دلسوزی بی جا | به کبوترها غذا ندهیم! - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    97MB
    8 دقیقه
  • فایل صوتی دلسوزی بی جا | به کبوترها غذا ندهیم!
    7MB
    8 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

479 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نعمت اله صادقی گفته:
    مدت عضویت: 2623 روز

    بنام خداوند یکتای مهربان

    امروز 13980229 یک روز عالی و تر و تازه دیگه را باین فایل آغاز دارم آنقدر شور و شوق دارم که برای خلق خواسته هایم حرکت کنم و شب که اومدم کلی بهانه برای نوشتن اتفاقات خوب امروز و خلق خواسته ها داشته باشم و این باور که خداوند یکتای مهربان قدرت خلق خواسته هامو به خودمون داده پیش میرم و هر روز با فرکانسهای متوالی که می فرستم پاداش های بی نظیر تر و بی نهایت تری از دیروز از جهان دریافت میکنم و من با باور فراوانی معجزه می کنم چون یک الگوی ویژه دارم که پابه پای آموزه هاش میرم جلو و هر روز دارم می نویسم که بله شد، اینم شد، اونم شد

    فکر کنم در هر بازه زمانی این موضوع شرک به شکلهای مختلفی در زندگی افراد وجود داره و کمتر کسی میتونه توحیدی باشه و روی خدای درونش و نعمت ها و فرصت های بی نهایتش تمرکز میکنه و میسازه و لذت میبره و سپاسگزار خداوند باشه و خود من تمام تمرکزم و سعی ام را روی این موج فرکانسی تنظیم میکنم و هر روز دارم بی نهایت رشد می کنم بخدا از روابط شغلی بگیر تا عاطفی، بی نظیره زندگی من و خداوند را بی نهایت سپاسگزارم

    و اینجا جا داره که من هم اعلام کنم روی خودم کار می کنم صبر می کنم تکاملم را طی می کنم و به هرچی می خوام می رسم

    الان شب ساعت 21‌:37 اومدم از اتفاقات خوب امروزم بنویسم که روزی بسیار عالی در جهت نزدیک شدن به خواسته ها، خلق نعمتهای بیشتر در زندگی برای سپاسگزاری بیشتر بود.

    امروز خیلی روز پرکار و شلوغی بود، بی نهایت مشتری فراوان داشتم بی نهایت ورودی مالی داشتم و همواره توکلم بر خدای یکتا خدای مهربانی ها خدای تروت ها و نعمت ها بود و کلی غذا های خوشمزه و میوه های لذیذ خوراک ام بود، خیلی حالم خوبود و هست چون هر لحظه ام اجین شده با نتیجه فرکانسهای عالی ام، بخدا اینقدر نعمت ریخته که میمونم کدومش را به قلم بکشم خدایا واقعا سپاسگویت هستم

    اصلا هرکسی تنها و تنها روی خودش کار کنه و مسیرش را پیدا کنه و باور فراوانی، باور بی نهایت بودن ثروت و نعمت باور به ایاک نعبد و ایاک نستعین را در زندگی خود بسازه تا با سیل عظیم و بی نهایت نعمت و ثروت در زندگیش مواجه باشه، بخدا که موندم از کجای اتفاقات خوب امروز بگم، از آرامش بگم از راحتی ام در زندگی بگم از مشتری های فراوان بگم از کار فراوان و فرصت فراوان بگم و از آسونی هایی که در زندگیم جاریه بگم یا از محله خوبی که بهش هدایت شده ام از بچه های با ادب که از صبح تا 12 شب تو خیابون با بچه هام در صلح و آرامش و دوستی بازی می کنند بگم یا از قهقهه و خنده های بچه هام که هم اکنون از تو خیابون شنیده میشه بگم آخه، خدا جون تو چقدر خوبی، آخه استاد عزیزم جوری آخه چجوری بهای بی نهایت این فایلهای رایگان و غیر رایگانت را بپردازم به خدا دوسال پیش تو محله قبلی هر 6 ساعت بچه هامون را تو محله قبلی بچه های بی ادب اذیت میکردن و بچه ها اصلا حس خوبی نداشتن ولی خدا روشکر الان که اسن لحظه های ناب زندگی ام را میگیرم زیر ذره بین توحید میبینم این فرکانسهایی که تو این یکسال فرستادم منو به این نقطه کشونده و بیشتر منو تشویق میکته که روی خودم کار می کنم و در آخر می خوام بگم آره قانونی که استاد میگه واقعا جواب میده فقط مدوامت مداومت مداومت…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    محمدرضا صالحی گفته:
    مدت عضویت: 2318 روز

