این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-28.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2015-12-11 21:21:172021-11-09 07:54:07دلسوزی بی جا | به کبوترها غذا ندهیم!
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام استاد عزیزم ک درباره هر مساله ای ی فایل داری دمت گرم واقعا
من ی چیزی رو این روزها مخصوصا خیلی دارم ب درکش میرسم ک ما خدای کسی نباید باشیم یعنی اینکه چرا ما فک میکنیم ک ی کسی جدا از این جهانه و خدا نیافریدتش چرا فک میکنیم ک ما باید ب کسی کمک کنیم هر چند عزیزانمون
خواهر من 20 ساله داره کار میکنه و هرچی کار میکرد میداد ب مامانم و همش میگفت گناه داره مامانم هم سر این انقدر از خواهرم توقعش رفته بود بالا ناخوداگاه ک خواهرم اگر میخاست برای خودش چیزی بخره قایمکی میخرید و هروقت میفهمید خواهرم ی کم پول نگه داشت سریع برای پوله ی چاله میکند
از جایه دیگه هم دستش پول نمیومد
کم کم دیگه اگه خواهرم ی مدتی سرکار نمیرفت مامانم هیچ پولی دستش نمیومد
ی روز بهش گفتم تو فکر کردی داری کمک میکنی ب مامان اولا ک خودت 20 سالی ک کار کردی رو ب فنا دادی و الان اگه حود درونت ازت بپرسه چی داری بعد 20 سال حرفی نداری بهش بزنی بعدشم انقدر مامامانو بد عادت کردی از هیچ جای دیگه پول نمیاد دستش انقدر اینارو بهش گفتم ک پول دادن ب مامانم رو از روی دلسوزی قط کرد و بهش پول نمیده مگه اینکه خودش حال کنه بهش پول بده الانم ی مقدار خوبی پول جمع کرده و داره ماشین میگیره
مامانم الان ی مغازه داره و درامدش بیشتر از خواهرم نباشه کمتر نیست
حالا ب خواهرم میگم ببین دیدی خدا ب همه بنده هاش کمک میکنه و هواشونو داره دیدی مامان الان دستش بازتر از اون موقس ک تو بهش پول میدادی دیدی خدا فقط ی دونس و هیچ کس نیازی ب کس دیگه نداره .اگر تو ازروی دلسوزی ب یکی کمک نکنی و متوقعش نکنی اونم ی فکر دیگه میکنه واسه خودش تو باعث شده بودی ک ب این موصوع عادت کنه ک منبع روزی دبگه ای نداره و فقط تو هستی .الان ببین ک چقدر درامدش بیشتر شده تو سرخورده نمیشی ک هم پول خودتو داری هم میبینی ک مامان بیچاره نیس و گناه نداره
ی مثال دیگه هم دارم من ی جایی کار میکردم دوتا مادر با بچه هاشون میومدند سرکار ک هرکدوم ی دختر چارپنج ساله داشتند یکی از مادره دقیقه ب دقیقه بچه رو صدا میکرد ک کجا میری دست ب این نزن اونو برندار مواظب باش نیفتی اسم دخترش بنیتا بود
اونیکی مادره عوضش بچشو واقعا ول کرده بود ب امون خدا اسم بچش فاطمه بود فک کنم
بنده خدا بنیتا انقدر ک مامانش پشتش بود هی مواظبش بود هی کمکش میکرد اصلا نمیتونست تنهایی چارتا قدم برداره هر طرفی میرفت انگار ی الارم هشدار دهنده ای نمیزاشت کاری بکنه هرکاری میخاست بکنه مادرشو صدا میزد
وای فاطمه از درو دیوار بالا میرفت شیطنت هر چیز ب ظاهر خطرناکی ب زعم مادر بنیتا بر میداشت ولی مامانش انگار ن انگار اصن خیلی بچه خودساخته ای بود کل کاراشو خودش میکرد و بنیتا دست و پا چلفتی برای کوچکترین کار مامانشو صدا میزد.
من خیلی دارم ب اینکه هرچی پشت ادم خالیتر میشه و کمکی بهش نمیشه بهتر رشد میکنه خلاقیتش بیشتر میشه همه توان خودشو میزاره وسط و…..
ممنون استاد بازم ممنون بابت این فایل فوق العاده کاربردی و پر از اگاهی
مثال رستورن سلف سرویس که چندین بار توسط استاد بیان شده مصداق همین قضیه بخشش هست ،
این جهان یه رستوران سلف سرویسیه که هرکسی به اندازه من دسترسی به این نعمت ها و غذا ها داره ،
تو این رستوران اگه من دستمو دراز کنم و غذایی به کسی که می تونه خودش اراده کنه و غذا برداره بدم،خلاف قانون عمل کرده ام
چرا؟
چون با این کار هم به خودم ظلم می کنم و هم به اون نفری که بهش کمک می کنم
دلیلش هم اینه که شما وقتی به کسی کمک می کنید اون نفر دنبال پیشرفت نمی ره و گداپرورتر می شه و بیشتر گدایی می کنه (با کمکمون ظلم می کنیم بهش)
و اون حس ترحمی که تو ما بوجود میاد هنگام کمک کردن،این حسه هم تو ناخودآگاه ما داره این جمله رو به دنیا می گه که ای دنیا ،ای خدا تو چقد ناعادل هستی،
و این حس و گفتن این جمله تو ناخوداگاه یسری باورهای مخرب تو ما فعال می کنه که در نهایت منجر می شه به این که ما هم از لحاظ مالی پیشرفت نکنیم و در واقع به خودمون ظلم کنیم
من همیشه بدم میومد دلم واسه یکی بسوزه با اینکه دختر بودم
باخودم میگفتم که چه فایده داره ، الان دلم بسوزه بهش کمک کنم با این کار که بد عادتش میکنم نابود میشه ، همیشه از اینکه یکی با نشون دادن ضعفش بخواد از دیگران کمک بخواد بدم میومد . به نظرم کمک خب شاید پیش بیاد ولی آدم بابد با قدرت و جسارت در خواست کمک معقولانه کنه …..
