آمده بود میخواست بامن خداحافظی کند به من گفت که چند وقت پیش من اتومبیل ام در شهر شوشتر خراب شده بود و شخصی برای کمک به من آمد و به من گفت که شما هم کمک من را در هر زمانی که شخصی نیاز به کمک داشت انتقال بده ومن اکنون به شما انتقال دادم و شماهم کمک من را انتقال دهید و من تشکر کردم و گفتم که من نیز انتقال دهنده ای محبت شما هستم.
چقدر زیبا استاد گفتند که در مورد اتفاقات بد زندگی خود صحبت نکنیدو فقط خوبی ها و اتفاقات خوب را بازگو کنیم تا در مدار خوبی ها قرار بگیریم…
و یک سری افراد هستند که نه تنها همیشه از اتفاقات بد صحبت میکنند بلکه آگاهانه به خود ضربه میزنند.
مثلاً شخصی میرود وام میگیرد و میگوید تا زمانی که بدهکار نباشم کار نمیکنم.
زمانی ما در مدار دریافت ایده ها و افراد خوب و شرایط عالی قرار میگیریم که آرامش داشته باشیم ولی زمانی که در بدهکاری و وام و… هستیم فقط اتفاقاتی رخ میدهد که شرایط ما را بدتر از قبل کند.
قانون مهمی که استاد همیشه بر آن تأکید دارند
احساس خوب=اتفاقات خوب
احساس بد=اتفاقات بد
ما با ضربه زدن به خود در احساس بد قرار میگیریم و نتیجه ای احساس بد همیشه اتفاقات بداست.
انسان باید همیشه قدرتمند و ثروتمند باشد واگر نمیتواند در جایی که هست پیشرفت کند مهاجرت کند وزود خسته نشود ودر مکان جدید صبور باشد و آنقدر صبر کند تا اتفاقات خوب رقم بخورد.
خداوند همیشه باعث رشد و موفقیت همه ای ما باشد،خدانگهدار