    سلام خدمت استاد بزرگوارم

    چند دقیقه قبل از این که این فایل رو ببینم داشتم از پنجره بیرون رو نگاه میکردم و روی درختی که دقیقاً مقابل پنجره ماست یکی دوتا پرنده در حال پیدا کردن غذا بودند و جالب که پرنده های دیگه هم به اونها اضافه می شدند و همین طوری که داشتم با دوستم صحبت میکردم گفت اگر پدرم بود الان جلو این پنجره کلی دونه برای اونا گذاشته بود جالبه که پدر ایشون هم زندگی جالبی نداره و با حمایت های بی جا و حمایت نکردن های اشتباه همیشه دردسر درست کرده . من دیدن این فایل و این هم زمانی را به فال نیک میگیرم اما دریافت دیگه ای که من از این اتفاق و رفتار پرنده ها داشتم این بود که انگار وظیفه‌ی ما در این عالم جستجو کردن هست ، به نظرم اومد با جستجو کردن و مدام حرکت کردن ما به روزی ، برکت ، فراوانی و عشق بیشتر دست پیدا می کنیم و گویی همه چیز در حرکت کردن خلاصه شده و وقتی به اون پرنده ها نگاه می کردم می دیدم که روزی براشون هست و اونا فقط باید یه حرکت کوچک انجام بِدن تا دریافتش کنن .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    جواد گل میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 1861 روز

    خیلی نکته مهمیه که به دولت ها و افراد دیگر جز خداوند و خودت نباید برای پیدا کردن شغل و ثروت امید ببندی. همان نکته ای که استاد عباس منش در مورد بیکاری و نقش دولت ها در ایجاد شغل فرموده بودند واقعا درسته. خیلی از افراد تحصیل کرده که لیسانس و فوق لیسانس و حتی دکترا دارند با این امید واهی که دولت برایشان کار پیدا خواهد کرد دست به هیچ کاری نمی‌زنند و پس از چندین سال بیکاری برخی از این افراد افسردگی گرفته و حتی به فکر خودکشی نیز می افتند.

    به قول استاد باید از صفر شروع کرد و با استفاده از قانون تکامل، آرام آرام پیشرفت کرد و با طی کردن قدم های کوچک به رویاهای بزرگ دست پیدا کرد. پس از شروع با باورهای درست در هر قدم خود مسیر روشن و روشن تر میشود و ایده ها یکی یکی از طریق الهامات به انسان داده می‌شود.

    با تشکر از خدای مهربان

    و همچنین استاد عباس منش

    و دیگر اعضای سایت که تجربیات خود را به افراد دیگر منتقل می‌کنند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    علیرضا عزیزنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1878 روز

    سلام به همه دوستان. کاملا درست میگن استاد. برای مثال ما یه فامیل داریم که ایشون آقا پسر هست و به شدت سرکش و گستاخ، تا حدی که به راحتی روی پدر و مادرش دست بلند میکنه. ما تو یه شهر دیگه‌ای زندگی میکنیم، پدر مادرش اونو فرستادن پیش ما بلکه یه آب و هوایی عوض کنه و از شر و شلوغیش کم بشه. ما هم قبول کردیم اما نتیجه این بود که وقتی برگشت به شهرشون آروم‌تر که نشد هیچ، حتی از قبل هم بدتر شد. این سری‌ هم دوباره میخواست بیاد خونه ما که من دیگه گفتم نه! این حمایت کاملا بی‌جاست و نه تنها کمکی به اون نمیکنه بلکه میشه عادتی واسش که هروقت شر درست کرد بیاد اینجا.

    این حمایت بی‌جا و بیش از حد واقعا میتونست کاری کنه که اون این روند رو ادامه بده. امیدوارم آرامش خودش رو بتونه هرچه سریعتر بدست بیاره و بتونه روی افکارش کنترل داشته باشه.