من هیچ وقت ماهی به کسی ندادم چون می خواستم اون آدم خودش ماهیگیری یاد بگیره و ماهی های بسیاری بعدش در بیاره ولی متاسفانه از بچگی به من میگفتن بی احساس و بی رحم در حالی که این کار کاملا به نفع اون آدم و آیندشه نه اون لحظه ….
خدا رو شکر که تفکرم درست بود چون بعضی وقتا فکر میکردم شاید اطرافیان درست میگن من بی رحمم !!!!!
خیلی استفاده کردم و حتی من شنیدم که در بعضی از کشورهای پیشرفته برای غذا دادن به پرندگان یا سایر جانوران جریمههای سنگین قرار دادن و فرمایش کلی استاد کاملاً درست هست که گداپروری کار صحیحی نیست اما سوالی برام مطرح هست:
پس این همه آیات قرآن در رابطه با انفاق زکات و قرض الحسنه چه حکمی پیدا میکنه آیا اونها رو باید تعطیل کرد یا با چه روشی میشه اون آیات رو بهش عمل کرد خیلی ممنون میشم راهنمایی فرمایید
آیه قرآن به پیامبران می فرماید و لا تکونن من الجاهلین هرگز از جاهلان مباش به نوح زمانی که به فرزندش دلسوزی می کنه به پیامبر خودمان وقتی به ایمان اوردن انسان ها دلسوزی می کنه از نشانه های همین هست که هشدار میده اگر دلسوزی کنی احساساتی بشی تو هم بدبخت و نابود میشی پس هرگز این کار نکن
نکته اصلی این فایل برای من و همه بنظرم دوباره یادآوری اصل توحیده
هر چی میکشم و هر چی میکشیم از شرکه
و یکی از جنبه هاش هم دلسوزی و محبت بی جا و جای خدا نشستن اکثر ماهاس
که می خواهیم جای خدا باشیم و از نگاه خدا به دیگرانی کمک کنیم که هیچ تسلطی بر زندگیشون نداریم و نمیتونیم بهشون کمک کنیم تا زمانی که خودشون نخواهند و فقط باعث ضرر و سقوط ما میشن
انقدر مثال هست در اینباره که بی نهایته از دلسوزی های بیجا که فقط باعث خسارت شده هم برای کسی که دلسوزی میکنه هم برای او فرد مقابل که بهش دلسوزی میشه
من یک از نزدیکام اونقدر از طرف پدر مادرش بهش دلسوزی و ترحم می شد و هرچی میخواست در اختیارش میگذاشتن و به فکر بودن که همیشه خدا از همون فرد ضربات و عذاب شدیدی میخوردن یعنی همیشه اون فرد از خانوادش ناراضی بود و همیشه با اینکه اوقندر بهش محبت می کردن باورتون نمیشه که بر سر پدرمادرش داد و بیداد می کرد و ای و اوی که باعث بدبختی من شماهایید
بعد ها من فهمیدم که این چرا اتفاق افتاد و فهمیدم یعنی خدا بهم این الهام کرد که ببین این از کجا اب میخوره از همون جهالت که خدا هشدارش داده بود که احساساتی نشید
تا این حد این ماجرا پیشرفت که حاضر شدن اگر بار بعدی این فرد قضد داشت نزدیک خونه باباش اینا بیاد برای اینکه نخواد مزاحمت ایجاد کنه زنگ بزن مامور بیاد تا این حد تا این حد یک پدر مادر با جهالت و احساسی شدنشون نتنها به بچشون کمک نکردن بلکه باعث اونقد اون فرد توقع پیدا کنه که اصلا به خودش اجازه هر کاری بده از سر و صدا از توهین از شکستن وسایل خانه و …..
پس یادمون باشه که اگر دلسوزی کنیم چه بلا و عذابی گرفتارمون میشه و هیچ کمکی به هیچ کس نمی کنیم0.