    این رو گفتم که حرف‌های استاد رو تایید کرده باشم.

    امیدوارم همتون شاد و ثروتمند و سلامت در هر دو جهان باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    Bahar گفته:
    مدت عضویت: 1389 روز

    با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیزو گروه عباسمنش

    خدارو شاکرم که با گروه عباسمنش و استاد عزیز آشنا شدم .

    حقیقتا ی شیرینی فروشی داخل محله ما چندین سال کسب و کاری داشت ولی بیجا میبخشید مثلا هرکسی میومد بهش شیرینی های کم مونده و یا تازه میداد و انقدر اینکار رو ادامه داد که متاسفانه خودش ورشسکت شد. . این مغازه رو با لطف خدا ما از ایشان خریداری کردیم و اوایل نمیدونستیم که به چه صورتی هست ولی مشتریان این مغازه بیشتر همین متکدیان بودن . و ما از یکجایی به بعد دیگه به نیت کمک کردن بهشون ندادیم و واقعا این کار رو قطع کردیم و واقعا الان به صحبت های حقیقی و عالی شما رسیدم . باز هم خدارو هزاران مرتبه شاکرم که با شما و گروه عزیزتون که نعمتی برای ما هستید اشنا شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    ارزو طلائی گفته:
    مدت عضویت: 1452 روز

    سلام به استاد عزیز و فایل های بی نظیرشون

    و سلام به دوستان هم فرکانسی بزرگوار

    من تو مسیر راه خانه و محل کارم اکثر اوقات یک پیرمردی رو میدیدم و اکثر اوقات هم بهش پول میدادم جوری شده بود که اگه منو میدید وایمیستاد یعنی خیالش راحت بود که من بهش پول میدم یادمه یک روز تنها پولی رو که تو جیبم بود بهش دادم و خودم هم نمیدونستم دقیقا تا چند روز دیگه پول دستم میاد.

    خلاصه این ماجرا تا مدتها ادامه داشت تا اینکه یک روز طبق معمول همیشه که منو دید خوشحال و خرم وایستاد که من بهش پول بدم من هم بی تفاوت از کنارش رد شدم و تو دلم گفتم این ادم اگه اینقدر امیدی به من داره که پولش میدم به خدا امید داشت حالا ثروتمندترین مرد شده بود .خلاصه فکر کردم با این پول دادن ها باعث میشم که عوض امید داشتن به خدا به من امید داشته باشه و دیگه بهش پول ندادم

    ما خیلی وقتا از این کارها میکنیم که به دیگران کمکهای نادرست میگنیم دوستم همسایه ای داشتن که وضیت مالیشون خراب شده بود و چند دفعه به دوست من مراجعه کرده بود برای کمک و دوستم هم کمکهایی به انها کرده بود و کمکها کم کم زیاد شدوقتی به دوستم میگفتم کارت اشتباهه این کار نکن میگفت اگه کمک نکنم خیلی عذاب وجدان منو میگیره اخه گفتن کسی رو از در خانه ات ناامید بر نگردون و با این عذاب وجدان و احساس گناه خلاصه کار به جایی رسید که طرف حتی،وعده های غذایشم میامد از ذوست من میگرفت .دوستم

    خودش هم دیگه خسته شده بود میگفت کار به جایی رسیده هر چی توی خانه من دید میخوادش.یک روزدوستم بهش گفته بود خوب چرا شوهرت سر کار نمیره پول در بیاورد؟

    گفته بود حقیقتاش امروز میخواست بره موتورش خراب شد گفت حتما خدا نمیخواد من برم سر کار حتما حکمتی توی خراب شدن موتورم بوده و برگشت توی خانه و خوابید.حقیقت این بود که خیالش راحت بود خانمش میره از این همسایه و ان همسایه وعده های غذاشو جور میکنه دیگه چه نیازی به کار کردن .ما با این عذاب وجدانها و احساس گناه های الکی هم به خودمون هم به دیگران ضربه میزنیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    محمدرضا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1217 روز

    به نام خدای هدایتگر مطمئن

    باعرض سلام خدمت استادعزیز

    چند سال قبل یکی از دوستان می خواست اعتیادش را ترک کند،من از روی دلسوزی گفتم .اگر ترک کند؛من سه ماه خرج خانه زن وفرزندش را می دهم.وهزینه گمپ وترک اعتیادش را هم قبول می کنم.وبردم وخودم معرفی کردم.بعد از یک روز برگشته بود خانه واز گمپ فرار کرده بود.باخودش حساب کرده بودکه هزینه گمپ ترک اعتیاد وسه ماه هزینه خانه حدود 5.000.000تومان می شود، پیغام فرستاده بود که به آقا بگید ؛همون پول مارا بده.

    هیچ قضاوتی ندارم.این تجربه من از غذا دادن به پرندگان می باشد.اگر چه که آن موقع قانون را نمی دونستم .الان هم لذت می برم برای کمک به خودم؛هم انجام نمی دهم که دنیا جای بهتری بشه برای زندگی کردن.

    عاشقونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    حیات گفته:
    مدت عضویت: 1212 روز

    سلام و درود فراوان

    بخاطر کامنت های ف قالعاده اموزنده تصمیم گرفتم من هم تجربه ی بسیار تلخم را در اختیارتون بگذارم

    که فکر نکنیم کمک کردن فقط به کارگر و گدا و حیوان ها نتیجه بد داره

    کلا دلسوزی برای هرکسی که مظلوم نمایی میکنه نتیجه ای جز تباهی نداره

    من یک همکاری داشتم که ایشون دندانپزشک بود و دانشجوی تخصص ، شاید با خودتون فکر کنید چه عالی (البته مطمعنم طرز فکر دوستانی که اینجا هستند فرق داره با بدنه جامعه)

    اما ……بهتون بگم که ایشون مداوم به من پیام میداد و مظلوم نمایی میکرد که همه فکر میکنن وضع ما خوبه ولی اینطوری نیست

    هم کلاسیم باباش براش مطب خریده ولی من چی همش توی کلینیک ها باید کار کنم (ایشون پسر هم بودن ،فکر نکنین دختر بودن)

    وای این کار خراب شد بخاطر اینه که من یونیت خوب ندارم و کلی مظلوم نمایی

    همه به من میگن عوضی ولی چون من کم حرفمو از خودم دفاع نمیکنم و…….

    حالا کاری به راست و دروغش ندارم و قضاوت هم نمیکنم

    ولی نتیجه اینکه منم دلسوزی میکردم و پای این حرفها عمرم و هدر دادم و کلی در کیس بردش ماهها زمانم و هدر دادم از تجربیاتم گفتم تا بلکه ببینه که میشه کار کرد با همین امکانات و……….

    دست اخر وقتی مطب زد برای خودش

    به بدترین شکل ممکن و با تحقیر کردن و طلبکار شدن از اینکه چرا بیشتر و بیشتر براش وقت نمیگذارم

    رابطه دوستی مون به پایان رسید

    یعنی لب کلام اینکه کلا در مورد هرکی

    چه درس خونده و خیلی تحصیل کرده که فکر کنیم این دیگه شعور داره

    چه حیوان چه گدا چه………هر چی هرچی

    این قانون ثابته و نتیجه یکسان

    و بعد اون ماجرا من به این سایت هدایت شدم

    استاد عزیزم هرروز سپاسگذار شما و عزیز دلتان هستم

    💫💫💫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    ذکریا طالبی گفته:
    مدت عضویت: 1611 روز

    سلام دوستان من تمام کامنت هارو مطالعه کردم

    و این اولین کامنتیه که در قسمت نظرات فایل ها می‌زارم

    وچند روز میشه که چگونه درآمد خود را سه برابر کنید رو گوش دادم

    تعهد دادم با دقت و تمرکز بسیار زیاد از فایل ها استفاده کنم و روی باورهام کار کنم

    چون از بررسی کامنت های سایت فهمیدم افرادی نتایج خیلی بزرگ گرفتن که خیلی با دقت و تمرکز زیاد و با استمرار روی باور هاشون کار کردند

    چون چند سالی میشه که دارم فایل های صوتی رو گوش میدم و نتایج خوبی هم گرفتم از سلامتی و روابط و آرامش و..