معلمی که به شاگردش دلسوزی می کنه میگه اخی تکلیف ننوشتی اشکار نداره حالا و باهاش به صورت صحیح برخورد نمیکنه و احساساتی میشه باعث میشه نتنها به شاگردش کمک نکنه بلکه افسار کارش از دستش خارج بشه و انچنان هرج و مرجی تو کلاسش پیش بیاد و هر کی دیگه دلش نخواست تکلیفش ننویسه چون دید که معلم دلسوزی کرد به یکی دیگه از شاگردا و دیگه معلم نتونه به این راحتی کلاسش جمع کنه هم یکی از نشونه هاش
مورد دیگه که مادر و پدر من و بیشتر مادر من ک استاده تو این ماجرای دلسوزی که همیشه خدا فکر میکرده بنده خدا که وظیفش که همیشه مراقب غذای ماها باشه و همیشه سوالش این باشه که غذا خوردی یا نه بیا برات غذا بذارم بچم اذیت شده رفته سر کار رفته مدرسه خسته بیا بشین برات غذا گرم کنم این کار کنم و این عادت تو ماها ایجاد کرده که اره وظیفشون برامون این کار بکنن و همیشه هم مورد بی لطفی و ناسپاسی و نارضایتی از طرف بچه هاش می شد و من میدیدم و تعجب می کردم که چرا اینا انقدر نارضین نسبت به همه چیز و هر غذا یا هر چیزی بعد میدیدم همش از همین دلسوزی های بی جاس
یا وقتایی که یکم به ماها سخت می گذشت یا خسته می شدیم از کار یا هر فعالیتی اخی الهی بمیرم چقدر خسته شدی نه بی ااستراحت کن بیا بشین برات این بیام و همش این احساسات به ما القا می شد که باید یک نفری پدری مادری به فکرمون باشن برامون کاری کن نکته مهم یک نفر دیگه ای به ما کمک کنه!!!! و همیشه منتظر باشیم تا اون فرد بیاد و بخواد به ما از این حرفا بزنه و ما یکم حالمون خوب بشه و دیگه خدارو و توانایی ها و به قول شما استاد قطب نمای درونم را فراموش کنیم
و شدیدترین ضربات همیشه خدا در 100% اتفاقات این چنینی برای اون فرد یا افرادی که به زعم خودشون میخوان دست کسی بگیرن یا فکر کنن می تونن با این احساساتی شدن «««ـــــ ناجی ـــــ»»» دیگران باشن
نوح تونست ناجی پسرش بشه.
موسی تونست ناجی فرعون بشه..
پیامبر تونست ناجی مردم بی ایمان زمانش بشه
تونستن ؟؟؟؟؟
نتوستن دیگه
چون قانون این نیست نبوده و نخواهد بود.
پس یادمون باشه فقط تمرکز کنیم رو خودمون
نخواهیم احساساتی عمل و زندگی کنیم
و بخودمون یاداوری کنیم که هر کس خودش باید بخواد تا شرایطش عوض بشه ..
اگر خدا هم بیاد مثل داستان پیامبر که خدا می گه اگر خداوند هم بیاید در مقاابل ان ها باز هم ایمان نمی آورند یک همچین تعبیری
دلسوزی نکنیم و اجازه بدیم که خداوند هر کس اگر خواست ««« یشاء »»» در زمان مناسب هدایت کنه و کمکش کنه .
طبق قانون الهی کمک کردن به گداها بزرگترین اشتباه در طول تاریخ زندگی بشر هست .
چراکه این دلسوزی و ترحم غلط ما به گدایان در دراز مدت باعث نابودی نه یک انسان بلکه یک قوم و قبیله میشه ، چطوری؟
کمک کردن به گداها، باعث میشه آن گدا خداوند و قدرت الله را فراموش کنه ، رزاق بودن الله را فراموش کنه ، سبک زندگی خودش و توانایی پول ساختن خودش را فراموش می کنه و درنهایت یک انسان کاملا وابسته و مشرک تبدیل میشه .
بله با کمک کردن به گدا ، ما کمک می کنیم اون شخص بیشتر مشرک بشه ، چون روی کمک دیگران حساب می کنه و ارتباط با خدای درون خودش را قطع می کنه .
تجربه من :
من در شهر مشهد زندگی می کنم و گدایان زیادی هستن و دیدم پشت چراغ قرمز ، که ماشین ها توقف کردن به سمت آنها حرکت می کنند و التماس و خواهش می کنند تا پول دریافت کنند ، نکتهای که برام طبق قانون جذب مهم هست ، این افراد سراغ آدمهایی می رن که ذهن فقیر دارن و آنها را جذب می کنند بیشتر دنبال ماشین های قدیمی و مدل پایین تر هستن و البته افرادی که کمک می کنند خودشان ذهن فقیر دارن و به گدایان توجه و تمرکز می کنند اما خودم دیدم پشت همان چراغ قرمز شاسی بلند میلیاردی هستن و اصلا گداها سراغ آنها نمی رن چون همدیگر را جذب نمی کنند چون به هم توجه و تمرکز ندارن کنار هم هستن ولی همدیگر را اصلا نمی بینند، دلیلش اینکه مدار فرکانسی آنها با هم فرق می کنه کسی که ثروتمند هست توجه و تمرکز ش به زیبایی ها و نکات مثبت و به خوشبختی هست و داره از زندگی اش به نحو احسن لذت می بره .
مرسی ازت علیرضا جهان – ماشالله بهت که اینقدر عالی رو خودت کار میکنی و به این درک بی نظیر رسیدی که افراد ثروتمند کلا پشت چراغ قرمز گدا پرورش نمیدن و تنها ادم هایی به گداها پول میدن که خودشون چیز خاصی ندارن
شکر الله داستان هدایتت رو هم خوندم و کلی لذت بردم از این آگاهی ها و اینکه نسبت به قبل کلی رشد و پیشرفت کردی!
شکر الله بابت این روند جادویی و این همه لطف خدا بهمون که این سایت رو در اختیارمون گذاشته
سلام ب استادعزیزم و همه ی اعضای صمیمی خانواده عباسمنش
اول از همه میخوام تسکر کنم از خداوند ک در مداری هستم ک الان توی سایت باشم و بعد تشکر کنم از استادعزیزم بابت ظبط این فایل فوق العاده ک درکش میتونه سالهای سال مارو جلو بندازه
من میخام اینجا تجربه خودمو بنویسم راجع ب کمک هایی ک ب ظاهر کمک بود ولی باعث ظربه زدن ب اون فرد و خودم شد ،من چندین و چند سال بود ک فکر میکردم اگر ب دیگران کمک کنم واسشون خوبه و احساس میکردم ک با اینکار بهشون کمک میکنم در واقع داستان از این قرار بود ک من توی کسب و کارم مجموعه فروش داشتم ک چندده نفری میشدن،من چون توانایی هایی داشتم گ اتفاقا بخاطره تضادهایی ک باهاش مواجه شده بودم این توانمدی هارو کسب کرده بودم همش سعی میکردم ب دیگران کمک کنم و میرفتم کارهاشونو انجام میدادم مثلا بجای اونها کار میکردم و …من فکر میکردم دارم ب اونها کمک میکنم ولی نتیجه بعد از چندسال این شد :افرادی رو تو مجموعم داشتم بی اعتماد بنفس ،فکر میکردن ک ضعیف هستن و توانمندی ندارن ،متوقع شده بودن ،دیگه روی خودشون و خدای خودشون حساب نمیکردن ،مسئولیت پذیر نبودن دیگه ،کسب و کار رو بلد نبودن و تبدیل شده بودن ب آدم های بی عرضه ای ک نگاهشون ب دسته دیگرانه و درآخرهمبا با دلخوری و نارحتی و بدو بیراه از من جدا شدن البته زمانی این اتفاق افتاد ک من داشتم روی خودم و باورهام کار میکردم و دیگ هم فرکانس نبودیم
این تجربه من بود و امیدوارم بتونم ثروتمند و موفق شم چون من با ثروتمند شدن و موفق شدنم و شاد بودنم ب دیگران هم کمک کردم
درود بر شما دوست هم فرکانسی بخاطر خاطره جالبی که از این فایل گذاشتین…..
منم به دنبال پیدا کردن نقاط ضعف و ترمزهای مرتبط خودم در این زمینه هستم. و دیدگاه شما یک زاویه ایی در ذهنم باز کرد که ریز تر بشم و جور دیگه هم نگاه کنم به رفتارهام……
ممنون بابت این فایل زیبا🌼🌼🌼🙏.متأسفانه من قبلا این دلیسوزی بی جا رو در مورد زمین و زمان انجام دادم و الان چقدر از این بابت متاسف و ناراحتم.🙏 درکل آدمی هستم که هیچ وقت از کسی کمک نمیخوام و همش میگم خدا حتی اگه وظیفه طرف مقابل بعنوان پدر و مادر یا همسرباشه و وظایفی باشه خیلی وقتها چشم پوشی و اغماض کردمکردم. به جای اونها خیلی وقتا درک کردم، سنگ زیرین آسیاب شدم، حتی کار کردم به جاشون…. یادمه دوس پسرم باورهای الهی و بزرگی نداشت و همش خطا میرفت دنبال پول پرستی، کار زیاد ، دخترای جلف و پولدار و… ، همش میگفتم اشکال نداره همه مون اشتباه میکنیم اما رفته رفته کار بدتر شد، جوری که خدا به قلبم انداخت تو که از من خدا ، بنده م رو که بیشتر دوس نداری، بس کن خدایی برا منه نه تو بنده! خودم راهنمایی و هدایت مردممو دارم ، تو فقط وظیفه ت رو انجام بده و بیان کن ،دنبال زندگی و رشد خودت باش، باقیش با منه…. باور کنید آقای عباس منش سر اینکه همش میخواستم کمک کنم به دیگران ،بدنمم دچار بیماری شده بود، یه زخم های عمیق پوستی عذاب آوری افتاد به جونم، من حق نداشتم زندگی دیگرانو براشون بهشت کنم، اونا باید خودشون اینکارو میکردن،
خیلی عذاب کشیدم و آخرفهمیدم هر کس باید خودش به خداش وصل بشه و تمام!
خدا از سر تقصیراتم بگذره که با معربونی های بی جام دردسرساز شده بودم ،باوجود اینکه من یه دختر 28 سالع بیشتر نیستم اما برای رشد دیگران خیلی اشتباهات کردم، خدایا لطفا منو ببخش، میدونم که بخشیدی و این راهو جلو گذاشتی، ممنونتم خداجونم
در فرهنگ ما بسیار به خدمت به پدر و مادر اشاره شده و من تحت تاثیر این فرهنگ قوانین خاصی به طور اتوماتیک درونم شکل گرفتند که من باید همیشه کنار پدر ومادرم باشم و نباید تنهاشون بزارم
و این باعث شده نتونم از جایی که هستم فراتر برم
ازتون ممنونم چقدر باید خداروشکر کنم که در زندگیم با شما آشنا شدم
سلام استاد عزیزم ک درباره هر مساله ای ی فایل داری دمت گرم واقعا
من ی چیزی رو این روزها مخصوصا خیلی دارم ب درکش میرسم ک ما خدای کسی نباید باشیم یعنی اینکه چرا ما فک میکنیم ک ی کسی جدا از این جهانه و خدا نیافریدتش چرا فک میکنیم ک ما باید ب کسی کمک کنیم هر چند عزیزانمون
خواهر من 20 ساله داره کار میکنه و هرچی کار میکرد میداد ب مامانم و همش میگفت گناه داره مامانم هم سر این انقدر از خواهرم توقعش رفته بود بالا ناخوداگاه ک خواهرم اگر میخاست برای خودش چیزی بخره قایمکی میخرید و هروقت میفهمید خواهرم ی کم پول نگه داشت سریع برای پوله ی چاله میکند
از جایه دیگه هم دستش پول نمیومد
کم کم دیگه اگه خواهرم ی مدتی سرکار نمیرفت مامانم هیچ پولی دستش نمیومد
ی روز بهش گفتم تو فکر کردی داری کمک میکنی ب مامان اولا ک خودت 20 سالی ک کار کردی رو ب فنا دادی و الان اگه حود درونت ازت بپرسه چی داری بعد 20 سال حرفی نداری بهش بزنی بعدشم انقدر مامامانو بد عادت کردی از هیچ جای دیگه پول نمیاد دستش انقدر اینارو بهش گفتم ک پول دادن ب مامانم رو از روی دلسوزی قط کرد و بهش پول نمیده مگه اینکه خودش حال کنه بهش پول بده الانم ی مقدار خوبی پول جمع کرده و داره ماشین میگیره
مامانم الان ی مغازه داره و درامدش بیشتر از خواهرم نباشه کمتر نیست
حالا ب خواهرم میگم ببین دیدی خدا ب همه بنده هاش کمک میکنه و هواشونو داره دیدی مامان الان دستش بازتر از اون موقس ک تو بهش پول میدادی دیدی خدا فقط ی دونس و هیچ کس نیازی ب کس دیگه نداره .اگر تو ازروی دلسوزی ب یکی کمک نکنی و متوقعش نکنی اونم ی فکر دیگه میکنه واسه خودش تو باعث شده بودی ک ب این موصوع عادت کنه ک منبع روزی دبگه ای نداره و فقط تو هستی .الان ببین ک چقدر درامدش بیشتر شده تو سرخورده نمیشی ک هم پول خودتو داری هم میبینی ک مامان بیچاره نیس و گناه نداره
ی مثال دیگه هم دارم من ی جایی کار میکردم دوتا مادر با بچه هاشون میومدند سرکار ک هرکدوم ی دختر چارپنج ساله داشتند یکی از مادره دقیقه ب دقیقه بچه رو صدا میکرد ک کجا میری دست ب این نزن اونو برندار مواظب باش نیفتی اسم دخترش بنیتا بود
اونیکی مادره عوضش بچشو واقعا ول کرده بود ب امون خدا اسم بچش فاطمه بود فک کنم
بنده خدا بنیتا انقدر ک مامانش پشتش بود هی مواظبش بود هی کمکش میکرد اصلا نمیتونست تنهایی چارتا قدم برداره هر طرفی میرفت انگار ی الارم هشدار دهنده ای نمیزاشت کاری بکنه هرکاری میخاست بکنه مادرشو صدا میزد
وای فاطمه از درو دیوار بالا میرفت شیطنت هر چیز ب ظاهر خطرناکی ب زعم مادر بنیتا بر میداشت ولی مامانش انگار ن انگار اصن خیلی بچه خودساخته ای بود کل کاراشو خودش میکرد و بنیتا دست و پا چلفتی برای کوچکترین کار مامانشو صدا میزد.
من خیلی دارم ب اینکه هرچی پشت ادم خالیتر میشه و کمکی بهش نمیشه بهتر رشد میکنه خلاقیتش بیشتر میشه همه توان خودشو میزاره وسط و…..
ممنون استاد بازم ممنون بابت این فایل فوق العاده کاربردی و پر از اگاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان و استاد عزیز
مثال رستورن سلف سرویس که چندین بار توسط استاد بیان شده مصداق همین قضیه بخشش هست ،
این جهان یه رستوران سلف سرویسیه که هرکسی به اندازه من دسترسی به این نعمت ها و غذا ها داره ،
تو این رستوران اگه من دستمو دراز کنم و غذایی به کسی که می تونه خودش اراده کنه و غذا برداره بدم،خلاف قانون عمل کرده ام
چرا؟
چون با این کار هم به خودم ظلم می کنم و هم به اون نفری که بهش کمک می کنم
دلیلش هم اینه که شما وقتی به کسی کمک می کنید اون نفر دنبال پیشرفت نمی ره و گداپرورتر می شه و بیشتر گدایی می کنه (با کمکمون ظلم می کنیم بهش)
و اون حس ترحمی که تو ما بوجود میاد هنگام کمک کردن،این حسه هم تو ناخودآگاه ما داره این جمله رو به دنیا می گه که ای دنیا ،ای خدا تو چقد ناعادل هستی،
و این حس و گفتن این جمله تو ناخوداگاه یسری باورهای مخرب تو ما فعال می کنه که در نهایت منجر می شه به این که ما هم از لحاظ مالی پیشرفت نکنیم و در واقع به خودمون ظلم کنیم
سلام به استاد عزیزم ومریم جانم
استاد جانم عالی وبینظیرید.
من قبل از آشنایی با قوانین .هم به گداها پول میدادم و هم به صندوق صدقات پول میریختم
اوایل آشنایی با قوانین وقتی روی صندوق صدقات
نوشته بود صدقه دادن هفتاد بلا را دفع میکند.واقعا هم خنده ام گرفته بود وهم خیلی تأسف خوردم از این باورهای مخرب وداغون….
الان که خودمو با قبل مقایسه میکنم میبینم که چقدر تغییر کردم .
اگه هم قراره کمکی کنم صرفا فقط برای ثروتمند
شدن خودم میبخشم…
الان تو مغازه خودم کسی که اولا نمیاد. بیاد هم اگه هدایت بشم برای ثروت بیشتر خودم میبخشم
یعنی حتی به گدا پول دادن هم از خدا طلب هدایت میکنم. و اینطوری آرام اراممم
عاااشقتونمممم
من همیشه بدم میومد دلم واسه یکی بسوزه با اینکه دختر بودم
باخودم میگفتم که چه فایده داره ، الان دلم بسوزه بهش کمک کنم با این کار که بد عادتش میکنم نابود میشه ، همیشه از اینکه یکی با نشون دادن ضعفش بخواد از دیگران کمک بخواد بدم میومد . به نظرم کمک خب شاید پیش بیاد ولی آدم بابد با قدرت و جسارت در خواست کمک معقولانه کنه …..
من هیچ وقت ماهی به کسی ندادم چون می خواستم اون آدم خودش ماهیگیری یاد بگیره و ماهی های بسیاری بعدش در بیاره ولی متاسفانه از بچگی به من میگفتن بی احساس و بی رحم در حالی که این کار کاملا به نفع اون آدم و آیندشه نه اون لحظه ….
خدا رو شکر که تفکرم درست بود چون بعضی وقتا فکر میکردم شاید اطرافیان درست میگن من بی رحمم !!!!!
سلام و درود فراوان بر استاد گرامی
خیلی استفاده کردم و حتی من شنیدم که در بعضی از کشورهای پیشرفته برای غذا دادن به پرندگان یا سایر جانوران جریمههای سنگین قرار دادن و فرمایش کلی استاد کاملاً درست هست که گداپروری کار صحیحی نیست اما سوالی برام مطرح هست:
پس این همه آیات قرآن در رابطه با انفاق زکات و قرض الحسنه چه حکمی پیدا میکنه آیا اونها رو باید تعطیل کرد یا با چه روشی میشه اون آیات رو بهش عمل کرد خیلی ممنون میشم راهنمایی فرمایید
به نام خدا
سلام
احساس ترحم دلسوزی و محبت بی جا و احساسی عمل کردن
آیه قرآن به پیامبران می فرماید و لا تکونن من الجاهلین هرگز از جاهلان مباش به نوح زمانی که به فرزندش دلسوزی می کنه به پیامبر خودمان وقتی به ایمان اوردن انسان ها دلسوزی می کنه از نشانه های همین هست که هشدار میده اگر دلسوزی کنی احساساتی بشی تو هم بدبخت و نابود میشی پس هرگز این کار نکن
نکته اصلی این فایل برای من و همه بنظرم دوباره یادآوری اصل توحیده
هر چی میکشم و هر چی میکشیم از شرکه
و یکی از جنبه هاش هم دلسوزی و محبت بی جا و جای خدا نشستن اکثر ماهاس
که می خواهیم جای خدا باشیم و از نگاه خدا به دیگرانی کمک کنیم که هیچ تسلطی بر زندگیشون نداریم و نمیتونیم بهشون کمک کنیم تا زمانی که خودشون نخواهند و فقط باعث ضرر و سقوط ما میشن
انقدر مثال هست در اینباره که بی نهایته از دلسوزی های بیجا که فقط باعث خسارت شده هم برای کسی که دلسوزی میکنه هم برای او فرد مقابل که بهش دلسوزی میشه
من یک از نزدیکام اونقدر از طرف پدر مادرش بهش دلسوزی و ترحم می شد و هرچی میخواست در اختیارش میگذاشتن و به فکر بودن که همیشه خدا از همون فرد ضربات و عذاب شدیدی میخوردن یعنی همیشه اون فرد از خانوادش ناراضی بود و همیشه با اینکه اوقندر بهش محبت می کردن باورتون نمیشه که بر سر پدرمادرش داد و بیداد می کرد و ای و اوی که باعث بدبختی من شماهایید
بعد ها من فهمیدم که این چرا اتفاق افتاد و فهمیدم یعنی خدا بهم این الهام کرد که ببین این از کجا اب میخوره از همون جهالت که خدا هشدارش داده بود که احساساتی نشید
تا این حد این ماجرا پیشرفت که حاضر شدن اگر بار بعدی این فرد قضد داشت نزدیک خونه باباش اینا بیاد برای اینکه نخواد مزاحمت ایجاد کنه زنگ بزن مامور بیاد تا این حد تا این حد یک پدر مادر با جهالت و احساسی شدنشون نتنها به بچشون کمک نکردن بلکه باعث اونقد اون فرد توقع پیدا کنه که اصلا به خودش اجازه هر کاری بده از سر و صدا از توهین از شکستن وسایل خانه و …..
پس یادمون باشه که اگر دلسوزی کنیم چه بلا و عذابی گرفتارمون میشه و هیچ کمکی به هیچ کس نمی کنیم0.
معلمی که به شاگردش دلسوزی می کنه میگه اخی تکلیف ننوشتی اشکار نداره حالا و باهاش به صورت صحیح برخورد نمیکنه و احساساتی میشه باعث میشه نتنها به شاگردش کمک نکنه بلکه افسار کارش از دستش خارج بشه و انچنان هرج و مرجی تو کلاسش پیش بیاد و هر کی دیگه دلش نخواست تکلیفش ننویسه چون دید که معلم دلسوزی کرد به یکی دیگه از شاگردا و دیگه معلم نتونه به این راحتی کلاسش جمع کنه هم یکی از نشونه هاش
مورد دیگه که مادر و پدر من و بیشتر مادر من ک استاده تو این ماجرای دلسوزی که همیشه خدا فکر میکرده بنده خدا که وظیفش که همیشه مراقب غذای ماها باشه و همیشه سوالش این باشه که غذا خوردی یا نه بیا برات غذا بذارم بچم اذیت شده رفته سر کار رفته مدرسه خسته بیا بشین برات غذا گرم کنم این کار کنم و این عادت تو ماها ایجاد کرده که اره وظیفشون برامون این کار بکنن و همیشه هم مورد بی لطفی و ناسپاسی و نارضایتی از طرف بچه هاش می شد و من میدیدم و تعجب می کردم که چرا اینا انقدر نارضین نسبت به همه چیز و هر غذا یا هر چیزی بعد میدیدم همش از همین دلسوزی های بی جاس
یا وقتایی که یکم به ماها سخت می گذشت یا خسته می شدیم از کار یا هر فعالیتی اخی الهی بمیرم چقدر خسته شدی نه بی ااستراحت کن بیا بشین برات این بیام و همش این احساسات به ما القا می شد که باید یک نفری پدری مادری به فکرمون باشن برامون کاری کن نکته مهم یک نفر دیگه ای به ما کمک کنه!!!! و همیشه منتظر باشیم تا اون فرد بیاد و بخواد به ما از این حرفا بزنه و ما یکم حالمون خوب بشه و دیگه خدارو و توانایی ها و به قول شما استاد قطب نمای درونم را فراموش کنیم
و شدیدترین ضربات همیشه خدا در 100% اتفاقات این چنینی برای اون فرد یا افرادی که به زعم خودشون میخوان دست کسی بگیرن یا فکر کنن می تونن با این احساساتی شدن «««ـــــ ناجی ـــــ»»» دیگران باشن
نوح تونست ناجی پسرش بشه.
موسی تونست ناجی فرعون بشه..
پیامبر تونست ناجی مردم بی ایمان زمانش بشه
تونستن ؟؟؟؟؟
نتوستن دیگه
چون قانون این نیست نبوده و نخواهد بود.
پس یادمون باشه فقط تمرکز کنیم رو خودمون
نخواهیم احساساتی عمل و زندگی کنیم
و بخودمون یاداوری کنیم که هر کس خودش باید بخواد تا شرایطش عوض بشه ..
اگر خدا هم بیاد مثل داستان پیامبر که خدا می گه اگر خداوند هم بیاید در مقاابل ان ها باز هم ایمان نمی آورند یک همچین تعبیری
دلسوزی نکنیم و اجازه بدیم که خداوند هر کس اگر خواست ««« یشاء »»» در زمان مناسب هدایت کنه و کمکش کنه .
ممنون و سپاسگزار
فعلا خدانگهدار.
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام
کمک کردن به گداها
طبق قانون الهی کمک کردن به گداها بزرگترین اشتباه در طول تاریخ زندگی بشر هست .
چراکه این دلسوزی و ترحم غلط ما به گدایان در دراز مدت باعث نابودی نه یک انسان بلکه یک قوم و قبیله میشه ، چطوری؟
کمک کردن به گداها، باعث میشه آن گدا خداوند و قدرت الله را فراموش کنه ، رزاق بودن الله را فراموش کنه ، سبک زندگی خودش و توانایی پول ساختن خودش را فراموش می کنه و درنهایت یک انسان کاملا وابسته و مشرک تبدیل میشه .
بله با کمک کردن به گدا ، ما کمک می کنیم اون شخص بیشتر مشرک بشه ، چون روی کمک دیگران حساب می کنه و ارتباط با خدای درون خودش را قطع می کنه .
تجربه من :
من در شهر مشهد زندگی می کنم و گدایان زیادی هستن و دیدم پشت چراغ قرمز ، که ماشین ها توقف کردن به سمت آنها حرکت می کنند و التماس و خواهش می کنند تا پول دریافت کنند ، نکتهای که برام طبق قانون جذب مهم هست ، این افراد سراغ آدمهایی می رن که ذهن فقیر دارن و آنها را جذب می کنند بیشتر دنبال ماشین های قدیمی و مدل پایین تر هستن و البته افرادی که کمک می کنند خودشان ذهن فقیر دارن و به گدایان توجه و تمرکز می کنند اما خودم دیدم پشت همان چراغ قرمز شاسی بلند میلیاردی هستن و اصلا گداها سراغ آنها نمی رن چون همدیگر را جذب نمی کنند چون به هم توجه و تمرکز ندارن کنار هم هستن ولی همدیگر را اصلا نمی بینند، دلیلش اینکه مدار فرکانسی آنها با هم فرق می کنه کسی که ثروتمند هست توجه و تمرکز ش به زیبایی ها و نکات مثبت و به خوشبختی هست و داره از زندگی اش به نحو احسن لذت می بره .
پس بدون دلیل کمک نکنیم .
علیرضا یکتای مقدم مشهد مقدس
مرسی ازت علیرضا جهان – ماشالله بهت که اینقدر عالی رو خودت کار میکنی و به این درک بی نظیر رسیدی که افراد ثروتمند کلا پشت چراغ قرمز گدا پرورش نمیدن و تنها ادم هایی به گداها پول میدن که خودشون چیز خاصی ندارن
شکر الله داستان هدایتت رو هم خوندم و کلی لذت بردم از این آگاهی ها و اینکه نسبت به قبل کلی رشد و پیشرفت کردی!
شکر الله بابت این روند جادویی و این همه لطف خدا بهمون که این سایت رو در اختیارمون گذاشته
سلام ب استادعزیزم و همه ی اعضای صمیمی خانواده عباسمنش
اول از همه میخوام تسکر کنم از خداوند ک در مداری هستم ک الان توی سایت باشم و بعد تشکر کنم از استادعزیزم بابت ظبط این فایل فوق العاده ک درکش میتونه سالهای سال مارو جلو بندازه
من میخام اینجا تجربه خودمو بنویسم راجع ب کمک هایی ک ب ظاهر کمک بود ولی باعث ظربه زدن ب اون فرد و خودم شد ،من چندین و چند سال بود ک فکر میکردم اگر ب دیگران کمک کنم واسشون خوبه و احساس میکردم ک با اینکار بهشون کمک میکنم در واقع داستان از این قرار بود ک من توی کسب و کارم مجموعه فروش داشتم ک چندده نفری میشدن،من چون توانایی هایی داشتم گ اتفاقا بخاطره تضادهایی ک باهاش مواجه شده بودم این توانمدی هارو کسب کرده بودم همش سعی میکردم ب دیگران کمک کنم و میرفتم کارهاشونو انجام میدادم مثلا بجای اونها کار میکردم و …من فکر میکردم دارم ب اونها کمک میکنم ولی نتیجه بعد از چندسال این شد :افرادی رو تو مجموعم داشتم بی اعتماد بنفس ،فکر میکردن ک ضعیف هستن و توانمندی ندارن ،متوقع شده بودن ،دیگه روی خودشون و خدای خودشون حساب نمیکردن ،مسئولیت پذیر نبودن دیگه ،کسب و کار رو بلد نبودن و تبدیل شده بودن ب آدم های بی عرضه ای ک نگاهشون ب دسته دیگرانه و درآخرهمبا با دلخوری و نارحتی و بدو بیراه از من جدا شدن البته زمانی این اتفاق افتاد ک من داشتم روی خودم و باورهام کار میکردم و دیگ هم فرکانس نبودیم
این تجربه من بود و امیدوارم بتونم ثروتمند و موفق شم چون من با ثروتمند شدن و موفق شدنم و شاد بودنم ب دیگران هم کمک کردم
درود بر شما دوست هم فرکانسی بخاطر خاطره جالبی که از این فایل گذاشتین…..
منم به دنبال پیدا کردن نقاط ضعف و ترمزهای مرتبط خودم در این زمینه هستم. و دیدگاه شما یک زاویه ایی در ذهنم باز کرد که ریز تر بشم و جور دیگه هم نگاه کنم به رفتارهام……
ممنون از شما
سلام استاد عزیز،
ممنون بابت این فایل زیبا🌼🌼🌼🙏.متأسفانه من قبلا این دلیسوزی بی جا رو در مورد زمین و زمان انجام دادم و الان چقدر از این بابت متاسف و ناراحتم.🙏 درکل آدمی هستم که هیچ وقت از کسی کمک نمیخوام و همش میگم خدا حتی اگه وظیفه طرف مقابل بعنوان پدر و مادر یا همسرباشه و وظایفی باشه خیلی وقتها چشم پوشی و اغماض کردمکردم. به جای اونها خیلی وقتا درک کردم، سنگ زیرین آسیاب شدم، حتی کار کردم به جاشون…. یادمه دوس پسرم باورهای الهی و بزرگی نداشت و همش خطا میرفت دنبال پول پرستی، کار زیاد ، دخترای جلف و پولدار و… ، همش میگفتم اشکال نداره همه مون اشتباه میکنیم اما رفته رفته کار بدتر شد، جوری که خدا به قلبم انداخت تو که از من خدا ، بنده م رو که بیشتر دوس نداری، بس کن خدایی برا منه نه تو بنده! خودم راهنمایی و هدایت مردممو دارم ، تو فقط وظیفه ت رو انجام بده و بیان کن ،دنبال زندگی و رشد خودت باش، باقیش با منه…. باور کنید آقای عباس منش سر اینکه همش میخواستم کمک کنم به دیگران ،بدنمم دچار بیماری شده بود، یه زخم های عمیق پوستی عذاب آوری افتاد به جونم، من حق نداشتم زندگی دیگرانو براشون بهشت کنم، اونا باید خودشون اینکارو میکردن،
خیلی عذاب کشیدم و آخرفهمیدم هر کس باید خودش به خداش وصل بشه و تمام!
خدا از سر تقصیراتم بگذره که با معربونی های بی جام دردسرساز شده بودم ،باوجود اینکه من یه دختر 28 سالع بیشتر نیستم اما برای رشد دیگران خیلی اشتباهات کردم، خدایا لطفا منو ببخش، میدونم که بخشیدی و این راهو جلو گذاشتی، ممنونتم خداجونم
سلام استاد عزیزم
این موضوع بسیار بسیار در زندگی من تاثیر گذاشته
دلسوزی های اشتباه…
که من اصلا متوجه وجودشون در درونم نبودم
در فرهنگ ما بسیار به خدمت به پدر و مادر اشاره شده و من تحت تاثیر این فرهنگ قوانین خاصی به طور اتوماتیک درونم شکل گرفتند که من باید همیشه کنار پدر ومادرم باشم و نباید تنهاشون بزارم
و این باعث شده نتونم از جایی که هستم فراتر برم
ازتون ممنونم چقدر باید خداروشکر کنم که در زندگیم با شما آشنا شدم
و چقدر ممنونم ازتون برای این همه فایل رایگان
یکی از یکی ناب تر و ارزشمندتر
سپاسگزارتون هستم خیر و برکت در زندگیتون جاری باشه