    ولی از لحاظ مالی خیر

    چون تمرکزم روی مسایل دیگه بوده

    و توکل بر خدا میخواهم پیشرفت فراوانی از لحاظ مالی داشته باشم و در این مدت نشانه هاشم دیدم

    بریم سر موضوع فایل

    دوستان خیلی مثال های خوبی زدند ولی دوستان زیادی هم بودند که به شکل نادرست از صحبت های استاد برداشت کرده بودند

    برداشت من از این فایل اینه

    نیته مهمه به این نیت باید کمک کنیم که داریم به خودمون کمک میکنیم

    نه با این دیدگاه که من باید فلانی رو خوشبخت کنم یا ثروتمندش کنم و…..

    چون هیچکس توانایی تغییر زندگی کسی رو نداره ، مگر اون فرد خودش بخواهد و اگر خودش بخواهد چه من کمک کنم چه نکنم راهش رو پیدا میکند

    وقتی که داریم زکات می‌دیم یا انفاق میکنم باید با این نیت باشه

    (إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا)

    اگر نیکى کنید به خودتان نیکى کرده اید واگر بدى کنید (باز هم) به خود بد کرده اید.

    الإسراء ٧

    نه از روی دلسوزی یا اینکه من باید این شخص رو خوشبخت کنم

    برید داستان حضرت سلیمان و پیرمرد هیزم شکن رو در یوتویوب ببینید براتون جا میافته

    پس ما باید صدقه و زکات بدیم ولی با نیت درست و البته خیلی بهتره مخفی باشه همون طور که در قرآن آمده

    تا ازمون توقع نداشته باشند که همیشه کمکشون میکنیم

    من یه مثال بزنم

    یادمه 10 سال پیش در یک خانه باغی که زمینی داشت فوتبال میکردیم یک پسر ده ، یازده ساله با موتورش خورد زمین و

    برادر بزرگش که با ما فوتبال بازی میکرد وقتی فهمید رفت پیشش همه ما انتظار داشتیم الان براش دلسوزی کنه و….. ولی با تمام قدرت یک سیلی محکم به برادرش زد طوری که همه ترسیدیم و کلی دعواش کرد و فرستادش خانه و ما هم یه کم سرزنشش کردیم که زیاده روی کردی ولی اون گفت تا یاد بگیره دیگه زمین نخوره

    الان اون پسره بزرگ شده نزدیک به 20 سالشه خیلی زرنگه و کلی پول ساخته و سه تا برادرن که رابطه شون با هم الان خیلی محترمانه و مناسبه بر خلاف بقیه

    البته پدرشون همیشه یادمه می‌گفت برید کار کنیدو سربازی کنید و پول در بیارید خونه نشستن آدم رو از زندگی عقب میندازه

    با اینکه وضع مالیش هم نسبتاً خوب بود و خویشاوندان میگفتند این آدم چه آدم بدیه که اینقدر کار از پسرهاش می‌کشه

    ولی الان همه اونا به این نتیجه رسیدن که کار اون درست بوده چون هم خودش از لحاظ مالی خیلی پیشرفت کرده و در شهر خانه خریده و هم بچه هاش رفتن سر خونه زندگی و در شهر خانه خریدن و کسب و کار خودشونو دارن

    ولی خودشون بخاطر دلسوزی های بیجا مانع رشد بچه هاشون شدند و الان هر روز دعوا و مرافعه و ……

    مثال هم شخصا از خودمن اینه که

    همین کمک های من و برادرم در کشاورزی و چوپانی و … که عمه و… همیشه میگفتند به پدرتون کمک کنید باعث شده هم ما نه سربازی کنیم نه کسب و کار ی نه درآمدی داشته باشیم ، نه مهارت خاصی بلد باشیم و…..

    و باعث شده پدر به ما تکیه کنه نه رانندگی یاد گرفته نه موتور سواری نه …… برخلاف همسایه ها که همه فن حریفند چون به کسی دلخوش نکردند

    و باعث شده من در سن ۲۵ سالگی عزمم را جزم کنم از صفر برای خودم کسب و کار راه بیندازم در حالی که خیلی از دوستان من ازدواج کرده اند چون خیلی وقت پیش رفتند دنبال کسب درآمد

    و تازه همین اول صبح داشت می‌گفت دلیل بدبختی هام اینه که بچه هام به من کمک نمیکنند

    در پناه خدا شاد و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: